ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
خلاصهای از وصیتنامه شهید سید حمید عزیزنژادنیاکی
«من با چشمی باز و آگاهی کامل این راه را انتخاب کردم و دفاع از این خط امام را به عنوان وظیفه شرعی می دانم،من تصمیم گرفتم برای دفاع از اسلام به جبهه های جنگ بشتابم.جبهه هایی که به زودی پیروزی اسلام در آنها طلوع خواهدکرد.از پدر و مادر عزیزم طلب عفو و بخشش می کنم. از خدا برای ایشان طلب اجر می نمایم و از آنها میخواهم سایر برادران و خواهرانم را با رعایت کامل اصول دینی تربیت کنند تا نسل بعدی انقلاب،جوانان صد در صد مسلمان و انقلابی باشند.
خلاصهای از وصیتنامه شهید حسن پاکیزه
خلاصهای از وصیتنامه شهید علی اصغر غلامی نیاکی
تو ای مادر افتحار کن که اینچنین فرزندی داشتهای که در راه اسلام دادهای. مادر عزیز! مبادا برای من گریه کنی [سعی کن]
از حضرت زینب (س) درس بگیری.
خلاصهای از وصیتنامه پاسدار شهید سید حسین الهی نیاکی
در شگفتم از اینکه، کسی که به حقیقت مرگ یقین دارد چگونه شادی میکند. کسی که حساب و کتاب روز جزا را باور دارد چگونه در جمع مال و منال میکوشد. کسی که به قبر و حقیقت آن ایمان دارد چگونه خنده بسیار میکند. کسی که اعتقاد به زوال و فنای دنیا دارد چگونه به آن مطمئن است و نیز در تعجّبم از کسی که به بقا و جاودانگی آخرت و نعمتهای آن ایمان دارد چگونه آسوده است.
خداوندا! در این لحظه که قلم در دست گرفتهام و این مطلب را مینگارم نمیدانم چه بسر من میآید زیرا از سرنوشت خود خبر ندارم.
ولی نعمتا! آرزویم این است اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
خداوند! زندگی مرا از زندگی محمد و آل محمد قرار ده و مرگ مرا در راه محمد و آل او قرار ده. غم دوری عزیزان مانند یک کوه بر جانم سنگینی میکند و نمیدانم چه کنم، غم دوری عزیزانی مانند، اسماعیل، امیرحامد، علی، حسین و ... نمیدانم گناهم چقدر است تا حال مرا نگهداشته و از تو جدایم کرده است آرزوی وصال تو دارم، آرزوی در جوار نبی تو بودن در دارالسلام و کنار شهیدانی مانند، بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری ...
ای خدای مهربان ! تو خود گواه من باش که این راه را برای رضای تو و به خاطر تو انتخاب کردم ولاغیر.
با اندک شناختی که از تو داشتم، با رهنمودهای پیامبر گونه امام خود در این راه قدم گذاشتم، برای این به میدان نبرد «جنگ حق علیه باطل» آمدم تا به دنیا ثابت کنم که اسلام هنوز تنها نیست و هنوز کسانی هستند که خون ناقابل خود را پای این درخت کهنسال که هزار و چند صد سال قبل بر این پهنهی گیتی به دست توانای رحمتالعالمین خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) کاشته ، بریزند و او را زنده نگهدارند.
خداوند! آرزویم این بود. وقتی نام حسینی و لباس حسینی به من عطا کردی ، عملی حسینی به من عطا فرمایی.
معبودا! جز جان، چیزی دیگر ندارم که تقدیم مقام اقدس حضرتت نمایم، این ارزانترین متاع ناقابل را از من بپذیر و مرا شهید بمیران.
پدر عزیز و مهربانم! درود خداوند و رسول گرامی او شامل حال تو باد، سلام بر تو ای پدر پیر و والا مقام من، ای عزیزی که سالها خاطره عاشورای حسینی را با نوحهسرایی اهلبیت در ذهن مردم زنده نگهداشتی، شاد و سربلند باش که ذاکر بودن خود را نسبت به رسول خدا و اهلبیت عصمت و طهارت ثابت کردی، خرم و آزاد قدم بردار که حسین نالایق خود را فدای پارهی تن صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) حسین (ع) کردی که جان عالمی فدای فاطمه (س) و فرزندان او باد.
مادر عزیزم! سلام و درود خداوند و اولیای گرامیش بر تو باد، بر تو مادری که از فاطمه و زینب (س) درس استقامت آموختی تا چگونه در مصیبتها استوار باشی، سلام ناقابل من بر تو مادر عظیمالشان که بس مقامی بزرگ نزد پروردگار عالمیان داری و بهشت زیرپای شما مادران شریف است.
برادران مهربانم! شما مرا از هر کسی بهتر میشناسید آگاهید که این راه را خود برگزیدهام و کسی مرا به اجبار نبرده است پس شما راه مرا ادامه دهید و امام را تنها نگذارید که هر که راهی غیر از راه اسلام برود هلاک خواهد شد و جای آن آتش جهنم است و در انتظار فرج امام عصر (عج) باشید که انتظار فرج امام زمان انتظار قدرت اسلام است.
شهیدحسین پاکیزه نیاکی ( درخط ولایت فقیه باشید )