شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

زندگینامه سردارشهید سیّد حسین الهی نیاکی

زندگینامه سردارشهید سیّد حسین الهی نیاکی


نام پدر:    سید علی‌اکبر
نام مادر:    بمانی
تاریخ تولد:    1339/4/10

وضعیت اشتغال:   پاسدار
تحصیلات :    دیپلم
یگان خدمتی:  لشکر ویژه 25 کربلا
عضویت:   رسمی سپاه
تاریخ شهادت:   1367/5/7
محل شهادت:    شلمچه
نحوه‌ی شهادت:   اصابت ترکش
محل دفن:    آمل
سن :    28 سال

تار و پود فکری و روحی خانواده را ایمان راسخ به خداوند تبارک و تعالی بهم سرشته بود و عشق به اهل‌بیت به خصوص شیفتگی و دلدادگی به سرور و سالار شهیدان، حسین‌بن علی (ع) زیبایی درخشانی به بنیان خانواده می‌داد. پدر چشم به آسمان داشت و مادر به توفیقات الهی امیدوار بود.  کانون خانواده با ترنم حسینی گرم و گرمتر می‌شد. تا اینکه در دهم تیرماه سال 1339 امانتی به خانواده سید علی‌اکبر الهی بخشیده شد و نام او را مزیّن به نام نامی سرور و سالار شهیدان، «حسین» نهادند.  کودک نورسیده با صفا و سادگی خاص روستایی، بال و پر گرفت و جسم و روح او متأثر از کوه سر به فلک کشیده دماوند ایستادگی می‌آموخت و از رودخانه هراز حرکت و رفتن . نسیم فرحبخش کوهستان روح و روان او را چون گونه‌اش به صراحت و صداقت و صمیمت جلا داد. از همان کودکی راهی را در پیش گرفت تا  فردایی بس درخشان به یادگار بگذارد.
بعد از دوران ابتدایی از نیاک به آمل سفر نمود و در مدرسه راهنمایی حکیمی که بعد از انقلاب به شاهد تغییر نام یافت، ادامه تحصیل داد و مقطع متوسطه را در دبیرستان شاکری، پشت سر گذاشت.
شهید از سه سالگی، در اثر توجه و صیانت دینی پدر و مادر، به اقامه نماز پرداخت و از همان کودکی با قرآن انس پیدا کرد که همین دو (نماز و قرآن) سرمایه‌ی جاودانه‌ی او گردید. او با روحیه‌ی شاد و اخلاق حسنه، سرآمد دیگران بخصوص هم‌سن و سالان خود در رفتارهای اجتماعی بود. در دوران شکل‌گیری انقلاب، روح جستجوگر او، آگاهی و بصیرت کامل یافت و ضمن آشنایی با مسائل سیاسی به صف مبارزان پیوست و با شرکت در راهپیمائیها و تظاهرات در پیروزی انقلاب از خود شور و شعوری نشان داد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت افتخاری کمیته انقلاب اسلامی در آمد. در سال 1361 رسماً عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به لحاظ استعداد هنری نقش مؤثری در گروههای مختلف هنری : خوشنویسی، مداحی و تبلیغات سپاه پاسداران آمل داشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌ها اعزام گردید و با اطاعت خالصانه از فرامین رهبری در مسؤولیت‌های ستادی لشگر 25 کربلا ایفای وظیفه نمود.
در طول سالهای دفاع مقدس، بارها با قبول مسؤولیتهای مختلف به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و زمانی که در آمل حضور پیدا می‌کرد، در واحد بسیج سپاه آمل مسوولیت ستاد ناحیه کربلا 08 را بر عهده گرفت و بنا به فرموده فرماندهان و اعضای بسیج، آن ایّام از بهترین دوران فعالیت بسیج و اعزام نیروها به مناطق جنگی بود.
سال 1366 برای چندمین بار به جبهه اعزام شد و در بسیج لشکر 25 کربلا به عنوان قائم مقام و مسوول ستاد اردویی به جهاد و تلاش صادقانه مشغول شد تا اینکه در هفتم مرداد ماه همان سال در کربلای شلمچه با ذکر «یا حسین» به جوار رحمت حق‌بال و پر گشود و به آرزوی دیرینه خود دست یافت. او رفت ولی صداقت و اخلاص و تواضع او در قاب خاطرات بستگان، آشنایان، دوستان و هم‌رزمان ثبت و ضبط شده است.
هنور هم خاطرات، دغدغه، همّت و تلاش شهید سید حسین الهی در جهاد کشاورزی روستایی و برداشتن کوله‌بار سنگین کار و زراعت از دوش اهالی روستای نیاک، کام‌ها را شیرین می‌کند. هیچگاه ترنم بهجت‌آور آیات قرآن و صدای دلنواز دعای کمیل، راز و نیاز شبانه و استغاثه العفوالعفو از صفحه‌ی ذهن خانواده، دوستان، نزدیکان و همراهان محو نمی‌شود.

