شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

داداش جون! دلت را از کینه آن آقا امشب پاک کن (آیت الله حق شناس)

داداش جون! دلت را از کینه آن آقا امشب پاک کن (آیت الله حق شناس)



حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان گفت: آیت‌الله حق‌شناس تأکید داشت هر قدر انسان در راه بندگی مراقبت کند، به مدارج عالی دست پیدا می‌کند، ایشان خود نمونه عینی مراقبه در محضر الهی بود، به طوری که بر اثر ممارست در مراقبه، به کرامت رسید.

به گزارش فرهنگ نیوز ، ششمین سالگرد ارتحال آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس در حسینیه هم نام این عالم ربانی با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، سعید حدادیان و خانواده آن مرحوم با حضور مردم قدرشناس تهران برگزار شد.

در این مراسم معنوی، سعید حدادیان و میثم مطیعی با توجه به علاقه بیش از حد آیت‌الله حق‌شناس به روضه علی اصغر(ع)، به مرثیه سرایی در خصوص این طفل شیرخواره اباعبدالله الحسین(ع) پرداختند.



حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان نیز طی سخنانی با اشاره به اینکه آیت‌الله حق‌شناس بارها و بارها درباره استخوان خرد کردن در راه معرفت الهی سخن به میان آورده بود، ابراز داشت: این عالم ربانی تأکید داشت که هر چقدر انسان در راه بندگی مراقبت کند، به مدارج عالی دست پیدا می‌کند، ایشان خود نمونه عینی مراقبه در محضر الهی بود، به طوری که در اثر ممارست در مراقبه به کرامت رسید و بارها دیگران از او شاهد کرامت بودند.

وی افزود: در یکی از شب‌های قدر که آیت الله حق‌شناس را برای مراسم می‌بردند، این عالم ربانی خطاب به راننده گفتند: داداش جون! دلت را از کینه آن آقا امشب پاک کن، راننده که اصلاً صحبتی در این زمینه با آیت‌الله حق‌شناس نداشت،‌گفت: به محض اینکه آیت‌الله گفت کینه را از دلت پاک کن،‌ کینه آن شخص از دلم رفت.

این کارشناس دینی با طرح این سؤال که برای پیمودن راه معرفت مسیری سخت یا آسان در پیش‌رو داریم، خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم(ص) از قول پروردگار عالم در حدیث معراج می‌فرماید: «یموت الناس مرّة ویموت احدهم فى کل یوم سبعین مرّة من مجاهدة انفسهم ومخالفة اهوائهم» همه مردم می‌میرند، ولی اهل عبادت و معرفت هر روز ۷۰ مرتبه می‌‌میرند و زنده می‌شوند، آن هم به خاطر مبارزه و مخالفت با هوای نفس است که این عبارت اذعان به جمله معروف آیت‌الله حق‌شناس درباره استخوان خرد کردن در راه کسب معرفت الهی دارد.

وی با بیان اینکه خداوند متعال هنگامی که بنده به مرحله مراقبه رسید، از در و دیوار خیرات و رحمت خویش را نثار آن بنده‌اش می‌کند، در ادامه به معنای مراقبه از منظر این عالم ربانی اشاره کرد و گفت: در یک درس مسئله را با مثالی بهتر تشریح کرده بودند و آیت‌الله گفت: پروردگارا این مراقبه چگونه است؟ همان طوری که استراحت کرده بودم، چرتم برد، یک دفعه دیدم، باران مثل سیل از آسمان جاری است، بعد یکی در کنار من ایستاد، من که ابتدا توجهم به باران بود تا این طرفم را نگاه کردم، باران قطع شد. گفت: بالاخره فهمیدی مقام مراقبه چه شد؟ مقام مراقبه این است که خودت را در حضور و محضر حق تعالی بدانی و ببینی! همین طور که تو به باران توجه داشتی در حال مراقبه بودی. یک آن که غفلت کردی فیض قطع می شود. 

حجت‌الاسلام پناهیان با اشاره به بشارت‌های الهی به آیت‌الله حق‌شناس، اظهار داشت:  هنگامی که ایشان در سن ۱۵ سالگی بودند، مادرشان را از دست دادند، یک روز رؤیای صادقانه‌ای می‌بینند، خودشان فرمودند که من مادرم را در خواب دیدم و ایشان دستشان را دراز کرد و لامپ وسط اتاق را با آن سیمش از سقف کندند و به دست من دادند، وقتی ایشان آن لامپ را از سقف جدا کرد و به دست من داد باز چراغ نور داشت، گویی اتصال و روشنایی آن قطع نشده است!

وی با اشاره به اینکه خداوند در قرآن کریم خطاب به این بندگانش فرموده است:  به او نوری می‌دهیم که با آن نور زندگی می‌کند، افزود: یک شخصی تعریف می‌کرد: حاج آقا یک روز مرا خواست و فرمود: حاج خانم به منزل یکی از فرزندان رفته است؛ بنابراین من نماز جماعت را در خانه از دست داده‌ام، تو صبح‌ها باید به منزل ما بیایی تا نماز را با هم بخوانیم. تابستان بود که شب‌ها کوتاه و اذان قریب به ساعت سه است. من گفتم: برای من مشکل است و می‌ترسم نتوانم آن وقت بیدار بشوم. ایشان فرمود: من بیدارت می‌کنم. من فکر کردم ایشان به من تلفن خواهند کرد؛ لذا تلفن را به کنار خودم آوردم که تا زنگ می‌زند بردارم و ایشان پشت گوشی معطل نشوند.

این کارشناس دینی بیان داشت: فردا صبح ساعت دو و نیم زنگ در به صدا در آمد و مرا بیدار کرد، در را باز کردم کسی نبود، وضو گرفته و نزدیک اذان به کنار در منزل حاج آقا ‌حق‌شناس رسیدم، در باز بود و بساط نماز وسط حیاط پهن شده بود. از آن به بعد هر روز ساعت دو ونیم زنگ در به صدا در می‌آمد و مرا بیدار می‌کرد. چند روز که گذشت، مادرم پرسید: صبح‌های زود بیدار می‌شوی به در خانه می‌روی، چه کاری داری؟ گفتم: شما صدای زنگ در را نمی‌شنوی؟ ایشان گفت: نه تو خواب می‌بینی!! البته بنده از همه این جریان‌ها حساس نمی‌شدم و دقیقاً نمی‌فهمیدم چه شده است تا اینکه بعدها حاج آقا در لفافه به من گفت: من تو را بیدار می‌کردم.

وی با بیان اینکه این عالم ربانی به اقامه نماز جماعت بسیار اهمیت می‌دادند، ادامه داد: آیت‌الله حق‌شناس از اینکه به تهران بیاید و درس حوزه علمیه قم را رها کند بسیار ناراحت بود، امام خطاب به این عالم ربانی فرمود: شما زودتر از بقیه به اجتهاد می‌رسید و بعدها آیت‌الله حق‌شناس به من فرمود: پیش‌بینی امام درست در آمد و من زودتر به مرحله اجتهاد رسیدم.


منبع: فارس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد