رهبری در کلام علامه حسن زاده آملی
علامه حسن زاده آملی یکی از فقها و عالمان عصر حاضر است که در علوم مختلف تبحر خاصی دارد. وی از شاگردان علامه ذوالفنون میرزا ابوالحسن شعرانی است.
استاد حسن زاده در زمره دانشوران متعهدى است که جامع حکمت عملى و نظرى میباشد. وى فقیهى مسلم، فیلسوفى صاحب نظر، عارفى متشرع، حکیمى ریاضیدان و ادیبى تواناست، و در عمل و سیر و سلوک، ترجمان عرفان نظرى میباشد. رهبر معظم انقلاب سید على خامنهاى، در تجلیل از مقام والاى علمى ایشان، فرمود: «استادى کسى همچون حضرت آقاى حسن زاده آملى (دامت معالیه) که میان مراتب علمى و مقامات و فتوحات معنوى و روحى جمع کردهاند، براى هر مؤسسه علمى و دانشگاهى و حوزوى مغتنم و موجب افتخار است».۱
ایشان در کتاب هزار و یک کلمه از ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب اینگونه یاد میکنند: چندى پیش جمعى از ارباب فضل در معیّت آقاى دکتر اعوانى ایّدهم الله الى مرضاته از تهران به قم به دیدار ما آمدند و بشارت دادند که از جانب رهبر معظّم جناب آیة اللّه خامنهاى مدّ ظله العالى فرمان صادر شده است که کنگره اى براى بزرگداشت حضرت صدر المتألهین صاحب اسفار رضوان اللّه علیه باید برگزار بشود؛ سپس اظهار داشتند که در این هدف الهى چه کمکى میتوانید به ما بنمایید؟ ما از جان و دل استقبال کردهایم، و دعاى خالصانه در حق رهبر بزرگوار و آن عزیزان نمودهایم و آنچه که از آثار جناب ملاصدرا داشتهایم همه را در طبق اخلاص نهاده بدیشان ارائه دادهایم.۲
همچنین وی در پی سفر رهبر معظم انقلاب به شهرستان آمل در سال 1377 کتاب «انسان و عرفان» خود را به ایشان تقدیم کردهاند، که در اول آن آمده است: رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران جناب آیت الله المعظم خامنهای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف) قائد ولیّ وفیّ، و رائد سائس حفیّ، مصداق بارز «نرفع درجات من نشاء» میباشد. عزّت و شکوت روز افزون آن قائد اُسوهی زمان را همواره از حقیقة الحقائق مسئلت دارم و امیدوارم دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.۳
جملات صریح این عارف فرزانه باعث شد بیبصیرتها بر علامه خرده بگیرند. اما جناب علامه سخنان خود در سال ۷۷ را تایید کرد. حجة الاسلام حسن رمضانی از شاگردان علامه در اینباره گفت: روزی خدمت علامه بودم و در مورد تعابیری همچون «قائد ولی وفی»، «رائد سائس وفی»، «مصداق بارز نرفع درجات من یشاء» و «دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد» که ایشان برای مقام معظم رهبری به کار بردهاند، گفتوگو و سؤال کردم. چرا که آن زمان برخی نتوانستند این ستایشها را تحمل کنند و به استاد خرده گرفتند. وی افزود: به استاد عرض کردم که برخی، عبارات شما در تمجید از مقام معظم رهبری را برنتافتهاند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و بهجا بود و از نظر بنده هیچ مشکلی ندارد.۴
جمله زیبای دیگری که از وی مشهور و معروف شده چنین است: گوشتان به دهان رهبر باشد، چون ایشان گوششان به دهان حجةبنالحسن (عجل الله فرجه) است.۵
با این گفتهها از جانب کسی که دوبار در عالم رؤیا خدمت امام هشتم شرفیاب شده، حجت بر همه تمام است.
------------------------------------------------------
۱- گلشن ابرار، ج ۳
۲- هزار و یک کلمه، ج2، ص 456
۳- اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، محمد حسن روزبه، ص ۹
بهترین کاسب قرن حاج مرشد چلویی
مرحوم مرشد، قد بلندی داشت. لاغر اندام و نحیف بود و محاسن سپیدی داشت.چهره اش آن قدر نورانی بود که از دور می درخشید و نظر انسان را جلب می کرد. صورتی گرد و خنده رو، ابروانی پیوسته و چشمانی زیبا داشت. همیشه عرقچین سیاه رنگ بسیار نرمی بر سر می گذاشت
مرشد
هر روز صبح با آب گردان مسی خالی غذایی که شب گذشته به منزل آورده بود، از
منزل خود بیرون می آمد و به طرف بازار - پله های نوروزخان- به راه می
افتاد.
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران غذا فروشی داشت.
صاحبان
مغازه های اطراف و داخل بازار، چون حاج مرشد را می شناختند، به او سلام می
کردند. مرشد پاسخ سلام آنها را می داد و گاهی می گفت: «سلام بابا، باصفا
باشی».
ادامه مطلب ...
همایش بزرگداشت مقام علمی علامه حسنزاده آملی 11 خردادماه با حضور آیات عظام و شاگردان این اندیشمند کشورمان در تالار صبای مشهد برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) شعبه خراسان رضوی، همایش بزرگداشت مقام علمی علامه حسنزاده آملی 11 خرداماه با حضور آیات عظام و شاگردان این اندیشمند کشورمان در تالار صبای مشهد برگزار شد.
در این مراسم آیتالله علی رضاییتهرانی، شاگرد علامه حسنزاده آملی با بیان اینکه هرچه در زمین و آسمان است برای خداست و هرچه برای خداست در اختیار آدمی و آدمی برای خداست، تصریح کرد: این موضوع معنی جریان خلقت حق را نشان میدهد و در این میان انبیاء الگوی انسانها و پل ارتباطی بین خدا و بندگان هستند بنابراین در لزوم اطاعت از آنان و خدا فرقی نیست.
وی با اشاره به اینکه پس از انبیا نوبت به وارثان آنان میرسد، گفت: در روایات آمده که دانشمندان دینی وارثان انبیا هستند بنابراین بین مورث و وارث مناسبت و ارتباطی وجود دارد.
آیتالله رضاییتهرانی با بیان اینکه عالمان دین در سیر قرب الهی و گرفتن از منبع هستی و در عملکردها و کارکردها وارث انبیا هستند، اذعان کرد: کار انبیا در تعلیم و تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت خلاصه میشود.
آیتالله رضایی تهرانی ادامه داد: ایشان با تقوا دانش میگیرد و بهترین راه تزکیه، تزکیه نفس و معرفت نفس است و راه معرفت نفس نیز محصول سیر و سلوک است که علامه در این مسیر نمونه کمنظیر است.
این شاگرد علامه با تأکید بر اینکه علامه حسنزاده آملی در هر آنچه از نظم کتاب و حکمت و تزکیه است در اوج قرار دارد، ابراز کرد: استاد عالم عامل و متفکر دینی جامع و متخصص در تمام علوم حوزوی است به گونهای که هر کتابی را تالیفات ایشان که مطالعه میشد گمان بر این بود که در این رشته علمی صرفا تخصص دارند.
در ادامه این مراسم، آیتالله رمضانی، شاگرد علامه حسنزاده آملی با اشاره به اینکه علامه حسنزاده آملی در مقام علم و معل سرآمد است و برای طلب علم حدی نمیشناسد، گفت: استاد آنچه که در مسیر علم مفید است مانند کتاب، قلم و استاد احترام ویژهای قائل است به گونهای که علامه در محضر استادش، به خود اجازه نمیداد که راحت بنشیند.
وی ادامه داد: کسی که عالم را بزرگداشت میکند او نیز در راستای متن واقع حرکت میکند؛ زیرا استاد در مسیر علم و عمل و تعلیم هستی خود را وقف کرده است به همین دلیل عظمت ملکوتی پیدا کرده است.
آیتالله رمضانی با اشاره به اینکه علامه حسنزاده آملی فقط به دنبال تعلیم و تعلم نبوده بلکه در مقام تزکیه و ریاضت نیز چهرهای بینظیر است، یادآور شد: وی احترام ویژهای به علم میگذاشتند اما در مسیر تربیت نفس نیز زحمات زیادی کشیدهاند اما بالاترین ریاضت را دینداری میداند.
وی ابراز کرد: استاد هنگامی که به زیارت ائمه معصومین(ع) میرود زجر و سختی زیادی را تحمل میکند زیرا خود را در برابر ائمه(ع) وصله ناجور میداند به همین دلیل با فروتنی بسیاری به زیارت ائمه(ع) مشرف میشود که این موضوع حاکی از این است که عارف واقعی در برابر انسان کامل فانی است.
پس از آن در این مراسم کلیپی درباره زندگی علامه حسنزاده آملی پخش شد و در ادامه آیتالله یدالله یزدانپناه، مدیر گروه معارف آموزشی، پژوهشی مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان اینکه خصایص علمی علامه و امام خمینی(ره) برگرفته از دیدگاه ملاصدرا است، تصریح کرد: صدرا راه اعتدال را طی میکرد و راه و رسم ویژه برای عقلانیت همراه با معنویت به شاگردانش ارائه کرد. دل و عقل دو بال پرواز شریعت و پیروی از شریعت است و با این دو، صدرا درجه اسلامیت عرفان اسلامی را بالا برد و در روش فهم دینی روش نویی را خلق کرد.
آیت الله سیدیدالله یزدان پناه نیاکی
آیتالله یزدانپناه با اشاره به اینکه علامه در باب توحید قرآنی، آیات مناسبی و کاربردی را برای طلاب انتخاب میکند، اذعان کرد: استاد قوت علمی بسیار زیادی دارند به گونهای که بسیار از نکات عرفان و فلسفه را روان و گویا به طلاب ارائه میکند.
وی افزود: خصایص اخلاقی و علمی استاد ریشه دیرینهای دارد بهگونهای که باید برای شناخت دقیق استاد و دلیل پرداختن او به توحید قرآنی این ریشه بررسی شود.
آیتالله یزدانپناه با بیان اینکه ارتباط عمیق بین شهود و عمل در استاد جلوهگر است، تصریح کرد: جامعیت در شهود و عمل ریشه در بزرگان و عالمان دینی دارد به عنوان مثال باید برای شناخت علامه طباطبایی به بستر علمی و دینی آن زمان توجه کرد.
زندگینامه حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مىگویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر...
زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل
ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و
کشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ
70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین
تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر
این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر
زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین
کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و
پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش
سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر
را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این
دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علمیه
ایشان
از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود.
سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و
مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه
روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت
پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار
قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و
«نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را
نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش
و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور
مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و
دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به
اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت
این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب
منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها
نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.
در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت
الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع
بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد
زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج
مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى،
میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس
و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند.
ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.
در حوزه علمیه قم
آیت
الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در
فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله
العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى
استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند،
متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار
غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به
مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه
رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت
نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال
توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر
بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى»
است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر
سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس
مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى
ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب
ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و
والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز
جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش
از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد
رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا
مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال
1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند.
همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر
پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و
دانشجویان نیز مى پرداختند.
مبارزات سیاسى
آیت الله خامنه اى
به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره)
هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را
مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده
است، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد
رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع
احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى
آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب
جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع
شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله
نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم
نوّاب در دل ما روشن کرد».
همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)
آیت
الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض
آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه
پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود
فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در
این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام
خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و
علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و
افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند.
ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند
شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و
آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب
بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد
شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد
آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و
شکنجه و آزارها زندانى شدند.
دوّمین بازداشت
در بهمن 1342 -
رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب
شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و
سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند.
سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد
انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در
روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور
انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج
رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر
بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و
انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.
سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهاى
تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر
جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و
ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه
زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت
هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب
شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و
زندانى گردند.
پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل
دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین
جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال
50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز
ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه
مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند
بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها
بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى
مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».
بازداشت ششم
در
بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه
مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران
نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را
به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج
البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى
شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب
جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با
عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى
آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها
موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در
مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را
ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در
زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین
شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به
تعبیر خودشان «فقط براى آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است».
پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش
هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى
سابق را به ایشان ندادند.
در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوى در
اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به
ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم
مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند
و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از
پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه
سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر
اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و
برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.
در آستانه پیروزى
درآستانه
پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران،
«شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى،
شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید،
آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد.
پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام
رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.
پس از پیروزى
آیت
الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به
فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى
پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که
در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:
٭ پایه گذارى «حزب
جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى،
شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359
با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى
ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى
سابق.
٭ ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران،
آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و
حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى
برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و
مسؤولیت انتخاب شدند.
٭ ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
٭ ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر
کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا
و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت
امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان
جهان را رهبرى نمایند.