مصاحبه منتشر نشده آیت الله خامنه ای درباره کشمیری عامل انفجار نخست وزیری
تاریخ انقلاب - آیت الله خامنه ای در هنگام انفجار دفتر نخست وزیری در شهریور سال ۱۳۶۰در حال سپری کردن دوران نقاهت ناشی از انفجار بمب در ششم تیرماه همان سال بود. ایشان در سالگرد شهادت رجایی و باهنر در مصاحبه ای با ذکر جزییات به نحوه اظلاع از این حادثه می پردازد و برای نخستین بار از ابعاد پیچیده و نقاط تاریک این انفجار سخن می گویند. این مصاحبه بعدها در جلد دوم کتابی باعنوان «شهید دکتر باهنر؛ الگوی هنر مقاومت» منتشر می شود که «تاریخ انقلاب» بخش هایی از آن را منتشر می کند.
******
شما چگونه از انفجار ساختمان نخستوزیری و شهادت شهید باهنر مطلع شدید و در آن هنگام چه احساسی داشتید؟
من در آن زمان بیمار بودم، تازه از بیمارستان خارج شده بودم و در منزلی در حدود نیاوران استراحت میکردم و در جریان اوضاع و احوال مملکت نیز قرار میگرفتم. یعنی مرحوم «شهید رجایی» و مرحوم «شهید باهنر» و برادران دیگر مسایل را با من در میان میگذاشتند. ولیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمیتوانستم داشته باشم. ولی این اواخر تدریجا حالم بهتر شده بود و در جلسات شرکت میکردم. کما این که در شب قبل از حادثه من در جلسهای در اطاق «مرحوم رجایی» شرکت کردم و در آن جلسه راجع به مسایل مهم مملکتی صحبت میکردیم. بنابراین از محل حادثه دور بودم. لحظه حادثه بعدازظهر و من خواب بودم و از خواب که بیدار شدم و از برادران پاسدار که دور و بر من بودند زمزمههایی شنیدم، سوال کردم چه اتفاقی افتاده، گفتند بمبی در نخستوزیری منفجر شده است.
من فوقالعاده نگران شدم گفتم چه کسانی آنجا بودند، گفتند «شهید رجایی» و «شهید باهنر» نیز بودند. من بلافاصله با حال ضعیف و ناتوانی که داشتم خودم را به تلفن رساندم. بنا کردم به جاهای مختلف تلفن کردن اما خبرها همه متناقض و نگرانکننده بود. یکی میگفت حالشان خوب است و یکی میگفت زنده بیرون آمدند و دیگری میگفت جسدشان پیدا نشده و یکی دیگر میگفت در بیمارستان هستند و تا اوایل شب که خبر درستی به من نرسیده بود در حالت فوقالعاده بد و نگران به سر میبردم.
تا بالاخره مطلب برای من روشن شد. فکر میکنم با آقای «هاشمی رفسنجانی» و با «احمداقا» که صحبت کردم، آنها به من گفتند که «رجایی و «باهنر» شهید شدند. احساسات من در موقع طبیعی است که چه احساسی بود. دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودم و من شدیدا احساس خسارت، ضایعه و غم می کردم و از طرفی احساس خشم نسبت به کسانی که عاملین این حادثه بودند، می کردم. و فردای حادثه، صبح زود با این که خیلی بیحال بودم. رفتم برای تشییع جنازه به مجلس و با وجود این که اطبا منع میکردند که شرکت نکنم، اما طاقت نمیآوردم که شرکت در مراسم نکنم. بالاخره آمدم و یک سخنرانی کوتاهی هم با کمال هیجان در ایوان مجلس کردم و دور و بر بنده را دوستان گرفته بودند که از شدت هیجان نیفتم.
به هر حال برای من حادثه بسیار تلخی بود. یعنی شاید میتوانم بگویم که تلخ ترین حادثهای بود که تا آن روز من دیده بودم. زیرا حادثه ۷ تیر که میتوانست از این تلختر باشد در هنگامی اتفاق افتاد که من در آن موقع بیهوش بودم و تدریجا از آن فاجعه آگاه شدم.
همانطور که میدانید یکی از اهداف ضدانقلاب، نفوذ دادن اعمال خود به داخل نهادهای رسمی جمهوری اسلامی است تا از این طریق ضربه خود را بر پیکر انقلاب وارد آوردند و همانطور که مطلع هستید در اجرای این هدف نیز دوبار موفق بودند که یکی از آنها فاجعه ۷ تیر و دیگری فاجعه نخستوزیر بود. لطف کنید نظر خود را در مورد مبارزه با این عوامل نفوذی و طرحهایی که در آینده برای پاسازی ادارات از این عناصر دارید، بفرمایید؟
متاسفانه باید بگویم که ضدانقلاب بیش از دو بار موفق شده است. حادثه دادستانی و حوادث دیگری که از این قبیل بوده مثل حادثه شهدای محراب، حادثه «شهید هاشمی نژاد» همه از حوادثی بودند که نوعی نفوذ را نشان دادند و ضدانقلاب از شیوههای بسیار موفقی که داشته، شیوه تفاق بوده، یعنی چهرهای نشان دادهاند که حاکی از واقعیت ضمیر آدمی نیست. چهره مومن، چهره علاقمند، چهره مخلص. همین «کشمیری» که صحبتش هست و در جریان این حادثه، عامل اصلی بود، مدتها در نخستوزیری کار میکرد و مدتها مورد اطمینان این و آن بود و حتی مورد اطمینان شخص «مرحوم رجایی» نیز بود. ظاهرا حالت آرامی داشت بسیار محجوب و بسیار کمحرف و مقدس بود و حتی گاهی آنقدر کمحرف و محجوب بود که پخمه و خپل به نظر میرسید که آدم فکر میکرد از یک چنین شخصی چه کاری ساخته است. ولی خوب دیدیم که خیلی کارها انجام داد. این چهره منافقانه گرفتن یکی از شیوههای موفق ضدانقلاب بوده و ضدانقلاب به خاطر این که به هیج اصلی از اصول اخلاقی پایدار نیست، یک چنین کارهایی را خیلی راحت میتواند انجام دهد. جنابعالی که مسلمان هستید میتوانید چهره منافقانه به خودتان بگیرید و مثلا فرض کنید در جایی در بین کفار وارد شوید و بخواهبد واقعیت مسلمانی خودتان را نشان ندهید. طبیعی است که خیلی مشکل است. خیلی جریانها در آنجا پیش میآید که شما اگر مسلمان نباشید باید حتما انجام دهید ولی چون در واقع مسلمان هستید، دستتان میلرزد. اما ضدانقلاب که پایبند به ارزشهای انسانی نیست همه کاری حاضر است بکنند. به هر حال این شیوه موفقی برای ضدانقلاب بوده و کار مهمی هم نیست. خنجر از پشتزدن از کارهای رایجی است که اول آفرینش انسان تا به مرز وجود داشته و همواره نیر موفق است. اما اینکه ، چه تدبیری را اندیشیدهایم؟ بنده مصمم و قاطع هستم که باید یک دستگاه اطلاعاتی دقیقی به وجود بیاید تا بتواند این مهم و دیگر مهمها از این قبیل را به عهده بگیرد. به مجلس، به دولت و دستاندکاران و همه کسانی که در این زمینه میتوانند نقشی داشته باشند سفارشات لازم را کردم و اخیرا نیز در این دو سه روزه مجددا به مجلس تاکید کردم که هرچه زودتر لایحه دستگاه اطلاعاتی را به جای خوبی و نقطه ثابت و روشنی برسانند و تصویب کنند.
شما و آقای «باهنر» مسوول نوشتن اساسنامه و مرامنامه حزب بوید. از خاطرات آن روزها و همچنین تشکیل هستههای اولیه حزب مختصری بیان بفرمایید.
راجع به آن روزها من خاطرات شیرین و بسیار دارم. بله اساسنامه و مرامنامه همه ما سهیم بودیم مخصوصا مرحوم «شهید بهشتی» سهم زیادی داشت. بعد از آن که مواد مورد نظر آماده شد من و «شهید باهنر» آن را تنظیم و تدوین کردیم. یعنی آخرین کارها در این زمینه روزهایی انجام گرفت که «امام» تازه از خارج وارد ایران شده بودند. همه ما گرفتاریهای زیادی داشتیم و من در مدرسه رفاه که مرکز کارها بود در طول روز نیم ساعت حالت قرار و آرام داشتم. مرتب دنبال کارهای گوناگون، گرفتاری های فراوانی که وجود داشت و بهتر است که بگویم مشاغل زیادی که وجود داشت، بودیم. مرتب پادگانی بود که سقوط میکرد، ادارهای بود که در اختیار مردم قرار میگرفت، ادارههایی بودند که بهعنوان همبستگی به مدرسه رفاه میآمدند، درگیریهایی بود که در گوشه و کنار شهر رخ میداد، افرادی بودند که شهید میشدند، دستگیریهایی بود که در گوشه و کنار شهر رخ میداد، افرادی بودند که شهید میشدند، دستگیریهای ضدانقلاب بود که پیدرپی رخ میداد. رجال گردن کلفت و معروف رژیم گذشته یکییکی به وسیله جوانان حزبالله دستگیر میشدند و مثل گرگی که به دام افتاده حالت بره به خودشان میگرفتند و به طرف طبقه سوم مدرسه رفاه حمل میشدند تا تکلیفشان روشن شود. خلاصه خبرهایی بود که از هجوم ضد انقلاب به تهران از سوی کرج و قزوین میرسید. و خیلی مطالب وجود داشت که ما به همه اینها میرسیدیم. در خلال این یکدیگر را میپسندیدم و قبول میکردیم. قبلا هم کارهای مشترک با هم داشتیم و در همین مواضع ما بخش تاریخ و انسان را من و «آقای باهنر» مسوولیت تنظیمش را داشتیم و تدوین کردیم و قبل از انقلاب سال های ۴۸ ـ ۴۹ یک جمع بزرگی در تهران تشکیل شد که مسوول ایده جهانبینی اسلام بود. و بعد از گذشت یک سال از شروع کار آن جمع، باز یک بخش مهمی از انجام آن کار جهان بینی به من و آقای «باهنر» محول شد که فکر میکنم باز نوشتههایش در منزل و در اختیار خانوادهایشان باشد و یک مقدار هم در اختیار من هست به هر حال کار مشترک نوشتنی من و آقای «باهنر» زیاد کرده بودیم. اینجا نشستیم و اساسنامه حزب را تنظیم کردیم و برای آخریم مراحا تصویب به خانه توحید بردیم که پایگاه اولیه حزب آنجا بود و با برادران دیگرمان مرحوم «شهید بهشتی» و آقایان «هاشمی رفسنجانی» و «موسوی اردبیلی» ۵ نفری نشستیم و تمام کردیم و بنده به خدمت «امام» بردم و به «امام» ارایه دادم.
عامل انفجار که شخص «کشمیری» بود، چگونه به نخستوزیری راه یافت، ضمنا جسدی که در روز تشییع جنازه بهعنوان جنازه «کشمیری» حمل میشد، مطعلق به چه کسی بود و مقامات کشوری چه زمانی پس از انفجار، عامل انفجار را شناخته و به ماهیت منافقانه وی پیبردند؟
«کشمیری» قبلا در ارگان دیگری کار میکرد که البته خصوصیات و سوابق امرش برای ما روشن است. و به وسیله یکی از افرادی که هم پرورده «کشمیری» است که الان هم متهم به همکاری با اوست، البته اتهام هنوز ثابت نشده است و او در زندان است، به نخستوزیری راه پیدا کرده بود و در یک بخشی از نخستوزیری مشغول به کار بود و چون بسیار منافق زیرکی بود خیلی راحت و به سرعت توانست عنوان دبیری یا منشیگری به شورای امنیت کشور راه پیدا بکند و در کنار «شهید رجایی» که رییس آنجا بود، بنشیند.
نفوذ او در نخستوزیری به این ترتیب بود و بودنش در نخستوزیری فکر میکنم بیشتر از دو سه ماه نبود. اما جسدی که در روز تشییع بهعنوان جنازه «کشمیری» حمل میشد. باید بگویم جسدی نبود. مساله این صورت بود که بعد از آن که توانستند آتش اطاق را خاموش کنند و جسدها را بیرون بکشند. و مجروحین را به بیمارستان منتقل کنند سه نفر جزو زنده ها نبودند. یکی «مرحوم رجایی» بود، یکی «مرحوم باهنر» بود که جسدهای آنها بود و یکی هم «کشمیری» بود که نه زنده و نه مرده آن آنجا دیده نمیشد. هیچ کس خبر نداشت که او از نخستوزیری خارج شده است، یا اگر بخواهیم به صورت دقیقتری برای آن کسانی که دستاندرکار این مساله بودند و دنبال جسدها میگشتند، بگوییم اگر یقین هم نشده بود که خاکستر نشده به هر حال یک چیز مبهمی بود. اما در هر صورت حقیقت این بود که «کشمیری» وجود ندارد و گمان زیاد بر این بود که «کشمیری» کشته شده است. از خاکسترهایی که در آنجا بود مقداری جمع کردند و در پلاستیک ریختند و بهعنوان جسد «کشمیری» به مسئولین معرفی کردند. البته بعضی از آن کسانی که این کارها را میکردند. الان در زندان هستند و بهعنوان همین مسئله مورد سوال هستند که چگونه یک مشت خاکستر را بهعنوان جسد «کشمیری» معرفی کردند. این سوالی بود که چهطور جسد «شهید رجایی» و «شهید باهنر» اینطور خاکستر نشده اما جسد «کشمیری» آنقدر خاکستر شده که در یک کیسه پلاستیکی جا میگیرد؟ این سوال بیپاسخ بود.
به هر حال مردم منتظر بودند و چون اعلام شده بود که «کشمیری» کشته شده، تابوتی حامل همان کیسه پلاستیک به میان مردم آمد و بهعنوان «کشمیری» معرفی شد. لیکن به فاصله شاید یک روز، اطلاع پیدا کردیم که «کشمیری» کشته نشده بلکه گریخته است. از قرائنی این مساله به دست آمد. و بلافاصله تحقیق شروع شد معلوم شد که «کشمیری» بعد از آن که بمب را در میان چمدان در اطاق میگذارد از آنجا خارج میشود و به نقطه نامعلومی میگریزد برای اینکه این به مردم اعلام شود، بایستی محقق میشد و شکل مسلمتری پیدا میکرد که بشود ارایه داد.
چند روزی که بین این حادثه و اعلام دادستان کل، آقای «ربانی املشی» فاصله شد به خاطر این بود که مساله را مسلمتر بکنند و معلوم شود که در حقیقت چگونه بوده است. البته باید بگویم در همان روزهای اول مساله روشن شده بود برای اینکه جوانب قضیه بیشتر روشن شود که بتوانند یک حرف روشنی به مردم بزنند چند روزی فاصله افتاد. متاسفانه آن متنی که اعلام شد حرف روشنی هم به مردم زده نشد یعنی حرف مشخص و روشنی وجود نداشت و قضیه در ابهام ماند. متهمی در این رابطه دستگیر شدند که بعضی از آنها آزاد شدند و بعضی دیگر هنوز در زندان هستند و پرونده همچنان تحت پیگیری است.
منبع:سایت تاریخ انقلاب
بیانات رهبری در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیأت دولت
بسماللهالرّحمنالرّحیم
از اتّفاقات خوب و انشاءالله مبارک، تقارن این دیدار با سالگرد میلاد حضرت ثامنالائمّه (علیهمالسّلام) است. امیدواریم انشاءالله از برکات آن روح مطهّر و متعالی همهی ما برخوردار بشویم. یکی از بزرگترین افتخارات کشور ما و برخورداریهای کشور ما وجود آن مرقد مطهّر است. هرچه بتوانیم در بزرگداشت آن جایگاه رفیع تلاش کنیم و دلها را متوجّه به آنجا بکنیم، یقیناً به سود معنویّت ما و به سود کشور ما است. حالا فرض بفرمایید که آقای آخوندی(۲) مثلاً روی مسئلهی راه آنجا و قطار سریع و مانند اینها بتوانند فکر کنند، کار کنند، [تا] مردم بتوانند با فاصلهی کمتری بروند بیایند، اینها جزو چیزهایی است که انشاءالله میتواند مایهی برکت باشد برای دولت.
یاد شهیدان عزیز، شهید رجائی و شهید باهنر را گرامی میداریم. خب، هفتهی دولت از سالها پیش برگزار میشود؛ سنّت همین است که فرصتی باشد برای مسئولین زحمتکش دولتها که گزارش کنند تلاشهای خودشان را، موفّقیّتهای خودشان را، عزم خودشان را برای یک سال آینده یا چند سال آینده؛ و از آنها تقدیر بشود و از کارهایی که انجام گرفته، از طرف مسئولین، از طرف مردم تشکّر بشود، تقدیر بشود و احیاناً تذکّری داده بشود یا مثلاً تأمین کاستیای مورد مطالبه قرار بگیرد؛ هفتهی دولت برای این است؛ منتها نکتهی قابل توجّه این است که هفتهی دولت بهمنزلهی یک عید است برای دولت؛ یعنی بازگشت سالیانهی یک مناسبت معیّن است -که عید به همین معنا است- و وقتِ بیان کردن و گفتن و این قبیل کارها است.
مناسبتی که برای این هفته قرار داده شده، یکی از تلخترین یادبودهای کشور است؛ یعنی شهادت دو عزیزِ برجسته مثل شهید باهنر و شهید رجائی. حالا امسال تصادفاً با هفتهی کرامت همراه شد لکن بهطور معمول، این هفته یادآور مصیبت درگذشت این دو بزرگ است. تصوّر من این است که حکمت الهی که بر دل و زبان مسئولین جاری شد و این اتّفاق افتاد و این مناسبت در این زمان قرار گرفت، برای این است که شهید رجائی و شهید باهنر از یاد نروند و بهعنوان دو شاخص، بهعنوان دو سنجه در مقابل چشم ما باشند. خب، شاخص بودن این دو نفر، نمیتوان گفت بهخاطر قوّت مدیریّت آنها یا مثلاً فرض کنید که تواناییها و ابتکارات آنها است؛ چون مسئولیّت این دو عزیز زمان زیادی طول نکشید؛ [زمان] مرحوم باهنر که خیلی کوتاه بود، مرحوم رجائی هم چند ماهی -حدود یک سالی مثلاً فرض کنید- [بود]. سنجه بودن آنها بهخاطر خصوصیّات رفتاری آنها و شخصیّتی آنها و اخلاقی آنها است؛ این را باید ما همواره در ذهن داشته باشیم.
خب، زمان تغییر پیدا میکند؛ جریان گوناگون فرهنگها و ارزشها و مانند اینها هم میآید [و] میرود -طبیعت زمانه این است- تحوّلاتی در ذهنها، در فکرها بهوجود میآید لکن یک اصول ثابتی وجود دارد که این اصول را بایستی همواره در نظر داشت. برای ما مسئولین در نظام مقدّس جمهوری اسلامی، این اصول ثابت را میتوان در شخصیّت این دو مرد عزیز و بزرگوار جستجو کرد و یافت. خب، ما با اینها بخصوص با مرحوم باهنر، سالهای متمادی مأنوس بودیم، با مرحوم رجائی هم همینجور؛ از قبل از انقلاب تا دوران مسئولیّتها و در مجلس و بیرون مجلس؛ واقعاً خصوصیّاتی داشتند که ما اینها را بایستی از یاد نبریم. به نظر من ایمانشان به این راه، به این اهداف، اهدافی که امام ترسیم کرده و جمهوری اسلامی مظهر آن اهداف است، شاخص خیلی مهمّی است؛ اخلاصشان؛ روحیّهی خدمتگزاریای که در اینها وجود داشت که واقعاً شب و روز نمیشناختند و برای خدمتگزاری کار میکردند.
روحیّهی مردمی بودن و انس با مردم، تماس با مردم، از نزدیک پای صحبت مردم نشستن؛ راههایی باز کردن -خب ماها به حکم مسئولیّت یک محصوربودنهایی داریم، یک محدودیّتهایی داریم- که گذرگاهی باشد برای تماس با متن زندگی مردم. من به آقای رئیسجمهور هم چندبار تا حالا گفتهام که این سفرهای استانی خیلی چیز خوبی است، این یکی از آن کارهای بسیار مثبت است، به دولتهای قبل هم همین سفارش را من همیشه میکردم؛ یکی از راهها این است؛ رفتن به خانهی مردم، رفتن منزل شهدا -که حالا الحمدلله این کار تا حدودی باب شده و کار خوبی است- راهی برای تماسهای گوناگون مردم؛ اینها خیلی مهم است. این کارها روحیّهی مردمی بودن و شناخت مردم را در انسان حفظ میکند و نگه میدارد. وقتی این نباشد، انسان از حال جامعه غافل میشود و همیشه نگاهش به کلّیّات [است]؛ مثل کسی که با هواپیما دارد از روی یک شهری عبور میکند؛ بله، کلّیّت شهر را انسان بهتر از کسی که پایین است میبیند، امّا [اینکه] داخل این کوچهها، داخل این خیابانها چه خبر است، داخل خانهها چه خبر است، در مغازهها چه [خبر] است، مراجعهکنندگان چه کسانی هستند، اینها را آن کسی میفهمد که برود در این کوچهها راه برود؛ حالا همان مقدار محدودی که ممکن هست؛ مردمی بودن خیلی مهم است.
برای خودشان از مقامی که داشتند، کیسه ندوخته بودند؛ این یکی از چیزهای مهم است. اینجور نباشد که ما فکر کنیم حالا که یک مسئولیّتی داریم، این را وسیلهای قرار بدهیم برای تأمین آینده؛ همچنانکه در مسئولان بسیاری از کشورهای دنیا این هست و این را وسیلهای قرار میدهند برای اینکه در آینده در هیئتمدیرهی فلان شرکت عضو باشند، در فلان مرکز مالی حسّاس سهم داشته باشند. پایبندی به مبانی انقلاب و امثال اینها؛ اینها خصوصیّت این دو شخصیّت بود؛ اینها را باید در نظر داشته باشیم و خودمان را با اینها تطبیق بکنیم.
یکی از خصوصیّات رفتار مسئولان این است که در جامعه فرهنگسازی میکند؛ یعنی ما چهجوری مشی کنیم، چهجوری حرف بزنیم، چهجوری زندگی کنیم، با چه کسی معاشرت کنیم، با چه کسی قطع [رابطه] کنیم. این در جامعه فرهنگسازی میکند. بنابراین شما کاری که دارید انجام میدهید، خدمتی که دارید میکنید -در هر بخشی که هست- اگر همچنانکه مورد انتظار است و بحمدالله تا حدود زیادی هم در بسیاری از بخشها بحمدالله تأمینشده است، وقتی با اخلاص همراه باشد، با کار فراوان همراه باشد، با دلسوزی همراه باشد، علاوه بر اثری که خود این کار در واقعیّت بیرونی میگذارد، یک اثر بلندمدّت هم میگذارد و آن عبارت است از همین فرهنگسازی. مردم به ما نگاه میکنند، به شما نگاه میکنند؛ رفتارهای ما، مَنِشهای ما سازندهی فرهنگ عمومی مردم است. بنابراین یاد این دو برادر خوب و عزیز و سعادتمند را گرامی میداریم و امیدواریم انشاءالله که بتوانیم همهی ما هم در همین صراط حرکت کنیم.
لازم میدانم از اعضای محترم دولت، بخصوص از رئیسجمهور محترم تشکّر کنم و تقدیر کنم بهخاطر زحماتی که میکشید. گزارشهای امروز گزارشهای خوبی بود، و خیلی مناسب است که این گزارشها منعکس بشود، مردم بشنوند از شما. از جناب آقای سرافراز(۳) درخواست میکنیم که با صدای خود آقایان این گزارشها را پخش کنید، یعنی مردم از آقای نعمتزاده، از آقای زنگنه، از آقای چیتچیان، از بقیّهی برادرها، آن کارهایی را که انجام گرفته بشنوند. این خیلی خوب است؛ یعنی مردم خاطرجمع بشوند که برادرها دارند کار میکنند، دارند زحمت میکشند، همه سرگرمند.
خب، کارهای مثبتی هم شده، منتها همواره در ذهن همهی ماها باید باشد که آن چیزی را بیان بکنیم که وقتی مردم به واقعیّت زندگی خودشان نگاه میکنند، تصدیق کنند آن را، یعنی ببینند که واقعاً همینجور است. من آن وقتیکه آقای دکتر هاشمی این طرح سلامت را مدّتی بود شروع کرده بودند، عمداً از بعضیها سؤال کردم؛ از مراودین و کسانی که از آحاد مردم -خویشاوند، دوست، گاهی در سفر مشهد، در جایی دیگر- دیدم مردم احساس کردند این را، یعنی میگفتند بله، ما مثلاً بیمارستان رفتیم اینجوری بود؛ خب، این خیلی خوب است. بعضی از کارها از دسترس مردم دور است و اینها را مردم نمیبینند، آثار ثانویّهی آن به آنها خواهد رسید لکن بعضی از کارها هست که در اختیار مردم است؛ یک [چنین] چیزهایی را بایستی مطرح کرد. آنچه حالا من عرض میکنم، آرامش نسبی و ثبات نسبی در مسئلهی اقتصاد محسوس است؛ این را همه گزارش میکنند، به ما هم که از جاهای مختلف گزارش میرسد، میگویند که این وجود دارد. این یکی از امتیازات است که نوسانات تند مهار شده و وجود ندارد در عرصهی اقتصاد، که خب، باید این را مراقبت کرد که محفوظ بماند.
مسئلهی کاهش تورّم خیلی خوب است. البتّه به این مقدار تورّمی که الان هست ما راضی نیستیم، یعنی تورّم دو رقمی. حالا اشاره کردند آقای رئیسجمهور که تورّم به سیزده و خردهای مثلاً رسیده -که همان تورّم سالیانه البتّه ملاک است؛ تورّم نقطه به نقطه چیز مورد اعتنائی نیست، چیز مهمّی نیست؛ عمده همین تورّم سالیانه است- خب کشورهایی در دنیا که تورّم دو رقمی دارند معدودند، خیلی کمند و ما جزو کشورهایی هستیم که تورّم دو رقمی داریم. ما بایستی برسیم به تورّم زیر ده، یعنی همّت باید این باشد؛ باید تلاش کنیم که به این برسیم. حالا گاهی اوقات بهخاطر عوارضی -عوارض بیرون از اختیار و گاهی عوارض داخل اختیار- تورّم رشد میکند، خب این پیدا است که ماندنی نیست و آن تورّمهای سطح بالا هیچوقت استمرار پیدا نکرده؛ اینها را بالاخره به یک شکلی به سِیر نزولی میکشانند و کشاندهاید الحمدلله؛ توانستهاید؛ منتها به این اندازه اکتفا نکنید؛ تورّم را [پایینتر بیاورید]. ولی خب خوب است. خود اینکه حالا فعلاً به سیزده چهارده رسیده، یک قدم بزرگی است.
تلاشی که برای خروج از رکود میشود -من البتّه در مورد رکود حالا عرضی خواهم کرد، در صحبتهای دو نفره بعضی از مطالب را به آقای رئیسجمهور هم عرض کردهام- که بالاخره دارید تلاش میکنید برای خروج از رکود، این خیلی مهم است، چون مسئلهی رکود، مسئلهای است که هم روی تورّم میتواند اثر بگذارد، هم روی اشتغال میتواند اثر بگذارد؛ امر مهمّی است مسئلهی رکود در کشور. تلاش خوبی دارد انجام میشود.
مسئلهی سلامت یکی از نقاط خوب است. کارهای علمی که در معاونت علمی دارد انجام میگیرد، کارهای باارزشی است. مسئلهی آبیاری زمینها که معاون اوّل محترم هم در این قضیّه فعّال شدند و خوزستان و ایلام و زابل و جاهای دیگر را مثل اینکه خود شما [رفتید]. (زابل را نرفتید؟ بله، پس زابل را هم حتماً بروید؛ خوب شد که گفتیم.) اینها حتماً کارهای خوبی است که انجام گرفته.
مسئلهی هستهای هم همینجور. حالا ما دربارهی مسئلهی هستهای تا حالا خیلی حرف زدیم، مطالب زیادی گفتهایم و شنیدهایم و آنچه مهم است این است که این مذاکرات را آقایان توانستند ختم کنند، چون بالاخره خود کِش دادنِ مذاکرات یک مسئلهای بود و توانستند سر این مسئله را ببندند؛ خود این خیلی کار مهمّی است. حالا انشاءالله که اگر گوشهکنارش مشکلی هم وجود داشته باشد، با تدبیر شماها و دیگرانی که مسئولند، برطرف خواهد شد. بههرحال از همهی برادران و خواهران که مشغول کار هستند، ما تشکّر میکنیم.
یک نکتهای را من در این مسئلهی هستهای و تمام شدن مسئلهی هستهای در ذهنم هست که جزو نگرانیهای من است، جزو دغدغههای بنده است و آن این است که ما توجّه کنیم به هدفهایی که دشمنان صریح جمهوری اسلامی در ذهن خودشان دارند میپرورانند و کارهایی که میخواهند انجام بدهند. مسلّم است که دشمنیهای دشمنان جمهوری اسلامی از اوّل انقلاب تا حالا کاسته نشده؛ بله، یک جاهایی دشمنیها و اِعمال دشمنی مهار میشود -در این شکّی نیست- لکن این بهمعنای این نیست که دشمنیها کم شده. اعتقاد ما این است که دشمنیِ رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی یا دولت ایالات متّحدهی آمریکا با ما از اوّل تا حالا هیچ کم نشده؛ البتّه هر کدام به یک دلیل؛ رژیم صهیونیستی به یک دلیل با ما دشمنی دارد، آمریکاییها به یک دلیل دیگری است، منتها همان اندازه آنها هم با ما بدند، آنها هم با ما دشمنند، و این دشمنی کاسته نشده؛ همان کارهایی که از روز اوّل انقلاب میکردند، امروز هم میکنند؛ منتها خب کارها تطوّر پیدا کرده، شیوههای کاری آنها تحوّل پیدا کرده؛ پیشرفت پیدا کرده؛ یکوقت یکجور دشمنی میکردند، ضربه میزدند، حالا با ابزار دیگری، با وسیلهی دیگری؛ این را نباید از نظر دور داشت. این را مطلقاً همهی مسئولین مختلف -فقط مخصوص وزارت خارجه و آقای دکتر ظریف نیست؛ دستگاههای مختلف، دستگاههای اقتصادی، دستگاههای فرهنگی- توجّه داشته باشند که ما در داخلِ نقشهی طرّاحی شدهی دشمن قرار نگیریم و بازی نکنیم؛ که فلان تصمیمی که ما میگیریم، چه در زمینهی سیاست، چه در زمینهی اقتصاد، چه در زمینهی تجارت، چه در زمینهی فرهنگ، کمک بکند به آن بستهی تعیینشدهی دشمن که برای خودشان هست. ما از حرفهای اینها و از نوشتهجات اینها و از اظهارات گوناگونشان میتوانیم مقاصدشان را بفهمیم؛ یعنی اینکه بنده دارم میگویم دشمنی، نه اِخبار از غیب و نه خواب دیدن و نه تخیّلات و توهّمات است؛ نه، واقعیّتهایی است که جلوی چشم ما است. ممکن است اظهارات آنها جور دیگری باشد امّا واقعیّتهای خارجی -آنچه محسوس و ملموس ما است- همان دشمنی را نشان میدهد و شاخصهای دشمنی است؛ منتها با شیوههای خاصّ خودش. حالا ما در مقابل این دشمنی باید چه کار بکنیم، آن بحث دیگری است [امّا] دشمنی را فراموش نکنیم؛ حرف من این است. وقتیکه شما از یاد نبردید که یک جبههای روبهروی شما است، پشت سنگر نشستهاند، سلاحهایشان را آماده کردهاند، آنوقت به اقتضا [عمل میکنید]؛ یک وقت نگاه میکنید، [میبینید] لازم است تیراندازی کنید [یا] لازم است ساکت بشوید [یا] لازم است داخل سنگر بروید [یا] لازم است از سنگر بیرون بیایید؛ آنها بحثهای بعدی است؛ عمده این است که فراموش نکنیم که در مقابل ما یک جبههای وجود دارد -جبههی دشمن- که بنای بر دشمنی [دارد]. البتّه این خطاب فقط به مسئولان دولتی نیست؛ همهی آحاد مردم، بخصوص عناصر دلسوز انقلاب و کسانی که آمادهی خدمت به انقلاب هستند، بایستی مورد توجّهشان باشد؛ منتها مسئولیّت دولتمردان در این زمینه طبعاً بیشتر است و بیش از دیگرِ وفاداران به انقلاب است.
به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم و بدانیم که «وَ للهِ جُنودُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَزیزًا حَکیمًا».(۴) همهی امکانات عالم و سنن عالم، جنود الهی هستند، میتوان آن جنود الهی را پشت سرِ خود قرار داد و به کمک خود کشاند با توکّل به خدا، با پیمودن راه خدا.
و هوشیار باشیم؛ من چند روز قبل از این، در صحبت گفتم که اینها در صدد نفوذند، در صدد رخنه کردنند؛ این رخنه از جاهای مختلفی ممکن است باشد؛ مواظب باشید. یک وقت آدم خبر میشود که فرض بفرمایید فلان سازمان آمده یک بخشی از مجموعهی فرهنگی ما را -مثلاً فرض کنید مهدکودکها را- به یک شکل خاصّی دارد هدایت میکند؛ این را آدم میفهمد، بعد که نزدیک میشود میبیند کار خطرناکی و کار بزرگی است [امّا] آدم توجّه نداشته؛ اینها رخنه است؛ در زمینههای گوناگون؛ در زمینههای اقتصادی، در رفتوآمدها، در همهی دستگاهها؛ یکی این مسئلهی صراحت است.
یکی هم حفظ این یکپارچگیای که خوشبختانه در مردم وجود دارد. وقتی میگوییم یکپارچگی، فوراً نباید به ذهن بیاید که حالا همهی افراد جامعه مثلاً مثل برادر با هم صمیمیاند؛ نه، حرکت حرکت عمومی است. فرض کنید در راهپیمایی بیستودوّم بهمن، وقتی شما نگاه میکنید، همه دارند به یک طرف حرکت میکنند؛ آیا اینها همه مثل هم هستند؟ همه از یک جناحند؟ همه از یک گروهند؟ نه، ولی جهت یکی است؛ این جهتگیری واحد را بایستی ما قدر بدانیم و پاس بداریم و به آن بایستی اهمّیّت بدهیم. حاشیهسازی نباید بشود؛ بعضی از حاشیهسازیها تشتّتآور است؛ یعنی همین وحدت جهتگیری را به هم میزند؛ مراقب این معنا باشیم.
من چند نکته را بهعنوان اولویّتهای این برهه یادداشت کردم که عرض میکنم؛ البتّه خوشبختانه در گزارش امروز آقایان، نکاتی بود که ناظر به همین جهاتی است که بنده اینجا یادداشت کردم لکن تأکیداً عرض میکنم؛ بعضی از این حرفها تکراری است لکن تکرار عیبی ندارد؛ در یک مواردی انسان هرچه تکرار بکند اشکال ندارد. شما در قرآن ملاحظه بفرمایید داستان موسی چند جا تکرار شده. این تکرار هیچ اشکالی ندارد؛ تذکّری است که مسئولیّتهایمان را به یاد ما میآورد و انگیزههای ما را تقویت میکند.
یکی مسئلهی حفظ شتاب علمی است. خب، رتبهی علمی محفوظ مانده؛ یعنی تنزّل نکرده. ما همان رتبهی پانزدهم و شانزدهمی که بودیم -که رتبهی خیلی بالا و خوبی است- [هستیم]؛ لکن شتاب تنزّل کرده. این را من به دوستان دانشگاهی هم گفتم و عرض میکنم که نگذارید شتاب علمی در دههی دوّم چشمانداز -الان وارد دههی دوّم چشمانداز شدهایم- کم بشود. ما اگرچنانچه با همین شتاب پیش برویم، حتماً رتبهی علمی ما باز هم ارزش و اهمّیّت بیشتری پیدا خواهد کرد؛ یعنی شاید در رتبههای زیر دهم قرار بگیریم؛ این به نظر من خیلی مسئلهی مهمّی است. خب، علم زیرساخت اصلی کشور است. در همهی این مطالبی که آقایان بیان کردید، اگر ما در صنعت، در کشاورزی، در نفت، در نیرو، در بهداشت و درمان و در بخشهای دیگر، عنصر علم را داخل کنیم و عنصر علم و ابتکار علمی و پیشرفت علمی و حضور دانشمند، وارد معادلات شد، بکلّی اوضاع فرق میکند؛ جهش بهوجود میآید؛ ما نباید این را دستکم بگیریم؛ من اعتقادم این است. من معتقدم در زمینهی علم و کار تحقیقی، هرچه هزینه کنیم، سرمایهگذاری است؛ یعنی اصلاً نترسیم از هزینه کردن. یک جاهایی هست که هزینهها واقعاً هدر نمیرود؛ یکیاش همینجا است. هرچه هزینه کنیم، سرمایهگذاری کردهایم برای آینده و این بهترین کاری است که با موجودیمان، با پولمان، با منابعمان میتوانیم انجام بدهیم.
آنوقت یک نکتهی اساسی که وجود داشت در این دههی اوّل -که خوشبختانه طبق آمارهای جهانی، ما شروع کردیم به پیشرفت علمی و به اینجا رسیدیم- این است که حرکت علمی تبدیل شد به یک گفتمان؛ یعنی کار، منحصر نماند در چند دستگاه دولتی؛ یعنی بین دانشگاهها و دانشجوها؛ شد یک گفتمان عمومی. بنده در ملاقاتهایی که با مجموعههای دانشگاهی در این چند سال اخیر بخصوص، داشتم ملاحظه میکردم که میآیند صحبت میکنند -یا استاد است یا دانشجو است- و بهعنوان مطالبهی از حقیر، همان حرفهایی را میزنند که ما اینها را مثلاً چند سال قبل در مجامع دانشگاهی مطرح کردیم؛ من خیلی خوشحال میشوم. معلوم میشود که این حرفها تبدیل شده به گفتمان، تبدیل شده به یک فضای عمومی و خواست عمومی؛ این خیلی باارزش است. این گفتمان را حفظ کنیم؛ یعنی من اصرار دارم مجموعههای مرتبط -مجموعههای دانشگاهی، آموزش و پرورش و بخصوص همین دستگاه معاونت علمی، که ظاهراً امروز هم اینجا نیستند- حتماً در این زمینه، یعنی حفظ این گفتمان پیشرفت علمی، بایستی پافشاری کنند.
روی شرکتهای دانشبنیان -که حالا گزارش داده شد و خوب بود- حتماً باید تکیه بشود؛ تجاریسازی علوم و فنّاوریها، پارکهای علم و فنّاوری و مانند اینها کارهای بسیار لازم و خوبی است. ببینید ما یکی از مشکلات اقتصادیمان مسئلهی اشتغال است؛ یکی از بهترین راههای اشتغال، همین پارکهای علم و فنّاوری و همین وارد کردن دانشجویان به فنّاوریهای قابل تبدیل به ثروت است. یک مقداری به اینها کمک بشود، یک راهنمایی بشوند، یک کار عملی و عملیّاتی -واقعی- جلوی پای اینها گذاشته بشود، اینها مشغول میشوند. این تصوّر که هرکسی فارغالتّحصیل شد، باید بیاید در یک مجموعهی دولتی کارمند بشود و مانند اینها، و ما عزا بگیریم که فارغالتّحصیلها زیاد شدند، جا نداریم، امکان نداریم، این به نظر من نگاه غلطی است. نگاه درست این است که ما راه را باز کنیم؛ برای این باید فکر بشود؛ یعنی باید برنامهریزی بشود که دانشجوی ما از دوران تحصیل -از مثلاً فرض کنید دوران دانشگاه یا مثلاً فرض کنید تحصیلات تکمیلی؛ وقتیکه وارد آگاهیهای علمی سطح بالا شد- راه برای او باز بشود تا بتواند بیاید در یکجایی کار علمی بکند؛ و واقعاً شغلهای بیپایان [وجود دارد]. به نظر من مشاغلی که ناشی از علم هست، انتها ندارد. هرچه ما آدم داشته باشیم، میتوانیم شغل علمی در اختیار اینها بگذاریم، مشروط بر اینکه بنشینیم کار کنیم. یک مسئله مسئلهی علم است.
مسئلهی دیگر مسئلهی فرهنگ است. خب دوستانی که اینجا تشریف دارید و بخصوص مسئولین فرهنگی کشور و خود آقای رئیسجمهور محترم، حساسیّت این حقیر را نسبت به مسئلهی فرهنگ میدانند. گاهی اوقات مشکلات فرهنگی موجب شده که من شب خوابم نبرده؛ بهخاطر مسائل فرهنگی؛ یعنی اهمّیّت مسائل فرهنگی اینجور است.
دو کار اساسی و اصلی است که باید انجام بگیرد؛ یکی تولیدات فرهنگی سالم در زمینههای مختلف، و یکی جلوگیری از تولیدهای مضر و بهاصطلاح متاع و کالای مضرّ فرهنگی؛ به نظر من این جزو کارهای اساسی است. در همهی دنیا مراقبت از محصولات فرهنگی و کتاب و مانند اینها وجود دارد؛ کجای دنیا است که وجود نداشته باشد؟ یکجا را به من نشان بدهید. این خانم ابتکار اینجا حاضر است؛ خود ایشان به من گفت کتابی که ایشان نوشته بود، در آمریکا امکان چاپ پیدا نکرد؛ هیچ ناشری حاضر نشد -نه اینکه آن ناشر آنقدر تعصّب داشته باشد؛ نه، اگر کتاب پرفروشی باشد، هر ناشری میآید این کار را انجام بدهد؛ [بلکه] از ترس و از مراقبت- تا بالاخره در کانادا مثلاً فرض کنید یک ناشری را پیدا میکند و آن ناشر، آن هم به نظرم با ترسولرز [چاپ کرد یا نکرد]؛ چون تفاصیلش را چند سال پیش ایشان میگفت، شاید جزئیّاتش یادم نمانده. اینها را بگویید تا این آقایان بدانند و بفهمند که اینجور نیست که اگر ما جلوی کتاب را گرفتیم، فقط آقای جنّتی(۵) است که این کار را میکند؛ نخیر، در آمریکا هم همین کار میشود، در اروپا هم همین کار میشود. راجع به هولوکاست کسی جرأت ندارد حرف بزند؛ خب هولوکاست که یک مسئلهی اعتقادی نیست. بله، وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش میآید، نه؛ آزادی بیان وجود ندارد. مسئلهی حجاب همینجور است، مسائل دیگر همینجور است؛ بله، هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاههای حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد. اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاهها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است.
رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد. این هم مطلب دوّم که جزو اولویّتهایی است که به نظر من در این برهه است.
اولویّت سوّم که از همه فعلیتر و نقدتر است، مسئلهی اقتصاد است؛ که خب، خوشبختانه آقای جهانگیری ترتیب جلسهی امروز را عمدتاً به شکلی دادند که ناظر به مسائل اقتصاد بود. هم برای کشور از لحاظ سرنوشت کشور و پیشرفت واقعی کشور، امروز اقتصاد مهم است؛ هم از لحاظ نمای بیرونی کشور مهم است؛ هم از لحاظ واقعیّتهای زندگی مردم مهم است. بنابراین مسئلهی اقتصاد در واقع اولویّت اساسی کشور است و هرچه روی این مسئله فکر بشود، کار بشود، تلاش بشود، تذکّر داده بشود، جا دارد.
اوّلاً در مورد اقتصاد، اعتقاد ما این است که پیشرفت اقتصاد کشور، باید همراه با عدالت باشد؛ ما اقتصاد منهای عدالت را قبول نداریم؛ یعنی انقلاب قبول ندارد؛ نظام جمهوری اسلامی قبول ندارد. باید مراقبت بکنید که فاصلهی طبقاتی پیش نیاید؛ فقرا پامال نشوند؛ اینها جزو مسائل اساسی در برنامهریزیهای کلان اقتصادی ما است که بعد به اقتصاد مقاومتی اشاره خواهم کرد؛ همین مسئلهی عدالت و تأمین حدّاقلها در سیاستهای اقتصاد مقاومتی دیده شده.
تبدیل تلاش و کار به گفتمان در فضای عمومی، به نظر من یکی از کارهای اساسی در زمینهی اقتصاد است، کار باارزش در مجموعهی کار روزانه که باید زیاد باشد و کاهشش یک عیب بزرگ است؛ سعی کنیم تنبلی را، بیکارگی را، بیاعتنائی به کار را در چشم مردم به شکل درستی موهون(۶) کنیم؛ یعنی بیکارگی باید موهون بشود؛ کار باید ارزش بشود. در روایت داریم که پیغمبر اکرم یک جوانی را دیدند، از این جوان خوششان آمد؛ صدایش کردند، مثلاً اسمش را پرسیدند، بعد گفتند شغلت چیست؟ گفت من بیکارم، من شغل ندارم؛ حضرت فرمودند: سَقَطَ مِن عَینی؛(۷) از چشمم افتاد؛ یعنی کار این[طور] است. پیغمبر که با کسی رودربایستی ندارد. باید اینجوری بشود. البتّه دو طرف طلبکاری میکنند از هم؛ آنکه بیکار است، طلبکاری میکند و میگوید به من کار بدهید؛ آنکه مطالبهی کار میکند، طلبکاری میکند و میگوید کار پیدا کن؛ یک راه وسطی وجود دارد که من شاید در خلال صحبتها اشاره بکنم. باید بالاخره تشویق به کار، تشویق به ارزشآفرینی و ثروتآفرینی را در کشور تبلیغ بکنیم؛ هم دولتیها بگویند، هم کسانی که در مجلّات، در روزنامهها و مانند اینها منبرهای گفتنی و نوشتنی دارند، استفاده کنند از این موقعیّت و بیان کنند این مطالب را. یک نکته در مسئلهی کار این است.
یک مسئلهی دیگر، ایجاد مجاری درست کار است؛ که این یک حرف است، یک کلمه است، منتها کار خیلی بزرگ و مهمّی است؛ مجاری کار را بایستی ما بهوجود بیاوریم. وقتی راجع به کار و اشتغال انسان صحبت میکند و تشویق میکند -همینطور که عرض کردم- طرف مقابل میگوید خب، آقا من بیکارم، چهکار کنم؟ راههای جستجوی کار را ما بایستی به مردم نشان بدهیم. در تلویزیون یک برنامهای چند روز قبل من دیدم که برنامهی خوبی بود؛ گزارشی تهیّه کردند. یک نفری میآید آنجا و میگوید که من با ده میلیون تومان توانستهام این اشتغال را ایجاد کنم که اینقدر درآمد دارد. مربوط به [پرورش] گُل است، میگوید گُل تولید میکنیم. بعد او اشاره میکند و میگوید کسانی که مایلند این کار را انجام بدهند، در فلانجا و فلانجا زمینهای دولتی هست و در اختیارشان گذاشته میشود؛ بروند مثلاً گُل تولید کنند. من یادم هست دوستان اقتصادی در یک برههای قبل از دولت شما، آمده بودند [بحث میکردند] راجع به اینکه با چقدر پول میشود یک شغل ایجاد کرد؛ صحبت صد میلیون و بعضی مشاغل پانصد میلیون و این چیزها بود! خب با ده میلیون میشود شغل ایجاد کرد. حالا این یک نمونه است؛ یک نمونهی دیگر که اتّفاقاً آن هم در همین تلویزیون بود؛ یک برنامهی دیگر بود؛ یک خانمی بود که یک چیزهایی درست میکرد و میگفت من این شغل را با بیست میلیون سرمایهگذاری توانستم به دست بیاورم. خب، معلوم میشود ظرفیّتها خیلی زیاد است. یک جلسهی دیگر همینجا با آقایان بودیم، صحبت شد که رشد ما باید بالا باشد؛ گفتیم رشد بعضی از کشورهای پیشرفتهی اروپایی غالباً دو، یک، یک و نیم [درصد است]؛ علّت این است که ظرفیّتها پر شده؛ کما اینکه مثلاً فرض کنید کشور چین که رشد ده، یازده، دوازده درصدی داشت، حالا الان رشدش پایین افتاده؛ برای خاطر اینکه ظرفیّتهایش پر شده؛ ظرفیّتهای زیادی پر شده و کمتر هم خواهد شد؛ ما ظرفیّتهایمان هنوز خیلی زیاد است. لذا دوستانی که راجع به رشد هشت درصدی در برنامهی ششم، اشکال میکردند، پاسخی که داده شده به آنها از طرف آدمهای کارشناس و متخصّص این بود که ما میتوانیم و با واقعیّتهای کشور تطبیق میکند؛ همانطور که آقای رئیسجمهور هم امروز اشاره کردند. بنابراین یکی از مسائل، ایجاد مجاری کار است که ما ببینیم چهجوری میشود کار [ایجاد کرد]. حالا این به عهدهی کدامیک از بخشهای دولتی است؟ آقای ربیعی(۸) که همیشه میگوید مسئلهی اشتغال و مانند اینها به عهدهی من اصلاً نیست و خودشان را خلاص میکنند ولی بالاخره یکی از بخشها، یا شما یا سازمان برنامه [مسئول] است؛ البتّه وزارت اقتصاد هم به یک معنا در بعضی از جاها واقعاً مسئول است؛ اینکه ما وزارت اقتصاد را مسئول بدانیم، منافات ندارد که به شماها هم اخلاص داشته باشیم! چیزهایی هم مربوط به وزارت اقتصاد یا بانک است که حالا خدمت آقای سیف هم میرسیم.(۹)
یک مسئله در باب اقتصاد که من روی آن تکیه دارم و اصرار دارم، مسئلهی مدیریّت جدّی بازرگانی خارجی است؛ بازرگانی خارجی یک چیز خیلی مهمّی است. خارجیها عادت کرده بودند در طول سالیان دراز، به کشورهایی از جمله کشور ما، نگاهشان در مورد تجارت اینجوری باشد که اینجا موادّ خامی دارد، بیایند بردارند موادّ خام را ببرند و ارزش افزوده برای خودشان درست کنند؛ یک بازار و مطالبهای هم دارد که [کالا] بردارند بیاورند. در دوران پیش از انقلاب، دستگاه حاکمهی کشور این را پذیرفته بودند؛ یکوقتی تصادفاً یک جایی ما با یک نمایندهی مجلسِ آن روز، برخورد کردیم، صریحاً به خود من میگفت که این چیز خیلی خوبی است! اصلاً همین خوب است که ما پول میدهیم و اروپاییها مثل نوکر میآیند برای ما جنس تهیّه میکنند و میآورند. یعنی واقعاً منطق داشتند برای این کار؛ منطق ابلهانه و احمقانهای که کشور را به این سمت میبُرد. ما امروز -یعنی بعد از انقلاب- نگاهمان نگاه دیگری است؛ ما معتقدیم که نه؛ خیلی خب، بخشی از بازارهای ما متعلّق به تولیدکنندهی خارجی، امّا بخشی از بازارهای همان تولیدکنندهی خارجی هم متعلّق به ما؛ یعنی یک تبادل و توارد عادلانهای انجام بگیرد؛ این خب خیلی چیز مهمّی است.
بعد هم در مسئلهی واردات اشاره کردند آقای نعمتزاده، که البتّه آدم شرمنده میشود؛ چهار وزارتخانه را دادند دست آقای نعمتزاده! واقعاً چهار وزارتخانه بود اینجا؛ صنایع، صنایع سنگین، معادن، و بازرگانی. یکی از کارهای عجیب و غریبی که برای بنده هم تا آخر معلوم نشد که چرا این کار انجام گرفت، همراه کردن وزرات بازرگانی با وزرات صنایع و معادن بود؛ یعنی واقعاً هنوز هم برای من حلنشده است. آن روز هم که این کار را انجام میدادند برای من روشن نبود که چرا دارند انجام میدهند این کار را. خب، مسئولین مجلس و دولت تشخیص داده بودند و انجام دادند. واقعاً کار سختی است، ما حق میدهیم که ایشان سختش باشد لکن بالاخره باید این کار را انجام بدهد؛ یعنی یکی از کارهای بسیار مهم، مسئلهی مدیریّت تجارت خارجی است؛ از این جهت که اینجا صرفاً بازار مصنوعات خارجی نباشد که بازار خودرو، بازار فلان، بازار فلان یکسره داده بشود به آنها. بدتر از اینها مسئلهی بانکها است.
یکی هم مسئلهی اقتصاد مقاومتی است. خب، امسال سال دوّم اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی پارسال -سال ۹۳- شروع اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی بود. دوستان دولت هم گزارشهایی به من دادند که من شخصاً و زباناً از آقای جهانگیری تشکّر کردم آنوقتی که ایشان به پانزده دستگاه ابلاغ کردند که این کارها را، این وظایف را باید انجام بدهید. بعد هم حالا یک گزارش مفصّلی فرستادند که البتّه برای من خلاصه کردند آن گزارش را و تماماً خواندم، نگاه کردم. کارهایی که انجام گرفته در زمینهی اقتصاد مقاومتی، بعضیهایش کارهای مقدّماتی است؛ حالا مثالهایش را بخواهم بزنم، طول میکشد، وقت میگذرد؛ بعضی از کارهایی که گزارش شده، مربوط به بندهای اقتصاد مقاومتی نیست، اگرچه حالا ارتباط داده شده امّا کارهای جاری دستگاهها است؛ بالاخره دستگاهها یک کارهای جاری دارند و اینها را به شما گزارش کردند که این کارها را ما کردیم؛ اینها آمده جزو کارنامهی دستگاهها در زمینهی اقتصاد مقاومتی؛ درحالیکه این نیست. بعضی از کارها هم ارتباطی اصلاً به بندهای اقتصاد مقاومتی ندارد؛ این مقدار کافی نیست. سیاستهای اقتصاد مقاومتی یک بستهی کامل و منسجم است؛ این بسته هم تراوششدهی فکر شخصی نیست؛ این عقل جمعی است، یک جماعتی نشستهاند؛ دوستان اقتصاددان حاضر در این مجلس هم بعضیهایشان میدانند و مطّلعند. کار مفصّلی انجام گرفته روی این، بعد هم آمده اینجا، چکّشکاری شده، روی آن بحث شده، فکر شده، مطالعه شده؛ بعد رفته مجمع تشخیص [مصلحت نظام] و روی آن مطالعه شده؛ بالاخره آمده و نتیجه شده این سیاستها. یعنی محصول یک فرآیند معقول و مدبّرانهای است؛ لذاست که اقتصاد مقاومتی را همه تأیید کردند، یعنی من یک مورد سراغ ندارم که از اقتصاددان و از کسانی که با ما خوبند، کسانی که با ما بد هستند؛ که این اقتصاد مقاومتی، این سیاستها را تخطئه کرده باشند؛ نه، همه قبول کردند. خب، این یک بستهی منسجم است، باید مجموعاً انجام بگیرد؛ چهجوری میشود مجموعاً انجام بگیرد؟ آنوقتیکه یک به اصطلاح برنامهی اجرائی و عملیّاتی منسجمی برای آن ارائه بشود؛ که این چیزی بود که من چند وقت پیش به آقای دکتر روحانی گفتم و بنا شد که ایشان بگویند دوستان تهیّه کنند انشاءالله این را بدهند، این لازم است؛ یعنی ما یک برنامهی عملیّاتی لازم داریم؛ در این برنامه مشخّص بشود سهم دستگاهها، فلان دستگاه این سهم او است از این بندهای سیاستها، بعد زمان گذاشته بشود؛ زمان خیلی مهم است، زمانبندی بشود، معلوم بشود که تا این زمان باید انجام بگیرد والّا اگر زمانبندی نشود؛ هیچ ضمانتی وجود ندارد که این در طول دولت شما حتّی انجام بگیرد، شما میخواهید این را عملیّاتی کنید، میخواهید اجرائی کنید، میخواهید از منافعش مردم استفاده کنند، پس زمان [بگذارید]. اوّلاً بایستی اقدامات عملیِ لازم در خصوص هر بند مشخّص بشود، مجریهایش دستگاههایی که متصدّیند معلوم بشوند، در هر بخشی زمانبندی لازم انجام بگیرد، امکانات لازم و چگونگی تأمین آن امکانات بایستی روشن بشود، بالاخره این سیاستها یک تحرّک عملی است و میدانی است؛ وقتی راهکار فراهم میکنید، در واقع یک تحرّک میدانی میخواهید بهوجود بیاورید، این الزاماتی دارد. الزاماتش چیست؟ چه جوری میشود تأمین کرد؟ راه تأمین آن الزامات باید مشخّص بشود. آنوقت اگر این کارها شد، آنوقت شما میتوانید رصد کنید، میتوانید پیگیری کنید، ببینید شد یا نشد، فلان دستگاه کار خودش را انجام داد یا نداد. کار پیش میرود.
نکتهی دوّم در مورد اقتصاد مقاومتی این است که همهی برنامههای اقتصادی دولت بایستی در این مجموعهی اقتصاد مقاومتی و در این سیاستها بگنجد؛ حتّی برنامهی ششم و برنامه و بودجههای سالیانه، همه باید براساس این اقتصاد مقاومتی شکل بگیرد؛ یعنی هیچکدام از اینها در هیچ بخشی، غیرمنطبق با این سیاستها نباشد؛ نه اینکه فقط مخالفت نداشته باشد بلکه کاملاً منطبق با این سیاستها باشد.
نکتهی دیگر این است که بخشهای بیرون از دولت دیده بشوند؛ حالا شما در مورد وزارتها و بخشهای دولتی ممکن است ابلاغ کنید؛[امّا] بخشهایی وجود دارند خارج از دولت؛ اینها میتوانند در اقتصاد مقاومتی نقش ایفا کنند، از جمله بسیج؛ من یک گزارشی [هم] دیدم. خیلی لازم است به نظر من -اگر وقت کنند آقای رئیسجمهور یا لااقل آقای جهانگیری- که بخواهید و ببینید مجموعهی بسیج در مورد اقتصاد مقاومتی چه کارهایی میتوانند انجام بدهند و ظرفیّتش را دارند؛ ظرفیّت خیلی خوبی است. بسیج چیز کمی نیست، چیز کوچکی نیست؛ بسیج یک مجموعهی عظیم و آمادهبهکاری است؛ اینها را بخواهید، ببینید چهکار میتوانند بکنند؛ اینها میآیند امکانات خودشان را عرضه میکنند و میگویند اینکارها را هم کردهایم. به نظر من امکاناتِ [خوبی هست]. حالا از جمله من بسیج را مثال زدم؛ بخشهای گوناگونی هستند، افراد اقتصاددان و بهاصطلاح اقتصادیعملکنِ بیرونی؛ بعضیها هستند که شرکتهایی دارند و کارهایی دارند، از ظرفیّتهای اینها میشود استفاده کرد. و همهی اینها در آن برنامهی کلّی باید بیاید؛ یعنی برنامهی کلّی، فقط ناظر به بخشهای دولتی نباید باشد. پس قدم اوّل، ایجاد این برنامه بود با این خصوصیّات.
قدم بعدی این است که یک ستاد قوی و هوشمند و نافذالکلمه تشکیل بشود. من البتّه اطّلاع دارم که آقای رئیسجمهور شورایی را تشکیل دادهاند، خود ایشان هم شرکت میکنند، بسیار هم کار خوبی است؛ امّا این آن ستاد فرماندهی نیست. خب آقای رئیس جمهور کارهای فراوان دیگری هم دارند که باید به آنها هم برسند، نمیشود که همهی وقت و همهی همّت، صرف این کار بشود. یک ستادی لازم است -مثل ستادهای فرماندهی که ما در دورهی جنگ داشتیم و در بعضی از کارهای دیگر هم یک ستادهای فرماندهی ایجاد شده که خود شما آقای دکتر روحانی در این مسائل تجربه دارید- یک ستاد فرماندهی لازم دارد که بهطور دائم رصد کند، نگاه کند، ببیند کدام دستگاه توانسته و پیش رفته، کجا مشکل وجود دارد. چون حرف زدن آسان است، برنامهریزی هم خیلی مشکل نیست، [ولی] عملکردن با اینها فرق دارد؛ خب آدم بخواهد در میدان وارد بشود و پیش برود، گاهی اوقات یک موانعی پیش میآید که قبلاً پیشبینی نشده، بعضی پیشبینی هم شده لکن موانعی است که پیش میآید؛ بایستی آن ستاد بتواند بهصورت ضربتی آن موانع را برطرف کند، راه را باز کند و پیش برود؛ و نافذالکلمه [باشد]، یعنی باید گوش کنند؛ اینجور نباشد که حالا مثل امروز که آقای جهانگیری مکرّر میگفتند پنج دقیقه [صحبت کنید]، آقایان پنج دقیقه را مثلاً به هفت دقیقه و ده دقیقه افزایش [میدادند]؛ هرچه آن ستاد گفت، واقعاً همه آن حرف را بپذیرند.
بعد هم پیشرفت کار را به مردم گزارش بدهید؛ ببینید واقعاً چه اتّفاقی میافتد! شما ششماه مثلاً فرض کنید به همین شکلی که ما گفتیم، [یعنی] این برنامه وقتی تدوین شد، این ستاد تشکیل بشود و شش ماه فعّالیّت کند؛ کار بهصورت چشمگیری پیش خواهد رفت؛ بعد بیایید همان را به مردم بگویید؛ بگویید این کارها را کردیم، آن کارها را کردیم؛ مردم در زندگی [خود] احساس میکنند؛ آن امید و خوشبینی به آینده که شما میخواهید در مردم باقی بماند، بهطور کامل تأمین خواهد شد؛ یعنی به مردم گزارش داده بشود. و [البتّه] تعیین شاخصهایی هم برای ارزیابی باید باشد.
یک الزامات قانونی و حقوقی و قضائی هم در مجموعهی اقتصاد مقاومتی وجود دارد؛ دو قوّهی دیگر حاضرند همکاری کنند، هم قوّهی مقنّنه -مجلس- در این زمینه آماده است برای همکاری؛ [مثلاً] قانونی هست که شما قانون را باید عوض کنید یا اصلاح کنید یا قانون جدیدی را بر این قوانین اضافه کنید؛ احتیاج به این چیزها پیدا میکنید؛ یا یک جایی یک حرکت قضائی لازم است؛ همهی اینها را دو قوّه حاضرند همکاری کنند برای اینکه این اقتصاد مقاومتی انجام بگیرد.
اشاره شد به مسئلهی رکود؛ خب، این رشد سه درصدی که اتّفاق افتاده، نشاندهندهی این است که رکود تکان خورده؛ یعنی یک حرکتی انجام گرفته؛ حالا باید دید این رشد در کدام بخشها هست، در کدام بخشها منفی است؛ مجموع برآیند این مثبت و منفیها شده سه درصد. اگر چنانچه بهطور جدّی با رکود مبارزه نشود، همین رشد سه درصد هم به خطر خواهد افتاد، تورّم هم بالا خواهد رفت، مشکل اشتغال هم پیش خواهد آمد. حالا من اینجا بگویم که آقای نعمتزاده اگر میخواهند دنبال بکنند، تعداد کارخانههایی را که الان کار نمیکنند -یعنی کارخانهای است که همه چیزش آماده است و الان کار نمیکند- برای ما آمدند گزارش دادند؛ عدد و رقمی دقیق را؛ تعداد کارخانههایی را که زیر پنجاه درصد دارند کار میکنند مشخّص کردند؛ تعداد کارخانههایی را که زیر هفتاد درصد دارند کار میکنند مشخّص کردند. خب، حالا هفتاد درصد یک چیزی امّا زیر پنجاه درصد! بعضی از اینها مشکل نقدینگی دارند؛ یعنی سرمایهدرگردششان مشکل دارد -که این کار کار بانکها است، بایست بانکها جواب بدهند در این زمینه؛ که اگر در اقتصاد مقاومتی، همان کارگاه اساسی و ستاد فرماندهی راه بیفتد، به همهی اینها میتواند برسد- امّا مسئلهی بعضی از اینها مسئلهی نبود نقدینگی نیست، تسهیلات را هم طرف گرفته، کارخانه الان حاضر و آماده است، هیچ مشکلی ندارد، ماشینهایش هم آنطور که حالا گفتهاند بعضی از اینها اینجوری است که ماشینها هم ماشینهای نو است، لکن کار نمیکند. چرا؟ برای اینکه تسهیلات را رفته جای دیگری خرج کرده؛ خب این تعقیب قضائی دارد، اینها را باید دنبال بکنید، اینها را باید بخواهید. اینکه میگوییم «ستاد فرماندهی»، برای خاطر این است. اینطور چیزها، اینطور نکات دنبال خواهد شد. اگر به مسئلهی رکود رسیدگی نشود، روی همهی نشانهها و شاخصهای اقتصادی اثر خواهد گذاشت. البتّه این قانون اخیر -قانونی که اشاره کردند- قانون خوبی است، منتها قانون کافی نیست. حمایت از بنگاههای تولیدی، تأمین نقدینگی، تأمین سرمایهدرگردش، برخورد جدّی با کسانی که واحدهای تولیدیِ آماده را راکد گذاشتهاند، همهی اینها کارهای لازمی است. و من در جلسهی قبل هم -یک جلسهای که با دوستان داشتیم- گفتم، باز هم تأکید میکنم: سیستم بانکی باید نقش ایفا کند؛ یعنی سیستم بانکی باید بهطور کامل وارد میدان بشود.
یکی از کارهایی که پیشنهاد کردهاند، به ما گفتهاند و میگویند زمینه آماده است، عبارت است از سپردن برخی از طرحها به بخش خصوصی. البتّه برای بخش خصوصی مشوّق درست [بشود]؛ چون الان پولهای سرگردان وجود دارد، بلاشک پولهای سرگردان هست. به من آنجور که حالا گزارش دادند، ۴۰۰ هزار میلیارد تومان ما طرحِ روی زمین داریم -همه هم دولتی است- اگر چنانچه ما بتوانیم دهدرصد اینها را بدهیم به بخش خصوصی، شما ببینید چه اتّفاقی میافتد؛ ۴۰ هزار میلیارد تومان ناگهان وارد کار میشود، این خیلی مهم است. یعنی از همین طرحهایی که الان روی زمین هست -یعنی از همین ۴۰۰ هزار میلیارد تومان- اگر دهدرصد داده بشود به بخش خصوصی، یک اتّفاق مهمّی در کشور میافتد. این یکی از کارها است که باید واقعاً روی این برنامهریزی کرد و کار کرد.
بخش کشاورزی هم مهم است. البتّه اعتقاد من این است که آقای حجّتی واقعاً میتواند کار بکند. ایشان از نظر من جزو وزرای خوشسابقهای است در کار و واقعاً میتوانند این کار را بکنند؛ منتها آن چیزی که ما از ایشان و از مجموعه توقّع داریم، این است که در تولید محصولات حیاتی باید خودکفایی بهوجود بیاید؛ یعنی خودکفایی را به حرف و گپ این و آن نگاه نکنید که آقا گندم، بیرون ارزانتر است، و مانند اینها. ما باید به خودکفایی برسیم؛ در موادّ حیاتی باید به خودکفایی برسیم.
از مهندسان کشاورزی بایستی استفاده کنیم. من یکوقت به آقای روحانی گفتم رفته بودیم یکی از استانها -به نظرم سفر همدان [بود]- آنجا دوستان ما که میرفتند بررسی میکردند، اطّلاع دادند به ما که کشاورزیهای مناطق گوناگون آن استان رونق خیلی خوبی دارد؛ [وقتی] پرسیدند، معلوم شد که جوانهای مهندس کشاورزی را اینها بهکار گرفتهاند و آن استان خوشبختانه زیاد هم داشت. رفتهاند آنجا و به اینها کمک کردهاند، حرف اینها را گوش کردهاند؛ این کمک میکند به این [کار]. این یک برنامهریزی میخواهد؛ خیلی کار سختی هم نیست؛ یک فراخوان میخواهد، یک شناسایی میخواهد، یک برنامهریزی میخواهد، یک تقسیمبندی میخواهد و این کارها را میتوانید انجام بدهید که از اینها استفاده بشود.
[استفاده از] فنّاوری روز؛ همین مسئلهی آب که حالا اشاره کردند -تقسیم آب و بهاصطلاح استفادهی بهینهی از آب- خیلی مهم است. جلوگیری از واردات؛ ببینید من باز هم تأکید میکنم. حالا شما میگویید ما جلوی واردات را گرفتیم امّا میوههایی در بازار هست که [وارداتی است]. آخر ایران برود از کجا میوه بیاورد که بهتر از میوهی ما باشد؟ یک وقتی زمان ریاست جمهوری ما، یک نفری از یک کشور عربی -اسم نمیآورم- آمده بود، سوغاتی برای من یک جعبهی خیلی قشنگ، خرما آورده بود. گفتم مصداق واقعیِ زیره به کرمان بردن این است. ما اینهمه خرما داریم -این خرمای مضافتی، این خرماهای گوناگون جنوب کشور؛ چه در استان فارس، چه در خوزستان، چه در بلوچستان- آنوقت حالا برای ما خرما آوردهاند؛ منتها در بستهبندی. من آنوقت همان هدیه را بردم در دولت، گفتم این خرما را مقایسه کنید با خرماهای ما! خرماهای ما بهتر از این هستند امّا این بستهبندی چقدر قشنگ است. آنوقتها خرماهای ما در آن کیسههای فلانجور، با لگد توی حصیر میکردند، سرش را میبستند و عرضه میکردند! حالا البتّه یک خرده بهتر شده. بههرحال واردات میوه، واردات بیرویّه است.
یک مسئلهی اساسیای که این عمدتاً [مربوط به] وزارت کشاورزی است -منتها فقط کار وزارت کشاورزی نیست- تمرکز بر روستا است. یعنی واقعاً این را یکی از بخشهای اساسیِ برنامهریزی دولت باید قرار داد: ما متمرکز بشویم روی روستا. حرفش را در سالهای مختلف خیلی زدهایم امّا این کار عملاً اتّفاق نیفتاده. ما بایستی صنایع تبدیلی را به روستاها ببریم، به بعضی از شهرها ببریم. من در ارومیه دیدم سیب روی زمین ریخته بود! گفتند اصلاً نمیارزد؛ پول کارگر خیلی بیشتر از آن پولی است که ما از فروش این سیب بهدست [میآوریم] یا هلو، زردآلو، انگور؛ خب، آنجا صنایع تبدیلی میخواهد. خیلی از جاهای گوناگون کشور، ما این میوهها را داریم که در بعضی از اوقات، صرف نمیکند برای صاحب باغ که این میوه را جمع بکند. ما اگر صنایع تبدیلی داشته باشیم، خشککننده داشته باشیم، بتوانیم آنجا از اینها استفاده بکنیم، این کار را باید بکنیم. و ظرفیّتها فوقالعاده است؛ واقعاً فوقالعاده است. من در ایرانشهر یک گوجه فرنگی دیدم به قدر یک گرمک! یک دانهی اختصاصی نبود؛ اصلاً گوجه فرنگی [همین اندازه بود]. آنجا یک باغی بود بین بمپور و ایرانشهر -وقتی که ما آنجا تبعید بودیم، دعوت کردند ما را، گوجه فرنگی آوردند به قدر یک گرمک! پیاز آوردند بهقدر همین مشت من! من یادم است، پیاز را گرفتم در دستم، گفتم من میخواهم این را اندازه بگیرم، بتوانم بگویم؛ به همین اندازهی [مشت من] بود؛ انگشتهای من خم نشد، وقتی این پیاز را در دست گرفتم. یعنی به این بزرگی! خب ما اینها را داریم. خیلی جاها در سرتاسر کشور، این امکانات وجود دارد. اگر به صنایع روستایی اهمّیّت بدهیم، اگر به روستاها اهمّیّت بدهیم، اگر به این باغدارها اهمّیّت بدهیم، اینها بهترین خدمت به روستاها و به فقرای ما در روستاها و در جاهای دیگر است.
بخش معدن را هم بنده اینجا یادداشت کردهام، منتها دیگر وقت گذشته (خیلی هم فشار روی آقای نعمتزاده نیاوریم!) آنچه به من گزارش شده [این است که] ما حدّاکثر پانزده درصد از ظرفیّت معدنی کشور را داریم استحصال میکنیم؛ پانزده درصد! ما معدن را باید جایگزین نفت کنیم؛ یعنی واقعاً بایستی ما بتوانیم. من سالها پیش -شاید بیست سال پیش- در دولتِ آنوقت گفتم. ما باید کاری بکنیم که هر وقت اراده کردیم، بتوانیم سر چاههای نفت خودمان را ببندیم؛ نه از کمبود مشتری بترسیم، نه از نداشتن بازار بترسیم، نه از نداشتن پول بهای نفت بترسیم؛ باید به اینجا برسیم. خب ما واقعاً بایستی به فکر بیفتیم؛ برای نفت باید جایگزین [قرار داد]. میبینید نفت چه وضعی پیدا کرده! یک اشارهی قدرتها و عناصر خبیث منطقه با همدیگر، موجب میشود که نفت ناگهان از صد دلار بیاید به چهل دلار! از وقتی که از صد دلار شروع کرده تنزّل تا حالا، مگر چند ماه طول کشیده؟ خب، این قابل اطمینان نیست؛ آدم نمیتواند این را جزو سرنوشت اقتصاد کشور و گذران زندگی یک کشور [بداند] و آن را مربوط کند به یک چنین چیزی. نفت مال ما است، [امّا] هم اختیارش دست دیگران است، هم درآمد بیشترش مال دیگران است. بیشتر از آنقدری که ما از صادرات نفت استفاده میکنیم، آن دولتِ واردکنندهی نفت در اروپا یا در جای دیگر دارد استفاده میکند، که مالیات میگیرد و فلان میگیرد. ما نفتمان را داریم میدهیم، پول میگیریم؛ او نفت را میگیرد از ما و از مردم خودش پول میگیرد. استفادهی آن دولتها بیشتر از دولت ما است از فروش نفت. این چه معاملهی پُرخسرانی است. خب یک جاهایی ما مجبوریم البتّه نفت را تولید کنیم، چارهای نداریم امّا من واقعاً از ته دل خوشحال نمیشوم آنوقتی که ما آمارِ افزایش صادرات و افزایش تولید را [میشنویم]؛ همیشه به این فکر میکنم که ما باید جایگزین برای این پیدا بکنیم. بنابراین اگر بخواهیم جایگزین پیدا کنیم، یکی از بهترین جایگزینها معادن است.
آنوقت [در مورد] معادن هم بایستی از خامفروشی معادن بشدّت پرهیز کنیم. معادن باارزشی ما داریم. در استان کرمان یا در جنوب خراسان، سنگهای فوقالعاده باارزشی وجود دارد. [اینکه] ما این سنگ را همینطور یک دفعهای بِکَنیم، بفرستیم ایتالیا که آنها بعد تبدیل کنند و ارزش افزودهاش را چند ده برابر ببرند، احیاناً گاهی برای خود ما هم آنها را بفرستند و صادر کنند داخل کشور ما، آدم خیلی زورش میآید که یکچنین چیزی بشود. بنابراین، این هم یک مسئله است. و بهنظر من در قضیّهی معدن هم مسئلهی بخش خصوصی مهم است. و استانها هم آنطور که به من گزارش شد، استاندارها و افرادی از این قبیل اظهار میکنند که میتوانند بخش خصوصی را وارد کنند در قضیّهی معدن و در بعضی جاهای دیگر.
مسئلهی آب را هم که من یادداشت کردم خیلی مهم است. اشارهی آقای چیتچیان کاملاً درست است. نشست آبهای زیرزمینی واقعاً مهم است. این برنامهریزیای که حالا میگویید کردهاید، کافی نیست -برنامهریزی پنجاه درصد کار است یا کمتر- بایستی دنبال این برنامه حرکت کنید، راه بیفتید. البتّه شما اهل این کار هم هستید الحمدلله. [علاوه بر] صرفجویی در آب، اصلاح آبیاری، الگویکشت در هر منطقه.
آخرین حرف هم راجع به برنامهی ششم(۱۰) است که دارد دیر میشود. برنامهی ششم را هرچه زودتر بایستی انشاءالله فراهم بکنید و همینطور که عرض کردیم، بهطور کامل منطبق بر اقتصاد مقاومتی، و زودتر به مجلس بدهید. چون به نظر من امسال باید تصویب بشود، یعنی باید هرچه زودتر این کار انجام بگیرد. مجلس را هم بکشید به کار، وسط میدان، که بیایند دوستان در مجلس و بهطور جدّی دنبال بکنند انشاءالله که بتوانید.
خدا انشاءالله کمکتان کند. هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛(۱۱) آرامشی خدا به دلهای همهی شما و ما بدهد که این آرامش و سکینه، نقطهی مقابلِ بهاصطلاح این طوفانی شدن و زیر و بالا شدنِ ذهنها و فکرها است، و این موجب میشود ایمان انسان هم افزایش پیدا کند: لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛ یعنی آن آرامش [باعث افزایش ایمان میشود]. آرامش هم از راه اعتماد به قدرت الهی است، لذا بعد میفرماید: وَ للهِ جُنودُ السَّمواتِ وَ الاَرضِ وَ کانَ اللهُ عَلیمًا حَکیمًا.(۱۲) انشاءالله که خداوند کمکتان کند؛ ما هم که خب همیشه شماها را دعا میکنیم. و کار برای مردم، کار برای خدا، کار با اخلاص، انشاءالله جزو برنامههای همهی ما باشد و خدای متعال هم انشاءالله برکت بدهد و قبول کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌله، حجّتالاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی (رئیسجمهور) و دکتر اسحاق جهانگیری (معاون اوّل رئیسجمهور)، مهندس محمّدرضا نعمتزاده (وزیر صنعت، معدن و تجارت)، مهندس حمید چیتچیان (وزیر نیرو)، مهندس بیژن نامدار زنگنه (وزیر نفت)، مهندس محمود حجّتی (وزیر جهاد کشاورزی)، دکتر سیّدحسن قاضیزاده هاشمی (وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) گزارشی ارائه کردند.
۲) وزیر مسکن و شهرسازی
۳) رئیس سازمان صداوسیما
۴) سورهی فتح، آیهی ۷؛ «و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خدا است، و خدا همواره شکستناپذیر سنجیدهکار است.»
۵) وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
۶) حقیر، پست
۷) بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۹
۸) وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
۹) لبخند معظّمله و خندهی حضّار
۱۰) برنامهی ششم توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
۱۱) سورهی فتح، بخشی از آیهی ۴؛ «اوست آن کس که در دلهای مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند...»
۱۲) همان؛ «... و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خدا است و خدا همواره دانای سنجیدهکار است.»
مشت آهنین
همان تحریمکنندگان دیروز، امروز از اینکه ملت ایران دارد به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل میشود، دست و پا میزنند! ۸۷/۲/۱۱ جمهوری اسلامی ثابت کرده در دفاع از خود کاملاً مقتدرانه عمل میکند؛ همهی ملت مثل یک مشت مستحکم گرد هم میآیند و در مقابل متجاوز و مهاجم غیرمنطقی میایستند. ۹۴/۱/۳۰
دیدار کارگزاران حج با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در دیدار دستاندرکاران و کارگزاران حج و سفرهای عتبات، حج را ضامن "تداوم اسلام" و مظهر "وحدت و عظمت" امت اسلامی خواندند و با تأکید بر توجه همزمان به ابعاد اجتماعی و فردی این فریضهی بزرگ، انتقال تجربیات وحدتبخش ملت ایران را در کنگرهی عظیم حج موجب همبستگی، همدلی و اقتدار بیشتر امت اسلامی برشمردند.
ایشان با اشاره به خصوصیات بینظیر حج نسبت به سایر فریضههای اسلامی افزودند: حج دو جنبهی متفاوت فردی و اجتماعی دارد که رعایت هر دو جنبه در سعادت دنیوی و اخروی حجاج و ملتهای مسلمان، تأثیر استثنایی دارد.
رهبر انقلاب، زیارت خانهی خدا و مناسک حج را، فرصتی بینظیر برای تطهیر روح، نزدیکی به پروردگار و فراهم کردن توشهی تمامی عمر دانستند و خطاب به زائران خانهی خدا افزودند: تک تک اعمال حج را قدر بدانید و روح و جانتان را در سرچشمهی این نعمت بزرگ، پاکیزه و سیراب کنید.
حضرت آیتالله خامنهای در تشریح جنبهی اجتماعی حج نیز به حضور همزمان همهی ملتها با همهی تفاوتهای نژادی، مذهبی، فرهنگی و ظاهری در مکه و مدینه اشاره کردند و افزودند: حج مظهر و فرصت واقعی "وحدت اسلامی" است.
ایشان با انتقاد شدید از کسانی که با انواع روشها از جمله بزرگ کردن مفهوم ملیّت، حقیقت و اهمیت امت اسلامی را کمرنگ میکنند افزودند: حج، نمونهای معنادار از تشکیل امت اسلامی و فرصت بسیار بزرگ برای همزبانی، همدلی و ابراز همدردی مسلمانان جهان است.
رهبر انقلاب تجلی عظمت امت اسلامی و فرصت تبادل تجربیات را از دیگر نکات مهم جنبهی اجتماعی حج برشمردند و افزودند: بیان و انعکاس تجربیات مفید ملتهای مسلمان، تقویت امت اسلامی را به همراه میآورد.
ایشان در همین زمینه به تجربیات مؤثر و کارآمد ملت ایران در دشمنشناسی، اعتماد نکردن به دشمن و اشتباه نگرفتن دوست با دشمن اشاره کردند و افزودند: مردم ما با درکی ستایشبرانگیز، دریافتهاند که استکبار جهانی و صهیونیزم، دشمن حقیقی و لجوج ملت ایران و امت اسلامیاند و به همین دلیل در همهی اجتماعات عظیم ملی و اسلامی، علیه آمریکا و صهیونیزم شعار دادهاند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: در ۳۶سال اخیر، استکبار گاه دشمنی با ایران را از زبان و رفتار کشورهای دیگر پیگیری کرده است اما ملت ایران همیشه متوجه بود که این کشورها فریبخورده و آلت دست هستند و دشمن واقعی، همان آمریکا و اسرائیل است.
رهبر انقلاب به تجربهی ناموفق روی کار آمدن برخی گروههای اسلامی در بعضی کشورها اشاره کردند و گفتند: آنها برخلاف ملت ایران، جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربهاش را نیز خوردند.
حضرت آیتالله خامنهای اتحاد را از دیگر تجربههای قابل انتقال ملت ایران به ملتهای دیگر در موسم حج برشمردند و افزودند: مردم ایران با وجود همهی اختلافهای "عقیدتی، فکری و سیاسی" و تفاوتهای قومیتی، وحدت ملی را حفظ کردهاند و قدر این نعمت الهی را بهخوبی میدانند که این تجربهی گرانقدر باید به دیگر ملتهای مسلمان منتقل شود.
ایشان درگیری داخلی در برخی کشورها را به بهانههای مذهبی، سیاسی و حتی حزبی، نتیجهی قدرناشناسی نعمت وحدت برشمردند و افزودند: خداوند با هیچ ملتی، "قوم و خویشی" ندارد و اگر مردمی قدر اتحاد و همدلی را ندانند خداوند آنها را به بلیّهی اختلاف و درگیری و خونریزی دچار میکند.
حضرت آیتالله خامنهای توطئههای ظالمان جهانی را بر ضد اسلام و ایران و نظام اسلامی یادآورد شدند و افزودند: آنها در واقع نه بر ضد شیعه یا ایران، بلکه بر ضد قرآن توطئه میکنند چرا که میدانند قرآن و اسلام، کانون بیداریبخش ملتهاست.
رهبر انقلاب با استناد به تلاش بیوقفهی مستکبران برای دستیابی به راههای متنوع نفوذ و ضربه زدن به مسلمانان افزودند: به پشتوانهی حمایت بیپایان مالی استکبار، دهها مرکز و کانون فکری و سیاسی در آمریکا، اروپا، فلسطین اشغالی و کشورهای وابسته، در حال مطالعه و بررسی اسلام و شیعه هستند تا راههای مقابله با عوامل بیدارساز و اقتدارآفرین امت اسلامی را شناسایی و عملیاتی کنند.
ایشان افزودند: زورگویان جهانی، ایجاد خشونت و تفرقه به نام اسلام را کاملاً جدی دنبال میکنند و در تلاشند با بدنام کردن دین مبین اسلام، بهجان هم انداختن ملتها و حتی ایجاد درگیری میان یک ملت، امت اسلامی را تضعیف کنند که انتقال تجربیات وحدتبخش و دشمنشناسانهی ملت ایران به دیگر ملتها در ایام حج میتواند این توطئه را خنثی کند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: البته انتقال تجربیات مفید ملتها به یکدیگر در موسم حج، مخالفانی دارد اما به هر حال باید راه آن را پیدا کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان با اشارهی مجدد به لزوم توجه همزمان به ابعاد فردی و اجتماعی حج، تأکید کردند: مبادا حجاج محترم فرصت بینظیر تنفس در شهر معطّر پیامبر و حضور عبادی و شوقآور در مکهی معظّمه و خانهی خدا را با کار بسیار غلط گشت و گذار در بازار و خرید کالا از دست بدهند و حسرت استفاده نکردن کامل از فرصت بینظیر و نشاط آور حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبی را برای همهی عمر بر دل خود بگذارند.
رهبر انقلاب در سخنان خود همچنین، تلاش برای برگزاری حج را از زیباترین و باشکوهترین مسئولیتها خواندند و با تشکر از زحمات مسئولان حج افزودند: همهی توان خود را برای تحقق حجِ مطلوب بهکار گیرید.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجتالاسلاموالمسلمین قاضیعسکر نمایندهی ولیفقیه و سرپرست زائران ایرانی با تبریک دههی کرامت، شعار حج امسال را «حج، معنویت، بصیرت و همدلی اسلامی» اعلام کرد و گفت: تدوین راهبردهای دهگانه و طرح تعالی حج، ارتقای سطح دانش نیروی انسانی، ارائهی آموزشهای معرفتی برای زائران و روحانیون کاروانها، برگزاری نشستهای علمی و استفاده از ظرفیت زائران و کارگزاران از جمله فعالیتها و رویکردها در برگزاری مراسم حج است.
نمایندهی ولی فقیه و سرپرست زائران ایرانی افزود: حج امسال باید ضمن حفظ عزت و کرامت ملت ایران به کانون وحدت مسلمانان جهان تبدیل شود.
آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت نیز با بیان گزارشی از فعالیتهای این سازمان، روانسازی فرایند ثبت نام زائران، اعزام ۶۲درصد زائران با پرواز مستقیم به مدینه، ایجاد تنوع در برنامهی غذایی، تأمین بخش عمدهی اقلام مورد نیاز زائران از داخل کشور، کاهش قیمت تمامشده خدمات و اطلاعرسانی هوشمند را از اقدامات و برنامههای سازمان حج و زیارت برای برگزاری مراسم حج امسال خواند و گفت: پیشبینیهای لازم بهمنظور تشرف ۶۴هزار زائر کشورمان به حج در قالب ۴۵۵کاروان صورت گرفته است.
همچنین رهبر انقلاب پیش از آغاز این دیدار از نمایشگاه عکس و کتاب ویژهی حج بازدید کردند.
مأموریت جدید در «خط حزب الله»
پیششمارهی جدید نشریهی «خط حزبالله» -رسانهی مکتوب پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR- به همراه ضمیمه اینفوگرافیک تحلیل ماجرای سوریه منتشر شد.
سخن هفته «ماموریت جدید»، اینفوگرافیک «تحلیل ماجرای سوریه»، شعرخوانی نزار قطری در حسینیه امام خمینی رحمهالله، مطالبهی رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ و معرفی کتاب «من زنده ام»، از مهمترین بخشهای پیششمارهی جدید نشریهی خط حزبالله است.
نسخهی PDF نشریه در سه نسخهی تابلوی اعلانات، A4 جهت مطالعه و A3 برای چاپ و تکثیر بر روی سایت KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند.
نگذارید دودستگی بشود/توصیهی مهم رهبر انقلاب در مورد بحثها پیرامون مسئلهی هستهای
پس از نهایی شدن متن تهیه شده در مذاکرات، تا کنون رهبر انقلاب در دو سخنرانی در روز عید فطر، در پاسخ به نامهی رئیس جمهور دربارهی پایان مذاکرات و همچنین در بیانات در دیدار با اعضای مجمع جهانی اهلبیت دربارهی متن نهاییشده و اصولی که در ادامهی مسیر، رعایت آنها ضروری است خطاب به مسئولین و مردم نکاتی را متذکر شدند. اما مهمترین نظرات رهبر انقلاب، در دورهی پس از پایان مذاکره چه بوده است؟
نگاهی به نظرات رهبر انقلاب دربارهی متن تهیه شده در مذاکرات هستهای مطرحشده در ۳ سخنرانی و پاسخ به نامهی رئیسجمهور | ||
۱ | متن فراهمآمده در مسیر قانونی پیشبینیشده قرار گیرد | ۱۳۹۴/۰۴/۲۴ ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۲ | راه نقض عهدهای طرف مقابل بسته شود | ۱۳۹۴/۰۴/۲۴ |
۳ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... اجر دستاندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر محفوظ است | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۴ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... اجازهی هیچگونه سوءاستفادهای از این متن داده نخواهد شد | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۵ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۶ | چه متن تهیهشده در مذاکرات هستهای تصویب بشود و چه نشود... سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۷ | مبنای ایران برای ممنوعیت سلاح هستهای فتوای شرعی است؛ نه حرف آمریکا و غیرآمریکا | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۸ | تداوم غنیسازی، تحقیقوتوسعه و گردش صنعت هستهای با امضای متن فعلی | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۹ | اثبات اقتدار ملت ایران در مذاکرات هستهای | |
۱۰ | به آمریکا نمیشود اعتماد کرد، در همین مذاکرات بیصداقتیهای متعدّد و مکرّر آنها در طول این زمان نشان داده شد | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۱۱ | بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. | ۱۳۹۴/۰۴/۲۷ |
۱۲ | نیت دشمن از مذاکرات و توافق این بود که وسیلهی نفوذ پیدا کند به داخل کشور، ما راه نفوذ را بستیم و بهطور قاطع خواهیم بست | ۹۴/۰۵/۲۶ |
رهبر انقلاب پس از پایان مذاکرات تا کنون نسبت به دو هدف مهم در نقشههای استکبار علیه ملت ایران هشدار دادهاند: «ایجاد اختلاف» و «نفوذ در داخل کشور». در این یادداشت مبانی و دلایل تأکید رهبر انقلاب بر مسئلهی «وحدت» و «پرهیز از اختلاف» در مسئلهی هستهای مرور میشود. توصیهای که در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در روز عید فطر شد: «[دشمنان] دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دودستگی بشود.»
* پاسخ رهبر انقلاب به برخی نگرانیهای دلسوزان
در اولین اظهار نظر، رهبر انقلاب پس از پایان مذاکرات هستهای، در پاسخ به نامهی رئیس جمهور محترم، دو اقدام مهم را برای ادامهی مسیر و نهایی شدن پروندهی هستهای متذکر شدند: «طی شدن مسیر قانونی تصویب» و «بستن راههای نقض عهد طرف مقابل». دو اقدامی که اجرای آنها بخش زیادی از نگرانیها را با اعتمادی که به ساختار قانونی نظام اسلامی وجود دارد، کاهش میدهد. [۲]
در روزهای پس از نهایی شدن متن برآمده از مذاکرات، ابهامات و سؤال و جوابهای متعددی توسط رسانهها، گروههای سیاسی و کارشناسان مطرح شده است:
آیا با پذیرش متن فعلی، در اصول نظام اسلامی خدشه وارد نخواهد شد؟ آیا دشمنی نظام اسلامی با ظالمان و جنایتکاران عالم و در رأس آن آمریکای مستکبر پایان خواهد یافت؟ آیا حریم امنیتی کشور لطمه نخواهد دید؟ اگر متن برآمده از مذاکرات را بپذیریم روابط جمهوری اسلامی ایران با گروههای مقاومت در منطقه قطع نخواهد شد؟
نظرات موافق و مخالفی که از سوی کارشناسان و نخبگان در این زمینهها رد و بدل شده بر ابهام و تردیدها افزوده است. در این زمینه بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز عید فطر به بسیاری از این سؤالات و تردیدها پاسخ میدهد:
«چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّهی الهی، اجازهی هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازهی خدشهی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطهی بخصوص، تکیهی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینهی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آنهم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند- هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد.
نکتهی بعدی این است که چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید: از ملّت مظلوم فلسطین، از ملّت مظلوم یمن، از ملّت و دولت سوریه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین؛ [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود.
نکتهی بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیّه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد.»[۳]
از بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز عید فطر میتوان به این نکتهی اساسی پی برد که بخش زیادی از ابهاماتی که تاکنون دربارهی متن جمعبندی مذاکرات مطرح شده، دربارهی اصولی هستند که مستقل از متنِ تهیه شده، نظام اسلامی تحت هیچ شرایطی از آنها دست نمیکشد.
به نظر میرسد، با توجه به اینکه یکی از توصیههای رهبر انقلاب به مذاکرهکنندگان ایرانی این بوده است که «از آدمهای مطّلع و امین بهرهمند بشوند، از نظرات منتقدین مطّلع بشوند» [۴] و توصیهی عمومی ایشان به مسئولین دولت هم این بوده که ضمن خودداری از اهانت و تحقیر منتقدان از نظرات آنان استفاده کنند، [۵] در مورد متن برآمده از مذاکرات، نیز میتوان با بحث و گفتوگو و انجام بررسیهای لازم، نگاهی واقعبینانه به مسئله بهدست آورد و ابهامات را روشن کرد.
با عنایت به فراهم بودن همین زمینهها برای روشن شدن ابهامات بود که رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام در روز عید فطر توصیهی عمومی «پرهیز از دودستگی» را مطرح نمودند:
«ملّت ایران باید متّحد باشد. از این قضایای هستهای و غیر هستهای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یکجور بگویند -بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد، مسئولینی دارد، دنبال میکنند؛ انشاءالله آنچه منافع ملّی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند- بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. الان هم اگر کسی تعقیب کند این سخنپراکنیهای بیگانگان را، این رادیو تلویزیونها و این وبگاههایی که از طرف آنها دارد همینطور مرتّب توسعه پیدا میکند و مرتّب هم دارند مطلب میدهند، دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دودستگی بشود؛ وحدت را حفظ کنید، با هم باشید.»[۶]
همین توصیهی به وحدت، در پاسخ به نامهی رئیس جمهور و دیدار با اعضای مجمع جهانی اهل بیت نیز توسط رهبر انقلاب تکرار شد.
* توصیهای مهم؛ از آغاز تا پایان مذاکرات
آیا رهبر انقلاب صرفاً در دورهی فعلی مذاکرات هستهای به پرهیز از بگومگوها و حفظ وحدت توصیه کردند؟ با مرور بیانات ایشان در روزهای آغاز مذاکرات در سال ۸۲ یعنی دوازده سال پیش، پاسخ این سؤال روشن میگردد. رهبر انقلاب از همان روزهای آغازین مذاکره در سال ۸۲ این نکته را متذکر شده بودند:
«اینگونه حوادث در کشور نباید به هیچوجه وسیلهی بگو مگو و اختلاف بین مسئولان، آحاد یا جناحهای کشور شود؛ از این پرهیز کنید. ایشان [۷] درست گفتند که نقد و انتقاد و... ایرادی ندارد، و حتّی برخی از بیتابیهایی که انسان در این قضیه از دانشجویان، آحاد مردم و یا بعضی از مطبوعات دید که دغدغه داشتند، خوب هم هست و نشاندهنده این است که روی عزّت و استقلال ملی در جامعه، حسّاسیت زیاد است؛ اما هیچکدام از اینها نباید به دعوا، اختلاف و کشمکش منتهی شود. آنچه اهمیت دارد این است که شما نخبگان و مسؤولان و بخصوص افرادی که تریبون دارند و نقششان بسیار مهمّ است -چه مجلس، چه مطبوعات، چه نمازهای جمعه و چه بقیه جاها- بدانند که وقتی کشور با چنین مسألهای -که یک مسأله از دهها و صدها مسألهای است که کشور با آن مواجه میشود- روبهرو میگردد، بدترین روش این است که خود این مسأله در داخل به وسیلهای برای بگومگو تبدیل شود؛ این خیلی بد است ...»[۸]
اهمیت توصیهی رهبر انقلاب به پرهیز از بگومگوهای بیفایده در موضوع مذاکرات هستهای دارای وجوه مختلفی است که یکی از مهمترین آنها حفظ و حراست از «منافع ملی» است. «تأمین منافع ملی» هدف مشترکی است که در مذاکرات گوناگونی که در سطوح مختلف جهانی انجام میگیرد، همهی دستگاههای دیپلماسی آن را سرلوحهی کار خویش قرار میدهند و تمام تلاش خود را بهکار میگیرند تا کمترین هزینهها و آسیبها به آن وارد شود. [۹]
اما آیا تنها سر میز مذاکره است که باید برای تأمین منافع ملی تلاش کرد؟ از نگاه رهبر انقلاب، پرهیز از اختلاف و دودستگی یکی از مقدمات تعیینکننده برای تأمین منافع ملی است.
