شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

نماهنگ | افول آمریکا

نماهنگ | افول آمریکا

هیمنه‌ی آمریکا در دنیا رو به افول و رو به زوال است. «قدرت نرم» آمریکا فرسوده‌شده است. در غالب زمینه‌هایی که او تصمیم میگیرد، در دنیا با او مخالفت میشود. قدرت سخت آمریکا هم بشدّت ضربه دیده‌است. ابزار نظامی دارند، امّا نیروی انسانیِ نظامیِ آمریکا بشدّت افسرده، سردرگم، سرگشته، مردّد است. آمریکا امروز پانزده تریلیون دلار بدهکار است. قریب به هشتصد میلیارد دلار کسر بودجه‌ی آمریکا است در همین سال جاری آمریکای دارای قدرت اتمی، دارای تکنولوژی پیشرفته، دارای پول فراوان، در بسیاری از مناطق عالم شکست‌خورده است؛ در عراق شکست‌ خورد، در سوریه شکست خورد، در لبنان شکست خورد، در پاکستان شکست خورد، در افغانستان شکست خورد. رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد. «هفت تریلیون -هفت‌ هزار میلیارد- دلار ما در این منطقه خرج کرده‌ایم و چیزی دستمان نیامد» آن کسانی که گرایش به این دارند که برویم با آمریکایی‌ها سازش کنیم، بیخودی نقشه‌ی بی‌اساس و بی‌پایه میکشند؛ آمریکا رو به افول است. این وضعیّتی که آمریکایی‌ها دچارش شدند، عامل بلندمدّت است؛ اینها در طول تاریخ وضعیّتی را به وجود آوردند که نتیجه‌اش همین است و به این آسانی‌ها علاج‌شدنی نیست. این سنّت الهی است، اینها محکومند به اینکه ساقط بشوند، محکومند به اینکه افول کنند، زایل بشوند از صحنه‌ی قدرت جهانی. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدارهای «دانش‌آموزان و دانشجویان»، «همایش ده‌ها هزار نفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی» و «خطبه‌های نماز عید فطر ۹۷»، نماهنگ «افول آمریکا» را منتشر می‌کند.


نماهنگ | گنجینه عظیم دفاع مقدس

نماهنگ | گنجینه عظیم دفاع مقدس

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری کند. حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیم این هشت سال، مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است از صفات والا، فرهنگهای پسندیده و برگزیده و ممتاز، عقاید و معارف والائی که ملت ما در طول تاریخ ارث برده یا استعدادش را در خودش حفظ کرده بوده، که با انقلاب اسلامی این استعدادها بروز کرد.» ۱۳۸۸/۶/۲۴
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت هفته دفاع مقدس، نماهنگ «گنجینه عظیم دفاع مقدس» را بر اساس این بیانات رهبر انقلاب منتشر می‌کند.

نماهنگ | جواد الأوصیاء

نماهنگ | جواد الأوصیاء

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آخرین روز از ماه ذی‌قعده و در سالروز شهادت حضرت امام جواد علیه‌السلام نماهنگ «جواد الاوصیاء» را منتشر می‌کند.

بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم مشاهده می‌کنید:
«زندگی امام جواد علیه‌السّلام هم الگوست. امام جواد علیه‌السّلام - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت در بیست‌وپنج سالگی از دنیا رفت. ۷۷/۲/۷
«این بزرگوار نمودار و نشانه‌ی مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگیش که در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسیده است. ... با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفه‌ی عباسی، مأمون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب‌نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه‌ی شیوه‌های مبارزه‌ی ممکن، مبارزه کرد. ۶۰/۲/۲۵
امام جواد می‌خواست به مردم بگوید که من طرفدار اسلام و طرفدار خاندان پیغمبرم. امام علی‌بن‌موسی‌الرضا صلواةالله‌علیه و امام جواد صلواةالله‌علیه همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره‌ی مأمون کنار بزنند و موفق شدند. ۱۳۵۹/۰۷/۱۸»

نماهنگ ویژه ولادت حضرت معصومه

نماهنگ ویژه ولادت حضرت معصومه

منبع : سایت روشنگری

نماهنگ | دانشمند عارف

نماهنگ | دانشمند عارف

به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نماهنگ «دانشمندِ عارف» را براساس بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی این شهید عزیز منتشر می‌کند.
دکتر مصطفی چمران، در حالی در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه‌ی خوزستان به شهادت رسید که در آن زمان، به همراه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، یکی از دو نماینده‌ی حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) در شورای عالی دفاع، فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم و نماینده‌ی مردم در اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی بود.

بخشی از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شهید مصطفی چمران که در این نماهنگ از آن استفاده شده است:

چند کلمه‌ای درباره‌ی شهید چمران صحبت کنیم. اولاً این شهید یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوش‌استعداد بود. خود ایشان برای من تعریف میکرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحده‌ی آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده - آنطور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده - تعریف میکرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمام‌عیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانه‌ی این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آینده‌ی دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیتهای جهادی شد؛ آن هم در برهه‌ای که لبنان یکی از تلخترین و خطرناکترین دورانهای حیات خودش را میگذرانید. ما اینجا در سال ۵۷ میشنیدیم خبرهای لبنان را. خیابانهای بیروت سنگربندی شده بود، تحریک صهیونیستها بود، یک عده هم از داخل لبنان کمک میکردند، یک وضعیت عجیب و گریه‌آوری در آنجا حاکم بود، و صحنه هم بسیار شلوغ و مخلوط بود.

 همان وقت یک نواری از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسید که این اولین رابطه و واسطه‌ی آشنائی ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانی در این نوار بود که توضیح داده بود صحنه‌ی لبنان را که لبنان چه خبر است. برای ما خیلی جالب بود؛ با بینش روشن، نگاه سیاسىِ کاملاً شفاف و فهم عرصه - که توی آن صحنه‌ی شلوغ چه خبر است، کی با کی طرف است، کیها انگیزه دارند که این کشتار درونی در بیروت ادامه داشته باشد - اینها را در ظرف دو ساعت در یک نواری ایشان پر کرده بود و فرستاده بود، که دست ما هم رسید. رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد که نگاه سیاسی و فهم سیاسی و آن چراغ مه‌شکنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است. آنجا جنگید؛ بعد که انقلاب پیروز شد، خودش را رساند اینجا.

 از اول انقلاب هم در عرصه‌های حساس حضور داشت. رفت کردستان و در جنگهایی که در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیه‌ی مناصب دولتی و مقامات را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در ۳۱ خرداد سال ۶۰ به شهادت رسید. یعنی برای او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوه‌های زندگی ارزش نداشت.

 اینجور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود، عکاس درجه‌ی یک بود - خودش به من میگفت من هزارها عکس گرفته‌ام، اما خودم توی این عکسها نیستم؛ چون همیشه من عکاس بوده‌ام - هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.

 انسان باانصافی بود. لابد قضیه‌ی پاوه را شماها میدانید که در پاوه بر روی بلندیها، بعد از چند روز جنگیدن، مرحوم چمران با چند نفرِ معدودِ همراهش، محاصره شده بودند؛ ضد انقلاب اینها را از اطراف محاصره کرده بود و نزدیک بود به اینها برسند که امام اینجا از قضیه مطلع شدند، و یک پیام رادیوئی از امام پخش شد که همه بروند طرف پاوه؛ دوی بعدازظهر این پیام پخش شد؛ ساعت چهار بعدازظهر من توی این خیابانهای تهران شاهد بودم که همین طور کامیون و وانت و اینها بودند که از مردم عادی و نظامی و غیر نظامی از تهران و همین طور از همه‌ی شهرستانهای دیگر، راه افتادند بروند طرف پاوه. بعد از قضیه‌ی پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسه‌ای که ما بودیم به نخست‌وزیرِ وقت گزارش میداد که بین اینها هم از قدیم یک رابطه‌ی عاطفیای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه اینجوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرد پخش پیام امام و قبل از آنی که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، ما احساس کردیم که کأنه محاصره باز شد. میگفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آنقدر مؤثر بود که به صورت برق‌آسا و به مجرد اینکه پیام امام رسید، کأنه برای ما همه‌ی آن فشارها به پایان رسید؛ ضد انقلاب روحیه‌ی خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقه‌ی محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخست‌وزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید که ما این همه کار کردیم، این همه تلاش کردیم، تو چرا همه‌ی این را به امام مستند میکنی!؟ یعنی هیچ ملاحظه نمیکرد؛ منصف بود. بااینکه میدانست که این حرف گله‌مندی ایجاد خواهد کرد، اما گفت.

 حضور برای او یک امر دائمی بود. ما از اینجا با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای سی - ۱۳۰ رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود نه و ده شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا کوت کردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم میشود بیایم؟ چون فکر نمیکردم بتوانم توی عرصه‌ی نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم میشود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و - البته کلاشینکف داشتم که برداشتم - و با اینها رفتیم.

 یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمیگذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است. یکی از خصوصیات خصلت بسیجی و جریان بسیجی، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایی که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکی از اوّلیترین خصوصیات بسیجی است.

 در روز فتح سوسنگرد - چون میدانید سوسنگرد اشغال شده بود؛ بار اول فتح شد، دوباره اشغال شد؛ باز دفعه‌ی دوم حرکت شد و فتح شد - تلاش زیادی شد برای اینکه نیروهای ما - نیروهای ارتش، که آن وقت در اختیار بعضی دیگر بودند - بیایند و این حمله را سازماندهی کنند و قبول کنند که وارد این حمله بشوند. شبی که قرار بود فردای آن، این حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگیرد، ساعت حدود یک بعد از نصف شب بود که خبر آوردند یکی از یگانهائی که قرار بوده توی این حمله سهیم باشد را خارج کرده‌اند. خب، این معنایش این بود که حمله یا انجام نگیرد یا بکلی ناموفق بشود. بنده یک یادداشتی نوشتم به فرمانده‌ی لشکری که در اهواز بود و مرحوم چمران هم زیرش نوشت - که اخیراً همان فرمانده‌ی محترم آمده بودند و عین آن نوشته‌ی ما را قاب کرده بودند و دادند به من؛ یادگار قریب سی ساله؛ الان آن کاغذ در اختیار ماست - و تا ساعت یک و خرده‌ای بعد از نصف شب ما با هم بودیم و تلاش میشد که این حمله، فردا حتماً انجام بگیرد. بعد من رفتم خوابیدم و از هم جدا شدیم.

 صبح زود ما پا شدیم. نیروهای نظامی - نیروهای ارتش - که حرکت کردند، ما هم با چند نفری که همراه من بودند، دنبال اینها حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران کجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی که نیروهای نظامىِ منظم و مدون - که برنامه ریخته شده بود که اینها در کجا قرار بگیرند و آرایش نظامیشان چگونه باشد - حرکت بکنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حرکت کرده بود و با مجموعه‌ی خودش چندین کیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدللَّه این کار بزرگ انجام گرفت، و چمران هم مجروح شد. خدا این شهید عزیز را رحمت کند. اینجوری بود چمران. دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بیرودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازکمزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود.

 من خودم میدیدم شلیک آر. پی. جی را که نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر. پی. جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ی عربی آر. بی. جی هم میگفت؛ ماها میگفتیم آر. پی. جی، او میگفت آر. بی. جی. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راه‌هائی گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجوری آر. پی. جی را بایستی شلیک کنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملی به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ی عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده‌ی عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود. دانشمند بسیجی این است؛ استاد بسیجی یک چنین نمونه‌ای است. این نمونه‌ی کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌ای برای اینکه امتداد عملی آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بیمعنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند:

با عقل آب عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌

 نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوىِ ایمانی، با عشق هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است.

 خب، حالا توقعی که ما داریم و این توقع، توقع زیادی هم نیست، یعنی آن زمینه‌ای که انسان مشاهده میکند - این روحیه های پرنشاط شما، این دلهای پاک و صاف، این ذهنهای روشن، این جوّال بودن فکرهای شما که انسان در عرصه‌های مختلف از نزدیک شاهد است - این امید را و این توقع را به انسان میبخشد، این است که فرآورده‌ی دانشگاه جمهوری اسلامی - نه به نحو استثنا بلکه به نحو قاعده - چمران‌ها باشند؛ نه اینکه چمران‌ها یک استثنا باشند. این امید، امید بیجائی نیست.


نماهنگ | بلای دوری از قرآن

نماهنگ | بلای دوری از قرآن

حضرت آیت الله خامنه‌ای: «نکبت بعضی از جوامع اسلامی به‌خاطر دوری از قرآن است؛ وضع فلسطین را ببینید! یک ملّتی از خانه‌ی خود دور افتاده، آنهایی که در این خانه مانده‌اند، زیر انواع فشارها قرار دارند که یک نمونه‌اش را همین چند روز [گذشته] مشاهده کردید؛ شهدای فراوان، چند هزار مجروح و زخمی، به دست یک رژیمِ غاصبِ خبیثِ جعلیِ دروغین، و مسلمانها دارند همین‌طور نگاه میکنند، تماشا میکنند. بعضی‌ها گِله میکنند که «چرا آمریکا موضع نگرفته»؛ مگر آمریکا باید موضع بگیرد؟ آمریکا خودش شریک جرم است؛ بسیاری از دولتهای غربی شریک جرمند؛ انتظار دارید اینها موضع بگیرند؟ موضع را باید مسلمانها بگیرند؛ موضع را باید امّت اسلامی بگیرد؛ امّت اسلامی، دولتهای اسلامی، حکومتهای اسلامی هستند که باید بِایستند و نمی‌ایستند. چرا؟ چون از قرآن دورند؛ چون به قرآن بی‌اعتقادند... فلسطین به توفیق الهی و باذن‌الله‌تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت‌المقدّس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا و کوچک‌تر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.» ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب نماهنگ «بلای دوری از قرآن» را منتشر میکند.

نماهنگ | شهادت تدریجی

نماهنگ | شهادت تدریجی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جانبازان در حقیقت شهیدان زنده‌یی هستند که خدای متعال این فرصت را به آنها داده که سالهایی از عمر خودشان را همراه با مجاهدت و آزمایشِ دشوار بگذرانند.»  ۱۳۸۴/۰۸/۰۴
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در چهارمین روز از ماه شعبان و به مناسبت میلاد حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام و روز جانباز، نماهنگ «شهادت تدریجی» را منتشر میکند.

«زحمات شما و اجر شما پیش خدای متعال، هم محفوظ است و هم ان‌شاءالله روزبه‌روز رو به افزایش است؛ چون کار شما یکسره تمام نشد؛ بتدریج این ابتلاء و این امتحان بر شما حاکم است...اجر جانبازان روزبه‌روز رو به افزایش است. هر ساعتی که شما بیشتر عمر کنید، به همان اندازه اجر شما رو به افزایش است.» ۱۳۹۴/۰۶/۲۹