خلاصه‌ای از وصیت‌نامه پاسدار شهید سید حسین الهی (نیاکی)
در شگفتم از اینکه، کسی که به حقیقت مرگ یقین دارد چگونه شادی می‌کند. کسی که حساب و کتاب روز جزا را باور دارد چگونه در جمع مال و منال می‌کوشد. کسی که به قبر و حقیقت آن ایمان دارد چگونه خنده بسیار می‌کند. کسی که اعتقاد به زوال و فنای دنیا دارد چگونه به آن مطمئن است و نیز در تعجّبم از کسی که به بقا و جاودانگی آخرت و نعمتهای آن ایمان دارد چگونه آسوده است.
خداوندا! در این لحظه که قلم در دست گرفته‌ام و این مطلب را می‌نگارم نمی‌دانم چه بسر من می‌آید زیرا از سرنوشت خود خبر ندارم.
 ولی نعمتا! آرزویم این است   اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
خداوند! زندگی مرا از زندگی محمد و آل محمد قرار ده و مرگ مرا در راه محمد و آل او قرار ده. غم دوری عزیزان مانند یک کوه بر جانم سنگینی می‌کند و نمی‌دانم چه کنم، غم دوری عزیزانی مانند، اسماعیل، امیرحامد، علی، حسین و ... نمی‌دانم گناهم چقدر است تا حال مرا نگهداشته و از تو جدایم کرده است آرزوی وصال تو دارم، آرزوی در جوار نبی تو بودن در دارالسلام و کنار شهیدانی مانند، بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری ...
ای خدای مهربان ! تو خود گواه من باش که این راه را برای رضای تو و به خاطر تو انتخاب کردم ولاغیر.
با اندک شناختی که از تو داشتم، با رهنمودهای پیامبر گونه امام خود در این راه قدم گذاشتم، برای این  به میدان نبرد «جنگ حق علیه باطل» آمدم تا به دنیا ثابت کنم که اسلام هنوز تنها نیست و هنوز کسانی هستند که خون ناقابل خود را پای این درخت کهنسال که هزار و چند صد سال قبل بر این پهنه‌ی گیتی به دست توانای رحمت‌العالمین خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) کاشته ، بریزند و او را زنده نگهدارند.
خداوند! آرزویم این بود. وقتی نام حسینی و لباس حسینی به من عطا کردی ، عملی حسینی به من عطا فرمایی.
معبودا! جز جان، چیزی دیگر ندارم که تقدیم مقام اقدس حضرتت نمایم، این ارزان‌ترین متاع ناقابل را از من بپذیر و مرا شهید بمیران.
پدر عزیز و مهربانم!  درود خداوند و رسول گرامی او شامل حال تو باد، سلام بر تو ای پدر پیر و والا مقام من، ای عزیزی که سالها خاطره عاشورای حسینی را با نوحه‌سرایی اهل‌بیت در ذهن مردم زنده نگهداشتی، شاد و سربلند باش که ذاکر بودن خود را نسبت به رسول خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت ثابت کردی، خرم و آزاد قدم بردار که حسین نالایق خود را فدای پاره‌ی تن صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) حسین (ع) کردی که جان عالمی فدای فاطمه (س) و فرزندان او باد.
مادر عزیزم! سلام و درود خداوند و اولیای گرامیش بر تو باد، بر تو مادری که از فاطمه و زینب (س) درس استقامت آموختی تا چگونه در مصیبت‌ها استوار باشی، سلام ناقابل من بر تو مادر عظیم‌الشان که بس مقامی بزرگ نزد پروردگار عالمیان داری و بهشت زیرپای شما مادران شریف است.
برادران مهربانم! شما مرا از هر کسی بهتر می‌شناسید آگاهید که این راه را خود برگزیده‌ام و کسی مرا به اجبار نبرده است پس شما راه مرا ادامه دهید و امام را تنها نگذارید که هر که راهی غیر از راه اسلام برود هلاک خواهد شد و جای آن آتش جهنم است و در انتظار فرج امام عصر (عج) باشید که انتظار فرج امام زمان انتظار قدرت اسلام است.

رویاهای مادر شهید
مادر شهید سید حسین الهی نقل می‌کرد: «چند سال قبل از ولادت حسین عزیزم خواب دیدم، در حیاط امام‌زاده ابراهیم آمل باغ وسیعی درست کردند و مشغول گل‌کاری بودند. در گوشه‌ای از این گلستان، جای خالی وجود داشت. پرسیدم چرا آن نقطه خالی از گل است؟ به من جواب دادند: آنجا را باید تو گل بکاری!
مادر شهید در شب شهادت پسرش خواب می‌بیند که در جلوی مسجد جامع نیاک در حال عبور بود که خانمی با چهره‌ی پوشیده از مسجد بیرون می آید و رو به مادر شهید می‌کند و می‌گوید: حسین رفت پیش حسین(ع). صدام، سگ کیست که حسین را اسیر کند. حسین رفت کربلا. مادر شهید از خواب بیدار می‌شود و به پدر شهید می‌گوید: حسین شهید شد.

بیانات رهبری در دیدار دانشجویان‌

بیانات رهبری در دیدار دانشجویان‌



بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌


خداى متعال را شکرگزارم که عمر داد تا یک بار دیگر جمع باصفاى دانشجویان عزیز را در روزهاى باصفاى ماه رمضان در اینجا - در این حسینیه - ملاقات کنم. ان‌شاءالله این جلسه، چه آنچه که شماها گفتید، چه آنچه که ما عرض خواهیم کرد، براى کشور، براى دانشگاه، براى حرکت عظیم دانشجوئى، در آینده مفید باشد.
  خب، این روزها روزهاى صفا است؛ همان طور که عرض کردیم، صفاى ماه رمضان و روزه‌دارى، صفاى شبهاى قدر، صفاى متصاعد از یاد مولاى متقیان - که مظهر صفا و منبع صفا، آن بزرگوار بود - و صفاى جوانى شما است. بحمدالله جمع جوانان دانشجوى ما - که البته شماها الگوهائى هستید - و مجموعه‌ى عظیم دانشجوئى در کشور،  از جهات مختلف جمع امیدبخشى هستند. امیدواریم ان‌شاءالله آینده‌ى شما، آینده‌ى کشور، به برکت تلاش و کار شما، شیرین و سرشار از امید و نیرو باشد.
مطالبى که دوستان بیان کردند، مطالب بسیار خوبى بود. سال گذشته هم من یادم هست که از مطالب برادران و خواهران دانشجو که اینجا بیان کردند، حقیقتاً لذت بردم و  این را گفتم. البته آن حرفها با جزئیات در یاد من نمیمانَد، اما به طور کلى یادم هست که بسیار خوب بود. امسال هم همین جور؛ امسال هم بحمدالله آنچه شما جوانها در بخشهاى مختلف بیان کردید، مطالب پخته و سنجیده‌اى بود. اغلب این حرفهائى را که شما گفتید، من قبول دارم. پیشنهادهائى هم در ضمن بیاناتتان بود که امیدواریم ان‌شاءالله دستگاههاى کشور، خود ما، مسئولین دیگر، بتوانیم این پیشنهادها را بیشتر بررسى کنیم و راه تحقق خواسته‌هائى که در وراى این پیشنهادها هست، پیدا شود.


بقیه بیانات درادامه مطلب


 

ادامه مطلب ...

توصیه‌های اخلاقی آیت الله حق شناس برای شب‌های قدر

توصیه‌های اخلاقی آیت الله حق شناس برای شب‌های قدر



ثواب فراگیری علم در شبهای احیا

 در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب (نوزدهم و بیست‌ویکم) احیا را به مذاکره علم بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بردارد. مذاکره علم همین است، همین «قال‌الصادق» و «قال‌الباقر» است.

برترین عمل در ماه رمضان

 رفقای عزیز من! اگر بخواهید از امیرمومنان(علیه السلام) تبعیت بکنید؛ باید به این نکات توجه بفرمایید.

 امیرمومنان(علیه السلام) عرضه داشت: یا رسول‌الله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارم‌الله».

توبه نصوح

 مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی، فسق و عمل بد به عمل صالح است. اگر این مرحله ورع را به کار بستی؛ از علی(علیه السلام) پیروی کرده‌ای و به مقام توبه نصوح‌ دست‌یافته‌ای.

 فرمود: «حب علیٍ حسنة لاتضر معها‌السیئة» محبت علی(علیه السلام) حسنه‌ای است که با بودن آن، گناه ضرر نمی‌رساند. یک کسی عبای امیرمومنان(علیه السلام) را بوسید.

 حضرت(علیه السلام) فرمودند: «این معنای محبت نیست». معنای محبت پیروی از امیرمومنان و مقام عترت(علیهم السلام) است.

 مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحله سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمی‌زند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یک‌کسی بگوید: این‌طور نیست (و غیبت پیش بیاید).

 خطاب آمد که ای خاتم‌الرسل! باید به توبه‌کنندگان سلام کنی! به‌به! به‌به! شخص اول امکان - اول ما خلق‌الله نوری- باید به استقبال توبه‌کنندگان برود و به آن‌ها سلام بکند! (انعام/54)


تو استغفارکننده نیستی!

 حضرت ثامن‌الحجج(علیه السلام) وقتی از درون مسجد می‌گذشتند، یک نفرگفت: «استغفرالله».

 حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی، زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری!

سخن گفتن دو ملک الهی درباره انسان‌ها

 دو ملک الهی با هم سخن می‌گویند که ای‌کاش مردم خلق نمی‌شدند! حال که خلق شده‌اند، بدانند برای چه خلق شده‌اند. - شما را برای چه به دنیا آورده‌اند؟- و حال که نمی‌دانند برای چه خلق شده‌اند، به دانسته‌های خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنی‌های‌شان نمی‌کنند، از بدی‌هایی که کرده‌اند، توبه کنند. اول قدم، توبه است.

ذکر دائمی علامه طباطبایی(ره)

 «لاخیر فی نسک لاورع معه؛ عبادتی که پرهیز از گناه با آن نباشد، سودی ندارد.» (کافی/1/36) ورع یعنی این‌که دهان و زبانم را نگه دارم.

 مرحوم علامه طباطبایی(ره) - که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند- زبان‌شان همیشه مشغول به ذکر بود؛ مگر این‌که مورد سؤال واقع شده و جواب می‌دادند. آن‌وقت ما چرا باید این‌قدر حرف بزنیم؟!

 وقتی بنده می‌آمدم، یکی از رفقا گفت: آقا! راجع به غیبت و اهانت و تهمت یک‌قدری صحبت بکنید. من انتظار نداشتم امشب - که شب بیست‌ویکم ماه رمضان است- این آقا به من بگوید: درباره غیبت و اهانت صحبت بکن.


عمل ائمه(علیهم السلام) باید نصب‌العین ما باشد.

 تنها گریه‌کردن برای حضرت علی(علیه السلام) فایده ندارد، عمل علی(علیه السلام) را باید نصب‌العین خودتان قرار دهید. در عیون اخبارالرضا(علیه السلام) می‌فرماید که عمل علی(علیه السلام) را باید سرلوحه زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاری‌هایی کرد.

 حضرت می‌فرمایند: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنهً یوم ‌الخوف‌الاکبر، نهج‌البلاغه/ نامه 45»؛ من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم.


اخلاص باطن

 یکی از شرایط توبه، اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط. از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم. توبه نصوح یعنی این‌که من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرف‌نظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم.

 حضرت فرمودند: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد.

 وقتی توبه‌کننده تصمیم قاطع گرفت؛ پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار می‌فرماید و گناهان توبه‌کننده را از یاد ملکین می‌برد.

 به اعضا و جوارح هم خطاب تکوینی می‌شود که حق ندارید علیه این بنده شهادت بدهید. به زمین هم خطاب می‌رسد که باید از شهادت علیه این بنده توبه‌کننده خودداری بکنی. خدای ما چنین خدایی است!

منبع: روزنامه افق حوزه

شبی برای عروج

شبی برای عروج




 دلهاى خود را براى اتّصال و ارتباط با حضرت حق آماده کنید


 امروز روز نوزدهم ماه رمضان است و دیشب یکى از شبهایى بود که احتمال لیلةالقدر در آن وجود دارد. به‌طور کلّى ایّامِ بسیار عزیز و مبارکى است و دو شبِ طرفِ احتمال لیلةالقدر پیش روى ماست. مردم عزیز و مؤمن تهران در این اجتماع معنوى و روحانى دلهاى خود را براى اتّصال و ارتباط با حضرت حق (جلّت عظمته و عظّم شأنه) آماده کنند و در شبهاى قدرى که باقى مانده است، آنچه را که خداى متعال از رحمت الهى در این ایّام و شبها براى مؤمنان وعده فرموده است، براى خود تأمین کنند. پروردگارا! توفیق درک لیلةالقدر و استفاده از برکات آن را به همه ما عنایت کن. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
 
 استفاده از شب‌های قدر برای عروج معنوی


 در ماه رمضان - در همۀ  روزها و شبها - دلهیتان را هرچه مى‌توانید با ذکر الهى نورانیتر کنید، تا براى ورود در ساحت مقدس لیلةالقدر آماده شوید؛ که "لیلةالقدر خیر من الف شهر تنزّل الملائکةوالرّوح فیها باًّذن ربّهم من کل امر". شبى که فرشتگان، زمین را به آسمان متصل مى‌کنند، دلها را نورباران و محیط زندگى را با نور فضل و لطف الهى منور مى‌کنند. شب سِلم و سلامت معنوى - سلام هى حتّى مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفاى بیماریهاى‌ اخلاقى، بیماریهاى معنوى، بیماریهاى مادى و بیماریهاى عمومى و اجتماعى؛ که امروز متأسفانه دامان بسیارى از ملتهاى جهان، از جمله ملتهاى مسلمان را گرفته است! سلامتى از همۀ اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطى که با آمادگى وارد شب قدر بشوید. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

 می بینیم که مردم ما، جوانهای ما، زن و مرد ما با این شبها حقیقتاً قصد پالایش خود را دارند؛ دلها نرم می شود، چشم ها اشکبار می شود، روح ها لطیف می شود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
 
 در قیامت به ما اجازه عذرخواهى نخواهند داد


 شب قدر، فرصتى براى مغفرت و عذرخواهى است. از خداى متعال عذرخواهى کنید. حال که خداى متعال به من و شما میدان داده است که به سوى او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزى خواهد آمد که خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خداى نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهى نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمى‌دهند که زبان به عذرخواهى باز کنند؛ آن‌جا جاى عذرخواهى نیست. این‌جا که میدان هست، این‌جا که اجازه هست، این‌جا که عذرخواهى براى شما درجه مى‌آفریند، گناهان را مى‌شوید و شما را پاک و نورانى مى‌کند، از خداى متعال عذرخواهى کنید. این‌جا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهى را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونى اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
 امروز که خداى متعال اجازه داده است که شما به زارى، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوى او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جارى سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزى هست که خداى متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زارى و تضّرع نکنید، فایده‌اى ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون». این فرصت، فرصت زندگى و حیات است که براى بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامى از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر! ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

