نماهنگ «ملت حماسه»
حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز در دیدار مردم آذربایجان با اشاره به گزارشهای دقیق درخصوص راهپیمایی ۲۲ بهمن مبنی بر حضور بیشتر و باشکوهتر مردم در راهپیمایی امسال نسبت به سال قبل، گفتند: زبان من برای تشکر از ملت بزرگ ایران، و توصیف حضور مردم در راهپیمایی واقعاً قاصر است.
به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR نماهنگ «ملت حماسه» را با استفاده از تصاویر راهپیمایی مردم تهران در روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۳ و بیانات امروز رهبر انقلاب (به همراه زیرنویس انگلیسی) تهیه و منتشر کرد.
دیدار مردم آذربایجان شرقی با رهبر انقلاب
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم استان آذربایجان شرقی، ضمن تشکر و قدردانی فراوان از حضور پرشکوه ملت بزرگ ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال، در سخنان مهمی، به تشریح شرایط اقتصادی کشور و همچنین راهکارهای علاج مشکلات، بویژه ضرورت اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی پرداختند و با اشاره به شاخ و شانه کشیدن ها و شرط و شروط های آمریکا و تحریم های جدید اعمال شده از سوی اروپا تأکید کردند: ملت ایران همواره نشان داده است که اراده قوی دارد و در موضوع تحریم ها هم ملت ایران می تواند، این توطئه را ناکام بگذارد.
حضرت آیت الله خامنه ای در سخنان خود با اشاره به گزارش های دقیق درخصوص راهپیمایی ۲۲ بهمن مبنی بر حضور بیشتر و باشکوه تر مردم در راهپیمایی امسال نسبت به سال قبل، گفتند: زبان من برای تشکر از ملت بزرگ ایران، و توصیف حضور مردم در راهپیمایی واقعاً قاصر است.
ایشان به هوای سرد و بارانی در برخی شهرها و همچنین طوفان خاک در اهواز و خوزستان اشاره کردند و افزودند: در این شرایط و با وجود گذشت ۳۶ سال از انقلاب، حضور امسال مردم در راهپیمایی، باشکوه تر و با عظمت تر از گذشته بود و این، در دنیا بی نظیر است.
رهبر انقلاب اسلامی دلیل اصلی شکوه و عظمت راهپیمایی ۲۲ بهمن را، حضور مردمی در صحنه و محول شدن امور بدست مردم دانستند و خاطرنشان کردند: در هر زمان که در مسائل کشور، حضور مردمی وجود داشته است، ما این چنین معجزه ای را همواره مشاهده کرده ایم.
حضرت آیت الله خامنه ای با تعمیم این قاعده کلی به مسائل اقتصادی، و تأکید بر لزوم حضور برنامه ریزی شده مردم در عرصه اقتصادی و استفاده از ظرفیت های مردمی، به تبیین دلایل مشکلات اقتصادی کشور پرداختند و گفتند: یکی از مهمترین این دلایل، برنامه ریزی قدرتهای استکباری بعد از پایان جنگ تحمیلی، برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قطب اقتصادی تأثیرگذار در منطقه و جهان است.
ایشان افزودند: غربی ها و عمدتاً آمریکاییها، با برنامه ریزی و با استفاده از شیوه های مختلف اقدام به کارشکنی در طرحها و فعالیت های بزرگ اقتصادی ایران با کشورهای منطقه و دور زدن ایران در خطوط انتقال نفت و گاز، خطوط زمینی و هوایی و خطوط شبکه های ارتباطاتی کردند و عملاً سال ها پیش از قضایای هسته ای، تحریم بی سر و صدایی را آغاز کردند که این مقابله اقتصادی تا به امروز ادامه داشته است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: بنابراین در تحلیل شرایط و مشکلات اقتصادی کشور، نباید برنامه ریزی دشمن را که آمریکا و چند کشور اروپایی دنباله رو آن هستند، نادیده گرفت.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه باید در مقابل برنامه ریزی بدخواهان به گونه ای تلاش شود که ضربه دشمن، تأثیرگذار نشود و یا کم اثر شود، افزودند: علاوه بر برنامه ریزی مستمر و گسترده جبهه استکبار، اقتصاد کشور از دو اشکال بزرگ «نفتی بودن» و «دولتی بودن» نیز به شدت رنج می برد.
ایشان خام فروشی نفت و صرف آن در امور جاری کشور و استفاده نکردن از فرآورده های گسترده ناشی از ارزش افزوده نفت را، میراث شوم رژیم طاغوت و خسارتی جبران ناپذیر خواندند و گفتند: این روش، آسان ترین راه پول درآوردن است که برخی از مسئولان در طول زمان های مختلف، ترجیح دادند از این پول آسان، استفاده کنند.
رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مشکل دولتی بودن اقتصاد کشور نیز به ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ در چندین سال قبل، و تأکیدات مکرر برای اجرای این سیاستها اشاره کردند و گفتند: مسئولان انصافاً تلاش می کنند اما این تلاش ها کافی نیست و باید یک نفَس جدیدی به تلاش های اقتصادی دمیده شود.
حضرت آیت الله خامنه ای ۲۹ بهمن را مصادف با اولین سالگرد ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی دانستند و تأکید کردند: اقتصاد مقاومتی که برای کشور، در هر شرایطی اعم از تحریم یا غیرتحریم ضروری است، به معنای آن است که بنیان اقتصادی کشور بگونه ای ساماندهی شود که تکانه های جهانی در آن اثرگذار نباشد.
ایشان افزودند: اگر پایه اقتصاد کشور براساس استفاده از ظرفیت های مردمی و تولید داخلی برنامه ریزی و مستحکم شود، دیگر برای تحریم ها و کاهش قیمت نفت عزا نمی گیریم و دچار نگرانی نمی شویم.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از لوازم اصلی و مهم خروج از اقتصاد نفتی را، قطع وابستگی بودجه کشور به درآمد نفت دانستند و خاطرنشان کردند: باید به این نقطه برسیم و معتقدم این کار سخت را می توان با همت و با اعتماد به مردم و جوان ها و سرمایه های داخلی و بالاتر از همه، با اعتماد به خداوند متعال که وعده نصرت داده است، انجام داد.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه یکی از راههای قطع وابستگی بودجه به درآمد نفت، تکیه بر درآمد حاصل از مالیاتِ تولید و تجارت است، گفتند: برخی سرمایه داران کلانی که از دادن مالیات خودداری و فرار می کنند مرتکب جرم می شوند زیرا کشور را به پول نفت بیش از پیش وابسته می کنند و زمینه ساز بروز مشکلات بیشتر می شوند.
ایشان موضوع مالیات را بسیار مهم و دادن مالیات را یک فریضه دانستند و افزودند: مسئولان مالیاتی برنامه ها و اقدامات خوبی را برای درآمد مالیاتی حاصل از تولید و تجارت طراحی کرده اند که باید با کمک مردم، هرچه سریعتر اجرایی شوند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه یکی دیگر از نکات اساسی برای حل مشکلات اقتصادی، ارتقاء بهره وری است، خاطرنشان کردند: ارتقاء بهره وری عبارت است از کاهش هزینه تولید و بالا بردن کیفیت.
حضرت آیت الله خامنه ای برنامه ریزی مناسب برای استفاده حداکثری از ظرفیت ها و منابع داخلی را یکی دیگر از راههای برون رفت از مشکلات اقتصادی برشمردند و در ادامه چند نکته را متذکر شدند.
استفاده از تولیدات داخلی اولین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند و گفتند: مردم و همه کسانی که علاقمند به ایران و آینده آن هستند و همچنین دستگاههای دولتی باید کالاهای خارجی را که مشابه داخلی آن وجود دارد، استفاده نکنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در بیان نکات دیگر، به لزوم پرهیز از اسراف و جلوگیری از تضییع منابع عمومی، تکیه بر شرکتهای دانش بنیان و مبارزه جدی با قاچاق اشاره کردند و افزودند: برای حل مشکلات اقتصادی، این کارها باید انجام شود.
ایشان خاطرنشان کردند: در این سالها، هشدارهای زیادی داده شده و تلاش های بسیاری هم انجام شده است اما نه آن هشدارها کافی است و نه آن تلاشهای مسئولان.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم تلاش های جدی تر و کمک گرفتن از ظرفیت های مردمی، افزودند: ما می توانیم در مقابل هیاهو و اقدامات دشمنان در موضوع تحریم ها ایستادگی کنیم و هدف های آنها را ناکام بگذاریم.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: اگر اقدامات لازم و تلاشهای جدی تر را در عرصه اقتصادی انجام ندهیم، نتیجه همان می شود که اکنون دشمن برای موضوع هسته ای ما شرط و شروط می گذارد و بعد هم می گوید، اگر قبول نکنید، تحریم می کنم!
ایشان با اشاره به استفاده حداکثری جبهه استکبار از حربه تحریم علیه ملت ایران، تأکید کردند: هدف اصلی آنها از این اقدامات، تحقیر ملت ایران و متوقف کردن حرکت عظیم ملت و نظام اسلامی به سوی تمدن نوین اسلامی است و من معتقدم حتی اگر در مسئله هسته ای نیز همان خواسته هایی را که آنها دیکته می کنند، قبول کنیم، باز هم تحریم ها برداشته نخواهد شد زیرا انها با اصل انقلاب مخالفند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم استفاده از ظرفیت های بسیار بالای جوانان بخصوص دانشجویان بسیجی، در مسائل کشور و پیشبرد اهداف انقلاب، به تهدیدهای دولت زورگو و قلدر امریکا و تحریم های جدید دنباله روهای اروپایی آن اشاره کردند و گفتند: اگر بنابر تحریم باشد، ملت ایران هم می تواند تحریم کند و این کار را خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: ملت ایران اراده بسیار قوی دارد و جمهوری اسلامی، در هر مسئله ای که وارد شده است، عزم راسخ خود را نشان داده است.
ایشان مقابله جدی ایران با داعش را یک نمونه از این اراده قوی برشمردند و با اشاره به دروغ گویی و تزویر آمریکا و همپیمانانش برای مقابله با این گروهک تروریستی، خاطر نشان کردند: آمریکایی ها به وزارت امور خارجه ما نامه نوشتند و گفتند، ما از داعش حمایت نمی کنیم اما چند روز بعد تصاویر کمک های نظامی آمریکا به داعش منتشر شد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با گرامیداشت یاد و خاطره حماسه مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶، پیشرو بودن، موقعیت شناسی، عمل در لحظه نیاز، شجاعت و ایمان واقعی را از ویژگیهای برجسته مردم آذربایجان و تبریز در مقاطع مختلف برشمردند و از شخصیت آیت الله مجتهد شبستری به عنوان روحانی مجاهد و با بصیرت تجلیل کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه مردم صاحبان اصلی انقلاب و کشور هستند، در پایان تأکید کردند: بدون تردید ملت ایران در آینده نه چندان دور در قله های شرف و افتخار خواهد ایستاد.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، آیتالله مجتهد شبستری نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز، در سخنانی با اشاره به حماسه بزرگ ملت ایران در ۲۲ بهمن امسال، تاکید کرد: مردم غیور آذربایجان در مواقع و عرصههای حساس تاریخ انقلاب، بهویژه در قیام ۲۹ بهمن ۵۶ از استقلال و تمامیت ارضی کشور حراست کرده اند و در به ثمر رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی نقش مؤثری داشتهاند.
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی خاطرنشان کرد: مردم فهیم آذربایجان با توجه به ظرفیتهای کمنظیری که در عرصه علم و صنعت و التزام به ارزشهای اسلامی دارند، آمادگی دارند همچون گذشته جزء پیشگامان شکلگیری تمدن نوین اسلامی باشند.
گزارش تصویری هیئت درس قرآن شهدای نیاک
حلقه طرح صالحین شهیدان سیدحسین الهی ، شهید سیدامیرحامد احمدزاده
حضورپرشوراهالی روستای نیاک درحمایت از من محمد(ص) را دوست دارم
کمپین محمدرسول مهربانی درروستای نیاک
نمونه اولیه فضاپیمای سرنشیندار ایرانی رونمایی شد + اولین تصاویر
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام حسن روحانی رئیسجمهور صبح امروز از نمایشگاه دستاوردهای فضایی بازدید کرد و سپس در مراسم روز فناوری فضایی به سخنرانی پرداخت.
در نمایشگاهی که صبح امروز رئیس جمهور از آن بازدید کرد، برای اولین بار از ماک آپ یک به یک فضاپیمای سرنشیندار ایرانی برای اولین بار رونمایی شد و طبق اخبار منتشره، قرار است که این فضاپیما در سال آینده به مدار زمین پرتاب شود.
در ذیل میتوانید اولین تصاویر از این فضاپیما را مشاهده کنید:
انتهای پیام/
گفتوگو با یک تکتیرانداز زن ایرانی
به گزارش فرهنگ نیوز، این بخشی از خاطرات تنها زن ایرانی امدادگر و تکتیرانداز گروه جنگهای نامنظم شهید چمران است که در گفتوگو با روزنامه قانون مطرح شده است. در این روزنامه آمده است:
دردهایش را میشود در کلامش فهمید، هرچند زخمها، تاولهای شیمیایی، سرفهها و دستگاه اکسیژنش هم حکایتی از درد دارد از مبارزاتش از سالهای پیش از انقلاب و دفاع مقدس میگوید. از همرزم بودنش با شهید چمران و صیاد شیرازی، حسن باقری و شهید همت؛ اما از زمان شهادت شهید چمران که میگوید، بغض راه گلویش را میبندد و اشک میریزد. خودش میگوید وقتی خبر شهادت شهید چمران را شنیدم انگار زینب بودم که داغ برادر دیدم.
از آمدن سرزده رئیسجمهور به منزلش که پرسیدم، گفت: رئیسجمهور هم با شنیدن خاطراتم اشک ریختند.
میگوید بیادعا آمدیم، بدون تعیین مزد کار کردیم و داشتههایمان را صرف انقلاب کردیم و از این معامله راضی هستیم. پس از این نیز با اینکه دارایی و توان جسمی نداریم اما در صورت لزوم سینهخیز هم به میدان مبارزه میرویم.
«امینه وهابزاده» تنها زن ایرانی امدادگر و تکتیرانداز گروه جنگهای نامنظم شهید چمران به دلیل تسلط به زبان عربی در عملیاتهای زیادی دوشادوش مردان مبارز جنگید و اکنون با 75 درصد عارضه شیمیایی روزگارش را با یاد و هم صحبتی با شهدا و رزمندگان میگذراند.
مصاحبه زیر حاصل دیدار و گفتوگویی صمیمی است با این جلوه مقاومت، ایثار و عشق به انقلاب:
از شروع مبارزاتتان بگویید، از کجا و چه زمان فعالیت سیاسی و نظامی خودتان شروع کردید؟
مبارزاتم از عراق شروع شد. از آشنایی با بنتالهدی صدر خواهر شهید صدر، البته با خود شهید صدر هم همکاری داشتیم. پس از آن چند بار دستگیر شدم. آخرینبار به یکی از زندانهای مخصوص مجرمان سیاسی منتقل شدم که تنها زمانی که نهایت جرم سیاسی یک شخص مشخص میشد با چشم و دستان بسته او را به آنجا میبردند.
پلهها را شمردم، 44 - 45 تا بود. چند ساعت بی حرکت مرا نگه داشتند، چراکه گفته بودند با کوچکترین حرکت در چاه میافتی! دو جوان سنیمذهب آنجا بودند که وقتی دیدند بعثیها مرا با آن سن کم سخت شکنجه میکنند، به آنها گفتند شما نمیتوانید با او برخورد کنید، او را به ما بسپارید تا ما حسابی شکنجهاش کنیم! به این ترتیب پروندهام به آن دو جوان سپرده شد. آن زمان حدوداً 13 ساله بودم. آنها مرا به اتاق شکنجه بردند و گفتند هرچه ما فریاد زدیم تو هم ناله و فریاد کن! بعد با اشاره به من فهماندند ما به خانه شما میآییم و به تو خواهیم گفت که چه کنی وقتی آمدند، گفتند تنها راه حل خلاصی شما این است که به ایران بروی تا بتوانی فعالیتت را ادامه دهی! اینها میخواهند تو را تبعید کنند. ایرانیها امام خمینی(س) را دوست دارند. بعد پرسیدند تو چطور نام قائدالاعظم الخمینی را تکرار میکردی و بیشتر شکنجه میشدی؟ با آن شکنجهها ما میلرزیدیم! گفتم من امام خمینی(س) را دوست دارم و شکنجههای سختتر را هم تحمل میکنم.
چه سالی وارد ایران شدید و فعالیت سیاسی را از چه زمانی آغاز کردید؟
در 14 سالگی به ایران تبعید شدم و فعالیتم را در ایران ادامه دادم زمانی که وارد ایران شدم اعلامیه امام خمینی(س) را همراه داشتم. فردی که اعلامیه را در عراق به من داده بود آدرس بازار مسگرها را داد که آنها را تحویل آقایی بدهم. وقتی نزد این فرد رفتم، فارسی نمیدانستم و اعلامیهها را به او دادم. همزمان برای یادگیری زبان فارسی به کلاس رفتم و فعالیت سیاسی را با گروه همین آقا شروع کردم و سپس به حزب شهدای مؤتلفه وارد شدم در عراق ممنوعالتحصیل بودم به ایران که آمدم همزمان درس حوزه را در قم و تهران شروع کردم. در تهران با اساتید مثل آیتالله محقق و خانم بیرقی درس حوزه میخواندم.
استاد از قم میآمد و از ما امتحان میگرفت. از سال 50 که فعالیت سیاسی مشخصی داشتم، بصورت مقطعی، مرتب بازداشت میشدم. در زندان زنان که محل توپخانه بود شش روز تمام توسط آقای تهرانی شکنجه شدم. یک بار به زندانی که آیتالله هاشمیرفسنجانی بود بردند و به آقایان گفتند این خانم همه شما را لو داده است. آقای هاشمی رفسنجانی خیلی ناراحت شدند ولی با ایما و اشاره به آنها فهماندم که دروغ میگویند. در روز پیروزی انقلاب اسلامی در تهران بودم تا اینکه سال 57 غائله کردستان پیش آمد و به همراه شهید چمران به کردستان رفتیم، چون وضعیت خیلی خطرناکی بود بعد از مدتی ما را به تهران برگرداندند.
چه دورههای آموزشی و نظامی در چه پادگانی گذرانده بودید؟
دورههای کامل آموزش نظامی را در پادگان جی و دورههای تکمیلی را در دانشکده افسری گذراندم. دوره تکاوری من برای اینکه به جبهه اعزام شدیم، ناتمام ماند. کار آمدادگری را هم از زمان تظاهرات شروع کردم. زمانه به ما یاد داده بود که باید همه کار بدانیم. خودمان هم تلاش میکردیم همه چیز را یاد بگیریم. مجروحان را در راهپیماییها به بیمارستان میرساندیم و تا آنجا که میتوانستیم وسایل و تجهیزات آمدادی برای بیمارستان و مردم فراهم میکردیم.
چه طور شد که به جبهه رفتید؟
با شروع جنگ تحمیلی به عنوان نیروهای مردمی با گروه 70 نفری از طرف مسجد جامع شهرری به منطقه جنوب رفتم. در آن زمان هنوز بسیج شکل نگرفته بود. به مدت چهار سال در آبادان، خرمشهر، دهلاویه، پادگان حمیدیه، هویزه و مناطق دیگر به عنوان آمدادگر و نیروی نظامی فعالیت داشتم. در منطقه جنوب در ستاد شهید چمران نیز فعالیت داشتم. سپس در مقطعی با شهید همت از جنوب به منطقه غرب رفتم.
چطور شد که مجروح شدید؟ در کدام مناطق و کدام عملیاتها؟
اولین مجروحیت شدید من سال 60 بود. شبیخون رژیم بعث به ایستگاه عملیات آبادان که بسیاری از بچههای رزمنده شهید شدند. آن شب پس از حمله عراقیها، به گروه آمدادی بیسیم زدند که آمبولانس اعزام کنند ولی آمبولانس به مأموریت رفته بود. وقتی هم که آمبولانس آمد راننده آنقدر خسته و زخمی بود که نمیتوانست دوباره اعزام شود؛ برای همین خودم با سرعت سوار آمبولانس شدم و به طرف منطقه به راه افتادم. وقتی به آنجا رسیدم با صحنه تکاندهندهای روبهرو شدم. همه بچهها شهید شده بودند و آنهایی هم که نفس میکشیدند آنقدر خون از بدنشان رفته بود که کاری از دستم برایشان ساخته نبود.
هر طوری بود یکی از مجروحان را سوار آمبولانس کردم. زمانی که در حال انتقال مجروح به آمبولانس بودم یکی از رزمندهها که از گلوله باران عراقیها جان سالم به در برده و تنها کتفش جراحت پیدا کرده بود، خودش را به من رساند و گفت: خواهرم شما به مجروح برسید، من رانندگی میکنم. با وجود اینکه نباید چراغهای آمبولانس را در شب روشن میکرد، برای پیداکردن راه، این کار را انجام داد و با روشن شدن چراغهای آمبولانس، عراقیها متوجه آمبولانس شدند و ما را زیر آتش خمپاره گرفتند. آنقدر آتش زیاد بود که صدای خودم را نمیشنیدم، فقط احساس کردم شکمم میسوزد. وقتی راننده مسیر برگشت را پیدا کرد و آمبولانس را به بیمارستان رساند آنقدر به آمبولانس شلیک شده بود که مجبور شدند برای بیرون آوردنم درِ آمبولانس را اره کنند. در آن حادثه ترکش به شکمم اصابت کرده بود و تمام رودههایم به بیرون ریخته بود. متوجه میشوند که نبض ندارم و فکر میکنند که به شهادت رسیدهام. من را به معراج شهدا بردند و فردای آن روز که شهیدی دیگر را به آنجا میبرند متوجه بخار داخل مُشَما میشوند و من را به بیمارستان پتروشیمی آبادان منتقل میکنند؛ سپس به بیمارستان مصطفی خمینی اعزام شدم. سال 62 هم در فکه در عملیات والفجر یک، شیمیایی شدم و به مدت شش ماه در نقاهتگاه اهواز بودم.
با وجود مجروحیت چرا دوباره به جبهه برگشتید؟
دل کندن از جبهه برایم سخت بود. بعد از بهبود نسبی دوباره به منطقه جنگی برگشتم. در تمام این ایام فرزندم در نزد شوهر و خواهرم بود و وابستگی شدیدی به خواهرم داشت. همسرم در مدت فعالیتهای من هیچ مخالفتی نمیکرد. چهار سال از همسر و فرزندم دور بودم.
چطور شد که تک تیرانداز شدید و شکارچی تانک نام گرفتید؟
در یکی از خطوط عملیاتی، مورد حمله دشمن قرار گرفتیم و ترکشهای گلولههای دشمن هر دو دست رزمنده «آرپیجی زن» را قطع کرد و تانکها شتابان به طرف خاکریز ما هجوم میآوردند در همین حین آرپیجی آماده شلیک را دیدم و آن را برداشتم و به سمت تانک پیشرو دشمن نشان گرفتم. تانک دشمن منهدم شد و رزمندهها همه تکبیر گفتند و خودم از خوشحالی غش کردم. این حرکت باعث شد تا روند پیشروی دشمن کند و نیروهای خودی بتوانند مواضع خود را مستحکم کنند. در آن هنگام با صلوات رزمندهها تشویق شدم و شکارچی تانک نام گرفتم.
چطور شد که شیمیایی شدید؟
در فکه برای رسیدگی به زخمیها، من داشتم پای یکی از این مجروحان را بخیه میزدم که دیدم بیرون همهمه و سر و صدا شده است. رفتم بیرون چادر دیدم فریاد میزنند: شیمیایی... شیمیایی... . در آن زمان ما از لحاظ امکانات در مضیقه بودیم. بخصوص بچههای سپاه که امکانات چندانی نداشتند. ماسک مخصوص شیمیایی هم کم بود. چند وقت قبل از این قضیه یکی از ارتشیها یک ماسک به من داده بود و گفته بود شما که همیشه توی خطی این ماسک نیازت میشود. ماسک را زدم. بعد دیدم یک جوانی را آوردند برای رسیدگی آمدادی که حالش بد بود و وضعیت خوبی نداشت. ماسک هم نداشت، ماسکم را باز کردم و برای او گذاشتم. بعداً در تلویزیون با او همانجا یک مصاحبه کرده بودند و گفت یک خانم آمدادگر اینجا جان مرا نجات داد. حالا سالها از موضوع گذشته و آن آقا شهید شده است و نامههایی را برای دخترش گذاشته است. دخترش که جریان ماسک را فهمیده بود توسط آن نامهها و نشانههایی که پدرش گفته بود آمد و من را پیدا کرد. چند وقت پیش به همراه یک کارگردان تلویزیونی برای شنیدن خاطرات و تهیه یک مستند پیش من آمده بودند.
چطور شد که با شهید چمران آشنا شدید و از کجا با ایشان همراه بودید؟
آشنایی من با شهید چمران به دوران قبل از انقلاب برمیگردد سال 57 که غائله کردستان پیش آمد با شهید چمران و همسرش آشنا شدم و از نیروهای ایشان به حساب میآمدم در پادگانی که الان نامش ولیعصر است مستقر بودیم و از نیروهای ایشان بودم. جنگ که شروع شد با سختی زیاد وارد جبهه شدم و با شهید چمران همراه شدم.
چمران را نمیتوانستی در یک نقطه پیدا کنی. او همه جا بود. حضورش دلگرمی بود برای بچهها. من پس از گذراندن دورههای چریکی در لبنان یک بار او را در جبهه دیدم که از ناحیه پا مجروح شده بود. پس از درمان و پانسمان اولیه با وجود اینکه نیاز به استراحت هم داشت از جایش بلند شد و به طرف خط مقدم رفت. با تمام قوا هم رفت. حضورش در کنار بچهها در خط مقدم هم نقطه اتصال و قوتی بود. هنوز که نجواهایش را میخوانم، دلم آسمانی میشود. شهادت شهید چمران کمر مرا شکست و انگار زینب بودم که داغ برادر دیدم.
با کدام یک از فرماندههای بزرگ همرزم بودید؟
با شهید همت همرزم بودم و یک جمله به یادماندنی از ایشان دارم که بعد از عملیاتها میگفت: «اسبها را زین کنید». منظورش از اسبها را زین کنید، همان آمبولانسها بودند. ما هم به سرعت آمبولانسها را برای نجات مجروحان آماده میکردیم. در عملیات شکست حصر آبادان هم با شهید صیاد شیرازی همرزم بودم قرار بود با دو پرستار خانم که از آبادان آمده بودند در این عملیات شرکت کنیم. شهید صیاد شیرازی آن روز به ما گفت: شما شغل حضرت زهرا(س) را دارید و امیدوارم ایشان را الگوی خودتان قرار دهید و این کار را تا به آخر ادامه بدهید.
