«نیروهای مسلح» در آزمون کرونا از همه توان خود استفاده کردند/ مسئله کرونا نباید ما را از توطئه دشمنان غافل کند
محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
در تاریخ بشر کمتر دورهای اتفاق افتاده است که آحاد بشری در همه جای عالم به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند. چه نخبگان که آگاهانه این نیاز را احساس میکنند و چه مردم که در ناخودآگاه خود به یک منجی و مهدی احساس نیاز میکنند.
امروز بعد از آنی که بشریت مکاتب و مسلکهای گوناگون را تجربه کرده از کمونیسم تا لیبرال دموکراسی غربی، اما بشر احساس آرامش نمیکند.
بشر با این همه پیشرفتهای علمی حیرت آور، احساس خوشبختی نمیکند. بشریت دچار فحشا و گناه و بیعدالتی و شکاف طبقاتی بسیار وسیع است. بشر دچار سوء استفاده قدرتها از علم است و بشر دچار سوء استفاده از کشفیات طبیعت است.
امروز بیعدالتی در دنیا از علم تغذیه میکند و علم پیشرفته در خدمت بیعدالتی و جنگ افروزی است. حل اینها به یک قدرت الهی نیاز دارد؛ به دست پرقدرت امام معصوم؛ لذا ماموریت بزرگ حضرت بقیه الله الاعظم(عج) قسط و عدل است.
در بسیاری از روایات و زیارتها و دعاها به این معنا اشاره شده است؛ عدلی که انتظار است ایشان به وجود بیاورند در یک بخش خاص نیست، بلکه در همه شئون زندگی است.
وعده فرج و حرکت عظیم الهی در انتهای تاریخ برای برقراری عدالت ایجاد خواهد شد و البته زندگی واقعی بشر در آن زمان شروع خواهد شد.
برای اینکه نیاز به عدالت جهت پیدا کرده و مفید باشد در اسلام از ما انتظار خواسته شده است که فراتر از نیاز است. انتظار یعنی امید و اعتقاد به اینکه آینده قطعی وجود دارد و این انتظار سازنده است. در معارف ما انتظار فرج جایگاه بسیار مهمی دارد.
وعده فرج و حرکت عظیم الهی در انتهای تاریخ برای برقراری عدالت ایجاد خواهد شد و البته زندگی واقعی بشر در آن زمان شروع خواهد شد.
مشکلات زیادی در زندگی هر انسانی بوجود میآید که نباید مایوس شده و امیدوار بود. انتظار فرج و گشایش، گشایشی برای انسان بوده و او را از یاس و درماندگی نجات میدهد.
امت محمدی در هیچ حادثهای در زندگی احساس یاس و ناامیدی ندارند.
انتظار به معنای دست رو دست گذاشتن نیست بلکه به معنای اقدام کردن است و باید انسان احساس کند که عاقبتی وجود دارد که باید برای آن تلاش کرد.
باید در راه ایجاد جامعه مهدوی تلاش کنیم و خودسازی و دگرسازی کرد و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به جامعه مهدوی نزدیک کرد.
جامعه مهدوی جامعه قسط برادری و علم و عزت است. انتظار فرج غیر از بی صبری و مدت معین کردن است. بی صبری کردن و پا کوبیدن برای فرج نیست بلکه باید خود را آماده برای حضور امام عصر کرد.
انسان نباید عجله کند بلکه باید بر اساس حکمت عمل کرد. مراد از انتظار فرج، فرج نهایی است و فرج بعد از هشدار و حوادث همه گیر مانند حوادث امروزه دنیا که برخی را ناراحت کرده و حتی برخیها خودکشی کردهاند.
باید با دعا و مناجات با پرودگار باید انتظار فرج را افزایش داد. دعاهای فراوان و مناجات گوناگون در ماه شعبان و رمضان وجود دارد ضمن اینکه باید با ائمه خداوند راز و نیاز کرد.
یاد خداوند به انسان گشایش و بهجت داده و رحمت الهی را جلب میکند.
این موضوع [کرونا] آزمونی برای دولتها و ملتهاست. ملت ایران در آزمون و بیماری عمومی و وبای مدرن کرونا خوش و خوب درخشید.
اوج این افتخار ملی متعلق به مجموعه درمانی کشور متعلق است. عظمت کار مجموعه درمانی و ارزش فداکاری آنها اعم از پزشکان و پرستاران و بسیار زیاد است. اینها جان و سلامت خود را در خدمت مردم قرار دادند و این خاطرات جامه پزشکی در حافظه ملت به خوبی به یادگار خواهد ماند.
در کنار اینها، داوطلبانی هم بودند که عضو جامعه پزشکی هم نبودند، طلاب، دانشجویان و هزاران بسیجی و آحاد مردم خدمات باارزشی که واقعا از توصیف بالاتر است ارائه کردند. در کنار اینها نیروهای مسلح که از همه توان خود حتی در زمینههای علمی و ساخت و ساز و تولید امکانات بهداشتی و درمانی استفاده کردند.
بر خلاف خواسته و کسانی که در یکی دو دهه اخیر بعضیها تلاش کردند فرهنگ ایرانی-اسلامی را تحقیر کنند و مردم را متوجه سبک زندگی غربی کنند، خوشبختانه احساس تفکر اسلامی و زنجیره ارزش های اسلامی در مردم بسیار قوی و راسخ است.
متقابلا فرهنگ و تمدن غربی هم محصول خود را نشان داد- آنچه در آمریکا و اروپا اتفاق افتاد، بعضی از آنها در تلویزیون نشان داده شد، برخی هم نشان داده نشد. اینکه یک دولت ماسک و دستکش مربوط به دولت و ملت دیگر را برای خود ببرد یا مردم هر روز در ظرف مدت کوتاهی فروشگاه ها را تخلیه کنند و برای خرید بیشتر تلاش کنند. یا کسانی برای چند دستمال توالت به جان هم بیافتند و یا برای خرید اسلحه صف بکشند چون احساس خطر میکنند. یا اینکه بیمار پیر را معالجه نکنند.
بعضیها از ترس کرونا و مرگ خودکشی کردند. این البته نتیجه منطقی و طبیعی فلسفه حاکم بر تمدن غربی است که فلسفه مادی و اغلب بی خدایی است.
یکی از سناتورهای غربی همین چند روز پیش گفته بود که غرب وحشی زنده شد. وقتی می گوییم غرب روحی وحشی دارد که با ظاهرش منافاتی ندارد، برخی انکار می کنند.
بعد دیگر این حادثه رفتار عمومی ملت ما در به کار بستن توصیه ها است. مردم واقعا آنچه را ستاد ملی مبارزه به صورت قاطع اعلام می کند، مردم رعایت می کنند. ممکن است چیزی را به صورت مردد اعلام کنند و مردم به آنصورت رعایت نکنند، اما آنجا که قاطع اعلام می کنند مردم رعایت می کنند. نمونه اش روز 13 فروردین است که کسی باور نمی کرد مردم ایران سیزده به در نروند، اما مردم به توصیه عمل کردند.
این نظم عمومی باید ادامه داشته باشد و توصیههای ستاد ملی مقابله باید جدی گرفته شود.
کرونا مشکل بزرگی برای بشریت است لاکن این مشکل در قیاس با بسیاری از مشکلات چیز کوچکی به حساب می آید. مشکلات فراوانی را در دنیا و کشور خودمان داشتیم که از این حادثه کمتر نبود بلکه بیشتر بود. از جمله درست در 32 سال پیش در همین ایام هواپیماهای صدام مواد شیمیایی را در بخش هایی ریختند و از مردم ما و مردم خوشان هزاران نفر را کشتند و البته همه قدرت های بزرگ هم از صدام حمایت میکردند.
برخی از همین کشورهای غربی سلاح شیمیایی را به صدام دادند و تا به امروز هم احدی از آنها جواب پس نداده است.
در جنگهای بزرگ دنیا مثل دو جنگ جهانی میلیونها نفر کشته شدند. در جنگ ویتنام همینطور و در جنگهای گوناگون دیگر مثل حمله به عراق عده زیادی به شهادت رسیدند.
مسئله کرونا ما را نباید از توطئه دشمنان و استکبار غافل کند؛ دشمنی استکبار با اصل نظام جمهوری اسلامی است. اصل جمهوری اسلامی و مردمسالاری اسلامی از نظر استکبار قابل فهم نیست.
برای برخی از اقشار ضعیف مسئولان فکرهایی کردهاند و توصیه میکنم که مسئولان دولتی هر چه سریعتر این برنامهها و فکرها را اعلام و اجرا کنند.
عدهای از مردم در شرایط فعلی زندگی سختی میگذراند و مردمی که دست باز دارند از آنها حمایت کنند.
ماه رمضان در پیش است و این ماه انفاق و ایثار و نیازمندان است و نیاز است که رزمایشی برای کمک مؤمنانه به نیازمندان بوجود آید تا به فقرا کمک شده و خاطره خوشی در اذهان ایجاد شود.
بایستی صحنهها و جلوهای از جامعه مهدوی نظیر جامعه عدل و قسط و عزت و علم و برادری را ایجاد کنیم.
در غیاب جلسات عمومی ماه رمضان نظیر دعا و سخنرانی و توسل که سال جاری از آن محروم هستیم نباید از عبادت و تضرع و خشوع در تنهایی غافل شویم. باید در بین خانوادهها خود و در اتاق خود خشوع و خضوع را بوجود آوریم.
