درندگی وحشیانه صهیونیستها از نمای نزدیک(18+)
به گزارش فرهنگ نیوز ، روز از قتل عام زنان، کودکان و سالخوردگان فلسطینی گذشت. رژیم اسرائیل در خفقان سازمانهای مدعی حقوق بشر دست به جنایاتی میزند که بعدها تاریخ از سیاهی این اعمال به بدترین وجه ممکن یاد خواهد کرد.
آیتالله موحدی کرمانی در خطبههای نماز جمعه تهران:
وظیفه کشورهای اسلامی تجهیز فلسطینیهاست/ سرنوشت صهیونیستها "مرگ" است
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی، خطیب این هفته نماز جمعه تهران در خطبههای عبادی سیاسی نماز جمعه مهمترین مسئله روز را موضوع و حوادث دلخراش غزه دانست و گفت: جنایات فراوان رژیم سفاک، خونآشام و کودککش صهیونیستی را دیدهاید و شنیدهاید و کمکم که این خبرها به گوش مردم دنیا میرسد، اندکاندک در حال بیدار شدن هستند و ابراز انزجار و تنفر میکنند که البته این جنایات، اندکی از جنایات آنهاست.
وی با بیان اینکه صهیونیستها اجازه نمیدهند خبرنگاران تمام وقایع را منعکس کنند، تصریح کرد: اگر روزی برسد که همه خبرنگاران آزاد بتوانند همه صحنهها را مشاهده و این صحنهها را منعکس کنند، فریاد تنفر از این رژیم سفاک در سراسر جهان شنیده خواهد شد.
خطیب نماز جمعه تهران خاطرنشان کرد: اینقدر جنایات صهیونیستها وسیع، عمیق، دلخراش و جانسوز است که انسان متحیر میشود کجایش را بگوید؛ بهطور مثال در سپتامبر 1982 در مدت 48 ساعت صهیونیستها در 2 اردوگاه صبرا و شتیلا 3297 فلسطینی را به شهادت رساندند که پیکر 1800 نفر از آنها در خیابانها و کوچهها رها شده بود.
آیتالله موحدی کرمانی ادامه داد: در این جنایت 1097 نفر در بیمارستان غزه و 400 نفر در بیمارستان عکاظ روی تخت به گلوله بسته شدند و انسانها را بهزور از خانه بیرون میآوردند و یا در خواب به رگبار میبستند و حتی قبل از قتل آنها را شکنجه میدادند و زنده زنده پوستشان را میکندند و به نوامیسشان تجاوز میکردند و بعد سینههای آنها را میبریدند و بهضرب گلوله به شهادت میرساندند و کودکان را دوشقه میکردند و مغزشان را به دیوار میکوبیدند که همه اینها تنها گوشهای از جنایات این رژیم است که پایه و اساس کار آنها آدمکشی و جنایت است.
وی با بیان اینکه اگر مردم دنیا جنایات صهیونیستها را بفهمند، مرگ آنها را از خدا میخواهند، گفت: از این عناصر پلید و کثیف بیش از این توقعی نیست چرا که ماهیت آنها همین است و آنچه را در غزه میبینید، متناسب با روح، برنامه و کار آنهاست و از جهان اسلام و مدعیان اسلام تعجب است.
خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به حدیثی از رسولالله(ص) مبنی بر اینکه اگر کسی در غم مسلمانان نباشد، مسلمان نیست، تصریح کرد: مدعیان اسلام چطور سکوت میکنند و سپس ادعای اسلام دارند؛ آنها زنده نیستند بلکه مردهاند.
آیتالله موحدی کرمانی ادامه داد: از مجامع جهانی و مجامع اسلامی تعجب است که سکوت کردهاند، آیا زمان آن نمیرسد که این غده سرطانی را از روشی که مقدور است مانند قطع رابطه، تحریم تجاری و تحریم کالاهای صهیونیستی و برخورد با حامیانش از بین ببرند.
وی با اشاره به حمایت آمریکاییها از صهیونیستها گفت: آمریکاییها در انبار سلاحهایشان را بهروی صهیونیستها باز کردند و اجازه دادند آنها از هرچه میخواهند استفاده کنند. بر رژیم صهیونیستی لعنت و بر حامیانش خصوصاً آمریکا هزاران لعنت که چنین جنایاتی را مرتکب میشوند.
خطیب نماز جمعه تهران با تأکید بر اینکه وظیفه کشورهای اسلامی تجهیز فلسطینیان است گفت: کشورهای اسلامی تا چهزمانی میخواهند صحنه جنایات صهیونیستها را ببینند و ساکت باشند تا هرموقع که این رژیم سفاک اراده کرد، بکشد و جنایت کند و هر زمان دید که نمیتواند مقابل مقاومت فلسطینیها بایستد دستهایش را بالا ببرد و تقاضای آتشبس کند.
آیتالله موحدی کرمانی خاطرنشان کرد: چند روزی است که ظاهراً خدعه آتشبس پذیرفته شده تا فلسطینیان جنازههایی را که روی زمین افتاده به خاک بسپارند اما بالاخره همانطور که گفتم پذیرفتن آتشبس با رفع حصر اتفاق میافتد و آتشبس با رفع حصر است.
وی تصریح کرد: مصر باید خجالت بکشد که درها را بهروی فلسطینیها باز نمیکند در حالی که حصر باید رفع شود تا به مردم مظلوم غزه کمک برسد و همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند فلسطینیها باید تجهیز شوند که تمام اینها تنها اندکی از وظیفه سنگین جهان اسلام و حکومتهای مدعی اسلام در مقابل مظلومین فلسطینی است.
خطیب نماز جمعه تهران در ادامه اظهار داشت: این افتخار برای ایران است که از روز اول پیروزی انقلاب، سخن از فلسطین و ملت آن گفت.
آیتالله موحدی کرمانی با بیان اینکه بنای خداوند به مهلت دادن است، افزود: خداوند حتی به جانیان کربلا نیز مهلت داد اما این جانیان نیز باید منتظر روز انتقام باشند و خداوند دانه دانه گلولههای آنها را میشمارد.
وی یادآور شد: وقتی مردم از جنایات بنیامیه مطلع شدند، علیه آنها قیام کردند و هیچکدام از آنها را زنده نگذاشتند و حتی بهسوی قبرهای آنها رفتند و بدنهایی را که هنوز سالم بود به آتش کشیدند و اسرائیل نیز باید منتظر چنین روزی باشد و باید بداند تحملها حدی دارد و روزی لبریز میشود و در آن زمان بهترین سرنوشت برای این رژیم جلاد مرگ است.
خطیب نماز جمعه تهران درگیری حق و باطل را از سنتهای خلقت عنوان کرد و گفت: در طول تاریخ مؤمنین با طاغوتیان پیوسته درگیر بودند اما خداوند میفرماید در انتها حق غالب و طاغوت مغلوب است؛ ممکن است خداوند به طاغوتیان مهلت دهند اما عاقبت برای متدینین است.
آیتالله موحدی کرمانی با بیان اینکه همه مردم غزه، امت اسلامی، سردمداران کشورهای بهظاهر اسلامی و تکتک مسلمانان در ماجرای حمله وحشیانه صهیونیستها به غزه امتحان میشوند، گفت: مردم غزه ایستادهاند و میگویند یا شهید میشویم و یا شما را نابود میکنیم.
وی اظهار داشت: قرآن پیروزی را وعده میدهد و مکتب فلسطین در نهایت غالب خواهد شد و برنامههای غلط رژیم صهیونیستی به دست خودش از بین خواهد رفت همانطور که تاریخ این تجارب را نشان داده و قرآن گوشهای از آنها را بیان کرده است.
خطیب نماز جمعه تهران به مردم غزه توصیه کرد که بعد از آتشبس و این خدعه موقت محکم ایستادگی کنند و افزود: همانطور که فلسطینیها گفتند بهشرطی آتشبس کامل را میپذیرند که محاصره غزه رفع و تجاوز اسرائیل قطع و حقوق حقه فلسطینیها شناخته شود و بهخواست خداوند روزی فرا خواهد رسید که بینی اسرائیل به خاک مالیده خواهد شد.
آیتالله موحدی کرمانی در خطبه اول نماز جمعه این هفته تهران، خروج از ظلمات را از برکات ولایت الله دانست و گفت: در زمان رضاشاه زنان ما حق نداشتند با حجاب از خانهها خارج شوند که بهعلت پذیرفتن ظلم توسط پدران ما بود و پذیرفتن ظلم توسط پدران ما گناه عظیمی بود که کشور را بر باد داد اما ملت ایران بهبرکت رهبری امام خمینی قیام کرد و کشور را از حلقوم آمریکا بیرون آورد و بهسمت ولایت الله رفت.
متن کامل پیام سرلشکر سلیمانی به مقاومت
خلع سلاح مقاومت توهم باطل است/ زمین و آسمان و دریا را برای صهیونیستها جهنم میکنیم
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم، سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران درخصوص حوادث غزه و جنایتهای رژیم صهیونیستی پیامی صادر کرد که متن کامل این پیام به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
أّلا تقاتلون قوماً نکثوا أیمانهم وهموا بإخراج الرسول وهم بدؤوکم أول مرة أتخشونهم فالله أحق أن تخشوه ان کنتم مؤمنین..(سوره مبارکه التوبة 13).
عزیران فلسطین، تمامی فلسطین و در غزه پایمرد و مقاوم...
سلام بر شما از قلب و رحمت و برکات پرودگار بلند مرتبه.
ای کسانی که در این لحظات باشکوه از تاریخ امت و آزادگی انسانیت، زیباترین نشانه های مقاومت و مقابله با دشمنی ستمکارانه بر ملت فلسطینی قهرمان ما را درغزه می نویسید...
ای کسانی که به دشمن اشغالگر و توطئه گران همراه او از دور و نزدیک درس مبارزطلبی و مبارزه برای حق و کرامت را می دهید.
فلسطین آن قلب تپنده ای است که خون را در رگ های بشریت جاری میکند تا به انسانیت حیاتی جدید را در هر زمان تقدیم کند.
فلسطین به جهان سعادت را هدیه می کند و با خون فرزندان و کودکان مظلومش خوشه های آزادی و آزادگی را آبیاری می کند، وجدان ها را تکان می دهد و ملت ها را از خواب عمیق خود بیدار می کند.
فلسطین در این برهه از زمان، حد فاصل بین حق و باطل، ستم و عدالت و ظالم و مظلوم است.
فلسطین آتشفشانی الهی است که نمی توان آن را جز با نابودی اشغالگر غاصب خاموش کرد.
سلام خدا بر این زنان و مردان محکم و مقاوم که پرچم انسانیت پاک و مطهر را بالا بردند و با پایمردی شان، رایت اسلام را بر فراز نشاندند.
رحمت و غفران خدا بر شهدا؛ شهدای فلسطین و مقاومت.
سلام بر فرماندهان مقاومت که نام های خود را با حروف شرف در تاریخ فلسطین ثبت کردند؛ فرماندهانی که سازش نمی پذیرند و در برابر فشارهای تسلیم و توطئه های تسلیم پذیری، عقب نشینی نمیکنند.
سلام بر برادران من، سران سیاسی حماس و جهاد اسلامی و همه گروه های مقاومت...
سلام و درود به فرماندهان و مقاومان در گردانهای قسام، گروهانهای قدس، ابوعلی مصطفی، شهدای الاقصی و تیپ ناصر صلاح الدین و همه مجاهدان و جنبش های مقاومت در روی زمین.
منظرههای دردناک فلسطین قلبهای ما را خون میکند و سینههامان را اندوه شدید در بر میگیرد؛ اندوهی که در جوهره خود خشم عمیق را دارد؛ خشمی که جام آن در زمانی مناسب بر سر صهیونیستهای جنایتکار خواهد ریخت.
لعنت خدا بر آنکه بر شما ستم کرد و میکند...
لعنت خدا بر هر ظالمی که از این رژیم جنایتکار دفاع کرد و میکند؛ از آن حمایت کرد و میکند و به ویژه در رأس این ستم جهانی، آمریکا...
لعنت خدا بر هر کس که راه های امدادرسانی را به روی شما بست و با صهیونیست ها در جنایتهایشان شریک شد.
لعنت خدا بر هر کس که اندوه شما و تلخکامی تان را میبیند و با سکوت بزدلانه اجازه قتل ملت مظلومتان را میدهد.
تمام جهان بداند که خلع سلاح مقاومت، جوسازی باطلی است؛ وهمی است که محقق نمیشود؛ رویاهایی که در بیداری تعبیر نمیشوند و آرزوهایی که به گورها برده خواهند شد.
ما در محضر خدای عزوجل، با شهدا عهد میبندیم که بر عهد خود پایبند بمانیم و دگرگونه نشویم؛ همانگونه که بودیم و هستیم به تکلیف دینی خود در حمایت از مقاومت عمل کنیم؛ ما تأکید می کنیم که در اصرار برای پیروزی مقاومت و بالابردن آن تا پیروزی ادامه خواهیم داد تا اینکه زمین و آسمان و دریا برای صهیونیست ها تبدیل به جهنم شود و قاتلان و مزدوران بدانند که حتی یک لحظه هم از دفاع از مقاومت، حمایت آن و پشتیبانی ملت فلسطین دست برنخواهیم داشت و تردیدی در این امر نخواهیم کرد.
به همه یادآوری می کنیم که ما عاشقان شهادتیم و شهادت در راه فلسطین و در مسیر قدس، آرزویی برای هر مسلمان شریف است و بلکه آزادگان به این امر افتخار میکنند.
در این لحظه مهم در تاریخ امت مان، میگوییم و همه براداران را توصیه میکنیم که تفنگ و سلاح و خون و کرامت خود را در دفاع از انسانیت و اسلام که در فلسطین خلاصه شده است، به کار گیرند؛ به جای اینکه با یکدیگر بجنگند، جنگی که دشمنان را شاد می کند و توانها (در جبهه خودی) را میزداید.
وحدت برای فلسطین، دشمنان را دچار وحشت و تمام جهان را برای غاصبان آن ناامن میکند.
سربلندی، اعتلا، پیروزی و توفیق الهی برای همه زنان و مردان مجاهد و مقاوم و شجاع و صبور در راه فلسطین عزیز آرزو دارم.
واقتلوهم من حیث ثقفتموهم وأخرجوهم من حیث أخرجوکم (البقرة 191).
قاتلوهم یعدبهم الله بأیدیکم ویخزهم وینصرکم علیهم ویشف صدور قوم مؤمنین(التوبة 14)...
انتهای پیام/
موافقت رهبر انقلاب با پیشنهاد عفو و تخفیف مجازات جمعی از محکومان قضایی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی بنا به درخواست آیتالله آملی لاریجانی رئیس قوهی قضاییه به مناسبت عید سعید فطر با شرایط و ضوابط عفو یا تخفیف مجازات محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح موافقت کردند.
متن نامه رئیس قوه قضائیه و پاسخ رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
محضر مبارک حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله الوارف
رهبر معظم انقلاب اسلامی
با اهدای سلام و تحیات
احتراماً ضمن عرض تبریک فرارسیدن عید سعید فطر، در اجرای بند ١١ از اصل ١١٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بدین وسیله شرایط و ضوابط عفو به محضر مبارک تقدیم می شود تا در صورت تصویب مقام عالی، محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح که به شرح آتی واجد شرایط استفاده از عفو یا تخفیف تشخیص داده می شوند، مشمول عفو یا تخفیف مجازات واقع و از رأفت اسلامی بهرهمند شوند.
الف- محکومان به حبس که در زندان بسر می برند:
١- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس تا یکسال.
۲- یک دوم محکومیت محکومان به حبس بیش از یکسال تا پنج سال.
۳- یک سوم محکومیت محکومان به حبس بیش از پنج سال تا پانزده سال.
۴- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس بیش از ١۵ سال، درصورتی که حداقل ١۰ سال تحمل حبس نموده باشند.
۵- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس ابد در صورتیکه حداقل ١۵ سال تحمل حبس نموده باشند.
۶- باقیمانده محکومیت حبس کلیه محکومان جرایم غیر عمدی، به استثناء موارد مذکور در مواد ۷۱۸ و ۷۱۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب ۱۳۷۵/۳/۲)
۷- باقیمانده محکومیت حبس زنانی که به حکم قانون سرپرستی فرزندانشان را عهده دار می باشند.
۸- باقیمانده محکومیت حبس محکومان بیمار صعب العلاج یا مبتلایان به بیماریهای غیرقابل علاج که مراتب بیماری آنان تا تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ مورد تأیید کمیسیون پزشکی قانونی قرار گرفته باشد و مطابق نظریه کمیسیون مذکور قادر به تحمل حبس نباشند.
بدیهی است اقدامات دادگاه در جهت اجرای ماده ٢٩١ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، مانع اعمال این عفو نیست.
۹- باقیمانده محکومیت حبس یا نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و جزای نقدی محکومان زیر ۱۸ سال تمام (در زمان ارتکاب جرم) به استناد اسناد سجلی و در مورد اتباع بیگانه فاقد اسناد معتبر به تأیید پزشکی قانونی مراکز استانها.
تبصره: محکومان موضوع بندهای ۸ و ۹ مشمول مستثنیات مندرج در این دستورالعمل نخواهند شد.
۱۰- باقیمانده محکومیت حبس و جزای نقدی محکومان ذکور بالای ٦٥ سال تمام و اناث بالای ۵۵ سال تمام به استناد اسناد سجلی و در مورد اتباع بیگانه فاقد اسناد معتبر به تأیید پزشکی قانونی مراکز استانها به شرط آنکه در محکومیت به حبس بیش از یکسال، حداقل یک پنجم و در محکومیت به حبس ابد، حداقل ۵ سال تحمل کیفر نموده باشند.
ب ـ محکومان به جزای نقدی که به لحاظ عجز از پرداخت جزای نقدی در زندان بسر می برند:
١- باقیمانده محکومیت جزای نقدی تا پانصد میلیون ریال.
۲- چهار پنجم محکومیت جزای نقدی از پانصد میلیون و یک ریال تا یک میلیارد ریال.
ج ـ شرایط استفاده از عفو:
١- عدم برخورداری از عفو در محکومیتهای قبلی.
۲- عدم ارتکاب جرم عمدی جدید مستوجب مجازات درجه یک تا شش موضوع ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ در ایام تحمل حبس یا در زمان مرخصی اعطایی.
۳- نداشتن شاکی خصوصی و یا جلب رضایت وی و یا جبران ضرر و یا زیان مدعی خصوصی و زیان دیده (اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) تا تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۹.
د ـ مرتکبین جرائم ذیل از شمول این عفو مستثنی می باشند:
١- سرقت مسلحانه یا مقرون به آزار یا سارقینی که میزان محکومیت حبس آنان بیش از ۵ سال باشد.
۲- قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر (منظور از قاچاق عمده مواد مخدر، جرایم بندهای ۴ ماده ۴، ۶ ماده ۵ و ۶ ماده ۸ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن می باشد)
۳- قاچاق اسلحه و مهمات.
۴ - اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی.
۵- آدم ربایی.
۶- تجاوز به عنف.
۷- دایر کردن مرکز فساد و فحشاء.
۸- اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری.
۹- جعل اسکناس و ضرب سکه تقلبی.
۱۰- اسید پاشی.
۱۱- جرایم مربوط به مشروبات الکلی.
والامر الیکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
صادق آملی لاریجانی
۲۵ تیر ۱۳۹۳
بسمه تعالی
با سلام و تحیت و تبریک عید سعید فطر، با عفو و تخفیف مجازات مذکوران موافقت میشود. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سیّد علی خامنه ای
۴ مرداد ۱۳۹۳
سران فتنه نه تنها رفع حصر نمیشوند بلکه تاوان جرم بزرگشان را هم باید پس بدهند
حجتالاسلام و المسلیمن غلامحسین محسنیاژهای دادستان کل کشور در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم با بیان اینکه سران فتنه به ملت ظلم و مرتکب جرم شدهاند در پاسخ به سؤالی درباره تلاش برخی جریانها برای رفع حصر سران فتنه، گفت: نظام با تمام سعهصدر خود با سران فتنه برخورد کرده است و دلیلی برای رفع حصر وجود ندارد.
وی با بیان اینکه سران فتنه به امول عمومی و خصوصی خسارت وارد کردهاند، تصریح کرد: سران فتنه جان مردم را به خطر انداختند و در فتنه برخی کشته شدند که اینها در این مسائل شریک هستند و تا زمانی که جبران و توبه نکنند و در مقابل ظلمی که کردند اقدامی انجام ندهند، چرا باید رفع حصر شوند؟
دادستان کل کشور تاکید کرد: سران فتنه نه تنها نباید رفع حصر شوند بلکه باید ترتیباتی اتخاذ داده شود که اینها تاوان گناه بزرگ و جرم بزرگی که مرتکب شدهاند را پس بدهند.
5 مرداد؛ سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد
دیدبان: در بحبوحه ی مبارزات سیاسی سال 44 هنگامی که سه نفر از اعضای جبهه ملی دوم و نهضت آزادی تصمیم به اتخاذ مشی مسلحانه در نبرد با رژیم شاهنشاهی گرفتند , شاید هرگز تصور نمی کردند بنای گروهی را می گذارند که سال های بعد حتی مخالفین و اپوزوسیون جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی مردم ایران, آنها را یک فرقه ی تروریستی با ایدئولوژی خون و خشونت معرفی کنند . و حتی شاید مهندس بازرگان نیز که در ابتدا آنها را فرزندان نهضت آزادی می خواند نمی دانست که از سازمانی حمایت کرده است که مبتنی بر خشونت ورزی , التقاط ایدئولوژیک , ماجراجویی , افراطی گری و تقدیس تشکیلات است . در هر صورت این سازمان تروریستی را می توان مصداق واقعی خشت اول معمار دانست که کج نهاده شد چرا که از همان ابتدا با انطباق اصول مارکسیستی بر مفاهیم مذهبی به دنبال درانداختن طرحی نو و به وجود آوردن اندیشه ایی جدید بودند . سالهای 44 تا 46 با جذب جوانان از قشرهای مختلف به ایجاد تشکیلات پرداختند . ادعای ارتباط با علما و مشی اسلامی عده ای از جوانان مومن و پرشور انقلابی را نیز وارد این گروه کرد . با اینکه تا سال 48 هیچ زنی حق ورود به سازمان را نداشت ولی با پی بردن به اهمیت زنان در حرکت های اجتماعی از آنها به عنوان ابزار استفاده کردند . با گذشت زمان مشی سازمان رفته رفته روشن می شد . تا اینکه در سال 52 مرکزیت سازمان تغییر ایدئولوژی به مارکسیست را پذیرفت و در سال 54 آن را رسما اعلام کرد و با تصفیه فیزیکی برخی اعضا به آن جامه ی عمل پوشانید . این اتفاق ضربه ی سختی به مبارزین مسلمان و مردم آزادیخواه ایران در آن برهه ی حساس وارد آورد چرا که شاه با مارکسیست خواندن مخالفین سعی در این داشت تا مردم مسلمان را از اطراف آنان پراکنده کند و این تغییر و اعلام رسمی آن دقیقا در راستای همین خواسته ی رژیم بود . با اعلام مواضع سازمان بسیاری از نیروهای انقلابی از آن کناره گرفتند و در پی این وقایع سازمان رو به افول رفت . دستگیری و اعدام اعضا و مرکزیت سازمان نیز ضربه ایی مهلک بر پیکره ی تشکیلات وارد کرد.
احیای سازمان با عنصری خود فروخته
اما در این هنگام به شکل مرموزی یکی از جوانترین افراد عضو مرکزیت سازمان که در سال 50 دستگیر شده بود , در زندان به دنبال احیای دوباره ی سازمان بود . بیشتر افراد سازمان در زندان دور مسعود رجوی جمع شده بودند چرا که تنها عضو باقی مانده از مرکزیت سازمان بود . البته بعد ها در اسنادی که از ساواک جمع آوری شد معلوم شد این تنها عضو از مرکزیت سازمان بی دلیل زنده نمانده است . بر طبق اسناد ساواک ارتشبد نصیری , رییس ساواک , در نامه ای خطاب به دادرسی ارتش , مسعود رجوی را از همکاران ساواک معرفی کرده است : « در جریان تحقیقات کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه بهعمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده است . » البته این حقایق در مورد کسی که بعدتر حتی حاضر شد در صف دشمنان مردم کشورش بایستد و دوشادوش آنها با مردمان سرزمینش بجنگد و از هیچ راهی برای ضربه زدن به هموطنانش کوتاهی نکرد , عجیب به نظر نمی آید.
رجوی با پنهان داشتن اعتقاد خود توانست به جذب نیرو برای تشکیلات سازمان کمک زیادی کند . رجوی با مارکسیستها , مارکسیست بود و با مسلمانان , مسلمان . این نفاق بعد ها رجوی را به سرکردگی سازمانی رساند که مردم ایران از آن به عنوان منافقین یاد می کنند . بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی , سازمان همانند دیگر گروه ها از فرصت بدست آمده کمال استفاده را برد . رجوی که توانسته بود بار دیگر سازمان را سرپا کند , با ورود به جریان انقلاب و اظهار همسویی با مردم توانست از خلا نیروهای کارآزموده استفاده کرده و نیروهای خود را در مناصب و ارگان های انقلابی رسوخ دهد . حوادث انقلاب فرصت خوبی برای غارت انبارهای تسلیحات و انبارکردن آنها به منافقین داد . گرچه سازمان به اصطلاح مجاهدین در ابتدا از امام خمینی (ره) به عنوان امام مجاهد اعظم , قائد پر افتخار و مجاهد آگاه نام می برد ولی از هر فرصتی برای مخالفت با فرمان های امام استفاده می کرد که از آن جمله می توان به مخالفت با تقویت ارتش از سوی امام و سردادن شعار انحلال ارتش همصدا با دیگر گروه های مارکسیستی اشاره کرد . بعد از گذشت چندی از پیروزی انقلاب , در حالی که سازمان نیروهای خود را در تشکیلات سازمان دهی کرده بود , مخالفت با اهداف انقلاب روز به روز بیشتر می شد.
انقلاب , خاری در چشم منافقین
با اینکه زمان زیادی از پیروزی انقلاب نمی گذشت ولی روز به روز به اختلافات سازمان با نهادها و شخصیت های انقلابی افزوده می شد . سازمان با شعار (ارتجاع) نیروهای انقلابی را تحت فشار گذاشته بود و به ترور شخصیت آنها روی آورده بود تا جایی که در اقدامی بر خلاف اصول انقلاب رسما اعلام کرد که تضاد اصلی اش با امپریالیست آمریکا نیست بلکه با ارتجاع حاکم است . با انتخاب بنی صدر به عنوان رییس جمهور , سازمان برای تشدید تضاد درونی حاکمیت و مقابله با امام به همکاری نزدیک با وی پرداخت و بنی صدر نیز به تشکیلات سازمان روی آورد . حمایت بنی صدر و منافقین از یکدیگر , موج تهمت ها و شایعه پراکنی ها علیه انقلابیون و کارشکنی های متعدد دولت و جنگ گروه ها در عرصه ی سیاسی بر سر قدرت فضای ملتهبی را برای انقلاب نوپای مردم مسلمان ایران رقم زده بود . اختلافات دولت و مجلس روز به روز فضا را ملتهب تر می کرد . امام خمینی (ره) در 10 اردیبهشت 60 بر اساس سنت حکیمانه ی خود گروه های مسلح از جمله منافقین را نصیحت کردند تا به آغوش ملت بازگردند . ولی باز هم به مشی آشوب طلبانه ی خود ادامه دادند تا در 18 خرداد 60 طی اعلامیه ایی حمایت صریح و یکپارچه ی خود از بنی صدر را اعلام کرد و ضمن آن حملات تندی علیه مسئولین انجام داد . لجاجت های رییس جمهور و عدم توانایی وی در کنترل اوضاع و تشدید آشوب ها و اختلافات تنها یک راه برای نمایندگان مردم باقی گذاشت . سرانجام در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی بعد از دو روز بحث و بررسی، به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنیصدر، رییسجمهوری وقت رای مثبت داد.
مهمترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی نمایندگان مجلس «موضعگیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از بدیهیترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا» اعلام شد. این اقدام نمایندگان ملت باعث خشم منافقین و صدور اطلاعیه سیاسی – نظامی شماره 25 سازمان شد که در آن سخن جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی بود . با عزل بنی صدر منافقین نقاب از چهره برداشته و ماهیت اصلی خود را هویدا کردند .
از آشوب خیابانی تا جنگ علیه مردم
ورود به فاز نظامی برنامه ایی بود که پس از عزل بنی صدر در دستور کار منافقین قرار گرفته بود . اغتشاشات خیابانی , آتش زدن اتوبوس , بستن خیابان و ... . ولی هدف آنها بیش از التهاب بود . آنها سرنگونی حکومت اسلامی را در سر می پروراندند از این رو رو به ترور اشخاص تاثیر گزار در انقلاب اقدام کردند . ترور مقام معظم رهبری (مدظله) در 6تیر 60 , ترور شهید مظلوم بهشتی و 72 یار انقلاب در 7 تیر 60 , ترور شهیدان رجایی و باهنر در 8 شهریور 60 و ترور ائمه جمعه و جماعات نظیر آیات عظام شهید صدوقی , شهید دستغیب , شهید مدنی و شهید اشرفی اصغهانی از جمله این ترورها بود . ترورهای سازمان تنها منحصر در مسئولین نظام نبود بلکه آنها مردم را به جرم همراهی با انقلاب به گلوله می بستند و خود را مجاهدین خلق ! می نامیدند . نیروهای رزمنده اعم از پاسدار, ارتشی , بسیجی , شهربانی , کارمندان دولت , معلمین , بازاریان , کسبه و ... از هر طیفی که با انقلاب همراهی کرده باشند به جرم این همراهی یا حتی رضایت باید به شهادت می رسیدند . منافقین با ایجاد خانه های تیمی و تیم های ترور در روزهای سخت جنگ تحمیلی داغ 12000 شهید را بر دل انقلاب و مردم انقلابی ایران گذاشتند . بعدها رجوی در دیدار سری با ژنرال حبّوش رییس دستگاه اطلاعاتی عراق تأکید کرد که: «... هرچند کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند. با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم و میدانستند چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی عملیات علیه رئیسجمهور و نخستوزیر ایران را انجام داد. آنها میدانستند و خوب هم میدانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند».
پس از آشکار شدن چهره ی منافقین , مردم و نیروهای انقلابی توانستند رفته رفته , شهر ها را از لوث وجود منافقین پاک کنند . با فرار رجوی به پاریس و به هم خوردن رابطه ی وی با بنی صدر , وی پس از مذاکراتی با طارق العزیز در 17 خرداد 65 وارد بغداد شد و بلافاصله تشکیلات را به عراق منتقل کرد . خوش خدمتی منافقین به رژیم بعث باعث شد تا صدام با حمایت های تسلیحاتی خود ارتش به اصطلاح آزادیبخش منافقین را مسلح کند . دستاورد این ارتش مزدور در حمله به هم وطنان خود نه منافقین را راضی می کرد نه رژیم بعث را تا اینکه قطعنامه 598 در تاریخ 27 تیر 67 توسط ایران پذیرفته شد .
با قبول قطعنامه و به فاصله ی 3 روز ارتش عراق حملات وسیعی را به جنوب و جنوب غرب آغاز کرد . پیشروی های ارتش عراق در خاک ایران , محاسبات غلطی را برای منافقین ایجاد کرد . منافقین با این خیال که دیگر ایران توان جنگ ندارد و نیرویی برای این امر در اختیار آنها نیست و اینکه مردم ایران از جنگ خسته شده اند و حکومت را تنها گذاشته اند و خیالاتی از این دست اقدام به طراحی نقشه ایی در اوج حماقت و بی اطلاعی کرد . البته ناگفته نماند آنچه منافقین بیش از هر چیزی از آن بیم داشتند را می توان پیامد پایان جنگ و تاثیر آن بر سازمان و نیروهای آنان دانست .
و مکروا و مکر الله ...
31 تیر روزی بود که مسعود رجوی در اشرف جلسه ی توجیهی عملیات را برگزار کرد . رجوی در جلسه ی توجیهی خبر از هماهنگی کامل و پشتیبانی توسط ارتش بعث میداد . هواپیماهای عراقی پایگاه های شکاری نوژه همدان , وحدتی دزفول , پادگان تیپ 2 سقز و پایگاه هوانیروز در کرمانشاه را برای جلوگیری از حمله ی هوایی علیه منافقین بمباران کرده بودند . شعار منافقین در آن جلسه امروز مهران فردا تهران ! بود . سخنان ان روز رجوی اوج حماقت منافقین کوردل را بیان می کند . « دیگر وقت آن رسیده است که به ایران برویم. طرح عملیات بزرگی را کشیدهایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم میشود ... همانند شهاب باید به تهران برویم... البته یک سری میگفتند برویم اهواز را بگیریم و یک سری میگفتند برویم کرمانشاه را بگیریم. ما نشستیم و فکر کردیم و دیدیم باید از طریق کرمانشاه برویم. زیرا اولاً تا حدودی وضع و شرایط مسیری که انتخاب کردهایم نسبت به قبل مناسبتر و بهتر است، چون عراق تا قصر شیرین و سرپلذهاب پیش رفته است و این بار نیاز به خطشکنی نداریم و به راحتی میتوانیم تا کرمانشاه برویم. ثانیاً نزدیکترین نقطه مرزی برای رسیدن به تهران کرمانشاه است... اگر موقعیت سیاسی مثل قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از طرف ایران پیش نمیآمد شاید فقط در همانجا (کرمانشاه) عمل میکردیم ولی حالا ایران خیلی ضعیف شده است و ما یکراست میرویم و تهران را میگیریم... اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل میشویم و دیگر نمیتوانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل میشویم... ما در تحلیل جنگ گفتیم که رژیم در مُنتهای ضعف، حاضر به توقف جنگ میشود و دلیل قبول قطعنامه از طرف آنها هم همین است. ما نباید این فرصت تاریخی را از دست بدهیم. باید حمله کنیم و کارش را یکسره کنیم... رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد و نمیتواند نیروی جبهه را تأمین کند... ملّت دیگر از جنگ خسته شدهاند و همه مخالف جنگ هستند و کسی به جبهه نمیآید... ما به ترتیب به قصرشیرین، سرپل ذهاب، اسلامآباد و بعد کرمانشاه میرویم. بعد از آن همدان، قزوین، تاکستان، کرج، و بالاخره تهران......»
سخنان مروین دایملی نماینده اوهایو در کنگره آمریکا یک ماه پیش از عملیات مرصاد در واشنگتن که گفته بود مطمئن باشد با کمی صبر و تلاش به زودی از مهران تا تهران رژه خواهید رفت , نشان می دهد هماهنگی این عملیات و این خیانت بزرگ بیش از هماهنگی عادی بین نیروهای رجوی و رژیم بعث عراق بوده است . در هر حال , ستون نظامی منافقین روز 3 مرداد 67 با حمایت ارتش عراق , در محور سرپل ذهاب حمله ی خود را آغاز کرده و با پیشرفت به سمت اسلام آباد غرب این شهر را به تصرف در آوردند و در آنجا دست به کشتار مردم و نیروهای انقلابی زدند . با عبور نیروهای منافقین از اسلام آباد غرب , این ستون در منطقه ی تنگه ی چهار زبر زمینگیر شد . زمینگیر شدن ماشی جنگی منافقین در چهار زبر نقشه های خیالی آنها را به باد داد و سرآغازی شد برای انتقامی سخت و پرداخت تاوان خیانت و نفاق . عملیات مرصاد در 5 مرداد 67 و بارمز مبارک یا علی ابن ابی طالب (ع) در منطقه ی اسلام آباد و کرند آغاز شد و تا 7 مرداد به طول انجامید و با شکست مفتضحانه ی منافقین کوردل با پایان رسید . مراحل عملیات عبارت بود از دفع هجوم منافقین , محاصره ی آنان و انهدام کامل که با موفقیت کامل انجام شد . در این عملیات 4800 نفر از اعضای سازمان کشته یا زخمی شدند . ناگفته نماند سران جنایتکار این گروهک , مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو , پیش از رسیدن نیروهای رزمنده به اسلام آباد غرب توسز ارتش عراق از مهلکه جان سالم به در بردند تا خیانت را تمام کرده و به نیروهای خود نیز پشت کرده باشند .
این شکست ضربه ایی جبران ناپذیر بر سازمان و تشکیلات آن وارد کرد . رجوی که هدف انتقادات تند قرار گرفته بود برای رهایی از این انتقادات , انقلاب ایدئولوژیک دیگری به راه انداخت و آن را عبور از تنگه نامید . از آن پس پرستش رجوی به عنوان اصل محوری اعتقادات منافقین قلمداد می شود .
عاقبتی شوم در انتظار دشمنان ملت
هر چند هرازگاهی رجوی برای سرگرم کردن نیروهای درمانده اش انقلابی ایدئولوژیک به راه می اندازد و مدتی آنها را سرگرم می کند ولی باز هم این نمایش ها چیزی از سیاهی آینده ی آنان نمی کاهد . ابزار دست دیگران شدن , هم سفرگی با دشمنان ملت , آواره بودن و ... کمترین پیامد های خیانت و نفاق است . گرچه منافقین به هر دری زدند تا کمی بیشتر در عراق بمانند ولی حتی با سرکوب انتفاضه ی شعبانیه هم نتوانستند از سقوط صدام جلوگیری کنند . شاید سقوط دیکتاتور عراق به آنان فهمانده باشد که غرب منافع مشترک دارد تا دوست مشترک . از این رو همیشه کوشیده اند منفعتی برای اربابان خود داشته باشند . مطرح کردن بحث هسته ایی ایران , ترور مقامات , همکاری در جاسوسی از داخل کشور و ... گوشه ایی از تعریف منافع مشترک است . آنها دریافته اند که بدون این تعریف منافع آنها نیز وجود نخواهند داشت . این ویژگی همیشه همراه آنان است که برای بقا حتما باید متوسل به کشور یا گروهی باشند و مانند انگل و زالویی از آن تغذیه کنند و برای زنده ماندن در هر منجلابی دست و پا بزنند .