پیام رهبری انقلاب به یادوارهی آیتالله سیّدهاشم میردامادی نجفآبادی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به همایش بزرگداشت عالِمِ جامع، عامِل و مراقب، مرحوم آیت الله حاج سید هاشم نجفآبادی (جدّ مادری حضرت آیت الله خامنهای)، تجلیل از این عالم ربانی را اقدامی شایسته خواندند و با اشاره به برخی وجوه شخصیتی و تلاشهای قرآنی و حدیثی آن فقیه و مفّسر پارسا، خاطرنشان کردند: اهتمام به امر دین در میدانهای دشوار و پرخطر، از قبیل حضور در مجاهدت علمای مشهد در مسجد گوهرشاد از نقاط برجسته زندگی او بود که تحمل زندان و تبعید از سوی دستگاه رضاخانی نیز نتیجه قهری آن به شمار میرفت.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز (پنجشنبه) از سوی حجتالاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در این کنگره در مشهد مقدس قرائت شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الاکرمین
تجلیل و تکریم نام و یاد عالم ربّانی، فقیه و مفسّر پارسا و پرهیزگار، مرحوم آیتالله آقای حاج سیّدهاشم نجفآبادی (رضواناللهعلیه) کار شایستهئی است که به توفیق و هدایت الهی، دفتر تبلیغات بدان همّت گماشته است. این روحانی عالیمقام که مراتب علمی را در نجف و در محضر اساتید بنام آن روزگار طی کرده و مفتخر به اجازه و شهادت علمی از آنان بود، در مدّت نزدیک به چهل سال اقامت در مشهد مقدّس، بیشترین تلاش خود را به تفسیر قرآن منعطف ساخته و محفل گرم و بیوقفهی تفسیریِ جذّابی در مسجد گوهرشاد (شبستان شمال غربی) برپا نموده بود. هر شب پس از اقامهی نماز جماعت، جمعی از ارادتمندان مشتاق، گِرد منبر بیپیرایهی این عالمِ عامل، مجتمع گشته و از بیان شیرین و نفس گرم او سخن خدا را میشنیدند، و این سفرهی گستردهی معرفت و حکمت، دهها سال، مائدهی الهی و قرآنی را نصیب دوستداران میکرد. ثبت و نگارش همین درسهای شبانه، تلاش دیگر این عالم قرآنیِ بااخلاص بود که اکنون بحمدالله در اختیار همگان قرار گرفته است.(۲) در کنار این تلاش ارزشمند قرآنی که در محیط عمومی آن روزِ مشهد، نظیری برای آن دیده نمیشد، توغّل(۳) و تبحّر در کلمات اهل بیت (علیهمالسّلام) نیز خصوصیّت برجستهی دیگر این عالم متّقی و متعبّد بود. تسلّط او بر حدیث چنان بود که در هر مجلس و محفل، حتّی در جمع خانوادگی ـ که این حقیر در دوران کودکی و نوجوانی تا اوائل جوانی از اقبال حضور در آن برخوردار بودم ـ رشحهئی از آن کلمات نورانی را به کام حاضران میریخت و مجلس را با ذکر کلمات امامان هدایت (سلام الله علیهم) منوّر میساخت.
رفتار و منش عملی ایشان در زندگی شخصی به گونهئی بود که گفتارش را نافذ و اثرگذار میکرد. حضور و استفاضهی او از محضر علمای بزرگ اخلاق و سلوک توحیدی در نجف از قبیل عالمِ سالکِ واصلِ الیالله مرحوم سیّداحمد کربلائی، از او متعبّدی مراقب و اهل تضرّع و بکاء و خشوع، پدید آورده بود؛ تمتّعات متعارف زندگی از قبیل خوراک و پوشاک و شئون اجتماعی و امثال آن، در زندگی او نمودی نداشت. درعینحال اهتمام به امر دین در میدانهای دشوار و پر خطر، از قبیل حضور در مجاهدت علمای مشهد در مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ شمسی، از نقاط برجستهی زندگی او بود که تحمّل زندان و تبعید ششساله از سوی دستگاه رضاخانی در سمنان و شهر ری نتیجهی قهری آن به شمار میرفت.
مرحوم آیتالله نجفآبادی، عالِمی جامع و عامل و مراقب بود، و در مشهدِ آن روز ارادتمندان و مخلصان فراوان داشت، و هنگامی که خبر وفات ایشان در سال ۱۳۸۰ قمری به قم رسید ـ و اینجانب در آن سالها در قم اقامت داشتم ـ مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی مجلس ترحیم مجلّلی در مدرسهی فیضیّه اقامه فرمود و این حقیر و برادر بزرگ و مکرّم مرا مورد تفقّد قرار داد.
شایسته میدانم که در این مناسبت از فرزند فاضل ایشان مرحوم حجّتالاسلام والمسلمین آقای حاج سیّدحسن میردامادی یاد کنم که پس از پدر، رشتهی تفسیر را به شیوهی آن مرحوم ادامه داد و سالها محفل گرم تفسیری پدر را حفظ کرد. رحمت خدا بر همهی آنان و بر ما.
سیّدعلی خامنهای
۲۵ فروردین ۱۳۹۴
۱) این یادواره روز بیستوهفتم فروردین سال جاری در مشهد برگزار میشود.
۲) خلاصة البیان فی تفسیر القرآن
۳) ورود عمیق، تعمّق
پیام تبریک رهبری به مناسبت قهرمانی تیم ملی کشتی آزاد در جهان
در پی قهرمانی مقتدرانه تیم ملی کشتی آزاد جمهوری اسلامی ایران در رقابتهای جام جهانی آمریکا، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی از کشتیگیران و مربیان تیم ملی کشتی آزاد تقدیر کردند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
کسب مقام قهرمانی جام جهانی را به کشتیگیران و دست اندرکاران تیم ملی کشتی آزاد کشور عزیزمان ایران تبریک میگویم و از اینکه فرزندانمان توانستند بار دیگر در عرصه بین المللی برای این ملت شریف افتخار آفرینی کنند خدا را شکر میکنم.
سیّد علی خامنهای
۲۴ فروردین ۱۳۹۴
«گوشههایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها»
«یکی از خصوصیاتی که در انقلاب ما بارز است، مطرح شدن مکررِ مضاعف نام مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها است». این جمله را رهبر انقلاب در یکی از دیدارهایی که در روز ولادت حضرت صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها بزگرار شد، فرمودند و همگان را به حفظ ارتباط معنوی با حضرات معصومین علیهمالسلام دعوت کردند. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مجموعهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دربارهی سبک زندگی دخت گرامی پیامبر اسلام را در پنج سرفصلِ «رابطه با خدا؛ مدافع ولایت؛ همسر امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ امابیها و الگوی زن مسلمان ایرانی» تدوین و منتشر کرده است.
فصل اول: رابطه با خدا
حضرت زهرا سلامالله علیها در نقش بندگی خدا
* درس زندگی حضرت زهرا برای ما
عزیزان من، جوانان عزیز! امروز در دوران جمهوری اسلامی این فرصت برای آحاد جامعه هست که درست حرکت کنند، درست زندگی کنند، مؤمنانه زندگی کنند، با عفّت زندگی کنند. درس زندگی صدّیقهی طاهره، فاطمهی زهرا(سلاماللهعلیها) این است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن؛ همچنانکه آن بزرگوار یکپارچه معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ [الرَّضیَّة] الزَّکیَة؛ پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایهافکن بوده است.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهمالسلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
* اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است
میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمهی زهرا(سلاماللَّهعلیها) نبود، او صدیقهی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را میاندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقهی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمهی زهرا نتیجهاش باید این باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵
* حضرت زهرا سلاماللهعلیها اسوه عبادت و حقطلبی
ما باید راه فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمیگوییم که «حتّی تورّم قدماها« اینقدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبهروز زیاد کنیم. مگر نمیگوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همهی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمیگوییم که یکتنه در مقابل جامعهی بزرگ زمان خود ایستاد؟
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
* ایثار و از خودگذشتگی در زندگی
مگر نمیگوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سورهی دهر دربارهی او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»(حشر: ۹) ما هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمیشود که ما دم از محبت فاطمهی زهرا(سلاماللهعلیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(علیهالسّلام) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم! این روایاتی که در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آنطوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
فصل دوم: مدافع ولایت
حضرت زهرا سلامالله علیها بهعنوان عضوی از جامعه ولایی
* ایستادگی و موقعشناسی در سن جوانی
در قضیهی حضرت صدّیقهی طاهره سلاماللهعلیها، نکات خیلی مهمّی وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابی تطبیق میکند، این است که همهی این افتخارات و کارهای بزرگ و مقامات عالیِ معنوی و دستنیافتنیِ آن انسان والا و آن زنِ بینظیر تاریخ بشر و سیّدهی زنان عالم، و ضمناً همهی آن صبرها و ایستادگیها و موقعشناسیها و کلمات پرباری که در این زمانها از ایشان صادر شده است - همهی این حوادث بزرگ - در دوران کوتاه جوانی این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیهسرایی مطرح میکنیم و میگوییم که این بزرگوار سنّ کمی داشتند یا جوان بودند، که این، موضوعِ مصیبتخوانی و مرثیهسرایی میشود. یک وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوی درسها میدانیم و با این چشم نگاه میکنیم؛ آن وقت اهمیت ویژهای پیدا میکند.
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۶/۰۶/۲۶
* شبیهترین شخص به رسول خدا
دربارهی فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها، هرچه بگوییم، کم گفتهایم و حقیقتاً نمیدانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّهی حوراء، این روح مجرّد و این خلاصهی نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بیپایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر میمانیم. اگر به کتابهایی که دربارهی فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها بهوسیلهی محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را میبینید که از زبان پیغمبر صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم در ستایش صدّیقهی طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل میکنند. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «والله ما رأیت فی سمته و هدیه اشبه برسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم من فاطمة»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیهتر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم.»
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
* اول دیگران بعد خودمان!
امام حسن مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام میگوید: شبی - شب جمعهای - مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرع کرد. امام حسن، علیهالصّلاةوالسّلام، میگوید - طبق روایت - شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اماه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار» «اول دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیهی والاست.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
* دفاع عالمانه از ولایت
ایشان در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبهای که فاطمهی زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبهای است که به گفتهی علامهی مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» اینقدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهجالبلاغه است. فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها میرود در مسجد مدینه، در مقابل مردم میایستد و ارتجالاً حرف میزند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبدهترین و گزیدهترین معانی صحبت کرده است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
فصل سوم. همسر امیرالمؤمنین علیهالسلام
حضرت زهرا سلامالله علیها بهعنوان همسر
* مهریه و جهیزیه ساده
در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمهی زهرا سلام اللَّه علیها، با علیبنابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام، ازدواج میکند، آن مهریه و آن جهیزیهی اوست؛ که همه شاید میدانید که با چه سادگی و وضع فقیرانهای، دختر اول شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار میکند. زندگی فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها از همهی ابعاد، زندگیای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
ما باید شایستگی خود را ثابت کنیم. مگر نمیگوییم که جهیزیهی آن بزرگوار چیزهایی بود که انسان با شنیدن آنها اشکش جاری میشود؟ مگر نمیگوییم که این زن والامقام، برای دنیا و زیور دنیا هیچ ارزشی قائل نبود؟ مگر میشود که روزبهروز تشریفات و تجملگرایی و زر و زیور و چیزهای پوچ زندگی را بیشتر کنیم و مهریهی دخترانمان را زیادتر نماییم؟!
