مرحله «ما بعد دبه» کردن در مذاکرات هسته ای!/تلاش برای «فاجعه بارتر» کردن چارچوب لوزان
به گزارش عمارنامه، مهدی محمدی در روزنامه وطن امروز نوشت:
شواهد نشان میدهد مذاکرات هسته ای اکنون در مرحله مابعد دبه به سر میبرد. این تعبیر شاید کمی سبک جلوه کند ولی کاملا دقیق است. آمریکاییها در آخرین دور مذاکرات هستهای، حداقل درباره 4 موضوع فردو، تحریم، تحقیق و توسعه و بازرسیها، حتی از فکتشیت خود فراتر رفتهاند.
بیش از یک ماه است در محیط نخبگانی کشور روشن شده چارچوب لوزان قابل دفاع نیست و باید اصلاح شود. حالا آنچه در حال رخ دادن است این است که نه فقط این چارچوب بهبود نخواهد یافت، بلکه آمریکاییها درصدد هر چه بدتر کردن آن – تا جایی که بتوانند - هستند.
در اینجا ضرورتی به ورود بیش از حد به جزئیات وجود ندارد. مساله این است:
1- آمریکاییها میخواهند چارچوب لوزان را بدتر کنند.
2- حتی اگر درخواستهای فعلی آنها پذیرفته شود، باز هم تضمینی نیست که فردا درخواستهای بیشتری را مطرح نکنند.
3- آنچه در لوزان تفاهم شد، بویژه در 2 بخش تحریمها و بازرسیها، با منافع ملی ایران فاصلهای قابل توجه دارد، چه رسد به اینکه چارچوب لوزان با یک چارچوب فاجعهبارتر جایگزین شود.
سوال مهم این است که چرا این اتفاق رخ داده است.
نخست باید توجه کرد این بار اول نیست که آمریکاییها چنین میکنند. این اساسا یک سبک مذاکره آمریکایی است که مواضع مذاکراتی خود را با تحلیلی که از وضعیت بینالمللی و همچنین میزان استواری طرف مقابل دارند تطبیق داده و تغییر بدهند. وقتی با آمریکا مذاکره میکنید، هر دور مذاکره میتواند نوعی «مذاکره از آغاز» باشد. خلق و خوی آمریکایی بهگونهای است که به خود اجازه میدهد هر بار که از راه رسید حرفی متفاوت با آنچه قبلا گفته بود بر زبان بیاورد و هیچ نگران نباشد که به این ترتیب یک مذاکره واقعی رخ نخواهد داد. به عبارت دیگر، از آنجا که آمریکا در پی دیکته است نه مذاکره، چندان برایش فرقی نمیکند که متهم به بیثباتی در مواضع شود.
دوم، واضح است که دولت آمریکا تصور میکند همچنان میتواند امتیازهای بیشتری از دولت ایران بگیرد. محاسبه آمریکاییها این است که دولت در ایران ـ مطابق آنچه خود در این 2 سال مکررا گفته ـ بشدت نیازمند مذاکرات است و هیچ توافقی را بدتر از توافق نکردن نمیداند. علاوه بر این، آمریکاییها فکر میکنند یا دولت در ایران امتیازهای مدنظر آنها را فراهم کرده و ارائه خواهد داد یا اینکه در حاکمیت بر سر مقصر شکست مذاکرات هستهای نوعی شقاق ایجاد خواهد شد. منشأ این اشتباه محاسباتی هر چه باشد –که بیگمان آدرسهای اشتباهی که اعضای دولت به بیرون کشور ارسال کردهاند نقشی مهم در شکلگیری آن داشته است- واضح است که در صورت تداوم، بنیاد مذاکرات را تخریب خواهد کرد.
و سوم، سر جای خود این بحثی مفصل است که آمریکا در حال ایجاد یک چارچوب ژئوپلیتیک برای گنجاندن توافق هستهای درون آن است. هدف اصلی این چارچوب هم آن است که توافق هستهای را بدل به ابزاری برای کاهش مستمر قدرت منطقهای ایران کند. بحث درباره جزئیات این چارچوب موضوع این نوشته نیست ولی اگر بپذیریم که بخشی از فرآیند شکلگیری این چارچوب اطمیناندهی به متحدان منطقهای آمریکا درباره تبعات ژئوپلیتیک توافق هستهای است، منطقی است که آمریکا تحت فشار سعودی و اسرائیل پارامترهای توافق خوب از دید خود را سختگیرانهتر کرده باشد.
