وقتی امام به خاطر آیتالله انصاری سوار ژیان شد
به گزارش فرهنگ نیوز ، حکیم متأله، آیتالله یحیی انصاری شیرازی از استادان برجسته اخلاق، فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم است که برخی اساتید قم به دلیل تسلط ویژه ایشان بر مباحث فلسفی، از وی با عنوان «شیخ الاشراق» یاد میکنند.
حجتالاسلام
والمسلمین احمد اسدی از شاگردان قدیمی آیتالله انصاری شیرازی و از
استادان فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم در گفتگو با فارس گفت: حاج آقای
انصاری (شفاه الله تعالی) خصوصیات منحصر به فردی دارند؛ ما در این مدت بیست
سال که خدمتشان بودیم هرچه به ایشان نزدیکتر میشدیم خوبیها و خصائل
روحی اخلاقی ایشان را بیشتر میفهمیدیم و چیزهای عجیبی از ایشان دیدیم.
وی افزود: خصوصیات روحی ولایی ایشان سرآمد اوصاف و از جهات ویژه ایشان است.
شاگرد
آیتالله انصاری شیرازی، مبداء آشنایی خود با ایشان را اینگونه بیان کرد:
حدود سال هزار و سیصد و شصت یا قبل از آن بود که ما به دنبال خانهای
بودیم لذا به بنگاهی رفتیم. آن بنگاهی را من از قدیم میشناختم همینطور
آقایان اهل علم، که سابق قم بودند میدانند که کسی بود به نام آقای حسنی
پستی که مامور پست بود و عصرها در مدرسه فیضیه نامههای طلبهها را
میآورد. آقای حسنی خیلی انسان متدینی بود و به تعبیری طلبه دوست بود و
طلبهها هم به او خیلی عزت و احترام میگذاشتند.
وی ادامه داد: آقای
حسنی بعد از بازنشستگی بنگاهی تاسیس کرد که بیشترین مشتری آن از طلبهها
بودند. روزی که بنده آنجا حضور داشتم و آقایان مشغول صحبت بودند، من
متوجه شدم که سخن از آقایی به نام آشیخ یحیی انصاری است. آقای حسنی به
دیگری گفت: بله ایشان (آقای انصاری) واقعا سلمان زمان هستند، این تعبیر
برای من خیلی جالب بود و هوش و حواس من را به خودش جلب کرد.
حجتالاسلام
و المسلمین اسدی خاطر نشان کرد: با این تعبیر من خیلی مشتاق دیدار ایشان
بودم تا اینکه متوجه شدم آیتالله انصاری درسی را شروع کردهاند. ایشان در
آن مقطع شرح اشارات میگفتند و کلاس شلوغی هم نبود و تعداد انگشت شماری به
این کلاس میآمدند و این خودش یک امتیاز بود. این شد که با ایشان آشنا
شدیم.
ناراحتی آیتالله انصاری شیرازی از اینکه به فقیری نتوانستند کمک کاملی بکنند
اسدی
با اشاره به اینکه بیشتر درسهای آیتالله انصاری در منزل خودشان برگزار
میشد افزود: گاهی فقیری میآمد و در میزد و استاد در برابر آن فقیر چنان
تواضع به خرج میدادند که ما واقعا متحیر میشدیم. یادم هست که یکبار کسی
در زد و ایشان برای باز کردن در رفتند اما وقتی که برگشتند حالشان بسیار
منکسر شده و منقلب بود. سوال نکردیم ولی فهمیدیم که گویا استاد
نتوانستهاند آن طور که میخواستهاند آن سائل را راضی کنند، لذا خیلی
ناراحت بوده و تاسف میخوردند که چرا اینطور شد.
ماجرای اولینباری که علامه طباطبایی به منزل آیت الله انصاری رفتند
این
استاد حوزه علمیه ابراز داشت: یکی از اساتید میگفت: قدر این آقای آشیخ
یحیی را بدانید، ایشان بسیار بسیار لطافت روح دارند. بنده خودم شنیدم در آن
جلساتی که مرحوم علامه طباطبایی به صورت سیار در خانه شاگردانشان برگزار
میکردند زمانی که نوبت به آقای انصاری رسیده بود وقتی علامه وارد اتاق
میشوند و وضعیت زندگی ایشان را میبینند خیلی لذت میبرند و خیره به منظره
اتاق نگاه میکنند، بعد رو میکنند به سایرین و میفرمایند: این آقای شیخ
یحیی انصاری خیلی ذوق لطیفی دارند.
وی تاکید کرد: این لطافت به نظر
بنده نمودی از آن جهات روحی و معنوی و قلبی آقای انصاری است. در هر حال
ایشان از این جهات بسیار ناشناخته هستند، البته خود ایشان هم بسیار اهل
کتماناند و این چیزها به ندرت از ایشان آشکار میشود و گاهی به صورت
ناخودآگاه سر میزند.
صاحبنظر بودن آیتالله انصاری شیرازی در علوم مختلف
حجتالاسلام
اسدی، آیتالله انصاری را از اساتید شناخته شده زمان دانست و گفت: اگرچه
که ایشان به حکمت و فلسفه و عرفان معروف هستند اما در سایر علوم حوزوی
مانند فقه و اصول و تفسیر و... هم صاحب نظر هستند و از شاگردان نزدیک مرحوم
امام در فقه و اصول هستند.
وی اضافه کرد: خودشان زمانی میفرمودند
وقتی ما از شیراز به قم آمدیم زمان مرحوم آقای بروجردی بود که بعد از یک
سال به رحمت خدا رفت و ما بعد از ایشان جذب درس مرحوم امام و مجذوب حالات
روحی و معنوی ایشان شدیم، لذا ایشان از شاگردان مرحوم امام محسوب میشوند.
استاد
فلسفه حوزه علمیه قم گفت: آیتالله انصاری مباحث فقهی و اصولی هم
داشتهاند و کتاب شریف وسائل را به خوبی تقریر کرده بودند و خیلی از افاضل
از مباحث ایشان استفاده میکردند. بعدها زمینه فراهم میشود ایشان با مرحوم
علامه طباطبایی هم ارتباط برقرار میکند و در درسهای حکمی تفسیری ایشان
شرکت میکند و آرام آرام به یکی از شاگردان برجسته و قابل و لایق مرحوم
علامه مبدل میشود.
بسیاری از بزرگان، شاگرد آیت الله انصاری بودند
وی
افزود: من خاطرم هست که در همان دورانی که ما کلاس خصوصی ایشان میرفتیم
تدریس عمومی شرح منظومه ایشان هم شروع شد و من از بسیاری از بزرگان شنیدم
که میفرمودند ما فلان قسمت شرح منظومه را در محضر آقای انصاری خواندیم.
آیت الله انصاری شیرازی، در عرفان موفقتر هستند
حجتالاسلام
اسدی در پاسخ به برخی افراد که از نسبت فلسفه و عرفان آیتالله انصاری
شیرازی سوال میکنند گفت: من به نظرم میآید که باب عرفان برای ایشان یک
حساب دیگری دارد، یعنی میخواهم بگویم که ایشان در عرفان موفقتر هستند.
قواعد و مسائل عرفانی را راحتتر و ملموستر منتقل میکنند و بافت روحی و
معنوی ایشان به طوری است که مسائل عرفانی را بهتر میفهمند.
حساسیت علمی آیتالله انصاری نسبت به تحصیل
وی
یکی از خصوصیات علمی قابل توجه استاد را اینگونه توضیح داد: ایشان وقتی
یک کتابی را شروع میکردند برای تدریس به ما توصیه میکردند که یا کتاب را
شروع نکنید و یا اگر که شروع کردید تا آخر آن را بخوانید و حتی یک کلمه از
کتاب را نیاندازید. خود ایشان هم همینطور بودند و حتی اگر یک کلمه را
نمیفهمیدند بسیار تلاش میکردند که آن را هم بفهمند.
حجتالاسلام
اسدی ادامه داد: من خاطرم هست که در کتاب مصباح الانس یک عبارتی بود که
خیلی غامض بود و ایشان تلاش خودشان را کرده بودند در عین حال با کمال تواضع
فرمودند: واقعیت آن است که من هرچه تلاش کردم که مراد مولف را دریابم
برایم روشن نشد که چیست، بعد از کلاس من را خواستند و نامهای به من دادند
که پیش یکی از اساتید ببرم و در آن نامه در مورد این عبارت مشکل، سوال کرده
بودند.
این شاگرد قدیمی آیت الله انصاری اضافه کرد: غرض اینکه هرگز
راضی نمیشدند که کلمه و مطلبی ناتمام بماند و بدون توجه از آن رد شوند و
این یکی از ویژگیهایی بود که ما در زندگی از ایشان آموختیم.
حساسیت آیت الله انصاری نسبت به سوالات شاگردان
وی
در مورد حساسیت آیتالله انصاری نسبت به سوالات شاگردان گفت: گاهی اوقات
مسالهای در کلاس مطرح میشد و به دنبال آن یک سری سوالها به ذهن میآمد.