 بهترین اعمال در این شب، دعاست


 فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبى که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعت‌هاى کیمیایى لیلةالقدر، بنده‌ى مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. درباره‌ى دعا هم امروز مطالبى را به شما برادران و خواهران عرض مى‌کنم. احیاء هم براى دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شب‌هاى قدر یکى از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه؟ یعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه‌ى اینها دعاست. دعا یکى از مهمترین کارهاى یک بنده‌ى مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹

 در شب‌های قدر برای مسائل خود، کشور و مسلمین دعا کنید


  شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتى که مرحوم «محدّث قمى» نقل مى‌کند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب - یا دو شب بیست‌ویکم و بیست‌وسوم - شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب - یا سه شب - را ملاحظه شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانى بوده‌اند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب مى‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام مى‌دادند! قدر بدانید.
 این روزها را قدر بدانید. شبهاى قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً مى‌فرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلى ارزش دارد. شبى است که ملائکه نازل مى‌شوند. شبى است که روح نازل مى‌شود. شبى است که خداى متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنى درود و تحیّت الهى بر انسانهاست، هم به معناى سلامتى، صلح و آرامش، صفا میان مردم، براى دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوى، چنین شبى است! شبهاى قدر را قدر بدانید و براى مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهاى اسلامى دعا کنید. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

 تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان در شبهای قدر


 از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهى -«سلام هى حتّى مطلع الفجر» - شروع مى‌شود، تا وقتى که اذان صبح آغاز مى‌گردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهى و امن الهى و خیمه‌ى رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبى است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگى انسان، چقدر مى‌تواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلى اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خداى متعال از انسان خواسته است و بى‌اعتبارى این زندگى مادّى و این‌که همه‌ى این چیزهایى که مى‌بینید، مقدّمه‌ى آن عالمى است که لحظه‌ى جان دادن، دروازه‌ى آن عالم است، بگذرانید.
 عزیزان من! لحظه‌ى جان دادن، ما وارد عالم دیگرى مى‌شویم. براى آن روز، خودمان را باید آماده کنیم. همه‌ى این دنیا، همه‌ى این ثروتها، همه‌ى این انرژیهایى که خداى متعال در وجود شما در این عالم به ودیعه گذاشته است، همه‌ى آنچه که خدا براى بشر خواسته است - حکومت عادلانه، زندگى مرفّه، چه و چه و چه - براى این است که انسان فرصت پیدا کند تا خود را براى نشئه‌ى آن عالم آماده نماید. خود را آماده کنید، با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲

 به برکت امام زمان خواسته‌هایتان را از خداى متعال بگیرید


 من به همه شما مردم عزیزمان توصیه مى‌کنم، امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومى مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصى‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خداى خودتان مطرح کنید. از خداى متعال توجّه بخواهید؛ از خداى متعال مغفرت بخواهید؛ از خداى متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.
 امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمى است؛ شب بسیار عزیزى است. به ولىّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خداى متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷

 معانى این کلمات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهید


 و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعى کنند معانى این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائى است؛ لیکن معانى، معانى بلندى است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانى این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواسته‌ها در همین دعاها و شبهاى ماه رمضان و شبهاى احیاء و دعاى ابى‌حمزه و دعاهاى شبهاى قدر است. اگر کسى معانى این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابى وجود ندارد؛ خداى متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواسته‌هاى خودمان را از خداى متعال بخواهیم. این انس با خداى متعال و ذکر خداى متعال و استغفار و دعا خیلى تأثیرات معجزآسائى بر روى دل انسان دارد؛ دلهاى مرده را زنده میکند. ۱۳۸۷/۰۶/۳۰


فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏ مناسبت لیالى شریف قدر

فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏ مناسبت لیالى شریف قدر



 موسى ع گفت: الهى، من قرب تو را مى‏خواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مى‏خواهم. فرمود...

 فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به‏مناسبت فرارسیدن لیالى شریف قدر به‌شرح ذیل است:

 حضرت امام خمینی(ره):

 اگر اکرام قرآن و اهل‌بیت(ع) فقط بوسیدن جلد و ضریح مطهر  بدون عمل به دستورات آنها باشد، مقبول نبوده و شبیه استهزا و بازیچه است.(1)