مسئولین و فعالان جوان در عرصه علم و فناوری نباید جهش تولید را فراموش کنند و بایستی به هر قیمتی که هست آن را دنبال کرده و کشور را جهش دهیم. جوانان باید ساخت و ساز و تولید نیازهای فراوان کشور در آزمایشگاهها دنبال کنند.
- ان شا الله آرزوهای ملت بزرگ ایران با فرج حضرت ولی عصر تحقق بخشیده خواهد شد.
شرح حدیثی درباره برکات دعا، استغفار و شکر
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه روز یکشنبه ۱۳۹۷/۷/۱ به بیان و شرح حدیثی از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام درباره برکات دعا، استغفار و شکر پرداختند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم این شرح حدیث را منتشر میکند.
اَخبَرَنا مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدٍ قالَ: حَدَّثَنَا الشَّریفُ الصّالِحُ اَبو مُحَمَّدٍ الحَسَنُ بنُ حَمزَةَ العَلَویُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ) قالَ: حَدَّثَنا اَحمَدُ بنُ عَبدِ اللَّهِ، عَن جَدِّهِ اَحمَدَ بنِ اَبی عَبدِ اللّهِ البَرقیِّ، عَنِ الحَسَنِ بنِ فَضّالٍ، عَنِ الحَسَنِ بنِ الجَهمِ، عَن اَبِی الیَقظانِ، عَن عُبَیدِ اللَّهِ بنِ الوَلِیدِ الوَصّافیِّ قالَ: سَمِعتُ اَبا عَبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ) یَقولُ: ثَلاثٌ لا یَضُرُّ مَعَهُنَّ شَیءٌ: الدُّعَاءُ عِندَ الکُرُباتِ وَ الِاستِغفارُ عِندَ الذَّنبِ وَ الشُّکرُ عِندَ النِّعمَة. [۱]
ثَلاثٌ لا یَضُرُّ مَعَهُنَّ شَیء
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اگر این سه خصوصیّت در شما باشد، دیگر نگرانی از حوادث گوناگون دنیوی و اخروی نداشته باشید؛ نه اینکه حادثهای رخ نمیدهد، بلکه معنایش این است که یک مصونیّتی در شما به وجود میآورد که این حوادث، ضرری بر شما وارد نمیکند؛ اگر این سه خصوصیت را رعایت بکنید، اثر و نتیجهاش این است.
اَلدُّعَاءُ عِندَ الکُرُبات
اوّل، وقتی که حادثهی تلخی ــ کُربهای، یعنی گرفتاریای، همّ و غمّ مهمی ــ برایتان پیش میآید، متوسّل بشوید به ذیل عنایت پروردگار و دعا کنید! دعا و تضرّع. در قرآن [آمده:] فَلَولا اِذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعوا؛ [۲] وقتی که حادثه پیش میآید، انسان بایستی به خدای متعال پناه ببرد و دعا کند. این دعا، منافاتی ندارد با اینکه انسان در مقام عمل، در مقام تدبیر، همهی آن کارهایی که بر عهدهی یک انسانِ عاقل و متفکّر و مدبّر است، انجام بدهد؛ امّا در عین حال، دعا لازم است. پیغمبر اکرم وقتی کار مشکل میشد، در وسط میدان جنگ، دستها را به دعا بلند میکرد و اشک میریخت و از خدای متعال نصرت میخواست! ماها اگر چنانچه در یک حادثهای به خدای متعال تضرّع کنیم، از مردم و از کسانی که شاهد و ناظر ما هستند، کأنّه خجالت میکشیم؛ کأنّه این دعا و تضرّعِ عنداﷲ را اقرار به ناتوانیِ خودمان در مقابل این قضیّه قرار میدهیم! مثلاً فرض کنید حالا یک توطئهای از طرف استکبار به وجود آمده، باید مشتها را گره کنیم و همین طور حماسه و شعار بدهیم؛ دعا و «خدایا! خودت کمک کن» و مانند اینها نباید باشد؛ ما این جور تصوّر میکنیم؛ امّا پیغمبر اکرم وسط میدان جنگ که دشمن او را احاطه کرده و حادثههای بزرگ در پیش است، تضرّع میکرد، گریه میکرد، توسّل میکرد، دعا میکرد و از خدای متعال میخواست؛ البتّه جنگ هم میکرد، تدبیر هم میکرد، آرایش جنگیِ لشکر را هم به بهترین وجهی انجام میداد. در دفاع مقدّسِ خود ما هم همین جور بود؛ در آنجا هم بچّههای ما، جوانهای ما در سختیها، در مشکلات بزرگ متوسّل میشدند به ذیل عنایت حضرت حق و به ائمّهی اطهار(علیهم السّلام) و دعا میکردند؛ خدای متعال هم فرج میداد. پس اوّل، دعای در سختیها و کُرُبات.
وَ الِاستِغفارُ عِندَ الذَّنب
دوّم، استغفار کردن در وقتی است که گناهی از انسان صادر میشود. شب و روز ما مبتلا است به معاصی و ذنوبِ کوچک و بزرگ؛ بعضی را میفهمیم، بعضی را هم خودمان ملتفت نیستیم، عادی شده برایمان! از آن ذنب و گناهی که وقتی انجام دادیم و ملتفت شدیم، بلافاصله استغفار کنیم؛ استغفار هم فقط گفتنِ «استغفر اللّه و اتوب الیه» نیست؛ یعنی واقعاً عذرخواهی کنیم. استغفار یعنی عذرخواهی از پروردگار، معذرتخواهی؛ [یعنی] پروردگارا! معذرت میخواهم؛ این استغفار است. این موجب میشود که موانع استجابت دعا برداشته بشود، موانع صدور دعا برداشته بشود، موانع تضرّع برداشته بشود. خصوصیّت استغفار این است: اَللّهُمَ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَهتِکُ العِصَمَ، تُنزِلُ النِّقَمَ، تُغیِّرُ النِّعَمِ، تَحبِسُ الدُّعاء. [۳] پس استغفار هم، آن کارِ دوّمی است که اگر چنانچه انجام بدهیم، نگرانیهای ما از ضرری که از حوادث متوجّه میشود، برطرف خواهد شد.
وَ الشُّکرُ عِندَ النِّعمَة
سوّم، هر نعمتی که خدای متعال به شما داده، شکر کنید که «لَئِن شَکَـرتُم لَاَزیدَنَّکُم»؛ [۴] شکر نعمت، موجب افزایش نعمت است. در روایت دارد که هر وقت یادتان آمد از این نعمت ــ نه فقط الانی که خدا نعمت را داد، نعمتی که قبلاً هم داده ــ سر به سجده بگذارید، بگویید: اَلحَمدُ لِله رَبِّ العلَمین؛ [۵] اگر سوار اسب هستید ــ گاهی انسان داخل خیابان است، داخل کوچه است، و نمیتواند مثلاً [روی خاک] بیفتد ــ سرتان را روی آن قاچ زین بگذارید بگویید: اَلحَمدُ لِله رَبِّ العلَمین؛ داخل کوچه [آن نعمت] یادتان میآید، حالا سجده نمیتوانید بکنید، بگویید: اَلحَمدُ لِله رَبِّ العلَمین؛ یعنی شکر نعمت در همهی احوال. این، سه خصوصیّتی است که موجب میشود انسان نگران و دلواپسِ زیانِ حوادثِ گوناگون در پیرامون خود نباشد.
[۱]. امالی طوسی، مجلس هفتم، ص ۲۰۴؛ «عبیدﷲبنولید صافی میگوید از امام صادق (علیهالسّلام) شنیدم که میفرمود: سه خصوصیّت است که به همراه آنها، چیزی به انسان ضرر نمیرساند: دعا در هنگام سختیها و طلب بخشش هنگام گناه و شکرگزاری در هنگام برخورداری از نعمت.»
[۲]. سورهی انعام، بخشی از آیهی ۴۳؛ «پس چرا هنگامى که عذاب ما به آنان رسید تضرّع نکردند؟ ...»
[۳]. برگرفته از دعای کمیل؛ مصباحالمتهجّد، ج ۲، ص ۸۴۴
[۴]. سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۷
[۵]. سورهی حمد، آیهی ۱
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب روز نیمه شعبان برگزار خواهد شد
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ مصادف با نیمهی شعبان، سالروز ولادت باسعادت قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ملت شریف ایران مستقیم سخن خواهند گفت.
سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب ساعت ۱۱ صبح از شبکههای رسانهی ملی و همچنین از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR و حسابهای اینستاگرام و توئیتر این پایگاه به زبانهای مختلف و بهصورت زنده پخش خواهد شد.
مسابقه کتابخوانی «مطلع عشق»
بخش زن، خانواده و سبک زندگی KHAMENEI.IR (ریحانه) با همکاری انتشارات انقلاب اسلامی اقدام به برگزاری مسابقهی کتابخوانی با محوریت کتاب «مطلع عشق» مینماید.
این کتاب گزیدهای از رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی به زوجهای جوان است؛ اما به آن معنا نیست که این کتاب تنها مورد استفادهی تازهعروس و دامادها قرار خواهد گرفت؛ بلکه همهی خانوادههای ایرانی و حتی نوجوانانی که در آینده میخواهند تشکیل خانواده دهند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
فرصت مطالعه:
پانزدهم فروردین تا هجدهم اردیبهشت ماه
زمان و محل برگزاری مسابقه:
نوزدهم اردیبهشت ماه به صورت آنلاین در سایت hamdamamketab.ir از ساعت ۸ صبح تا ۲۴ شب
نحوه برگزاری مسابقه:
مسابقه شامل ۲۵ سوال ۴ گزینهای و بصورت آنلاین میباشد.
زمان اعلام نتایج و اهداء جوایز:
بیستم اردیبهشتماه همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
نحوه اهداء جوایز:
به چهار نفر از افرادی که ۱۰۰ درصد پاسخ صحیح داده باشند، به وسیله قرعهکشی کارت هدیه ۵۰۰ هزارتومانی اهداء میشود.
افرادی که بین ۸۰ تا ۹۶ درصد پاسخ صحیح داده باشند، ۱۰ عدد جایزه ۲۰۰ هزارتومانی از طریق قرعهکشی دریافت میکنند.
دریافت نسخه الکترونیک کتاب «مطلع عشق» از اینجا.
فقیهی ممتاز که دنبال جایگاه علمی دنیوی نبود
مرحوم آیتالله سیدجعفر کریمی مسئولیت دفتر استفتائات رهبرانقلاب را به عهده داشت و از ابتدای رهبری حضرت آیتالله خامنهای در جلسه فقهی شورای افتاء شرکت میکرد که در آن جلسات گفتوگوهای مفصل فقهی پیرامون مسائل جدید مورد ابتلای جامعه اسلامی انجام میدادند. در بخشی از پیام تسلیت رهبرانقلاب آمده است: «مرحوم آیتالله آقای حاج سیدجعفر کریمی در شمار همکاران اینجانب در قم بودند و اینجانب سالها برخوردار از خدمات ایشان بودم.»
به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای آشنایی بیشتر با فعالیتهای مرحوم آیتالله کریمی در دفتر رهبرانقلاب و حضور ایشان در جلسات فقهی معظمله، گفتاری از حجتالاسلام احمد مروی، مسئول سابق ارتباطات حوزوی دفتر رهبرانقلاب را منتشر میکند. شاگرد خاص درس فقه امام خمینی در نجف
فقیه عالیقدر و انقلابی مرحوم آیتالله آسیدجعفر کریمی از شاگردان و همراهان مرحوم امام رضواناللهتعالیعلیه در نجف بود. در آن دورهی غربت امام، مرحوم آیتالله کریمی از جملهی کسانی بود که همراه امام بود و در درس امام شرکت میکرد. ایشان از شاگردان فاضل درس حضرت امام و از مستشکلین درس بود. چند نفر از این بزرگواران بعد از پیروزی انقلاب همراه امام رضواناللهتعالیعلیه به ایران برگشتند که همه از شاگردان و تربیتشدگان درس فقه امام بودند. مرحوم آیتالله کریمی، مرحوم آیتالله خاتم یزدی، مرحوم آیتالله قدیری و... تقریباً جزء خصیصین اصحاب امام خصوصاً در حوزه مسائل فقهی و سؤالات شرعی و استفتائات بودند. در دورهای که امام رضواناللهتعالیعلیه در تهران و در جماران حضور داشتند و در قید حیات بودند این سه بزرگوار به لحاظ مراتب علمی و فقهی که داشتند و مورد اعتماد امام بودند، امام امر استفتائات و پاسخ به سؤالات شرعی را به عهدهی این سه نفر گذاشتند. این خیلی مهم است که یک مرجع تقلید حوزه استفتائش را به شاگردانش واگذار میکند. پس معلوم میشود آنها در یک مرتبهی بالایی به لحاظ فقهی و اجتهاد قرار گرفته بودند.
قبول مسئولیت استفتائات دفتر رهبرانقلاب و شرکت در جلسات فقهی ایشان
بعد از ارتحال امام رضواناللهتعالیعلیه و شروع دورهی رهبری حضرت آیتالله خامنهای این سه بزرگوار به همراه مرحوم آیتالله راستی کاشانی که ایشان هم از شاگردان و خصیصین امام در نجف بودند، جزء اصحاب استفتاء رهبر معظّم انقلاب قرار گرفتند. در این حوزه و در این بخش حضور مرحوم آیتالله آسیدجعفر کریمی یک حضور فعالتری بود، چون آیتالله کریمی خیلی اهل بحث و مباحثه و جدل و گفتوگو بود. بقیهی آقایان هم با اینکه دارای مراتب علمی بالایی بودند، ولی خیلی اهل بحث و مباحثه نبودند. هر چهار بزرگوار وقتی دفتر حضرت آیتالله خامنهای در قم تأسیس شد، در آنجا حضور پیدا کردند و مسئولیت استفتائات رهبر معظّم انقلاب را برعهده گرفتند. اما آیتالله کریمی قبل از تأسیس دفتر رهبر انقلاب در قم از همان روزها و هفتههای اول رهبری حضرت آیتالله خامنهای، استفتائات ایشان را به عهده گرفتند.
[دریافت فیلم]
مرحوم آیتالله کریمی چون اهل گفتوگو و بحث و مباحثه بودند، حضرت آقا خیلی از ایشان استقبال کردند. آقا فرمودند من اگر نظری اعلام میکنم بعضی از آقایان هستند که خیلی بحث و مباحثه نمیکنند ولی من دوست دارم که یک کسی با من بحث و مباحثه کند و من را به چالش بکشاند و بتوانیم یک بحث طلبگی با هم داشته باشیم. یکی از خصوصیات مرحوم آیتالله کریمی همین مباحثه و گفتوگو بود و در کارهای علمی و فقهی با هیچ کسی رودربایستی نداشت. ایشان جلسات منظّم هفتگی با حضرت آقا داشت و گاهی هم بحثهای طلبگی طولانی و مباحثههای مفصلی با آقا داشت.
خدمت مخلصانه به ولیفقیه باوجود مقام بالای فقهی و اجتهاد
یکی دیگر از خصوصیات مرحوم آیتالله کریمی اخلاصش بود. بزرگانی از روحانیت و علما به من گفتند که ایشان به لحاظ فقهی و اجتهاد از بعضی از مراجع فعلی کمتر نیست. یک آدم واقعاً فقیه و به معنی واقعی کلمه ملّا، باسواد و دقیق بود، اما در خدمت رهبر معظّم انقلاب و ولیفقیه قرار گرفت. این کار بسیار ارزشمندی بود. مرحوم آیتالله کریمی در این قضیه خودش را نمیدید. نمیگفت من برای خودم شأنی دارم و مجتهد و فقیه بزرگی هستم. ایشان استاد درس خارج بود و شاگردانی را تربیت کرد، اما نسبت به حضرت آیتالله خامنهای برای خودش هیچ شأنی قائل نبود و هیچ حسابی باز نکرد. همهی آن مقامات علمی و دانش علمی و فقهی که داشت را در خدمت ایشان قرار داد.
[دریافت فیلم]
این یک اخلاص بالایی میخواهد که انسان خودش را نادیده بگیرد و خودش را با اینکه میتواند به اصطلاح یک کرّ و فری داشته باشد، در سایهی رهبر معظّم انقلاب قرار بدهد و برای خودش استقلال و شأنی قائل نباشد. این کار بزرگی بود که مرحوم آیتالله کریمی انجام داد. البته به اینها پرداخته نشده است، ولی این مرد بزرگ این کار را کرد. تا آخر هم نسبت به رهبر معظّم انقلاب وفادار بود. البته در آن سالهای ابتدایی برای اینکه مبانیشان نسبت به یکدیگر روشن و آشکار بشود و نظرات همدیگر را بدانند، جلسات هفتگی منظّم و بیشتری برگزار میشد. این جلسات معمولاً دو ساعت یا گاهی دو ساعت و نیم طول میکشید و دو نفری با هم بحثهای طلبگی داشتند. ولی بعد از سالها این مراودات دیگر کمتر شد، نه اینکه ارتباط قطع بشود، اما دیگر نیازی به این نبود که هر هفته بخواهند جلسه و مباحثه با هم داشته باشند. چون جلساتشان علمی و مباحثهای بود و مبانی علمیشان برای یکدیگر روشن شده بود. البته در این چند سال اخیر مرحوم آیتالله کریمی دچار کسالت شده بود و بهخاطر ضعف جسمی دیگر توان مباحثهی سابق را نداشت. ولی ایشان تا آخرین روزهای عمرش در دفتر قم مشغول بود و بخش استفتائات حضرت آقا را اداره میکرد.
رهبرانقلاب همیشه قدردان مرحوم آیتالله سیدجعفر کریمی بودند
یکی از خصوصیات برجستهی رهبر بزرگوار این است که اگر کسی به ایشان خدمت کند، سعی میکنند تا روز آخر قدردانش باشند. تا روز آخری که مرحوم آیتالله کریمی در قید حیات بود، ایشان قدردان زحماتشان بود و گاهی که به خدمت رهبر معظّم انقلاب میرسیدیم به ما میفرمودند که مراعات این مرد بزرگ را بکنید. ایشان یک فقیه برجسته و از یاران و شاگردان برجستهی امام هستند. ما هم حقیقتاً در حدود سی سالی که خدمت این بزرگوار بودیم، سعی میکردیم احترام ایشان را هم به لحاظ خدماتی که نسبت به رهبر انقلاب انجام میداد و هم به لحاظ سابقه و همنشینیاش با حضرت امام رضواناللهتعالیعلیه و هم به لحاظ مقام علمی و فقهیاش حفظ کنیم.
[دریافت فیلم] سفارش میکرد در کارها نسبت به رهبرانقلاب کم نگذارید
یک خصوصیت دیگری که مرحوم آیتالله کریمی داشت، نسبت به رهبر معظّم انقلاب واقعاً وفادار و علاقهمند بود. حضرت آقا و موقعیت و جایگاه ایشان را خوب میشناخت. من هفتهای یک بار به قم مشرف میشدم و به خدمت ایشان که میرسیدم خیلی سفارش آقا را میکردند. میگفت شما نمیدانید حضرت آقا چه شأن و مقام و موقعیتی دارند، خیلی مراعات کنید و خیلی مواظب باشید و کارهایتان را دقیق انجام بدهید. هر کار شما و هر رفتار شما به حساب رهبر معظّم انقلاب گذاشته میشود. لذا باید خیلی با درایت، با تدبیر، با حوصله و با هوشمندی کارها را انجام بدهید. مبادا کار شما و رفتار شما بهگونهای باشد که به این شخصیت عظیمالشأن لطمه بخورد. من بارها خدمت این بزرگوار که میرسیدم حتی چند روز قبل از رحلتشان برای عیادت به منزلشان رفتم از حضرت آقا بسیار صحبت کردند و سفارش کردند که نسبت به ایشان کم نگذارید و قدرشان را بدانید. خداوند نعمت بزرگی به ما داده و باید قدر این نعمت را بدانید.
نقش مهم در معرفی مرجعیت حضرت آیتالله خامنهای
مرحوم آیتالله کریمی برای معرفی مرجعیت رهبرانقلاب مسئولیت آن را به عهده گرفت. این مسئولیت سنگینی به لحاظ شرعی است و ایشان این کار را انجام داد. چون حضرت آقا را از نظر مقام علمی و فقهی میشناخت. رهبر معظّم انقلاب از روز اول از پذیرفتن مسئولیت مرجعیت استنکاف میکردند و این برای همه تقریباً مشهود است، از جملهی کسانی که خیلی تلاش کرد که به حضرت آقا مسئلهی مرجعیت و نوشتن رساله را بقبولاند، مرحوم آیتالله کریمی بود. البته آقا نوشتن رساله را قبول نکردند. ولی مرحوم آیتالله کریمی در بحث اجتهاد در طراز مرجعیت، به حضرت آقا بهخاطر آن بحثهای طولانی اعتقاد داشت.
[دریافت فیلم]
یک خاطرهای در این باره نقل بکنم. مرحوم آیتالله مؤمن که ایشان هم از شاگردان حضرت امام در قم بود، میگفت من اوائل رهبری حضرت آیتالله خامنهای هنوز اُنسی با ایشان نداشتم و از نظر فقهی و فقاهتشان ابهاماتی داشتم، اما وقتی در جلسات شورای استفتاء حضرت آقا شرکت کردم که هر شب پنجشنبه با حضور فقهای شورای نگهبان و بعضی دیگر از فقها برگزار میشد، بعد از اینکه با آقا وارد بحث و مباحثه و گفتوگوهای فقهی و علمی شدم، به مقام علمی و دقّت نظر ایشان در مسائل فقهی پی بردم. آیتالله مؤمن میفرمود من کمتر فقیهی را دیده بودم که دارای چنین دقّتهای علمی باشد و من این را در رهبر معظّم انقلاب دیدم. مرحوم آیتالله کریمی هم در همین جلسات به مقام فقهی حضرت آقا پی برده بود.
ماجرای اصرار به رهبرانقلاب برای چاپ رساله عملیه
مرحوم آیتالله کریمی تا هشت سال پیش هر سال به حج مشرّف میشد و مسئولیت استفتائات بعثهی رهبر معظّم انقلاب را به عهده داشت. شیعیان احساء و قطیف عربستان و شیعیان بحرین و کویت که مقلّد حضرت آیتالله خامنهای هستند برای مسائل شرعی و برای پرداخت وجوهاتشان به بعثه و نوعاً به مرحوم آیتالله کریمی مراجعه میکردند و خدمت ایشان میرسیدند. لذا ایشان با شیعیان کشورهای خلیج فارس اُنس زیادی داشت. یک وقتی مرحوم آیتالله کریمی به من گفت که شما به آقا اصرار کنید که رساله بدهند و چرا ایشان رساله نمیدهند؟ این را نه یک آدم و طلبهی معمولی بلکه یک فقیه به من میگفت. بعد میگفت که شیعیان کشورهای خلیج فارس مرجع را به رساله میشناسند. اگر مرجع پنجاه کتاب فقهی هم نوشته باشد، اما رساله نداشته باشد اینها خیلی مرجعیت آن مرجع به دلشان نمیچسبد. ولی اگر مرجع هیچ کتاب فقهی نداشته باشد و رساله داشته باشد، برای اینها اطمینان خاطر است. اگر رساله نباشد از آقا رو برمیگردانند و به سراغ یک مرجع دیگری میروند و وجوهاتشان را هم دیگر به آقا نمیدهند.
