واکنش آیت الله مکارم شیرازی به سربریدن جمعی از مسیحیان به دست داعش/ هشدار جدی به غرب و حامیان تروریسم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله ناصرمکارم شیرازى از مراجع تقلید در پی حادثه اسفناک سربریدن جمعى از مسیحیان به وسیله داعش پیامی صادر و این جنایت را محکوم کرد. متن پیام حضرت آیت الله مکارم شیرازی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار گرفته به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیمخبر وحشتناکى دیروز در جهان منتشر شد که همه عقلاى جهان را از پیروان مذاهب مختلف سخت متأثر ساخت و آن سر بریدن بیست نفر از مسیحیان به دست وحشیان داعش بود. ما ضمن محکوم ساختن شدید این عمل، به جهان غرب هشدار مىدهیم که هرگونه کمک به این گروه ستمکار و وحشى را قطع کنند که عواقب سوء آن دامن همه را خواهد گرفت. هنگامى که در اخبار مىخوانیم که خاخام یهودى اسرائیلى مىگوید: داعش هدیه الهى است که خداوند به ما داده تا مخالفان اسرائیل را نابود کند و هنگامى که یکى از سیاستمداران معروف آمریکا مىگوید: بهترین گزینه آن است که پاى داعش به بغداد برسد و تمام شیعیان را به قتل برساند؛ با توجه به این اخبار روشن مىشود چه کسانى این مار خطرناک را در آستین خود پرورش مىدهند و توجه ندارند که دامن خودشان را هم خواهد گرفت. به هر حال امیدواریم به زودى قاتلان این گروه از مسیحیان دستگیر و شدیداً مجازات شوند و پیروان همه ادیان آسمانى براى دفع این گروه شرور دست به دست هم دهند. زمانى سخن از قتل شیعیان بود، بعد سخن از قتل علماى اهل سنت شد، اکنون سخن از کشتار بىرحمانه مسیحیان است، فردا سخن از دیگران هم به میان خواهد آمد. امیدواریم همه بیدار شوند و عاقلانه فکر کنند.
27/11/ 1393/924/د102/ج
چرا ملت ایران دستبسته نیست؟
یک مسئول آمریکایی میگوید ایرانیها در قضایای هستهای، با دستِ بسته پشت میز مذاکره حاضر میشوند. این خطای محاسباتی است؛ دست ملّت ایران بسته نیست و این را در عمل نشان دادهاست و بعد از این هم نشان خواهد داد. ۹۳/۱۱/۱۹ |
|
چرا ملت ایران دستبسته نیست؟ | |
۱ | تراکم تجربهها و پیشرفتهای ملت ایران علیرغم تحریم |
۲ | سنت الهی مبنی بر ناتوانی دشمن در توقف مسلمانان |
۳ | ملت ایران در شرایط سختتر از این تسلیم نشده است |
۴ | افزایش انگیزه ملت ایران برای جوشش از درون در شرایط تحریم |
۵ | بیاثر شدن مانعتراشی دشمن با اصلاح عیوب خودمان از جمله اسراف |
۶ | امکان قطع وابستگی به نفت و بیاثر کردن تحریمها |
۷ | حضور و همراهی ملت ایران با نظام اسلامی |
۸ | مشکلات ما از اراده و آرمانهای ملت ایران کوچکتر است |
۹ | خنثیشدن تحریمها با طرحهای اقتصاد مقاومتی و تلاش و ابتکار مسئولین |
۱۰ | اگر تحریم کارساز بود ما را به حمله نظامی تهدید نمیکردند |
۱۱ | مقرون به صرفه نبودن تداوم تحریمها برای کشورها در بلندمدت |
۱۲ | فرصتهای متعدد برای همکاری با کشورهای مستقل |
از قرق هفتگی استخر در پایتخت تا سفرهای تفریحی به شمال/ناگفتههایی از حصر سران فتنه
کروبی مرتباً به استخر انقلاب میرفت، بهگونهای که در برخی هفتهها تا سه نوبت استخر برای حضور او قرق میشد، مأموران امنیتی کروبی را برای سفر به هر نقطه از ایران آزاد گذاشته بودند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، هفتهنامه رمز عبور در شماره جدید خود، ناگفتههایی از حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی را منتشر کرد.
شامگاه 25 بهمن 1389، هنوز خیابانهای مرکزی شهر تهران در التهاب بیانیه اغتشاشآفرین میرحسین موسوی و مهدی کروبی است که مأموران امنیتی به منزل موسوی در خیابان پاستور و منزل مهدی کروبی در شمال تهران، آنها را در حلقه محافظت خود قراردادند. یک روز بعد به تیم محافظان موسوی و کروبی ابلاغ میشود که مسؤولیت حفاظت را به مأموران امنیتی بسپارند.
در همین روز موسوی و کروبی در دو بیانیه جداگانه، بهشدت به آنچه سرکوبی راهپیمایی 25 بهمن میخواندند، اعتراض کردند. همزمان شورای عالی امنیت ملی به ریاست محمود احمدینژاد و با حضور حسن روحانی بهاتفاق آرا تصویب میکنند که سران فتنه در منازلشان در حصر باشند و ارتباطات سیاسی آنها قطع گردد.
چند روز بعد یک مقام قضایی که معاون دادستان تهران بود، به منزل موسوی مراجعه میکند و حکم قانونی مبنی بر حصر را به او ابلاغ میکند؛ همزمان این ابلاغ برای کروبی نیز اتفاق میافتد. این مقام قضایی به آنها گفته بود که از وسایل ارتباطی مانند ماهواره، اینترنت و... نمیتوانند استفاده کنند.
مأموران امنیتی که منزل میرحسین موسوی را بازرسی میکنند، با دهها دستگاه گوشی همراه، تلفن ماهوارهای ثریا، سیمکارتهای ویژه و لپتاپ مواجه میشوند، با آنکه قرار بود میرحسین موسوی به دستگاههای ارتباطی دسترسی نداشته باشد، او یک رادیو برای خود نگه میدارد و درحالیکه مأموران امنیتی اطلاع داشتند که او رادیو در اختیار دارد، از این مسئله میگذرند. این رادیو پیشرفته، موجب میشد که موسوی بتواند هر شب به رسانههای خارجی دسترسی داشته باشد و از اخبار و تحلیلهای بیبیسی و صدای امریکا بهرهمند گردد.
سرویسهای اطلاعاتی دشمن بلافاصله پس از حصر خبر از دستگیری موسوی و کروبی و انتقال آنها به زندان حشمتیه دادند و میخواستند هزینه بازداشت سران فتنه را بهپای نظام بنویسند اما چند روز بعد خود سایتهای رسمی کروبی و موسوی که در فرانسه اداره میشدند، اعتراف کردند که موسوی و کروبی در منازل مجللشان هستند.
همچنین به موسوی و کروبی ابلاغ شد که نزدیکان آنها اگر تمایل داشته باشند، میتوانند با آنها ملاقات کنند. همسر کروبی با تمایل خودش نزد مهدی کروبی میماند و دختران موسوی در همان هفته به دیدار موسوی و رهنورد میروند.
* دیدارها و سفرها
روزها بر موسوی و کروبی در منازل مجلل و بزرگشان میگذشت. کروبی روزهای خوشتری داشت، دوستان قدیمیاش هر ازگاهی به او سر میزدند و گعده میکردند. آنها به کروبی میگفتند که کوتاه بیاید و غائله را تمام کند. شیخ قدرت علیخانی همبارها درخواست دیدار کروبی را داشت اما مأموران اطلاعاتی دیدار با کروبی را منوط به موافقت کتبی مهدی کروبی کرده بودند، چراکه میخواستند از اتهام "توابسازی " دوری کنند، مهدی کروبی هم با ملاقات شیخ قدرت علیخانی موافقت نکرده بود.
اتهام "توابسازی" پس از دیدار یک مقام میانی امنیتی با مهدی کروبی در برخی رسانههای غربی مطرحشده بود. این مقام امنیتی میگوید که پس از دیدار با کروبی تعجب کردم که شخصی با این درجه افکار و رفتار، چگونه سالها در جمهوری اسلامی صاحبمقامات ارشد مانند ریاست مجلس بوده است.
عدم انسجام فکری و تحلیلی مهدی کروبی و مباحث پراکنده وی در مسائل مختلف موجب شد که اظهارات مهدی کروبی شبیه داستان حسینکرد شبستری شود. کروبی در این دیدار انتقادات بسیار تند و شدید به مواضع هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی داشت و به قول خودش از نامردیها و نامهربانیهای هاشمی و خاتمی به خود از سالهای ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون بهویژه در سالهای ماقبل حصر سخن میگفت.
کروبی مرتباً به استخر انقلاب میرفت، بهگونهای که در برخی هفتهها تا سه نوبت استخر برای حضور او قرق میشد. مأموران امنیتی کروبی را برای سفر به هر نقطه از ایران آزاد گذاشته بودند. کاشان، قم، کرج، چند سفر شمال تنها بخشی از سفرهای مهدی کروبی و محافظانش بود. او در قم به منزل خواهر مرحومش رفت و یکی از افراد فامیل کروبی به محافظان گفته بود که این برای اولین بار پس از انقلاب است که مهدی کروبی به منزل آنها میرود.
بعضی سفرها البته برای کروبی تلخ میشد، هرجایی که مردم عادی او را میدیدند، با کنایه و گاهی" مرگ بر سران فتنه" از او پذیرایی میکردند، مانند ماجرایی که در رستورانی در کرج رخ داد و نزدیک بود به جاهای باریک کشیده شود.
مهدی کروبی همکاری کاملی با مأموران امنیتی داشت و بیشتر دوست داشت در منزل قیطریه تنها باشد و حتی تمایلی به حضور همسرش فاطمه کروبی در منزل نداشت .با وجود اصرار خانواده و عدم منع مأموران امنیتی برای حضور در منزل جماران، نزدیک یک سال طول کشید تا مهدی کروبی سرانجام تحتفشار خانواده و عوامل سیاسی بیرونی رضایتش را برای انتقال به منزل جماران اعلام کند.
در سوی دیگر اما میرحسین موسوی از ابتدای حصر تاکنون بیشتر وقتش را به نقاشی، مطالعه و گوش دادن به رادیوهای خارجی میگذراند. او در پاسخ به این مسئله که آزاد است که به هر نقطه از ایران که بخواهد سفر کند، اظهار داشت که ذاتاً گوشهگیر است و تمایلی به سفر ندارد و حتی در سالهای قبل از حصر نیز این رویه را داشته و تعداد سفرهایش بسیار معدود بوده است؛ بااینحال یکبار موسوی در عید نوروز به همراه دخترانش به ویلای یکی از آشنایانش در شمال کشور سفرکرده بود.
موسوی تردد با ماشینهای عادی در شهر برای حضور در منزل اقوام و آشنایان را نمیپذیرفت چرا که میدانست اینگونه تردد موجب میشود تا افسانهسراییهایی که پیرامون سختگیریها در حصر وجود دارد، نقش بر آب شود.
هماکنون نیز میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم به تلویزیون و روزنامهها دسترسی دارند.
* تمهیدات خاص
یکی از جالبترین موارد که در دوره حصر میرحسین موسوی پیشآمده بود، جدال برای خرید نان تازه و انجام کارهای روزمره مانند مراجعه به بانک و ... بود ؛ موسوی از محافظان میخواست که هر سه وعده برای او نان تازه تهیه کنند که این مسئله با مخالفت آنها روبهرو شد و به او گفته شد که میتواند خود شخصاً به نانوایی مراجعه کند.
موسوی پس از آنکه به او گفته شد خریدهای روزمرهاش مانند خرید نان را باید خود یا همسرش انجام دهد و محافظان از انجام کارهای شخصی این خانواده معذورند، چند روزی اعتصاب کرد و سپس مجبور شد که بپذیرد یکی از نزدیکانش خریدهای منزل را انجام دهد؛ یا حضور زهرا رهنورد در بانک برای دریافت حقوقش که تصاویرش در رسانهها منتشر شد.
میرحسن حبیبی موسوی، شوهر خواهر میرحسین موسوی که بهصورت مرتب با او دیدار دارد، دراینباره میگوید: آنها همچنان در خانه خودشان در حصر هستند و مایحتاجشان را هم خود ما تأمین میکنیم. خورد و خوراک، هیچچیزی از طرف زندانبانان تأمین نمیشود و همه را خانواده تأمین میکند.
مأموران امنیتی از همان روز اول هرگونه رفتوآمد به منزل نزدیکان و دیدار با اقوام و آشنایان را بدون ارتباطات سیاسی بلامانع دانسته بودند؛ در این رابطه زهرا رهنورد بارها به دیدار پدر و مادرش رفت اما موسوی بیشتر مواقع تمایلی به همراهی رهنورد نداشت. همچنین بارها موسوی بر سر مزار پدرش در بهشتزهرا(س) رفت بدون آنکه محدودیت خاصی داشته باشد. دیدار و تماس تلفنی دختران موسوی با منزل خیابان پاستور هم در چهار سال گذشته بهصورت دائم برقرار بوده اما این دیدارها و تماسها دو ضابطه مهم داشته است، یکی اینکه پیامهای سیاسی نباید رد وبدل شود، کما اینکه روز هفتم دیماه 1393 موسوی روند بیانیه دادنش را بهواسطه یکی از دخترانش از سر گرفته است؛ پیشازاین هم موسوی بهواسطه دخترانش انتخابات مجلس نهم را تحریم کرده بود، ثانیا باید این دیدارها با درخواست موسوی باشد، همچنان که موسوی در برخی مواقع تمایلی به دیدار یکی از دخترانش نداشت. این دختر موسوی ارتباط گستردهای با اردشیر امیر ارجمند، بهاصطلاح مشاور حقوقی میرحسین موسوی که وابسته به سرویس اطلاعاتی فرانسه و برادر یکی از عناصر اطلاعاتی سازمان منافقین است، داشت، البته دلایل دیگری ازجمله برخی روابط خانوادگی و ... نیز در این عدم تمایل مؤثر بود.
یکی دیگر از موارد خاص، مراقبت کامل پزشکی از موسوی و کروبی در دوران حصر است، بهگونهای که در این چند گوشبهزنگ مرتب در حال کنترلهای پزشکی و سلامت و چکاپ شدن بودهاند و به گفته یکی از آنها، در سالهای قبل از حصر آنها از چنین امکانات پزشکی استفاده نکرده بودند.
هر پزشک معتمد خانواده آنها در هر زمانی که اراده میکرد، میتوانست به معاینه و طبابت موسوی و کروبی بپردازد و در این سالها چند بار عملهای موضعی پزشکی توسط متخصصترین پزشکان روی موسوی و کروبی صورت گرفته است.
دختر شهید "عماد مغنیه" برای نخستین بار در مصاحبهای خواندنی، خاطراتی را از پدرش حاج رضوان بیان کرد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، "فاطمه مغنیه" دختر حاج رضوان در مصاحبه با "سمیه علی" خبرنگار "المنار" خاطرات زیبایی را از دوران کودکی و نوجوانی خود در کنار شهید عماد مغنیه بازگو کرد؛
از فاطمه میپرسم به پدرت که فکر میکنی، بیش از همه دلتنگ چه چیز او می شوی؟ سکوت میکند. تصور میکند حاج رضوان روبرویش ایستاده. میگوید: «سکوت زیبایش... دلتنگ سکوت زیبایش میشوم. دلتنگ حضورش و سِحر وجودش. عاشق این بودم که نگاهش کنم. خیلی وقتها از ته دل حس میکنم نیازمند آنم که چنین صحنهای باز تکرار شود.» بعد با اطمینان ادامه میدهد: «اینها مردان خدایند.» فاطمه میداند که خیلی چیزها را از پدرش به ارث برده: «بله شبیه او هستم. ... جهاد هم شبیه او بود.»
فاطمه در منزل خودش از ما پذیرایی کرد. قبلش یک گفتوگوی تلفنی کوتاه داشتیم و در همان تماس درباره اصل مصاحبه و زمان مصاحبه درباره «حاج رضوان» توافق کردیم.
با نزاکت و اعتماد به نفس فراوانی به استقبالمان آمد. لبخندی بر چهره دارد که میتوانی در آن، غم از دست دادن عزیزی را ببینی، «از دست دادن برادر و دوستی که من از همه به او نزدیکتر بودم» و از دست دادن پدر. پدری که درست هفت سال پیش بود که آخرین بار او را دید.
آخرین دیدار
فاطمه عماد مغنیه، برمیگردد به آن روز. انگار همه جزئیات جلوی چشمش باشد. لبخندی میزند و از یک فنجان نسکافه حرف میزند که پدرش «همه را یکجا سرکشید. خیلی هم تند. البته من این فنجان را برای خودم درست کرده بودم! قبلش از او پرسیدم نسکافه میخواهی؟ که گفت نه. شنبه شب بود، نهم فوریه 2008 یعنی دو روز پیش از شهادتش. پدر سه شنبه شهید شد. سکوتی میکند و ادامه میدهد: «درست مثل برادرم جهاد. او را هم برای آخرین بار روز پنجشنبه دیدم و یکشنبه شهید شد.» با اشتیاق، ادامه ماجرای آخرین دیدار با پدرش را از سر میگیرد: «آمد به خانهی من. مادرم هم بود. نشستیم به شبنشینی. آن شب قسمتی از یک سریال طنز سوری را دیدیم و کلی خندیدیم».
بابا کجاست؟
«باعث شدی وسط خاطراتم بگردم» این را درحالی میگوید که دارد در اتاقش دنبال یک یادگاری از پدرش میگردد که از او خواستیم برای ضمیمه کردن به متن مصاحبه در اختیارمان بگذارد. نگاهش میافنتد به دیوار اتاق. یک عکس از پدرش به دیوار زده که او را در کودکی بغل کرده است. خیلی آرام آن را از روی دیوار برمیدارد و به ما میدهد. نزدیک همان عکس، یک عکس دیگر هم از فاطمه در کنار برادرانش و پدر و مادرش روی دیوار است. نگاهی میکند و با لهجهی لبنانی میگوید: «این مو بوره جهاده». به خاطر حضور مادرش در تصویر، از انتشار آن عذر میخواهد. از همینجا بحث دربارهی کودکیاش آغاز میشود.
یک کودکی استثنایی برای دختربچهای که به قول خودش: «تا بزرگ شدم نمیدانستم من دختر معاون جهادی حزب اللهام.» فاطمه تعریف میکند که مادرش چطور به این سؤال سخت آنها که «بابا کجاست؟» پاسخ میداده. میگوید مادرش همه چیز را به امام زمان مرتبط میکرد و میگفت «تا وقتی امام زمان ظهور نکرده بابایتان نمیآید.» سپس ادامه میدهد: «مادرم نوعی تقدیس راجع به کار بابا در جانهای ما نشاند، تا مطابق آن به سؤالهای فراوان ما پاسخ دهد.»
تعریف میکند که «امنیت بابا» چطور بخشی از زندگی و رفتار و سلوک خودش و برادرانش شده بود: «مادرم مدام در گوشمان تکرار میکرد او نمی تواند در کارش تأخیر داشته باشد، نباید بپرسیم کجا میرود، نباید یواشکی به صحبتهای تلفنیاش گوش کنیم. ما هم واقعا با این روش خو گرفته بودیم..»
با اینکه تا به سن خاصی نرسیده بود از ماهیت شغل پدرش خبر نداشت، میگوید: «ولی خیلی زود فهمیدم که او تحت تعقیب دستگاه اطلاعاتی چندین کشور دنیاست. این را با توجه به تعاملش با چندین و چند موضوع مختلف فهمیده بودم.»
فاطمه تعریف میکند و توضیح میدهد چطور او و برادرانش از همان کودکی در محافظت از پدرشان سهیم بودند: «همهی زندگیمان مبتنی بر این بود که هیچ تصویری از او منتشر نشود. عکسهای او و عکسها ما با او، همه مخفی بود. تأکید بر این بود که از او بی دلیل و ناگهانی عکس نگیریم و کاملا حواسمان باشد و مطمئن شویم که کسی موقع حضورش بدون گفتن به او عکسی از او نگرفته باشد.
محافظت از او بخشی از کار ما بود. مدام حواسمان بود که چه کسی به ما نزدیک شده است. حتی آدرس منزلمان همیشه مخفی بود. در یک دورهای خانهی ما عبارت بود از دو اتاق در یک مرکز. و به رغم همهی این سختیها مادرم توانسته بود فضای خوبی در منزل ایجاد کند. احساس خوشبختی میکردیم.»
فاطمه از گشت و گذار با پدرش با ماشین میگوید و از سرود مع الفجر قوموا و شاهرا سیف الحسین [با سحرگاهان به پاخیزید، درحالیکه شمشیر حسین (ع) را از نیام برآوردهاید]: «این سرود را با هم میخواندیم. صدای پدرم قشنگ بود.»
اینها بخشی از زندگی روزانه فاطمه بوده است. میگوید وقتی بزرگتر شدم و شخصیتم شکل گرفت «به حکم شخصیت پدرم و شکل روابطم با او که هیچ وقت در حد مسائل خردهریز روزانه نبود و همیشه بالاتر از این چیزها بود [رابطهمان عمیقتر شد]. مثلا سؤالهایی که از او میپرسیدم پیرامون این چیزها بود که: چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما به عنوان مقاومت در قبال فلان موضوع چه کار خواهید کرد؟»
نشانههای حسرت در چهرهاش هویدا میشود: «اگر با ما مانده بود، صحبتهایم با او عمیقتر میشد. حتما جنبهی عقیدتی و روحی هم پیدا میکرد. در این زمینه به بودنش احیاج دارم.» این حسرتی است که جهاد هم داشت. فاطمه برایمان میگوید: «جهاد میگفت خواهر به جان تو اگر بابا بود چه کیفی میکرد. چقدر از این موضوع خوشحال میشد که میدید ما شخصیتمان پختهتر شده و آگاهتر شدهایم [و با او صحبتهای جدیتر میکنیم].» بعد توضیح میدهد: «چون موقع شهاد حاج عماد ما هنوز کوچکتر بودیم. خصوصا جهاد.»
استاد
وقتی از او میخواهیم خاطرات بیشتری از پدر-فرمانده بگوید، یادآوری میکند که چطور پدرش او یکبار موقع امتحانات به دادش رسید: «امتحان درس مدیریت (سال اول رشتهی علوم سیاسی) داشتم. پیشتر به او نگفته بودم. پدر کتاب امتحانی را از من گرفت و خودش خلاصهاش کرد. بعد از من خواست به یکی از مراکز کارش بروم. آنجا روی یک تخته برایم کل متن را تشریح کرد. طوری که فردا آماده بودم امتحان بدهم.» و همینطور هم شد.
این خاطره، فاطمه را یاد «ویژگی خلاقیت» پدرش میاندازد که «دغدغهی دائمیاش بود. وقتی از او میپرسیدم کتاب درسی این درس یا این دوره کجاست میگفت او متن ویژهی خودش را دارد. او همیشه میخواست چیزی بر چیزهای دیگر بیفزاید و همین جوهرهی عماد مغنیه بود.» بعد ادامه میدهد: «البته خیلی شیرین و قشنگ هم میافزود.»
علاقه به موسیقی
چند لحظهای سکوت میکند و بعدش یک جریان دیگر یادش میآید: «از اول تا آخر جشن ازدواج من حضور داشت. چند تایی عکس با من انداخت. ولی من اینقدر نگران سلامتی او بودم که فراموش کرده بودم عروسم. مدام حواسم به او بود و به بقیهی حاضران تا کسی از او عکسی نگیرد.»
یادگاری ویژه
همینطور که حرف میزدیم فاطمه توانست بالاخره یک یادگاری ویژه از پدرش پیدا کند. آمد پیش ما، بعدش یک تماس تلفنی گرفت و گفت میرود و یک مجلد قرآن کریم که در اتاق خواب شهید جهاد بود، میآورد: «این قرآن هدیهی "آقا" به پدرم بود.»
فاطمه گفتوگو با ما را در باب اینگه پدرش از چه چیزهایی خوشش میآمد و از چه چیزهایی بدش میآمد ادامه میدهد. بعد از ذکر چند غذای لبنانی که پدرش آنها را دوست داشت میگوید: «خیلی از سیگار و قلیان متنفر بود. عاشق موسیقی بود، البته طبعا عاشق مقاومت هم بود. موسیقی خاصی نه. از موسیقی خوب خوشش میآمد. خیلی ساز ویولن را دوست داشت.»
فاطمه تأکید میکند که شهادت، باعث تمام شدن رابطهاش با پدرش و حتی با برادرش نشده است: «حضورشان را هر روز حس میکنم. آنها زندهاند [ولی به قول قرآن] ما حس نمیکنیم. من به این یقین دارم.» بعد ادامه میدهد: «یک روز [بعد از شهادت پدرم] برایم سؤالی اعتقادی پیش آمده بود که باید جوابش را پیدا میکردم. با پدرم حرف زدم و جواب را از زبان شخص دیگری گرفتم. روح عماد مغنیه را میشد در جواب دید.» میگوید: «بارها خوابش را دیدهام و با او حرف زدهام و صورتش را بوسیدهام.»
فاطمه می گوید به واسطه «دختر عماد مغنیه» بودن احساس مسؤولیت میکند: «دائما باید سخاوتمند باشم. باید عشق به مردم را بلد باشم. نباید زود عصبانی شوم. باید دائما با مردم در ارتباط باشم و با آنها بگویم و بشنوم.»
میپرسم اگر میشد یک بار دیگر با پدرت بنشینی چه میگفتی. جواب میدهد: «خیلی دوست میداشتم که با او در موضوعات فرهنگی حرف بزنم. شاید به این دلیل که من دوست دارم جامعهمان مشخصا در این زمینه پیشرفت کند. دوست دارم فرهنگ جایگزینی داشته باشیم که بتوانیم با آن در مقابل فرهنگ غرب بایستیم. اگر میشد، با او دربارهی این صحبت میکردم که چطور حوزههای علمیه بیشتر با واقعیت زندگی ما مرتبط باشند و اینکه چطور دروسی که در آن ارائه میشود روانتر باشد و نزدیکتر به فهم عامهی مردم.»
دشمن طعم آرامش را نخواهد چشید
حتی بعد از شهادتش هم، هنوز امنیتی را که وجود پدر به دخترش میبخشد حس میکند: «در حضورش و در غیابش احساس امنیت میکردم و میکنم. حس میکنم دشمنم طعم آرامش را نخواهد چشید.»
گفتگویمان با فاطمه با این جمله به پایان میرسد. از او تشکر میکنیم. با لهجهی محلی لبنانی میگوید: «یه لحظه صبر کنین، هنوز ازتون پذیراتی نکردم.» اصرار میکند از خرمای خشک و گردو بخوریم. بعد با لبخندی که خیلی شبیه لبخند حاج عماد است راهمان میاندازد.
منبع:شبکه العالم
انهدام یک گروه تروریستی با همکاری و اقدام مشترک وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام والمسلمین سید محمود علوی وزیر اطلاعات در یک نشست خبری طی سخنانی گفت: در عملیات پیچیده سربازان گمنام امام زمان(عج) با همکاری و اقدام مشترک قرارگاه سپاه پاسداران و نیروی انتظامی در 16 و 22 بهمن چند مقر یک گروه تروریستی منهدم شد و شماری از تروریستها بازداشت شدند.
وی افزود: در این عملیات مقادیر بسیار زیادی سلاح سرد و گرم اعم از تفنگ یا کلت و فشنگهای مربوط و مجموعههای بسیار فراوان بمبهای دستساز که برای انفجار در نقاط پرجمعیت آماده شده بود، کشف شد.
وزیر اطلاعات میزان مواد منفجره کشفشده را بیش از 350 کیلوگرم اعلام و اضافه کرد: در صورتی که این مواد منفجره کشف نمیشد، امکان اقدام تروریستی برای این گروه فراهم میشد و میتوانستند آسیب فراوانی به شهروندان و مردم عزیز بزنند که بهیاری خدا، عنایات امام زمان(عج) و همکاری مردم عزیز در منطقه بلوچستان، این مجموعه تروریستی شناسایی و منهدم شد.
علوی با قدردانی از مردم بلوچ در مناطق سراوان، راسک و سرباز تصریح کرد: جنایتکاران تروریست بدانند اکنون فقط نیروهای نظامی و امنیتی نظام در مقابلشان نیستند، بلکه اکنون مردم سیستان و بلوچستان اعم از سنی و شیعه در مقابلشان قرار دارند.
وی افزود: متأسفانه هدف این جنایتکاران فقط افراد شیعه نبودند بلکه اهلسنت را نیز بهعلت همراه نشدن با آنان و همراهی کردن با نظام مقدس جمهوری اسلامی هدف قرار دادهاند و به همین علت مردم سیستان و بلوچستان اعم از سنی و شیعه مقابل آنان قرار دارند.
وزیر اطلاعات گفت: برای جنایتکاران تروریست، شیعه و سنی تفاوتی نمیکند همچنان که برای همتایان داعشی آنان تفاوتی ندارد و علمای شیعه و سنی را با گلولههای خود هدف قرار میدهند.
** همکاری مردم بلوچستان برای دستگیری تروریستها
علوی افزود: در سیستان و بلوچستان هم جنایتکاران هدفشان فقط شیعیان نبودند بلکه عزیزانی از اهلسنت را نیز به شهادت رساندند و اکنون همکاری مردم بلوچستان بهویژه اهل سنت در کشف این مجموعه به علت نفرت خاص مردم از این حرکات تروریستی است.
علوی گفت: مردم این منطقه علاوه بر اینکه تروریستها را قاتل عزیزان خود میدانند، آنان را مانعی برای رشد و توسعه این منطقه تلقی و تأثیر آنها را در محرومیت این منطقه بهخوبی ارزیابی میکنند.
وی اضافه کرد: به همین علت مردم منطقه از تروریستها نفرت دارند و با نیروهای امنیتی همکاری کاملی میکنند که در این عملیات نیز نقش قابل تقدیری داشتند.
** حمایت فرامرزی از تروریستها
وزیر اطلاعات گفت: مردم ما میدانند گرچه این جنایات تروریستی در مرزها روی میدهد، اما عناصر فرامرزی از تروریستها حمایت و تروریستها برای آنان مزدوری میکنند.
علوی افزود: انتظاری که از کشورهای همسایه اعم از حکومت، دولت و دستگاههای اطلاعاتی آنها داریم این است که برای مقابله با گروههای تروریستی همکاری کنند و عناصر جنایتکار را که در خاکشان استقرار یافتهاند و مرتکب جنایت میشوند، مهار با آنان برخورد کنند، زیرا اگر یک نقطه ناامن شود، ناامنی به دیگر نقاط نیز سرایت میکند.
وی اضافه کرد: همانطور که جمهوری اسلامی ایران به هیچ عنصری از عناصر مرتبط با کشورهای همسایه اجازه اقدام علیه امنیت همسایگان را نمیدهد این حق را برای خود قائل است که انتظار داشته باشد کشورهای همسایه نیز در اقدام متقابل به عناصر تروریست و جنایتکار اجازه برهم زدن امنیت ایران را ندهند.
وزیر اطلاعات در پایان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و استاندار استان سیستان و بلوچستان و دستگاههای قضایی این استان و نیز از بزرگان و ریشسفیدان منطقه بابت همکاری در انهدام چند مقر گروهک تروریستی در جنوب شرق کشور قدردانی کرد.
انتهای پیام/*
ایران در عراق بلای جان داعش شده/ اوباما از شکست داعش مبهوت مانده است
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجتمع فرهنگی تربیتی امام رضا(ع) و در جمع بسیجیان جامعه زنان نواحی با بیان اینکه سپاه و بسیج دو نماد مقدس است، اظهارداشت: این دو نماد مقدس با ابتکار امام خمینی (ره) از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد.
وی فلسفه وجود سپاه را حراست از انقلاب اسلامی در تمامی عرصه ها دانست و گفت: امروز دوست و دشمن اعتراف می کنند که اگر سپاه وجود نداشت معلوم نبود که سرنوشت انقلاب اسلامی چه می شد.
جعفری ادامه داد: ما پاسدارها باید خداوند را شاکر باشیم که توفیق خدمت و پاسداری از انقلاب اسلامی را به ما عنایت کرده است، اما نکته مهمی که باید در خصوص ایفای نقش پاسداری داشته باشیم بنا به فرموده مقام معظم رهبری، این است که به موقع، درست، و غیرمحافظه کارانه از انقلاب اسلامی پاسداری کنیم.
وی با بیان اینکه برای پاسداری از انقلاب اسلامی ابتدا باید این انقلاب را به خوبی بشناسیم، افزود: انقلاب اسلامی ایران یک حرکت بی نظیر، مستمر، بسیار عمیق، با کیفیت بالا و برگرفته از مبنانی دینی است که به سرعت در مرزها در حال پیشرفت و توسعه است؛ این امر به برکت خون شهیدان انقلاب و هشت سال دفاع مقدس است.
فرمانده کل سپاه با بیان اینکه فتنه 88 به توسعه انقلاب اسلامی کمک کرد، بیان داشت: این فتنه آمریکایی ـ اسرائیلی خطر بزرگی برای انقلاب بود اما مثل همیشه ملت بیدار و آگاه با حضور خود معادلات دشمن را بهم ریخت و در 9 دی پیام ولایت مداری را به مخالفین داخلی و خارجی صادر کرد؛ 9 دی زمینهساز بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان شد که تا کنون نیز ادامه دارد.
جعفری ادامه داد: تنها کشوری که در بحث بیداری اسلامی به کشورهای مسلمان کمک و حمایت کرد ایران بود، زمانی که داعش در عراق پیدا شد هیچ کشوری برای از بین بردن آن کمک نکرد، اما ایران به کمک ملت عراق برای نابودی داعش شتافت تا جایی که جهان حتی خود اوباما مات و مبهوت ماندند از این که داعش با برنامه ریزی چند سالهای که داشت در عراق شکست خورده است و ایران بلای جان داعش در عراق شده است.
وی گفت: پس از جنگ تحمیلی فکر میکردیم که تنها از بعد نظامی تهدید میشویم، آمادگی و تجربهای که امروز داریم قابل مقایسه با آن سال ها نیست، امروز دشمن جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی به پا کرده است از پیروزی انقلاب لحظه ای نبود که تحت فشار و حملات خارجی نباشیم اما همچنان این انقلاب زنده و سرپا است.
وی در ادامه افزود: ایستادگی انقلاب اسلامی به دلیل ایستادگی مردم و امت اسلامی دلداده به رهبری انقلاب اسلامی است تا جایی که این امر مهم در نزد خدا به قدری ارزشمند است که عنایت های دیگری را شامل این انقلاب می کند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه به برکت انقلاب اسلامی و خون شهدا امنیت در کشور ما حاکم است افزود: در برابر هجمه های دشمن و حملات فیزیکی و نظامی علیه خاک وطن به خوبی پاسخ آنها را داده ایم اما در بعد عدالت، توسعه دین، اخلاق و حدود الهی و شرعی در بعضی از موارد عقب افتاده ایم و متأسفانه بعضی از نهادها و وزارتخانه ها دقیقا ضد اهداف انقلاب عمل می کنند که این کار آنها اثر سوئی بر انقلاب اسلامی می گذارد.
وی ادامه داد: ما به عنوان پاسدار باید مأموریت خود را که همان حفظ و تعالی انقلاب اسلامی است به خوبی انجام دهیم و باید برای تحقق این امر مهم، نقش خود را به روز نگه داریم چرا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسالت مقابله با تهدیدات سخت، نیمه سخت و نرم که این انقلاب را نشانه گرفته است را دارد.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: 8 میلیون خواهر بسیجی، ظرفیت بسیار مهمی برای حفظ و پاسداری از ارزش های انقلابی و رشد آن به شمار می رود باید برای کیفیت بخشی به این ظرفیت تفکر راهبردی و تحول اساسی و مبنایی در موضوع بسیج زنان به وجود آید.
وی افزود: در زمان جنگ زنان نقش مهم پشتیبانی را برعهده داشتند اما امروز در جنگ نرم که بیشترین اثرگذاری آن بر زنان و دختران است، زنان ما نقش مستقیمی در مقابله با این جنگ دارند.
جعفری تصریح کرد: تبیین نقش واقعی زنان در انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و جنگ نرم باید متحول شود همچنین انقلاب اسلامی به شدت برای تعالی و حفظ خود به نقش زنان احتیاج دارد.
این همایش با عنوان سومین دوره توانمندسازی مسئولین بسیج جامعه زنان، نواحی و اقشار بسیج از تاریخ 20 بهمن ماه در مجتمع فرهنگی تربیتی امام رضا علیه السلام آغاز و به مدت پنج روز ادامه خواهد داشت.
انتهای پیام/
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس(1394)
بهای دریافت نرم افزارهدیه 12 صلوات برای 12سرداررشید اسلام دراین نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس
برای اجرا شدن نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1394
باید نرم افزارفلش پلیر درسیستم تان نصب شده باشد