شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

بیانات رهبری در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند»

بیانات رهبری در دیدار اعضای ستادهای «کنگره شهدای امور تربیتی»، «کنگره شهدای دانشجو»، و «کنگره شهدای هنرمند»

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)
بسیار جلسه‌ی نورانی و معطّر و پرمغز و پرمعنایی است. کسانی که به‌عنوان شهید در این جلسه معرّفی شدند، جزو قشرهای برتر و نخبه‌ی جامعه‌اند؛ دانشجویانند، هنرمندانند، معلّمانند، دانش‌آموزانند؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که انگیزه‌ی فداکاری در راه خدا و شهادت در این راه، در سطوح گوناگون در جامعه‌ی ما رواج و گسترش داشته؛ این خیلی مطلب مهمّی است. استاد دانشگاه میرود شهید میشود، هنرمند میرود شهید میشود، دانشجو میرود شهید میشود. بسیاری از این نام‌آوران عرصه‌ی دفاع مقدّس ما - که نامهایشان زینت‌بخش خیابانهای ما و مراکز ما و عکسهایشان زینت‌بخش محیطهای زندگی ما است - یا اغلبشان، دانشجویانی بودند؛ بعضی از اینها حقیقتاً نوابغ بودند؛ هنرمندانی بودند، معلّمانی بودند، اساتیدی بودند؛ رفتند و جان خودشان و عمر خودشان را - ارزشمندترین چیزی که انسان از امور مادّی در اختیار دارد یعنی زندگی خودشان را - در راه خدا، در راه اهداف، هدیه کردند، تقدیم کردند؛ این بسیار مهم است.
جلسات بزرگداشت، ادامه‌ی حرکت جهادی و ادامه‌ی شهادت است. اگر نام شهیدان ما تکرار نمیشد، تجلیل نمیشدند و احترام به آنها و خانواده‌های آنها در جامعه‌ی ما به‌صورت یک فرهنگ درنمی‌آمد - که خوشبختانه به‌صورت فرهنگ درآمده  - امروز بسیاری از این یادهای ارزشمند و گرانبها فراموش شده بود؛ این ارزشگذاری عظیمی که با حرکت شهادت در یک جامعه به‌وجود می‌آید، به فراموشی سپرده شده بود. نباید بگذارید این اتّفاق بعد از این هم بیفتد؛ روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آن‌وقت مسئله‌ی شهادت که به معنای مجاهدت تمام‌عیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت. عیناً مثل ماجرای حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)؛ امروز ۱۳۰۰ سال یا بیشتر از شهادت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) میگذرد و روزبه‌روز این داستان برجسته‌تر و زنده‌تر شده. این داستان در بطن خود دارای یک مضامینی است که این مضامین برای حیات اسلامی جامعه ضروری است. اگر این مضامین گسترش پیدا نمیکرد، از اسلام و از قرآن و از حقایق معارف اسلامی هم امروز خبری نبود. اینجا هم همین‌جور است؛ نگذارید نام شهدا و یاد شهدا فراموش بشود یا در جامعه‌ی ما کهنه بشود؛ و البتّه با ابتکارات؛ این جلسات بزرگداشتی که آقایان به‌وجود می‌آورید - که خیلی باارزش است - صرفاً یک جلسه‌ی ترحیم باشکوه نیست؛ این جلسات، دارای مضامین ویژه‌ی خودش است؛ بایستی شهادت را معنا کند، شهید را معرّفی کند، فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار کند.
در مورد شهید خدای متعال میفرماید که اینها زنده‌اند: وَ لا تَقولوا لِمَن یقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَموات.(۲) وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون* فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه.(۳) اینها آیات قرآن است؛ اینها صریحِ در یک معارفی است که از این معارف هیچ مسلمانی نمیتواند چشم بپوشد. هر کسی به اسلام و به قرآن اعتقاد دارد، این معارف بایستی جلوی چشمش باشد. این آیه‌ی شریفه قرآن میگوید اینها زنده‌اند؛ حیات اینها یک حیات واقعی است، یک حیات معنوی است و نزد خدای متعال مرزوقند؛ یعنی دائم تفضلّات الهی دارد به اینها میرسد؛ فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه. آن طرف مرز زندگی و مرگ چه خبر است؟ انسانها از آن عالم و نشئه‌ی مجهول چه میدانند؟ در مورد شهدا میدانیم که اینها خرسندند، خوشحالند، مسرورند؛ فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه. بعد از این بالاتر: وَ یستَبشرونَ بِالَّذینَ لَم یلحَقوا بِهِم؛(۴) یعنی با ما دارند حرف میزنند، خطاب میکنند به ما: اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یحزَنون.(۵) خیلی مهم است؛ این گوشی که بتواند ندای ملکوتی شهدا را بشنود، این گوش را باید در خودمان به‌وجود بیاوریم. آنها دارند به ما بشارت میدهند، مژده میدهند، خوف و حزن را نفی میکنند: اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یحزَنون. ما بر اثر ضعفهای خودمان دچار خوف میشویم، دچار حزن میشویم؛ اینها به ما میگویند که شما خوف ندارید، حزن ندارید یا در مورد خودشان میگویند یا در مورد ما - بنابر اختلافی که حالا در تفسیر این آیه‌ی شریفه ممکن است مطرح بشود - خوف و حزن را برمیدارند؛ چه در این نشئه، چه در آن نشئه. برای یک ملّت چقدر مهم است که در حرکت خود، در پیشرفت خود حقیقتاً دارای خوف نباشد، دارای حزن نباشد، با امید حرکت کند؛ این پیام شهدا است به ما؛ که باید این پیام را شنید. شماها با این جلسات، با این اجتماعاتی که تشکیل میدهید، موظّفید این پیام را به گوشها برسانید.
نکته‌ی خوبی را برادرمان(۶) گفتند که وقتی جلسه‌ای تشکیل میشود در بزرگداشت شهیدان، آنهایی که شرکت میکنند در این جلسه، هرچه دارای ارج و مقام باشند، بیش از آنچه آنها به آن جلسه برکت و فایده و عظمت بدهند، آن جلسه است که به آنها خیر و برکت و هدایت و معرفت میدهد؛ واقع قضیه این است. کاری کنید که این جلسات، این برکات را داشته باشد؛ اینها را گسترش بدهد، این فرهنگ را در جامعه گسترش بدهد. ملّت ایران کار بزرگی انجام داد؛ کار عظیمی انجام داد. در دنیایی که مبتنی بر مدار زور و زورگویی و چپاولگری قدرتمندان و زورمندان است و ملّتهای مستضعف در مناطق فراوانی از عالم دائماً در زیر فشار این زورمندان قرار دارند، در این دنیا یک موجودی، یک هویتی سر بلند کرد که صریحاً، بدون ملاحظه، با شجاعت کامل این حرکت غلط عالم را - که حرکت سلطه‌گری است و ما از آن تعبیر میکنیم به نظام سلطه - نفی کرد؛ این کار ملّت ایران است. ملّت ایران نظام سلطه را که مبتنی بر سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است، نفی کرد. مبنای دنیای قدرتمندِ چپاولگر، بر تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است؛ امروز هم همین‌جور است، در دورانی که انقلاب اسلامی به‌وجود آمد هم همین‌جور بود و در طول تاریخ هم همین‌جور بوده است؛ البتّه امروز شدیدتر از دورانهای گذشته است؛ چون امروز ابزارهای سلطه، قابل مقایسه با صد سال پیش و هزار سال پیش و پنج هزار سال پیش نیست؛ لذا سلطه‌گران امکان تسلّط بیشتری بر مظلومان و بر مستضعفان دارند و از این امکان دارند به‌طور کامل استفاده میکنند؛ منابع را میبرند، فرهنگها را نابود میکنند، انسانها را تذلیل میکنند، در بین ملّتهای مظلوم و محروم گرسنگی را گسترش میدهند؛ و فجایع فراوان دیگر. در مقابل این حرکت، یک هویتی به‌وجود آمد به نام انقلاب اسلامی که متّکی بود به مبانی وحی، مبانی الهی، اخلاق الهی، حرکت الهی و آنچه قرآن با صراحت دارد آن را بیان میکند؛ این حرکت ملّت ایران است. این حرکت بحمدالله روزبه‌روز هم توسعه پیدا کرده؛ این حرکت پیش رفته.
ما مدّعی نیستیم که توانستیم اهداف اسلامی را در کشور پیاده کنیم؛ ما این را اصلاً ادّعا نمیکنیم. ما در بسیاری از موارد توانایی‌هایمان محدود بوده است و آنچه را میخواستیم عمل کنیم، نتوانستیم در آن حدّ مورد علاقه‌ی خودمان عمل کنیم امّا حرکت خودمان را ادامه دادیم؛ ما به سمت این قلّه داریم حرکت میکنیم. سعی کردند ما را از این حرکت پشیمان کنند، نتوانستند؛ سعی کردند متوقّف کنند، نتوانستند؛ سعی کردند ما را به عقب برگردانند، نتوانستند. بله، به قلّه نرسیدیم امّا از این دامنه، مبالغ زیادی حرکت کردیم و پیش رفتیم و این حرکت ادامه دارد و این انگیزه ادامه دارد و این انگیزه روزبه‌روز ان‌شاءالله بیشتر خواهد بود و متوقّف نمیشود. یک روزی بعضی‌ها فکر میکردند و بعضی‌ها هم به زبان می‌آوردند که آقا شما این بچّه‌های دانشجو را دارید میبرید جبهه - درحالی‌که ما نمیبردیم، خودشان داشتند با شوق میرفتند؛ آنهایی هم که جلویشان گرفته میشد، با انواع تلاشها و ترفندها افراد پیرامون خود را وادار میکردند که اجازه بدهند بروند - دانشگاه‌ها خالی میشود، علم متوقّف میشود؛ حرکت آنها و تلاش آنها و مجاهدت آنها موجب شد که ما در حرکت علمی خودمان؛ از سایر حرکاتی که در جامعه به‌وجود می‌آید، پیشتر و بیشتر جلو برویم. بحمدالله امروز ما در حرکت علمی‌مان در سطح کشور، یک وضعیت قابل قبولی داریم؛ یک وضعیت افتخارآمیزی داریم؛ آن روز تصوّر نمیشد؛ آن روز شاید گفته میشد که اگر چنانچه این نخبه، این هنرمند، این دانشجو، این استاد، این معلّم برود به جبهه و کشته بشود، خلأ به‌وجود می‌آید. معلوم شد که برکات شهادت و جهاد در راه خدا خیلی بیش از این حرفها است. آنها رفتند، [امّا] امروز بحمدالله برجستگانی به‌وجود آمدند که در عالم علم، در زمینه‌های هنر، در بخشهای گوناگون، برجسته‌اند؛ یعنی قابل نشان دادن در سطح بین‌المللی و جهانی هستند. اینها برکات حرکت و مجاهدت یک ملّت است و این ادامه خواهد داشت؛ پیش خواهد رفت و ادامه خواهد داشت.
من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ این یک نیازی است که ما - چه آدمهای مقدّس‌مآب و متدینی باشیم؛ چه آدمهایی باشیم که خیلی هم مقدّس‌مآب نیستیم، امّا به سرنوشت این کشور و به سرنوشت این مردم علاقه‌مندیم - هرجور که فکر بکنید، بزرگداشت شهدا برای آینده‌ی این کشور، حیاتی و ضروری است. فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایه‌گذاری از خود برای اهداف بلندمدّت مشترک بین همه‌ی مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است. این فرهنگ در جامعه‌ای اگر جا افتاد، درست نقطه‌ی مقابل فرهنگ فردگرایی غربی امروز [است‌] که همه‌چیز را برای خود و با محاسبه‌ی شخصی می‌سنجند؛ برای همه‌چیز یک قیمت اسکناسی و پولی قائلند و آن، به دست آوردن آن پول است؛ این درست نقطه‌ی مقابل آن فرهنگ است؛ یعنی «وَ یؤثِرونَ عَلی‌ اَنفُسِهِم»؛(۷) اینها کسانی هستند که ایثار میکنند؛ فرهنگ ایثار، فرهنگ گذشت، فرهنگ مایه گذاشتن از خود برای سرنوشت جامعه و برای سرنوشت مردم. این فرهنگ اگر عمومی شد، این کشور و هر جامعه‌ای که این فرهنگ را داشته باشد، هرگز متوقّف نخواهد شد؛ به عقب بر نخواهد گشت و پیش خواهد رفت. این کار شما این فرهنگ را زنده میکند. بنابراین من از همه‌ی برادران و خواهرانی که در این کار نیک مشغول همکاری و شرکت در این کار هستند تشکّر میکنم و امیدوارم که همه موفّق باشید. این سه مجموعه‌ای که امروز اینجا حضور دارید - مجموعه‌ی ستاد بزرگداشت شهدای هنرمند، ستاد بزرگداشت شهدای دانشجو، ستاد بزرگداشت شهدای معلّمان امور تربیتی - هرکدام از اینها در نوبه‌ی خود یک کار باارزش و پرمغز و پرمضمونی است که ان‌شاءالله آثار آن را هم در جامعه مشاهده خواهیم کرد.
والسّلام علیکم و رحمةالله.
 
۱) در این دیدار اعضای کنگره‌ی ملّی شهدای دانشجو و کنگره‌ی بزرگداشت شهدای هنرمند و کنگره‌ی شهدای تئاتر حضور داشتند.
۲) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۴
۳) سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۶۹ و بخشی از آیه‌ی ۱۷۰؛ «هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند ...»
۴) همان؛ «...و برای کسانی که... به آینده نپیوسته‌اند شادی میکنند...»
۵) همان؛ «...که نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین میشوند.»
۶) آقای حسین مسافرآستانه‌
۷) سوره‌ی حشر، بخشی از آیه‌ی ۹؛ «...آنها را بر خودشان مقدّم میدارند...»

مهم‌ترین توصیه رهبری به دولت یازدهم چیست؟

مهم‌ترین توصیه رهبری به دولت یازدهم چیست؟

اگر چه توصیه‌های رهبر انقلاب در یک‌و‌نیم سال گذشته به مسئولین نظام در موضوعات گوناگون و متنوعی مطرح شده‌اند و فهرستی طولانی را تشکیل می‌دهند، اما بی‌شک حدس زدن پربسامدترین آنها کار آسانی است: «توجه به ظرفیت‌های درونی کشور و استعدادهای ملت ایران».
این توصیه‌ای است که ایشان در جلسات خصوصی با مسئولین و همچنین حدود ۲۱ بار در جلسات عمومی، مورد تأکید قرار داده‌اند: «دولتى‌ها هم بدانند که آنچه میتواند آنها را بر انجام وظیفه‌ى خودشان قادر کند تکیه بر نیروى داخلى است؛ تکیه بر نیروى مردم است. من بارها این را عرض کردم در جلسات عمومى و همچنین در جلسات خصوصى با مسئولین دولتى، نگاهشان به دست بیگانه نباشد.» [۱]


http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1393/13931205820319b0.jpg


* یکی از اولین توصیه‌ها در اولین روز دولت
اهمیت توجه دولتمردان به استعدادهای درونی ملت ایران در جهت‌گیری کلی نظام جمهوری اسلامی آن‌چنان است که رهبر معظم انقلاب در اولین روزی که دولت، مسئولیت سنگین اداره‌ی کشور را بر عهده می‌گیرد به آن اشاره می‌کنند و «خلع سلاح» در مقابل مشکلات را عاقبت کسانی می‌دانند که به بیرون کشور دل ببندند:
«درس بزرگی که ما از این فشارهای اقتصادی دریافت کردیم، این است که هرچه میتوانیم، باید به استحکام ساخت داخلی قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر کنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائی که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یک چنین مشکلاتی مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیت‌های ملت ایران خیلی زیاد است. ما باید بپردازیم به استحکام ساخت درونی اقتدار ملی[۲]  

در جدول زیر توصیه‌ها و تذکرات رهبر انقلاب به دولت یازدهم مبنی بر توجه به استعدادهای ملت ایران مرور شده است:

مصادیق تذکر رهبری به مسئولین دولتی مبنی بر توجه به «ظرفیت‌های درونی و نیروی مردم» در یک‌سال‌ونیم گذشته
ردیف متن بیانات تاریخ و عنوان دیدار
۱ آنهائی که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتی با یک چنین مشکلاتی ]فشار و تحریم[ مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد.  مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری ۱۳۹۲/۰۵/۱۲
۲ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیه‌ی ماست. نمیشود از دشمن انتظار دوستی و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنی در درون کشور و امکانات داخلی کشور. دیدار اعضای هیأت دولت
۱۳۹۲/۰۶/۰۶
۳ بعضی میخواهند مشکلات را با تکیه‌ی به دیگران، با رشوه دادن و تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضی‌ها هم نه، میخواهند مشکلات را با توان داخلی خودشان حل کنند، اعتقادمان این است که باید از درون، خودمان را تقویت کنیم. این اساس کار است. دیدار اعضای مجلس خبرگان
۱۳۹۲/۰۶/۱۴
۴ مکرّر عرض کرده‌ایم: ساخت اقتدار درونی ملّت که در درجه‌ی اوّل با ایمان صحیح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولین کشور و با همراهی مسئولان و آحاد مردم و با توکّل به خدای متعال انجام خواهد گرفت.  دیدار کارگزاران حج
۱۳۹۲/۰۶/۲۰
۵ «نگاه خوشبینانه به استعداد بومی کشور» بایستی جدّی باشد، استعدادها پرورش پیدا کند؛ اینها پایه‌های اصلی کار است. وقتی کشوری با تکیه‌ی به استعدادهای درونی، با تکیه‌ی به ابتکار نیروی انسانی خود، با تکیه‌ی به ایمان خود و با اتّحاد حرکت میکند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید.  دیدار فرماندهان سپاه ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
۶ آنچه برای نظام جمهوری اسلامی حائز اهمّیّت است، استحکام ساخت درونیِ نظام جمهوری اسلامی است، استحکام درونی ملّت ایران است.  مراسم تحلیف دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش۱۳۹۲/۰۷/۱۳
۷ همه‌ی حرف ما با مسئولین - چه مسئولین گذشته، چه مسئولین امروز - همین است که باید برای گشایش مسائل کشور و مشکلات کشور، از جمله مشکلات اقتصادی، نگاه به درون باشد. بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان۱۳۹۲/۰۸/۱۲
۸ ملّت توجّه داشته باشد. ببینند که باید یک کشور اقتدار درونی خود را حفظ کند؛ این توصیه‌ی همیشه‌ی ما به مسئولین است. مشکلات کشور را تنها یک چیز حل میکند، آن هم عبارت است از نگاه به ظرفیّتهای درونی بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش۱۳۹۲/۱۱/۱۹
۹ کاری که وزارتخارجه‌ی ما شروع کردند، ادامه پیدا خواهد کرد؛ ایران آنچه را قرار گذاشته است و عهد کرده است نقض نخواهد کرد. [اما] علاج مقابله‌ی با این دشمنی[آمریکا] هم فقط یک‌چیز است و آن، تکیه‌ی به توان داخلی [است]. بیانات در دیدار مردم آذربایجان۱۳۹۲/۱۱/۲۸
۱۰ این مسئله‌ی هسته‌ای و این مذاکرات اگر ان‌شاءالله به نقطه‌ی حلی برسد، باز خواهید دید همین فشارها وجود خواهد داشت، باید در مقابل این فشارها مصونیت‌سازی کرد، باید به بنای داخلی استحکام‌بخشی کرد. اقتصاد را باید قوی کنیم تا دشمن از تأثیرگذاری از این ناحیه مأیوس بشود. جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی۱۳۹۲/۱۲/۲۰
۱۱ دستگاه‌های دولتی خودشان را موظّف کنند که برای محصول این مجموعه‌ها رقیب خارجی نتراشند؛ یکی از بخشهای اقتصاد مقاومتی که ما گفتیم، این است. ستون فقرات اقتصاد مقاومتی تولید داخلی است. تولید داخلی اگر بخواهد رونق پیدا بکند یقیناً باید، هم به آن کمک تزریق بشود، هم از چیزهایی که مانع رشد آن است جلوگیری بشود. بازدید از گروه صنعتى مپنا
۱۳۹۳/۰۲/۱۰
۱۲ اقتصاد مقاومتى یعنى ما اگر به نیروى داخلى، به ابتکار جوانها، به فعّالیّت ذهنها و بازوها در داخل، تکیه کنیم و اعتماد کنیم، از فخر و منّت دشمنان خارجى، خودمان را رها خواهیم کرد؛ راه درست این است. هرجایى که ما به ابتکار و استعداد جوانانمان تکیه کردیم، آنجا ناگهان مثل چشمه‌اى جوشید، شکوفا شد.  دیدار مردم استان ایلام ۱۳۹۳/۰۲/۲۳
۱۳ دستگاه‌هاى دولتى و دستگاه‌هاى مدیریّت کشور وظایفى در زمینه‌ی اقتصاد مقاومتی دارند. علاج مشکلات کشور، اقتصاد مقاومتى است. علاج مشکلات کشور را بیرون از این مرزها نمیشود پیدا کرد. کار بکنند ... معتقدیم آن‌چیزى که علاج مشکلات کشور است، در درون کشور است، در درون وجود من و شما است.  دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى
۱۳۹۳/۰۳/۰۴
۱۴ به مسئولین دولت عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرید. خب، رئیس جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کم‌وبیش اظهار کرده‌اند، گفته‌اند، منتها باید عمل کرد... در اقتصاد مقاومتی تکیه بر تولید داخلی است، بر استحکام بنیه‌ی درونیِ اقتصاد است.  دیدار مسئولان نظام
۱۳۹۳/۰۴/۱۶
۱۵ کلید رونق اقتصادی که مورد تأکید رئیس‌جمهور محترم نیز است، مسأله‌ی تولید است. باید با استفاده از ظرفیت‌های فراوان داخلی، تولید را به حرکت درآورد. دیدار اعضای هیأت دولت  ۱۳۹۳/۰۶/۰۵
۱۶ کشور باید با نیروى درونى اداره بشود؛ یعنى با استعدادهاى درونى ما، نیروى انسانى ما، هوش جوانان ما، با اینها باید اداره بشود؛ اگر این شد، هیچ قدرتى در دنیا قادر نخواهد بود که سرنوشت اقتصادى کشور را در دست بگیرد و ملعبه‌ى خودش قرار بدهد. در دیدار با نخبگان جوان۱۳۹۳/۰۷/۳۰
۱۷ کشور را باید قوى کنیم. تقویت کشور متوقف است بر استفاده‌ى از همه‌ى ظرفیتها و توانایى‌هایى که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم.  دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى
۱۳۹۳/۰۶/۱۳
۱۸ دستگاههاى دولتى در بخشهاى مختلف به این مسائل اقتصادى توجّه کنند و از بسیج هم کمک بگیرند. همانطور که قبلاً گفتیم که پایه‌ى اقتصاد مقاومتى عبارت است از تقویت تولید داخلى و کاهش وارداتى که یا غیرضرورى است یا مشابه داخلى دارد.  دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین۱۳۹۳/۰۹/۰۶
۱۹ ازجمله‌ى بزرگترین مسئولیّتهاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربهاى وارد نشود؛ راه آن چیست. راه آن این است که مراجعه کنیم به درون کشور، از نیروهاى درونى کشور استفاده کنیم بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
۲۰ تلاش مسئولین برای این است که حربه‌ی تحریم را از دست دشمن غدّار بیرون بیاورند. البتّه اگر توانستند چه بهتر [امّا] اگر نتوانستند همه بدانند، در داخل راهکارهای فراوانی وجود دارد که حربه‌ی دشمن را کند میکند. ما اگر به داشته‌های خودمان درست توجّه کنیم میتوان حربه‌ی تحریم را کند کرد. دیدار جمعى از فرماندهان نیروى هوایى۱۳۹۳/۱۱/۱۹
۲۱ اگر در کشور اقتصاد مقاومتی باشد، هیچ‌کدام از این تکانه‌های بین‌المللی نمیتواند به زندگی مردم آسیب وارد کند. اقتصاد مقاومتی یعنی این؛ یعنی در داخل کشور، ساختِ اقتصادی و بنای اقتصادی جوری باشد که از نیروهای مردم استفاده بشود، کمک واقعی گرفته بشود، برنامه‌ریزی بشود، بنای اقتصادی استحکام پیدا کند. بیانات در دیدار مردم آذربایجان ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

دریافت جدول: PDF | عکس
 * دو دیدگاه برای حل مشکلات کشور
یک ماه بعد، رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، درباره‌ی دو دیدگاه صاحب‌نظران برای حل مشکلات کشور سخن می‌گویند و مجدداً رویکرد برآمده از مبانی و اصول انقلاب را نیز مشخص می‌کنند:
«بعضی میخواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیه‌ی به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضی‌ها هم نه، میخواهند مشکلات را با نیروی خودشان، با توان داخلی خودشان حل کنند - اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونی نظام اهمیت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونی با اندیشه‌ی کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزی است ممکن.»[۳]

* تحریم را به مذاکره گره نزنید
رهبر انقلاب، اگرچه گره زدن تحریم و مشکلات کشور به مذاکره را کاری نادرست می‌دانند، اما ضمن حمایت از تلاش‌ها و تحرک دیپلماسی دولت، آنان را به توجه به راه حل اصلی مشکلات کشور - که همان استفاده‌ی از ظرفیت‌های درون‌زای کشور است – فرامی‌خوانند. چهارچوبی که هم می‌تواند وعده‌های دولت یازدهم در آن محقق شود و هم کشور در مسیر رشد و پیشرفت به حرکت خود ادامه دهد:
«ما از تحرک دیپلماسی دولت حمایت میکنیم، پشتیبانی میکنیم. در کنار آمادگی‌های همه‌جانبه‌ی ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ امنیّت داخلی، چه از لحاظ استحکام ساخت درونی نظام اسلامی، چه از لحاظ وحدت ملّی و چه از لحاظ نظامی - به تلاش و تحرک دیپلماسی هم اهمیت میدهیم و حمایت میکنیم.»[۴]

«من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه‌ی همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بین‌المللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندی‌های کشور و برخی مسایل همچون تحریم‌ها، به مذاکره گره زده شود.»[۵]

* رمز همیشگی موفقیت جمهوری اسلامی
شاید برخی چنین تصور کنند که این توصیه‌ی پرتکرار رهبر انقلاب مبنی بر تکیه‌ی به توانایی‌های ملت ایران، صرفاً تاکتیکی برای حل مشکلات فعلی و عبور از شرایط فشار و تحریم است. در حالی‌که از نظر ایشان، این باور عمیق به نقش مردم، ریشه در اصول و جهت‌گیری‌های انقلاب داشته و دارد. قاعده‌ای که عامل «تمام» پیروزی‌ها و ناکامی‌های نظام اسلامی را آشکار می‌سازد:
«هر جائی که مسئولین کشور توانائیهای مردم را شناختند و به کار گرفتند، ما موفق شدیم. هر جائی که ناکامی هست، به خاطر این است که ما نتوانستیم حضور مردم را در آن عرصه تأمین کنیم. ما مسائل حل نشده کم نداریم. در همه‌ی مسائل گوناگون کشور، مسئولین باید بتوانند راه‌هائی را برای حضور مردم پیدا کنند - همچنان که در عرصه‌ی بسیار دشوارِ جنگ این اتفاق افتاد، کسانی توانستند راه را باز کنند -  در زمینه‌های گوناگون هم میشود، در اقتصاد هم میشود. اقتصاد کشور، تولید کشور میتواند به وسیله‌ی همت مردم، با پول مردم، با ابتکارهای مردم، با انگیزه‌های مردم، چندین برابر شکوفائی پیدا کند.»
«حضور مردم چه جوری است؟ این، همان نکته‌ی اصلی است. اینجاست که مسئولین باید زمینه‌ها را، مدلها را، فرمولهای عملی و قابل فهم عموم را، فرمولهای اعتمادبخش را برای مشارکت مردم فراهم کنند.»[۶]

«در دوران طاغوت میگفتند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ شاه؛ درحالی‌که او یک انگل و سربار و زیادی در کشور بود، نه صاحب کشور؛ صاحب کشور مردمند؛ بله، کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور کیست؟ مردم. کار وقتی دست خود مردم سپرده شد، آن‌وقت کارها به سامان خواهد رسید. تدبیر مسئولان در هر برهه‌ای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامه‌ریزی، با ملاحظه‌ی همه‌ی ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آن‌وقت کارها پیش خواهد رفت. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقّف مانده است. نمیگوییم حالا همیشه هم متوقّف مانده امّا غالباً یا متوقّف یا کُند ]شده‌]؛ اگر متوقّف نمانده است، کُند پیش رفته است. امّا کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش میبرند.»[۷]
 
* روش امام و رهبری در هدایت نظام اسلامی
در زمینه‌ی حل مشکلات اقتصادی و باز کردن گره معضلات این حوزه نیز رهبر انقلاب چاره‌ی کار را در یک چیز مهم می‌دانند: «مردمی کردن اقتصاد». پیدا کردن «راه‌هایی برای حضور مردم در زمینه‌ی اقتصاد» یکی از مطالبات رهبر انقلاب از مسئولین در سال ۹۰ بود؛ که البته پاسخ درخوری هم به آن داده نشد.

دو سال بعد، سال ۹۲ سالی بود که انتظار می‌رفت با حضور حماسی مردم در دو عرصه‌ی سیاسی و اقتصادی آینده‌ی خوبی برای کشور در این دو حوزه رقم بخورد. اگرچه حماسه‌ی سیاسی با حضور پرشور ملت ایران در پای صندوق‌های رأی و مشارکت ۷۲ درصدی مردم در انتخابات محقق شد، اما بار حماسه‌ی اقتصادی بر زمین ماند.[۸]  
حضور مردم چه جوری است؟ این، همان نکته‌ی اصلی است. اینجاست که مسئولین باید زمینه‌ها را، مدلها را، فرمولهای عملی و قابل فهم عموم را، فرمولهای اعتمادبخش را برای مشارکت مردم فراهم کنند. بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌۱۳۹۰/۰۷/۲۰

روش امام و رهبری در هدایت نظام اسلامی اما فقط این نبوده و نیست که فقط به توصیه‌ی به حرکت بسنده کنند؛ بلکه جهت حرکت و اقدام لازم را هم نشان می‌دهند.[۹] در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که در روزهای پایانی سال ۹۲ ابلاغ شد، یکی از محورهای اصلی، «مردم‌محوری» تعیین شده بود و رهبر انقلاب در مقدمه‌ی ابلاغیه، بار دیگر از مسئولین خواسته بودند که «راه‌هایی برای حضور مردم در جهاد مقدس اقتصادی» بیابند و با تهیه‌ی قوانین و مقررات و تدوین نقشه‌ی راه‌های لازم فرصت و زمینه را بر این امر فراهم سازند.[۱۰] موضوعی که در چند سخنرانی بعدی هم بارها مورد تأکید قرار گرفت و در این تأکیدها به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام استناد شد که «یدالله مع‌الجماعة»[۱۱] هر جا مردم می‌آیند دست خدا هم هست:
«از ویژگی‌های سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مردم‌محوری است که در این سیاست‌ها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان میدهد، بیانات و معارف اسلامی هم تأکید میکند که هرجا مردم می‌آیند دست خدا هم هست. یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة؛ هرجا مردم هستند، عنایت الهی و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست؛ نشانه و نمونه‌ی آن، دفاع هشت‌ساله، نمونه‌ی آن خود انقلاب، و نمونه‌ی آن گذر از گردنه‌های دشوار این ۳۵ سال [است] چون مردم در میدان بودند، کارها پیش رفته؛ ما در زمینه‌ی اقتصادی به این کمتر بها دادیم.»[۱۲]

«اقتصاد ]مقاومتی[ درون‌زا است. درون‌زا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّت‌های خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درون‌زا به این معنا است.»[۱۳]
«سال گذشته بیست‌ونهم بهمن، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را به دستگاه‌های مختلف ابلاغ کردیم؛ امروز یک‌سال گذشته. اقتصاد مقاومتی برای کشور ضروری است؛ تحریم باشد هم لازم است، تحریم نباشد هم لازم است. آن‌روزی که تحریمی هم در این کشور وجود نداشته باشد، اقتصاد مقاومتی برای این کشور ضروری است، لازم است. ... اقتصاد مقاومتی یعنی در داخل کشور، ساختِ اقتصادی و بنای اقتصادی جوری باشد که از نیروهای مردم استفاده بشود، کمک واقعی گرفته بشود، برنامه‌ریزی بشود، تکیه‌ی مسئولان کشور بر این باشد که حرکت اقتصادی کشور را این‌جوری قرار بدهند.»[۱۴]

آیا مسئولین دولتی خواهند توانست مقدمات تحقق «حماسه‌ی اقتصادی» که تنها با ایجاد زمینه‌ی حضور مردم در عرصه‌ی اقتصاد کشور میسر می‌گردد را فراهم آورند؟ بی‌شک پیش از هر اقدامی مهم‌ترین عامل موفقیت آنها در این آزمون »ایمان و باور» به نیروی معجز‌ه‌آسای مردم خواهد بود.

ویژه نامه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

ویژه نامه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها



منبع:سایت شهیدآوینی

سردار احمدی مقدم: حکم معاونت نیروی انتظامی زدم ، حاج قاسم سلیمانی زنگ زد و گفت دور «شاطری» را خط بکش

سردار احمدی مقدم: حکم معاونت نیروی انتظامی زدم ، حاج قاسم سلیمانی زنگ زد و گفت دور «شاطری» را خط بکش

گروه بین الملل - رجانیوز: ویرانی های جنگ ۳۳ روزه به تعبیر رهبری انقلاب قرار بود ویروسی باشد که شیرینی پیروزی در جنگ ۳۳ روزه را به کام جبهه مقاومت تلخ کند .اسرائیلی ها آنقدر در این جنگ تاسیسات عمومی و خدماتی و پل و مدرسه و بیمارستان و ... را زدند تا نه تنها مسیحیان و اهل تسنن بلکه شیعیان را هم رو به روی سید مقاومت قرار دهند .

 امام خامنه ای در پیامی  به سید مقاومت خبر از یک جنگ و جهادی دیگر در جبهه آبادانی و حل مشکلات مردم داده بودند که تکمیل کننده پیروزی بزرگ ۳۳ روزه خواهد شد .

مادر عماد مغنیه از او پرسیده بود که آیا این همه ویرانی را می توان درست کرد ؟ عماد مغنیه گفته بود یک نفر قرار است بیاید که کار خودش را خوب بلد است .

شهید شاطری که در لبنان به نام حسام خوشنویس معروف شد و سال ها بدون هیچ مرزی در میان اهل تسنن و تشیع آذربایجان و کردستان و کشورهای افغانستان و عراق در زیر باران خطرها جاده کشیده بود و مدرسه ساخته بود ، برای این کار انتخاب شده بود .

سید حسن نصرالله میان مردم رفت و گفت لبنان را از آن چیزی که بود زیباتر خواهیم ساخت "اجمل مما کانت ..."

به تعبیر سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی ، حسام خوشنویس یا همان سردار شاطری ما تنها لبنان را نساخت بلکه دل های مردم لبنان و منطقه را از مسیحی و سنی و .. را فتح نمود و پیروزی دنیای اسلام را تکمیل نمود .

آنچه در ادامه می خوانید، روایتی از زندگی شهید شاطری از سردشت تا سوریه در گفتوگو با سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی: 

آشنایی شما با شهید شاطری از کجا و چه سالی بود؟

فکر می‌کنم تیرماه ۱۳۶۱ بود که به عنوان فرمانده سپاه سردشت انتخاب شدم. قبل از آن فرمانده سپاه جوانرود در اورامانات بودم. شهید بروجردی از من خواست که چون عملیات‌ها در کردستان وسعت گرفته بروم آنجا کمک کنم. وقتی به سنندج آمدم شهید ناصر کاظمی که آن زمان فرمانده سپاه کردستان بود به من پیشنهاد سپاه تکاب را دادند، ولی من به ایشان عرض کردم که علاقه من بیشتر این است که در یک منطقه مرزی و بیشتر عملیاتی باشم. جوانرود با حلبچه و دشت ذهاب مرز داشت و ترجیحاً منطقه‌ای باشیم که به جنگ هم نزدیم‌تر باشیم. سردشت ما فقط یک هیأتی را فرستادیم آنجا که معرفی شوند. چون مدتی آنجا فرمانده سپاه نداشت و سردار حاج حسن رستگار را فرستاده بودند آنجا که سرپرستی سپاه را برعهده داشت و هیأتی را فرستاده بودند آنجا که معرفی شوند. آقای برادران بود که از بچه‌های یزد بود. گفتند که سردشت حاضری بروی؟ گفتم من آنجا را ندیده‌ام ولی چون مرزی و عملیاتی است حرفی ندارم. یادم هست شهید کاظمی به من گفت سردشت پایت را که داخلش بگذاری عملیات شروع می‌شود و معمولاً هرکس به عنوان فرمانده و مسئول عملیات آنجا رفته افقی برگشته و شهید شده. گفتم ما در خدمت شما هستیم. تماس گرفتند با آقای برادران که قرار بود ایشان را معرفی کنند و به ایشان گفتند شما بروید تکاب و ما را فرستادند سردشت.

جاده بانه به سردشت یکی دوماه قبل از رفتن من تازه باز شده بود و راه زمینی‌اش باز شده بود، چون تقریباً از سال ۵۸ و ماجرای هیأت حسن نیت دیگر راه آنجا هوایی بود. حتی وقتی در ابتدای جنگ ستون شهید صیادشیرازی و سردار فتح‌الله جعفری خواستند راه زمینی را باز کنند بعد از چهل و پنج روز به شهر رسیدند و گردان تقریباً هزارنفره آنها یک سومش به مقصد رسیده بود و همان زمان هم جنگ شروع شده بود و آنها دیگر نمی‌توانستند اولویتی به اینجا بدهند و تقریباً آن حرکت دستاوردی نداشت. آن روزی که ما می‌رفتیم سردشت یکی از صحنه‌هایی که در راه می‌دیدیم همین ماشین‌های زیل وکامیون‌های متعلق به همین ستون بود که ضد انقلاب منهدم کرده بود و خیلی زیاد بود. مخصوصاً منطقه دارسابین که جنگل هایش فشرده‌تر بود خیلی بیشتر بود. صبح‌ها هم از ساعت نه و ده صبح تا چهار و پنج بعد از ظهر تأمین گذاشته می‌شد و جاده هم از سقز تا آنجا که۱۳۰کیلومتر است تقریباً خاکی بود. ما ساعت ۳ عصر رسیدیم سردشت. دیدم مغازه‌های کمی باز است و کرکره‌هایشان هم نیمه‌باز است. پرسیدم چرا کرکره مغازه‌ها نیمه‌باز است؟ گفتند چون اینجا از حوالی غروب درگیری‌ها شروع می‌شود و مردم آماده هستند که مغازه را ببندند و بروند داخل خانه‌هایشان. اتفاقاً همین اتفاق افتاد و ساعت پنج و شش دیدیم صدای چند تیر هوایی آمد و بعد هم درگیری شروع شد. در بین راه هم در ارتفاع عباس‌آباد دیدیم تیراندازی بود و گلوله توپ شلیک می‌شد. پرسیدیم چه خبر است؟ گفتند ارتش دارد پیشروی می‌کند. ما در جوانرود و اورامانات که بودیم در ذهنمان بود که خب وقتی می‌گویند پیشروی یعنی مثلا بیست کیلومتر می‌رود جلو. گفتند نه همین تپه را که می‌بینید دارند می‌روند یک کیلومتر جلوتر و یال آن طرفی را می‌گیرند. یعنی جنگ سختی بود. این صحنه روز اولی بود که رفتیم آنجا.

خب بالاخره معرفی و مشغول به کار شدیم. سپاه کوچکی هم بود چون آنجا مسئولیت با گردان ۱۱۵ و لشکر ۲۸ ارتش بود و یک قرارگاه آنجا داشتند و هنگ ژاندارمری هم در شهر مستقر بود. سپاه هم تقریباً امنیت داخلی شهر را بر عهده داشت و چندتا مقر داشت، چون آن زمان هنوز شهربانی منسجم شکل نگرفته بود. ضدانقلاب هم در دوسه کیلومتری ما مستقر بود و جالب بود که دفترقضایی داشتند و مردم برای رسیدگی به دعاوی قضایی به آنها مراجعه می‌کردند. در حالی که در شهر دادگستری نبود و حتی شهربانی هم شکل نگرفته بود. حتی وقتی من رفتم فرماندار هم نداشتیم. البته یک فرماندار گذاشته بودند که چون مطالباتش برآورد نشده بود، رفته بود. چندماه بعد به آقای شیخ‌عطار که استاندار بود زنگ زدیم که آقا یک فرماندار برای اینجا بفرستید. گفتند کسی را سراغ نداریم. ما گفتیم یک نفر اینجا هست، آقای شیرازی مسئول تبلیغاتمان بود. در نهایت ایشان معرفی شد. ده بیست روز بعد آقای ناطق که وزیرکشور بود آمده بود سنندج و ما رفتیم به ایشان گفتیم اینجا شهربانی نداریم و مردم دعاویشان رسیدگی نمی‌شود. آن زمان سرهنگ حجازی مسئول کمیته کل کشور بود که با کرمانشاه تماس گرفت و ۲۰-۱۰ تا نیروی شهربانی آمدند. گفتند یک ساختمان به ما بدهید و ما یکی از ساختمان‌های مقرمان را به آنها دادیم.

کل سپاه سردشت حدود ۲۰۰ نفر بود و بخشی از آنها هم در اردیبهشت ماه زمانی که محاصره شکسته بود آمده بودند. چون تدارکات از راه هوایی صورت می‌گرفت تلاش می‌شد حداقل نیروها آنجا باشند. من شهید شاطری را که آن موقع جوان بود اولین بار آنجا دیدم. جوان زرنگ و فرزی بود و گمانم در عملیات هم مشغول بود. حاج احمد ربیعی هم که سمنانی بود را گذاشتیم مسئول عملیات و شهید شاطری با ایشان کار می‌کرد. بسیجی‌هایی که می‌آمدند معمولاً مأموریتشان ۳ ـ ۲ ماهه بود و برمی‌گشتند ولی شهید شاطری آنجا ماند. وقتی ما کم کم شروع به توسعه دادن سپاه آنجا کردیم، حاج احمد ربیعی گفتند این جوان به درد تدارکات می‌خورد و ایشان راگذاشتیم معاون تدارکات و به سردار تمیزی که معاون تدارکات سپاه کردستان بود معرفی کردیم. یادم هست دوتا تویوتا لندکروز هم به ایشان دادند با یک موتور برق که پشت یکی از آنها بود. چون برق سردشت عمدتاً از سمت مهاباد می‌آمد و ضدانقلاب مدام برق را قطع می‌کرد. یک کارخانه برق قدیمی در شهر بود که روشن می‌شد و ساعات محدودی می‌توانست برق بدهد و علت آن هم آب بود که آب را پمپاژ کند که مردم آب داشته باشند. اتفاقا شهید شاطری وقتی رفت و آنها را از آقای تمیزی تحویل گرفت در مسیر برگشت یکی از تویوتاها را با موتور برق چپ کرد. آقای تمیزی هم گفت بابا این کی بود فرستادید هنوز چیزی را که آنها را تحویل نگرفته از بین برد!(خنده)

من حدود ۱۴ ماه در سردشت بودم. یعنی مرداد یا شهریور ۱۳۶۲ از سردشت رفتم و شدم مسئول بسیج قرارگاه حمزه و حاج رضا عسکری بعد از من فرمانده سپاه آنجا شد. البته یادم هست که بعد از رفتن من و قبل از آمدن ایشان یک بازه زمانی‌ای بود که یکی دیگر از دوستان به عنوان سرپرست آنجا مسئولیت داشت. شهید شاطری هم فکر می‌کنم تا اواخر جنگ همان سردشت ماندند. البته حدود سال ۶۵ که قرارگاه رمضان تشکیل شد من به آنجا رفتم و آنجا ۲  قرارگاه داشت. یکی در شمال که قرارگاه نصر با مسئولیت سردار مرتضی رضایی بود که مقرش در نقده بود و با بارزانی‌ها کار می‌کردند. دومی قرارگاه فتح بود که مقرش در سردشت بود و ما آنجا بودیم و با اتحادیه میهنی و طالبانی‌ها کار می‌کردیم. در آنجا هم ما با شهید شاطری همکاری داشتیم.

تا اینکه من دیگر از شمال غرب آمدم بیرون و در ایام کربلای۵ بود که رفتم و مجروح شدم و دیگر هم تا سال ۶۸ قرارگاه حمزه نیامدم.چون جنگ که تمام شد من بعد از مجروحیتم مدتی مدیریت جنگ‌های نامنظم و بعد جانشین عملیات نیروی زمینی پیش سردار ایزدی بودم. جنگ که تمام شد از همان مهرماه ۶۷ رفتیم دوره دافوس و یک سال بعد که تمام شد آقای محسن رضایی ما را خواستند و دوباره فرستادند قرارگاه حمزه سیدالشهداء که سردار هدایت فرماندهی آن را بر عهده داشتند. من شدم فرمانده لشکر ۳ ویژه شهدا و جانشین قرارگاه حمزه.

آن زمان شهید شاطری هم فکر می‌کنم مهندسی عمران دانشگاه ارومیه قبول شده بود و رفت بود درسش را ادامه دهد. بعد از آن آمدند تیپ۵۳مهندسی که فرماندهش ابتدا آقای سیدمهدی هاشمی بود.  بعد که ایشان به عنوان مهندسی نیروی مقاومت زمان آقای افشار آمدند تهران، شهیدشاطری مسئولیت تیپ را برعهده داشتند. فکر می‌کنم ۶۸ تا ۷۱ مسئولیت تیپ مهندسی را داشت. البته مهندسی هم آرام آرام از شکل رزمی خارج شده بود. گرچه هنوز درگیری‌ها تمام نشده بود، ولی اقتضائات عوض شده بود. یعنی زمان جنگ هرجایی را پاکسازی می‌کردیم باید مقرهای جدیدی برایش زده می‌شد، جاده زده می‌شد، موانع فیزیکی و برق می‌خواست. در همان موقع که قرارگاه قرب توسط سردار وفایی تشکیل شد تیپ مهندسی هم که شهیدشاطری بود شروع کرد به پذیرش پروژه‌های سازندگی مثل کانال‌های آب اطراف مهاباد. بیشتر در حوزه آب  و انتقال آب هم فعالیت می‌کردند.

روحیه شهید شاطری در آن زمان چگونه بود؟

هر کسی در نوجوانی یک شادابی‌ای دارد که آرام آرام این روحیه به سمت خمودگی می‌رود. ولی شهید شاطری اینطور نبود و بیش‌فعال بود. یعنی نمی‌توانست یکجا بنشیند. یعنی اگر بروید سوابقش را در بیاورید قطعا مرخصی کم می‌رفت. آن زمانی که در نازی‌آباد فرمانده حوزه بسیج بود می‌بینید روزها دنبال کارهای مهندسی‌اش است، شب می‌آید حوزه بسیج، بعد آقای صمدی‌آملی را می‌برد مساجد. یعنی خیلی پرکار بود.

آن زمان هم همینجوری بود. مرخصی اگر میرفت دیر می‌رفت و زود می‌آمد. خیلی هم می‌خندید و اصلاً هم عصبانی نمی‌شد. می‌شود بگوییم یک بمب روحیه بود و همه جا برای هر جمعی آدم فرح‌انگیزی بود. هرجا هم وقت کار بود پای کار بود و  خستگی برایش معنا نداشت.

تا ایام شهادتش هم که گاهی ایشان را می‌دیدیم یا بعد از جنگ ۲۰۰۶ که من یک سفری رفتم به لبنان و ایشان به عنوان مسئول ستاد بازسازی همراه ما بود و با هم به مناطق مختلفی مثل بقاع رفتیم؛ آنجا هم همین روحیه را داشت. ما می‌گفتیم یک کمی استراحت کن. خیلی پرتلاش و خستگی ناپذیر بود.

پس از جنگ که در تیپ۵۳ بودند چه خاطراتی از ایشان دارید؟

ایشان واقعاً روحیه مردمی داشت. یعنی آن زمان هم که سردشت بودیم یکی از ویژگی‌هایش ارتباط خوب با مردم و پیشمرگ‌ها بود. تا ایام شهادش هم گاهی هیأت رزمندگان سردشت را داشتیم، من اسماً مسئول آن بودم و دوستان لطف کرده بودند ما را مسئول گذاشته بودند.

حرکتی هم حدود سال ۸۳ توسط همین هیأت رزمندگان در سردشت تحت عنوان راهیان نور انجام شد و  همایش چندهزار نفره‌ای با حضور پیشمرگ‌ها و خانواده‌هایشان برگزار شد. من یادم هست ما از آنجا یک گونی حدود هزارتا نامه با خودمان آوردیم و تلاش کردیم آنها را به نتیجه برسانیم. شهید شاطری واقعاً عاشق مردم بود و مخصوصاً سردشت. حتی اگر بگویم سردشت وطن دومش بود اشتباه کرده‌ام، وطن اولش بود. چون ایشان زیاد در سمنان نمانده بود و در آنجا خیلی شناخته شده نبود. پس از جنگ هم در تیپ۵۳ مسئولیت داشت و پروژه‌های عمرانی را در مناطق عقب‌مانده می‌گرفتند.

در کردستان واقعاً دولت در زمان جنگ تلاش کرد هرکاری که می‌تواند برای سازندگی انجام دهد. از احداث راه و کشیدن برق گرفته تا امور بهداشتی و درمانی. اما در هر صورت باز هم کافی نبود چون خیلی از روستاها دیر پاکسازی شده بود و راه‌های خوبی نداشت و زیرساخت‌ها اصلاً مناسب نبود. ایشان در امور سازندگی پس از جنگ خیلی تلاش کرد. مخصوصاً در سازندگی «شهرِ ویران» که یک منطقه‌ای بود که سد مهاباد را قبل از انقلاب آنجا تأسیس کرده بودند ولی پروژه‌های آبرسانی زیرمجموعه آن را خیلی توسعه نداده بودند. یک منطقه‌ای بود که بین جاده میانه و جاده میاندواب بود که منطقه حکومت مادها بوده و آثار باستانی زیادی هم دارد. شهید شاطری شروع کردند به زه‌کشی و آبرسانی و شکر خدا خیلی هم موفق بودند. آن زمان دولت هم چون محدودیت‌های مالی داشت واحدهای مهندسی سپاه را وارد کار کرده بود که با هزینه کمتر توان سپاه در خدمت خدمت‌رسانی قرار بگیرد.

ایشان یک چهره مردمی بود و همه توانش را برای خدمت‌رسانی به مردم می‌گذاشت. چه زمانی که مسئولیت داشت و چه زمانی که هیچ مسئولیتی نداشت و گاهی در قالب هیأت رزمندگان می‌آمد. راز اینکه پس از شهادتشان برای ایشان در شهرهای مختلفی مثل ارومیه و سردشت هم مراسم برگزار شد و مردم آمدند همین بود.

شما در پیامتان پس از شهادت شهید شاطری به فعالیت‌های فرهنگی ایشان هم اشاره کرده بودید. کمی در این‌باره توضیح دهید.

ایشان یکی از ویژگی‌هایش این بود که پای کار مراسم محرم بود. یک بار برای پدر ایشان می‌گفتم که ایامی که پس از جنگ در ارومیه بودیم محرم در تابستان بود و هوا گرم بود. من هروقت ایشان را می‌دیدم یا داشت در خیابان سینه می‌زد یا گل مالیده بود و میاندار دسته بود. می‌گفتیم بابا یک نفسی بکش و استراحت کن. تو اینقدر نفس داری!وقتی آنجا در شهرک بودیم در جاده مهاباد که حدود ۸۰ خانوار بودیم محوریت کارهای مسجد و دعا و سینه زنی و عزاداری با ایشان بود. مشهور است که ایشان هرجا بود در کارهای مسجد و هیأت و مناسبت‌ها میاندار بود و عاشق اهل‌بیت (ع) و اباعبدالله(ع) بود و شب و روز و تعطیلی نمی‌شناخت.

من وقتی آمدم بسیج تهران، ایشان مسئول حوزه مقاومت بسیج در نازی‌آباد بود و همان اوایل من را دعوت کرد برای نمایشگاهی که در گمرک جنوب گذاشته بودند که اسمش فکر می‌کنم «از حرا تا کربلا» بود. خیلی‌ها رفتند بازدید آن نمایشگاه. خیلی نمایشگاه قشنگی بود و شاید بیش از یک میلیون نفر برای بازدید آن رفتند. یادم هست که از ایشان خواستم که شما که داری در شهرک محلاتی مسجد امیرالمؤمنین را هم اداره می‌کنی و آقای صمدی آملی را هم می‌آوری، خب سخت است که هی بروی نازی‌آباد و بیایی شهرک. شما بیا و در حوزه مقاومت همین شهرک شهید محلاتی فقط کمک کن. ایشان گفت اجازه بده من همان جنوب شهر باشم، آنجا با بچه‌ها انس گرفته ایم. گفتم پس بیا فرمانده ناحیه را قبول کن، گفت نه اجازه بده من همان حوزه باشم. تا وقتی هم که من در بسیج بودم ایشان فرمانده همان حوزه بود و انصافاً چیزی هم کم نمی‌گذاشت.

ما فرمانده حوزه‌هامان عمدتاً تمام وقت بودند ولی ایشان که نیمه وقت بود با تمام وقت تفاوتی نداشت. چون اصل زمان فعالیت حوزه‌های بسیج عصر به بعد بود که دیگر همه از مدرسه و دانشگاه و سر کار برگشته‌اند و بچه‌ها می‌آیند مسجد. ایشان هم صبح می‌رفت سرکارش در سپاه و عصر می‌آمد حوزه بسیج. می‌خواهم بگویم که تمام وقتش را صرف مسائل فرهنگی مثل مسجد و حوزه بسیج و نمایشگاه می‌کرد.

شهید شاطری در کنار شهید احمد کاظمی

 

من وقتی تیرماه سال ۸۴ فرمانده نیروی انتظامی شدم فکر می‌کنم ایشان در مهندسی نیروی زمینی بود. ایشان را آوردم به عنوان معاون مهندسی نیروی انتظامی. یعنی از سردارصفوی هم اجازه‌اش را گرفتیم و لباس نیروی انتظامی هم تنش کرد و تا درب ورودی اتاق ما هم آمد. قرار شد فردا صبح برای جلسه معارفه اش بیاید. رفت و نیامد. حاج قاسم سلیمانی به من زنگ زد و گفت آقا! دور ایشان را خط بکش. من اینجا ایشان را گذاشته ام مهندسی و او هم رویش نمی‌شود بیاید پیش شما و به این ترتیب ایشان شد مهندسی نیروی قدس. حدود شهریور و مهر۸۴.

به سفری پس از جنگ ۲۰۰۶ به لبنان اشاره کردید که ایشان هم شما را همراهی می‌کردند. از آن سفر چه خاطره‌ای دارید؟

من یک سفر حدود ۶ ماه بعد از جنگ تموز۲۰۰۶ به آنجا رفتم. ایشان در آن سفر لطف داشت و همراه ما بود.چه در جنوب، چه در بقاع و سایر مناطق. خب تازه شروع کار ایشان بود. یادم هست یک بخشی بود به نام العین در شمال بقاع که منزل یکی از دوستان دعوت بودیم. کدخدای آنجا هم که پیرمردی بود و گوشش سنگین بود هم آمده بود. فکر کرده بود من مسئول بازسازی لبنان هستم و به من می‌گفت روستای ما در جنگ آسیب دیده و نصف بخش ما از بچه‌های حزب‌الله هستند و شهید داده‌ایم. بیایید اینجا را بازسازی کنید. گفتم مسئول بازسازی من نیستم، مهندس حسام است. شهید شاطری گفت اینجا که جنگ نبوده، جنگ در جنوب بوده. کدخدا گفت نه اینجا هم اسرائیل حمله کرده است. گفتیم کِی بوده؟ گفت ۱۹۸۲ اسرائیل حمله کرده بود و اینجا را بمب زد. شهید شاطری به شوخی به او می‌گفت ان‌شاءالله می‌آیم اینجا، چاله را به من نشان بده آسفالتش می‌کنم.

اسرائیل با چه هدفی شهید شاطری و امثال ایشان را شهید می‌کند؟

طبیعی است که آنها حزب‌الله را نقطه ثقل مقاومت و نقطه ثقل حزب‌الله را ایران می‌بینند. نه فقط در کار نظامی؛ چون شهید شاطری هم آنجا کار نظامی نمی‌کرد، کار سازندگی می‌کرد. آنها چشم دیدن همین را هم ندارند. یعنی اگر مراکز آموزشی و فرهنگی هست، اگر بیمارستان و مدرسه هست با پشتیبانی مالی و فکری ایران است و آنها نمی‌پسندند که ایران بیاید آنجا ثقل مقاومت را تحکیم کند.

سال ۱۹۸۲که اسرائیل حمله کرد و لبنان را گرفت که خبری از مقاومت حزب‌الله نبود. آن زمان تشکیلات عرفات و مقاومت فلسطین بود که آمدند بیروت را گرفتند و به قول خودشان فلسطینی‌ها را ریختند در دریا. فکر کردند کار تمام شد، ولی همین نقطه شد تولد مقاومت اسلامی حزب‌الله که در نهایت منجر به خروج اسرائیلی‌ها از لبنان شد. همان مسأله‌ای که قرآن هم می‌فرماید «یریدون لیُطفئوا نورالله بِافواههم والله مُتم نوره و لَو کَره الکافرون» یعنی موجود جدیدی به نام مقاومت اسلامی متولد شد و ورق برگشت. این است که آنها از ایران و انقلاب اسلامی کینه دارند و طبیعی است که آنها را شهید کنند. چه سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و چه شهید شاطری.

چطور از شهادت ایشان مطلع شدید؟

خبر شهادت توسط دوستان به ما رسید و وقتی جنازه ایشان را آوردند در اداره تشخیص هویت، گزارشی که از نحوه شهادت به من دادند این بود که تیر از فاصله دوری شلیک شده بود و اگر درست یادم باشد به طحال ایشان برخورد کرده بود. این تقدیر الهی بود که خداوند مزد این برادر عزیز را پس از سه دهه مجاهدت سخت در همه عرصه‌ها، اینطور بدهد.

حرف آخر درباره شهید شاطری؟

شهید شاطری حقیقتاً یک الگو و اسوه برای جوانان امروز است. جوانی که پس از جنگ رفته مهندسی اش را گرفته و هیچ زمانی برای استراحتش نمی‌گذارد و سر از پا برای خدمت نمی‌شناسد. شهید شاطری واقعاً انسان کم نظیری بود. آن چیزی که از عرفان تبلیغ می‌شود یک رابطه درونی با خداست و توأم با کناره‌گیری از جامعه است. ولی واقعاً در صحنه عرفان عملی تبعیت از ولایت و پایبندی به حلال و حرام خدا و سر از پا نشناختن در راه جهاد فی سبیل الله و گره گشایی از کار مردم گرفتار است. یکی از دوستان می‌گفت از مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی پرسیدیم اینکه امام‌خمینی می‌گویند این جوان‌ها ره صدساله را یک شبه رفتند چیست؟ گفتند مگر سالک برای سلوک الی الله در مرحله آخر باید چه کند؟ از خود بگذرد و به خدا برس. این نوجوان‌ها و جوان‌ها از مال دنیا و نفس وجاه و جسم می‌گذرند و همه سرمایه‌اش را در راه خدا می‌دهند. این همان کاری است که عارف بعد از چند ده سال مجاهدت می‌خواهد به آنجا برسد. شهید شاطری واقعاً پاکباخته بود. ایشان حقیقتاً هیچ بخشی برای توجه دنیایی نداشت. یعنی همه نگاهش نگاه آخرتی بود و همه چیزش را در این راه فدا کرده بود. ان‌شاءالله خداوند به ما توفیق بدهد بتوانیم از امثال ایشان الگو بگیریم. ظاهرش این است که من فرمانده ایشان بودم و ایشان زیردست من بوده، ولی واقعیت این است که خیلی از این‌ها معلمان ما بودند

گفتگوی خواندنی با استاد دانشگاه ملبورن درباره نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا

گفتگوی خواندنی با استاد دانشگاه ملبورن درباره نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا/ پروفسور گروسمن: این نامه کم از «الماس درخشان» ندارد


استاد دانشگاه ملبورن می‌گوید: نامه آیت الله خامنه‌ای برای انتقال یک پیام مهم برای جوانان کشورهای دیگر که دائما تحت تبلیغ هولناک رسانه‌های غربی هستند بسیار مناسب است؛ تبلیغاتی که سعی در بدنام کردن ایران و دیگر کشورها که مقاومت دربرابر داعیه رهبری ایالات متحده را دارد.






نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی و توهین مجله شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) از جمله مباحثی است که دامنه‌ی آن از ایران تا بسیاری از کشورهای مسلمان و غیر مسلمان دیگر کشیده شده و افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است. پروفسور بری گروسمن (Barry Grossman) استاد دانشگاه ملبورن و وکیل بین المللی از جمله افرادی است که نظرات متفاوتی در این زمینه دارد. گروسمن مسلمان است و علاقه بسیاری به رهبر انقلاب ایران دارد و ایشان را «نمونه‌ای عالی از انسان دوستی» می‌داند. آنچه در ادامه می‌آید متن مصاحبه‌ی خبرنگار گروه بین‌الملل «خبرگزاری دانشجو» با اوست.


 

 

نظرتان را در رابطه با مجله «شارلی ابدو» و اقدام اخیر این مجله که منجر به اتفاقات بعدی در فرانسه شد برایمان بگویید.  

 

افرادِ همدل با این مجله دوست دارند آن را یک مجله هزل گو و معترض که فقط می‌خواهد سنت‌ها را به تمسخر بگیرد نشان دهند. تاریخ ناشفاف مجله، بیوگرافی به وجود آورنده و صاحب و سردبیر و نویسندگانش، هیچ شکی باقی نمی‌گذارد که آن یک پروژه ساختارشکن (اگر نه انسان ستیز) هست که قصد دارد پست کمنیزم و چپ رادیکال را تقویت کند و مورد علاقه افرادی قرار گرفته که این روزها خودشان را «توسعه یافته» نام می‌نهند.

 

با در نظر گرفتن این حرف‌ها و پیشینه کسانی که اتفاقات پیرامون این مجله و مسائل روز بین المللی ر‌ا به هم ربط می‌دهند، این امر را بدیهی می‌سازد که در عمل خواسته‌های جریان چپ با خواسته‌های آتئیست‌های جدید مثل «کریستوفر هیتچنز» جایگزین شده است. 

 

این آتئیست ها در سال های اخیر به خوبی شارژ مالی شدند و جریان‌های سیاسی مشخصی را با ذکر اهداف خود بزرگبینانه‌ای مثل «نجات انسانیت» از دست دین و ایمان ایجاد کردند! 

 

برنامه‌های اکثر رسانه‌های اصلی دنیا (چه خبر و چه فیلم و تلویزیون) پر شده است از برنامه‌های نه چندان هوشمندانه‌ای که نزدیک به افکار اصلی جریان‌هایی مثل «شارلی ابدو» هستند.

 

گستاخی این افراد هیچ حد و مرزی نمیشناسد و روش‌هایشان رنگ و بویی از ادب ندارد. البته ما مجله‌های چپ دیگری را هم دیدیم که به محض اینکه مشهور شدند و به نتیجه رسیدند، افرادی که پشت این مجلات بودند حیله گرانه با اهداف سودجویانه، به نفع محافظه‌کارانی عمل کردند که از یک طرف دوست دارند جریان چپ را دستکاری کنند و از طرف دیگر از آن به نفع اهداف خودشان بهره بگیرند.

 

مجله «نیو استیتزمن» که توسط «راسل برند» منتشر شد و توسط یک سرمایه دار نسبتا تازه وارد در عرصه‌ مدیا به نام «متیو فروید» (اهل انگلستان و استاد ارشد و منفی گرای روابط بین الملل) نمونه ای است از این دست کارها که به ذهن خطور می‌کند.

 

آیا رفتارهایی نظیر برخورد این مجله مانند نشر کارتون موهون از حضرت محمد (ع) زشت و ناپسند است؟ ارزیابی شما از این اعمال چیست؟ به نظر شما، توهین به اعتقادات، مذاهب و غیره، نباید محکوم شود؟ 

 

به عنوان یک مسلمان، به هیچ طریقی نمی‌توانم به این نتیجه نرسم که این کارتون‌ها نه تنها مستهجن هستند بلکه به طور «بی‌فایده‌ای» کفرآمیز هستند. 

 

به این دلیل از اصطلاح «بی‌فایده» استفاده می‌کنم چرا که هیچ نفع عمومی تحت پوشش خدماتی که  آن‌ها (مسئولان شارلی ابدو) ارائه می‌دهند، وجود ندارد. چرا که ممکن  نیست حتی در ذهن «مثبت اندیش» ترین اعضای جامعه، توجیهی برای این توهین حساب شده و اقدام تحریک آمیز جهت‌دار نسبت به ۱.۵ میلیارد مسلمان که به این مسائل به عنوان یک اصل اعتقادی که غیرقابل چشم پوشی می‌نگرند قایل شد؛ نفس این عمل شرارت آمیز بود.

 

حقیقت  این است که حتی استفاده از پوشش مندرس برای پیامبر اسلام در مقایسه با پیامبر سایر ادیان نیز به هجو گرفتن ایشان است و توهین به ما مسلمانان محسوب می‌شود. 

 

ادعاهای ساخته پرداخته شده توسط «شارلی ابدو» و حامیان آن به هیچ وجه قابل دفاع نبوده و نیست؛ ادعاهایی که به طور مشخص مسلمانان را در قیاس با سایر ادیان و پیروانشان با اعتقادات مذهبی دیگر هدف حملات خود قرار داده است. 

 

«آزادی بیان» نیز نیرنگی کاملا متقاعدکننده است؛ این واقعیت ساده‌ای است که هیچ کشوری تاکنون حق بی حد و حصر و یا به طورمطلق، «آزادی بیان» را به رسمیت نشناخته است. 

 

تعریف محدوده و محدودیت‌های «آزادی بیان» شامل یک فرایند ظریف از برقراری تعادل میان منافع متضاد است. این فرایند برقراری موازنه محدودیت‌های بسیاری را درباره آزادی بیان و در بسیاری از موارد، از جمله محدودیت در مباحث دیگر بوجود آورده است. محدودیت هایی که ظاهراً به صورت تلاشهای نامشروع به نظر می‌رسند که برای خفه کردن صدای مخالفان در زمینه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی بوجود آمده است. 

 

یکی از این محدودیت‌ها که در رابطه با بحث آزادی بیان تثبیت شده است این مورد است که بسیاری از کشورها  طی ۳۰ سال گذشته قوانینی را تصویب کرده‌اند که بر اساس آن می‌توان علیه هر کسی که با تهمت زدن یا ترویج نفرت علیه یک گروه بر اساس نژاد، عقیده و یا اعتقادات مذهبی آرامش جامعه را بر هم می‌زند، اعلام جرم کرد. 

 

شایان ذکر است که در واقع اغلب به این قانون به منظور اعلام جرم علیه فعالیت‌های «ضد‌یهود» استناد می‌شد؛ اما متاسفانه مشاهده شده است که از آن (اعمال محدودیت‌های خاص در رابطه با آزادی بیان) علیه مجرم شناختن منتقدان مشروع «صهیونیسم» سو استفاده شده است. 

 

بی معنی و غیرقابل درک است این موضوع که نخبگان سیاسی و برخی اعضای جامعه مدعی هستند این نوع توهین‌های بی معنی به مقدسات توسط آزادی بیان مورد حمایت قرار می‌گیرند. 

 

از همه مهمتر زمانی را در نظر بگیرید که این کارتون‌ها برای ایجاد و گسترش برآشفتگی و خشم عمومی ترتیب داده شوند و اختلاف نظر در شیوه‌ای که همیشه قرار بود برای «ایجاد امنیت» در برابر یک تهدید امنیتی باشد و نه برانگیزاننده «خشم عمومی» همچنان ادامه دارد.    

 

در مورد نامه اخیر «آیت الله خامنه‌ای» به جوانان از اروپا و شمال امریکا مطلعید؟ تجزیه و تحلیل شما در مورد این نامه چیست؟ 

 

مانند بسیاری دیگر از پیام‌های «آیت الله خامنه‌ای» که توسط روابط عمومی ایشان منتشر می‌شود، من این نامه را نیز همچون سایر مطالب ایشان بارها خواندم و از نزدیک تفاسیر مختلف در رابطه با آن را دنبال کردم. 

 

این نامه کم از یک «الماس درخشان» ندارد. دشوار است تصور این که کسی بتواند ایرادی در این متن بیابد؛ متنی که بسیار در برگیرنده (جامع و مانع) و به زبانی ظریف مورد استفاده رهبر ایران نوشته شده است.   

 

این نامه برای انتقال یک پیام مهم برای جوانان کشورهای دیگر که دائما تحت تبلیغ هولناک رسانه‌های غربی هستند بسیار مناسب است؛ تبلیغاتی که سعی در بدنام کردن ایران و دیگر کشورها که مقاومت در برابر داعیه رهبری ایالات متحده را دارد.

 

این نامه سرشار از حکمت است و به وضوح و به اندازه کافی در آن از مفاهیم حساس استفاده شده بود. 

 

ایشان در این نامه به هر نحوی سعی کرده بودند از بدنام کردن غرب به شیوه معمول و رایج که غرب و دستگاه‌های سیاسی و امنیتی و رسانه‌های جمعی که شدیدا تحت کنترل انها هستند علیه ایران راه انداخته اند، اجتناب کند؛ من همه را تشویق به خواندن و دقت در نکات و مفاهیم آن می‌کنم. 

 

البته، ایران نیز مانند هر ملت بزرگ دیگری، مشکلات خود را دارد. اما من به دفعات دریافته‌ام که این مشکلات همه آلت دست، برآمده از تحریک و دروغ است که توسط دشمنان ایران و در راستای اهداف سیاسی مطرح می‌شوند. 

 

باید اذعان کنم که نه تنها، بدون استثنا اتهامات مطرح‌ شده را نادرست یافتم از طرفی تحسین من برای این مرد بزرگ که ما به عنوان «آیت الله» و رهبر ایران می‌شناسیمشان بیشتر از قبل می‌شود. 

 

نظر شما در مورد تاثیر احتمالی این نامه روی ذهن جوانان غربی چیست؟ فکر می‌کنید حرکت‌هایی از این دست می‌تواند مفید باشد؟ چگونه این نامه می‌تواند در اطلاع رسانی به مردم در مورد زندگی و مسائل روزانه خود مفید باشد؟

 

با توجه به جریان ادراکی، تبلیغاتی آلوده که ذهن جوانان غربی را از روز تولد، تحت تاثیر خود قرار داده است، این امر می تواند کمی ساده لوحانه به نظر بیاید که تصور کنیم که هر آنچه که توسط آیت الله گفته‌اند به دست جوانان غربی برسد یا فراتر از آن توسط آنها(جوانان) فهم گردد؛ چه برسد به اینکه توسط مطبوعات جریان اصلی غربی بایکوت گردد.

 

به نظر من ارزش این نامه و دیگر سخنان  «آیت الله خامنه‌ای» در این واقعیت است که آنها به عنوان شاهدی استوار  وضعیت واقعی زندگی و اندیشه  آیت الله را به هر کسی که تمایل به حق و به دنبال حقیقت است نشان می‌دهد.

 

تمرین و ممارست ارزشمند و ضروری است بدون توجه به چند و چون اینکه مطلب شما آیا مخاطبی دارد یا نه. ارزش این دست نامه‌ها و همچنین فعالیت‌هایی در بیان حقیقت ذاتی است و نمی‌توان ارزش آن را توسط تاثیر و یا عدم اثر آن بر توده اندازه گیری کرد. 

 

با توجه به جوی که در حال حاضر توسط رسانه‌های جریان اصلی(غرب) ایجاد شده چگونه چنین اعمالی مانند نامه‌ای که «آیت الله خامنه‌ای» نوشته‌اند، می‌تواند یک موج در رسانه و جامعه غربی ایجاد کند؟ 

 

این سوالی است که هیچ کس نمی تواند به آن پاسخ دهد و البته نیاز به پاسخ هم نیست. تمام آنچه من می‌توانم انجام دهم این است که شما را به پدیده‌ای که در محاوره  تحت عنوان «اثر صدمین میمون» شناخته شده ارجاع دهم؛ مبحثی با این عنوان که توضیح می‌دهد چگونه رفتار یا ایده‌ای جدید به سرعت و با استفاده از روش‌های غیر قابل توضیح به تمام گروه‌های مرتبط گسترش می‌یابد.

 

ما بر این باور هستیم که این نامه توسط رسانههای مهم و اصلی بایکوت شده است. به نظر شما دلیل این عمل چه بوده است؟     

 

با توجه به آن چیزی که ما درباره سیاست‌های رسانه‌های اصلی و دست نشانده‌های آنان می‌دانیم، می‌توانم بگویم که با توجه به سیاست‌هایی که امروزه بر روی رسانه‌ها اعمال می‌شود، اگر آنها نامه را بایکوت نمی‌کردند جای تعجب وجود داشت.

 

عموما فیلم سازان، سیاست مداران، هنرمندان و یا استادان دانشگاهی که با تهیه مستنداتی به نقد دولت می پردازند با مشکلاتی از جمله مواجهه با نیروهای امنیتی آن کشور مواجه می شوند. آیا شما تاکنون با چنین مواردی برخورد داشته اید؟ آیا فعالیت های ضد اسرائیلی شما تاثیری بر زندگی شخصی و یا مالی تان داشته است؟   

 

بی شک من نیز با چنین مسائلی دست و پنجه نرم کرده ام. تلفن همراه و ارتباطات آنلاین من همیشه توسط افراد عادی و یا شرکت های دولتی مورد مزاحمت قرار گرفته است. همچنین چندین مرتبه تلاش‌های سازمان یافته‌ای صورت گرفته تا مرا مجرم نشان دهد. در گذشته «اینترپل» با استفاده از عناصر فاسد دستگاه های اجرایی دولتی اتهاماتی را بر علیه من پرونده سازی نمود و درخواستی را به دادگاه ارائه نمود. 

 

زمانی بود که من به خاطر کارم مجبور به سفر به کشورهای مختلف بودم در آن هنگام اراذل و اوباش و یا حتی قاتلان آموزش دیده ماموریت داشتند که مرا تعقیب کنند همین امر سبب شد که کسب و کار موفق من تا شرایط ورشکستگی نزول کند.    

 

درباره پرونده من این دسیسه‌ها توسط جنایتکاران و مقامات دولتی با هدف از بین بردن تجارت و کسب و کار من صورت میگرفت. ناگفته نماند که تجارت من ربطی به اهداف سیاسی من نداشت. اگر چه که بسیاری از ما متقاعد شده بودیم که راه آشکار مقامات دولتی در پاسخ به فعالیت های سیاسی من از بین بردن تجارتم بود.    

 

علی ایها الحال این موضوعات اصلا مهم نیست زیرا این امتحانات بهایی است که ما برای مقاومت می پردازیم. میلیون ها انسان در سرتاسر دنیا هستند که قیمت هایی به مراتب سنگین تر برای مقاومت می پردازند... بهایی که با خون آنها پرداخته می شود. بنابراین ما نباید در برابر این موضوعات به سرعت غالب تهی کنیم تا بتوانیم پیام مقاومتمان را به سرتاسر دنیا گسترش دهیم  

 

بسیاری از مردم معتقدند که هنرمندان که تنها بر حرفه خود تمرکز کرده اند و با موضوعات سیاسی و اجتماعی بیگانه اند اما ما تعدادی از هنرمندان را می شناسیم که به این موضوعات علاقه مند است. چه دلیلی پشت این عقیده پنهان است؟  

 

من نمیتوانم در این باره نظر کلی بدهم. اما تلاش هنرمندان در دنیای سیاست هرگز مرا تحت تاثیر قرار نداده است. نفس، پول و هوس آفت مدرنیته هستند و در طبیعت هر شغلی که با افراد مشهور مرتبط است وجود دارد؛ درک و همدلی به ندرت در این افراد پیدا می‌شود. خدا را برای این استثنا سپاسگزارم؛ که من از این امر مستثنی هستم. 

 

به عنوان حسن ختام این مصاحبه ، نظر شما به عنوان استاد دانشگاه و یک وکیل بین المللی درباره این نامه چیست؟  

 

بر خلاف بسیاری از رهبران جهان من تصمیم ندارم تا آیت الله خامنه ای را مخاطب قرار دهم مگر اینکه ایشان مرا مخاطب قرار دهند. اما اگر روزی چنین نعمتی به سراغ من آید و من قادر باشم صدایم را به ایشان برسانم به احتمال قریب به یقین از آن مقام برای رهبری فوق العاده شان در طی دوران ها کمال تشکر را به عمل خواهم آورد. ایشان نمونه ای عالی از فرزانگی و انسان دوستی هستند. ما در سرتاسر دنیا به درگاه خداوند متعال دعا خواهیم نمود تا نامه های ایشان مستدام باشد و ما فرصت شاگردی را در محضر ایشان داشته باشیم.    

 


 

متن انگلیسی این مصاحبه در ذیل قابل مشاهده است:

 

 

What do you know about the Charlie Hebdo magazine? 

 

The individuals associated with this publication like to portray it as an irreverent, satirical, and provocative publication which lampoons anything associated with traditional values.  The publication's checkered history and the biographies of its founder, owners, editors , and contributors,  leave no doubt that it is an iconoclastic - if not misanthropic - project to advance a post-communist, hard  left political agenda which, in the current climate, comprises the hidden glue that holds this operation together and makes it intuitively appealing to many people who consider themselves to be progressive. 

 

Having said that, the backgrounds of those associated this publication's recent rise to international prominence, make it clear that its once  run of the mill left wing political agenda  has largely  been superseded by a dominant concern with promoting the "New Atheism" championed by the likes of the late, not so great Christopher Hitchens,  and which, in recent years, has become a well funded and very organised political movement with a stated objective of ridding humanity of what its adherents arrogantly refer to as the menace of religion and faith itself. 

 

The raw product of most mainstream media outlets - be it  news, television programming, or feature films - is now routinely impregnated with not so subtle messaging  that supports this agenda which has always been close to the hearts of the key individuals behind Charlie Hebdo.

 

Their hubris knows no limits and their tactics concede no ground to decency or conventional standards of decorum.  Of course we have seen with other iconic left wing publications,  that when these contrived publicity stunts proves successful from a purely business point  of view, the self-professed  idealists behind the publication  ironically do not have any qualms about capitalising on their ruse and eventually selling out their interest to conservative business interests who at once seek to manipulate the left and profit from the exercise at the same time.    The New Statesman - catapulted into the public limelight by though Russell Brand as conceived by its relatively new media tycoon owner and Mathew Freud, the UK based supreme master of cynical public relations, comes to mind as recent example of how this ruse operates. 

 

Do you believe that such acts of this magazine like cartoons of the prophet Mohammad (as) are obscene? What's your assessment of these acts? In your opinion, insulting the beliefs, religions and etc, should not be condemned?

 

As a Muslim, there is no way I can avoid concluding that these cartoons are not only obscene but also gratuitously blasphemous. I say gratuitously because there is no countervailing public interest served by them which might in the minds of most "right thinking" members of the public, be invoked to justify the calculated insult and provocation directed at the world's ۱.۵ billion Muslims who, as an article of faith, are unable to turn a blind eye to this mischief making. 

 

The fact that this rag has lampooned the prophets of other religions in similar fashion is also offensive to us and in no way supports the claims made by Charlie Hebdo and its supporters that it does not specifically target Muslims any more than people with other religious convictions.  

 

The "freedom of speech" ruse is also wholly unconvincing. The simple fact is that no country has ever recognised an unqualified or absolute right to  freedom of speech. Defining the scope and limits of free speech involve a delicate process of balancing competing interests.  

 

This balancing process has produced many limits on free speech and, in many instances, controversial limits which on their face appear to be illegitimate attempts to stifle opposition to the establishment narrative on various social, economic, security and political issues.   

 

One well entrenched limit on free speech has seen most countries enact legislation over the past ۳۰ years which criminalises anyone who vilifies or promotes hate against a group on the basis of race, creed, or religious conviction. 

 

This legislation has often been invoked in order to criminalise genuine anti-Semites; but has also often been misused to criminalise legitimate critics of Zionism. 

 

Bearing this in mind,  claims made by  the political elite and members of the public that this kind of gratuitous blasphemy is protected by free speech is absurd, all the more so when one considers that these cartoons were calculated to create wide spread public outrage and controversy  in manner which was always going to create an ongoing security threat. 

 

What Do you know about the letter of Ayatollah Khamenei to the youth of the Europe and North America? What is your analysis about this letter?

 

Like most public communication made by the Ayatollah, I have read the letter many times and closely followed public commentary about the letter. The letter is nothing short of brilliant.  

 

It is difficult to imagine how anyone could find fault with the very considered and delicate language used by the Supreme Leader to convey what is a very reasonable message to the youth of other nations who are constantly inundated with propaganda that vilifies Iran and other nations which resist submitting the US led, corporatist international system we have come to refer to as the New World Order. 

 

The letter is full of wisdom and was clearly sensitive enough in conception to have avoided in any way vilifying the west in the same way the establishment, the political & security apparatus, and the tightly controlled mass media in the Atlantic World routinely vilifies Iran. 

 

I encourage everyone to read it and consider it carefully. 

 

Of course, like any large nation, Iran has its own troubles. But what I find time and time again is that these troubles are manipulated, agitated and misrepresented by the critics of Iran for political purposes.

 

I have to admit that there have been times when I might have preferred to find some truth in the criticisms directed at Iran but the reality is that no matter how much I study the history of this great and ancient nation, no matter how many  specific allegations against Iran that I investigate, no matter how many transcripts of the Ayatollah's speeches I read,  invariably I find the allegations to be transparently false, while my admiration for this great man we know as the Ayatollah and Iran's Supreme Leader only grows. 

 

The simple fact is that, though many  people will consider this a  controversial thing to say  I cannot not think of another living human being who stands out as a more complete embodiment of the example set by our great Prophet, Muhammad, Rasul Allah,  sallallahu `alayhi wa sallam.

 

What do you think about the influence of this letter in to the minds of youth? Do you believe that things like this can be useful? How can this letter be useful in informing people about their daily life and issues?

 

With a perceptual stream of propaganda polluting the minds of western youth form birth, it would be naive to imagine that  anything said by the Ayatollah, even if published by the mainstream western press, will even be read, let alone understood en masse by the Atlantic World's youth.

 

The value in this letter and other  communications from the Ayatollah lies in the fact that they stand as evidence of the Ayatollah's true disposition to anyone who is willing to seek the truth.  

 

The exercise is invaluable and essential no matter how few or how many in  the intended audience are reached by it.  The value in speaking truth is intrinsic and cannot measured   by its effect or lack of effect on the masses.

 

Given the atmosphere now created by the mainstream media, how could such acts like the letter of Ayatollah Khamenei, create a wave in the medias and the western society? 

 

This is a question that no one can or need answer. All I can do is refer to a phenomena colloquially known as the "۱۰۰th Monkey Effect" which describes how  a new behavior or idea spreads rapidly by unexplained means from one group to all related groups once a critical number of members of one group embrace the new behavior or acknowledge the new idea.  The effect was originally associated with a Japanese study of monkeys and has of course been discredited by sceptics.

 

But though these same sceptics might argue the point, people are not monkeys  and once a critical mass of  individuals embrace the truth about any subject, there comes a point at which they  empower the crowd to do the same, after which change becomes possible. 

 

We believe that this letter is being boycotted by mainstream medias, why they boycott this letter?

 

Given what we know about the way MSM and the establishment operate, all I can say is that it would have been very surprising in the current political climate if the  letter was given the  prominence by the press that it and, indeed, any communication from the Ayatollah deserves.

 

Generally, filmmakers, politicians, artists and even professors who make documentaries about or criticize the governments are facing problems by the security forces of that country. Have you ever had similar problems? Have your anti-Israeli activities ever had a bearing on your personal life?

 

financial consequences for example. Of course I have experienced such problems.  My cellular and on-line communications are subject to constant interference both by civilians and state agencies.

 

 Concerted efforts have been made to corruptly criminalise me. Interpol has in  the past been used by corrupt elements of the law enforcement apparatus  in a member country to  impose a global Interpol Red Notice declaring me an international fugitive  in connection with entirely fictional allegations, whole at the same time an extradition request was made against me.   

 

At times I have been completed by circumstance to travel between countries by dangerous and clandestine means.  

 

Thugs and even trained killers have been contracted to come after  me,  and my once successful business was reduced to ruin. 

 

That said, in my case, these machinations grew out of efforts made by criminals and corrupt officials to damage me and take over my business; that is, they were initially unrelated to my politics. 

 

However, in due course, many of us became  convinced that the blatant and often corrupt way the political and security apparatus responded to these crimes against me was coloured by political considerations connected with my activism.  

 

In any case, it does not matter; it is the price we pay for resistance and part of the test we face.  

 

There are  millions  of individuals around the world who pay a far heavier price, often measured in blood, so we should not be too fast to conflate the tribulations we face as a result of our resistance with what we do  to spread the message.   

 

As people of conscience and faith, we cannot afford to be too troubled by the difficulties are inflicted on us and doing so can only weaken our effectiveness as agents for change. 

 

Many people believe that artists have to focus on their career and avoid political and social issues, but we know some artists who are interested in discussing social and political issues. What is the reason behind their attitude?  

 

I cannot  speak about the motives of other people in such general terms. What I will say is that I  find myself almost always decidedly unimpressed by the efforts celebrities make in the world of politics.    Ego, money and desire are the bane of modern existence, and it is in the nature of any career path associated with celebrity, that such motives are given free reign while competence, understanding and genuine empathy are rarely cultivated in such people. 

 

Thank god for the exceptions.  At the end you as a former university lecturer  and international lawyer, in response to a leader of Iran? Unlike many other world leaders, I would not presume to address the Ayatollah unless the great man somehow deigned to address me.   

 

If  I was ever blessed with such an opportunity and could find my voice in that moment,  I imagine that I would simply thank him for his leadership, his wisdom, his humility,  and his shining example, while praying that he continues to address the millions of us around the world who are willing to listen and learn.   

 

 

تهیه و تنظیم: سید احمد موسوی

منبع:خبرگزاری دانشجو

بخش اول اشعار و سبک های شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سال93

بخش اول اشعار و سبک های شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سال93                           

                                    

زمینه،نوحه

دریافت فایل:

زمینه،نوحه – حضرت زهرا سلام الله علیها



*یا زهرا،شود جان ِ عالم فدایت،تو هستی خورشید هدایت

گل پیغمبر،عزیز حیدر،فدایی ِ راه ولایت

محبوبه ی طاهایی،صدیقه ی کبرایی،تو امّ ابیهایی

یا فاطمه یا زهرا...

*ملائک،به عرش حق محو ِ کمالت،جمال ایزد در جمالت

شدی تو پرپر،وَ تا به محشر،علی دارد از تو خجالت

نبی را نور ِ دیده،ستم بر تو رسیده،مجروح ِ قد خمیده

یا فاطمه یا زهرا...

*الا ای،که تو هستی روح ِ عبادت،وَ راه ِ تو راه ِ سعادت

به حقّ حیدر،دعا کن مادر،رسد بر ما فیض شهادت

کبوتر ِ بر بامیم،چون لاله ها گمنامیم،سربازان اسلامیم

یا فاطمه یا زهرا...

شور

دریافت فایل:

شور – حضرت زهرا سلام الله علیها



*کار ِ تو لطفه و عنایت،فدایی ِ راه ِ ولایت

جان ِ سینه زنان فدایت

ای گل ِ پیغمبر یا زهرا،نور و قدر و کوثر یا زهرا

همسنگر ِ حیدر یا زهرا

یا زهرا یا زهرا یا زهرا مدد یا زهرا...

*سائلان ِ نعم الامیریم،با ذکر یا زهرا می میمیریم

از تو یک کربلا میگیریم

ای نورانی تر از مهر و ماه،میخونیم همه با اشک و آه

بنفسی انت یا ثارالله

ثارالله ثارالله ثارالله مدد ثارالله...

 

ذکر

دریافت فایل:

ذکر واحد جفت سنتی،صلوات بر حضرت زهرا سلام الله علیها



اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

*صلوات ِ خدا به تو یا زهرا،ای خورشید دلها

اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

ای شهیده ی مکتب ولایت،فداییّ مولا

اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

*صلوات ِ خدا به تو که هستی،چراغ هدایت

اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

شهیده ای و مادر ِ شهیدی،در راه ِ ولایت

اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

صلوات ِ حق بر تو که کعبه ی،دل شد در طوافت

اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

به اقتدار و عزّت و کمال و،حجاب وعفافت

اللهمّ صل علی محمد وَ آل ِ محمد

 

دم پایانی

دریافت فایل:

دم پایانی

*صلی الله،علیک ِ یا اُمّ َ ابیها،عزیز ِ مصطفی یا زهرا

صراط ِ مستقیم ِ ایمان،مجاهد ِ راه ِ خدا و دین و قرآن

پی ِ حمایت از علی گذشتی از جان

اَلا ملیکه ی مُکرّم،شدی شهیده یا قد ِ خم

به تو صلوات ِ همه عالم

یا زهرا یا فاطمه یا فاطمه...

*راه ِ تو،بُوَد اَشدّا علی الکفار،به یاری ِ حیدر ِ کرّار

خروشِ تو به ما نشان داد،شرف به جمع ِ کفر و فتنه جا ندارد

مسامحه با دشمنان معنا ندارد

اَلا صحیفه ی هدایت،بُوَد سجیه ات عنایت

شدی تو فدایی ِ ولایت

یا زهرا یا فاطمه یا فاطمه...

*درس ِ تو بُوَد به امّت پیمبر،حمایت از امام و رهبر

رَویم مسیر کربلا را،به جان ِ شیرین می خریم سر نیزه ها را

رها نمیکنیم ولیّ و مقتدا را

همه پی ِ شور و شعوریم،همه زائر ِ بیت ِ نوریم

همه منتظر های ظهوریم

یا زهرا یا فاطمه یا فاطمه...

نوحه

دریافت فایل:

نوحه مصائب در و دیوار

خون گریه کن ای دل برای زهرا،بشنو ز پشت در نوای زهرا

واویلا واویالا آه و واویلا...

بین در و دیوار غوغا به پا شد،زهرای مرضیه جانش فدا شد

در پشت در با آوای حزینی،ناله زده که یا فضه خذینی

غمنامه میخواند از غصه بلبل،هم گل شده پرپر هم غنچه ی گل

دستان مولا را از کینه بستند،پهلوی یارش پشت در شکستند

ذکر

دریافت فایل:

ذکر ورود به شور یا دو دمه



*خورشید بی نشان زهرا،نور هفت آسمان زهرا

مجروح ِ نیمه جان زهرا،بانوی قد کمان زهرا



*یار و همسنگر ِ حیدر،ای همچون لاله ای پرپر

اشک تو از غم ِ دلبر،قتلگاهت به پشت ِ در

زمینه

دریافت فایل:

زمینه – حضرت زهرا سلام الله علیها



*به یاری ِ حیدر شدی گل پرپر فاطمه فاطمه

غم ِ تو دلیل ِ ناله ی پیمبر فاطمه فاطمه

نوای مدینه قصیده ی غربت فاطمه فاطمه

میکشه علی از روی تو خجالت فاطمه فاطمه

فاطمه همه هست ِ من شدی تو فدایی ِ راه ِ دین

پیش چشم من افتادی بین کوچه ها به روی زمین

ای به عالمین،نور ِ هر دو عین

مادر حسن،مادر ِ حسین

*دیگه برای من طاقتی نمونده یا علی یا علی

حمایتم از تو بی نتیجه مونده یا عل یا علی

تو رو سوی مسجد بردن آقا آخر یا علی یا علی

وَ حیا نکردن از روی پیمبر یا علی یا علی

هستی ِ من ِ فاطمه به فدای نور ِ ولای تو

یا علی میگم هر کجا جون میدم آقا من برای تو

غم ِ جونمه،غربت ِ ولی

ذکر یا فاطمه،علی یا علی

زمینه،نوحه

دریافت فایل:

زمینه،نوحه - زبانحال مولا قبل از شهادت بی بی

*شدم روضه خوانت،من ی زار و خسته

منم دلشکسته،تو پهلو شکسته

کجا از یادم رَوَد آن،زمانی که ای یگانه

تو را زد آن بی حیا با،غلاف و هم تازیانه

یا زهرا یا زهرا یا زهرا...

*دلم از غم ِ تو،پر از اضطراب است

سلام ِ امامت،دگر بی جواب است

ز دشمن که جان و قلبش،به دست ِ شیطان اسیر است

ستمهایی که روا شد،همه از بُغض ِ غدیر است

یا زهرا یا زهرا یا زهرا...

*حسن رنگ ِ رویش،ز داغی پریده

مگر همره ِ تو،به کوچه چه دیده

چرا از روی کبود و،ز روی نیلی نگفتی

چرا با من فاطمه جان،ز ضرب ِ سیلی نگفتی

یا زهرا یا زهرا یا زهرا...

نوحه

دریافت فایل:

نوحه زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با حمزه ی سید الشهدا



ای عمّ پیغمبر ماه شهیدان،بنگر تو زهرا را با چشم ِ گریان

واویلا واویلا آه و واویلا...

من آمدم تا که گویم برایت،از قصه ی جانسوز ِ یک جنایت

تا عرش اعلا رفته سوز ِ آهم،شد یک نفر در کوچه سدّ راهم

نالان از آن صحنه روح الامین شد،زهرا در آن کوچه نقش زمین شد

این حاجتم را خواهش از خدا کن،عمو برای رفتنم دعا کن

واحد تند

دریافت فایل:

واحد تند – حضرت زهرا سلام الله علیها

*فدای ایثار ِ تو وجود ِ ما،تویی یا زهرا مادر عاشورا

خروشت اصل برائت بود،تو هستی آینه ی معبود

بنفسی اَنت ِ یا عصمة َ الکبری

تویی یا زهرا مادر ِ عاشورا...

*اگرچه گشتی خزان به گلشن ها،نگشتی مغلوب ِ ظلم ِ دشمن ها

ز لطف ِ حیّ قدیر ِ تو،عدو شد خوار و حقیر تو

رسیده بر تو مصائب ِ عظمی

تویی یا زهرا مادر ِ عاشورا

((تکرار بند اول...))

*بُوَد درس ِ فاطمیه تا آخر،حمایت از دین و یاری رهبر

همیشه در ره ِ قرآنیم،که ما همراه ِ شهیدانیم

به عشق آن یار ِ تشنه وتنها

تویی یا زهرا مادر عاشورا

((تکرار بند اول...))

شور

دریافت فایل:

شور – حضرت زهرا سلام الله علیها



*اینقدر همصدا با سینه زنا

ذکرت و میگیم میون ِ روضه ها

عاقبت مدینه ای میشه دلا

آه،حرم ِ تو بی نام و نشون،پر ِ غم ِ توی دلامون

به یاد مصیبت های تو،شده همه عالَم روضه خون

آه یا زهرا یا زهرا....

*هستش ای مادر کلّ اولیا

دلها بر عشق حسینت مبتلا

کی میدی به ما برات کربلا

آه،ای ولای تو خیر النّعم،برا ما دعا کن از کرم

کربلایی شیم با یا حسین،بشه روزیمون آخر حرم

آه یا اباعبدالله...

 زمزمه ی روضه

دریافت فایل:

یک بند زمزمه ی روضه – زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زینب



*زینب جان بیا بیا عزیز من،غمی فتاده چون شرر به جان و تن

بیا بشیم همناله با غم ِ حسن،او که به کوچه دیده اندوه و مِحَن

در پیش او با دیده ی ترش،سیلی زدن به روی مادرش

روی خاکا با سوز ِ دل داره،میپرده دنبال گوشواره

واویلا از ضربه های اون لعین،واویلا زهرا شده نقش زمین

یا زهرا یا فاطمه یا فاطمه...
 

زمزمه ی روضه

دریافت فایل:

یک بند زمزمه ی روضه – زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت



*یا مولا،غم شد ز رویم منجلی،دارم میرم دیگه حلالم کن علی

دارم میرم ای آفتاب عالمین،جان ِ تو و جان ِ حسن جان ِ حسین

حسن میشه مسموم فتنه ها،حسین میشه سر از تنش جدا

هواشون و علی تو داشته باش،گریه کن به یاد ِ کربلا

حسینم تشنه با جسم نیمه جان،میخوره تو قتلگاه تیر و سِنان

واویلا غریب ِ مادر یا حسین...
 

نوحه

دریافت فایل:

نوحه – اذان بِلال حبشی



هستم علی جانم دلتنگ بابا،بگو اذان گوید مؤذّن ِ ما

واویلا واویلا آه و واویلا...

در بین ِ بستر با این وضع و حالم،مشتاق ِ صوت ِ محزون بِلالم

مؤذّنا برگو اذان ِ دیگر،تا زنده گردانی یاد ِ پیمبر

تا عرش حق میرفت سوز و نوایش،آماده میکردم عبا برایش

بگو که زهرا آن نور هدایت،شود شهیده در راه ِ ولایت

 

واحد

دریافت فایل:

واحد – حضرت زهرا سلام الله علیها

*گل ِ یاس ِ علی فاطمه،اُمید همه،بُوَد لطف تو روز محشر

چو عطری از،حریمت وزد،به هر جا رسد،شود عالم از آن معطر

ای جمال ِ تو خورشید ِ شرف،شهیده ی ولا در راه ِ هدف

در هر دل ِ عاشق شوری به پا کردی

در راه ِ عقیده جان را فدا کردی

یا زهرا یا زهرا...

*پس از بابا به دست ِ ستم،وَ در اوج ِ غم،عدو زد تورا بی بهانه

بمیرم من،ازین روضه ها،هجوم ِ بلا،تو و قنفذ و تازیانه

شد گریز ما حرف کوچه ها،برای حفظ دین تو شدی فدا

از ضربه ی سیلی نیلی شده رویت

حَجَرُ الاسود ِ علی شد بازویت

یا زهرا یا زهرا...

شور

دریافت فایل:

شور – حضرت زهرا سلام الله علیها



*به فدای دلبران ازلی،به فدای عشق زهرا و علی

علی اونکه شد فدای راه حق،زهرا اونکه شد فدایی ِ علی

برا خدا چه سختی ها که کشیدن

چه محنت و مصیبتا که ندیدن

به یادشون آتیش میگیره دلامون

طعنه ها از منافقا می شنیدن

جان ِ ما فدای مولا جان ما فدای زهرا...

*امون از قصه ی غم تو کوچه ها،امون از اشکای سرخ بچه ها

شده اجر خوبیای مصطفی،تازیانه و غلاف و شعله ها

ملائکه قصه ی غم رو میدونن

تا به ابد مُحرم ِ غربت می مونن

به عرش حق با گریه و اشک عزا

از سیلی و چادر خاکی می خونن

جان ِ ما فدای مولا جان ما فدای زهرا...

*مادری افتاده تنها بی پناه،عاشقا و گریه و ناله و آه

امتداد روضه های مدینه،میرسه به کربلا و قتلگاه

خون ِ خدا دلبر ِ صد پاره بدن

نیزه شده برای او مثل کفن

از کنار ِ اون بدن ِ غرقه به خون

خواهرش و با تازیانه می برن

هستی تو امام ِ دلها،پیکرت به خاک صحرا،یا حسین عزیز زهرا...

شور

دریافت فایل:

شور – حضرت زهرا سلام الله علیها



*قسم به حق تا دم ِ جزا،ز مهر تو دل نمی کَنیم

به پای مرثیه های تو،بر سر و بر سینه میزنیم

ما زاده ی فاطمیه ایم،ما غصه داران ِ مادریم

سربند ِ یا زهرا روی سر،فدایی ِ عشق حیدریم

گریه میکنیم سینه میزنیم با نسیمی از کوی تو

گریه میکنیم سینه میزنیم یاد درد پهلوی تو

گریه میکنیم سینه میزنیم یاد دست و بازوی تو

فاطمه یا فاطمه...

*از آتش ظلم و کینه ها،سوزد رَوانت یا فاطمه

خجالت ِ حیدر از تو شد،قاتل ِ جانت یا فاطه

دشمن و آتش به بیت ِ تو،آل نبی و رنج و بلا

مسیر ِ این روضه های غم،کشیده شد تا به کربلا

یثرب و عزا،دود و شعله ها،سوز ناله ها تا سما

کربلا و لب تشنگی و هم خشکی ِ لب ِ بچه ها

قتلگاه و یک کربلا ستم،یک سری روی نیزه ها

یا حسین یا کربلا...

زمینه

دریافت فایل:

زمینه – حضرت زهرا سلام الله علیها



*با شور ِ مشتاقی همه میخونیم آیه ی نور

ایشالا ای مادر میرسه دیگه روز ِ ظهور

میاد عاقبت،آخرین حجج

ذکر ِ عالمین،عجّل فرج

دنیا محشر کبری میشه،گره از کارامون وا میشه

وَ با اومدن ِ پسرت،قبر گمشده پیدا میشه

امید همه یا فاطمه...

*اهالی ِ تقوی،رَهرو ِ راه ِ سعادتن

سینه زنای تو،اهل جهاد و شهادتن

با نابودی ِ،صهیونیستیا،آخر ما میشیم،حاجتروا

با یا فاطمه یا فاطمه،سرود ِ شجاعت میخونیم

توی مسجد الاقصا میریم،نماز ِ جماعت میخونیم

اُمید همه یا فاطمه...

*دعای خیرت بود،که ما شدیم محزون ِ حسین

به دشت اشک و آه،آلاله ی دلخون حسین

ما قدم قدم،با نوحه و دم،یازهرا میگیم،میریم حرم

عرش عشق و بهشت دلا،حرم ِ سید الشهدا

راه ِ نوکری ِ نوکرا،از مدینه تا کرببلا

حسین...وای...

نوحه

دریافت فایل:

نوحه مصائب کوچه مدینه

در کوچه ها شرح غم اینچین شد،زهرای مرضیه نقش زمین شد

واویلا واویالا آه و واویلا...

در پیش چشمان ِ حسن خدایا،شد چادرش خاکی در کوچه زهرا

ای دل بپو هر دم آه و واویلا،دست ِ عدو و ماه ِ روی زهرا

نقش زمین گرچه خیر النسا بود،آن روز، روز ِ قتل ِ مجتبی بود

عُمری اشک و آه و دیده ی تر،خون گریه کرده بر غمهای مادر

زمینه،شور

دریافت فایل:

زمینه،شور – حضرت زهرا سلام الله علیها

*بارونیه از غمت چشمامون،همیشه اینه همه رویامون

که بشه مدینه ای دلهامون

اسیر تو تموم دلها،تویی مثل خدا بی همتا

گل ِ حیدر مدد یا زهرا

یا امَّ ابیها یا زهرا یا زهرا یا زهرا...

*دعا کن برای ما یا زهرا،در مسیر و مکتب عاشورا

کربلایی بشیم ان شاءالله

بشیم آخر شهید ِ این راه،اینه ذکر ِ دلای آگاه،بنفسی انت اباعبدالله

یا اباعبدالله ثارالله ثارالله ثارالله...

نوحه،زمینه

دریافت فایل:

نوحه،زمینه – وداع حضرت زهرا با امیر المؤمنین



*ز دست ِ ستم بود،که بشکسته بالم

زمان ِ سفر شد،علی کن حلالم

مرا تقدیر اینچنین بود،که ظلم از امّت ببینم

خداحافظ ای امام ِ،غریب و خانه نشینیم

یا مظلوم علی جان علی جان...

*پس از من چو فضه،به سوز ِ لبالب

کند خانه داری،در این خانه زینب

گل ِ یاسم حال و روزش،خزانی گردد به گلشن

نماز ِ غربت بخواند،به روی سجاده ی من

یا مظلوم علی جان علی جان...

*شود طائر ِ من،شکسته پر و بال

قرار ِ من و تو،علی بین گودال

روان است از سوز ِ ماتم،سرشک غم از دو عینم

رَوَم اما غصه دار ِ،تن ِ خونین ِ حسینم

یا مظلوم علی جان علی جان...

نوحه

دریافت فایل:

نوحه مصائب ایام بستری شدن حضرت زهرا سلام الله علیها



دارد دل ِ زینب از غصه آوا،در بستر افتاده امّ ابیها

واویلا واویلا آه و واویلا...

با دیده ی تر نافله بخواند،در بین بستر نافله بخواند

گویا که جان ِ او بر لب رسیده،زینب نگاهش بر قدّ ِ خمیده

بگو چرا چشم ِ بابا شده تر،لرزه فتاده بر دست تو مادر

کار ِ دلت از چه غمپروری شد،یاس جمال ِ تو نیلوفری شد

واحد تند

دریافت فایل:

واحد تند – حضرت زهرا سلام الله علیها

*نور ِ معظّمه،مرضیه عالمه،زهرا یا فاطمه،یار ِ حیدر

امید ما همه،بر کرم خاتمه،زهرا یا فاطمه،یاس ِ پرپر

خورشید ِ عصمت و هدایتی،مجروح ِ مکتب ِ ولایتی

دریای رحمت و عنایتی،مجروح ِ مکتب ولایتی

سلام ِ ما بر آن دل ِ به درد و غم نشسته ات

سلام ِ ما سلام ِ ما به پهلوی شکسته ات

فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه...

*تاریخ از تو گرفت،درس ِ مردانگی،درس ِ یاری ِ دین،درس ِ ایثار

ای که با یا علی،بر یاری ِ ولی،جان دادی بین ِ آن،در و دیوار

ما در مسیر ِ تو تا به آخر،می مانیم پای اسلام و رهبر

در هر میدان به الله و اکبر،می مانیم پای اسلام و رهبر

با امام و با شهیدان ما پیمان ِ وفا بستیم

دشمنان ِ استکبار و سربازان ِ رهبر هستیم

فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه یا فاطمه...

زمینه ، شور

دریافت فایل:

زمینه،شور – زبانحال امام حسن علیه السلام

*توی کوچه های مدینه،مادرم خورده زمین

هی میگفتم که پاشو،دیگه رو خاکا نشین

ای نور چشمان ِ ترم،برات بمیرم مادرم

یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه...

*پلیدی و هر کس که بده،واقعاً خوب بلده

بی حیای تو کوچه به،مادرم سیلی زده

دل زار و بیچاره ی تو،بگو کو گوشواره ی تو

یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه...

*چادر ِ خاکی روضه خونه،تا قیامت برا من

میشه آخر غم ِ تو،قاتل ِ جون ِ حسن

ای نور دیده مادرم،قامت خمیده مادرم

یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه...

*تازه شروع ِ راه ِ غمه،میشه از غصه ها پیر

میبینم روزی رو که،خواهرم شده اسیر

اشک ِ تموم ِ عالمین،به نیزه ها رأس ِ حسین

مظلوم ِ بی سر یا حسین غریب ِ مادر یا حسین...

زمزمه ی روضه

دریافت فایل:

یک بند زمزمه ی روضه – زبانحال مولا قبل از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

*زهرا جان، ای قبله ی جان ِ علی،ای عشق تو آیین و ایمان ِ علی

ای روی تو خورشید ِ تابان ِ علی،در پشت در شدی تو قربان ِ علی

میخ ِ در و حمله ی دشمنا،پهلوی تو شکسته از جفا

محسن ِ ما جونش شده فدا،با لگد ِ اون بی حیا

زهرا جان شرمنده ی روی تو ام،زهرا جان دلخون بازوی تو ام

یا زهرا یا فاطمه یا فاطمه...

زمزمه ی روضه

دریافت فایل:

یک بند زمزمه ی روضه – زبانحال مولا بعد از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

واویلا،جون شده بر لب ِ همه،خونه صفایی نداره بی فاطمه

شفا گرفته بستری بیمار من،دل میخونه با اشک و شور و زمزمه

یادش بخیر صفای گلشن و،به هم زدن زندگی ِ من و

بی فاطمه شرر به سینه شد،مَحرم ِ من چاه ِ مدینه شد

همدم ِ سوز دل و چشم ِ ترم،خاک ِ غم شد بعد ِ زهرا بر سرم

یا زهرا یا فاطمه یا فاطمه...


                  برای دسترسی به اشعار و سبک های فاطمیه سال گذشته اینجا را کلیک کنید

              منبع: سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی