شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

خط حزب‌الله ۳۲۶ | انقلاب مردمی؛ مردم انقلابی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۳۲۶ | انقلاب مردمی؛ مردم انقلابی

شماره سیصد و بیست و ششم هفته نامه‌ی خط حزب الله با عنوان «انقلاب مردمی؛ مردم انقلابی» منتشر شد.


* خط حزب الله در «سخن هفته» این شماره به مناسبت ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی، رمز و راز پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی ایران و امتداد دو عنصر مهم جمهوریت و اسلامیت انقلاب اسلامی و دستاوردهای مردم سالاری دینی را بررسی کرده است.

* خط حزب‌الله به مناسبت فرا رسیدن ماه رجب المرجب، مروری بر توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره استفاده از فرصت‌های ماه‌های رجب و شعبان داشته است.


* شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم مهدی نوروزی تقدیم می‌شود.

بیانات در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا (علیه ‌السّلام)

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

بیانات رهبری انقلاب در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا (علیه ‌السّلام)

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم(۱)

و الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین.

حقیقتاً خیلی متشکّرم از شما آقایان محترم که به این فکر افتادید و این اقدام بزرگ را انجام دادید. البتّه این یک مقدّمه است؛ یعنی این اقدام شما و این بزرگداشت جناب حمزه (سلام اللّه علیه) یک زمینه‌سازی و منبع‌سازی است برای کارهای بعدی. کار اصلی را بایستی هنر انجام بدهد و حتماً بایستی هنرهای نمایشی، هنرهای زبانی و تجسّمی به کار برود برای این قضیّه تا مقصود از تکریم و بزرگداشت شخصیّتی مثل جناب حمزه حاصل بشود؛ وَالّا با صِرف بزرگداشت [به نتیجه نمیرسد]، خب حالا ممکن است چون در رسانه‌ها پخش میشود، یک برهه‌ای از زمان اسم این بزرگوار پخش بشود؛ لکن آن کاری که شما میخواهید انجام بدهید و میخواهید فرهنگ‌سازی بکنید و الگوسازی بکنید، جز با کار هنری به طور کامل انجام نمیگیرد و ناقص خواهد ماند. بنابراین، کارتان بسیار خوب است. هر چه میتوانید ــ همان طور که اشاره هم کردید و درست است ــ بر اتقان تکیه کنید و کیفیّت را بالا ببرید؛ این موجب میشود که آن کسی که میخواهد کار هنری بکند، منابع لازم و مستندات لازم را در اختیار داشته باشد.

امّا چند جمله‌ای درباره‌ی جناب حمزه (علیه السّلام). واقعاً ایشان یکی از اصحاب غریب رسول‌اللّه (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است، آن هم با آن نقشی که ایشان داشته است. در هنگام ایمان آوردنش، آن کیفیّت ایمان آوردن این بزرگوار است که علناً فریاد میزند من مسلمان شدم و اعلامِ اسلام میکند، بعد از آنکه به گفته‌ی ابن‌اثیر یک کتک مفصّلی به ابوجهل میزند ــ در اُسدالغابة،(۲) ابن‌اثیر این جوری میگوید ــ بعد، مسئله‌ی هجرت، ورود در مدینه و تأثیراتی که شخصیّت ایشان داشته در بنای این عمارت باشکوه اسلامی که پیغمبر میخواهد در آن محیط کوچک انجام بدهد؛ بعد، بنا بر یک روایت، اوّلین سریّه‌ای که پیغمبر میفرستند سریّه‌ی جناب حمزه است که برای او پرچم میبندند و او را میفرستند به جنگ؛ بعد هم در جنگ بدر و آن حرکت عظیمی که ایشان و آن دو بزرگوارِ دیگر انجام دادند و بعد هم در جنگ اُحد. وقتی که جناب حمزه میجنگید، یک علامتی با خودش داشت؛ در لباسش و هیئتش یک علامتی داشت ــ ظاهراً در جنگ بدر است ــ یکی از آن اسرا میگوید صاحب آن علامت چه کسی بود؟ گفتند حمزةبن‌عبدالمطّلب بود؛ گفت هر چه به سر ما آمد به وسیله‌ی او آمد؛ او بود که در بدر پدر لشکر کفّار را درآورد! یعنی یک چنین شخصیّتی بود؛ با این وضعیّت، این بزرگوار ناشناخته است، اسمش مطرح نیست، شرح حالش مطرح نیست، خصوصیّاتش مطرح نیست، ایشان واقعاً غریب است.

و واقعاً خدا رحمت کند مصطفیٰ عقّاد را و باید تشکّر کنیم از او که در فیلم «الرّسالة»(۳) این شخصیّت بزرگ را در قالب یک اثر فاخر ــ انصافاً فاخر است؛ بخصوص بخش مربوط به حمزه‌اش که خب بازیگرش هم بازیگر فوق‌العاده معروف و مهمّی است،(۴) حقیقتاً یک جلوه‌ای دارد ــ توانسته تا حدودی زندگی این بزرگوار را به تصویر بکشد؛ البتّه تا حدودی. و این کار بایستی انجام بگیرد. البتّه این کار در مورد دیگر صحابه‌ی پیغمبر هم باید انجام بگیرد: در مورد عمّار همین کار باید بشود؛ در مورد جناب سلمان باید بشود؛ در مورد جناب مقداد [باید بشود]. مقداد را چه کسی می‌شناسد؟ چه کسی میداند که او چه کرد؟ حتّی درباره‌ی بعضی از اصحاب درجه‌ی یک دارد که بعد از پیغمبر «حاصَ حَیصَة»،(۵) مگر مقداد؛ فقط او بود که هیچ تکان نخورد؛ اینها خیلی مهم است؛ اینها را بایستی زنده کرد، احیا کرد. یا جناب جعفربن‌ابی‌طالب همین جور؛ بخصوص که زندگی جناب جعفر، ظرفیّت هنری و ــ به تعبیر خودشان ــ ظرفیّت درامی‌اش خیلی زیاد است؛ آن سفر به حبشه و کیفیّت آن و رفتن و برگشتن و مانند اینها؛خیلی کار باکیفیّتی است و از لحاظ هنری میشود [روی آن] پرداخت خوبی انجام داد. بنابراین آنچه در درجه‌ی اوّل میشود گفت، این است که این بزرگوار انصافاً غریب است.

