گلچین مراسم شب سوم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
بیانات رهبری در محفل انس با قرآن
بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)
خیلی متشکّریم از برادران عزیز و حقیقتاً امروز استفاده کردیم؛ جلسه جلسهی بسیار خوب، متنوّع، شیوا، زیبا، پرمغز [است]؛ الحمدلله. اینکه میبینم بحمدالله هر سالی، نشانههای پیشرفت در امر تلاوت قرآن، در بین جوانهای ما، در بین مردم ما مشهود است بنده را عمیقاً خرسند میکند؛ خدا را سپاسگزاریم. امروز هم بحمدالله به برکت این تلاوتهای بسیار خوب، جلسهی پر مغز و پرمعنا و با حالی بود بخصوص با تذکّری که این مجری خوشذوقِ خوشسخن ما دادند در مورد اهداء ثواب این تلاوتها و آنچه امروز در این جلسه گذشت به ارواح طیّبهی شهدای اخیری که در تهران تشییع شدند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با لحن خوب و با آداب و رسوم تلاوت، مقدّمهای است برای نفوذ مفاهیم قرآن در دلها. اگر این فایده را [از آن] بگیریم و به تلاوت قرآن بهعنوان یک خوش صدایی و یک آوازهخوانی فقط نگاه کنیم، مطمئنّاً از این رتبهی والا سقوط خواهد کرد. اینهمه تأکید بر اینکه قرآن را با صوت خوش بخوانند و با آداب بخوانند و با الحان مطلوب بخوانند، برای این است که مفاهیم قرآن در دلها اثر کند، با قرآن انس بگیریم، به رنگ قرآن و به خُلق قرآن و به شکل قرآن در بیاییم. اگر این مقصود است، پس یک شرایطی دارد، یک آدابی دارد. اوّلین ادب، این است که خوانندهی قرآن و تلاوتگر قرآن، با اذعان به قرآن، با باور مفاهیم قرآن، باورِ آن مفاهیمی که دارد تلاوت میکند، تلاوت کند. اگر ندانیم چه داریم میخوانیم، مفهوم را درک نکنیم، در عمق جانمان اثر نداشته باشد، [آن وقت] تأثیر تلاوتمان بر روی دیگران و بر روی خودمان کم خواهد بود؛ این شرط اوّل است.
من خواهشم از قرّاء محترم و اساتید و خوانندگان قرآن، این است که به این نکته توجّه کنند؛ آن آیاتی را که میخواهند تلاوت بکنند، این آیات را در ذهنشان مرور کنند، در آنها تدبّر کنند، اعماق این مفاهیم را بدرستی در دل خود و در باور خود ثبت کنند؛ با این روحیّه، با این زمینه، با این آمادگی تلاوت کنند؛ این تلاوت تا اعماق جان مخاطب اثر خواهد کرد. البتّه تا امروز، شما خیلی پیش رفتید؛ بنده سالهای متمادی است که سِیر حرکت قرآن را در کشور دارم مشاهده میکنم؛ امروز جوانهای ما خیلی خوب پیش رفتند؛ قرّاء ما، اساتید ما، حقّاً و انصافاً خیلی خوبند؛ لکن جا برای تأثیرگذاریِ بیشتر هنوز زیاد است.
من دو سه نکته را یادداشت کردم. یکی این است که شما میخواهید با تلاوتتان، مفاهیم قرآنی را به مستمع القاء کنید. درست است که غالب مستمعین شما عربی و زبان قرآن را نمیدانند، امّا معجزهی قرآن این است که اگر با همین وضعیّت هم - درحالیکه آنها نمیدانند - این آیات را با عمق جان و با شرایط القاء کنید. مفاهیم ولو بهنحو اجمال به ذهنها منتقل خواهد شد. خب، این طبعاً شرایطی دارد. بنده میشنوم تلاوتهایی را که پخش میکنند در رادیوی تلاوت - که فرصت خوبی است، امکان خوبی است برای شنیدن تلاوتها - و میشنوم آنچه را اساتید ما، قرّاء خوب ما میخوانند. خب، انصافاً از لحاظ صوت خوش، قرّاء ما خیلی خوبند، برجستهاند. این را قرّاء بیگانه تصدیق کردهاند و تصدیق میکنند؛ شنفتهایم از آنها که اصوات ایرانی را تمجید میکنند. بعضی از اصوات شما انصافاً اصوات خوشذات، خوشجنس و دارای شرایط خوبِ یک صدای برجسته است که این را باید همراه کرد با شرایط تلاوت.
یکی از شرایط تلاوت این است که این آیهی قرآن را که تلاوت میکنید، بر روی نکاتی که در حال عادی اگر بخواهید آن را تفهیم کنید، روی آن تکیه میکنید، بر روی این نقاط حتماً تکیه کنید. اگر بخواهم تشبیهی بکنم، به این آقایان مدّاحی که شعر فارسی را میخوانند، میبینید هر کلمهای را، هر مقصودی را که از یک جملهای یا از یک کلمهای یا از یک فِقرهای مطلوب است، جوری ادا میکنند که آن مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند. در حرف زدن عادی هم همینجور است. به شکل عادی هم که شما صحبت میکنید، آن کلماتی را که مفاهیم آنها از نظر شما یک برجستگی دارد - کلمات حامل آن مفاهیم را - با تکیهی خاص ادا میکنید؛ قرآن را اینجوری باید بخوانید؛ بر روی کلمات خاص تکیه کنید؛ جملات و فقرات را آنچنانکه مضمون و معنای آن در ذهن مخاطب بنشیند ادا کنید؛ تعبیر خوب، ادای خوب. گاهی لازم است برای اینکه مطلب در ذهن مخاطب مستقر بشود، آن جمله تکرار بشود؛ این تکرار را بکنید. بنده شاید چند سال قبل از این در همین جلسه انتقاد کردم از کسانی که زیادی آیات را تکرار میکنند. میخواهم عرض بکنم یک جاهایی تکرار لازم است، حتمی است. با یک بار خواندن، معنا منعکس نمیشود و باید آن را تکرار کرد؛ دو بار، سه بار، گاهى آیه را باید تکرار کرد، گاهى دو آیه و سه آیه را باید تکرار کرد. مقصودم این نیست که در این زمینه افراط انجام بگیرد. بعضى از خوانندههاى قرّاء مصرى را دیدیم در این زمینه افراط میکنند؛ تأثیر منفى دارد. افراط منظورم نیست؛ اینکه ما ده بار یا هشت بار یک چیزى را تکرار کنیم، این مطلوب نیست. حالا شاید در آوازهخوانىهاى عربى این کار معمول است امّا در قرآنخوانى این کار مطلوب نیست. امّا تکرار به قدرى که این مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند، لازم است. گاهى اوقات انسان احساس میکند که قارى مثل اینکه همینطور یک کتابى را گرفته و دارد میخواند، عبارت را میخواند و دنبال میکند؛ این خوب نیست؛ مطلوب نیست. شما باید مفهوم را منتقل کنید و منعکس کنید به ذهن مخاطب؛ این گاهى با تکرار است، گاهى با تکیه است، گاهى با تکیهى بر روى یک جمله است، گاهى تکیهى یک کلمه است؛ این کار باید انجام بگیرد. یک نکتهی دیگری که مورد توجّه باید قرار بگیرد، رعایت موازین لحن است. البتّه این الحان عربی، الحان قرآنی برای مردم ما و خوانندگان ما بیگانه است، اینها الحان مأنوسی نیست. لذا شما میبینید شعر فارسی را که میخواند، با آهنگ متناسب خودش میخواند؛ اگر همین آدم بخواهد یک شعر عربی را یا یک جملهی عربی را بخواند، ممکن است نتواند آهنگ مناسب را انتخاب بکند؛ [چون] این الحان بیگانه است برای ما؛ الحان آشنا و مأنوسی نیست؛ مثل الحان فارسی و آهنگهای فارسی نیست. لکن الحان قرآنی به خاطر تکرار در بین اهل قرآن و اهل تلاوت یواش یواش مأنوس شده و [مردم] آشنا شدند؛ این الحان را درست باید ادا کرد. بنده گاهی میشنوم خوانندهای تلاوتهایی را با صدای خوش، با صدای بسیار خوب، صدایی که هم جنس خوبی دارد، هم قوّت خوبی دارد، هم کشش و قدرت تحریر خوبی دارد، یک آیهای را میخواند منتها لحن را رعایت نمیکند؛ رعایت لحن کلام، یعنی آن نظم آهنگ، آن چیزی که تلاوت شما بر اساس آن است، [لازم است]؛ قرآن را به طور معمولی نمیخوانید، با آهنگ میخوانید. شاید در همهی ادیان - حالا تا آنجایی که بنده در بعضی ادیان توحیدی و حتّی ادیان غیرتوحیدی دیدم - متون مقدّس را با آهنگ میخوانند؛ این را ما از نزدیک مشاهده کردیم. پس تلاوت را با آهنگ میخوانید، این آهنگ بایستی درست ادا بشود. لحن بایستی با موازین خودش ادا بشود، والّا اگر رعایت نشد، مطمئنّاً آن اثر مطلوب را نخواهد بخشید؛ گاهی اثر عکس میبخشد.
یک نکتهای را من عرض بکنم؛ شما همه تقریباً قرّاء هستید که اینجا تشریف دارید؛ یکی از چیزهایی که رایج شده است در بین قرّاء عرب - این مصریها و دیگران - و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهمیّت دادن به نفَس بلند است. من نمیفهمم وجه این کار چیست؛ هیچ لزومی ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهی آیات را به همدیگر وصل کنیم بهخاطر اینکه نفَس میخواهیم بدهیم؛ به نظر من هیچ لزومی ندارد. یک وقتی لازم است و ادای مفهوم آیه متوقّف به این است که با یک نفَس خوانده بشود، خب بله، این کار را بکنند والّا زیبایی تلاوت و تأثیرگذاری تلاوت بههیچوجه وابسته به نفَس بلند نیست؛ که حالا بعضی از قرّاء معروف مصری هنرشان در این است که با نفَس بلند [بخوانند]؛ مستمعین هم عوامانه وقتی با نفَس بلند میخوانند، بیشتر تشویق میکنند و الله، الله میگویند. به نظر من، هم کار این [قاری] غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بین قرّاء خوب مصری، قرّاء برجستهی مصری کسی یا کسانی را داریم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خیلی خوب است، هم تأثیرگذاریشان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعی. شما میدانید نفسش کوتاه است امّا درعینحال یکی از بهترین و اثرگذارترین تلاوتها - که انشاءالله خدای متعال ایشان و همهی قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند - از این مرد شنیده میشود. بنابراین من خواهش میکنم که آقایان در مسئلهی نفَس، خودشان را اذیت نکنند. افزودن همینطور، تکرار کلمات و آیات پشت سرِ هم هیچ لزومی ندارد. حالا چون وقت هم دیگر تمام شد و ظاهراً میخواهند اذان بگویند، این کلمه را هم عرض بکنم: خواهش میکنم در تشویق کردن و «الله الله» گفتن - که این هم تقلیدی است از عربها - حد را مراعات کنند. بعضیها بمجرّد اینکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع میکنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اینکه یکی از دنبالههای لازمِ خواندن او این است که این طرف بگوید «الله»! هیچ لزومی ندارد. یکوقت شما تحت تأثیر قرار میگیرید یا شدیداً زیبا میخواند یا شدیداً مؤثّر میخواند، بیاختیار حالا میخواهید تشویق کنید - تشویق قرآن هم طبق آنچه معمول عربها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن [هم] نیست؛ آهنگ معمولی را هم که میخوانند الله الله میگویند - این حالا اشکالی ندارد امّا اینکه بمجرّد اینکه قاری شروع کرد به خواندن و ما از اینجا بنا کنیم «الله الله»، هیچ لزومی ندارد. من خواهش میکنم خود شماها و در جلساتی که شماها استاد آن جلسات هستید و شرکت میکنید، سفارش کنید که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجایی که واقعاً طرف، خیلی خوب میخواند، خیلی زیبا میخواند، آنجا خب اشکالی ندارد تشویق کنند امّا اینکه از اوّل [طوری که] گاهی انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم»، بگویند «الله اکبر» [صحیح نیست]. امیدواریم که خداوند انشاءالله همهی شما را با قرآن محشور کند و دنیا و آخرتتان را به برکت قرآن آباد کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) این دیدار در اوّلین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظمله، جمعی از قاریان و گروههای جمعخوانی به تلاوت آیاتی از قرآن و مدح و ثنای پروردگار پرداختند.
گلچین مراسم شب دوم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
سبک رفتاری ائمه اطهار در ماه مبارک رمضان
«نهایت کوشش خودتان را بنمایید که در این ماه روزى ها تقسیم مى شوند، و سرآمد عمرها و اجلها نوشته مى شود و در آن شبى است که عمل در آن ماه از عمل هزار ماه برتر و افضل است.»
محفل انس با قرآن در حسینیه امام خمینی
خیلی متشکّریم از برادران عزیز و حقیقتاً امروز استفاده کردیم؛ جلسه جلسهی بسیار خوب، متنوّع، شیوا، زیبا، پرمغز [است]؛ الحمدلله. اینکه میبینم بحمدالله هر سالی، نشانههای پیشرفت در امر تلاوت قرآن، در بین جوانهای ما، در بین مردم ما مشهود است بنده را عمیقاً خرسند میکند؛ خدا را سپاسگزاریم. امروز هم بحمدالله به برکت این تلاوتهای بسیار خوب، جلسهی پر مغز و پرمعنا و با حالی بود بخصوص با تذکّری که این مجری خوشذوقِ خوشسخن ما دادند در مورد اهداء ثواب این تلاوتها و آنچه امروز در این جلسه گذشت به ارواح طیّبهی شهدای اخیری که در تهران تشییع شدند. تلاوت قرآن با صوت خوش و با لحن خوب و با آداب و رسوم تلاوت، مقدّمهای است برای نفوذ مفاهیم قرآن در دلها. اگر این فایده را [از آن] بگیریم و به تلاوت قرآن بهعنوان یک خوش صدایی و یک آوازهخوانی فقط نگاه کنیم، مطمئنّاً از این رتبهی والا سقوط خواهد کرد. اینهمه تأکید بر اینکه قرآن را با صوت خوش بخوانند و با آداب بخوانند و با الحان مطلوب بخوانند، برای این است که مفاهیم قرآن در دلها اثر کند، با قرآن انس بگیریم، به رنگ قرآن و به خُلق قرآن و به شکل قرآن در بیاییم. اگر این مقصود است، پس یک شرایطی دارد، یک آدابی دارد. اوّلین ادب، این است که خوانندهی قرآن و تلاوتگر قرآن، با اذعان به قرآن، با باور مفاهیم قرآن، باورِ آن مفاهیمی که دارد تلاوت میکند، تلاوت کند. اگر ندانیم چه داریم میخوانیم، مفهوم را درک نکنیم، در عمق جانمان اثر نداشته باشد، [آن وقت] تأثیر تلاوتمان بر روی دیگران و بر روی خودمان کم خواهد بود؛ این شرط اوّل است.
من خواهشم از قرّاء محترم و اساتید و خوانندگان قرآن، این است که به این نکته توجّه کنند؛ آن آیاتی را که میخواهند تلاوت بکنند، این آیات را در ذهنشان مرور کنند، در آنها تدبّر کنند، اعماق این مفاهیم را بدرستی در دل خود و در باور خود ثبت کنند؛ با این روحیّه، با این زمینه، با این آمادگی تلاوت کنند؛ این تلاوت تا اعماق جان مخاطب اثر خواهد کرد. البتّه تا امروز، شما خیلی پیش رفتید؛ بنده سالهای متمادی است که سِیر حرکت قرآن را در کشور دارم مشاهده میکنم؛ امروز جوانهای ما خیلی خوب پیش رفتند؛ قرّاء ما، اساتید، ما حقّاً و انصافاً خیلی خوبند؛ لکن جا برای تأثیرگذاریِ بیشتر هنوز زیاد است.
من دو سه نکته را یادداشت کردم. یکی این است که شما میخواهید با تلاوتتان، مفاهیم قرآنی را به مستمع القاء کنید. درست است که غالب مستمعین شما عربی و زبان قرآن را نمیدانند، امّا معجزهی قرآن این است که اگر با همین وضعیّت هم - درحالیکه آنها نمیدانند - این آیات را با عمق جان و با شرایط القاء کنید. مفاهیم ولو بهنحو اجمال به ذهنها منتقل خواهد شد. خب، این طبعاً شرایطی دارد. بنده میشنوم تلاوتهایی را که پخش میکنند در رادیوی تلاوت - که فرصت خوبی است، امکان خوبی است برای شنیدن تلاوتها - و میشنوم آنچه را اساتید ما، قرّاء خوب ما میخوانند. خب، انصافاً از لحاظ صوت خوش، قرّاء ما خیلی خوبند، برجستهاند. این را قرّاء بیگانه تصدیق کردهاند و تصدیق میکنند؛ شنفتهایم از آنها که اصوات ایرانی را تمجید میکنند. بعضی از اصوات شما انصافاً اصوات خوشذات، خوشجنس و دارای شرایط خوبِ یک صدای برجسته است که این را باید همراه کرد با شرایط تلاوت.
یکی از شرایط تلاوت این است که این آیهی قرآن را که تلاوت میکنید، بر روی نکاتی که در حال عادی اگر بخواهید آن را تفهیم کنید، روی آن تکیه میکنید، بر روی این نقاط حتماً تکیه کنید. اگر بخواهم تشبیهی بکنم، به این آقایان مدّاحی که شعر فارسی را میخوانند، میبینید هر کلمهای را، هر مقصودی را که از یک جملهای یا از یک کلمهای یا از یک فِقرهای مطلوب است، جوری ادا میکنند که آن مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند. در حرف زدن عادی هم همینجور است. به شکل عادی هم که شما صحبت میکنید، آن کلماتی را که مفاهیم آنها از نظر شما یک برجستگی دارد - کلمات حامل آن مفاهیم را - با تکیهی خاص ادا میکنید؛ قرآن را اینجوری باید بخوانید؛ بر روی کلمات خاص تکیه کنید؛ جملات و فقرات را آنچنانکه مضمون و معنای آن در ذهن مخاطب بنشیند ادا کنید؛ تعبیر خوب، ادای خوب. گاهی لازم است برای اینکه مطلب در ذهن مخاطب مستقر بشود، آن جمله تکرار بشود؛ این تکرار را بکنید. بنده شاید چند سال قبل از این در همین جلسه انتقاد کردم از کسانی که زیادی آیات را تکرار میکنند. میخواهم عرض بکنم یک جاهایی تکرار لازم است، حتمی است. با یک بار خواندن، معنا منعکس نمیشود و باید آن را تکرار کرد؛ دو بار، سه بار، گاهى آیه را باید تکرار کرد، گاهى دو آیه و سه آیه را باید تکرار کرد. مقصودم این نیست که در این زمینه افراط انجام بگیرد. بعضى از خوانندههاى قرّاء مصرى را دیدیم در این زمینه افراط میکنند؛ تأثیر منفى دارد. افراط منظورم نیست؛ اینکه ما ده بار یا هشت بار یک چیزى را تکرار کنیم، این مطلوب نیست. حالا شاید در آوازهخوانىهاى عربى این کار معمول است امّا در قرآنخوانى این کار مطلوب نیست. امّا تکرار به قدرى که این مفهوم در ذهن مخاطب بنشیند، لازم است. گاهى اوقات انسان احساس میکند که قارى مثل اینکه همینطور یک کتابى را گرفته و دارد میخواند، عبارت را میخواند و دنبال میکند؛ این خوب نیست؛ مطلوب نیست. شما باید مفهوم را منتقل کنید و منعکس کنید به ذهن مخاطب؛ این گاهى با تکرار است، گاهى با تکیه است، گاهى با تکیهى بر روى یک جمله است، گاهى تکیهى یک کلمه است؛ این کار باید انجام بگیرد. یک نکتهی دیگری که مورد توجّه باید قرار بگیرد، رعایت موازین لحن است. البتّه این الحان عربی، الحان قرآنی برای مردم ما و خوانندگان ما بیگانه است، اینها الحان مأنوسی نیست. لذا شما میبینید شعر فارسی را که میخواند، با آهنگ متناسب خودش میخواند؛ اگر همین آدم بخواهد یک شعر عربی را یا یک جملهی عربی را بخواند، ممکن است نتواند آهنگ مناسب را انتخاب بکند؛ [چون] این الحان بیگانه است برای ما؛ الحان آشنا و مأنوسی نیست؛ مثل الحان فارسی و آهنگهای فارسی نیست. لکن الحان قرآنی به خاطر تکرار در بین اهل قرآن و اهل تلاوت یواش یواش مأنوس شده و [مردم] آشنا شدند؛ این الحان را درست باید ادا کرد. بنده گاهی میشنوم خوانندهای تلاوتهایی را با صدای خوش، با صدای بسیار خوب، صدایی که هم جنس خوبی دارد، هم قوّت خوبی دارد، هم کشش و قدرت تحریر خوبی دارد، یک آیهای را میخواند منتها لحن را رعایت نمیکند؛ رعایت لحن کلام، یعنی آن نظم آهنگ، آن چیزی که تلاوت شما بر اساس آن است، [لازم است]؛ قرآن را به طور معمولی نمیخوانید، با آهنگ میخوانید. شاید در همهی ادیان - حالا تا آنجایی که بنده در بعضی ادیان توحیدی و حتّی ادیان غیرتوحیدی دیدم - متون مقدّس را با آهنگ میخوانند؛ این را ما از نزدیک مشاهده کردیم. پس تلاوت را با آهنگ میخوانید، این آهنگ بایستی درست ادا بشود. لحن بایستی با موازین خودش ادا بشود، والّا اگر رعایت نشد، مطمئنّاً آن اثر مطلوب را نخواهد بخشید؛ گاهی اثر عکس میبخشد.
یک نکتهای را من عرض بکنم؛ شما همه تقریباً قرّاء هستید که اینجا تشریف دارید؛ یکی از چیزهایی که رایج شده است در بین قرّاء عرب - این مصریها و دیگران - و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهمیّت دادن به نفَس بلند است. من نمیفهمم وجه این کار چیست؛ هیچ لزومی ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهی آیات را به همدیگر وصل کنیم بهخاطر اینکه نفَس میخواهیم بدهیم؛ به نظر من هیچ لزومی ندارد. یک وقتی لازم است و ادای مفهوم آیه متوقّف به این است که با یک نفَس خوانده بشود، خب بله، این کار را بکنند والّا زیبایی تلاوت و تأثیرگذاری تلاوت بههیچوجه وابسته به نفَس بلند نیست؛ که حالا بعضی از قرّاء معروف مصری هنرشان در این است که با نفَس بلند [بخوانند]؛ مستمعین هم عوامانه وقتی با نفَس بلند میخوانند، بیشتر تشویق میکنند و الله، الله میگویند. به نظر من، هم کار این [قاری] غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بین قرّاء خوب مصری، قرّاء برجستهی مصری کسی یا کسانی را داریم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خیلی خوب است، هم تأثیرگذاریشان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعی. شما میدانید نفسش کوتاه است امّا درعینحال یکی از بهترین و اثرگذارترین تلاوتها - که انشاءالله خدای متعال ایشان و همهی قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند - از این مرد شنیده میشود. بنابراین من خواهش میکنم که آقایان در مسئلهی نفَس، خودشان را اذیت نکنند. افزودن همینطور، تکرار کلمات و آیات پشت سرِ هم هیچ لزومی ندارد. حالا چون وقت هم دیگر تمام شد و ظاهراً میخواهند اذان بگویند، این کلمه را هم عرض بکنم: خواهش میکنم در تشویق کردن و «الله الله» گفتن - که این هم تقلیدی است از عربها - حد را مراعات کنند. بعضیها بمجرّد اینکه خواننده شروع کرد به خواندن، شروع میکنند پشت سرِ او ترنّم «الله» که مثل اینکه یکی از دنبالههای لازمِ خواندن او این است که این طرف بگوید «الله»! هیچ لزومی ندارد. یکوقت شما تحت تأثیر قرار میگیرید یا شدیداً زیبا میخواند یا شدیداً مؤثّر میخواند، بیاختیار حالا میخواهید تشویق کنید - تشویق قرآن هم طبق آنچه معمول عربها است، «الله الله» گفتن است؛ البتّه آنها مخصوص قرآن [هم] نیست؛ آهنگ معمولی را هم که میخوانند الله الله میگویند - این حالا اشکالی ندارد امّا اینکه بمجرّد اینکه قاری شروع کرد به خواندن و ما از اینجا بنا کنیم «الله الله»، هیچ لزومی ندارد. من خواهش میکنم خود شماها و در جلساتی که شماها استاد آن جلسات هستید و شرکت میکنید، سفارش کنید که در گفتنِ «الله الله» افراط نکنند؛ آنجایی که واقعاً طرف، خیلی خوب میخواند، خیلی زیبا میخواند، آنجا خب اشکالی ندارد تشویق کنند امّا اینکه از اوّل [طوری که] گاهی انسان فقط انتظار دارد که تا گفت «اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم»، بگویند «الله اکبر» [صحیح نیست]. امیدواریم که خداوند انشاءالله همهی شما را با قرآن محشور کند و دنیا و آخرتتان را به برکت قرآن آباد کند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) این دیدار در اوّلین روز ماه مبارک رمضان برگزار شد. قبل از شروع بیانات معظمله، جمعی از قاریان و گروههای جمعخوانی به تلاوت آیاتی از قرآن و مدح و ثنای پروردگار پرداختند.
گلچین مراسم شب اول ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
مراسم مناجات شب اول ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مومنی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی آغاز گردید، پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه صد و هشتاد و هشت نهج البلاغه پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای افتتاح و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج ابوالفضل بختیاری به پایان رسید.
متن بیانات حاج منصور ارضی در قسمت اسلام سیاسی قابل دریافت میباشد.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی در شب اول ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی در بیان نشانههای "عقل" و نشانههای "حمق" که خود مقدمه ای است برای بحث دشمن شناسی(شیطان دشمن مبین محب اهل بیت) با تبیین حکمت 38 نهج البلاغه امیرالمومنین شروع شد.
مقدمه:
در حکمت 38 نهج البلاغه امیرالمومنین علیه السلام عنوان میفرمایند با چهار گروه معاشرت نکن:
1- انسان بی خرد چرا که میخواهد به تو سود برساند ولی به تو ضرر میرساند.
2- انسان بخیل چرا که زمان نیاز تو را تنها میگذارد.
3- انسان اهل فسق و فجور چون تو را در زمان خاص به بهایی اندک میفروشد.
4- انسان دروغگو چرا که انسان دروغگو مثل سراب میماند دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور مینمایاند.
اما شاهد مطلب مورد بحث دو مورد اول حکمت 38 نهج البلاغه است که در ادامه میآید:
1- إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ (بالاترین سرمایهها عقل است)
2- أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ (بزرگترین فقر حماقت و نادانى است)
3- أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ (بدترین وحشت خودپسندى است)
4- أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ ( برترین ارث از خانواده اخلاق نیک است )
شیطان شناسی مقدمه ای دیگر هم دارد و آن تعریف عقل است از منظر امام صادق علیه السلام(الکافی جلد ۱ کِتَابُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْل)
" مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُکْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ "
عقل آن ملکه درونی است که انسان را به سوی خدا سوق میدهد و هر مطلبی به هر نحوی ما را به نقطه مقابل آن سوق دهد به آن "حمق" میگویند.
انسان گناهکار قبل از هر صفتی موصوف به جهل است یعنی این جهل و نادانی است که انسان گنه کار را به سوی حماقت گناه میکشاند!
نشانههای "حمق" در کلام پیامبر(تحریر المواعظ العددیه 230ح)
1- التهاون فِی فرائضِ اللَّهِ( سبک شماری و سهل انگاری در فرایض دینی)
2- الاستهزاء بِعبادِ اللَّهِ(مسخره کردن بندگان خدا)
3- و کثرة الکلام فِی غَیْرَ ذکر اللَّهِ(کلام زیاد در غیر ذکر خدا)
طرح مسئله توسط خطیب محترم:
چه عواملی ما رابه خدا نزدیک میکند و چه عواملی انسان را از خدا دور میکند؟
اولین قدم برای جواب این سوالها دوری از جهالت و دانستن است. بدانیم دشمن قسم خورده ما شیطان است و سجده به غیر خدا شرک است .بدانیم شیطان به دنبال کسی که در پی اوست نمیرود به دنبال من و تو است که ذره ای محبت به اهل بیت رسول الله علیهم السلام را داریم، میآید نه به خاطر خودمان بلکه به خاطر آن حُب!
" لَقَدْ نَصَبَ إِبْلِیسُ حَبَائِلَهُ فِی دَارِ الْغُرُورِ فما یَقْصُدُ فیها اِلاّ اولیاءَنا "
شیطان در این عالم فریب کاری، دامهای خود را گسترده است، از این کار هم هیچ مقصودی ندارد، جز آن که دوستان ما را به دام بیندازد(تحف العقول، ابن شعبه حرانی صفحه ۳۰۱ ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، جلد ۷۵، صفحه ۲۷۹)
اثبات دشمنی مبین شیطان!
سوره اعراف آیه 16 از لسان ابلیس قرآن میفرماید:
" فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ "
حال که مرا نومید ساخته ای ، من هم ایشان را از راه راست تو منحرف میکنم.
شیطان میگوید من از این مواضع حمله میکنم تا بندگانت شکر گذار نباشند: (سوره اعراف آیه 17)
" ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ "
آن گاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم، و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت.
در واقعه عاشورا مصائب زیاد و متفاوتی وجود داشت که برخی به تنهایی با آن مواجه شدند در بعضی دیگر میان چند تن مشترک بود ولی در این میان یک مصیبت بین همه عاشورائیان مشترک بود و آن تشنگی بود. امروز در این ماه مبارک ما هم باتمسک به این ابتلاء میتوانیم خود را به امام حسین علیه السلام و یارانش نزدیک کنیم.
" انَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ " (تحف العقول، صفحه 410، شماره22 )
ماه رمضان ماه مسابقه در بندگی خدا است.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب اول ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
ماه خدا آمد ، دلم با خدا شد
حی علی التوبه در توبه باز شد
الهی رحمی کن خسته و زارم
به این سفره من خیلی بدهکارم
باز من و بار گناه ،نجاتم بده
خسته شدم از اشتباه ، نجاتم بده
الهی العفو یا کریم الهی العفو
الهی العفو یا کریم الهی العفو
آلوده ام اما مکن نامیدم
آخر به امیدی به این در رسیدم
ز لطفت پر کن این دست خالی را
پذیرا باش امشب خسته حالی را
عبد سر افکنده شدم مراهم ببخش
پیش تو شرمنده شدم مراهم ببخش
دارم به سر عمری امید رهایی
باید در این شبها شوم کربلایی
ندارم درد و غم تا حسین دارم
به روی لب ذکر یاحسین دارم
دست به دامان توام حسین یا حسین
بی سروسامان توام حسین یا حسین
در گوشه گودال قیامت به پاشد
هی ضربه خورد هی تنش جا به جا شد
برادر افتاد و خواهری افتاد
سر از نی افتاد، مادری افتاد
با یک زن تنها برادر چه کردند
دیدند که تنهایم مرا دوره کردند
............................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
این دستهای بسته برایم وبال شد
آخر تو را مقابل من مردها زدند
روی تو دیگر آن روی قبلی نمیشود
سیلی به هردوگونه تو بی هوا
مولای بدر و خیبرم اما چه فایده
در وقت احتیاج دو بازو بسته شد
زهرا گرفته بود عبای مرا بهدست
از بس غلاف خورد دودستش شکسته شد
سی سال شبها روضه زهرا گرفته ام
شبهای همه عمرم را همه احیا گرفته ام
در بین نخلستان کوفه جا گرفته ام
شکر خدا که اذن مرگم را گرفته ام
زهرای من در آسمانها هم خبر شد
دیگر زمان دیدنش نزدیکتر شد
جان میدهم اما به فکر کربلایم
دلواپسی دارم برای بچه هایم
ای کاش میشد روز عاشورا بیایم
آخر من به فکر گلوی شاه سر جدایم
تا که به اشک دخترم لشگر نخندد
تا که دستان او را دشمن نبندد
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی