شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری؛ هلال ماه شوال رؤیت شد پنج‌شنبه ۲۳ اردیبهشت عید سعید فطر است

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

اطلاعیه دفتر مقام معظم رهبری؛ هلال ماه شوال رؤیت شد پنج‌شنبه ۲۳ اردیبهشت عید سعید فطر است

دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه‌ای اعلام کرد پنج‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ روز اول شوال المکرم و عید سعید فطر است.
متن اطلاعیه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات مردم عزیز در ماه مبارک رمضان، به اطلاع می‌رساند برابر گزارش‌های رسیده از گروههای رصدی خبره و مورد اطمینان، رؤیت هلال ماه شؤال در غروب چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ برای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) محرز شده و به آن حکم کرده‌اند، بنابراین پنج‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰، اول شوال المکرم ۱۴۴۲ و عید سعید فطر خواهد بود.
دفتر مقام معظم رهبری

نمایندگان تشکل‌های دانشجویی کشور با امام خامنه‌ای دیدار کردند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نمایندگان تشکل‌های دانشجویی کشور با امام خامنه‌ای دیدار کردند

در بیست و هشتمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲، عصر امروز (سه‌شنبه) جمعی از نمایندگان تشکلهای دانشجویی کشور با حضور در دانشگاه علوم پزشکی ایران، از طریق ارتباط تصویری با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتگو و نظرات خود را بیان کردند.


بسم الله الرّحمن الرّحیم


الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.


خیلی خوشوقتم و حقیقتاً خرسندم از اینکه بحمدالله امسال هم توفیق پیدا کردیم این جلسه را با دانشجویان عزیز داشته باشیم. اگر چه میل ما، آرزوی ما این بود که بتوانیم در یک جلسه‌ی رویاروی، شما را از نزدیک ببینیم و صحبت کنیم و بشنویم، ولی خب شرایط این‌ جور اقتضا کرده، ما هم حرفی نداریم؛ و این شرایط بلاشک یک روزی عوض خواهد شد. خداوند توفیق بدهد تا بتوانیم آنچه وظیفه‌مان است، در هر شرایطی انجام بدهیم.


پیشرفت سطح جلسه نسبت به سالهای قبل

 جلسه‌ی امروز، جلسه‌ی بسیار خوبی بود. من البتّه در مقام قضاوت و نقد درباره‌ی مسائلی که گفته شد نیستم ولیکن سطح این جلسه‌ی امروز ما از گذشته بالاتر بود؛ مطالب خیلی خوبی بیان شد. و به نظر من نفْس انتشار این نظرات دانشجویی و راه‌حل‌هایی که ارائه میدهید -که البتّه در این اظهاراتِ امروز خیلی راه‌حل نبود لکن کلّیّاتی بود که بسیار مفید بود- و نقدی که نسبت به اوضاع در ذهن مجموعه‌ی دانشجویی هست، برای افکار عمومی بسیار مفید است و ذهنّیت جامعه را پیش میبَرد و بالا میبَرد. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال به شماها خیر بدهد، به این جلسه برکت بدهد و ما را در آنچه رضای او است موفّق بدارد.


لزوم تأثیرگذاری سلوک رمضانی بر رفتارهای اجتماعی و عمومی ما

 خب به روزهای آخر ماه رمضان رسیده‌ایم؛ من این را طلیعه‌ی عرایضم قرار میدهم که به شما عرض بکنم ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است، ماه رحمت الهی است، ماه هدایت الهی است؛ با اعمالی که در ماه رمضان انجام میدهید و انجام میدهیم، بایستی آثار این رحمت الهی را در خودمان حس کنیم و علاوه‌ی بر آن، این آثار را، این حالات را در بقیّه‌ی ماه‌ها، در ادامه‌ی زندگی پُربرکتتان ان‌شاءالله نگه دارید و حفظ کنید. این سلوک رمضانی و حال رقّت و توجّه و حضوری که در ماه رمضان به روزه‌گیر و میهمان خداوند دست میدهد، بایستی در رفتارهای شخصی ما اثر کند، تأثیر داشته باشد؛ هم در رفتارهای عمومی و اجتماعیِ ما بایستی اثر بگذارد، هم در رفتار علمی ما، رفتار دانشگاهی ما، رفتار حکومتی ما، رفتار سیاسی ما بایستی تأثیر بگذارد، و تقوا و معنویّت اثر خودش را در همه‌ی این عرصه‌های مهم نشان بدهد. و همان ‌طور که عرض کردم، این حالت و این باب رحمت، گشوده بماند تا بعد از ماه رمضان.


در صحیفه‌ی سجّادیّه دعائی [است] که امام سجّاد (علیه ‌السّلام) در روز اوّل ماه رمضان، در ورود ماه رمضان میخواندند -و توصیه میشود که آن دعا خوانده بشود- حضرت در آخر آن دعا میفرمایند: اَللٰهُمَّ وَ اجعَلنا فی سائِرِ الشُّهورِ وَ الاَیّامِ کَذٰلِکَ ما عَمَّرتَنا؛ این دعای حضرت در اوّل ماه رمضان است؛ یعنی در بقیّه‌ی ماه‌ها هم همین حالت را، همین روحیه را برای ما نگه دار، وَ اجعَلنا مِن عِبادِکَ الصّالِحین. (۲)


تأثّر عمیق نسبت به کشتار دانش‌آموزان در افغانستان و فلسطینیان در قدس

 من برای امروز یک بحثی را آماده کرده‌ام و البتّه سعی میکنم کوتاه بیان کنم که خوشبختانه موافق با همان چیزی است که در بعضی از بیانات دوستان تکرار شده بود؛ بحث درباره‌ی مسئله‌ی «تحوّل‌خواهی و تحوّل‌گرایی» است و یک نکاتی را در این زمینه عرض میکنم. لکن قبل از ورود در بحث، لازم میدانم که این دو حادثه‌ای خونین را که در دنیای اسلام در این چند روز اتّفاق افتاد تذکّر بدهم و تأثّر خودم و احساس تأسّف و ناراحتی خودم را از این دو حادثه بیان کنم. یکی حادثه‌ی تلخ و گریه‌آور افغانستان است و شهادت این نوگلان و غنچگان مظلوم که بدون هیچ گناهی مورد تهاجم قرار گرفتند و پَرپَر شدند، و خانواده‌هایشان را داغدار کردند. لعنت خدا بر آن کسانی که جنایت را تا این حد گسترش میدهند و برای خودشان مباح میدانند که این تعدادِ بزرگِ دخترِ نوجوان را بی‌گناه به خاک و خون بکشند! و همچنین حوادث مربوط به مسجدالاقصیٰ و فلسطین و قدس شریف که خباثت صهیونیست‌ها جلوی چشم مردم جهان است و واقعاً وظیفه‌ی همه است که موضع بگیرند و محکوم کنند حرکت خبیثانه و جنایت‌کارانه و وحشیانه‌ و ظالمانه‌ی صهیونیست‌ها را در قضیّه‌ی روزهای اخیر. البتّه خوشبختانه فلسطینی‌ها بیدارند و عازمند، باید هم دنبال بکنند. جز با زبان قدرت با این جنایت‌کارها نمیشود حرف زد؛ بایستی خودشان را قوی کنند و بِایستند و مقابله کنند و طرف را مجبور کنند به اینکه از جنایت کوتاه بیاید و تسلیم حق و انصاف بشود.


عرض کردم یک مسئله، مسئله‌ای است که با عموم جوانان و دانشجویان مطرح میکنم -که عرض خواهم کرد- در چند جمله هم با تشکّلهای دانشجویی چند تذکّر را میخواهم مطرح کنم.


نیاز به تحوّل‌خواهی و تحوّل‌آفرینی و مسائل پیرامون آن

 آنچه با جوانها و بخصوص دانشجوها میخواهم مطرح کنم مسئله‌ی تحوّل‌خواهی و تحوّل‌آفرینی است؛ اوّلاً بگوییم مقصود ما از تحوّل‌خواهی چیست و تحوّل یعنی چه؛ ثانیاً تبیین کنیم که نیاز به تحوّل به چه دلیل است و چرا ما نیاز داریم به اینکه تحوّل به وجود بیاید؛ ثالثاً منطق این تحوّل را مشخّص کنیم، گفتمان این تحوّل را مشخّص کنیم که تحوّل با چه هدفی بایست انجام بگیرد و به چه سمتی باید ما را حرکت بدهد. چند نکته در این زمینه‌ها عرض میکنیم. خوشبختانه ذهن شماها آماده است و امروز من در بیانات شماها بسیاری از این نکاتی را که مورد نظر بود دیدم وجود دارد که مایه‌ی خشنودی و خوشحالی است.


تحوّل یعنی حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روشها و کارکردها

 امّا مقصود ما از تحوّل، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همه‌ی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی -که حالا بعد نمونه‌هایی را عرض خواهم کرد- و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوه‌ها و روشها و کارکردها.


تحوّل در اصل انقلاب، معنای مورد نظر غرب‌گرایان از تحوّل

 البتّه تحوّل، یک عنوان عامّی است؛ خیلی‌ها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحوّل را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضی‌ها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوه‌های غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل میکنند، منتها آن تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. می‌بینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل میکنند، راجع به عادّی‌سازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض(۳) میکنند و تحریص(۴) میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحوّل به شمار می‌آورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمه‌ی تحوّل کافی نیست. مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوه‌های نو و با نوآوری و ابتکار.


نیاز و ضرورت ایجاد تحوّل

 در مورد این نیاز که «چرا باید تحوّل انجام بگیرد» -که واقعاً بایستی به این نیاز هم اعتقاد داشته باشیم- لذا لزوم این حرکت به [خاطر] این است که در کنار پیشرفتهای کشور و موفّقیّتهای کشور که زیاد است -در بیان دوستان که اینجا صحبت کردید، بعضی از اظهارات بود که نشان‌دهنده‌ی وجود پیشرفتها است، لکن آنچه در واقع در کشور از لحاظ پیشرفتهای گوناگون در زمینه‌های مختلف اتّفاق افتاده خیلی وسیع‌تر و گسترده‌تر از این حرفها است- لکن در کنار این پیشرفتها ما در جاهایی عقب‌ماندگی داریم و مشکلات مزمن‌شده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزه‌ی اقتصاد، ‌در حوزه‌ی عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینه‌ی آسیب‌های اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت بیماری مزمن هم درآمده و نیاز به راه‌‌حل‌های جدّی دارد؛ علاوه‌ی بر اینکه این عقب‌ماندگی‌ها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ما است -یعنی در طول زمان، در طول این ده‌ها سال، در مواردی غفلتهایی انجام گرفته- بعضی از غرض‌ورزی‌ها هم موجب زاویه‌دار شدن با خطّ انقلاب و تدریجاً پشت کردن به انقلاب شده و بنابراین این وضعیّت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحوّلی باشیم.


 علاوه‌ی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از ظرفیّتها معطّل مانده. ظرفیّتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهای به معنای حقیقی کلمه فراوان بلکه بی‌شمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده و این مایه‌ی خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار اداره‌ی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوق‌العاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دوره‌ی از انقلاب است برای گام دوّم. البتّه در گذشته و در طول زمان در زمینه‌های تحوّلی در بخشی از جاها یک کارهایی انجام گرفته لکن یک حرکت کلّی‌تر و عمومی‌تر و جامع‌تری در این زمینه باید انجام بگیرد.


لزوم ایجاد تحوّل در حوزه‌های حکمرانی، مدیریّت کشور، سبک زندگی مردم

 [در مورد] حوزه‌ی تحوّل هم که این تحوّل در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینه‌های اقتصاد، در زمینه‌های مسائل اجتماعی، در زمینه‌های مسائل فکری، مشخّص است کم‌کاری‌هایی وجود دارد و رفت و برگشت‌های اداری، کاغذبازی‌ها و دیوان‌سالاری‌های زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینه‌ی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینه‌های دیگر- بنابراین یک حوزه‌ی مهم برای تحوّل، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینه‌ها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحوّلی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راه‌حل‌های جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّهی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقه‌ی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریخت‌و‌پاش‌های اشرافی‌گرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقه‌ی تجمّل در ازدواجها، در خانواده‌ها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همه‌ی اینها حوزه‌های لزوم تحوّل است، در همه‌ی اینها بایستی تحوّل به وجود بیاید.


منطق ایجاد تحوّل: تقویت خطوط اصلی انقلاب و حرکت به سمت آرمانها

 منطق تحوّل چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحوّل ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبه‌شده نباشد، کار به بلبشو و هرج ‌و‌ مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینه‌ی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحوّل نه. پس بنابراین بایستی احسن‌الحال را پیدا کرد. احسن‌الحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب  و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواری‌های زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحوّلی وجود دارد. حالا این آرمانها که البتّه باید متوجّه به این آرمانها باشیم و حرکت به سمت اینها بکنیم، سطوح مختلفی دارند و ان‌شاءالله شماها بایستی در جلسات دانشجویی، در جلسات بحث و بررسی دانشجویی روی اینها کار کنید و به جزئیّات آنها برسید و این را برای مردم تبیین کنید.


لزوم حفظ آرمانهای کلان نظام و روان‌سازی حرکت به سمت آنها

 حالا من به طور کلّی عرض میکنم: بعضی از آرمانها، آرمانهای کلان نظام جمهوری اسلامی‌اند، آرمانهای بلندمدّت و میان‌مدّت هستند و البتّه آرمانهای اساسی هستند که باید به آنها توجّه کرد؛ مثل تشکیل جامعه‌ی اسلامی یا استقرار عدالت اجتماعی یا مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی آزادی و مانند اینها؛ اینها آن آرمانهای اساسی است. بعضی از این آرمانها در سطوح خُردتری هستند و در واقع اجزای تشکیل آن آرمانهای سطح بالا محسوب میشوند؛ مثل مثلاً فرض کنید پیشرفت علمی؛ یک آرمان است -یکی از آرمانهای ما قطعاً پیشرفت علمی است- منتها جزئی از مجموعه‌ای است که جامعه‌ی اسلامی را تشکیل خواهد داد یا استقلال ما را مثلاً تشکیل خواهد داد. یا فرض کنید که اقتدار در سیاست خارجی که به معنای بیرون نگه داشتن کشور و نظام سیاسی از شبکه‌ی اقماری قدرتهای مستکبر و نظام سلطه است -اقتدار در سیاست خارجی به این معنا است که در اوّل انقلاب در شعار «نه شرقی، نه غربی» متبلور بود که آن روز یک ابرقدرت شرقی داشتیم که نظام کمونیست و جامعه‌ی کمونیستی دنیا بود، و یک نظام سرمایه‌داری؛ شعار این بود که جمهوری اسلامی بایستی خودش را از ورود در شبکه‌ی اقماری این قدرتهای بزرگ حفظ کند و حفظ هم  کرد بحمدالله- خب این هم یک آرمانی است؛ بایستی این آرمان حفظ بشود و دنبال بشود و تعقیب بشود و روزبه‌روز برتر بشود. یا خودکفائیِ اقتصادی که در واقع یکی از آرمانهای خُرد نسبت به آن آرمانهای عمده است.


 بعضی دیگر از این آرمانهایی که دنبالش هستیم و باید دنبالش باشیم و در این تحوّل به آنها توجّه بکنیم، درواقع سیاستهایی هستند در جهت اداره‌ی کشور و امنیّت بخشیدن به انقلاب، و انقلاب را حفظ کردن؛ مثل نهادسازی‌هایی که شد: تشکیل سپاه، تشکیل جهاد سازندگی، تشکیل بسیج که اینها هم جزو سیاستهایی است که در بدنه‌ی آن آرمانهای اساسی قرار دارند؛ یا اسلامی شدن دانشگاهها مثلاً فرض کنید؛ یا تبدیل صدا و سیما به یک دانشگاه عمومیِ آن روز چهل میلیونی، و امروز هشتاد میلیونی؛ این جزو آرمانها بوده، جزو مسائلی است که در پی آن بوده‌ایم و باید باشیم و بایستی این آرمان را دنبال بکنیم و امثال اینها. بنابراین همین طور که ملاحظه میکنید، خطوط اصلی نظام جمهوری اسلامی که باید حفظ بشود و حرکت به سمت آنها آسان‌سازی و روان‌سازی بشود، در سطوح مختلفی قرار دارند: از تشکیل جامعه‌ی اسلامی و آن آرمانهای برتر بگیرید تا آرمانهای میانی مثل پیشرفت علمی و امثال اینها، تا این حرکتها و سیاستهای اجرائی از این قبیل که گفته شد.


عدم توجّه به پیچیدگی‌های مسائل در سالهای آغازین انقلاب

 خب، نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دهه‌ی ۶۰ و یکی دو سال از دهه‌ی ۵۰ هستند، در همه‌ی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پایین‌دستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثه‌ی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربه‌آموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینه‌ها تجربه‌هایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعه‌ی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگی‌های زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگی‌ها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسان‌گیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌ها و دشواری‌ها و گردنه‌های سرِ راه.


اسلامی کردن دانشگاه؛ نمونه‌ای از پیچیدگی‌های مسائل نظام

 حالا مثلاً‌ من به عنوان مثال یک مورد را مثال میزنم؛ مسئله‌ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها. خب امام (رضوان الله علیه) روی مسئله‌ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها اصرار داشتند. ایشان برای دانشگاه‌ خیلی اهمّیّت قائل بودند و معتقد بودند بایستی دانشگاه‌ها را اسلامی کرد و حرکتهایی هم انجام گرفت، کارهای زیادی انجام گرفت؛ خود من هشت سال در دوره‌ی ریاست جمهوری، رئیس شورای انقلاب فرهنگی بودم که مخصوص کارهای دانشگاهی بود که کارهای فراوانی انجام گرفت، لکن در همه‌ی این دوره‌هایی که ما کار میکردیم و خود من جزو فعّالان این مجموعه بودم، آن ظرافتهای لازم، آن دشواری‌های موجود،‌ آن پیچیدگی‌هایی که این کار دارد مورد توجّه ماها نبود و کار را با نگاه ساده نگاه میکردیم.


تربیت نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده، هدف تأسیس دانشگاه در دوران سیاستهای استعمار

 خب دانشگاه در کشور ما، در واقع در دوران تسلّط سیاستهای غربی به وجود آمد؛ یعنی برای اینکه دشواری‌های کار معلوم بشود و روشن بشود، من این را عرض میکنم. دانشگاه در دوران حاکمیّت برگزیدگان و در واقع دست‌نشاندگان غربی‌ها‌ اتّفاق افتاد. دانشگاه در زمان رضاشاه که به وسیله‌ی انگلیس‌ها سر کار آمده بود، پایه‌گذاری شد؛ به دست عوامل غربی‌ها هم پایه‌گذاری شد، یعنی آن کسانی که اوّل‌بار دانشگاه کشور را ایجاد کردند، کسانی بودند که دلباخته‌ی غرب بودند. من نمیگویم عامل نفوذی غرب بودند، یعنی این را آدم نمیتواند قاطعاً ادّعا کند امّا بلاشک دلباخته و فریفته‌ی فرهنگ غربی بودند و مطیع غرب بودند و در واقع هیچ رأیی در مقابل آراء غربی‌ها نداشتند و ارائه نمیکردند. بنابراین دانشگاه را برابرِ برنامه‌های غربِ استعمارگر به وجود آوردند؛ اصلاً برنامه‌ی دانشگاه در کشور ما، برنامه‌های [آن] غربی بود که آن روز در اوج استعمارگری بود -بعدها خب کشورهای استعماری یکی‌یکی خارج شدند امّا آن روز اوج استعمارگری غربی‌ها بود- اینها در مورد تشکیل دانشگاه در کشورهای اقماری خودشان یک برنامه‌ی مشخّصی داشتند.


برنامه‌ی آنها این بود که در این کشورها نخبه‌هایی تربیت کنند که این نخبه‌ها مطیع غرب باشند و مصرف‌کننده‌ی غرب باشند؛ نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده. هدف دانشگاه‌ها این بود که نخبه‌ی مطیع و مصرف‌کننده تربیت کنند. مصرف‌کننده یعنی چه؟ یعنی سرریز دانشِ تولیدشده و البتّه کهنه‌شده‌ی در غرب را فرا بگیرد و بتواند جامعه‌ی خودش را به بازار مصرف محصولات غربی تشویق کند و جامعه را تبدیل کند به بازار مصرف محصولات غربی؛ یعنی یک نخبه‌ی مصرف‌کننده‌ای را تولید میکردند که آن نخبه‌‌ی مصرف‌کننده‌، یک جامعه‌ی مصرف‌کننده را به وجود بیاورد؛ اصلاً هدف این بود؛ که حالا این برنامه -برنامه‌ی ایجاد دانشگاه- هم در کشورهای استعماری‌ای که آن روز رسماً‌ در استعمار انگلیس -عمدتاً‌- و بعضی کشورهای دیگرِ غربی بودند اجرا میشد و هم در کشورهایی که رسماً مستعمره نبودند؛ مثل کشور خود ما که مستعمره‌ی رسمی نبود امّا کاملاً تحت نفوذ و تحت سلطه‌ی سیاسی غرب قرار داشت؛ دانشگاه این جوری به وجود آمد. البتّه تفکّر اسلامی در همین دانشگاه هم توانست نفوذ کند، که این به خاطر قدرت نفوذ تفکّر اسلامی بود لکن شیب عمده‌ی این دانشگاه به سمت همان تفکّر غربی و غربی‌سازی فکر و عمل نخبگان کشور بود؛ که نخبه‌ای تربیت کنند که غربی فکر کند، غربی عمل بکند، برای غربی‌ها کار بکند و جامعه‌ی مصرف‌کننده بسازد؛ که همان نخبه‌ها طبعاً به مقامات حکومتی هم میرسیدند.


خب این دانشگاه را نظام اسلامی بخواهد تبدیل کند به دانشگاه اسلامی، کار ساده‌ای است؟ کار آسانی است؟ دانشگاهی که مثلاً پنجاه سال با آن شکل حرکت کرده و با آن ترکیب و برنامه‌ریزی اداره شده، تبدیل آن به یک دانشگاه اسلامی کار ساده‌ای نیست. آن روز ما به پیچیدگی این کار بدرستی توجّه نمیکردیم؛ [لکن] خب بعدها بتدریج خود عناصر دانشگاهی به نکات مهمّی در این زمینه برخورد کردند، تذکّر دادند، عمل کردند، یک مقداری بهتر شد، امّا همچنان این قضیّه، یک قضیّه‌ی مهمّ روی دست نظام اسلامی است و بایستی تحقّق پیدا کند  و جز با یک تحوّل امکان‌پذیر نیست. حالا این یک مثال بود که من زدم و خب در بقیّه‌ی بخشها هم همین‌ جور است؛ در بخش مسائل اقتصادی و جریان اقتصادی کشور، جریان علمی کشور و امثال اینها همین وجود دارد. لذا شما می‌بینید که ما در خلال این سالها گاهی کارهای خوبی را شروع کرده‌ایم که نیمه‌کاره مانده و به نتیجه نرسیده؛ این به خاطر همین است که یک ساده‌نگری‌هایی در مشاهده‌ی مسائل وجود دارد که بایستی اینها را با نگاه دقیق تصحیح کرد و به جهت درست رساند.


تولید دانشِ حرکت در مسیر آرمانها توسّط نخبگان انقلابی با پشتوانه‌ی تجربیّات گذشته

 البتّه امروز جامعه‌ی نخبگانی کشور، تجربه‌های زیادی دارد. من به طور قاطع عرض میکنم که امروز جامعه‌ی نخبه‌ی متدیّن و معتقد به دین و انقلاب، فهمشان، درکشان از مسائل بمراتب از نخبگان صدر انقلاب -و حالا به طریق اولیٰ قبل از انقلاب- بالاتر است. یعنی همین مطالبی که شما دانشجویان امروز بیان کردید، که در ذهن شماها هست و در محافل شماها مطرح میشود، آن روز در سطوح بالای دانشگاهی هم مورد توجّه نبود و به آنها پرداخته نمیشد، و به آنها دسترسی پیدا نمیشد؛ یعنی ذهنها جور دیگری بود. پس امروز جامعه‌ی نخبگانی و انقلابی کشور، هم تجربه‌ی زیادی دارد، هم ناکامی‌ها را دیده، تلخی‌ها را دیده، دشواری‌ها را دیده، مانع‌تراشی‌ها را دیده، معارضه‌ها را دیده -یعنی اینها را در طول زمان، این جامعه‌ی نخبگانی ما مشاهده کرده‌اند- و نگاهش به مسائل اساسی کشور نگاهی است همراه با توجّه به این مشکلات. پس بنابر‌این، برنامه‌ریزی هم میتواند برنامه‌ریزی پیچیده‌تر و قوی‌تری باشد از آنچه در گذشته انجام میگرفته، و باید همین جور باشد؛ یعنی واقعاً راهبری‌های عملیّاتی بایستی با در نظر گرفتنِ این مشکلات و موانع انجام بگیرد. علاوه بر این، مسائل جدیدی هم هست که در گذشته نبود؛ حالا از جمله مثلاً فرض کنید فضای مجازی، که یک مسئله‌ی جدیدی است، پدیده‌ی تازه‌ای است و قبلاً این [پدیده] وجود نداشته. بنابر‌این، برای پیشگیری از مشکلات ناشی از این پدیده -بالاخره هر پدیده‌ای یک مشکلاتی دارد، یک منافعی دارد- و برای اینکه کشور و جامعه از مشکلاتش و ضررهایش و آسیب‌هایش مصون بماند، امروز به فکرهای جدید و راه‌های ابتکاری و در واقع دانش و فکر نو نیاز هست. یا مثلاً در بالا رفتن سنّ ازدواج و امثال اینها، احتیاج داریم به روشهای نو، روشهای بدیع و روشهای تازه. و به نظر من کشور میتواند در این زمینه‌ها حرکت کند و این نخبگان انقلابی و مؤمن هستند که بایستی دست کشور را پُر کنند و فکر تولید کنند و دانشِ حرکت در این راه را بایستی تولید کنند. این تحوّلی است که باید اتّفاق بیفتد. این تحوّلی که میگوییم، باید ما را به این سمت حرکت بدهد و پیش ببرد.


جوانها، راه منحصر به فردِ ایجاد تحوّل

 خب حالا چه جوری این تحوّل انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربه‌فرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوه‌های نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحوّلی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحوّلی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت.


لزوم وجود افراد کارآزموده و مجرّب در کنار جوانها

 البتّه من این را هم به شما بگویم: خود شما جوانهای عزیزی هستید که من به شماها خیلی هم علاقه دارم -یعنی بنده عمر طولانی‌ای را در کنار جوانها و با جوانها گذرانده‌ام و کاملاً می‌شناسم جوانها را و دوست میدارم جوانها را- [امّا] در کنار این تمجید و تعریفی که من از جوانها میکنم کارِ جوانها نواقصی هم دارد، کمبودهایی هم در کار جوانها هست که ما مشاهده میکنیم این کمبودها را، در طول زمان هم دیده‌ایم، الان هم می‌بینیم. حتّی همین اظهار‌نظرهایی که آقایان میکنید که خیلی هم مغتنم و برای بنده شیرین است امّا خب در کنار آن شیرینی ضعفهایی در همین اظهارنظرها و همین ارائه‌ی فکرها وجود دارد. پس بنابر‌این، بایستی کارآزمودگان و دنیادیدگان و مجرّبین هم در کنار جوانها قرار داشته باشند. این، آن حرفی است که من بارها گفته‌ام. ما که گفتیم «دولت جوان انقلابی»،(۵) بعضی تصوّر کردند یک دولتی که مثلاً فرض کنید عمرشان یکدست باید بین ۳۰ و ۳۵ و مانند اینها باشد! قضیّه این نیست؛ حضور جوانها چیز لازمی است و حتماً بدون حضور جوانها کاری صورت نمیگیرد امّا معنایش این نیست که مجرّبین و کارآزمودگان و دنیادیدگان در کنار جوانها نباشند.


شرط اساسی و اصلی در همه‌ی اینها -چه آن جوان، چه آن که از جوانی عبور کرده و به میانسالی یا کهنسالی رسیده- این است که ایمان و انگیزه‌ی صادقانه و انقلابی در آنها وجود داشته باشد که به نظر من یک دولت جوان انقلابی -همان طور که گفتیم- میتواند جامع همه‌ی اینها باشد.


امکان حلّ مشکلات کشور با دولتی معتقد به جوانها و حضور در جوانها در سطوح مختلف تصمیم‌گیری و اجرا

 البتّه دولت فقط مثلاً بیست وزارتخانه و بیست وزیر نیست -[البتّه] مجموعه‌ی هیئت دولت حدود بیست ‌و ‌چند نفرند- دولت فقط اینها نیست؛ دولت یک مجموعه‌ی وسیعی است که صدها مدیریّت مؤثّر و تعیین‌کننده در آن وجود دارد و همه‌ی اینها میتواند به‌اصطلاح میزبان جوانهای مؤمن و نخبه و انقلابی ما باشد که باید بتوانند در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها و اجرا حضور داشته باشند؛ یعنی بایستی بعضی‌ جوانها در بخشهای تصمیم‌گیری، بعضی در بخشهای تصمیم‌سازی، بعضی هم در بخش اجرا حضور داشته باشند و بتوانند عمل بکنند و به نظر من این کاری است کاملاً شدنی؛ یعنی اگر واقعاً یک دولتی سر کار بیاید که مسئولین بالای دولت اعتقاد به جوانها داشته باشند، اطمینان به جوانها داشته باشند، همچنان که امام بزرگوار داشت و کار را با جوانها پیش برد، اگر یک چنین دولتی سر کار بیاید، به نظر من مشکلات خیلی زود حل خواهد شد؛ همه‌ی این مشکلاتی که امروز جلوی چشم ما است و با همه‌ی دشواری‌ها و پیچیدگی‌ها و مانعها و مانع‌تراشی‌ها و دشمنی‌هایی که از خارج و بعضاً از داخل صورت میگیرد، به نظر من همه‌ی این کارها، همه‌ی این آرمانها و خواسته‌ها و مطالیب،(۶) قابل تحقّق است. در گذشته هم جوانها کارهای کارستان کردند؛ هم در انقلاب، هم در دفاع مقدّس و در جهاد سازندگی مثلاً جوانها بودند دیگر؛ آنها هم جوانهای دانشجو بودند که بعضی رفتند در سپاه، بعضی در جهاد، بعضی در کمیته‌های انقلاب، و مشغول کار شدند و کارهای بزرگی را انجام دادند.


امروز خوشبختانه کشور از لحاظ پرورش نیروی انسانی مؤمن و انقلابی و دارای اعتماد به نفْس و متخصّص بحمدالله  وضع خوبی دارد؛ یعنی ما از لحاظ نیرو کمبود نداریم؛ نیروهایی هستند که باید شناسایی بشوند. اگر میل به حضور جوانها نبود، شناسایی جوانها هم انجام نمیگیرد و دولت و مجموعه‌ی نظام، مجموعه‌ی حکمرانی کشور هم از منافع وجود آنها محروم میماند.


از من سؤال شد که آیا در این شوراها -شوراهایی که مربوط به رهبری است، مثل شورای انقلاب فرهنگی- نمیخواهید جوانها را بگذارید. چرا، از مدّتی پیش من این معنا به ذهنم رسیده بود؛ موانعی در کار بود و ان‌شاءالله انجام خواهد گرفت و عدّه‌ای جوان را ما ان‌شاءالله در این شوراها منصوب خواهیم کرد که باشند و تصمیم‌گیری کنند و حرکت کنند و ان‌شاءالله عمل بکنند.


جمع‌بندی بحث تحوّل

 خب، پس بنابراین خلاصه‌ی بحث ما در باب تحوّل این شد: اوّلاً تحوّل لازم است و نیاز امروز ما است؛ ثانیاً تحوّل ممکن است؛ ثالثاً راه ایجاد تحوّل عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحوّل و معتقد به عنصر تحوّل‌آفرین، یعنی عنصر جوان نخبه‌ی مؤمن انقلابی؛ یعنی شرطش این است که مؤمن باشد و انقلابی باشد؛ وَالّا اگر جوان بود با همان خصوصیّات جرئت و توانایی و ابتکار، لکن ایمان در او وجود نداشت، خب فایده‌ای ندارد؛ آن جوان با همان نیرو، راه غلط را خیلی سریع‌تر و تندتر از پیرها و سالخورده‌ها خواهد رفت؛ اگر با ایمان نباشد فایده‌ای ندارد؛ اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحوّلیِ درست هدایت نخواهد کرد؛ پس بایستی، هم جوان باشد، هم مؤمن باشد، هم انقلابی باشد؛ یعنی این عناصر بایستی در مجموعه‌ی دولت جمع باشد. پس بنابراین، هم تحوّل لازم است، هم تحوّل ممکن است، هم شرطش حضور یک دولتی است که معتقد به جوانها باشد و جوانها را به کار بگیرد و این کار انجام خواهد گرفت. این عرض ما در مورد مسئله‌ی تحوّل‌خواهی.


لزوم توجّه مسئولین به موضوع اُفت یادگیری دانشجویان با توجّه به شرایط کرونا

 چند تذکّر در مورد دانشگاه‌ها بدهم که این تذکّرات، تذکّرات جزئی است لکن مهم است در مورد وضع کنونی دانشگاه‌ها، و بعد آن وقت چند کلمه با تشکّلها عرض دارم.


یک تذکّر در مورد یادگیری‌ها در دوران کرونایی است. من نگرانم، وضعی که از دانشگاه‌ها نقل میشود برای ما از استاد و دانشجو، موجب نگرانی است. این وضعی که وجود دارد، ممکن است واقعاً‌ یادگیری‌ها را ناقص و معطّل بکند. خواهش من این است که مسئولان آموزش عالی در بخشهای مختلف -چه آن وزارت، چه وزارت بهداشت، چه دانشگاه آزاد- به این مسئله توجّه کنند. خب حالا یک سال و چند ماه از شروع کرونا گذشته، نمیدانیم هم کِی تمام خواهد شد. ان‌شاءالله امیدواریم خیلی طول نکشد امّا بالاخره نمیدانیم کِی تمام خواهد شد؛ مسئله‌ی یادگیری‌ها خیلی مهم است، من نگرانم، نگذارید یادگیری‌ها اُفت پیدا کند.


لزوم رفع نواقص دستگاه‌های آموزش مجازی  و برخورد با کانال‌های متقلّب از سوی مسئولان

 یک مسئله، مسئله‌ی این دستگاه‌های یادگیری مجازی است که هم در آموزش ‌و‌ پرورش، هم در دانشگاه‌ها رایج شده و  شنیدم عیوب و نواقصی دارد که کار را مشکل میکند. این عیوب را حتماً بایستی برطرف کنند که مخاطب این هم مسئولین دولتی هستند.


شنیدم سوءاستفاده‌کننده‌هایی هستند که کانال‌های تقلّب درست میکنند و گروه‌های متقلّب راه انداخته‌اند. این امتحانات را بی‌اعتبار میکند، حتماً با این پدیده‌ی زشت برخورد بشود. اگر واقعیّت دارد و چنین چیزی وجود دارد، حتماً با آن برخورد بشود. به من گزارش شده که چنین چیزی هست.


توجّه ویژه به امیدآفرینی در میان دانشجویان از سوی مسئولان و خود دانشجویان

 یک نکته‌ی مهم در باب دانشجوها [این است که] تبلیغات انبوه و حساب‌شده‌ای میشود برای اینکه دانشجویان ما را ناامید کنند؛ یا به طور کلّی ناامید کنند از آینده که به افسردگی و سرنوشت‌های بدتر از افسردگی منتهی میشود، یا ناامید کنند از ادامه‌ی کارشان در کشور که به پشت کردن به کشور و رفتن از کشور و مانند اینها می‌انجامد. این خیلی چیز بدی است. البتّه همیشه بوده، امروز هم این حرکت را تند کرده‌اند؛ و من حالا از شما دوستان عزیز خواهش میکنم که به مسئله‌ی امیدآفرینی توجّه بکنید. [از سوی] خود دانشجوهای مؤمن و فعّال در همین اظهاراتی که انجام گرفت و گفته شد، بعضی از نکاتی وجود داشت که ممکن است منتهی به آن معنا بشود، بعضی از اظهارات دوستان هم کاملاً امیدآفرین و امیدبرانگیز بود، به نظر من این جنبه را تقویت بکنید. مسئولین هم همین جور؛ نگذارید دانشجو -چون دانشجو عنصر ارزشمندی است برای کشور- افسرده بشود و از کارافتاده بشود و ناامید بشود.


لزوم زمینه‌سازی دولت برای اشتغال دانشجویان از دوران دانشجویی

 یکی از کارهای لازم دولت، زمینه‌سازی برای اشتغال دانشجویان است از دوران دانشجویی. البتّه در زمینه‌ی دانشجویان فنّی، سالها پیش(۷) بنده ارتباط صنعت و دانشگاه را مطرح کردم. خوشبختانه اگر چه دیر امّا سرانجام یک تشکیلاتی برای ارتباط دانشجویان با مسائل فنّی و مانند اینها راه افتاد در معاونت ریاست جمهوری و کارهایی انجام گرفته که خوب است و بیشتر هم باید بشود و این کارها هم باید تقویت بشود لکن در بخشهای دیگر، مسئله‌ی اشتغال مسئله‌ی بسیار مهمّی است. یکی از کارهای اساسی برای مسئولین دولتی این است که فکر کنند ببینند این دانشجو بعد از اتمام تحصیلات در چه بخشی -چه بخش دولتی، چه بخش خصوصی، چه بخشی که ایجاد خواهد شد به خاطر یک چنین مجموعه‌ی دانشجویی‌ای- باید مشغول به کار بشود.


لزوم بررسی همه‌ی جوانب پیرامون پیشنهادات در زمینه‌ی سربازی

 مسئله‌ی سربازی هم که دوستان چند نفر اشاره‌ کردند، یک مسئله‌ی مطرحی است؛ این قضیّه جزو همان قضایای پیچیده است، این‌جور ساده و آسان نیست. البتّه طرحهایی داده‌اند، به ما هم داده‌اند و مجموعه‌هایی مشغول بررسی این قضیّه هم هستند امّا قضیّه را با شعار نمیشود تمام کرد. قضیّه، قضیّه‌ی پیچیده‌ای است، باید فکر کرد، جوانبش را دید و ان‌شاءالله به تصمیم درستی برسیم.


فرصت بزرگ وجود تشکّلها در زمینه‌های مختلف

 امّا مسئله‌ی تشکّلها؛ چند جمله‌ای در باب تشکّلها عرض بکنم. اوّلاً وجود تشکّلهای دانشجویی یکی از فرصتهای بزرگ کشور است. البتّه حالا بعضی‌ها میگویند که تشکّلها خیلی متعدّدند؛ به نظر من هیچ ایرادی ندارد. یک مجموعه‌هایی با یک مذاق سیاسی، با یک سلیقه‌ی خاص در امر دانشگاه، در امر سیاست، در امر کشور مشغول کار میشوند، یک مجموعه‌ای [هم] با یک اندک‌تفاوتی [مشغول کار میشود]؛ هیچ اشکالی ندارد که مجموعه‌های متعدّدی باشند؛ خود این تشکّلها یک فرصت بزرگی است برای کشورها. این تشکّلها میتوانند مرکزی باشند برای تولید فکر؛ ما به این احتیاج داریم؛ تولید فکر در این مجموعه‌ها؛ یا خود این تشکّلها میتوانند پیشران حرکتهای دانشجویی باشند و حرکت جهادی و تحوّلی را که گفتیم، میتوانند ایجاد کنند؛ یعنی خود این تشکّلها میتوانند عامل مهمّی باشند برای ایجاد همان حرکت جهادی و تحوّلی که قبلاً بحثش را کردیم. میتوانند هدایت‌کننده‌ی فعّالیّتهای گوناگونِ حرکتهای اجتماعی و حتّی حرکتهای علمی باشند؛ کما اینکه در همین اواخر دیدیم که در زمینه‌ی حرکتهای اجتماعی، تشکّلها انصافاً نقش آفریدند.


نمونه‌هایی از اقدامات و فعّالیّتهای تشکّلهای دانشجویی در زمینه‌ی مسائل داخلی و خارجی

 در سال گذشته آن طور که به من گزارش شد و من مستقیم هم بعضی از اینها را در رسانه‌ها و غیره دیدم و مشاهده کردم، اقدامات خوبی به وسیله‌ی تشکّلها انجام گرفت؛ از جمله جزو آخرینها و مهم‌ترین‌هایش حضور در میدان کرونا [بود]. حقاً و انصافاً این بچّه‌های جهادی، جوانهای جهادی کار کردند؛ که این ورود در میدان کرونا فقط یک کار و یک تحرّک جهادی نیست بلکه نشان‌دهنده‌ی آمادگی برای ورود در کارهای پُرخطر است؛ این مهم است؛ مثل میدانهای مثلاً فرض کنید که جهادی و دفاع مقدّس و مانند اینها که کارهای پُرخطری بود، جوانها وارد میشدند. اینکه در میدان کرونا وارد بشوند، این پیدا است که آماده هستند برای اینکه به مسائل پُرخطر و میدانهای پُرخطر هم وارد بشوند. همچنین در مورد مشکلات خصوصی‌سازی‌ها فعّالیّتهای خوبی از طرف تشکّلهای دانشجویی انجام گرفت که بعضاً به نتیجه‌هایی هم رسید و ان‌شاء‌الله بیشتر هم به نتیجه خواهد رسید؛ و این حرکتی که جوانها و تشکّلها در مورد مشکلات خصوصی‌سازی انجام دادند خیلی خوب بود. البتّه در باب خصوصی‌سازی در این اظهارات آقایان نظراتی بود که ممکن است ما با بعضی‌ از آنها موافق باشیم، با بعضی‌ از آنها هم موافق نیستیم! خصوصی‌سازی کار بسیار خوبی است به شرطی که خوب عمل بشود؛ مشکلات، ناشی از خوب عمل نشدن است، نه اینکه خود سیاست خصوصی‌سازی سیاست غلطی بوده. پس بنابراین حرکت دانشجویی و حرکت تشکّلها به نظر من یک حرکت بسیار خوبی است.


در زمینه‌ی مسائل خارجی هم [دانشجوها] حضور نسبتاً خوبی داشتند؛ در موضوعات بین‌المللی، در قضیّه‌ی برخورد با ماجرای روزنامه‌ی توهین‌کننده‌ی فرانسوی،(۸) دانشجوها خوب وارد شدند؛ در مورد انفجار دانشگاه کابل که چندی پیش اتّفاق افتاد دانشجوها انصافاً حرکت خوبی انجام دادند، و در زمینه‌ی مسائل یمن و فلسطین و مانند اینها هم بایستی حتماً فعّالیّتهای دانشجویی ادامه پیدا کند. در زمینه‌ی اف‌اِی‌تی‌اف(۹) مثلاً اظهارنظر کردند، موضع‌گیری کردند؛ من حالا کار ندارم به اینکه موضع‌گیری‌ها چه [بود]، به ‌هر حال نفْس موضوع‌گیری خیلی به نظر من خوب بود، نشان‌دهنده‌ی سعه و گستره‌ی نگاه دانشجویی به مسائل گوناگون بود؛ یا به این قانون راهبردی مجلس(۱۰) توجّه کردند، تأیید کردند، تقویت کردند که خب همه‌ی اینها خیلی خوب است و موجب میشود که هویّت تشکّلی این تشکّلها هم تقویت بشود؛ یعنی وقتی که شما وارد میدانهای اظهار نظر و موضع‌گیری و اقدام و مانند اینها میشوید و در واقع جریان‌سازی میکنید، خود این کمک میکند به اینکه هویّت تشکلی شما هم تقویت بشود.


انتظارات از تشکّلهای دانشجویی: ۱) تقویت بنیه‌ی دینی و انقلابی و تهذیب نفْس

 خب حالا انتظاراتی وجود دارد؛ من اوّلین انتظاری که از تشکّلها دارم، این است که بنیه‌ی دینی و انقلابی‌تان را تقویت کنید؛ از این مسئله آسان عبور نکنید؛ این خیلی مهم است؛ تقویت فکری، تقویت دینی. حالا گفتند که من کتاب یا آدم معرّفی کنم برای مراجعه؛ به نظر من میتوانید خودتان با افراد زیادی در حوزه‌ی قم آشنا بشوید. حالا در حوزه‌ها، از جمله عمدتاً حوزه‌ی [علمیّه‌ی] قم خوشبختانه در این چند سال اخیر کارهای بسیار خوبی و حرکتهای خوبی انجام داده‌اند؛ شخصیّت‌هایی هستند که میتوانند مرجع و مشاور امینی در مسائل فکری و اسلامی و دینی برای شما باشند. و از جمله تهذیب نفْس؛ من خواهش میکنم به مسئله‌ی خودسازی و تهذیب نفْس توجّه کنید. از قول امام نقل کردند که ایشان فرموده بودند آنهایی که از آمریکا میترسند، به خاطر این است که تهذیب نفْس نکرده‌اند؛ و به نظر من واقعش هم همین است. آن روز امام در یک قضیّه‌ای پرسیدند که از آمریکا میترسید؟ جواب داده شد که نه؛ گفتند خیلی ‌خب، پس فلان کار را انجام بدهید؛ یک کار مهمّی را گفتند که حالا تفاصیلش زیاد است. غرض این است که تهذیب نفْس تأثیر زیادی حتّی در مبارزات اجتماعی دارد؛ یعنی صرفاً این نیست که انسان آدم خوبی میشود؛ نه، این آدمِ خوب شدن در عرصه‌های گوناگون مبارزاتیِ اجتماعی، بین‌المللی، و انقلابی تأثیر خودش را میگذارد.


یک عبرتی ما از گذشته داریم؛ بعضی از تشکّلها در دهه‌ی ۶۰، نوک پیکان انقلاب محسوب بودند؛ به قول شما جوانها آخرِ انقلابی‌گری بودند؛ یعنی واقعاً مثلاً با ماها که سابقه‌ی انقلابی بیشتری از آنها داشتیم وقتی برخورد میکردند، طلبکارانه برخورد میکردند. البتّه بعضی از آنها؛ بعضی رفتند جهاد کردند، شهید شدند، کارهای بزرگی انجام دادند، در همان خطّ صحیح و انقلابی واقعاً‌ پافشاری کردند و ماندند؛ بعضی هم ۱۸۰ درجه تغییر مسیر دادند؛ این به خاطر این بود که آن فکر در ذهنشان عمیق نبود، آن ایمان از مرحله‌ی شعار خیلی بالاتر نرفته بود. وقتی ایمان فقط شعاری شد و عمق فکری نداشت، خب این خطرها وجود دارد؛ بایستی به اینها توجّه کرد.


میدانید از همان اوّل انقلاب -یعنی قبل از اینکه رئیس‌جمهور [بشوم]، سال ۵۸- دانشجوها به سفارش امام آمدند سراغ بنده و با دانشجوها مرتبط شدم و کار کردم؛ من کاملاً به عمق کارهای دانشجویی و فعّالیّتهای دانشجویی آشنا هستم و میدانم که وضع چه جوری است و چه جوری بود، و چه جور شد که بعضی‌ از آنها زاویه پیدا کردند؛ اوّل زاویه پیدا میکنند، بعد یواش‌یواش منحرف میشوند، که گاهی اوقات بعضاً به مقابله -۱۸۰ درجه- می‌انجامد. اگر ایمان باشد، تقوا باشد، دیگر واقعاً مشکلی وجود نخواهد داشت، یعنی دانشجو به سراغ مخالفین انقلاب و دشمنان انقلاب نخواهد رفت؛ لذا خداوند متعال در قرآن به پیغمبرش امر میکند: فَاستَقِم کما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۱۱) هم تو ایستادگی کن و استقامت کن، هم آن کسانی که با تو هستند ایستادگی کنند؛ این خیلی مهم است. و اگر این ایستادگی بود، تشکّل و افراد آن تشکّل عاقبت‌به‌خیر میشوند؛ اگر چنانچه این ایستادگی نبود، این تقوا و ایمان عمیق و فکر منطقی و عمیق وجود نداشت، آن وقت دیگر در مورد عاقبت، مشکل است [ختم به خیر شود]؛ به قول حافظ، «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است».(۱۲)


۲) تلاش و برنامه‌ریزی برای اثرگذاری فکری بر دانشجویان و باز کردن گره‌های فکری آنان

 خب، یک نکته‌ی دیگری که تذکّر به دانشجویان و تشکّلها است، این است که یک فرصت مهمّی شما دارید که این فرصت، تکلیف‌آفرین است؛ آن فرصت هم عبارت از این است که شما در میان خیل عظیم دانشجویان هستید؛ این تشکّلهای دانشجویی با مجموعه‌های میلیونی دانشجویان مواجهند؛ و این یک فرصت خیلی بزرگی است، یعنی بایستی تلاش شما برای همفکر کردن و همراه کردن مجموعه‌ی دانشجویان، یک تلاش جدّی، برنامه‌ریزی‌شده و اساسی باشد. هیچ لزومی ندارد که آنها بیایند جزو تشکّل شما بشوند امّا لزوم دارد که تحت تأثیر تفکّر شما قرار بگیرند و تلاش حدّاکثری برای اثرگذاری فکری و دینی و باز کردن گره‌های فکری آنها [انجام شود]؛ که حالا اشاره شد در بیانات بعضی‌ها به گره‌های فکری، بله یک گره‌های فکری‌ای وجود دارد که اینها بایستی برداشته بشود؛ و حالا مجموعه‌های نمایندگی(۱۳) هم، در این زمینه تکلیف مهمّی دارند و کارهای بزرگی بر عهده‌ی آنها است که بایستی در این زمینه تلاش بیشتری بکنند. در همین انتخابات هم، کار اساسی و دم دستی‌ که شما دارید، این است که همه را از جمله دانشجویان را و دیگران را به مشارکت تشویق کنید. بعضی از این اظهاراتی که امروز شد که به عنوان دلسوزی گفته شد، واقعاً‌ هم درست است امّا این جور نباشد که همین اظهارنظر دلسوزانه موجب بشود که کسانی از مشارکت دلسرد بشوند؛ به این باید توجّه کرد.


اهمّیّت انتخابات پُرشور برای نظام در زمینه‌های تمدّنی و قدرت بازدارندگی

 حالا که بحث مشارکت شد، یک کلمه هم در مورد انتخابات عرض بکنم. انتخابات پُرشور برای کشور از همه جهت مهم است. هم از جهت حضور مردم و تحقّق مردم‌سالاری به معنای واقعی کلمه مهم است؛ این را دستِ‌کم نگیریم، نگوییم چون در فلان حرکت دولتی، مردم حضور نداشتند پس مردم‌سالاری نیست؛ نه، نفْس حضور مردم برای انتخاب مسئولان کشور، از صدر تا ذیل، یک مسئله‌ی مهمّی است؛ مسئله‌ی انسانی مهمّی است، مسئله‌ی تمدّنی بسیار مهمّی است؛ مردم‌سالاری است. بعد هم همین طور که میدانید، حضور مردم در انتخابات، بر توانایی‌ها و قوّت آن دولت منتخب تأثیر زیادی دارد؛ بالاخره یک دولتی انتخاب خواهد شد، یک رئیس‌جمهوری انتخاب میشود و دولتی تشکیل میدهد؛ هر چه پشتوانه‌ی او بیشتر باشد، قوی‌تر باشد، قطعاً بهتر است و قدرت بازدارندگی کشور را بالا میبَرد، امنیّت میدهد به کشور، برای کشور آبرو ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، خیلی مهم است.


انتخاب مطلوب و انتخاب دولتی لایق حکمرانی در مرحله‌ی دوّم

 پس بنابراین در درجه‌ی اوّل، مشارکتِ بالا است، بعد انتخاب مطلوب و انتخاب خوب است تا دولتی تشکیل بشود که دارای کفایت باشد، مدیریّت لازم را داشته باشد، باایمان باشد، مردمی باشد، لبریز از امید باشد. مسئولین دولتی باید خودشان ناامید نباشند. اگر یک آدم ناامید و افسرده‌ای را ما در رأس یک کاری گذاشتیم، خب پیدا است که این کار پیش نخواهد رفت؛ باید لبریز از امید باشند. معتقد به توانمندی‌های داخلی باشند. آن که معتقد است که چه از لحاظ دفاعی، چه از لحاظ سیاسی، چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ تولید و امثال اینها کاری در کشور نمیشود انجام داد، واقعاً لایق فرمانروایی و حکمرانی بر این مردم نیست؛ بایستی کسانی بر سر کار بیایند که معتقد به مردم باشند، معتقد به جوانها باشند، عقیده‌ی به جوانها داشته باشند، واقعاً عنصر جوان را قدر بدانند، [دارای] عملکرد انقلابی باشند و حقیقتاً عدالت‌خواه باشند؛ نه اینکه به لقلقه‌ی زبان اسم عدالت آورده بشود؛ به معنای واقعی کلمه عدالت‌خواه باشند و ضدّفساد باشند. «عدالت» هم البتّه فقط عدالت اقتصادی نیست؛ اگر چه رقم مهمّش عدالت اقتصادی است امّا در بخشهای گوناگون، عدالتْ ساری و جاری است. و یک چنین دولتی ان‌شاءالله اگر به وجود بیاید، آن وقت میتواند صدها مدیر جوان و مؤمن را در بخشهای گوناگون از صدر تا ذیل بگمارد و ان‌شاءالله کار کشور سامان خوبی پیدا کند؛ دنبال این باید باشید.


عدم دخالت رهبری در زمینه‌ی ورود اشخاص و انتخاب آنها

 بنده البتّه در مورد انتخاب اشخاص هیچ دخالتی نمیکنم. در دوره‌های گذشته کسانی که میخواستند نامزد بشوند می‌آمدند مثلاً از من میپرسیدند که «شما موافقید؟»، من میگفتم من نه موافقم، نه مخالفم. در دوره‌های گذشته این جور بود؛ هر کس از من سؤال میکرد که «آیا من وارد میدان انتخابات بشوم یا نه؟»، من در جواب میگفتم که من نه موافقم، نه مخالفم؛ یعنی نظر ندارم. امسال گفتم من همین را هم نمیگویم؛ اگر کسی پرسید که «شما موافقید؟»، همین را هم که «من نه موافقم، نه مخالفم» نخواهم گفت. بالاخره بررسی کنند، خودشان ملاحظه کنند، بین خودشان و خدا اگر احساس کردند شایستگی دارند و ورودشان منطبق با قانون است وارد میدان بشوند، وَالّا نه؛ مردم هم برنامه‌ها را ببینند و انتخاب کنند. الحمدلله حرفهای خوبی زدید در مورد انتخاب شعاری و مانند اینها؛ اینها هم باید ان‌شاءالله اصلاح بشود.


امیدواریم که خداوند متعال شماها را موفّق بدارد. شماها جوانهای عزیز، ذخیره‌ی انقلاب هستید و مایه‌ی روشنی چشم مسئولین هستید، بنده هم که سالها است با شماها رفیقم و شماها را دوست میدارم، برایتان دعا میکنم. هیچ شبانه‌روزی نیست که من مرتّب بالخصوص برای جوانهای کشور دعا نکنم و بخصوص جوانهای فعّال؛ ان‌شاءالله باز هم دعا خواهم کرد. و خداوند به شما کمک کند، ان‌شاءالله مشمول ادعیه‌ی زاکیه‌ی حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) باشید و روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح طیّبه‌ی شهدای عزیزمان از شما راضی باشند.


والسّلام علیکم و‌ رحمةالله و برکاته

۱) در ابتدای این دیدار، تعدادی از نمایندگان تشکّلهای دانشجویی مطالبی بیان کردند.

۲) صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای ۴۴

۳) برانگیختن تمایل یا انگیزه، تحریک کردن

۴) حریص و مشتاق کردن

۵) از جمله، بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکّلهای دانشجویی (۱۳۹۹/۲/۲۸)

۶) مطلوبها

۷) از جمله، بیانات در دیدار اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر (۱۳۷۹/۱۲/۹)

۸) نشریه‌ی فرانسوی شارلی ابدو در حرکتی موهن اقدام به انتشار کاریکاتورهایی از پیامبر اکرم (ص) نموده بود.

۹) FATF

۱۰) قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملّت ایران» که در جهت تأمین شروط نه گانه‌ی مقام معظم رهبری در خصوص توافق هسته‌ای از سوی مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و الزاماتی را برای سازمان انرژی اتمی ایران در خصوص افزایش میزان و سطح غنی‌سازی در نظر گرفت.

۱۱) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲

۱۲) حافظ. غزلیّات؛ «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است / کس ندانست که آخر به چه حالت برود»

۱۳) دفاتر نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاه‌ها

خط حزب‌الله ۲۸۷ | پایان شب صهیون

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۲۸۷ | پایان شب صهیون

به مناسبت روز جهانی قدس شماره‌ی دویست‌ و هشتاد و هفتم هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان «پایان شب صهیون» منتشر شد.

*  سخن هفته‌ی خط حزب‌الله به مناسبت روز قدس نگاهی به چگونگی رقم خوردن فردای روشن فلسطین با دوری از سازش با دشمن صهیونیست و تکیه بر «راه حل مقاومت» داشته است.

* در روزهای پایانی ماه رمضان المبارک، خط حزب‌الله گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی «عمل به قرآن» را بازخوانی کرده است.

*  شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم علی اصغر شیردل تقدیم می‌شود.
برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

فلسطین مهم‌ترین مسئله‌ی مشترک امت اسلامی است/ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فلسطین مهم‌ترین مسئله‌ی مشترک امت اسلامی است/ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمد للّه ربّ‌ العالمین و الصّلاة‌ و السّلام علی سیّدنا محمّد خاتم النّبیّین و اشرف الخلق اجمعین و علی آله الطّیّبین الطّاهرین‌ و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

ماجرای فلسطین، همچنان مهم‌ترین و زنده‌ترین مسئله‌ی مشترک امّت اسلامی است. سیاستهای نظام سرمایه‌داری ظالم و سفّاک، دست یک ملّت را از خانه‌ی خود، از میهن و خاک آباء و اجدادی خود کوتاه کرده و در آن، رژیمی تروریست و مردمی بیگانه را نشانده است.

سُست‌تر و بی‌پایه‌تر از منطق پوشالی تأسیس رژیم صهیونیستی چیست؟ اروپایی‌ها بنا بر ادّعای خود، به یهودیان در سالهای جنگ جهانی دوّم ظلم کرده‌اند، پس باید با آواره کردن ملّتی در غرب آسیا و کشتارهای فجیع در آن کشور انتقام یهودیان را گرفت ...!
این منطقی است که دولتهای غربی با حمایت بی‌دریغ و دیوانه‌وار خود از رژیم صهیونیستی به آن تکیه کرده و بدین‌گونه، همه‌ی ادّعاهای دروغین خود در باب حقوق بشر و دموکراسی را تخطئه کرده‌اند. و این ماجرای خنده‌آور و گریه‌آور بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد و هر از چندی برگ دیگری بر آن افزوده میشود.

صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور، که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّتهای مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.

یک نکته‌ی قابل توجّه این است که اگر چه دولت غاصب در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد ولی مقدّمات دست‌اندازی به این نقطه‌ی حسّاس از منطقه‌ی اسلامی، سالها پیش از آن آغاز شده بود. این سالها مقارن است با دخالت فعّال غرب در کشورهای اسلامی برای حاکم کردن سکولاریسم، و ناسیونالیسم افراطی و کور، و به قدرت رساندن دولتهای مستبد، و شیفته یا دست‌نشانده‌ی غرب. مطالعه‌ی حوادث آن سالها در ایران و ترکیه و کشورهای عربی غرب آسیا تا شمال آفریقا، این حقیقت تلخ را آشکار میکند که ضعف و تفرقه در امّت اسلامی، زمینه‌ساز فاجعه‌ی غصب فلسطین شد و این ضربه از سوی جهان استکبار بر امّت اسلامی وارد آمد.

این عبرت‌آموز است که در آن مقطع، هر دو اردوگاه سرمایه‌داری و کمونیسم با قارون‌های صهیونیست به هم‌افزایی رسیدند؛ انگلیس اصل توطئه را طرّاحی و پیگیری کرد، سرمایه‌داران صهیونیست اجرای آن را با پول و سلاح بر عهده گرفتند، و شوروی اوّلین دولتی بود که تأسیس دولت نامشروع را به رسمیّت شناخت و انبوه یهودیان را به آنجا اعزام کرد.
رژیم غاصب، محصول آن وضعیّت در جهان اسلام از سویی، و این توطئه و تهاجم و تجاوز اروپایی از سوی دیگر بود.

امروز دیگر وضع جهان، مانند آن روز نیست؛ ما باید این حقیقت را همواره در نظر داشته باشیم. امروز موازنه‌ی قوا به نفع دنیای اسلام تغییر یافته است. حوادث گوناگون سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا، ضعفها و اختلالات عمیق ساختاری و مدیریّتی و اخلاقی غربی‌ها را در برابر جهانیان عریان کرد. قضایای انتخابات در آمریکا و آزمون بشدّت رسوای مدیران پُرمدّعا و متکبّر آن، و نیز مواجهه‌ی یک‌ساله‌ی ناموفّق با کرونای همه‌گیر در آمریکا و اروپا و حواشی شرم‌آور آن، و آشفتگی‌های سیاسی و اجتماعی اخیر در مهم‌ترین کشورهای اروپایی، همه نشانه‌ی سیر نزولی و افولی اردوگاه غرب است.
در سوی دیگر، رشد نیروهای مقاومت در حسّاس‌ترین مناطق اسلامی، رشد توانایی‌های دفاعی و هجومی آنان، رشد خودآگاهی و انگیزه و امید در ملّتهای مسلمان، رشد گرایش به شعارهای اسلامی و قرآنی، رشد علمی، رشد استقلال‌طلبی و خوداتّکائی در ملّتها، نشانه‌های مبارکی است که آینده‌ی بهتر را نوید میدهد.

در این آینده‌ی مبارک، باید هم‌افزایی کشورهای مسلمان، یک هدف عمده و اساسی باشد، و این چندان دور از دسترس به‌ نظر نمیرسد. محور این هم‌افزایی، قضیّه‌ی فلسطین به‌ معنی همه‌ی کشور، و سرنوشت قدس شریف است. این همان حقیقتی است که دل نورانی امام خمینی عظیم (رحمة‌ اللّه‌ علیه) را به اعلام روز جهانی قدس در آخرین جمعه‌ی ماه رمضان هدایت کرد.
هم‌افزایی مسلمین بر محور قدس شریف، کابوس دشمن صهیونیست و حامیان آمریکایی و اروپایی آن است. طرح ناکام «معامله‌ی قرن» و سپس تلاش برای عادی‌سازی روابط چند دولت ضعیف عربی با رژیم غاصب، تلاشهای مذبوحانه برای فرار از آن کابوس است.
من قاطعانه میگویم: این تلاشها به جایی نخواهد رسید؛ حرکت نزولی و رو به زوالِ رژیم دشمن صهیونیستی آغاز شده و وقفه نخواهد داشت.

دو عامل مهم، تعیین‌کننده‌ی آینده است: اوّل ـ و مهم‌تر ـ تداوم مقاومت در داخل سرزمین‌های فلسطین و تقویت خطّ جهاد و شهادت، و دوّم، حمایت جهانی دولتها و ملّتهای مسلمان در سراسر جهان از مجاهدان فلسطینی.
همه ــ دولتمردان، روشنفکران، عالمان دینی، احزاب و گروه‌ها، جوانان غیور و دیگر قشرها ــ باید جایگاه خود در این حرکت سراسری را بیابیم و نقش ایفا کنیم. این است آن چیزی که کید دشمن را باطل میکند و برای این وعده‌ی الهی: اَم یُ‌ریدونَ کَیدًا فَالَّذینَ کَـفَروا هُمُ ال‌مَکیدون،  مصداقی آخرالزّمانی به وجود می‌آورد؛ وَ اللهُ غالِبٌـ عَلیًّ اَمرِه؛ وَلـّْکِنَّ اَکـثَرَ  النّاسِ لا یَعـلَمونَ.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته

مایلم اندکی با جوانان عرب به زبان خود آنان سخن بگویم:
ترجمه خطبه عربی

بسم‌اﷲالرّحمن‌الرّحیم
سلام بر همه‌ی آزادگان عرب، بویژه جوانان، و سلام به مردم مقاوم فلسطین و قدس و مُرابطون در مسجدالاقصیٰ.
سلام بر شهدای مقاومت و خِیل عظیم مجاهدانی که در این راه جان خود را تقدیم کرده‌اند؛ بویژه شهید شیخ احمد یاسین و شهید سیّدعباس موسوی، و شهید فتحی‌شقاقی و شهید عماد مغنیه و شهید عبدالعزیز رنتیسی و شهید ابومهدی المهندس و سرانجام چهره‌ی برجسته‌ی شهیدان مقاومت، شهید قاسم سلیمانی که هر یک پس از حیات پُربار و پُربرکت، با شهادت خود نیز تاثیرات مهمّی در محیط مقاومت بر جا گذاشتند.

مجاهدت فلسطینیان و خون پاک شهیدان مقاومت، توانسته است این پرچم مبارک را برافراشته نگه‌ دارد و قدرت درونی جهاد فلسطینی را صدها برابر کند؛ جوان فلسطینی یک روز با پرتاب سنگ از خود دفاع میکرد و امروز با پرتاب موشکِ نقطه‌زن به دشمن پاسخ میدهد.

فلسطین و قدس در قرآن مجید، «سرزمین مقدّس» نامیده شده است؛ دَه‌ها سال است که این سرزمین پاک در اشغال ناپاک‌ترین و خبیث‌ترین آحاد بشر است؛ شیاطینی که انسانهای شریف را به خاک و خون میکشند و آنگاه با وقاحت به آن اعتراف میکنند. نژادپرستانی که در بیش از هفتاد سال، صاحبان سرزمین را با قتل و غارت و حبس و شکنجه معذّب ساخته‌اند، ولی بحمداﷲ نتوانسته‌اند اراده‌ی آنها را مقهور کنند.

فلسطین زنده است و به جهاد ادامه میدهد و به کمک خدا سرانجام خواهد توانست بر دشمن خبیث فائق آید. قدس شریف و همه‌ی فلسطین متعلّق به مردم آن است و به آنان بر خواهد گشت، ان‌شاءاﷲ؛ «و این [کار] بر خدا دشوار نیست».

در قضیّه‌ی فلسطین همه‌ی دولتها و ملّتهای مسلمان، دارای وظیفه و مسئولیّتند، ولی محور مجاهدت خود فلسطینیانند که امروز در درون سرزمین و بیرون آن حدود چهارده میلیون نفرند. وحدت و عزم واحد این جمع خواهد توانست کاری بزرگ صورت دهد. امروز وحدت، بزرگ‌ترین سلاح فلسطینی‌ها است.

دشمنان وحدت فلسطینی، رژیم صهیونیستی و آمریکا و برخی قدرتهای سیاسی دیگرند، امّا اگر از درون خود جامعه‌ی فلسطینی وحدت‌شکنی نشود، دشمنان بیرونی نخواهند توانست کاری بکنند. محور این وحدت باید جهاد داخلی و عدم اعتماد به دشمنان باشد. دشمن اصلی فلسطینیان، یعنی آمریکا و انگلیس و صهیونیست‌های خبیث را نباید تکیه‌گاه سیاستهای فلسطینی قرار داد.

فلسطینی‌ها ــ چه در غزه، چه در قدس و کرانه‌ی باختری، چه در سرزمین‌های ۱۹۴۸ و حتّی چه در اردوگاه‌ها ــ همه یک واحد را تشکیل میدهند و باید راهبرد به هم پیوستگی را در پیش بگیرند؛ هر بخش باید از بخشهای دیگر دفاع کند و به هنگام فشار بر آنها از ابزارهای در اختیار خود استفاده کند.

امید به پیروزی، امروز از همیشه بیشتر است؛ موازنه‌ی قوا به نفع فلسطینی‌ها بشدّت تغییر کرده است؛ دشمن صهیونیست سال به سال ضعیف‌تر شده است؛ ارتشش که خود را «ارتشی که هرگز شکست نمیخورد» معرّفی میکرد، امروز پس از تجربه‌ی [جنگ] ۳۳ روزه در لبنان و تجربه‌ی [جنگهای] ۲۲ روزه و ۸ روزه در غزّه، به ارتشی که «رنگ پیروزی را نخواهد دید» تبدیل شده است. وضعیّت سیاسی آن، که ناگزیر از چهار انتخابات در دو سال است، و وضعیت امنیّت آن، که به طور پی‌درپی دچار شکست میشود، و میل روزافزون یهودیان به مهاجرت معکوس، مایه‌ی فضاحت آن رژیم پُرمدّعا شده است. تلاش پیگیر با کمک آمریکا برای عادی‌سازی با چند کشور عربی، خود نشانه‌ی دیگری از ضعف آن رژیم است؛ و البتّه این هم کمکی به او نخواهد کرد. دَه‌ها سال پیش از این با مصر رابطه برقرار کرد؛ از آن روز تاکنون رژیم صهیونیستی بسیار آسیب‌پذیرتر و ضعیف‌تر شده است؛ با این وصف، آیا رابطه با چند کشور ضعیف و حقیر خواهد توانست به او کمک کند؟ البتّه آن کشورها هم از این رابطه بهره نخواهند برد؛ دشمن صهیونی در مال یا خاک آنها تصرّف خواهد کرد و فساد و ناامنی را در [میان] آنها گسترش خواهد داد.

البتّه این حقایق نباید وظیفه‌ی سنگین دیگران در قبال این حرکت را از یاد ببرد؛ علمای مسلمان و مسیحی باید عادی‌سازی را حرام شرعی اعلام کنند و روشنفکران و آزادگان، نتایج این خیانت را که خنجری از پشت به فلسطین است برای همه تشریح نمایند.

در نقطه‌ی مقابلِ روند نزولی رژیم، افزایش توانایی‌های جبهه‌ی مقاومت، بشارتِ آینده‌ی درخشان است: افزایش قدرت دفاعی و نظامی، خودکفایی در ساخت سلاحهای مؤثّر، اعتماد به نفس مجاهدان، خودآگاهی روزافزون جوانان، گسترش دایره‌ی مقاومت به سراسر کشور فلسطین و به بیرون از آن، خیزش اخیر جوانان در دفاع از مسجدالاقصی، و انعکاس توأمانِ مجاهدت و مظلومیّت ملّت فلسطین در افکار عمومیِ بسیاری از مناطق جهان.

منطق مبارزه‌ی فلسطینی هم که از سوی جمهوری اسلامی در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده، منطقی مترقّی و جذّاب است؛ مبارزان فلسطینی میتوانند یک همه‌پرسی از همه‌ی ساکنان اصلی فلسطین را مطرح کنند. این همه‌پرسی، نظام سیاسی کشور را معیّن میکند و ساکنان اصلی از هر قوم و دین، از جمله آوارگان فلسطینی در آن شرکت خواهند کرد؛ آن نظام سیاسی، آوارگان را به داخل برمیگرداند و سرنوشت بیگانگان سُکنیٰ‌گزیده را تعیین میکند.

این مطالبه بر مبنای دموکراسی رایجی است که در دنیا پذیرفته شده و هیچ کس در مترقّی بودن آن نمیتواند خدشه کند. مجاهدان فلسطینی، مبارزه‌ی مشروع و اخلاقی خود با رژیم غاصب را باید به قدری ادامه دهند که ناچار به قبول این مطالبه شود.
به نام خدا به جلو حرکت کنید و بدانید که «قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى مىکند، یارى مىدهد».

والسّلام‌علیکم‌ورحمة‌اللّه

«روز قدس»؛ نماد صف‌بندی حق در برابر باطل

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

«روز قدس»؛ نماد صف‌بندی حق در برابر باطل

به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، بیش از نیم قرن است که سرزمین فلسطین و «قدس شریف» به اشغال رژیم صهیونیستی تحت حمایت‌های همه‌جانبه آمریکا و انگلیس درآمده؛ زورگویی و اعمال قدرت صهیونیست‌ها در خاک مادری این ملت مظلوم و تضییع حق و حقوق آنها، به مصیبتی بزرگ برای جهان اسلام مبدل شده که ریشه‌کن شدن بساط ظلم و جور دشمنان قرآن و اسلام و به خصوص نابودی رژیم صهیونیستی با گسترش وحدت، انسجام و جذب عزم مسلمانان در جهت شکست توطئه‌های دشمنان میسر خواهد بود.

اما آنچه مسلم و قطعی است پیروزی مردم مظلوم فلسطین و نابودی کامل رژیم جعلی صهیونیستی است که با مقاومت و مبارزه مردم فلسطین به زودی زود محقق خواهد شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این خصوص فرموده‌اند: «بی‌شک مبارزه و مقاومت تنها راه نجات فلسطین مظلوم و تنها نسخه شفابخش جراحات وارد بر پیکر آن ملت شجاع و سرافراز است».

در ادامه به مناسبت روز جهانی قدس، قسمت‌هایی از بیانات حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) در خصوص روز قدس را با هم می‌خوانیم.

_ همه‌ی کشور‌های اسلامی از تفرقه ضرر می‌کنند و همه‌ی آن‌ها از اتحاد سود می‌برند؛ اتحاد کشور‌های اسلامی، نزدیک شدن اینها، به کار نبردن نیروهایشان علیه یکدیگر، به نفع خود کشور‌های متحد است، به نفع خود کشور‌های اسلامی است. این را ما باید بفهمیم، این یک حکمت الهی است، یک حکمت اسلامی است؛ متأسّفانه به این توجه نمی‌شود. امروز ما در داخل دنیای اسلام دچار مشکلیم، دچار خون‌ریزی هستیم؛ جراحت‌های خون‌بار امروز وجود دارد. یمن یک نمونه‌ی از آن‌ها است. این‌ها را بایستی توجه کرد. مسائل سوریه، مسائل عراق، مسائل شمال آفریقا، مسائل گوناگونی که انسان مشاهده می‌کند در دنیای اسلام، همه نشانه‌های وجود اختلاف و وجود دعوا است، و این به ضرر اسلام است، به ضرر امت اسلامی است. این مشکل را باید حل کنیم.

_ در آستانه‌ی روز قدسیم؛ روز قدس بسیار مهم است. صرفاً این نیست که ما از یک ملت مظلومی که از میهن خود و از خانه‌ِی خود رانده شده داریم دفاع می‌کنیم؛ ما در واقع داریم با این کارمان با یک نظام سیاسی ظالمانه و استکباری مبارزه می‌کنیم. امروز دفاع از فلسطین، دفاع از حقیقت است؛ حقیقتی بسیار گسترده‌تر از مسئله‌ی فلسطین. امروز مبارزه‌ی با رژیم صهیونیستی مبارزه با استکبار است، مبارزه با نظام سلطه است. همچنان‌که می‌بینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف می‌زنید، آن مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما می‌کند؛ احساس می‌کند که به او ضربه زده‌اید؛ واقع قضیّه هم همین است؛ بنابراین روز قدس را باید بزرگ دانست.

نماد صف‌بندی حق در برابر باطل

_ چقدر سعی کرده‌اند در طول این سال‌ها که روز قدس را که نماد صف‌بندی حق در مقابل باطل است، تضعیف کنند. روز قدس نشان‌دهنده‌ی صف‌بندی حق و باطل، صف‌بندی عدل در مقابل ظلم است.

روز جلوگیری از توطئه فراموشی مسئله فلسطین

_ سال‌های متمادی است که سعی می‌شود مسئله قدس فراموش شود. روز قدس، درست تیری است به قلب این توطئه؛ حرکتی است برای خنثی کردن این توطئه خباثت‌آمیزی که استکبار و صهیونیسم و طرفداران و همکارانشان دست به یکی کرده‌اند تا به‌کلّی مسئله فلسطین را به دست فراموشی بسپارند.

_ این روز، مخصوص ملت ایران هم نیست؛ در خیلی از نقاط عالم، مردم مؤمن و پرشور، با محدودیت‌هایی که در کشور‌های خود دارند، روز قدس را گرامی می‌دارند؛ این حرکت عظیم در دنیای اسلام روز به‌روز جا افتاده‌تر شده است و گسترش بیشتری پیدا کرده است.

_ روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ روز امت اسلامی است. روز فریاد رسای مسلمانان علیه سرطان کشنده‌ی صهیونیزم است که به وسیله‌ی دست متجاوز اشغالگران، مداخله کنندگان، قدرت‌های استکباری به جان امت اسلامی افتاده است؛ روز قدس یک روز جهانی است؛ یک پیام جهانی هم دارد و نشان‌دهنده‌ی این است که امت اسلامی زیر بار ظلم نمی‌رود، ولو این ظلم از پشتیبانی بزرگترین و قدرتمندترین دولت‌های عالم برخوردار باشد.

_ روز قدس، یک روزِ به معنای حقیقی کلمه، بین‌المللیِ اسلامی است؛ روزی است که ملت ایران می‌تواند با کمک ملت‌های مشتاق دیگر، که امروز خوشبختانه تعدادشان هم متعدد و زیاد شده، یک حرف حقی را فریاد کند؛ روز قدس مخصوص ایران نیست؛ روز دنیای اسلام است و لذا در همه دنیای اسلام، مسلمانان حضور خود را برای دفاع از برادران فلسطینی خود نشان دادند.

روزی که باعث عقب نشینی صهیونیست‌ها می‌شود

_ اگر ان‌شاءاللَّه دنیای اسلام روز قدس را به معنای درست کلمه گرامی بدارد و برای فریاد کشیدن بر سر صهیونیست‌های غاصب، مغتنم بشمارد، به میزان زیادی دشمن را شکست خواهد داد و به عقب‌نشینی وادار خواهد کرد.

روز اراده عمومی برای مقابله با ترفند‌های آمریکا و اسرائیل

_ مسلمانان در این روز اراده عمومی خود را برای مقابله با ترفند‌های آمریکا و اسرائیل در فلسطین مظلوم و خونین بروز دادند؛ اما ملت ما در این زمینه پیشتاز بوده است؛ روز قدس، روزِ آزمایش بزرگ ملت‌های مسلمان است؛ روز قدس، آن روزی است که ملت‌های مسلمان بی‌واسطه‌ی مقامات رسمی، حرف‌شان را در دنیا مطرح می‌کنند.

روز سرمشق‌شدن ملت ایران برای سایر ملت‌ها

_ مردم ایران به عنوان متولّیان روز قدس، باید کاری کنند که برای دیگر ملت‌ها سرمشق شوند؛ چون هر سال ملت‌های دیگر در گوشه و کنار، حتی در خود اروپا و جا‌های دیگر، به تبع شما روز قدس را گرامی می‌دارند. شما باید روز به‌روز این پرچم را سرافرازتر و این کانون درخشندگی و نور را درخشان‌تر کنید، تا عدّه بیشتری بتوانند استفاده کنند.

_ ما ایمان داریم که اسلام سرانجام فلسطین را نجات داده و قدس عزیز را از دست متجاوزین پس خواهد گرفت؛ در روز قدس ملت ما به یاد آینده می‌افتد و همت در خود ذخیره می‌کند و به حرکت در می‌آید و راه را به سوی آینده باز می‌کند.

_ دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران همواره مدافع و حامی فلسطینیان خواهد بود؛ مقاومت تنها راه آزادسازی فلسطین است؛ پرچم مبارزه در دست جوانان فلسطینی است؛ فلسطین قطعا روزی را خواهد دید که رژیم صهیونیستی دیگر وجود ندارد.

_ محو اسرائیل از منطقه، موضوع همیشگی جمهوری اسلامی ایران است؛ همه کشور‌های اسلامی باید دست در دست یکدیگر در مقابل صهیونیسم غاصب و متجاوز بایستند.

اطلاع‌نگاشت | امیر عدالت

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

اطلاع‌نگاشت | امیر عدالت

خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به روایت رهبر انقلاب اسلامی

انتقاد صریح امام خامنه‌ای از فایل صوتی ظریف/ برخی حرفها تکرار حرفهای خصمانه دشمن است

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

بسم الله الرّحمن الرّحیم


الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
السّلام علی امیرالمؤمنین و امام المتّقین و افضل الوصیّین و حجّة ربّ العالمین و رحمة الله و برکاته.

ایّام ضیافت الهی و لزوم آمادگی برای کسب رحمت الهی
 قلّه‌ی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکه‌ی قدر است؛ ما به این قلّه رسیده‌ایم؛ از فرصت بی‌نظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم. این ماه ضیافت الهی است و برترین ضیافتهای الهی در همین ایّام مبارک است. این دعایی که شما میخوانید، این توسّلی که شما میکنید، این اشکی که میریزید، اینها همه ضیافتهای پروردگار است که به شما اعطا شده؛ قدر اینها را بدانید و برای خودتان و همه‌ی برادران دینی‌تان و کشورتان و جامعه‌تان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید. در روایت هست که وقتی دعا میکنید، اطمینان داشته باشید که این دعا مستجاب میشود؛ از طرف پروردگار هیچ قصوری وجود ندارد، او کَرَم محض است؛ [امّا] گاهی هست که ظرفِ ما آمادگی ندارد برای گرفتن آن لطف و رحمت الهی؛ سعی کنیم با استغفار، با توجّه و تضرّعِ بیشتر، خودمان را آماده‌ی دریافت رحمت الهی بکنیم. دو شب از شبهای قدر باقی است، اینها را قدر بدانید. بنده هم از همه‌ی شما عزیزانی که می‌شنوید و می‌بینید، التماس دعا دارم.

خب صحبت امروز ما در ابتدا یک عرض ارادت کوتاهی است به مولای متّقیان (صلوات الله و سلامه علیه)، و بعد هم به مناسبت روز معلّم و روز کارگر، چند کلمه درباره‌ی معلّمین عزیز و چند کلمه درباره‌ی کارگران عزیز عرض خواهیم کرد؛ ان‌شاء‌الله.

امامت معنوی و والای امیرالمؤمنین (ع)
 در مورد امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و معرّفی شخصیّت این بزرگوار، یک مرحله، مرحله‌ی امامت آن بزرگوار است؛ امامت نه به معنای ریاست دین و دنیا و این حرفهایی که ما در باب امامت میزنیم؛ اینها مورد نظر نیست؛ بلکه آن امامتی که خدای متعال به حضرت ابراهیم فرمود: اِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ ‌اِمامً‌ا.(۱) خب این چه زمانی به ابراهیم گفته شده است؟ این بدون شک در زمان سالخوردگی حضرت ابراهیم است؛ چون حضرت در پاسخ پروردگار عرض میکند: وَ مِن ذُرِّیَّتی؛(۲) پیدا است ذرّیّه داشته؛ و ذرّیّه‌ی حضرت ابراهیم مال پیرمردی او است. اَّلحَمدُلله الَّذی وَهَبَ لی عَلَی الکِبَرِ اِسمٰعیلَ وَ اِسحٰق.(۳) حضرت در دوران جوانی و میان‌سالی و حتّی اوایل کهن‌سالی هم فرزندی نداشتند؛ فرزند مال اواخر کار است. پس این امامت مربوط است به اواخر دوران زندگی حضرت ابراهیم؛ در حالی که ابراهیم ده‌ها سال قبل از آن، پیغمبر بود و پیغمبرها رئیس دین و دنیایند؛ در این شکّی نیست امّا این امامت را بعد خدای متعال داد. پس این امامت یک مرحله‌ی دیگری است، یک چیز بالاتری است، یک امر معنوی است. مسئله‌ی امامت با این ترازوهای عرفیِ ما قابل اندازه‌گیری و توزین(۴) نیست؛ این همانی است که امام صادق (علیه السّلام) [در تبیین آن] در منیٰ  در حضور جمعیّت‌های مردم فریاد کشید: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ الاِمام؛(۵) پیغمبر، امام بود؛ امام به آن معنا [مدّ نظر است].

خب اینکه یک مقام والا و عالی است و انصافاً فهم آن هم از دسترس ما خارج است؛ حالا غیر از خود معصومین (علیهم السّلام)، نخبگان و بزرگانی بوده‌اند که به مفاهیم عالی امامت دست پیدا کرده‌اند؛ شاید در زمان خود ما هم کسانی باشند، قبل از ما هم کسانی بوده‌اند که ما دورادور اسم اینها را شنیده‌ایم یا آثارشان را دیده‌ایم؛ [مثل] مرحوم حاج میرزا جوادآقای ملکی‌تبریزی که تقریباً حدود صد سال قبل از دنیا رفته‌اند، در کتاب مراقبات راجع به امیرالمؤمنین و همین مقام امامت مطالبی را بیان میکنند؛ که ما دستمان به این چیزها نمیرسد.

شخصیّت بی‌نظیر امیرالمؤمنین (ع) از نظر معیارهای دنیایی
 با قطع نظر از این رتبهی معنوی بسیار والا و بسیار مهم، امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بر حسب معیارهای دنیایی و بشری هم یک شخصیّت بی‌نظیر است؛ بعد از پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شاید هیچ کس دیگر را نشود نشان داد با این خصوصیّاتی که در امیرالمؤمنین است؛ لذاست شما می‌بینید که به امیرالمؤمنین، پیروانش و غیر پیروانش ارادت دارند، از غیر شیعه، غیر مسلمان، غیر متدیّنِ به هیچ دین و مانند اینها، کسان زیادی دوست میدارند [ایشان را]؛ آنهایی که حالا شناخته‌اند و اطّلاعی از مفاهیم مربوط به این بزرگوار دارند، به آن حضرت ارادت دارند، آن حضرت را دوست دارند [که این] به خاطر خصوصیّاتی است که در این بزرگوار وجود داشته، که البتّه در این خصوصیّات، آنهایی که چشمگیرتر است، در درجه‌ی اوّل عدالت آن بزرگوار است؛ آن عدالت بی‌اغماض و گسترده و بدون هیچ ملاحظه؛ این عدالت عجیب و غریب که انسان واقعاً از شنیدن موارد این عدالت حیرت میکند؛ یا آن زهد و بی‌اعتنائی به دنیا برای شخص خود؛ این بزرگوار دنیا را آباد میکرد، مردم را به رشد و ترقّی مادّی و معنوی میرساند امّا برای خودش هیچ چیزی نمیخواست که آنچه از ایشان نقل شده واقعاً حیرت‌آور است؛ یا شجاعت آن بزرگوار، دل رحیم آن بزرگوار نسبت به ضعیفان، عزم راسخ آن بزرگوار نسبت به زورگویان و ستمگران و مستکبران، فداکاری او در راه حق، دریای حکمت او -گفتار او دریای حکمت، رفتار او کوه استوار- واقعاً یک چیزهای عجیبی در زندگی این بزرگوار وجود دارد و این صفات عجیب و غریب [در او] جمع شده که دشمنان ایشان هم به آنها اعتراف کرده‌اند که حالا مجال نیست که من بگویم. [مثلاً] عروةبن‌زبیربه پسر خودش که از حضرت بدگویی کرد، یک جمله‌ای گفت که حیرت‌آور و تعجّب‌آور است؛ گفت: «او را خدا بزرگ کرده و هر کار بکنند، اعتلای او و رشد او بیشتر خواهد شد»؛ در حالی که خانواده‌ی زبیر، بخصوص فرزندان عبدالله‌بن‌زبیر، اصلاً کلّاً با امیرالمؤمنین بد بودند. خب این مربوط به این بزرگوار است و در همه‌ی این خصوصیّات هم این بزرگوار در اوج کمال است؛ یعنی این خصوصیّات در ایشان، در منتهای فراوانی و درخشان بودن وجود دارد؛ و اینها است که بایستی ما الگو قرار بدهیم.

تلاش برای پیشرفت و پیروی از خصوصیّات شخصی امیرالمؤمنین (ع)
 البتّه ما خیلی در این زمینه‌ها عقبیم؛ هم از لحاظ شخصی باید در این خصوصیّات به این بزرگوار اقتدا کرد و از ایشان پیروی کرد، هم در آداب حکومت کردن. خب امروز حکومت دست پیروان امیرالمؤمنین است؛ ما بایستی همین شیوه را، همین روش را، همین خصوصیّات را، همین عدالت را، همین شجاعت را، همین زهد را در عمل خودمان، در رفتار خودمان رعایت کنیم که البتّه ماها خیلی عقبیم؛ بایستی سعی کنیم، تلاش کنیم تا در این زمینه‌ها خودمان را به جلو ببریم.

نمونه‌ای از فداکاری و شوق امیرالمؤمنین (ع) به شهادت
 خب چون روز نوزدهم و روز ضربت خوردن این بزرگوار است، یک جمله‌ای را من در باب فداکاری این حضرت و شوق ایشان به شهادت عرض میکنم؛ این در نهج‌البلاغه است؛ خطبه‌ی ۱۵۶ نهج‌البلاغه. حضرت میفرماید وقتی که آیه‌ی «اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوِّا اَن یَقولوِّا ءامَنّا  وَ هُم لا یُفتَنون»(۶) وارد شد و بحث فتنه مطرح شد، من فهمیدم که تا پیغمبر در میان ما هست، این فتنه رخ نخواهد داد، این فتنه مال بعد از پیغمبر است؛ با پیغمبر صحبت کردم، از ایشان سؤال کردم، ایشان هم بیاناتی دارند که حالا در آن خطبه بیانات پیغمبر ذکر شده. وقتی که رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این مطالب را برای امیرالمؤمنین، شاگرد برگزیده‌ی خود، بیان میکنند، ظاهراً آن شور و شوق احساس تکلیف و احساس مسئولیّت در حضرت به هیجان می‌آید، یک جمله‌ای را با پیغمبر صحبت میکنند که من آن را برای شما میخوانم. فَقُلتُ یا رَسولَ اللهِ اَ وَ لَیسَ قَد قُلتَ لی یَومَ اُحُدٍ حینَ استُشهِدَ مَنِ استُشهِدَ مِنَ المُسلِمینَ وَ حیزَت عَنِّی الشَّهادَةُ فَشَقَّ ذٰلِکَ عَلَیَّ فَقُلتَ لی اَبشِر فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِن وَرائِک؛ میگوید من به پیغمبر عرض کردم -حالا با زبان ما- که یا رسول الله! یادتان هست در روز اُحُد وقتی که حمزه به شهادت رسید، دوستانمان عدّه‌ای به شهادت رسیدند و من با آن همه جراحتی که بر من وارد شده بود شهید نشدم، خیلی این بر من سخت آمد که من عقب ماندم و شهید نشدم، شما توجّه کردید، به من فرمودید که علی جان! مژده، تو هم شهید خواهی شد؛ یادتان هست؟ فَشَقَّ ذٰلِکَ عَلَیَّ فَقُلتَ لی اَبشِر فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِن وَرائِک؛ آن روز شما به من فرمودید که بشارت باد بر تو علی جان! شهادت در پی تو است و تو شهید خواهی شد. حالا کأنّه حضرت سؤال میکنند که خب حالا چند سال گذشته، پس چرا من شهید نشدم. فَقالَ لی اِنَّ ذٰلِکَ لَکَذٰلِک؛ پیغمبر در جواب این مطلب فرمود که علی جان! همین درست است، تو شهید خواهی شد. بعد فرمود: فَکَیفَ صَبرُکَ اِذاً؟ حالا که سرنوشت تو شهادت است، صبر تو بر شهادت چگونه خواهد بود؟ خب شهادت در میدان جنگ چیز دشواری نیست؛ مثلاً فرض کنید که آن روز انسان یک نیزه‌ای یا شمشیری میخورد، امروز یک گلوله‌ای میخورد، به شهادت میرسد؛ چیز مهمّی نیست. شهادت در میدانهای مبارزات بزرگ بعدی که انسان سختی‌هایی را تحمّل میکند، خیلی مهم است. امیرالمؤمنین بعد از یک دوران دشوار به شهادت رسیدند، آن هم در محراب و با آن کیفیّت دشوار. لذا پیغمبر فرمودند: فَکَیفَ صَبرُکَ اِذاً؟ وقتی شهادت نصیبت بشود، چه جوری صبر خواهی کرد بر شهادت؟ فَقُلتُ یا رَسولَ اللهِ لَیسَ هٰذا مِن مَواطِنِ الصَّبر؛ این جای صبر نیست؛ صبر بر امرِ تلخ است، بر امرِ نامطلوب انسان صبر میکند. وَ لٰکِن مِن مَواطِنِ البُشریٰ وَ الشُّکر؛ این از جاهایی است که انسان باید برای آن به خودش مژده بدهد و شکر کند خدا را. این طلب شهادت خصوصیّت امیرالمؤمنین است و حضرت مثل دیشبی به این مقصود رسیدند، آن وقتی که فریادی بلند شد که «تَهَدَّمَت وَ اللهِ اَرکانُ الهُدیٰ وَ قُتِلَ عَلیٌّ المُرتَضیٰ»؛(۷) این شهادت، از ضربتی که از آن، شهادت حاصل شد، دیشب برای امیرالمؤمنین (علیه السّلام) پیش آمد؛ صلوات الله علیه.

وجود نمونه‌هایی از اقتداکنندگان به امیرالمؤمنین (ع) در زمان حاضر
 خب، خدا را شکر که مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند و دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمؤمنین اقتدا کردند و [از او] پیروی کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند، آرزوی شهادت داشتند و خدای متعال نصیب کرد شهادت را. شهید سلیمانی را دشمنان تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند؛ این بزرگوار به دوستانش گفته بود که اینها تهدید میکنند من را به چیزی که دارم در کوه و بیابان و پست و بلند دنبالش میگردم؛ من را به آن تهدید میکنند! خب خداوند ان‌شاءالله ما را پیرو این راه قرار بدهد؛ ما را جزو برخورداران از این مزیّت بزرگ ان‌شاء‌الله قرار بدهد.

ویژگی‌های بارز و مهمّ شهید مطهرّی: ۱) تولید و نشر فکر در کنار تسلّط به مسائل فکری
 امّا روز معلّم. روز معلّم در جمهوری اسلامی برابر است با روز شهادت معلّم بزرگ مرحوم شهید مطهّری (رضوان الله تعالی علیه). خصوصیّتی در شهید مطهّری هست که این خصوصیّت را همه‌ی معلّمین -چه معلّمین حوزه‌های علمیّه، چه معلّمین دانشگاه‌ها، چه معلّمین مدارس و آموزش و پرورش- بایستی واقعاً الگو قرار بدهند و برای آنها باید الگو باشد. خب مرحوم شهید مطهّری، مرد دانشمندی بود، مرد متفکّری بود، واقعاً عالِم بود، فیلسوف بود، فقیه بود، به مسائل فکری تسلّط کامل داشت؛ این خصوصیّات در این بزرگوار بود لکن آن خصوصیّت خیلی مهم و ویژگی ایشان این بود که هم تولید فکر میکرد، هم نشر فکر میکرد؛ نشر فکر خیلی مهم است. این بزرگوار آرام نمی‌نشست، آرام و قرار نداشت؛ ما دیده بودیم؛ ایشان دائم در فکر بود، دائم دغدغه داشت که فکر درست را، فکر متقن و عمقی را بین مخاطبان خود نشر بدهد؛ و یک جهاد نرم‌افزاریِ به تمام معنا را ایشان در طول سالیان متمادی شروع کرده بود؛ با امواج مهاجم روبه‌رو میشد و سینه‌به‌سینه میشد و با آنها برخورد میکرد و بر آنها غلبه پیدا میکرد. مسئله هم برای او فقط امواج فکری مارکسیستی و شرقی نبود؛ چه شرقی، چه غربی؛ چه تفکّرات مارکسیستی، چه تفکّرات لیبرالیستی رایج در غرب؛ با همه‌ی اینها مواجه میشد. انسان کتابهای آن بزرگوار را که نگاه کند [مشاهده میکند]؛ خب ما از نزدیک هم شاهد فعّالیّت ایشان بودیم.

۲) هدایت مخاطب، نزدیک کردن ظرفیّتهای فکری و علمی به نیازهای جامعه
 مخاطب خودش را هدایت میکرد و به مخاطب خودش در مسیر فکر درست، طمأنینه و آرامش و اطمینان میبخشید. شهید مطهّری مسئولیّت‌شناس بود، تکلیف‌گرا بود، واقعاً دغدغه‌ی تکلیف داشت. هرگز بیکار نماند؛ میراث علمی پیشینیان در اختیارش بود، خود او هم اندوخته‌های فراوانی را بر آن افزوده بود، و همه‌ی اینها را در اختیار مخاطبانش میگذاشت؛ چه در کلاس‌های درس در دانشگاه و در برهه‌ای از زمان در حوزه -حوزه‌ی قم که میرفت؛ خب در حوزه‌ی قم کلاس‌های درس داشت- و چه در نوشته‌جات و چه در سخنرانی‌هایی که در دیدارهای دانشگاهی و دانشجویی فراوانِ متعدّد و دیدارهای گوناگون، ایشان سخنرانی کرده بود. به هر حال وضع فکری و وضع عملی این بزرگوار این بود؛ و اینها را به نسل بعد منتقل میکرد. و مهم این بود که همه‌ی ظرفیّتهای حوزه‌ی فکر را و حوزه‌ی علم را به مرحله‌ی مورد نیاز و نیازهای جامعه نزدیک میکرد و میکشاند؛ یعنی اولویّتهای جامعه معیار تلاش او بود؛ نگاه میکرد اولویّتهای فکری جامعه را پیدا میکرد و خوب می‌شناخت و انصافاً خوب تشخیص میداد و همه‌ی این ظرفیّت فکری را میکشاند به سمت این اولویّتها.

انتقال اندوخته‌های علمی به نسل بعد و صیانت از فکر مخاطب؛ مسئولیت سنگین معلّمان
 خب جامعه‌ی ارزشمند معلّمین عزیز ما این را باید چهارچوب کار خودشان قرار بدهند. کار معلّم، انتقال اندوخته‌های علمی و میراث علمیِ بشر به نسل بعد است. بایستی اینها را با امانت تمام، با توانایی و مهارتِ تمام به نسل بعد منتقل کند و آماده کند مخاطبان خودش را، شاگردان خودش را برای اینکه اهل فکر بار بیایند و بر این اندوخته‌ها بیفزایند؛ این جزو کارهای مهمّ معلّم است؛ این مسئولیّت سنگینی است و احساس مسئولیّت زیادی نیاز دارد؛ باید دغدغه‌ی معلّم این باشد. همچنین معلّمین توجّه داشته باشند و این هم یکی از مسئولیّتهای مهمّ معلّمین است که باید از فکر مخاطب خودشان -دانشجو و دانش‌آموز و جوان و طلبه و غیره- صیانت کنند؛ همچنان که شهید مطهّری این کار را میکرد.

معلّمان؛ افسران سپاه پیشرفت کشور و لزوم باور این نقش از سوی خود آنها
 خب، خوشبختانه امروز در کشور ما امکان آموزش به صورت خیلی گسترده‌ای وجود دارد. در گذشته حتماً این مقدار امکان آموزش در سرتاسر کشور برای جوانها و نوجوان‌ها و کودکها حتّی فراهم نبوده که امروز به برکت انقلاب اسلامی، به برکت جمهوری اسلامی این امکان در اختیار است. این امکان در اختیار معلّمین است و خود معلّمین عزیز ما هم یک بخش مهمّی از همین امکاناتند؛ یعنی واقعاً امکان آموزش با افزایش تعداد معلّمین، سواد بالای آنها و آمادگی‌های آنها، یک غنائی بحمدالله پیدا کرده. بنابراین میتوانیم این جور بگوییم که معلّمان، افسران سپاه پیشرفت کشورند. اگر حرکت عمومیِ پیشرفت کشور را به حرکت یک سپاه بخواهیم تشبیه بکنیم، افسران جوانِ این مجموعه عبارتند از معلّمان عزیز؛ و خود آنها باید این نقش را باور کنند. حالا من گفتم معلّمان جوان؛ به خاطر اینکه تعداد زیادی از معلّمین ما امروز جوانها هستند وَالّا معلّمان سالخورده و زحمت‌کشیده و کارکرده‌ای هم وجود دارند که سالیان درازی تلاش کرده‌اند و دل از معلّمی نمیکَنند. از بس برای معلّمی اهمّیّت قائلند، دل نمیکَنند و همین طور مشغول کار هستند، حتّی در دوران سالخوردگی. بالاخره خود معلّمها بایستی این نقش حیاتی و مهم را باور کنند. وقتی باور کردند، طبعاً به همان صورت احساس مسئولیّت میکنند.

لزوم جهاد مستمر و دائمی معلّمان برای مواجهه با تهاجم فکری دشمنان علیه جوانان
 یک روی دیگرِ این صفحه هم این است که در کشور ما در کمترزمانی جوانها و نوجوان‌های ما این جور مورد تهدید و تهاجم فکری و اخلاقی قرار داشتند. البتّه در دوران حکومت پهلوی، این تهاجم از سوی خود مسئولین کشور به وجود می‌آمد [امّا] امروز از سوی بیگانگان، از سوی دشمنان، از سوی منحرفین این تهاجم وجود دارد. خب معلّمین ما از آن طرف با آن ظرفیّت عظیم مواجهند، از این طرف با این تهاجمِ همه‌جانبه مواجهند؛ بایستی بین این دو، یک جهاد مستمرّ دائمی واقعی را بر عهده بگیرند و به معنای واقعی، مجاهدت کنند. باید کاری کنند که ریزشها نزدیک به صفر بشود و رویشها در حدّاکثر قرار بگیرد.

مسئولیّت بخشهای مختلف در قبال معلّمان و معرّفی جایگاه والای آنها
 البتّه دیگران هم در قبال جامعه‌ی معلّمان واقعاً مکلّفند. همه مکلّفیم در قبال جامعه‌ی معلّمان، مسئولیّتهای سنگین داریم. مسئله‌ی اصلی هم بالا بردن شأن معلّمی است. بنده در صحبتهای متعدّد روی این موضوع تکیه کرده‌ام، باز هم تکیه میکنم که شأن معلّمی بالا است؛ این را بایستی به همه تفهیم کنیم، و این باید به فرهنگ عمومی تبدیل بشود. در مورد کارگر هم عین همین قضیّه وجود دارد و عرض خواهم کرد. شأن معلّمی بایستی شناخته بشود؛ معلّمی یک کار بسیار بزرگ، کار بسیار مهم و کار بسیار باارزشی است. خود آموزش و پرورش باید نقش ایفا کند، رسانه‌ها باید نقش ایفا کنند؛ دستگاه‌های فرهنگی، دستگاه‌های تبلیغی باید نقش ایفا کنند و هدف همه‌ی اینها این باشد که جایگاه والای معلّم را به مردم معرّفی کنند. البتّه گشودن گره‌های معیشتی هم یک کار بسیار لازم و مهمّی است که بایستی انجام بگیرد، که این عمدتاً بر عهده‌ی دولت و بر عهده‌ی مجلس شورای اسلامی است.

نقش برجسته‌ی معلّمان و مادران در دوران بیماری کرونا
 جا دارد که من در پایان این بخش از عرایضم، از نقش ستودنی معلّمان در این دورانِ گرفتاری همه‌گیر و بیماری همه‌گیر یاد کنم که خدمات آموزشی را تعطیل نکردند و از راه دور، بهترین خدمات را ارائه دادند و زحمات معلّمان در مواردی مضاعف شد؛ یعنی واقعاً سختی‌های این کار را -که این کار یک سختی‌هایی مخصوص خودش دارد- تحمّل کردند؛ باید از آنها تشکّر کنیم. خانواده‌ها هم انصافاً کمک کردند؛ مخصوصاً مادران، و بنده صمیمانه از مادران دانش‌آموزان تشکّر میکنم. این راجع به عزیزان معلّم.

و امّا راجع به مسئله‌ی روز کارگر. خب ما سال گذشته در روز کارگر برنامه‌ی خوبی داشتیم؛ برنامه‌ی دورادور بود لکن با مراکز متعدّد کارگاهی و کارگری ارتباط تصویری پیدا شد؛ هم با کارگران و هم با کارآفرینان صحبت کردیم؛ حرفهای آنها را شنیدیم و مطالبی به آنها گفتیم. دیدار سال گذشته‌ی ما دیدار بسیار خوب و به‌یادماندنی‌ای بود. امسال متأسّفانه به خاطر رواج اخیر این ویروس منحوس، امکان این [برنامه] هم پیدا نشد؛ یعنی ممکن نشد که کارگران در یک جایی مجتمع بشوند و با آنها ولو از دور صحبت بکنیم. و این طور که میگویند، خطر این نوع تبعه‌ی(۸) انگلیسیِ این ویروس هم از بقیّه‌ی انواع ظاهراً بیشتر است!

خب درباره‌‌ی کارگر یک مسئله این است که ببینیم شأن کارگر چیست؛ یک مسئله این است که درباره‌ی حمایت از کارگران مطالبی عرض کنیم؛ یک مسئله هم، مسئله‌ی ایجاد کار، ایجاد اشتغال و کار در این باره است؛ دو سه جمله درباره‌ی هر کدام عرض میکنیم.

کارگران؛ ستون اصلی تولید و اقتصاد کشور
 امّا در مورد تمجید از کارگر، همین بس که دست کارگر، دستی است که خدای متعال و پیغمبر او این دست را دوست دارند. پیغمبر خدا دست کارگر را بوسید؛ برای ارزش کارگر همین اندازه بس است. جامعه‌ی کارگری حقّ بزرگی به گردن همه‌ی افراد جامعه دارد؛ چون در یک اقتصادِ مستقل که تولیدمحور است و میخواهد روی پای خودش بِایستد و وابستهی به این و آن نیست و در مسائل اساسیِ اقتصاد، تکیهی به خارج از کشور ندارد، در یک چنین اقتصادی، کارگر نقش عمده و اصلی را ایفا میکند؛ یکی از مهم‌ترین نقشها را کارگر ایفا میکند و ستون اصلی است. اقتصاد مستقل، وابسته‌ی به تولید داخلی است، تولید داخلی هم وابسته‌ی به کارگر است، بنابراین کارگر یک ستون اصلی است. این نقش هم از آن نقشهایی است که مردم بایستی به آن توجّه بکنند و به فرهنگ عمومی باید تبدیل بشود. همین طور که در مورد معلّمین گفتیم، در این زمینه‌ها هم بایستی رسانه‌ها، دستگاه‌های فرهنگی، دستگاه‌های تبلیغی کار کنند.

حقّ بزرگ کارگران در جمهوری اسلامی
 البتّه در جمهوری اسلامی حقّ کارگران بیش از جاهای دیگر است؛ علّت هم این است که در جمهوری اسلامی از اوّلِ تشکیل این نظام، دشمنان و بیگانگان و بدخواهان تلاش کردند جامعه‌ی کارگری را در مقابل جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ خیلی وسوسه کردند، و جامعه‌ی کارگری محکم ایستاد، در خدمت نظام ایستاد، در کنار نظام ایستاد، در دفاع مقدّس به معنای واقعی کلمه حضور پیدا کرد، و این حقّ بزرگ را هم اینها بر جمهوری اسلامی دارند؛ و عدّه‌ای از کارگران عزیز ما جان خودشان را در دفاع مقدّس فدا کردند.

حمایت از کارگران و آثار و برکات آن
 امّا مسئله‌ی حمایت از کارگران، مسئله‌ی بسیار مهمّی است و من روی این هم در صحبتهایی که درباره‌ی کارگران کرده‌ام، همیشه تکیه کرده‌ام و امروز هم تکیه میکنم. شعار امسال ما این بود: «تولید، پشتیبانی‌ها و مانع زدایی‌ها»؛(۹) خب، یکی از مهم‌ترین انواع پشتیبانی از تولید، پشتیبانی از کارگران و حمایت از کارگران است؛ اگر میخواهیم از تولید داخلی کشور، تولید ملّی کشور حمایت کنیم، باید از کارگران حمایت بکنیم؛ این یک قلم مهم از پشتیبانی است. البتّه این را هم توجّه داشته باشیم که حمایت از کارگر، در واقع حمایت از ثروت ملّی است؛ یعنی اگر کارگر یک کشور فعّال باشد، بانشاط باشد، خوب کار کند، این کشور به ثروت ملّی میرسد و این ثروت ملّی برای او آبرو درست میکند، این ثروت ملّی برای او اقتدار به وجود می‌آورد؛ بنابراین کارگران، استقلال هم برای کشور می‌آورند، قدرت هم می‌آورند، آبرو هم می‌آورند؛ اگر شما از کارگر حمایت کردید، اینها آثار و برکات آن است.

انواع حمایت از کارگران: ۱) مهارت‌آموزی
 البتّه حمایت از کارگر که میگوییم فقط این نیست که مثلاً هر سالی یا هر دو سالی، پایه‌ی حقوقی اینها را به تناسب تورّم بالا ببریم؛ این یک نوع از حمایت است؛ لکن حمایتهای دیگری هم وجود دارد که بایستی به آنها توجّه کرد. یکی عبارت است از مسئله‌ی مهارت‌آموزی کارگران؛ باید برنامه‌ریزی وسیعی صورت بگیرد برای اینکه ما به کارگرانمان -چه کارگر صنعتی، چه کارگر کشاورزی و انواع کارگرها- مهارت بیاموزیم و سطح مهارتشان را بالا ببریم، سطح تخصّصشان را بالا ببریم که این، هم برای خود آنها فوق‌العاده نافع است، هم به کار کیفیّت میدهد و کار را باارزش میکند؛ این یک جور پشتیبانی است.

۲) بیمه و بهداشت و درمان
 مسئله‌ی بیمه و بهداشت و درمان هم یک مسئله‌ی مهمّی است در حمایت [آنها]؛ بیمه‌ی کارگران و بهداشت و درمانشان لازم است که البتّه در بعضی از بنگاه‌های مردمی این [موضوع] به طور خوبی رعایت میشود؛ باید همه رعایت کنند و بایستی این یکی از مسائل اصلی بحث کارگری محسوب بشود.

۳) امنیّت شغلی
 مسئله‌ی امنیّت شغلی و ضمانت حفظ کار هم یکی از انواع حمایتها است؛ یعنی کارگر باید دغدغه‌ نداشته باشد که این کارش میماند یا از او میگیرند. یکی از دلایل مهمّی که ما روی تعطیلی کارخانه‌جات این‌ قدر حسّاسیم، به خاطر همین است -که حالا من بعد در این زمینه‌ها یک جمله‌ای اشاره خواهم کرد- کارگر باید امنیّت شغلی داشته باشد و بداند که کار او و شغل او تضمین‌شده است.

۴) مسکن
 یک موضوع دیگر، مسکن کارگران است که مهم است. امروز بخش مهمّی از درآمد کارگران صرف اجاره‌ی مسکن میشود؛ برای مسکن کارگران باید فکر اساسی کرد. البتّه من شنیدم که امسال مجلس شورای اسلامی این را در بودجه گنجانده‌اند که اگر چنانچه انشاءاﷲ همین جور باشد و بخوبی عمل بشود و تحقّق پیدا کند، کمک بزرگی است.

۵) ایجاد رابطه‌ی منطقی و عادلانه میان کارگر، کارفرما و دولت
 یک حمایت دیگر به طور کلّی ایجاد روابط منطقی و عادلانه میان کارگر و کارآفرین و دولت است؛ ایجاد یک روابط عادلانه که این هم حمایت از کارگران است؛ و این البتّه جزو مسئولیّتهای وزارت کار است که باید در این زمینه‌ها کار کنند.

یک موضوع مهمّ دیگر که در باب کار و کارگر بایستی به آن پرداخت، موضوع تولید اشتغال و تولید کار است که این هم موضوع مهمّ دیگری است که اگر دولتها برنامه‌ریزی درستی در مورد ایجاد اشتغال داشته باشند و این برنامه‌ریزی را با دقّت و با انضباط دنبال بکنند و از امکانات و ظرفیّتهای کشور و ظرفیّتهای بخش خصوصی برای ایجاد اشتغال استفاده بکنند، به نظر ما این کمک بزرگی به اقتصاد کشور و به پیشرفت کشور خواهد کرد و سلامت اقتصاد کشور و رشد اقتصادی وابسته‌ی به این [موضوع] است.

برکات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایجاد اشتغال، و تبعات منفی بیکاری
 من میخواهم این را عرض بکنم که ایجاد اشتغال فقط برکات اقتصادی ندارد، بلکه برکات اجتماعی هم دارد، برکات سیاسی هم دارد. خود کار و اشتغال برای مردم و بخصوص برای نسل جوان، مایه‌ی نشاط و تحرّک و شوق و زنده بودن و سرحال بودن است. شما ببینید کارگری یا کارآفرینی که میتواند کار بکند و تلاش میکند و کار میکند و کارش موفّق است، چطور سرحال و بانشاط است! نقطه‌ی مقابل: بیکاری بستر فساد است، بستر بدبینی و بدگویی است، بستر اعتیاد است، بستر انحرافات اخلاقی است، حتّی بستر انحرافات امنیّتی است. بنابر‌این، مسئله‌ی کار صرفاً یک مسئله‌ی مربوط به اقتصاد نیست؛ ایجاد اشتغال، ایجاد کار، یک مسئله‌ی همه‌جانبه و چندجانبه است و خیلی مهم است. دولتها بایستی یکی از برنامه‌های مهمّشان را این قرار بدهند که چگونه ایجاد اشتغال کنند؛ این برنامه‌ها را باید داشته باشند؛ اینها مورد توقّع مسائل اقتصادی است.

تعطیلی کارخانه‌ها، ضربه به تولید و خیانت به استقلال کشور
 آن وقت در اینجا من باید یک هشداری بدهم به آن کسانی که موجب شدند کارخانه‌ها به تعطیل کشانده بشود. متأسّفانه کارخانه‌های متعدّدی به تعطیل کشانده شده‌اند که ما گزارشهای بعضی‌هایش را دیده بودیم، از بعضی‌ها هم حالاها داریم بیشتر مطّلع میشویم. کسانی به خاطر منافع خودشان کارخانه را به یک شکلی میگیرند، بعد برای اینکه از زمین آن کارخانه استفاده کنند، کارگر را به یک شکلی اخراج میکنند و ابزار کارخانه و آلات کارخانه را به پول تبدیل میکنند، بعد هم زمین را نگه میدارند تا در فرصت مناسبی تبدیل کنند به ساختمان و ارزش افزوده‌ی باطل و حرامی را برای خودشان در این زمینه به دست بیاورند، چه بدانند و چه ندانند، این در واقع یک خیانت است. بعضی‌ها قصد خیانت ندارند و فقط قصد منافع شخصی خودشان را دارند، امّا این خیانت است؛ خیانت به استقلال کشور است، خیانت به اقتصاد کشور است، خیانت به مردم است و خیانت به کارگران است؛ این ضربه‌ی به تولید است. وقتی که کارگر بیکار شد و کارخانه از کار افتاد، محصول آن کارخانه بایستی از خارج وارد بشود؛ آن وقت همین مشکلاتی که ما امروز در واردات داریم پیش می‌آید؛ علاوه بر اینکه منابع مالی کشور و منابع ارزی کشور باید برود خارج، با مشکلات تحریم و این حرفهایی که هست مواجه خواهیم شد. این [مسئله] هم به خاطر آن است که سرمایه‌ی اصلی کشور را که سرمایه‌ی تولید است، بعضی‌ها تعطیل میکنند.

بیکاری کارگران، ظلم به شاغلین
 و علاوه‌ی بر این، وقتی یک عدّه‌ی زیادی از کارگران بیکار شدند، به آن کسانی هم که شاغلند ظلم میشود؛ چون عرضه‌ی کارگر وقتی زیاد شد، به طور طبیعی ارزش کار او پایین می‌آید؛ وقتی بیکار زیاد شد، آن کسی هم که شاغل است به قدر استحقاقش استفاده نمیکند. بنابر‌این، اینها خیلی مهم است. دستگاه‌های ذی‌ربط باید بِجِد فکر کنند. در دولت، دستگاه‌های ذی‌ربط در این قضیّه عمدتاً وزارت صنایع، وزارت کشاورزی و این وزارتهایی که کار تولید میکنند، اینها هستند و بایستی نقش ایفا کنند. البتّه ابعاد این موضوع از اینها وسیع‌تر است؛ حالا من یک مختصری بیان کردم. یکی از برنامه‌های اصلی اقتصاد کشور این است و بایستی با کسانی که دستگاه‌های موجود را به هر نحوی به تعطیلی میکشانند، واقعاً برخورد بشود.

فعّال شدن کارگاه‌های کوچک و متوسّط در سطح کشور، یکی از راه‌های تولید ثروت و ایجاد اشتغال
 و یکی از چیزهایی هم که من قبلاً هم سفارش کرده‌ام -که این البتّه اظهار نظر کارشناسان اقتصادی است؛ ما از آنها شنیدیم، از آنها یاد گرفتیم-  [این است] که کارگاه‌های متوسّط و کوچک در سطح کشور باید فعّال بشوند؛ البتّه این کارگاه‌های بزرگ مهمّند برای کشور، امّا گسترش کارگاه‌های کوچک و متوسّط که برای همه‌جا و برای همه فایده دارد، هم تولید ثروت است برای عموم، برای طبقه‌ی متوسّط، برای طبقه‌ی ضعیف، هم ایجاد اشتغال است در همه‌ی جوانب کشور و نواحی کشور که هزاران مورد را در سراسر کشور شامل میشود؛ بایستی اینها را زنده کنند.

تقویت واقعی تولید ملّی؛ موفّق‌ترین راه برای خنثی کردن و رفع تحریمها
 آخرین مطلب هم در مورد مسائل مربوط به کارگری این است که [چون] این روزها چون صحبت تحریم و تحریمها و مانند اینها است -البتّه مدّتها است و چند سال است که بحث تحریمها مطرح است، این روزها هم مطرح است- به نظر ما بهترین و موفّق‌ترین کار برای خنثی کردن تحریمها همین تلاش واقعی -نه تلاش شعاری؛ تلاش واقعی- برای تقویت تولید ملّی است. اگر ما توانستیم تولید ملّی را درست تقویت کنیم، به معنای واقعی کلمه تقویت کردیم و دنبال کردیم، با برنامه‌ریزی، با پیگیری این را دنبال کردیم، مطمئن باشید که تحریمها اوّل خنثی میشوند، بعد هم برطرف میشوند؛ یعنی طرف  مقابل وقتی دید که کشور از تحریم ضربه نخورد و زنده شد و تلاش درونی او بیشتر شد، خودش ناگزیر میشود که تحریم را بردارد. خب این مطالب تمام شد.

انتخابات؛ فرصتی بی‌نظیر برای استحکام پایه‌های کشور
 یک جمله درباره‌ی انتخابات و مسائل پیرامون انتخابات عرض بکنم. دو مطلب را میخواهیم عرض کنیم: یکی اینکه انتخابات به معنای واقعی کلمه یک فرصت مهم است و نباید مردم را دلسرد کرد از انتخابات؛ این یک مطلب. یک مطلب دیگر هم این است که انتخابات را با حرفهای بیهوده و وعده‌های فریبنده و بدون پشتوانه نباید خراب کرد. به معنای واقعی کلمه کسانی که مایلند در این کارزار انتخاباتی وارد بشوند، فکر کنند، به معنای حقیقی کلمه کار ارائه بدهند به مردم.

 در مورد مطلب اوّل، خب انتخابات انصافاً یک فرصت بی‌نظیر است؛ یعنی یک فرصت بی‌بدیلی است؛ هیچ چیز دیگری جای انتخابات را برای کشور و استحکام پایه‌های اقتدار کشور نمیگیرد. انتخابات حضور مردم است و وقتی مردم حاضر باشند، نظام را هیچ قدرتی نمیتواند تکان بدهد. مظهر مهمّ حضور مردم هم انتخابات است. بنابراین کسانی که در انتخابات شرکت میکنند، در واقع برای اقتدار کشورشان، برای حفظ کشورشان، برای امنیّت خودشان و آینده‌ی کشور و سرنوشت کشور دارند تلاش میکنند.

برگزاری انتخابات سالم در طول جمهوری اسلامی
 یک عدّه‌ای مردم را دلسرد میکنند با خدشه کردن در انتخابات، خدشه کردن در نوع دست‌اندرکارانی که در انتخابات هستند، چه شورای محترم نگهبان، چه دیگر دستگاه‌ها؛ در کار اینها خدشه میکنند؛ این غلط است. ما از اوّل انقلاب تا امروز که خب انتخابات‌های فراوانی داشتیم -ده‌ها انتخابات انجام گرفته- این انتخابات همه سالم انجام گرفته؛ ممکن است یک تخلّفات کوچکی در گوشه و کنار شده باشد ـ-و در بعضی از موارد شده- امّا در نتایج انتخابات هیچ تأثیری نداشته. چون بنده مسئله را دنبال کردم؛ در یک مواردی شکایت کردند، ما دنبال کردیم مسائل را -یعنی یک جاهایی بود که شکایت شده بود که این تخلّفات انجام گرفته، پیگیری کردیم، بررسی کردیم، تحقیق جدّی کردیم از نزدیک- هرگز تخلّفی که خلاف امانت باشد یا در نتیجه‌ی انتخابات تأثیر داشته باشد، مطلقاً در انتخابات‌های ما اتّفاق نیفتاده؛ انتخابات‌های ما سالم و همراه با امانت و سلامت بوده است. این مطلب اوّل.

لزوم پرهیز از بی‌انصافی نسبت به برگزاری انتخابات
 البتّه بعضی‌ها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجه‌ی انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند؛ و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند و کسانی را که انتخابات را برگزار کردند -در هر بخشی [باشند]- متّهم میکنند؛ گاهی هم مثل سال ۸۸ اغتشاش راه می‌اندازند، که البتّه آن متّهم کردن‌ها بی‌انصافی است، آن اغتشاش ایجاد کردن‌ها جرم است. بعضی این‌ جور هستند. این غلط است، یعنی نبایستی این کار را انجام داد. بنابراین این یک مسئله است.

لزوم ارائه‌ی برنامه و پرهیز از اظهارات بدون پشتوانه از سوی داوطلبان انتخابات
 مسئله‌ی بعد این است که بعضی از کسانی که وارد میدان انتخابات میشوند اظهاراتی میکنند که این اظهارات، اظهارات خوبی نیست، حرفهای فریبنده است، حرفهایی است که هیچ پشتوانه‌ی فکری و پشتوانه‌ی برنامه‌ای ندارد؛ همین ‌طوری یک چیزی ادّعا میکنند، یک چیزی میگویند، بدون اینکه امکانات کشور را در نظر بگیرند یا حتّی بدانند. خیلی از برادران که در این میدان وارد میشوند، از بسیاری از ظرفیّتهای کشور شاید خیلی مطّلع هم نباشند؛ بدون اینکه حالا محاسبه‌ی درستی شده باشد، یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک وعده‌ای میدهند. اینها خوب نیست، بایستی برنامه ارائه بشود به معنی واقعی کلمه؛ بایستی جوری باشد که کارشناسان وقتی نگاه میکنند به حرف زدن کسی که داوطلب است و حرف میزند با مردم، در دلشان تصدیق کنند که این حرف، حرف متقن و خوبی است.

لزوم پایبندی داوطلبان انتخابات به قانون اساسی
 بعضی اوقات هم حرفهایی از بعضی صادر میشود که نشان‌دهنده‌ی این است که اساس قانون اساسی را کأنّه قبول ندارند. خب کسی که میخواهد وارد میدان ریاست جمهوری بشود و داوطلب نشستن بر مسند ریاست جمهوری کشور است، بایستی به اسلام معتقد باشد، به رأی مردم معتقد باشد، به قانون اساسی معتقد باشد؛ اینها را بایستی اعتقاد داشته باشد وَالّا [اگر] نداشته باشد که خب شایسته‌ی این معنا نیست. حرفهایی گاهی شنیده میشود که متناسب با این وظیفه‌ی مهم نیست؛ این را ما درخواست داریم و جدّاً مطالبه میکنیم که رعایت کنند.

اهمّیّت مراقبت مسئولین از تکرار سخنان دشمنان
 البتّه از بعضی از مسئولین کشور هم این روزها حرفهایی شنیده شد که برای انسان مایه‌ی تعجّب و مایه‌ی تأسّف است، و شنیدیم که رسانه‌های دشمن و مخالف جمهوری اسلامی هم این حرفها را پخش کردند. انسان واقعاً متأسّف میشود وقتی که این مطالب را می‌شنود. بعضی از این حرفها تکرار حرفهای خصمانه‌ی دشمنان ما است، تکرار حرفهای آمریکا است. حالا مثلاً فرض کنید آمریکایی‌ها سالها است از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه‌ بشدّت ناراحت و ناراضی‌اند؛ از نیروی قدس ناراحت بودند به خاطر این، از شهید سلیمانی ناراحت بودند به خاطر این، شهید سلیمانی را به شهادت رساندند به خاطر این؛ هر چیزی که عامل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه باشد، برای آنها بد است. ما نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که ما داریم حرف آنها را تکرار میکنیم؛ چه درباره‌ی نیروی قدس، چه درباره‌ی شخص شهید سلیمانی. سیاست کشور تشکیل شده از انواع برنامه‌های اقتصادی، برنامه‌های نظامی، برنامه‌های اجتماعی، برنامه‌های علمی و فرهنگی، از جمله مناسبات دیپلماسی و مناسبات خارجی؛ مجموع اینها سیاست یک کشور را تشکیل میدهد. همه با هم باید تلاش کنند، همه با هم باید پیش بروند. اینکه این بخش آن بخش دیگر را نفی بکند، آن، این را نفی بکند، اصلاً معنی ندارد، این خطای بزرگی است که از مسئول جمهوری اسلامی و مسئولین جمهوری اسلامی نباید این خطا سر بزند.

نیروی قدس، عامل تحقّق سیاست عزّتمند جمهوری اسلامی در منطقه
 انصافاً نیروی قدس بزرگ‌ترین عامل مؤثّر در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در منطقه‌ی غرب آسیا است؛ نیروی قدس در منطقه‌ی غرب آسیا یک سیاست مستقلّ جمهوری اسلامی را و سیاست عزّت‌مدار جمهوری اسلامی را تحقّق بخشیده.

اصرار غربی‌ها بر انفعال و تبعیّت جمهوری اسلامی از آنها، و سیاست مستقلّ ما
 غربی‌ها اصرار دارند که سیاست خارجی کشور متمایل به آنها و زیر پرچم آنها باشد؛ آن هم به شکل تبعیّت؛ میل غربی‌ها این است؛ چون سالها این جور بوده است؛ هم در زمان اواخر قاجار، هم در دوران طولانی حکومت پهلوی، ایران تحت سیطره‌ی سیاستهای غرب بوده؛ انقلاب آمده و ایران را از تحت سیطره خارج کرده؛ در تمام چهل سال، تلاش غربی‌ها -چه آمریکا، چه اروپا- برای این بوده است که آن سیطره‌ی قبلی خودشان را بر این کشور ادامه بدهند؛ لذا شما می‌بینید جمهوری اسلامی با چین ارتباط برقرار میکند، آنها عصبانی میشوند، با روسیه ارتباط سیاسی یا اقتصادی برقرار میکند، آنها ناراحت میشوند، عصبانی میشوند؛ با همسایگان میخواهیم ارتباطات را برقرار کنیم آنها وارد میشوند، ‌ همسایه‌های بیچاره‌ی ضعیف ما را زیر فشار قرار میدهند و مانع میشوند. اینها مواردی است که ما شاهدش بودیم و بنده موارد متعدّدی را سراغ دارم از کشورهای عربی و کشورهای همسایه که مسئولین عالی‌رتبه‌شان حتّی میخواستند به ایران سفر کنند، [امّا] آمریکایی‌ها رفتند مانع شدند که سفر نکنند؛ یعنی اینها با هر گونه تحرّک دیپلماسی ما مخالفند. ما نمیتوانیم در مقابل این خواست آنها منفعل عمل کنیم؛ ما باید مستقل و عزّتمند و پُرتلاش و پُرتوان عمل کنیم و این کار را در منطقه بعضی‌ها کرده‌اند و بحمدالله به نتیجه رسیده‌اند.

تعیین سیاست خارجی همه‌ی کشورها در مجامع بالادستی و نه وزارت خارجه
 این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمیشود. سیاست خارجی در همه‌ جای دنیا مربوط به مجامع بالادستی وزارت خارجه است؛ مجامع بالادستی و مسئولین عالی‌رتبه‌ی کشور هستند که سیاست خارجی را [تعیین میکنند]؛ البتّه وزارت خارجه هم در اینها مشارکت دارد، لکن این جور نیست که تصمیم‌گیری، تابع وزارت خارجه باشد؛ نه، وزارت خارجه مجری است؛ سیاستهای خارجی را [اجرا میکند]؛ اینجا در کشور ما هم همین جور است؛ در شورای عالی امنیّت ملّی که همه‌ی مسئولین در آنجا حضور دارند، تصمیم‌گیری میشود و وزارت خارجه با شیوه‌های خودش بایستی آنها را عملی بکند و پیش ببرد. به هر حال نباید ما جوری حرف بزنیم که معنایش این است که سیاستهای کشور را باور نداریم و قبول نداریم. باید مراقب باشیم؛ مراقب دشمن شاد کردن هم باشیم؛ واقعاً جوری نباشد که دشمن را شاد کنیم. من امیدوارم ان‌شاء‌الله خداوند به همه‌ی مسئولین کشور که واقعاً مایلند به نظام جمهوری اسلامی، به کشورشان، به میهنشان، به مردمشان خدمت کنند، توفیق بدهد تا بتوانند این کار را با بهترین وجهی انجام بدهند.

امیدواریم خدای متعال ما را به آنچه رضای او و نصرت او در آن هست موفّق بدارد و ان‌شاء‌الله بتوانیم این راه را برویم و خداوند ما را از دعای ولیّ عصر (ارواحنا فداه) و رضایت آن بزرگوار برخوردار کند. این شبها دعا برای تعجیل فرج مهم است، دعا برای وجود مبارک امام زمان (سلام‌ الله علیه و عجّل الله فرجه و ارواحنا فداه) خیلی مهم است؛ آن بزرگوار هم شما را دعا خواهند کرد؛ وقتی شما دعا میکنید ایشان را، ایشان هم شما را دعا میکنند و دعای آن بزرگوار دعای مستجابی است؛ ان‌شاء‌الله خداوند ما را از دعای آن بزرگوار برخوردار کند و ارواح طیّبه‌ی شهدای بزرگوار و روح مطهّر امام بزرگوارمان که حقّاً جای ایشان خالی است، از ما راضی و شاد کند.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته


۱) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۲۴؛ «... من تو را پیشوای مردم قرار دادم‌ ...»
۲) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۲۴؛ «... از دودمانم [چطور]؟ ...»
۳) سوره ابراهیم ، بخشی از آیه‌ی ۳۹؛ «سپاس خدای را که با وجود سالخوردگی، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید ...»
۴) وزن کردن
۵) کافی، ج ۴، ص ۴۶۶
۶) سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی ۲؛ «آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟»
۷)  بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۸۲
۸) دنباله
۹) بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱۲/۳۰)