علاوه‌ی بر این کارها، به نظر من آن فرمایش امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام) و آن روایت درباره‌ی جناب حمزه که نورالثّقلین از خصال نقل میکند ــ من البتّه در نورالثّقلین دیدم، به خصال مراجعه نکردم ــ روایت مهمّی است. حضرت امام باقر (علیه ‌السّلام) از امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) نقل میکند این را ــ روایت مفصّل است و یک تکّه‌اش این است ــ لَقَد کُنتُ‌ عَاهَدتُ‌ اللّهَ‌ تَعالی وَ رَسولَهُ اَنا وَ عَمّی حَمزَةُ وَ اَخی جَعفَرٌ وَ ابنُ عَمّی عُبَیدَة. همین عبیدةبن‌حارث که اصلاً کسی نمی‌شناسد این بزرگوار را؛ یکی از آن سه نفر بود که در جنگ بدر [به میدان] رفت، بعدها هم به شهادت رسید. هیچ کس اصلاً از ایشان خبری ندارد؛ حضرت امیر اسم او را می‌آورد [و میفرماید]: من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده، عَلى اَمرٍ وَفَینا بِهِ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه؛ بر یک موضوعی با هم توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم؛ یعنی نشسته‌اند قرار گذاشته‌اند. امیرالمؤمنینِ جوان، با عموی مسنّش جناب حمزه ــ که دو سال یا بنا به روایتی چهارسال از پیغمبر بزرگ‌تر بوده و ضمناً برادر رضاعی پیغمبر هم هست ــ با آن برادر و با آن پسر عمو نشسته‌اند و قرارداد بسته‌اند بر یک امری که قاعدتاً «جهاد حتّی الشهادة» است؛ یعنی ما در این راه، در این حرکت، بی‌محابا میرویم تا لحظه‌ی شهادت.(۶) بعد حضرت میفرماید: فَتَقَدَّمَنی اَصحابی؛ این رفقا، [این] سه نفر از من جلو افتادند؛ وَ تَخَلَّفتُ بَعدَهُم لِما اَرادَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاَنزَلَ اللّهُ فینا: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ‌ نَحبَه» تا آخر آیه. بعد میفرماید: حَمَزةُ وَ جَعفَرٌ و عُبَیدَة؛ این سه نفر «قَضى‌ نَحبَه»(۷) هستند؛ وَ اَنا وَاللّهِ المُنتَظِر.(۸) خب، اینها خیلی مهم است؛ اینکه از زبان امیرالمؤمنین، این جور شخصیّت‌ها تمجید بشوند و بزرگ بشوند و به رخ کشیده بشوند، نشان‌دهنده‌ی عظمت این موضوع و عظمت این شخصیّت‌ است.

خود پیغمبر اکرم به نظر میرسد که از همان لحظه‌ی اوّل که ایشان شهید شد، خواستند از او الگو درست کنند؛ اینکه پیغمبر به او لقب «سیّدالشّهدا» دادند؛ و بعد [وقتی] وارد مدینه شدند و دیدند زنهای انصار گریه میکردند، ناله میکردند، زاری میکردند ــ چون در جنگ اُحد ۷۰ نفر شهید شدند که ۴ نفر از مهاجرین بودند و ۶۶ نفر از انصار به شهادت رسیده بودند ــ  پیغمبر یک قدری گوش کرد، بعد فرمود که حمزه گریه‌کننده ندارد. این خبر به گوش زنهای مدینه رسید و همه گفتند که قبل از اینکه برای شهید خودمان گریه کنیم بر حمزه گریه خواهیم کرد.(۹) پیغمبر وادارشان کرد دیگر؛ یعنی وادار کرد همه‌ی مدینه را [بر او گریه کنند]؛ پیغمبر غوغا درست کرد همه‌ی مدینه را برای جناب حمزه. معنای این چیست؟ این [یعنی] پیغمبر میخواهد حمزه را برجسته کند. او سیّدالشّهدا است، و کسی است که همه باید بر او گریه کنند. این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ برای همیشه‌ی تاریخ است و برای همه‌ی مسلمین است؛ بنابراین کار شما [تنها] مربوط به داخل کشور و ایران نیست؛ کاری دارید میکنید که اگر ان‌شاءاللّه خوب از آب دربیاورید ــ که من امیدوار هم هستم که کارتان خوب از آب دربیاید ــ آن وقت خدمتی خواهد بود به همه‌ی کشورهای اسلامی؛ کشورهای عربی،‌ کشورهای با زبانهای دیگر که اینها همه باید استفاده کنند و استفاده خواهند کرد و شاید هنرمندان آنها پیش‌قدم بشوند و کارهای بزرگی را انجام بدهند.

خب، حالا کاری که ما باید بکنیم، [این است که] عناصر تشکیل‌دهنده‌ی شخصیّت حمزه را باید مشخّص بکنیم؛ یعنی یکی از کارهای بزرگ این است که چه شد و چه خصوصیّتی [بود] که این شخصیّت را در این حد، عظمت بخشید؛ به نظر من این یکی از کارها است. آن وقت اینها الگو بشود برای ماها که هم خودمان و هم دیگران از آن استفاده کنیم. و به نظر من دو مورد از این عناصر مهمّ تشکیل‌دهنده‌ی شخصیّت او، یکی «عزم راسخ» است و یکی «قدرت شناخت» که اینها را ما بایستی هر چه میتوانیم ترویج کنیم. عزم راسخ؛ گاهی اوقات انسان از یک چیزی مطّلع است، یک چیزی را قبول هم دارد، اعتقاد هم دارد، منتها به خاطر ضعف نفْس بر طبق آن عمل نمیکند؛ اراده‌ی قوی و عزم راسخ اینجا یک عنصر تعیین‌کننده است که این آدم با عزم راسخ [عمل کند].

آن روزی که جناب حمزه اسلام آورد ــ جناب حمزه سال هشتم بعثت اسلام آورد که این، مستند به منابع معروف است؛ یعنی اُسدالغابة(۱۰) و دیگران، سال هشتم گفته‌اند ــ جزء سخت‌ترین اوقات پیغمبر بود؛ چون اسلام علنی شده بود، از اطراف و اکناف به پیغمبر حمله میکردند، به اصحاب پیغمبر حمله میکردند. البتّه این هست که جناب حمزه قبل از آن که مسلمان هم بشود از پیغمبر به طور جدّی دفاع میکرد؛ از اوّل دفاع میکرد؛ و این [هم] هست که مثلاً آن وقتی که جناب ابوطالب مشکلاتی داشت و حضرت امیرالمؤمنین را پیغمبر قبول کرد، ایشان [هم] جناب جعفر را از بچّگی [به خانه‌ی خود آورد]؛(۱۱) یعنی از این قبیل چیزها در زندگی جناب حمزه هست که اینها مال قبل از اسلام است.  این سختی‌هایی که شنیده‌ایم، مال همین سالها است که در یک چنین شرایطی که مسلمانها در نهایت محنت زندگی میکنند، این آدم در مسجدالحرام، کنار کعبه فریاد میزند که من مسلمان شدم و همه بدانید من به دین او ایمان آوردم.

اینها خب آن شجاعت و آن عزم راسخ و تشخیص درست را [نشان میدهد]؛ و این تشخیص درست خیلی مهم است. یاد بدهیم خودمان را و مردممان را به اینکه روی مسائل درست فکر کنیم و درست تشخیص بدهیم. وَ قالوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فی اَصحابِ السَّعیرِ* فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم؛(۱۲) اینکه نشنویم، فکر نکنیم، تأمّل نکنیم، گناه است؛ قرآن این جوری با صراحت این را بیان میکند. و خب حالا این بزرگوار بنا به فرمایش امیرالمؤمنین، به نقل امام باقر (علیه ‌الصّلاة و السّلام) مصداق «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّه»(۱۳) است؛ آن وقت این «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّه» ــ یعنی صادقانه با معاهده‌ی الهی رفتار کردن ــ چه‌ جوری است؟ شکل تمام و کاملش عبارت از این است که شخص از خودش مصداقی بسازد برای معارف الهی و برای دستورات الهی و برای راهی که خدا معیّن کرده و پیش پا گذاشته؛ یعنی خودش را مصداق آن قرار بدهد؛ این را ان‌شاءاللّه یاد بگیریم.

و اگر خواصّ جامعه همّت کنند برای تولید یک چنین شخصیّت‌هایی‌، هر یک از اینها خواهد توانست جامعه را در مواقع حسّاس نجات بدهد؛ واقعاً این جوری است. ما اکتفا نکنیم به همین که حالا کسانی را تربیت کنیم، یا موعظه‌ کنیم، یا از این کارها، که حالا بالاخره باری‌به‌هرجهت، یک چیزی را قبول کنند؛ نه، سعی دستگاه‌ها بر این باشد ــ بحمداللّه جامعةالمصطفیٰ در این زمینه‌ها میتواند مرکز فعّالی باشد؛ در قم، مراکزی که اخیراً مدیریّت کارآمدِ حوزه بحمداللّه به وجود آورده میتواند یک چنین چیزهایی را تمهید کند؛ بعضی از دستگاه‌های تبلیغی هم در این زمینه خوب کار میکنند ــ شخصیّت‌هایی را درست کنیم که این شخصیّت‌ها خودشان مصداق باشند برای معارف الهی، معارف اسلامی و احکام اسلامی. اگر یک چنین شخصیّت‌هایی درست بشوند، آن وقت دیگر تشکیل تمدّن اسلامی یک چیز قطعی خواهد بود؛ یعنی دیگر مورد تردید نخواهد بود.

خداوند ان‌شاءاللّه به شماها اجر بدهد، شماها را موفّق کند که بتوانید این کار را و کارهای بعدی را ان‌شاءاللّه با بهترین وجهی انجام بدهید. بنده هم به سهم خودم از همه‌ی شما آقایانی که دست‌اندرکار این قضیّه هستید تشکّر میکنم.

والسّلام‌علیکم‌و‌رحمة‌اللّه
 

۱) در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین علی عباسی (رئیس جامعة المصطفی العالمیّة) و حجّت‌الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی‌محمّدی (مسئول همایش بین‌المللی حضرت حمزه‌ی سیّد‌الشّهدا) مطالبی بیان کردند.
۲) اسدالغابة، ج ۱، صص ۵۲۸ تا ۵۲۹
۳) این فیلم در ایران با نام محمّد رسول اللّه به نمایش درآمده است.
۴) آنتونی کوئین
۵) بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۲۳۹
۶) گریه‌ی معظّمٌ‌له
۷) کسانی که صادقانه به عهدشان وفا کردند.
۸) تفسیر نورالثّقلین، ج ۴، ص ۲۵۸
۹) اسدالغابة، ج ۱، صص ۵۳۰
۱۰) اسدالغابة، ج ۱، ص ۵۲۸
۱۱) مقاتل‌الطّالبیّین، ص ۴۱
۱۲) سوره‌ی ملک، آیه‌ی ۱۰ و بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «و گویند: «اگر شنیده [و پذیرفته‌] بودیم یا تعقّل کرده بودیم در [میان‌] دوزخیان نبودیم.‌ پس به گناه خود اقرار مىکنند ...»
۱۳) سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۲۳

پیام تسلیت رهقبری انقلاب درپی درگذشت آیت‌الله حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

پیام تسلیت رهقبری انقلاب درپی درگذشت آیت‌الله حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت فقیه عالیمقام و مرجع بصیر، حضرت آیت‌الله حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تاسف خبر درگذشت فقیه عالیمقام و مرجع بصیر، حضرت آیةالله آقای حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی رضوان‌الله علیه را دریافت کردم. ایشان از استوانه‌های حوزه‌ی علمیه قم و از برجستگان علمی و عملی و پر سابقه‌ترین عالم دینی در آن حوزه‌ی مبارک بودند. در دوران مرحوم آیة الله بروجردی در شمار برترین تلامذه‌ی آن استاد بزرگ، در زمان مرحوم آیة الله سید محمدرضا گلپایگانی همراه و مشاور علمی و عملی ایشان، و در دوران انقلاب، امین و مورد اعتماد حضرت امام خمینی رحمةالله علیهم به شمار میرفتند. سالها در شورای نگهبان رکن اصلی آن شورا محسوب می‌شدند و پس از آن هم همواره درباره‌ی مسائل انقلاب و کشور، دلسوزانه و مسئولانه ورود میکردند و بارها اینجانب را از نظرات و مشورتهای خود مطلع و بهره‌مند میساختند. قریحه‌ی شعری، حافظه‌ی تاریخی، پرداختن به مسائل اجتماعی از دیگر ابعاد شخصیت این عالم کهنسال و بزرگوار بود. رحلت ایشان برای جامعه‌ی علمیِ دینیِ کشور مایه‌ی تأسف است. اینجانب به خاندان مکرّم و فرزندان گرامی ایشان و نیز به مراجع معظم و علمای اعلام حوزه‌ی علمیه و مقلدان و ارادتمندان ایشان بویژه در قم و گلپایگان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۰/۱۱/۱۲

حضور رهبری انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

حضور رهبری انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی سحرگاه امروز و‌ در آستانه ایام‌الله دهه‌ی فجر، در مرقد مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی و گلزار شهدای بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها حضور یافتند






بیانات رهبری انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

بیانات رهبری انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز و خواهران عزیز؛ و من بخصوص به مسئولین محترمی که در جلسه حضور دارند، جناب آقای مخبر(۲) معاون اوّل محترم و وزرا و معاونین رئیس‌جمهور محترم تأکید میکنم که نکاتی را که در بیانات این دوستان بود -برادران محترمی که صحبت کردند و خواهر محترمی که صحبت کردند- مورد توجّه قرار بدهند.
یکی از مهم‌ترین فواید این جلسه همین است که شما مسئولین محترم بدون واسطه از زبان فعّالان اقتصادی مشکلاتشان را، موانع راهشان را بشنوید و من آن طور که حالا به طور اجمالی از مجموع حرفها به دست می‌آورم، در واقع دو کار اصلی بر عهده‌ی مسئولین است که خواهش میکنم جناب آقای مخبر و دوستان به این توجّه کنند: یکی مسئله‌ی ایجاد یک نقشه‌ی راهبردی برای مجموع صنعت کشور و بخصوص بعضی از صنایع است، یکی هم مدیریّت متمرکز و هدایت. البتّه نظر من را همه میدانند؛ من با دخالت دولت و دستگاه‌های دولتی در فعّالیّتهای اقتصادی موافق نیستم امّا با هدایتشان، نظارتشان، کمکشان چرا؛ این باید حتماً انجام بگیرد. بنابراین نقشه‌ی راهبردی و مدیریّت جامع یکی از کارهای لازم است. دوستانی هم که از دفتر ما اینجا هستند، نکاتی را که دوستان خطاب به من گفتند و از ما و از دفتر ما خواستند، آنها را یادداشت کنند و به من بدهند که ان‌شاءالله دنبال کنیم.
خب، ما در آبان سال ۹۸، یک جلسه‌ی مشابه این جلسه در همین ‌جا داشتیم. اخیراً در همین هفته‌های اخیر بعضی از آن دوستانی که در آن جلسه صحبت کرده بودند و حضور داشتند و شرح فعّالیّتهایشان را داده بودند، به من نامه نوشتند و هم توفیقاتی را که در این دو سال به ‌دست آوردند به ما منعکس کردند، هم ناکامی‌هایشان را. در این دو سالی که از آن جلسه تا حالا گذشته، بحمدالله آن مجموعه‌های آن جلسه توفیقات خوبی داشته‌اند، پیشرفتهای خوبی داشته‌اند، ناکامی‌هایی هم داشته‌اند؛ این ناکامی‌ها بعضی مربوط میشود به همراهی نکردن دستگاه‌های اجرائی، [یعنی] کمکی دستگاه‌های دولتی که باید میکردند، نکردند؛ لذا آن فعّال اقتصادی نتوانسته کاری را که در نظر داشته و میتوانسته انجام بدهد انجام بدهد؛ بعضی هم به عوامل دیگری مربوط است از قبیل قاچاق و مانند اینها؛ البتّه مسئله‌ی تحریم هم در جای خودش تأثیرات قابل توجّهی در عایق ‌شدن در برابر موفّقیّتها داشته.

خب، من عرایضم را این ‌جور شروع میکنم که اقتصاد کشور ما در سال ۹۰ دچار یک جنگ بسیار مهم و بزرگی بود؛ یعنی ما جنگ اقتصادی داشتیم. کسی که نقطه‌ی مقابل ما قرار داشت، عمدتاً دولت آمریکا بود و بعضی از همراهانش در اروپا و در نقاط دیگر؛ رسماً اینها با جمهوری اسلامی جنگ شروع کردند، اعلان جنگ هم کردند که البتّه از سال ۹۷ این معارضه و مبارزه از طرف دشمن شدیدتر شد. هدف آنها از این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران بود؛ قصدشان این بود. البتّه حالا فروپاشی اقتصاد یک مقدّمه بود برای اینکه با نابود کردن اقتصاد ایران، مردم را در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار بدهند و مقاصد سیاسی خباثت‌آمیز خودشان را از این طریق عملی کنند؛ هدف دشمن این بود. محاسبه‌شان غلط بود؛ البتّه به من این ‌جور گفتند -من خودم تحقیق نکردم- که آمریکایی‌ها برای این فروپاشی، زمان هم معیّن کرده بودند؛ شش ماه؛ فکر میکردند در ظرف شش ماه خواهند توانست اقتصاد ایران را از بین ببرند -من البتّه این را دنبال نکردم و نمیدانم، [امّا] این‌ جور گفتند- دشمن نتوانست. بجای شش ماه، ده سال گذشته، و در این ده سال هم روزبه‌روز شدّت این جنگ بیشتر شده امّا سنگر تولید و اقتصاد کشور بحمدالله پابرجا است، زنده است. آن لشکری که در مقابل دشمن ایستاد، شماها بودید؛ افسران این دفاع مقدّس، کارآفرینان و مدیران شایسته‌ی اقتصادی بودند؛ رزمندگانش هم کارگران بودند؛ کارگران، رزمندگان بااخلاص و باصفای این میدان بودند. همه‌ی شماها و همه‌ی فعّالان اقتصادی در این افتخار -افتخار حفظ اقتصاد کشور- شریکند؛ البتّه آسیب‌هایی وارد شده که حالا من بعداً یک اشاره‌ی مختصری به آنها خواهم کرد.

به نظر من اگر در این سالها مسئولان دولتی همراهی بیشتری میکردند، رعایت بیشتری میکردند، ما افتخارات بیشتری به دست می‌آوردیم، وضعمان از این چیزی که امروز هست، قطعاً بهتر بود و تعدادی از این آسیب‌هایی که در این سالهای متمادی پیش آمد، با کمک مسئولین حکومتی و دولتی پیش نمی‌آمد.

من اینجا تأکید کنم که خوب است که این موفّقیّتهایی را که شما اینجا ذکر کردید، مردم بشنوند؛ یکی از کارهای دشمن تلاش روانی و جنگ روانی است. در کنار این جنگ اقتصادی، جنگ واقعی و حقیقی، دشمن یک جنگ روانی هم میکند، در همه‌ی زمینه‌های گوناگون از جمله زمینه‌های اقتصادی؛ خوب است مردم بدانند این موفّقیّتهای شما را؛ رسانه‌ی ملّی از زبان خود تولیدکنندگان [پخش کند]؛ حالا از زبان مسئولین دولتی چیزهایی پخش میشود لکن بهتر این است که از زبان خود تولیدکنندگان، خود فعّالان اقتصادی چیزهایی گفته بشود، حقایقی بیان بشود و مردم از آنها مطّلع بشوند.

امّا گفتم آسیب‌ها. آمارهای اقتصادی دهه‌ی ۹۰ -آمارهای اقتصاد کلان کشور- حقّاً و انصافاً خرسندکننده نیست: آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورّم، آمار مربوط به رشد نقدینگی؛ اینها خرسند‌کننده نیست. آمار مربوط به تأمین ماشین‌آلات به هیچ ‌وجه مطلوب نیست، یا مسکن و امثال اینها. اینها حقایقی است که اگر مسئولین میتوانستند وضعیّت را در جهت این آمارها به شکل بهتری هدایت کنند، یقیناً وضع اقتصاد کشور امروز خیلی بهتر بود. خب، آثار این حقایق در زندگی مردم هم نمود پیدا کرده. اینکه درباره‌ی معیشت مردم اظهار نگرانی میکنیم، مربوط به همین چیزها است. عامل این مشکلات هم صرفاً تحریم نیست؛ البتّه تحریم بلاشک مؤثّر بوده امّا صرفاً تحریم نیست؛ بخش مهمّی ناشی از برخی تصمیم‌گیری‌های غلط یا کم‌کاری‌ها و امثال اینها است؛ میتوانست این‌ جور نباشد.

به گفته‌ی همه‌ی صاحب‌نظران -چه صاحب‌نظران داخل کشور و چه صاحب‌نظران اقتصادی خارجی- کشور ما از ظرفیّت بزرگ اقتصادی برخوردار است؛ یعنی ما از لحاظ اقتصادی میتوانیم وضعی را که امروز داریم چندین برابر بهتر داشته باشیم. این امکانات وجود دارد، ما سرمایه‌‌ها و ذخیره‌های فراوانی داریم، ظرفیّتهای فراوانی هست که بایستی مدیران کارآمد و پُرکار و دلسوز از این ظرفیّتها استفاده کنند. نمونه‌های موفّق هم در اقتصاد هستند؛ همین شماها، این کسانی که آمدند صحبت کردند، دوستانی که صحبت کردند، اینها نمونه‌های موفّقند دیگر؛ اینها از همین ظرفیّتهای موجود کشور استفاده کردند؛پس نمونه‌های موفّق بحمدالله داریم.

و بنگاه‌هایی که منتظر رفع تحریم نماندند. یکی از نکاتی که در این صحبتها شما میتوانستید استفاده کنید -اگر چه [خودشان] تصریح نکردند امّا واقعیّت این است- [این است که] اینها هیچ کدام برای پیشرفت منتظر نماندند که تحریمها برداشته بشود یا مذاکرات فلان ‌جا به یک نتیجه‌ای برسد؛ نه، کار خودشان را کردند، تلاش خودشان را کردند و به این نتایج خوب هم رسیدند. این همان حرفی است که من همیشه تکرار میکنم که اقتصاد کشور و فعّالیّتهای اقتصادی کشور را شرطی نکنید؛ متوقّف به فلان قضیّه‌ای که در اختیار ما نیست نکنید؛ همّت خودمان را، نیاز خودمان را به کار ببندیم. و بحمدالله از این جهت ما ظرفیّتهای بسیار خوبی داریم.

خب، توصیه‌هایی که در این زمینه بنده عرض کردم به مسئولین و مانند اینها، توصیه‌های زیادی است که حالا نمیخواهیم آن توصیه‌ها را تکرار کنیم. بنده از نظر مشاوره‌ایِ متخصّصان و کارشناسان همیشه حدّاکثر استفاده را میکنم؛ یعنی برای کارشناس و متخصّص در زمینه‌های گوناگون -از جمله حالا زمینه‌ی مسائل اقتصادی- ارزش قائلم؛ گوش میکنم به حرفشان و آنچه از نظر کارشناسان استفاده میشود، آن را به مردم، به آحاد جامعه، به مسئولین کشور منعکس میکنم.

حالا مثلاً فرض کنید در باب بهبود فضای کسب و کار، حذف مقرّرات غیر ضرور و مزاحم، آسان‌سازی دریافت مجوّز -مجوّزهای اشتغال- ایجاد پنجره‌ی واحد برای اخذ مجوّز -که حالا یک مقداری، تا یک حدودی اینها انجام گرفته لکن آن ‌جور که باید و شاید انجام نشده- یا ثبات قوانین، قابل پیش‌بینی کردن اقتصاد -جوری بشود که فعّال اقتصادی بتواند محاسبه کند، بتواند پیش‌بینی کند- امنیّت سرمایه‌گذاری، تأکید بر سیاستهای تشویقی برای فعّالیّتهای مولّد، تأکید مکرّر بر دانش‌بنیان کردن زنجیره‌ی تولید در کشور، مبارزه با فساد، حمایت از صنایع داخلی، جلوگیری قاطع از قاچاق که این یکی از آن کارهای لازم است که من به مسئولین تأکید میکنم، جدّی بگیرید این قضیّه را؛ جدّی بگیرید؛ مبارزه‌ی با قاچاق باید کاملاً قاطع و بی‌رحمانه باشد. ملاحظه کنید که حالا این جنس فلان است، بیاوریم استفاده کنیم؛ نه، من گفتم جنس لوکس وارد‌شده را که [به صورت] قاچاق وارد کرده، بیندازید زیر دستگاه خُردکننده، خُردش کنید! وَالّا اگر چنانچه آن را به صورت دیگری وارد بازار کردید، همان میشود؛ صنعت داخلی لطمه میخورد؛ و از این قبیل. ایجاد بازارهای بین‌المللی جدید برای تولیدات خودمان، و بحث کسر بودجه، انضباط مالی دولت؛ این حرفهایی که همیشه تکرار کرده‌ایم. خب برخی از این توصیه‌ها مورد عمل قرار گرفته و نتایجی هم داشته، بعضی هم نه، مورد توجّه قرار نگرفته. بحث [کاهش] مقرّرات و مانند اینها واقعاً مورد توجّه قرار نگرفته؛ [مثلاً] یک آماری به من دادند که از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰، فقط در بخش گمرک ۱۵۰۰ بخشنامه صادر شده! خب به کدامش عمل کنند؟ کدام را بخوانند؟ بایستی جدّاً با این چیزها مقابله کرد، مواجهه کرد.

خب حالا حرف ما درباره‌ی تولید؛ ما در این چند سال اخیر روی تولید خیلی تکیه کرده‌ایم و معتقدم تولید خیلی تأثیر دارد که حالا شماها خوب میدانید، من هم اجمالاً خواهم گفت. آنچه من حالا در مرتبه‌ی اوّل میگویم این است که تولید یک جهاد است: اَشهَدُ اَنَّک جَاهَدتَ‌ فِی‌ اللهِ‌ حَقَّ‌ جِهادِه؛(۳) این را به ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم ‌السّلام) خطاب میکنیم و همیشه میگوییم؛ جهاد! امروز تولید جهاد است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه در معنای جهاد مکرّر گفته‌ایم که جهاد عبارت است از آن تلاشی که ناظر به حمله‌ی دشمن و تحرّک دشمن باشد؛ در مقابل دشمن باشد. هر تلاشی جهاد نیست؛ تلاشی که متوجّه به حمله‌ی دشمن است، این جهاد است.

خب، امروز دشمنیِ دشمنان در مورد اقتصاد کشور از این واضح‌تر؟ دشمن از دو طرف وارد شد که تولید کشور را به زانو در بیاورد: یکی از جهت نفت و گاز بود که خب مهم‌ترین منبع ارزی کشور محسوب میشد؛ یکی هم از ناحیه‌ی مبادلات بود؛ یعنی چیزی عاید کشور از ناحیه‌ی نفت و گاز که منشأ مهم و منبع مهمّ ارزی است، نشود؛ مبادلات با دنیا هم محدود بشود، مشکل درست بشود، دچار تحریم بشود. یعنی در واقع تولید به زمین بخورد، به زانو دربیاید، بکلّی از بین برود؛ معنایش این است دیگر. وقتی شما ارز نداشتید، مشتری خارجی هم نداشتید، دیگر تولید معنا ندارد؛ هدفشان این بود. خب در مقابل این هدف، در مقابل این دشمنی صریح، هر کسی که اقدام بکند، جهاد کرده؛ شما تولیدگرها در این زمینه دارید عمل میکنید؛ این جهاد است. بنابراین به این نکته توجّه کنید که یک کار این جوری است. اگر نیّت شماها خدمت به کشور، خدمت به مردم برای خاطر خدا باشد، این بزرگ‌ترین عبادتها است که دارید انجام میدهید.

البتّه دشمن خوشبختانه نتوانست سنگر تولید را به شکست بکشاند و فتح بکند؛ نتوانست؛ بله، به معیشت مردم مشکل وارد شد، ضربه‌هایی وارد شد، امّا نتوانست در این چند سال [سنگر تولید را به شکست بکشاند] که نمونه‌اش را شماها دارید عملاً نشان میدهید. خب خوشبختانه امروز خود آن دشمن اعتراف میکند که سیاست فشار حدّاکثری به شکست خفّت‌بار آمریکا منتهی شد؛ اینها تعبیرات وزارت خارجه‌ی آمریکا است که سخنگویشان همین چند روز قبل از این اعلام کرد؛ گفت سیاست فشار حدّاکثری علیه ایران به شکست خفّت‌بار آمریکا منتهی شد؛ این تعبیر او است. الحمدلله؛ این به خاطر تلاشی بود که در کشور بحمدالله انجام شد. این شکست را در واقع شما کارآفرینان و کارگران بر دشمن تحمیل کردید.

یک نکته این است که من سال گذشته اعلام کردم «جهش تولید».(۴) جهش تولید اهمّیّت دارد چون اگر واقعاً تولید را بتوانید جهش بدهید، همه‌ی شاخصهای اقتصادی مهمّ کشور تغییر پیدا میکند، تحوّل پیدا میکند؛ تولید این جوری است؛ یعنی اشتغال پایدار به وجود می‌آید، بیکاری کاهش پیدا میکند، صادرات رونق پیدا میکند، درآمد ارزی برای کشور فراهم میشود، نرخ تورّم کاهش پیدا میکند؛ علاوه‌ی بر اینها استقلال اقتصادی در کشور به وجود می‌آید و این موجب عزّت ملّی است -کشورها با استقلال اقتصادی، با توانایی‌های اقتصاد داخلی‌شان افتخار میکنند و سربلند میشوند- عزّت و امنیّت ملّی را تأمین میکند، اعتماد به نفْس ملّی را بالا میبرد و اقتصاد کشور را در مقابل تکانه‌هایی که از بیرون تحمیل میشود یا در داخل به وجود می‌آید حراست میکند و حفظ میکند، که البتّه در سیاست اقتصاد مقاومتی که اعلان شد،(۵) همه‌ی اینها در نظر گرفته شده و گفته شده.

یک نکته در این باب، مسئله‌ی کیفیّت است. ما که به تولید تکیه میکنیم، مسئله‌ی ما فقط انبوه‌سازی نیست؛ کیفیّت مسئله‌ی اساسی است. کیفیّت تولید باید حتماً به ‌عنوان یک اصل مورد توجّه باشد؛ این غیر قابل اغماض است. اگر شما ملاحظه میکنید که از تولیدات داخلی حمایت میشود -حالا چه حمایت عملی [مثل] این حمایتهای تعرفه‌ای و تسهیلات بانکی و امثال اینها، و چه حمایتهای تبلیغاتی، [مانند] تأکیدی که بنده کردم و بعضی مسئولین کردند روی مسئله‌ی حمایت از تولید داخلی که اثر هم دارد و داشته- این باید به ارتقای کیفیّت و همچنین ارتقای فنّاوری منتهی بشود. مسئله‌ی فنّاوری هم بسیار مهم است، لکن حالا فعلاً من تکیه‌ام روی مسئله‌ی کیفیّت است که باید به ارتقای کیفیّت محصولات منجر بشود.

ما در برخی از محصولات داخلی متأسّفانه شاهد این هستیم که به کیفیّت توجّه نمیشود؛ این خیلی بد است. این همه‌ حمایت در این طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده، [امّا] کیفیّت خودرو خوب نیست، مردم ناراضی‌اند، درست هم میگویند، حق با مردم است؛ یعنی اعتراض مردم به‌جا است. ‌این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند؛ باید شما بتوانید رضایت مشتری را جلب کنید. لذا مسئله‌ی کیفیّت در درجه‌ی اوّل است. حالا اگر از این فضای حمایتی، هم برای ارتقای کیفیّت استفاده نشود و هم سوءاستفاده بشود برای بالا بردن قیمت، این هم یک مشکل دیگر است؛ قیمت را بالا ببرند، کیفیّت بالا نرود و ارتقا پیدا نکند امّا این حمایت دولتی و تبلیغاتی و بانکی و غیره و جلوگیری از مثلاً رقابتهای خارجی موجب بشود که قیمت بالا برود؛ این خیلی چیز بدی است. حالا من گلایه میکنم از دوستانی که مسئولان کالاهای خانگی و لوازم خانگی هستند؛ ما از اینها حمایت کردیم و اسم آوردیم؛ شنیدم بعضی از اقلام دو برابر ارتقای قیمت پیدا کرده؛ چرا؟ این‌ جور نبایستی با حمایتها برخورد بشود. خب اگر این‌ جور ما کیفیّت را بالا نبریم، چطور انتظار داریم که بازارهای خارجی را فتح کنیم؟ کیفیّت خیلی مؤثّر است؛ این یک نکته.

یک نکته‌ی دیگر در باب تولید این است که کشور به تولید اشتغال‌آفرین توجّه ویژه‌ای بکند؛ بعضی از تولیدات کشور، تولیدات اساسی و مهمّی است و نیاز حیاتی کشور است؛ مثلاً فرض کنید صنعت نفت، صنعت فولاد و امثال اینها، لکن اینها از لحاظ اشتغال‌آفرینی آن چنان که برخی از صنایع دیگر اشتغال‌آفرینی دارند، اینها ندارند. البتّه توجّه به این صنایع اصلی لازم است، ضروری است، واجب است لکن غفلت از صنایع اشتغال‌آفرین یک مشکل بزرگی است، نبایستی این معنا پیش بیاید.‌ دستگاه‌های دولتی، دستگاه‌های بانکی [باید] کاری بکنند که تولید به معنای واقعی کلمه در جهت ایجاد اشتغال باشد؛ چون مسئله‌ی اشتغال یک مسئله‌ی حیاتی است برای کشور. و همین صنایع مهم هم در حول‌ و ‌حوش خودشان میتوانند یک زنجیره‌ای از صنایع اشتغال‌آفرین، صنایع پایین‌دستی که غالباً هم اشتغال‌آفرین است به‌ وجود بیاورند. مثلاً حالا در ذیل صنعت نفت، این صنایع پایین‌دستی انبوهی که وجود دارد که یک نمونه‌اش همین پتروپالایشگاه‌ها است که قانونش هم در مجلس در سال ۹۸ تصویب شد و به دولت وقت هم ابلاغ شد؛ منتها متأسّفانه دنبال‌گیری نشده، باید دنبال‌گیری بشود. اینها، هم سرمایه‌های متوسّط مردم را وارد میدان اشتغال میکند، هم اشتغال‌آفرین است؛ از این نمونه‌ها در صنایعی از قبیل صنایع فولاد و غیره هم وجود دارد. حمایتهای بانکی، تسهیلات باید به این سَمت حرکت بکند که به صنایع اشتغال‌آفرین بیشتر توجّه بشود.

یک نکته‌ی دیگر این است که ما در این چند سال به صنایع دانش‌بنیان تکیه کردیم؛ بارها و بارها تکرار شده، گفته شده، حمایت شده؛ خب خوب هم بوده، یعنی چند هزار صنعت دانش‌بنیان و بنگاه دانش‌بنیان به وجود آمده، و تلاشهای خوبی در این زمینه انجام گرفته، واحدهای کوچک و متوسّط ایجاد شده؛ آنچه مورد غفلت قرار گرفته این است که ما صنایع بزرگ خودمان را دانش‌بنیان کنیم. صنعت نفت [باید] دانش‌بنیان بشود. ما در زمینه‌ی صنعت نفت دچار عقب‌ماندگی فنّاوری هستیم. برخی از کشورهای منطقه از لحاظ نوع استخراج نفت و فنّاوری‌ای که در این جور جاها به کار میرود از ما خیلی جلوترند؛ ما در این زمینه عقب‌ماندگی داریم.

خب این عقب‌ماندگی را چه کسی باید جبران کند؟ از چه کسی کمک بگیریم؟ حتماً باید یک شرکت خارجی بیاید برای ما فنّاوری بیاورد؟ نه، من [به این] عقیده ندارم. خب می‌بینید شرکتهای خارجی چه جوری عمل میکنند؛ نمی‌آیند یا می‌آیند [ولی] امانت‌دارانه عمل نمیکنند، یا می‌آیند [امّا] به یک بهانه‌ای وسط کار رها میکنند، یا می‌آیند [ولی] سوءاستفاده میکنند. من البتّه با آمدن شرکت خارجی به طور کلّی مخالف نیستم لکن بایستی انتخاب کنیم. عقیده‌ی من این است که مجموعه‌های کارآمد داخلی میتوانند این کار را برای ما انجام بدهند؛ عقیده‌ی من این است. به نظر من اگر حالا مثلاً [مسئولین] صنعت نفت از جوانها درخواست کنند و نظرات آنها را بگیرند و کمکهایی را که لازم دارند، منعکس کنند به جوانهای دانش‌آموخته و دانشمند و خوش‌استعداد و علاقه‌مند ما، قطعاً [اینها] میتوانند مشکلات زیادی را برطرف کنند. نمونه‌های معدودی از آن را ما از نزدیک مشاهده کرده‌ایم؛ مثلاً یک جمع جوان آمدند پیش من گفتند ما فلان کارها را در زمینه‌ی نفت میتوانیم انجام بدهیم؛ ما اینها را متّصل کردیم به وزارت نفت -مال یکی دو سال قبل است؛ قبل از کرونا- و کارهای مهمّی را انجام دادند و مسئولین آن روز وزارت نفت تشکّر کردند، گفتند اینها کارهای بزرگی را برای ما توانستند انجام بدهند. نباید گمان کنیم که ارتقاء فنّاوری در صنایع گوناگون ما، از قبیل مثلاً فرض کنید همین صنعت نفت و غیره، فقط به وسیله‌ی کمپانی‌های خارجی باید انجام بگیرد؛ نه، از جوانهای دانشمند کار بخواهید، آنها را به حمایت خودتان دلگرم کنید، خواهید دید که از آنها کار برمی‌آید، برای شما بهترین فراورده‌ها را فراهم میکنند؛ به نظر من این جور است.

هر جایی که به جوانهای ما اعتماد شد و از آنها کار خواسته شد، واقعاً درخشیدند؛ به معنای واقعی کلمه درخشیدند؛ در همه‌ی بخشها، از واکسن کرونا بگیرید تا موشک نقطه‌زن. در مورد واکسن کرونا بهترینش را فراهم کردند، در مورد موشک نقطه‌زن هم دقیق‌ترینش را تولید کردند، در مورد صنعت نانو جزو ردیفهای اوّل قرار گرفتند، در زمینه‌ی سلّول‌های بنیادی، آن روزی که در دنیا کشورهایی که این کار را داشتند نادر بودند، خودشان را توانستند در ردیفهای جلو قرار بدهند در این دانش مهم و فنّاوری بسیار مهمّ زیستی؛ در زیست‌فنّاوری به طور کلّی کارهای برجسته‌ای را انجام دادند. جوانهای ما میتوانند کار انجام بدهند. به نظر من میتوانند. این استعدادها را قدر بدانیم و از آنها کار بخواهیم؛ چرا نتوانند در زمینه‌ی استخراج نفت کارهای مهم را انجام بدهند؟ چرا؟ میتوانند، قطعاً میتوانند؛ [اگر] از آنها کار خواسته بشود، به آنها کمک بشود، حمایت بشوند، میتوانند کار انجام بدهند.

یک نکته‌ی دیگر که البتّه این را هم قبلاً ما مکرّر گفته‌ایم امّا حالا که مسئولین محترم دولتی اینجا هستند باز هم تأکید میکنم که اعتبارات بانکی را به سمت تولید هدایت کنید؛ این را از بانک‌ها بخواهید؛ بانک‌ها را موظّف کنید؛ بانک مرکزی میتواند در این زمینه به طور جدّی فعّال بشود. فاصله‌ی بین رشد نقدینگی در کشور و رشد تولید ناخالص ملّی ما یک فاصله‌ی نجومی است؛ چرا؟ چرا باید اعتبارات جوری مصرف بشود که به این انبوه نقدینگی بینجامد و در رشد تولید کشور تأثیری نداشته باشد؟ این وضع باید تغییر پیدا کند؛ این دیگر کار مسئولین محترم دولتی است؛ این از جناب آقای مخبر که خب الحمدلله ایشان فرد توانایی هستند و دیگر مسئولین اقتصادی کشور انتظار هست که این کار را دنبال کنند؛ یعنی تعامل با بانک‌ها را متوقّف کنید به همین موضوع که اعتباراتی که داده میشود به سمت تولید برود؛ نظارت بانک مرکزی بر این کار قطعاً تأثیر خواهد داشت؛ این مسئله‌ی کلیدی مهمّی است. این هم یک مطلب.

یک مطلب دیگر هم درباره‌ی مسائل مربوط به کشاورزی است. خب اینجا کشت گلخانه‌ای را گفتند، تصویرهایی هم که نشان دادند، تصویرهای جالب توجّهی بود؛ مطالبی که گفته شد مطالب خوبی بود. البتّه این کشتهای گلخانه‌ای و مانند اینها مهم هم هست، لکن با کشت گلخانه‌ای کشور را نمیشود اداره کرد. ما خاک داریم، زمین داریم، آب داریم؛ بایستی نوع مصرف بهینه را پیدا کرد. از نابود شدن خاک باید جلوگیری کرد؛ از هدر رفتن آب باید جلوگیری کرد؛ آب هدر میرود. من می‌شناسم افرادی را که در همین زمینه‌ی استفاده‌ی از آب و خاک طرحهایی دارند که حدّاقلّش این است که قابل آزمودن است؛ باید به اینها گوش کرد؛ باید از اینها همکاری خواست تا ما بتوانیم کشاورزی کشور را رونق بدهیم؛ دانش‌بنیان کنیم کشاورزی را.

ما فارغ‌التّحصیل کشاورزی کم نداریم در کشور. من یک وقتی به یکی از شهرستان‌ها که مسافرت کرده بودم، آنجا به من گفتند که در این شهر هیچ دانش‌آموخته‌ی کشاورزی بیکار نیست؛ و زیاد هم بودند؛ گفتند ما تعداد زیادی دانش‌آموخته‌ی کشاورزی داریم که هیچ کدام بیکار نیستند؛ همه‌ی اینها در مزارع و در کشتزارهای گوناگون و کارهای کشاورزی به کار گرفته شده‌اند و کشاورز از نظراتشان استفاده میکند؛ یعنی فایده‌اش را میبیند، مشاهده میکند و فایده‌ برایش نقد است. کشاورزی را فنّاورانه کنیم و صرفه‌جویی در آب را به معنای جدّی کلمه دنبال کنیم. این هم این مسئله.

آن مطلبی هم که اوّل گفتم راجع به نقشه‌ی راهبردی، نقشه‌ی کلان راهبردی صنعت، خیلی چیز مهمّی است؛ این را دنبال کنید. ما نیاز داریم به این که سندی تهیّه بشود؛ در این زمینه باید سند نقشه‌ی راهبردی صنعتی کشور را تهیّه کنید و این را تصویب کنید. یکی از دوستان اشاره کردند که با رفت و آمد دولتها و تغییر دولتها، [برنامه] نباید تغییر پیدا کند. اینها اگر چنانچه به صورت یک سندِ مصوّبِ قانونیِ مستمرّی در دسترس باشد، از آن در طول سالهای متمادی استفاده میشود. خب حرفهای دیگری هم هست، [امّا] دیگر جلسه یک قدری طول کشیده، زمان هم تمام شده.

امیدوارم ان‌شاءالله خدای متعال به همه‌ی شماها توفیق بدهد، کمک کند. من از همه‌ی دوستانی که در زمینه‌ی تولید و فعّالیّتهای تولیدی اقتصادی تلاش میکنند، صمیمانه تشکّر میکنم و از برادرانی که در دولت مسئول هستند، مسئول بخشهای مختلف هستند یا در مجلس، برادرانی که در مجلس در کمیسیون‌های ذی‌ربط فعّال هستند درخواست میکنم به این مسئله‌ی مهم، [یعنی] مسئله‌ی تولید در کشور توجّه ویژه بکنند، عنایت خاص بکنند، مزاحمتها و موانع را برطرف کنند.

امسال ما گفتیم «پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها»؛(۶) حالا پشتیبانی یک مقوله است، به نظر من مانع‌زدایی از پشتیبانی هم بالاتر است؛ یعنی این موانعی را که وجود دارد در راه تولید، برطرف کنید؛ میتوانید برطرف کنید و خب بحمدالله مسئولین دولتی کار میکنند؛ من میبینم تلاشِ حقیقتاً مستوفایی انجام میدهند؛ این تلاش را ادامه بدهید، با واقعیّات جامعه آن تلاش را منطبق کنید، این موانع را برطرف کنید. ان‌شاءالله بعد از گذشت مدّت نه چندان طولانی آثارش در زندگی مردم محسوس خواهد بود.
از خداوند متعال برای همه‌ی شما توفیق مسئلت میکنم و لطف و رحمت الهی را برای روح مطهّر امام بزرگوارمان و شهدای بزرگوارمان از خداوند متعال طلب میکنم و فیض الهی را برای کشور ایران، ملّت ایران و مسئولین کشور مسئلت میکنم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار چهارده نفر از فعّالان بخشهای مختلف تولید به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پرداختند.
۲) آقای محمّد مخبر
۳) مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، ج ۲، ص ۷۳۸
۴) بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱/۱)
۵) ابلاغ سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی (۱۳۹۲/۱۱/۲۹)
۶) بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱۲/۳۰)

خط حزب‌الله ۳۲۵ | خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۳۲۵ | خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار

شماره سیصد و بیست و پنجم هفته نامه‌ی خط حزب الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» منتشر شد.


* چرا امروز مقاومت یمن، مدافع تمامی ملتهای مستقل غرب آسیا و مستضعفان جهان است؟ «گزارش هفته» این شماره خط حزب‌الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» ضمن پاسخ به این سؤال، مروری بر هفت سال ایستادگی ملت یمن و مقاومت رزمندگان یمنی در برابر ائتلاف آمریکایی-سعودی داشته است.

* خط حزب‌الله در «یادداشت هفته» به مناسبت بیانات اخیر رهبر انقلاب در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها در دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام و تأکید ایشان بر موضوع «جهاد تبیین»، نقش تبیین و روشنگری در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی را بررسی کرده است.

* شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور تقدیم می‌شود.

روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»

ششم بهمن‌ماه ۱۳۶۰ مصادف است با شورش مسلحانه‌ی گروهی از معارضین و افراد ضدانقلاب در آمل با هدف فتنه‌انگیزی علیه انقلاب نوپای اسلامی. در این روز تاریخی مردم آمل با بصیرت و شجاعتی مثال‌زدنی به مبارزه با آنها پرداخته و در کمترین زمان ممکن سرکوب‌شان کردند.
آنچه در ادامه می‌‌آید گزیده‌ای از روایت تاریخی «حماسه ششم بهمن مردم آمل» در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR آن را به مناسبت این روز منتشر می‌کند.

* قضیه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده ملت ایران
قضیه‌ی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه‌ی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهه‌های مختلف غالبا تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوه‌ی الهی دلبسته‌ی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.

خب، حالا در فضائل ششم بهمن آمل یک جمله‌ی دیگر هم عرض کنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروه‌های اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگر دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مومنی، هر انسان باانگیزه‌ی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمین‌کرده‌هائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بی‌خیال باشد، ضربه خواهد خورد. همه‌ی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجهه‌ی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمین‌کرده‌ها را بشناسیم.

انقلاب اسلامی با آن عظمت پیروز شد. مردم آمدند با تن‌های خودشان، با جسمهای بی‌پناه و بی‌زره خودشان در مقابل سلاح عوامل رژیم جبار ایستادند و انقلاب را پیروز کردند؛ بعد همین مردم آمدند به جمهوری اسلامی رأی دادند و جمهوری اسلامی را انتخاب کردند. خب، یک انسان باانصاف و باشرف، در مقابل این خواست مردم چه میکند؟ بعضیها آمدند وسط میدان، ادعای طرفداری از مردم کردند، خودشان را دموکراتیک خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفی کردند؛ آن وقت با همین خلقی که این نظام را با این بهای سنگین سر کار آورده بودند، شروع کردند به مقابله کردن. توشان منافق بود، کافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همه‌ی اینها با هم شدند یک جبهه، یک حرکت، در مقابل نظام اسلامی، در مقابل ملت ایران. ادعای طرفداری از مردم کردند، با مردم درافتادند؛ ادعای طرفداری از دموکراسی و آرا مردم کردند، با آرا مردم و نتیجه‌ی آرا مردم درافتادند؛ ادعای روشنفکری و آزاداندیشی و آزادفکری کردند، به طور متحجرانه چهارچوبهای القائی متفکرین غربی را -که آمیخته‌ی به بدخواهی و بددلی بود- قبول کردند؛ آمدند مقابل ملت ایران. اول با حرفهای روشنفکرانه یا شبه‌روشنفکرانه شروع کردند به امام و به جمهوری اسلامی و به مبانی امام اعتراض کردن، انتقاد کردن، حرف زدن؛ بعد یواش‌یواش رودربایستی را کنار گذاشتند، آمدند توی میدان، مبارزه‌ی فکری را، مبارزه‌ی سیاسی را تبدیل کردند به مبارزه‌ی مسلحانه یا اغتشاشگری -اینها توی کشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دهه‌ی اول انقلاب است- شروع کردند مزاحمت کردن. به جای اینکه بنشینند فکر کنند، ببینند مشکلات کشور چیست -این همه مشکلات متوجه کشور ما بود؛ مقداری از گذشته مانده بود، مقداری را تحمیل میکردند- به حل این مشکلات کمک کنند، به مسئولین کمک کنند، اگر به نظرشان میرسد که باید راهنمائی کنند، راهنمائی کنند، اگر زیر یک باری را باید بگیرند، به جای اینکه بگیرند، افتادند سینه به سینه شدن، معارضه کردن، بدگوئی کردن؛ بعد هم هر جا توانستند، با مردم مواجه شدن، در بخشهای مختلف. کشور در مرزها درگیر جنگ بود، به جنگ هم بی‌اعتنائی کردند؛ داخل همین خیابانهای تهران، سر هر چهارراهی که توانستند، سر هر گذری که دستشان رسید، بنا کردند با جمهوری اسلامی و با نظام مقابله کردن.

خب، جمهوری اسلامی هویتی غیر از هویت مردم و ایمان مردم و عزم مردم که ندارد. امروز هم همین جور است. ما کسی نیستیم، ما چیزی نیستیم؛ خدای متعال به وسیله‌ی این مردم و این دلهاست که این نظام را حمایت میکند؛ «هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین». خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که پروردگار، تو را به وسیله‌ی مومنین یاری کرد. جمهوری اسلامی امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. ما وسیله‌ی دیگری نداریم؛ وسیله، همین ایمانهای مردم است که از هر سلاحی کارآمدتر است، از هر وسیله‌ای موثرتر است. آن روز هم همین جور بود. مردم آمدند این توطئه‌ها را جارو کردند. ۱۳۸۸/۰۱۱/۰۶


* حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