نماهنگ | ایسم مرده
دادستانی کل انقلاب اسلامی در نیمه اردیبهشت ۱۳۶۲ با صدور اطلاعیهای حزب توده ایران را منحل و به کلیهی اعضا و هواداران این حزب اخطار کرد که هرچه سریعتر خود را به مراکز دادستانیهای انقلاب در تهران و شهرستانها معرفی کنند.
این اطلاعیه یک هفته پس از آن صادر شد که اعضای رده بالای حزب توده از جمله نورالدین کیانوری -دبیرکل حزب توده- و محمود اعتمادزاده، در یک برنامه تلویزیونی ضمن اعتراف به خیانت خود، از قانونشکنیها و تخلفات خود از آغاز فعالیت حزب توده، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سخن گفتند.
بخش درس و عبرت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به همین مناسبت نماهنگ «ایسمِ مُرده» را منتشر میکند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بیانات حضرت آبتالله خامنهای که در این فیلم مشاهده میکنید:
«حالا خوشبختانه شکست کمونیسم به معنای شکست تفکّر مارکسیستی در دنیا تلقّی شده و درست هم همین است. البتّه من شنیدهام در دانشگاه ما یک جریانهایی باز دارند حرف مارکسیسم را دوباره زنده میکنند، منتها این، دمیدن در کورهی خاموش است این، نقش بر آب زدن است؛ دیگر به درد نمیخورد. با آنهمه ادّعامدّعا و با آنهمه سروصدا و آنهمه قربانی گرفتن و مانند اینها، نظامهای کمونیستی دنیا بعد از شصت سال، هفتاد سال، جز افتضاح، چیز دیگری به بار نیاوردند؛ یعنی دروغ بودن شعارهایشان ثابت شد، ناتوانی و ناکارآمدیشان هم ثابت شد؛ بنابراین آن، دیگر برنمیگردد. لکن حالا شنیدهام بعضیها [دنبال این هستند] که اگر واقعیّت داشته باشد و الان جریان مارکسیستی به صورت فکری در دانشگاه ما فعّال باشد، قطعاً پول آمریکاییها دنبالش است؛ برای خاطر اینکه انگیزهای وجود ندارد. پول میدهند؛ برای اینکه بالاخره خود این شقّه شقّه کردن دانشجوها برای آنها یک نعمت بزرگی است. یکی از شقّه شقّه کردنها هم این است که مارکسیستها را دوباره زنده کنند.
همانهایی که عضو حزب توده بودند و بیست سال زندان هم کشیده بودند، بعد آمدند در تلویزیون جمهوری اسلامی، بدون اینکه فشار و زوری وجود داشته باشد، «غلطکردمنامه» را نوشتند و خواندند؛ این را شماها شاید یادتان نیست؛ مال سالهای اوائل [دههی] ۶۰ است. ده دوازده نفر از عناصر حزب توده آمدند تلویزیون جمهوری اسلامی -بنده آنوقت رئیس جمهور بودم؛ من تعجّب کردم، ما دوستان فعّال و مسئولین درجهی یک کشور تعجّب کردیم که اینها چطور [آمدهاند]؛ بعضی از اینها را ما از نزدیک میشناختیم؛ بعضیها با ما همزندان بودند؛ بعضیها را بعد از زندان دیده بودیم و میشناختیمشان، ادّعا و مدّعاهایشان تا عرش میرفت- اینها آمدند صف کشیدند، نشستند روی صندلی، یک نفر از خودشان بهعنوان مجری شروع کرد از اینها سؤال کردن [دربارهی] مواردی که خیانتهای حزب توده را به کشور اثبات میکرد. بعد آنها هرکدام که یک خرده کوتاه میآمدند و حرف نمیزدند، این مجری چون از خودشان بود، میگفت آقا، فلان وقت، فلان کار را شما کردید، فلان چیز را گفتید، مجبور میشد بگوید بله، گفتم؛ یعنی ما نبودیم که از آنها میخواستیم اقرار بگیریم، خودشان از خودشان اقرار میگرفتند. این جزو اسناد بسیار باارزش صداوسیما است؛ نگذارند از بین برود؛ اینها خیلی چیزهای باارزشی است.» ۱۳۹۴/۰۴/۲۰
خط حزبالله ۲۳۵ | واکسن «تولید»
شمارهی دویستوسیوپنجم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان « واکسن «تولید»» منتشر شد.
* به گزارش خط حزبالله، صبح روز چهارشنبه (۱۷ اردیبهشت ماه) رهبر انقلاب به مناسبت هفتهی کار و کارگر و در راستای شعار سال یعنی «جهش تولید»، در دیدار تصویری با هفت مجموعهی تولیدی با آنها به گفتگو نشستند. رهبر انقلاب نیز در بیانات ۵۷ دقیقهای خود، کالبدشکافی دقیقی از اهمیت مسألهی کار و کارگر، مفهوم جهش تولید، وظایف مردم و دولت در قبال آن، و راهحلهای ممکن برای رهایی از چالشهای اقتصادی پیشرو را ارائه فرمودند. نظر به اهمیت این موضوع، خط حزبالله در شمارهی این هفتهی خود، به جای «سخن هفته»، بخشهایی از بیانات ایشان که مرتبط با وظایف دولت (به معنای سه قوه) در قبال این موضوع است را مورد بازخوانی قرار داده است.
* همچنین نشریهی خط حزبالله در ایام ماه نزول قرآن، بخشهایی از مجموعه سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در ماه مبارک رمضانِ سال ۵۳ که با عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» شناخته میشود، مرور میکند. برای این کار در هر شماره دو کلیدواژهی شاخص از محتوای این سخنرانیها را بررسی کردهایم. «هجرت» و «هدفهای انبیا» موضوع این بخش از نشریهی این هفته است.
* دیگر بخشهای نشریهی خط حزبالله به شرح زیر است:
گفتم مارک خارجی را از کاپشنهای ایرانی بکنند/ خاطرات رهبری
همان که ماهواره میسازد، از عهده ساخت خودرو هم برمیآید / برش دیدار
این دعا فقط برای خواندن نیست!/ مطالبه رهبری
مرا در فراق خود بسوزان و بمیران/ مکتب حاج قاسم
کنار گذاشتن غیرخدا، شرط ورود به ضیافتالله/ کلام امام
نگاه محبت الهی را متوجه خودتان کنید/ درس اخلاق
وظیفه حفظ زن و بچه بر عهده همه ماست/ خانواده ایرانی
هنر امام حسن، جلوگیری از جریان سلطنت در اسلام/ انسان ۲۵۰ ساله
قدر دل باطراوت خود را بدانید/ حزب الله این است
قرآن کتاب زندگی است/ عکسنوشت
* طبق رسم هفتگی خط حزبالله و به برکت خون شهدا شمارهی این هفته به روح مطهر شهید عبدالجلیل کارکوبزاده تقدیم میشود.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ
ضربه مهلک وزارت اطلاعات به دو تیم تروریستی در غرب کشور/بازداشت ۱۶ نفر از عناصر تروریست +عکس
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس، سربازان گمنام امام زمان (عج) در ادارات کل آذربایجان و کردستان موفق شدند، دو تیم تروریستی وابسته به گروهکهای تجزیه طلب که برای اقدامت ایذایی و تروریستی از اقلیم همسایه وارد کشور شده بودند را رصد و منهدم نمایند.
طی عملیات اطلاعاتی موثر صورت گرفته 16 نفر از عناصر تروریست به همراه 2 قبضه کلاشینکف، یک قبضه کلت کمری، 2 قبضه نارنجک جنگی، 7 عدد خشاب و 240 عدد فشنگ به همراه تجهیزات انفجاری بازداشت شدند.
سرکرده این کروهک تروریستی تحت حمایت یکی از کشورهای مرتجع عربی و در اروپا مستقر است.
برخی از تروریست های دستگیر شده، در ترور و به شهادت رساندن افراد بیگناه و اخاذی از تولید کنندگان و تجار در غرب کشور نقش داشتهاند. یکی از تیمهای تروریستی در اقدامی جنایتکارانه فرزند یکی از هواداران نظام را مظلومانه به شهادت رسانده است.
امام خامنهای در ارتباط تصویری با ۷ مجموعه تولیدی:
«کارگر» یکی از ستونهای اصلی و از عوامل درجه یک تولید ثروت در کشور است/ ما با واردات مخالف نیستیم اما تأکید داریم محصولی که در کشور تولید میشود وارد نشود
به مناسبت هفتهی کارگر(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
برنامهای که امروز دوستان ترتیب دادند، بسیار برنامهی شیرین و جذّابی بود. بنده، هم از کسانی که برنامه را تنظیم کردند و زحماتش را به عهده گرفتند و هم از مدیران محترم و دیگر عزیزانی که گزارش دادند، تشکّر میکنم. گزارشها بسیار خوب بود و من اصرار دارم بر اینکه این گزارشها منتشر بشود. من خواهش میکنم فقط به انتشار عرایض ما اکتفا نشود و آنچه را دوستان، مدیران محترم، کارگران محترم، مسئولان دستگاههای اجرائی و مجریان بیان کردند، همه پخش بشود، در اختیار مردم قرار بگیرد تا مردم استفاده کنند؛ که حتماً در نگاه عمومی مردم نسبت به آیندهی کار و تلاش کشور تأثیر خواهد گذاشت.
اهتمام به رفع مشکلات قشر زحمتکش کارگر
اوّلاً هفتهی کارگر را تبریک عرض میکنم به همهی کارگران و امیدوارم با مطالبی که گفته شد و اقدامهایی که در این هفته و در این روزها انجام گرفته و انجام میگیرد، بخشی از مشکلات قشر زحمتکش کارگر انشاءالله برطرف بشود؛ [چون] مشکلاتی هست و یکی از مسائل مهمّ ما، رفع مشکلات جامعهی کارگری است که بایستی [به آن] اهتمام کنیم. دو مطلب را من در اینجا عرض میکنم: چند جملهای راجع به مسائل کارگر و کارگری؛ و یک مقدار هم راجع به بحث «جهش تولید» که شعار امسال بود و هست، عرض میکنم.
مفهوم «کار» در اسلام: به معنای عام، و به معنای خاصّ اقتصادی
کار در اسلام به دو معنا، یک مفهوم شناخته شده است: هم کار به معنای عام، یعنی شامل کار معنوی، دنیایی، اخروی، اقتصادی، فکری، جسمی، بدنی و در مجموع کار، [یعنی] عمل؛ هم کار به معنای خاصّ اقتصادی که امروز، مسئلهی کار و کارگر به معنای ویژهی خود در دنیا مطرح است؛ کار به هر دو معنا در اسلام مطرح است.
امّا در آن معنای اوّل که معنای عمومی است که «لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ»،(۲) درآیهای که تلاوت کردند در اوّلِ همین محفل شریف، یا اینکه امیرالمؤمنین فرمود: العَمَلَ العَمَلَ ثُمَ النِّهایَةَ النِّهایَة.(۳) کار، کار؛ این شعار است، این شعار دادن امیرالمؤمنین است: کار، کار؛ و آنگاه «اَلنِّهایَة»؛ یعنی به سرانجام رساندن کار. یکی از مشکلات ما این است که کار را گاهی شروع میکنیم ولی نیمهکاره میماند. امروز در کشور، یکی از مسائل ما، مشکلات ما، طرحهای نیمهتمام ما است؛ کار را به نهایت نرساندن، یکی از عیوب کار ما است. اینجا امیرالمؤمنین میفرماید کار و به سرانجام رساندن کار. بنابراین، این معنای عمومی کار است، این مخصوص کار به معنای اقتصادی آن نیست؛ کارِ عملی است، کارِ دینی است، کارِ دنیایی است، کارِ دستهجمعی است، کارِ سیاسی است، کارِ جهادی است؛ این عمل، همه جور کاری را شامل میشود؛ که در قرآن هم شما ملاحظه میکنید «عَمِلُوا الصّالِحٰت»چقدر تکرار شده؛ الَّذینَءامَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحٰت؛(۴) وَ عَمِلَ صلِحًا. راجع به «عمل» در قرآن تکرار شده و بحث عمل در قرآن به طور مکرّر آمده است.
مطالبهگری نتیجهی کار و پرهیز از مفتخواری
خب، اینجا تکیهی بر روی این معنای از کار، نقطهی مقابل مفتخواری است. یعنی توجّه بکنیم به اینکه انتظار نداشته باشیم به طور مفت چیزی گیر ما بیاید؛ چه در زمینهی مسائل دینی و پاداش اخروی، چه در زمینهی مسائل دنیایی، چه در مقولهی مسائل مهمّ کشوری، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، باید کار کرد، دنبال کار باید بود، نتیجهی کار را باید مطالبه کرد؛ مفتخواری و مفتجویی غلط است؛ پس تکیهی بر عملِ به این معنا به خاطر این خصوصیّت است.
