شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

بیانات رهبری انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

بیانات رهبری انقلاب در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

خیلی خوش‌آمدید برادران عزیز و خواهران عزیز؛ و من بخصوص به مسئولین محترمی که در جلسه حضور دارند، جناب آقای مخبر(۲) معاون اوّل محترم و وزرا و معاونین رئیس‌جمهور محترم تأکید میکنم که نکاتی را که در بیانات این دوستان بود -برادران محترمی که صحبت کردند و خواهر محترمی که صحبت کردند- مورد توجّه قرار بدهند.
یکی از مهم‌ترین فواید این جلسه همین است که شما مسئولین محترم بدون واسطه از زبان فعّالان اقتصادی مشکلاتشان را، موانع راهشان را بشنوید و من آن طور که حالا به طور اجمالی از مجموع حرفها به دست می‌آورم، در واقع دو کار اصلی بر عهده‌ی مسئولین است که خواهش میکنم جناب آقای مخبر و دوستان به این توجّه کنند: یکی مسئله‌ی ایجاد یک نقشه‌ی راهبردی برای مجموع صنعت کشور و بخصوص بعضی از صنایع است، یکی هم مدیریّت متمرکز و هدایت. البتّه نظر من را همه میدانند؛ من با دخالت دولت و دستگاه‌های دولتی در فعّالیّتهای اقتصادی موافق نیستم امّا با هدایتشان، نظارتشان، کمکشان چرا؛ این باید حتماً انجام بگیرد. بنابراین نقشه‌ی راهبردی و مدیریّت جامع یکی از کارهای لازم است. دوستانی هم که از دفتر ما اینجا هستند، نکاتی را که دوستان خطاب به من گفتند و از ما و از دفتر ما خواستند، آنها را یادداشت کنند و به من بدهند که ان‌شاءالله دنبال کنیم.
خب، ما در آبان سال ۹۸، یک جلسه‌ی مشابه این جلسه در همین ‌جا داشتیم. اخیراً در همین هفته‌های اخیر بعضی از آن دوستانی که در آن جلسه صحبت کرده بودند و حضور داشتند و شرح فعّالیّتهایشان را داده بودند، به من نامه نوشتند و هم توفیقاتی را که در این دو سال به ‌دست آوردند به ما منعکس کردند، هم ناکامی‌هایشان را. در این دو سالی که از آن جلسه تا حالا گذشته، بحمدالله آن مجموعه‌های آن جلسه توفیقات خوبی داشته‌اند، پیشرفتهای خوبی داشته‌اند، ناکامی‌هایی هم داشته‌اند؛ این ناکامی‌ها بعضی مربوط میشود به همراهی نکردن دستگاه‌های اجرائی، [یعنی] کمکی دستگاه‌های دولتی که باید میکردند، نکردند؛ لذا آن فعّال اقتصادی نتوانسته کاری را که در نظر داشته و میتوانسته انجام بدهد انجام بدهد؛ بعضی هم به عوامل دیگری مربوط است از قبیل قاچاق و مانند اینها؛ البتّه مسئله‌ی تحریم هم در جای خودش تأثیرات قابل توجّهی در عایق ‌شدن در برابر موفّقیّتها داشته.

خب، من عرایضم را این ‌جور شروع میکنم که اقتصاد کشور ما در سال ۹۰ دچار یک جنگ بسیار مهم و بزرگی بود؛ یعنی ما جنگ اقتصادی داشتیم. کسی که نقطه‌ی مقابل ما قرار داشت، عمدتاً دولت آمریکا بود و بعضی از همراهانش در اروپا و در نقاط دیگر؛ رسماً اینها با جمهوری اسلامی جنگ شروع کردند، اعلان جنگ هم کردند که البتّه از سال ۹۷ این معارضه و مبارزه از طرف دشمن شدیدتر شد. هدف آنها از این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران بود؛ قصدشان این بود. البتّه حالا فروپاشی اقتصاد یک مقدّمه بود برای اینکه با نابود کردن اقتصاد ایران، مردم را در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار بدهند و مقاصد سیاسی خباثت‌آمیز خودشان را از این طریق عملی کنند؛ هدف دشمن این بود. محاسبه‌شان غلط بود؛ البتّه به من این ‌جور گفتند -من خودم تحقیق نکردم- که آمریکایی‌ها برای این فروپاشی، زمان هم معیّن کرده بودند؛ شش ماه؛ فکر میکردند در ظرف شش ماه خواهند توانست اقتصاد ایران را از بین ببرند -من البتّه این را دنبال نکردم و نمیدانم، [امّا] این‌ جور گفتند- دشمن نتوانست. بجای شش ماه، ده سال گذشته، و در این ده سال هم روزبه‌روز شدّت این جنگ بیشتر شده امّا سنگر تولید و اقتصاد کشور بحمدالله پابرجا است، زنده است. آن لشکری که در مقابل دشمن ایستاد، شماها بودید؛ افسران این دفاع مقدّس، کارآفرینان و مدیران شایسته‌ی اقتصادی بودند؛ رزمندگانش هم کارگران بودند؛ کارگران، رزمندگان بااخلاص و باصفای این میدان بودند. همه‌ی شماها و همه‌ی فعّالان اقتصادی در این افتخار -افتخار حفظ اقتصاد کشور- شریکند؛ البتّه آسیب‌هایی وارد شده که حالا من بعداً یک اشاره‌ی مختصری به آنها خواهم کرد.

به نظر من اگر در این سالها مسئولان دولتی همراهی بیشتری میکردند، رعایت بیشتری میکردند، ما افتخارات بیشتری به دست می‌آوردیم، وضعمان از این چیزی که امروز هست، قطعاً بهتر بود و تعدادی از این آسیب‌هایی که در این سالهای متمادی پیش آمد، با کمک مسئولین حکومتی و دولتی پیش نمی‌آمد.

من اینجا تأکید کنم که خوب است که این موفّقیّتهایی را که شما اینجا ذکر کردید، مردم بشنوند؛ یکی از کارهای دشمن تلاش روانی و جنگ روانی است. در کنار این جنگ اقتصادی، جنگ واقعی و حقیقی، دشمن یک جنگ روانی هم میکند، در همه‌ی زمینه‌های گوناگون از جمله زمینه‌های اقتصادی؛ خوب است مردم بدانند این موفّقیّتهای شما را؛ رسانه‌ی ملّی از زبان خود تولیدکنندگان [پخش کند]؛ حالا از زبان مسئولین دولتی چیزهایی پخش میشود لکن بهتر این است که از زبان خود تولیدکنندگان، خود فعّالان اقتصادی چیزهایی گفته بشود، حقایقی بیان بشود و مردم از آنها مطّلع بشوند.

امّا گفتم آسیب‌ها. آمارهای اقتصادی دهه‌ی ۹۰ -آمارهای اقتصاد کلان کشور- حقّاً و انصافاً خرسندکننده نیست: آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورّم، آمار مربوط به رشد نقدینگی؛ اینها خرسند‌کننده نیست. آمار مربوط به تأمین ماشین‌آلات به هیچ ‌وجه مطلوب نیست، یا مسکن و امثال اینها. اینها حقایقی است که اگر مسئولین میتوانستند وضعیّت را در جهت این آمارها به شکل بهتری هدایت کنند، یقیناً وضع اقتصاد کشور امروز خیلی بهتر بود. خب، آثار این حقایق در زندگی مردم هم نمود پیدا کرده. اینکه درباره‌ی معیشت مردم اظهار نگرانی میکنیم، مربوط به همین چیزها است. عامل این مشکلات هم صرفاً تحریم نیست؛ البتّه تحریم بلاشک مؤثّر بوده امّا صرفاً تحریم نیست؛ بخش مهمّی ناشی از برخی تصمیم‌گیری‌های غلط یا کم‌کاری‌ها و امثال اینها است؛ میتوانست این‌ جور نباشد.

به گفته‌ی همه‌ی صاحب‌نظران -چه صاحب‌نظران داخل کشور و چه صاحب‌نظران اقتصادی خارجی- کشور ما از ظرفیّت بزرگ اقتصادی برخوردار است؛ یعنی ما از لحاظ اقتصادی میتوانیم وضعی را که امروز داریم چندین برابر بهتر داشته باشیم. این امکانات وجود دارد، ما سرمایه‌‌ها و ذخیره‌های فراوانی داریم، ظرفیّتهای فراوانی هست که بایستی مدیران کارآمد و پُرکار و دلسوز از این ظرفیّتها استفاده کنند. نمونه‌های موفّق هم در اقتصاد هستند؛ همین شماها، این کسانی که آمدند صحبت کردند، دوستانی که صحبت کردند، اینها نمونه‌های موفّقند دیگر؛ اینها از همین ظرفیّتهای موجود کشور استفاده کردند؛پس نمونه‌های موفّق بحمدالله داریم.

و بنگاه‌هایی که منتظر رفع تحریم نماندند. یکی از نکاتی که در این صحبتها شما میتوانستید استفاده کنید -اگر چه [خودشان] تصریح نکردند امّا واقعیّت این است- [این است که] اینها هیچ کدام برای پیشرفت منتظر نماندند که تحریمها برداشته بشود یا مذاکرات فلان ‌جا به یک نتیجه‌ای برسد؛ نه، کار خودشان را کردند، تلاش خودشان را کردند و به این نتایج خوب هم رسیدند. این همان حرفی است که من همیشه تکرار میکنم که اقتصاد کشور و فعّالیّتهای اقتصادی کشور را شرطی نکنید؛ متوقّف به فلان قضیّه‌ای که در اختیار ما نیست نکنید؛ همّت خودمان را، نیاز خودمان را به کار ببندیم. و بحمدالله از این جهت ما ظرفیّتهای بسیار خوبی داریم.

خب، توصیه‌هایی که در این زمینه بنده عرض کردم به مسئولین و مانند اینها، توصیه‌های زیادی است که حالا نمیخواهیم آن توصیه‌ها را تکرار کنیم. بنده از نظر مشاوره‌ایِ متخصّصان و کارشناسان همیشه حدّاکثر استفاده را میکنم؛ یعنی برای کارشناس و متخصّص در زمینه‌های گوناگون -از جمله حالا زمینه‌ی مسائل اقتصادی- ارزش قائلم؛ گوش میکنم به حرفشان و آنچه از نظر کارشناسان استفاده میشود، آن را به مردم، به آحاد جامعه، به مسئولین کشور منعکس میکنم.

حالا مثلاً فرض کنید در باب بهبود فضای کسب و کار، حذف مقرّرات غیر ضرور و مزاحم، آسان‌سازی دریافت مجوّز -مجوّزهای اشتغال- ایجاد پنجره‌ی واحد برای اخذ مجوّز -که حالا یک مقداری، تا یک حدودی اینها انجام گرفته لکن آن ‌جور که باید و شاید انجام نشده- یا ثبات قوانین، قابل پیش‌بینی کردن اقتصاد -جوری بشود که فعّال اقتصادی بتواند محاسبه کند، بتواند پیش‌بینی کند- امنیّت سرمایه‌گذاری، تأکید بر سیاستهای تشویقی برای فعّالیّتهای مولّد، تأکید مکرّر بر دانش‌بنیان کردن زنجیره‌ی تولید در کشور، مبارزه با فساد، حمایت از صنایع داخلی، جلوگیری قاطع از قاچاق که این یکی از آن کارهای لازم است که من به مسئولین تأکید میکنم، جدّی بگیرید این قضیّه را؛ جدّی بگیرید؛ مبارزه‌ی با قاچاق باید کاملاً قاطع و بی‌رحمانه باشد. ملاحظه کنید که حالا این جنس فلان است، بیاوریم استفاده کنیم؛ نه، من گفتم جنس لوکس وارد‌شده را که [به صورت] قاچاق وارد کرده، بیندازید زیر دستگاه خُردکننده، خُردش کنید! وَالّا اگر چنانچه آن را به صورت دیگری وارد بازار کردید، همان میشود؛ صنعت داخلی لطمه میخورد؛ و از این قبیل. ایجاد بازارهای بین‌المللی جدید برای تولیدات خودمان، و بحث کسر بودجه، انضباط مالی دولت؛ این حرفهایی که همیشه تکرار کرده‌ایم. خب برخی از این توصیه‌ها مورد عمل قرار گرفته و نتایجی هم داشته، بعضی هم نه، مورد توجّه قرار نگرفته. بحث [کاهش] مقرّرات و مانند اینها واقعاً مورد توجّه قرار نگرفته؛ [مثلاً] یک آماری به من دادند که از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰، فقط در بخش گمرک ۱۵۰۰ بخشنامه صادر شده! خب به کدامش عمل کنند؟ کدام را بخوانند؟ بایستی جدّاً با این چیزها مقابله کرد، مواجهه کرد.

خب حالا حرف ما درباره‌ی تولید؛ ما در این چند سال اخیر روی تولید خیلی تکیه کرده‌ایم و معتقدم تولید خیلی تأثیر دارد که حالا شماها خوب میدانید، من هم اجمالاً خواهم گفت. آنچه من حالا در مرتبه‌ی اوّل میگویم این است که تولید یک جهاد است: اَشهَدُ اَنَّک جَاهَدتَ‌ فِی‌ اللهِ‌ حَقَّ‌ جِهادِه؛(۳) این را به ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم ‌السّلام) خطاب میکنیم و همیشه میگوییم؛ جهاد! امروز تولید جهاد است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه در معنای جهاد مکرّر گفته‌ایم که جهاد عبارت است از آن تلاشی که ناظر به حمله‌ی دشمن و تحرّک دشمن باشد؛ در مقابل دشمن باشد. هر تلاشی جهاد نیست؛ تلاشی که متوجّه به حمله‌ی دشمن است، این جهاد است.

خب، امروز دشمنیِ دشمنان در مورد اقتصاد کشور از این واضح‌تر؟ دشمن از دو طرف وارد شد که تولید کشور را به زانو در بیاورد: یکی از جهت نفت و گاز بود که خب مهم‌ترین منبع ارزی کشور محسوب میشد؛ یکی هم از ناحیه‌ی مبادلات بود؛ یعنی چیزی عاید کشور از ناحیه‌ی نفت و گاز که منشأ مهم و منبع مهمّ ارزی است، نشود؛ مبادلات با دنیا هم محدود بشود، مشکل درست بشود، دچار تحریم بشود. یعنی در واقع تولید به زمین بخورد، به زانو دربیاید، بکلّی از بین برود؛ معنایش این است دیگر. وقتی شما ارز نداشتید، مشتری خارجی هم نداشتید، دیگر تولید معنا ندارد؛ هدفشان این بود. خب در مقابل این هدف، در مقابل این دشمنی صریح، هر کسی که اقدام بکند، جهاد کرده؛ شما تولیدگرها در این زمینه دارید عمل میکنید؛ این جهاد است. بنابراین به این نکته توجّه کنید که یک کار این جوری است. اگر نیّت شماها خدمت به کشور، خدمت به مردم برای خاطر خدا باشد، این بزرگ‌ترین عبادتها است که دارید انجام میدهید.

البتّه دشمن خوشبختانه نتوانست سنگر تولید را به شکست بکشاند و فتح بکند؛ نتوانست؛ بله، به معیشت مردم مشکل وارد شد، ضربه‌هایی وارد شد، امّا نتوانست در این چند سال [سنگر تولید را به شکست بکشاند] که نمونه‌اش را شماها دارید عملاً نشان میدهید. خب خوشبختانه امروز خود آن دشمن اعتراف میکند که سیاست فشار حدّاکثری به شکست خفّت‌بار آمریکا منتهی شد؛ اینها تعبیرات وزارت خارجه‌ی آمریکا است که سخنگویشان همین چند روز قبل از این اعلام کرد؛ گفت سیاست فشار حدّاکثری علیه ایران به شکست خفّت‌بار آمریکا منتهی شد؛ این تعبیر او است. الحمدلله؛ این به خاطر تلاشی بود که در کشور بحمدالله انجام شد. این شکست را در واقع شما کارآفرینان و کارگران بر دشمن تحمیل کردید.

یک نکته این است که من سال گذشته اعلام کردم «جهش تولید».(۴) جهش تولید اهمّیّت دارد چون اگر واقعاً تولید را بتوانید جهش بدهید، همه‌ی شاخصهای اقتصادی مهمّ کشور تغییر پیدا میکند، تحوّل پیدا میکند؛ تولید این جوری است؛ یعنی اشتغال پایدار به وجود می‌آید، بیکاری کاهش پیدا میکند، صادرات رونق پیدا میکند، درآمد ارزی برای کشور فراهم میشود، نرخ تورّم کاهش پیدا میکند؛ علاوه‌ی بر اینها استقلال اقتصادی در کشور به وجود می‌آید و این موجب عزّت ملّی است -کشورها با استقلال اقتصادی، با توانایی‌های اقتصاد داخلی‌شان افتخار میکنند و سربلند میشوند- عزّت و امنیّت ملّی را تأمین میکند، اعتماد به نفْس ملّی را بالا میبرد و اقتصاد کشور را در مقابل تکانه‌هایی که از بیرون تحمیل میشود یا در داخل به وجود می‌آید حراست میکند و حفظ میکند، که البتّه در سیاست اقتصاد مقاومتی که اعلان شد،(۵) همه‌ی اینها در نظر گرفته شده و گفته شده.

یک نکته در این باب، مسئله‌ی کیفیّت است. ما که به تولید تکیه میکنیم، مسئله‌ی ما فقط انبوه‌سازی نیست؛ کیفیّت مسئله‌ی اساسی است. کیفیّت تولید باید حتماً به ‌عنوان یک اصل مورد توجّه باشد؛ این غیر قابل اغماض است. اگر شما ملاحظه میکنید که از تولیدات داخلی حمایت میشود -حالا چه حمایت عملی [مثل] این حمایتهای تعرفه‌ای و تسهیلات بانکی و امثال اینها، و چه حمایتهای تبلیغاتی، [مانند] تأکیدی که بنده کردم و بعضی مسئولین کردند روی مسئله‌ی حمایت از تولید داخلی که اثر هم دارد و داشته- این باید به ارتقای کیفیّت و همچنین ارتقای فنّاوری منتهی بشود. مسئله‌ی فنّاوری هم بسیار مهم است، لکن حالا فعلاً من تکیه‌ام روی مسئله‌ی کیفیّت است که باید به ارتقای کیفیّت محصولات منجر بشود.

ما در برخی از محصولات داخلی متأسّفانه شاهد این هستیم که به کیفیّت توجّه نمیشود؛ این خیلی بد است. این همه‌ حمایت در این طول این سالها از صنعت خودرو در کشور شده، [امّا] کیفیّت خودرو خوب نیست، مردم ناراضی‌اند، درست هم میگویند، حق با مردم است؛ یعنی اعتراض مردم به‌جا است. ‌این صنعت نتوانسته رضایت مشتری را جلب کند؛ باید شما بتوانید رضایت مشتری را جلب کنید. لذا مسئله‌ی کیفیّت در درجه‌ی اوّل است. حالا اگر از این فضای حمایتی، هم برای ارتقای کیفیّت استفاده نشود و هم سوءاستفاده بشود برای بالا بردن قیمت، این هم یک مشکل دیگر است؛ قیمت را بالا ببرند، کیفیّت بالا نرود و ارتقا پیدا نکند امّا این حمایت دولتی و تبلیغاتی و بانکی و غیره و جلوگیری از مثلاً رقابتهای خارجی موجب بشود که قیمت بالا برود؛ این خیلی چیز بدی است. حالا من گلایه میکنم از دوستانی که مسئولان کالاهای خانگی و لوازم خانگی هستند؛ ما از اینها حمایت کردیم و اسم آوردیم؛ شنیدم بعضی از اقلام دو برابر ارتقای قیمت پیدا کرده؛ چرا؟ این‌ جور نبایستی با حمایتها برخورد بشود. خب اگر این‌ جور ما کیفیّت را بالا نبریم، چطور انتظار داریم که بازارهای خارجی را فتح کنیم؟ کیفیّت خیلی مؤثّر است؛ این یک نکته.

یک نکته‌ی دیگر در باب تولید این است که کشور به تولید اشتغال‌آفرین توجّه ویژه‌ای بکند؛ بعضی از تولیدات کشور، تولیدات اساسی و مهمّی است و نیاز حیاتی کشور است؛ مثلاً فرض کنید صنعت نفت، صنعت فولاد و امثال اینها، لکن اینها از لحاظ اشتغال‌آفرینی آن چنان که برخی از صنایع دیگر اشتغال‌آفرینی دارند، اینها ندارند. البتّه توجّه به این صنایع اصلی لازم است، ضروری است، واجب است لکن غفلت از صنایع اشتغال‌آفرین یک مشکل بزرگی است، نبایستی این معنا پیش بیاید.‌ دستگاه‌های دولتی، دستگاه‌های بانکی [باید] کاری بکنند که تولید به معنای واقعی کلمه در جهت ایجاد اشتغال باشد؛ چون مسئله‌ی اشتغال یک مسئله‌ی حیاتی است برای کشور. و همین صنایع مهم هم در حول‌ و ‌حوش خودشان میتوانند یک زنجیره‌ای از صنایع اشتغال‌آفرین، صنایع پایین‌دستی که غالباً هم اشتغال‌آفرین است به‌ وجود بیاورند. مثلاً حالا در ذیل صنعت نفت، این صنایع پایین‌دستی انبوهی که وجود دارد که یک نمونه‌اش همین پتروپالایشگاه‌ها است که قانونش هم در مجلس در سال ۹۸ تصویب شد و به دولت وقت هم ابلاغ شد؛ منتها متأسّفانه دنبال‌گیری نشده، باید دنبال‌گیری بشود. اینها، هم سرمایه‌های متوسّط مردم را وارد میدان اشتغال میکند، هم اشتغال‌آفرین است؛ از این نمونه‌ها در صنایعی از قبیل صنایع فولاد و غیره هم وجود دارد. حمایتهای بانکی، تسهیلات باید به این سَمت حرکت بکند که به صنایع اشتغال‌آفرین بیشتر توجّه بشود.

یک نکته‌ی دیگر این است که ما در این چند سال به صنایع دانش‌بنیان تکیه کردیم؛ بارها و بارها تکرار شده، گفته شده، حمایت شده؛ خب خوب هم بوده، یعنی چند هزار صنعت دانش‌بنیان و بنگاه دانش‌بنیان به وجود آمده، و تلاشهای خوبی در این زمینه انجام گرفته، واحدهای کوچک و متوسّط ایجاد شده؛ آنچه مورد غفلت قرار گرفته این است که ما صنایع بزرگ خودمان را دانش‌بنیان کنیم. صنعت نفت [باید] دانش‌بنیان بشود. ما در زمینه‌ی صنعت نفت دچار عقب‌ماندگی فنّاوری هستیم. برخی از کشورهای منطقه از لحاظ نوع استخراج نفت و فنّاوری‌ای که در این جور جاها به کار میرود از ما خیلی جلوترند؛ ما در این زمینه عقب‌ماندگی داریم.

خب این عقب‌ماندگی را چه کسی باید جبران کند؟ از چه کسی کمک بگیریم؟ حتماً باید یک شرکت خارجی بیاید برای ما فنّاوری بیاورد؟ نه، من [به این] عقیده ندارم. خب می‌بینید شرکتهای خارجی چه جوری عمل میکنند؛ نمی‌آیند یا می‌آیند [ولی] امانت‌دارانه عمل نمیکنند، یا می‌آیند [امّا] به یک بهانه‌ای وسط کار رها میکنند، یا می‌آیند [ولی] سوءاستفاده میکنند. من البتّه با آمدن شرکت خارجی به طور کلّی مخالف نیستم لکن بایستی انتخاب کنیم. عقیده‌ی من این است که مجموعه‌های کارآمد داخلی میتوانند این کار را برای ما انجام بدهند؛ عقیده‌ی من این است. به نظر من اگر حالا مثلاً [مسئولین] صنعت نفت از جوانها درخواست کنند و نظرات آنها را بگیرند و کمکهایی را که لازم دارند، منعکس کنند به جوانهای دانش‌آموخته و دانشمند و خوش‌استعداد و علاقه‌مند ما، قطعاً [اینها] میتوانند مشکلات زیادی را برطرف کنند. نمونه‌های معدودی از آن را ما از نزدیک مشاهده کرده‌ایم؛ مثلاً یک جمع جوان آمدند پیش من گفتند ما فلان کارها را در زمینه‌ی نفت میتوانیم انجام بدهیم؛ ما اینها را متّصل کردیم به وزارت نفت -مال یکی دو سال قبل است؛ قبل از کرونا- و کارهای مهمّی را انجام دادند و مسئولین آن روز وزارت نفت تشکّر کردند، گفتند اینها کارهای بزرگی را برای ما توانستند انجام بدهند. نباید گمان کنیم که ارتقاء فنّاوری در صنایع گوناگون ما، از قبیل مثلاً فرض کنید همین صنعت نفت و غیره، فقط به وسیله‌ی کمپانی‌های خارجی باید انجام بگیرد؛ نه، از جوانهای دانشمند کار بخواهید، آنها را به حمایت خودتان دلگرم کنید، خواهید دید که از آنها کار برمی‌آید، برای شما بهترین فراورده‌ها را فراهم میکنند؛ به نظر من این جور است.

هر جایی که به جوانهای ما اعتماد شد و از آنها کار خواسته شد، واقعاً درخشیدند؛ به معنای واقعی کلمه درخشیدند؛ در همه‌ی بخشها، از واکسن کرونا بگیرید تا موشک نقطه‌زن. در مورد واکسن کرونا بهترینش را فراهم کردند، در مورد موشک نقطه‌زن هم دقیق‌ترینش را تولید کردند، در مورد صنعت نانو جزو ردیفهای اوّل قرار گرفتند، در زمینه‌ی سلّول‌های بنیادی، آن روزی که در دنیا کشورهایی که این کار را داشتند نادر بودند، خودشان را توانستند در ردیفهای جلو قرار بدهند در این دانش مهم و فنّاوری بسیار مهمّ زیستی؛ در زیست‌فنّاوری به طور کلّی کارهای برجسته‌ای را انجام دادند. جوانهای ما میتوانند کار انجام بدهند. به نظر من میتوانند. این استعدادها را قدر بدانیم و از آنها کار بخواهیم؛ چرا نتوانند در زمینه‌ی استخراج نفت کارهای مهم را انجام بدهند؟ چرا؟ میتوانند، قطعاً میتوانند؛ [اگر] از آنها کار خواسته بشود، به آنها کمک بشود، حمایت بشوند، میتوانند کار انجام بدهند.

یک نکته‌ی دیگر که البتّه این را هم قبلاً ما مکرّر گفته‌ایم امّا حالا که مسئولین محترم دولتی اینجا هستند باز هم تأکید میکنم که اعتبارات بانکی را به سمت تولید هدایت کنید؛ این را از بانک‌ها بخواهید؛ بانک‌ها را موظّف کنید؛ بانک مرکزی میتواند در این زمینه به طور جدّی فعّال بشود. فاصله‌ی بین رشد نقدینگی در کشور و رشد تولید ناخالص ملّی ما یک فاصله‌ی نجومی است؛ چرا؟ چرا باید اعتبارات جوری مصرف بشود که به این انبوه نقدینگی بینجامد و در رشد تولید کشور تأثیری نداشته باشد؟ این وضع باید تغییر پیدا کند؛ این دیگر کار مسئولین محترم دولتی است؛ این از جناب آقای مخبر که خب الحمدلله ایشان فرد توانایی هستند و دیگر مسئولین اقتصادی کشور انتظار هست که این کار را دنبال کنند؛ یعنی تعامل با بانک‌ها را متوقّف کنید به همین موضوع که اعتباراتی که داده میشود به سمت تولید برود؛ نظارت بانک مرکزی بر این کار قطعاً تأثیر خواهد داشت؛ این مسئله‌ی کلیدی مهمّی است. این هم یک مطلب.

یک مطلب دیگر هم درباره‌ی مسائل مربوط به کشاورزی است. خب اینجا کشت گلخانه‌ای را گفتند، تصویرهایی هم که نشان دادند، تصویرهای جالب توجّهی بود؛ مطالبی که گفته شد مطالب خوبی بود. البتّه این کشتهای گلخانه‌ای و مانند اینها مهم هم هست، لکن با کشت گلخانه‌ای کشور را نمیشود اداره کرد. ما خاک داریم، زمین داریم، آب داریم؛ بایستی نوع مصرف بهینه را پیدا کرد. از نابود شدن خاک باید جلوگیری کرد؛ از هدر رفتن آب باید جلوگیری کرد؛ آب هدر میرود. من می‌شناسم افرادی را که در همین زمینه‌ی استفاده‌ی از آب و خاک طرحهایی دارند که حدّاقلّش این است که قابل آزمودن است؛ باید به اینها گوش کرد؛ باید از اینها همکاری خواست تا ما بتوانیم کشاورزی کشور را رونق بدهیم؛ دانش‌بنیان کنیم کشاورزی را.

ما فارغ‌التّحصیل کشاورزی کم نداریم در کشور. من یک وقتی به یکی از شهرستان‌ها که مسافرت کرده بودم، آنجا به من گفتند که در این شهر هیچ دانش‌آموخته‌ی کشاورزی بیکار نیست؛ و زیاد هم بودند؛ گفتند ما تعداد زیادی دانش‌آموخته‌ی کشاورزی داریم که هیچ کدام بیکار نیستند؛ همه‌ی اینها در مزارع و در کشتزارهای گوناگون و کارهای کشاورزی به کار گرفته شده‌اند و کشاورز از نظراتشان استفاده میکند؛ یعنی فایده‌اش را میبیند، مشاهده میکند و فایده‌ برایش نقد است. کشاورزی را فنّاورانه کنیم و صرفه‌جویی در آب را به معنای جدّی کلمه دنبال کنیم. این هم این مسئله.

آن مطلبی هم که اوّل گفتم راجع به نقشه‌ی راهبردی، نقشه‌ی کلان راهبردی صنعت، خیلی چیز مهمّی است؛ این را دنبال کنید. ما نیاز داریم به این که سندی تهیّه بشود؛ در این زمینه باید سند نقشه‌ی راهبردی صنعتی کشور را تهیّه کنید و این را تصویب کنید. یکی از دوستان اشاره کردند که با رفت و آمد دولتها و تغییر دولتها، [برنامه] نباید تغییر پیدا کند. اینها اگر چنانچه به صورت یک سندِ مصوّبِ قانونیِ مستمرّی در دسترس باشد، از آن در طول سالهای متمادی استفاده میشود. خب حرفهای دیگری هم هست، [امّا] دیگر جلسه یک قدری طول کشیده، زمان هم تمام شده.

امیدوارم ان‌شاءالله خدای متعال به همه‌ی شماها توفیق بدهد، کمک کند. من از همه‌ی دوستانی که در زمینه‌ی تولید و فعّالیّتهای تولیدی اقتصادی تلاش میکنند، صمیمانه تشکّر میکنم و از برادرانی که در دولت مسئول هستند، مسئول بخشهای مختلف هستند یا در مجلس، برادرانی که در مجلس در کمیسیون‌های ذی‌ربط فعّال هستند درخواست میکنم به این مسئله‌ی مهم، [یعنی] مسئله‌ی تولید در کشور توجّه ویژه بکنند، عنایت خاص بکنند، مزاحمتها و موانع را برطرف کنند.

امسال ما گفتیم «پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها»؛(۶) حالا پشتیبانی یک مقوله است، به نظر من مانع‌زدایی از پشتیبانی هم بالاتر است؛ یعنی این موانعی را که وجود دارد در راه تولید، برطرف کنید؛ میتوانید برطرف کنید و خب بحمدالله مسئولین دولتی کار میکنند؛ من میبینم تلاشِ حقیقتاً مستوفایی انجام میدهند؛ این تلاش را ادامه بدهید، با واقعیّات جامعه آن تلاش را منطبق کنید، این موانع را برطرف کنید. ان‌شاءالله بعد از گذشت مدّت نه چندان طولانی آثارش در زندگی مردم محسوس خواهد بود.
از خداوند متعال برای همه‌ی شما توفیق مسئلت میکنم و لطف و رحمت الهی را برای روح مطهّر امام بزرگوارمان و شهدای بزرگوارمان از خداوند متعال طلب میکنم و فیض الهی را برای کشور ایران، ملّت ایران و مسئولین کشور مسئلت میکنم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار چهارده نفر از فعّالان بخشهای مختلف تولید به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پرداختند.
۲) آقای محمّد مخبر
۳) مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، ج ۲، ص ۷۳۸
۴) بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱/۱)
۵) ابلاغ سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی (۱۳۹۲/۱۱/۲۹)
۶) بیانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱۲/۳۰)

خط حزب‌الله ۳۲۵ | خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۳۲۵ | خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار

شماره سیصد و بیست و پنجم هفته نامه‌ی خط حزب الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» منتشر شد.


* چرا امروز مقاومت یمن، مدافع تمامی ملتهای مستقل غرب آسیا و مستضعفان جهان است؟ «گزارش هفته» این شماره خط حزب‌الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» ضمن پاسخ به این سؤال، مروری بر هفت سال ایستادگی ملت یمن و مقاومت رزمندگان یمنی در برابر ائتلاف آمریکایی-سعودی داشته است.

* خط حزب‌الله در «یادداشت هفته» به مناسبت بیانات اخیر رهبر انقلاب در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها در دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام و تأکید ایشان بر موضوع «جهاد تبیین»، نقش تبیین و روشنگری در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی را بررسی کرده است.

* شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم اصغر پاشاپور تقدیم می‌شود.

گور دسته جمعی برای دفن شهدای مسجد گوهرشاد/ ماجرای زنده به گور کردن زخمی‌ها توسط عمال رضاخان

گور دسته جمعی برای دفن شهدای مسجد گوهرشاد/ ماجرای زنده به گور کردن زخمی‌ها توسط عمال رضاخان

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تاریخ ایران در دوره حاکمیت پهلوی جنایت‌های بسیاری را دیده است که یکی از این جنایت‌ها فاجعه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد است. روایت‌های شاهدان عینی حکایت از قساوت قلب عمال رضاخان در این واقعه دارد. ماجرایی که امروز بعد از گذشت چندین دهه هنوز بسیاری از ابعاد ضدانسانی آن ناپیدا مانده است.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی از حادثه مسجد گوهرشاد که روز ۲۱ تیر ۱۳۱۴ توسط دژخیمان پهلوی رخ داد به نقل از شاهدان عینی منتشر کرد.

شرح واقعه

روز شنبه (۲۱ تیر ۱۳۱۴) مسجد دیگر جای سوزن انداختن نیست. شعار‌های ضدسلطنت سر داده می‌شوند. مردم مسجد یکپارچه سرود مقاومت سر می‌دهند. دولتیان وحشت خویش را به مرکز خبر می‌دهند. مرکز تلگراف‌خانه‌ مشهد شاهد رفت و آمد شتاب‌زده‌ نمایندگان حکومت است. رضاخان دستور می‌دهد که «مسجدیان» را تار و مار کنند و همه را بگیرند و مجازاتشان کنند.

سران قشون، شهربانی و آگاهی نیرو‌های خویش را هماهنگ می‌کنند و قرار می‌شود بعد از نیمه‌های شب کشتار آغاز شود. قبل از ظهر قزاقان در شهر و نقاط حساس و استراتژیک حوالی مسجد گوهرشاد مستقر می‌شوند و مسلسل‌های سنگین را بر بام‌های مشرف به حیاط گوهرشاد مستقر می‌کنند و حضور خود را در آنجا اینگونه توجیه می‌کنند که برای حفاظت از بانک‌ها آمده‌اند.

«اسدی» نایب‌التولیه از نقشه‌ کشتار مطلع است و چون می‌داند که مجتهدین هم در مسجد هستند، درصدد برمی‌آید که آنها را از مسجد خارج کند؛ لذا به دروغ پیام می‌فرستد که تلگراف شما را اعلی‌حضرت همایونی پاسخ گفته‌اند که برای مذاکره تشریف بیاورید.

با این حیله مجتهدین را از کشیک‌خانه‌ مسجد به دارالتولیه می‌کشانند. شاید هم این حیله را خود سران و طراحان جنایت خلق کردند برای اینکه اگر مجتهدین و علمای طراز اول در این حمله و یورش کشته می‌شدند، خراسان یکپارچه آتش می‌شد و این آتش گسترش می‌یافت و دیگر به هیچ روی قابل جلوگیری نبود.

توپ‌های سنگین در خیابان رو به‌ روی مسجد گوهرشاد استقرار یافته و در ذهن مردم مشهد هجوم روسیه را در سال ۱۳۳۰ قمری به سرکردگی ژنرال «ردکو» دوباره زنده کرده است؛ اما این‌بار روس‌ها نیستند که می‌خواهند حمله کنند بلکه قزاقان رضاخان هستند.

پاسی از نیمه‌های شب ۱۲ ربیع‌الثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسل‌های قزاقان آسمان مقدس خراسان را به لرزه انداخت و قشون شرق به فرماندهی سرلشکر «ایرج مطبوعی» و... برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد و صدای شیپور آغاز جنگ از همه طرف بلند شد.

عده‌ای از مأموران مخفی رژیم قبلاً وارد مسجد شده بودند و قرار بود از داخل وارد عمل شوند و راه‌ها را برای ورود نیرو‌های رضاخان به داخل مسجد هموار سازند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست پای به درون خانه‌ خدا گذاشتند و همه‌ «مسجدیان» را از دم تیغ گذراندند و به هیچ‌کس رحم نکردند و به قول خودشان «کاری کردند که روس‌ها نکرده بودند.»

هنگامی که سپیده سر زد، دیگر نه صدای گلوله‌ای بود و نه صدای «یاعلی (ع)، یاعلی (ع)» و قزاقان فاتح در پناه مسلسل کور و نابینای خویش پای بر روی کشته‌شدگان بر زمین فتاده می‌گذاشتند و به دنبال زندگانی بودند که در پناهگاهی از دسترس گلوله به دور مانده‌اند. سپس کامیون‌ها را آوردند برای بردن جنازه‌ مدافعانی که جز اسلحه‌ ایمان و شهادت سلاح دیگری نداشتند. به گفته‌ یک شاهد عینی ۵۶ کامیون جنازه بردند و زخمی‌ها را هم همراه کشته‌شده‌ها در گودالی در محله‌ی خشتمال‌ها و باغ خونی مشهد دفن کردند.

یک شاهد عینی: کشته‌ها را درون خندق دفن کردند!

«حسینعلی ذوالفقاری گل‌مکانی» از جمله پاسبانانی است که خود شاهد جرایانات مسجد گوهرشاد بوده است. وی در خاطرات خود درباره آن روز می‌گوید: «شب پنج‌شنبه چند نفر نظامی و پلیس رفتند و چند تیر انداختند که ۲۸ نفر کشته شدند. از شهربانی برای «شاه‌حسین قلی‌زاده بیات» سرهنگ‌ دو رئیس شهربانی تلگراف کردند که پهلوی دستور داده است که مردم را هر طور که هست بیرون کنند و مسجد را خراب کنند. من مسجدی می‌سازم که از اولی بهتر باشد. به رئیس نظمیه اینجا گفت این‌ها را.»

این پاسبان ادامه می‌دهد: «برای روز پنج‌شنبه و جمعه ۲۰ نفر از ما را (هشت پلیس و دوازده نظامی، یک سرهنگ و یک سرپاسبان یکم و یک ستوان یکم و یک گروهبان یکم) مأمور کردند و به مسجد رفتیم و وقتی که رسیدیم، دیدیم همه نشسته‌اند و شیخ بهلول هم بالای منبر موعظه می‌کند.

ساعت ۱۲ شب وارد مسجد شدیم. بهلول داشت صحبت می‌کرد. سه _ چهار نفر هم مثل نواب احتشام و بحرالعلوم و حسن اردکانی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی پای منبر نشسته بودند. یک دفعه تیراندازی شروع شد و تمام مردم حرکت کردند.

ایرج مطبوعی به ما گفت فرار کنید. من به صحن نو آمدم و از صحن نو به دم بست پایین خیابان جلوی گاراژ سعادت رفتم. صدای تیر در مسجد بلند شد و تک تک بود و بعد پرزور شد و ما جلوی دارالسیاده رفتیم. درب را از داخل شکستند، آن وقت از آن درب شکسته من همراه با دو نفر افسر وظیفه به آن طرف رفتیم و دیدیم هزار نفر هزار نفر دارند فرار می‌کنند. تیر هم بی‌شمار شلیک می‌شدند، همه به این طرف و آن طرف می‌افتادند. تا ساعت پنج صبح مردم را پراکنده کردند. نواب، حسن اردکانی و بحرالعلوم را از منبر صاحب‌الزمان بیرون آوردند و کتف آن‌ها را بستند و بردند.»

وی درباره تعداد شهدای آن روز می‌گوید: «رضا کوه‌سرخی» پشت مسلسل بود. آن شب حدود دو سه هزار نفر را کشتند و بردند بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان بالا خیابان که الان درخت کاشته‌اند، خندق کندند. هر کسی که کشته می‌شد را در ماشین‌ها می‌ریختند و در آن خندق می‌انداختند و خاک روی آن‌ها می‌ریختند. روز جمعه کسی را به بارگاه راه نمی‌دادند. هر جای مسجد را که گلوله خورده بود درست می‌کردند. بعد از درست کردن اجازه دادند که رفت و آمد بشود.»

وقتی عمال رضاخان، زخمی‌ها را زنده زنده دفن کردند!

حاج «غلامعلی نخلعی» کفشدار مسجد گوهرشاد که فردای حادثه در مسجد حاضر شد و از نزدیک شاهد جنایت عمال رضاخان بود اظهار داشت: «نصف شب بود که صدای تیر و تفنگ بلند شد. صبح که آمدم دیدم دور تا دور فلکه قشون ایستاده است و کسی نمی‌تواند رفت و آمد کند. من آمدم که به داخل مسجد بروم اما سرباز‌ها جلوی مرا گرفتند. یک صاحب‌منصب به آن‌ها گفت: می‌خواهد برود تا کثافت‌کاری‌های شما را پاک کند بگذارید برود.

باز آمدم جلوی مسجد رسیدم، سرباز‌ها جلویم را گرفتند. افسری برگشت به آنها گفت این از مستخدمین مسجد است بگذارید برود کثافت‌کاری‌های شما را پاک کند. وقتی داخل مسجد رفتم، دیدم که همه‌ جا خون ریخته است. این طرف و آن طرف پر از خون بود. چادر زن‌ها، تکه‌پاره لباس‌ها و کفش و کلاه‌ها بود که در مسجد ریخته شده بود اما کسی نبود. جلوی کفش‌کن پر از خون بود.

مرده‌ها را داشتند می‌بردند. یک درب چوبی بود که از آنجا که روی جنازه روی آن ریخته بودند رویش و برده بودند پر از خون بود. کمپرسی آوردند و مرده‌ها را بردند در یک گودالی که کنده بودند ریختند. کسانی که هنوز جان داشتند، ولی آن‌ها را هم در کمپرسی ریختند. خلاصه ما هم دیگر به تطهیر و تمیز کردن و شستشو پرداختیم.

بعد از اینکه ورود به مسجد و نماز در آن برای دو روز قدغن بود که کسی به مسجد بیاید و نماز بخواند این آقای متولی بزرگ که میرزا طاهر بود، ما را صدا کرد که فلانی بیا اینجا را امضا کن. گفتم چرا امضا کنم؟ بخوان ببینم. گفت نوشته که در حال بیرون کردن مردم از مسجد، دو، سه نفر خفه شده‌اند! گفتم آقا چرا امضا کنم؟ این همه آدم کشته‌اند و من شاهد بوده‌ام. گفت من می‌گویم امضا کن. گفتم تو بیخود می‌گویی، اگر می‌خواهی آنچه را دیدم بنویس تا امضا کنم. خلاصه امضا نکردم.

حمل جنازه توسط کامیون!

حجت‌الاسلام‌ و المسلمین میرمحمدحسین حسینی اصفهانی یکی دیگر از شاهدان عینی این واقعه تلخ هم روایتی از این حادثه خونین دارد. او می‌گوید: «[در روز واقعه]... صحن‌های مسجد گوهرشاد پر از جمعیت بود. بعضی دعا می‌خواندند و بعضی چرت می‌زدند، بعضی می‌خوابیدند، بعضی به نماز و دعا و مناجات مشغول بودند و خلاصه ساعت یک ربع به دوازده مانده یا یک ربع بعد از دوازده (تردید دارم) از بالای بام‌های مسجد گوهرشاد گنبد و مردم و حرم را بستند به مسلسل و کشتند.

من آن شب در یکی از اطاق‌های صحن کهنه بودم. یکی از رفقا برخورد کرد به من گفت بیا برویم اینجا که از همه‌جا امن‌تر است. کشتند و آن هم کشتنی که تا به حال هم کسی نتوانسته است حساب کند که در قضیه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ریخته شد و چقدر آدم کشته شد و چقدر آدم نمرده زیر خاک رفت.

یکی از رفقایم در مدرسه نواب بود، جلوی مدرسه ایستاده بود. خودش برایم نقل می‌کرد کامیون‌ها که جنازه‌ها را در آن‌ها ریخته بودند، می‌آمد برود و یک مرتبه دیدم از یکی از این کامیون‌ها صدا می‌آید و یک نفر می‌گوید من زنده‌ام! مرا کجا می‌برید؟ خلاصه این‌ها را کجا بردند و توی کدام گودال ریختند و خاک روی آن‌ها ریختند نمی‌دانیم...»

منبع: قیام گوهرشاد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»

ششم بهمن‌ماه ۱۳۶۰ مصادف است با شورش مسلحانه‌ی گروهی از معارضین و افراد ضدانقلاب در آمل با هدف فتنه‌انگیزی علیه انقلاب نوپای اسلامی. در این روز تاریخی مردم آمل با بصیرت و شجاعتی مثال‌زدنی به مبارزه با آنها پرداخته و در کمترین زمان ممکن سرکوب‌شان کردند.
آنچه در ادامه می‌‌آید گزیده‌ای از روایت تاریخی «حماسه ششم بهمن مردم آمل» در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR آن را به مناسبت این روز منتشر می‌کند.

* قضیه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده ملت ایران
قضیه‌ی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه‌ی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهه‌های مختلف غالبا تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوه‌ی الهی دلبسته‌ی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.

خب، حالا در فضائل ششم بهمن آمل یک جمله‌ی دیگر هم عرض کنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروه‌های اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگر دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مومنی، هر انسان باانگیزه‌ی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمین‌کرده‌هائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بی‌خیال باشد، ضربه خواهد خورد. همه‌ی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجهه‌ی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمین‌کرده‌ها را بشناسیم.

انقلاب اسلامی با آن عظمت پیروز شد. مردم آمدند با تن‌های خودشان، با جسمهای بی‌پناه و بی‌زره خودشان در مقابل سلاح عوامل رژیم جبار ایستادند و انقلاب را پیروز کردند؛ بعد همین مردم آمدند به جمهوری اسلامی رأی دادند و جمهوری اسلامی را انتخاب کردند. خب، یک انسان باانصاف و باشرف، در مقابل این خواست مردم چه میکند؟ بعضیها آمدند وسط میدان، ادعای طرفداری از مردم کردند، خودشان را دموکراتیک خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفی کردند؛ آن وقت با همین خلقی که این نظام را با این بهای سنگین سر کار آورده بودند، شروع کردند به مقابله کردن. توشان منافق بود، کافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همه‌ی اینها با هم شدند یک جبهه، یک حرکت، در مقابل نظام اسلامی، در مقابل ملت ایران. ادعای طرفداری از مردم کردند، با مردم درافتادند؛ ادعای طرفداری از دموکراسی و آرا مردم کردند، با آرا مردم و نتیجه‌ی آرا مردم درافتادند؛ ادعای روشنفکری و آزاداندیشی و آزادفکری کردند، به طور متحجرانه چهارچوبهای القائی متفکرین غربی را -که آمیخته‌ی به بدخواهی و بددلی بود- قبول کردند؛ آمدند مقابل ملت ایران. اول با حرفهای روشنفکرانه یا شبه‌روشنفکرانه شروع کردند به امام و به جمهوری اسلامی و به مبانی امام اعتراض کردن، انتقاد کردن، حرف زدن؛ بعد یواش‌یواش رودربایستی را کنار گذاشتند، آمدند توی میدان، مبارزه‌ی فکری را، مبارزه‌ی سیاسی را تبدیل کردند به مبارزه‌ی مسلحانه یا اغتشاشگری -اینها توی کشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دهه‌ی اول انقلاب است- شروع کردند مزاحمت کردن. به جای اینکه بنشینند فکر کنند، ببینند مشکلات کشور چیست -این همه مشکلات متوجه کشور ما بود؛ مقداری از گذشته مانده بود، مقداری را تحمیل میکردند- به حل این مشکلات کمک کنند، به مسئولین کمک کنند، اگر به نظرشان میرسد که باید راهنمائی کنند، راهنمائی کنند، اگر زیر یک باری را باید بگیرند، به جای اینکه بگیرند، افتادند سینه به سینه شدن، معارضه کردن، بدگوئی کردن؛ بعد هم هر جا توانستند، با مردم مواجه شدن، در بخشهای مختلف. کشور در مرزها درگیر جنگ بود، به جنگ هم بی‌اعتنائی کردند؛ داخل همین خیابانهای تهران، سر هر چهارراهی که توانستند، سر هر گذری که دستشان رسید، بنا کردند با جمهوری اسلامی و با نظام مقابله کردن.

