خط حزبالله ۶۸ | خدمت فلسفه وجود ما
رهبر انقلاب:«اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری باشکوه و مظلومانهی آتشنشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کمادّعا و بااخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.»۹۵/۱۱/۱۰ این جملات، طلیعه پیام رهبر انقلاب، ده روز پس از حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکوی تهران، برای آتشنشانان فداکار این حادثه است. پیامی که در آن تعبیر «شهدای خدمت» برای آتشنشانان از سوی ایشان استفاده شد: «اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفهی پرخطرند و هرگز فراموش نخواهند شد انشاءا... .» ۹۵/۱۱/۱۰
شصت و هشتمین شمارهی هفتهنامهی خبری-تبیینی خط حزبالله با سخن هفتهای در خصوص خدمت به مردم؛ با عنوان «خدمت فلسفه وجود ما» منتشر شد.
گزارش هفتهی این شماره با عنوان «گام دوم برای تحقق یک آرمان» به بررسی جایگاه انقلاب اسلامی در دهه چهارم انقلاب اختصاص یافتهاست.
عکس ویژهی این هفتهی نشریه، تصویری از حضور حضرت آیتا... خامنهای در تظاهرات علیه رژیم پهلوی در مشهد، سال ۱۳۵۷ است.
شصت و هشتمین شمارهی هفتهنامهی خط حزبالله به روح پرفتوح شهید علی امینی و همه ۱۶ آتشنشان مدفون در قطعه ۵۰ بهشت زهرا تقدیم شده است.
نسخهی PDF نشریه در سه نسخهی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته است و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند.
برای دسترسی به آرشیو نشریه هم میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
نسخه تابلو اعلانات | دریافت "خط حزبالله" نسخهی مطالعه (A۴) | دریافت نسخهی چاپ (A۳)
حضور رهبر انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا
حضرت آیتالله خامنهای، صبح امروز (چهارشنبه) و به مناسبت ایامالله دههی مبارک فجر، با حضور در حرم مطهر امام خمینی (رحمهالله) و گلزار شهدای بهشت زهرا، یاد بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و شهدای گرانقدر را گرامی داشتند. رهبر انقلاب اسلامی همچنین بر مزار رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام با قرائت قرآن، غفران و رحمت و عفو الهی را برای آن مرحوم مسئلت کردند. ایشان همچنین بر مزار شهدای آتشنشان حادثهی پلاسکو، شهدای مدافع حرم و شهدای منا نیز حضور یافتند.
عبد صالح | انقلاب قرآن
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پنجمین قسمت از مجموعه چندرسانهای عبدصالح، خاطرهای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی رحمهالله در سال ۱۳۵۷ به کشور و ماجرایی دربارهی انس ایشان با کلامالله مجید را منتشر کرد. عنوان این قسمت «انقلاب قرآن» است و بخشی از فایل صوتی خاطرهی رهبر انقلاب برای اولین بار پس از سی و سه سال در این برنامه منتشر میشود.
متن خاطرهی رهبر انقلاب اسلامی:
بیانات در جلسه درس تفسیر قرآن کریم ۱۳۶۰/۱۱/۰۹
امام که آمده بودند ایران - سال ۵۷ - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، روزی که ایشان وارد شدند آنجا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسهی رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همهی دورشان را گرفته بودند، میبوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،[گفتم] بعد میرویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهراً، یا یکی دو شب بود که آن مدرسهی علوی بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیهی برادرانی که عضو شورای انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن میخوانند. حالا کِی است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایی که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطهی اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولولهی جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمدهاند، رفتهاند. حالا غیر از اینکه مردم آمدهاند مراجعه کردند، افراد خصوصی، سیاستمداران، روحانیون، - نمیدانم - دوستان قدیمی، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکی پیشنهاد کرده، یکی پرسیده، یکی چیزی گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدّهای بخواهند ملاقات کنند، یک عدّهای کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همهی این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبری نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنی امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمیرفت؛ مرتب قرآن میخواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که اینجوری است.
۱۳۷۶/۱۱/۱۴
یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلیکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلیکوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر میخواسشت جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم میریختند و اصلاً اجازه نمیدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. میخواستند دور امام را بگیرند.
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آنجا در یک قسمت، کارهایی را که من عهدهدار بودم، انجام میگرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر میکردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّهای آنجا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام میدادیم.
آخر شب - حدود ساعت نهونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار میکردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط میآید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی میآید؛ مثل اینکه کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خستهاند.
برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشتهاند و ایام دوازده بهمن، گرامی میدارند - به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پلهها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه میکردیم. روی پلهها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمیآید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پلهها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علویِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آنجا بود. این خاطره به یادم مانده است.
سخننگاشت | شهیدان راه خدمت
حضرت آیتالله خامنهای:«خانوادههای داغدار و همهی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود دربارهی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غمانگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفهی پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد انشاء الله.» ۹۵/۱۱/۱۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر اساس پیام رهبر انقلاب به مناسبت بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو، مجموعه سخننگاشت«شهیدان راه خدمت» را منتشر میکند.
یاد شلمچه، یاد فکه، یاد مجنون...
حضرت آیتالله خامنهای:«قهرمانان کمادّعا و با اخلاص آتشنشان، یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثالزدنی را تجسّم میبخشد و در راه خدا متاع جان را بیچند و چون عرضه میکند.» ۹۵/۱۱/۱۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از پیام رهبر انقلاب به مناسبت بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو، پوستر «یاد شلمچه، یاد فکه، یاد مجنون...» را منتشر میکند.
پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتش نشانان مؤمن و شجاع
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو و با تشکر از همه دستگاهها و افرادی که در این ده شبانهروز تلخ با همهی توان، کار بزرگی را به پایان رساندند، خاطرنشان کردند: این شهیدان، یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان باشد، عزمی راسخ و شجاعتی مثالزدنی را تجسّم میبخشد و در راه خدا متاع جان را بیچند و چون عرضه میکند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری با شکوه و مظلومانهی آتشنشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کمادّعا و با اخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.
این جوانمردان برای نجات جان و مال هممیهنان خود، با شهامتی شگفتانگیز به درون آتش و آوار رفتند و جان خود را در خطر نهادند و خود را فدا کردند. آنان یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثالزدنی را تجسّم میبخشد و در راه خدا متاع جان را بیچند و چون عرضه میکند. خانوادههای داغدار و همهی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود دربارهی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غمانگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفهی پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد انشاء الله.
اینجانب در غم آن عزیزان و دیگر جانباختگان حادثهی پلاسکو با خانوادهها و بازماندگان آنان شریکم و از خداوند متعال برای آنان رحمت الهی و برای اینان صبر و اجر مسألت میکنم.
همچنین از دستگاهها و افرادی که در این ده شبانهروز تلخ با همهی توان برای نجات جان آتشنشانان و گرفتارشدگان، کوه سنگینی از کار و تلاش و همت و نگرانی را بر دوش کشیدند و با همکاری و صمیمیّت، کاری بزرگ را به پایان رساندند تشکر میکنم و پاداش الهی را برای آنان میطلبم.
سیدعلی خامنهای
۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۵
«حجّت بر شما تمام است»
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر صهیونیستی با انتشار فیلمی خطاب به ملت ایران مدعی شده: ما [اسرائیل] دوست شما هستیم نه دشمنتان. این پیام یکبار دیگر درگیری بین دو جبههی «حق و باطل» را به ما یادآوری کرد: «امروز درگیری جهانی، بین حرکت استکباری و حرکت ارزشی و استقلال ملّی و هویّتی است که مظهرش انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی است... دعوای اصلی این است.» ۹۴/۹/۴
* ما را «هدف» گرفتهاند
دشمنی که علیرغم همهی توطئهها نتوانسته به ملت ضربه وارد کند، حالا با تمام قوا به میدان آمده تا با «نفوذ» به مقصود خود برسد: «ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و ارادهها دارند با هم میجنگند.» ۹۵/۳/۳۱ دشمنان در این عرصه «تغییر باورها، آرمانها و سبک زندگی» را «هدف» گرفتهاند: «عمدهترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای جنسی... [برای اینکه افراد مؤثّر را] بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی» ۹۴/۹/۴ و بهدنبال این هستند: «کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند.» ۹۴/۹/۴
* شمشیر کشیدهام
اما در سوی دیگرِ این میدان، حضرت آیتالله خامنهای، خود با تمام قوا به میدان آمدهاند: «من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم میزنیم» ۹۵/۳/۳۱ تنها راهِ مقابله «جهاد» است: «جهاد همیشه لازم است. گاهی جهاد، جهاد سیاسی است، گاهی جهاد فرهنگی است، گاهی جهاد نرم است... امّا در همهی اینها باید توجّه داشت که این جهاد، علیه دشمن است.» ۹۵/۹/۲۷ در زمانهای که رهبر انقلاب بهعنوان مقتدا اینگونه در میانهی میدانِ «مجاهدت» وارد شده، تکلیفِ مؤمنین انقلابی و بهخصوص «جوانانِ مؤمن انقلابی» روشن و «حجّت تمام است»: «حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است؛ انتظار آن است که بر محیط پیرامونی خود اثر گذارید و بر رهروان راه خدا با گفتار و عمل خود بیفزائید. در نبرد نامتقارن جبههی کفر و استکبار با پرچم برافراشتهی اسلام ناب، این وظیفهی همهی ما است.» ۹۵/۱۱/۱
* هم خودسازی، هم دگرسازی
خطاب رهبر انقلاب به جوانان مؤمن انقلابی این است که: «هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید.» ۹۵/۲/۱ «تربیت و پرورش» جوانانی با «هویّت و شاکلهی اسلامی و انقلابی» وظیفه است و اگر: «چنانچه حرکتی در جهت عکس بکند یا در این جهت کوتاهی بکند، برخلاف وظیفهاش عمل کرده است؛ برخلاف آنچه خدا از او میخواهد، عمل کرده است.» ۹۵/۲/۱
برای حضور مؤثر و مفید در عرصهی «جنگِ نامتقارن اسلام و کفر» اما باید الزاماتی را رعایت کرد. اول اینکه: «اگر میخواهیم در مقابل جبههی استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعدهی آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایتهای لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم.» ۹۵/۴/۱۲ و دوم اینکه باید «اراده و عزم راسخ» را حفظ کرد: «در جنگ نامتقارن، ارادهها هستند که با هم میجنگند... نگذارید ارادهتان سست بشود، نگذارید تبلیغات دشمن و وسوسههای دشمن، در اراده و عزم راسخ شما تزلزل ایجاد کند؛ این ارادهی مستحکم را نگه دارید؛ این ضامن پیروزی است.» ۹۵/۳/۳ علاوه بر این باید «دایرهی مخاطبان» را در این جهاد گسترش داد و حتی برای «قشر خاکستری» جامعه هم کار مؤثر انجام داد: «مخاطبانتان را افزایش بدهید... گاهی اوقات حتّی لازم میشود که انسان [فقط] با یک مخاطب حرف بزند؛ یعنی برای اقناع یک مخاطب.» ۹۵/۴/۱۲ طوری که: «"گر آن بیگانه هم با ما نشیند آشنا خیزد"؛ اینجوری باید باشد. آن بیگانه هم اگر با شما نشست، باید آشنا بلند شود.» ۹۵/۸/۱۹
* عاقبت ایستادگی پیروزی است
اگر با فهم درست و عمل بهنگام در «میدان جهاد فرهنگی و تبیینی» حاضر شویم و «ایستادگی» کنیم، وعدهی رهبر به ما «پیروزی» است: «بندهی حقیر وظیفهی دینیای دارم، وظیفهی شرعیای دارم، وظیفهی اخلاقیای دارم؛ در مواجههی با ضدّ انقلاب و معارضین انقلاب ایستادهام و تا جان در بدن دارم این ایستادگی وجود دارد... و عاقبت ایستادگی هم پیروزی است.» ۹۵/۴/۱۲
منتشرشده در شمارهی ۶۷ نشریهی خط حزبالله