انسان ۲۵۰ ساله | امام حسن عسکری علیهالسلام و تحسین دوست و دشمن
رهبر انقلاب اسلامی: «موافقان، شیعیان، مخالفان، غیرمعتقدان، همه، به فضل امام حسن عسکری سلاماللهعلیه، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختیها، شهادت دادند و اعتراف کردند. این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت، این میشود الگو.»
بیانات در دیدار اقشار مردم و خانواده شهدا و ایثارگران ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
فیلم مراسم عزاداری ودسته روی هیئت رهروان شهدای نیاک درشهادت امام رضا ع مشهدمقدس1395
فیلم مراسم عزاداری ودسته روی هیئت رهروان شهدای نیاک دررحلت پیامبرص وشهادت امام حسن مجتبی ع درمشهدمقدس1395
زن و علماندوزی؛ حیات علمی حضرت زینب(س)
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز، موضوع زن، علم اندوزی وجایگاه و نقش آن در اسلام از موضوعات مهم و در عین حال چالش بر انگیز در مطالعات اسلامی می باشد. نگرش اصلاحی اسلام به مسئله زن(بالا بردن نقش و جایگاه آن در مقایسیه با عصر جاهلیت)از سویی و ابهام در فهم برخی از آیات قرآن و احکام شرعی خاص[1] از سویی دیگر زمینه ساز اندیشه های متضاد و برداشت های متفاوت از جایگاه و نقش زن در اسلام شده است.
برای درک و پی بردن به شان و جایگاه حضرت زینب در بحث علم لازم است که ابتدا یک نگاهی کلی به پیشینه تاریخی زن در دوره جاهلیت و در دوره بعد از ظهور اسلام داشته باشیم:
یکی از مهمترین مشکلاتی که در مطالعات زنان در دوره جاهلیت وجود دارد این است که برای بررسی جایگاه و نقش زن در عصر جاهلیت با کمبود منابع و داده های تاریخی مواجه هستیم؛ چرا که اخبار جاهلیت بیشتر در قالب اشعار، گزارش های پراکنده و برخی از آیات قرآن کریم بدست ما رسیده است. از اینرو ترسیم و ترشیح این بخش از حیات زنان در دوره جاهلیت برای مورخ بسیار سخت می باشد. با این حال، همین منابع محدود بخصوص توجه به آیات قرآن که شاخص های کلی از این عصر را برای آیندگان ترسیم کرده، می توانیم به دورنمای کلی از وضعیت تاریک زن در این عصر پی ببریم.
بطور کلی مورخان در بررسی جایگاه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی زنان در دوره جاهلیت دو نظریه دارند و به عبارت دیگر در این موضوع به دو گروه تقسیم شده اند؛
1)عده ای معتقد هستند؛ زن در دوره ی جاهلیت از مقام و منزلت بالای برخوردار بوده است[2]. احمد علی نویسنده کتاب محاضرات فی تاریخ العرب، فرد شاخص این نظریه می باشد. طرفداران این نظریه دلایل گوناگونی از جمله؛ بازگشت نسب برخی از قبایل به زنان، مشاوره با زنان در امور جنگی...[3] را شاهد مدعای خود می دانند.[4]
حتی برخی از محققان از جمله جرجی زیدان گفته اند: «زنان عرب در دوره جاهلیت از خود استقلال واراده داشتند و دارای آزادی مقام بودند و عده ای از آنان در جنگ و سیاست و ادب و شعر و تجارت و صنعت بنام گشتند.[5]
2)گروهی دیگری از پژوهشگران که نسبت به نظریه فوق، بیشتر هم می باشند معتقدند؛ شان و منزلت زن در عصر جاهلیت بسیار پایین و ناچیز بوده و به گونه ای که عصر تاریکی برای زن می باشد. این گروه برای اثبات نظریه خود علاوه بر مصداق های تاریخی، از آیات قرآنی هم سود می جویند. زنده به گور کردن دختران[6]، نداشتن حق انتخاب همسر، محرومیت از ارث...از مهمترین مصداق های این نظریه می باشد.
در مجموع آنچه امروزه در بین مورخان بر روی آن اتفاق نظر وجود دارد این است که زن در جاهلیت(به جز انگشت شماری) هیچ مقام، شان و جایگاهی نداشته است و اگر فرزند پسری نداشت چونان کالایی به حساب می آمد و در واقع داشتن فرزندان ذکور پسر بود که برای وی حداقل شان و جایگاه را بدست می داد وگرنه کالای در دست مردان به حساب می آمد.
آنچه گفته شده کاملا گویا است که در جامعه ای که زن هویت و استقلال وجودی ندارد نمی توان از وی انتظار فعالیت های علمی و دانش اندوزی و...داشت. در واقع ظهور دین اسلام نقطه آغازین برای حرکت و جنبش در حیات زن در این بخش از کره خاکی و در ادامه در محدوده قلمرو اسلامی گردید
جایگاه زن در سیره پیامبر(ص)
در سیره پیامبر(ص)بر فراگیری علم و دانش و دوری از جهل و جهالت تاکید بسیاری شده است و این تاکید تنها به مردان نیست بلکه تمام انسانهای جامعه را در بر می گیرد. بر اساس متون و گزارش های تاریخی زنان در عصر پیامبر(ص)در بیشتر عرصه های علمی حضور فعال وچشمگیری داشتند و حتی جالب است اشاره کنیم که پیامبر(ص)روز خاصی را به پاسخگویی به سوالات زنان اختصاص داده بود.«زنان پیش پیامبر آمدند و عرضه داشتند: مردان در بهره گیری از محضر شما بر ما غلبه دارند. روزی را نیز به ما اختصاص دهید. رسول خدا روزی را خاص آنان قرار داد»[7]
نمونه های فراوانی در تاریخ صدر اسلام وجود دارد که می توان از فعالیت علمی آنان سخن گفت. بهترین شاهد بر توفیق زن مسلمان در عرصه علمی در عصر پیامبر(ص)داستان ام سلمه ، اسما، دختر زید بن سکن انصاری است. این زن را به خاطر دانش و خرد و تدینس خطیه النسا سخنور زنان لقب داده بودند او به نمایندگی از از طرف زنان خواسته های زنان را پیش پیامبر(ص)مطرح می کرد پیامبر او را تایید و بر دین و خردش آفرین گفت.[8]
جایگاه علمی و روایی زینب(س)
همانگونه که اشاره گردید، ظهور دین اسلام و تاکید پیامبر(ص)بر نقش آفرینی زن در عرصه های مختلف بخصوص علمی، نقطه ی آغازین برای زنان در تاریخ اسلام گردید. در این میان خانواده و اهل بیت پیامبر(ص) از شاخص ها و ویژگی های خاصی برخوردار بودند. در مقام علم و یقین ، خداوند درباره پیامبر(ص) می فرماید: از نزد خود به او علم دادیم، هچنان که علم امام لدنی است. زینب هم در چنین خانواده ای متولد شده در کنار استفاده از علمی که خداوند به خاندان اهل بیت داده بود سود جست بلکه خود نیز مورد لطف و عنایت الهی بود و اولین نشانه های این محبت در هنگام تولد و انتخاب نام از سوی خداوند برای او متجلی گردید.
بنابراین علم و دانش حضرت زینب(س) به معنای امروزی کلمه تحصیلی و اکتسابی نیست بلکه علم خاندان اهل بیت علم الهی است و دلایل بی شماری بر این مدعا وجود دارد که یکی از آنها اعتراف دشمن خاندان اهل بیت یعنی مامون خلیفه عباسی می باشد. شیخ صدوق در این باره روایت می کند که آن هنگامی که مامون بعد شهادت امام رضا(ع)، فرزند کوچک او یعنی امام جواد(ع) را که در سنین کودکی به امامت رسیده بود خواست علم و دانش او را مورد آزمایش قرار دهد، جلسه ای ترتیب داده و از بین دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی افراد شاخصی را انتخاب کرد تا با ایشان مناظره کنند و با سوالات مختلف، حضرت را مورد آزمایش قرار دهند. در این جلسه حضرت در حالیکه در سنین کودکی بود ولی مجهز به علم لدنی بود همه رقبا را با دلایل متقن محکوم ساخته و باعث تعجب و حیرت حاضران گردید. در چنین فضایی بود که مامون اعتراف کرد اینها از خاندان نبوت هستند و علم و دانش و بزرگی در بین آنها کوچک و بزرگ ندارد. و یا هنگامی که امام زمان؛ حسین بن علی(ع) از خواهرش التماس دعا در نمازهای شب دارد، جایگاه وی در فضل و دانش در بین اهل بیت کاملا گویا و مشخص می گردد.
این موضوع و سخنان حضرت زینب (س)در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه ها و سخنرانی هایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغیان آن زمان و مردم ایراد فرموده است، نشان میدهد که علم، دانش و کمال آن بانوی بزرگوار اکتسابی و از راه تحصیل و تعلیم نبوده است بلکه عنایت الهی و جنبه خارق العاده ای داشته است. دلیل این ادعا علاوه بر آنچه گفته شد، از زبان و کلام امام چهارم، امام سجاد هم شنیدنی است که پس از سخنرانی زینب (ع)در کوفه، آن حضرت خطاب به او فرمودند:
«... یا عَمَّۀ! اسْکُتی انْتِ بِحَمْدِاللَّهِ عالِمَۀٌ غَیْرُ مَعَلَّمَۀ، وَ فَهِمَۀٌ غَیْرُ مُفَهَّمَۀ »
[عمه جان؛ آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمداللَّه دانشمندی معلم ندیده و فهمیده ای هستی که کسی به تو فهم نیاموخته است].
در واقع همانگونه که اشاره گردید نشانه نبوغ و عنایت حق تعالی از همان از دوران کودکی در این بانو متجلی گردید. دختر امیرالمؤمنین(ع)و فاطمه زهرا(س)با اینکه پنج یا شش سال بیشتر از عمر خود، مادر خویش را درک نکرد و در سنین پنج یا شش سالگی مادر را از دست داد، اما در همین سنین اندک چنان تربیت شده بود که از فاطمه (س)حدیث و روایت نقل کرده و چند تن از تاریخ نویسان و محدثین سند خطبه فدک را به حضرت زینب (ع)رسانده و از او نقل کرده اند، بر کسی پوشیده نیست که نقل چنین خطبه ای از طرف دختری که در سن پنج یا شش سالگی است و حفظ آن کلمات با آن همه بلاغت و جامعیت دلالت بر کمال رشد و فهم و علم و دانایی او میکند و میتوان گفت که جنبه خارق العاده ای داشته است، اما چون از خاندان اهل بیت بوده جای تعجب ندارد.
از میان محدثان، مرحوم شیخ صدوق در کتاب علل در باب علل الشّرایع و اصول الاسلام بخشی از اوایل خطبه فدک را که در آن علل احکام ذکر شده نقل و سند آن را اینگونه ذکر میکند:
حَدَّثَنا مُحَمّدُ بنُ مُوسَی بنِ المُتَوَکِّل، قالَ: حَدَّثنَا عَلیُّ ابن الحُسَ ین السَّعْدآبادی، عَنْ احْمَد بنِ ابی عَبْداللَّهِ البَرقی، عَنْ اسْماعیلَ بن . مِهْران عَنْ احمَد بن مُحَمَّد ابنِ جابر، عَنْ زَیْنَب بِنْتِ عَلیّ قالَتْ: قالت فاطمۀ علیها السلام فی خُطَبَتِها
حدیث دیگری است که شیخ جعفر نقدی در کتاب زینب کبری نقل شده که می گوید:«روزی امیرالمؤمنین علیه السلام زینب را که در سن طفولیت به سر میبرد روی زانوی خود نشاند و به او فرمود: بگو احد یعنی یکی، زینب گفت: واحد بعد فرمود بگو اثنین، یعنی دوتا، زینب ساکت شد علی بدو گفت؛ سخن بگو، زینب گفت: زبانی که بگفتن یکی گردش کرده چگونه دو تا بگوید؟ امیرالمؤمنین علیه السلام دختر خود را به سینه چسبانید و او را بوسید.
گفت و گوهای علمی که بین امام حسین و امام حسن و حضرت زینب(س) در موضوعات مختلف انجام شده است . پاسخ های که زینب کبری(س) در این گفت و گوها به برادران خود می دهد موجب تحسین ایشان از طرف برادران خود می گردد که گزارش های مفصل آن در منابع تاریخی آمده است.
آنچه گفته شده در واقع نشان دهند نوع علم اندوزی و منشا علمی وی بود که بسیاری روایان حدیثی شیعه و سنی بدان اعتراف کرده اند و بالاترین سخن همان کلام سید سجادین(ع)بود که بدان اشاره رفت.
سوال مهمی که مطرح می شود این است که آیا حضرت آن علمی را که بدست آورده بودند صرفا در مسیر فردی مورد استفاده قرار می دادند و یا نه چونان ائمه معصومین کلاس های درسی داشته و به آموزش و تعلیم می پرداختند؟
در برخی روایات است که برای حضرت زینب(س)مجلس علمی بود و زنان به قصد آموختن احکام دین نزد او می رفتند. از فعالیت علمی و بخصوص کلاس های تفسیر حضرت در دوران حضور در مدینه و بخصوص در کوفه گزارش های متعددی وجود دارد. این صفات برجسته که برای هیچ یک از زنان معاصر او فراهم نشده است، زینب را از دیگران ممتاز ساخت ؛ چنان که او را «عقیله بنی هاشم » می گفتند و از وی حدیث فرا می گرفتند . ابن عباس از او حدیث روایت می کند و می گوید:«عقیله ما ، زینب دختر علی(ع)حدیث کرد . . . و این لقب بر او ماند؛ چنان که به عقیله معروف گشت و فرزندان وی را بنی عقیله گفتند.
با شروع خلافت امیرالمومنین و انتقال مرکز خلافت به عراق که به دلایل مختلف این حادثه رخ داد، زینب(س) نیز همراه خانواده خود راهی کوفه گردید و با ورود زینب(س) به کوفه دوره جدیدی از حیات علمی ایشان شروع گردید. در مدت حضور ایشان در کوفه، حضرت به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت و از خصائص ایشان نقل شده که در کوفه 30مجلس درسی برای زنها تشکیل داد و برای آنها قرآن را تفسیر میکرد و در یکی از روزها به تفسیر سوره کهیعص مشغول بود که امیرالمومنین(ع) از در وارد شد و از ایشان پرسیدند: کهیعص تفسیر میکنی عرض کرد: آری، امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: ای نور دیده این حرف رمزی است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر صلی الله علیه وآله و سپس سخنانی در این باره به زینب (ع) فرمودند.
در اینجا درباره حضور و موقعیت حضرت زینب در کوفه یک نکته بسیار ظریفی وجود دارد و آن این است که با توجه به مقام و احترامی که دختر امیرمؤمنان در کوفه پیدا کرده بود میتوان دریافت که ماجرای اسارت زینب (ع)و بی احترامی های عمال اموی و دشمنان خاندان نبوت نسبت به آن بانوی بزرگوار پس از ماجرای کربلا در این شهر انجام شد تا چه اندازه برای دختر امیرمؤمنان ناگوار و دشوار بود و آن حضرت صبر و شکیبایی شگفت انگیزی در برابر این مصایب سخت از خود نشان داد و به خاطر رضای خدای سبحان این ناملایمات و اهانتها را برخود هموار کرد، تا آنجا که وقتی عبیداللَّه بن زیاد در آن مجلس شوم و مفتضح از وی پرسد:
«کَیْفَ رَأَیتِ صُ نْعَ اللَّهِ بِأَخیکِ » رفتار خدا را نسبت به برادرت حسین چگونه دیدی؟
فرمودند:« ما رَأَیْتُ مِنْهُ الّا جَمیلًا » من از خدای تعالی جز نیکی و زیبایی چیزی ندیدم که این سخن بیانگر و حکایت از نیروی فوق العاده ایمانی حضرت می باشد.
حضرت زینب علاوه بر کلاس درس و تفسیر که در مدینه و کوفه داشت و در آن به زنان مسلمان آموزش می داد، روایت زیادی نیز از وی نقل شده است که در مباحث قبلی به خطبه فدکیه اشاره رفت.
شیخ صدوق ، محمد بن بابویه می گوید:حضرت زینب (س )نیابت خاصی از طرف امام حسین(ع) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده از او می پرسیدند ، تا اینکه حضرت سجاد (ع) بهبود یافت . شیخ طبرسی می گوید : حضرت زینب (س )روایات بسیاری را از قول مادرش حضرت زهرا (س )روایت کرده است . از عماد المحدثین روایت شده است که: حضرت زینب (س )از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانی و دیگر زنان روایت می کرد و از جمله کسانی که از او روایت کرده اند: ابن عباس و علی بن الحسین (ع )و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغری دختر امام حسین (ع )و دیگرانند.
همچنین ابوالفرج اصفهانی صاحب کتاب مقاتل الطالبین می گوید : زینب بانویی عقیله که ابن عباس سخنان حضرت زهرا(س )را در مورد فدک از قول او نقل کرده و می گوید : عقیله ما ، زینب دختر علی (ع )به من گفت .
یکی دیگر از شاخص های علمی و دانایی حضرت زینب فصاحت و بلاغت ایشان و ایراد خطبه در کوفه و شام در بارگاه جباران زمان می باشد.
خطبه های آن حضرت دلیل قوی بر کمال و فصاحت و بلاغت اوست و بالاترین وصفی که در این باب میتوان گفت همانست که خُزیمه اسدی گوید: «کأنّما تنزع عن لسان امیرالمؤمنین علیه السلام» به خدا سوگند ندیدم زنی را مثل زینب علیها السلام که با شدت حیایی که دارد به این مثابه سخن سراید، گویا با زبان امیرالمؤمنین علیه السلام سخن میگوید. حضرت اشاره به مردم نمود که ساکت شوید، مردم ساکت شدند.
آن زمان زینب علیها السلام به سخن آمد و خطبه ای غرا و پر از اعجاز و استعاره و تمثیل های مختلف بیان داشت و در آن شان و جایگاه خاندان نبوت را تشریع کرده و اقدامات و کوتاهی های مردم کوفه را برشمرد که بعد از ایمان به خدا و رسولش راه حق را گم کردند....و چون سخن به اینجا رسید، زینب علیها السلام حرکت نمود و مردم را حیرت زده دست بر دهان نهاده دیدم و... و...این سخنان بلاغت آمیز از فصاحت آن حضرت ظاهر میگردد و سخت تر از این موقع مجلس یزید بود که زینب علیها السلام در برابر آن جبّار ، با حالت غربت و اسارت و تحمل یک عالم مصیبت و مشاهده سرهای شهدا خصوص سر مقدس امام حسین (ع) چنان خطبه ای ایراد فرمود که اگر فصحای معروف عالم با تفکر و تأمل بسیار ابراز و اظهار مینمودند لایق تمجید میبودند.
پی نوشت ها:
[1] - حجاب، حق طلاق، تبعیت از شوهر و سهم ارث....
[2] - احمدالعلی، صالح، محاضرات فی تاریخ العرب، موصل، دارالکتب للطباعه و النشر، 1981، ص140
[3] - عبدالهادی، عباس، المراه و الاسره فی حضارات الشعوب و انظمتها، دمشق، 1987ج1،ص372
[4] - گرچه نظریه فوق دارای ایرادات بسیاری می باشد ولی در نوشتار حاضر ما در صدد نقد آن نیستیم.
[5] - ر.ک: زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، علی جواهر الکلام، انتشارات امیر کبیر، تهران،۱۳۸۲، ص ۹۱۹
[6] -«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَت» (تکویر/ 8 و 9)و هنگامى که از دختران زنده بگور شده باز پرسند، که آن بیگناهان را شما به چه جرم و گناه کشتید؟!
[7] - آئینه وند، صادق، زنان در نخستین سده های اسلامی، پژوهش زنان،3، 1384
[8] - همانجا