در مجموع، شواهد نشاندهنده آن است که مذاکرات هستهای به سمت نوعی «مرگ ناگهانی» پیش میرود. خوشبختانه دبه کردن آمریکا در مذاکرات، در زمانی رخ میدهد که مردم ایران بسیار بیش از هر زمان دیگری پس از انتخابات خرداد 92، به آمریکا بیاعتماد هستند. ضرورت اصلاح چارچوب لوزان اکنون به یک گفتمان ملی تبدیل شده است. بویژه اینکه مردم ایران دریافتهاند توافق هستهای نه فقط تحریمها را سبکتر نخواهد کرد، بلکه با مستقر کردن یک رژیم ویژه بازرسی در ایران، امنیت آنها را هم به طور اساسی به خطر خواهد انداخت. ایران ظرف 5 هفته آینده میتواند بهترین تصمیم را با کمترین هزینه بگیرد.
هفت خاطره یک «پیشمرگ کرد مسلمان» از حضرت آیتالله خامنهای
ناگفتههای سقوط الرمادی از زبان هادی العامری
دبیرکل سازمان بدر عراق در پی انتشار اخبار سقوط الرمادی اعلام کرد که رهبران استان الانبار باید زودتر پیشنهاد وی مبنی بر مشارکت نیرویهای مردمی در دفاع از شهر الرمادی را قبول میکردند
به گزارش «نسیم» به نقل از شبکه ماهوارهای الغدیر، هادی العامری از فرماندهان نیروی بسیج مردمی موسوم به "الحشد الشغبی" که به منظور فرماندهی عملیات آزادسازی رمادی وارد انبار شده است، "نمایندگان سیاسی استان انبار را مسئول سقوط الرمادی دانست چرا که آن ها با مشارکت نیروی بسیج مردمی عراق در دفاع از مردم خودشان مخالفت کردند."
عناصر تروریستی داعش روز گذشته مدعی تصرف داعش بر مناطق مختلف الرمادی استان الانبار شدند. با این وجود نیروهای مختلف مردمی از آمادگی یگان های خود در انبار از جمله در اطراف شهرهای فلوجه و حبانیه، برای ورود به رمادی و مبارزه با تروریستهای داعش شهر خبر داده اند.
این در حالی است که وزارت دفاع آمریکا "پنتاگون" در بیانیهای ضمن رد ادعای گروه تروریستی داعش درباره سقوط کامل شهر "الرمادی" استان الانبار عراق، اعلام کرد که در حال بررسی گزارشهایی است که درخصوص ادامه درگیریها در الرمادی منتشر میشود
از سوی دیگر، "کریم النوری" سخنگوی نیروهای مردمی عراق، اعلام کرده است که نبرد نیروهای مردمی با گروه تروریستی داعش در کنار ارتش عراق در شهر رمادی پیچیدگی کمتری نسبت به نبرد استان صلاح الدین خواهد داشت.
وی ضمن اشاره به نقش مؤثر نیروهای مردمی در رویدادهای اخیر خاطر نشان کرد پیام حیدر العبادی، نخست وزیر عراق و دعوت به موقع وی از نیروهای مردمی برای کمک به ارتش عراق لرزه به تن تروریستها خواهد انداخت.
النوری افزود: شایعات اخیر مبنی بر این که عشایر استان انبار از کمبود تسلیحات رنج می برند، تاثیر بسزایی در ورود داعش به شهر رمادی داشت و تروریستها را به یورش به این شهر تشویق کرد.
درس هایی که باید از سقوط رمادی گرفت
گروه بین الملل فرهنگ نیوز، منابع میدانی عراقی و شماری از سیاستمداران این کشور از سقوط شهر رمادی توسط تروریست های داعش خبر داده اند. به گفته ی منابع فوق برآوردها حاکی از کشته شدن دستکم ۵۰۰ نفر، هم در میان نیروهای نظامی و هم غیرنظامیان، است و ده ها نیروی پلیس و ارتش عراق نیز در محاصره داعش قرار گرفته اند.
شهر رمادی در طول ماه های اخیر در محاصره شدید گروه تکفیری داعش قرار داشت و هر لحظه پیش بینی سقوط آن از سوی ناظرین منطقه قابل تصور بود. سقوط رمادی را می توان لحظه ای مهم و حیاتی در طول یک سال اخیر پس از حملات داعش به عراق دانست، تحولی که پیروزی چشمگیر نیروهای عراقی در تکریت را به حاشیه رانده و زمینه روحیه فزاینده تروریست های داعش را فراهم آورد. به واقع فتح رمادی و پیش روی داعش در سوریه در روزهای اخیر دلگرمی فزاینده ای را برای خلافت خودخوانده داعش فراهم نموده است.
سقوط رمادی ضربه مهلکی بر پیکر دولت تازه تاسیس العبادی در برابر تکفیری ها می باشد
شماری از مقامات عراقی جهت سرپوش نهادن بر شکست فوق از کم اهمیت دادن این واقعه سخن رانده اند، با این حال وسعت بزرگ استان الانبار به عنوان بزرگترین استان عراق و شهر رمادی بسان مرکز آن تحولی شگرف در عرصه میدانی تلقی می شود.
ماه ها محاصره رمادی و در نهایت سقوط این شهر حاوی نکات مهمی است که عدم توجه بدان ها در آینده نیز پیامدهای سنگینی را متوجه دولت مرکزی بغداد خواهد کرد، امری که ممکن است در پایان به تجزیه عراق واحد منجر گردد.
الف) سرمایه گذاری بر نیروهای مردمی: فتح تکریت را می توان بزرگترین موفقیت میدانی دولت حیدر العبادی دانست. تحلیل و برآورد نبرد تکریت نشان از حضور فعال گروه های شبه نظامی مردمی در تحقق آن پیروزی خطیر دارد، امری که در ماه ها محاصره رمادی و در کل در استان الانبار شاهد آن نبودیم. به واقع فشارهای فزاینده شماری از قدرت های اروپایی و به ویژه ایالات متحده و ابراز نگرانی آن ها از رشد و توسعه جریان های شبه نظامی نزدیک به ایران نظیر عصائب اهل حق، سپاه بدر، لشکر ابالفضل العباس و...که نقش موثری در پیروزی دولت بغداد بر تروریست های تکفیری ایفا نمودند عاملی جهت عدم مشارکت آن ها در ادامه نبردها بر علیه داعشی ها شد.
ایالات متحده آمریکا با اتخاذ سیاستی کج دار و مریض گاها به حمایت از دولت مرکزی عراق پرداخته و گاها زمینه گسست هرچه بیشتر در میان عراقی ها را فراهم نموده، بسیاری از ناظران بر صداقت آمریکا در نبرد با داعش تردید دارند
کارشناسان نظامی بر این باورند که با سقوط حکومت صدام حسین و پیگیری روند بعثی زدایی عملا شاکله ارتش عراق در سال 2003 فرو ریخت. سرمایه گذاری ها و آموزش های مداوم در طول بیش از یک دهه اخیر نیز نتوانسته که ارتش مقتدر را نصیب عراقی ها نماید. فرار بیش از پنجاه هزار تن از نیروهای مسلح عراق با وجود دارا بودن برتری کیفی و کمی بر تروریست های داعش در حمله به موصل خود به وضوح بیانگر ناکارآمدی ارتش عراق می باشد. از این رو پیروزی بر تکفیری های داعش در آینده به وقوع نخواهد پیوست مگر با مشارکت گسترده جریان های مردمی.
برخی منابع عراقی امروز از قول العبادی بیان داشته اند که وی از نیروهای شبه نظامی به ویژه شیعیان خواسته است که خود را برای پس از گرفتن رمادی آماده نمایند. به واقع عدم توجه به نیروهای مردمی و مقاومت در آینده زمینه شکست های فاحش بیشتری را از آن دولت مرکزی عراق خواهد نمود.
ب) اتکا به ایالات متحده: دولت ایالات متحده همواره و در طول 12 سال گذشته خود را به عنوان بزرگترین متحد عراقی ها معرفی نموده است. نفوذ فزاینده ایران در عراق و روی کارآمدن جریان های نزدیک به محور مقاومت در این کشور نگرانی دو چندان واشنگتن را در سال های اخیر فراهم نموده لذا استراتژیست های این کشور جهت مقابله با نفوذ ایران و دستیابی به مقاصد خویش پروژه قدیمی خاورمیانه بزرگ را احیا نموده اند، پروژه ای که راه حل رفع مشکلات منطقه را در تجزیه آن می یابد. از همین رو ایالات متحده جهت تضعیف دولت مقتدر به رهبری شیعیان در عراق به گفتگوی مستقیم با سنی ها و کردها پرداخته و عملا شرایط برای گسست هر چه بیشتر در این کشور را فراهم نمودند.
نیروهای دولتی مقاومت چندانی در برابر تروریست های داعش به خرج ندادند
طرح سنای آمریکا مبنی بر بر ارسال سلاح به گونه ای مستقل و بدون کسب اجازه از دولت مرکزی بغداد برای سنی ها و کردها و آموزش نظامی آن ها بر تشدید اختلاف های داخلی و عدم فرمانبرداری اقلیم کردستان و مناطق سنی نشین از دولت بغداد خواهد افزود.
تجربه سال های اخیر به وضوح نشان داده که حمایت های آمریکا از دولت مرکزی عمدتا لفظی و یا فاقد کارایی لازم بوده است، حمایت هایی که موفقیت چشمگیری را نصیب عراقی ها نکرده است. به طور نمونه جو بایدن معاون رئیس جمهور عراق در اقدامی دیرهنگام و در آستانه سقوط رمادی از ضرورت حمایت تسلیحاتی هر چه بیشتر از دولت مرکزی بغداد سخن رانده است، امری که بیان آن نتوانست مانع از سقوط رمادی گردد.
ج) پیش برد گفتگوی عراقی-عراقی: برآورد سال ها حکومت نوری مالکی در عراق حاکی از تداوم برخی رفتارهای ناپسند من جمله ترویج فرقه گرایی و توجه ویژه به شیعیان در برابر سنی ها و کردها بوده است، همین امر موجب عدم موافقت سنی ها، کردها و حتی برخی گروه های شیعه از تداوم حکم رانی مالکی بود. العبادی از زمان روی کارآمدن اعلام کرده که اقدامات نادرست پیشین را اصلاح کرده و بر ضرورت برابری همه ی شهروندان عراقی فارغ از قومیت، زبان و نژاد آن ها تاکید نموده است.
با این حال و در طول یک سال گذشته هم چنان شماری از اختلاف های داخلی مابین سه ضلع اصلی قدرت (شیعیان، سنی ها و کردها) پابرجا مانده است، امری که موجبات دخالت بیگانگان در امور عراق را فراهم نموده است. دولت ترکیه جهت تضعیف حکومت بغداد به برقراری ارتباط با کردها پرداخته و سعودی ها نیز به حمایت از سنی های عراق پرداخته اند.
ضروری است که العبادی با از سرگیری گفتگوهای ملی و رفع چالش های پابرجا از اختلاف های فی مابین کاسته و دولتی متحد جهت مقابله با داعش ایجاد نماید. یکی از راه های کلیدی جهت رفع سوتفاهمات ایجاد شده آموزش و تسلیح شبه نظامیان سنی و قبائل حاکم بر الانبار و صلاح الدین جهت مقابله با داعش از سوی دولت مرکزی و نه آمریکا است.
د) ارتقای مناسبات محور مقاومت: نگاهی به تحولات منطقه خاورمیانه و چالش های آن حاکی از وجود حلقه ای به نام محور مقاومت در برابر جریان های سازش کار منطقه ای است. حلقه فوق از تهران آغاز شده و پس از عبور از بغداد و دمشق به بیروت منتهی می شود. پیروزی جریان انصارالله در یمن بر قدرت جریان مقاومت افزوده است.
تروریست های داعش هم اکنون بر همه ی رمادی اشراف دارند
تجربه سال ها حمکرانی عراقی ها پس از سقوط صدام حسین سرشار از سنگ اندازی های برخی همسایگان جهت ممانعت از برقراری ثبات و امنیت در عراق بوده است. عربستان سعودی، اردن، قطر و ترکیه در کنار برخی شیوخ خلیج فارس با نگرانی به تحولات منطقه نگریسته و از قدرت یابی جریان مقاومت و ایران در هراس اند، لذا سرمایه گذاری عظیمی را جهت به شکست کشاندن عراقی مستقل و امن کرده اند.
برآورد این تحولات و عدم حمایت قاطع آمریکا و اتحادیه اروپا از دولت مرکزی بغداد نشان می دهد که تنها راه موفقیت این دولت اتکا بیش از پیش به اعضای محور مقاومت است، به ویژه اکنون که حزب الله لبنان و دولت سوریه شدیدا در حال نبرد با تکفیری ها در منطقه شامات اند. ارتقای مواضع میان محور مقاومت ضمن تقویت ثبات و امنیت عراق بر ارائه راهکارهایی کارآمد و عملیاتی جهت مقابله جمعی با جریان های تکفیری فعال در عراق و سوریه خواهد افزود.
جنایاتی وحشیانه تر از داعش توسط آمریکایی ها +تصاویر
گروه بین الملل فرهنگ نیوز، جهان در حالی پا به عرصه هزاره سوم نهاده است که سخن از حقوق بشر بسان یکی از کلیدی ترین خواسته های جامعه جهانی است، اما در این میان شماری از قدرت های بین المللی جهت تثبیت و یا ارتقای موقعیت بین المللی شان گاها به این حربه متوسل می شوند. دولت ایالات متحده آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی در عصر کنونی همواره و ظاهرا خود را در صف اول حمایت از حقوق بشر قرار داده است.
ماه می 2004 یادآور یکی از روزهای ناخوشایند حقوق بشر در گیتی تلقی می شود. در سیزدهم این ماه سناتورهای آمریکایی قریب به 1800 تصویر دلخراش را پشت درهای بسته مشاهده نمودند. عکس هایی که حکایت از شکنجه فجیع عراقی ها در زندان ابوغریب توسط نیروهای آمریکایی داشت. سناتورهای آمریکایی بعدها اظهار داشتند که هر یک از عکس ها را تنها برای چند ثانیه مشاهده نموده و باور نمی کردند که این طرز شکنجه کار آمریکایی ها باشد که در جهان مدعی لیبرال بودن، قانون ترسی و برخورد و رفتار دوستانه هستند!
سناتورهای فوق که نظر خود را با خبرنگاران در میان نهاده بودند اظهار داشتند که می دانستند که پس از رویداد 11 سپتامبر 2001 دستور اعمال خشونت در موارد لازم به بازجوهای سازمان های امنیتی از جمله «سیا» داده شده ولی نه به صورتی که در عکس ها دیده می شد.
بانوی 21 ساله سرجوخه «لیندی اینگلند» که عکس او در حال کشیدن یک زندانی عراقی با طناب روی زمین در رسانه ها چاپ شده بود به تلویزیون کلرادو گفت که در ابوغریب به دستور بالا شکنجه می دادند. وی می گوید به آنان گفته شده بود که در آستانه کار تحقیق، وضعیت را برای زندانیان به صورت جهنم در آورید تا هنگام بازجویی اعتراف کنند.
لیندی اینگلند می گوید: «ما می دانستیم که برای یک عرب و مسلمان، گرفتن عکس در حال برهنه بودن چقدر گران تمام می شود. این عکس ها برای ارعاب در بازجویی بود.»
این نظامی زن و دیگر مصاحبه شوندگان تایید کردند که اردوگاه های زندانیان دچار کمبود نظامی محافظ بودند و برای مثال از یک زندان با 3000 زندانی، بیش از 40 تا 50 نظامی حفاظت نمی کردند و لذا، سخت گیری لازم بود.
بلافاصله پس از این رخداد شماری روزنامه های آمریکا از جمله نیویورک تایمز اظهارات یک سرهنگ پلیس افغانستان را چاپ کرده بودند که گفته بود در طول 40 روز بازداشت در دست آمریکایی ها شدیدا شکنجه شده بود. این سرهنگ اظهار داشته: «در حالی که اورا کاملا برهنه کرده بودند، در وضعیت خلاف اخلاق از او عکس گرفتند تا بعدا وسیله ارعاب و حق السکوت قرار دهند و او بدون جهت 40 روز زیر شکنجه قرار داشت و مانع خوابیدن او شده بودند و بیشتر اوقات هم دست هایش از پشت بسته بود و...»
حال و با توجه به سال گرد آن واقعه فجیع با باز نشر شماری از تصاویر منتشر شده در این باره می پردازیم. شمار زیادی از تصاویر دلخراش می باشند، لذا تماشای آن ها به برخی خوانندگان توصیه نمی شود.
روایتی از متن و حاشیهی بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب
نامه سرلشکر قاسم سلیمانی به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»
به گزارش عمارنامه؛ سرلشکر قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» نامهای برای احمد یوسفزاده نویسنده کتاب نوشته است.
متن نامه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَمابَدَّلوا تَبدیلاً
احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامهام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیدهای هستید که به عرش رسیدید، ایکاش در همان بالا بمانید. چه افتخار آمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمالیافته در قفس دشمن را ببینند.
ایکاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.
احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و بهیاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت.
بانوی معظمه خستهای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزادهها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و دهها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتکخورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی میکرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله "مارأیت الّا جمیلاً" عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.
به کرمانی بودنم افتخار میکنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد "مرگ بر صدام، ضد اسلام" را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد بهخوبی درس خود را از مکتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امیر شاهپسندی» که بر گوشتهایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسفزاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و ... که از اسارت عظمت آفریدند.
در پایان درود میفرستم برمردی که بهاحترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه میزند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان میکند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.
قاسم سلیمانی
هفدهم اردیبهشت 94