شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

هدیه حضرت زهرا (س) به «شیر فاطمیون» در اولین روز ماه رمضان

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

هدیه حضرت زهرا (س) به «شیر فاطمیون» در اولین روز ماه رمضان

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اولین روز از ماه رمضان سال ۱۳۹۵ بود. نیرو‌های مقاومت در سوریه مشغول مبارزه با گروه‌های تکفیری بودند. محمد اسدی فرمانده گردان «غلامان عباس» لشکر فاطمیون در منطقه خانطومان حلب بود که پیکر چند تن از شهدای پاکستانی را در تیررس دشمن دید و برای بازگرداندن پیکر‌ها اقدام کرد که در کمین دشمن گرفتار شد.

محمد پیش از اینکه به سوریه برود از سال ۹۲ به مدت ۱۸ ماه، چهار دوره را با هزینه شخصی خود در جهاد عراق مشارکت کرد. برای رفتن به سوریه ۴۰ روز روزه گرفت و به عبادت پرداخت و مدتی در حرم امام رضا (ع) بیتوته کرد. ارادت او به حضرت زهرا (س) باعث شده بود که در وصیتنامه خود بنویسد «دوست دارم من هم مانند مادرم حضرت زهرا (س) پیکرم مجهول المکان و در نزد بی‌بی زینب (س) بماند.»

شهادت شیر فاطمیون در اولین روز ماه رمضان با زبان تشنه

او را در سوریه غلام عباس و در عراق ابوزینب صدا می‌کردند. به شهد «محمود کاوه» و «عبدالحسین برونسی» از شهدای مشهدی علاقه خاصی داشت. ادب او زبانزد عام و خاص بود، به عربی تسلط کامل داشت، دوستانش رجزخوانی‌هایش در مقابل تکفیری‌ها را به یاد دارند. کارشناسی ارشد رشته حقوق را در دانشگاه پیام نور مشهد خواند و در دانشگاه فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی خوبی داشت، عضو بسیج دانشگاه و مسجد بود. در بین دوستانش به شجاع و جسور بودن شهره بود و دوستان خاصش او را «شیر فاطمیون» می‌نامیدند.

شیر فاطمیون با ۳۱ سال سن در اولین روز از ماه رمضان در سوریه به شهادت رسید، همانطور که خودش دوست داشت پیکرش مفقودالاثر ماند تا اینکه پس از یک سال به کشور بازگشت و پس از تشییع در زادگاهش شهر مشهد، در پارک خورشید این شهر به خاک سپرده شد.

خواهر شهید درباره برادرش گفته است: محمد عزیز و دوست داشتنی بود. در دوران کودکی رویای مشترک من و محمد حضور در جنگ فلسطین و مبارزه با رژیم صهیونیستی بود. وقتی از او به عنوان راوی و همرزم شهدا برای یادواره‌های شهدا دعوت می‌شد با زبانی ساده و بیانی پر از محبت از شهدا می‌گفت و چنان درباره آنان بیان می‌کرد که هرکس به سخنانش گوش می‌داد، بی اختیار اشک می‌ریخت.

شهادت شیر فاطمیون در اولین روز ماه رمضان با زبان تشنه

همرزمان این شهید می‌گویند: محمد پس از اینکه به سوریه رسید به پاس اینکه به او اجازه دفاع از حریم ناموس حضرت علی (ع) داده شده است نیز ۸۰ روز دیگر روزه گرفت و سرانجام در اولین روز ماه مبارک رمضان با دهان روزه به فیض شهادت نائل آمد.

شهید می‌گفت دلم برای خانواده، پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است، ولی غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمی‌دهد و از حضرت زینب (س) خجالت می‌کشم که او را تنها بگذارم، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی (ع) ندارم که بدهم. من پوتین‌هایم را جفت کرده‌ام و اصلا به مرخصی نمی‌روم یا باید جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم یا اینکه من به شهادت برسم.

سخنرانی تلویزیونی رهبری انقلاب در پایان محفل انس با قرآن کریم

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

سخنرانی تلویزیونی رهبری انقلاب  در پایان محفل انس با قرآن کریم


بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

والحمدلله‌ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.


تبریک حلول ماه رمضان به همه‌ی مسلمانان جهان

 خیلی تشکّر میکنیم از برادران عزیزی که این برنامه را ترتیب دادند و تنظیم کردند و ما را امروز محظوظ کردند از تلاوت آیات کریمه‌ی قرآن؛ و صمیمانه تشکّر میکنم از همه‌ی قرّاء محترمی که امروز تلاوت کردند؛ حقیقتاً لذّت بردیم، استفاده کردیم، بهره‌مند شدیم از این تلاوتها، و همچنین از مجری محترم که جلسه را بخوبی اداره کردند.


 اوّلاً حلول ماه مبارک رمضان را تبریک عرض میکنیم به همه‌ی کسانی که این سخن را می‌شنوند و همه‌ی برادران مسلمان در سرتاسر جهان؛ و امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم حقّ این ماه را ادا کنیم. ماه، ماه قرآن است؛ که در آیه‌ی کریمه‌ی قرآن هم وقتی که نام ماه رمضان آورده شده، ذکر میشود «اَلَّذیِ اُنزِلَ فیهِ القُرءان»(۲). این یک خصوصیّت بسیار مهمّ این ماه عزیز و شریف است.


سعادت دنیا و آخرت در گرو عمل به قرآن

 بنده مطالبی را یادداشت کرده‌ام، برای اینکه درباره‌ی قرآن عرض بکنم، منتها وقت نیست، وقت خیلی کم است؛ مختصری را عرض میکنیم. ما درباره‌ی قرآن بارها گفته‌ایم، بارها شنیده‌ایم که قرآن کتاب زندگی است. واقع قضیّه هم همین است: قرآن کتاب زندگی است. اگر آحاد بشر قواعد زندگی را با قرآن تطبیق بکنند، سعادت دنیا و آخرت نصیب آنها خواهد شد. مشکل ما این است که این کار را نمیکنیم؛ مشکل ما این است که ما زندگی را با قواعد قرآن تطبیق نمیکنیم؛ مثل کسی که به پزشک مراجعه میکند و نسخه‌ی پزشک را میگیرد لکن به آن نسخه عمل نمیکند. این مراجعه‌ی به پزشک بدون عمل کردن به نسخه اثری نخواهد داشت؛ امروز وضع ما این جوری است.


قرآن هم کتاب علم و معرفت، و هم دستور زندگی

 قرآن، هم کتاب علم و معرفت است یعنی دل را و اندیشه‌ی انسانی را سیراب میکند -قرآن برای آن کسانی که اهل معرفت‌آموزی هستند یک سرچشمه‌ی تمام‌نشدنی است- لکن علاوه‌ی بر اینها قرآن دستور زندگی هم هست؛ قرآن علاوه‌ی بر جنبه‌ی معرفتی و معرفت‌آموزی دستورات کاربردی دارد برای زندگی؛ یعنی محیط زندگی را آباد میکند، زندگی را از امنیّت و سلامت و آسایش برخوردار میکند. یَهدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَه سُبُلَ السَّلام(۳). راه‌های سلامت را، راه‌های امنیّت را، راه‌های آسایشِ در زندگی را به انسانها نشان میدهد. انسانها در طول تاریخ دست‌‌‌به‌گریبانِ ظلم و تبعیض و جنگ و ناامنی و لگدمال شدن ارزشها بوده‌اند، امروز هم هستند؛ راه علاج اینها قرآن است. اگر به قرآن عمل کنیم همه‌ی این مشکلات برطرف میشود. یعنی جوامع بشری اگر به دستوراتِ کاربردی قرآن -که من حالا تعداد کوتاهی و مختصری [از آنها را]، به قدری که وقت هست عرض خواهم کرد- عمل بکنند، بدون تردید از همه‌ی این مشکلات نجات پیدا خواهند کرد. در همین ظاهرِ قرآن هزاران دستور زندگی وجود دارد. امیرالمؤمنین فرمود: اِنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۴) انیق یعنی شگفت‌انگیز و زیبا. ظاهر قرآن شگفت‌انگیز و زیبا است؛ برای کسانی که اهل نگاه زیباشناسانه هستند، قرآن بی‌نظیر است در زیبایی و شگفت‌انگیزی؛ امّا باطن او عمیق است.