   لیلة القدر و روایتى در فضیلت آن‏


 (لیلة القدر) شبى است که احیاى آن، سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه والاتر است، شبى است که مقدرات خلق در آن‏شب پایه‏ریزى مى‏شود.(2)
 از جمله روایاتى (که) در فضل «لیلة القدر» وارد شده است، (روایتى است) که عارف باللّه، سیدبن طاووس - رضى اللّه عنه - در کتاب شریف اقبال نقل (کردند؛) از پیغمبر(ص) نقل است که فرمود: «موسى گفت: الهى، من قرب تو را مى‏خواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مى‏خواهم. فرمود: این براى کسى است که تصدّق کند به صدقه‏اى در شب قدر. گفت: خدایا، از درخت‌هاى بهشت و میوه‏هاى آن مى‏خواهم. فرمود: این براى کسى است که تسبیح کند به تسبیحه‏اى در شب قدر. گفت: خدایا، نجات مى‏خواهم. فرمود: نجات از آتش؟ گفت: آرى. فرمود: این براى کسى است که استغفار کند در شب قدر. گفت: خدایا، رضاى تو را مى‏خواهم. فرمود: خشنودى من از براى کسى است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر».(3)

   «لیلة القدر» کدام شب است؟


 براى «لیلة القدر» چنانچه حقیقت و باطنى است، صورت و مظهرى (نیز) است، بلکه مظاهرى است در عالم طبع و چون مظاهر ممکن است در نقص و کمال فرقها کند، از این جهت ممکن است بین اقوال و اخبارى که در باب تعیین «لیلة القدر» وارد شده است، جمع نمود به این‏که تمام آن لیالى شریفه که در روایات است، از مظاهر «لیلة القدر» است؛ الّا آن‏که بعضى با بعضى در شرافت و کمال مظهریت فرق دارد و آن شب شریفى که تمام ظهور «لیلة القدر» و شب وصل تامّ ختمى و وصول کامل خاتمى است، در تمام سال یا در شهر مبارک رمضان یا در عشر آخر آن یا در لیالى ثلاثه مختفى است.

 در روایات عامّه و خاصّه نیز اختلافاتى است و در روایات خاصه نیز به‌طریق تردید، در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، مذکور شده و گاهى تردید بین شب بیست و یکم و بیست (و) سوم شده است.
 عبدالواحدبن المختار الانصارى گوید: از حضرت باقر(ع) سؤال کردم از «لیلة القدر»، فرمود: «در دو شب است؛ شب بیست و سوم و شب بیست و یکم.» گفتم: «یکى از آن دو را به‌تنهایى ذکر کن». فرمود: «چه مى‏شود که عمل کنى در دو شب که یکى از آنها لیلة القدر است».
 سید عابد زاهد - رضى اللَّه عنه - در اقبال فرماید: «بدان که این شب بیست و سوم از شهر رمضان، وارد شده است اخبار صریحه به این‏که لیله قدر است به مکاشفه و بیان. از آن جمله آن است که روایت کنیم به‌اسناد خود تا سفیان‏بن ‏السیط گفت: «گفتم به حضرت صادق(ع) تعیین فرما لیله قدر را براى من مفرداً». فرمود: «شب بیست و سوم».(4)

   مقدمه ورود به لیلة القدر


 قلب انسان مانند آینه، صاف و روشن است و بر اثر توجه فوق‏العاده به دنیا و کثرت معاصى کدر مى‏شود، ولى اگر انسان لااقل صوم را براى حق تعالى، خالص و بى‏ریا انجام دهد، این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات و انقطاع از غیرخدا است، در این یک ماه به‏خوبى انجام دهد، شاید تفضل الهى شامل حال او شده، آینه قلبش از سیاهى و کدورت زدوده گردد و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوى منحرف و منصرف سازد و آن‏گاه که مى‏خواهد وارد «شب قدر» شود، نورانیت‌هایى که در آن شب براى اولیا و مؤمنین حاصل مى‏شود، به دست آورد و جزاى چنین روزه‏اى، خدا است، چنانکه فرموده است: «الصّوم لى و انا اجزى به».(5)
 مراتب کمالات انسان براى ورود به ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع شود و مقدمات، همان توجه به غیر نداشتن و جز خدا ندیدن و هیچ‏چیز غیر از او نداشتن است. در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر مردم بخواهند در ضیافت خدا وارد شوند، باید به‌اندازه وسعشان از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند.(6)

   «انا انزلناه فى لیلة القدر»


 در ماه مبارک رمضان، قضیه‏اى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن، براى ما الى الابد در ابهام مانده است و آن نزول قرآن است. کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول الله(ص) در لیلة القدر را غیر از رسول اکرم(ص) و آنهایى که در دامن رسول اکرم(ص) بزرگ شدند، (کسى نمى‏داند).
 قرآن نعمتى است که (پیغمبر(ص)) در ضیافتى که از (ایشان) شده، از آن برخوردار (گشته است) و مقدمات آن، این (بود) که سالهاى طولانى ریاضت معنوى کشیده، تا به آن‌جایى که لایق این ضیافت شده، رسیده است. مهم، قضیه اعراض از دنیا است. آن چیزى که انسان را به ضیافت‌گاه خدا راه مى‏دهد، این است که غیرخدا را کنار بگذارد.
 قرآن سرّى است بین حق و ولى‏الله اعظم که رسول خدا است، به‌تبع او نازل مى‏شود تا مى‏رسد به این‌جایى که به‏صورت حروف و کتاب درمى‏آید که ما هم از آن استفاده ناقص مى‏کنیم.
 اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه را در شبهاى قدر - که الآن این معنا براى ولى‏الله اعظم حضرت صاحب - عجل الله تعالى فرجه الشریف - هم امتداد دارد - بدانیم، همه مشکلات آسان مى‏شود. تمام مشکلاتى که داریم براى این است که ما محجوبیم از این‏که واقعیت را آن‏طور که هست و نظام هستى را به آن‏طورى که تنظیم شده، مشاهده کنیم.(7)

   «لایمسّه الا المطهرون»


 قرآن در یک کتاب مکنونى است که مسّ آن کتاب مکنون براى انسان امکان ندارد، مگر کسانى‏که مطهّر هستند. البته مسلّم است که آن کتاب مکنون، یک کتاب بوده که در کمال عزّت و ارتقا است، به‏طورى‏که این موجودات دنیّه طبیعى به آن نمى‏رسند و اگر کسى بخواهد خودش را به آن کتاب برساند و سرتاسرش را مسّ کند، باید سرتاسر و همه هستى وجودش مطهّر باشد. البته مراد از تطهیر همان طهارت از حجابات طبیعت و تجرد از غشاوات طبیعى و جسمانى مى‏باشد.(8)

   «انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»


 از پیغمبر اکرم(ص) منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مى‏خواهم مظلومیت اسلام را امروز براى شما آقایان عرض کنم. در قرآن شریف هم مى‏بینیم که پیغمبر اکرم(ص) شکایت کرده است به خداى تبارک و تعالى که «انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»؛ از مهجوربودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است.
 قرآن و اسلام مهجور و مظلومند، براى این‏که مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى یا به‌کلى مهجور است و یا برخلاف آنها بسیارى از دولت‌هاى اسلامى قیام کردند.(9)

   قرائت قرآن؛ لازم، نه کافى‏


 اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احکام قرآن مهجور است به این‏که در مأذنه‏ها اذان مى‏گویید و نماز مى‏خوانید و اکثر احکام سیاسى اسلام را اعتنا به آن ندارید، قرآن از مهجوریت بیرون نمى‏رود. البته قرائت قرآن و حاضربودن قرآن در تمام شؤون زندگى انسان از امور لازم است، لکن کافى نیست، قرآن باید در تمام شؤون زندگى ما حاضر باشد. باید قرآن در همه شؤون وارد بشود، قرائت قرآن باید بشود. قرآن، ذکر، همه باید در همه‏جا باشد.(10)

   باید به محتواى قرآن توجه و عمل کنیم‏


 قرآن را که کتاب ما است و کتاب شما است، کوشش کنید که به‌حقیقت، کتاب باشد، کتاب ما به‌حقیقت باشد، نه‌فقط لفظاً بگوییم که «کتاب ما، قرآن است، نبى ما، رسول اکرم(ص) است. امام ما، على‏بن ابى‏طالب(ع) است». لفظ، آسان است. اگر ما ادعامان این باشد که قرآن، کتاب ما است، لکن هیچ صفحه‏اى از قرآن را عمل نکرده باشیم، به‏حسب واقع کتاب ما نیست.(11)
 ما باید کتابمان قرآن باشد. معنایش نه این است که فقط بگوییم کتاب ما قرآن است، بلکه باید با او حرکت‌هاى معنوى بکنیم، به تربیت انسانى برسیم، با او اجتماع خودمان را اصلاح کنیم، با او همه جهات مادى و معنوى‏اش را طى کند. او قرآن است که کتاب ما است، این کتابى است که باید بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم. فقط بگوییم: «کتاب است» این، کتاب نمى‏شود. وقتى کتاب، کتاب ما است که به محتواى این کتاب عمل بکنیم. کوشش کنید که کتاب شما، کتاب خدا و قرآن باشد، توجه شما به محتواى کتاب خدا باشد.(12)
 در حدیث است که جبّار عزّ و جلّ به قرآن مى‏فرماید: «به عزت و جلال و بلندى مقامم قسم که البته اکرام کنم کسى را که اکرام کرده است تو را و اهانت کنم کسى را که اهانت کرده تو را».
 باید دانست که اگر احیاء احکام و معارف قرآن را به عمل به آن و تحقّق به حقیقت آن نکنیم، در آن روز جواب رسول خدا(ص) را نتوانیم داد. کدام اهانت بالاتر از آن است که پشت پا به مقاصد و دعوت‌هاى آن زده شود؟ اکرام قرآن و اهل آن که اهل‌بیت عصمت(ع) است، فقط به بوسیدن جلد آن و ضریح مطهّر اینها نیست؛ این یک مرتبه ضعیفه از احترام و اکرام است که اگر به دستورات آن و فرمایشات اینان عمل کردیم، مقبول است و الّا شبیه به استهزا و بازیچه است.(13)

 1) و 2) صحیفه امام، ج 15، ص 59
 3) آداب الصلوة، ص 333
 4) آداب الصلوة، صص 331 - 332
 5) جهاد اکبر، صص 43 - 44
 6) صحیفه امام، ج 17، صص 491 - 490
 7) صحیفه امام، ج 19، ص 285
 8) تقریرات فلسفه، ج 3، ص 57
 9) صحیفه امام، ج 16، صص 33 - 34
 10) صحیفه امام، ج 16، صص 38 - 39
 11) صحیفه امام، ج 10، صص 532 - 533
 12) صحیفه امام، ج 10، ص 531
 13) آداب الصلوة، ص 210
منبع:تسنیم

مجموعه پوسترهای شب های قدر وشهادت حضرت علی ع

مجموعه پوسترهای شب های قدر وشهادت حضرت علی ع




درشب قدرنشاط خیلی مهم است (استادفاطمی نیا)

درشب قدرنشاط خیلی مهم است (استادفاطمی نیا)



من قبلا در جاهای دیگر عرض کرده ام تاکید روایات بر این است که ما به نشاط نگاه کنیم، نشاط نشاط! فردا ان شاء الله شب های قدر می آید حالا این حدیث را هیچ کس عمل نمیکند، جلسه های احیاء خواهیم داشت پنج ساعت الی شش ساعت! مردم را مینشانیم کاملا که دیگر رمقشان گرفته شد هیچ حالی که دیگر نماند تازه قرآن ها توضیع میشود بگذارند روی سرشان بگویند بک یا الله!

دعای کمیلمان که باید بیست دقیقه طول بکشد معمولا دو ساعت و نیم، سه ساعت، ببینید اینها روز قیامت جواب دارد، اگر صاحب شریعت بگوید چرا لطائف و ظرائف شریعت ما را در ذهن مردم ثقیل جلوه دادید، چه جواب خواهیم داد؟! یک جوان میخواهد برود دعای کمیل میداند که رفتنش با خودش است برگشتنش با کرام الکاتبین است! میخواهد برود احیاء رفتنش با خودش است برگشتن با کرام الکاتبین، بابا شش ساعت هم آخر احیاء می شود؟! آخر چه کسی گفته است؟ اگه تو خودت حال داری خوب برو یک گوشه، برادر من عزیز من حالت را که نمیتوانی به کسی منتقل کنی.

خلاصه نشاط خیلی مهم است، روایت داریم که آقا خطرناک است، تو همین قم یک طلبه ای بعضی ریاضت ها را برخودش تحمیل کرده بود، حتما باید نماز شب بخواند، روزی سه جزء قرآن بخواند، چه بکند، چه بکند، چون پشتوانه علمی هم نداشت یکدفعه بریده بود، آمده بود میگفت بله ما یکوقت بیکار بودیم نماز شب میخواندیم!، چرا؟ برای اینکه پشتوانه علمی نداشت، نشاط هم نداشت، یک وقت حاج آقا حسین فاطمی است رضوان الله علیه قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، یک وقت مرحوم آیت الله العظمی اراکی بود قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، امام همینطور بزرگان همینطور، یک وقت هم یک آدمی که پشتوانه علمی ندارد روی احساس آمده، فقط احساس.

احساس یک اندازه ای دارد عزیز من، اگر کسی علوم اولین و آخرین را داشت باشد حال نداشته باشد یک عباسی نمی ارزد و اگر کسی حال داشته باشد پشوانه علمی نباشد، بالاخره نمیخواهم بگویم همه علامه بشوند ولی حال هم که پیدا میکنی باید یک پشتوانه ای داشته باشد، یک حدیثی، آیه ای، مبنایی، اما دیگر همه اش بشود احساس. خدا شاهد است الان در حتی تهران هم یک مجالسی روی احساس برگزار میشود، خیلی ببخشید نواری را آورده بودند یک جایی در آن نوار آن بنده خدایی که میخواند می گفت که بله امام حسین به قمر بنی هاشم گفت که شب عاشورا اگر تو هم میخواهی بروی، برو! خیلی ببخشید، اینها درد دل من است،اینها چیزهایی است که در پایتخت شیعه خوانده میشود، نوار میشود، پخش میشود،مشتری هم دارد.

بعد میگوید: عباس خوشگله! آمد زینب کبری را پیدا کرد گفت به داداش حسین یک چیزی بگو! مثل اینکه میدان مولوی بوده مثلا، دروازه غار بوده نعوذبالله، این شد حرف؟! همش احساس؟! آدم قمر بنی هاشم را اینطور یاد میکند؟! قمر بنی هاشمی که ائمه وقتی اسمش می آمد تعظیمش میکردند، میگفتند عموی ما نافذالبصیره بود عموی ما پرده ای برابر چشمش نبود، آنوقت اینطور میگویند؟! که دو نفر عوام میخواهند گریه کنند؟! میخواهم صد سال گریه نکنند، اگر میخواهیم به یک آدم عوامی هم حالی بدهیم به او بفهمانیم روی این روایت داریم این را به تو میگوییم، روی این مبنا داریم میگوییم، مبنایش این است.