خب، جمهوری اسلامی هویتی غیر از هویت مردم و ایمان مردم و عزم مردم که ندارد. امروز هم همین جور است. ما کسی نیستیم، ما چیزی نیستیم؛ خدای متعال به وسیله‌ی این مردم و این دلهاست که این نظام را حمایت میکند؛ «هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین». خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که پروردگار، تو را به وسیله‌ی مومنین یاری کرد. جمهوری اسلامی امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. ما وسیله‌ی دیگری نداریم؛ وسیله، همین ایمانهای مردم است که از هر سلاحی کارآمدتر است، از هر وسیله‌ای موثرتر است. آن روز هم همین جور بود. مردم آمدند این توطئه‌ها را جارو کردند. ۱۳۸۸/۰۱۱/۰۶


* حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلک‌کشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچه‌هاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

ضرورت همکاری کشورهای منطقه برای مقابله با تروریسم/ رژیم صهیونیستی تهدیدکننده امنیت منطقه است

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

ضرورت همکاری کشورهای منطقه برای مقابله با تروریسم/ رژیم صهیونیستی تهدیدکننده امنیت منطقه است

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح بعد از ظهر امروز (سه‌شنبه) در دیدار سپهبد «ذاکر حسن اف» وزیر دفاع جمهوری آذربایجان که به ایران سفر کرده است، اظهار داشت: امیدوارم سفر شما به ایران فرصت مناسبی برای توسعه و تحکیم روابط میان دو کشور به‌خصوص در موضوعات دفاعی، فنی و نظامی باشد.

وی ادامه داد: ما همواره از دیدن برادران آذربایجانی خود خوشحال می‌شویم؛ زیرا همه ملت ایران احساس نزدیکی با ملت مسلمان جمهوری آذربایجان دارند.

رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح با اشاره به سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر مخالفت با هرگونه اشغالگری گفت: آزادسازی سرزمین‌های اشغالی آذربایجان که بعد از مدت سه دهه اتفاق افتاد، موجب خرسندی رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم عزیز ایران شد.

وی افزود: دو کشور مشترکات و نزدیکی‌های فراوانی از جهت تاریخی، دینی، مذهبی، زبانی و سایر موضوعات دارند و سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران هم توسعه روابط با همسایگان است؛ تمام این موارد باعث می‌شود که تلاش کنیم تا مناسبات بسیار نزدیک‌تری را با شما داشته باشیم.

سرلشکر باقری با تأکید بر لزوم احترام گذاشتن به تمامیت ارضی تمامی کشورها خاطرنشان کرد: ما همان مقدار که نسبت به کشور خودمان حساسیت داریم، نسبت به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان هم حساس هستیم.

رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح در ادامه با بیان اینکه تروریست‌ها در سوریه و عراق شکست خورده‌اند، اما نابود نشده‌اند، گفت: این تروریست‌ها تلاش دارند در منطقه از جمله افغانستان، قفقاز و آسیای مرکزی گسترش یابند که با توجه به این موضوع، مقابله با آن‌ها نیازمند همکاری کشورهای منطقه است.

وی سپس بر لزوم رایزنی‌های بیشتر بین دو کشور به‌منظور جلوگیری از بروز سوءتفاهمات تأکید و عنوان کرد: سیاست اصولی ما حل و فصل مسائل منطقه توسط کشورهای منطقه، بدون دخالت بیگانگان است.

سردار باقری حضور رژیم صهیونیستی در منطقه را عامل ایجاد تفرقه و تهدیدکننده امنیت و ثبات کشورهای منطقه دانست.

رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح همچنین آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای مشارکت در بازسازی اراضی آزادشده جمهوری آذربایجان را اعلام کرد.

وزیر دفاع جمهوری آذربایجان نیز در این دیدار توضیح مفصلی درباره عملیات آزادسازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان در جنگ ۴۴ روزه سال گذشته، ارائه کرد.

جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فاطمی شده است/ هیأت‌ها کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری هستند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فاطمی شده است/ هیأت‌ها کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری هستند

به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، در خجسته سالروز ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مداحان اهل‌بیت علیهم السلام، با اشاره به برخی ابعاد والای شخصیت حضرت صدیقه کبری از جمله حرکت‌های اجتماعی و خدمت بی‌منت به مردم، هیأت‌ها را کانون جهادِ عظیمِ تبیین دانستند و تأکید کردند: هیأت‌ها باید محل روشنگری و پاسخ متقن و صحیح به سؤالات روز جامعه بویژه نسل جوان باشد.

امام خامنه‌ای در این دیدار ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها و سالروز ولادت امام خمینی (ره) و روز گرامیداشت مقام مادر و زن، به برخی ابعاد شخصیت فوق‌العاده حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها براساس آیات قرآن کریم و احادیث اشاره کردند و گفتند: جایگاه طهارت، کار برای خدا و خدمت بی‌منت، و موقعیت ممتاز در مواجهه با جبهه باطل در قضیه مباهله از جمله ویژگی‌های بی‌نظیر آن حضرت هستند که در قرآن کریم صراحتاً به آن‌ها اشاره شده است.

ایشان با اشاره به آیات سوره «دهر»، خدمت بی‌منت و کمک خالصانه به نیازمندان را از نشانه‌های مهم جامعه فاطمی خواندند و افزودند: به لطف الهی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه ایران، فاطمی شده است و در طول ۴۳ سال گذشته حرکت فاطمی را در دوران دفاع مقدس، در دوران حرکت علمی و خدمات بی‌منت شهیدانی همچون فخری‌زاده، شهدای هسته‌ای و دانشمند بزرگ مرحوم کاظمی آشتیانی، و در حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله بار‌ها دیده‌ایم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی دوران شیوع بیماری کرونا و خدماتی را که بدون مزد و منت ارائه شد و همچنان ادامه دارد، نمونه دیگری از حرکت برگرفته از الگوی فاطمی برشمردند و تأکید کردند: حضرت فاطمه زهرا باید در همه جهات بویژه حرکت‌های اجتماعی و انقلابی، اسوه و الگو باشند.

حضرت امام خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان‌شان به موضوع هیأت‌ها اشاره کردند و گفتند: محور شکل‌گیری هیأت‌ها به عنوان یک واحد اجتماعی، مودت اهل‌بیت و زنده نگه‌داشتن راه و مکتب ائمه بوده که از زمان خود آن بزرگواران شکل گرفته است.

ایشان، نقش و کارآیی هیأت‌ها را در مقاطع مختلف به‌ویژه دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بزرگ و بسیار تأثیرگذار خواندند و افزودند: براساس فرمایشات ائمه اطهار، هیأت کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، ساختار هیئت را مرکب از «مغز و معنا» و «تحرک و پویایی» دانستند و گفتند: مغز و معنای هیئت همان تبیین مکتب است و هیئت، مرکز مهم تبیین مفاهیم و معارف اسلامی و پاسخ به سؤال‌های گوناگون جوانان درباره مسائل اصولی و سبک زندگی است. پویایی و تحرک هیئت نیز به معنی فرصت مواجهه مستقیم با مخاطب و انتقال احساسات است.

ایشان قوام و اساس هیئت را مقوله جهاد خواندند و افزودند: هر تلاش خوب و بجایی، جهاد نیست. جهاد یعنی تلاش برای هدف‌گیری دشمن، و در هر زمان باید عرصه جهاد را به درستی تشخیص داد.

حضرت امام خامنه‌ای با اشاره به عرصه‌های گوناگون جهاد در دوره‌های مختلف همچون جهاد نظامی، علمی و فعالیت و خدمت اجتماعی خاطرنشان کردند: به عنوان نمونه خدمت اجتماعی به مردم در شرایطی که دشمن با ایجاد فشار اقتصادی سعی در قرار دادن آن‌ها در مقابل نظام اسلامی دارد، جهادی ارزشمند است.

ایشان با اشاره به تحرک وسیع دشمنان ملت ایران برای وارونه‌سازی افکار و تخریب ایمان و باور‌های مردم بوسیله انبوه رسانه‌ها و با استفاده از هزاران متخصص هنر و رسانه و پشتیبانی‌های هنگفت مالی و امنیتی، مهمترین عرصه جهاد را عرصه «تبیین و روشنگری» دانستند و تأکید کردند: در مقابل این حرکت شیطانی، هیئت‌ها باید از خود سؤال کنند که در جنگ بی‌امان جبهه حق و باطل، و تقابل روایت دروغ و حقیقت در کجا قرار دارند و چگونه آرمان‌ها و مبانی اصلی انقلاب را گسترش می‌دهند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، «واعظ» و «مداح» را دو ستون مهم و پایدار هیئت برشمردند و با تأکید بر منحصر به‌فرد بودن هنر مداحی، گفتند: مداحی با جلا دادن دل مخاطب و بردن او به عمق تاریخ، به او معرفت دینی، اخلاقی و سیاسی می‌بخشد.

ایشان با تحسین همکاری شاعران آیینی و مداحان برای پر بار کردن مجالس اهل‌بیت و اعتلای شعر آیینی، گفتند: صدا، آهنگ و هندسه خوانندگی صورت هنر مداحی را تشکیل می‌دهد، اما این صورت که در واقع وسیله و ابزار است نباید بر محتوا غلبه کند و آن هدایت و محبت جهت‌دهنده به حرکت جامعه در درون آن گم شود.

حضرت امام خامنه‌ای، ابتکار و نوآوری در امر مداحی را خوب و مفید برشمردند و افزودند: نوآوری نباید به هنجارشکنی و تغییر هویت مداحی منجر شود و اجرای مداح را به سمت اموری که مداحی نیست بلغزاند؛ چرا که مداحی، موسیقیِ پاپ نیست.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقش‌آفرینی و امتحان‌های خوب مداحان در دوران دفاع مقدس و همچنین در فتنه ۸۸ گفتند: مداحان به معنی واقعی کلمه مجاهدپروری و شهیدپروری کردند و در جنگ رسانه‌ای و فرهنگی میان جمهوری اسلامی و دشمن، صدای رسای مداحان انقلابی کارساز بود و امروز نیز این صدای رسا همچنان باید در مقابله با جبهه گسترده دشمن کارساز باشد.

حضرت امام خامنه‌ای تلاش و نوآوری مداحان برای جذب جوانان را اقدامی خوب و تعالی‌بخش خواندند و در عین حال تأکید کردند: مراقب باشید، جذب جوانان به هر قیمتی نباشد و اینگونه نشود که برای جذب جوان، از برخی آهنگ‌ها و نوا‌های نامناسب استفاده شود.

ایشان با تأکید بر اینکه جذب جوانان باید با حفظ ساختار صحیح هیأت باشد، گفتند: باید مراقبت شود تا ترکیب مداحی و حقیقت و هویت آن از بین نرود.

رهبر انقلاب اسلامی، مداحان را به استفاده از مطالب و اشعار متقن و معتبر توصیه و خاطرنشان کردند: برخی مواقع یک حرف سست و یا یک بیان نارسا و غلط، دستاویز زیر سؤال بردن اسلام و تشیع و حمله به علمای بزرگ و معارف دینی می‌شود، بنابراین استفاده از مطالب مستند و مقتن حتماً در برنامه کاری مداحان باشد.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، یازده تن از مداحان و شاعران به قرائت اشعار و مدایحی در فضائل حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها پرداختند.

مروری بر زندگی، آثار و مبارزات شهید نواب صفوی/ تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

مروری بر زندگی، آثار و مبارزات شهید نواب صفوی/ تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، شهید سید مجتبى نواب صفوى در سال ۱۳۰۳ در خانى آباد تهران به دنیا آمد و پس از اتمام دروس ابتدایى، به آبادان سفر کرد.

سید مجتبى سپس براى ادامه تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آن جا از محضر مدرسین حوزه علمیه نجف اشرف بهره‌مند شد.

وى پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیت‌اللّه سیدابوالحسن اصفهانى برای مبارزه با کجروى‌هاى کسروى به ایران آمد و با تشکیل جمعیت فداییان اسلام به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت.

مقابله با وابستگان استعمارى مانند احمد کسروى، عبدالحسین هژیر، على رزم آرا و حسین علاء از جمله فعالیت‌هاى سیاسى این جمعیت بود.

شهید نواب صفوى همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامى به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیرى مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود.

شهید نواب صفوی پس از چند جلسه بحث و گفت‌وگو با کسروی، وی را عنصری بی‌دین یافت.

در مرحله بعد به کمک حاج سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی، شیخ مهدی شریعتمداری و جمع دیگری از فضلا و نویسندگان تهران «جمعیت مبارزه با بی‌دینی» را تشکیل داد اما این جمعیت علی‌رغم تماس‌ها و مذاکرات متعدد نتوانست کسروی را از دین‌ستیزی و اغفال جوانان بازدارد به همین دلیل نواب صفوی پس از آنکه در آخرین ملاقات خود با کسروی، توسط او و گروه مسلح همراهش تهدید شد، مصمم شد وی را از میان بردارد. بدین منظور با تهیه پول از دو نفر از روحانیون ـ سید اسدالله مدنی و آقا شیخ محمدحسن طالقانی ـ کسروی را در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران ترور کرد، اما کسروی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی شد.

وی چندی بعد به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه، با قید کفالت آزاد شد.

تشکیل جمعیت فدائیان اسلام

شهید نواب صفوی، پس از آزادی از زندان، در اعلامیه‌ای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی کرد.

نخستین اقدام این جمعیت، ترور مجدد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ بود که به قتل وی در جلسه دادگستری انجامید. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد. در آنجا از مراجع و علما خواست تا برای آزادی قاتلان کسروی بکوشند که بر اثر تلاش‌های وی، آنان نیز پس از مدتی از زندان آزاد شدند.

نواب چندی بعد به تهران بازگشت و روابط نزدیکی با آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی، که به تازگی از تبعید بازگشته بود، برقرار ساخت.

پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه دستاورد‌های نهضت ملی برباد رفت و زنجیر‌های اسارت اقتصادی و سیاسی یکی پس از دیگری با انعقاد پیمان‌های گوناگون، توسط رژیم کودتا به دست و پای ملت ایران بسته شد. از جمله آنها، پیمان نظامی بغداد بود که در ۱۳۳۴ میان عراق و ترکیه منعقد شد و سپس ایران، انگلستان و پاکستان بدان پیوستند؛ این پیمان، کشور‌های منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی امریکا و انگلستان در برابر شوروی در می‌آورد.

فداییان اسلام به عنوان مخالفت با این قرارداد، حسین علاء نخست وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد برای شرکت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ترور کردند، اما وی جان سالم به در برد و ضارب دستگیر شد و به دنبال آن نواب صفوی و دیگر اعضای مؤثر فدائیان در اول آذر آن سال بازداشت شدند.

آنان تحت شکنجه‌های شدید قرار گرفتند و در دی همان سال در دادگاهی نظامی محاکمه شدند.

سرانجام این مجاهد خستگى ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نام‌هاى خلیل طهماسبى، مظفر على ذوالقدر و سیدمحمد واحدى در بیدادگاه رژیم پهلوى محکوم و در صبحگاه ۲۷ دى ۱۳۳۴ شمسى تیرباران شده و به خیل شهدا پیوستند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص شخصیت شهید نواب صفوی فرموده‌اند: «مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی می‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و با اخلاص، پر از صدق، صفا و ضمناً شجاع، صریح و گویا بود.»