شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

کلیپ تصویری لوح و قلم | انقلاب آمد

کلیپ تصویری لوح و قلم | انقلاب آمد




«لوح و قلم» عنوان مجموعه‌ی نماهنگ‌هایی است که در آن تلاش می‌شود تا با استفاده از روشی نو، مفاهیمی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را با مثال‌های تصویری ساده‌ای در اختیار مخاطبان قرار دهد.
«انقلاب آمد» عنوان دومین محصول از سری نماهنگ‌های «لوح و قلم» است. بیانات رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از بسیجیان در تاریخ ۱۳۸۴/۰۹/۰۷ درباره‌ی اینکه «چگونه انقلاب اسلامی روحیه‌ی خودباوری را در ملت ایران زنده کرد»، محور این برنامه‌ی «لوح و قلم» را تشکیل می‌دهد.



بیانات رهبری انقلاب در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى

بیانات رهبری انقلاب در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌(۱)
 خوشامد عرض میکنم به برادران عزیز، مسئولان مشاغل بسیار حسّاس در بخش مهمّی از نیروهای مسلّح، یعنی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و پدافند. و این روز را که در واقع روز نیروی هوایی است، به همه‌ی شما، به همه‌ی کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و پدافند و به خانواده‌های شما تبریک عرض میکنم. از گروه سرود هم به‌خاطر اجرای خوبشان تشکّر میکنیم.
مسئله‌ی نوزدهم بهمن که شما هر سال این روز را گرامی میدارید، فراتر از یادآوریِ یک خاطره‌ی شیرین است؛ بله، خاطره‌ی مهمّی است، خاطره‌ی شیرینی است و جا دارد که این‌گونه خاطرات را انسان نگه دارد لکن قضیه از این فراتر است. حادثه‌ی نوزدهم بهمن، یک مضمون پرمغز و ماندگار است؛ یعنی این حادثه‌ای که اتّفاق افتاد و جوانهای نیروی هواییِ نظام پادشاهی پا شدند، آمدند با امام بیعت کردند، با آن وضوح، با آن شجاعت - که من حاضر بودم در آن مراسم؛ برخی از اینها، کارتهای شناسایی‌شان را بالای دست گرفته بودند و نشان میدادند - این یک معنایی دارد، یک مضمونی دارد، که آن مضمون را باید حفظ کرد؛ [ این‌] یک وظیفه‌ی انقلابی است. آن مضمون چیست؟ آن این است که انقلاب، یک سخن حق و پرجاذبه‌ای بود که توانست دلها را - دلهای بی‌غرض و مرض را، دلهای آگاه و روشن را - در هر نقطه‌ای از کشور که بودند به سمت خود جذب کند؛ حتّی در جایی مثل نیروی هوایی ارتش پادشاهی که نورچشمی و سوگلیِ دستگاه‌های حاکم آن روز، بلکه سوگلیِ آمریکا بود. با نیروی هواییِ ارتش، آن روز مثل یک سوگلی رفتار میشد؛ هم آمریکایی‌ها، هم عوامل آنها در کشورمان - که متأسّفانه در رأس امور قرار داشتند و حکومت دست آنها بود - این‌جوری با نیروی هوایی رفتار میکردند و برخورد میکردند. آن‌وقت همین نیروی هوایی، تحت تأثیر جاذبه‌ی حقیقت انقلاب، آن‌چنان به هیجان آمد که یک چنین کار بزرگی را انجام داد؛ یعنی در روز روشن، جلوی چشم این همه مأمور و در معرض تهدیدهای گوناگونی که آن روز وجود داشت، بلند شدند آمدند با امام در خیابان «ایران» بیعت کردند، سرود خواندند، ایستادند و کارتهای شناسایی‌شان را سرِ دستشان گرفتند. آن مضمون مهمّ این حادثه این است؛ جاذبه‌ی عجیب انقلاب، و آن حقیقتی که در درون انقلاب نهفته بود که دلها را به سمت خودش جذب میکرد؛ این را ما بایستی بشناسیم، بدانیم و حفظ کنیم.
علاوه بر کشور، در دنیا هم همین اتّفاق افتاد. خب، این انقلاب، این توانایی را داشت که به تمام زوایای کشور نفوذ کند و حضور پیدا کند، یعنی مثلا فرض کنید نه فقط در شهرها، در روستاها هم مردم بلند میشدند و از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر میرفتند و شعار میدادند؛ شعار به نفع امام و انقلاب، و علیه رژیم مستبد و دیکتاتور؛ این‌جور همه‌ی ملّت به پا خاستند. علاوه‌ی بر این، در سطح جهان هم همین اتّفاق افتاد - البتّه با نوعی تدریج - یعنی در همه‌جای دنیا؛ در آسیا، در اعماق آفریقا، حتّی در آمریکای لاتین ملّتها از اینکه یک ملّتی پیدا شده است که این شجاعت را، این دلیری را دارد که در مقابل آمریکا بِایستد و زورگویی آمریکا را علنا رد بکند، به هیجان می‌آمدند. خیلی‌ها با زحمت رادیوهای ایران را میگرفتند. من دیدم کسانی را که در کشورهای عربی بودند، و از بس رادیوی فارسی ایران را گوش کرده بودند، فارسی یاد گرفته بودند. این جاذبه است؛ جاذبه‌ی انقلاب است که دلها را - توده‌های مردم را، روشنفکران را، جوانان را، دانشگاهیان را - در همه‌جای دنیایی که تحت تأثیر شدید تبلیغات دشمن قرار نداشت، توانست به خودش جذب کند؛ این اتّفاق در همه‌جا افتاد. اینکه ببینند یک ملّتی در مقابل زورگویی می‌ایستد، ملّتهایی را که خودشان در چالش زورگویی‌های آمریکا و قدرتهای غربی بودند، به هیجان می‌آورْد؛ اینها را طرف‌دار میکرد؛ علاقه‌مند میکرد. این در همه جای - باید گفت - دنیای استضعاف؛ در آفریقا، در آسیا، در نقاط دوردست، در آمریکای لاتین، در همه جا تقریبا عمومیت داشت. این را ما کاملا مطّلع شدیم؛ افراد زیادی میرفتند، می‌آمدند و تأثیر انقلاب و تأثیر نام امام را انسان بروشنی مشاهده میکرد.
خب، نقطه‌ی مقابل چه بود؟ نقطه‌ی مقابل، آن قدرتهایی بودند که این حرکت عظیم علیه آنها بود؛ در رأس آنها، دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا. اینها از اینکه یک چنین حرکت عظیم و رو به گسترشی، همه‌ی ملّتهای تحت نفوذ اینها را دارد فرا میگیرد، بشدّت برآشفته و متوحّش بودند و وادار به عکس‌العمل شدند و عکس‌العمل‌های تند نشان دادند. اوّلین علاجی هم که به ذهنشان رسید، این بود که کانون را خاموش کنند؛ آن مرکزی، آن کانونی را که همه‌ی این هیجانها از آنجا برمیخیزد، این را خاموش کنند تا به‌طور طبیعی در جاهای دیگر، مسئله از بین برود. لذا هرچه توانستند فشار آوردند.
 دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی از روز اوّل شروع شد؛ این را جوانها بدانند. هرچه توانستند انجام دادند؛ یعنی واقعا هیچ کاری که یک دولتی مثل آمریکا بتواند با یک ملّتی، با یک کشوری بکند از لحاظ نظامی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ امنیتی، از لحاظ ارتباطات فرهنگی وجود ندارد که نکرده باشد؛ هر کاری توانسته‌اند تا امروز انجام داده‌اند. دشمنیِ آنها با «انقلاب» بود و هست؛ دشمنیِ آنها با مردمی است که این انقلاب را پذیرفته‌اند و قبول کرده‌اند. این غلط است که بعضی این‌جور وانمود کنند که دشمنیِ آمریکا و رژیم مستکبر با اشخاص است - با امام دشمن بودند یا امروز با علی خامنه‌ای دشمنند - این‌جور نیست؛ دشمنیِ آنها با اصل این مفهوم است، با اصل این حرکت است، با اصل این جهت‌گیریِ توأم با ایستادگی و استقلال‌طلبی و عزّت‌طلبی است و با ملّتی که اینها را پذیرفته است و دارد عمل میکند؛ دشمنی با اینها است. و این دشمنی، آن روز بوده است، امروز هم هست و ادامه دارد. ملّتی که پای این حرف ایستاد در طول این سالهای متمادی و مشکلات آن را تحمّل کرد، برایشان مبغوض است. بعضی از سیاستمداران آمریکایی خطا کردند و در لفظ هم همین را گفتند؛ در این چند سال گذشته از دهنشان در رفت، تصریح کردند که با ملّت ایران دشمنند؛ با ملّت ایران مخالفند؛ امروز هم هر حرکتی از سوی آمریکایی‌ها و هم‌پیمانانشان و همراهانشان انجام میگیرد، برای به زانو درآوردن ملّت ایران است؛ برای تحقیر ملّت ایران است.
البتّه دچار خطایند؛ دچار اشتباه در تحلیلند؛ این یک واقعیتی است که آمریکایی‌ها در تحلیل حوادث این منطقه و به‌طور خاص تحلیل حوادث کشور عزیز ما دچار خطایند؛ دچار اشتباه‌های راهبردی هستند؛ همین خطاها هم هست که به آنها دارد مرتّبا صدمه میزند، ضربه میزند و ناکامشان میکند؛ خطای محاسباتی دارند.
 [ یک‌] مسئول آمریکایی(۲) همین چند روز قبل از این میگوید که ایرانی‌ها گیر افتاده‌اند؛ ایرانی‌ها در قضایای هسته‌ای، با دستِ بسته پشت میز مذاکره حاضر میشوند. خب، این خطای محاسباتی است؛ ایرانی‌ها گیر نیفتاده‌اند، حالا شما در بیست ودوّم بهمن ان‌شاءالله خواهید دید ملّت ایران چه خواهد کرد و چه حضوری خواهد داشت؛ آن‌وقت معلوم میشود که آیا دست ملّت ایران بسته است؟ دست ملّت ایران بسته نیست و این را در عمل نشان داده‌است و بعد از این هم نشان خواهد داد؛ مسئولین هم همین‌جور؛ مسئولین کشور هم ان‌شاءالله با ابتکارات خودشان، با شجاعت خودشان نشان خواهند داد که دست ملّت ایران بسته نیست. او تصوّر میکند که ایران را در سه‌کنج گیر انداخته! میگوید پشت ایرانی‌ها به دیوار رسیده است! نه آقا، اشتباه میکنید! شما هستید که دچار مشکلید. همه‌ی واقعیتهای منطقه‌ی ما نشان‌دهنده‌ی این است که آمریکا در اهداف خود در این منطقه و در بیرون این منطقه شکست خورده است. آمریکا در سوریه شکست خورد، آمریکا در عراق شکست خورد، آمریکا در لبنان شکست خورد، آمریکا در قضیه‌ی فلسطین شکست خورده است، آمریکا در غزّه شکست خورده است، آمریکا در تسلّط بر مسائل افغانستان و پاکستان شکست خورده است، در بین آن ملّتها منفور است؛ در خارج از این منطقه هم همین‌طور است؛ آمریکا در اوکراین شکست خورده است؛ شما هستید که دچار شکست شدید؛ سالهای متمادی است شکست پشتِ سرِ شکست!
 جمهوری اسلامی پیش رفته است. امروز جمهوری اسلامی با نظام جمهوری اسلامی در ۳۵ سال قبل، قابل مقایسه نیست. تراکم تجربه‌ها، تراکم کارها، پیشرفتهای فراوان، نفوذ عظیم منطقه‌ای، رسوخ مبانی انقلاب در اعماق دلهای جوانان این کشور؛ اینها چیزهای کوچکی است؟ این حوادث وجود دارد؛ اینها حقایقی است.
در مورد مسائل گوناگون دچار همین خطای محاسباتی هستند. به فضل پروردگار، با همّت مردم، با همّت شما جوانها در همه جای کشور، در همه‌ی بخشهای گوناگون دیگر هم شبیه همین فعّالیتهایی که فرمانده‌ی محترم الان گفت که در نیروی هوایی انجام گرفته است، در یک سطح وسیعی، در همه‌ی دستگاه‌های کشور در حال انجام است؛ آن هم در حال تحریم، آن هم درحالی‌که دشمنان تحریم کرده‌اند؛ ما در علوم پیشرفت داریم، در فنّاوری پیشرفت داریم، در مسائل گوناگون اجتماعی پیشرفت داریم، در مسائل گوناگون بین‌المللی پیشرفت داریم؛ تجربیات گوناگون، پی‌درپی برای جمهوری اسلامی یک ذخیره‌ی ارزشمند دارد به‌وجود می‌آورد. ما داریم جلو میرویم و پیشرفت میکنیم، علی‌رغم دشمن، به کوری چشم دشمن؛ آنها هستند که نتوانستند. آنها میخواستند این ریشه را قلع و قمع کنند، آنها حاضر نبودند نظام جمهوری اسلامی را تحمّل کنند [امّا] امروز مجبورند نظام جمهوری اسلامی را تحمّل کنند. در مسائل گوناگون هم با طرق مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی - انواع و اقسام ترفندها - هر ضربه‌ای که بتوانند وارد میکنند لکن بی نتیجه است؛ جمهوری اسلامی، با قدرت در حال پیشرفت کردن است.
حالا آنها مسئله‌ی هسته‌ای را به‌عنوان یک نمونه‌ای در دست گرفته‌اند و این‌جور وانمود میکنند که جمهوری اسلامی در قضیه‌ی هسته‌ای درمانده است؛ قضیه این‌جور نیست.
 من همین جا این را بگویم: اوّلا بنده با توافقی که بتواند انجام بگیرد موافقم؛ البتّه توافق بد نه. آمریکایی‌ها مکرّر تکرار میکنند و میگویند «ما معتقدیم که توافق نکردن، بهتر از توافق بد کردن است»؛ بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن، بهتر است از توافق بد، توافقی که به ضرر منافع ملّی است، توافقی که موجب تحقیر ملّت بزرگ و با عظمت ایران است.
ثانیا این را هم همه بدانند: مسئولین ما و هیئت مذاکره‌[ کننده‌ی‌] ما و دولت ما همه‌ی تلاششان را دارند میکنند که حربه‌ی تحریم را از دست دشمن خارج کنند.
 تلاش آنها برای این است که حربه‌ی تحریم را از دست این دشمن غدّار بیرون بیاورند. البتّه اگر توانستند چه بهتر [امّا ]اگر نتوانستند همه بدانند، هم دشمنان ما بدانند، هم دوستان ما در دنیا بدانند، در داخل راهکارهای فراوانی وجود دارد که حربه‌ی دشمن را کند میکند. این‌جور نیست که تصوّر کنیم حربه‌ی تحریم، بلاشک یک حربه‌ی کاری است؛ نخیر، ما اگر همّت کنیم، ما اگر به داشته‌های خودمان درست توجّه کنیم - که خب این روحیه بحمدالله هست - میتوان حربه‌ی تحریم را کند کرد، ولو از دست دشمن نتوان خارج کرد.
ثالثا در این قضیه، یک نکته‌ی خوبی را رئیس‌جمهور محترم، چندی پیش در یک سخنرانی‌ای برزبان آوردند و آن اینکه مذاکره معنایش این است که دو طرف سعی کنند به نقطه‌ی مشترک برسند؛(۳) خب این معنایش این است که یک‌طرف نخواهد همه‌ی آنچه را مورد علاقه‌ی او و مورد توقّع اواست تحقّق پیدا کند. آمریکایی‌ها این‌جورند. آمریکایی‌ها و چند کشور اروپایی - که مثل بچّه دنبال آمریکا در حرکتند و واقعا اشتباه هم دارند میکنند، دچار یک اشتباه راهبردی هستند این کشورهای اروپایی تابع آمریکا - با پرتوقّعیِ تمام، حرفشان این است که همان‌چه آنها میخواهند، با همان خصوصیات که آنها میخواهند بایستی تحقّق پیدا کند؛ خب این غلط است، این راه مذاکره نیست. طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برهه‌ای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانه‌ی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کرده‌اند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاه‌های سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کرده‌اند. این همه کارهای بزرگ انجام داده‌اند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛ طرف مقابل زیاده‌خواهی میکند، پررویی میکند، باج‌خواهی میکند؛ خب مسئولین ما اگر چنانچه در این زمینه‌ها ایستادگی نشان بدهند، حق با آنها است، کسی نباید آنها را ملامت بکند، باید ایستادگی به خرج بدهند و دارند به خرج میدهند، ایستادگی به‌خرج میدهند. یعنی جمهوری اسلامی از آغاز و در مسائل گوناگون، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحمیلی، منطق را مبنای کار خودمان قرار دادیم؛ در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم؛ در قضایای گوناگونی که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است، همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بی‌منطقی نشان نداده است؛ در این قضیه هم با منطق دارد حرکت میکند. منتها طرف مقابل منطق سرش نمیشود؛ طرف مقابل هم به بی‌منطقیِ با تکیه‌ی بر زور - خود آنها هم میگویند که ما توانسته‌ایم ایران را وادار کنیم که دستگاه‌های هسته‌ای را گسترش ندهد، فلان چیز را متوقّف کند، فلان چیز را تعطیل کند؛ راست میگویند، این کارها را جمهوری اسلامی بر طبق منطق مذاکرات انجام داده است - اقرار میکند؛ منتها زیاده‌خواهی میکنند. خب، ملّت ایران زیر بار زیاده‌خواهی و زورگویی نخواهد رفت.
 ما با پیشرفت این کاری که مسئولین دولتی ما شروع کرده‌اند و تلاش هم دارند میکنند - واقعا دارند تلاش میکنند و وقت میگذارند و نیرو صرف میکنند - موافقیم؛ به یک توافق خوب هم اگر برسد موافقیم. بنده هم موافقم، مطمئنّم که ملّت ایران هم آن توافقی را که در آن عزّت او محفوظ بماند، احترامش محفوظ بماند، منافعش حفظ بشود، مخالفتی ندارد، موافقت خواهد کرد؛ منتها باید این خصوصیات، بلاشک ملاحظه بشود؛ باید تکریم و حرمت ملّت ایران و مسئله‌ی اساسیِ مهمّی که عبارت است از پیشرفت ملّت ایران، محفوظ بشود و محفوظ بماند. ملّت ایران عادت نکرده است که به زورگوییِ دشمنان گوش فرا بدهد و تسلیم زورگویی و باج‌خواهی بشود؛ آن‌طرف هرکه باشد، آمریکا باشد[یا دیگران‌]. یک‌روزی آمریکا و شوروی سابق، در مقابل جمهوری اسلامی دست به دست هم داده بودند و با همه‌ی اختلافاتی که داشتند، زور میگفتند؛ جمهوری اسلامی زیر بار زور آنها نرفت، جمهوری اسلامی پیروز شد، جمهوری اسلامی موفّق شد؛ امروز هم همین‌جور خواهد بود. امروز هم ملّت ایران و نظام جمهوری‌اسلامی، زیر بار زور نخواهد رفت.
این حرفی هم که حالا انسان می‌شنود که میگویند که «در یک برهه‌ای درباره‌ی اصول کلّی توافق کنیم، بعد درباره‌ی جزئیات»، این را هم بنده نمی‌پسندم؛ این را من نمی‌پسندم. با تجربه‌ای که از رفتارهای طرف مقابل داریم، احساس میکنم که این وسیله‌ای خواهد شد برای بهانه‌گیری‌های پی‌درپی برسر جزئیات. اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک‌جلسه‌ی واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات - که یک‌چیزهای مبهمی است، تفسیرپذیر است، تحلیل‌پذیر است - بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقی نیست.
همه‌ی آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد. این‌جور نباشد که طرف مقابل - که با دبّه‌کردن و چک‌وچانه زدن، کار خود را پیش میبرد - بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانه‌گیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل بکند؛ نه، همه‌ی اینها برای این است که سلاح و حربه‌ی تحریم از دست دشمن خارج بشود. اگر بتوانند این کار را بکنند خوب است. البتّه باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت‌[ بشود]؛ والّا اگرچنانچه در این زمینه به توفیق نرسیدند، ملّت ایران و مسئولین و دولت محترم و دیگران، راه‌های فراوانی دارند و یقینا باید آن راه‌ها را طی کنند برای اینکه بتوانند حربه‌ی تحریم را بی‌اثر کنند و کُند کنند.
ان‌شاءالله در بیست‌ودوّم بهمن، ملّت ایران نشان خواهد داد که کسی که ملّت ایران را بخواهد تحقیر کند، با ضربه‌ی متقابل ملّت ایران مواجه خواهد شد. همه‌ی ملّت ایران، همه‌ی دلسوزان، در این جهت متّفقند که عزّت ملّی برای یک کشور، بسیار بسیار مهم است. اگر عزّت بود، امنیت هم خواهد آمد؛ اگر امنیت بود، پیشرفت هم عملی خواهد بود؛ والّا اگر یک ملّت تحقیر شد، همه چیز او به بازی گرفته خواهد شد؛ حتّی امنیت او، حتّی ثروت او، و همه چیز او. عزّت ملّی بایستی محفوظ بماند و مسئولین این را میدانند و ملّت ایران ان‌شاءالله در بیست‌ودوّم بهمن با حضور خود، با نشان دادن اقتدار خود، با نشان دادن عزم راسخ خود، ان‌شاءالله دشمن را به زانو درخواهد آورد. پروردگارا ! همه‌ی ملّت ایران را مشمول الطاف و برکات خود قرار بده؛ همه‌ی ما را مشمول هدایتهای خود قرار بده؛ پروردگارا ! شهدای عزیز دوران جنگ تحمیلی و قبل از آن و بعد از آن و همه‌ی شهدای نیروهای مسلّح و شهدای نیروی هوایی را با پیغمبر محشور بفرما؛ امام بزرگوار ما را - که سلسله‌جنبان این حرکت مبارک، آن مرد بزرگ بود - با پیغمبر محشور کن.
    والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌
 
 
۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، امیر سرتیپ خلبان حسن شاه‌صفی (فرمانده‌ی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) گزارشی ارائه کرد.
۲) دیوید کوهن‌
۳) سخنرانی در جمع مردم استان زنجان ۱۳۹۳/۰۷/۲۹

دیدارکارکنان و فرماندهان نیروی هوایی با فرمانده کل قوا

دیدارکارکنان و فرماندهان نیروی هوایی با فرمانده کل قوا

در سالروز بیعت تاریخی فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش با امام راحل (ره) در نوزدهم بهمن سال ۱۳۵۷، جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و قرارگاه پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی با حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.






وحشتناک ترین روش های شکنجه در زندان رجوی در پایگاه اشرف

وحشتناک ترین روش های شکنجه در زندان رجوی در پایگاه اشرف

به گزارش فرهنگ نیوز ، برخی فرماندهان زن سازمان خلق میگویند: "رجوی بعد از اینکه گردنبندهای حامل عکس خود را بر گردن زنان قرار می انداخت به آن ها تجاوز جنسی می کرد و رحم برخی را با عمل جراحی بیرون می آورد".

کنفرانسی انجمن زنان جداشده از سازمان (مجاهدین) خلق در اروپا برگزار شد که در این کنفرانس اهداف این انجمن که حمایت از همه قربانیان این سازمان و جداشدگان از آن و به خصوص زنان است مورد تاکید قرار گرفت.

در این کنفرانس خانم ها بتول سلطانی و زهرا میرباقری دو عضو سابق شورای رهبری سازمان خلق و خانم نسرین ابراهیمی یکی از فرماندهان سابق این سازمان که از قلعه خوفناک اشرف در استان دیالی در عراق در سال های اخیر فرار کرده اند مطالبی را عرضه داشتند و روایات هولناکی از روش های وحشیانه مسعود رجوی در برخوردش با زنان این سازمان، به خصوص زنانی که در فرماندهی و یا عضو شورای رهبری سازمان خلق بودند، را عنوان کردند. روش هایی از جمله تجاوز جنسی و بیرون آوردن رحم و زندانی کردن و شکنجه و قتل و جنایت های هولناک از این دسته اند.

خانم مریم سنجابی عضو سابق شورای رهبری سازمان خلق  که دو سال پیش از قلعه خوفناک اشرف فرار کرده پیش از این از وضعیت زندان ها و شکنجه های وحشیانه اعضای سازمان و قتل و خودکشی هولناک برخی زنان سازمان در مقالات و مصاحبه های متعدد خود خبر داده بود. در ذیل بخشی از مصاحبه ها و اظهارات این فرماندهان زن سازمان خلق آمده است:

مسعود رجوی با تشویق همسرش مریم رجوی به ما تجاوز جنسی می کرد!!

خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق: "در زمستان سال 1998 در جلسه ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس ها و روسری های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه، «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد!!

حالت عجیبی به من دست داد و ترس و دلهره و فشار روانی داشتم به طوری که کنترل خودم را از دست دادم و از خودم سوال می کردم منظور از «رقص رهایی» چیست؟! حس فضولی نسبت به این موضوع پیدا کردم و تلاش می کردم تا واکنش مسئول آن موقع خودم خانم «فائزه محبت کار» فرمانده مقر چهارم پایگاه اشرف را ببینم.

بالاخره زمان موعود فرا رسید. من به همراه تعداد زیادی از اعضای زن شورای رهبری در مقر فرمانده و رهبر کل آن زمان مسعود رجوی در پایگاه «بدیع زادگان» در منطقه ابوغریب بغداد حاضر شدیم. بعد از یک ساعت انتظار یکی از کارمندان دفتر فرماندهی کل که مسئول امور اداری و خدماتی مسعود و مریم رجوی بود نزد ما آمد و یک بسته ای حاوی حوله و لوازم حمام و آرایش بین حاضران توزیع شد و گفت هرکس از شما که بدون حمام رفتن و عطر زدن به اینجا حاضر شده باید استحمام کند و عطر بزند و در نهایت پاکیزگی باشد.

من با خودم سوال می کردم که هدف از این کارها چیست؟! آیا مسعود می خواهد ما را عریان ببیند؟! چرا این همه بر استحمام فوری و خصوصا در این مکان یعنی در مقر مسعود و مریم رجوی اصرار می ورزند؟!

با خودم کلنجار می رفتم و سعی می کردم خودم را به این نکته قانع کنم که این خواسته آن ها صرفا برای آزمایش میزان سرسپردگی ما به رهبری است. بعد از اینکه همه آماده شدند به ما دستور دادند که وارد سالن «ایکس» شویم.  ملافه های سفیدی بر روی فرش پهن شده بود. همه سالن پوشیده از رنگ سفید بود. دو مبل سفید رنگ هم در وسط سالن قرار داده بودند که رو به روی آن میزی بود که بر روی آن قرآن و آینه و شمع های روشن و صندوق کوچکی که بعدا فهمیدیم داخل آن گردنبندهای طلا وجود داشت و همچنین یک کیک چند طبقه و بزرگ قرار داشت. بعد از چند دقیقه هیاهویی به پا شد و مسعود و مریم رجوی وارد آن سالن شدند و مسعود لباس راحتی و در واقع لباس خانگی خود را به تن داشت و جوراب به پایش نکرده بود و مریم بی حجاب و با موی آراسته حاضر شد . مسعود بر روی مبل نشست و مریم هم در مبل دیگر و در کنار او نشست. سپس بلند شد و پشت سر مسعود ایستاد. یکی از خانم ها به او گفت چرا نمی نشینی؟! مریم با لبخند گفت: «من این مبل را برای شما و همسران دیگر مسعود خالی گذاشتم!»

من از این عبارت «همسران دیگر مسعود» شوکه شدم! و از اینکه زنان عضو شورای رهبری کشف حجاب کرده اند غافلگیر شدم.

در آن لحظات قلبم به شدت می تپید و نمی دانستم که نقشه دقیقا چه بود؟! و مراحل بعدی آن چیست؟ فکر می کردم که قرار است میزان سرسپردگی ما به رهبرمان و میزان تعهد ما به عهدی که با او بستیم و اعلام آمادگی ما برای ازدواج با او مورد محک قرار بگیرد. سپس در یک نقشه احتمالا از پیش تعیین شده مسعود از مریم پرسید: "مریم اینها چه می خواهند؟! و چرا آن ها را به اینجا آورده ای؟"

مریم رجوی پاسخ داد: «به اینجا آمده اند تا مراسم ازدواج بین خود و آن ها را برایشان اجرا کنی ... مگر نگفتم که هر زنی باید راه مرا در پیش بگیرد؟! ... من بارها و بارها گفتم که همه زنان مجاهد خلق همسران تو هستند و این مساله ای جدی و واقعی است و یک شعار نیست» سپس مریم به ما گفت: «هریک از شما باید به تنهایی بر روی این مبل و در کنار مسعود بنشینید تا مسعود خطبه عقد را بر شما بخواند و هر یک از شما باید رضایت و موافقت خود را با ازدواج با مسعود اعلام کنید.»

بعد از اینکه مسعود رجوی خطبه عقد را خواند صندوق کوچک روی میز را باز کرد و گردنبندهای طلا را از آن بیرون آورد و آن را بر گردن هر یک از ما قرار می داد و بعد از آن ما را در آغوش می گرفت و می بوسید.

در اینجا بود که مریم رجوی به ما گفت: «شما از این به بعد همسران مسعود هستید»

ناگهان صدای موسیقی بلند شد و دیدم که زنان قدیمی و عضو شورای رهبری خود را بر روی ملافه سفید رنگ انداخته و لباس های خود را درآوردند و در مقابل مسعود رجوی و با دستور وی در مقابلش رقصیدند و اینجا بود که مسعود گفت: «این همان رقص رهایی است»!! سپس با صدای بلند به ما گفت: «شما برای من همچون زنان پیغمبرید یعنی ازدواج شما با فردی دیگر حرام است» سپس آیه 32 سوره احزاب قرآن کریم را قرائت کرد: ««یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا». "ای همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان (عادی) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسی که در دل او مرض (فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتاری نیکو (و دور از تحریک و ریبه) بگویید."

اینجا بود که مریم رجوی دیگر زنان را تشویق می کرد تا لباس های خود را از تن بیرون کنند و در مقابل همسرش مسعود عریان و لخت برقصند!! و گفت: «چرا شما خودتان را برای مسعود نمی کشید و باهم رقابت نمی کنید و از او نمی خواهید تا به شما اجازه بدهد به تنهایی وارد اتاق خواب او بشوید و با مسعود تنها و همبستر شوید؟!»

سپس زنان به صف ایستادند و هر یک از آن ها ثبت نام شدند تا به صورت نوبتی و در یک شب با مسعود همبستر شوند تا اینکه در یکی از روزها نوبت به من رسید. مریم مرا فرا خواند و گفت: "امشب شب عروسی و شب معراج توست!!" به هنگام شب به محل اقامت مسعود رفتم و مریم مرا تا اتاق خواب او همراهی کرد و مسعود با من همبستر شد و رابطه جنسی برقرار کرد.

یکی از زنان عضو شورای رهبری سازمان به شکل خصوصی و سری به من گفت که با چشمان خود دیده که مسعود رجوی به صورت دستجمعی در پایگاه اشرف با زنان عضو شورای رهبری و اعضای دفتر خود رابطه جنسی برقرار کرد.

وحشتناک ترین روش های شکنجه در زندان رجوی در پایگاه اشرف

مریم سنجابی عضو سابق شورای رهبری سازمان خلق میگوید: "در اوایل سال 1995، بعد از آنکه 8 سال از پیسوتنم به سازمان خلق و کارم در پایگاه های بغداد می گذشت، مرا به پایگاه اشرف منتقل کردند. در پایگاه اشرف مرا در مقری به نام «قلعه» وارد کردند که یک زندان معروف و هولناکی است که در خیابان 400 در پایگاه اشرف قرار دارد و من سوار بر ماشین بودم. پس از آنکه دروازه های آهنی قلعه را بستند به سرعت مرا از ماشین پیاده کردند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس مرا داخل یک اتاقی انداختند که در آن محبوبه جمشیدی معاون فرمانده کل ستاد ارتش آزادیبخش ملی را دیدم که پشت میز نشسته بود. مرا بر روی صندلی نشاندند و محبوبه بلافاصله شروع به فریاد زدن و فحش دادن به من کرد و گفت: "تو مزدور و مأمور رژیم هستی و ما تو رو می کشیم» تا می خواستم صحبت کنم مرا کتک می زدند و فحش می دادند. بعد از چند دقیقه چشمانم را بستند  و مرا در سلولی که پنج زن و دختر دیگر در آن وجود داشت قرار دادند. نام برخی از آن ها فریده علیزاده و مژگان محمد زمانی و زهرا احمدی بود. بعد متوجه شدم که 3 یا 4 سلول دیگر هم وجود دارد که در آن برخی زنان زندانی هستند. درهای سلول را فقط سه بار در روز به منظور دستشویی و وضو گرفتن باز می کردند و ما را چشم بسته و پشت سرهم می بردند و به هیچ یک از ما اجازه نمی دادند تا بیشتر از یک دقیقه در دستشویی بمانیم و اگر بیشتر می ماندیم پس از خروج ما را کتک می زدند.

بعد از تقریبا یک هفته ما را به سلولی که تقریبا 30 زن در آن حضور داشتند منتقل کردند. طی این مدت زندان بان های ما حشمت تیفتکچی و ناهید صادقی و کبری حسنوند و فاطمه خردمند بودند که فاطمه خردمند با پوتین نظامی خودش به تمام اعضای بدن من از جمله سر و صورتم ضربه وارد می کرد. همزمان به من فحش های رکیک هم می داد و ضربات سهمگین او منجر به پاره شدن لب ها و خونریزی شدید شد بی آنکه این خونریزی پانسمان و یا بخیه زده شود و آثار این پارگی هنوز بر لبانم مشخص است.

در یکی دیگر از روزها فاطمه خردمند همچون حیوان درنده به قصد شکستن دستم به من حمله کرد به طوری که به شکل دیوانه وار دستانم را می پیچید تا آن را بشکند اما موفق به این کار نشد چون من محکم او را به عقب هول دادم . فقط عصب دست راست مرا مورد اصابت قرار داد به طوری که دست راست من چندین سال بی حس بود و آثار این ضربه همچنان مشخص است.

این روش شکنجه به مدت 10 روز بر روی من ادامه داشت. در یکی از روزها شهین حائری و سعیده شاهرخی و دیگر زندان بان ها آمدند و من موفق نشدم که آن ها را درست ببینم. این سه نفر مرا روی زمین کشیدند و به اتاقی بردند و دست و پایم رابستند و کف پا و تمام بدنم را با شلاق زدند به طوری که بی هوش شدم. سپس بر روی صورتم آب ریختند تا اینکه دوباره بهوش آمدم و دوباره عملیات شکنجه و تازیانه زدن را شروع کردند و دوباره از هوش رفتم و این بار وقتی به هوش آمدم خودم را در همان سلول یافتم و بعد از 10 روز شکنجه وحشیانه و مستمر مرا به سلول دیگر زندانی ها، منتقل نکردند بلکه مرا به محل سابق یعنی خیابان 400 در پایگاه اشرف بازگرداندند.

مسعود رجوی قبل از تجاوز جنسی به زنان گردنبندی منقوش به عکس خود را به گردنشان می آویخت و رحم ۹۵ زن با دستور او بیرون آورده شد!!

زهرا السادات میرباقری عضو سابق شورای رهبری سازمان خلق می گوید: "قصد دارم لیستی را به مردم نشان دهم. لیستی که شامل اسامی ۹۵ زن عضو سازمان مجاهدین خلق است که عمل بیرون آوردن رحم با بهانه های مختلف بر روی آن ها انجام شده است. اسامی برخی آنان را برای شما قرائت می کنم. کبری طهماسبی (هاجر)، صدیقه خدایی صفت، حبیبه طاولی، حوری سیدی، حوری چرندابی، شهربانو سنگری، طاهره زارنجی، انسیه دولتشاهی، مریم نظام الملکی، فرح امامی، انسیه قلی زاده، فاطمه همدانی، اشرف تقوایی و خیلی زنان دیگر...

پزشک جلادی به نام دکتر نفیسه بادامچی عمل جراحی را برای این خانم های بیچاره انجام می داد و رحم های آن ها را بیرون می آورد.  کما اینکه ما خانم ها و دختران را به صورت نوبتی به پایگاه اشرف فرا می خواندند تا با مسعود رجوی در جشن های مختلف دیدار داشته باشیم. او از طریق مریم رجوی و دیگر اعضای شورای رهبری سازمان هدایایی به ما می داد؛ از جمله حوله حمام و لباس های زیر زنانه و انواع عطرها و چیزهایی از این دست به اضافه گردنبندهای طلا که عکس مسعود روی آن حک شده بود که خود او آن را بر گردن ما می انداخت و الان شما یکی از این گردنبندها را می بینید که عکس مسعود رجوی روی آن حک شده است.

مریم رجوی به همراه دیگر اعضای شورای رهبری سازمان، ما را به اظهار عشق خود به مسعود تشویق می کردند و از ما می خواستند تا در خطاب قرار دادن او از کلماتی همچون «عزیزم» و «عشقم» که معمولا عاشق ها به کار می برند استفاده کنیم."

زهرا میرباقری همچنین از کشتن زنان ناراضی در پایگاه اشرف با دستور مسعود و مریم رجوی خبر داد از جمله قتل وحشیانه مهری موسوی و مینو فتحعلی  و معصومه غیبی پور  و مرجان اکبری که همه این ها به خاطر مخالفت با سیاست ها و برخوردهای مسعود رجوی و خواسته های او صورت گرفت و آن ها همچنین خواسته بودند تا از سازمان خارج شوند.

خانم زهرا میرباقری همچنین از روش ها و اسلوب های مختلف این قتل ها خبر داد؛ از جمله خوردن قرص های «سیاتید» سمی و کشنده و یا تزریق کردن آمپول های سمی به آن ها توسط دکتر نفیسه بادامچی عضو شورای رهبری سازمان خلق. سپس اجساد آن ها را در گورستان «مروارید» در پایگاه اشرف دفن می کردند و این طور عنوان می نمودند که این زنان بر اثر بمباران هوایی پایگاه اشرف در سال ۲۰۰۳ توسط آمریکا کشته شدند و یا بر اثر سکته قلبی فوت کرده اند.

مریم رجوی زنانی  را برای همسرش انتخاب می کند تا مسعود آن ها را مورد تجاوز جنسی خود قرار دهد!!

خانم نسرین ابراهیمی یکی از فرماندهان سازمان خلق میگوید: "هر گاه مردی از اعضای سازمان مجاهدین خلق و ساکنان پایگاه اشرف در پایگاه به زنی نگاه می کرد، او را در زندان قرار می دادند و شکنجه می کردند. به همین خاطر مسعود رجوی اختیار کامل داشت و هرجور که می خواست عمل می کرد و هر مردی را که حتی به همسر سابقش فکر می کرد و هرزنی را که به شوهر سابقش فکر می کرد را مجازات می نمود. با اینکه ما رفتارهای رجوی و تعاملش با زنان و دختران را می دیدیم اما هیچ گاه فکر نمی کردیم که رجوی به بهانه مبارزه و جهاد و پیوستن به سازمان، از آن ها سوء استفاده جنسی کند.

به یاد دارم که مسعود رجوی در جشن ها و جلسات خود با زنان و دختران سازمان، لباس هایی را به تن می کرد که در جلسات خود با مردان سازمان، آن لباس ها را نمی پوشید. در ماه رمضان با زنان و دختران می نشست و به آن ها دستور می داد که دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند. این مساله اگر توسط مردان سازمان رخ می داد گناهی نابخشودنی بود. اما خود رجوی در میان زنان و دختران می نشست و برای نشان دادن عشق خود به آنان بقیه چای خود را به آنان می داد تا آن را بنوشند و تبرک بگیرند.

در این جلسات و جشن های خاص مسعود رجوی از بین حضار، زنان و دختران جوان و زیبا رو را انتخاب می کرد و آن ها را با نام کوچک خود صدا می نمود و به آنان دستورمی داد تا در کنار او بنشینند. بعد از آن با لمس کردن بدنشان با آنان شوخی می کرد. برای مثال به یاد دارم که دختر زیبارویی به نام سارا حسنی در آنجا حضور داشت که رجوی او را فراخواند و گفت: «سارا برای من چای بیاور» سارا هم برای او چای آورد و بعد از آن رجوی شروع به شوخی کردن با او نمود و بعد از مدتی؛ از مخفی شدن سارا به مدت چند ماه غافلگیر شدیم و هنگامی که او را دیدیم وضعیت نامناسب داشت و افسرده و از لحاظ روانی دچار مشکل شده بود. دقیقا نمی دانستیم که رجوی با او چه کار کرده بود؟!

در پایگاه اشرف مسعود رجوی صرفا با زنان عضو شورای رهبری رابطه جنسی برقرار نمی کرد بلکه به دختران باکره زیبارو اجازه نمی داد که باکره باقی بمانند و به صورت انفرادی و یا دستجمعی به آنان تجاوز جنسی می کرد.

همچنین به یاد دارم که دختر زیبارویی به نام الهه وجود داشت که رقص عربی را خوب بلد بود چرا که خود از عرب های ایران بود و به رقص عربی آشنا بود. یک بار در جشنی که در اشرف برگزار شد، روبه روی مریم رجوی رقصید. مریم به او گفت: «وقتی مسعود وارد جشن شد در مقابل او برقص» الهه هم این کار را انجام داد و بعد از آن مریم، الهه را با خود به مقر اقامت مسعود برد.

منبع: شما نیوز

تا بهشت - ویژه نامه روز استحکام خانواده و رسالت زن

تا بهشت - ویژه نامه روز استحکام خانواده و رسالت زن



منبع :سایت راسخون

انتقاد شدید آیت‌الله سبحانی از وزیر ارشاد

انتقاد شدید آیت‌الله سبحانی از وزیر ارشاد

حضرت آیت‌الله سبحانی از عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به صدور مجوز برای تک خوانی بانوان به شدت انتقاد کرد و گفت: این گله را به گوش این آقا برسانید، آیا تو اهل فتوا هستی؟؛ ما مجلس، قانون، شورای نگهبان داریم که باید این‌ها صحبت کنند نه تو.
به گزارش فرهنگ نیوز، آیت‌الله جعفر سبحانی از مراجع تقلید امشب (پنج شنبه شب) در دیدار شهردار تهران از عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به صدور مجوز برای تک خوانی بانوان به شدت انتقاد کرد.

وی افزود: بنده بسیار گلایه‌مند هستم که فرزند یک روحانی فتوایی درباره تک‌خوانی بانوان می‌دهد؛ یعنی تمام مشکلات ما حل شده و تنها این مشکل باقی مانده است که دختری بیاید و تک خوانی بکند؟ چقدر برای ما زننده است؛ این فتوا به کشورهای همانند امارات و دیگر کشورهای عربی می‌رود و بر می‌گردند می‌گویند که این‌ها دروغ می‌گویند و ادعا می‌کنند که اسلامی هستند؛ ولی نمی‌‌دانند که این حرف یک نفر است حرف نظام نیست.

حضرت آیت‌الله سبحانی خطاب به حاضران تأکید کرد: این گله را به گوش این آقا برسانید که آیا تو اهل فتوا هستی؛ ما مجلس، قانون، شورای نگهبان داریم که باید این‌ها صحبت کننده نه تو؛ جای گله است، ایشان از این کار استغفار کند، یعنی حرفش را پس بگیرد، معصوم نیست.

این مرجع تقلید در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به آیه 41 سوره حج، اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه افراد دانست و گفت: 22 بهمن یکی از مصادیق این آیه است؛ خدا در این روز همه چیز را به مؤمنان و متدینین داد.

وی افزود: در نظام سابق برای افتتاح یک مدرسه اسلامی باید بسیار تلاش می‌کردیم؛ ولی خدا در 22 بهمن سال 57 همه امکانات کشور را در اختیار متدینین، علما، دانشمندان و مسلمانان قرار داد.

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با اشاره به مجاهدت‌های امام راحل برای پیروزی انقلاب اسلامی، این نظام و انقلاب اسلامی را نعمت الهی دانست و بیان داشت: هر نعمتی در کنار خود نیاز به شکر دارد؛ شکر انقلاب این است که نظام خود را تحت اصول اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر و پرداخت صدقه حفظ کنیم.
 
وی تصریح کرد: اگر شکرگذار نباشیم و کوتاه بیایم خدا این نظام را از ما می‌گیرد؛ متأسفانه امروز در جامعه مشکل بی حجابی و بد حجابی حل نشده است؛ چرا که امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ دولت، قدرت و ثروت داریم که باید اسلام را پیاده کنیم.

آیت‌الله سبحانی در ادامه با تأکید بر این‌که اکنون گلدسته و گنبد شناسنامه مسجد شده است، خواستار توجه شهرداری‌ها نسبت به این موضوع شد و بیان داشت: مساجد دارای گلدسته و گنبد باشند؛ چرا که افراد غیر ایرانی مسجد را به همراه گلدسته و گنبد می‌شناسند.

وی یادآور شد: وقتی مسجدی گلدسته و گنبد نداشته باشد، افرادی که از کشورهای دیگر می‌آیند خیال می‌کنند که ما نسبت به ساخت مسجد بی اعتنا هستیم.

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در پایان سخنان خود به شهردار تهران توصیه کرد: کوشش کنید در هنگام تخریب منازل مسائل دینی را رعایت کنید؛ بدون رضایت افراد دست به تخریب نزنید، البته فرد نیز نباید بسیار پرتوقع باشد.

منبع: رسا

ولایت معجزه بی‌ همتای قرآن کریم است/نامه رهبری با محوریت عدل ارسال شد

ولایت معجزه بی‌ همتای قرآن کریم است/نامه رهبری با محوریت عدل ارسال شد

مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به نامه رهبر انقلاب گفت:جامعه‌المصطفی، حوزه و جامعه اسلامی برای گسترش پیروزی انقلاب وظیفه دارد که قرآن و عترت را به جایگاه اصلی برساند زیرا این امت وارثان انبیا هستند.

به گزارش عمارنامه، آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی در مراسم اختتامیه بیستمین جشنواره قرآن و حدیث جامعه المصطفی العالمیه که چهارشنبه شب در سالن همایش مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) برگزار شد، اظهار کرد: امروز ندای اسلام به برکت خون‌های شهدا به گوش جهان رسیده است.
وی اضافه کرد: ارائه کردن اسلام عناصر چهارگانه‌ای دارد که امروزه دشمن این عناصر را از ما گرفته و جامعه‌ای که خلع سلاح شود نخواهد توانست به اهداف خود برسد.
این استاد برجسته حوزه علمیه با اشاره به اینکه دشمن بسیاری از دارایی‌ها را از ما گرفته است، گفت: تلاش‌های بسیاری کرده‌ایم که دو چراغ را روشن نگه داریم تا بتوانند دو راه را برای ملت نمایان کنیم.
وی با بیان اینکه بیش از 300 بار جریان بیاندیشید و فکر کنید در قرآن مطرح شده است، افزود: برطرف‌سازی بحران‌هایی که جلوی راه و شعله‌ ور شدن چراغ را گرفته‌اند از هر عالم و فرهیخته‌ای ساخته نیست و قرآن کریم برای حل بحران‌های جمعی، استفاده از گروه متفکر جامعه را مورد تاکید قرار داده است.
آیت‌ الله جوادی‌آملی افزود: از هر عالمی ساخته نیست که با فرمان خود هزاران شهید را در راه اسلام هدیه دهد و طبق قرآن این افراد باید قائم به عدل باشند همان طور که امام خمینی (ره)‌ با علم و عدل توانست ایران را کعبه کند.
وی با تاکید بر اینکه آنچه جهان را به علم دعوت می‌کند باید خود به علم و عدل قائم باشد، بیان کرد: طبق گفته قرآن کریم برای بخش قضا قاضی بودن دارای شرایط خاصی است و همچنین محقق نیز برای امور خود باید قائم به علم باشد تا بتواند در گروه فکر کنندگان قرار گیرد و بحران‌ها را کنترل کند.
آیت‌الله جوادی‌آملی خاطرنشان کرد: اینکه امروزه جامعه المطفی به اینجا رسیده به این علت است که امام عدل را محوریت کار خود قرار دادند و به کشورهای مختلف جهان نگاه برابری داشتند و کسانی که پابرهنه هستند می‌توانند اقشار مختلف جامعه را مورد نظر قرار دهند.
وی با اشاره به نامه رهبر انقلاب اسلامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی عنوان کرد: اگر نامه به غرب رفت با توجه به معیارهای مذکور هدایت شد و اگر ایشان مخاطبین خود را به این سمت دعوت کردند به این علت است که می‌دانند قیام عدل برای پابرهنه‌هاست و تاکید دارند که همه باید بیایند.
آیت‌ الله جوادی‌آملی ادامه داد: کعبه و قبله را پابرهنه‌ها حفظ می‌کنند، افراد مرفه و بی‌درد را هم کعبه می‌پذیرد اما اگر آن‌ها بخواهد در برابر داعش بایستند توان ندارند زیرا‌ این قشر جامعه اهل مبارزه نیست.
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه دو راه رسیدن به حقیقت را از دست داده‌ایم، گفت: مهندسی در جهان هستی به جز خداوند نیست، عقل چراغی است و از آن کاری ساخته نیست و دین نیز راه سعادتی برای رسیدن به خداوند است.
وی عترت، ولایت و قرآن را راه سعادت دانست و اظهار کرد: از عقل به جز تشخیص راه کاری ساخته نیست و بیگانه برای گرفتن این عناصر تا کنون اقدامات گسترده‌ای را انجام داده‌اند، همچنین بعد از اسلام عده‌ای نادانسته به آسیاب دشمن آب ریختند و گفتند قرآن تحریف شده است و در این راه حقایق قرآن را در نظر نگرفتند.
آیت‌ الله جوادی‌آملی اضافه کرد: امروزه در جامعه المصطفی ممکن است فردی قرآن را ندیده باشد ولی نسبت به اصول آگاهی کاملی داشته باشد و این موضوع نسبت به معیارهایی که در اسلام مطرح شده است، امکانپذیر خواهد بود.
وی متذکر شد: اگر سلاح‌ها از دست ما گرفته شود فقط عقل باقی می‌ماند به همین علت جامعه‌ المصطفی، حوزه و جامعه اسلامی برای گسترش پیروزی انقلاب وظیفه دارد که قرآن و عترت را به جایگاه اصلی برساند زیرا این امت وارثان انبیا هستند و باید از آن پاسداری کنند.
این مرجع تقلید با تاکید بر اینکه چراغ عقل به جز فهم حکمی ندارد، گفت: عقل بعد و قبل نظام وجود داشته است و این یک چراغی است که باید به کاربرد آن توجه داشته باشیم تا بتوانیم به بیانات ائمه اطهار (ع) پی برده و به آن‌ها عمل کنیم.
وی ادامه داد: علامه طباطبایی روی محتوای تفسیری قرآن کار کرده است و این محتوا باید برای مردم تشریح شود، در دنیای امروز معیار فتوا عصمت است، اگر روایت معتبری از 14 معصوم برسد می‌توان بر اساس آن‌ها فتوا داد زیرا این افراد بیاناتشان یکی است.
آیت‌الله جوادی‌آملی با بیان اینکه عقل در مقابل دین و شریعت نیست، افزود: شریعت، دین و وحی مقابل ندارد و ولایت معجزه بی‌همتای قرآن کریم است که باید با استدلال عقلی مورد توجه قرار داده شود تا جهانی که از شرق و غرب آمده‌اند با دست پر برگردند و این کعبه می‌تواند قبله همه باشد که نامه رهبری برای جوانان کشورهای اروپا و آمریکای شمالی به خوبی نمایانگر این پیام است.