ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
گلچین مراسم شب سیزدهم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
مراسم مناجات شب سیزدهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سیدمهدی میرباقری و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه 183 نهج البلاغه پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای مجیر و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج ابوالفضل بختیاری به پایان رسید.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی میرباقری در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان 94 مسجد ارک بعد از صلوات بر حضرت محمد و آله و دعا برای فرج امام زمان و پیروزی قطعی مسلمانان یمن از این قرار بود.
- آمدن ما در این دنیا برای پیدا کردن قابلیت شناخت خداوند است تا از این طریق عبد و بنده خداوند شویم.
- در علل الشرایع از امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل است انسان از عالم نورانی و مصفا ارواح به این عالم مادی هبوط کرد تا پی به فقر و نیاز دائمی خود ببرد و غنای ذاتی پروردگار را درک کند تا در قرب الهی فرصتی پدیدار شود برای رشد قابلیت جاودان شدن.
- "أَوَلَمْ نُعَمِّرْکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ" (سوره فاطر آیه 37) به شما به اندازه اهل تذکر زمان برای عبرت گرفتن دادیم! آمدن انبیاء و بعد از آن امامان نعماتی است که حجت را برای انسانها تمام میدارد. برخورداری از این نعمت مسئولیت میآورد و باعث پرسش و بازخواست از سوی خداوند میشود.
- ابتلاء به لهو باعث غفلت انسان از بندگی میشود این غفلت را قرآن تکاثر تابیر فرمودند یعنی تکاثر در بندگی و کثرت مشغولیتها باعث غفلت از معرفت و بندگی خداوند میشود "أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ" (سوره تکاثر آیه 1و2) تفاخر دنیا شما را به خود مشغول داشته * تا زمانی که قبرها را رویت کنید.
- رسیدن به امام و معرفت به او یعنی وارد شدن به بیت النور خداوند "فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ" (سوره نور آیه 36) آن نور در خانه هایی است که خدا رخصت داد ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود.
- "ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ" (سوره تکاثر آیه 8) در آن روز شما از نعمات باز خواست میشوید، سوالات تشریحی زیادی ممکن است از ما در قیامت شود ولی یک سوال جان کلام است و آن این است که با امام زمان خود چه کردید؟ ابوموسی اشعری در رکاب امیرالمومنین در صفین به جای شمشیر زدن خطم قرآن میکرد! این نماز خواندنها و قرآن خواندنها اگر به امام کمک نکند به چه کار میآید؟ "إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ" (سوره غاشیه آیه 25و26) هرآینه باز گشت شما به سوی ماست، آنگاه حسابتان با ما است! حساب امام زمانت جدا از حساب خداوند است؟
- برای رسیدن به خداوند و پیامبر باید اول به امام برسیم، مومن با نور امام و امام با نور پیامبر شناخته میشود. "وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى" (سوره انفال آیه 17) تیری رها نشد تا پیامبر تیر رها نمود و در واقع خداوند تیر را رها کرده بود! این پیامبر و امام که تیر رها شدن در ید قدرت آنها و در راستای اذن الهی است ایشان هم شفیع روز قیامت هستند!
- امام و پیامبر از لحظه اول حیات و تا به آخرین لحظه موت و بعد از آن برانسان اشراف دارند همانگونه که در دعای جامعه کبیره میخوانیم "أَرْوَاحُکُمْ فِی الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُکُمْ فِی النُّفُوسِ وَ آثَارُکُمْ فِی الْآثَارِ وَ قُبُورُ" و با تاکیدی دیگر در قرآن و دعای ندبه این چنین تاکید میشود "آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ" نشانه ای از خداوند نازل شده پیامبر منذر مردم است و برای هر قومی هدایتگری فرستاده شده است!
- مست می بیدار گردد نیمه شب مست ساقی روز محشر بامداد
"یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ" (سوره حج آیه 1) از پروردگار خود پروا کنید، چرا که زلزله رستاخیز امرى هولناک است! بعضی همانطورکه مشغول دنیا هستند متوجه گذر آن نمیشوند ولی عده ای برای متوجه سختی و هولناکی جهنم نیستند!
- حاصل بحث این است باید به امام زمان رسید و الا عبادات به درد کسی نمیخورد باید یار امام زمان شویم.
بیانات حاج منصور ارضی در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان مسجد ارک تهران
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها
میخواهید چه کنید؟ بین دو طبق آتش و بین سنگهای گداخته و در مجاورت شیطان؟
عرض کردیم که آقا امیرالمومنین علیه السلام وصف جهنم و بهشت را اول برای متقین و بعد دیگران بیان میکند. در خطبهی 183 تا به اینجا رسیدیم که "فَکَیْفَ إِذَا کَانَ بَیْنَ طَابَقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَانٍ" چگونه خواهی بود هنگامی که در میان دو طبق از آتش در کنار سنگهای گداخته در مجاورت شیطان قرار میگیری؟ پس یک درس به ما میدهد و یاد میگیریم یقینا جهنم، اول جایگاهی است که برای شیطان است و نفر اول است، حالا اگر ما مواظبت نکنیم باید مجاورت شیطان را قبول کنیم، سنگهای گداخته، طبق آتش. هر کسی باید امامش را بشناسد چون بعضیها خیلی راحت میگویند ما که نمیتوانیم امیرالمومنین علیه السلام را بشناسیم، قرار نیست که به اندازهی خودش بشناسی، هرکسی خلق شده مخصوصا شیعیان، اولین مقامی که به ایشان دادند "وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَیَتِکُمْ طیِباً لِخَلْقِنَا" اگر این "طیِباً لِخَلْقِنَا" درست باشد، که درست است ما درست نمیفهمیم، پس ما یک راهی به شناخت آقا امیرالمونین علیه السلام داریم، اندازهی ظرف خودمان، پس به اندازهی ظرفت باید بشناسی، از کلماتش از تاریخش از فضائلش از مناقبش از زندگی و سیرهی او. حضرت میفرمایند شما بگویید که میخواهید چه کنید؟ بین دو طبق آتش و بین سنگهای گداخته و در مجاورت شیطان؟
شیطان در مقابل خدا تکبر کرد و نابود شد.
شما وقتی روزه میگیری اگر حواست باشد میگویی خدایا میخواهی بامن چه کنی؟ بنده برای خدا باید زبان تملق داشته باشد، اگر نداشته باشد متکبر است. برای چی باید قربان صدقه خدا بروم و از او خواهش و تمنا کنم؟ این دستور است اگر نباشد یعنی القای شیطان که باید در مقابل خدا تکبر کنی، خود شیطان هم این کار را کرد، شیطان در مقابل خدا فقط تکبر کرد و در نتیجه نابود شد. هیچ کسی به اندازهی شیطان ثروتمند نیست، عمر طولانی، هرکسی را هم بخواهد اذیت کند میتواند، قدرت را ببین، یک وقتی ثروت را فقط در مال میبینی و یک وقتی در قدرت. در زمان ما هم به همین دلیل دو رهبر بزرگوار ما اعمال آمریکا و انصارش را به شیطان تشبیه کردند و شیطان بزرگ نامیدند. شب سیزدهم است، چشم باز کنی ماه رمضان تمام شده و باید حسرت بخوری و تازه مانده ای چه کنی، البته برای آن هم دستور داری، آن هم وقتی نماز میخوانی تمام وسایلی که حواست را پرت میکند را قطع کن، این یعنی انقطاع.
حضرت میفرماید از خدا بترس و کسی هم که از خدا بترسد دیگر از کسی نمیترسد.
"فَاللَّهَ اَللَّهَ مَعْشَرَ اَلْعِبَادِ" چرا حضرت این گونه بیان کرده اند؟ ای بندگان از خدا بترسید، تقوا را ببینید به چه مرحله ای رسانده، این قدرت امام است، این امام شناسی میخواهد، ببین امام قدرتش این است که تو را میبرد در جهنم بدون اینکه برای تو اتفاقی بیفتد و نشانت میدهد، در قبر میبرد نشان میدهد و برمی گرداند، لطمه ای هم به تو نمیخورد. حضرت تو را میبرد در جهنم میفرمایند خیال کن الان تو اینجایی پس از خدا بترس و برمی گرداندت، انگار تو به خدا گفتی به من یک فرصت دوباره بده، به قول بزرگان دین میگویند وقتی شما در نماز سجدهی اول را میروی انگار درون خاک رفتی، آنجا گریه میکنی "رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً" میگویی من را برگردان، تو را برمی گرداند، میگوید حالا که از سجدهی اول برگرداندمت و نمردی بهترین کار این است که استغفار کنی و دوباره به سجده برو، این قدرت امام است. حالا حضرت ما را میبرد در جهنم و میفرمایند فهمیدی آنجا چه خبر است؟ از خدا بترس و کسی هم که از خدا بترسد دیگر از کسی نمیترسد.
گریه میکند میگوید انگشتی که میخواهد محبت علی علیه السلام را از من بگیرد میسوزانم.
"وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِی اَلصِّحَّةِ" انگار آقا الان دارند به همهی ما بیان میکنند، در مدینه و کوفه که مردم به حرفش گوش نمیکردند، روایت است مثل فردایی وقتی بالای منبر خطبه میخواند فقط بچه هایش گوش میکردند، بقیه گیج بودند، فرمود حسن جان چند روز از ماه رمضان گذشته است؟ فرمود سیزده روز، حسین جان چند روز از ماه رمضان مانده؟ فرمود هفده روز، بعد حضرت محاسنش را در دست گرفت و به زبان ما فرمود ای خدا کی این محاسن به خون سرم خضاب میشود؟ هر لحظه منتظر شهادت و مرگ است، امام علیه السلام دارد به ما درس میدهد، خودش هم در آن حال است، خودش هم به درگاه خدا زار میزند که ابودردا که از شیعیان خاص بود میگوید شب هنگام در نخلستان صدای فریادی شنیدم، دویدم گفتم چه کسی بود که فریاد زد و مرد، آمدم بالا سرش دیدم امیرالمومنین علیه السلام است، به حضرت گفت فکر کردم از دنیا رفته اید. اهل بیت علیهم السلام این گونه با خدا صحبت میکردند. ابودردا هم خودش و هم دخترش از عاشقان بودند، معاویه لعن الله علیه برای ابودردا عسل فرستاد، خودش در خانه نبود، بچه اش انگشتش را به عسل زد و میخواست کمی از آن را بخورد که ابودردا رسید، و داستان را برایش تعریف کردند، ابودردا گفت از این عسل نخورید، معاویه لعن الله علیه میخواهد عشق علی علیه السلام را از دل شما بیرون کند، چند لحظهی بعد امیرالمومنین علیه السلام به خانه اش آمد، گفت برو دخترت را دریاب که انگشتش را بر روی شمع گرفته و دارد میسوزاند، گریه میکند میگوید انگشتی که میخواهد محبت علی علیه السلام را از من بگیرد میسوزانم. حضرت دست سوختهی دختر را همان لحظه شفا داد.
بیمار شوی و روبه قبله شوی دیگر کاری نمیتوانی بکنی، قبل از اینکه بیمار شوید کار کنید.
"وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِی اَلصِّحَّةِ" اکنون که بدنتان سالم و تندرستید روزه بگیرید، تلاش و کوشش کنید در راه خدا، یک مقداری قرآن بخوانید، ببینید به کدام رکن از فروع دین عمل نکرده اید، کدام ضروریات دین را عمل نکرده اید، اگر در مورد حجاب است به خواهر و مادرتان با محبت تذکر دهید، تا حالا شده با مادر و خواهرت با مهربانی حرف بزنی؟ "وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِی اَلصِّحَّةِ قَبْلَ اَلسُّقْمِ" الان که سالمی روزه ات را بگیر از ترس خدا، جلوی زبان، دل، شهوت و چشمت را بگیر، خمست را پرداخت کن. خلاصه کار و کوشش کنید برای رضای خدا تا بیمار نشده اید، بیمار شوی و روبه قبله شوی دیگر کاری نمیتوانی بکنی، قبل از اینکه بیمار شوید کار کنید. خدایا ما مولایمان را نمیشناسیم حتی به اندازه ظرفی که به ما دادی به ما شناخت بده، روزیمان که میرسد و سوال ندارد اما نعمت امیرالمومنین علیه السلام را که سوال از ما میکنی را در دنیا به ما نشان بده تا عمل به ولایت بکنیم. آنی تو که حال دل نالان دانی// احوال دل شکسته بالان دانی.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
لطف بی حد کریمان قابل توضیح نیست
رِغبَت آنان به مهمان قابل توضیح نیست
با لباس مندرس در میهمانی خدا
هم نشینی پیش سلطان قابل توضیح نیست
وقتی از هر قطرهی دریا ندامت میچکد
گریهی عبد پشیمان قابل توضیح نیست
باهزاران توبه و لطف خدای مهربان
کج روی در عهد و پیمان قابل توضیح نیست
معصیت هایی که کردم را تومیدانی و من
گفتنش براین و برآن قابل توضیح نیست
سینهی غرق گناهم از دعا سودی نبرد
رویش گل در بیابان قابل توضیح نیست
من ضمانت نامه از مشهد برایت آورم
لطف آقای خراسان قابل توضیح نیست
اینکه خاکم شد نجف برهیچ کس مربوط نیست
پاکی سگ در نمکدان قابل توضیح نیست
صبح، قرآن خواندم ودر فکر این رفتم که وای
کربلا، سرنیزه، قرآن قابل توضیح نیست
هرکه باهرچه به دستش داشت او را زجر داد
قتل صبر صید بی جان قابل توضیح نیست
بانویی که بود عنان مرکبش دست حسین
رفتنش با نیزه داران قابل توضیح نیست
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir