زندگینامه شهیدسیدمحمدرضاآبدارنیاکی
نام پدر: سید حسین
نام مادر: محترم
تاریخ تولد: 1342/07/01
وضعیت اشتغال: دانشآموز
تحصیلات: متوسطه
تاریخ شهادت:
1362/01/22
محل شهادت: فکه
نحوهی شهادت: عملیات فکه
یگان خدمتی: ارتش
عضویت: سرباز
محل دفن: آمل
سن: 20سال
شهید سید محمد رضا آبدار، مهرماه سال 1342، ازخانوادهای متدین و معتقد به ایمه اطهار در شهر آمل، به دنیا آمد. کودکی را با متانت خاصی پشت سر نهاد و قدم به قدم، از خانواده درس حسن خلق و تعامل عاطفی با اطرافیان میگرفت. دوران ابتدایی را در دبستان 21 آذر پائینبازار وراهنمایی را درمدرسهی طالب آملی و شهید صابر گذراند. برای ادامه تحصیل به دبیرستان قدم نهاد که با شروع جنگ تحمیلی به درس عشق و جانبازی در راه اعتقاد و حفظ کشور راهی میادین نبرد شد. محمدرضا در طی دو مرحله عزیمت به مناطق نور علیه ظلمت سعی مینمود با اخلاص هر چه تمامتر ضمن رشد و تعالی فکری و روحی،پشتیبان صدیقی برای ولایت فقیه و نظام جمهوری باشد. شهید همواره سعی میکرد در کنار واجبات، مستحبات بخصوص نماز شب از او فوت نشود و در این راه حتی سرزنش و بیمهری دیگران را به جان میخرید.
نقل است برای اقامه نماز صبح، اقدام به سروش نماز صبحگاهی نمودکه گروهبان پادگان آموزشی با نواختن سیلی بر بناگوش او خواست او را ساکت نگه دارد که باصطلاح مانع خواب شیرینش نشود.
هنوز چند روزی از فرارسیدن بهار نگذشته بود که سیدمحمدرضا در عملیاتی در منطقه فکه، به سر کوی دوست پرواز کرد و در بهشت همیشه بهار جای گرفت.
مادر شهید نقل می کند:
«یک شب قبل از شهادت سید محمدرضا را در خواب دیدم که آماده برای نماز صبح میباشد و رو به مادر میکند و میگوید مادر! بنده یک شب مهمان شما هستم و باید به سوی خدا سفر کنم،هر چه اصرار کردم نرود قبول نکرد و رفت...»
گوشه هایی از وصیت نامه شهید:
اگر کشته شدم دعا کنید خدا مرا در زمرهی شهیدان درگاهش قرار دهد، مرا غسل و کفن نکنید،چون رهبرم امام حسین(ع)بی غسل و کفن دفن شد.
برادرانم! نگذارید اسلحهی من و دیگر شهیدان به زمین افتد.
اماما! به خون بهشتیات قسم میخورم که تا خون در بدن دارم از پای ننشینم.
بر روی قبرم بنویسید،خدایا! خدایا! ستارهها که رفتند، خورشید را نگهدار.