بیانات رهبری انقلاب در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز به مناسبت عید سعید قربان، در سخنرانی زندهی تلویزیونی با ملت شریف ایران سخن گفتند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن بیانات رهبر انقلاب را در این صفحه منتشر میکند. این متن در حال تکمیل است.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة اللّه فی الارضین.
عید سعید قربان را ــ که یکی از خاطرههای بزرگ تاریخی همهی متدیّنین جهان است ــ تبریک عرض میکنم به ملّت عزیز ایران و به همهی مسلمانان و به پیروان ادیان ابراهیمی.
دههی اوّل ذیحجّه، دههی خاطرههای آموزنده و دههی تضرّع و انابهی الیاللّه
خاطرهی روز عید قربان، خاطرهی بزرگی است؛ اساساً دههی اوّل ذیحجّه، دههی خاطرهها است. در ماه ذیحجّه، هر دههای یک خصوصیّتی دارد؛ دههی اوّل، هم دههی خاطرههای پُرشکوه و مهم و آموزنده است و هم دههی تضرّع و توجّه و انابهی الیاللّه است. خاطرهها از خاطرات مربوط به حضرت موسیٰ (علیه السّلام) شروع میشود که مسئلهی «وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة»(۱) [است که] چهل شب میعاد حضرت موسیٰ با پروردگار عالم در کوه طور یا همان میقاتی که بود طول کشیده؛ که در تفسیر هست که این چهل شب از اوّلِ شبِ اوّل ذیقعده است تا شب عید قربان. و اوّل، قرار سی شب است، بعد ده شب اضافه میشود که همین ده شب ذیحجّه است؛ که این [موضوع]، اهمّیّت این شبها را نشان میدهد.
رنجهای حضرت موسیٰ در این خاطرات مشخّص است. خب زحمات فراوان حضرت موسیٰ (علیه السّلام) در مصر، درگیری با فرعون و مشکلات عجیب و غریبی که بعد از برگشتن از مدیَن تا بیرون آمدن از مصر برای این بزرگوار پیش آمد ــ در رابطهی با فرعون، در رابطهی با بنیاسرائیل، در رابطهی با سَحَره و دیگران ــ و بعد از آن معجزهی عظیمی که اتّفاق افتاد، که دریا شکافته شد و دشمنِ بنیاسرائیل با همهی نیروهایش جلوی چشم آنها غرق شد، خب این دیگر باید یک ایمان ثابت مستقرّی را در بنیاسرائیل به وجود میآورد؛ [ولی] این جوری نشد. اوّل که گفتند «اِجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَة»،(۲) که دنبال شرک و بتپرستی و مانند[بودند و] اینها دلشان پَر زد برای بتپرستی ــ این اوّل کار بود ــ بعد هم که قضیّهی گوساله [بود] که این ظاهراً مربوط به همین چهل روز است؛ که این بزرگوار وقتی که از میعاد برگشت، دید که اوضاع دگرگون شده و ملّت برگشتند.
چه رنج بزرگی است برای یک پیغمبر، یک داعیِ الیاللّه، با این همه زحمت عدّهای را در راه خدا به راه بیندازد و ایمان به اینها تلقین بکند، بعد به یک چیز جزئی اینها از این ایمان برگردند! که در قرآن دارد «وَاَلقَی الاَلواحَ وَاَخَذَ بِرَأسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ اِلَیه»،(۳) حضرت این وضع را که دیدند، بشدّت خشمگین، ناراحت، متأسّف شدند، که در قرآن حدّاقل دو جا به این [موضوع] اشاره شده است، که «لا تَکونوا کَالَّذینَ آذَوا موسىٰ»؛(۴) آزار بنیاسرائیل به حضرت موسیٰ در اینجا ذکر شده؛ یک جا هم در سورهی صف است که «قالَ موسىٰ لِقَومِهِ یا قَومِ لِمَ تُؤذونَنی وَقَد تَعلَمونَ أَنّی رَسولُ اللَّهِ إِلَیکُم»؛(۵) این نشاندهندهی آن است که اذیّت و آزار بنیاسرائیل به حضرت موسیٰ خیلی بزرگ بوده؛ این ده شب خاطرهی این واقعات(۶) مهمّ تاریخی است و به ما نشان میدهد که حرکت در راه حق با وجود معجزاتی مثل معجزات موسیٰ چقدر مشکلات دارد و چطور باید با این مشکلات مواجه شد و صبر کرد، که این یک خاطره است. بعد مسئلهی روز عرفه است که روز دعا و توسّل و توجّه و اوج توجّه به خدا است که در روایت از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که ایشان فرمودند پدرم، یعنی حضرت باقر، در روز عرفه در عرفات در هوای داغِ آنجا روزه میگرفتند ــ که لابد روزهی نذری بوده است ــ و دعا میخواندند و تضرّع میکردند و گریه میکردند در آن هوای داغ کذایی. دعای امام حسین (علیه السّلام) هم که خب روشن است و دعای صحیفهی سجّادیّه هم که دعای فوقالعادهای است. اینها مربوط به روز عرفه است. امیدواریم ملّت عزیز ما دیروز را که عرفه بود، حظّ وافر برده باشند و انشاءاللّه همهی دعاهایتان مستجاب باشد.
بعد نوبت میرسد به روز عید قربان، این قربانی شگفتانگیز و شگفتیساز در تاریخ که بینظیر است. حضرت ابراهیم مأمور میشود که نوجوان خودش را به دست خودش به قتل برساند ــ امر الهی است، آزمایش الهی است ــ آن هم فرزندی که سالهای متمادی از وجود او محروم بوده و در پیری اَلحَمدُ لِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَى الکِبَرِ إِسماعیلَ وَإِسحاق؛(۷) خدای متعال این بچّه را به حضرت ابراهیم داده بود و خب پیدا است چقدر انسان به فرزندِ اواخر عمر و دوران پیری دلبسته است. به این فرزند که حالا «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ»(۸) ــ یک جوانی و یا نوجوانی شده ــ گفت میخواهم تو را به قتل برسانم، این دستور خدا است. آن جوان هم گفت: یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرین.(۹) ببینید اینها حوادث عجیب تاریخ دین، تاریخ دینداری، تاریخ ایمان، تاریخ اسلام است. ما در گذشتهی خودمان، در سابقهی دینداری خودمان اینها را داریم، که پدرِ پیر حاضر است جوان خودش را به دست خودش به خاطر دستور خداوند قربانی کند و جوان هم با کمال میل و طوع و رغبت میگوید: اِفْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرین؛ خواهی دید که من تحمّل میکنم. این هم خاطرهی عید قربان است که خب این دههی اوّل، دههی این جور خاطرههای شکوهمند و پُرمعنا و راهنماییکننده است.
دههی دوّم و سوّم ذیحجّه؛ یادآوری برتری جایگاه ولایت
دههی دوّم ذیحجّه، دههی ولایت است و مسئلهی غدیر که در روایت هست که «ما نودیَ اَحَدٌ بِشَیءٍ مِثلُ ما نودیَ بِوِلایه؛ از همهی احکام الهی، این ولایت جایگاه برتری دارد، چون تأمینکننده و تضمینکنندهی همهی احکام الهی است که خب ماجرای غدیر و آن داستان بسیار مهم [بیانگر آن است].
دههی سوّم هم باز دههای است که در آن هم حوادث مهمّی وجود دارد؛ از جمله و شاید مهمترینش داستان مباهله است که آنجا هم مسئله، مسئلهی توحید است؛ یعنی بحث پیغمبر با مسیحیان آن روز، نصارای نجران که به مباهله منتهی شد، بحث دربارهی حضرت عیسیٰ بود که حضرت میفرمودند حضرت عیسیٰ بندهی خدا و پیغمبر خدا است، آنها چیزهای دیگری میگفتند؛ قرار شد مباهله کنند که بعد در قضایای مباهله که معروف است و شنیدهاید آنها مجبور شدند عقبنشینی کنند.
خب امیدواریم انشاءاللّه که این روز بر شما مبارک باشد؛ این دهه را با مبارکی گذرانده باشید و دو دههی بعد ذیحجّه را هم انشاءاللّه آن چنان که رضای الهی است و آن چنان که خوشبختی ملّت عزیز ما است بگذرانیم.
دلیل محرومیّت اینجانب از دیدارهای مردمی
خب یکی از دلخوشیهای بنده، همیشه در طول این سالهای متمادی، دیدارهای با مردم بوده؛ یکی از دلبستگیهای اینجانب و حوادث پُرجاذبه برای من، دیدار با مردم بوده که یک چیزی بشنوم، یک چیزی بگویم و با طبقات مختلف مردم دیدار کنیم؛ این دشمن حقیر و خطیر یعنی ویروس کرونا ــ که هم خیلی حقیر و صغیر است، هم خیلی خطرناک و خطیر است ــ مانع شده است؛ و این را هم مثل خیلی از دلبستگیهای دیگر، از ما گرفته. قرار بود ما به خاطر محرومیّت از دیدار مردم، [به جای] این برنامهای که الان داریم، با خدمتگزاران وادی سلامت و کمک مؤمنانه و مانند اینها دیدار تصویری داشته باشیم؛ که تعدادی از آنها طبعاً در یک جایی باید جمع میشدند. بعد گفتند که مصوّبهی ستاد ملّی کرونا این است که بیش از ده نفر جمع نشوند؛ آن را هم ما تعطیل کردیم به خاطر این [مصوّبه]، و تبدیل شد به این دیدار امروز که به شکل دورادور با شما مردم عزیز صحبت میکنیم.
ایثارگری مثالزدنیِ ملّت ایران در بلایای طبیعی و دفاع مقدّس، و این ابتلاء همگانی اخیر
چند موضوع را من مطرح میکنم. موضوع اوّل، همین مسئلهی خدمت و کارهای بزرگی است که در واقع، مجاهدان سلامت و خدمت امروز دارند انجام میدهند و باید انشاءاللّه ادامه پیدا کند. خب امروز همهی دنیا با یک ابتلاء همگانی مواجهند؛ یعنی مخصوص جای خاصّی نیست؛ امروز همهی دنیا، همهی کرهی زمین تقریباً مبتلا به این حادثهاند؛ بعضی کمتر، بعضی شدیدتر؛ و شاید در بسیاری از جاها هم افرادی از آحاد مردم هستند که به گرفتارها و مبتلایان و مانند اینها کمکهایی میکنند، کم و بیش یک جاهایی کمکهایی هست لکن هیچ جا گمان نمیکنم مثل کشور ما، مثل ایران عزیز ما باشد که تعداد کسانی که داوطلبانه به یک چنین کمکهایی اقبال میکنند، این همه زیاد باشد؛ بنده سراغ ندارم و نشنیدهام و گزارشی ندارم از اینکه در جایی از کشوری از کشورهای دنیا این همه تحرّک مردمی و پشتیبانیهای مردمی وجود داشته باشد؛ که این از خصوصیّات ملّت ما در ایثارگری است؛ هم در بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله و امثال اینها، هم در بلایای غیر طبیعی مثل تحمیل جنگ. در هشت سال دفاع مقدّس همین حرکت عظیم ایثارگرانهی مردمی بود که این حماسهی بزرگ را به وجود آورد و جبههها را به آن شکل آراست که تا آخر در تاریخ ما یک دوران برجستهای است. امروز هم همین جور است؛ در همین قضیّه مشاهده شد. خب مجموعههای درمانی صفوف مقدّم بودند؛ پزشکان و پرستاران و بقیّهی عوامل درمانی واقعاً فداکاری کردند که دیگر زبان قاصر است از اینکه بخواهد اهمّیّت فداکاری اینها را بیان کند.
...
۱) سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۴۲؛ «و با موسىٰ، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با دَه شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معیّنِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد ...»
۲) سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۳۸؛ «... همان گونه که براى آنان خدایانى است، براى ما [نیز] خدایى قرار ده ...»
۳) سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۵۰؛ «... و الواح را افکند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید ...»
۴) سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۶۹؛ «... مانند کسانى مباشید که موسى را [با اتهام خود] آزار دادند ...»
۵) سورهی صف، بخشی از آیهی ۵؛ «... «اى قوم من، چرا آزارم مىدهید، با اینکه مىدانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟ ...»
۶) وقایع
۷) سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۳۹؛ «سپاس خداى را که با وجود سالخوردگى، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید ...»
۸) سورهی صافات، بخشی از آیهی ۱۰۲؛ « وقتى با او به جایگاه «سَعْى» رسید ...»
۹) سورهی صافات، بخشی از آیهی ۱۰۲؛ «... اى پدر من! آنچه را مأمورى بکن؛ انشاءاللّه مرا از شکیبایان خواهى یافت.»