«مسئولان کشور در قوای سهگانه و همهی فعّالان سیاسی و فرهنگی بدانند که حفظ منافع ملی در وحدت کلمه و پرهیز از تفرقه و اختلاف است. سلیقهها و گرایشهای متفاوت نباید در صحنهی افکار عمومی به نزاع و مجادله و کشمکش تبدیل شود و دشمن کمین گرفته را امیدوار کند. همه با هم به نیازها و خواستههای بحق مردم در امور اقتصادی و فرهنگی بیندیشند و برای تأمین آن دست به دست یکدیگر بدهند.»[۱۰]
«اوّلین اثر اتّحاد این است که انسان احساس قدرت میکند. اولین اثر تفرّق این است که باطن انسان را تهی میکند؛ «و تذهب ریحکم»؛ طراوت و نشاط یک انسان و یک ملت را از آنها میگیرد. ما باید این درس را در درون کشور خود رعایت کنیم... به خاطر اختلافات جزئی نباید به اینها ]مشترکات ملت ایران[ خدشه وارد کرد. این برای ما یک فریضه و ضرورت است. این فقط امری نیست که «بهتر است» آن را مراعات کنیم. نه، «باید» آن را مراعات کنیم؛ هرکس مراعات نکند، به منافع کشور و مردم و به سرنوشت انقلاب ضربه زده است.» [۱۱]
البته واضح است که منظور از اتحاد و پرهیز از دودستگی، خودداری از اظهار نظر نیست، بلکه منظور، پرهیز از آسیب زدن به منافع ملی است:
«اتحاد و اتفاق معنایش این نیست که همه دارای یک سلیقه و یک مذاق باشند؛ اتحاد و اتفاق این است که سلیقههای گوناگون در کنار هم بنشینند، دست در دست هم بدهند، منافع ملی را بر اهواء شخصی مقدم بدارند.»[۱۲]
یکی از سؤالات اصلی در مقام رعایت این توصیهی مهم، این است که چگونه میتوان هم به تبادل نظر و گفتوگو پیرامون شرایط سیاسی اجتماعی فعلی کشور پرداخت و هم در خط انحرافی دودستگی و شکاف در جامعه نیز گرفتار نیامد. بدیهی است که منظور از پرهیز از دودستگی، بیان نکردن انتقادها و خودداری از اظهار نگرانیها نبوده است. رهبر انقلاب در اولین روز سال جاری، آنچه را که موجب میشود انتقاد، منجر به دودستگی نشود، تبیین کردهاند؛ هم به دولتیها تذکر دادهاند که «دلواپس بودن جرم نیست» و «از تحقیر و اهانت به منتقدان» خودداری کنند، هم به منتقدین توصیه کردند که «انصاف را رعایت کنند» و نقدها «بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی که مسئولند و مشغول کارند، سلب نکند؛ تذکّر دادن باید جوری باشد که موجب بیاعتمادی عمومی نشود» [۱۳]
سالها پیش رهبر انقلاب ضمن ارائهی یک تمثیل، منافع ملی را بهعنوان محور وحدت ملی معرفی کردهاند:
«من در مورد وحدت و یکپارچگی این یک جمله را عرض کنم: دوستی به من گفت بعضی از دستهای سیاسی در کشور سعی میکنند میدان سیاست را هم مثل میدان ورزش به «آبیپوش» و «قرمزپوش» تبدیل کنند. یک عده «قرمزپوش»اند و یک عده «آبیپوش». باید هم با هم در میدان سیاست رقابت داشته باشند. من گفتم در میدان ورزش، «قرمزپوش» و «آبیپوش»، هر دو در تیم ملی شرکت میکنند. وقتی هم که «قرمزپوش» و «آبیپوش» در تیم ملی شرکت کردند، یکی دروازهبان میشود، یکی مدافع میشود، یکی مهاجم میشود؛ با هم همکاری میکنند. اگر در میدان سیاست کسانی «قرمزپوش» و کسانی «آبیپوش» و کسانی «سبزپوش» و کسانی «زردپوش» شدند، بشوند؛ اما آنجایی که پای تیمملی در میان است، آنجایی که منافع ملت و مواجههی با دشمن مطرح است، مواظب باشند اختلافات را کنار بگذارند و مثل یک تیم کار کنند. آنطور نباشد که در تیم ملی، آنجایی که منافع ملت مطرح است، به دروازهی خودی گل بزنند! اگر این میشود، عیبی ندارد؛ نامها مختلف باشد، اما دلها یکی باشد. دلها یکی؛ بر محور دین، بر محور نظام، بر محور اسلام و بر محور منافع ملی باشد. امیدواریم که انشاءاللَّه اینگونه باشد.» [۱۴]
در سال همدلی و همزبانیِ دولت و ملت و در شرایطی که بحث و گفتوگو پیرامون ارزیابی متن برآمده از مذاکرات، در چند هفتهی گذشته بالا گرفته و در روزهای آینده نیز ادامه خواهد داشت، نخبگان و رسانهها برای ارزیابی عملکرد خود ضروری است که به این سؤال پاسخ دهند که آیا این اظهارنظرها و موضعگیریها در راستای تکمیل اقدامات، انجام گرفته و بهمثابه یک کار گروهی مشترک برای دفاع از منافع ملی بوده است یا خیر؟
[۱] بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ۱۳۹۳/۱۲/۲۱
[۲] پاسخ به نامه رئیسجمهور درباره مذاکرات هستهای ۱۳۹۴/۴/۲۴
[۳] خطبههای نماز عید فطر ۱۳۹۴/۴/۲۷
[۴] بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام ۱۳۹۴/۱/۲۰
[۵] بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۴/۱/۱
[۶] بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى ۱۳۹۴/۴/۲۷
[۷] رئیسجمهور وقت
[۸] بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۲/۸/۱۱
[۹] دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور با رهبر انقلاب ۱۳۹۳/۵/۲۲
[۱۰] پیام به مناسبت راهپیمایی ۲۲ بهمن۱۳۸۰/۱۱/۲۳
[۱۱] خطبههای نماز عید سعید فطر ۱۳۸۰/۹/۲۵
[۱۲] خطبههای نماز عید سعید فطر ۱۳۸۷/۷/۱۰
[۱۳] بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۴/۱/۱
[۱۴] بیانات در دیدار جمعی از جوانان استان اردبیل ۱۳۷۹/۵/۵
دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار علما، صاحبنظران و میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام و اجلاس اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی، مبارزه با نقشههای استکبار در منطقه را مصداق بارز جهاد فیسبیلالله خواندند و با اشاره به مقابلهی قاطع با «تلاش آمریکا برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هستهای و نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در ایران»، افزودند: نقشهی نظام سلطه در منطقه بر دو پایهی ایجاد اختلاف و نفوذ استوار است که باید با نقشههای صحیح هجومی و دفاعی به مبارزهی هوشیارانه و بیوقفه با آن پرداخت.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برگزاری ششمین مجمع عمومی مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام ، لازمهی پیروی از اهل بیت پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین را ترویج معارف اسلامی، اقامهی احکام الهی، مجاهدت در راه خدا با همهی وجود و مبارزه با ظلم و ظالم برشمردند و تأکید کردند: مجاهدت در راه خدا فقط به معنای جنگ نظامی نیست بلکه شامل مبارزهی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز میشود.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: امروز مصداق عینی مجاهدت در راه خدا شناخت نقشههای استکبار در منطقهی اسلامی و بهویژه منطقهی راهبردی و حساس غرب آسیا و برنامهریزی برای مبارزه با آنها است که این مبارزه باید شامل مقابلهی دفاعی و مقابلهی هجومی باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به توطئههای استکبار در منطقه در یکصد سال گذشته گفتند: اگر چه توطئههای استکبار در منطقهی اسلامی، سابقهای طولانی دارد اما فشارها و توطئهها از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تشدید شد تا این تجربه در دیگر کشورها تکرار نشود.
ایشان خاطرنشان کردند: نظام جمهوری اسلامی از ۳۵سال گذشته همواره هدف تهدیدها، تحریمها، فشارهای امنیتی و توطئههای گوناگون سیاسی بوده و ملت ایران به این فشارها عادت کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته توطئههای دشمنان در منطقهی غرب آسیا، بعد از نهضت بیداری اسلامی که چند سال قبل از شمال آفریقا آغاز شد، به دلیل سراسیمگی دشمن شدت بیشتری گرفت.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: تصور آنها این است که توانستهاند، نهضت بیداری اسلامی را سرکوب کنند اما این نهضت سرکوبشدنی نیست و همچنان ادامه دارد و دیر یا زود واقعیت خود را نشان خواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای، نظام سلطه و در رأس آن ایالات متحده آمریکا را مصداق عینی و مظهر کامل «مفهوم دشمن» خواندند و تأکید کردند: آمریکا هیچ بهرهای از اخلاقیات انسانی ندارد و بدون هیچ ابائی و در پوشش الفاظ زیبا و لبخند، دست به خباثت و جنایت میزند.
رهبر انقلاب اسلامی سپس، به تبیین نقشهی دشمن در شرایط کنونی پرداختند و افزودند: این نقشه بر دو پایهی «ایجاد اختلاف» و «نفوذ» استوار است.
حضرت آیتالله خامنهای درخصوص طراحی دشمن برای اختلافانگیزی خاطرنشان کردند: ایجاد اختلاف میان دولتها و خطرناکتر از آن میان ملتها در دستور کار استکبار قرار دارد.
ایشان با اشاره به اینکه در مقطع فعلی برای ایجاد اختلاف میان ملتها از عناوینی همچون شیعه و سنی استفاده میشود، انگلیسیها را متخصص اختلافافکنی و آمریکاییها را شاگرد آنها خواندند و افزودند: ایجاد گروههای جرار، هتاک و جبار تکفیری که آمریکاییها به دست داشتن در ایجاد آنها اذعان کردهاند، مهمترین ابزار برای ایجاد اختلافهای به ظاهر مذهبی میان ملتها است که متأسفانه برخی مسلمانان سادهلوح نیز به دلیل نداشتن بصیرت، فریب این توطئه و نقشه را خورده و در داخل طراحی دشمن قرار گرفتهاند.
رهبر انقلاب اسلامی نمونهی واضح این موضوع را مسئلهی سوریه بیان کردند و گفتند: هنگامی که در تونس و مصر، حکومتهای طاغوتی با شعارهای اسلامی سرنگون شدند، آمریکاییها و صهیونیستها تصمیم گرفتند از این فرمول برای نابودی کشورهای مقاومت استفاده کنند و به همین دلیل به سراغ سوریه رفتند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: بعد از آغاز ماجرای سوریه، عدهای مسلمان بیبصیرت در نقشهی طراحیشده قرار گرفتند و با پر کردن جدول دشمن، کشور سوریه را به چنین وضعیتی رساندند.
ایشان تأکید کردند: آنچه که امروز در عراق، سوریه، یمن و مناطق دیگر در حال روی دادن است و تلاش میشود از آن به عنوان «جنگ مذهبی» یاد شود، به هیچ وجه جنگ مذهبی نیست بلکه جنگ سیاسی است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: امروز مهمترین وظیفه، تلاش برای از بین بردن این اختلافها است. حضرت آیتالله خامنهای گفتند: ما صریحاً و علناً گفتهایم که جمهوری اسلامی ایران دست دوستی را به سوی همهی دولتهای اسلامی منطقه دراز میکند و با دولتهای مسلمان هیچ مشکلی ندارد.
ایشان افزودند: جمهوری اسلامی ایران با اغلب همسایگان خود روابط دوستانه دارد البته برخی کشورها هم با ما اختلاف دارند و لجاجت و خباثت انجام میدهند ولی ایران بنا را بر روابط خوب با همسایگان و دولتهای اسلامی و بهویژه ملتهای منطقه گذارده است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: مبنای رفتار جمهوری اسلامی ایران، اصولی است که امام بزرگوار رحمهالله بهواسطهی پایبندی به آنها توانست انقلاب اسلامی را پیروز کند و به مرحلهی ثبات برساند.
حضرت آیتالله خامنهای «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» را یکی از اصول و مبانی مستحکم نظام اسلامی خواندند و تأکید کردند: ما براساس درس امام بزرگوار رحمهالله و خط مسلم جمهوری اسلامی، با استکبار سرآشتی نداریم اما با برادران مسلمان بنای دوستی و رفاقت داریم.
ایشان خاطرنشان کردند: ما در حمایت از مظلوم توجهی به مذهب نمیکنیم و همان حمایتی را که از برادران شیعهی خود در لبنان کردیم، از برادران اهل سنت خود در غزه نیز انجام دادهایم و مسئلهی فلسطین را مسئلهی اول جهان اسلام میدانیم.
حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی موضوع «ایجاد اختلاف» به عنوان پایهی اول نقشهی دشمن در منطقهی اسلامی غرب آسیا، خاطرنشان کردند: تشدید اختلاف در دنیای اسلام ممنوع است و ما با هر رفتار و حرکتی که موجب ایجاد اختلاف شود حتی از جانب برخی گروههای شیعه مخالفیم و اهانت به مقدسات اهل سنت را محکوم میکنیم.
رهبر انقلاب اسلامی، «نفوذ» در کشورهای منطقه را دومین نقشهی شوم آمریکا برشمردند و تأکید کردند: ایالات متحده درصدد نفوذ دهها ساله در منطقه و بازسازی آبروی از دست رفتهی خویش است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تلاش واشنگتن برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هستهای افزودند: آمریکاییها میخواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در آمریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیلهای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بستهایم و با همهی توان بالای خود، اجازهی نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا حضور سیاسی در ایران را به آمریکاییها نمیدهیم.
ایشان سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی را نقطهی مقابل سیاستهای منطقهای آمریکا خواندند و افزودند: آنها بهدنبال تجزیهی کشورهای منطقه و ایجاد کشورهای کوچک و تابع هستند اما به حول و قوهی الهی این اتفاق رخ نخواهد داد.
رهبر انقلاب هشدارهای قبلی خود را دربارهی تلاش آمریکا برای تجزیهی عراق یادآوری کردند و افزودند: برخی، از آن سخنان تعجب میکردند اما امروز آمریکاییها بهصراحت از تجزیهی عراق دم میزنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: تجزیهی عراق و اگر بتوانند سوریه، هدف مشخص آمریکاییهاست اما تمامیت ارضی کشورهای منطقه و عراق و سوریه برای ما بسیار مهم است.
رهبر انقلاب در ادامه تبیین تقابل سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی با سیاستهای رژیم ایالات متحده، افزودند: ایران، از مقاومت در منطقه از جمله مقاومت فلسطین کاملاً دفاع میکند و از هرکسی که با اسرائیل مبارزه میکند و رژیم صهیونیستی را میکوبد حمایت خواهد کرد.
ایشان مقابله با سیاستهای تفرقهانگیز آمریکا و مراکز اختلافافکن را از دیگر سیاستهای اصلی ایران برشمردند و تأکید کردند: ما تشیعی را که پایگاه و مرکز تبلیغاتش لندن است و نقش جاده صافکن استکبار را ایفا میکند اصولاً تشیع نمیدانیم.
رهبر انقلاب دفاع جمهوری اسلامی ایران از همهی مظلومان از جمله مردم بحرین و یمن را خاطرنشان کردند و افزودند: برخلاف ادعاهای بیپایه، ما در این کشورها دخالتی نمیکنیم اما به حمایت از مردم مظلوم ادامه میدهیم.
ایشان با انتقاد شدید از کشتار مظلومان یمن و ویران کردن این کشور گفتند: پیگیری برخی اهداف سیاسی آن هم با روشهای حماقتآمیز، باعث ادامهی جنایات در حق مردم یمن شده است.
حضرت آیتالله خامنهای در جمعبندی این بخش از سخنانشان افزودند: در مناطق دیگر جهان اسلام از جمله پاکستان و افغانستان نیز حوادث دردآوری روی میدهد که مسلمانان باید با بصیرت و هوشیاری این مشکلات را علاج کنند.
رهبر انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان، اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی را مرکزی بسیار مهم برای مقابله با امپراطوری خطرناک و مافیای پیچیدهی رسانههای آمریکایی - صهیونیستی خواندند و افزودند: این حرکت باید کاملاً تقویت شود و گسترش یابد.
ایشان فاصلهی فراوان رسانههای اکثر کشورهای اسلامی از خواستهای مردم مسلمان و تبعیت این رسانهها از سیاستهای خطرناک استکبار را یادآور شدند و افزودند: «امپراطوری رسانهای ظالمان»، در عین ادعای بیطرفی، با تحریف و دروغ و انواع روشهای پیچیده، در خدمت اهداف زورگویان جهانی است.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان افزودند: با وجود رجزخوانیهای استکبار و دنبالههای آن، بدون تردید عزت و قدرت اسلام، به برکت حضور مردان و جوانان و زنان مجاهد، روشن و تضمینشده است و آیندهی منطقه به ملتهای مسلمان تعلق دارد.
در پایان این دیدار، رهبر انقلاب با جمعی از میهمانان، از نزدیک دیدار و گفتگو کردند.
پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب، حجتالاسلام و المسلمین محمدحسن اختری دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام با بیان گزارشی از اجلاس ششم مجمع گفت: جلسهی عمومی مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام با حضور علمای و شخصیتهای بیش از ۳۰کشور جهان تشکیل شده است.
حجتالاسلام کریمیان دبیرکل اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای کشورهای اسلامی نیز در گزارشی خاطرنشان کرد: تلاش برای ایجاد ادبیاتی جدید در عرصهی رسانهای با معیارهای اسلامی، کسب اعتماد عمومی، تمرکز بر تربیت نیروی انسانی، ایجاد سازوکار تولید توزیع و انتشار خبر و تلاش برای مدیریت محتوا از مهمترین اقدامات اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی بوده است.