گویا با شهید دستغیب هم همرزم بودید. خاطرهای اگر از آن شهید بزرگوار دارید بفرمایید؟
در اوایل اشغال خرمشهر، پشت مسجد جامع مجروحان را مداوا میکردیم، غذا میپختیم، ملحفه و لباسهای رزمندهها را میشستیم؛ دخترهای خرمشهری هم با اعزامیهای همراه بودند. آیتالله دستغیب کامیونهایی از مواد غذایی را به جبهه میفرستاد و خودش نیز به ماهشهر میآمد؛ من از مواد غذایی که به جبهه میآوردند، نمیخوردم و میگفتم «بیتالمال است». برای رفع گرسنگی میرفتم و بیسکویت میخریدم.
وقتی آیتالله دستغیب به حوالی دارخوین و شادگان آمدند، یکی از دوستان این موضوع را به وی گفت؛ شهید دستغیب پیام دادند که به دیدنشان بروم، وی یک بسته نان و پنیر و کاهو داد و گفت: «دخترم به جان مادرم زهرا(س) اینها از بیتالمال نیست و از نذرهایی است که به من میدهند، اینها را آوردم تا بخورید. بخور تا بتوانی بعدها غذای جبهه را بخوری. شما عین رزمنده هستید. هرچه به رزمنده میرسد به شما هم میرسد.»
من که برای شهادت به جبهه رفته بودم، به شهید دستغیب گفتم: جان مادرت زهرا(س) دعا کنید من شهید شوم. وی گفت: دخترم شما اینجا آمدهاید؛ اگر شهید نشوید، ثواب شهید را میبرید. شما اینجا اجر شهید را دارید؛ از خدا بخواهید که بمانید و به اسلام خدمت کنید. بعد از آن حرفهای شهید دستغیب گفتم: خدایا راضیام به رضایت و من مجروح شدم و شهید دستغیب هم با شهادتش، سعادتمند شد.
پس از سالها مبارزه و تحمل سختیها آیا به خواستههایتان رسیدید؟
شخصاً به خواستههایم رسیدهام و آنان که هم عقیده با من بودند نیز اعلام کردهاند که به خواستههای انقلابی خود رسیدهاند. برای مثال ما در زمان طاغوت به دلیل حجاب و چادر خود باید سرزنش تحمل میکردیم و تحقیر میشدیم اما امروز هر زن جوان با افتخار با چادر وارد هر عرصه اجتماع میشود. شاید مبرهن بودن حق حجاب سبب شده تا بعضی اهمیت وجود آن را از یاد ببرند. ما امروز حرف میزنیم فریاد میزنیم و توان دفاع از عقیده خود را داریم و این مهمترین خواسته در یک جامعه است که نباید فراموش شود.
به عنوان یک جانباز، خدماترسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران را به جانبازان چگونه ارزیابی میکنید؟
بنیاد شهید تا حد امکان و توان خود در خدمترسانی به جانبازان قدم برداشته و رئیس بنیاد شهید و مسئولان بارها به ملاقات بنده آمده و در مناسبتها از بنده تقدیر کردند. تیر ماه امسال هم رئیسجمهور و معاون ارشد ایشان و رئیس بنیاد شهید به منزلمان آمدند و ساعتی را با یاد شهدا و ذکر خاطراتی گذراندند و خاطراتم اشک رئیسجمهور را درآورد.
شهادت عکاس ایرانی در سامراء + تصاویر
به گزارش فرهنگ نیوز ـ یک هنرمند عکاس ایرانی به قافله شهدای مدافع حرم پیوست.مجاهد شهید «محمدهادی ذوالفقاری» دیروز یکشنبه 26 بهمن ماه 1393 در منطقه "مکیشفیه" در اطراف شهر سامراء به شهادت رسید.خبر شهادت این هنرمند مجاهد از سوی واحد عقیدتی سیاسی هیئت فرماندهی نیروهای مردمی عراق (الحشد الشعبی) تائید شده است.این هنرمند که به کار تصویربرداری از عملیات نیروهای عراقی در مقابله با داعش مشغول بود، به دلیل برخورد با تله انفجاری به شهادت رسید.