شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

ماجرای آشنایی پروفسور حسابی با امام خمینی

ماجرای آشنایی پروفسور حسابی با امام خمینی

حسابی در این مصاحبه گفته است: در دیداری که پدرم با آیت‌الله العظمی بروجردی داشتند در آن‌جا با حضرت امام(ره)، آشنا شدند و آن زمان، هنگامی بود که قضیه کاپیتولاسیون و کنسرسیوم پیش آمده بود. ایشان یک‌بار در خیابان حافظ مشاهده کرده بودند که یک خودروی مستشار آمریکایی به یک دوچرخه سوار ایرانی زده و باعث مرگ این ایرانی شده بود. ایشان به پلیس گفته بودند: چرا ایشان را بازداشت نمی‌کنید؟ پلیس اعلام کرده بود که ایشان پلاک آمریکایی دارند و بنده حق بازداشت ایشان را ندارم و این موضوع باعث ناراحتی بسیار شدید ایشان شده بود.

وی به خاطره‌ای از زمان نمایندگی پروفسور حسابی در مجلس سنا اشاره کرد و گفت: پدرم برایم تعریف کردند هنگامی‌که ایشان، سناتور بودند به شریف امامی گفته بودند علیه کنسرسیوم لایحه‌ای بنویسیم. در مجلس شریف امامی به من گفتند که شاه به همه پیغام دادند که اگر پست، مقام، ویلا یا ... می‌خواهید بگیرید و علیه آمریکا صحبتی نکنید همه قبول کرده بودند. بنده به شریف امامی گفتم بیائید چون کاپیتولاسیون، عمومی‌تر است شما صحبت کنید و چون کنسرسیوم، فنی‌تر است بنده صحبت می‌کنم ایشان گفتند که شاه برای ما دو نفر که مخالفت کرده و پیشنهاد آنان را قبول نکردیم هم پیغام فرستاده‌اند و گفتند آنان قبول کردند که من نخست وزیر شوم و شما هم رئیس دانشگاه تهران یا وزیر فرهنگ شوید. بنده گفتم آقای شریف امامی، مردم به ما رای دادند که به آنان خدمت کنیم نه خیانت، و ایشان در را کوبیده و بیرون رفتند.

فرزند بنیانگذار فیزیک دانشگاهی در ایران ادامه داد: ایشان به هیئت‌رئیسه اعلام کردند که من می‌خواهم علیه کاپیتولاسیون و کنسرسیوم صحبت کنم. بعد از چند روز اتومبیل ما در خیابان ولیعصر منفجر شد. در آن حادثه خواهرم دچار سوختگی شدید شد بینی مادرم و چهار دنده پدرم شکست.

حسابی گفت: ما در بیمارستان بستری شدیم و ایشان با دنده شکسته سخنان مربوط علیه لایحه کاپیتولاسیون را نوشتند و در روزی که باید نطق خود را ارائه می‌دادند شاگردان پدرم، ایشان را روی برانکارد قرار داده و به مجلس سنا بردند و ایشان نطق خود را به دکتر لسانی دادند که قرائت کنند. بعد از این واقعه، ایشان از مجلس اخراج شده و ما شش ماه به اصفهان تبعید شدیم.

منبع:فرهنگ نیوز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد