شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

روایتی از آخرین دیدار سردار همدانی با رهبری

روایتی از آخرین دیدار سردار همدانی با رهبری

به گزارش فرهنگ نیوز، سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مستشاران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان حرم در طول سال‌های گذشته که نقش تعیین کننده‌ای در حفظ و حراست حرم حضرت زینب (س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در جنگ تروریستی سوریه داشت، عصر دیروز در حین انجام ماموریت‌های مستشاری در حومه شهر حلب به دست تروریست‌های داعشی به شهادت رسید.

سردار گلعلی بابایی، رئیس سابق سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس در گفت‌و‌گو با تسنیم در رابطه با شهادت سردار شهید حسین همدانی گفت: ما که فعلا در شوک خبر حاج حسین همدانی هستیم. ایشان انسان بزرگوار و فرمانده فهیمی بودند؛ ایشان در هرجایی که می‌رفتند بجز کارهای نظامی بدنبال اقدامات فرهنگی بودند. در سوریه هم که حضور داشتند، اقدامات فرهنگی بسیاری را انجام دادند که از جمله آنها ماجرای ترجمه و توزیع کتاب‌های مقدس در کشورهایی مانند سوریه و عراق بوده است. چند نمونه از این کتاب‌ها را خودشان نظارت کرده و ترجمه و توزیع آنها را در سوریه و عراق خودشان شخصا پیگیری می‌کردند.

ماجرای دیدار دوشنبه سردار همدانی با مقام معظم رهبری

وی افزود: ایشان دوشنبه گذشته (13 مهر 1394) در آخرین سفر خود به تهران آمده بودند. ایشان به همراه بنده و جمعی دیگر به خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم و این شهید به مقام معظم رهبری تعدادی از کتاب‌های ترجمه شده را معرفی کرده و می‌گفتند که ترجمه کتاب‌ها در سوریه طرفداران بسیاری دارد. مقام معظم رهبری سوال کردند که چه کسی ترجمه این کتاب‌ها را انجام داده و ترجمه این کتاب‌ها بومی بوده است یا غیر بومی؟ سردار همدانی پاسخ دادند که یک مصری ترجمه این آثار را انجام داده است و مترجم عرب بوده است.

گلعلی بابایی ادامه داد: مقام معظم رهبری هم با تایید این اقدامات گفتند: این کار درست و این نوع ترجمه درست است و برای عرب‌زبان‌ها بهتر و قابل فهم‌تر‌ است. سردار حسین همدانی از اینکه توانسته بودند این کار خوب را انجام دهند بسیار خوشحال بودند.

سردار همدانی روحیه منحصر به فردی در بین فرماندهان ارشد داشتند

رئیس سابق سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس تصریح کرد: ایشان همیشه و در هر مکانی که قدم می‌گذاشتند، اولین اقدامشان بحث فرهنگی بود. آن زمانی هم که فرمانده لشگر 27 بودند نیز تاریخ نگاری دفاع مقدس را از اولویت‌های کاری خود قرار داده بودند و معتقد بودند که این روند باید ادامه پیدا کند. حمایت‌هایی که ایشان از حسین بهزاد انجام می‌دادند  مثل اینکه ایشان ساعت‌ها کنار حسین بهزاد می‌نشستند تا روند آماده‌سازی کتاب‌ها پیش برود بسیار خاص بود. سردار همدانی بدلیل مشکل شیمیایی از نظر تنفسی مشکل داشتند اما با وجود اینکه حسین بهزاد سیگار هم می‌کشید، کنارشان می‌نشستند و به کار ادامه می‌دادند. ایشان روحیه منحصر به فردی در بین فرماندهان ارشد داشتند.

تاکید مقام معظم رهبری این بود ثبت خاطرات و چاپ کتاب‌های دفاع‌مقدس ادامه پیدا کند

وی با تاکید دوباره به دیدار دوشنبه گذشته ایشان با مقام معظم رهبری گفت: تاکید مقام معظم رهبری بر کتاب‌های لشگر 27 محمدرسول‌الله بوده و  ایشان برروی این اقدامات بسیار صحه گذاشتند و می‌گفتند که من عموما این کتاب‌ها را خوانده‌ام و جزو علاقه‌مندان این کتاب‌ها هستم. ایشان مقایسه‌ای بین کارهای انجام شده برای لشگر 27 و دیگر گروه‌ها انجام دادند و تاکید کردند که کارهای انجام شده برای این لشگر برجسته‌تر از دیگر گروه‌ها بوده است. ایشان بر این موضوع تاکید داشتند که این اقدامات باید ادامه پیدا کند و حتی زمانی که بیرون می‌آمدیم مقام معظم رهبری کتاب «مهتاب خین» (خاطرات سردار شهید حسین همدانی) را در دست گرفته و سوال کردند که این کتاب چیست؟ سردار همدانی پاسخ دادند که این کتاب خودم است که حسین بهزاد آن را آماده کرده‌اند. مقام معظم رهبری دوباره سوال کردند: این کتاب پایان جنگ است؟ که سردار همدانی در پاسخ گفت: نه این کتاب تا پایان فتح خرمشهر است.

سردار همدانی در دیدار آخر خود با مقام معظم رهبری بسیار پرانرژی و خوشحال بودند

گلعلی بابای افزود: حضرت آقا دوباره سوال کردند: بقیه خاطرات جنگ پس چه؟ سردار همدانی گفت: ان‌شاء‌الله ادامه دارد. مصاحبه‌ها انجام شده و کارهای تدوین آن در حال انجام است. تاکید مقام معظم رهبری این بود که این اقدامات ثبت خاطرات و چاپ کتاب‌های دفاع‌مقدس ادامه پیدا کند.

وی در پایان گفت: ایشان وقتی دوشنبه بعد از دیدار با مقام معظم رهبری از بین ما می‌رفتند که به سوریه برگردند، انگار که نور از صورتشان فوران می‌کرد و با وجود آنکه مقام معظم رهبری را هم ملاقات کرده بودند، شارژ و پرانرژی شده و بسیار شاد و خوشحال بودند.

شهید سردار «حسین همدانی» که بود؟ + تصاویر

شهید سردار «حسین همدانی» که بود؟ + تصاویر

به گزارش فرهنگ نیوز، شهید سردار سرتیپ حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان است و از سال 1359 در جنگ ایران و عراق شرکت داشت.

سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی، در عنفوان جوانی با تفکرات حضرت امام (ره) آشنا شده و از محضر درس مکارم اخلاق و احکام شهید محراب آیت‌الله مدنی که در همدان تبعید بودند، بهره‌ای بسزا برده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ...پایه‌گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می‌شناخت.

سردار همدانی به همراه شهید صیاد شیرازی و شهید محمود خضرائی
 

با آغاز جنگ تحمیلی، لحظه‌‌ای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهک‌های ضدانقلاب را می‌شناخت، دیری نپایید که به صف دشمن‌ستیزان پیوست و فرماندهی عملیات‌های مطلع‌الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب هم از دیگر گام‌‌هایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه حاج احمد متوسلیان و شهید همت و شهید شهبازی در تشکیل و سازماندهی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربه‌ای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگان‌های رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لکشر 32 انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد.

سردار همدانی در کنار شهید محمود شهبازی و دیگر رزمندگان

دیری نپایید که هدایت و فرماندهی لشکر 16 قدس گیلان را به او واگذار کردند و عملیات‌‌های مهم و حیاتی همچون کربلای 4 و کربلای 5 را با شیرمردان گیلکی به سرانجام رساند. معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، از فرماندهای زبده همچون دیگر فرماندهان سپاه اسلام آماده ساخت و تا آخرین عملیات موفق سپاه اسلام با منافقین کوردل که با نام مرصاد به نتیجه رساند، لحظه‌ای آرام نگرفت و پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفته و تحصیل تئوریک و آکادمیک هدایت یگان‌ها را هم به تجربیات ارزنده‌اش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف و لشکر 4 بعثت در غرب کشور، کارنامه‌ای موفق از خود به جای گذاشت.


همدانی به همراه شهیدان همت، خرازی و احمد کاظمی در کنار رهبر انقلاب
 

معاون هماهنگ‌کننده نیروی زمینی و جانشینی نیروی مقاومت بسیج در دو دوره و فرماندهی لشکر 27 محمد رسول‌الله و به همراه آن، جانشینی قرارگاه ثارالله، از دیگر مسئولیت‌های ایشان بود و معاون مرکز راهبردی سپاه و مشاور عالی فرمانده کل سپاه و جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرمانده‌ای کهنه‌کار با کوله‌باری تجربه و شناخت ساخته که سبب شده است تا حساس‌ترین و مهمترین سپاه کشور که دارای ویژگی‌های خاص است، بر عهده ایشان گذاشته شود.


مسئولیت‌های سردار سرتیپ حسین همدانی در هشت سال دفاع مقدس:
1 ـ فرمانده لشکر 32 انصارالحسین استان همدان
2 ـ فرمانده لشکر 16 قدس استان گیلان
3 ـ معاونت عملیات قرارگاه قدس
مسئولیت‌های پس از دفاع مقدس:
1 ـ فرمانده قرارگاه نجف اشرف و فرمانده لشکر 4 بعثت
2 ـ رئیس ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران
3 ـ جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه (دو دوره)
4 ـ مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
5 ـ جانشین سازمان بسیج مستضعفان
6-فرمانده سپاه محمد رسول الله (ص) تهران

گفتنی است، سردار سرتیپ همدانی، مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.

سردار به نقل از رسانه های خارجی

باشگاه خبرنگاران به نقل از نشریه Foregn Policy درباره سردار همدانی نوشت؛ او در اوایل 1979 برای مبارزه با شورشیان "کردستان" و سپس در جنگ ایران و عراق (دوران 8 سال دفاع مقدس) ایفای نقش کرد.

روزنامه Wall Street Journal درباره سردار همدانی نوشت: ژنرال همدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.

سایت Iran Briefing با اشاره به سوابق سردار همدانی در دوران جنگ تحمیلی و مبارزه با ضدانقلاب، یادآور شد: ژنرال همدانی 32 سال خدمت کرده و در جبهه‌های غرب به ایفای نقش پرداخته است.

سایت Wnd درباره سردار حسین همدانی عنوان داشت: ژنرال حسین همدانی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. این سایت به نقل از سردار همدانی نوشت : "در طول این نزاع (جنگ تروریست‌های تکفیری با ملت مظلوم سوریه) تجربیات آموزشی به ملت سوریه بدون هیچ انتظاری منتقل شد".

 

تصاویر/منزل سردار حسین همدانی پس از شهادت

تصاویر/منزل سردار حسین همدانی پس از شهادت

سردار حسین همدانی از فرماندهان سپاه پاسداران و از مستشاران ارشد نظامی ایران در دفاع از حرم حضرت زینب(س)، شامگاه پنجشنبه شانزدهم مهرماه در سوریه به شهادت رسید. سردار سرتیپ پاسدار، حسین همدانی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر 27 محمد رسول‌الله را برعهده داشت. تصاویر زیر از فارس، تسنیم، بسیج پرس و.. را مشاهده می کنید.
تصاویر/منزل سردار حسین همدانی پس از شهادت بقیه تصاویردرادامه مطلب

ادامه مطلب ...

سردار حسین همدانی در سوریه به شهادت رسید + جزئیات

سردار حسین همدانی در سوریه به شهادت رسید + جزئیات

به گزارش فرهنگ نیوز، سردار پاسدار حسین همدانی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عصر دیروز در حومه شهر حلب در حین انجام ماموریت مستشاری با کمین نیروهای تروریستی-تکفیری داعش به درجه رفیع شهادت نائل شد.

سردار همدانی در طول چهار سال اخیر به منظور حفاظت از حرم آل الله و مردم بی دفاع و مظلوم سوریه در مقابل حملات وحشیانه  نیروهای تروریستی- تکفیری داعش، از نیروهای بسیج مردمی سوریه حمایت مستشاری می‌کرد.

سردار حسین همدانی یکی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر 27 محمدرسول‌الله را برعهده داشت.

...این خبر به روز می شود...

**سردار رمضان شریف: سردار همدانی در کمین داعش قرار گرفت

سردار رمضان شریف در گفتگو با میزان با بیان اینکه سردار همدانی از ابتدای شروع عملیات های تروریستی در سوریه حضور داشت گفت: سردار همدانی در کمین داعش قرار گرفت.

وی ادامه داد: شهید همدانی به عنوان مستشار ارشد سپاه در سوریه بود و  نقش بسیار تعیین کننده ای در حفاظت از حرم حضرت زینب و کاهش تلفات داشت و ایشان در حین انجام عملیات مستشاری در حومه حلب به شهادت رسید.

سردار شهید همدانی در حرم حضرت زینب(س)

**محل شهادت سردار همدانی را بشناسید+ نقشه

اما شهر حلب، محل شهادت سردار همدانی، در طول چهار سال اخیر که از حمله وحشیانه تروریست‌های تکفیری داعش به سوریه می گذرد، یکی از شهرهای حادثه خیز این کشور بوده است؛ این شهر که از لحاظ قدمت در زمره شهرهای کهن غرب آسیا محسوب می‌شود، پیش از حمله تروریست‌های تکفیری، پایتخت تجاری سوریه بود. شهر حلب از لحاظ ژئوپلتیکی از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه در نیمه راه دریای مدیترانه و رود فرات قرار دارد.

این شهر از آغاز درگیری‌ها در سوریه چندین بار میان تروریست‌های تکفیری و ارتش سوریه دست به دست شده است.

در زیر تصاویری از نقشه و موقعیت جغرافیایی شهر حلب را مشاهده می‌کنید:

**اطلاعیه ای روابط عمومی سپاه در پی شهادت سردار همدانی

در بخشی از این اطلاعیه با تبریک و تسلیت شهادت این سردار شجاع و گرانقدر به محضر حضرت ولیعصر (عج) و نائب برحقش امام خامنه ای عزیز ( مدظله العالی ) و ملت شریف ایران ، آمده است:

سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مستشاران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان حرم در طول سال‌های گذشته که نقش تعیین کننده‌ای در حفظ و حراست حرم حضرت زینب (س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در جنگ تروریستی سوریه داشت، عصر دیروز در حین انجام ماموریت‌های مستشاری در حومه شهر حلب به دست تروریست‌های داعشی به شهادت رسید.

این اطلاعیه افزوده است اخبار تکمیلی و نیز نحوه اجرای مراسم تشییع و بزرگداشت این شهید گرانقدر ، متعاقبا اعلام خواهد شد.

عکس های فوق سردار همدانی را در حال تشریح وضعیت سوریه در یکی از ایام نبرد با تروریست‌های تکفیری نشان می‌دهد.

**سرلشکر جعفری: سردار همدانی به دست مزدوران میدانی آمریکا و صهیونیسم به شهادت رسید

در پی شهادت سردار حسین همدانی در سوریه، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیامی صادر کرد که متن این پیام بدین شرح است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

شهادت سردار سرافراز و با بصیرت حسین همدانی در میدان‌های حمایت از مقاومت اسلامی و کمک‌های مستشاری به ارتش و نیروهای مقاومت سوریه را به محضر امام زمان (عج) مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای (مدظله العالی)، خانواده محترم آن سردار رشید و آحاد ملت شریف و مجاهد پرور ایران و نیز ملت مقاوم سوریه تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم.

برادر عزیزم سردار همدانی پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه پاسداری از انقلاب اسلامی به فیض عظمای شهادت نایل گردید و با شهادت ایشان ستاره‌ای دیگر به سپهر افتخارات انقلاب اسلامی و جهان اسلام افزوده شد.

همدانی یکی از استوانه‌های مستحکم خط مقاومت در مقابل امریکا و رژیم صهیونیستی بود که به دست مزدوران میدانی آنان - تروریست‌هایی که توسط همپیمانان نظام سلطه از جمله سعودی‌ها تسلیح شده و به جان ملت‌های مسلمان یمن، عراق، سوریه و بحرین افتاده‌اند- به شهادت رسید.

مشعل فروزان این جهاد پایان‌ناپذیر خاموش نخواهد شد و جهان اسلام با این شهادت سرافراز گردید و دشمنان بدانند راه مقاومت و مقابله با صهیونیست‌ها و مقابله با نفوذ امریکایی‌ها در بلاد اسلامی همچنان قدرتمندانه ادامه دارد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

**زمان تشییع پیکر سردار شهید همدانی مشخص شد

به گزارش فرهنگ نیوز، پیکر سردار شهید "حسین همدانی" یکشنبه(19 مهرماه) ساعت 9 صبح از حسینیه حضرت زهرا(س) در  پادگان ولیعصر در میدان سپاه تهران و دوشنبه 9 صبح در میدان امام خمینی(ره) همدان تشییع و سپس در زادگاهش همدان دفن خواهد شد.

گفتنی است؛ سردار همدانی از مستشاران ارشد ایران در سوریه در دفاع از حرم حضرت زینب(س) دیروز در حومه شهر حلب به دست تروریست های داعش به شهادت رسید.

**شهید سردار "حسین همدانی" که بود؟

شهید سردار سرتیپ حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان است و از سال 1359 در جنگ ایران و عراق شرکت داشت.

سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی، در عنفوان جوانی با تفکرات حضرت امام (ره) آشنا شده و از محضر درس مکارم اخلاق و احکام شهید محراب آیت‌الله مدنی که در همدان تبعید بودند، بهره‌ای بسزا برده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ...پایه‌گذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی می‌شناخت.

خاطرات وی در قالب 2 کتاب «مهتاب خیّن» و «تکلیف است برادر» منتشر شده است.

فریادهای ایران، دنیا را متوجه فاجعه منا کرد/رژیم سعودی مسئول کشتار حجاج منا است/کرانه باختری در آستانه انتفاضه سوم است

فریادهای ایران، دنیا را متوجه فاجعه منا کرد/رژیم سعودی مسئول کشتار حجاج منا است/کرانه باختری در آستانه انتفاضه سوم است

به گزارش عمارنامه به نقل از الاخبار و پایگاه النشره لبنان، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان ضمن سخنانی در دیدار سالیانه خود در جمع مبلغین و مداحان لبنانی عربستان سعودی را مسئول کشتار در منطقه دانست و تأکید کرد: ما نباید از دشمن خود یعنی اسرائیل غافل شویم، با این وجود خطر موجودیتی در منطقه همان خطر وهابیت است.
نقش سعودی‌ها خدمت به منافع آمریکا در منطقه است
وی تأکید کرد: ما همواره سعی کرده‌ایم برخی مسائل را در رسانه‌ها رعایت کنیم، اما باید مواضع خود را بعد از تحول اساسی در یمن اعلام کنیم، چرا که عربستان سعودی وارد کشتار مردم این کشور شده است.نقش سعودی ها از زمان تأسیس حاکمیت خود و اسرائیل خدمت به منافع آمریکا در منطقه بوده است . این کشور از زمان جنگ صدام حسین بر ضد ایران به تأمین مالی جنگ‌ها پرداخته و همین روند را در افغانستان ، پاکستان و عراق نیز ادامه داده است. سرویس‌های اطلاعاتی عربستان سعودی مجموعه جریان‌های تکفیری را از سال 2003 در عراق مدیریت می‌کنند. این کشور مسئول تمام خونریزی‌ها و درگیری‌ها نزد طوائف و مذاهب مختلف در عراق است.
عربستان با کاهش بهای نفت در صدد ضربه زدن به محور مقاومت بود
دبیر کل حزب‌الله لبنان خاطرنشان کرد: عربستان سعودی در جنگ 2006 با ما مبارزه کرد و اولین کسی که در روز قیامت نسبت به خون ‌های ما در ژوئن آن سال مؤاخذه می‌شود ، آل سعود خواهد برد. عربستان سعی کرده با کاهش قیمت نفت به محور مقاومت از ایران گرفته تا روسیه و ونزوئلا ضربه بزند. این کشور همواره خود را مخفی می‌کند، اما بعد از اینکه رسوا شده است، به صورت علنی تمامی این رفتارها را دنبال می‌کند.
عربستان داعش و القاعده در یمن را هدایت می‌کند
به نوشته رسانه‌های لبنانی ، سید حسن نصرالله افزود که عربستان سعودی مدیریت داعش و القاعده در یمن را بر عهده دارد، این در حالی است که این گروه‌ها در آینده برای این کشور خطرناک خواهد بود، اما عربستان امروز کورکورانه به این رفتار ادامه می‌دهد و اهمیتی نمی‌دهد که حتی خودش در آینده آسیب ببیند.
رژیم سعودی مسئول کشتار حجاج منا است
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فاجعه دلخراش منا ، مسئولیت آن را بر عهده رژیم سعودی دانست و گفت: ریاض مسئول کشتار هزاران حاجی در "منا" در روز عید قربان است ، چرا که مدیریتی شکست خورده داشته و از اشتباهات گذشته خود درس نگرفته است. اتفاقاتی که رخ داده، رفتاری داعش است که هیچ ارتباطی با انسانیت ندارد، آنها عمدا به مردم کمک نکرده و ساعت‌ها آنها را در شرایط سخت رها کردند.
اگر ایران اعتراض نکرده بود، حجاج را بی سرو صدا دفن می کردند
دبیرکل حزب الله گفت: اگر ایران صدای خود را در ارتباط با این موضوع بلند نکرده بود؛ سعودیها بر موضوع سرپوش گذشته و قربانیان را بی سر صدا دفن می کردند و هر فردی را می خواستند به زندان می افکندند.
وی تصریح کرد: تکبر حکومت سعودی باعث شد که ایران صدای خود را بلند کرده و فریاد بزند، آن هم پس از آنکه عادل الجبیردرخواست محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران برای برگزاری نشست و بررسی رویداد را رد کرد.
تکفیری‌ها و وهابی‌ها اهل تسنن نیستند
وی وهابیت را خطر موجودیتی منطقه دانست که سعی دارد در تمامی نقاط جهان پیشروی کرده و حتی تا شیلی نیز برسد. نصرالله با تأکید بر ضرورت وحدت اسلامی در شرایط کنونی گفت که تکفیری‌ها و وهابی‌ها اهل تسنن نیستند، بلکه بخش کوچکی از یک میلیارد مسلمان هستند.
شکستن توطئه‌ها بر ضد منطقه در سوریه
دبیرکل حزب‌الله در مورد اوضاع سوریه تصریح کرد: ما در سوریه در برابر فرصتی برای تقویت پیروزی‌ها و شکستن توطئه‌ها بر ضد منطقه قرارداریم و می‌خواهیم از آن استفاده کنیم. خطر موجودیتی همچنان وجود دارد اما ما آن را دور خواهیم کرد. ما در برابر این فرصت قرار داریم و مرحله آینده شاهد پیروزی‌های ما خواهد بود.
جبهه النصره، القاعده و داعش در خدمت صهیونیست‌ها هستند
وی ادامه داد: ما نباید از این نکته غافل شویم که دشمن ما اسرائیل است ، حتی اگر درگیری کنونی ما با تکفیری‌ها باشد. البته جبهه النصره و القاعده و داعش همگی در خدمت صهیونیست‌ها هستند ، چرا که سقوط دولت سوریه جزو منافع تل‌آویو به شمار می‌رود. این پروژه ای است که از سال 2006 تاکنون وجود دارد. ما باید همواره نسبت به دشمن هوشیار و آماده باشیم ، بدون این که مردم را بترسانیم. جنگ با دشمن انجام خواهد شد و این جنگ نیاز به آمادگی دارد.
کرانه باختری در آستانه انتفاضه سوم است
نصرالله گفت که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در حالتی از تردید و سرگردانی قرار دارد و کرانه باختری در آستانه انتفاضه سوم است. وی یادآور شد که اسرائیل به دنبال مانع‌تراشی در روند توافق هسته‌ای بود، اما این توافق امضا شد؛ توافقی که ایران را در برابر بسیاری از فرصت‌ها قرار می‌دهد.
دورنمای حل مسائل داخلی لبنان نامعلوم است
دبیر کل حزب‌الله لبنان در مورد اوضاع داخلی این کشور گفت که افقی برای حل مسائل وجود ندارد، همه باید منتظر بمانند تا اوضاع منطقه مشخص شود. البته آنها می‌توانند بدون وابستگی به خارج، خودشان تصمیم‌گیری کنند.
ما به دنبال قانون نسبی در انتخابات هستیم
نصرالله در زمینه انتخابات پارلمانی نیز گفت: ما براساس قانون 60 که همین ترکیب را روی کار می‌آورد وارد انتخابات نمی‌شویم. ما به دنبال قانون نسبی هستیم تا نمایندگی درستی از مردم وارد پارلمان شوند. کسانی که این قانون را رد می‌کنند جریان 14 مارس به ویژه المستقبل هستند که از بروز پدیده‌ها و گروه‌های سیاسی و رهبران جدید در کشور می‌ترسند. آنها می‌دانند که در انتخابات اخیر 35% از آراء خود را به نفع آراء اهل تسنن در هشت مارس از دست داده اند.
وارد مناقشات داخلی نمی‌شویم
وی در مورد جنبش مردمی تأکید کرد: مطالبات آنها بر حق است ، اما ما در دل درگیری‌ها قرار داریم و الان نباید وارد مناقشات داخلی شویم. این جنبش باید رهبران مشخص و اهدافی واضح داشته باشد تا ما مردم را به آن دعوت کنیم.

ناگفته‌های زاکانی از کمیسیون برجام

ناگفته‌های زاکانی از کمیسیون برجام

رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام، ناگفته‌های خود از جریان تشکیل کمیسیون برجام، انتخابات هیئت رئیسه و جمع بندی این کمیسیون را تشریح کرد.

علی‌رضا زاکانی رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، نحوه شکل گیری، عملکرد و نتیجه‌گیری در کمیسیون متبوعش را تشریح کرد و درباره پشت پرده‌های سیاسی علیه کمیسیون برجام توضیحات مبسوطی ارائه کرد که متن کامل آن از نظرتان می‌گذرد:

علی‌رضا زاکانی رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، گفت: از همان زمان که انتخابات هیئت رئیسه کمیسیون به نتیجه رسید، از همان زمان نظرات متفاوت بود. اولا خیلی تلاش شد که بنده رئیس این کمیسیون نباشم و حتی پیام دادند که رئیس از ما باشد و پس از آن هر کدام از سمت ها مانند نایب رئیس را می توانید خودتان انتخاب کنید. ولی بنده که تا قبل از این برای هیچ سمتی در مجلس معمولاً کاندیدا نبودم به جهت حساسیت موضوع ایستادگی کردم.
وی گفت: پس از انتخاب هیئت رئیسه ـ آقایان حقیقت پور، نبویان، نجابت، نقوی حسینی، احمدی و بنده ـ برای ورود به کار نیز با نظرات متفاوتی مواجه بودیم که چطور آن را آغاز کنیم. برخی شروع کردند به ارائه پیشنهادات اجرایی که فلانی و بهمانی را دعوت کنیم. بنده گفتم اول باید نحوه کار خود را معین کنیم و با برنامه جلو برویم الان نیز معتقدم بیش از 90% کار با برنامه مصوب اولیه جمع جلو رفته است. با پیشنهاد آقای پزشکیان، ‌ابتدا قرار شد یک متدلوژی یا روش کار را طراحی کنیم و قرار شد برای جلسه بعد چند سند را تولید کنیم. یکی، سند روش کار باشد و سند دوم آئین نامه باشد که مسئولیت ها را معین کند و سند سوم، سند انعکاس اقدامات ما یا همان سند رسانه ای کردن فعالیت های ما باشد.
زاکانی اظهار داشت: بنده از  آقای پزشکیان در کمیسیون درخواست کردم که مسئولیت تهیه سند روش کار را برعهده بگیرند و بقیه اسناد را من تهیه کنم. مهمترین بخش کار نیز همان روش کار ما بود. فردای آن روز آقای پزشکیان را در صحن مجلس دیدم و یادآوری کردم که روش کار را به من بدهند ولی هرچه گذشت از ارائه روش کار از طرف آقای پزشکیان خبری نشد. لذا من خودم روش کار را نوشتم و در تاریخ سوم شهریور، آن را پس از بحث در کمیسیون به تصویب رساندیم. در جلسه آخر (شنبه یازدهم مهر) هم من این مورد را به هر یک از اعضایی که اعتراض می کردند یادآوری کردم که قرار بود فلان کار را انجام دهید که انجام ندادید.
رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام با بیان اینکه در این سند همه جزئیات و موارد از جمله اینکه در هفت گام و چند مرحله کار کمیسیون دنبال شود وجود داشت. همه تصمیمات بر طبق آن بود الا اینکه خلاف آن را در صحن یا هیات رئیسه کمیسیون به اقتضاء با رای جمع تصمیم گیری می کردیم و لذا بنده هرگز تصمیم فردی نگرفتم، تاکید کرد: مثلا قرار بود آقای عراقچی یکبار دعوت شود که بعدا هیات رئیسه با پیشنهاد اعضا ایشان را چهار بار دعوت نمود. در طول مدت سه یا چهار هفته فرصتی که داشتیم سه چهار جلسه هیئت رئیسه کمیسیون تشکیل شد.
وی ادامه داد: این افرادی که روز شنبه آخر اصرار داشتند که پیش نویس گزارش خارج از کمیسیون نوشته شده است پاسخ من به آنها این بود که خیر. طبق سند روش کار در دبیرخانه کمیسیون به ازای هر کمیته، یک دانشجوی دکترا زیر نظر رئیس کمیسیون، مستندات را جمع آوری و دسته بندی می کرد از جمله اینکه دنبال می کردیم تمام فایلهای صوتی جلسات استماع کمیسیون پیاده سازی شود؛ چون برای ما همه اینها سند بود و باید در گزارش نهایی استفاده میشد که شد. از روز اول به موازات تشکیل جلسات، اعضای دبیرخانه ـ که اکثرشان کارمند مجلس بودند ـ زیر نظر خود بنده به تهیه و آماده سازی مطالب مورد نیاز گزارش نهایی پرداختند. به این صورت که یک بانک اطلاعاتی تشکیل شده بود و شبکه ای بر روی سرور در مجلس (برای صیانت از اطلاعات محرمانه) شکل گرفته بود. کار پیاده سازی آنچه در کمیسیون گذشته بود به صورت یک کار سیستمی انجام شد.
زاکانی خاطر نشان کرد: لذا این گزارش ها از صفر تا صد آن، مصوبه جمع اعضا کمیسیون است. روزی که ما می خواستیم برای بازدید از فردو برویم من این متن آئین نامه را نوشتم بین اعضا تقسیم کردم و گفتم بخوانید و اگر ایرادی داشت مطرح کنید و این آئین نامه از روز چهارشنبه تا شنبه در اختیار اعضا بود تا در مورد آن اظهار نظر کنند که نهایتا مد نظر قرار گرفت.
برخی دوستان نه اینکه اکثرا کار غیر سیستمی کرده اند، کار سیستمی را بر نمی تابند، در حالی که مشکل از خود آنهاست. لذا برای هر یک از مواردی که برخی اعضا مانند آقای پزشکیان اشکال می گرفتند به صورت مستند از آیین نامه ی روش کار، پاسخ داده می شد.
وی ادامه داد: در مورد بحث "کمیته محور" بودن گزارش عرض کنم که 5 کمیته (حقوقی، سیاسی اجتماعی، فنی هسته ای، امنیتی دفاعی و اقتصادی) برای بررسی برجام ذیل کمیسیون تشکیل شد.
برای تنظیم گزارش نهایی در کمیسیون چند پیشنهاد مطرح شد، ‌اول اینکه هر آنچه در کمیسیون گذشته است را بدون قضاوت پیاده سازی کنیم و به مجلس ارائه کنیم که رای نیاورد و اساسا معنی نداشت کمیسیون فقط ضبط صوت باشد و داوری نکند البته برخی از دوستان معترض هم نظرشان همین بود. پیشنهاد دوم این بود که کمیته ها موضوع خود را بررسی کنند و به صحن بیاورند و البته هر نماینده عضو کمیسیون نیز حق اظهار نظر داشته باشد مثلا در گزارش کمیته دفاعی امنیتی بنده هم که عضو آن کمیته نبودم حق اظهار نظر و ارائه پیشنهاد داشته باشم.پیشنهاد سوم هم این بود که ما 65 سوال خود را ـ که از دولت و کارشناسان مختلف پرسیدیم ـ محور قرار دهیم و پاسخ آنها را جمع بندی و گزارش کنیم (20 سوال فنی و 45 سوال غیرفنی شامل 5 سوال سیاسی کلان و 40 سوال هم راجع به تحریم ها و حقوقی و ...) برای استخراج سوالات هم جلسات متعددی برگزار شد و از نظرات بسیاری از متخصصان از جمله کارشناسان مرکز پژوهش ها استفاده شد.
"یک پیشنهاد واسطی آقای بذرپاش مطرح کرد که رای آورد و نهایتا قرار شد گزارش نهایی کمیسیون هم با اولویت  "کمیته محور" بودن باشد و بعد هم از ظرفیت "سوالات و پاسخ ها" توسط اعضاء کمیسیون نیز استفاده شود که این پیشنهاد تصویب شد؛ لذا این ادعا که قرار بوده هرآنچه کمیته ها می آورند عینا بدون کم و کاست در گزارش نهایی منعکس شود کاملا نادرست است. چرا که هم پاسخ سوالات و هم نظرات و پیشنهادات سایر اعضای کمیسیون هم باید در نظر گرفته می شد.این دوستان معترض که می گفتند بیایید نظرات کمیته ها را بدون تغییر در کنار هم بچینید و به عنوان گزارش ارائه کنید، دقت نمی کردند که هر یک از گزارش ها با یک ادبیات متفاوتی نوشته شده است و حتما باید کار یکپارچه سازی انجام می شد. جالب اینکه برخی از این افراد بطور کلی از برجام دفاع می کردند و ورود تخصصی به کمیته ها نداشتند. مباحث را فنی بحث نمی کردند بلکه سیاسی بحث می کردند، برخی از آنها می گفتند اگر بخواهد گزارش هم تهیه شود 4 تا 6 ماه زمان می برد و حتی برخی اعضا می گفتند اصلا گزارش ندهیم و فقط چند توصیه به صحن ارائه کنیم"
زاکانی در ادامه تاکید کرد: از این 5 کمیته برای 4 کمیته مسئول انتخاب شد ولی کمیته اقتصادی تا روز آخر مسئول نداشت، چون قرار گذاشته بودیم بنده به همراه آقایان نجابت، بذرپاش در هیئت رئیسه حضور یابیم و آقایان تاجگردون و پزشکیان هم بیایند تا رئیس کمیته اقتصادی را انتخاب کنیم؛ ما حاضر شدیم اما آنها در آن موقع به دفتر آقای ابوترابی فرد در هیات رئیسه مجلس رفته بودند و جلسه گرفته بودند.
وی افزود: در جلسه کمیسیون برای مباحث اقتصادی، ابتدا آقای تاجگردون متن خود را خواند بعد بنده از آقای بذرپاش خواستم او هم گزارش خود را ارائه کند و بعد خواهش کردم ـ چون با او تعارف نداشتم ـ پای تابلو برود و نظرات دوستان را بنویسد تا بعد همه ببینند و جمع بندی کنیم. آقای تاجگردون جلسه را بدون اینکه چیزی بگوید ترک کرد و بعدا دوستان گفتند معترض بوده که چرا او را پای تابلو نفرستادم! بعدا به دوستان کمیسیون گفتم چون اولا با بذرپاش تعارف نداشتم و می دانستم ناراحت نمیشود و ثانیا اگر مبنا ریاست کمیته باشد، کمیته اقتصادی رئیس نداشت و علتش این بود که شما سر قرار تعیین مسوول کمیته نیامدید و رفته بودید دفتر آقای ابوترابی برخلاف کار جمعی از ابتدا علیه کمیسیون کار باندی و گروهی کنید. در همان جلسه آقای ابوترابی فرد گفت که من هماهنگ نکردم و خود دوستان آمدند و خواستند بنشینیم تا برای چگونگی دفاع از دولت در صحن کمیسیون تقسیم کار کنیم و من هم قبول کردم و البته ایشان با اعتراض شدید گفت توطئه ای در کار نبوده است و از بنده ناراحت شد که من نیز به آقای ابوترابی فرد گفتم که از نظر من این کار شما نادرست بوده است هر حرفی دارید بیایید داخل کمیسیون بزنید.
"همانطور که گفتم در مسیر بررسی برجام، تعداد 65 سوال از منابع مختلف همچون دولت، اساتید دانشگاه و کارشناسان مرکز پژوهشها استخراج شد که اساسا قرار نبود در اختیار کمیته ها قرار بگیرد و یک مسیری بود که بنا بود برای اطمینان از دقت و کار تخصصی مکمل کار کمیته ها باشد. سوالات تنظیمی به سازمان انرژی اتمی و وزارت امور خارجه ارائه کردیم که سازمان پاسخ داد اما حتی یک پاسخ سوال یا سند هم وزارت امورخارجه در اختیار ما قرار نداد. آقای قشقاوی یک بار تماس گرفتند و به شوخی گفتند که تو خیلی موضوع را جدی گرفته ای و مساله برجام حل شده است. ولی من پاسخ دادم نه اینگونه نیست و کار بسیار جدی است.ما آمدیم دبیرخانه را فعال کردیم و شروع به تدوین کردیم و پایه و بنیان را موارد گردآوری شده و بررسی شده قرار دادیم و در مورد آن به بحث و بررسی پرداختیم و هیچ چیزی هم بدون نظر بنده مستند و تدوین نشد".
زاکانی با بیان اینکه " آقای لاریجانی اصرار داشتند که گزارش سریعتر تهیه شود و چندبار تلفنی و حضوری اعلام کردند که سریعتر کار را تحویل دهید"، اظهار داشت: بنده هم چند شب تا صبح کار کردم، همه مطالب را (گزارش کمیته ها، نظرات مهمانان کمیسیون، پاسخ سوالات و گزارش پژوهشکده ها و دانشگاهها و نقطه نظرات صاحب نظران) خواندم، دسته بندی کردم و کار کردم تا پیش نویس گزارش به شکلی اصولی و تنظیم شده با توجه به موارد مصوب شده در روش کار تهیه و به صحن کمیسیون برای تصویب نهایی ارائه شود. اگر اعتراضی هم هست به کم کاری و انجام مسوولیت برخی دوستان است؛ منتی نیست اما بنده چند برابر برخی دوستان کمیسیون وقت گذاشتم و مطلب خواندم و نوشتم و با استادان و کارشناسان تماس گرفتم.
وی گفت: حرف من این است که ادعاهای هیچ یک از این افراد معترض  پایه منطقی نداشت. ما چهارشنبه گذشته (هفتم مهر) متن اولیه پیش نویس گزارش را خواندیم که تا قبل از آن این دوستان باور نمی کردند در خارج از جلسات رسمی کمیسیون چه زحمتی بر دوش این دبیرخانه است که دائم در حال کارکردن و پیاده سازی موارد عنوان شده در جلسات کمیسیون هستند. ظهر چهارشنبه هم پیش نویس اولیه گزارش در اختیار 9 نفر از اعضای حاضر در کمیسیون قرار گرفت. بقیه اعضا علیرغم اعلام قبلی به جلسه نیامده بودند ولی آن را دادیم دبیرخانه تا به همه بدهند که به دست اکثرشان رسید. در دو روز باقی مانده تا روز شنبه نیز من با افراد بسیاری از جمله استادان دانشگاه ساعت ها وقت گذاشتم تا این پیش نویس گزارش قوام بیشتری پیدا کرد.
رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام تصریح کرد: در صبح روز شنبه یازدهم مهر همه آمده بودند جز آقایان ابوترابی  و نقوی حسینی که بعلت حضور در مراسم استقبال از شهدای منا با تاخیر آمدند. متن جدید را دوباره ارائه کردیم پس از ارائه گزارش در کمیسیون اعتراض هماهنگ این سه چهار نفر به پیش نویس گزارش آغاز شد که این گزارش ها برای کمیته ما نیست و چنین و چنان است. در این گزارش ما موارد اعلامی کمیته ها را ـ در قالب منسجم و مورد به مورد با ادبیات یکسان شده ـ آورده بودیم (گزارشات 4 و 5 صفحه ای به یک یا دو صفحه تبدیل شده بود) ولی برخی از این دوستان حتی یکبار آن را نخوانده بودند و هر کس هر نقدی کرد به آن پاسخ مستدل از روش کار دادم که آقای پزشکیان گفت هرچه می گوییم جواب می دهی و من عرض کردم من جواب نمی دهم آیین نامه مصوب خودتان پاسخ می دهد که ایشان ناراحت شد و جلسه را ترک کرد.
وی ادامه داد: در پاسخ به اعتراض آقای تاج گردون و اتهام اینکه شما متن آقای جلیلی را برای تصویب آورده اید گفتم مگر شما نگفتید مهمترین بخش اقتصادی و تحریم سوئیفت است؟ تایید کرد. پرسیدم توضیح آقای جلیلی در این بخش چه بود؟ چیزی نگفت. گفتم گزارش آقای جلیلی این بود که تحریم سوئیفت 8 سال دیگر برداشته می شود. اما بنده در پیش نویس گزارش آورده ام سوئیفت روز اجرای برجام از بانک مرکزی برداشته می شود پس همه حرفهای شما زیر سوال رفت؛ البته ایشان پاسخی نداد و جلسه را ترک کرد.
زاکانی گفت: پیش نویس گزارش کاملا براساس آنچه کمیته ها داده بودند و نیز آنچه از جلسات کمیسیون استخراج و پیاده سازی شده بود تنظیم شده بود. تمام موارد و طبق زمان بندی و در 7 گام آماده سازی شده بود و طبق روش کاری که خود اعضا کمیسیون مصوب کرده بودند تنظیم شده بود. جنس بعضی از مطالب هم مثل نکات کمیته امنیتی دفاعی از جنس پیشنهاد بود که گفتم در آخر گزارش می آوریم و آقایان بروجردی و حقیقت پور شهادت خواهند داد که برخی پیشنهادات آخر گزارش مربوط به کمیته ایشان بود.
"به آقای منصوری آرانی هم که اعتراض کرد برخی از مطالب پیش نویس را ایشان نداده است و دیگران نوشته اند، گفتم اولا قرار نبود فقط کمیته محور باشد بلکه سوال محور هم بود و پاسخ سوالات (از جمله پاسخ سازمان انرژی اتمی) نیز در پیش نویس آورده شده است. ثانیا هرچه فکر می کنید اضافه است به عنوان پیشنهاد سایر اعضای کمیسیون نگاه کنید که طبق روش کار هیچ ایرادی ندارد و ثالثا این تنها یک پیش نویس است و هرچه می خواهید با استدلال حذف، اضافه یا اصلاح کنید. حتی رای گیری کردم که روی این متن جلو برویم یا نه که رای آورد مبنا همین باشد. متاسفانه آقای منصوری هم جوابی نداشت و جلسه را ترک کرد".
وی با انتقاد از کسانی که بدون ارائه منطق، کمیسیون برجام را تخریب می‌کنند، خاطر نشان کرد: من اکنون نمی دانم اعتراض کنونی برخی افراد به روند تصویب گزارش در کمیسیون چیست. آیا به دستورالعمل هایی که خودشان در کمیسیون تصویب کردند اعتراض دارند؟! همه حرفهای این افراد، جواب دارد و نشان می دهد اینها می خواهند در این مملکت دیکتاتوری راه بیاندازند. من گفتم اگر شما بخواهید این کار را بکنید من به همه مردم خواهم گفت شما چه می خواهید بکنید و نخواهم گذاشت حق شهدا و حضرت آقا ضایع شود. من به دوستان گفتم اگر حرفی دارید مستدل و منطقی ارائه کنید و جمع تصمیم بگیرد. مشکل شما این است که در استدلال، منطق و حرف کم آورده اید و می خواهید کمیسیون را به هم بزنید که به لطف خدا ما اجازه چنین کاری را نخواهیم داد.
زاکانی ادامه داد: بنده مهم نیستم اما آقای کوثری سوال جالبی از این دوستان پرسید که اگر یکی از خود شما الان رئیس کمیسیون شده بود اینگونه برخورد می کردید و به آقای بروجردی گفت این همه سال شما رئیس کمیسیون امنیت هستید و ما در بسیاری موارد نظر متفاوت با شما داشتیم ایا اینگونه برخورد کردیم که شما چنین می کنید؟! یا آقای بذرپاش به آقای ابوترابی گفته بود مگر نه این است که متن پیش نویس طرح دوفوریتی را آقای لاریجانی نوشته و همه ما شش نفر (از دو فراکسیون) پذیرفتیم با اشکالات متعدد آن روی پیش نویس نظر دهیم و اصلاح کنیم؟!
نماینده مردم تهران تاکید کرد: نحوه تصویب گزارش هم اینگونه بود که برای کل مقدمه رای گیری کردیم و اصلاحات مدنظر دوستان اعمال شد. بعد هر بند را تک تک می خواندم اگر پیشنهادی نداشت اگر پیشنهاد بود مطرح می شد و یک مخالف و یک موافق صحبت و سپس رای گیری می شد. آخر هر بخش (مثلا حقوقی) هم برای کل بندهای آن بخش دوباره رای گیری می کردیم. در برخ موارد تصویب با اجماع بود، برخی موارد فقط یک یا دو مخالف داشت ضمن اینکه تا اذان مغرب حاضرین جلسه 12 نفر بودند که ابتدا آقای زاهدی ساعت شش و نیم بعلت جلسه هیات امنا و سپس آقای نبویان ساعت 8 شب به دلیل مشکلی که پیش آمد رفتند که اتفاقا هر دو با ما هم نظر بودند و گفتند به دیگر اعضا وکالت می دهند که بنده قبول نکردم و رای وکالتی را نپذیرفتم.
زاکانی ادامه داد: در برخی از بندها نظرات دوستان معترضی چون آقایان ابوترابی، بروجردی و حقیقت پور که مشارکت فعال هم داشتند تصویب شد که یکی دو بار کل یک بند را حذف کردند. حتی به پیشنهاد آقای حقیقت پور کل بخش "راهبردی" گزارش حذف شد و مواردی از آن به بخش سیاسی گزارش منتقل شد. همه این مراحل رای گیری به دقت تا قبل از بخش آخر یعنی پیشنهادات ادامه یافت و پس از آن دوباره برای محکم کاری یک دور برای همه موارد قبلی رای گیری شد که تصویب شد و فقط در این مرحله آخر بود که رای ها 6 به 4 بود. همینجا هم بود که اعضا به هیئت رئیسه کمیسیون برای یکپارچه سازی نهایی گزارش و تنظیم بخش پیشنهادات سیاسی (چون بخش پیشنهادات فرهنگی با اعتراض آقایان حقیقت پور و بروجردی کلا حذف شده بود) اختیار دادند.

"جالب است بدانید نظرات آقای منصوری آرانی هم پس از اصلاح ادبیات غیر حرفه ایش که سبب مزاح در هیات رییسه شد با تنظیم مجدد در قالب دو بند بخش سیاسی به تصویب هیات رئیسه رسید و اضافه شد. من از ایشان خواهش می کنم حتما گزارش پیشنهادی شان به کمیسیون را ـ که اصرار می کردند عینا در گزارش نهایی آورده شود ـ منتشر کنند یا به ما اجازه دهند منتشر کنیم تا مردم بخوانند و قضاوت کنند.کار هیات رئیسه کمیسیون تا ساعت یازده شب به درازا کشید. البته کار مهمی که انجام شد این بود که یکی از اعضای دبیرخانه همزمان با جلسه تغییرات تصویب شده را همانجا در فایل گزارش در رایانه اعمال می کرد و تغییرات مفصل چاپ، خوانده و تایید می شد تا زمان از دست نرود و بتوانیم گزارش را به صحن علنی روز یکشنبه برسانیم".
وی افزود: وقتی گزارش به صحن آمد، هیچ بازخورد منفی در صحن نداشت و هر کس آن را می خواند به قوام آن اذعان داشت. حرف ما این بود که در گزارش ما ابتدا با متن اسناد برجام و قطعنامه کار داریم، بعد از متن عقل جمعی و استنباط و رای و سپس هر کجا ابهام داشتیم بین آمریکایی ها و دولت وظیفه داریم حتما باید به گفته دولتی ها نگاه کنیم و بپذیریم. اما برخی دوستان کمیسیون می گفتند فقط با گفته دولتی ها قضاوت کنید و به متن برجام کاری نداشته باشیم، که در این صورت اصلا چرا کمیسیون تشکیل شد!!!
زاکانی با اشاره به حضور آمانو در جلسه کمیسیون ویژه بررسی برجام، تاکید کرد: در قضیه دعوت از آقای آمانو به ما گفتند شما می خواهید از آمانو سند محرمانه بگیرید، گفتم من اصلا آمانو را قبول ندارم من به تیم خودمان اعتماد دارم بلکه می خواهیم از آمانو حساب بکشیم و الحمدلله آن جلسه هم مایه آبروی همه مجلس شد و عزیزان وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی بعد از جلسه از کمیسیون تشکر کردند.
"کمیسیون برای تک تک موارد مانند اقتصاد یا حقوق با اساتید مشورت کرده تا مشکل فنی نداشته باشد. ما برای بند بند آن عقل جمعی و نظر دانشگاهیان را به کار گرفته ایم. کاری که باید خود تیم مذاکره کننده انجام می داد و بسیاری از حقوق دانان ـ که دعوتشان کرده بودیم ـ می گفتند چرا تیم مذاکره کننده تا به حال ما را دعوت نکردند و درباره این موارد با ما مشورت نکردند؟ اساتید دانشگاه از این خوشحال بودند که جایی آنها را دعوت کرده تا حرفهایشان را بشنود. 30 نفر "استاد تمام" از مهمترین دانشگاه صنعتی کشور متنی را تهیه کردند که در آن به این اشاره کردند که این بخش کاربرد دوگانه برجام چه اثراتی بر صنعت و بویژه بخش دفاعی کشور خواهد گذاشت. اینها نزد کمیسیون موجود است مگر ما می توانیم نظر این افراد را نادیده بگیریم؟!"
رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام افزود: در دو جلسه اولی که دوستان دولت دیدند کمیسیون روی بیداری اسلامی حساس است، آمدند و گفتند این کار بیداری اسلامی را در منطقه تقویت می کند. بعد سردار وحیدی به نمایندگی از ستاد کل نیروهای مسلح آمدند و در جلسه ای که فایل محرمانه مهمی ارائه کرد به طور منطقی و استدلالی آن را رد کرد و گفت این ادعاها بی اساس است و اگر محدودیت های تسلیحاتی را دولت اجرا کند موقعیت ما در منطقه لطمه می بیند. شخص آقای شمخانی در جلسه ما گفت برجام نه فتح الفتوح است نه جام زهر؛ آیا می توان این حرفها را در گزارش تاثیر نداد؟! یا در مورد موشک های بالستیک آقای ابوترابی فرد می گفتند که همین که ما بگوییم موشک های ما برای هسته ای طراحی نشده کافی است. ولی دوستان دیگر سند ارائه کردند که برخی موشک های ما مانند شهاب و سجیل از نظر سازمان ملل جزء این موارد قرار می گیرد. علاوه بر اینکه دو روز بعد از توافق برجام، نماینده امریکا در سازمان ملل سندMTCR  را ثبت کرده که بین 34 کشور در حوزه موشکی بوده است و در قطعنامه 2231 به آن ارجاع داده اند و موشک های با برد 300 کیلومتر ما را شامل می شود ولی عزیزانی در کمیسیون دقت فنی نمی کردند و بر کلی گویی خود و خوش بینی اصرار داشتند.
زاکانی افزود: حال این دوستان رفته اند بیانیه داده و 165 مورد دستاورد ـ بدون ذکر حتی یک ایراد به برجام ـ ارائه کرده اند که نگاه کنید اینها همه کلیات است و راجع به انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام نوشته اند.
با تمام این حرفها ما سعی کردیم سندی کارشناسی، علمی، منصفانه و فنی ارائه کنیم حال قضاوت با دیگران و کارشناسان است ما سعی کردیم کاری با دقت بالا و کمترین خطا داشته باشیم.
زاکانی گفت: کنار این اتفاق چیزی که رخ داد این بود که از مدت ها قبل آقای لاریجانی طرحی را تنظیم کرده بود، این طرح را به محضر حضرت آقا ارائه کرده بودند. ایشان هم این طرح را گرفته بودند ولی پاسخی نداده بودند. مجدد آقای لاریجانی ویرایش جدید طرح را خدمت حضرت آقا ارائه کرده بودند و مجددا آقا جواب نداده بودند (2 ماه بود آقا جواب نداده بودند) به نظرم حضرت آقا بنا نداشتند دخالت کنند و بنابر این دارند که مجلس مستقلا تصمیم بگیرد.
وی تاکید کرد: لذا اینها آمدند طرحی را مطرح کردند و از چند هفته پیش در صحن مجلس امضا کردند من به آقای لاریجانی وآقای ابوترابی گفتم این طرح اشکال دارد. یک خلاء تحقیق و توسعه داشت. راجع به تحریم و حذف امکانات خودمان هم اشکال داشت و آن را مطرح کردم. من گفتم که شما باید نظارت کمیسیون برجام را هم در نظر داشته باشید. اینها می خواستند چهارشنبه این طرح را به صحن بیاورند، قرار شد من با آقای زارعی صحبت کنم آقای زارعی گفتند ما خودمان طرح داریم. صبح ساعت 8:30 با آقای لاریجانی جلسه گذاشتیم و 7 تا 8 نفر رفتیم با ایشان صحبت کردیم. آقایان نقوی حسینی، حداد عادل،‌ زارعی، ‌دهقان، بذرپاش، بنده و نبویان و جلالی و لاریجانی در این جلسه بودند که قرار شد 3 نفر انتخاب شوند و این چند طرح را با هم یکی کنند.
زاکانی افزود: آقای حداد گفتند شما متولی این سمت باش، آقای جلالی هم که متولی آن سمت است کار را به جمع بندی برسانید، فردای آن روز (در روز پنجشنبه) ما قرار گذاشتیم و روی کلیات بحث کردیم که اصولمان در نوشتن طرح چه باشد در این جلسه آقایان بروجردی ، جلالی و حقیقت پور از رهروان بودند و آقایان زارعی، بذرپاش و بنده هم از اصولگرایان البته آقای توکلی نیز حاضر بودند. بعد در بندهای اول بودیم که بنده بعلت مسافرت عذر خواهی کردم و رفتم و قرار جمعه را نیز به علت کار کردن روی گزارش برجام به جلسه دوستان نرسیدم لذا جمعه هم نرفتم.
وی گفت: روز شنبه قرار ساعت 5/6 صبح دفتر آقای لاریجانی دعوت شدیم که بعد گفتند ساعت 2 بعداز ظهر با آقای لاریجانی جلسه است. در 2-3 بند بحث شد، اختلافاتی وجود داشت ساعت 3 و نیم بنا شد من و آقای بروجردی به جلسه کمیسیون برویم تا کار گزارش پیش برود و آقای بذرپاش و حقیقت پور با آقای لاریجانی و زارعی و توکلی و جلالی بمانند و به نتیجه برسند. ما هم البته یک سری پیشنهاداتی داشتیم که بعداً متوجه شدم آقای لاریجانی آنها را نپذیرفتند و وتو نمودند؛ بعد که آقایان از جلسه با آقای لاریجانی بیرون آمدند و طرح را که دیدم، گفتم این بیشتر شبیه بیانیه و شعار است و ما آن طرح را امضا نکردیم که حالا آقای جلالی گفته اند زیرتوافق زده ایم. فقط به رسم احترام خلاف کار دوستان موضع نگرفیتم تا در جزئیات موارد را اصلاح کنیم تا دودستگی در مجلس نشود.
رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام اظهار داشت: این طرح دوفوریتی در صحن مطرح شد، آقای لاریجانی به عنوان آخرین موافق در مورد آن صحبت کردند ولی طرح دو فوریتی رای نیاورد (5 رای کم آورد) و معلوم شد 16 نفر رای ندادند که 8 نفر از فراکسیون رهروان هستند(آقای جهانگیری، ابوترابی و دستغیب هم رای نداده بودند) بعد آنها اعتراض کردند که ما رای ندادیم و دستگاه خراب بود.
زاکانی افزود: ولی مقررات اجازه نمی داد دوباره یک فوریتی کردند و آن طرح رای آورد بعد از این رای آوردن یک فوریت طرح هم حق و هم عرف و هم بررسی تخصصی مجلس حکم می کرد که آن را به کمیسیون تخصصی آن که برجام است ارائه کنند اما طرح به کمیسیون امنیت ارجاع شد. به نظر می رسد این کار با دقت نظر مدنظر رهبری که گفته بودند کار برای تصویب یا عدم تصویب در مجرای قانونی آن با دقت بررسی شود مغایرت دارد. آیا دقت نظر در کمیسیون امنیت رقم می خورد که تنها شش نفرشان عضو کمیسیون برجام بودند و 48 ساعت بیشتر وقت نگذاشتند یا در کمیسیون برجام که بیش از 40 روز تمام وقت روی بند بند و کلمه کلمه اسناد کار کرده بودند و 170 ساعت جلسه و بازدید داشتند؟! آقای لاریجانی ـ که در مجلس از خواسته دفتر رهبری سخن گفت و برای طرح دوفوریتی مدنظرش مایه گذاشت ـ باید پاسخ دهد که ارجاع طرح به کدام کمیسیون آن دقت نظر مورد مطالبه رهبری را تامین می کرد.
"برجام یک سند است که مجلس می تواند با آن 5 تا 6 کار انجام دهد. یک سندی است که یا باید رد کنیم یا تایید کنیم. سوم اینکه برای آن بیانیه تفسیری بدهیم یعنی بگوئیم از برجام این را می فهمیم. چهارم اینکه آن را مشروط کنیم یعنی بگوئیم اجازه می دهیم با شرایطی دولت حق دارد آن را اجرا کند. پنجم اینکه اگر اشکال آن قابل اصلاح نباشد، ما در مجلس کلیات آن را تصویب کنیم اما مبتنی بر ماده 177 آئین نامه به اشکالات آن رای ندهیم و برای اصلاح به دولت برود و برگردد که نیازمند مذاکره مجدد خواهد بود و مدل آخر و ششم هم سکوت است که چون کشور در قبال آن تعهد دارد سکوت پذیرفتنی نیست."
وی افزود: اکنون بخشی مهم از کار کمیسیون ویژه انجام شده است که همین گزارش بود ولی کار کمیسیون پایان نیافته است چرا که باید گزارش تفصیلی همراه با مستندات آن هم تنظیم کنیم که بالغ بر صدها صفحه سند و گزارش خواهد بود. اکنون بحمدالله گزارش اولیه کمیسیون منتشر شده و دستمایه تصمیم مجلس قرار گرفته است ما به نمایندگان گزارش داده ایم تا با توجه به این گزارش ما تصمیم بگیرند. در پیشنهاد آن نیز آورده ایم برای تصمیم گیری نیازمند لایحه و طرح است که منظریم تا هفته بعد ببینیم چه می شود. آنچه مسلم است اینکه یک تفاوت اساسی بین مجلس ایران و کنگره آمریکا در این باره وجود دارد. کنگره آمریکا اگر نمی توانست نظری خلاف برجام بدهد اجرایی میشد که فعلا اینگونه شده است؛ اما مجلس ایران قبلا سال 84 اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را ـ که پایه بحثهای نظارتی برجام است ـ ممنوع کرده است و اگر تا 26 مهر مصوبه ای نداشته باشد عملا اجرای برجام ممکن نخواهد بود چون در ژنو گفته و توافق کرده بودند یا همه یا هیچ.

حسن عباسی: نانی از توافق هسته‌ای نصیب ملت ایران نخواهد شد

حسن عباسی: نانی از توافق هسته‌ای نصیب ملت ایران نخواهد شد

به گزارش خبرنگار «نسیم»؛ آنچنان که قبلا هم مطرح شد حسن عباسی کارشناس مدیریت استراتژیک و امنیت ملی است و سالهاست بر پروژه تهاجم فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از سوی غرب بر جمهوری اسلامی کار میکند. پس از سخنان و تاکیدات رهبر انقلاب به سراغ وی رفتیم تا برنامه ها و اهداف دشمن در مساله نفوذ بعد از توافق هسته ای را بررسی کنیم که شاید راهکاری را نیز در موضوعات مختلف برای آن فراهم آوریم.
آنچنان که در بخش اول مصاحبه خبرنگاران خبرگزاری «نسیم» با حسن عباسی خواندید، او در مورد سابقه روابط انحرافی و خارج از چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی با آمریکا و اسرائیل از طرف برخی مسئولین در جمهوری اسلامی سخن گفت و سپس با بررسی اهداف دولت نسبت به مساله نفوذ ورود پیدا کرد.
مهمترین محورهای سخنان حسن عباسی در بخش اول گفتگوی وی با «نسیم» به شرح زیر است:
حسن عباسی: مزه توافق مثل شیرینی آدامس‌ بادکنکی کوتاه‌مدت است؛ تئوری دولت وابستگی است / بخش اول گفتگوی تفصیلی ‌«نسیم» با این کارشناس امنیت ملی منتشر شد؛ تئوری وابستگی از دانشگاه شهید بهشتی بیرون آمده تا "عربستان" الگوی مطلوب دولت برای آینده کشور معرفی شود
**  با غرب نمیتوانیم اتحادی داشته باشیم، تعاملمان تاکتیکی است
** می‌خواهند ملت ایران را از راهی که انتخاب کردند پشیمان کنند
** طرح گفتگوی تمدن ها شکست دیپلماسی دولت وقت بود
** سیاست تنش زدایی که از سال 92 آغاز شده امروز شکست خود را نشان داده است
** پس از شکست ایران گیت، عده ای با اسرائیلی ها وارد مذاکره شدند
** یدیعوت آحارونوت اولین بار بخشی از جریان سیاسی ایران را اعتدال گرا نامید
** پذیرفتن آمریکا به عنوان کدخدای جهان خطای استراتژیک بود
**کشورهای بحران زده اقتصادی چهار هفته است پشت سر هم به تهران می آیند
** تئوریسین‌های دولت در نظریه‌های توسعه معتقد به اصل وابستگی هستند
** تلاش برای واردات گندم، خودرو، هواپیما و بنزین پیروی از اصل وابستگی را در دولت مشخص می کند
** با رکود، تورم را کاهش داده اند
در بخش دوم گفتگو با این کارشناس مسائل استراتژیک، حسن عباسی بیشتر به نقل تئوریک و مصادیق واقع شده در سالهای اخیر در مواجهه با توسعه و پیشرفت جمهوری اسلامی و متقابلا در مساله نفوذ پرداخت و تلاش کرد مجموعه ای از کدهای عینی را برای ملموس بودن مباحث ارائه کند.
آنچه در ادامه می خوانید مشروح بخش دوم گفتگوی تفصیلی خبرنگاران گروه سیاسی خبرگزاری «نسیم» با حسن عباسی است:
*نسیم: به نظر می رسد مخاطب وقتی پاسخ های شما را می‌شنود اینگونه برداشت می‌کند که چگونه آمریکایی که به قول شما هژمونی اش نابود و قدرتش تضعیف شده با یک حرکت قیمت نفت را به یک سوم میرساند یا داعش را برای جنگ نیابتی سازماندهی می کند و با آمریکایی که ادعا میکنیم ضعیف شده با طرح اصلاح اقتصادی توانسته بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی‌ خود را برطرف کند؟ از طرفی در داخل کشور عملکردی که می‌گویید جواب نداده است، باعث شده که تورم  کاهش یابد و توانسته از نواسانات فاجعه بار اقتصادی کشور جلوگیری کند؛ از طرفی دولت در خصوص ورود هیئت‌های دیپلماتیک به ایران می‎گوید که برای سرمایه گذاری اینها برنامه دارد نه اینکه ایران را بازاری برای آنها قرار دهد؛ لذا تناقضی جدی در اذهان با این سخنان ایجاد میشود، پاسخ شما چیست؟
حسن عباسی: نکته قابل توجه این است، آمریکایی که میگویید با یک اشاره قیمت نفت را به زیر 50 دلار می‎آورد چرا در دوره 84 تا 90 این کار را نکرد؟ مگر همین آمریکا نمی‌توانست قیمت نفت را به زیر 50 دلار  بیاورد؟ پس چرا موقعی که قیمت نفت روی 140 دلار رفت این کار را نکرد؟ دقت کنید که ترسوترین پدیده در عالم، سرمایه‌ است و حال آنکه در نظام سرمایه‌داری و سرمایه‌گرایی وقتی قرار است یک سرمایه یک جایی برود و بنشیند باید محیط امنی برایش باشد چرا که اگر احساس خطر کند سرمایه از آنجا می‌پرد.  از سرمایه ترسوتر وابستگی نظام سرمایه داری به یک منبع به خصوص است، نظام سرمایه‌گرایی بیشترین وابستگی را به منبع انرژی به خصوص منبع فسیلی انرژی یعنی نفت دارد.
 
ثبات نظام سرمایه گرا منوط به دسترسی به منابع فسیلی انرژی است، اگر کاپیتالیسم یا همان نظام سرمایه‌گرا  ثبات خود را می‌خواهد باید منبع انرژی و دسترسی‌اش به منابع فسیلی کاملاً امن باشد در غیر این صورت این نظام در التهاب به سر می‌برد و دچار مشکل خواهد شد.
 
**ادعای امن تر شدن جهان از سوی وزیر خارجه ایران اشتباهی استراتژیک بود
در دوره 1384 تا 1390 حس نظام سرمایه‌گرا یعنی اروپا و آمریکا این بود که با ایران دچار چالش کلیدی است و ایران به انقیاد او در نمی‌آید و هیچگاه وزیر خارجه ‌ای در ایران نمی‌نشیند کنار دست وزیر خارجه‌ آمریکا و بگوید امروزجهان امن‌تر شد چون واقعاً جهان امن‌تر نشده است بنابراین اینکه وزیر خارجه و مقامات جمهوری اسلامی گفتند که جهان بعد از این مذاکرات امن‌تر شد خبط اسراتژیک بوده است و بعد از آن کری در آمریکا در شرایطی گفت جهان امن‌تر شده است که به هیچوجه چنین نشده است. آیا در یمن، افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق،آفریقای مرکزی و جنوبی، در سومالی و نیجریه و جاهای دیگر امنیت می‌بینید؟ پس چه اتفاقی افتاد که جهان امن‌تر شد؟ چطور می‌شود وقتی ایران و آمریکا سر پرونده هسته‌ای مذاکره می‌کنند دو وزیر خارجه آن می‌گویند که جهان امن‌تر شد؟
پیام این حرف به حیطه انرژی و اقتصاد این بود که بر اساس تضمین هایی که داده شده دیگر تقابلی از سوی ایران با آمریکا وجود ندارد و لذا هر گاه این اتفاق بیفتد قیمت نفت به سرعت افت می‌کند.
 
** غرب در مذاکرات از دولت تضمین گرفت تا با آنها تقابل ایدئولوژیک نداشته باشد
 اما اگر مساله بر عکس باشد یعنی جو نظام بین الملل به این سمت برود که دو کشور پر قدرت یعنی ایران و آمریکا احتمالاً درگیر خواهند شد و اینها هیچکدام کوتاه نخواهند آمد، قیمت نفت به سرعت بالا می‌رود، حتی اگر کشوری مثل عربستان این ده میلیون بشکه‌ای که الآن تولید دارد تبدیل به 20 میلیون بشکه کند، چون حس ترس از اینکه احتمالاً منبع انرژی دچار مشکل است و منطقه‌ای که صدور انرژی عمده در آن صورت می‌گیرد احتمالا شاهد وقوع مشکلاتی خواهد بود، قیمت نفت افزایش می‎یابد. پس یکی از مهمترین دستاوردهایی که غرب در این مذاکرات داشت این بود که تضمینی گرفت دال بر اینکه از نظر ایدئولوژیک دیگر تقابلی از سوی دولت با غرب وجود ندارد و این حس را به جهان منتقل کرد و مسئولین آمریکایی گفتند که بعد از این مذاکرات جهان امن‌تر شد پس در پاسخ به اینکه چرا جهان امن‌تر شد، چطور امن‌تر شد و کجای جهان امن‌تر شد؟ باید گفت انرژی .
 
**با مذاکرات جهان امن نشده بلکه امنیت انرژی را برقرار کردند/ ضعف دولت ایران قیمت نفت را کاهش داد نه افزایش تولید عربستان
جمهوری اسلامی که مانور نیروهای مسلح آن در دریا، بستن تنگه هرمز و تقابل نظامی رو در رو، است، امروز کارش به جایی کشیده که این حس را به ایالات متحده منتقل کرده است که دیگر خطر ناامنی انرژی رفع شده است، پس در واقع این آمریکایی که به نظر می‌رسد پر قدرت است، اگر در ایران دولتی سر کار بیاید که رو به رویش بایستد و به سمت حرکت تهاجمی و تقابلی بدون دادن هرگونه امتیاز و یا ایجاد تعامل حرکت کند مطمئن باشید که قیمت نفت دوباره بالا می‌رود.
مگر قیمت نفت در دوره قبل از سال 84 زیر 50 دلار نبود؟ چرا پس از 84 قیمت نفت دقیقاً 90 دلار بالا رفت و به 140 رسید  و برگشت به سطح 110 دلار و متعادل ماند . این در حالی است که قیمت نفت در سال‌های اخیر به قدری افت کرد که به این وضعیت بغرنجی که الآن زیر 45 دلار است رسیده است پس در واقع این امریکا نبود که با یک اشاره به عربستان بگوید تولیدت را بالا ببر و این کار را انجام بده بلکه این ضعف دولت ایران بوده است .
در مسئله تورم،  تورم نقطه به نقطه فضای اقتصادی ایران در یک فضای ملتهب روانی مطرح و بیان می شود. اما اگر دولت تا یک سال دیگر  توانست فضای ثبات اقتصادی و کاهش تورم سالیانه را حفظ کند، حرف شما درست است. که البته دور از ذهن به نظر می رسد چرا که در شرایط کنونی رکود بر بازار ایران حاکم است و بر همین اساس ساختار اقتصاد ایران فعلاً منتظرند ببینند که قرار است چه اتفاقی بیفتد.

 
*«نسیم»: نمود این مساله در اقتصاد داخلی کشور چگونه است؟
** بازار اگر بداند از ته این مذاکرات پول گسترده ای به آن تزریق نمی شود، رم می کند
 به قول اقتصاددانان آمریکایی وقتی یک گله بوفالو یک مسیری را می‌روند وقتی یکی از آنها که از روی نرده‌ها می‌پرد بقیه به دنبال آن می‌روند و می‌پرند؛ اتفاقی که در دو سال 90 و 91 در بازار اقتصاد کشور افتاد این بود که بازار فهمید دولت قبلی هیچ برنامه‌ای برای کنترل شرایط ندارد، لذا همین مساله باعث شد که فضای اقتصاد کشور وحشی شده و رم کند و آن وضعیت فاجعه بار را به وجود آورد. الآن نیز بازار با زیرکی دارد نظاره می‌کند که ببیند قرار است چه اتفاقی بیفتد و سمت و سو را بو می‌کشد . بنابراین اگر سیطره و تفوق نظام برنامه‌ریزی دولت بر این اقتصاد وجود نداشته باشد و کنترل بازار از دست دولت در برود هیچ جوری نمی‌شود جمعش کرد و از دفعه پیش هم بدتر می‌شود چون اگر بازار بداند ته این مذاکرات قرار نیست پولی در یک حجم گسترده به آن  تزریق شود بی ثبات میشود.
 البته اگر صد میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده ایران به اقتصاد کشور بازگردد و دولت همه این صد میلیارد را برای بهبود زندگی مردم و اقتصاد خرج کند دوباره تورم ایجاد می‎شود چون نقدینگی در جامعه دوباره بالا می‌رود.
 
**چگونه از سرمایه گذارانی که در کشور خودشان بهبود ایجاد نکرده اند، انتظار اصلاح اقتصادمان را داریم؟
 نکته دوم این است آیا ادعای ورود سرمایه گذارانی خارجی با این مانور که اینها به دنبال سرمایه‌گذاری در کشور ما هستند تا وضع اقتصاد ما بهتر شود یک شوخی نیست؟ و هم اینکه یک کشور 80 میلیونی اختیار اصلاح ساختار اقتصادی‌اش را به دست یک مجموعه کمپانی خارجی بدهد تا اینها بیایند و وضع اقتصاد ما را خوب کنند در حالی که سوال پیش می آید که چرا وقتی این کشورها در کشور خودشان سرمایه‌گذاری دارند وضع آنجا بهتر نمی‌شود .
مثلاً آلمان اعلام کرده که می‌خواهد بنز را در کشور ما  تولید کند آیا خود بنز که امروز در آلمان دارد کار می‌کند کارگرهایش را به خاطر مشکلات اقتصادی جامعه اش بیرون نمی‌ریزد؟
پس ببینید اگر یک بازیگری قرار است در میدان اقتصادی و اجتماعی شما نقشی را ایفا کند و حلال مشکلات شما باشد اولا باید در کشور خودش این مشکلات را مرتفع کرده باشد اما این اتفاق آنجا نیفتاده و این یک مسئله کلیدی است. چنانکه قبلا هم ادعاهایی از این دست مطرح می شد. مثلا اینکه آیا ادعای خروج از رکود یک روز بعد از ارائه لایحه خروج از رکود به مجلس پذیرفتنی است؟
نکته بعدی این است که در دو سال گذشته حجم نقدینگی معادل کل دوره 8 سال دولت قبل بوده است. به این معنا که الآن نسبت نقدینگی دوبرابر شده است بنابراین وقتی شما در بازار و در جامعه نقدینگی را دو برابر کردید چطور ادعا می‌کنید که تورم نقطه به نقطه را به 16 درصد رساندید.
 متاسفانه ما نهاد اعتبارسنجی متفاوتی از مرکز آمار ایران و بانک مرکزی نداریم بنابراین یک شخصی خودش می‌برد و خودش می‌دوزد و خودش هم قاضی است، اگر ما یک نهاد اعتبارسنجی متمایز داشتیم که این نهاد شاخص‌ها و آمار و ارقام را خودش تبیین می‌کرد من این حرف را می‌پذیرفتم و الا وقتی رئیس یک دولت امروز می‌رود به مجلس لایحه عبور از رکود را می‌دهد و فردا میرود در مشهد سخنرانی می‌کند و می‌گوید ما از رکود عبور کردیم اینجا عقل حکم می‌کند که من کدام را بپذیرم یعنی اگر از رکود عبور کردیم پس چرا دیروز به مجلس لایحه دادید.
اگر از رکود عبور نکردید و این رکود همچنان ادامه دارد شما مشکل این رکود را دارید با تورم حل می‌کنید پس آیا کشور را درگیر رکود تورمی که یک بیماری مزمن اقتصادی است نمی‌کنید ؛ کشور آرژانتین در 30 سال گذشته حداقل 5 بار دچار همچین مشکلی شده و هر بار سر برآورده دوباره با این وضعیت فلاکت‌بار زمین خورده است.
 
** کتاب 800 صفحه ای آقای روحانی کشور را به سمت نئولیبرالی شدن سوق می دهد.
ببینید الگوهای نئولیبرال امروز در جهان با چالش مواجه شده است. دولت ما مدلش مدل مکتب نئولیبرال است در حالی که سیاست رسمی نظام، که از سوی رهبریابلاغ شده سیاست مقاوم سازی اقتصاد است .
نظریه‌های توسعه در خود کشورهای غربی هم رد شده است، دولت با عقبه‌ای که در مجمع تشخیص مصلحت دارد از نظر نگاه اقتصادی نئولیبرالی روی این الگوها و مدل‌های توسعه که تعارض ذاتی و ماهوی با نظر انقلاب دارد انگشت گذاشته است. رهبری معتقد به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و دولت معتقد به الگوی توسعه است. توسعه به معنی اخص کلمه‌اش یعنی development که در تئوری‌های development  مکتب کینزیهای جدید مد نظر قرار می گیرد.
 کتاب نظام‌های اقتصادی آقای روحانی که مبنای برنامه ششم است کشور را به سمت نئولیبرالیزاسیون سوق می‌دهد.
سخنگوی دولت تیرماه امسال در پاسخ به خبرنگاری که می‌پرسد مبانی نظری‌ برنامه ششم توسعه چیست و چه اتفاقی در موردش می‌افتد می‌گوید که کتاب آقای رئیس جمهور در زمینه نظام‌های اقتصادی مبنای برنامه ششم توسعه است. کتاب مذکور یک کتاب عمومی نیست بلکه یک سند حکومتی است و در مجمع تشخیص مصلحت تهیه شده است .این کتاب در سال 89 برای مسئولین کشور فرستاده شده و چند نفر از مسئولین کشور این کتاب را به مرکز ما فرستادند تا آن را تحقیق محتوا کنیم.
ما در مورد این کتاب در یک جمله گفتیم که این 800 صفحه متن کشور را به سمت فرایند نئولیبرالیزاسیون سوق می‌دهد. البته باید در مورد مبنای حرفمان سند می‌دادیم که در این مورد باید گفت در صفحه 782 چاپ اول این کتاب بعد از 780 صفحه صغری و کبرایی که چیده شده بدون اینکه یک جا استناد به یک آیه، روایت و حدیث و یا استناد به سخنان امام راحل یا شخص رهبری معظم انقلاب یا سیاست‌های مربوطه نظام مصوب این بزرگان شود رسماً اعلام شد که بعد از بررسی اسناد فرادستی به نظر می‌رسد مکتب نهادگرایان و کینزین‌های جدید با الگوی مطلوب توسعه جمهوری اسلامی قرابت بیشتری دارد.
بعد از تحلیل محتوا طی نامه ای به مسئولین کشور نوشتیم این سندی که از مجموعه تشخیص مصلحت نظام درآمده اگر مبنای سیاست‌های کشور قرار بگیرد کشور به سمت نئولیبرالیزاسیون می‌رود و این بسیار مخاطره آمیز است .
 
** لیبرالیسم رانده شده بنی صدر با تدوین کتاب روحانی در سال89 از پنجره مجمع تشخیص وارد کشور شد
در این مساله آنقدر عمق فاجعه بالا بود که همان سال 89 و 90 در یک سلسله سخنرانی دانشگاهی من اعلام خطر کردم و هشدار دادم که در مجمع تشخیص مصلحت نظام یک جریانی دارد به سمت نئولیبرالیزاسیون می‌رود یعنی لیبرالیسم بنی‌صدر را که از در انداختیم بیرون از پنجره مجمع تشخیص وارد شده و دارد در نظام نهادینه می‌شود.
سال 91 هم دوباره به فراخور بعضی از مسائل و مشکلات اقتصادی که روی الگوهای جایگزین بحث می‌شد روی نفی اینکه سیاستی که دولت قبلی پیاده می‌کرد سیاستی مبتنی بر دکترین شوک" میلتون فریدمن" بود بارها در برنامه‌های تلویزیونی و در میزگردهای کارشناسی با کارشناسان مربوطه اقتصادی در جاهای مختلف و همایش‌ها روی این انگشت گذاشتیم که سیاست دولت دهم مبتنی بر مکتب فریدمن در مقررات زدایی و به ویژه مبتنی بر گزاره دکترین شوک است البته آن موقع هنوز کتاب  دکترین شوک خانم" ناآمی کلاین" در ایران ترجمه نشده بود که بگوید این مدلی که دولت قبلی پیاده کرد و در شیلی و انگلیس زمان خانم تاچر و روسیه زمان آقای یلتسین و آمریکای زمان آقای ریگان پیاده شده بود چه مخاطراتی به بار آورده  است.
بارها نشستیم در برنامه‌های تلویزیونی هشدار دادیم مدلی که توسط جریانی که از دانشگاه علامه طباطبایی آمده بودند و اقتصاد کشور را در دولت دهم دست گرفته بودند فاجعه‌اش همان تبعاتی را که در آن کشورها 10 سال و 20 سال بعد به وجود آورد در ایران هم به وجود خواهد آورد، حتی متون مربوطه‌اش را به زبان انگلیسی نشان دادیم که بلا سر کشور خواهد آمد.
دولت قبلی و تیم اقتصادی‌اش که زیر بار نمی‌رفتند و معمار آن مصیبت و بدبختی اقتصاد کشور یعنی امثال آقال پژویان و شاگردانش  که وزیر اقتصاد و رئیس سازمان تحول اقتصادی و... بودند وجودش را نداشتند بیرون بیایند و اظهار نظر کنند؛ همان موقع این مسئله مطرح شد که الگوی مطالعه شده جایگزین در کشور چیست ؟ آن موقع مطرح شد که در مجمع تشخیص دارند روی نگاه نئوکینزی‌ها بحث می‌کنند یعنی کشور ما اسیر دو نحله است یکی نحله فریدمنی‌ها و مکتب شیکاگو و نظام‌های پولی این شکلی و نحله کینزینهای جدید، لذا بر همین مبنا باید گفت که اقتصاد ما را دو مدل پوسیده شکست خورده در اقتصاد غرب دارد بدبخت می‌کند.
امروز وقتی از یک سو سخنگوی دولت می‌گوید ما می‌خواهیم اقتصاد مقاومتی را پیاده کنیم و رئیس جمهور می‌گوید ما داریم کارگروه‌های اقتصاد مقاومتی را ایجاد می‌کنیم و از سوی دیگر سخنگوی دولت می‌گوید مبنای برنامه ششم توسعه کشور کتاب رئیس جمهور در حوزه نظام‌های اقتصادی است چون آن کتاب را رئیس جمهور توسط خود همین چند نفر یعنی همین رئیس سازمان مدیریت و دیگران جمع کرده، باید بگوییم که خب تکلیف معلوم است!
ما در مرکز بررسی دکترینال امنیت ملی به عنوان تنها مرجعی که این کتاب را وقتی به ما واگذار کردند بررسی محتوایی کردیم و مطلب را در یک مقاله 6 صفحه‌ای برای مسئولین کشور فرستادیم گفتیم که این یعنی اوج نئولیبرالیزاسیون در طول دوره پنج ساله گذشته از 89 تا الآن. لذا به صراحت به شما می‌گوییم که اگر برنامه ششم کشور مبتنی بر مفهومی به نام مکتب کینزیهای جدید که توسط بعضی استادان دانشگاه شریف که مشاوران اقتصادی دولت هستند و نحله‌ای که در سازمان مدیریت و همچنین در دفتر رئیس جمهور هستند اجرا شود، کشور به هیچ وجه به اقتصاد مقاومتی و مؤلفه‌هایش نخواهید رسید.
 امروز دولت دروغ بزرگی در رسانه‌ها به مردم می‌گوید، دروغی که در آن میگویند می‌خواهند اقتصاد مقاومتی را پیاده کنند در حالی که در عمل سخنگوی دولت اعلام می کند که کتاب رئیس جمهور مبنای برنامه ششم است که جمع‌بندی 882 صفحه این کتاب به عنوان یک سند حکومتی تهیه شده در مجمع تشخیص مصلحت این است که به سمت مکتب کینزینهای جدید باید رفت.
 البته اگر بخواهیم ببینیم مکتب نهادگرایان جدید کجا پیاده شده باید به کشورهای یونان، پرتغال،اسپانیا و ایرلند نگاه کنیم.؛اگر مکتب کینزینهای جدید درست جواب می‌داد چرا در خود انگلیس شکست خورده؟ پس عملاً این که ما بیاییم کشور را با رکود مواجه کنیم و همه چیز را متوقف کنیم امری شکست خورده است.اگر امروز آرامشی به نظرتان می‌رسد این آرامش ناظر به این است که کشور با یک رکودی مواجه است.
 
*«نسیم»: اثرات و تبعات توافق هسته ای دراین حوزه منطبق بر همین نظریه اقتصادی است؟ تایید و رد آن چه تبعاتی در این حوزه دارد؟
عباسی: از این منظر باید بگویم که تائید یا رد توافق‌نامه هسته ای در کنگره آمریکا یا مجلس ایران فرقی نمی‌کند چرا که قطعنامه 2231 که تصویب هم شده، واجد زهر همه 7 قطعنامه قبلی است ضمن اینکه فشارها و ساز و کارهای دیگری را ایجاد کرده که شما این دفعه رفتید و پذیرفتید.
 
** بعد از توافق ایران یک دبی بزرگ خواهد شد
بعد از اینکه حسب ظاهر بخشی از تحریم‌ها برداشته و فضای اقتصادی مبتنی بر باز شدن درها شود و حجم زیادی از مراودات اقتصادی صورت بگیرد و دیگر تولید برای هیچ تولیدگری نصرفد و همه به سمت واردات و صادرات بروند و کشور به یک دبی بزرگ تبدیل شود، اثرات برنامه‌های اقتصاد نئولیبرالی که افزایش گسترده فقر است را به سرعت خواهید دید.
 محیط اقتصاد نئولیبرالی یک محیط به شدت مصرف‌گرا است و جامعه در این دار التجاره بزرگی که صورت می‌گیرد می‌خواهد کالا وارد و مصرف کند اما زمینه تولید هم ندارد و منبع درآمد به این گستردگی نیست بنابراین چطور می‌شود که این مراودات به این شکل صورت بگیرد و تورم‌زا نباشد.
این را بگزارید کنار دو برابر شدن نقدینگی در دو سال گذشته نسبت به دوره 7، 8 سال قبل. نمیدانم این را چطور توجیه می‌کنند در حالی که عین بختک در سال‌های آینده روی اقتصاد می‌افتد و دیگر این آرامش را نخواهیم دید.
 
* «نسیم»: در مساله سومی که مطرح کردم پاسخ بنده را ندادید، آمریکای ضعیف شده در نزدیکی مرزهای ایران جنگ نیابتی راه انداخته است.
عباسی: دقت کنید این سروصدا ها خیلی هم قابل توجه نیست. چرا که بیابان‎های خالی از سکنه تصرف شده توسط داعش در سوریه و عراق فاقد ارزش نظامی است.
مناطق عمده‌ای که در سوریه دست داعش است عمدتا  بیابان‌های خالی از سکنه است. اگر یک کسی آمد و یک نقشه‌ای را مثلاً نشان داد که یک سازمان چریکی در آن در حد مثلاً 70 یا 80 هزار نفر  پخش شده و  یک وسعت عظیمی در سوریه و عراق را اشغال کرده توجه شود که اینها بیابان‌های خالی از سکنه است بنابراین این وسعت فاقد ارزش نظامی است چرا که سازمان چریکی وقتی که خیلی گسترش پیدا کرد آسیب‌پذیرتر می‌شود .ایالات متحده از این سیستم دارد برای مفهومی به نام جنگ‌های مذهبی 30 ساله استفاده می‌کند.
 "ریچارد هاوس" رئیس شورای روابط خارجی آمریکا چند هفته قبل متنی را منتشر کرده که تیترش "جنگ 30 ساله جدید "است.
 400 سال پیش که تازه پروتستان‌ها مذهبشان در اروپا شکل گرفته بود در یک شب عید "سن با ترمی" 8 هزار نفرشان توسط کاتولیک‌ها کشته شدند این کشتار موجب شد که یک جنگی بعد ش شروع شد که 30 سال طول کشید این جنگها به جنگ‌های مذهبی 30 ساله بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها معروف است.
 این کشت و کشتار 30 ساله به گونه ای در نسل بعد نفرت ایجاد کرد که نسل بعد آمدند گفتند نه کاتولیک نه پروتستان کل مذهب مسیحیت را می‌گذاریم کنار و دوره‌ای شروع شد که دوره پسا کلیسا محسوب می‌شود و از آنجا به بعد دیگر دین در غرب به زاویه رانده می‌شود؛ ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا رسماً چند هفته پیش در مقاله ای گفته اتفاقی که داعش، القاعده، النصره و... دارند رقم می‌زنند درگیری بین شیعه و سنی و ساز و کارهای مربوطه یک جنگ مذهبی 30 ساله است و همان دستاوردهای آن جنگ مذهبی 400 سال پیش را باید برای  ما غربی‌ها داشته باشد.
 حالا اگر آقای ریچارد هاوس چنین ادعایی می‌کند که واقعیت دارد یعنی آن جنگ مذهبی 30 ساله را اینها شروع کردند و قرار است در منطقه ویرانی‌ها و تخریب‌هایی ایجاد کنند.
چطور آقای کری حاضر می‌شود بیاید و بگوید بعد از این مذاکره جهان امن‌تر شد و وزیر خارجه ما هم همچنین حرفی بزند، آنها برنامه 30 ساله دارند و الآن هم از دستگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی عموماً و از شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی خصوصاً بپرسید که موضعشان نسبت به نظر آقای ریچارد هاس و مقاله‌ای که در شورای روابط خارجی آمریکا منتشر کرده چیست؟
 
**دولت هنوز پاسخ نداده که چرا اصرار دارد غرب تهدیدی برای ما نیست
 دولت ما، وزیر خارجه ما و رئیس جمهور و شورای عالی امنیت ملی ما می‌گویند هر چه اوباما،  جان کری و سناتورهای جمهوری‌خواه ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کنند حرف‌هایی است که برای مصرف داخلی خودشان می‌زنند .
دولت این سئوال را هیچوقت جواب نداده که چرا اصرار دارد بگوید غرب تهدیدی برای ما نیست .چرا دولت یک مقام مسئولش به علاوه یک تعدادی از کارشناسانش به والراشتاین می‌گویند در ایران نگو که آمریکا و لیبرالیسم در حال افول است که علیه ما از آن استفاده می‌شود .
اگر الآن به وزارت خارجه، شورای روابط خارجی ایران و  شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی بگویید موضعتان در مقابل این جنگ‌های 30 ساله که آقای ریچارد هاوس گفته چیست؟ پاسخی نمیشنوید.
 آقای کری و اقای ظریف بعد از مذاکرات گفتند که جهان امن‌تر شده اگر شما می‌بینید که آمریکا قدرتی دارد و ابتکار عملی در این مسائل دارد بابت این است که این طرف قضیه بعضی‌ها سعی می‌کنند نشان ‌دهند آمریکا پرقدرت است و ضعفی ندارد و از این طرف زمینه را برای قدرت آن ایجاد کنند و الا اگر شما نگویید جهان امن‌تر شد و جامعه امن‌تر شد و به جامعه روحیه انقلابی و روحیه ایستادگی و روحیه مقاومت را بدمید و بعد هم به مردم بگویید این جنازه‌هایی که دارد می‌آید پیکرهای مطهر شهدای دفاع از حرم است که برای آزادگی ملت شهید شدند جامعه احساس نمی‌کند که آن اتفاق نیفتاده است.

**آمریکا ضعیف‌تر از آن است که بتواند از پس ایران که هیچ از پس حزب الله ،حماس و انصار الله برآید
جمله آخرم در این مبحث شما این است که این آمریکایی که پر قدرت مینامیدش ما 114 روز با آن پدیده‌ای که به زور به منطقه تحمیل کردند جنگیدیم و شکستش دادیم و از آن آمریکا و از اتحادیه اروپا و از خود آن رژیم صهیونیستی هیچ کاری بر نیامد.
 ما در 33 روز در سال 1385، در 22 روز در 1387 و در 8 روز در 1390 و سال گذشته در 51 روز رو به روی اینها ایستادیم.proxy war یا همان جنگ نیابتی را آمریکایی‌ها اولین بار آنجا مطرح کردند .حزب الله لبنان حماس و جهاد اسلامی به نیابت از ایران و رژیم صهیونیستی به نیابت از آمریکا و اروپا یا بعبارتی غرب  در این معادله تعریف می شوند. شما مستحضرید طی  114 روز که 10 هزار راکت به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک شد و همچنین  با 4 هزار و 600 راکتی که 51 روزه در تابستان پارسال به سمت رژیم صهیونیستی شلیک شد به گنبد آهنین نفوذ شد؛ آن هم گنبد آهنینی که پروژه کوک شده جنگ ستارگان رونالد ریگان بود.
 پروژه ای چند ده میلیارد دلاری که با سیستم‌های ضد موشکی آروت و سیستم‌های ضد موشکی پاتریوت بالای شهر تل آویو و حیفا تعبیه شده بود راکت‌های فجر 333 میلی‌متری راحت از آن عبور کردند و وارد حیفا و وارد آسمان تل آویو شدند.
 پریروز ایالات متحده و رژیم صهیونیستی قرارداد مشترک امضاء کردند مبنی بر اینکه قرار شد تا سیستم دفاعی ضد موشکی بالای شهر تل آویو و حیفا را بازسازی کنند این آن تکنولوژی است که وجود دارد. ما زنجیره تسلیحاتی رژیم صهیونیستی را در این 114 نبرد بررسی کردیم نظامیان به آن می‌گویند ترتیب و ترکیب نیرو، ترتیب یک بخشی از آن همه ساختار نیروهای مسلح را در بر می‌گیرد و یک بخشی از آن ساختار تجهیزاتی است. فقط در بخش ترتیب و ترکیب نیروی رژیم صهیونیستی زنجیره تسلیحاتی ساده و مشترک و مرکبش 3 هزار سلاح بود ولی حزب الله لبنان با 10 نوع سلاح و حماس با 5 نوع سلاح شکستش داد براین اساس بفرمایید این آمریکایی که می‌گویید قدرتمند است کجاست؟ بفرمایید این رژیم صهیونیستی که می‌گویید واجد قدرت است، کجاست؟ مگر پیچیده‌ترین ساختار نظامی جهان امروز پشت سر رژیم عربستان نیست و رژیم عربستان 6 ماه تمام در یک جنگ فرسایشی عظیم و بی مهابا و کاملاً‌ تکنولوژیک و گران یک جنگ بی امانی را علیه مردم یمن انجام نداده است. نتیجه اش چه شده؟
 شش ماه است که پیچیده‌ترین تکنولوژی نظامی جهان با هدایت اسرائیلی‌ها، آمریکایی‌ها و نظامیان غربی با همراهی امارات ،قطری‌ها ،بحرینی‌ها و عربستانی‌ها و سودانی‌ها راه به جایی نبرده است.
 چطور این آمریکای افسانه‌ای که به تعبیر شما داعش را اینگونه علم کرده طی 6 ماه گذشته یعنی از ابتدای فروردین تاکنون نتوانستند از پس مردم پای برهنه یمن که ساختار تسلیحاتی کشور 20 و چند میلیونی شان پوسیده و فرسوده و مربوط به دوره شوروی سابق است بر بیایند و این مردم توانسته اند تا الآن مقاومت کنند.
مجددا تاکید می کنم که نباید مساله اقتصاد را فراموش کرد. اینها همه باهم مرتبط هستند.اقتصاد جهان دچار مشکلات کلیدی است و این خبرهایی که داخل کشور سعی می‌کنند مطرح شود نیست. همین که دولت ما آقای والتر اشتاین را می‌آورد و به ایشان می‌گوید که در ایران نگو که آمریکا در حال افول است همین که صدا و سیما مجریانش صدایشان روی آنتن تلویزیون در می‌آید که وقتی یک بخشی از اخبار تهدیدهای جان کری و آقای اوباما و سناتورها را منتشر می‌کنیم به ما فشار می‌آورند که چرا این موارد را می‌گویید و مطالب را انعکاس ندهید و اینکه دولت برای خبرگزاری‌ها ،روزنامه‌ها و برای نشریات و افراد منتقد پرونده‌سازی‌های قضایی متعددی تشکیل داده و هشدارهای لازم را مبتنی بر آنچه که ادعا می‌شود شورای عالی امنیت ملی تصویب کرده میدهد و هم اینکه ارشاد به دستگاه‌های متعدد فشاور می‌آورد نشان می‌دهد که یک اتفاقی افتاده است .وگرنه چرا بعضی در دولت ما و یا در دانشگاه‌های ما نگرانند که مردم بدانند آمریکا تهدید می‌کند؟ چرا نگرانند که مردم بدانند که اقتصاد غرب فروپاشیده؟ چرا نگرانند که بدانند شهر دیترویت این اتفاق برایش افتاده؟ چرا نگرانند این موارد منعکس شود؟ من البته انتظاری از وزیر خارجه‌ای که می‌رود دانشگاه تهران و می‌گوید که او (آمریکا)یک بمبی دارد  که همه سیستم های ما را نابود می‌کند ندارم چون آن اگر چشم بینایی داشت باید می‌دید که در 114 روز دشمن به چه مصیبتی کشیده شد .
 اگر دشمن در چشم انسان بزرگ بود، انسان باید به ایمان خودش شک کند ولی گاهی که شما نگاه می‌کنید و دشمن را در حد و اندازه واقعی‌اش می‌بینید نه این ساز و کارهایی که ایجاد می‌کنند آنجا نشان می‎دهد که خدا دشمن را در چشم شما کوچک کرده ولی کسی که دشمن به خصوص دشمن کافر در چشمش بزرگ بود مشکل و بحران ایمان دارد. از این منظر باید گفت نه اینگونه نیست.حتی اینکه گفته می‎شود اقتصاد کشور دچار ثبات است باید گفت که این ثبات نیست بلکه رکود است و شما دارید رکود اقتصادی را با ثبات اقتصادی اشتباه می‌بینید.
در مورد غرب هم باید تاکید شود که اگر غرب هژمونیش توان غلبه و چیرگی و سیطره داشت تا الآن حماس و حزب الله را نابود کرده بود و تا الآن صد بار به ایران حمله کرده بود اما آمریکا ضعیف‌تر از آن است که بتواند از پس ایران که هیچ از پس حزب الله و حماس و حتی از پس انصار الله و غیره بربیاید.
 
** نانی از توافق هسته ای نصیب ملت ایران نخواهد شد
*«نسیم»: با نگاهی به افکار عمومی  باید گفت که دو نگاه در مورد توافق هسته‌ای وجود دارد یکی اینکه آمریکائی‌ها به دنبال برقراری رابطه دوستی با ایران هستند که بحث‎های شما اثبات کننده ادامه روند دشمنی آمریکاست و نگاه دیگر این است که آمریکائی ها به دنبال اجرای پروژه نفوذ خود بر جمهوری اسلامی هستند و چهره بزک کرده ای در مسائلی از جمله توافق هسته‎ای از خود به نمایش می‎گذارند بر این اساس سوالی پیش می آید مبنی بر اینکه با توجه به رفتارهای غربی ها قاعدتا باید عواید اقتصادی اش هرچند اندک و برای مدت کوتاه نصیب ملت ایران شود، نظرتان در این مورد چیست؟
عباسی: مطمئن باشید نانی از توافق هسته ای نصیب ملت ایران نخواهد شد.مثلاً آمریکا برای اینکه وضع اقتصاد ایران را خوب کند چکار خواهد کند؟ اصلا کاری میکند؟ یعنی آمریکا بیاید برای 80 میلیون نفر هدفمندی یارانه‌ها را مجددا برقرار کند یعنی یک هدفمندی یارانه‌ها را کاخ سفید ببندد و بگوید که 45 تومانی که دولت ‌ایران می‌دهد من دوبرابر و 90 تومان می‌دهم.
اگر آن صد میلیارد دلاری که سخنگوی دولت گفته قرار است بیاید یک دفعه وارد اقتصاد ایران شود، به شدت تورم ایجاد می‎کند و مشکلی به مشکلات اضافه می‌شود و اگر هم بخواهید این پول را  وارد بعضی از حیطه‌ها و حوزه‌ها کنید قطعاً آن اثری که شما فکر کنید که زودبازده باشد در زندگی مردم نخواهد داشت، یعنی اگر دولت یک کار خداپسندانه‌ای کند و آن صد میلیارد دلار را در زیربناها  سرمایه گذاری کند بعد من به شما می‌گویم اثری آنی در زندگی مردم از خود را نشان نمی‌دهد و بعد همان پیش‌بینی که شما کردید می‎شود که آنوقت ممکن است مخاطرات باشد یعنی همان حرفی که جان کری زده می‎شود.
ببینید اقتصاد این مملکت مشکل زیربنایی دارد و این مشکل دو نکته کلیدی است اول مبانی نظری این اقتصاد است که مبانی نظری این اقتصاد مخدوش است، نمی‌گویم اسلامی یا غیر اسلامی که بگوییم اسلامی نیست و یک چیز شسته و رفته و مرتب غیر اسلامی است. خیر، از هر کدام از مکاتب اقتصاد غربی یک تکه  در این اقتصاد گرفته شده است.
ایه اقتصاد دوره ایران مدرن با" میلسپو" گذاشته شده است. یک نفر را آمریکایی‌ها در جنگ جهانی دوم فرستادند ایران و این فرد یک تنه همه اقتصاد ما را برنامه‌ریزی و مدیریت کرد و وزارت کشاورزی ما ، ساختارهای زیربنایی و برنامه ریزی استراتژیک ما را راه انداخت و یک نفری پدر همه اقتصاد ما بوده است.
وی در ابتدای دوره پهلوی دوم پایه‌ای در اقتصاد گذاشته این پایه تا الآن تغییر نکرده است.در واقع اقتصاد ما اولاً از نظر مبانی نظری نه تنها اسلامی حتی مبانی نظری غیر اسلامی هم دچار مشکل است چرا که  یک روز به یک نحله و مکتب می‌چسبد و یک روز یک نحله و مکتب دیگری را می‌چسبد و تکلیفش با خودش هم روشن نیست .
مورد دوم زیرساخت‌ها است که در این مورد باید گفت زیرساخت های اقتصادی ما زیرساخت‌های مناسبی نیست و در واقع نظام مالی ما تکلیفش با خودش روشن نیست چرا که چهار نهاد اصلی یعنی بانک، بیمه، بورس و ساختار اوراق قرضه روابط و تناسب و تجانسشان با هم مشخص نیست.
در بخش زیرساخت صنعتی و حوزه فنی هم بالاخره کشورها به چهار شکل صنعتی می‌شوند یا از ساختار کشاورزی‌شان صنعتی می‌شوند مثل انگلیس و ژاپن و کشورهای سنتی صنعتی و نیز کشورهایی که از صنعت نظامی صنعتی می‌شوند مثل ایالات متحده که اصالتی می‌دهند به صنعت نظامی و به تبع صنعت نظامی‌شان صنعتی می‌شوند، و  کشورهایی که صنعتی‌ شدنشان بر مبنای حمل و نقل پایه است مثل کشور آلمان که تمرکز می‌کنند روی صنایع حمل و نقل و از آن راه صنعتی می‌شوند که قبل از انقلاب هویدای معدوم آن استراتژی را شروع کرد که از طریق صنعت حمل و نقل ایران صنعتی شود ؛ اما نحله ومکتب چهارم صنعت پایه انرژی است یک شخصی می‌گوید که من از طریق صنعت انرژی کشورم را صنعتی می‌کنم، البته بعضی‌ها اعتقاد دارند که می‌شود هر دو یا هر سه اینها را با هم ترکیب کرد ولی نمی‌شود چون وضعیت نسبی‌ متعددی نیاز دارد که طبیعی نیست و در تاریخ در 200 سال گذشته هم چنین نمونه ای نداریم.     
 
**مسئله غرب بمب اتم نیست بلکه می‎خواهد مانع رشد صنعتی ما در حیطه انرژی شود
اعتقاد من بر این است که فشاری که غرب در قضیه پرونده هسته‌ای می‌اورد مسئله‌اش بمب اتمی نیست مسئله‌اش این است که جلوی رشد مزیت نسبی جمهوری اسلامی در حیطه صنعتی شدن از حیث انرژی را بگیرد چون شما می‌دانید تنها کشوری که همه گونه‌های انرژی را دارد ایران است؛ ما زغال سنگ داریم دو رشته کوه عظیمی را داریم که می‌توانیم در میان آنها باد را رقم بزنیم 3 هزار کیلومتر در شمال و جنوب ساحل داریم که می‌توانیم انرژی‌های اینگونه را رقم بزنیم نفت و گاز بسیار زیادی داریم و منابع خاک مخصوص برای انرژی اتمی را داریم یعنی میتوانیم اورانیوم و موارد دیگر را بیاوریم در یو سی اف اصفهان و کیک زرد تولید کنیم و نیروگاه‌هایمان در نطنز وجاهای دیگر را تغذیه کنیم. پس اتفاقی که افتاده این است که تنها کشوری که همه سوخت‌های فسیلی و اتمی و سوخت‌های تجدید پذیر را با هم دارد ما هستیم.
 یکی از فشارهایی که الآن دارند به کشور ما وارد می‌کنند برای این است که مزیت نسبی ما برای صنعتی شدن و جهش عظیم این است که ما به جای صنعت حمل و نقل، صنعت دفاعی و صنعت کشاورزی پایه؛ صنعتی‌شدمان را در صنعت انرژی قرار دهیم و به تبع صنعتی شدن در این حیطه صنایع دیگرمان را رشد بدهیم و زیرساخت صنعتی‌مان آن گونه باشد که آن مزیت نسبی را دارند در ایرانsecurity” “ sector reform " ssr"می‌کنند .
مورد برجسته را که همان صنعتی شدن انرژی باشد را می‌زنند و بقیه لایه‌ها خود به خود تضعیف می‌شوند، پس در واقع کشور زیرساخت هایش ورای ساختارهایش مشکلات عجیبی دارد و تکلیفش روشن نیست، یعنی هنوز ما یک اجماعی در کشور نداریم در سطح سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری، اولاً کدام ساختارهای صنعتی شدن را دنبال می‌کنیم و دوم کدام نحله و مکتب اقتصادی را در نرم افزار می‌پذیریم سوم ساختار نظام مالی‌مان چگونه باید باشد در حیطه بازار سرمایه آیا اصالت دارد یا دست دوم است اگر اصالت داشته باشد که به نظام سرمایه‌داری و نحله وال استریتی‌ها پیوستیم و اگر بگوییم نه، سرمایه و منابع مالی در خدمت تولید و تجارت و غیره است  که آن یک تعریف دیگری دارد در حیطه چهارم آیا ما واقعاً کشاورزی و ساز و کارهای کشاورزی را می‌خواهیم دنبال ‌کنیم یا نمی‌خواهیم استقلال غذایی و مواد غذایی داشته باشیم که این هم مخدوش است. اما بهانه کم آبی و بهانه‌دیگر مطرح است و نکاتی از این دست پس در مجموع اقتصاد ما یک مشکل چهار پنج وجهیه اینچنینی دارد که با چنین مشکلات و مسائل و موادی هیچ کس نمی‌تواند از بیرون بیاید برای اینکه یک جناح سیاسی را درایران روی پا نگهدارد و بخواهد قاپ افکاری عمومی در ایران را بدزدد یک پولی و یک خدماتی را داخل کشور پمپ کند و روی زندگی مردم یک تأثیر نسبی اولیه بگذارد تا بتواند مردم را به سمت خود جلب کند. ضمن اینکه اصلاً این تلقی توهین به مردم ایران است چون مردم ایران مردم به اصطلاح حرکت برای شکم و حرکت برای این موارد نیستند و در واقع بارها این مردم نشان دادند که بسیاری از امتیازها و بسیاری از خواسته‌ها و بسیاری از نیازهایشان را زیر پا گذاشتند تا آن حریتشان و آزادگی‌شان ثبت شود. بالاخره این مردم به دلیل نپذیرفتن نپذیرفتن مشروعیت رژیم صهیونیستی در طول 37 سال گذشته تنبیه شدند و خودشان هم این را می‌دانند.
 این مردم خیلی جاهای دیگر به خاطر دفاع از لبنان و فلسطین و ملت‌های مظلوم دیگر صدمه خوردند و خودشان هم می‌دانند اما افتخار می‌کنند و سند این افتخار راهپیمایی روز قدس این مردم است حالا دولتی که معتقد به نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران است یعنی دولتی که طرفدارهایشان این شعار را در سال 88 می‌دادند و بعد هم خیلی از آنها آمدند و شدند مدیر و وزیر و وکیل نگاهش نگاه اقلیت است .
 مردم و یا همان افکار عمومی یک دوره چند ماهه‌ای تست  و ارزیابی می‌کند و در نهایت متوجه خواهد شد که هیچ اتفاق میمون و مبارک و خاصی در وضعیت معیشت و اقتصادش نیفتاده است. از همه مهمتر این است که این مردم حاضر نیستند که آن اقتدار و عزتی که به معنای نفوذناپذیری است و آن احترامی که در جهان داشتند از دست برود و آن وجهه‌شان صدمه بخورد.
مردم فرصتی نسبت به غرب می‌خواستند تا بنشینند و با غربی‌ها مذاکره کنند و بعد هم تکلیف خودشان را روشن کنند، این مردم بالاخره یک بار 14 سال پیش بحث گفتگوی تمدن‌ها را تست کردند و بعد دیدند که آمریکایی‌ها ایران را در لیست و محور شرارت گذاشتند.
 

** اگر دموکراتهای آمریکایی عقل داشتند هرگز ملت ایران را تهدید نمی کردند
همین که آمریکائی ها پس از طرح گفتگوی تمدن ها ایران رادر لیست شرارت گذاشتند یعنی در این به اصطلاح قدرت جهانی آنقدر قوه عاقله  نیست  که نفهمد وقتی ملتی آمده و جهان را به گفتگوی تمدن‌ها دعوت کرده و 150 کشور دیگر درسازمان ملل تصویبش کردندتو چرا باید این کشور را همطراز کره شمالی و عراق در محور شرارت بگذاری ؟
پس معلوم می‌شود همان چیزی که امام صادق (ع) فرمودند در مورد این آمریکا صادق است . و در واقع  " خدا دشمنان ما را از احمق‌ها آفریده است" والا بوش نمی‌آمد ما را جزء محور شرارت  بگذارد.
پس اگر این دموکرات‌ها یعنی اوباما و جان کری و امثالهم  عقل در سرشان بود هرگز اینطور مردم ما را تهدید نمی‌کردند. اما از روزی که این توافق صورت گرفته میزان تهدیدات ایالات متحده علیه ایران بیشتر شده است و شخصیت‌های دولت و کنگره آمریکا در مراکز مطالعات استراتژیکشان می‌روند رسما در مورد اینکه در ایران تغییر حکومت ایجاد شود سخنرانی  و طرح مباحث می‌کنند .این خیلی نکته مهمی است یعنی دشمن دارد همچنان می‌گوید که ما شما را قبول نداریم و انقلاب شما را قبول نداریم و ما داریم دنبال یک منفذ و رخنه و راهی می‌گردیم برای اینکه حکومت جمهوری اسلامی را تغییر دهیم.
 مردم در شرایط کنونی همچون فردی هستند که قصد کرد به دین دیگری درآید و به همین خاطر به معبد رفت و اعمال مخصوص گرویدن به دین جدید را در تاریکی بجا آورد اما وقتی اعمال مخصوص و خواندن ورود مخصوص تمام شد و چراغ ها را روشن کردند، صلوات فرستاد .  مردم ما الآن به معبد حریف رفتند و در حال حاضر آنها دارند ورد رابطه و ورد بهبود اقتصادی و... را می‌خوانند اما در انتها مردم صلوات می‌فرستند.
 واقعیت این است که مردم ما همیشه آمریکایی‌ها و غربی‌ها را سرکار گذاشتند. پیش‌بینی‌ ناپذیری مردم ما در این است که آنها ورای حکومت همیشه به دشمن پالس غلط داده و همیشه دشمن را سرکار گذاشته اند.
یکی از این جماعت آمریکایی یک به من گفت که ما هنوز هیچ برآوردی از رفتار ایرانیان نداریم و نمی‌دانیم که وضعیت چطور است. وی گفت وقتی می‌آییم اینجا در خیابان‌هابد حجاب می بینیم و بیلبوردها نشان می‌دهد که وضع اقتصادی ایران به شدت به سمت مصرف گرایی و نئولیبرالیزاسیون رفته و قشر جوان ایران در فضای سایبر در سوشال نتورک‌ها حضور پررنگی دارد و هر چیز دیگری که در ایران می‌بینیم حاکی از این است که سبک زندگی آمریکایی در آن کاملاً جا افتاده و ایران دیگر روحیه مقاومت ندارد اما بعد می‌رسد به دهه فجر می‌بینیم که جمعیت با چه هجومی می‌آیند.
 سی ان ان هر سال می‌آید صفحه تلوزیون را چهار قسمت می‌کند و از طریق ماهواره‌ها حجم جمعیت را نسبت به سالهای قبل ارزیابی می‌کند که آیا مردم کمتر حضور پیدا کرده اند، یا خیر اما در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاده و مردم در ماه بهمن سال گذشته درحالی که  در بیش از نصفی از کشور ریزگردها امان شان را بریده بود، در بخش دیگری سرما و سیل و مصیبت زده بودند و در تهران هم وارونگی  و آلودگی هوا و مشکلات اقتصادی و معیشتی وجود داشت اما به شکل حیرت‌انگیزی دوباره از سال‌های قبل حضورشان پررنگ تر بود.
 چند روز پیش یک سری تی شرت که جوان ها طرحش را برای پخش در بنکداری ها داده بودند،آوردند که من ببینم؛ بر روی این تی شرت ها شعارهای مرگ بر آمریکا،  مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس تعبیه شده بود یکسری برچسب ماشین هم در همین زمینه ها در بین شان بود که این ها نشان میدهد که الآن جامعه دارد  به سمت نهادینه کردن بعضی موارد که یک موقعی توی دهان‌ها بود و روی دیوارها نوشته می‌شد، می رود.
 
**مردم در حال راستی آزمایی ادعاهای آمریکا و اروپا هستند
مردم یک تستی از ایالات متحده و اروپا انجام داده‌اند و الان دارند آمریکا و اروپا را راستی‌آزمایی می‌کنند. آیا به نظر شما بعد از این مذاکرات ایالات متحده 400 و 80 میلیون صفحه پورنو اش را می‌بندد ؟وقتی نمی‌بندد مردم می‌دانند که وی فاسد است در واقع مردم حتی آن کسی که گرایش به نحله ای لیبرالیستی دارد در این که آن یک پدیده فساد است شکی ندارند.
 در مورد ارتباط بین آمریکا و داعش هم آیا کسی معتقد است که بعد از مذاکرات داعش در منطقه محدود شده، یا آیا کسی معتقد است آمریکا بعد از این قضایا دیگر کاری به مردم یمن ندارد ،آیا بعد از 14 سال که از اشغال افغانستان می‌گذرد و بیرون کردن طالبان و تشکیل دولت توسط آمریکا و حضور ناتو در آنجا مردم در ایران باورشان این است که وضع افغانستان بهتر از 14 سال پیش است؟
 چندی قبل طالبان یک منطقه را در بدافشان کلاً اشغال کرده و حال آنکه این آمریکای پر قدرت افسانه‌ای با وجود ناتو چطور که است که پس از 14 سال هنوز از پس طالبان و القاعده در افغانستان بر نیامده است.آمریکایی ها با حضورشان در افغانستان آنجا را به یک ویرانه تبدیل کردند و حضور 14 ساله شان هیچ نتیجه‌ای در پی نداشته است .مردم ما امروز شاهد سرنوشت افغانستان، یمن ،فلسطین و لبنان و سوریه هستند و هر روز خط و نشان کشیدن علیه ملت سوریه توسط آمریکا را می‌بینند اما وقتی آمریکا آنقدر عقل در کله سران کاخ سفیدش ندارد که مردم ایران را تحقیر  و توهین نکند شما مطمئن باشید که این مردم چند ماه دیگر که چراغ‌ها روشن شود صلوات می‌فرستند. من شما را به روز 13 آبان ،  16 آذر، 9 دی و روز 22 بهمن ارجاع می دهم تا در این چهار نوع مراحل و مراسم ببینید آیا واقعاً روحیه استکبار ستیزی مردم کاهش پیدا می‌کند؟
 
**مردم خباثت‌های آمریکا را فراموش نمی کنند/ باید حافظه تاریخی ملت نسبت به خباثت‎های غرب فعال شود
آقای سعید قاسمی یک برنامه‌ای در بوشهر با بعضی دوستان بوشهری داشت و رفتند بالای سر قبر سربازان و افسران انگلیسی که در جنگ جهانی دوم با رئیس علی دلواری می‌جنگیدند و کشته شدند، هماهنگ کرده بود؛ بعضی از دوستان در بوشهر به ایشان گفته بودند که فضای مذاکرات است و با توجه به اینکه دیگر با غربی‌ها نشست و برخاست کردیم با هم دوست شدیم پس امکان ندارد مردم بیایند چرا که آنها کلاً این فضا را کنار گذاشتند؛ با من تماس گرفتند که شما هم زحمت بکشید برای برنامه بیایید و ما هم رفتیم، در میدانی که اینها به خاک سپرده شدند فضا اینقدر زیاد نبود که جمعیت بخواهد جمع شود و حدود 4 هزار و 500 صندلی چیده بودند و حجم زیادی از جمعیت هنوز سر پا بود بودند؛  سعید قاسمی پشت تریبون رفت و به این دوستانی که گفته بودند مردم در فضای مذاکرات هستند و کسی دیگر علیه غرب و انگلیس حضور پیدا نمی‎کند گفت خدا رحم کرده که دو سه روز است که برنامه ریزی کردیم  و این جمعیت آمده اگر قرار بود برنامه ریزی ملی شود قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ نه مردم کینه‌ای که از آمریکا و انگلیس دارند و خباثت‌های آنها را فراموش نمی‌کنند و حتماً انشاء الله چراغ‌ها که روشن شود صلوات می‌فرستند.
مردم خباثت‌های آمریکا را فراموش نمی کنند. آنها امروز هم در سطح کره زمین دارند فساد می کنند، از فساد فرهنگی‌ شان گرفته تا فساد اقتصادی‌ و ربای جهانی‌ مبتنی بر دلار بدون پشتوانه‌ تا فساد نظامی‌ و سیاسی‌ و حمایت های آمریکا از دیکتاوری‌های موجود در جهان که همه اینها را مردم دارند صبح تا شب می‌بینند .
از سوی دیگر ما هم باید حافظه تاریخی مردم را تقویت کنیم، تا مردم به خاطر بیاورند که ایالت متحده 11 تریلیون دلار و انگلیس 14 تریلیون دلار خسارت به ما وارد کرده اند؛ بنابراین اگر دستگاه قضایی قاضی مشخصی برای این قضیه در نظر بگیرد و دادگاه معینی به عنوان دادگاه تنظیم غرامت‌های کشور آمریکا و انگلیس  مشخص کند خوب است و بعد هم نوبت کشور پرتغال و کشورهای دیگر است که باید معلوم شود با ملت ما چکارها کرده اند.
ما انشاء الله محتواها و موارد و  برآوردهایمان در این زمینه ها را تحویل می‌دهیم و این موارد به این سمت می‌رود .
خوشبختانه آقای طالبی امسال یک فیلم سینمایی مهمی در مورد یکی از زمینه‌های خسارتی که انگلیسی‌ها علیه ما ایجاد کرده اند و در واقع یک  قحطی مصنوعی در جنگ جهانی اول به ما وارد کردند، ساخته است؛ ( در آن دوران یک جمعیت بیش از 8 میلیون نفری از ایرانیان در اثر قحطی کشته شدند) .
 با ساخت فیلم و مواردی از این دست باید آرام آرام مردممان را نسبت به این خباثت‌های غربی‌ها  خوشبختانه مردم امروز به دلیل شعور سیاسی بالایشان و ارتباط زیاد با رسانه‌ها این موارد را امروز به خوبی دارند دنبال می‌کنند پس باید به مردم فرصت بدهیم تا خودشان یک بار دیگر نسبتشان را به غرب ،ایالات متحده و استکبار جهانی نسبتشان همچون 1357 تعریف کنند؛ مطمئن باشید که مردم به مراتب از سال 1357 بالغ‌ترند و نسبت به آمریک و اهداف غرب آشناترند و نسبت به منفعت غرب برای خودشان روشن‌تر و شفاف‌ترندو از همه مهمتر این است که نسبت به نقش ویژه و تاریخی و انسانی خودشان امروز در جهان نسبت به گذشته بیشتر واقفند، امروز مردم ما محوری بودن خودشان در مناسبات جهانی در دفاع از مظلومین و مستضعفین را بهتر می‌شناسند. نماد این هم این است که غرب دفاع از مردم مستضعف جهان را تروریسم می‌داند و مردم ایران برای جوانانی که برای این مسیر ثبت نام می‌کنند و میروند و شهید می‌شوند و می آیند در مراسمی که گرفته می‌شودم حضوری پررنگ دارند.
 امروز کسانی که پرچمدار مبارزات در دفاع از مستضعفین و مظلومین و دفاع از حرمین هستند برای مردم قهرمانند. امروز قاسم سلیمانی برای جوانان ما به یک اسطوره تبدیل شده که البته  همه چیز با شخص قاسم سلیمانی نیست بلکه مردان گمنامی هستند که همراه قاسم سلیمانی هستند و هر از چندی تابوت پیکر مطهر یکی از آنها می‌آید و مردم با این تلقی که اینها نماد دفاع از مظلومین هستند گرامیشان می دارند و این در حالی است که آمریکا می‌گوید اینها تروریست هستند اما مردم ما نگاهشان یک نگاه مثبت اینچنینی است. لذا مردم ما از موضع پرچمداری آزادگی در جهان عقب‌نشینی نخواهند کرد.
معتقدم مردم ما همانطور که در دهه 1380  غرب را امتحان کردند و جهان را به گفتگوی تمدن‌ها دعوت کردند  ولی غرب اصلاً نگاه اینچنینی نداشت و ایران را در لیست  شرارت گذاشت؛ حالا  هم لازم است یک نسل بعد در 1394  دوباره غرب را امتحان کنند که به تعبیر رهبری غرب و آمریکا قابل اعتماد نیست پس در نهایت مردم  متوجه خواهند شد که چگونه است.