ایشان خودشان سعیشان بر این بود که سوالات مقدر و آنچه را که ممکن است برای
شاگردان مساله باشد را زودتر توضیح داده و جواب دهد و خیلی در این مورد
وسواس به خرج میدادند که خدای ناکرده یک وقت با آن اعتقادات مسلم و حقه
امامیه در تعارض نبوده و مبداء گمراهی باشد.
استاد حوزه علمیه قم به
خاطرهای اشاره کرد و گفت: یادم هست که در چندین سال پیش مسئول یکی از
موسسات معتبر قم استاد را در حرم دید و از ایشان خواست که یک درسی در آن
موسسه داشته باشند، حدود دو ساعت آن آقا حضرت استاد انصاری را در حرم گیر
انداخته بود تا ایشان را راضی کند اما ایشان بنا بر مسائلی صلاح نمیدیدند.
وی
ادامه داد: یک وقتی من به ایشان گفتم که آقا شما چرا اینقدر اصرار و سماجت
میکنید؟ گفت: آخر شما نمیدانید که خصوصیت آقای انصاری اینطور است که
افراد را پایبند به اعتقادات بار میآورند و این خیلی مهم است و ما یک کسی
را که در حوزه چنین خصوصیتی داشته باشد کمتر سراغ داریم. ما میتوانیم وجود
ایشان را در حوزه علمیه به عنوان یک کرامت و هدیه الاهی از طرف خداوند
قلمداد کنیم و این یک واقعیتی است.
آیت الله انصاری شیرازی از ارکان حوزه و انقلاب است
شاگرد
سابق آیتالله انصاری، عشق و ارادت ایشان به حضرت امام را بسیار قابل توجه
دانست و با ذکر خاطرهای گفت: این اواخر یعنی بعد از رحلت امام و فوت
مرحوم آقای اراکی بود که حاج احمد آقا به قم آمدند و در آن زمان مساله
مرجعیت و... مطرح بود، حاج احمد آقای خمینی گفتند که میخواهند به دیدار
حاج آقای انصاری در ساعت درس بیایند. حاج احمد آقا وقتی آمدند در آنجا
گفتند: حاج آقای انصاری یکی از ارکان حوزه و انقلاب هستند ولی ایشان بعد از
انقلاب به حوزه برگشتند و به درس و بحثشان مشغول شدند.
وی افزود:
خود آیتالله انصاری میفرمودند: روزی مرحوم ربانی شیرازی را در اطراف حرم
دیدم. ایشان میفرمودند که آقای ربانی در گوش من گفت: آقای آشیخ یحیی، فقط
من ماندم و تو و دوستان دیگر در اثر شدت خفقان پراکنده شدند و تنها ما در
حمایت از امام خمینی ماندیم.
اعتبار آیت الله انصاری شیرازی نزد امام خمینی (ره)
این
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم، اعتبار آیتالله انصاری نزد امام را
اینگونه بیان کرد: حاج احمد آقا در همان جلسه فرمودند که: حاج آقای انصاری
شما میدانید که چقدر پیش امام محترم و ارجمند بودید؟ ایشان فرمودند: نه،
ما ارادتمند و شاگرد امام بودیم. حاج احمد آقا گفت: شما آنقدر پیش امام
اعتبار داشتید که وقتی آقایان برای دریافت اجازه نامه در امور حسبیه پیش
امام میآمدند امام امضای دو نفر از اساتید را از آ نها طلب میکرد مگر در
مورد شما که میفرمود: امضای آشیخ یحیی معادل دو امضا است.
ماجرای دیدار امام و آیت الله انصاری شیرازی در قم
حجتالاسلام
والمسلمین اسدی در پایان خاطر نشان کرد: آن زمانی که امام (ره) مدتی را از
تهران به قم آمده بودند بر حسب عادت هر شب به دیدار یکی از آقایان
میرفتند. یک شب را هم اختصاص داده بودند به آقای انصاری که شب عجیبی بود و
نمیتوان آن را وصف کرد. منزل آیتالله انصاری در کوچه تنگی بود و چون
امام با پیکان به آن جا آمده بودند از کوچه رد نمیشد.
وی افزود:
همراهان امام مجبور شدند ژیانی جور کردند و امام را سوار کردند تا ادامه
مسیر تا درب خانه را با ژیان ببرند. آیتالله انصاری هم با پای برهنه تا
وسط کوچه آمده بودند و زانوهایشان را خم کرده بودند. ای کاش این صحنهها و
تصاویر ضبط شده بود تا آیندگان این رابطه عاشق و معشوق را میدیدند.
سرگذشت های ویژه از سلوک و سیره امام خمینی(ره)
مفهوم انتظار در اندیشه امام خمینی (ره)
1. ارائه برداشتی متفاوت از مفهوم حجت:
2. دگرگون ساختن مفهوم انتظار:
3. تلاش برای تحقق عدالت در عصر غیبت:
4. زمینه سازی برای ظهور منجی موعود:
5. حرکت در جهت تحقق حکومت جهانی اسلام:
پی نوشت ها :
1. محمد بن علی بن الحسین(شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 483، ح 4.
2. امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 474-475؛ همو، شئون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، ص 46.
3. صحیفه نور (مجموع رهنمودهای امام خمینی، قدس ره)، ج 12، ص 208-209.
4. همان، ج 19، ص 196-197.
5. همان، ج 7، ص 255.
6. همان، ج 19، ص 154.
7. همان، ص198.
8. همان، ج 20، ص 197.
9. همان.
10. همان، ج 21، ص 108. برای مطالعه بیشتر زمینه جایگاه انتظار در
اندیشه امام خمینی ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، شناخت زندگی بخش، ص
151-171. مقالات «احیای اندیشه انتظار» و «امام خمینی و رسالت جهانی انقلاب
اسلامی».
اعتبار خدمت
یازدهمین مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اسلامی ایران عصر شنبه ۱۲ مردادماه برگزار شد. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR کلیپ تصویری «اعتبار خدمت» را که مروری است کوتاه بر یازده مراسم تنفیذ تاریخ سی و پنج سالهی انقلاب اسلامی تهیه و منتشر کرد. در این کلیپ، علاوه بر بخشهایی از فیلم این یازده مراسم، از بیانات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمهالله و حضرت آیتالله خامنهای استفاده شده و در دسترس کاربران قرار گرفته است.
فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به مناسبت لیالى شریف قدر
موسى ع گفت: الهى، من قرب تو را مىخواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مىخواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مىخواهم. فرمود...
فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) بهمناسبت فرارسیدن لیالى شریف قدر بهشرح ذیل است:
حضرت امام خمینی(ره):
اگر اکرام قرآن و اهلبیت(ع) فقط بوسیدن جلد و ضریح مطهر بدون عمل به دستورات آنها باشد، مقبول نبوده و شبیه استهزا و بازیچه است.(1)لیلة القدر و روایتى در فضیلت آن
(لیلة القدر) شبى است که احیاى آن، سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه والاتر است، شبى است که مقدرات خلق در آنشب پایهریزى مىشود.(2)
از جمله روایاتى (که) در فضل «لیلة القدر» وارد شده است، (روایتى است) که عارف باللّه، سیدبن طاووس - رضى اللّه عنه - در کتاب شریف اقبال نقل (کردند؛) از پیغمبر(ص) نقل است که فرمود: «موسى گفت: الهى، من قرب تو را مىخواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مىخواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مىخواهم. فرمود: این براى کسى است که تصدّق کند به صدقهاى در شب قدر. گفت: خدایا، از درختهاى بهشت و میوههاى آن مىخواهم. فرمود: این براى کسى است که تسبیح کند به تسبیحهاى در شب قدر. گفت: خدایا، نجات مىخواهم. فرمود: نجات از آتش؟ گفت: آرى. فرمود: این براى کسى است که استغفار کند در شب قدر. گفت: خدایا، رضاى تو را مىخواهم. فرمود: خشنودى من از براى کسى است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر».(3)«لیلة القدر» کدام شب است؟
براى «لیلة القدر» چنانچه حقیقت و باطنى است، صورت و مظهرى (نیز) است، بلکه مظاهرى است در عالم طبع و چون مظاهر ممکن است در نقص و کمال فرقها کند، از این جهت ممکن است بین اقوال و اخبارى که در باب تعیین «لیلة القدر» وارد شده است، جمع نمود به اینکه تمام آن لیالى شریفه که در روایات است، از مظاهر «لیلة القدر» است؛ الّا آنکه بعضى با بعضى در شرافت و کمال مظهریت فرق دارد و آن شب شریفى که تمام ظهور «لیلة القدر» و شب وصل تامّ ختمى و وصول کامل خاتمى است، در تمام سال یا در شهر مبارک رمضان یا در عشر آخر آن یا در لیالى ثلاثه مختفى است.
در روایات عامّه و خاصّه نیز اختلافاتى است و در روایات خاصه نیز بهطریق تردید، در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، مذکور شده و گاهى تردید بین شب بیست و یکم و بیست (و) سوم شده است.
عبدالواحدبن المختار الانصارى گوید: از حضرت باقر(ع) سؤال کردم از «لیلة القدر»، فرمود: «در دو شب است؛ شب بیست و سوم و شب بیست و یکم.» گفتم: «یکى از آن دو را بهتنهایى ذکر کن». فرمود: «چه مىشود که عمل کنى در دو شب که یکى از آنها لیلة القدر است».
سید عابد زاهد - رضى اللَّه عنه - در اقبال فرماید: «بدان که این شب بیست و سوم از شهر رمضان، وارد شده است اخبار صریحه به اینکه لیله قدر است به مکاشفه و بیان. از آن جمله آن است که روایت کنیم بهاسناد خود تا سفیانبن السیط گفت: «گفتم به حضرت صادق(ع) تعیین فرما لیله قدر را براى من مفرداً». فرمود: «شب بیست و سوم».(4)مقدمه ورود به لیلة القدر
قلب انسان مانند آینه، صاف و روشن است و بر اثر توجه فوقالعاده به دنیا و کثرت معاصى کدر مىشود، ولى اگر انسان لااقل صوم را براى حق تعالى، خالص و بىریا انجام دهد، این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات و انقطاع از غیرخدا است، در این یک ماه بهخوبى انجام دهد، شاید تفضل الهى شامل حال او شده، آینه قلبش از سیاهى و کدورت زدوده گردد و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوى منحرف و منصرف سازد و آنگاه که مىخواهد وارد «شب قدر» شود، نورانیتهایى که در آن شب براى اولیا و مؤمنین حاصل مىشود، به دست آورد و جزاى چنین روزهاى، خدا است، چنانکه فرموده است: «الصّوم لى و انا اجزى به».(5)
مراتب کمالات انسان براى ورود به ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع شود و مقدمات، همان توجه به غیر نداشتن و جز خدا ندیدن و هیچچیز غیر از او نداشتن است. در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر مردم بخواهند در ضیافت خدا وارد شوند، باید بهاندازه وسعشان از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند.(6)«انا انزلناه فى لیلة القدر»
در ماه مبارک رمضان، قضیهاى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن، براى ما الى الابد در ابهام مانده است و آن نزول قرآن است. کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول الله(ص) در لیلة القدر را غیر از رسول اکرم(ص) و آنهایى که در دامن رسول اکرم(ص) بزرگ شدند، (کسى نمىداند).
قرآن نعمتى است که (پیغمبر(ص)) در ضیافتى که از (ایشان) شده، از آن برخوردار (گشته است) و مقدمات آن، این (بود) که سالهاى طولانى ریاضت معنوى کشیده، تا به آنجایى که لایق این ضیافت شده، رسیده است. مهم، قضیه اعراض از دنیا است. آن چیزى که انسان را به ضیافتگاه خدا راه مىدهد، این است که غیرخدا را کنار بگذارد.
قرآن سرّى است بین حق و ولىالله اعظم که رسول خدا است، بهتبع او نازل مىشود تا مىرسد به اینجایى که بهصورت حروف و کتاب درمىآید که ما هم از آن استفاده ناقص مىکنیم.
اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه را در شبهاى قدر - که الآن این معنا براى ولىالله اعظم حضرت صاحب - عجل الله تعالى فرجه الشریف - هم امتداد دارد - بدانیم، همه مشکلات آسان مىشود. تمام مشکلاتى که داریم براى این است که ما محجوبیم از اینکه واقعیت را آنطور که هست و نظام هستى را به آنطورى که تنظیم شده، مشاهده کنیم.(7)«لایمسّه الا المطهرون»
قرآن در یک کتاب مکنونى است که مسّ آن کتاب مکنون براى انسان امکان ندارد، مگر کسانىکه مطهّر هستند. البته مسلّم است که آن کتاب مکنون، یک کتاب بوده که در کمال عزّت و ارتقا است، بهطورىکه این موجودات دنیّه طبیعى به آن نمىرسند و اگر کسى بخواهد خودش را به آن کتاب برساند و سرتاسرش را مسّ کند، باید سرتاسر و همه هستى وجودش مطهّر باشد. البته مراد از تطهیر همان طهارت از حجابات طبیعت و تجرد از غشاوات طبیعى و جسمانى مىباشد.(8)
«انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»
از پیغمبر اکرم(ص) منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مىخواهم مظلومیت اسلام را امروز براى شما آقایان عرض کنم. در قرآن شریف هم مىبینیم که پیغمبر اکرم(ص) شکایت کرده است به خداى تبارک و تعالى که «انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»؛ از مهجوربودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است.
قرآن و اسلام مهجور و مظلومند، براى اینکه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى یا بهکلى مهجور است و یا برخلاف آنها بسیارى از دولتهاى اسلامى قیام کردند.(9)قرائت قرآن؛ لازم، نه کافى
اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احکام قرآن مهجور است به اینکه در مأذنهها اذان مىگویید و نماز مىخوانید و اکثر احکام سیاسى اسلام را اعتنا به آن ندارید، قرآن از مهجوریت بیرون نمىرود. البته قرائت قرآن و حاضربودن قرآن در تمام شؤون زندگى انسان از امور لازم است، لکن کافى نیست، قرآن باید در تمام شؤون زندگى ما حاضر باشد. باید قرآن در همه شؤون وارد بشود، قرائت قرآن باید بشود. قرآن، ذکر، همه باید در همهجا باشد.(10)
باید به محتواى قرآن توجه و عمل کنیم
قرآن را که کتاب ما است و کتاب شما است، کوشش کنید که بهحقیقت، کتاب باشد، کتاب ما بهحقیقت باشد، نهفقط لفظاً بگوییم که «کتاب ما، قرآن است، نبى ما، رسول اکرم(ص) است. امام ما، علىبن ابىطالب(ع) است». لفظ، آسان است. اگر ما ادعامان این باشد که قرآن، کتاب ما است، لکن هیچ صفحهاى از قرآن را عمل نکرده باشیم، بهحسب واقع کتاب ما نیست.(11)
ما باید کتابمان قرآن باشد. معنایش نه این است که فقط بگوییم کتاب ما قرآن است، بلکه باید با او حرکتهاى معنوى بکنیم، به تربیت انسانى برسیم، با او اجتماع خودمان را اصلاح کنیم، با او همه جهات مادى و معنوىاش را طى کند. او قرآن است که کتاب ما است، این کتابى است که باید بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم. فقط بگوییم: «کتاب است» این، کتاب نمىشود. وقتى کتاب، کتاب ما است که به محتواى این کتاب عمل بکنیم. کوشش کنید که کتاب شما، کتاب خدا و قرآن باشد، توجه شما به محتواى کتاب خدا باشد.(12)
در حدیث است که جبّار عزّ و جلّ به قرآن مىفرماید: «به عزت و جلال و بلندى مقامم قسم که البته اکرام کنم کسى را که اکرام کرده است تو را و اهانت کنم کسى را که اهانت کرده تو را».
باید دانست که اگر احیاء احکام و معارف قرآن را به عمل به آن و تحقّق به حقیقت آن نکنیم، در آن روز جواب رسول خدا(ص) را نتوانیم داد. کدام اهانت بالاتر از آن است که پشت پا به مقاصد و دعوتهاى آن زده شود؟ اکرام قرآن و اهل آن که اهلبیت عصمت(ع) است، فقط به بوسیدن جلد آن و ضریح مطهّر اینها نیست؛ این یک مرتبه ضعیفه از احترام و اکرام است که اگر به دستورات آن و فرمایشات اینان عمل کردیم، مقبول است و الّا شبیه به استهزا و بازیچه است.(13)
1) و 2) صحیفه امام، ج 15، ص 59
3) آداب الصلوة، ص 333
4) آداب الصلوة، صص 331 - 332
5) جهاد اکبر، صص 43 - 44
6) صحیفه امام، ج 17، صص 491 - 490
7) صحیفه امام، ج 19، ص 285
8) تقریرات فلسفه، ج 3، ص 57
9) صحیفه امام، ج 16، صص 33 - 34
10) صحیفه امام، ج 16، صص 38 - 39
11) صحیفه امام، ج 10، صص 532 - 533
12) صحیفه امام، ج 10، ص 531
13) آداب الصلوة، ص 210
پیام امام(ره) را مکرر بخوانید
متن کامل پیام امام خمینی (ره) درادامه مطلب
ادامه مطلب ...
امام خمینی (س) وشعری در وصف ماه مبارک رمضان
ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
امام خمینی، دیوان اشعار (تاریخ سرودن شعر ۲۹ شعبان ۱۴۰۷)