دستورات کاربردی قرآن برای زندگی: ۱) محور قرار ندادن زندگی دنیا

 این چیزهایی که من عرض میکنم که در قرآن وجود دارد و درس زندگی است، مال همین ظاهر قرآن است؛ مال همین چیزی است که بنده و امثال بنده از قرآن میفهمیم؛ وَالّا آن چیزی که کُمَّلینِ(۵) توحیدی از قرآن میفهمند، راسخین در علم میفهمند، اولیای الهی میفهمند که بواطن قرآن و بحر عمیقِ قرآن است، قرآن از این حرفها خیلی بالاتر است؛ آنچه من عرض میکنم -این هزاران دستور زندگی- همین چیزهایی است که از ظاهر قرآن استفاده میشود. خب حالا این چیزهایی که کاربردی است: بعضی از اینها مربوط به تنظیم قواعد زندگی است؛ مثلاً فرض بفرمایید «فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق»؛(۶) بعضی هستند که همه‌ی قواعد زندگی انسانی را، دوستی‌ها را، دشمنی‌ها را، رابطه‌ها را، هدفها را، انگیزه‌ها را در کار دنیا محصور میکنند؛ دنیا یعنی چه؟ یعنی پول، یعنی قدرت، یعنی شهوت؛ مراد از دنیا در اینجا اینها است. دوستی‌شان به خاطر اینها است، دشمنی‌شان به خاطر اینها است، رابطه‌گیری‌شان به خاطر اینها است، تلاششان به خاطر اینها است، هدفهایشان به خاطر اینها است؛ این را خدای متعال رد میکند. این جور قاعده‌ی ‌زندگی‌ ساختن را خدای متعال رد میکند؛ وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق. اینها در زندگی دنیوی به چیزهایی خواهند رسید -در این زندگی موقّت کوتاه- امّا در زندگی اصلی و واقعی و اخروی که زندگی انسان در آنجا است چیزی ندارند، بی‌نصیبند، بی‌بهره‌اند.


۲) مقاصد حقیقی زندگی؛ در جمع دنیا و آخرت

 امّا در مقابلش یک قاعده‌سازی دیگری برای زندگی وجود دارد: وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار؛(۷) این قاعده‌سازی دوّم است. یعنی کسانی که در دنیا هم دنبال حسنه هستند نه دنبال هر چیزی؛ در «ءاتِنا فِی الدُّنیا» نمیگوید چه به ما بده؛ معلوم است که دنیا میخواهد امّا این «ءاتِنا الدُّنیا حَسَنَة»؛ چیزهای نیکو را در دنیا به ما بدهد؛ چیزهایی که با فطرت انسان منطبق است، با نیازهای واقعی انسان منطبق است؛ وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة؛ دنبال آخرت هم هستند؛ وَ قِنا عَذابَ النّار؛(۸) آن وقت کسانی هستند که خدای متعال اینها را به مقاصد حقیقی زندگی میرساند. یک دسته آیات از این قبیل است که قواعد زندگی را مشخّص میکند. یا مثلاً فرض کنید در آیه‌ی مربوط به عُقلای بنی‌اسرائیل که یک عدّه‌ای از آنها به قارون توصیه میکردند، میگفتند: وَ ابتَغِ فیما ءاتیکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصیبَکَ  مِنَ الدُّنیا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛(۹) به قارون نمیگفتند که هر چه را داری یا نداری دور بریز؛ میگفتند آنچه را داری وسیله قرار بده. پول و ثروت دنیا وسیله است، وسیله‌ی رسیدن به مقامات عالیه‌ی بشری و انسانی است، وسیله‌ی رسیدن به مقامات معنوی است؛ میتواند وسیله باشد. شما میتوانید با پول دنیا را آباد کنید، زندگی‌های انسانها را نجات بدهید، تبعیض را برطرف کنید، فقرا و ضعفا را از حالت فقر و ضعف بیرون بیاورید. وَ ابتَغِ فیما ءاتیکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَة؛ اوّلاً آنچه در اختیار تو است، ءاتیکَ الله است، خدا به تو داده؛ ثانیاً راهش این است که این را برای خدا مصرف کنی وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا؛ امّا این جور هم نیست که خود تو هم حظّی و سهمی نداشته باشی؛ چرا، تو هم سهمی داری، سهم خودت را هم استفاده کن. وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛ ببینید، این قاعده‌ی زندگی‌ای است که اسلام برای ما معیّن میکند. بر خلاف آنچه خود آن بی‌عقل خیال میکرد؛ آن قارونِ خرپولِ بی‌عقل میگفت: اِنَّما اوتیتُه عَلی عِلمٍ؛(۱۰) من خودم توانستم این را به دست بیاورم، با هنر خودم به دست آوردم؛ در حالی که این‌جور نیست؛ خدای متعال وسایل را فراهم کرده بود، او توانسته بود به دست بیاورد. بنابراین بعضی از آیات در قرآن این جوری است و از این قبیل آیات زیاد داریم که قواعد زندگی را معیّن میکند.


۳) تنظیم مناسبات اجتماعی

 بعضی از آیات هست که مربوطه به تنظیم مناسبات اجتماعی است؛ این دستورهای کاربردی مربوط است به مناسبات اجتماعی. فرض بفرمایید: وَلایَغتَب بَعضُکُم بَعضًا؛(۱۱) غیبت نکنید؛ این [دستور]، مناسبات اجتماعی را تنظیم میکند. شما وقتی غیبت میکنید، دل خودتان را چرکین میکنید، دل مخاطبتان را چرکین میکنید، واقعیّت پنهان یک برادر مؤمنی، خواهر مؤمنی را هم بیخودی به رخ این و آن میکشید؛ یک کار غلط و نادرست. او هم نسبت به شما ممکن است که همین کار را بکند. این کار، زندگی را، روابط اجتماعی را از نظم صحیح خارج میکند.


۴) رعایت عدالت و انصاف، حتّی در برابر مخالف و دشمن

 یا فرض بفرمایید که میفرماید: لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلُوا؛(۱۲) اگر با کسی مخالفید، با کسی دشمنید، این موجب نشود که درباره‌ی او بی‌انصافی کنید، درباره‌ی او ظلم و بی‌عدالتی به خرج بدهید. ببینید، این یک دستور کاربردی است. بله، شما ممکن است با کسی مخالف باشید امّا [این] موجب نشود که نسبت به او به خاطر مخالفتتان در آنجایی که حق با اوست، آن حق را پنهان بدارید، یا مخفی کنید، یا آن حق را ضایع کنید و بی‌عدالتی و بی‌انصافی نسبت به او به خرج بدهید. شما ملاحظه کنید در اجتماعات، [اصلاً] در اجتماع خود ما -خیلی جای دوری نرویم- اگر چنانچه ما با کسانی که مخالف هستیم، به همین آیه عمل بکنیم، یعنی درباره‌ی آنها بی‌انصافی نکنیم و آنها هم درباره‌ی ما بی‌انصافی نکنند، ببینید چقدر وضع جامعه، وضع روا و خوبی خواهد شد.


۵) پرهیز از شایعه و دروغ‌افکنی

 یا مثلاً فرض کنید «لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِه عِلم»؛(۱۳) عرض کردم شبیه این -این جور آیات در قرآن- هزاران دستور قرآنی هست؛ لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِه عِلم؛ دنبال چیزی که به آن یقین نداری راه نیفت؛ به آن چیزی که یقین نداری اعتماد نکن. الان ژورنالیسم رایج دنیا درست عکس این عمل میکنند؛ یعنی آن چیزهایی را که شایعه‌پردازی میکنند، دروغ‌پردازی میکنند، چیزهایی است که از آن اطّلاعی هم ندارند، علمی هم ندارند، بیخودی آنها را پخش میکنند. در داخل جامعه‌ی خود ما هم متأسّفانه از این چیزها وجود دارد. این نقطه‌ی مقابل رفتاری است که امروز در دنیا هست. اگر چنانچه ما همین یک دستور را عمل بکنیم، بخش مهمّی از مشکلات ما حل خواهد شد.


۶) اعتماد نکردن به ستمگر و ظالم

 یا «لا تَرکَنوِّا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا»؛(۱۴) به کسی که ستمگر است، به ظالم اعتماد نکنید، گرایش پیدا نکنید -«رکون» یعنی میل پیدا کردن و گرایش پیدا کردن و اعتماد به او کردن- به آدم ظالم اعتماد نکنید. نتیجه‌ی اعتماد کردن به ظالم همین میشود که شما می‌بینید دولتهای مسلمان، مجموعه‌های اسلامی به ظالم‌ترین و ستمگرترین عناصر عالَم اعتماد میکنند و نتیجه‌اش را دارند مشاهده میکنند و می‌بینند.


۷) خیانت نکردن در امانت

 یا «اَقسِطوا اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین»؛(۱۵) عدل به خرج بدهید؛ قسط و عدل و انصاف در همه‌ی امور زندگی را دستور داده‌اند؛ یا «لا تَخونُوا اللهَ وَ الرَّسولَ وَ تَخونوا اَمانتِکُم»؛(۱۶) در امانت خیانت نکنید. امانت فقط پولی نیست که شما دست بنده دارید؛ مقامی هم که، مسئولیّتی هم که به وسیله‌ی شما به من داده شده امانت است. اگر چنانچه این امانت را درست عمل نکنم، خیانت در امانت است. ببینید شما اگر همین یک دستور را ما عمل بکنیم، چه اتّفاقی خواهد افتاد. بنابراین آنچه قرآن برای ما دارد، عبارت است از این دستورات عملیِ کاربردی.


۸) نهراسیدن و ایستادگی در مقابل دشمن

یا مثلاً «فلا تَخافوهُم وَ خافونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین»(۱۷) که دنباله‌ی آن آیه‌ی «اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیاءَه»(۱۸) است، که آمدند گفتند «علیه شما دارند توطئه میکنند، بترسید»، [مسلمانان را] میترساندند. قرآن میفرماید که نخیر، از آنها نترسید، از من بترسید؛ خدای متعال را عبادت بکنید، اعتماد به خدا بکنید، در مقابل دشمن محکم بِایستید و میتوانید دشمن را به عقب برانید. خودِ این ترساننده‌ی از افراد ظالم که به انسان  میگوید از این و از آن بترسید، از این قدرتها بترسید و ملاحظه کنید، شیطان است؛ که ما در طول تاریخ هم مشاهده میکنیم کسانی که از این قدرتها ترسیده‌اند، دچار آزمونهای سخت و تلخ زندگی شده‌اند. امروز قدرتهای اسلامی، دولتهای اسلامی ملاحظه‌ی قدرتهای ظالم دنیا را میکنند، از آنها میترسند و قدرت خودشان را ندیده میگیرند؛ نتیجه این میشود که تو سرشان میخورد.


 امام (رضوان الله علیه) این نترسیدن از قدرت را به همه‌ی ما یاد داد که از قدرتهای ظالم و زورگو نترسید. من فراموش نمیکنم در سالِ ۵۸، آن وقتی که جوانهای ما این جاسوسهای آمریکایی و جاسوس‌خانه‌ی آمریکایی را گرفته بودند، بعضی‌ها فشار می‌آوردند به شورای انقلاب که بگویید اینها را آزاد کنند. بنده و مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و بنی‌صدر، ما سه نفر از شورای انقلاب رفتیم قم؛ آن وقت امام قم بودند؛ رفتیم خدمت امام که از امام بپرسیم که چه کار کنیم. پرسیدیم که آقا این جوری است، فشار می‌آوردند که اینها را هر چه زودتر آزاد کنید؛ امام رو کردند به ما و گفتند که از آمریکا میترسید؟ بنده عرض کردم نخیر نمیترسیم، گفتند پس نمیخواهد آزادشان کنید. واقعش هم همین بود؛ یعنی اگر چنانچه کسی قرار بود از آمریکا بترسد و ملاحظه بکند، نتایج بسیار تلخی را آن روز عاید کشور میکرد. ما دیده‌ایم مواردی را که دولتها و قدرتهای کشورِ خودمان از دشمن میترسیدند و این ترس، آنها را دچار مشکلات فراوانی کرد. قرآن میگوید: فَلا تَخـافوهُم وَ خافون؛(۱۹) «خافون» یعنی ملاحظه‌ی مقرّرات من را بکنید؛ آنجایی که خدای متعال فرموده است مجاهدت کنید، مجاهدت کنید؛ آنجایی که فرموده است دست نگه دارید، دست نگه دارید؛ معنای این «خافون» این است.


۹) اقامه‌ی نماز به عنوان ذکر و یاد الهی

و همچنین «اَقِمِ الصَّلْوةَ لِذِکری»(۲۰)؛ حالا به مناسبت ماه رمضان این را هم توجّه بکنیم به «وَ اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری»؛این  یکی از دستورات کاربردی است. نماز برای ذکر است، برای یاد است؛ نماز را برای ذکر خدا محفوظ بدارید. امروز ما اگر چنانچه این را در مورد خودمان عمل بکنیم که این را همه‌‌ی ما میتوانیم عمل بکنیم؛ نماز را باتوجّه بخوانیم و در نماز دلمان را به جای دیگری نسپریم و نماز را برای ذکر خدای متعال بخوانیم، این یقیناً تأثیرات فراوانی در اعتلای روحی ما خواهد داشت؛ همچنین «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا توبوا اِلَی اللهِ تَوبَةً نَصوحًا»(۲۱) که این روزها، روزهای توبه است، روزهای استغفار است، روزهای رجوع به پروردگار است. امیدواریم ان‌شاء‌الله خدای متعال به همه‌ی آحاد ملّت ما و به همه‌ی آحاد مسلمان توفیق بدهد که بتوانند وظایف ماه رمضان را، وظایف اسلامی را انجام بدهند. به قرآن عمل بکنیم؛ این دستورات قرآنی، همه‌ی این هزاران دستور کاربردی قرآنی، عملیّاتی است یعنی قابل عمل شدن است؛ البتّه دولتها مسئولیّت بیشتری دارند، قدرتهای مسلّط بر کشور و مدیران جامعه مسئولیّت بیشتری دارند. 

 

ظاهراً دیگر وقت ما تمام شد؛ گمان میکنم باید حالا اذان باشد؛ لذاست که دیگر عرایض را خاتمه میدهیم. خیلی خوشحالم؛ امروز بسیار جلسه‌ی خوبی بود و مجدّداً از همه‌ی کسانی که دست‌اندرکار بودند تشکّر میکنم.

 

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته



۱) در ابتدای این مراسم ــ که به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد ــ تعدادی از قرّاء قرآن، آیاتی از قرآن کریم را تلاوت کردند.

۲) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۸۵؛ «... که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است ...»

۳) سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۱۶؛ «خدا هر که را از خشنودی او پیروی کند، به وسیله‌ی آن [کتاب] به راه‌های سلامت رهنمون میشود ...»

۴) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۸

۵) کاملان، بویژه انسانهای وارسته

۶) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۰۰؛ « ... و از مردم کسی است که میگوید: «پروردگارا! به ما، در همین دنیا عطا کن» و حال آنکه برای او در آخرت نصیبی نیست.»‌

۷) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۰۱؛ «و برخی از آنان می‌گویند: "پروردگارا! در این دنیا به ما نیکی و در آخرت [نیز] نیکی عطا کن، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار."»‌

۸) سوره‌ی  بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۰۱؛ « ... در این دنیا به ما نیکی و در آخرت [نیز] نیکی عطا کن ، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.»

۹) سوره‌ی قصص، بخشی از آیه‌ی ۷۷؛ «و با آنچه خدایت داده، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همچنان که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن ...‌»

۱۰) سوره‌ی قصص، بخشی از آیه‌ی ۷۸

۱۱) سوره‌ی حجرات، بخشی از آیه‌ی ۱۲

۱۲) سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۸

۱۳) سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۳۶

۱۴) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۳

۱۵) سوره‌ی حجرات، بخشی از آیه‌ی ۹

۱۶) سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۲۷؛ «... به خدا و پیامبر او خیانت مکنید و [نیز] در امانتهای خود خیانت نورزید ...»

۱۷) سوره‌ی آل عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۷۵؛ «... پس اگر مؤمنید از آنان مترسید و از من بترسید.»

۱۸) سوره‌ی آل عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۷۵؛ « در واقع این شیطان است که دوستانش را می‌ترساند ...»

۱۹) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۷۵؛ «... پس از آنان مترسید و از من بترسید ...»

۲۰) سوره‌ی طه، بخشی از آیه‌ی ۱۴؛ «... و به یاد من نماز برپا دار.»

۲۱) سوره‌ی تحریم، بخشی از آیه‌ی ۸؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید، به درگاه خدا توبه‌‌ا‌ی راستین کنید ...»

نماهنگ | علم منهای ایمان

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نماهنگ | علم منهای ایمان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «بشر با این همه پیشرفتهای علمیِ حیرت‌آور که بکلّی وضع زندگی را در جهان تغییر داده، احساس خوشبختی نمیکند؛ بشریّت دچار فقر است، دچار بیماری است، دچار فحشا و گناه است، دچار بی‌عدالتی است، دچار نابرابری است، دچار شکاف طبقاتی بسیار وسیع است؛ بشر دچار سوءاستفاده‌ی قدرتها از علم است؛ قدرتها از علم سوءاستفاده میکنند، از کشفیّات طبیعت سوءاستفاده میکنند، از توانایی‌های استخراج‌شده‌ی از طبیعت سوءاستفاده میکنند؛ بشر با اینها مواجه است؛ اینها موجب شده است که انسانها در همه جای دنیا احساس خستگی کنند؛ احساس نیاز به یک دست نجات‌بخش کنند.


 میلیاردها انسان در دنیا گرفتارند؛ بعضی ممکن است آسایش داشته باشند، لکن همانها هم آرامش ندارند؛ بشر دچار نگرانی است، دچار اضطراب است و این پیشرفتها و این تحوّلات گوناگون نتوانسته است به بشر خوشبختی ببخشد. البتّه خرد انسانی، نعمت بزرگی است؛ تجربه، نعمت بزرگی است؛ [اینها] نعمتهای خدا است و میتواند بسیاری از مشکلات حیات را حل کند، لکن برخی از گره‌ها هست که با اینها باز نمیشود. فرض کنید همین مسئله‌ی عدالت؛ عدالت به وسیله‌ی علمِ پیشرفته‌ی امروز و فنّاوریِ پیشرفته‌ی امروز قابل حل شدن نیست؛ گره‌اش بازشدنی نیست. امروز بی‌عدالتی در دنیا از علم تغذیه میکند؛ یعنی علمِ پیشرفته در خدمت  بی‌عدالتی است، در خدمت جنگ‌افروزی است، در خدمت تصرّف سرزمین‌های دیگران است، در خدمت سلطه‌ی بر ملّتها است؛ پس علم این گره‌ها را دیگر نمیتواند باز بکند؛ اینها احتیاج دارد به یک قدرت معنوی، قدرت الهی، دست پُرقدرتِ امام معصوم که او بتواند این کارها را انجام بدهد.» ۱۳۹۹/۰۱/۲۱

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «علم منهای ایمان» را منتشر میکند.

پاسخ رهبر انقلاب به نامه حجت‌الاسلام‌ قرائتی برای ترویج و تفسیر قرآن

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

پاسخ رهبر انقلاب به نامه حجت‌الاسلام‌ قرائتی برای ترویج و تفسیر قرآن

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌ی حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی در ارتباط با اهمیت قرآن و ضرورت کار برای ترویج و تفسیر آن مرقوم داشتند:

«بعدالسلام خداوند به جنابعالی توفیق عطا فرموده است و امیدواریم آن را افزایش دهد. حقیر با کار برای ترویج قرآن و تفسیر کاملاً موافقم.»


بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی فرارسیدن ماه مبارک رمضان، متن پاسخ رهبر انقلاب و نامه‌ی حجت‌‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی را منتشر میکند.


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین، اللهم صل على محمد وآل محمد

 

محضر مبارک حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر عزیز انقلاب اسلامی (دامت برکاته)

سلام علیکم اگر احساس وظیفه نمی‌کردم، با توجه به وقت عزیز شما و مشکلات بسیار مهم و پیچیده این مقدار از وقت شما را نیز نمی‌گرفتم. آنچه مرا به نوشتن این چند سطر وادار کرد، چند آیه‌ی قرآن بود:

۱. پیامبر در قیامت از مظلومیت و شهید شدن اهل بیت علیهم السلام سخنی نمی‌گوید، ولی از مهجوریت قرآن گله می‌کند. «و قال الرسول یا رب إن قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا» (فرقان، ۳۰)

٢. دومرتبه سفارش شده است که کتاب آسمانی را جدی بگیرید. «خذ الکتاب بقوة» (مریم، ۱۲)

٣. در سخنرانی پیامبر مأمور می‌شود که از وحی بگوید، «لتبین للناس ما نزل إلیهم» (نحل، ۴۴) در حالی که امروز بسیاری از سخنرانی‌ها از شعر، رؤیا، تاریخ، حکایات و نظرات این و آن پر است، ولی سخنرانی با محوریت قرآن کم است.

۴. قرآن عالم ربانی را عالم قرآنی می‌داند. «کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون» (آل عمران، ۷۹)

۵. اساس همه‌ی حوزه‌های علمیه یک توبیخ قرآنی است که فرمود: «فلولا نفر من کل فرقه...» (توبه، ۱۲۲) در حالی که تدبر در قرآن با دو توبیخ مطرح شده است:

الف) «أ فلا یتدبرون القرآن»

ب) «أم على قلوب أقفالها» (محمد، ۲۴)

۶. مشکل حوزه‌های علمیه این است، که با اینکه خوش‌بینانه ده درصد طلاب فقیه می‌شوند، ولی عمده‌ی مغزهای حوزوی برای تربیت این ده درصد زحمت می‌کشند، که البته این زحمت لازم است زیرا شاید ما به تعداد فرمانداری‌ها فقیه نداشته باشیم و برای نود درصدی که قدرت اجتهاد ندارند، برنامه‌ی چشمگیری نظیر شیوه‌ی پاسخ به سؤالات، شیوه‌ی کلاس‌داری، شیوه‌ی بیان تفسیر و حدیث، شیوه‌ی جذب جوانان به نماز و... وجود ندارد. گرچه در این سال‌ها تخصص‌هایی به راه افتاده است، ولی خروجی آنها چشمگیر نیست و جای بعضی از تخصص‌ها خالی است.

۷. ای کاش همان‌گونه که پیامبر فرمود: نباید بین کتاب الله و عترتی جدایی باشد «لن یفترقا»، ما باید تعداد جلسات قرآن را به تعداد جلسات عزاداری محرم و جشن‌های نیمه شعبان برسانیم.

۸. گرچه امروز در سایه انقلاب تحولاتی در حوزه‌ها پیدا شده است، لکن کم نیستند کسانی که قرآن و نهج‌البلاغه را علم نمی‌دانند، در حالی که امام رضا علیه‌السلام فرمود: «من أراد العلم فلیثور القرآن» (مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۳۸)

۹. با اینکه قرآن، کتاب تزکیه و تهذیب است، در حوزه‌ها معاونت تهذیب هست، در حالی که قرآن مهم‌ترین سرچشمه‌ی تهذیب است، و می‌توان آیات اخلاقی را در همان معاونت تهذیب مطرح کرد.

۱۰. بحمدالله امروز حفظ قرآن و تلاوت و مسابقات قرآنی با گذشته قابل قیاس نیست، اما نسبت به آنچه می‌توانیم انجام دهیم، فاصله‌ها داریم. سزاوار است اقامه‌ی قرآن دوش‌به‌دوش اقامه‌ی نماز باشد. زیرا کلمه‌ی أقیموا، هم برای نماز آمده «أقیموا الصلاة» و هم برای کتب آسمانی آمده است «أقاموا التوراة و الإنجیل و ما أنزل».

۱۱. با اینکه شب قدر شب نزول قرآن است ولی در شب قدر انواع ادعیه، سخنرانیها، مراسم و عزاداری‌ها مطرح است ولی در کمتر مسجدی در شب نزول قرآن از قرآن گفته میشود.

۱۲. با اینکه هدف قرآن بیشتر عموم مردم است، «بیان للناس» (آل عمران، ۱۳۷۸) ولی اکثر تفاسیر «بیان للخواص» است.

۱۳. با اینکه قرآن کتاب تذکر است، « فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ» (ق، ۴۵) ولی بیشتر موعظه‌ها از دیگران است.

۱۴. با اینکه از آیه «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» (نساء، ۸۲) (که خداوند توبیخ میکند) استفاده میشود تدبر واجب است، زیرا خداوند برای ترک کار مستحب توبیخ نمیکند، اما ما تفسیر را مستحب میدانیم.

۱۵. با اینکه برای هر رشته‌ی دانشگاهی در کنار معارف عمومی، باید آیات و روایات همان رشته جزء کتب درسی شود، ولی چنین نیست. در ادعیه میخوانیم که اولیای خدا برای هر عضوی یک دعا داشتند، و می‌گفتند: «و اکف أیدینا عن الظُلم و السرقه، طَهِّر بُطوننا من الحَرام والشُبهة». و بعد از اعضا، برای هر قشری و صنفی یک دعای خاصی داشتند. «و على الشباب بالانابة والتوبة و على النساء بالحیاء والعفة و على مشایخنا بالوقار و السکینة»

۱۶. با اینکه در قیامت درجات معنوی بر اساس قرآن است، «اقْرَأْ وَارْتَقِ» (مکاتیب الائمه، ج ۲، ص ۲۰۶) ولی شهریه‌های حوزه‌ها بر اساس قرآن نیست.

۱۷. با اینکه قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام در کنار هم هستند، ولی بحمدالله برای اهل‌بیت موقوفات هست، ولی برای قرآن و تفسیر موقوفات نیست.


حضرت آقا!

جناب‌عالی قبل از انقلاب درس تفسیر داشتید، و امروز هزاران روحانی در دانشگاه‌ها و پادگان‌ها و قوای مسلح و ائمه جمعه وجود دارند که بعضی گاهی تفسیر می‌گویند ولی هنوز در حوزه، دانشگاه و منابر رنگ سخنان مخلوق بیش از سخنان خالق است.

 

حضرت آقا!

ماشین‌هایی که هوا گرفته است، در سرازیری با هل دادن روشن می‌شود، سرازیری قرآن ماه رمضان است و نیاز به سفارشی است حداقل به روحانیونی که در دستگاه‌های دولتی و در ادارات و قوای سه‌گانه و امور مساجد و ائمه‌ی جمعه و حوزه‌های علمیه مشغول به کار هستند. باید همتی جدی باشد، چرا که اگر ما قرآن را به پا نداریم، از خداوند بدترین لقب را که پوچی است، دریافت خواهیم کرد. «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَیْءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِل» (مائده، ۶۸)


حضرت آقا!

چند ماهی بیشتر به ماه رمضان نمانده است، که نیمی از آن به خاطر تعطیلات عید و پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌ها قابل استفاده نیست، ولی نیمی از آن فرصتی است که ما گام جدی‌تری بیش از آنچه تاکنون برداشته‌ایم، برداریم تا قرآن نزد ما مهجور نباشد. خواهشمند است به نمایندگان خود قبل از فرارسیدن ماه رمضان توصیه‌ی جدی بفرمایید که از هم‌اکنون خود را برای بیان تفسیر آماده کنند.

 

امید است چند جمله‌ی توصیه شما که مصداق تواصوا بالحق است سبب حرکت‌های بزرگی بشود، همان‌گونه که توصیه شما، ما و دیگران را وادار کرد که پرچم نماز میان نسل نو در آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها برافراشته‌تر گردد و نماز ظهر عاشورا به صورت فرهنگ عمومی درآید و همان‌گونه که صدها مسجد خوب در جاده‌ها ساخته شد و همان‌گونه که از یک جمله‌ی شما در این سال‌ها حدود ۵۰۰ میلیارد تومان زکات از طریق کمیته‌ی امداد جمع‌آوری و توزیع شد.


توجه به قرآن و سفارش به تفسیر و تدبر توسط حضرت‌عالی با اراده خداوند راهگشاست و برّی است که باید همه در این بر مشارکت کنند. به امید روزی که تمام حوزه‌ها و تمام مدرسین برای تفسیر سهم و جایگاهی در شأن کتاب آسمانی قرار دهند و همان‌گونه که سایر کتب محوریت دارد، تفسیر قرآن هم محور باشد.


والسلام علیکم و رحمةالله

مرید قدیم؛ محسن قرائتی

زندگینامه آیت الله امینی به قلم امام جمعه قم

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

زندگینامه آیت الله امینی به قلم امام جمعه قم

آیت الله امینی امام جمعه قم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام زندگینامه خود را اینگونه می نویسد:


اینجانب ابراهیم امینى فرزند حسین در سال ۱۳۰۴ در نجف آباد متولد شدم. در حدود شش سالگى پدرم وفات کرد. تا کلاس ششم ابتدایى در یکى از مدارس شبانه غیر دولتى درس خواندم، از همان زمان به تحصیلات علوم دینى علاقه داشتم. در فروردین ۱۳۲۱ به قصد تحصیل علوم دینى به حوزه علمیه قم آمدم. در حدود سه ماه در قم توقف داشتم، دوران خوش و زیبایی بود، مخصوصاً شرکت در درس اخلاق امام خمینى (حاج آقا روح الله) برایم بسیار جالب بود. با فرارسیدن تعطیلات تابستانى ناچار به نجف آباد مراجعت کردم. تابستان را در نجف آباد به تحصیلات ادامه دادم. به دلیل کمیابى و گران بودن ارزاق (در اثر اشغال ایران بوسیله سپاه متفقین) ناچار شدم براى ادامه تحصیلات به حوزه علمیه اصفهان بروم. به همان دلیل معیشت در اصفهان نیز دشوار بود. ولى از جهت مدارس محل سکونت و وجود اساتید دانشمند مخصوصاً دروس ادبیات در سطح بسیار غنی و ممتاز بود. ابتدا در مدرسه نوریه و بعد از چندی در مدرسه کاسه گران و در نهایت در مدرسه جده بزرگ مسکن گزیدم.

دوران‌ تحصیل‌

آیت‌الله‌ امینی دروس‌ کلاسیک‌ را تا ششم‌ ابتدایی در یکی‌ از مدارس‌ غیر دولتی‌ و شبانه‌ به‌ پایان‌ رساند و در جلسات‌ قرآن‌ که‌ در مساجد تشکیل‌ می‌شد، شرکت‌ جدی داشت‌. از همان‌ سالها عاشق‌ طلبگی و تحصیل‌ علوم‌ دینی شد و در فروردین‌ ۱۳۲۱ پس‌ از کسب‌ رضایت‌ مادر همراه‌ دو تن‌ از دوستان‌ خود به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمد و در مدرسه‌ حاج‌ ملا صادق‌ سکونت‌ داشت‌. روزگار او همزمان‌ با اشغال‌ ایران‌ به‌ دست‌ نیروهای متفقین‌ بود و از این‌ رو ارزاق‌ عمومی کمیاب‌ شده‌ بود و مردم‌ در معیشت‌ دچار مشکلات‌ فراوان‌ شده‌ بودند. او در این‌ مدت‌ در روزهای پنج‌شنبه‌ و جمعه‌ در درس‌ اخلاق‌ امام‌(ره‌) شرکت‌ می‌کرد و شبهای جمعه‌ نیز به‌ درس‌ اخلاق‌ آقا حسین‌ قمی می‌رفت‌. نماز مغرب‌ و عشا را در فیضیه‌ به‌ امامت‌ آیت‌الله‌ سید محمد تقی‌ خوانساری می‌خواند تا اینکه‌ ایام‌ تعطیلی حوزه‌های علمیه‌ و فصل‌ تابستان‌ فرا رسیده‌ و دوره‌ سه‌ ماهه حضور او در قم‌ به‌ سر آمد.

در تابستان‌ آن‌ سال‌ به‌ زادگاه‌ خود بازگشت‌، امّا در سال‌ تحصیلی بعد به‌ دلیل‌ کمبود و گرانی‌ ارزاق‌ عمومی و مشکلات‌ معیشتی نتوانست‌ به‌ قم‌ برود و به‌ سفارش‌ از استادان‌ و دوستان‌ به‌ حوزه‌ علمیه‌ اصفهان‌ رفت‌ و در مدرسه‌ نوریه‌ ساکن‌ شد. حوزه‌ علمیه‌ اصفهان‌ در آن‌ روزگار رونق‌ فراوانی‌ داشت‌ و در امور معنوی نیز بسیار شگفت‌آور بود. آیت‌الله‌ امینی در این‌ سالها به‌ تکمیل‌ دروس‌ دوره سطح‌ مشغول‌ شد و همواره‌ از محضر استادان‌ اخلاق‌، همچون‌ حاج‌ میرزا علی‌ شیرازی بهره‌ می‌برد. مدت‌ حضور او در اصفهان‌ نزدیک‌ به‌ شش‌ سال‌ بود.

در سال‌ ۱۳۲۶ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ رفت‌ تا از محضر استادان‌ آن‌ دیار نیز کسب‌ فیض‌ نماید. در آنجا نیز از محضر آیات‌ عظام‌ و استادان‌ بسیاری در فقه‌ و اصول‌ و حکمت‌ بهره‌ برد و در کنار آن‌ به‌ تهذیب‌ نفس‌ و بهره‌مندی از دروس‌ اخلاق‌ اشتغال‌ داشت‌. در این‌ مدت‌ از تدریس‌ دروس‌ فرا گرفته‌ نیز غافل‌ نماند.


استادان‌ و دوستان‌

آیت‌الله‌ ابراهیم‌ امینی در طول‌ سالهای تحصیل‌ خود، به‌ محضر علما و استادان‌ بسیاری شرفیاب‌ شد. او دروس‌ دوره‌ مقدمات‌ را در محضر استادانی چون‌ آقا شیخ‌ رمضانعلی ملایی، آقا شیخ‌ هاشم‌ جنّتی، آقا سید محمد هاشمی قهدیجانی فرا گرفت‌ و بیشتر شرح‌ لمعه‌ و نیز معالم‌ الاصول‌ را نزد حاج‌ شیخ‌ محمد حسن‌ عالم‌ آموخت‌. برای آموختن‌ منطق‌ منظومه‌ نیز به‌ درس‌ حاج‌ آقا صدر هاطلی کوهپایی رفت‌. او رسائل‌ را نزد آقا سید عباس‌ دهکردی و حیدر علی برومند و قوانین‌ را نزد آقا سید علی اصغر محقق‌ و مکاسب‌ را نزد آقایان‌ شیخ‌ محمد حسین‌ جرقویه‌ای و آقا شیخ‌ مرتضی اردکانی و حاج‌ آقا رحیم‌ ارباب‌ فرا گرفت‌. در قم‌ نیز ادامه‌ رسائل‌ و مکاسب‌ را نزد آقای سلطانی، حاج‌ آقا رضا بهاءالدینی و آقای مجاهدی خواند. جلد اول‌ کفایه‌ را نزد آیت‌الله‌ مرعشی و جلد دوم‌ را نزد آیت‌الله‌ گلپایگانی و بخش‌ حکمت‌ منظومه‌ را نزد آیت‌الله‌ سید محمد حسین‌ طباطبایی به‌ اتمام‌ رساند. در درسهای خصوصی علامه‌ طباطبایی که‌ در شبهای پنج‌شنبه‌ و جمعه‌ تشکیل‌ می‌شد شرکت‌ میکرد و بخشی از کتاب‌ اسفار و کتاب‌ تمهید القواعد و چند جلد از بحارالانوار و منطق‌ شفا را در آنجا فرا گرفت‌.

وی در درسهای خارج‌ فقه‌ و اصول‌ آیت‌الله‌ بروجردی(ره‌) و در درس‌ خارج‌ اصول‌ امام‌ خمینی(ره‌) شرکت‌ می‌نمود. بعدها که‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ امام‌(ره‌) نیز تشکیل‌ شد، در آن‌ شرکت‌ می‌جست‌.

آیت‌الله‌ امینی در طی این‌ سالها با طلاب‌ فاضل‌ بسیاری رابطه‌ دوستی و رفاقت‌ داشت‌ و دروس‌ آموخته‌ را مباحثه‌ میکرد که‌ از جمله‌ آنها آقایان‌ سید کمال‌ الدین‌ موسوی، شیخ‌ ابوالقاسم‌ محمدی، شیخ‌ عبدالله‌ جوادی آملی و شیخ‌ عباس‌ ایزدی را می‌توان‌ نام‌ برد. وی در سالهای تحصیل‌ خود از امر تدریس‌ نیز غافل‌ نماند و بسیاری از کتب‌ درسی را تدریس‌ می‌کرد.

فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌

فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌ آیت‌الله‌ امینی‌ فراوان‌ است‌. از جمله‌ می‌توان‌ به‌ سفرهای‌ تبلیغی‌ او در مناطق‌ مختلف‌ کشور اشاره‌ کرد. همچنین‌ معظم‌ له‌ در بسیاری‌ از سمینارهای‌ علمی‌ داخل‌ و خارج‌ کشور حضور داشته‌ و به‌ ایراد سخن‌ پرداخته‌ است‌ که‌ برخی‌ از آنان‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

او در سال‌ ۱۳۴۴ کتاب‌ «دادگستر جهان‌» را نوشت‌. این‌ کتاب‌ در زمانی‌ به‌ چاپ‌ رسید که‌ حملات‌ دشمن‌ به‌ مسأله‌ مهدویت‌ بسیار بود و بسیاری‌ از جوانان‌ می‌خواستند با زندگی‌ حجّت‌ دوازدهم‌ آشنا شوند.

برخی از تألیفات‌ آیت‌الله‌ امینی

۱. بررسی‌ مسائل‌ کلی‌ امامت‌؛

۲. همه‌ باید بدانند؛

۳. بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها)؛

۴. اسلام‌ و تمدن‌ غرب‌؛

۵. آموزش‌ دین‌ (۴ جلد)؛

۶. آیین‌ همسرداری؛

۷. آیین‌ تربیت‌؛

۸. خودسازی؛

۹. دروس‌، من‌ الثقافه‌ الاسلامیه‌؛

۱۰. انتخاب‌ همسر؛

۱۱. اسلام‌ و تعلیم‌ و تربیت‌؛

۱۲. آشنایی‌ با مسائل‌ کلی اسلام‌؛

۱۳. وحی‌ در ادیان‌ آسمانی‌؛

۱۴. در کنفرانسها؛

۱۵. تعلیمات‌ دینی‌ دوره‌ ابتدایی و راهنمایی تحصیلی.

۱۶. الگوهای فضیلت‌؛

۱۷. خداشناسی؛

۱۸. پیامبرشناسی و پیامبر اسلام‌؛

۱۹. زن‌ در اسلام‌؛

۲۰. آشنایی با مسائل‌ کلی اسلام‌؛

۲۱. نماز نور چشم پیامبر اعظم(ص)؛

۲۲. همه باید بدانند؛

۲۳. مهمترین واجب فراموش شده؛

۲۴. دادگستر جهان؛

۲۵. امامت و امامان علیهم السلام؛

۲۶. تربیت.

۲۷. پرتوی از اسلام

۲۸. گفتارهای اخلاقی و اجتماعی

۲۹. جهاد با نفس

۳۰. انضباط اقتصادی

۳۱. عدالت در اسلام


تدریس

کتاب هاى سطح فقه و اصول، فلسفه و کلام را در حوزه، تدریس کردم.

در اوائل پیروزى انقلاب، با توجّه به اسلامى بودن نظام، توجّه همگان بویژه فرهنگیان و دانشجویان براى شناخت صحیح آراء اسلامى به سوى حوزه علمیه جلب شد. نظر اسلام را در همه چیز حتى ورزش و کشتى خواستار بودند و با حرص و ولع پى گیرى مى کردند. این تقاضا در بین مسئولین آموزش و پرورش و دانشگاهیان بیشتر مشاهده مى شد. ولى متأسفانه حوزه علمیه در آن زمان براى پاسخگویى بدین نیازها آمادگى کامل نداشت ، چون جزء برنامه رسمى حوزه نبود. تأمین این نیاز ضرورى و فورى به دو چیز نیاز داشت یکى مطالعه و تحقیق در علوم مربوطه و تهیه متون لازم . دیگرى مسافرت به شهرهاى مختلف ایران و شرکت در سمینارها و جلسات فرهنگى جهت عرضه مطالب به علاقه مندان و پاسخگویى به پرسشهاى گوناگون آنها، و احیاناً سفر به کشورهاى خارجى به همین منظور و انجام این مسئولیت هاى جدید با ادامه درس و بحث هاى حوزوى چندان سازگار نبود. ناچار باید یکى از این دو امر انتخاب مى شد:


ادامه درس و بحث حوزوى که امرى ضرورى بود یا رها کردن بحث هاى حوزوى و صرف همه اوقات در تأمین نیازهاى جدید. اکثر فضلاء روش اول را انتخاب کردند، ولى من روش دوم را لازم تر دیدم و برگزیدم. بدین علت که احساس کردم حوزه علمیه از لحاظ استاد کمبودى ندارد، در صورتى که تأمین نیازهاى فرهنگى جدید امرى ضرورى تر مى باشد، بویژه مسائل تعلیم و تربیت ، جوانان و خانواده. در همین راستا اکثر اوقاتم را صرف مطالعه در مسائل جدید، تألیف کتاب هاى مورد نیاز، مسافرت به شهرهاى مختلف ایران ، سخنرانى در مجامع فرهنگى و پاسخگویى به سؤالات مربوطه کردم. و در همین رابطه سفرهاى فراوانى به کشورهاى خارجى و حضور در سمینارها، دانشگاه ها و مجامع فرهنگى داشتم . که زمان آن ها غالباً کمتر از پانزده روز نبود و گاهى به بیش از چهل روز مى کشید. و از انتخاب این روش پشیمان نیستم.

زندگی سیاسی (از زبان آیت الله امینی)

در سال ۱۳۴۱ شمسى در جلسه اى سرّى شرکت کردم که اعضاى آن، آقایان: حاج شیخ عبدالرّحیم ربّانى شیرازى، شیخ على مشکینى، شیخ على قدّوسى، شیخ حسینعلى منتظرى، شیخ محمد تقى مصباح یزدى ، شیخ مهدى حائرى تهرانى ، شیخ على اکبر هاشمى رفسنجانى و شیخ احمد آذرى قمى و سید محمد خامنه اى و سید على خامنه اى بودند.

اساس نامه ، مفصّلى داشت و اهدافى را که دنبال مى کرد به قرار زیر بود:

۱. اصلاح حوزهء علمیّهء قم؛

۲. تبلیغ اسلام؛

۳. امر به معروف و نهى از منکر؛

۴. سعى در اجراى احکام سیاسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام.


جلسه کاملاً سرّى و منظّم بود و مسئولیّت ها بین افراد تقسیم شده بود. بعدها همین جلسه هستهء مرکزى جامعهء مدرّسین راتشکیل داد.


در سال ۱۳۴۲ شمسى که مبارزات ضدّ رژیم پهلوى شروع شد، تشکّل مذکور بدون این که خودش را به صورت یک جمعیّت متشکّل معرّفى کند با جدّیّت تمام در خدمت امام خمینى(قدس سره) بود و از او حمایت مى کرد. در چاپ و نشر اعلامیه ها، در تشویق علما و مراجع براى همکارى ، تشویق مردم به اعتصاب ، در مسافرت به شهرستان ها، در اعزام طلاّب به شهرستان ها، در تشویق مدرّسان به امضاى اعلامیه ها، جدّى و فعّال بودند. بنده نیز در این تشکّل و گاهى به تنهایى انجام وظیفه مى کردم.


بعد از بازداشت امام خمینى در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ نیز در روشن کردن افکار مردم و تشویق مراجع و علماى قم و شهرستان ها نیز فعّال بودم . همین تشکّل بعد از تبعید امام به ترکیه و بعداً به نجف اشرف ، مسئولیّت ارتباط امام با مردم وهدایت مردم و گرم نگه داشتن میدان مبارزه را بر عهده داشت. در همهء این مراحل بنده هم مانند سایر آقایان فعّال بودم.


بعد از بازداشت امام در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ و هجرت جمعى از علماى بزرگ به تهران براى آزاد کردن حضرت امام، بنده نیز به تهران رفتم و در جمع آنان فعّال بودم. در دعوت به تشکیل جلسات مشترک، درتشویق آنان به اقدامات مناسب، در تهیّهء اطلاعیه ها، در تشویق به توقّف در تهران و اقدامات لازم براى آزادى امام و پیش گیرى از تبعید و ادامهء زندان و اعدام احتمالى امام ، نقش فعّالى داشتم.


یکى از یازده نفرى بودم که بعد از وفات آیه الله حکیم اعلامیهء مرجعیّت امام خمینى را امضا کردند. زمانى که امام از نجف اشرف به پاریس تشریف برد به پاریس رفتم و با امام در بارهء حوادث ایران ملاقات و گفتگو داشتم.


بعد از پیروزى انقلاب همراه با اعضاى جامعهء مدرّسین یا به تنهایى، در خدمت امام و انقلاب بودم. پانزده روز بعد ازپیروزى انقلاب از سوى امام مأموریّت یافتم که به استان هرمزگان بروم و به امور نهادهاى نوپا و اوضاع ارتش و ادارات بندرعبّاس ، جزیرهء کیش و دیگر جزایر استان و وضع علماى اهل سنّت و حوزه هاى علمیّه رسیدگى کنم. از این رو، چندماه در آن جا توقّف کردم و در بین طلاّب و علماى اهل سنّت مبلغى تقسیم نمودم که بعد از آن به دستور امام به صورت شهریّهء مستمر در آمد.


بعد از مراجعت از هرمزگان بار دیگر از سوى حضرت امام مأمور شدم به استان مازندران به ویژه ترکمن صحرا بروم و به امور آن جا رسیدگى کنم و به دستور امام اوّلین شهریّهء رسمى را به طلاّب و علماى اهل سنّت پرداختم. براى اجراى فرمان عفو امام سفرى به همدان، ملایر و نهاوند و مأموریّت دیگرى نیز به نائین داشتم.


سه دورهء هشت ساله، به نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان چهارمحال و بختیارى انتخاب شدم . در مقام نائب رئیسى و در کمیسیون ها و در اداره دبیرخانه خبرگان انجام وظیفه کردم و فعال بودم . ولى در دورهء چهارم ، با همه اصرارى که دوستان ، در کاندیداتورى از تهران داشتند به عللى که مهمترین آنها عدم قدرت بر انجام وظیفه بود امتناع ورزیدم و از الطافشان تشکر مى کنم .


علاوه بر این ها، عضو هیئت امناى دانشگاه امام صادق(ع) عضو هیئت امناى مجمع جهانى علوم اسلامى طلاّب غیرایرانى ، عضو هیئت علمى و برنامه ریزى مجمع جهانى علوم اسلامى بودم و در جامعهء مدرّسین حوزهء علمیّهء قم که یک نهاد علمى ـ سیاسى است، چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن، همواره یک عضو فعّال بوده ام. مدّت ها به عنوان دبیر و گاهى به عنوان نایب رئیس به قدر وسع و توانایى انجام وظیفه مى کردم و نیز مسئول بخش فرهنگى این نهاد بودم.


در طول فعّالیّت هاى سیاسى، اجتماعى ، چه در جامعهء مدرّسین یا غیر آن ، همواره فردى آزاد و معتدل بوده ام و سعى کرده ام از مرز حق تجاوز نکنم، از افراط و تفریطها و گروه گرایى ها و جناح بازى ها خوددارى کرده ام. در تعریف و تمجید یا انتقاد از شخصیّت هاى روحانى و سیاسى نیز سعى کرده ام از مرز حق تجاوز نکنم.


از اردیبهشت ۱۳۷۱ به دستور مقام معظّم رهبرى آیه الله خامنه اى ـ مدّظلّه العالى ـ به امامت جمعه شهر قم منصوب شدم و به اتفاق آیه الله مشکینى و آیه الله جوادى آملى ، هر سه هفته یک مرتبه، به نوبت نماز جمعه قم را اقامه مى کنیم که بعد از ارتحال آیه الله مشکینى(قدس سره) با انتصاب آیهالله استادى به امامت جمعه قم، همین نوبت ادامه دارد. در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز عضویّت دارم.


اکثر اوقاتِ من به مطالعه، تحقیق، نگارش کتاب، نظارت بر تحقیقات دبیرخانه خبرگان و ادارهء دبیرخانه، شرکت درسمینارهاى علمى و فرهنگى صرف مى شد.


یکى از توفیقات من این بوده که براى تبلیغ اسلام و تبیین ارزش هاى جمهورى اسلامى ایران و روشن کردن افکارعمومى و دفاع از حکومت اسلامى به چند کشور خارجى سفر کرده ام و در بعضى سمینارها و کنگره ها و مجامع علمى شرکت نموده ام و با لطف خدا موفق بوده ام که مى توان به کشورهاى نیجریه ، ساحل عاج ، گابون، سرالئون، گینه ، اتیوپى، غنا، زیمباوه، کنیا، اوگاندا، اندونزى، بنگلادش، تایلند، سوریه، سریلانکا، هندوستان، پاکستان، چین، مالزى ، سنگاپور، استرالیا، زلاندنو، فرانسه، انگلستان، ایرلند، اتریش، آلمان ، کانادا و ژاپن اشاره کرد.


درکلّیّهء سفرهاى خارج از کشور از لحاظ فرهنگى وسیاسى موفق بودم واین سفرها متناسب با هزینهء در نظر گرفته شده که نسبتاً کم بود، به حال اسلام و انقلاب مفید بود.


برخی از مسؤولیتهای آیت الله امینی

۱. نماینده‌ امام‌(ره‌) در امور استان‌ هرمزگان‌؛

۲. نماینده‌ امام‌(ره‌) در امور استان‌ مازنداران‌؛

۳. نماینده‌ امام‌(ره‌) در اجرای‌ فرمان‌ عفو در همدان‌، ملایر و نهاوند؛

۴. عضویت‌ در شورای بازنگری قانون‌ اساسی با حکم‌ امام‌(ره‌)؛

۵. سه‌ دوره‌ نمایندگی در مجلس‌ خبرگان‌ از چهار محال‌ و بختیاری؛

۶. نایب‌ رئیس‌ مجلس‌ خبرگان‌؛

۷. ریاست‌ دبیرخانه مجلس‌ خبرگان‌؛

۸. عضویت‌ در هیأت‌ امنای‌ دانشگاه‌ امام‌ صادق‌ و مجمع‌ جهانی علوم‌ اسلامی؛

۹. عضویت‌ در جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌؛

۱۰. امام‌ جمعه‌ شهر قم‌ با حکم‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ از سال ۱۳۷۱ تا کنون؛

آیت‌الله‌ امینی هم‌ اکنون‌ امام‌ جمعه‌ شهر قم‌، از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری بوده و بیشتر اوقات‌ ایشان به‌ فعالیت‌ در دبیرخانه‌ مجلس‌ خبرگان‌ سپری می‌شد.

منبع:https://fa.shafaqna.com

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله ابراهیم امینی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله ابراهیم امینی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت عالم مجاهد و انقلابی مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ ابراهیم امینی را تسلیت گفتند.

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم


درگذشت عالم مجاهد و پارسا مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ ابراهیم امینی رضوان‌الله‌علیه را به حوزه‌ی مبارک قم و فضلا و علاقمندان و مستفیدان از آثار قلمی آن مرحوم و بویژه خاندان مکرّم ایشان تسلیت عرض میکنم. عمر با برکت این عالم بزرگوار یکسره در راه علم و کسب و نشر معارف اسلامی و نیز مجاهدت سیاسی و اجتماعی و حضور فعال در مناصب رسمی نظام جمهوری اسلامی همچون امامت جمعه و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت و مجامع تصمیم‌گیر حوزوی، مصروف گردیده است، همچنانکه سلوک فردی ایشان نمونه‌ی چشم‌نوازی از پارسائی و پرهیزگاری و بی‌اعتنائی به جاذبه‌های مادی را مجسّم ساخته است. رحمت خدا بر این روحانی انقلابی و صادق و مجاهد باد. از خداوند متعال مغفرت و رضوان الهی برای ایشان مسألت میکنم.


سیّدعلی خامنه‌ای

۶ اردیبهشت ۱۳۹۹

خط حزب‌الله ۲۳۳ | باید به قرآن مراجعه کنیم

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

خط حزب‌الله ۲۳۳ | باید به قرآن مراجعه کنیم

شماره‌ی دویست‌و‌سی‌و‌سوم هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان «باید به قرآن مراجعه کنیم» منتشر شد.


* به گزارش خط حزب‌الله، در آستانه‌ی ماه بهار قرآن و با توجه به اهتمام رهبر انقلاب به مؤانست با قرآن کریم، خط حزب‌الله در سخن هفته‌ی این شماره‌ی خود به بخشی از زندگی رهبرانقلاب و دغدغه‌های ایشان در رابطه با قرآن کریم پرداخته است که خواندن این مطلب به مخاطبین گرامی توصیه می‌‌گردد.


* همچنین یکی از آثار ماندگار رهبر انقلاب در ساحت معرفت و اندیشه، مجموعه‌ی سخنرانی‌های روزانه‌ی ایشان، در مسجد امام حسن(ع) مشهد در سال ۱۳۵۳ است که با نام «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» منبعی استثنایی برای جویندگان معارف قرآنی است. نشریه‌ی خط حزب‌الله در ماه مبارک رمضان مرور مختصر و کوتاهی دارد بر برخی واژگان و مفاهیم مهم مطرح شده در این جلسات. در این شماره از نشریه، دو موضوع «تقوا» و «ایمان» مرور شده ‌است.


* دیگر بخش‌های نشریه‌ی خط حزب‌الله به شرح زیر است:

یک افطاری خوشمزه در زندان!/ خاطرات رهبری

خدایا به ما لیاقت ورود شایسته به مهمانی‌ات را بده!/ کلام امام

این آدم پیش خدای متعال سعادتمند نیست/ درس اخلاق

از دعا و تضرع در تنهایی غفلت نکنید/ مطالبه رهبری

جلسات قرآنی خانگی را ترویج کنید/ عکس نوشت

خانواده‌ها سعی کنند که اسراف نکنند/ خانواده ایرانی

همسایه‌ها را فراموش نکنید/ حزب‌الله این است

رونق اقتصادی بدون عدالت اجتماعی ارزشی ندارد/ اصول عدالتخواهی

انقلابی که دینداری را گسترش داد/ روایت پیشرفت


* طبق رسم هفتگی خط حزب‌الله و به برکت خون شهدا شماره‌ی این هفته به روح مطهر شهید شیخ مهدی شاه‌آبادی تقدیم می‌شود.


برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت «خط حزب‌الله» نسخه‌ی مطالعه | دریافت نسخه‌ی چاپ