شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

آیت‌الله یزدی: فقهای شورای نگهبان تحت هیچ فشاری قرار نمی‌گیرند

آیت‌الله یزدی: فقهای شورای نگهبان تحت هیچ فشاری قرار نمی‌گیرند

به گزارش عمارنامه، آیت‌الله محمد یزدی دقایقی پیش در جمع خبرنگاران و اصحاب رسانه استان قم اظهار داشت: در روزنامه‌ها، جراید و سایت‌ها اظهارنظرهای مختلفی دیده می‌شود که صریحاً عرض می‌کنم که اعتبار قانونی ندارد.
وی تاکید کرد: احراز صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان رهبری تنها به فقهای شورای نگهبان اختصاص دارد.
شورای نگهبان در احراز صلاحیت‌ داوطلبان خبرگان‌رهبری تحت هیچ فشاری قرار نمی‌گیرد
رئیس مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: شورای نگهبان برای احراز شرایط داوطلبان مجلس خبرگان رهبری تحت هیچ فشاری قرار نمی‌گیرد واجازه‌های اجتهادی که توسط مراجع تقلید صادر می‌شود تنها در امور آخوندی است.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه در آینده نه چندان دور انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان را در پیش داریم افزود: این دو انتخابات با مصلحت اندیشی‌هایی که قبلا انجام شده، بنا است که همزمان انجام شود و این کار خیلی خوبی هم هست ولی ممکن است مشکلاتی نیز به وجود آورد.
وی با اشاره به جلساتی که با وزیر کشور و شورای نگهبان تشکیل شده است، گفت: در جلسه اخیر تقریباًً تمام بحث در مورد انتخابات بود و بخش عمده موضوع طرح شده  به الکترونیک بودن انتخابات و مزایا و محاسن آن مرتبط بود و اینکه آیا وسائلی که فراهم شده، اطمینان 100درصد را فراهم می‌کند یا خیر که اکنون روند خود را طی می‌کند.
قانون و قانون‌گرایی بر همه چیز مقدم است
آیت الله یزدی با بیان اینکه به عرض مردم عزیز می‌رسانم که قانون و قانونگرایی بر همه چیز مقدم است، گفت: طبیعی است که اختلاف سلیقه در یک کشور 70 میلیونی در تمامی سطوح از مراجع و مسئولان و نمایندگان و افراد عادی وجود دارد و وجود این اختلاف نظر‌ها و سلیقه‌ها اگر با صمیمیت و صفا و همدلی همران باشد، عاملی برای تکامل است.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه امیدواریم که همه مردم به‌ویژه مسئولان اجرایی و نظارتی در این انتخابات جز قانون به هیچ چیز دیگری توجه نکنند و تا آنجایی که امکان دارد، قوانین مد‌نظر آن‌ها باشد خاطرنشان کرد: توصیه و سفارش اکید می‌شود که اجازه ندهید که گرایش‌های صنفی و گروهی و رفاقت‌ها داخل شود و بعد دستگاه قضایی بخواهد داخل شود.
وی با بیان اینکه امیدواریم این انتخابات‌‌ همان طور که رهبر انقلاب فرمودند، حماسه جدیدی باشد و حضور اکثریتی باشد که در دنیا حماسه ساز شود، گفت: همان طورکه می‌دانید انتخابات خبرگان از حساسیت بیشتری برخوردار است که شرایطی برای انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان وجود داشته و همه در متن قانون آمده است.
آیت‌الله یزدی تصریح کرد: اعضایی که می‌خواهند در آینده وارد مجلس خبرگان شوند، قوانین خاصی دارند که دوره اول را شورای نگهبان معین کرد و به تایید امام راحل رسید و در دوره‌های بعد بر عهده خود خبرگان گذاشته شد که ملاحظه می‌کنید عدد خبرگان ثابت شد و رشد نسبت به جمعیت متوقف شد که نمایندگان 86 نفر خواهند بود و البته افراد زیادی ثبت‌نام کرده‌اند.
تشخیص اجتهاد یک کار فنی است و نیاز به تخصص دارد
رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: تشخیص اجتهاد یک کار فنی است و نیاز به تخصص دارد.‌‌ همان طور که برای تشخیص صلاحیت یک طبیب، نیازمند مرجعی برای ارزیابی مدرک وی و توانمندی‌اش وجود دارد و تایید زید یا عمروا کافی نیست، بلکه وزارت بهداشت باید این کار را انجام دهد.
وی با اشاره به اینکه در یک نظام قانونی، تایید صلاحیت کسانی که در نظام مسئولیت دارند، به عهده نهادهای معتبر است خاطرنشان کرد: کسانی که در نظام مسئولیتی ندارند، حق اظهار نظر برای مسئولیت‌هایی که برای نظام است، ندارند.
آیت الله یزدی عنوان کرد: مسئله علمیت انتخاب شوندگان خبرگان یکی از مسائل روز شده و هر روز می‌بینیم که در اشکال مختلف در این باره اظهار نظر می‌کنند و تصور می‌کنند که علی القاعده فقهای شورای نگهبان را در مضیغه قرار دهند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه در گذشته این طور بود که افراد از اساتید خود درخواست می‌کردند که براساس درجات علمی اجازه‌ای به آنها داده شود، گفت: اعتبار آن اجازه در حدی بود که استاد وی اجازه داده است اما این اجازه نامه برای شاگردان مجتهد دیگر و مسائل مملکت اعتبار ندارد.
وی با اشاره به اینکه در این مسئله هم قانون مسئله را معین کرده و گفته است که احراز شرایط انتخاب شونده برعهده فقهای شورای نگهبان است و این مسئله به فقهای شورای نگهبان اختصاص دارد نه 12 نفر شورای نگهبان گفت: برخی از تشخیص‌ها به عهده کل شورای نگهبان است و برخی به عهده فقها. مانند جنبه اسلامیت مصوبات مجلس که به عهده فقها است.
احراز صلاحیت داوطلبان خبرگان رهبری تنها به فقهای شورای نگهبان مربوط است
آیت الله یزدی با بیان اینکه در روزنامه‌ها و جراید و سایت‌ها اظهار نظرات مختلفی دیده می‌شود که صریحا عرض می‌کنم اعتبار قانونی ندارد زیرا احراز صلاحیت اختصاص به فقهای شورای نگهبان دارد عنوان کرد: فرض کنید درباره یک فردی اعضای جامعه مدرسین بگویند که مجتهد است و همه اعضا بگویند اما این برای شورای نگهبان اعتبار ندارد زیرا باید در جلسه رسمی 6 نفر با صورت جلسه رسمی شورای نگهبان تشکیل جلسه دهند.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه گفته شود شخصی، استادش نوشته در درس فلانی می‌رفته است، فلان آقا نوشته است، اعتبار قانونی ندارد و آنچه که اعتبار قانونی دارد، تشخیص فقهای شورای نگهبان است تصریح کرد: البته تشخیص شورای نگهبان این طور نیست که خیلی در بن‌بست باشد، یکی از راه‌های آن‌ها امتحان عمومی است که تا به حال 2 نوبت برگزار شده و برخی اسم نوشته‌اند و نیامدند و تعدادی در یک درجه‌ای قبول شدند و تعدادی رد شدند.
وی با اشاره به اینکه پس از آن که نتیجه امتحان به شورای نگهبان آمد و فقها گفتند که براساس این نمره، حداقل اجتهاد فرد تایید شده است، دیگر شرایط باید احراز شود، افزود:  یکی از راه‌های دیگر احراز صلاحیت این است که فقهای شورای نگهبان شناخت از وی پیدا کنند که راه‌های آن مثل گفت‌و‌گو با شخص، شرکت در درس وی و شناخت قدرت استدلال وی است. ممکن است نوشته وی را دیده باشند و در مسئله‌ای با وی گفت‌و‌گو کرده باشند و سپس در جلسه شورای نگهبان حاضر شود و برای دیگر اعضا استدلال کنند و نمونه‌هایی ذکر کنند.
آیت‌‌الله یزدی با بیان اینکه باید حداقل 3 نفر یا 4 نفر از 6 نفر فقها در مورد شخصی نظری بگویند، شاید این فرد قبول شود والا قانوناً مصوبات با اکثریت است، خاطرنشان کرد: یک راه دیگری وجود دارد که این فرد از رهبری حکمی داشته باشد که با استناد به آن حکم به مسئولیت، اجتهاد وی شناخته شود.
نمی‌‌توان به‌صرف گفته یک مجتهد یا مرجع تقلید، کسی را تائید کرد
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه به عنوان مثال ریاست در قوه قضائیه یا وزارت اطلاعات چنان که در قانون آمده است، مستلزم اجتهاد است و اگر حکمی از رهبری برای این مسئولیت‌ها صادر شده باشد، آن شخص مجتهد است، گفت: اما اینکه فلان مجتهد مسلم یا مقبول مردم بگوید فلان آدم، آدمِ خوبی است و مجتهد است، محترم است اما فاقد اعتبار قانونی است. نمی‌شود به گفته یک مجتهد یا مرجع تقلید که یک نفر را تایید کرده است، یک نفر را تایید کرد و قانونا باید در جلسه شورای نگهبان بیاید و تایید شود.
وی خاطرنشان کرد: در آستانه انتخابات از مسئولان و آقایان دست‌اندرکار به‌عنوان یک طلبه تربیت شده حوزه علمیه قم و عضو فقهای شورای نگهبان خواهش می‌کنم که قانون رعایت شود و اگر قانون مد‌نظر باشد، هر اجازه‌ای که برای شاگردان خود بنویسند، برای امور حسبیه و به اصطلاح امور آخوندی معتبر است ولی برای قانون معتبر نیست و مردم و خود شخص، مشوش می‌شوند.
فقهای شورای نگهبان تحت هیچ فشاری قرار نمی‌گیرند
آیت‌الله یزدی گفت: فقهای شورای نگهبان تحت هیچ‌فشاری قرار نمی‌گیرند و این نکته‌ای است که امام راحل در وصیت نامه خود فرموده‌اند که امیدوارم هیچ وقت شرایطی پیش نیاید که شورای نگهبان در راستای وظیفه خود تحت فشار قرار گیرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: هیچ توهینی به شخص یا بزرگی نمی‌خواهیم بکنیم اما می‌گوییم که امور مطابق قانون باشد و نمی‌گوییم که اجازه اجتهاد به کسی ندهید اما آن اجازه برای امور آخوندی است و از نظر قانون اعتبار ندارد.
آیت الله یزدی با اشاره به اینکه امیدواریم این انتخابات، اکثریتی باشد و بهتر از انتخابات گذشته برگزار شود و با همه مشکلاتی که وجود دارد، مورد رضایت رهبری باشد افزود: به مردم توصیه می‌کنم که به این موارد توجه کامل داشته باشند.
جامعه‌ مدرسین به‌زودی فهرست خود را ارائه می‌کند
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه جامعه مدرسین فهرستی را تهیه کرده و به زودی ارائه می‌کند و امیدواریم که با جامعه روحانیت مبارز تهران در این رابطه همراهی‌ صورت گیرد، بیان کرد: همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند، مردم به فهرستی رای می‌دهند که تهیه‌کنندگان آن را بشناسند.
وی با اشاره به اینکه اگر جامعتین فهرست مشترکی ارائه دادند، توصیه می‌کنم مردم به آن فهرست توجه داشته باشند، گفت: بین مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی تفاوت زیادی وجود دارد، مجلس برای حل مسئل روزمره کشور و آب و نان آن‌ها فعالیت می‌کند اما مجلس خبرگان کلید اسلامیت و حفظ تزِ اصلی رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام راحل یعنی ولایت فقیه را به دست دارد و وظیفه اصلی این مجلس، اول تعیین رهبری است و سپس مراقبت از شرایط حفظ شرایط و بقای آن در رهبری.
آیت الله یزدی با بیان اینکه اهمیت مجلس خبرگان بسیار زیاد است و اگر بخواهیم اسلامیت و نظر رهبری را تایید کنیم، باید به این مجلس توجه بیشتری داشته باشیم، خاطرنشان کرد: نظر رد و نفی و تایید هیچ کسی را نداریم و نمی‌خواهیم به هیچ کس شخصیت و موقعیت بدهیم، الا آن که در جلسه رسمی تعیین می‌شود. تنها نظرات سخنگو یا دبیر شورا معتبر است و عرایض من نیز توصیه است.
منبع: تسنیم

بریتانیایی‌های داعشی در سوریه چگونه زندگی می‌کنند + تصاویر

بریتانیایی‌های داعشی در سوریه چگونه زندگی می‌کنند + تصاویر

گروه بین‌الملل مشرق - روزنامه «تلگراف» چاپ لندن، گزارشی درباره یکی از شهرهای سوریه منتشر کرد که به «لندن کوچک» مشهور شده است. دلیل این نامگذاری، حضور چشمگیر تروریست‌های بریتانیایی در کنار اتباع سایر کشورهای اروپایی، در این شهر 150000 نفری سوریه است. سبک زندگی داعشی‌های غربی در این شهر به ویترینی برای جذب نیرو در آمریکا و اروپا تبدیل شده است.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
«منبیج» شهر نسبتا کوچکی در شمال سوریه است که پیش از شروع جنگ داخلی در این کشور کاملا گمنام بود و تنها زندان و آسیاب‌های بادی این شهر اندک اسمی داشتند. با مسلط شدن داعش، این شهر کوچک به محل ملاقات تروریست‌ها از سرتاسر دنیا تبدیل شد. بیش از هر ملیتی، تروریست‌های تبعه انگلستان در این شهر گرد آمده‌اند، به نحوی که اکنون به «لندن کوچک» معروف شده است. این شهر، که با خودرو تنها نیمساعت از مرزهای ترکیه فاصله دارد، اولین توقفگاه تروریست‌های اروپایی در سوریه است که برای جنگیدن در کنار خلیفه داعش پا به این کشور می‌گذارند.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
بنا به گزارش اهالی، در سال گذشته، حدود 100 بریتانیایی در منبیج زندگی کرده‌اند. طبق برآوردها از سال 2011 حدود 700 بریتانیایی برای جنگ زیر پرچم داعش به سوریه آمده‌اند. یک فعال حاضر در منبیج، که خود را حسین حسین معرفی کرده است، به تلگراف گفت:

«داعشی‌ها از حدود 30 ملیت در این جا حضور دارند. بریتانیایی‌ها بیشترین افراد را تشکیل می‌دهند، بعد آلمانی‌ها، بعد فرانسوی‌ها، سعودی‌ها و الجزایری‌ها. این جا ییشتر از هر شهر دیگری در سوریه، اروپایی دارد.»

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
بریتانیایی‌های داعش

هفته گذشته، یکی از جوان‌ترین ساکنان بریتانیایی شهر، نقش اول یک ویدیوی تبلیغاتی داعش را ایفاء کرد که در آن اعدام 5 مرد سوری به اتهام جاسوسی نشان داده می‌شود. «عیسی داره»، کودک 4 ساله که توسط مادرش خدیجه از لِویشام لندن به منبیج آورده شد، در این ویدیو کافران غربی را تهدید می‌کند. او یکی از کودکانی است که در منبیج آموزش داده و شستشوی مغزی می‌شوند.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
عیسی داره؛ بازیگر 4 ساله ویدیوهای داعش

«خدیجه داره»، یک مسیحی تغییر آیین داده، در اواخر 2012 به منبیج آمد و با شوهر سوئدی‌اش «ابوبکر» و پسرش عیسی در آپارتمانی در این شهر ساکن شد. تروریست‌های جوان غربی، به همراه خانواده‌هایشان، به جای رقّه، پایتخت خودخوانده داعش، در 80 مایلی غرب آن یعنی منبیج اسکان داده می‌شوند تا از حملات هوایی ارتش سوریه و نیروهای خارجی در امان بمانند.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
«خدیجه داره» و همسرش ابوبکر در سوریه

داعش اکنون سلطه‌ای بی‌خدشه بر این شهر 150000 نفری دارد که جمعیتی به اندازه شهر «اکسِتر» انگلستان دارد. زنان باید سر و صورت خود را بپوشانند و به هیچ وجه در ملاء عام با مردان اختلاط نکنند. لباس‌های غربی، موسیقی و سیگار کشیدن در این شهر ممنوع است. یکی از ساکنان سابق منبیج، با نام مستعار «علی الخطیب» به تلگراف می‌گوید «منبیج سابقا آزادترین شهر سوریه بود. اما اکنون آزادی در کار نیست. خارجی‌ها به شهر من هجوم می‌آورند و به ما می‌گویند چه بگوییم، چه بشنویم و چه بپوشیم. قبلا زن‌ها در این جا چنین حجابی نداشتند، ولی آن‌ها با خشونت زنان را به این کار وادار می‌کنند. بریتانیایی‌ها از همه بی‌رحم‌ترند.»

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
در میان این ساکنان بریتانیایی، خواهران دوقلوی 17 ساله به نام‌های سلما و زهرا هم هستند که به «عروسان جهادی» معروفند.  سلما با یک تروریست 19 ساله اهل کاونتری ازدواج کرده که پیش از سفر به سوریه به صورت آنلاین با او آشنا شده بود.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
سلما و زهرا؛ عروسان جهادی
 
ازدواج آن‌ها توسط «اقصی محمود»، زن 20 ساله بریتانیایی اهل گلاسکو هماهنگ شد. این زن در فهرست تحریم‌های سازمان ملل قرار دارد. شوهران این دو خواهر در عملیات تروریستی کشته شده‌اند.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
اقصی محمود

«خدیجه داره»، که همسر او هم در درگیری با سایر گروه‌های تروریستی به هلاکت رسیده است، در 18 ماه گذشته با پسرش عیسی و پسر کوچک‌ترش، در کنار خانواده یک زن بریتانیایی دیگر به نام «عایشه» زندگی می‌کند که او هم یک بیوه داعشی است. خدیجه در شبکه‌های اجتماعی پست‌هایی درباره سبک زندگی داعشی به اشتراک می‌گذارد. او از این که نمی‌تواند «حُمُص» تازه بخورد گله دارد و دلش برای خوردن فست‌فودهای محل زندگیش در لندن تنگ شده است. به گفته او، حقوقی که از داعش می‌گیرد کفاف زندگیش را نمی‌دهد.

پسر خدیجه، عیسی به ستاره ویدیوهای داعش تبدیل شده است. او با لهجه انگلیسی کودکانه‌اش، خندان و خوشحال در حال بازی با کلاشنیکف، قرار است دل مخاطبان غربی را برای پیوستن به این گروه ببرد.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند

 خدیجه در پست‌هایش با بی‌تفاوتی و سردی تکان‌دهنده‌ای مشاهدات خود را از از جنایات داعش شرح می‌دهد. مثلا مصلوب‌شدن یک جوان سوری توسط داعش را این‌گونه نقل می‌کند:

«توی راه برگشت از فروشگاه، جنازه یه مرد جوان رو دیدم که از دماغش خون میومد... به یه درخت بسته بودنش.»

در یک توئیت دیگر، بعد از تعریف‌کردن تجاوز یک مرد داعشی به زنی 70 ساله چنین نظر تهوع‌آوری می‌دهد:

«دست کم این سوری‌ها بالاخره ترسیدن از الله رو یاد می‌گیرن.»

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
«عبدالحمید اباعود»، مغز متفکر حملات تروریستی پاریس، متولد بلژیک، هم مدتی در این شهر به سر برده است و گمان می‌رود حملات پاریس را از کافی نتی در منبیج هدایت کرده باشد. یکی دیگر از ساکنان در گفتگو با تلگراف، «محمد اموازی»، جلاد داعش معروف به جان جهادی، را هم در بهار 2014 در این شهر به یاد می‌آورد، یعنی درست بعد از سقوط شهر به دست داعش.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
عبدالحمید اباعود
بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند

جان جهادی

همین که کنترل شهر به دست داعش افتاد، کار عوض کردن نام اماکن شهری و روستاهای اطراف آغاز شد و این گروه اداره پلیس و محکمه خود را به راه انداخت. به جنگجویان خارجی در حاشیه منبیج، آپارتمان‌های کوچکی داده شد تا چندان با اهالی شهر درآمیختگی نداشته باشند.

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
 به گزارش روزنامه تلگراف، آن‌ها ماهانه حدود 150 دلار(100 پاوند) حقوق از داعش دریافت می‌کنند که از طریق گرفتن مالیات از ساکنان و کسبه و همچنین دریافت «جزیه» تامین می‌شود. اقلیت‌هایی چون شیعیان، مسیحیان و علویان در صورتی که به آیین سنی در نیایند، باید جزیه هم دهند. نکته جالب این که فروشگاه‌های شهر، علی رغم وضعیت جنگی، پر از اجناس است. این اجناس به راحتی از ترکیه وارد می‌شود. درست بر عکس سایر مناطق سوریه که مردم با فقر دست و پنجه نرم می‌کنند. «ابو تمیم»، یک فعال اجتماعی که اخیرا از منبیج به حلب گریخته، معتقد است:

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند
«داعش با جنگجوهای خارجی رفتار ویژه‌ای دارد. آن‌ها بر عکس اهالی شهر از آب سالم و برق به صورت 24 ساعته و 7 روز هفته برخوردارند. وقتی خارجی‌ها به فروشگاه‌ها می‌روند، گران‌ترین اجناس را می‌خرند، درست برعکس ساکنان محلی که در فقر هستند. داعش این تضاد را برای جذب بیشتر مردم منطقه به جنگیدن در کنار داعش به وجود آورده است.»

بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند

ابزار دیگر داعش برای سربازگیری، سیستم آموزشی (در واقع مغزشویی) است. کودکان از 4 سالگی در کلاس‌های مجزای دخترانه و پسرانه شرکت می‌کنند و زبان عربی و شریعت می‌آموزند و این که چگونه یک شهروند خوب برای دولت اسلامی عراق و شام باشند. اسناد درز کرده از این گروه نشان می‌دهد که مغزشویی کودکان و استفاده از آن‌ها به عنوان سرباز، ابزارهای کلیدی در راهبرد داعش هستند.
 
بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند

این کودکان در سن 10 سالگی وارد اردوگاه آموزشی موسوم به «شیربچه‌های خلیفه» می‌شوند تا به آن‌ها جنگیدن، کاربرد سلاح‌ها، سر بریدن اسراء و زندان‌بانی آموخته می‌شود. در 15 سالگی نقش‌ها و ماموریت‌های آنان به ایشان ابلاغ می‌شود!
بریتانیایی های داعشی در سوریه چگونه زندگی می کنند

با این حال، در سلسله مراتب عملیاتی و نظامی داعش، خارجی‌ها رده‌های پایین‌تری از خود سوری‌ها و عراقی‌ها دارند. اما خارجی‌هایی که قابلیت‌های بیشتری داشته باشند یا به زبان عربی و مهارت‌های رسانه‌ای مسلط‌تر باشند، پیشرفت‌های بهتری خواهند داشت.

مهم‌ترین ابزار داعش برای تحکیم سلطه بر منبیج (مثل سایر شهرهای تحت اشغال)، «هراس افکنی» است. روزانه چندین نفر به بهانه‌های بسیار کوچک (مثلا فروش سیگار) مصلوب یا سر بریده می‌شوند و جنازه‌های آن‌ها برای عبرت سایرین در خیابان‌ها رها می‌شود. بسیاری از افراد هم روزانه ناپدید می‌شوند و دیگر خبری از آن‌ها به دست نمی‌آید.

علی الخطیب که خودش توسط یک تروریست بریتانیایی با نام مستعار ابو ابراهیم البریطانی تهدید شده بود، دست زن و دو دخترش را گرفت و تنها با دو ساک از وسایل زندگی از شهر خود به ترکیه گریخت.

اعضای داعش در معابر عمومی نقاب به چهره می‌زنند و حقوق و امتیازات بهتری دریافت می‌کنند، از جمله اشیاء عتیقه قیمتی تاراج شده از موصل.

عبدالعزیز، از ساکنان سابق شهر که اکنون مقیم لندن است می‌گوید:

«جنگجویان خارجی با هم انسجام ندارند. بسیاری از آن‌ها حتی خوب عربی صحبت نمی‌کنند. آنان در اطراف شهر گشت می‌زنند و خود را پلیس معرفی می‌کنند، بی آن‌که یونیفرمی بر تن داشته باشند.»

موارد اعتراض به سلطه داعش بسیار محدود است. مثلا سال گذشته چند بار این شهر شاهد اعتراضاتی بود و در یکی از از آن‌ها یک قاضی داعش، اهل تونس، توسط ساکنین کشته شد، داعش در پاسخ، ده ها تن از زنان شهر را دزدید و چندین نفر را که قصد فرار داشتند اعدام کرد. رهبر اعتراضات دستگیر، و زیر شکنجه کشته شد و جسدش روزها در خیابان رها شد.
منبع:
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/islamic-state/12091228/The-town-nicknamed-Little-London-at-the-heart-of-Islamic-States-war.html

سعودی‌ها بدانند صبر جمهوری اسلامی هم حدی دارد

سعودی‌ها بدانند صبر جمهوری اسلامی هم حدی دارد

به گزارش بسیج پرس؛ آیت الله صادق آملی لاریجانی در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی با اشاره به اهمیت، نقش و جایگاه انتخابات در روند تشکیل و استقرار ساختارهای قانونی و اجرایی کشور از جمله مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و انتخاب رئیس جمهور، به اهمیت و نقش اساسی برگزاری انتخابات از زاویه­ ای دیگر اشاره کرد و گفت: انتخابات برای کشور نعمت بزرگی است که برگزاری آن علاوه بر عمل به وظیفه ­ای مذکور در قانون اساسی در نفس خود دارای نتایج و آثار عمده و ماندگاری برای یک نظام مردم سالار دینی است.

رئیس قوه قضاییه افزود: انتخابات سرمایه اجتماعی عظیمی خلق می‌ کند و اگر بر روال صحیح و قانونی خود برگزار شود اقتدار، صلابت و همبستگی خاصی ایجاد می­ کند که موجب یاس و ناامیدی دشمنان جمهوری اسلامی ایران خواهد شد.

آیت الله آملی لاریجانی با اشاره به اینکه «رای مردم اصل اساسی حاکمیت در مردم سالاری دینی است و در آن بر اساس آرای مردم انتخاب رهبری، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی صورت می­ گیرد» تصریح کرد: بدون حضور مردم نهادهای مردم سالاری دینی تجلی نمی یابد و از این رو با برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی ایران همواره شاهد تحرک خاصی در میان مردم هستیم که ثمره آن علاوه بر تشکیل نهادهای قانونی به رخ کشیدن اقتدار و صلابت مردم و پشتیبانی آنها و حضورشان در صحنه و حمایت از این نظام دینی و معنوی است.

رئیس دستگاه قضا به تلاش­ های مستمر و همیشگی دشمنان جمهوری اسلامی ایران در خدشه وارد کردن به روند برگزاری انتخابات و القای بی اعتمادی مردم به این نظام و مشارکت نکردن آنان در انتخابات اشاره کرد و گفت: در مقابل تمام این تلاش ­های ناکام، شاهد مشارکت همیشگی و حداکثری مردم در انتخابات بوده­‌ایم و حتی در انتخابات سال ۸۸ نیز نفس حضور ۴۰ میلیونی مردم در آن انتخابات نقش بسیار مهم و موثری در رفع توطئه­ های دشمنان داشت.

دست اندرکاران انتخابات به اخلاق و معنویت و پرهیز از بی اخلاقی­ها توجه جدی کنند

آیت الله آملی لاریجانی افزود: حضور در انتخابات در واقع اهمیت دادن به سرنوشت کشور است و برگزاری قانونی و سالم چنانچه رویه چند دهه گذشته بوده است، همراه با مشارکت همه مردم موجب اعتماد به نفس در مردم و مسئولان برای حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت خواهد شد.

رئیس قوه قضاییه خواهان توجه جدی همه دست اندرکاران اجرایی، نظارتی و مشارکت کنندگان در انتخابات به اخلاق و معنویت و پرهیز از بی اخلاقی­ها در مسیر انتخابات شد و تاکید کرد: در نظام جمهوری اسلامی ایران معنویت و اخلاق، اصلی اساسی است و اعتقاد به سنت­ های الهی، رکن آن است و بر اساس این اعتقاد باید دانست که در نهایت حق پیروز است و با همین اعتقاد باید در انتخابات حضور یافت و مشارکت فعال کرد. خداوند متعال عمل خالصانه را ارتقاء می‌بخشد و همچون درخت مثمری، هر لحظه ثمره خویش را به اذن پروردگارش ارزانی می‌دارد.

آیت الله آملی لاریجانی افزود: امیدواریم در پرتو عمل به وظایف قانونی، اخلاق و ارزشهای الهی و توجه به اهمیت آثار و نتایج مشارکت مردمی در انتخابات، شاهد برگزاری انتخاباتی پرشور، سالم و معنادار در کشور باشیم.

حملات سعودی ها به یمن غیرانسانی، غیرمنطقی و بر خلاف تمام موازین بین المللی است

رئیس قوه قضاییه در بخش دیگری از سخنان خود به رفتارهای غیرعاقلانه سعودی­ها و تحرکات آنان در مخدوش کردن چهره جهان اسلام و از جمله حملات غیرانسانی آنها به مردم بی دفاع یمن اشاره و اظهار کرد: حملات سعودی ها به یمن غیرانسانی، غیر منطقی و بر خلاف تمام موازین بین المللی است و با این حال شاهد ادامه این حملات از سوی حکام سعودی هستیم.

آیت الله آملی لاریجانی واکنش های عربستان سعودی به حادثه رخ داده در خصوص سفارت این کشور در ایران را بهانه تراشی ­های حکام این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بین المللی توصیف کرد و گفت: مسئولان کشور وقوع چنین حادثه­ ای را تقبیح کردند اما سعودی ها آن را بهانه­ ای برای حمله به جمهوری اسلامی ایران قرار داده اند؛ آن هم در حالیکه چنین حوادثی در بسیاری از کشورها رخ می دهد و معمولا برای واکنش نشان دادن به چنین رخدادهایی به موضع­گیری رسمی مسئولان و مراجع رسمی در قبال وقوع این حوادث توجه می شود.

رفتار سعودی ها در مقابل هجمه به سفارت عربستان غیرعاقلانه و خارج از تدبیر است

رئیس دستگاه قضا با تاکید بر اینکه در مواردی سفارتخانه ­های جمهوری اسلامی ایران در برخی کشورها آماج چنین رخدادهایی بوده است و مسئولان جمهوری اسلامی ایران همواره موضع گیری­ های مدبرانه و مستند به واکنش رسمی دولت­ های آن کشورها داشته­ اند گفت: در حال حاضر رفتار سعودی ها در مقابل این حادثه به هیج وجه متناسب با موازین و عرف بین المللی نیست و واکنش­هایی غیر عاقلانه و خارج از تدبیر است.

آیت الله آملی لاریجانی به وقوع حادثه منا و ربط دادن آن به قضا و قدر الهی از سوی حکام سعودی و تاکید بر لزوم پیگیری این حادثه از سوی مقامات اجرایی و قضایی جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی به سایر اقدامات و تحرکات این کشور از جمله حمایت سعودی ­ها از تروریست ­ها و جنایاتشان در یمن اشاره کرد و افزود: حاکمان سعودی به گونه ­ای سخن می گویندکه گویی تمام امور کشورهای اسلامی در دست آنها است در حالیکه این تصور در واقع توهمی بیش نیست و آنان باید بدانند که گرچه ثروتی باد آورده نصیبشان شده است اما عقلانیت و تدبیر در امور، مسئله دیگری است که باید به آن دست یافت.

مردم جهان اسلام فریب تحرکات و اظهارات سعودی ­ها را نخواهند خورد

رئیس قوه قضاییه با تاکید بر اینکه مردم جهان اسلام و بسیاری از دولتمردان کشورهای مسلمان فریب تحرکات و اظهارات سعودی ­ها را نخواهند خورد تصریح کرد: حاصل اقدامات غیرمنطقی و غیرعقلانی حاکمان سعودی جز تضعیف جهان اسلام و خدمت به استکبار و تقویت جریان تروریستی نیست و باید گفت متاسفانه حاکمان سعودی به عنوان عمله­‌ای در خدمت صهیونیست­ ها و آمریکایی­ ها در آمده ­اند.

صبر جمهوری اسلامی ایران هم حدی دارد

آیت الله آملی لاریجانی تاکید کرد: سعودی­ ها باید بدانند رفتار جمهوری اسلامی ایران در مقابل آنان توام با متانت و تدبیر است اما این متانت، تدبیر و سکوت به معنای این نیست که آنها می­ توانند هر کاری انجام دهند و به هر حال صبر جمهوری اسلامی ایران هم حدی دارد.

رئیس قوه قضاییه در بخش پایانی سخنان خود به اقدامات اخیر آمریکایی­ ها در تصویب مجموعه­ ای از قوانین علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: گرچه این مصوبات نهایی نیست اما نشان می­‌دهد که آمریکایی­ها در مقام عمل، به وعده­ ها و قول­ های خود پایبند نیستند و چنین رفتارهایی نشان از اختلافات درونی آنها است.

ادامه روند کنونی آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را به نقطه­ ای می رساند که در مورد توافق برجام تجدیدنظر کند

آیت الله آملی لاریجانی با اذعان به این نکته که «بر اساس توافق برجام تحریم­ ها باید برداشته شود و موضوعی به نام تحریم­ های حیثی با روح برجام مخالف است» افزود: اینکه بگویند تحریم ها را از حیث غنی سازی برداشته ­ایم اما از حیث فعالیت های موشکی و موضوع حقوق بشر می توانیم تحریم­ های جدید تصویب کنیم عاقلانه و پذیرفتنی نیست و ادامه چنین روندی جمهوری اسلامی ایران را به نقطه­ ای خواهند رساند که در مورد توافق برجام تجدیدنظر کند.

رئیس قوه قضائیه گفت: از مسئولان اجرایی کشور می­ خواهیم با این مسئله آگاهانه برخورد کنند و راه را بر فریبکاری دولت­های سلطه گر ببندند.

در جلسه امروز مسئولان عالی قضایی بحث و بررسی درباره پیش نویس طرح اصلاح موادی از قانون مجازات اسلامی ادامه یافت و موادی از آن به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید.


انتهای پیام//
منبع : اداره کل روابط عمومی قوه قضاییه

به هاشمی گفتم: «فیلم درست کردی، پسرت اسمش را گذاشته مارمولک۲!»/جلسات منظم سید حسن خمینی و خاتمی دراتاق فکر رفسنجانی پیش از فتنه

به هاشمی گفتم: «فیلم درست کردی، پسرت اسمش را گذاشته مارمولک۲!»/جلسات منظم سید حسن خمینی و خاتمی دراتاق فکر رفسنجانی پیش از فتنه/پسر هاشمی مسئول ساماندهی اراذل و اوباش و تخریب‌ ها بود

تاریخ انقلاب - به هاشمی گفتم جریان اجتماعی به سمت احمدی نژاد رفته بود و تقصیر خود شما بود. طبیعی است که بسیجی‌ها به شما رأی نمی‌دهند. گفت: «چرا؟» گفتم: «فیلم درست کردی، پسرت مهدی اسمش را گذاشته مارمولک۲!» منظورم فیلم انتخاباتی اش بود. وقتی این جریان را گفتم به فکر فرو رفت... ایشان در میزگردی با دخترها و پسرها نشسته بود. در آنجا آقای هاشمی گریه می ‌کند! تا ایشان گریه می کند می­ گویند «کات، فیلم خراب شد. از نو!» آقای هاشمی عصبانی می شود و می گوید: «یعنی چه؟ من را مسخره کردید. مگر گریه کنم چه اتفاقی می افتد؟!» پسرش می گوید: «بابا غصه نخور ما در حال ساخت مارمولک ۲ هستیم»!
*******

عطیه باقری نژاد- جواد موگویی: باوجود گذشت بیش از ۶ سال از فتنه سال ۸۸ بسیاری از ابعاد و پیچیدگی های آن مکتوم مانده است. سردار احمدی مقدم علیرغم جایگاه مهم در فرماندهی نیروی انتظامی درباره حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸  بسیار کم سخن گفته است. صراحت بیان و شرح جزئیات حوادث از ویژگی های گفتگو با سردار است. او در این گفت و شنود به جلسات خصوصی با هاشمی وخاتمی اشاره می کند و از تماس تلفنی با احمدی نژاد پیش از مناظره با رضایی سخن می گوید. آنچه در زیر می خوانید مشروح این مصاحبه ی سه ساعته با ایشان در دفتر کار ایشان است.

به عنوان نخستین سوال؛ انتخابات سال ۸۸ تفاوت­های بسیاری با انتخابات های گذشته داشت. مثلا شاید برای نخستین بار بود که جبهه وسیعی از طیف های سیاسی در برابر کاندیدایی که ۴ سال رئیس جمهور بود به رقابت پرداختند. چرا چنین جبهه ای اعم از اصلاح طلبان، کارگزاران و حتی برخی اصول گراها  در مقابل احمدی نژاد شکل گرفت؟

صرف نظر از اینکه حق با چه کسی است، صحبت های آقای احمدی ‌نژاد درست بود یا آقای هاشمی رفسنجانی یا کروبی و یا دیگران. واقعیت این است که رئیس جمهور شدن آدمی مثل احمدی ‌نژاد برای اصلاح طلبان غیرقابل تحمل بود. عمل و نوع رفتار آقای احمدی ‌نژاد در تبلیغات انتخابات ۸۴ و پس ازآن و حملاتش به آقای هاشمی، کارگزاران و دیگرانی که تمایل به آقای هاشمی و جناح چپ دارند، برای آنها یک فاجعه بود. آنها بعد از هشت سال حکومت در دوره اصلاحات تصور می‎ کردند، کشور کاملاً تمایل به سمت لیبرالیسم پیدا کرده است اما ناگهان احمدی‌ نژاد آمد. در واقع پس از هشت سال دوران سازندگی، خروجی کار آقای هاشمی، خاتمی بود. اما خروجی کار آقای خاتمی، شد احمدی نژاد! البته منظور از احمدی ‌نژاد به عنوان یک فرد نیست بلکه منظور یک جریان است.

شکست اصلاح طلبان از دومین دوره انتخابات شورای شهر آغاز شد؟

بله در آن انتخابات شکست سختی خوردند. چراکه یکی از شعارهای دوم خرداد این بود که آمده اند تا بار دیگر بین مردم و حاکمیت رابطه برقرارکنند و مردم مشارکت حداکثری داشته باشند. اما در انتخابات شورای شهر دوم تنها ۱۲ درصد از مردم شرکت کردند. در تاریخ انقلاب حضور دوازده درصدی نداشتیم و این یک رکورد نزولی بود. یعنی پس از گذشت ۴ سال از دوران اصلاحات کاملاً به دوران آقای هاشمی بازگشتند. که این نشان داد خطای بزرگی مرتکب شده اند.

هنگامی که فرمانده ‌ی نیروی انتظامی شدم به عنوان فرمانده ‌ی ناجا دیداری با آقای خاتمی در کاخ سعدآباد داشتم. اواخر تیر ماه، روزهای آخر ریاست‌ جمهوریشان  بود. از ایشان علت پیروزی احمدی‌ نژاد و شکست‌ اصلاح طلبان را سوال کردم. آقای خاتمی در پاسخ گفت: «آقای خامنه ‌ای تا ۱۸ تیر ۷۸ کاملا از ما حمایت می کرد. اما پس از واقعه ‌ی ۱۸ تیر۷۸ از اینکه چه اتفاقی دارد می‌افتد کمی نگران شد. پس از آن سختگیری روی رسانه ‌ها، روزنامه ‌ها و افراد شروع شد. بی‌اعتمادی ایشان از آن مقطع شروع شد. ایشان انصافاً به ما کمک می‌کرد؛ هیچ‌ وقت مقابل ما نبود. ولی ما احساس کردیم که اعتمادشان نسبت به ما مخصوصاً با رفتارهای مجلس ششم کم شده است. تقصیر اصلی گردن دوستان خودمان بود. تصور دوستان ما این بود اگر کلمه ی اسلامی را از جمهوری اسلامی بردارند مشکلات حل می‌ شود. بدتر از آن این بود که برای این موضوع از ضدانقلاب خارج کمک گرفتند. اسلام در ایران ریشه دارد  و مردم بی دینی و حضور ضدانقلاب را  تحمل نمی‌کنند.»

آقای خاتمی گفت: «به آقای بهزاد نبوی گفتم: فکر می کنید اگر سراغ  ضدانقلاب‌ خارج از کشور بروید و آن ها را برگردانید آن ها چه می ‌کنند؟! هیچی! تو فکر کردی که اگر آن ها بیایند تو و اکبر گنجی را مسئول می کنند؟ وقتی بیایند اول به خودتان می ‌گویند: «سبدتان را بردارید و بروید آخر صف! خود شما بیست و پنج سال ما را عقب انداختید.»» آقای خاتمی گفت: «این یکی از علت های شکست ما بود. خیلی تلاش کردم که این اتفاق نیفتد، اما نشد.»

چرا اصلاح طلبان در انتخابات سال ۸۸ ابتدا خاتمی را به عنوان گزینه اصلی مطرح کردند. اما بعد به سراغ آقای مهندس موسوی رفتند؟

از ابتدا، انتخاب فردی اصلاح‌ طلب توسط افراد خارج از کشور مشخص بود. نه اینکه اصلاح طلبان متعلق و وابسته به خارج از کشور باشند، نخیر، امابه هرحال طیف  خارج نشین آنها را به خودشان نزدیک ‌تر می‌ دیدند. آنها نه فقط در کشور ما بلکه در همه کشورها با رادیکال‌ ها مخالفت و با هرکسی که در باغ سبزی نشان دهد قرابت بیشتری دارند.

اصلاح طلبان ابتدا آقای خاتمی را مطرح کردند؛ او مقدمه ای برای بسیج چپ‌ ها بود. اما در نظرسنجی متوجه شدند در مقابل احمدی ‌نژاد بازنده خواهند بود. بنابراین باید شخصی را معرفی می کردند که آرای احمدی‌ نژاد را کاهش دهد. رفتند سراغ موسوی؛ یک سناریو را هم بازی کردند که خاتمی آمد و گفت: «اگر موسوی بیاید من نمی‌ آیم.» وقتی موسوی گفت من می‌ آیم، خاتمی گفت: «حالا که شما آمدی من دیگر نمی‌ آیم»!

اصلاح طلبان ابتدا با این سناریو خودشان را با خاتمی بسیج کردند. اما متوجه شده بودند که سبد اصلاح ‌طلب در دور دوم حریف احمدی ‌نژاد نیست. اتفاقا آقای احمدی ‌نژاد هم مکرر به من می‌گفت: «اجازه بدید خاتمی بیاید.» با شورای نگهبان در این مورد صحبت کرده بود که خاتمی در انتخابات شرکت کند. می گفت بگذارید خاتمی بیاید تا در همان مرحله اول شکست بخورد و پرونده‌ شان بسته شود.

شاخک های اطلاعاتی ما نشان می داد که جناح وسیعی از دشمنان احمدی نژاد وارد میدان انتخابات شده اند؛ از  چپ ‌ها و کارگزاران گرفته تا آقای ناطق نوری و لاریجانی که به نوعی از احمدی نژاد کینه به دل داشتند. شاید این افراد در انتخاب کاندید مورد نظر با هم اختلاف داشتند اما در اینکه احمدی ‌نژاد نباشد با هم کاملاً هم عقیده بودند. نخبگان و احزاب همه علیه احمدی‌ نژاد بودند. حتی در حزبی مثل موتلفه هم مخالفینی داشت. رأی بسیاری از حزب‌اللهی ‌ها به احمدی‌ نژاد بخاطر حُب به او نبود بلکه به این دلیل بود که متوجه شده بودند اگر به احمدی نژاد رأی ندهند جناح چپ رأی می آورد. در واقع بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردند. البته منظورم این نیست که همه اینطور بودند، اما به هرحال بسیاری اینگونه رأی دادند.

از کاندید شدن مهندس موسوی غافلگیر شدید؟

نخیر، پبش بینی می کردیم. البته آقای موسوی باید تحلیل شود، عنصر مبهمی است. سوابقش باید مشخص شود. او از گروه «جاما» و هواداران «حبیب­الله­ پیمان» بود. موسوی گرایشات سوسیالیستی داشت ولی اول انقلاب معلوم نیست ناگهان چگونه وارد حزب جمهوری اسلامی شد؟! موسوی هیچ‌وقت عنصر انقلابی‌ نبود. مشخص نیست یک دفعه چطور وزیر امور خارجه و بعد نخست‌وزیر شد؟! باید پاسخ این پرسش ها را پیداکنیم. حالا ریشه ‌های نفسانی او را کاری نداریم. اما اصلاح طلبان فردی را انتخاب کردند تا به اسم نخست‌وزیرِ امام، با همان روحیات سوسیالیستی فقرا را جذب و ریزشی در صفوف احمدی ‌نژاد ایجاد کند.

شرایط نیروی انتظامی قبل از فتنه چگونه بود؟ آیا شما فتنه را پیش‌بینی می‌کردید؟ چه تمهیداتی اندیشیده بودید؟

از آنجا که نگاه ما جناحی نبود وقتی صحنه را نگاه می ‌کردیم، واقعیت ها را می ‌دیدیم. می دانستیم، زمانی که طرف مقابل وارد انتخابات می شود دو چالش ایجاد می‌ کند؛ چالشِ اول انتخابات و چالشِ دوم پس از انتخابات است.

صحبت های سعید حجاریان به عنوان استراتژیست دوم خرداد طبق کتاب موج سوم دموکراسیِ «هانتینگتون» بود. اصلاح طلبان دستورالعمل ‌های هانتینگتون را برای انقلاب مخملی اجرا می کردند. یکی از دستورالعمل ‌هایش سرعت عمل و قاطعیت است. او درکتابش متذکر شده اگر سرعت و قاطعیت نداشته باشید، اقتدارگرایان به سرعت می توانند بازگردند. من آن دو جلد را کامل خوانده ‌ام و به دستورالعمل‌ هایش آشنایی دارم. دستورالعمل ‌ها کاملا مشخص بود، اصلاح طلبان هم دقیقاً طبق آن عمل کردند. آنها گفتند ما مشکلمان این است که اصل سرعت عمل را رعایت نمی کنیم. به همین دلیل در ۸۸ معتقد بودند این بار باید سریع‌تر عمل کنیم. روش افزایش سرعت آنها به آن شیوه ای بود که آقای خاتمی صادقانه به ما گفت: «باید اسلامیت نظام تعطیل شود.» حضرت آقا در دیدار با دانشجویان در ماه رمضان سال جاری فرمودند: «اسلامیت را که منکر شده بودند، جمهوریت را هم زیرش زدند.» یعنی عدم اعتقاد آنها به جمهوریت مشخص بود. تصمیم گرفتند به هر قیمتی رأی بیاوردند. ما و سازمان‌های امنیتی-نظامی هم با شواهد و مدارک موجود حوادث را پیش بینی می کردیم.

شما کمیته یا ستادی برای کنترل حوادث تشکیل ‌دادید؟

بله، جلساتی در شورای امنیت ملی تشکیل می دادیم. البته شورای امنیت کشور که کلا تعطیل بود!

یعنی چی تعطیل بود؟

وزارت کشور مدت ها بی وزیر بود! یعنی آقای پورمحمدی که رفت، آقای سیدمهدی هاشمی سرپرست وزارت کشور شد. بعد هم که آقای کردان آمد و داستان استیضاح ایشان پیش آمد و وزارت کشور دوباره مدتی بی‌ وزیر بود تا آقای محصولی وزیر شدند. اما ما در شورای امنیت ملی چه پیش از انتخابات و چه پس از آن جلسات منظمی داشتیم. پس از انتخابات که تقریبا هر روز در دبیرخانه که در واقع کمیته بحران شده بود با حضور تمام وزرا، مسئولین، فرماندهان نظامی، امنیتی و رئیس صدا و سیما جلسه داشتیم. شاید ما جلوتر‌ از سازمان ‌های دیگر بودیم. اسناد پیش بینی های ما در نیروی انتظامی موجود است و عملکرد ما برای کسب آمادگی حداکثری، ثابت کننده پیشرو بودن ما نسبت به سازمان های دیگر است چون تمام تحلیل‌ های ما طبق شواهد این طور بود که آن ها با سازماندهی ‌آمدند.

وضعیت وزارت اطلاعات چگونه بود؟

وزارت چه قبل از انتخابات و چه بعد از آن از ما پشتیبانی اطلاعاتی نمی کرد. اینجا موضوعی را به شما می گویم که تا به حال نگفتم. وزارت اطلاعات به نحوی آقای هاشمی را در جریان انتخابات ریاست جمهوری هدایت و حتی تشجیع می کرد.

آقای هاشمی در انتخابات ۸۴، از ستاد انتخاباتی کل کشور و بسیاری دیگر از جمله من به این عنوان که در انتخابات مداخله کردم و نظامیان حق این کار را ندارند، شکایت کرده بود. اتفاقا آقای خاتمی هم در همان اولین ملاقات به من گفت که یک عذرخواهی به شما بدهکارم. گفتم: «چرا؟» گفت: «رفتم خدمت آقای خامنه‌ای، به ایشان گفتم: «این آقای احمدی را که می‌خواهی به فرماندهی ناجا منصوب کنید در انتخابات مداخله داشته» آقای خاتمی تعریف می کرد که آقا پاسخ داده بودند که آن احمدی که شما می‌ گویید ایشان نیست، او شخص دیگری است. ایشان احمدی ‌مقدم است. مشخص بود که حضرت آقا به او گفته است ولی قانع نشده است اما آن روز در هرحال به ظاهر از من عذرخواهی کرد.

موضوع شکایت آقای هاشمی چه بود؟

ایشان توسط رئیس ستادش آقای مرعشی شکایتی به دادسرای نظامی کرده بود. شکایتش این بود که من در سخنرانی ام گفته ام: «کارگزاران مسائل فرهنگی را فدای پیشرفت اقتصادی کرده اند و البته در اقتصاد هم دستاورد بزرگی نداشته ‌اند.» آقای هاشمی بعد از انتخابات خیلی عصبانی بود. تصمیم گرفتم پیش ایشان بروم. قبل از  دیدار با دفتر حضرت آقا هماهنگ کردم، که به آقای هاشمی چه بگویم بهتر است. سیاست بیت رهبری حفظ آقای هاشمی است. احمد توکلی به خود من می گفت از هاشمی نباید منتظری و از میرحسین نباید بنی‌صدر بسازیم. استراتژی ما این باشد که از هاشمی، منتظری درست نکنیم. پیش آقای هاشمی که رفتم به ایشان گفتم شما شکایتی از من کرده‌اید؟ گفت: «من خبر ندارم!» خودش را به آن راه زد. ولی گفت: به من گفته‌ اند: «که شما ۵۲ درصد رأی آورده‌ ای.» گفتم: «این آمار را وزارت اطلاعات به شما گفته است.» ما هم در نظرسنجی هایمان آمار داشتیم که میزان آرای شما ۶۲ درصد است. منتها در مرحله دوم.

یعنی چه در مرحله دوم؟

یعنی اگر آقای هاشمی با یکی از کاندیداها وارد مرحله دوم شود، میزان آرای ایشان چقدر است؟ به طور مثال بین هاشمی و محسن رضایی نظر سنجی کردیم که آرای آقای هاشمی ۶۲ درصد بود. و یا بین هاشمی و معین، هاشمی ۵۱ درصد بود. به آقای هاشمی گفتم در نظر سنجی ای که شش ماه مانده به انتخابات درباره آرای هشت کاندیدای مرحله اول انجام دادیم، آرای شما در میان هشت نامزد ۳۶ درصد بود. پس از مدتی آرام آرام آرای شما پایین آمد تا همان ۲۱ درصدی شد که رأی آوردید. هر چقدر که به زمان انتخابات نزدیک تر می شدیم آرای شما کاهش پیدا می کرد. هیچ‌ وقت از ۳۶ درصد بالاتر نبود. وزارت اطلاعات به شما نگفته است که این ۶۲ درصد نظرسنجی برای مرحله دوم بوده است. این ارقام قابل استناد نیست. ضمنا آقا هم به ما دستور رسمی داده بود که بسیج در انتخابات حق دخالت ندارد؛ نه در نفی و نه در اثبات کاندیدایی. حتی ما در موقع انتخابات فرماندها‌ن بسیج را به عنوان اردو به لواسان تهران بردیم. اما بدنه ‌ی بسیج مردم اند. ما فرمانده را می‌ توانیم اردو ببریم اما بسیجی نفر یا سازمان نیست که به او بگوییم به این رأی بده و به آن رأی نده.

به هاشمی گفتم جریان اجتماعی به سمت احمدی نژاد رفته بود و تقصیر خود شما بود. طبیعی است که بسیجی‌ها به شما رأی نمی‌دهند. گفت: «چرا؟» گفتم: «فیلم درست کردی، پسرت مهدی اسمش را گذاشته مارمولک۲!» منظورم فیلم انتخاباتی اش بود. وقتی این جریان را گفتم به فکر فرو رفت.

اگر یادتان باشد در فیلم انتخاباتی هاشمی،  ایشان در میزگردی با دخترها و پسرها نشسته بود. در آنجا آقای هاشمی گریه می ‌کند! تا ایشان گریه می کند می­گویند «کات، فیلم خراب شد. از نو!» آقای هاشمی عصبانی می شود و می گوید: «یعنی چه؟ من را مسخره کردید. مگر گریه کنم چه اتفاقی می افتد؟!» پسرش می گوید: «بابا غصه نخور ما در حال ساخت مارمولک ۲ هستیم»! (باخنده)

در آن دیدار به آقای هاشمی گفتم وقتی در فیلم انتخاباتی تان می گویید برای پوشش لخت نبودن کافی است! وقتی حتی یک سفر استانی نرفتی و متکبرانه گفتی: ما اینجا برنده‌ایم، کاری نداریم که برویم. روشن است که به بسیجی‌ها بگوییم یا نگوییم به شما رأی نمی‌دهند. بسیجی دنبال آرمان امام است. در آن دیدار آقای هاشمی چند بار با کنایه به من می گفت:« فامیلتان احمدی نژاد!» گفتم من با آقای احمدی‌نژاد نسبتی ندارم. اما دو - سه بار حرفش را تکرار کرد.

چرا؟

حالا یا حافظه‌اش ضعیف بود یا تعمد داشت، نمی دانم. به نظر من آقای هاشمی،آن فرد باهوش گذشته نیست. زمانی که بررسی می کنی، متوجه می شوی مطلبی را می گوید اما پس از مدتی مطلب دیگری می گوید که صحبت اولش را نقض می کند. مشخص است که کیاست گذشته را ندارد و البته بالارفتن سن هم اثر دارد. تصور آقای هاشمی این بود که من با احمدی‌نژاد خیلی صمیمی هستم و دلیل روی کار آمدنش بنده هستم. آقای هاشمی در ضمن صحبت چند بار گفت: «فامیلتان احمدی نژاد». متوجه شدم به شایعه ی فامیل بودن من با احمدی ‌نژاد اشاره می کند. به ایشان گفتم «اصلاً احمدی ‌مقدم با احمدی ‌نژاد چه طوری شناسنامه ‌ای باجناق می‌شوند؟ خنده‌ دار نیست؟ همسر من اهل کردستان است و ما هیچ نسبتی با آقای احمدی ‌نژاد نداریم. بچه‌ محل بوده ایم ولی حتی یادم نمی آید او را در محل دیده باشم. در شهرداری با او آشنا شدم. این شایعات مال بی ‌بی ‌سی است. البته آقای روحانی هم یک بار همین مطلب را به من گفت اما آقای هاشمی از شما تعجب می کنم که چنین حرفی می زنید!»

آقای روحانی چرا؟

چه می دانم! چون از زمان جنگ با هم آشنا بودیم به شوخی به ایشان گفتم: «حاج آقا! مثل اینکه شما هم مشتری بی ‌بی ‌سی هستی؟! اگر تلویزیون خودمان را گوش داده باشید، من سه بار در تلویزیون توضیح دادم که من هیچ نسبتی با آقای احمدی ‌نژاد ندارم.»

چی گفتند؟

گفت: «من اصلاً تلویزیون خودمان را نگاه نمی‌کنم. ارزش دیدن ندارد؛ معلوم نیست چه می‌گویند، همش چرت و پرت است.»

برگردیم به بحثمان در انتخابات سال ۸۸. داشتید از وضعیت وزارت اطلاعات صحبت می کردید.

 بله، در اینکه آقای اژه ای حزب الهی، وفادار به نظام و ضد دوم خرداد است تردیدی نیست. اما به نظر من ایشان در انتصاباتش مقداری محتاطانه عمل می‌کرد و این محتاط بودن کمی برایش مشکل ایجاد کرد. در جریان فتنه عدم پشتیبانی اطلاعاتی وزارت از ما کاملاً مشخص بود. هیچ ‌وقت اطلاعاتی از آن ها نمی‌گرفتیم، در واقع وجود یک سکته ‌ی خبری و جدی نگرفتن ماجرا در آنجا مشخص بود. وزارت حتی در ادامه ‌ی فتنه هم اطلاعات درست و دقیقی ارائه نمی کرد. ولی ما از پیش از انتخابات تحرکات را رصد می کردیم. مثلا اینکه مهدی هاشمی که کمیته‌ صیانت آراء را تشکیل داده بود و ما از جلساتش با افرادی مثل محسن آرمین، تاج زاده و بعدها بهزاد نبوی و دیگران در نیاوران مطلع بودیم.

کمیته صیانت از آرا ابتکار مهدی هاشمی بودکه برای پدرش در انتخابات خبرگان رهبری راه اندازی کرده بود. خب با رأیی که آقای هاشمی در انتخابات خبرگان در تهران آورد (درست خاطرم نیست ولی فکر می­ کنم دو میلیون بود) فکر کردن که اگر همین کمیته صیانت از آرا را هم در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴  داشتند دیگر تقلب نمی شد! در حالی ‌که اتفاقاً در ریاست جمهوری ۸۴ هم آقای هاشمی در استان تهران همین‌قدر رأی آورده بود. فرقی نکرده بود.

به هرحال در انتخابات سال ۸۸ در کنار کمیته صیانت از آرا، جلایی ‌پور هم با عنوان «پویش ۸۸ » جوانان را سازماندهی می کرد. از همان الگویِ بسیج در توجیه چهره به چهره‌ استفاده می کردند. پویش۸۸ یکی از ستادهایی بود که در آن جوانان را برای تظاهرات شبکه ‌سازی‌ های میدانی می کردند. از برنامه ریزی برای هنرمندان، ساختن فیلم و بخش های دیگر توسط آنها اطلاع داشتیم. از طرفی پیش از انتخابات جلساتی در دفتر آقای هاشمی تشکیل می شد که بخش راهبردی در آنجا بود.

چه کسانی شرکت می کردند؟

این جلسات در دفتر آقای هاشمی با حضور خاتمی، هاشمی، میرحسین، ناطق و سیدحسن خمینی تشکیل می شد و برنامه ریزی ها در آنجا بود. در آنجا روی یک کاندیدا با هم توافق کردند. البته ابتدا موسوی در جلسات عضو نبود، زمانی که کاندیداتوری او قطعی شد به جمعشان اضافه شد. برگزاری جلسات مشخص می کرد که آنها در حال سازماندهی هستند تا با تمام ‌قوا در میدان حاضر شوند. ما با این مجموعه‌ اطلاعاتی که در اختیار داشتیم حدس می زدیم انتخابات پرچالشی در پیش روی داریم؛ اگر انتخابات را ببرند جشن پیروزی دارند. و پس از انتخابات با افزایش سرعت عمل کارهای نکرده ‌ی دوم خرداد را می خواهند انجام دهند. اگر هم ببازند قطعا زیربار نتیجه نمی روند و چالش می کنند.

یعنی به قطعیت رسیده بودید؟

بله، این تحلیل ‌ها را داشتیم. در تمامی جلسات آن را بیان کردیم و مکتوب ارائه دادیم. در اواخر سال ۸۷ اتاق رصد رسانه‌ ها را برای رصد اقدامات سیاسی در ناجا تاسیس کردیم. طبیعتأ بسیاری از اقدامات اصلاح طلبان در روزنامه‌ ها، رسانه ‌ها، شبکه های اجتماعی آشکار بود اما بخش دیگری ‌از آن پنهان بود. احاطه اطلاعاتی ناجا نسبتاً خوب بود. پویش ۸۸، دفتر هفت تیر و ستاد قیطریه را ناجا رصد کرد و گرفت. از سازماندهی آن ها مطلع بودیم اما از چگونگی آن اطلاع نداشتیم. شبکه‌ های آنها مبهم بود؛ اینکه چه طور پلاکارد می‌آورند؟ چگونه شعارها تنظیم می‌شود؟ چه طور به افراد می‌گویند این طرف یا آن طرف برو؟، تمام این مسایل برای ما سوال بود. پس از اینکه در پویش ۸۸  اسامی دو هزار نفر از شبکه آن ها را یافتیم شبکه میدانیشان متلاشی شد. تمام برنامه ها، فراخوانی و سازماندهی‌ میدانی آن ها از بین رفت. وقتی محسن آرمین و افراد دیگر که بیانیه‌ ها را می‌نوشتند، راهپیمایی ‌ها را برنامه ریزی و خارج و داخل را با هم هماهنگ می‌کردند بازداشت کردیم، ضربه سختی خوردند.

منظور شما ستاد قیطریه است؟

نه، منظورم پس از انتخابات است؛ روز عاشورا و روزهای پس از آن. این افراد که دستگیر شدند، همه چیز به هم ریخت و دیگر توان کنترل میدان را نداشتند. ناجا در اواخر سال۸۷، براساس این تحلیل‌ ها رزمایش‌ هایی بعنوان «آرامش و امنیت» در ظاهر برای بازداشت دزد، فرود ازآسمان و موارد دیگر در کل کشور برگزار کرد، اما هدف موضوع دیگری بود. این رزمایش ها بیشتر در شهرهایی که احتمال تهدید  بیشتر بود، اجرا شد. علی رمضان‌زاده در یکی از جلسات خصوصیشان گفته بود این مانورها در ظاهر برای امنیت اجتماعی است ولی باطنش برای ما طراحی شده. ما این مانورها را با هدف نمایش آمادگی ناجا به آن ها و همچنین افزایش میزان آمادگی نیروها اجرا  می‌کردیم. نیروی انتظامی با بضاعت آن روزش کارهای خوبی انجام داد. ما در گذشته برای هر حادثه‌ی کوچکی نیاز به کمک بسیج و سپاه داشتیم، اما اجرای آن رزمایش‌ ها سبب شد که یگان ویژه‌، امداد و ۱۱۰ را تکمیل کنیم و این قسمت ها را تا حدی به صورت یک شبکه ‌در آوریم. اشرافیت اطلاعاتی نسبی‌ پیدا کرده بودیم و یک رصد رسانه‌ای خارجی هم داشتیم. یکی از قرائن ما برای بحران احتمالی افزایش تردد خبرنگاران خارجی به ایران و تماس‌هایی که اصلاح طلبان با این افراد داشتند بود. از کلاس‌هایی که دخترِ مک‌گین در دبی برای آموزش انقلاب رنگین برگزار کرده بود کاملا خبر داشتیم. می دانستیم چه کسانی به آن کلاس ها می روند. برای ما روشن بود که تمام فعالیت های خارج، داخل و واسطه‌ها برای این بود که احمدی نژاد نباشد، حالا میرحسین هم اگر نبود، نبود.

برخی از وزرای آقای احمدی ‌نژاد می‌گفتند که ایشان اصلاً‌ به انتخابات فکر نمی‌کرد.

بله، در ابتدا فکرش را نمی کرد. چون برای استقبال  خاتمی در شیراز فقط چهار یا پنج هزار نفر آمدند، احمدی‌ نژاد هم اصلاح طلبان را جدی نگرفت. تحلیلش از رقیب بر اساس استقبال از خاتمی بود. خود اصلاح طلبان هم متوجه عدم توان خاتمی در تجمیع شدند؛ به همین علت باید کسی را انتخاب می کردند که توان لازم در جذب مردم را داشته باشد. زمانی که میرحسین با حمایت رسانه ها در صحنه حاضر شد استقبال های گسترده ای از او شد.

وقتی چند گزارش از این استقبال ها را برای احمدی نژاد بردند، از میزان حضور اصلاح طلبان تعجب کرد و نگران شد. ده روز مانده به انتخابات ناگهان سفرهای استانی خود را افزایش داد و هر روز به دو یا سه استان سفر می کرد. از آذربایجان غربی به اصفهان، از آنجا به مشهد. خب یک تهییج اجتماعی بزرگ صورت گرفت. در اصفهان جمعیت بسیاری برای استقبال از احمدی ‌نژاد آمده بودند؛ از فرودگاه تا میدان امام چهار ساعت طول کشید. اصلاح طلبان در همان اصفهان متوجه شدند که شکست احمدی‌ نژاد غیرممکن است.

در یک ماه آخر پیش از انتخابات دیدار و یا تماسی با آقای احمدی‌نژاد داشتید؟

بله، اما هیچ ‌وقت برای انتخابات دیدار نداشتیم. هر سه یا شش ماه یکبار در جلسات ستاد مبارزه با مواد مخدر یا شورای عالی ترافیک  ایشان را می دیدم. ما اخبار، اطلاعات و نظرسنجی‌ ها را به تمام دستگاه‌ های رسمی و رؤسای سه قوه، وزارت اطلاعات و سپاه ارسال می کردیم. آقای احمدی ‌نژاد به جهت موقعیتش، به اطلاعات دسترسی داشت و از شبکه ‌ی اجتماعی خوبی برای ارزیابی اوضاع برخوردار بود.

تنها تماس من با ایشان، پس از مناظره ‌با موسوی و کروبی  بود. چون یکی از پاشنه‌ آشیل ‌های محسن رضایی جنگ است. اگرچه آقا محسن برای خودش برگه برنده حساب می کند. اما می شود با تا دو سوال محسن رضایی را خراب کرد. مثلاً عملیات رمضان را برای چه طراحی کردی و چرا بچه‌ های مردم را به کشتن دادی؟ و یا مثلا در عملیات کربلای ۴ و از این جور سوال ها. قبل از مناظره به آقای احمدی نژاد زنگ زدم و گفتم: «دفاع مقدس در ذهن مردم تقدس دارد، این را در خط قرمز بگذارید و وارد این حوزه نشوید. به آقا محسن هم می خواهم بگویم حالا در حوزه‌ی سیاسی هرچه می‌خواهید همدیگر را بزنید. اما تقدس جنگ رااز بین نبرید.»

به نظرتان در فتنه از کدام بخش غافل بودید؟

شبکه ‌های اجتماعی آرام آرام در جامعه گسترش می یافت و ما از این موضوع غافل بودیم و احاطه ای به آن نداشتیم. چپ ها از شبکه ‌های اجتماعی مانند فیس‌ بوک، تویتر و... برای پیشبرد برنامه هایشان به خوبی استفاده می کردند و ما اصلاً روی آن برنامه ریزی نکرده بودیم.

با این توضیحاتی که شما می فرمایید، منظورتان این است که از فتنه سال ۸۸ غافگیر نشدید؟

نه، غافلگیر نشدیم. غافلگیری به لحاظ نظامی-امنیتی تعریف دقیق ‌تری دارد. غافلگیری به زبان عامیانه یعنی یک چیزی را ندانیم و اتفاق بیافتد؛ به طور مثال یکدفعه  مهمانی به منزل شما می‌آید که شما انتظارش را نداری و غافلگیر می‌شوی. اما غافلگیری به لحاظ نظامی-امنیتی یعنی شرایطی که شما واکنش لازم را نتوانی نشان بدهی. مثلاً آمریکا  قصد حمله به عراق را دارد، روز و ساعت را هم اعلام می‌کند. اما اصل غافلگیری کجاست؟ اینجاست که آمریکا نیرویی وارد می‌کند که عراق قدرت پاسخگویی را ندارد و غافلگیر می‌شود. در یک مثال دیگر. فرض کنید هواشناسی اعلام کند فردا قرار است سیل بیاید. ولی آیا تا فردا امکان جمع کردن ساختمان ‌هایی که سال‌ ها کنار رودخانه ساخته شده است وجود دارد؟

طبیعتا خیر.

حالا در این شرایط یک نفر بیاید بگوید چرا این ساختمان‌ ها را سیل برد؟ جواب این هست که در پیش‌بینی ۲۴ ساعته که نمی توان با سیل مقابله کرد. پس برای غافلگیر نشدن در برابر سیل باید این موضوعات را مطرح کرد: اینکه سیل کجا می‌آید؟ چه زمانی می‌آید؟ چه‌طوری می‌آید و شدتش چقدر است؟ پس در ارزیابی تهدیدات، فقط تهدید مهم نیست. ماهیت، شدت، سمت و مکان تهدید مهم است. هر کدام از این موارد را ندانیم باعث غافلگیری می‌شود.

در سال ۸۸ امکانات و آمادگی‌ ما برای مواجهه با آن اتفاقات کافی نبود یعنی وسعت اتفاق را به این میزان پیش بینی نمی کردیم. در واقع پیش بینی آن کمی سخت بود. بروز اینچنین اتفاقاتی را حدس می زدیم اما گمان نمی کردیم میزان پتانسیل، عمق و گستره‌ ی موضوع تا حدی باشد که ۸ ماه ادامه پیدا کند. در واقع از اصل موضوع و مکان غافلگیر نشدیم. پیش از آن در نظرسنجی ‌ها نقاطی که بیشترین هوادار را داشتند مشخص کرده بودیم؛ مثل شمال تهران، مناطقی مثل حسین‌ آباد اصفهان، منطقه مرفه ‌نشین شیراز و ملک ‌آباد مشهد نقاطی بودند که احتمال حادثه را در آنجا می دادیم. درگیری ها هم در همین ‌مناطق اتفاق افتاد و خارج از توقع ما نبود. هر کجا که رأی احمدی‌ نژاد بیشتر بود، بی‌ حادثه بود و هرمنطقه ای که رأی‌ موسوی بیشتر بود وجود درگیری در آنجا طبیعی بود. شخصی که به شعبه ی اخذ رأی در جماران رفته و مشاهده می کند هرکس می ‌آید به میرحسین رأی می ‌دهد، زمانی که احمدی‌ نژاد را به عنوان فرد پیروز اعلام می کنند، باور نمی کند و می گوید: «ما دیدیم همه به میرحسین رأی می ‌دهند!» مثلاً در صندوق حسینیه‌ ی ارشاد،۷۰ درصد آرا متعلق به میرحسین بود. در این مناطق تمایلات به میرحسین بیشتر است، از قبل هم مشخص بود ناراضی ‌ها کجا هستند. در صورتی که در شعبه های اخذ رأی در خزانه یا شهر ری برعکس بود. یکی دیگر از پیش بینی های ما این اردوکشی ‌های خیابانی بود. می ‌دانستیم که این کار را انجام می دهند.

دانستن همه این مسایل را خیلی اغراق نمی کنید؟

نه، واقعاً تصمیماتشان را برای اردوکشی خیابانی می‌ دانستیم و از ابتدا هم آمادگی آن را داشتیم.

بهتر نبود از برگزاری تجمعات جلوگیری می کردید؟

ما قصد برخورد با آنها را نداشتیم. مکرر در دبیرخانه جلسه داشتیم. هرشب سردار رجب‌ زاده فرمانده ‌ی تهران تا سه نصف شب گزارش یک به یک خیابان ها را به من می داد. استدلال و استنباط من این بود که آنها دنبال بهانه ‌ای از برخورد نیروی انتظامی هستند. چون آقای هاشمی مرتب در مصاحبه ها می گفت: «اگر چهل میلیون نفر شرکت کنند واقعاً رأی مردم محقق می‌ شود» یعنی احمدی‌ نژاد شکست می خورد. مرتب تاکید می کرد مشارکت واقعی یعنی چهل میلیون. آن زمان چهل میلیون یعنی شرکت کردن ۸۵ درصد از مردم در انتخابات. درحالی که باید از آقای هاشمی پرسید آخر شما که خودت ۸ سال مسئول بودی، چه زمانی ۸۵ درصد از مردم در انتخابات شرکت کردند؟!!

اصلاح طلبان با استفاده از واژه مشارکت بالا و چون علاقمند به حضور بخش خاکستری بودند جماعت خودشان را بسیج می کردند. ما هم گفتیم خوب است که ما هم از واژه مشارکت بالا استفاده کنیم تا حزب‌الهی‌ ها هم  شرکت کنند و همه بیایند.

اولین اعتراضات از کجا آغاز شد؟

طرفداران موسوی ۲۳ خرداد مقابل دفتر او در خیابان فاطمی و ولیعصر تجمع کردند و همان شب چند اتومبیل را آتش زدند. دو روز بعد یعنی ۲۵ خرداد به استناد فیلم‌ ها و به روش جداسازی بلوک ها و شمارش نفرات، جمعیتی حدود ۳۵۰ تا ۵۰۰  هزار نفر حضور داشتند. اما چپ ها با مبالغه، حضور دو یا سه میلیون نفر را اعلام کردند. حتی اگر دو میلیون نفر هم بودند، خیلی غیرمنتظره نبود. موسوی در تهران حدود دو میلیون و سیصد یا چهارصد هزار رأی آورده بود، تعدادی که شرکت کردند یک پنجم کسانی بودندکه به او رأی دادند. این تعداد هم در همان هفته به مرور کاهش یافت به طوری که جمعیت آنها در تجمع مقابل صدا و سیما ۵۰ هزار نفر بود. تاج زاده و چند نفر دیگر اعتراف کردند که ساعت ۴ بعد از ظهر روز انتخابات، ما با کمیته صیانت از آرا و با توجه به آماری که از استان ها البته به غیر از استان اردبیل جمع می کرد، متوجه شدیم که موسوی باخته است. حالا آرای اردبیل هم نهایت یک یا دو درصد نتایج را بالا و پایین کند. تاج زاده می گوید به آقای خاتمی گزارش باخت را دادیم. خاتمی گفت: «به موسوی نگویید روحیه اش خراب می شود. بلند شوید با هم پیش میرحسین برویم.» پیش میرحسین رفتیم و پیروزی اش در انتخابات را تبریک و گفتیم: «از اینجا به بعد هم دیگر بعید است که نتایج تغییر کند.»

چند دقیقه بعدهم سایت کلمه سبز اعلام پیروزی کرد. موسوی هم ساعت یازده شب مصاحبه کرد که من با رأی بالا قطعا پیروز انتخابات هستم! یعنی موسوی بنده خدا را در چاله انداختند. پیش خودشان گفتند موسوی آدم لجوج و احمقی است و تا آخر می ماند. یعنی موسوی همین ‌جوری یک حرفی زده که تقلب شده، تا الان هم ایستاده و از موضع ‌اش تکان نمی ‌خورد! موسوی خواب‌ نما نشده بود، واقعاً باور کرده بود. اصلاً فکر نمی ‌کرد که شاید خاتمی دروغ می ‌گوید یا بُلف می ‌زند. واقعاً  موسوی را به این باور رسانده بودندکه تو با درصد بالا پیروز شدی. خب این خطرناک بود. از اول هم معلوم بود این بازی را برای پیروزی تنظیم کرده بودند؛ یعنی می گفتند قطعا یا پیروز می شویم یا انتخابات را به هم می ‌زنیم و باز پیروز می‌ شویم. رییس جمهور باید هرکسی بشود، به جز احمدی نژاد.

به این نتیجه رسیده بودند و خب از صبح انتخابات هم تجمعات خیابانی شروع شد. تجمعات ۲۳خرداد پراکنده بود و شب در خیابان ‌ها، میادین سعادت‌ آباد، نور، ونک و جاهای دیگر تجمع می ‌کردند، آتش روشن می‌ کردند و تخریب می‌ کردند. اما راهپیمایی بزرگشان را بیست‌ وپنجم گذاشتند. بیانیه ‌نویس شان هم مجید انصاری بود. در جلسه‌ ی دبیرخانه که همان روز برگزار شد تصمیم گرفتیم که با اغتشاش گران برخورد کنیم، و اگر کسی بی ‌نظمی و یا  اخلال عمومی ایجاد کرد را دستگیر کنیم. ما به آنها ابلاغ کردیم که اجازه ‌ی تجمع ندارید. بعد مجمع بیانیه داد و لغوش کرد.

در روز ۳۰ خرداد؟

نه، روز ۲۵ خرداد. مجمع عمدتا حتی جلسه هم نمی گذاشتند. کلا همه بیانیه ها را مجید انصاری می نوشت و بقیه هم امضا می کردند. بقول معروف آش را می ‌پختند و به اسم بقیه پخش می کردند. بیانیه راهپیمایی را که دادند به آنها اعلام شد که ما با اغتشاش گران برخورد می‌ کنیم. آن ها هم به مردم گفته بودند ساعت دو یا سه بیایند، ولی ساعت یک بعد از ظهر اطلاعیه ای دادند که در آن به ظاهر به مردم گفتند به جهت عدم مجوز دیگر تجمع نداریم و نیایید. به خاطر دارم در آن روز آقای تابش نماینده مجلس طبق رفاقتی که از قدیم با من داشت، با من تماس گرفت گفت: «می‌ شود ما همراه آقای خاتمی به تجمع برویم یا نه؟» گفتم: «من توصیه نمی‌ کنم که آقای خاتمی برود چون بالاخره این تجمعات غیرقانونی است و جرم محسوب می‌ شود.» گفت: «نه، ما می خواهیم جلوی مسجد صاحب ‌الزمان در خیابان آزادی، آقای خاتمی با یک بلندگو روی وانت به مردم بگوید بروید خانه هایتان.» گفتم: «من این را هم توصیه نمی کنم. اگر می ‌خواهد در مسجد صحبت کند اشکالی ندارد، ولی بیرون مسجد را توصیه نمی‌ کنم.» گفت:«حالا باید چه کار کنیم. حاج آقا قول داده است که برود. برایمان خیلی بد می ‌شود. حالا شما یک کاریش بکن ولی نمی ‌شود که ما نرویم.» گفتم: «خب باشد. حالا یک کاریش می کنیم.» یک تیم اسکورت بهش دادیم. که آنها هم از مسیری خاتمی را بردند که در ترافیک بیافتد. خاتمی هم تماس گرفت و گفت: «من در راه‌ بندانم و دیگر نمی‌ رسم.»! بعدهم به بهانه اینکه اینجا خطرناک است دستور داد که برگردند. آقای خاتمی خیلی زیرک است و حواسش کاملا جمع بود...

که نرود؟

بله آقای خاتمی نیتش‌ از ابتدا  این بود که نرود. با هماهنگی ‌ای که با ما کرد مشخص شد که فقط می‌ خواست یک صورت ظاهری و بهانه‌ درست کند که شرکت نکند. از همان ابتدا یک احتیاط هایی داشت مثلاً همین که کلمه ‌ی جنبش سبز را به کار نبرد و از همان ابتدا حسابش را از آنها جدا کرد.

چرا واژه تقلب را به کار نبرد؟

واژه تقلب را به کار نبرد تا راه گریزی برای خودش گذاشته باشد، یا مثلا به آقا حمله نکرد. یک خطوط قرمزی برای خودش گذاشت که الان همان خطوط قرمز او را با کروبی و موسوی  متمایز می‌کند. اگر بخواهیم یک جمع بندی کنیم حتی می‌ توانیم بگوییم که مواضع، اقدامات و رفتارهایش از هاشمی هم بدتر نبوده است، ولی خب شکی نیست که این ها همه در پشت صحنه‌ با هم هماهنگ بودند و به نظر من اگر عقل دست خاتمی بود مسئله را زودتر جمع‌ می‌کرد. ولی دیگر کار از دست اینها هم خارج شده بود.

عقل دست چه کسی بود؟ دست آقای هاشمی بود؟

ببینید مثلاً تا همین روز ۳۰ خرداد اتاق جلسات هاشمی، ناطق، سیدحسن خمینی وخاتمی برقرار بود. حالا بعداً هم موسوی را ملحق کرده بودند. معلوم است آنجا در سطح کلان فکر و تصمیم گیری می‌کردند.

البته آقای ناطق بعداً به من گفت: «خدا وکیلی من دیگر بعد از انتخابات در جلسات اینها شرکت نکردم و حسابم را جدا کردم. تا قبلش برای اینکه موسوی بیاید و احمدی ‌نژاد را کنار بزنیم با اینها هماهنگ بودم. ولی بعد از این رفتارها دیگر با آنها هماهنگ نبودم.»

اینها سه تشکل داشتند؛ یک تشکل مهدی هاشمی که برای تخریب بود که آن را با حمزه کرمی در دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد راه انداخته بودند؛ اراذل و اوباش، تخریب‌ ها و لشکرکشی‌ ها را ساماندهی می‌ کردند. یک تشکل دیگر پویش ۸۸  بود که جلایی پور به عهده داشت. ستاد جوانان که ساماندهی خوشه ‌ای و درواقع سازماندهی شبکه ‌ای را در کف خیابان ها می کردند؛ پلاکاردها، پوسترها و شعارها را سازماندهی می کردند.

مثلاً ما اطلاعاتِ فریب می ‌دادیم که تظاهرات در فلان نقطه برگزار خواهد شد اما می دیدیم که هیچ کسی نمی‌رود. معلوم می شد که یک شبکه ‌ی مطمئنی دارند که فقط از طریق موبایل و اس‌ام اس هدایت نمی شوند و تجمعات در همان جایی که مشخص شده برگزار می شد.

پس شما معمولاً چگونه از محل تجمعات باخبر می‌شدید؟

انها هم وقتی کروبی یا موسوی می خواستند به تجمعات بروند اطلاعاتِ فریب می ‌دادند. ولی ما از اینکه تیم حفاظت آنها کدام منطقه را چک می کنند، متوجه می ‌شدیم محل تجمعشان کجاست. آنها از شبکه های اجتماعی خیلی خوب بهره‌ برداری می‌ کردند ولی ما در رابطه با فیس‌ بوک و شبکه‌ های مجازی خیلی توجیه نبودیم.  علی ای حال صحنه گردان تجمعات در خیابانها به عهده ستاد پویش بود. اینکه کجا و چه جوری تظاهرات بشود؟ شعار چی باشد؟ هماهنگی خارج و داخل و...  عمدتاً برعهده بچه ‌های مجاهدین انقلاب امثال محسن آرمین و بهزاد نبوی بود. میرزا بنویس و دبیر جلسه هم در یک جا جمع می‌شدند.

مجمع روحانیون مبازر چی؟

 نه اینها عددی نبودند. حالا ممکن است در حد حرف و اعلام موضع یک بیانیه ‌ای هم می‌ دادند اما مدیریت دست بچه‌ های مجاهدین انقلاب بود.‌ البته چندتایشان را  که گرفته بودند و زندان بودند ولی تاج ‌زاده، بهزاد نبوی و بقیه که بیرون بودند داشتند کار خودشان را می ‌کردند.

تشکل سوم چی؟ یعنی سید حسن خمینی، ناطق نوری و... آنها کجای ماجرا بودند؟

آنها گروه راهبردی بودند. همانطور که گفتم بعداً که موسوی کاندید شد به جمع آقایان هاشمی، خاتمی، سید حسن و ناطق اضافه شد.

پس آقای کروبی کجا بود؟

اصلاً کروبی را عددی حساب نمی‌کردند، او را بازی خراب کن می‌ دانستند. وقتی دیدند نمی توانند بیرونش کنند شیرش می کردند و می انداختنش وسط میدان. یعنی بنده خدا بازی خورد. بیشتر غرورش او را به میدان آورد، وگرنه آنها قصد حمایت از او را نداشتند و اصلاً در بازی آنها هم نبود.

استراتژی نیروی انتظامی در آن هفته‌ی اول پس از انتخابات چه بود؟

در خاطرم هست که صبح ۲۵ خرداد حدود ساعت ۱۱-۱۲ که جلسه شورای امنیت ملی بود، آقای عزیز جعفری به من زنگ زد. و یک سری توصیه ها کرد

چرا به شما؟

چون مسئولیت به ما داده شده بود نه به سپاه. یعنی همچنان موضوع انتظامی بود و هنوز امنیتی نشده بود. ایشان گفت: «آقای احمدی مقدم امروز برای شما یک دوراهی سخت است. در تاریخ اسم شما می‌ ماند و راجع به شما قضاوت می‌ شود. نباید بگذاری اینجا تجمعی شکل بگیرد.» یکی دو نفر دیگر و شاید آقای طائب هم به من زنگ زدند. احساس کردم که شاید آقا نظری دارد که مستقیم به من نمی‌ گویند و دارند از کانالهای دیگری به من می ‌فهمانند. البته رویه ی ما با ایشان پیام های این شکلی نبود. تصمیم گرفتم به آقای حجازی در دفتر بیت زنگ بزنم. حدود ساعت۱۲:۳۰ به ایشان زنگ زدم و گفتم: «آقای جعفری و دیگران به من زنگ زدند. آیا شما از آنجا اشاره‌ ای می‌ کنید که من غیرمستقیم بفهمم یا خیر؟» آقای حجازی هم اینطور نیست که از خودش چیزی بگوید. اگر جمله‌ ای از آقا داشته باشد را می‌ گوید. در دفتر معمولاً همه آقایان اینطوری هستند، یعنی رویه دفتر اینگونه است. یا دستوری دارند و از رویش می‌ خوانند یا می‌ گویند می‌ پرسیم و به شما می‌ گوییم. آقای حجازی گفت: «الان نزدیک اذان است، من سر نماز از آقا می ‌پرسم و به شما خبر می دهم.»

یک ساعت بعد به من زنگ زد و بلافاصله و سراسیمه گفت آقا فرموده اند: «آقای احمدی مقدم خودش آدم عاقلی است و فرمانده میدان هم دست ایشان است. هرگونه که مصلحت می‌بیند خودش عمل کند.» یعنی ما هیچ توصیه‌ای نداریم. خود شما فرمانده‌ اید و می­ دانید. موضوع کاملا روشن شد. من هم آقای رادان را فرستاده بودم و نیروهایمان هم در میدان بودند. تیپ یگان ویژه را در مسیرها مستقر کردیم. بنا را بر این گذاشته بودیم که اصلاً اجازه ندهیم تجمع شکل بگیرد. تا  اینکه آقای رادان حدود ساعت سه به من گفت: «در میدان انقلاب جمعیت سرازیر شده و دارند می ‌آیند.» گفتم: «جلویشان را بگیر.» گفت :«اصلاً‌ نمی ‌شود.» نیم ساعت بعد گفت: »شاید چهل‌ هزار نفر جمعیت اینجا هستند. هر لحظه هم اضافه می شوند.» گفتم: «پس درگیر نشوید. فقط نیروها را به پیاده‌ روها بیاورید. هر کاری می‌خواهند بکنند، بکنند ولی نگذارید تشنج و درگیری بشود. فقط امنیت تظاهرات را برقرار کنید.» بچه ‌های حزب ‌اللهی‌ هم جمع شده بودند و شعار می‌ دادند گفتم: «یک وقت بچه ‌های حزب‌ اللهی حمله نکنند و گَزکی دست اینها بدهند.» و البته صبح همان روز هم زنگ زده بودم به شیخ قدرت علیخانی که نماینده ی مجلس بود گفتم: «شیخ قدرت! تو که آدم عاقلی هستی برو بگو فردا همه ‌تان را دستگیر می‌کنند. اینجا دیگر محل برخورد است تصمیم این است. اگر فردا مجمعی ها همه زندان رفتند گله مند نباشید.»

آقای علیخانی چی گفت؟

بعدش زنگ زد گفت: «من هماهنگ کردم و الان مجمع بیانیه می دهد که به  راهپیمایی نیایند.» البته بیانیه هم دادند، ولی الکی و آبکی بود. فقط برای این بود که خودشان را تبرئه کنند. واقعاً ترسیده بودند و شاید عمده ی شخصیت هایشان هم نیامدند. یک جوری سُر خوردند و دَر رفتند. گفتند چون غیرقانونی است نیامدند. خاتمی هم که گفتم چطور شد.

چه شد که حوزه بسیج حمله شد؟

تا عصر بخش اعظم راهپیمایی تا جلوی دانشگاه صنعتی شریف بود. بعد از اتمام تجمع جمعیت که عمده شان هم از شمال شهر آمده بودند در حال پراکنده شدن بودند و به سمت شمال شهر بر می گشتند، جلوی پایگاه بسیج ایستادند، دعوا و درگیری درست کردند. بچه های پایگاه هم از داخل درب را بسته بودند. و تعدادیشان رفته بودند بالای پشت بام. بالاخره اغتشاشگران به پایگاه حمله می کنند. بچه های بسیج هم یکی دو تا تیر شلیک می کنند.

دستور تیراندازی داشتند؟

بله قبلاً قرارگاه ثارالله ابلاغ کرده بود. از سال ۷۰ یا ۷۱ که در درگیری های مشهد، کلانتری آنجا سقوط کرد، شورای امنیت ملی ابلاغ کرد که چون مقرهای نظامی نباید سقوط کنند، اگر در معرض سقوط بودند حق تیراندازی دارند. بسیجی ها هم کسانی را با تیر زدند که آمده بودند داخل حیاط و یا از روی نرده داشتند داخل حوزه بسیج می شدند. آخر سرهم ما نیرو فرستادیم و آن صحنه را کنترل کردیم ولی آتش سوزی، کشته و زخمی شدن صحنه های بدی ایجاد کرد. در مجموع می توانیم بگوییم آن روز منهای این یک مسئله، موضوع امنیتی دیگری نداشتیم.

سی خرداد چه اتفاقاتی افتاد؟

به خیابان آمدن اصلاح طلبان روز سی خرداد برایشان بسیار بد شد. چراکه اعلام جنگ مسلحانه منافقین و بنی‌صدر در سال ۱۳۶۰ هم همان روز بود. جمعیت آنها در آن روز حدود بیست‌ هزار نفر بود. و هرچه پیش می رفتیم تعدادشان کمتر می شد.

اما در روز قدس زیاد بودند؟

نه، جمعیتی که در  فیلم های روز قدس دیدیم شاید حدود پنجاه هزار نفر بود. در آن جمعیت کسانی بودند که برای راهپیمایی رفته بودند اما در مسیر  باهم ادغام شدند و امکان جداسازی آن ها از هم وجود نداشت. در فیلم های هوایی به دلیل اینکه جمعیت در میدان فلسطین یا میدان ولیعصر از هم جدا می شدند تعدادشان قابل تفکیک و شمارش است. حدود سه پنجم جمعیت برای خواندن نماز می روند و دو پنجم دیگر نماز نمی خوانند. یعنی اهل نماز و روزه نبودند.

شما تا پیش از نمازجمعه ۲۹ خرداد با مقام معظم رهبری دیدار داشتید؟

نخیر.

عجیب است در آن شرایط بحرانی به عنوان فرمانده ‌ی ناجا...

آخر آقا وظایف را به دست کمیته ‌ی ویژه ‌ای که در دبیرخانه تشکیل شده بود، سپرده بودند. نتایج جلسات هم هر روز بعد از جلسه برای ایشان گزارش می‌شد. اعضای کمیته بنده، آقای جلیلی، وزیر کشور، وزیر اطلاعات، فرمانده ‌ی سپاه، آقای طائب، آقای ضرغامی رییس صدا وسیما، دادستان تهران آقای مرتضوی و آقای رئیسی بودند. برخی اوقات هم من سردار اشتری را همراهم می‌ بردم.

توانمندی مقام معظم رهبری در مدیریت بحران های امنیتی چگونه است؟

آقا در جایگاهی هستند که از کانال های مختلف اطلاعات رسمی، دیپلماتیک و مردمی به ایشان می رسد. مسئولان و شخصیت های رسمی و غیررسمی از کشورهای دیگر با ایشان ملاقات می کنند. ایشان بیشترین اطلاعات را دارند، البته بعضی وقت ‌ها کثرت اطلاعات موجب تزاحم است و انسان را در جمع‌ بندی دچار مشکل می کند اما ایشان ذهن منظمی دارند وکثرت اطلاعات نظم ذهن ایشان را به هم نمی ‌زند. همه داده ها را درست طبقه ‌بندی و تحلیل می‌کنند. سپس استرانژی را تعیین می کنند.

 آیا در فتنه استراتژی مقام معظم رهبری جواب داد؟

استراتژی آقا موجب شد پتانسیل‌ های اصلاح طلبان از بین برود. اینکه بررسی شکایات توسط شورای نگهبان تمدید شد، ابتکار شورای نگهبان نبود، بلکه آقا تصمیم به این کار گرفتند.

که آقای محسن رضایی اعتراض کرد

بله، حالا نمی ‌دانم خدا پس سرش زد که اعتراض کند؟! زمانی که آرای صندوق رضایی را مجدد شمردند، آرای همه کاندیدها در مقابل دوربین شمرده شد. مردم دیدند که تقلبی نشده و این افراد بی دلیل به خیابان ها آمدند. و این برای اصلاح طلبان خیلی بد شد. البته بعدش آقای محتشمی پور رئیس کمیته‌ی صیانت از آرا گفت منظور ما این صندوق ‌ها نبوده! اما هیچ وقت هم اعتراض خود را نسبت به صندوق های دیگر بیان نکردند. و خب امروز دیگر بخشی از اسناد بیرون آمده؛ آقای زنگنه وآقای آخوندی به عنوان نمایندگان موسوی در جلسه دیدار حضرت آقا با نمایندگان کاندیدها حضور داشتند. آقای آخوندی صراحتاً می‌گوید: «ما به صندوق‌ ها اعتراض نداریم. ساز و کار انتخابات ما طوری نیست که امکان جابه جایی ده میلیون رأی وجود داشته باشد. اعتراض ما به مقدمات انتخابات است. چرا دولت سیب‌زمینی داد؟ چرا حقوق همه را پس از عید اضافه کرد؟» البته آقای احمدی نژاد هم در مناظره آنها را تحقیرکرد و این کینه‌آنها را بیشتر کرد. اگر موسوی پیش از این فقط قصد ریاست‌ جمهوری داشت اکنون یک کینه ‌ی  شتری داردکه دیگر از بین نمی رود مگر اینکه خدا کمک کند تا از این کینه خلاص شود. به هرترتیب به تدریج اصلاح طلبان در بین خودشان ریزش پیدا کردند و افرادی ناراضی از انتخاب احمدی نژاد یا ضدانقلاب باقی ماندند. و بالاخره یک عده ای هم همیشه از شریط بحرانی سوءاستفاده می کنند. ببینید! من فکر می کنم در همین شهرِ تهران صدتا دویست هزار خانواده ‌ی اعدامی ها، دزدان و منافقین را می‌توان پیدا کرد که اگر بستر حضورشان فراهم باشد حتما درصد بالایی از آنها در خیابان ها حاضر می شوند. ولی یکی از زشتی های کار اصلاح طلبان این بود که وقتی دیدند که از جمعیت رأی‌دهنده هایشان دچار ریزش شده اند و دیگر تنها ضد انقلاب و عده‌ی قلیلی از هواداران خودشان مانده اند، باز هم کوتاه نیامدند و کار را ادامه دادند و تمکین نکردند. به نظر من جمع ‌بندی درست آقا و حرکت طبق همان استراتژی موجب شد که در ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ که موسوی دوباره فراخوان داد از او استقبالی نشود و این موضوع باعث حصر خانگی خودش و بقیه شد.

منبع:سایت تاریخ انقلاب

محتوای پیام‌های تلگرام کنترل می‌شود؟/ خطر نرم افزارهای free را جدی بگیرید +فیلم

محتوای پیام‌های تلگرام کنترل می‌شود؟/ خطر نرم افزارهای free را جدی بگیرید +فیلم

خبرنامه دانشجویان ایران: کلاهبرداری انواع و اقسامی دارد که در دنیای مجازی شکل و شیوه آن از همه راه های ممکن ساده تر است، کلاهبرداران از سادگی کاربران استفاده یا بهتر بگوییم سوء استفاده می کنند، و قبل از آنکه خودشان بفهمند اموال شان را به تاراج می دهند، یه هویی همین الان!

به گزارش سرویس فناوری اطلاعات «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مراقبت های ویژه ای لازم است تا در برابر آسیب های کلاهبرداران در فضای مجازی بتوانیم از خود محافظت کنیم، محمدمهدی کاکوان رئیس پلیس فتای تهران بزرگ و روح الله مومنی نسب کارشناس فضای مجازی، در برنامه تیتر امشب این موضوع را بررسی کردند.

به گزارش شبکه خبر، محمدمهدی کاکوان رئیس پلیس فتای تهران بزرگ با بیان اینکه تلفن های هوشمن قابلیت هک شدن از سوی هکرها را دارد گفت: هکرها به آسانی می توانند اطلاعات شخصی شما را از طریق نرم افزارهایی که بر روی تلفن همراه خود نصب کرده ایی، به سرقت ببرند.

کاکوان رئیس پلیس فتای تهران

او افزود: سیستم عامل اندروید ضریب نفوذش بسیار بالاست و احتمال هک شدن آن توسط کاربران نیز ضریب بالایی داردو درست بعد از هک شدن گوشی، اختیار آن از دست شما خارج می شود و کنترل کننده اصلی گوشی موبایل دیگر صاحب گوشی نیست بلکه هکر است.

او یادآور شد: نکته دیگر عابربانک ها هستند، رمز کارت موضوعی است که اگر لو رود به راحتی می تواند تمام اندوخته شخص را با خطرجدی روبرو کند، ما بارها شاهد وقوع انواع کلاهبرداری ها بوده ایم که تنها به دلیل اعتماد بی جای صاحبان عابربانک ها به فروشندگان رخ داده است.

او تصریح کرد: برای استفاده از اینترنت بانک باید از کارت بانکی استفاده شود که کارت بانکی جاری ماست و پس انداز نیست. اینترنت بانک بسیار کار را سهل کرده اما این سریع بودن برای مجرمان هم هست. مجرمان در کمین هستند. عین صفحه بانک که شما می بینید درست می کنند و آن را کپی می کنند. وقتی شما از اینترنت بانک استفاده می کنید نام بانکی را می زنید و لوگوی آن بانک را می بینید که چشمان تان به آن عادت دارد. از شما شماره مشتری و پسورد می خواهد. حتی صفحه کلید برای ایمنی بیشتر می بینید و حروفی که باید برای تایید آن را تایپ کنید. غافل از اینکه آدرس اینترنتی را چک کرده باشید. افرادی که می خواهند از اینترنت بانک استفاده کنند خواهش من این است که آدرس بانک را خودشان تایپ کنند.

روح الله مومنی نسب

روح الله مومنی نسب کارشناس فضای مجازی دیگر مهمان برنامه با بیان اینکه تلفن های همراه سلامتی افراد را به خطر می اندازد خاطر نشان کرد: بحث سلامتی موضوعی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت زیرا تلفن همراه امواجی دارد که می تواند برای اعضای بدنی که اندوخته آبی دارند خطرساز باشند از جمله موبایل بر روی کلیه ها، مثانه و مفز آثار زیانباری دارند.

او در ادامه افزود: شبکه های اجتماعی آسیب های جبران ناپذیری را متوجه خانواده کرده است از آن جمله سوء استفاده از تصاویر افراد که در دنیای مجازی منتشر شده و بنیان خانواده را با آسیب جدی روبرو کرده است.

او تصریح کرد: نرم افزارهایی که ما آنها را تحت عنوان فری (free) می شناسیم به معنی رایگان نیست بلکه این دسته از نرم افزارها در مقابل اجازه دسترسی آسان به برنامه اطلاعات شخصی شما را به سرقت می برند، معمولا در دنیا از این دسته از برنامه ها استقبالی نمی شود اما ایرانی ها بیشترین استقبال را کرده اند زیرا آنها از تبعات این دسته از برنامه ها بی خبرند.

او یادآور شد: این دسته از برنامه بعد از نصب از شما اجازه می گیرند تا در هر زمان، مکان و هر شرایط بتوانند بدون اجازه شما از دوربین گوشی تان به نفع خود استفاده کنند و هر زمان که خواستند بدون اجازه شما فضای اطرافتان را شنود کنند و حتی بدون اجازه شما به فایل های شخصیت تان یعنی فیلم ها و عکس های شخصیت تان دسترسی داشته باشند، که این موضوع بسیار خطرناک و منشاء بسیاری از کلاهبرداری ها بوده است.

در ادامه این گفتگو به بحث شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای موبایلی از جمله تلگرام اشاره می شود که در فیلم زیر آمده است:




download

واردات کالاهای عربستانی به ایران ممنوع شد/ موافقت با تداوم توقف اعزام حجاج به عمره

واردات کالاهای عربستانی به ایران ممنوع شد/ موافقت با تداوم توقف اعزام حجاج به عمره

هیئت وزیران ممنوعیت ورود کالاهای تولیدی یا صادراتی از مبدأ عربستان و تداوم توقف سفر عمره را تصویب کرد.

به گزارش حوزه دولت خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، هیئت وزیران، ورود کالاهای تولید عربستان و یا از مبدأ این کشور را از کلیه مبادی ورود کالا به کشور از جمله مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ممنوع اعلام و مصوب کرد که سفر عمره نیز کمافی‌السابق تا اطلاع ثانوی متوقف می‌ماند.

هیئت دولت صبح امروز به‌ریاست حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس‌‌جمهور جلسه فوق‌العاده تشکیل داد و اعضا به ادامه بررسی لایحه احکام مورد نیاز اجرای برنامه ششم توسعه پرداختند.

در این جلسه، پس از بحث و تبادل نظر در خصوص لایحه مذکور، تعداد دیگری از مواد آن به تصویب رسید و ادامه بحث به جلسه آینده موکول شد.

انتهای پیام/*

کابوس اسرائیل به حقیقت می پیوندد؟

کابوس اسرائیل به حقیقت می پیوندد؟

به گزارش گروه بین الملل فرهنگ نیوز،  به دنبال تحولاتی که در چند وقت اخیر در منطقه خاورمیانه به وقوع پیوسته و همچنین  تعارضات و اختلافات بنیادینی که میان آمریکا و متحدانش، با روسیه وجود دارد. منافع ایران و روسیه بیش از پیش به یکدیگر گره خورده است. از اینرو شاهد نزدیکی قابل توجه ایران و روسیه هستیم که منجر به نگرانی بسیاری از کشورها بخصوص دشمنانشان شده است. یکی از مهمترین این دشمنان، رژیم اشغالگر قدس می باشد. در ادامه تحلیلی را که در این خصوص در پایگاه خبری الجزیره منتشر شده است را مشاهده می کنید: ( مفاهیم موجود در این مطلب ترجمه متن اصلی است و منعکس کننده دیدگاه سایت فرهنگ نیوز نمی باشد)

در سال 2007 روسیه یک قرارداد 800 میلیون دلاری را با ایران منعقد کرد که بر طبق آن ایران به سیستم موشکی اس-300 مجهز می شد. این قرارداد مهم توسط رسانه های تهران و مسکو پوشش خبری فراوانی داشت. این معاهده تجاری موفقیتی مهم، برای رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین محسوب می شد و از طرفی تقویت کننده امنیتی قابل ملاحظه ای برای ایران به شمار می آمد.

البته بدنبال افزایش تحریم های غرب علیه جمهوری اسلامی ایران، روسیه مجبور شد، موقتا اجرای این قرارداد را  کنار گذارد. اما نهایتا از آوریل 2015 روسیه تحریم ها را کنار گذاشت و اجرای این قرارداد را آغاز کرد. بدنبال این اتفاق، اسرائیل بلافاصله عکس العمل نشان داد و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل با کرملین تماس گرفت و نگرانی شدید خود را اعلام کرد. ولادیمیر پوتین در پاسخ گفت که این سیستم نظامی کاملا دفاعی است و جای نگرانی برای امنیت اسرائیل ندارد. اما این پاسخ رهبر اسرائیل را قانع نکرد.

دستیابی ایران به سامانه اس-300 قدرت ایران در دفاع از حریم هوایی اش را دو چندان خواهد نمود.

در واقع این سیستم ضد هوایی این امکان را به ایران می دهد که هواپیماهای جنگی و همچنین موشک ها را تا شعاع 150 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد. این سیستم دفاعی قابلیت مقابله با هر حمله هوایی را به ایران می دهد و به نوعی هشدار به اسرائیل محسوب می شود که فکر حمله به مواضع مهم داخلی ایران را نداشته باشد، هرچند که بسیاری از تحلیل گران کلا امکان نظامی چنین حمله ای را برای اسرائیل اغراق آمیز می دانند.

از طرفی روسیه و اسرائیل نیز با یکدیگر رابطه پیچیده ای دارند و سابقه برخورد نظامی اسرائیل با روسیه در گرجستان (سال 2008)  نیز وجود دارد.

حمایت تسلیحاتی

در همین زمان، مسئله فروش سلاح به ایران و سوریه از سوی روسیه مورد توجه مفسران اسرائیلی قرار گرفت. آنها معتقد بودند که هیچ عذری از سوی مسکو برای فروش بیشتر سلاح های پیشرفته به این کشورها قابل قبول نیست.

تل آویو جهت اعمال فشار بر مسکو جهت کاستن از روابطش با تهران، کاها به حمایت نظامی از دولت اوکراین مبادرت ورزیده است.

در همین راستا، اسرائیل در اقدامی تلافی جویانه تحت یک قرارداد ضمنی شروع به فروش تسلیحات به اکراین، دشمن روسیه نمود.هر چند این قرارداد با بندهای متعددی قابلیت لغو دارد. اگر روسیه از دشمنان اسرائیل حمایت نکند، اسرائیل نیز از دشمنان روسیه حمایت نخواهد کرد.

به هر حال با کنار گذاشتن تحریم اس-300 از سوی مسکو، تل آویو با گزینه حساسی رو به رو شد. آیا مسلح کردن دشمنان روسیه ارزش خشم و غضب مسکو را علیه اسرائیل دارد؟ و یا بهتر است ساکت بمانیم و راهی برای مقابله با سیستم هوایی ایران بیابیم؟

شاید راه حل آنها در استانبول باشد. از سال 1997 اسرائیل بی سر و صدا شروع به آموزش خلبانان جت های جنگی ترکیه نموده است،  آموزش فنون پیشرفته ای که امکان مقابله با سیستم های ضد هوایی شبیه به اس-300 را به ترکیه به خصوص در برابر یونان، که از نگرانی های اصلی شان است می دهد. با آموزش خلبانان، اسرائیل توانست وجهه ای توانمند از خود در زمینه داشتن دانش استقرار و مقابله با اس-300 را به نمایش بگذارد که برایشان اهمیت فراوانی داشت.

ضربه به اس-300 یک گزینه بود، اما اسرائیل چه کار دیگری می تواند انجام دهد تا از گسترش رابطه متقابل ایران و روسیه جلو گیری کند؟

اگرچه روابط میان روسیه و اسرائیل از عمق بالایی برخوردار است، اما سیاست خارجی پوتین مبنی بر نفوذ بیش از پیش در خاورمیانه، زمینه ی ارتقای روابط روسیه با ایران را فراهم آورده است.

آنها دست به یک دیپلماسی تندرو در سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا زده اند و سعی در استفاده از تمامی راههای موجود برای تحت فشار قرار دادن روسیه دارند. البته نگرانی اصلی اسرائیلی ها نه روسیه، بلکه ورود قوی ایران در جامعه جهانی است. خرید و فروش تسلیحات، کنار زدن تحریم ها و توافق هسته ای به منزله بازگشت ایران به روابط بین الملل است و این دقیقا همان چیزیست که اسرائیل نمی خواهد.

نتانیاهو بارها در سخنانش گفته که از دید او لغو تحریم ها و هجوم پول و سرمایه به ایران، دست این کشور را برای رسیدن به اهدافش در منطقه باز می گذارد. به هرحال صحبت های زیادی در رسانه های اسرائیل در این خصوص که، ایران با سیستم دفاع موشکی اس-300 چه کارهایی می تواند انجام دهد، زده شده و می شود و این نشان از نگرانی آن ها از قدرت ایران در منطقه دارد. البته ترس های آنها فقط ایران نیست،  بلکه مسائل منطقه ای نظیر حزب الله در لبنان و حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه و ... نیز شامل می شود.

آینده امنیتی

از نگاه صرفا امنیتی، اسرائیل نباید مشکلی با فروش تسلیحاتی روسیه به ایران داشته باشد، زیرا سامانه موشکی اس-300، یک سیستم دفاعی است. البته از نظر سیاسی بهانه لازم را به اسرائیل می دهد که کمپین ضد ایرانی خود را تشدید کند و فشار را بر ایران حفظ نماید.

نگرانی عمده اسرائیل از دستیابی ایران به اس-300 صرفا مرتبط با مسائل امنیتی و یا دفاعی نیست، بلکه نگرانی آن ها وجود ایمان برای مقابله با آن ها در ایران است.

باید توجه داشت که با حصول توافق میان ایران و کشورهای غربی، روسیه به دنبال آن است که همچنان نفوذ خود را در منطقه حفظ کند و در این میان هیچ کشوری به اندازه ایران نمی تواند این کمک را به روسیه در منطقه بنماید. روسیه منافع فراوانی در ایران دارد، از برنامه های هسته ای گرفته تا سرمایه گذاری در صنایع سنگین. از اینرو حفظ و توسعه روابط با جمهوری اسلامی ایران کلیدی مهم در سیاست خارجی روسیه به حساب می آید.

می توان گفت  نگرانی اصلی اسرائیل از سامانه اس-300 ایران، مسائل امنیتی یا دفاعی نیست، بلکه نگرانی آن ها وجود ایمان برای مقابله با آنها در ایران است. همچنین اسرائیل تا کنون برخورد جدی نیز با روسیه نداشته است، اما به نظر می آید که اگر تصمیمی در این زمینه داشته باشد، گزینه قابل اعمال آنها، همان کمک به دشمنان روسیه می باشد.