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
* الگوی تعامل زن و شوهر
مگر هر کسی میتواند همسر امیرالمؤمنین باشد؟ عظمت علی آنگونه است که کوههای عظیم را در مقابل خود آب میکند. نَفْس همسری امیرالمؤمنین، یک نشانهی بزرگ عظمت است؛ لیکن شما ببینید تعامل این زن و شوهر چگونه است و دو بزرگِ خارج از ابعاد ذهن انسان، چگونه با هم حرف میزنند؛ چگونه زندگی میکنند؛ چگونه این زندگیِ الگو و نمونهی تاریخ را اداره میکنند و چگونه هرکدام نقشی به عهده میگیرند!
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۷/۰۷/۱۹
* همسر رزمندهای که دائما در جبهه است ...
یک وقت انسان فکر میکند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کردهاند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیهالسّلام بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ میماند - این قدر جبهه وابستهی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبهراهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیدهایم... حقیقتاً زندگی فقیرانهی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم میکند.
ببینید انسان چقدر روحیه قوی میخواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچهها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
بیانات در دیدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
* زنی که شوهرش حتی یکبار از او نرنجید ...
جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهداری بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.
امیرالمؤمنین دربارهی فاطمهی زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمهی زهرا سلام اللَّه علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آنگونه که اسلام میگوید.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
* ازدواج در جامعه ما باید مثل ازدواج فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) باشد
ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانهی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیرییی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمهی زهرا (س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همهی تشریفات و زروزیورهای پوچ و بیمحتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و ادارهی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
فصل چهارم. ام ابیها
حضرت زهرا سلامالله علیها بهعنوان دختر و مادر
* خدمت به پدر راهی برای کمال انسانی
مسائل معنوی تا حدود زیادی به فضایل عملی ارتباط پیدا میکند. یعنی به آنچه که از تلاش فاطمهی زهرا سلاماللَّهعلیها ناشی میشود. مفت نمیدهند و بدون دلیل نمیبخشند. عمل انسان - در حد بالایی - در احراز فضایل و مناقب تأثیر میکند. دختری که در کورهی گداختهی مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولد شد و در شعب ابیطالب یار و غمگسار پدر بود.این دختر مثل یک فرشتهی نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمل کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بر دوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود باز کرد. اینهاست آن ویژگیهایی که آدمی را به کمال میرساند.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
* تسلیبخش پیغمبر
شما ببینیدحضرت[فاطمه(سلاماللهعلیها)] چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را امّابیها - مادرِ پدر – گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورندهی دنیای نو و رهبر و فرماندهی عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بیخود که نمیگویند امّابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعبابیطالب - با آنهمه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثهی وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصلهی کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهرهی پیغمبر زدود. امّابیها؛ تسلّیبخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
* تربیت فرزندانی که الگوی بشریتند
زندگی فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها از همهی ابعاد، زندگیای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمهی زهرا سلامالله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش میبرد: فرزندانی تربیت میکند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری میکند مثل علی و رضایت پدری را جلب میکند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز میشود، دختر پیغمبر ذرهای از لذتهای دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمیدهد. عبادت فاطمهی زهرا، سلام اللَّه علیها، یک عبادت نمونه است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
* تربیت نسل معرفت و معنویت
تطبیق سورهی کوثر با فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) یک تطبیق مصداقی درست است؛ این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمهی هدی (علیهمالسّلام)! عالم پُر است از نغمههای دلنواز فردی و اجتماعی و دنیائی و اخروی که از این حنجرههای پاک برخاسته؛ حسینبن علی، زینب کبری، امام حسن مجتبی، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید چه غوغائی است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این بزرگواران و درسهای آنها و معارف آنها! این نسل فاطمهی زهراست.
بیانات در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمهی زهرا(س) ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
فصل پنجم. الگوی زن مسلمان ایرانی
* زنی که اسلام میخواهد بسازد
اسلام، فاطمه - آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی - را به عنوان نمونه و اسوهی زن معرفی میکند. آن، زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همهی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبهی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است. الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد، این است.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
* الگویی برای فهم درست و هوشیاری در موقعیتها
فاطمهی زهرا و زینب کبری (سلاماللهعلیهما) زنان الگو و نمونهی اسلامند. زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمهی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ و لو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمهی زهرا یا زینب کبری (علیهماالسّلام) باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوشگذرانیها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد، نمیتواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کمااینکه زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همهی دوران انقلاب همین کار را بکند.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۰/۰۸/۲۲
* الگوی زن مسلمان ایرانی
زنهای مؤمن در جامعهی ما سعی کنند قدر زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمیشود و خود را وسیلهیی برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر از این میداند؛ زنی که شأنش را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید؛ زنی که خود را در دامنهی قلهیی میداند که در اوج آن، فاطمهیزهرا(س) - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچههای فراهم آمدهی تمدن غربی و روشهای توطئهآمیز آن، رو بگرداند و به آن بیاعتنایی کند.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
* الگویی برای درس گرفتن و گرایش قلبها وابسته شدن جوانان
فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را که میخواهید معرفی کنید، آنچنان معرفی کنید که یک انسان مسلمان، یک زن مسلمان، یک جوان مسلمان از آن زندگی درس بگیرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمهی قداست و طهارت و حکمت و معنویت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگی کند. این، طبیعت انسان است. ما انسانها تابع و متمایل به کمالیم. اگر بتوانیم کمال را در خودمان ایجاد کنیم، میکنیم؛ اگرنه، آن کسی که صاحب کمال است، به طور طبیعی انسان به او گرایش دارد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۹/۰۳/۱۳
* رمز «یازهرا»
هیچ کس - نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب - در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» براى حملاتتان بگذارید، یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما هرچه که شما نگاه میکنید، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا از همهى نامهاى مطهر و مبارک دیگر بیشتر مطرح است، بیشتر آورده میشود؛ همچنین نام مبارک حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه). این دو نام در انقلاب، به طور طبیعى، بدون دستور، بدون یک مطالعهى قبلى، همین طور از دلها و از ایمانها و از عواطف روئیده است؛ این نشانهى مبارکى است؛ نشانهى توجه آن بانوى دو عالم، آن عنصر ملکوتىِ الهىِ بىنظیر در عرصهى وجود از لحاظ نورانیت - بعد از پدر بزرگوار و امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) - است.
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و ذاکرین اهل بیت(ع) ۱۳۹۰/۰۳/۰۳
کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزّه انجام دادند.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
والحمد لله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. اللّهمّ صلّ علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها عدد ما احاط به علمک.
تبریک عرض میکنم این میلاد مسعود را به همهی عاشقان ولایت، عاشقان نبوّت، عاشقان خاندان پیغمبر، دلباختگان فضیلت حقیقی. به شما عزیزان خوشامد عرض میکنم؛ یکایک شما دارای ارج و مقامی هستید که اشاره خواهم کرد و عرض خواهم کرد. قبل از شروع عرایضم یاد مرحوم آقای آهی (رحمةالله علیه) مدّاح متعهّد و پایبند و خیرخواه و پرتلاش را گرامی میدارم.
بنده مرحوم آهی را از سالهای اوایل دههی ۴۰ میشناسم. در مشهد یک جمعی از مادحان اهلبیت آمده بودند و ایشان فعّال بود؛ البتّه آشناییای پیدا نکردیم امّا من ایشان را شناختم و دیدم؛ سالهای متمادی ایشان را از دور میشناختیم؛ بعد هم از نزدیک خدمت ایشان رسیده بودیم. خدا انشاءالله درجاتش را عالی کند، بهمعنای حقیقی کلمه، پابند و متعهّد و علاقهمند و بخصوص نسبت به جامعهی مدّاح دارای احساس تعهّد و مسئولیّت بود. و هر سال ما ایشان را در اینجا زیارت میکردیم. رحمت خدا بر او باد؛ خدا ایشان را بیامرزد؛ خدا ما را هم بیامرزد!
سه مطلب را من عرض میکنم: یکی دربارهی شما است، دربارهی مدّاحی و دربارهی این حرفهی بسیار شریف است؛ یکی دربارهی مسئلهی هستهای است که امروز به یک مسئلهی رایج در کشور ما تبدیل شده است؛ یکی هم راجع به مسئلهی یمن است. این سه مطلب را من امروز بهطور اجمال با شما عزیزان، و در واقع با ملّت ایران، مطرح میکنم.
دربارهی مطلب اوّل؛ حرفهی مدّاحی حرفهی بسیار باشرافتی است؛ چرا؟ چون در طول تاریخ کسانی بودند که ستمگران را، ظالمان را، زورگویان را مدح میگفتند و مدح میکردند؛ امروز هم هستند. امروز هم در دنیا کسانی هستند که زبان میگشایند به مدح پلیدترین انسانهای عالم، یا قلمهایشان را با مزد ــ با مزدی کثیف و پلید ــ در این راه بهکار میاندازند؛ شما بهعکس، زبانتان، نفَستان، حنجرهتان، قدرت هنریتان در خدمت مدح فضیلت است. خاندان پیغمبر خاندان فضیلتند؛ سرتاپا فضیلت. مادح خورشید مدّاح خود است؛ شما در واقع با مدح فضیلت خاندان پیغمبر، مدح خودتان را هم میکنید و در واقع شرافت این شغل را نشان میدهید. من چند سال قبل از این، در همین مجلس مربوط به فاطمهی زهرا (سلامالله علیها) این شعر را از مرحوم صغیر اصفهانی خواندم:
در حدیث آمد که اندر لیلةالاسراء پیمبر
اشترانی دید، من خود اشتری زان کاروانم
گر نداری باور و حجّت همی خواهی نظر کن
بر کتاب مدح او در دست من کاین هست بارم
رحمت خدا بر صغیر اصفهانی. بنابراین شما کتاب مدح فضیلت را در دست دارید؛ این شرافت بزرگی است؛ خوش به حال شما؛ قدر بدانید این حرفه را، این خصوصیّات را و این فرصت را مغتنم بشمارید. این، نکتهی اوّل دربارهی مدّاحی.
نکتهی دوّم؛ امروز جامعهی مدّاح کشور، فرصت بسیار بزرگی را در اختیار دارد؛ شما مجالسی تشکیل میدهید؛ جمعیّتهای بزرگ، گاهی جمعیّتهای هزاران نفری و غالباً هم جوان جمع میشوند پای منبر شما و پای خواندن شما و مدیحهسرایی و مرثیهخوانی شما؛ از این فرصت بهتر؟ اینهمه مخاطب، اینهمه دل آمادهی شنیدن و نیوشیدن، این همه نفوس آمادهی تربیت شدن در اختیار شما هستند؛ این فرصت است؛ اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب. این فرصت را مغتنم بشمرید؛ از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.
نکتهی سوّم؛ بهترین استفادهی از این فرصت چیست؟ تبلیغ معارف دین؛ تبلیغ همان چیزی که این بزرگواران، این نشانههای عظمت و فضیلت برای خاطر آن، جانشان را کف دست گرفتند؛ اینهمه رنج بردند؛ اینهمه مصیبت کشیدند؛ حادثهی عاشورا بهوجود آمد؛ حوادث گریهآور صدر اسلام بهوجود آمد. [اینها] برای چه بود؟ برای ترویج معارف دین بود. از این فرصت برای ترویج معارف دین، برای سوق دادن نسل جوان به عمل به دین، به عمل به شریعت، به عمل به مسئولیّتهای بزرگ این دوران استفاده کنید. امروز کشور ما، ملّت ما و دنیای اسلام محتاج درست فهمیدن، درست عمل کردن و ایستادگی کردن است. ملّت ایران الگو است؛ در میان ملّت، جوانان موتور حرکتند. این جوانها در اختیار شما هستند؛ یعنی شما با یک نگاه ملاحظه خواهید کرد که به یک معنا موتور حرکت دنیای اسلام، زیر کلید شما است. معارف دین را تبلیغ کنید.
آنچه را مردم احتیاج دارند و آنچه را این جوانها احتیاج دارند برای پاک بودن، برای پاک زیستن، برای سبک زندگی اسلامی، برای مسلمان شدن بهمعنای واقعی کلمه، برای عاقبت به خیری، به اینها یاد بدهید؛ این در اختیار شما است. کِی ما در طول تاریخ اینهمه مجلس داشتیم که در آنها اینهمه جوان جمع بشوند و دلهایشان را در اختیار شما بگذارند. در زمان ما و در دورهی جوانی ما در مشهد اگر همهی مدّاحها را میشمردند، از پنج شش نفر بیشتر نمیشدند، در تهران هم یکخرده بیشتر از این. اینهمه مجلس، اینهمه گوینده، اینهمه خواننده، اینهمه هنر، اینهمه صدای خوش، شعرا هم بهکار میافتند و آنها هم شعر میگویند؛ از این فرصت استفاده کنید؛ این هم نکتهی بعدی.
و نکتهی آخر؛ پرهیز از انحراف، پرهیز از خرافهگرایی، پرهیز از مشکلتراشی در عقاید جوانها؛ گاهی ما یک کلمهای میگوییم که یک گرهی در ذهن جوانِ مخاطب ما بهوجود میآید؛ این گره را چه کسی میخواهد باز کند؟ این گرهی را که ما با بیان ناقص خودمان یا بیان غلط خودمان یا بیتوجّهی و بیمسئولیّتی خودمان در ذهن این جوان بهوجود میآوریم و عقیدهی او را دچار مشکل میکنیم، این گره چگونه باز خواهد شد؟ اینها مسئولیّت است. اینکه ما مجلس عزاداری و مدح سیّدالشهدا را ــ که عظمت او بهخاطر شهادت است، عظمت او بهخاطر فداکاری در راه خدا است، عظمت او بهخاطر گذشت است؛ گذشت از همه چیز، از همهی خواستهها، از همهی مطلوبها ــ تبدیل کنیم به یک نقطهی سبک، به یک جایی که یک تعدادی جوان لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین و ندانند چه میگویند، درست است؟ این شکر این نعمت است که خدا به شما داده؟ این صدای خوش نعمت است؛ این توانایی ادارهی مجلس نعمت است؛ اینها چیزهایی است که خدا به همه نداده است، به شما داده؛ باید این نعمتها را شکر بگزارید. بنابراین من جامعهی مدّاح را از ته دل دوست میدارم؛ برایتان دعا میکنم؛ خداوند انشاءالله به شماها توفیق بدهد، به شماها کمک کند؛ امّا این را هم عرض میکنم که انتظارات از جامعهی مدّاح، امروز در جامعهی ایرانی و در کلّ نگاه منطقهای، انتظار بالایی است. من دربارهی حضرت صدّیقهی طاهرهی معصومهی راضیهی مرضیّه (سلام الله و سلام جمیع انبیائه و ملائکته و عباده الصّالحین علیها) چیزی نمیتوانم عرض بکنم؛ شما در بیانات خودتان مطالبی را بیان کردید، بنده هم زبانم قاصر است از اینکه مطلبی را عرض بکنم؛ [لذا] از این موضوع عبور میکنیم.
موضوع دوّم مسئلهی هستهای؛ بعضیها سؤال کردند و میکنند که چرا فلانی دربارهی مسئلهی هستهای موضع نگرفتهاست؟ جواب این است که جایی برای موضعگیری وجود نداشتهاست. مسئولین ما، مسئولین هستهای، مباشرین کار به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته، هیچ چیز الزامآوری بین دو طرف نگذشته است؛ چه موضعگیریای؟ اگر از من بپرسند شما موافقید یا مخالف، میگویم نه موافقم، نه مخالف؛ چون هنوز اتّفاقی نیفتاده است؛ هنوز کاری نشده. همهی مشکل بر سر آن جزئیّاتی است که بنا است بنشینند و یکایکِ آنها را بحث کنند؛ این را خود مسئولین هم گفتهاند؛ هم به ما گفتهاند، هم در مصاحبههایشان به مردم این را گفتهاند؛ همهی مشکل بعد از این است. ممکن است طرف مقابل که یک طرفِ لجوج، بدعهد، بدمعامله، اهل دبّه در آوردن، اهل چکوچانه کردن، اهل از پشت خنجر زدن و اهل اینجور کارها و سیاهکاریها است، سرِ جزئیّات بخواهد کشور ما را، ملّت ما را، مذاکرهکنندگان مارا در یک دایرهای محصور کند؛ ما هنوز هیچ چیز در اختیار نداریم، هیچ الزامی بهوجود نیامده است. اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به دیگران تبریک میگویند، بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکرهی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را؛ حتّی تضمین نمیکند که این مذاکرات تا به آخر برسد و به یک توافق منتهی بشود؛ اینکه تا الان انجام گرفته، اینجوری است؛ همه چیز مربوط به بعد از این است.
چند نکته را من در مورد مسئلهی هستهای عرض میکنم. من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. نه از باب یک حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً نخواهیم بود ــ شماها انشاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشتها و نوشتههای این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربهی ما از کجا حاصل شده؛ تجربه کردیم. لکن با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. اگر کسی بگوید که ما مثلاً با توافق یا با رسیدن به یک نقطه مخالفیم، نه، خلاف حق و خلاف واقع گفته است. اگر یک توافقی انجام بگیرد که این توافق توافقی باشد که منافع ملّت را، منافع کشور را تأمین بکند، بنده کاملاً با آن موافقت خواهم کرد. البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکاییها هم میزنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی. این هم این مطلب؛ این نکتهی اوّل.
نکتهی بعدی این است که بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست؛ البتّه بنده احساس مسئولیّت میکنم، نسبت به این مسئله بههیچوجه بیتفاوت نیستم، کلیّاتی وجود دارد که حالا اشاره هم خواهم کرد به بعضی از آنها؛ قبلا هم در صحبتهای عمومی خطاب به مردم آنها را گفتیم؛ به مسئولین هم مفصّلترش را گفتیم.
نکتهی سوّم؛ همانطور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند، انشاءالله بعد از این هم تردیدی بهوجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به آنها ندارم. لکن درعینحال جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛ طرف مقابل اینجوری است. یک نمونهاش در همین قضیّه اتّفاق افتاد؛ بعد از آنکه که مذاکرهکنندگان ما مذاکرهشان تمام شد، بعد از چند ساعت بیانیّهی کاخ سفید منتشر شد در تبیین مذاکرات. این بیانیّهای که آنها منتشر کردند ــ که اسمش را میگذارند «فکتشیت» ــ در اغلب موارد خلاف واقع است؛ یعنی روایتی که اینها دارند از مذاکرات و از تفاهمهایی که انجام گرفته است میکنند، یک روایت مخدوش و غلط و خلاف واقع است. این بیانیّه را آوردند من دیدم؛ چهار پنج صفحه است؛ این چهار پنج صفحه در ظرف این دو سه ساعت که تهیّه نشده؛ در همان حالی که اینها داشتند مذاکره میکردند، این بیانیّه را هم نشستند تأمین کردند. ببینید، طرف اینجوری است؛ دارد با شما حرف میزند، بر سر یک موضوعاتی تفاهم بهوجود میآید، در همان حالی که دارد با شما حرف میزند، دارد یک اعلامیّهای تهیّه میکند که برخلاف آن چیزی است که بین شما و او دارد میگذرد و تا مذاکرهتان تمام شد، آن اعلامیّه را منتشر میکند! طرف اینجوری است؛ طرف طرف بدعهدی است، طرف متقلّبی است. حرف میزنند، بعد هم خصوصی میگویند اینها برای آبروداری است؛ برای اینکه مثلاً در مقابل مخالفانشان در داخل کشورشان کم نیاورند، یک چیزهایی را اینها مینویسند. خب، این به ما ربطی ندارد. اگر بنا باشد که اینها ملاک عمل قرار بگیرد، آنچه آنها نوشتند، قطعاً ملاک عمل نخواهد بود. آنها البتّه دربارهی ما هم این حرف را میزنند. آنها گفتند که ممکن است بعد از آنکه این مذاکرات انجام گرفت، رهبری برای آبروداری یک اظهار مخالفتی بکند؛ کافر همه را به کیش خود پندارد. ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند. بیستودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، در آن مشکلات؛ روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را میآورد در این خیابانها؟ چه گیرشان میآید از آمدن در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را میبینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این احساس مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد میکنیم؛ حرف میزنیم باهم؛ آنها [=طرف مقابل] جور دیگری عمل میکنند، ما را هم با خودشان مقایسه میکنند. بنابراین دغدغهی این حقیر وجود دارد؛ الان هم من دغدغه دارم که اینها چه خواهند کرد و چگونه عمل خواهد شد.
نکتهی بعدی؛ بعضیها موافقت کردند، بعضی مخالفت کردند؛ در این مطبوعات ما، در این نوشتههای [کشور] ما، در سایتهای فضای مجازی و غیره، بعضی ستایش میکنند، بعضی هم مخالفت میکنند؛ به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد، عجله هم نباید کرد، باید ببینیم چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ البتّه من به خود مسئولین هم این را گفتهام همین چند روز؛ مسئولین باید بیایند مردم را و بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم، چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛ همدلی و همزبانی که ما گفتهایم، همدلی یک چیز زورکی نیست، یک چیز دستوری نیست که کسی دستور بدهد که مردم همدلی کنید، مردم هم بگویند چشم، این همدلی نمیشود؛ همدلی مثل یک گل است، مثل یک نهال و بوتهی گل است، باید نهال را نشاند در زمین، بعد از آن مراقبت کرد، آن را آبیاری کرد، از لطمه زدن به آن باید جلوگیری کرد تا این همدلی رشد کند؛ بدون این، همدلی نخواهد شد. همدلی از همزبانی هم بهتر است، همزبانی هم خوب است.
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
همدلی لازم است؛ همدلی را باید بهوجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این توصیهی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود همدلی؛ این میشود یکسانسازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما سه ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب، حالا سه ماه بشود چهار ماه، آسمان که به زمین نمیآید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برههی دیگری هفت ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب، دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلیها و همزبانیها و تبادلنظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد. این هم نکتهی بعدی.
نکتهی بعدی این است که این مذاکراتی که دارد انجام میگیرد ــ که بخشی از آن هم مذاکرهی با طرفهای آمریکایی است ــ فقط در موضوع هستهای است؛ فقط. ما در هیچ موضوع دیگری فعلا با آمریکا مذاکره نداریم؛ هیچ؛ این را همه بدانند؛ نه در مسائل منطقه، نه در مسائل گوناگون داخلی، نه در مسائل بینالمللی؛ امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره، مسائل هستهای است. حالا، این تجربهای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کجتابیهای معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربهای برای ما میشود که خیلی خب، پس میشود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کجتابیهایی که همیشه از اینها دیدهایم باز هم وجود دارد و کجراهه دارند میروند، خب طبعاً تجربهی گذشتهی ما تقویت خواهد شد. طرف مقابل ما همهی دنیا هم نیستند، به این هم توجّه بشود. گاهی در تعبیرات آدم میشنود ــ من گله هم کردم ــ از بعضی از دوستان که میگویند جامعهی بینالمللی! جامعهی بینالمللی را آنها میگویند، جامعهی بینالمللیای در مقابل ما نیست؛ یک آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین. آنهایی که در این مسئله دارند با ملّت ایران لجبازی و کجتابی و بدعهدی و خباثت میکنند، یکی آمریکا است، یکی [هم] سه کشور اروپایی؛ کس دیگری در مقابل ما نیست. همین دو سال، دو سال و نیم قبل از این در همین شهر تهران، نمایندگان ارشد بیشتر از ۱۵۰ کشور آمدند، حدود پنجاه رئیس کشور در تهران در جریان جنبش غیرمتعهّدها که در تهران بود جمع شدند؛ مال دو سه سال پیش [است]، مال صد سال پیش که نیست؛ مال همین تازه است؛ جامعهی بینالمللی اینها هستند. اینکه ما مدام بگوییم «جامعهی بینالمللی باید اعتماد کند»، جامعهی بینالمللی کجا بود؟ جامعهی بینالمللی به ما کاملا هم اعتماد دارد؛ در همین کشورها هم خیلی از ملّتهایشان، دولتهایشان را قبول ندارند. این هم نکتهی بعدی.
نکتهی آخر خواستههای بنده است. من یک خواستههایی از مسئولین داشتهام که این را به آنها عرض کردم، گفتم و روی آنها اصرار دارم. یکی این مسئله است که بدانند دستاورد کنونی هستهای ما چیز باارزشی است؛ این را بدانند؛ به چشم کمارزش و چیز سبک به آن نگاه نکنند؛ چیز با ارزشی است. صنعت هستهای برای یک کشور، یک ضرورت است. اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هستهای را میخواهیم چهکار کنیم» این فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این مادّهی بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! این شبیه آن است. صنعت هستهای برای یک کشور یک ضرورت است؛ هم برای انرژی، هم برای داروهای هستهای که بسیار مهم است، هم برای تبدیل آب دریا به آب شیرین، و هم برای بسیاری از نیازهای دیگر در زمینهی کشاورزی و غیر کشاورزی. صنعت هستهای در دنیا، یک صنعت پیشرفته است، یک صنعت مهم است؛ این را هم بچّههای ما خودشان به دست آوردند؛ این انفجار ظرفیّتهای درونی و استعدادهای درونی بچّههای ما بود. حالا فلان کشور عقبافتاده، میگوید اگر ایران غنیسازی داشته باشد من هم میخواهم غنیسازی داشته باشم؛ خیلی خب برو تو هم غنیسازی کن؛ بلدی برو بکن. ما که غنیسازی را از کسی نگرفتیم، استعداد درونی ما است؛ [اگر] شما هم استعداد درونی در ملّتت داری، برو غنیسازی کن؛ [این] بهانهگیریهای بچّهگانه که بعضی از کشورها میکنند. غنیسازی و آنچه در زمینهی هستهای تا امروز پیشآمده است، یک دستاورد بسیار مهم است؛ این چیز کمی نیست. و این گامهای ابتدائی ما در این صنعت است. باید در این صنعت کار بشود، حرکت بشود، پیشرفت بشود. حالا چند کشور جنایتکاری که خودهاشان یا بمب هستهای را علیه ملّتها به کار بردند مثل آمریکا، یا آزمایش کردند مثل فرانسه ــ فرانسه همین ده دوازده سال قبل از این سه آزمایش هستهای پشت سر هم در اقیانوس کرد که اینها مخرّب است و محیط دریایی را نابود میکند؛ سه آزمایش هستهای بسیار خطرناک؛ [در] دنیا هم یک جنجال مختصری کردند، بعد هم دهنها را بستند، تمام شد ــ اینها دارند به ما میگویند! ما دنبال انفجار هستهای نیستیم، دنبال آزمایش هستهای نیستیم، دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ نه بهخاطر اینکه آنها میگویند، [بلکه] بهخاطر خودمان، بهخاطر دینمان و بهخاطر عقلمان. هم فتوای شرعی ما این است، هم فتوای عقلی ما این است. فتوای عقلی ما هم این است که ما امروز و فردا و هیچ وقت به سلاح هستهای احتیاج نداریم؛ سلاح هستهای برای یک کشوری مثل کشور ما مایهی دردسر است که حالا تفصیل این بماند. بنابراین دستاورد هستهای، بسیار مهم است و دنبال کردن این صنعت و صنعتی کردن کشور، بسیار چیز لازمی است؛ بایستی این مورد توجّه باشد.
مطالبهی بعدی ما از مسئولین این بوده است که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. خوشبختانه اخیراً یکی از مسئولین محترم صریحاً گفت که ما به طرف مقابل هیچ اعتمادی نداریم و این خیلی چیز خوبی است. گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که میدهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. امروز که یک تفاهم اوّلیّه بهصورت یک یادداشت و یک اعلامیّه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین میگویند که الزامی وجود ندارد، همین حالا که توانستهاند این مقدار حرکت را بکنند، شما دیدید رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد با چه ژستی، با چه ریختی!
مطلب بعدی که ما به مسئولین گفتیم و به مردم هم عرض میکنیم، این است که در این جزئیّات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلا مذاکره کردیم؟ اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلا قابل قبول نیست.
نکتهی بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، این است که بههیچوجه اجازه داده نشود که به بهانهی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور بههیچوجه مأذون نیستند که به بهانهی نظارت و به بهانهی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعهی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعهی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصهی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکمتر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد.
تذکّر بعدی این است که هیچ شیوهی نظارتی غیر متعارف که جمهوری اسلامی را به یک کشور اختصاصی از لحاظ نظارت تبدیل میکند، بههیچوجه مورد قبول نیست. همین نظارتهای متعارفی که در همهی دنیا معمول است، اینجا هم همان نظارتها [باشد]، و نه بیشتر.
نکتهی آخر در این زمینه؛ توسعهی علمی و فنّی هستهای در ابعاد گوناگون، بههیچوجه نبایستی متوقّف بشود. توسعه باید ادامه پیدا کند، توسعهی فنّی. حالا محدودیّتهایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند، ما حرفی نداریم. برخی از محدودیّتها را قبول کنند، امّا توسعهی فنّی حتماً بایستی ادامه پیدا بکند و با شدّت و قدرت پیش برود. این عرایض ما است، حرفهای ما به برادرانمان اینها است. این حرفها را ما در جلسات خصوصی هم گفتیم؛ عمدتاً در طول این یک سال و نیم با رئیسجمهور محترم، و بعضاً در موارد نادری هم به مسئول مذاکرات که وزیر محترم خارجهی ما است گفتیم. این حرفهای من است؛ امّا حالا این خواستهها را اینها با کدام شیوهی مذاکراتی میتوانند تأمین کنند، این به عهدهی خودشان است؛ بروند بنشینند شیوههای درست مذاکراتی را پیدا کنند، از آدمهای مطّلع و امین بهرهمند بشوند، از نظرات منتقدین مطّلع بشوند و آنچه را لازم است انجام بدهند. این هم مربوط به مسئلهی هستهای.
مسئلهی یمن. سعودیها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیستها در غزّه انجام دادند. دو جنبه دارد: یکی اینکه جنایت است، نسلکشی است، قابل تعقیبِ بینالمللی است، بچّهها را میکشند، خانهها را خراب میکنند، زیربناها را نابود میکنند، ثروتهای ملّی را در یک کشور از بین میبرند؛ خب، این یک جنایت بزرگ است؛ این یک طرف قضیّه است؛ طرف دیگر قضیّه این است که سعودیها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و بههیچوجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که تواناییهای نظامی صهیونیستها چندین برابر توانایی نظامی این سعودیهای کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّهی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور دهها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز میشدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است. اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد. ما با سعودیها اختلافات متعدّدی در مسائل گوناگون سیاسی داریم؛ امّا این را همیشه میگفتیم که سعودیها در کار سیاست خارجیشان یک وقار و متانتی نشان میدهند؛ این وقار و متانت را هم از دست دادند. چند جوان بیتجربه، امور آن کشور را در دست گرفتند و دارند آن جنبهی توحّش را غلبه میدهند بر جنبهی متانت و ظاهرسازی؛ این به ضررشان تمام خواهد شد. من هشدار میدهم به سعودیها، از این حرکت جنایتآمیزی که در یمن میکنند باید دست بردارند؛ این در این منطقه قابل قبول نیست.
آمریکا هم البتّه از آنها دفاع میکند، حمایت میکند؛ طبیعت آمریکا این است، در همهی قضایا طرف ظالم را میگیرد؛ طرف آن چهرهی بد را میگیرد، به جای اینکه طرف مظلوم را بگیرد؛ این طبیعت آنها است، اینجا هم همانجور دارند عمل میکنند؛ ولیکن ضربه خواهند خورد، شکست خواهند خورد. حالا جنجال درست خواهند کرد که «ایران در کار یمن دخالت کرد»؛ بله، این دخالت است؛ اینکه ما نشستهایم اینجا دو کلمه حرف میزنیم، این میشود دخالت؛ [امّا اینکه] هواپیماهای جنایتکارشان آسمان یمن را ناامن کردهاند، آن دخالت نیست! آنها برای یک چنین دخالتی، بهانههای ابلهانه برای خودشان جور میکنند؛ این بهانهها، نه از لحاظ منطق بینالمللی قابل قبول است، نه ملّتها میپذیرند، و نه خدا میپذیرد. بنابراین آنچه لازم است همین است؛ بایستی اینها هرچه زودتر دست از این جنایت و فاجعهباری بردارند. ملّت یمن یک ملّت بزرگی است، ملّت کهنی است، ملّت دیرینی است؛ هزاران سال سابقه دارد. این ملّت این ظرفیّت را دارد، این توانایی را دارد که بنشیند برای خودش تکلیف دولت را معیّن بکند. البتّه کسانی سعی کردند خلأ قدرت ایجاد کنند، جنجال درست کنند، مسائلی را که در لیبی متأسّفانه پیش آمده ــ که بسیار وضعیّت بد و رقّتباری امروز در لیبی هست ــ میخواستند همین اوضاع را در یمن [هم] بهوجود بیاورند؛ خوشبختانه نتوانستند. جوانهای مؤمن، جوانهای علاقهمند و معتقدین به منهاج امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) توانستند بایستند در مقابل اینها؛ شیعه و سنّی و شافعی و زیدی و حنفی و همه جورشان ایستادهاند در مقابل هجمهی دشمن و انشاءالله پیروز خواهند شد و پیروزی متعلّق به ملّتها است.
پروردگارا! برادران ما در هر نقطهی دنیا هستند پیروزشان بفرما؛ پروردگارا! دشمنان اسلام و دشمنان ملّتهای مسلمان را در هر نقطهای که هستند مخذول و منکوب بفرما؛ پروردگارا! ما را با وظایفمان آشنا کن؛ ما را به وظایفمان عامل کن؛ روح مطهّر امام بزرگوار را با اولیائش محشور بفرما؛ ارواح طیّبهی شهدا را با روح مطهّر حضرت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
دیدار جمعی از مداحان اهل بیت بهمناسبت ولادت حضرت زهرا (س)با رهبری انقلاب