شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

در سوگ سپیده + اینفوگرافی و تصویرسازی

در سوگ سپیده + اینفوگرافی و تصویرسازی


شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود که اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن کس که خواسته آن مدت را خیلى زیاد بداند تا شش ماه گفته و کمتر از چهل روز گفته نشده است.

دلایل مظلومیت حضرت زهرا (س)
حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل مى کنند که آن حضرت فرمود: ملعون است، ملعون است کسى که بعد از من به فاطمه ستم روا دارد، حقش را برباید و او را بکشد. [ کنز الفوائد، ۱/ ۱۵۰، ط قم.]

براستی که ظلم و ستم بر اهل بیت پیامبر از همان ماجرای جانسوز بزرگ بانوی مدینه یعنی همان پاره تن پیامبر شروع شد.یا رسول الله با اینکه فاطمه ات را سفارش کردی اما هیهات که او را اکرام نکردند. آیا با تمام این ستمها می شود بی تفاوت از آنها گذشت؟کجای دنیا همسری در پیش چشمان شوهر حجاب میگیرد؟!کجای دنیا مادری را غریبانه تشییع میکنند؟!وکجا دنیا....

واضح است که مظلومیت حضرت فاطمه زهرا(س)انکار نشدنی است.اما باید بگونه ای بازگو شود که علاوه بر اینکه پرده از حقایق برداشته می شود،بدعت را از سند مظلومیت آن حضرت دور کند.لذا در اینجا به بیان چند باب از اسناد مظلومیت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) می پردازیم.باشد که انشاءالله در شناخت این بانوی بزرگ قدمی برداریم تا در عصر ظهور منتقم خونش مهدی فاطمه آماده یاری مولایمان باشیم.


... برای مشاهده اینفوگرافی در سایز اصلی بر روی آن کلیک کنید ...


۱_ علت و کیفت شهادت حضرت زهرا (س) چه بود؟


شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود که اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن کس که خواسته آن مدت را خیلى زیاد بداند تا شش ماه گفته و کمتر از چهل روز گفته نشده است. لذا شیخ کلینى رحمه الله گوید: فاطمه (س)  در سال پنجم بعثت حصرت رسول (ص) متولد شد و در هنگام فوت هیجده سال و هفتاد و پنج روز داشت و بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زندگى کرد. و با حذف اسناد از حضرت صادق (ع) روایت کرده و مى گوید: همانا فاطمه (س) بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زنده بود و در این مدت از درگذشت و فقدان پدرش بسیار اندوهگین بود، جبرئیل نزد آن حضرت آمده و او را تسلیت و دلدارى مى داد و جایگاه پدرش را به او مى گفت، و از حال آن حضرت و رویدادهاى آینده اى که بر فرزندان آن حضرت وارد مى شود به او خبر مى داد و حضرت على (ع) آنها را مى نوشت. [ کافى، ۱/ ۴۹۸.]

در بیان علت اصلی و کیفیت شهادت حضرت زهرا(س) ابوبصیر، از حضرت صادق (ع) در ضمن حدیثى آمده است: سبب و علت درگذشت حضرت آن بود که «قنفذ» غلام آن مرد به دستور وى با غلاف شمشیر بر آن حضرت نواخت، ایشان بر اثر ضربات محسن را سقط کرده و بدین جهت به سختى بیمار شد و به هیچ کس از آزار کنندگانش اجازه عیادت نداد. [ طبرى، «دلائل الامامه» / ۴۵.]

شدت جراحات وارده بر حضرت بسیار سنگین بود و ایشان متحمل رنج بسیاری می شدند و به شوق وصال حق و دیدار پدر بزرگوارشان رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) در خانه خود چشم از این جهان فرو بست.در روایتی حضرت به اسماء فرمود: آبى برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده و سپس فرمود: جامه هاى جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده و فرمود: بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، مى خواهم با پروردگارم مناجات کنم. و گفت: قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابى ندادم بدان که من به سوى پدر خود، (یا پروردگارم) رفتم.اسماء لحظه اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنید، صدا زد اى دختر محمد مصطفى،اى دختر بهترین کسى که بر روى ریگ هاى زمین پاى گذارده... اما جوابى نیامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است. [ بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» ۷۸.]


۲_ نخستین تابوتی که در اسلام ساخته شد برای حضرت زهرا بود.


از آنجایی که حضرت زهرا(س)سیده زنان عالم شناخته شده اند،می توان به از زوایای مختلف به شخصیت ایشان پرداخت.در مورد حجاب حضرت که زبانزد عام و خاص جهانیان است و در روایات متعدد از توجه ایشان به این امر ذکر شده است،این مطلب قابل ذکر است که ایشان به این امر در واپسین لحظات عمرشان هم توجه داشته اند.

ابن عباس گوید: فاطمه (س) به سختى بیمار شد، به اسماء بنت عمیس فرمود: نمى بینى وضع من به کجا رسیده، مرا بر روى تخت به صورت آشکارا حمل نکنى، اسماء گفت: به جان خودم سوگند که چنین کارى نخواهم کرد لکن تابوتى مى سازم به همان صورت که در حبشه دیده ام، فرمود: چگونه بود، وى چند قطعه چوب تر آورده و آنها را از ساقه برید و بعد بر روى تختخواب تابوتى ساخت، و آن نخستین تابوتى بود که ساخته مى شد، حضرت فاطمه تبسمى نمود، که تا آن روز به حال تبسم دیده نشده بود، بعد او را با آن تابوت برداشته و دفن کردیم.


۳_ غریبانه ترین خاکسپاری


بعد از وفات حضرت زهرا علیهاالسلام، على علیه السلام تمام سفارشات وصایاى او را انجام داد، او را در پیراهنش غسل داد و اسماء بنت عمیس در غسل به آن حضرت کمک مى کرد، و دستور داد حسنین آب بیاورند و غیر از آنها و زینب و ام کلثوم و کنیزش فضه کسى دیگر آن جا نبود، او را در هفت پارچه کفن کرد و بر آن حضرت نماز خواند و پنج تکبیر در نمازش گفت و در دل شب او را دفن کرد و قبرش را با خاک یکسان کرد و جز على و حسنین و گروهى از بنى هاشم و دوستان خاص و ویژه حضرت کسى دیگر در آن مراسم شرکت نداشت. [ در تذکره الخواص / ۳۱۹ آمده است که على غسل مى داد و اسماء بر آن آب مى ریخت.]

روایت شده: هنگامى که بدن حضرت زهرا سرازیر قبر شد دستى بیرون آمد و او را گرفته و برگشت. [ بحار ۴۳/ ۱۸۴، ۲۰۴، ۲۱۳.]


 

و تاکنون قبر مادر مظلومه سادات مخفی مانده است.تنها قبری که از اهل بیت پیامبر یعنی همان سبب وجود خلقت ...
در بیان محل دفن آنحضرت از احمد بن محمد بن ابى نصر، از حضرت رضا (ع) روایت شده است که گوید: از آن حضرت درباره محل دفن حضرت فاطمه (س) پرسیدم؟ فرمود: مردى از امام جعفر صادق (ع) این مساله را پرسید در حالى که عیسى بن موسى حاضر بود عیسى به او گفت: در بقیع دفن شد، آن مرد از حضرت پرسید؟ حضرت فرمود: عیسى به تو پاسخ داد، آن مرد گفت: من با عیسى بن موسى چه کار دارم؟ تو از پدرانت به من خبر بده که آنان چه چیز فرموده اند، حضرت فرمود: در خانه اش دفن است. [ قرب الاسناد/ ۱۶۱، چاپ سنگى.] و البته به برخی روایات دیگر می توان اشاره کرد  که مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده است:از وصیت امام مجتبی(ع) به برادرش حضرت سیدالشهداء(ع)است که فرمود:برادرم،هنگامی که فوت کردم،غسلم بده،حنوطم کن،کفن نما و مرا به کنار جدم ببر تا آن جا دفن کنی.اگر نگذاشتند که این کار انجام شود فورا جنازه ام را به بقیع ببر تا با مادرم مرا دفن کنی ...


روضه حاج منصور ارضی در محضر مفام معظم رهبری | دانلود فیلم

ویژه نامه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها

ویژه نامه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها



منبع :سایت شهیدآوینی

ویژه نامه آیت الله خوشوقت ره

ویژه نامه آیت الله خوشوقت ره



منبع:سایت شهیدآوینی


وارث علم و عمل علامه طباطبایی

وارث علم و عمل علامه طباطبایی


گفتار زیر از آیت‌الله حسن ممدوحی، استاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم درباره‌ی مراتب شخصیت علمی و اخلاقی مرحوم آیت‌الله خوشوقت است. این عضو مجلس خبرگان رهبری حدود ۵۰ سال با مرحوم آیت‌الله خوشوقت ارتباط نزدیک داشته است:
 
http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif سابقه‌ی آشنایی
مرحوم آیت‌‌الله خوشوقت، هم‌بحث و هم‌حجره‌ای آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی حاج‌‌آخوند از علمای کرمانشاه بودند. حاج‌آقا مجتبی حاج‌‌آخوند تابستان‌ها به کرمانشاه می‌آمد و ما با ایشان آشنا بودیم. ایشان دو سال متوالی آیت‌الله خوشوقت را با خود به کرمانشاه آورد. آن زمان آیت‌الله خوشوقت هنوز مجرد بود و تابستان‌ها حدود یک ماه، یک ماه‌و‌نیم در کرمانشاه می‌ماندند. ما عده‌ای از رفقا بودیم که خدمت ایشان رسیدیم. وقتی من ایشان را دیدم، احساس کردم که وضعیت شخصیتی ایشان با همه فرق دارد. حتی یک جلسه‌ای هم خدمتشان رسیدیم و سؤالاتی را مطرح کردیم، اما آن جلسه به سکوت گذشت. ما تعجب کردیم که ایشان چطور آدمی است و کنجکاوی ما سبب شد که بیشتر دنبال ایشان برویم. گاهی آن‌چنان در فکر فرومی‌رفت که تمام بدنش می‌لرزید.

ایشان در ملاقات‌هایی که داشت، صحبتی نمی‌کردند، مگر خیلی مختصر. ما به سراغ حاج‌آقا مجتبی حاج‌آخوند رفتیم و ایشان گفتند که آقای خوشوقت از خواص علامه‌ی طباطبایی و از شاگردهای عملی ایشان هستند. از همین رو ما با تمام وجود با ایشان مرتبط شدیم. ایشان یک ماه کرمانشاه بود و رفت. وقتی ایشان رفت، این هیجان روحی با ما ماند. باور کنید ما روزشماری می‌کردیم که دوباره تابستان شود و ایشان دوباره بیاید. ایشان سال دیگر هم آمد و به واسطه‌ی ایشان، من شخصاً وارد طلبگی شدم و ایشان به سر من عمامه گذاشتند. اتفاقاً در حجره‌ی خود آقای خوشوقت مستقر شدم، چون ایشان آن سال ازدواج کرد و حاج‌آقا مجتبی به کرمانشاه آمد. ما سه نفر طلبه‌ای که از کرمانشاه آمده بودیم، به حجره‌ی آقای خوشوقت رفتیم. آقای خوشوقت متصدی کار ما بود و در هر هفته دو شب به قم می‌آمد و نقش پدری و تربیتی خویش را در خرد و کلان زندگی ما ایفا می‌کرد. حتی به قفسه‌ی کتاب ما نگاه می‌کرد و از برخی کتاب‌ها سؤال می‌کرد. این را که ما با چه کسی درس برویم، با چه کسی مباحثه کنیم، چه درسی برویم و چه وقتی درس برویم، با ایشان مشورت می‌کردیم.

وقتی از علامه‌ی طباطبایی از آیت‌الله خوشوقت سؤال کردیم، ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است که بر کارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» ایشان در شاگردی علامه‌ی طباطبایی در عرفان عملی، به قله‌ی آن رسیده بود.

آن زمان ما با حاج‌آقا محسن خرازی هم‌بحث بودیم و با هم مَکاسب می‌خواندیم. یک روز حاج‌آقا محسن به من گفت: حاج‌آقا محمد شاه‌آبادی پنجشنبه‌ها فلسفه می‌گوید، بیا با هم برویم. رفتیم. ایشان از کتاب منظومه، بحث اصالت وجود را می‌گفت. روزی آقای خوشوقت آمدند و پرسیدند: چه‌کار می‌کنی؟ گفتم: با حاج‌آقا محسن به درس آقامحمد شاه‌آبادی می‌رویم. آقای خوشوقت گفتند: چه می‌خوانی؟ گفتم: منظومه. گفتند: بحث آن چیست؟ گفتم: أصالة‌الوجود. گفتند: «این وجودی که در فلسفه اصیل است، فوق‌التجرد است و در سراسر وجود، اصیل و واحد است.» این کدی که ایشان در فلسفه به من داد، تا امروز که حدود ۵۰ سال از آن روز می‌گذرد، برای من یک کد علمی و یک مبنای بسیار عجیبی در فهم مسائل فلسفی و حتی مسائل عرفانی شد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22105/02.jpg
روش ایشان همیشه این‌گونه بود که وقتی طرف را می‌دید و با او صحبت می‌کرد و او را برانداز می‌کرد، او را می‌شناخت و بر حسب حال و ظرفیتش صحبت می‌کرد. چند نفری بودیم که شب‌های جمعه پس از نماز مغرب و عشاء، چراغ‌ها خاموش بود و در تاریکی ایشان حدود نیم ساعت برای ما صحبت می‌کرد. همان صحبت‌ها بود که ما را آتش می‌زد و ما را نگه‌می‌داشت و بسیار عجیب بود. حتی گاهی ایشان می‌آمد و با هم پیاده به جمکران می‌رفتیم و برمی‌گشتیم.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gifمراتب علمی
ایشان از بهترین شاگردان مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود. یعنی از کسانی بود که وقتی سر درس می‌رفت، صددرصد درس را می‌فهمید. همچنین درس اصول امام خمینی رحمة‌الله‌علیه را هم رفته بود. ایشان در فقه و اصول قطعاً مجتهد بود. گاهی وقتی صحبتی می‌شد، آراء و نظرات خود را می‌گفت و نظرات ایشان بسیار دقیق و عمیق بود. آقای خوشوقت معتقد بود اگر کسی فلسفه نخوانده باشد، در فقه و اصول دچار اعوجاج ذهنی خواهد شد. خودش هم در درس فلسفه بسیار خوب بود. درس مرحوم علامه‌ی طباطبایی را رفته بود. علاوه بر این، آقای خوشوقت با علامه‌ی طباطبایی جلسات خصوصی تربیتی دونفره داشتند. ایشان دست‌پرورده‌ی علامه بود و در شاگردی علامه‌ی طباطبایی در عرفان عملی، به قله‌ی آن رسیده بود. حتی به این خاطر که در خدمت علامه باشد، به تهران رفت. وقتی ما از علامه‌ی طباطبایی سؤال کردیم که آیت‌الله خوشوقت چطور آدمی است؟ ایشان فرمود: «انصافاً آدمی است که بر کارهای خود مسلط است و انسان مسلطی است.» واقعاً هم ایشان همین‌طور بود. در اراده و در عزم، بی‌نظیر بود. یادم هست گاهی تابستان‌ها که به منزل ما تشریف می‌آورد، از اول شب تا صبح نماز شب را دو رکعت دو رکعت می‌خواند و بین نمازها استراحت می‌کرد. یعنی خواب پیوسته نداشت.

ایشان یک دور‌ کامل بحارالانوار را دیده بودند. هر روایتی که در خدمت ایشان صحبت می‌شد، ایشان دیده بودند. تمام کتب اربعه مثل اصول کافی و وسائل و روایات آن‌ها را خوانده و یک دوره اجتهاد تمام‌عیار کرده بود. یک دوره فقه را دیده بود. به المیزان و تفاسیر کاملاً مسلط بود. به علم رجال بسیار آشنا بود. جالب‌تر این‌که ایشان به تاریخ اسلام هم تسلط داشت. انحراف‌ها و اعوجاج‌های تاریخی را می‌فهمید و به‌خوبی تاریخ را تحلیل می‌کرد و نکات بسیار عجیب و لطیف تاریخی را آگاه و آشنا بود. این مرد تخصص‌های فراوان و خوبی داشت.
یکی از خصائص آیت‌الله خوشوقت این بود که نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام بسیار شدیدالعلاقه بود و به حضرات معصومین عشق می‌ورزید. به‌ طوری که ختم صلوات ایشان هر جمعه تا همین اواخر برقرار بود. ختم صلوات‌هایی که جوانان بسیاری خدمت ایشان جمع می‌شدند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gifکارهای ایشان را احدی نمی‌فهمید
تنها کاری که ما از ایشان خواستیم و انجام نداد، این بود که هیچ چیزی ننوشت. می‌فرمود که من تا به‌حال قلم روی کاغذ نگذاشته‌ام. واقعیت این بود که ایشان در کتاب تکوینی خود کار می‌کرد و با کتاب تدوینی کاری نداشت. من در عرض چهل، پنجاه سال که با آقایان علما ارتباط داشته‌ام، مثل آیت‌الله خوشوقت را ندیده‌ام. در این ۵۰ سال که خدمتشان بودیم، هرچه می‌گذشت، تقوای بیشتر، علم بیشتر، درایت بیشتر و معنویت بیشتر را در ایشان حس می‌کردیم. ایشان برکتی از برکت‌های سیاره‌ی زمین بود. مشکلاتی که به واسطه‌ی ایشان حل می‌شد، بسیار بود.

آیت‌الله خوشوقت شخصیتی بود که ما در خُرد و کلان زندگی خود با ایشان مشورت می‌کردیم. مشکلاتی از ما را به‌راحتی حل می‌کرد که هیچ‌کس قادر به حل آن مشکلات نبود. ایشان پیشامدهای روحی افراد را تجزیه و تحلیل می‌کرد. این کارها کار همه‌کس نبود و آقای خوشوقت این توان را از علامه طباطبایی گرفته بود.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22105/04.jpg
از عجایب آیت‌الله خوشوقت، اخلاص ایشان بود. کارهای ایشان را احدی نمی‌فهمید و مطلع نمی‌شد. فوق‌العاده کَتوم بودند. یک روز به ایشان گفتم که می‌خواهم ناهار منزل شما بیایم. گفت بیا برویم. یک لیوان شیر خنک و مقداری نان بیات برای من آورد. خود ایشان هم از همان خورد. گاهی می‌دیدم که کنار دست ایشان یک پاکت یا کیسه‌ای نان خشک است. زمانی به من گفتند که من خشن‌خور هستم. منظور همان نان خشک بود که گاهی می‌خورد، ولی همین انسان اگر میهمان کسی بود طور دیگری رفتار می‌کرد. در واقع ایشان زهد خود را پنهان می‌کردند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gifختم صلوات
یکی از خصائص آیت‌الله خوشوقت این بود که نسبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام بسیار شدیدالعلاقه بود و به حضرات معصومین عشق می‌ورزید. به‌ طوری که ختم صلوات ایشان هر جمعه تا همین اواخر برقرار بود. ختم صلوات‌هایی که جوانان بسیاری خدمت ایشان جمع می‌شدند. من یکی دو بار بیشتر به آن ختم صلوات نرفته بودم، اما می‌گفتند که جمعیت آن زیاد بود. زیارات ایشان هم ترک نمی‌شد. همین اخیراً ایشان گفته بود که «۵۰ سال است که در مسجد ما روضه خوانده می‌شود و روضه‌ی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها خوانده می‌شود و ما به وسیله‌ی آن‌ها زنده هستیم.»
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22105/smpf.jpg
ایشان از مریدان امام خمینی بود. معرفتی که ایشان به امام خمینی داشت، ممتاز بود. ایشان با امام خمینی ارتباط روحی داشت و می‌دانست که مراتب روحی و علمی حضرت امام در چه حدی بود. اولاً امام خمینی استاد ایشان بود و ایشان می‌دانست که مراحل علمی امام چقدر بوده. ثانیاً یکی از تخصص‌های فوق‌العاده‌ی امام خمینی عرفان بود. امام فوق تخصص عرفان بودند و در عرفان عملی هم پیش بودند و آیت‌الله خوشوقت این نکته را می‌دانست. بر اساس اندیشه‌ی حضرت امام که آیت‌الله خوشوقت نیز به آن معتقد بود، این حرکت‌های سیاسی و انقلابی بر اساس آن جهت معنوی و خدایی شکل می‌گرفت. یعنی نگاه الهی آنان هدایت‌گر نظام سیاسی بود. آیت‌الله خوشوقت با سعه‌ی وجودی خاصی حرکت می‌کرد و همه چیز را می‌شناخت و لذا حمایت ایشان از انقلاب فوق‌العاده بود.

پس از حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هم ایشان را شناختند. یعنی ایشان دانستند که وارث علم و عمل علامه‌ی طباطبایی، آیت‌الله خوشوقت است. معمولاً از آیت‌الله خوشوقت دعوت می‌کردند و نظرات ایشان برای رهبر انقلاب در خیلی جاها کمک بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به ایشان عنایت خاصی داشتند.

ماجرای تکریم آیت‌الله خوشوقت توسط رهبر انقلاب

ماجرای تکریم آیت‌الله خوشوقت توسط رهبر انقلاب



|گفتاری از حجت‌الاسلام‌والمسلمین کاظم صدیقی، استاد اخلاق و امام جمعه‌ی موقت تهران درباره‌ی شخصیت مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عزیزالله خوشوقت|
حضرت آیت‌الله خوشوقت علاوه بر داشتن ذاتی پاک و قماشی نورانی که به دیدن بزرگانی مثل علامه‌ی طباطبایی هم مفتخر شده بود، خودش هم اهل عمل بود. ایشان قبل از انقلاب، هم در اصول و هم در حکمت و عرفان و اقتصاد و جامعه‌شناسی و روانشناسی سرآمد بود. مدتی در قم بودند و بعد در مقطعی به تهران آمدند. در عین حال، بیشتر اهل خلوت و تفکر و سکوت بودند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مرجع بودند، اما خود را مطرح نمی‌کردند
بعد از انقلاب هم همچنان که مشرب امام، مشرب عرفان بود و به‌ خاطر انقلاب وارد مسائل انقلاب شدند، ایشان نیز به فراخور احتیاجی که انقلاب به ایشان داشت، وارد مسائل انقلاب شدند و به فرمان امام خمینی رحمه‌الله به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمدند. بعدها با اقبال بیشتر جامعه به سوی ایشان، جلسات بانشاط و شیوایی برای تشنگان معرفت الهی ترتیب دادند.

مقام علمی و معنوی مرحوم آقای خوشوقت برای همه‌ی فضلایی که سوابق ایشان را در قم می‌دانستند، روشن بود. ایشان از شاگردان خوب حضرت امام رحمه‌الله بودند و در درس مرحوم آقای آیت‌الله‌العظمی بروجردی شرکت کرده بودند. حتی امکان مرجعیت برای ایشان فراهم بود و می‌توانستند رساله بدهند؛ کما‌این‌که برخی از خواص و افرادی که ایشان را می‌شناختند، از ایشان تقلید می‌کردند و فتوا می‌گرفتند، با این‌که رساله هم نداشتند. در عین حال، ایشان تمایلی به مطرح‌شدن نداشتند.
ایشان اسوه بود و کارهایی که می‌کردند، همچون کار پیامبر اکرم (ص) بود که «طَبیب‌ٌ دَوّارٌ بِطِبّه» این جمله را حضرت امیر (ع) درباره‌ی پیامبر خدا ‌گفتند که ایشان طبیبی بود که در مطبّش نمی‌نشست، بلکه بیماران را در منازل‌ خود آنها معاینه می‌کرد و دنبال بیمارها می‌گشت.

پس از انقلاب، ایشان به غیر از عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، به کار تربیت جوانان و پاسخگویی به شبهات اعتقادی و سیاسی آنان می‌پرداختند. خود این کار، بسیار بزرگ بود. ایشان بدون هیچ تکلّفی در اختیار انقلاب بودند و برای انقلاب، نظام و ولایت مایه می‌گذاشتند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif طبیبی بودند در جستجوی مداوای بیماران
آن‌قدر این مرد بزرگ متواضع بود که با آن مقام علمی و معنوی، هیچ حد و حریمی برای خودش قرار نداده بود. بلکه به خانه‌های اشخاص می‌رفت و در مجالس شهرهای کوچک حضور می‌یافت. هر کسی هم از دور و نزدیک می‌خواست ایشان را ببیند، هیچ مشکلی نداشت. یک تواضع و سعه‌ی صدری داشتند که همه‌کس می‌توانست مسائل خودش را با ایشان مطرح بکند. از این جهت من نظیر و شبیهی برای مرحوم آیت‌الله خوشوقت سراغ ندارم.

در گوشه و کنار تهران، مجالسی بود که از ایشان دعوت می‌شد و ایشان بدون هیچ‌گونه تکلفی این مجالس را قبول می‌کردند و می‌رفتند. بسیاری از علما که جزو چهره‌های نورانی بودند، مرکزی داشتند که همه می‌رفتند آن‌جا و اغلب خیلی اهل رفت‌و‌آمد نبودند و یک کانونی داشتند که همه می‌آمدند آن‌جا و استفاده می‌کردند. حضرت آقای خوشوقت اما گاهی برای اداره‌ی جلساتی به ورامین می‌رفتند، گاهی به محلات تشریف می‌بردند. یک عالِم برجسته از تهران مثلاً برود به ورامین تا عده‌ای جوان از ایشان استفاده کنند.

ایشان اسوه بود و کارهایی که می‌کردند، همچون کار پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود که «طَبیب‌ٌ دَوّارٌ بِطِبّه»۱ این جمله را حضرت امیر علیه‌السلام درباره‌ی پیامبر خدا ‌گفتند که ایشان طبیبی بود که در مطبّش نمی‌نشست، بلکه بیماران را در منازل‌ خود آنها معاینه می‌کرد و دنبال بیمارها می‌گشت.

یکی دیگر از ابعاد وجودی ایشان این بود که مشاور امینی بود برای جوانان و غیر جوانان. هر کسی در هر بُعدی تحیّری داشت، بر سر دوراهی بود و تکلیف خودش را نمی‌دانست، به آیت‌الله خوشوقت مراجعه می‌کرد و با مشورت با ایشان مشکل حل می‌شد.

از دیگر ویژگی‌های برجسته‌ی ایشان، دوام حضور ایشان بود. با این‌که خیلی هم اهل رفت‌و‌آمد بودند و دورش همیشه شلوغ بود و مراجعه‌کننده‌ی زیادی داشتند، اما مصداق آیه‌ی کریمه‌ی «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»۲ بود. هیچ نوع مراوده و رفت‌و‌آمد و صحبتی مانع حضور و اتصال ایشان به مبدأ غیب نبود. همیشه حالت حضور داشتند. برنامه‌های ذکری خودشان را همیشه داشتند. برنامه‌هایی که اهل سیر و سلوک دارند، اذکار محاسبه‌شده‌ای را که به طور مستمر جزو برنامه‌هایشان است، ایشان هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد. برنامه‌ی ختم صلوات یکی از برنامه‌های ایشان بود که هم سفره‌ی رحمت الهی بود و هم بهانه‌ای بود که اشخاص آن‌جا جمع بشوند و ایشان برای آنها نورافشانی و روشنگری و رفع ابهام کنند.


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif ماجرای تکریم آیت‌الله خوشوقت توسط رهبر انقلاب
سابقه‌ی آشنایی رهبر انقلاب با حضرت آیت‌الله خوشوقت و علاقه‌ی رهبری به ایشان، به مدرسه‌ی حجتیه‌ی قم بازمی‌گردد. بعد از انقلاب هم مشورت‌هایی با ایشان داشتند. تکریم عجیبی حضرت آقا از ایشان داشتند. یک بار یادم هست که آیت‌الله خوشوقت برای حضور در یکی از مجالس، خدمت حضرت آقا رفته بودند و از در حیاط وارد شده بودند و کفش‌ها را هم همان‌جا گذاشته بودند. بعد از پایان مجلس، همه حرکت کردند برای صرف شام. حضرت آقا و آیت‌الله خوشوقت کنار یکدیگر بودند. حضرت آقا وقتی متوجه شدند که کفش‌های ایشان در آن‌جا نیست، کفش‌های خودشان را برداشتند و مقابل پاهای آیت‌الله خوشوقت جفت کردند. آیت‌الله خوشوقت هرچه اصرار کردند، آقا قبول نکردند. آیت‌الله خوشوقت هم کفش‌های آقا را پوشیدند و بعد، اطرافیان برای حضرت آقا کفش آوردند. حضرت آقا علاقه‌ی فوق‌العاده‌ای به ایشان داشتند. فراتر از علاقه، بلکه اعتقاد بود.

رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خوشوقت را جزو کسانی معرفی می‌کردند که جلوی طوفان‌ها را می‌گیرند و نمی‌گذارند دل‌ها را باد ببرد. ایشان فرمودند که طوفان‌ها زیاد است و مقاومت‌کردن در برابر این طوفان‌ها مشکل است. به یک جایی وصل بشوید که این بادها شما را با خودش نبرد. سؤال کردیم مثلاً به چه کسی؟ فرمودند به آیت‌الله خوشوقت.

آیت‌الله خوشوقت همچون دریا بود. ان‌شاءالله خداوند ما را با ایشان که از دستمان رفته است، محشور کند. خداوند ایشان را در بهار رحمتش مُستغرق، و با اولیاء‌الله محشور کند.

پی‌نوشت‌ها:
۱. نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۰۸
۲. قرآن کریم، سوره‌ی مبارکه نور، آیه‌ی ۳۷

ویژه نامه رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

ویژه نامه رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها




با صلوات وارد شوید

منبع : سایت شهیدآوینی