و امّا تکیهی به کار به معنای دوّم -که معنای اقتصادی است- هم در اسلام مطرح است. اینکه پیغمبر اکرم دست کارگر را میگیرد و میبوسد، این خیلی چیز مهمّی است. یا پیغمبر اکرم میفرماید که «وَ لَکِنَّ اللهَ یُحِبُّ عَبداً اِذا عَمِلَ عَمَلاً اَحکَمَه»؛(۵) خدای متعال آن کسی را که عمل انجام میدهد، کار انجام میدهد و آن کار را به طور محکم و متقن انجام میدهد، با احساس مسئولیّت انجام میدهد، دوست میدارد. بنابراین در اسلام مقولهی کار به هر دو معنا مطرح است، منتها من امروز راجع به این معنای دوّم چند جملهای را عرض میکنم.
هدف اقتصاد کشور؛ تولید ثروت و تقسیم عادلانهی آن بین آحاد مردم
خب هدف اقتصاد کشور چیست؟ هدف اقتصاد عبارت است از تولید ثروت و تقسیم عادلانهی آن. یک اقتصاد سالم این جور اقتصادی است که بتواند ثروت را در کشور تولید کند و آن را به نحو عادلانه، به نحو صحیح بین آحاد مردم کشور تقسیم کند؛ این اقتصاد، اقتصاد سالمی است.
کارگر؛ یکی از عوامل درجهی اوّل در تولید ثروت
برای رسیدن به این اقتصاد سالم دو سه ستون اصلی وجود دارد؛ یک ستون اصلی عبارت است از ستون کارگر؛ بنابراین یکی از عاملهای درجهی اوّلِ تولید ثروت در کشور عبارت است از کارگر؛ البتّه کارگر هر چه ماهر باشد، نوآور باشد، خلّاق باشد -همچنان که امروز در این گزارش دیده شد که کارگرها از خودشان خلّاقیّت و نوآوری و مهارت نشان میدهند- طبعاً نتیجهی کار برتر و بالاتر است. لذاست که یکی از وظایف ما در زمینهی مسائل کارگری این است که بتوانیم دانش و مهارت نیروی انسانیمان را ارتقا بدهیم ؛ این یکی از وظایف است که حالا دیدم بعضی از بنگاههای اقتصادی به این نکته توجّه دارند و در گزارششان بود. یکی از وظایف بنگاههای اقتصادی این است که بتوانند دانش و مهارت نیروی کار را، نیروی انسانی موجود را افزایش بدهند و ارتقا بدهند؛ این میتواند نتیجهی مطلوبی ببخشد.
در نقطهی مقابل هم کارگر است که طبعاً با مهارت بیشتر، با احساس مسئولیّت بیشتر -که آن احساس مسئولیّت، همان «فَاَحکَمَه» یا «فَاَتقَنَه» در روایت است- کار را محکمکاری کند، متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد، سهلانگاری نکند؛ این وظیفهی مشترکی است بین کارگر و کارفرما.
افزایش تولید؛ منوط به همکاری دوجانبهی واقعی میان نیروی کار و سرمایهگذار
یک همکاری دوجانبهی واقعی میان نیروی کار، و سرمایهگذار که اصطلاحاً به او کارفرما گفته میشود میتواند تولید و ارزش افزوده را افزایش بدهد؛ یک همکاری مشترک از سوی کارگر و از سوی کارفرما یا سرمایهگذار. نیروی کار و کارگر مهارتش را، احساس مسئولیّتش را افزایش بدهد، دقّتش را افزایش بدهد و با مسئولیّت بیشتر کار بکند، کارفرما [هم] سهم نیروی کار را از عواید بنگاه اقتصادی افزایش بدهد؛ این یکی از چیزهایی است که لازم است.
دیدم دوستانی شکایت میکنند از بعضی از مصوّباتی که نظرات کارگر در آنها ملاحظه نشده. خیلی خب، این مقرّرات بایستی حتماً با نگاه عادلانه تنظیم بشود و مسئولین بنگاهها هم به این نکته توجّه بکنند. بنابراین ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی همین را گفتیم، یعنی همکاریِ این دو را؛ که آن وقت در این صورت این دو، یعنی هم کارگر و هم کارفرما مشترکاً ستون اصلیِ ایجاد رشد اقتصادی و پیشرفت اقتصادی را تشکیل میدهند.
یکی از نکاتی که در باب کارگران و به مناسبت هفتهی کارگر خوب است روی آن تکیه بشود، مسئلهی رعایت حقّ نیروی کار است. حقوق طبیعی نیروی کار باید رعایت بشود؛ یعنی دستمزد عادلانه، پرداخت منظّم و بدون تأخیر، ثبات اشتغال یعنی امنیّت شغلی که بنده روی این امنیّت شغلی هم سالهای قبل تأکید کردهام که این یکی از مسائل بسیار مهم است. بعضی از آقایانی که صحبت کردند، اشاره کردند که هیچ نیروی کاری را در این مدّت از کار منفک نکردند؛ این بسیار کار خوبی است، بسیار روش خوبی است؛ امنیّت شغلی. مسئلهی بیمه، مسئلهی آموزش، مسئلهی خدمات رفاهی، مسئلهی بهداشت و درمان، اینها چیزهایی است که جزو حقوق کارگران است و این وظایف طبیعی کارفرما است. البتّه اگر اهتمام بیشتری نسبت به کارگر انجام بگیرد مثل اینکه نیازهای خانواده مورد مراعات قرار بگیرد یا آموزش فرزندان یا ازدواج و امثال اینها، طبعاً تأثیر بیشتری در ارتباط و التیام بین کارگر و کارفرما خواهد داشت که امر مبارک و خوبی است.
آموزش؛ یکی از ضرورتهای بنگاههای صنعتی، کشاورزی و اقتصادی
به همین مناسبت این تذکّر را من عرض بکنم که در دنیای کنونی تحوّلات فنّاوری لحظهای است -حالا اگر تعبیر مبالغهآمیز نباشد- یعنی بسرعت این تحوّلات دارد انجام میگیرد؛ بنابراین چون این تحوّلات پیدرپی فنّاوری هست، یکی از ضرورتها برای بنگاههای صنعتی و کشاورزی و بنگاههای اقتصادی یادگیری مداوم است؛ حالا این یادگیری هم به معنای یادگیری آموزشی، و هم به معنای یادگیری تجربه است. گاهی هست که کسانی که تجربهی کار دارند، فواید اینها برای نسل بعدِ خودشان از آموزشهای جدید هم بیشتر است. فرض بفرمایید حالا همین خانوادهی کشاورزی که اینجا گزارش دادند از خراسان، یقیناً سودی که آن نسل سوّم از دانش جدید و معلومات جدید برده، بیشتر نیست از سودی که از تجربهی پدران خودش و تجربهی دو نسل قبل از خود برده. بنابراین، هم از دانش استفاده بشود، هم از تجربهی نیروهای مجرّب استفاده بشود.
شاگردی که در «کربلای ۵» از معلم خود پیشی گرفت
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، «حمید داوودآبادی» رزمنده، جانباز و پژوهشگر دوران دفاع مقدس است که تاکنون چندین کتاب از خاطرات خود را منتشر کرده است. وی در صفحه اجتماعی به بیان خاطرهای از دوران حماسه و ایثار پرداخت که در ادامه آن را میخوانید:
دی سال ۱۳۶۵ - ارتفاعات قلاویزان - مهران
فقط شنیده بودم «برادر غلامی» صدایش میکنند. از همه هم با حالتر و مؤدبتر، «سیدمحمد» بود. خیلی با احترام نسبت به او برخورد میکرد. بعداً که ازش پرسیدم، فهمیدم «سیدمحمد» چند سالی در مدرسهای در خیابان شهید آیت الله سعیدی (غیاثی) تهران، در کلاسی درس خوانده که «برادر غلامی» آنجا معلم بوده است.
حالا در خط مقدم جبهه، زیر بارش خمپاره و توپ، «برادر غلامی» برای «سیدمحمد» و بقیه بچهها که دانشآموز بودند، کلاس درس دایر کرده بود تا از کسب علم حتی در میدان جنگ غافل نمانند!
بهمن سال ۱۳۶۵ - شلمچه - عملیات کربلای ۵
شلمچه بود و سه راه مرگ. آتش بود و آتش، خون بود و جنگ. ۱۵ نفر نیرو از گروهان یک گرفتیم برای تحکیم مواضع جلو. اسم «محمد غلامی چیمه» و «سیدمحمد هاتف» در لیست نگهبانی آن شب بود.
صبح فردا غلامی را دیدم که خاکی و گرفته، گوشه سنگر نشسته بود. نزدیکتر که شدم، گفتم: «برادر غلامی... بگو کی شهید شده...».
دیگر عادی شده بود. هر ساعت خبر شهادت یکی از دوستان و همرزمان را به همدیگر میدادیم. آن هم با لبخندی که غم و اشکی سخت، ولی پنهان پشت آن خوابیده بود! خیلی عادی گفت: «کی؟»
سعی کردم لبخند بزنم. شاید میخواستم از شدت و تلخی خبر بکاهم! گفتم: «شاگردت»، گفت: «کدومشون؟»، گفتم: «هاتف... سیدمحمد هاتف».
جا خورد، ولی سعی کرد جلوی ما خودش را کنترل کند. آهی از ته دل کشید، اشک در کنج نگاهش حلقه زد و با حسرت گفت: «عجب دوره و زمونهای شده ... مثلاً من معلم بودم و سیدمحمد شاگرد... حالا اون از من جلو زد...».
دو روز بعد، داخل سنگر که نشسته بودم، یکی از بچهها آمد و گفت: «بگو کی شهید شده». هر کدام از بچههای گردان را میتوانستیم حدس بزنم؛ اما ترجیح دادم خودش بگوید. با بغض گفت: «آقا معلم هم شهید شد»، گفتم «کی؟»، گفت: «برادر غلامی ... غلامی چیمه. همون که دلش میسوخت سیدمحمد هاتف ازش جلو زده».
۱۰ یا ۱۲ سال بعد، شهیدان «محمد غلامی چیمه» و «سیدمحمد هاتف» (آقا معلم و شاگرد) هر دو باهم بازگشتند. تکه استخوانهایی در تابوتهای چوبی سبک.
یادداشت اختصاصی سردار قربانی از آخرین دیدار با «حاج قاسم» در رمضان۹۸ +عکس
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیمــ سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی به یکی از آخرین دیدارهای خود با سپهبد شهید قاسم سلیمانی در ماه رمضان سال گذشته پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
رمضان امسال متفاوت از رمضانهای قبلی است. این زمزمه وجود دارد که حتی مراسم احیای شب قدر را هرکس در منزل خود و محدود به اعضای خانواده برگزار کند. امسال افطارهای ساده و صمیمی که بهانه دید و بازدید اقوام یا دوستان قدیمی و خبر گرفتن از بستگان و همسایگان و صله رحم بود هم برگزار نمیشود.
برای نخستین بار مراسم افطاری ساده و صمیمی فرماندهان جنگ که هرساله در منزل سردار محسن رضایی برقرار بود، بهعلت شیوع ویروس کرونا، برگزار نمیشود و امسال از این اجتماع استثنایی و منحصربهفرد رفقای قدیمی در این ماه مهمانی خدا، اقامه نماز جماعت بهامامت آیت الله موحدی کرمانی، شنیدن سخنان و خاطرهگویی فرماندهان و پخش فیلمهای واقعی قدیمی از جنگ و حالوهوای معنوی جبههها و تجدید میثاق با شهدا محرومیم.
افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچههای جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانوادهشان در منزل آقامحسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند، چقدر صفا کردیم، چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم بهیاد یاران سفرکرده.
انگار همین دیروز بود که من و قاسم، برای عملیات کربلای5، در فاصله ششکیلومتری بصره از پنج کیلومتر آبگرفتگی پنجضلعی شرق بصره عبور کردیم و آمدیم روی پل عراقیها. من و قاسم آنجا دست به دست هم دادیم، قاسم سمت راست پل و من سمت چپ رفتیم، ایستادیم تا یک پیروزی بزرگ به دست آمد. دشمن غافلگیر شد. من با قاسم سلیمانی و بعد هم آقای محمد کوثری، فرمانده لشکر 27 دقیقاً 22 روز آب و غذای درست و حسابی نخوردیم، لباسمان پر از خون، پشتسرمان کانال ماهیگیری بود و آنقدر گلوله توپ میآمد که جای راه رفتن هم نبود. دشمن حتی سنگرهای ما را تکه تکه و منهدم کرده بود؛ اما 22 روز آنجا ماندیم و قطعنامه 598 زمانی که ما 6کیلومتری بصره بودیم، بسته شد؛ یعنی زمانی که من و قاسم و کوثری و دیگر بچهها دستان ارتش عراق را بستیم، به همین دلیل هشت بند از یازده بند قطعنامه بهنفع ایران شد.
یاد همه یاران سفرکرده بهخیر که سالهای قبل در این افطاری ساده و صمیمی همدیگر را میدیدیم و در آغوش میگرفتیم و حالا از دیدارشان ــ برای تا نمیدانم کی ــ محرومیم؛ شهید شوشتری، شهید همدانی، شهید کاظمی، شهید قاسم سلیمانی. امیدوارم بهزودی دیدار تازه شود و سرنوشت ما در مسیر ولایت و همراه با شهادت رقم بخورد که سربلند و خندان به دیدار یاران سفرکرده بشتابیم.
آیا "گروهک فرقان" شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق بود؟
۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ آیتالله مطهری از سوی عوامل گروهک فرقان بهشهادت رسید. برخی معتقدند گروه تروریستی "فرقان" شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) پیش از آغاز شورش مسلحانه در خرداد ۱۳۶۰ بود.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – اولین عملیات تروریستی گروه فرقان در روز سوم اردیبهشت ماه سال 58 و با ترور سرلشکر قرنی اولین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت.
چند روز بعد، آیتالله مطهری عضو برجسته شورای انقلاب اسلامی و از رهبران مذهبی انقلاب توسط این گروه ترور شد و به شهادت رسید.
آخرین اقدام تروریستی که با نام این گروهِ التقاطی صورت گرفت، سوءقصد به جان آیتالله سیدعلی خامنهای امام جمعه تهران در روز ششم تیرماه سال 1360 بود. این حمله تروریستی یک روز پیش از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی قضایی کشور انجام گرفت.
عامل و طراح سوءقصد به جان آیتالله خامنهای، جواد قدیری عضو سازمان مجاهدین خلق بود و این عملیات تروریستی در حالی انجام گرفت که اعضای گروه فرقان و رهبر آن یعنی اکبر گودرزی توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دستگیر شده بودند و علیرغم استفاده از روش تیراندازی در ترورهای گذشته این بار از بمبگذاری استفاده شده بود.
این اتفاق ذهنها را متوجه ارتباط گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق کرد. برخی ارتباط بین این دو گروه را رد میکنند. از جمله اینکه بازجویان اعضای گروه فرقان میگویند که در بازجویی از آنان به اسنادی مبنی بر ارتباط فرقان با سازمان مجاهدین خلق دست پیدا نکردند. برخی هم در مقابل معتقدند فرقان شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق پیش از ورود به فاز نظامی بود و در واقع اکبر گودرزی عامل اجرای دستورات نظامی سازمان مجاهدین خلق بود.
بیشتر بخوانید
شباهتهای دو گروه تروریستی
شباهتهای فرقان و سازمان دلیلی است که این افراد به آن اشاره میکنند. این شباهتها دارای وجوه مختلف است که یکی از آنان شباهت ایدئولوژیک است. آیتالله موسوی اردبیلی گفته است: «همان برداشتهای مادی که از زبان اعضای سازمان شنیده بودیم را در فرقان میبینیم و استراتژی گروه فرقان همان مسیری را طی میکند که سازمان مجاهدین خلق ترسیم کرده بود.»
محمدمهدی جعفری نیز در خصوص شباهتهای ایدئولوژیک این دو گروه التقاطی گفته است: «ما تازه بعد از ترور مطهری فهمیدیم که منظور هشدارهای او گروه فرقان بوده و قبل از این فکر میکردیم جملات وی متوجه مجاهدین است.» همچنین مرحوم سیدهادی خسروشاهی در خاطراتی عنوان کرده است که در راهپیمایی عاشورای 57 گودرزی رهبر فرقان را دیده است که پلاکارد مجاهدین خلق را حمل میکرده است. او همچنین گفته است که خانه گودرزی مملو از کتابها، نشریات و جزوات سازمان مجاهدین خلق بود. اسدالله بادامچیان نیز گفته است وقتی از زندان شاه آزاد شده دیده همان گفتهها و جزوههای مجاهدین زندانی را گودرزی و چند مجاهد دیگر به اسم فرقان توزیع میکنند.
اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان بود که به گفته سیدهادی خسروشاهی، او در راهپیمایی عاشورای 57 پلاکارد سازمان مجاهدین خلق را حمل میکرد.
شباهت دیگر رفتارهای مشترک نظامی و تروریستی است. احمد قدیریان معاون وقت دادستان در این خصوص گفته است: «وقتی انبار اسلحه گروه فرقان در یکی از باغهای کرج کشف شد، ما دیدیم به همان شیوه منافقین، اسلحهها را انبار کردهاند. یعنی اسلحهها را گریس زده، داخل مشمع گذاشته و دفن کرده بودند، همان شیوهای که بعدها در خانههای تیمی منافقین یا باغهایی که به اینها تعلق داشت، مشاهده کردیم.»
شباهت اعلامیههای فرقان و مجاهدین خلق نیز مورد دیگری است که به آن اشاره شده است و آنان معتقدند که اگر تاریخ و کدهای کلیدی از اعلامیه دو گروه حذف شود، بعید است به خصوص پس از سال 60 کسی بتواند، تشخیص بدهد که اعلامیه مربوط به کدام گروه است.
شباهت سوژههای ترور نیز دلیل دیگری بر اشتراکات دو گروه است. در لیست ترور گروه فرقان افرادی مانند آیتالله بهشتی، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر و حسن آیت بودند که این افراد بعدها توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور شدند و به شهادت رسیدند. آیتالله موسوی اردبیلی نیز در سخنانی به اشتراکات لیستهای ترور فرقان و سازمان مجاهدین خلق اشاره کرده است.
ضمن اینکه فرقان دلایل ترور سرلشکر قرنی و آیتالله مطهری مواردی را ذکر کرده است که اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز در بیانیهها و مواضع خود به آن اشاره داشتهاند. فرقان یکی از دلایل ترور سرلشکر قرنی را بازسازی ارتش و جلوگیری از انحلال ارتش بیان کرده است. این در حالی است که سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، مهمترین گروههایی بودند که تلاش داشتند ارتش منحل شود.
بیشتر بخوانید
عزت مطهری از مبارزان پیش از انقلاب اسلامی گفته است: «به اعتقاد من اینها (فرقان) شاخهای از مجاهدین خلق بودند و کارهایی که آنها میخواستند را انجام میدادند. فرقان در استراتژی چماق و هویج مجاهدین خلق، نقش چماق را بازی میکرد و سران مجاهدین در آنزمان وقتی که میخواستند با مسئولین مذاکره کنند میگفتند: اگر با ما کنار نیایید، اینها همه شما را از بین خواهند برد.»
احمد قدیریان هم با بیان اینکه "کسانی که پیگیر مسائل مبارزاتی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب بودند، میدانند که سازمان مجاهدین خلق برای پوشش دادن به ترورهایش، ده الی پانزده گروه یا خرده گروه ایجاد کرده بود"، گروه فرقان را یکی از آن گروهها میداند.
پیوستن فرقانیها به سازمان
دلیل دیگری که به آن اشاره میشود، پیوستن باقیماندههای گروه فرقان به سازمان مجاهدین خلق است. ضمن اینکه گروه آرمان مستضعفین به رهبری آشوری انشعابی از گروه فرقان بود. این گروه پس از متلاشی شدن گروه فرقان، اقدام به بیانیه دادن کرد و خود را جانشین گروه فرقان معرفی کرد. اعضای این گروه سپس به سازمان مجاهدین خلق پیوستند.
عباس سلیمینمین میگوید زمانی با آشوری از نزدیک در ارتباط بوده و آشوری که نظریهپرداز فرقان و در واقع مجاهدین بود در مشهد هفتهای یک بار با عطایی از اعضای رده بالای سازمان دیدار میکرده و سایر اعضای فرقان نیز چنین دیدارهایی داشتند.
محمدحسن روزیطلب نیز در کتاب "ترکیب التقاط و ترور" عنوان کرده است که محمد متحدی رهبر نظامی گروه فرقان بعد از اعدام گودرزی با مجاهدین خلق در تماس بوده و به سفارش آنها اقدام به ترور میکرده است.
البته برخی از اعضای گروه فرقان نیز سازمانی بودند که از سازمان به فرقان آمدند. به طور مثال محمد حسینی یکی از اعضای هسته دوم فرقان، عضو سازمان مجاهدین خلق بود. گفته میشود مهدی آیتی دیگر عضو فرقان هم قبل از اتصال به فرقان با مجاهدین خلق ارتباط داشته است.