شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

انسان ۲۵۰ ساله | امام کاظم علیه‌السلام و سازماندهی مبارزان مسلمان

انسان ۲۵۰ ساله | امام کاظم علیه‌السلام و سازماندهی مبارزان مسلمان

رهبر انقلاب اسلامی: «یک آدمى که فقط مسأله مى‌گوید، کارى به حکومت و مبارزه‌ى سیاسى ندارد که زیر چنین فشارهایى قرار نمى‌گیرد . ...ما خیال مى‌کنیم موسى‌بن‌جعفر علیه السلام، یک آقاى مظلوم بى سر و صداى سر به زیرى در مدینه بود و رفتند او را زندانى کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس، قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ى طولانى تشکیلاتى، یک مبارزه‌اى با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامى بود.» ۶۴/۰۱/۲۳


دیدار رئیس جمهوری کره جنوبی با رهبر انقلاب

دیدار رئیس جمهوری کره جنوبی با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در دیدار خانم «پارک گئون هی» رئیس جمهوری کره‌ی جنوبی، با اشاره به نگاه مثبت جمهوری اسلامی ایران به افزایش همکاری با کشورهای آسیایی، «ارتباطات مستمر و پایدار میان ایران و کره‌ی جنوبی» را برای هر دو کشور مفید خواندند و تأکید کردند: تفاهم‌ها و قراردادها بین دو کشور باید به‌گونه‌ای منعقد شوند که عوارض خارجی و تحریم‌ها بر روی آنها اثر منفی نگذارد، زیرا شایسته نیست که روابط کشورهایی همچون ایران و کره‌ی جنوبی، تحت تأثیر و اراده‌ی آمریکا باشد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همکاری و تبادل تجربیات در بخش‌های گوناگون علمی، فناوری، سیاسی، اجتماعی و امنیتی را به نفع هر دو کشور خواندند و گفتند: ما در سیاست خارجی تمایل بیشتری در نگاه به آسیا به‌دلیل برخورداری از مشترکات فرهنگی و تاریخی داریم و بر همین اساس معتقدیم امکان تفاهم، توافق و همکاری با این کشورها از جمله کره‌ی جنوبی که جزء کشورهای پیشرفته‌ی آسیا است، بیشتر است.
رهبر انقلاب با اشاره به مشکلات مهم امنیتی موجود در منطقه و جهان، خاطرنشان کردند: اگر با خطر تروریسم و ناامنی، برخورد حقیقی و صحیح نشود، علاج آن در آینده دشوارتر خواهد شد و هیچ کشوری در برابر این خطر، مصونیت نخواهد داشت.
ایشان با اشاره به تقسیم‌بندی تروریسم به دو نوع «خوب» و «بد» از سوی آمریکایی‌ها گفتند: آمریکا، شعار مبارزه با تروریسم می‌دهد اما در عمل، صادقانه برخورد نمی‌کند؛ درحالی‌که تروریسم در هر شکلی بد، و برای ملت‌ها و امنیت کشورها خطرناک است؛ زیرا بدون وجود امنیت، پیشرفت مطلوب رخ نخواهد داد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخصوص همکاری‌ها و توافق‌های دو کشور، به مسئله‌ی اولویت‌ها در همکاری‌های دوجانبه اشاره کردند و افزودند: امکان شکل‌گیری همکاری‌های سودمند بین ایران و کره‌ی جنوبی وجود دارد اما اولویت‌های ما در همکاری، فقط موضوع تجارت و دادوستد نیست بلکه باید قراردادهایی بسته شود که مورد نیاز ایران در بخش‌های زیرساختی و اقتصاد عمومی باشد.
رهبر انقلاب، تأثیر نپذیرفتن تفاهم‌ها و توافق‌های دو کشور از عوارض خارجی را یکی از الزامات اساسی در همکاری‌های دو کشور برشمردند و تأکید کردند: نباید روابط ایران و کره‌ی جنوبی وابسته به تحریم‌ها و تحت نفوذ و غرض‌ورزی آمریکا قرار بگیرد، بلکه باید ارتباطات دو کشور، «مستمر، پایدار، قوی و صمیمی» باشد.
ایشان با اشاره به سابقه‌ی نسبتاً طولانی اما همراه با فراز و نشیب روابط دو کشور، خاطرنشان کردند: خوشبختانه اکنون دولت کره‌ی جنوبی، دولت مساعد و همراهی است و ایران نیز از ظرفیت‌های فراوانی همچون برخورداری از نیروی انسانی جوان، با استعداد و تحصیلکرده برای افزایش همکاری‌های پایدار برخوردار است.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس‌جمهور نیز حضور داشت، خانم «پارک گئون هی» رئیس جمهوری کره‌ی جنوبی، سفر به تهران را فرصتی ارزشمند برای توسعه‌ی روابط دوجانبه و افزایش اعتماد متقابل خواند و گفت: ما در دوران تحریم نیز سعی کردیم تا آنجا که می‌توانیم به حضور خود در ایران ادامه دهیم.
رئیس جمهوری کره‌ی جنوبی، ایران را برخوردار از ظرفیت نیروی انسانی کارآمد و مؤثر، و موقعیت جغرافیایی استثنایی دانست و افزود: امیدواریم در آینده روابط دو کشور به‌ویژه در بخش اقتصادی توسعه پیدا کند.
خانم «پارک گئون هی» با اشاره به نظرات رهبر انقلاب اسلامی درخصوص توسعه‌ی اقتصادی ایران و نیز تأکیدات ایشان بر توسعه‌ی علمی، اقتصادی و صنعتی مبتنی بر خودکفایی، گفت: اطمینان دارم که تأکیدات شما بر توسعه و رشد اقتصادی ایران، آینده‌ی بسیار خوبی را برای کشورتان رقم خواهد زد و ما نیز آماده‌ی افزایش همکاری در بخش‌های مختلف نظیر محیط زیست، علوم و فناوری، و اقتصاد هستیم.

دیدار معلمان و فرهنگیان با رهبر انقلاب

دیدار معلمان و فرهنگیان با رهبر انقلاب

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فى الارضین.

 خیلى خوش‌آمدید عزیزان من؛ امیدوارم که ان‌شاءالله روز معلّم و یادبودهاى گرامى این روز براى همه‌ى شما فرزندان عزیزم، برادران و خواهران عزیزم مایه‌ى شادکامى و سعادت و افتخار ابدى باشد.

 اوّلاً بعد از تبریک این روز، یاد شهداى شما را باید گرامى بداریم؛ چه شهداى معلّم که حدود چهارهزار معلّم شهید شدند و رقم کوچکى نیست، و چه شهداى دانش‌آموز که بیش از ۳۶ هزار دانش‌آموز ما در طول دفاع مقدّس به شهادت رسیدند. اگر نَفَس گرم معلّم نبود، معلوم نبود که دانش‌آموز در همه‌ى شرایط، راهى جبهه بشود؛ این افتخار هم برمیگردد به معلّمین.

 بعد از این، نوبت این است که من از شما -جامعه‌ى معلّمى کشور- سپاسگزارى کنم؛ چون جامعه‌ى معلّمین یک جامعه‌اى است که یک کار دشوار را با بازده مادّى اندک بر عهده گرفته. معلّم رنج مواجهه‌ى تربیتى با جوان و نوجوان را بر دوش دارد؛ این کار کوچکى نیست؛ سخت است. مسئولیّت سنگینى هم دارد؛ همه هم از معلّم توقّع دارند و دلشان میخواهد که این نونهال‌شان، جوانشان، کودکشان وقتى رفت مدرسه، با تربیت معلّم، مثل دسته‌ى گل در داخل خانواده بدرخشد؛ انسان این‌جور دلش میخواهد؛ همه توقّع دارند از معلّم. درعین‌حال شما درآمد یک معلّم را مقایسه کنید با درآمد فلان سرمایه‌دار، فلان پول‌دار، فلان بچّه‌تاجر؛ خب این را معلّم میبیند، میداند؛ اینهایى که وارد وادى معلّمى میشوند شاید خیلى‌شان -حالا نگوییم همه‌شان؛ بسیارى از اینها- میتوانستند یک جادّه‌ى دیگرى را در پیش بگیرند و یک منبع درآمد بالاتر و بیشترى براى خودشان فراهم کنند؛ [امّا] نکردند. بخشى از انگیزه‌هاى معلّمى عشق است؛ محبّت است، احساس مسئولیّت است. آینده‌سازى میکنند با قناعت، رنج تربیت جوان و نوجوان را بر عهده میگیرند با نجابت، با صبر و سکون. نمیخواهم یک حکم کلّى بکنم؛ بالاخره در هر جامعه‌اى، در هر لباسى ممکن است تعدادى هم باشند که مطلوب نباشند، لکن سیاق کلّى جامعه‌ى معلّمین این است که عرض میکنم. ما خودمان زیر دست این معلّمها درس خواندیم، حرف شنفتیم، یاد گرفتیم؛ میدانیم معلّم چه‌جورى است.

 خب، یک خصوصیّت معلّمى که [اگر] شما معلّمان عزیز و نومعلّمان و جامعه‌ى معلّمین به آن توجّه کنند خوب است، این است که در این کارى که با این خصوصیّات عرض کردیم -رنج زیاد و بازده مادّى کم- امکان اخلاص هست؛ [این‌] خیلى مهم است. نجات انسان در زندگى ابدى به‌وسیله‌ى اخلاص است؛ براى خدا، براى حقیقت کار کردن، مخلصانه کار کردن مایه‌ى نجات است؛ این در خیلى از جاها پیدا نمیشود. خیلى از کارها را انسان خیال میکند براى خدا انجام داده، بعد یک خرده که خودش با انصاف دقّت میکند، میبیند داخلش قاطى دارد. وَ اَستَغفِرُکَ مِمّا اَرَدتُ بِه‌ وَجهَکَ فَخالَطَنى ما لَیسَ لَک؛(۲) این دعا یکى از دعاهاى بین نافله‌ى صبح و فریضه‌ى صبح است که میگوید خدایا من استغفار میکنم از آن عملى که خواستم براى تو آن را انجام بدهم امّا در بین آن «فَخالَطَنى ما لَیسَ لَک»، یک انگیزه و نیّت غیرخدایى وارد شد؛ خیلى از کارهاى ما این‌جورى است. بنده خودم را عرض میکنم. آنجایى که انسان امکان دارد اخلاص بورزد غنیمت است؛ یکى از آنجاها معلّمى است. میتوانید بااخلاص کار کنید؛ و اگر بااخلاص کار کردید، کارتان برکت پیدا خواهد کرد.

 نمونه‌ى روشن و حىّ‌وحاضر آن شهید مطهّرى است. آیت‌الله مطهّرى بااخلاص حرکت میکرد، کارش براى خدا بود؛ ما از نزدیک با ایشان معاشر بودیم، کارش را میدیدیم؛ نیّتش را میفهمیدیم. آدمى بود زمان‌شناس، نیازشناس؛ نیازها را میدانست، میفهمید و مى‌نشست براى خدا، براى پُر کردن خلأ این نیازها، بااخلاص کار میکرد و فکر میکرد و میگفت و مینوشت و تلاش میکرد و برخورد میکرد. نتیجه‌ى اخلاص او این شده است که کارهاى او ماندگار است؛ ده‌ها سال است شهید شده امّا کتابهاى او را به قول سعدى «چون کاغذ زر میبرند»؛(۳) کسانى که اهل فکرند، اهل فهمیدنند، دنبال فهمیدنند، دنبال کتابهاى شهید مطهّرى میدوند. این اخلاص است.

 وقتى شما بااخلاص کار میکنید، هرکدام از این نوجوان‌ها و جوانهایى که زیرِ دست شما هستند، میتوانند آینده‌اى براى این کشور بسازند که این آینده مایه‌ى سعادت جاودانه‌ى شما بشود که معلّم او هستید؛ ولو کسى شما را نشناسد. معلّمهاى امام بزرگوار را -آنهایى که در بچّگى او را درس دادند- کسى نمى‌شناسد امّا آثار امام در نامه‌ى عمل آنها هم نوشته میشود که این مرد را این‌جورى تربیت کردند، این‌جورى بار آوردند.

 خب، گفتیم اخلاص؛ این خطاب به شما بود؛ [امّا] معنایش این نیست که حالا چون جامعه‌ى معلّمى اخلاص دارد و قناعت دارد، پس مسئولان کشور از مسائل مادّى معلّمان غافل بمانند؛ نه، بارها گفتیم، بارهاى دیگر هم خواهیم گفت؛ مسئولان باید بدانند هر هزینه‌اى که در آموزش‌وپرورش میکنند هزینه‌ى سرمایه‌اى است، هزینه‌ى محض نیست؛ پولى که آنجا خرج میشود، در واقع، سرمایه‌گذارى دارد میشود؛ به این چشم به آموزش‌وپرورش نگاه کنند، به این چشم بودجه‌گذارى کنند، به این چشم امکانات معیشتى فراهم کنند. بعضى از بدخواهان هم هستند که از مشکلاتِ معیشتىِ جامعه‌ى معلّمین، سوءاستفاده میکنند؛ بنده شنیده‌ام بعضى حتّى در داخل خود آموزش‌وپرورش این سوءاستفاده‌ها را میکنند؛ وضعِ معیشتىِ داراى کمبودِ جامعه‌ى معلّمى، موجب میشود کسانى سوءاستفاده کنند. تا امروز، به توفیق الهى، جامعه‌ى معلّم خودش را سالم و پاکیزه نگه داشته، لکن بعضى‌ها دارند کار میکنند و تلاش میکنند که از این حرکتهاى ناسالم به وجود بیاورند.

 خب، حالا موضوع اصلى را مطرح کنیم. عزیزان من! شما یک نسلى را میخواهید تربیت کنید؛ کشور شما و آینده‌ى شما به چگونه نسلى نیاز دارد؟ این مهم است. این‌جور هم نیست که ما در یک میدان خالى بخواهیم کار کنیم؛ نخیر. فرض کنید که یک‌وقت یک نفر جودوکار یا کونگ‌فوکار در میدان خالى مدام بنا میکند حرکات جودوکارى انجام دادن، کسى هم در مقابلش نیست، خب راحت است؛ یا [کسى‌] در میدان خالى شمشیربازى میکند و ضربه میزند، کسى هم در مقابلش نیست؛ امّا گاهى در مقابل شما یک حریفى وجود دارد، ضربه‌ى شما را خنثى میکند، مانع وارد آمدن ضربه به خودش میشود و متقابلاً ضربه میزند؛ ما امروز با یک‌چنین حریفى مواجهیم. حریف کیست؟ نظام سلطه‌ى بین‌المللى. حالا بعضى‌ها ممکن است تعجّب کنند که [مگر] آموزش‌وپرورش ما با نظام سلطه‌ى بین‌المللى مواجه است؛ بله. نظام سلطه‌ى بین‌المللى که امروز مظهرش حکومت آمریکا است، سرمایه‌دارهاى بزرگ صهیونیست‌اند و بعضى از دولتهاى مستکبر دیگر؛ اینها نمایندگان و نمادهاى نظام سلطه‌ى بین‌المللى هستند. من مفصّل این نظام سلطه را در صحبتهاى عمومى مطرح کرده‌ام و معنا کرده‌ام که نظام سلطه‌ى بین‌المللى یعنى چه. این نظام سلطه‌ى بین‌المللى براى ملّتها -نه فقط ملّت ما، [بلکه‌] براى هر ملّتى که بتواند- برنامه دارد؛ او هم میخواهد نسلى که آینده‌ى این کشور را و این کشورها را میسازد، با یک قواره‌اى و با یک شاکله‌اى تربیت بشود که براى او مفید باشد؛ نسلى در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد، نگاه و سلیقه‌ى او را به مسائل جهانى داشته باشد. این نسل تربیت میشود، البتّه باسواد هم میشود، محقّق هم میشود، سیاستمدار هم میشود و در کشورهاى مختلف [جزو] مسئولان کشور هم میشوند. خب براى یک مجموعه‌ى استعمارگر چه‌چیزى بهتر از اینکه مسئولان یک کشور، صاحب‌نظران یک کشور و صاحبان رأى در یک کشور، مثل آنها فکر کنند و مثل آنها عمل بکنند؟ کار را براى آنها آسان میکند دیگر. این برنامه‌ى استعمارىِ فرهنگى است. البتّه مال امروز هم نیست؛ شاید ده‌ها سال است که این برنامه دارد انجام میگیرد.

 متفکّرین سیاست غربى بارها گفته‌اند به‌جاى اینکه ما مثل دوران استعمار قرن نوزدهمى برویم کشورگشایى کنیم و حاکم نظامى بگذاریم و پول خرج کنیم و اسلحه بفرستیم و جنگ و جدال راه بیندازیم، بهتر از آن و آسان‌تر از آن و کم‌هزینه‌تر از آن این است که نخبگان و زبدگان آنها را بیاوریم فکر خودمان را به آنها تزریق کنیم، آنها را بفرستیم به کشورشان، آنها میشوند سربازهاى بى‌جیره و مواجب ما؛ همانى که او میخواهد، این عمل میکند. شما امروز چنین دولتهایى سراغ ندارید؟ در منطقه‌ى ما از این دولتها کمند؟ [که‌] همان حرفى را میزند که آمریکا میخواهد بزند، همان کارى را میکند که او میخواهد بکند؛ خرجش را هم متحمّل میشود، هزینه‌اش را هم متحمّل میشود، [امّا] براى او کار میکند. نه فقط از او امتیاز نمیگیرد و پول نمیگیرد، بلکه پول هم خرج میکند؛ امتیازش فقط این است که استکبار مانع سقوط او به دست عوامل مخالف میشود و او را نگه میدارد. یک برنامه‌ى این‌جورى دارند براى نسل ما؛ براى همین دانش‌آموزى که زیر دست شما است همین برنامه را دارند. حالا چقدر بتوانند یا نتوانند بحث دیگرى است، امّا این برنامه هست. فکر خودشان را ترویج میکنند، فرهنگ خودشان را ترویج میکنند، زبان خودشان را ترویج میکنند.

 من همین‌جا این حرفى را که گاهى هم گفته‌ام به مسئولین آموزش‌وپرورش [تکرار میکنم‌]؛ شاید به مسئولین محترم فعلى نگفته باشم امّا قبلها مکرّر گفته‌ام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسى در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجى را باید بلد بود امّا زبان خارجى که فقط انگلیسى نیست، زبان علم که فقط انگلیسى نیست. چرا زبانهاى دیگر را در مدارس به‌عنوان درس زبان معیّن نمیکنند؟ چه اصرارى است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوى است. [مثلاً] زبان اسپانیولى؛ امروز کسانى که به زبان اسپانیولى حرف میزنند کمتر از کسانى نیستند که به زبان انگلیسى حرف میزنند؛ در کشورهاى مختلف، در آمریکاى لاتین یا در آفریقا کسان زیادى هستند. مثلاً میگویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم براى آنها کار بکنم، امّا مثال دارم میزنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانى تعلیم داده نمیشود؟ زبانهاى کشورهاى پیشرفته‌ى شرقى هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهاى دیگر به این مسئله توجّه میکنند و جلوى نفوذ و دخالت و توسعه‌ى زبان بیگانه را میگیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیک‌تر شده‌ایم! آمده‌ایم میدان را باز کرده‌ایم و علاوه بر اینکه این زبان را کرده‌ایم زبانِ خارجىِ انحصارىِ مدارسمان، مدام داریم مى‌آوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستانها و در مهدِکودک‌ها! چرا؟ ما که میخواهیم زبان فارسى را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتى‌] کرسى زبان را در یک‌جا تعطیل میکنند، باید تماسهاى دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسى زبان را تعطیل کردید. نمیگذارند، اجازه‌ى دانشجو گرفتن نمیدهند، امتیاز نمیدهند، براى اینکه زبان فارسى را یک‌جا میخواهیم ترویج کنیم؛ آن‌وقت ما بیاییم زبان آنها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم. این عقلائى است؟ من نمیفهمم! این را داخل پرانتز گفتم، براى اینکه همه بدانند، توجّه کنند. [البتّه‌] نمیگویم که فردا برویم زبان انگلیسى را در مدارس تعطیل کنیم؛ نه، حرف من این نیست؛ حرف این است که بدانیم چه‌کار داریم میکنیم؛ بدانیم طرف میخواهد چگونه نسلى در این کشور پرورش بیابد،  و با چه خصوصیّاتى.

 خب، این حالا آن نسلى [است‌] که سلطه‌ى بین‌المللى -نظام سلطه- میخواهد. ما چه؟ ما چگونه نسلى میخواهیم؟ این سوگندنامه خیلى خوب بود؛ این سوگندنامه را من، قبل از اینکه بیایم اینجا، آن‌طرف آوردند و نگاه کردم؛ حالا هم با دقّت گوش کردم. ضمناً بدانید: سوگند که خوردید، بر شما لازم شد؛ سوگندِ با نیّت که انسان میخورد، این دیگر واجب‌الاجرا است، باید بر طبقش عمل کنید؛ سوگند خوب بود، سوگندنامه خوب بود.

 ما اوّل‌چیزى که لازم است براى دانش‌آموز خودمان در نظر بگیریم، این است که در او هویّت مستقلّ ملّى و دینى به وجود بیاوریم؛ این اوّلین چیز؛ هویّت مستقل و با عزّت. جوانمان را جورى بار بیاوریم که دنبال سیاست مستقل باشد، دنبال اقتصاد مستقل باشد، دنبال فرهنگ مستقل باشد؛ وابستگى، رُکون(۴) به دیگران، اعتماد به دیگران و تکیه‌ى به دیگران در وجود او به‌عنوان یک روحیه رشد نکند. ما از این جهت دچار آسیبیم؛ این را به شما عرض بکنم! شما مى‌بینید یک کلمه‌ى فرنگى که وارد کشور میشود، فوراً بزرگ و کوچک و عمامه‌اى و غیرعمامه‌اى و مانند اینها، همه این کلمه را به‌کار میبرند. خب چرا آقا جان؟ چرا ما این‌قدر مشتاقیم و تشنه‌ایم که تعبیرات فرنگى به‌کار ببریم؟ چرا؟ این همان حالتى است که به ارث براى ما گذاشته‌اند. این همان حالت دوران طاغوت است که دوران جوانى خود ما است. بنده یادم است؛ من خودم هم آن وقتى‌که جوان بودم، کأنّه مسابقه گذاشته بودیم که از این تعبیرات فرنگى استفاده کنیم. هرکه از این تعبیرات بیشتر استفاده میکرد، نشان‌دهنده‌ى این بود که روشنفکرتر است و آگاه‌تر است و مانند اینها. این غلط است. هویّت مستقل، اوّلین چیزى است که ما بایستى در جوان خودمان، در نوجوان خودمان رشد بدهیم و پرورش بدهیم. بعد آن‌وقت اقتصاد مقاومتى معنا پیدا میکند. این‌جور نیست که بعد ما براى اینکه بخواهیم اقتصاد مقاومتى انجام بگیرد، مسئولین بالاى دولتى بیایند بنشینند صد جلسه پشت‌سرهم تشکیل بدهند و مرتّب آئین‌نامه، مرتّب بخشنامه، مرتّب فلان؛ آخرش هم حالا به آن صورتى که کامل است انجام نگیرد. الان خب دارند تلاش میکنند که این اقتصاد مقاومتى تحقّق پیدا کند. وقتى روحیه، روحیه‌ى استقلال و مقاومت و ایستادگىِ در مقابل دیگران نیست، خب سخت است دیگر. وقتى عادت میکنیم که یک ذخیره‌اى را -که در خانه‌ها معمولاً خانواده‌هاى عاقل و بافکر ذخیره‌هایى نگه میدارند براى خودشان؛ ما هم یک ذخیره‌ى خداداد داریم و آن نفت است- مرتّب دربیاوریم و بفروشیم، مرتّب دربیاوریم و بفروشیم، بدون ارزش افزوده؛ یک‌وقت این را تبدیلش میکنیم به یک چیزى که داراى ارزش افزوده است، خیلى خب، قابل قبول است، امّا نخیر، بدون هیچ ارزش افزوده‌اى، همین [فقط] درمى‌آوریم و میفروشیم. بعضى از این رؤساى کشورها که آمده‌اند پیش ما، گله کرده‌اند که ما تراز تجارى‌مان با شما همسان نیست، شما به ما بیشتر میفروشید و کمتر میخرید، بنده مکرّر به چندین نفر از اینها گفته‌ام که آنچه شما میخرید، عمده‌اش نفت است؛ نفت یعنى پول، نفت یعنى طلا؛ ما ارزش افزوده‌اى از نفت به‌دست نمى‌آوریم؛ ثروتمان را از زیر خاک درمى‌آوریم و میدهیم به شما. این را نمیشود در حساب تراز تجارى قرار داد. اینها مهم است. هویّت مستقل وقتى بود، از این‌جور زندگى کردن انسان دور میشود؛ آن‌وقت اقتصاد مقاومتى معنا پیدا میکند، اقتصاد بدون نفت معنا پیدا میکند، فرهنگ مستقل معنا پیدا میکند.

 ما باید شاخصهاى ممتاز و برجسته را در دانش‌آموزمان زنده کنیم؛ بله، در همین سوگندنامه هم بود که فطرت خداداد او را فعّال کنیم؛ بله، درست است؛ در همه‌ى من و شما، خداى متعال یک مایه‌اى قرار داده که این مایه قابل رشد پیدا کردن است و میشود از آن استفاده کرد. این را در این بچّه فعّال کنید، رشد بدهید.

 این شاخصها اینها است؛ حالا عمده‌اش مفاهیم جریان‌ساز، در او مفاهیم جریان‌ساز و عمل‌ساز را تولید کنیم و به راه بیندازیم و زنده کنیم؛ ایمان؛ اندیشه‌ورزى، یاد بگیرد فکر کند؛ مشارکت اجتماعى، دورى از انزواهاى اجتماعى نامطلوب؛ تکافل(۵) اجتماعى که یک معناى خیلى والاى اسلامى دارد.

 اصلاح الگوى مصرف؛ این حقیر، بارها راجع به اصلاح الگوى مصرف صحبت کرده‌ام -در سخنرانى‌هاى اوّل سال، با مسئولین، در جلسات خصوصى، در جلسات عمومى- امّا الگوى مصرف ما هنوز اصلاح نشده؛ ما بد مصرف میکنیم. همین مسئله‌ى جنس خارجى که من چند روز قبل(۶) اینجا در حسینیّه، با جمعى در میان گذاشتم، از همین قبیل است. این قاچاقهاى ده‌ها و صدها میلیاردىِ وسایل لوکس، از همین قبیل است. این بچّه‌بازى‌هاى داخل خیابانها -که بچّه‌پول‌دارهاى نوکیسه، با آن خودروهاى کذائى مى‌آیند دائم راه میروند، دائماً رژه میروند، دائماً پُز میدهند- به‌خاطر همین چیزها است؛ اصلاح الگوى مصرف. این را باید از کودکى به این جوان و نوجوان یاد داد.

 تحمّل مخالف؛ بله، تا یک کسى یک مختصر تنه‌اى زد به ما، ما برگردیم با مشت به سینه‌اش بکوبیم؛ این عدم تحمّل است. اسلام این را از ما نمیخواهد؛ اسلام عکس این را از ما میخواهد؛ رُحَمآءُ بَینَهُم.(۷)

 ادب؛ مؤدّب بودن. حالا خیلى از شما قاعدتاً با فضاى مجازى آشنایید؛ واقعاً در فضاى مجازى ادب رعایت میشود؟ حیا رعایت میشود؟ خب نمیشود دیگر؛ یا در بخش مهمّى [رعایت] نمیشود. اینها را باید رشد داد در نوجوان و جوان.

 تدیّن؛ اشرافى بار نیامدن؛ زندگى اشرافى را بر اینها تزریق نکردن. البتّه حالا اگر بخواهم من اینجا فهرست کنم و بنویسم و بخوانم، یک چند صفحه میشود؛ یک‌مقدارى‌اش اینها است.

 اینها را شما باید انجام بدهید؛ این کار شما است، این کار مقدّس شما است. شما هستید که این نسل را این‌جورى پرورش میدهید و فرهنگ‌سازى میکنید. اگرچنانچه توانستید این مفاهیم جریان‌ساز را در ذهن دانش‌آموزتان رسوخ بدهید، خدمت بزرگى به آینده‌ى کشورتان کرده‌اید. معلّم خوشبختانه این‌جورى است؛ چون تعلیم میدهد، چون یاد میدهد، یک تسلّط روحى و فرهنگى به‌طور طبیعى بر دانش‌آموز دارد -حالا آن دانش‌آموزهاى بداخلاق را که در بعضى از کلاسها هستند کار نداریم امّا به‌طور عموم این‌جورى است؛ در حوزه‌هاى علمیّه که متعلّم و طلبه در مقابل استاد مثل عبد خاضع است؛ حالا در فرهنگ جدید این‌جورى نیست لکن بالاخره یک تسلّطى معلّم دارد بر شاگرد- میتوانید از آن استفاده کنید.

 خب، دستگاه‌هاى مختلف نقش دارند؛ میتوانند در این زمینه این فضا را در آموزش‌وپرورش به‌وجود بیاورند که معلّم بتواند کارش را آسان انجام بدهد و وفادار بماند به همین مضمون این سوگندنامه و این مطالبى که ما عرض کردیم.

 یکى، معاونت پرورشى است که سفارش شد و خوشبختانه راه‌اندازى کردند و معاونت پرورشى را فعّال کردند، لکن کافى نیست؛ معاونت پرورشى وظیفه‌ى سنگین‌ترى بر عهده دارد. فعّالیّت پرتلاش، هدفمند، هوشمند و سالم؛ هم سالم از لحاظ اعتقادى، هم سالم از لحاظ سیاسى، هم سالم از لحاظ اخلاقى؛ اینها جزو مسئولیّتهاى معاونت پرورشى است؛ باید اینها را رعایت کنید. اگرچنانچه نسبت به هرکدام از اینها -چه استقامت در درست حرکت‌کردنِ دینى، چه اخلاقى و چه سیاسى- خطایى در آنجا سربزند، این ضربه‌زدن به آموزش‌وپرورش و ضربه‌زدن به این نسل است.

 یکى از مسئولین در این زمینه صداوسیما است؛ صداوسیما خیلى نقش میتواند ایفا کند. من سال گذشته هم گفتم،(۸) عمل نشده، آن‌چنان‌که باید عمل نشده؛ صداوسیما باید یک سرفصل کارى مخصوص آموزش‌وپرورش داشته باشد؛ آدمهاى با فکر، بنشینند برنامه‌ریزى کنند. چند روز پیش -شاید هفته‌ى پیش- جمعى از نوجوانها و جوانهاى دانش‌آموز اینجا در حسینیّه بودند و برایشان بنده صحبت کردم.(۹) یکى‌شان یک نامه‌اى به من داد، دیدم حرف حسابى میزند؛ نوشته بود که در صداوسیما براى کودکان برنامه هست، براى بزرگها برنامه هست، براى ما جوانهاى دبیرستانى برنامه نیست. دیدم راست میگوید، حرف درستى است. کدام برنامه را براى این جوان فراهم کردید که بتواند از آن استفاده‌ى روحى، استفاده‌ى فکرى، استفاده‌ى دینى، استفاده‌ى علمى کند. البتّه برنامه‌هاى علمى در بعضى از شبکه‌ها هست، اینها برنامه نیست؛ برنامه‌سازى باید بشود؛ هنرمندانه کار باید بشود. این هم یک دستگاه که دستگاه موظّفى است.

 یکى وزارت ارتباطات [است‌]. این فضاى مجازى امروز از فضاى حقیقىِ زندگى ما چند برابر بزرگ‌تر شده؛ بعضى‌ها اصلاً در فضاى مجازى تنفّس میکنند؛ اصلاً آنجا تنفّس میکنند، زندگى‌شان در فضاى مجازى است. جوانان هم سروکار دارند با فضاى مجازى، با انواع‌واقسام چیزها و کارها، با برنامه‌هاى علمى‌اش، با اینترنتش، با شبکه‌هاى اجتماعى‌اش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است. هیچ‌کس نمیگوید آقا جادّه نکش. اگر شما در یک منطقه‌اى جادّه‌اى لازم دارید، خیلى خب، جادّه بکش، جادّه‌ى اتوبان هم بکش امّا مواظب باش! آنجایى که ریزش کوه محتمل است، آنجا محاسبه‌ى لازم را بکنید. ما به دستگاه‌هاى ارتباطى خودمان، به مجموعه‌ى وزارت ارتباطات و شوراى عالى مجازى -که بنده از آن هم گله دارم- سفارشمان این است. ما نمیگوییم این راه را ببندید؛ نه، اینکه بى‌عقلى است. یک کسانى نشسته‌اند، فکر کرده‌اند، یک راهى باز کرده‌اند به‌عنوان این فضاى مجازى و به قول خودشان سایبرى؛ خیلى خب، از این استفاده کنید منتها استفاده‌ى درست بکنید؛ دیگران دارند استفاده‌ى درست میکنند؛ بعضى از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاه‌ها را قبضه کرده‌اند. ما چرا نمیکنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها میکنیم این فضاى غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکى از مسئولین هم همینها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است.

 باید همه‌ى اینها کمک کنند به آموزش‌وپرورش؛ آموزش‌وپرورش به‌تنهایى نمیتواند همه‌ى کارها را انجام بدهد؛ اینها باید کمک کنند. اینکه من بارها گفته‌ام دستگاه‌ها بایستى کمک کنند به آموزش‌وپرورش، خب، کمکها اینها است؛ همه‌اش ذهنشان به کمکهاى مالى و مادّى و پولى نرود؛ کمکها اینها است؛ باید همه همکارى بکنند تا آموزش پرورش بتواند واقعاً سرپا بِایستد و کار خودش را انجام بدهد.

 یکى از کارهایى که باید در آموزش‌وپرورش انجام بگیرد، تزریق روحیه‌ى شادابى و جوانى در معلّم است؛ نگذاریم معلّم پیر بشود. پیرِ سنّى مرادم نیست؛ بعضى‌ها سنّشان جوان است امّا روحیه‌شان پیر است؛ بعضى روحیه‌شان جوان است بااینکه سنّشان زیاد است. معلّمى را سراغ داریم که به نظرم حدود هفتاد سال است معلّمى میکند، [امّا] دست برنداشته؛ اینها قیمت دارد. این روحیه‌ها را باید در آموزش پرورش احیا کرد.

 نظام آموزشى ما نظام فرسوده و قدیمى و کهنه‌اى است. نظام آموزشى کهنه است؛ این را ما از اروپایى‌ها گرفتیم، همین‌جور نگهش داشتیم، مثل یک چیز موزه‌اى مقدّس که دست به آن نخورَد! هرگاه‌یک‌بارى گوشه‌کنارش را یک کمى کم و زیاد کردیم؛ نظام، نظام کهنه‌اى است؛ باید نوسازى بشود. خب، حالا البتّه همین طرح تحوّل که آقاى وزیر اشاره کردند، این یک گامى است در این راه؛ خوب است لکن این را من میخواهم بگویم، براى نوسازى نظام آموزش‌وپرورش، ما باز نگاه نکنیم به دست دیگران، ببینیم حالا در فلان کشور اروپایى چه اتّفاقى افتاده، ما هم همان را رونویسى کنیم. نه آقا، صاحبان فکر بنشینند -البتّه از تجربه‌ها خوب است استفاده کنند- خودشان طرّاحى کنند، نظام نوین را طرّاحى کنند. حالا همین طرح تحوّل که على‌الظّاهر خوب تهیّه شده، یک گامى است؛ همین را با دقّت و با نگاه انتقادى اجرا کنند؛ نگاه کنند و ببینند کجاهایش اشکال دارد. بالاخره در هر نوشته‌ى غیرالهى و هر کار بشرى یک اشکالى هست؛ بگردیم آن اشکال را پیدا کنیم. اشکالات را شناسایى کنیم، عیوب را شناسایى کنیم، یک نظام پاکیزه‌ى منظّم خوبى طرّاحى کنیم.

 یکى از چیزهایى که در آموزش‌وپرورش خیلى مهم است، همین دانشگاه فرهنگیان است؛ همین که این جوانهاى عزیزمان، [یعنى‌] دانشجومعلّم‌ها، آنجا هستند. این بسیار مهم است. هرچه میتوان باید براى این مجموعه سرمایه‌گذارى در توسعه‌ى کمّى و کیفى کرد؛ با همان معیارهاى متعالى که براى معلّم لازم است. عرض کردم، این سوگندنامه‌اى که خواندید خوب بود، به شرطى که عمل کنید به این سوگندنامه؛ واقعاً متعهّد باشیم به آنچه به آن سوگند میخوریم. دوره‌هاى آموزش کوتاه‌مدّت هم میگذارند که البتّه اینها خیلى کارساز نیست.

 یکى از چیزهایى که در آموزش‌وپرورش مهم است، مسئله‌ى فنّى‌وحرفه‌اى‌ها است که بنده مکرّر روى آن تکیه کرده‌ام. کودک ما دوازده سال، تا جوان میشود، درس میخواند براى اینکه برود دانشگاه؛ آیا براى همه‌ى مشاغلى که در جامعه وجود دارد، سِیر این مسیر و رفتن به دانشگاه لازم است؟ آن‌طور که به من گزارش داده‌اند، میگویند دوازده هزار نوع شغل وجود دارد؛ آیا براى همه‌ى این دوازده هزار نوع شغل، همین درسها و همین مسیر و رفتن به دانشگاه لازم است؟ یا نه، باید آنچه هدف است، مهارت‌افزایى باشد، کارآمدى باشد براى کارهاى مختلف، براى استعدادهاى گوناگون؛ بعضى‌ها نخبه هستند در کار هنر، که [اگر] یک چیز صنعتى دستش بدهى درمیمانَد؛ بعضى‌ها بعکس، نخبه هستند در کار صنعت؛ یکى نخبه است در کار فکر و فلسفه، یکى نخبه است در کار مسائل اجتماعى، یکى نخبه است در کارهاى خدماتى. ببینیم، پیدا کنیم استعدادها را، شناسایى کنیم و ورز بدهیم این استعدادها را تا اینکه ورزیده بشوند، تا اینکه بتوانند کار کنند، تا بتوانند ابتکار کنند. این همه ما روى ابتکار تکیه میکنیم، خب ابتکار را چه کسى میتواند انجام بدهد؟ هر آدم معمولى‌اى که نمیتواند ابتکار انجام بدهد، بایستى ورزیده بشود تا بتواند در یک زمینه‌اى ابتکار انجام بدهد.

 یک مطلبى هم درباره‌ى [استفاده از] این نام و نشانه‌هاى دوران طاغوت که من میبینم بعضى‌ها اصرار دارند؛ این را هم من نمیفهمم معنایش را که حتماً باید بگوییم «پیش‌آهنگى»! خب پیش‌آهنگى یک اصطلاحِ مال دوران طاغوت است؛ چه لزومى دارد؟ این تعبیرات و این الفاظ، هرکدام پشت‌سر خودشان یک بار معنایى دارند. جزو بزرگ‌ترین کارهاى جمهورى اسلامى، جعل اصطلاحاتى بود با بارهاى معنایى، مثلاً فرض کنید استکبار، مستضعفین، نظام سلطه؛ این‌جور تعابیر چیزهایى است که ملّتهاى دیگر، نخبگان سیاسى و فعّال و مبارزاتى ملّتهاى دیگر از ما قاپیدند آنها را. [تعابیر طاغوتى‌] چه لزومى دارد؟ ما بسیج دانش‌آموزى داریم فرض بفرمایید، گروه‌هاى پیشتاز دانش‌آموزى مثلاً داریم یا جامعه‌ى اسلامى دانش‌آموزى، انجمن‌هاى اسلامى دانش‌آموزى؛ این تعبیرات، تعبیراتى است مال جمهورى اسلامى. چه لزومى دارد ما حتماً دنبال تعبیرات قدیمى برویم؟

 یک مطلب هم راجع به این مسائل مدارس موجود خودمان عرض بکنم. خب حالا [اینکه‌] مسئله‌ى آموزش‌وپرورش طبق قانون اساسى و آن‌چنان‌که انسان درست فکر میکند میفهمد، یک مسئله‌ى حاکمیّتى است، معنایش این نیست که حتماً همه‌ى بارَش باید بر دوش دولت باشد؛ لکن دولت باید در مسئله‌ى آموزش‌وپرورش نقش‌آفرینى کند. اینکه ما مدارس دولتى را مدام تبدیل کنیم به غیرانتفاعى، معلوم نیست خیلى این یک کار پخته‌ى درستى باشد؛ حالا اسمش مدارس غیرانتفاعى است امّا بعضى از اینها مدارس انتفاعى است، نه غیرانتفاعى؛ با آن شهریه‌هاى کذایى که شنیده‌ام از بعضى‌ها میگیرند. سطح مدارس دولتى را بالا ببریم تا رغبت خانواده‌ها به این مدارس بیشتر بشود.

 وقت زیاد گذشت، صحبت ما خیلى طول کشید، آخرین عرض من این است که کشور را باید بسازید عزیزان من؛ شماها باید بسازید. از جمله‌ى عناصرى که میتوانند کشور را بسازند شما معلّمها هستید؛ از این فرصت هم استفاده کنید؛ از فرصت توانایى‌هایتان. خوشبختانه آنچه در مورد وزیر محترم شنیده‌ایم و دیده‌ایم، ایشان الحمدلله از لحاظ سلامت فکرى و سلامت عملى مورد قبول هستند؛ از این فرصت استفاده کنید. البتّه ایشان هم باید سعى کنند که همکارانشان هم همین‌جور از لحاظ سلامت فکرى و سلامت عملى واقعاً کسانى باشند که بشود به آنها در این کار بزرگ اعتماد کرد. کشور را شما باید بسازید؛ کشور را باید قدرتمند کنید. قدرت فقط به سلاح نیست؛ مهم‌ترین ابزار قدرت و مهم‌ترین عنصر قدرت‌ساز، علم و شخصیّت ملّى است. شخصیّت افراد، ایستادگى، هویّت، هویّت انقلابى؛ اینها است که قدرت میسازد. ایمان، به ملّت ما قدرت داد، انقلاب، به ملّت ما قدرت داد. وقتى قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را، ناچار عقب‌نشینى خواهد کرد؛ وقتى ما در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانى و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، پرهیز کنیم، بترسیم، ملاحظه کنیم، دشمن پُررو میشود.

 اینکه امروز شما مى‌بینید دشمنان حرفهاى بزرگ‌تر از دهان خودشان میزنند، همه‌اش قابل پاسخگویى است از سوى ملّت ایران. مى‌نشینند طرّاحى میکنند که ایران باید در خلیج‌فارس رزمایش نظامى نداشته باشد؛ چه غلطهاى عجیب‌غریبى! او از آن طرف دنیا مى‌آید اینجا رزمایش راه مى‌اندازد؛ شما اینجا چه‌کار میکنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا میخواهید رزمایش [کنید]. در خلیج‌فارس شما چه‌کار میکنید؟ خلیج‌فارس خانه‌ى ما است. خلیج‌فارس جاى حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیج‌فارس به‌اضافه‌ى سواحل زیادى از دریاى عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتى هستیم با تاریخ، قدرتمند؛ حالا پادشاهان ضعیفِ روسیاهى آمدند و یک چندصباحى ماها را عقب زدند و خاک مُرده پاشیدند روى این کشور؛ آنها رفتند و گورشان را گم کردند. ملّت، ملّت بیدارى است، ملّت بزرگى است، مگر اجازه میدهد؟ این‌جورى بایستى با این قدرتهاى زیاده‌خواه، افزون‌طلب و انحصارطلب مواجه شد. گفتم من، مسلّماً اینها در مقابل ما شکست خوردند؛ دلیل شکست‌شان خیلى واضح است، چون اینها میخواستند جمهورى اسلامى نباشد؛ جمهورى اسلامى علاوه بر اینکه هست، دَه‌ها برابر قدرتمندتر از اوّل هم شده؛ خب این شکست است. قرآن این را به ما یاد داده: تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛(۱۱) خودتان را آن‌جور آماده کنید که دشمن خدا و دشمن شما، واهمه داشته باشند و هراس داشته باشند از شما. دشمن؛ مراد همسایه نیست، مراد رقیب نیست، مراد آن کشورى که با ما دشمنى نمیکند نیست؛ دشمن، [یعنى‌] آن‌که دشمنى میکند که او را هم همه مى‌شناسند.

 از خداوند متعال میخواهیم که شما را، ما را توفیق بدهد تا بتوانیم آن راهى را که مایه‌ى رضاى خدا و مرضىّ الهى است ان‌شاءالله ادامه بدهیم. ان‌شاءالله فرداى این کشور به برکت وجود نورانى فعّالِ با عزّت شما جوانها، فردایى خواهد بود که مایه‌ى سعادت همه‌ى ملّت خواهد شد.

والسّلام علیکم و رحمةالله وبرکاته‌


۱) در ابتداى این دیدار، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان سوگندنامه‌ى معلّمى را در محضر معظّمٌ‌له قرائت کردند و پس از آن آقاى على‌اصغر فانى (وزیر آموزش‌وپرورش) گزارشى ارائه کرد.
۲) اقبال‌الاعمال، ج ۱، ص ۱۲۳ (با اندکى تفاوت)
۳) گلستان، مقدّمه‌
۴) تمایل، گرایش‌
۵) کفیل یکدیگر شدن‌
۶) بیانات در دیدار کارگران (۱۳۹۵/۲/۸)
۷) سوره‌ى فتح، بخشى از آیه‌ى ۲۹؛ « ...با همدیگر مهربانند...»  
۸) بیانات در دیدار رئیس و جمعى از مدیران و مسئولان سازمان صداوسیما (۱۳۹۴/۷/۲۰)
۹) بیانات در دیدار اعضاى انجمنهاى اسلامى دانش‌آموزان سراسر کشور (۱۳۹۵/۲/۱)
۱۰) خنده‌ى حضّار
۱۱) سوره‌ى انفال، بخشى از آیه‌ى ۶۰

دیدار دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین با رهبر انقلاب

دیدار دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین با رهبر انقلاب

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در دیدار آقای رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه، در تحلیلی جامع از شرایط کنونی منطقه، واقعیت تحولات جاری را، تلاش جبهه غرب به سرکردگی امریکا برای تسلط بر منطقه از طریق جنگ وسیع و گسترده با جبهه اسلام دانستند و تأکید کردند: جنگ گسترده‌ای که امروز در منطقه در جریان است، ادامه جنگی است که از ۳۷ سال پیش، بر ضدّ جمهوری اسلامی ایران آغاز شده است و در این رویارویی، مسئله فلسطین، مسئله اصلی و محوری است و جمهوری اسلامی ایران همانگونه که از ابتدا، حمایت از فلسطین را وظیفه خود می‌دانست، در آینده نیز به این وظیفه عمل خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه موضع جمهوری اسلامی ایران در قضیه فلسطین، موضعی مقطعی نبوده و نیست، گفتند: از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران مبارزه، موضوع حمایت از فلسطین و لزوم مقابله با رژیم صهیونیستی در مواضع امام خمینی(ره) به کرّات بیان می‌شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز حمایت از مردم فلسطین، جزء اولین کارهای ما بود، بنابراین دفاع از آرمان فلسطین، به‌طور طبیعی در ذات جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای افزودند: انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که امریکایی‌ها در اوج اقتدار خود در منطقه بودند و همه امور در ظاهر ، به نفع امریکا در جریان بود، اما انقلاب اسلامی، روحی جدید در کالبد جامعه اسلامی دمید و شرایط منطقه را به‌کلی دگرگون کرد.
ایشان با اشاره به فشارهای مختلف و گسترده‌ی سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی و حتی نظامی برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی و یا برگشت نظام اسلامی از مواضع خود، تأکید کردند: آنچه که امروز در منطقه در جریان است، در واقع ادامه رویارویی امریکا با نظام اسلامی ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی هدف اصلی از جنگ گسترده کنونی جبهه غرب به سرکردگی امریکا بر ضدّ جبهه اسلامی را، تسلط بر منطقه دانستند و گفتند: باید تحولات منطقه را از این منظر بررسی و تحلیل کرد و در این چهارچوب، مسائل سوریه، عراق، لبنان و حزب الله ، جزیی از این رویارویی گسترده است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه در چنین شرایطی، «دفاع از فلسطین، نماد دفاع از اسلام است»، افزودند: جبهه استکبار تلاش گسترده‌ای به‌کار گرفته است تا این رویارویی را «جنگ میان شیعه و سنی» معرفی کند.
ایشان با اشاره به اینکه در سوریه، دولت شیعی بر سر کار نیست، خاطرنشان کردند: اما جمهوری اسلامی ایران از دولت سوریه حمایت می‌کند، زیرا کسانی که در مقابل سوریه قرار گرفته‌اند، در واقع معاند با اصل اسلام و در خدمت منافع امریکا و رژیم صهیونیستی هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، تقابل شیعه و سنی را، طرحی استعماری و امریکایی خواندند و تأکید کردند: مهمترین مسئله در شرایط کنونی منطقه، شناخت صحیح دو جبهه اصلیِ این درگیری گسترده و شناخت موقعیت درست خود است، زیرا اگر حدّ فاصل میان دو جبهه به‌درستی شناخته نشود، ممکن است ناخواسته در مقابل جبهه اسلام قرار بگیریم.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران با چنین نگاه کلانی به مسائل منطقه، امریکا را دشمن اصلی و رژیم صهیونیستی را پشت سر او می‌داند، خاطرنشان کردند: ایران، دفاع از قضیه فلسطین را همواره وظیفه خود می‌داند و به انجام این وظیفه ادامه خواهد داد.
ایشان با اشاره به تحریمهای گسترده و بی‌سابقه امریکا و دنباله‌روهای او بر ضدّ نظام اسلامی در سالهای اخیر، گفتند: هدف اصلی از این تحریمها، منصرف کردن جمهوری اسلامی ایران از مسیری است که در آن قرار گرفته است، اما آنها نتوانستند به اهداف خود برسند و در آینده نیز به نتیجه نخواهند رسید.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: ما بر اساس وعده الهی معتقدیم که در این رویارویی گسترده، پیروز خواهیم شد و تا به امروز هم پیروز بوده‌ایم، زیرا دشمنان به‌دنبال نابودی جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نظام اسلامی نه تنها وجود دارد بلکه روز به روز در ابعاد مختلف پیشرفت کرده و در عمق، گسترش یافته است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به سخنان دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین در خصوص برخی تلاشها برای فشار بیشتر به حزب‌الله لبنان خاطرنشان کردند: حزب‌الله لبنان قوی‌تر از آن است که با این اقدامات دچار آسیب شود و امروز قطعاً هراس و وحشت رژیم صهیونیستی از حزب‌الله، بسیار بیشتر از گذشته است.
ایشان با تأکید بر تحقق سنت الهی مبنی بر پیروزی جبهه حق گفتند: این پیروزی قطعی است، اگرچه فراز و نشیب، و ریزش و رویش دارد، اما وعده الهی برای یاری‌کنندگان دین خدا تخلف‌ناپذیر است.
در ابتدای این دیدار، آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، ضمن تشکر از حمایتها و مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال موضوع فلسطین، گزارشی از آخرین تحولات نوار غزه و کرانه باختری بیان کرد و گفت: مردم غزه با وجود ادامه محاصره و سخت‌تر شدن شرایط، همچنان ثابت‌قدم و استوار ایستاده‌اند و در کرانه باختری نیز با وجود سرکوب شدید و گسترده‌ی رژیم صهیونیستی، شعله‌های انتفاضه با همت و اراده‌ی نسل جدید جوانان فلسطینی سر برآورده است.
وی با تأکید بر آمادگی‌های روزافزون نیروهای مقاومت در فلسطین و توانایی‌های غیرقابل تصور آنان، به تحولات منطقه اشاره کرد و گفت: امریکایی‌ها و کشورهای دنباله‌روِ آنها در طراحی خود به‌دنبال ارائه چهره‌ای غیر واقعی از جمهوری اسلامی ایران و به فراموشی سپرده‌شدن رژیم صهیونیستی، و همچنین به‌دنبال تجزیه منطقه از طریق القای جنگ شیعه و سنی هستند و بر همین اساس، فشارها بر حزب‌الله لبنان، افزایش پیدا کرده است، اما جهاد اسلامی فلسطین، ضمن شناخت صحیح از تحولات، بر حمایت از حزب‌الله و مقاومت در مقابل امریکا و رژیم صهیونیستی تأکید کرده است.

توصیه‌های رهبر انقلاب درباره مسائل فرهنگیان و معلمان

توصیه‌های رهبر انقلاب درباره مسائل فرهنگیان و معلمان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار معلمان در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۱۶ با اشاره به اهمیت نقش و جایگاه آموزش و پرورش این دستگاه را «کانون اساسی برای خلق دنیای آینده» دانستند و توصیه‌هایی درباره‌ی مسائل آموزش و پرورش بیان کردند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR  این توصیه‌ها را در جدول زیر مرور کرده است.

توصیه‌های رهبر انقلاب درباره مسائل آموزش و پرورش و معلمان
مطرح شده در دیدار با معلمان ۹۴/۲/۱۶
توجه به اقتصاد آموزش و پرورش و معیشت معلّمیناین سرمایه‌گذاری است؛ این بازده دارد؛ این ارزش‌افزوده تولید میکند؛ این یک خرج و هزینه‌ی صِرف نیست؛ این بایستی جزو مسائل درجه‌ی یک ما در مدیریّتهای دولتی و در تصمیم‌های دولتی باشد.
رسیدگی به مسئله‌ی دانشگاه فرهنگیانهمه‌ی فرایندهایی که منتهی میشود به جذب معلّم، برای تدریس و برای تعلیم و تربیت، بایستی سالم و با معیار اسلام و انقلاب سنجیده بشود.
پیگیری و اجرای
تحول بنیادین آموزش و پرورش
انسجام این مجموعه بایستی حفظ بشود.
بدنه‌ی آموزش و پرورش کشور با این سند و مطالبات آن آشنا بشوند.
دستگاه‌های تبلیغی و رسانه‌ی ملّی باید به کمک اجرای سند بیایند و آن را تبیین و تفهیم کنند.
در ضمن برنامه ششم و در ذیل این برنامه، مسئله‌ی آموزش و پرورش و سند تحوّل بنیادین باید حتماً دیده بشود تا بدانیم ما در سال ۱۴۰۴ چه خواهیم داشت در آموزش و پرورش.
مراقب باشید که برنامه‌های دمِ‌دستی و تغییروتبدیل‌های سطحی و روزمرّه جای تحوّل بنیادین را نگیرد.
امروز شرایط شما و مسئولان محترم آموزش و پرورش برای کیفی کردن آموزش و پرورش، برای تحوّل اساسی و بنیادین در این دستگاه مهم و حسّاس آماده‌تر است.
 
معلّم میخواهد چه‌کار بکند؟ من اینجا یادداشت کردم؛ تولید یک نسلی با این خصوصیّات: دانا باشد، باایمان باشد، دارایاعتمادبه‌نفس باشد، دارای امید باشد، دارای نشاط باشد، دارای سلامت جسمی و روحی باشد، روشن‌بین باشد، بااراده باشد، کم‌هزینه و پرفایده باشد؛ معلّم، نسلی این‌جوری را میخواهد تربیت کند؛ اینها چیز کمی نیست. اینکه گفته میشود معلّم کار انبیا را میکند، خب، این یک کلمه حرفی است که ما میزنیم؛ برویم در عمق این حرف؛ این حرف یعنی چه؟ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ وَ الحِکمَة؛(۵) کار انبیا این است؛ کار انبیا نجات بشریّت است، کار انبیا ایجاد یک جامعه‌ی انسانیِ برتر و والاتر است؛ این است کار انبیا؛ میگوییم «معلّم، شاغلِ شغل انبیا است»، «معلّمی شغل انبیا است»، عمق این حرف و مغز این حرف این است. این شد معلّم.

* توجه به اقتصاد آموزش و پرورش و معیشت معلّمین 
 خب، این الزاماتی دارد. یکی از الزامات، همان مسئله‌ی اقتصاد است که عرض کردم؛ اقتصاد آموزش و پرورش، معیشت معلّمین، یکی از الزامات است. محدودیّتهای دستگاه‌های دولتی را میدانیم؛ بیگانه نیستیم از محدودیّتها و اشکالاتی که وجود دارد ولیکن بایستی همّت در مسئولین دولتی این باشد که این بخش را مورد یک توجّه ویژه قرار بدهند. همان‌طور که عرض کردیم، این سرمایه‌گذاری است؛ این بازده دارد؛ این ارزش‌افزوده تولید میکند؛ این یک خرج و هزینه‌ی صِرف نیست؛ این بایستی جزو مسائل درجه‌ی یک ما در مدیریّتهای دولتی و در تصمیم‌های دولتی باشد. ما نکنیم، دشمن سوءاستفاده میکند؛ می‌بینید دیگر. از همین نقطه، دشمن با رسانه‌ی خود، در رادیوی خود، با عوامل خود، با آدمهای بددل نسبت به نظام و نسبت به اسلام، با این ابزارها و وسائل دشمن سوءاستفاده خواهد کرد. البتّه معلّمین ما، هم بیدارند، هم نجیبند، هم مؤمنند؛ حقیقتاً این را من اعتقاد دارم؛ در طول این سالها این را آزمودیم، امروز هم در سطح کشور می‌بینیم؛ معلّمین ما از توطئه‌ی دشمن غافل نیستند. اینهایی که با عنوان «معیشت» یک شعاری میدهند، چند شعار فتنه‌گرانه و سیاسی و خطّی هم در پهلویش میگنجانند، این را همه‌کس میفهمند که انگیزه‌ی اینها انگیزه‌ی سالمی نیست، برای دلسوزی از معلّم نیست، هدفهای دیگری دارند. کمااینکه فلان رسانه‌ی خارجی که شروع میکند روی این مسئله فعّالیّت کردن - که می‌بینید همین حالا هم مشغولند، از مدّتی پیش بیشتر مشغولند - این از روی دلسوزی نیست؛ این برای مشکل درست کردن برای نظام است، برای دردسر درست کردن برای نظام است؛ از روی بددلی و کینه‌جویی نسبت به اسلام و نسبت به استقلال کشور و نسبت به نظام جمهوری اسلامی است؛ ولی بالاخره بهانه دست اینها نباید داد. دستگاه‌های دولتی و مسئول مسائل مالی و اقتصادی به این نکته توجّه کنند؛ این را جزو برنامه‌های اصلی خودشان قرار بدهند. این یک مطلب است. البتّه همان‌طور که عرض کردیم معلّمین باید مراقب باشند و هستند؛ خوشبختانه معلّمین ما مراقبند. [اینکه‌] بعضی‌ها جفای به نظام را، جفای به انقلاب را به هر شکلی بتوانند انجام میدهند - نیش خودشان را میزنند، زهر خودشان را میریزند، با نظام بدند - از روی بغض به نظام است، نه از روی محبّت به معلّم؛ هر شعار دیگری هم پیدا کنند، همین استفاده را میکنند.

* رسیدگی به مسئله‌ی دانشگاه فرهنگیان
 یک مسئله‌ی دیگر مسئله‌ی دانشگاه فرهنگیان است که من قبلاً، هم در صحبتهای خصوصی با وزیر محترم، هم در صحبت عمومی در جمع معلّمین، به این مسئله اشاره کرده‌ام؛ دانشگاه فرهنگیان خیلی مهم است. همه‌ی فرایندهایی که منتهی میشود به جذب معلّم، برای تدریس و برای تعلیم و تربیت، بایستی سالم و با معیار اسلام و انقلاب سنجیده بشود. اگر این کار را کردیم، نتیجه همان چیزی خواهد بود که شما میخواهید؛ هم مورد رضای خدا خواهد بود، هم برای آینده‌ی کشور - همان‌طور که عرض کردم - مولّد یک نسل باعظمت و امیدبخش خواهد بود؛ اگر این رعایتها نشود، نه. در دانشگاه فرهنگیان، هم موادّ درسی و محتوای دروس مهم است، هم اساتید مهمّند، هیئت علمی مهم است. بنا است ما چه کسی را، چه‌جور آدمی را تربیت کنیم و بفرستیم سراغ بچّه‌های مردم که بروند آنها را بسازند و تولید انسان بزرگ بکنند؟ این خیلی مهم است. بنابراین مسئله‌ی صلاحیّتها، مسئله‌ی اساتید، مسئله‌ی کتابهای درسی، محتوای درسی در دانشگاه خیلی مهم است.

*پیگیری و اجرای تحول بنیادین آموزش و پرورش
 یک مسئله هم مسئله‌ی تحوّل بنیادین آموزش و پرورش است که خوشبختانه امروز وزیر محترم مورد اشاره قرار دادند و فعالیّتهایی که انجام گرفته است را فی‌الجمله بیان کردند؛ بنده هم گزارشش را قبلاً دیده‌ام. آنچه مهم است این است که در باب این تحوّل بنیادین، اصل اینکه نظام آموزش و پرورش ما احتیاج به یک تحوّل دارد را همه پذیرفته‌اند. این نظام قدیمی آموزش و پرورش در کشور، اگر هیچ عیب دیگری هم نمیداشت، همین که با گذشت زمان هیچ نوآوری در آن به‌وجود نیامده بود، کافی بود که انسان آن را رد کند و معتقد باشد به تحوّل بنیادین. این سند تحوّلی هم که خوشبختانه دو سه سال پیش فراهم شد و ابلاغ شد و بر اساس آن برنامه‌ریزی شد، از نظر کارشناسان زبده و برجسته‌ی آموزش و پرورش، یک سند خوبی است، سند متینی است؛ ‫آنهایی که اهل این کارند، خبره‌ی این کارند، این سند را تأیید میکنند؛ میگویند سند تحوّل بنیادین که با ساعتها کار، با زمانهای طولانی و با تلاش فراهم شده است، همه کمک کرده‌اند که این سند بحمدالله فراهم شد و ابلاغ شد، این را کارشناس‌ها و خبره‌های آموزش و پرورش تأیید میکنند و میگویند سند بسیار متقن و مهمّی است. پس این سند باید اعمال بشود. البتّه از این‌جور چیزها، منتظر نتایج زودبازده نباید بود، اینها چیزهایی نیست که ظرف یک‌سال و دوسال و پنج‌سال نتایجش ظاهر بشود؛ اینها چیزهایی است که صبر و حوصله لازم دارد، کار لازم دارد، کار مستمر لازم دارد.

 یک نکته این است که انسجام این سند حفظ بشود. اشاره کردند که یک تعدادی از موادّ این سند اجرایی شده است؛ خوب است، لکن همه‌ی موادّ این سند باید اجرایی بشود؛ این یک مجموعه‌ی منسجم است. اینکه ما برخی از مواد را، فرض کنید چهل مادّه یا در این حدود را اجرایی کنیم، بقیّه را مغفول بگذاریم، این به نتیجه نخواهد رسید. انسجام این مجموعه بایستی حفظ بشود. وقتی همه‌ی موادّ این مجموعه مورد عمل قرار گرفت، آن‌وقت کار پیش خواهد رفت، سرعت پیدا خواهد کرد، درست انجام خواهد گرفت.

 یک نکته‌ی دیگر این است که بدنه‌ی آموزش و پرورش کشور با این سند آشنا بشوند؛ مطالبات این سند را بدانند که چیست. معلّمی که در فلان مقطع دبستان یا دبیرستان تدریس میکند، بداند که این تحوّل بنیادین از شخص او چه خواسته است. مدیر و رئیس دبستان یا دبیرستان بداند که وظیفه‌ی او و تکلیف او در قبال دانش‌آموز بر اساس این سند چیست. مطالبات این سند باید مشخّص بشود؛ بایستی برنامه‌ریزی کرد برای اینکه ما مطالبات سند را در سطح وسیع و گسترده‌ی آموزش و پرورش تفهیم کنیم، بحث کنیم.

 یک مسئله‌ی دیگر [این است‌] که دستگاه‌های تبلیغی و رسانه‌ی ملّی باید به کمک بیایند. حتّی گاهی پیشنهاد میشود که یک شبکه‌ی صداوسیما مخصوص این کار باشد که بتواند این موضوع را تبیین کند و تفهیم کند. این البتّه بستگی دارد به اینکه مسئولین آموزش و پرورش بنشینند با مسئولین صداوسیما و آنها هم همراهی کنند.

 یک موضوع دیگری که در این مسئله‌ی سند مهم است که وزیر محترم هم خوشبختانه امروز اشاره کردند، ظرفیّت برنامه‌ی ششم است. الان سیاستهای برنامه‌ی ششم در حال تدوین است، بعد هم خود برنامه را تدوین میکنند، تصویب میکنند، اجرا میکنند. در ضمن این برنامه و در ذیل این برنامه، مسئله‌ی آموزش و پرورش و سند تحوّل بنیادین باید حتماً دیده بشود تا بدانیم ما در سال ۱۴۰۴ چه خواهیم داشت در آموزش و پرورش.

 یک نکته‌ی اساسی این است، این را من به مسئولین آموزش و پرورش عرض میکنم، مراقب باشید که برنامه‌های دمِ‌دستی و تغییروتبدیل‌های سطحی و روزمرّه جای تحوّل بنیادین را نگیرد؛ ما را راضی نکند، خوشحال نکند که ما داریم تغییر میدهیم. تغییرات سطحی مهم نیست؛ اساس، همان موادّ تحوّل بنیادین است که بتدریج این بنا نوسازی بشود؛ این مهم است.

 خوشبختانه شرایط هم آماده است؛ من نگاه که به سطح کشور میکنم؛ به‌نظرم میرسد که امروز شرایط شما و مسئولان محترم آموزش و پرورش برای کیفی کردن آموزش و پرورش، برای تحوّل اساسی و بنیادین در این دستگاه مهم و حسّاس آماده‌تر است. یک‌روزی ما هجده میلیون دانش‌آموز داشتیم، امروز کمتر از سیزده میلیون دانش‌آموز داریم؛ این یک فرصت است. یک‌روزی بود که ما از لحاظ فضاهای آموزشی دچار عسرت جدّی بودیم؛ مدارس دو نوبته و سه نوبته در سطح کشور کم نبود؛ امروز خوشبختانه آن وضعیّت وجود ندارد. در اغلب جاهای کشور، مدارس وضع خوبی دارند؛ افرادی هم علاقه‌مندند، می‌آیند و وارد میشوند که بایستی این جریان [حفظ شود]. امروز بنابراین شرایط آماده است برای اینکه ما بتوانیم این تحوّل را انجام بدهیم. به‌هرحال خوشبختانه کشور دارای ثبات است، دارای امنیّت است، مسئولین دولتی با علاقه‌مندی مشغول کار هستند. امروز روزی است که ما بتوانیم ان‌شاءالله آموزش و پرورش را از لحاظ کیفی، از لحاظ محتوایی، از لحاظ بنیانی به یک نقطه‌ی اساسی برسانیم. و همین‌طور که عرض کردم محور این تحوّل معلّمین هستند؛ آن کسی که در وسط میدان ایستاده است، شما معلّمین عزیز هستید. من به همه‌ی معلّمین سرتاسر کشور، به این وسیله و در این موقعیّت سلام عرض میکنم و امیدوارم خداوند همه‌ی معلّمین عزیز را در کنف حمایت خودش حفظ کند.

گفت‌و‌شنود دکتر غلامعلی حداد عادل با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون شهادت استاد مطهری

گفت‌و‌شنود دکتر غلامعلی حداد عادل با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون شهادت استاد مطهری

متن گفت‌و‌شنود دکتر غلامعلی حداد عادل با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۶۳ که در پنجمین سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری و درباره‌ی ابعاد شخصیت ایشان انجام شده است.
 
حداد عادل: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم.
جناب آقای خامنه‌ای در سالروز شهادت استاد بزرگوار آقای مطهری هستیم؛ بیش از پنج سال از پیروی انقلاب اسلامی و دقیقاً پنج سال از شهادت آن استاد بزرگوار میگذرد. در این پنج سال جمهوری اسلامىِ ما شاهد تحولات گوناگونی بوده؛ بسیاری از تجربه‌های نو پیش آمده، بسیاری از افکار و اندیشه‌ها در عمل به محک خورده، بسیاری از افراد و احزاب جذر و مدهایی داشته‌اند و در این پنج ساله شاید به اندازه‌ی پنجاه سال تجربه‌ی عملی و فرهنگی و فکری برای دست‌اندرکاران این نظام فراهم آمده. پیشنهاد شده در این پنجمین سالگرد شهادت استاد با حضرت‌عالی گفت و شنودی صورت بگیرد در خصوص استاد مطهری و مخصوصاً در پرتو این تجربه‌ی پنج ساله خصوصاً آنچه برای جنابعالی در مقام ریاست جمهوری و سایر مسؤولیتهایی که داشتید، اشرافی که داشته‌اید بر مسائل این پنج ساله‌ی اخیر یک نگاهی دوباره به زندگی استاد و به شخصیت استاد صورت بگیرد. اگر جنابعالی اجازه بفرمائید طرح بعضی سؤالات بشود و استفاده بشود از بیان جنابعالی.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. برای من از دو جهت این مذاکره مطلوب و دلنشین است؛ اوّلاً از این جهت که ذکر آن شهید عزیز و آن استاد بزرگوار - که بخش مهمی از فضای ذهنی من پر از خاطرات گرانقیمت آن بزرگوار هست - برای من لذتبخش است. ثانیاً از این جهت که جنابعالی بیان کردید و کاملاً هم درست است، که ما در پرتو تجربیات چند ساله میتوانیم چهره‌ی این استاد بزرگوار را خیلی روشنتر و بی‌ابهامتر از همیشه مشاهده کنیم و این فرصت برای بازنگری و تدبّر درباره‌ی این چهره‌ی ارزشمند اسلامی هست. به خصوص که این گفتگو با شما انجام میگیرد، که شما جزو افرادی بودید که شهید مطهری را به معنای واقعی کلمه می‌شناختید. بد نیست من این را هم یادآوری کنم، شاید نمی‌دانم قبلاً هم به شما گفتم یا نه که من اول‌بار اسم شما را هم از شهید مطهری شنیدم، به مناسبت مقاله‌ای که در یادنامه‌ی علامه‌ی امینی شما نوشته بودید - که مقاله‌ی بسیار خوبی هم بود - و خب شما جزو کسانی بودید که در شهادت استاد به سیاه کردن جامه اکتفا نکردید، واقعاً قلباً عزادار و مثل بسیاری از علاقمندان و آشنایان آن عزیز قلباً عزادار بودید؛ و چیزهای خیلی زیادی را قاعدتاً از این بزرگوار میدانید به مناسبتی که با ایشان نزدیک بودید. خیلی خوب است که این مذاکره را شروع کنیم و شاید این گفتگو یک مقدمه‌ای باشد برای یک بازنگری مجدد در شخصیت این استاد عزیز که به صورت منطقی و دقیق و با استفاده از خاطراتی که از ایشان هست و کتابهایی که هست واقعاً یک {شخصیت }شخصیت نگاری واقعی و صحیحی از ایشان به طور کامل انجام بگیرد.
 
حداد عادل: جنابعالی میدانید که آقای مطهری یک شخصیت جامع بودند و شخصیت ایشان ابعاد گوناگونی داشت. ایشان به عنوان یک روحانی - روحانی مبارز - در درجه‌ی اول شناخته شده بودند، فقیه بودند، فیلسوف بودند، استاد دانشگاه بودند، نویسنده بودند، خطیب و اهل منبر بودند؛ برای بنده بسیار مغتنم است که نظر جنابعالی را در این خصوص بدانم که از نظر شما تأثیر کدام یک از ابعاد شخصیت ایشان در جامعه‌ی ما بیش از بقیه‌ی ابعاد بوده و در درجه‌ی اول شما وقتی نام آقای مطهری به میان می‌آید {ذهنتان }ذهنتان سراغ کدام یک از جنبه‌های شخصیت آقای مطهری میرود؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: تصور من این است که مرحوم آیت‌الله‌مطهری رضوان‌الله‌علیه به عنوان یکی از چهره‌هایی که در احیاء تفکر اسلامی بیشترین نقش را داشتند و جزو یکی از پرچمداران این بینش نوین اسلامی و طرح دوباره‌ی اسلام در فضای فرهنگ امروزی جهان باید به شمار بیاید. همین‌طور که میدانیم از صدوبیست سال یا صدوبیست، سی سال، سی، چهل سال پیش به این طرف متفکرینی پیدا شدند که اینها درصدد طرح دوباره‌ی اسلام و مطرح کردن معارف اسلامی در میان هیاهوی تبلیغاتی فرهنگ غربی - که فرهنگ جدید و مدرن به حساب می‌آمد - بودند؛ که از این قبیل شخصیتهای معروف مثل سیدجمال‌الدین شناخته شدند. اینها را نسلهای امروز به عنوان مصلحین اجتماعی و مبارزین بزرگ و چهره‌های فکری و سیاسی و انقلابی اسلام میشناسند؛ که همه‌ی این خصوصیات را شما در سیدجمال مشاهده میکنید. هنر بزرگ سیدجمال در مبارزه‌ی سیاسی او نبود، بلکه هنر بزرگ او در این بود که اسلام را به عنوان یک دین زنده و به عنوان یک مایه‌ی زندگی و به عنوان یک مکتبی که یک نظام اجتماعی را در خودش دارد دوباره مطرح میکرد. تمام تلاش سیدجمال و حرکت او در آفاق اسلام از شرق تا غرب برای همین بود که میخواست این دوباره‌نگری به اسلام را در جوامع اسلامی زنده کند، و آن حالتی را که در گذشته - سالیان دراز - بر افکار صاحبنظران اسلامی تحمیل شده بود - حالت خمودگی اسلامی - این را از بین ببرد. ما در میان متفکرین ایرانی و غیرایرانی - چه عرب، چه هندی و غیر اینها شاید تُرک - شخصیتهایی داشتیم که این خط را دنبال میکردند؛ چهره‌های معروفی که بعضی از مؤلفین، بعضی از شعراء، بعضی از فلاسفه در این عصر جدید از این قبیل هستند. من وقتی که نگاه میکنم به این چهره‌های شناخته شده‌ی این ردیف، این روال، مرحوم شهید مطهری را یکی از برترین اینها به حساب می‌آورم؛ علت هم همین جامعیتی است که شما به آن اشاره کردید. این مرد یک فقیه بود، یعنی اسلام را وقتی میخواست تبیین کند و مسائل اسلامی را بیان کند از خودش چیزی مایه نمیگذاشت. اسلام را میشناخت، فقه اسلامی را بلد بود و همان‌طور که میدانید فقه اسلامی به معنای شیوه‌ی استنباط احکام از منابع اولیه اسلام - یعنی کتاب و سنت - است، و فقیه آن کسی است که این شیوه‌ی استنباط را بلد است؛ و درسی هم که برای فقاهت در حوزه‌ها خوانده میشود در حقیقت درس آشنایی با این شیوه است. خب مرحوم مطهری یک مجتهد بود، یعنی این شیوه را به خوبی بلد بود. اینجور نبود که به دام افکار التقاطی شرقی یا غربی بیفتد، همچنانی که بسیاری از متفکرین مصلح و طرفدار تجدید حیات دوباره‌ی اسلام در آن دام افتادند. یک فیلسوف بود - یعنی با معارف عمیق و استدلالی اسلام آشنا بود - یک سخنور بود - یعنی میتوانست همه‌ی آنچه را که بلد است به زبان بیاورد - یک نویسنده‌ی بسیار خوب بود - یعنی میتوانست همه‌ی آنها را بنویسد - تمام این جنبه‌هایی که جنابعالی اشاره کردید واقعاً ابعاد یک شخصیت زبده‌ی برجسته بود که میتوان او را یکی از متفکرین و یکی از پرچمداران احیای تفکر اسلامی به شمار آورد.
   ادامه مطلب ...

«خدعه آمریکا پس از برجام» در سی‌امین شماره خط حزب‌الله

«خدعه آمریکا پس از برجام» در سی‌امین شماره خط حزب‌الله

سی‌امین شماره هفته‌نامه خبری-تبیینی خط حزب‌الله با گزارشی ویژه از دیدگاه رهبر انقلاب درخصوص یکی از راهبردهای سه‌گانه دشمن در مواجه با جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از برجام منتشر شد.
خط حزب الله هم چنین در این شماره در یادداشتی به بهانه سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری، به بررسی ابعاد انقلابی این شهید بزرگوار در بیان رهبر انقلاب پرداخته است.
سی‌امین شماره خط حزب الله نیز همزمان با روز جهانی کارگر به روح پرفتوح شهید عبدالحسین برونسی جانباز شهید خراسانی «بنایی که فرمانده جنگی شد»، تقدیم شده است.
نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A4 جهت مطالعه و A3 برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته است و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.