اتفاقاً یک روز که من به خدمت رهبر معظّم انقلاب رسیدم این موضوع را از قول آیتالله کریمی به ایشان عرض کردم. گفتم که آیتالله کریمی خیلی اصرار دارند که حضرتعالی رساله بدهید و اگر اجازه بفرمایید با مدیریت و نظارت ایشان رسالهای از شما آماده بشود و بعد از ملاحظات خودتان اجازه چاپ داده بشود. به حضرت آقا گفتم که آیتالله کریمی میگویند که شیعیان کشورهای خلیج فارس اگر مرجع رساله نداشته باشد هر چقدر هم فقیه بلندمرتبهای باشد اینها قبول ندارند و سراغ مرجعی دیگر میروند و وجوهاتشان را به مرجع دیگری میدهند. آقا فرمودند حالا وجوهاتشان را به ما ندهند به یک مرجع دیگر میدهند. مگر ما وجوهات را چه کار میکنیم؟ خرج حوزهها و طلبهها میکنیم. حالا آنها وجوهاتشان را به یک مرجع دیگری هم که بدهند، خرج حوزهها و طلبهها میشود. مگر قرار است همهی خیرات به دست ما انجام بشود؟ حالا یک بخشی از خیرات به دست ما انجام میشود، یک بخشی از خیرات هم به دست یک مرجع دیگر انجام میشود و من رساله نمیدهم.
پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت سردار میرزامحمد سلگی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت جانباز سرافزار و سردار فداکار آقای میرزامحمد سُلگی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسمه تعالی
درگذشت جانباز عزیز و سردار فداکار جناب آقای میرزا محمد سُلگی را به همهی کسانیکه به ایثارگران دفاع مقدس ارادت میورزند و به همهی خانوادههای شهید و به همهی جانبازان و خانوادههای آنان و همهی یادگاران دفاع مقدس و بویژه به همسر فداکار و فرزندان و دیگر بازماندگان وی تسلیت عرض میکنم.
این مجاهد فداکار در دورهی پس از پایان دفاع مقدس نیز با تحمل رنج جسمانی، مجاهدت در راه خدا را ادامه داد تا به لقاءالله پیوست. خداوند روح مطهر او را با ارواح طیبهی شهیدان محشور کند و مجاور اولیاءالله قرار دهد.
سیّدعلی خامنهای
۹۹/۱/۱۵
روای کتاب «آب هرگز نمیمیرد» از آب حیات سیراب شد
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «دفاع مقدس گنجینه است» این کلام برگرفته از یک شناخت عمیق و دقیق از دوران طلایی دفاع مقدس است، دورانی که برخی از ظرفیتهای آن چونان قله کوه یخی از دل دریای پر حادثه تاریخ و دوران بیرون زده و هر از گاهی یکی از این قلهها از بلندای خود در آسمان عزت و شرف، دیدگان را به سمت خود معطوف میدارد.
اینبار هم یکی از این قلهها چشمها را خیره کرد تا سندی باشد بر گنج پرقیمتی که هنوز ما را به کنه آن راه نیافته استریال و آن قله، «میرزامحمد سلگی» فرمانده گردان ۱۵۶ حضرت ابوالفضل (ع) نهاوند و مسئول ستاد لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) در عملیات مرصاد بود که در عملیات «والفجر ۵» مجروح شد و به علت عوارض ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی دوران دفاع مقدس و جراحات جانبازی چند روزی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بهشتی همدان بستری بود که صبح امروز (پنجشنبه) به یاران شهیدش پیوست.
سردار سلگی متولد نخستین روز فروردین سال ۱۳۳۵ از روستای هادیآباد در فاصله ۲۵ کیلومتری شهرستان نهاوند و سومین فرزند خانواده شیخ «علیمحمد سلگی» بود که از ۲۲ سالگی در جبهههای غرب و جنوب حضور یافت و در این مدت پنح بار مجروح شد که در آخرین مجروحیت هر دو پای خود را از دست داد و از ناحیه پهلو و دست چپ نیز آسیب دید.
کتاب آب هرگز نمیمیرد نوشته «حمید حسام» به روایت خاطرات این فرمانده دلیر و بیباک است که از ابتدا در دفاع مقدس حضور فعال داشت بهطوریکه از ابتدای سال ۶۲ فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل (ع) در لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) بود که در این گردان تا بعد از عملیات «کربلای ۵» در سال ۶۵، حضور داشت و به تعبیر سردار شهید «حسین همدانی» نقش او در عملیات «مرصاد» مغفول ماند.
راوی داستان، در دستنوشتهای که در ابتدای کتاب، خودنمایی میکند، چنین نوشته است: «از روزی که در شش سالگی روضهی مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشههای گندم گره خورد، رد این بوی خوش را گرفتم تا به زیر علم عباس (علیهالسلام) رسیدم. اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همهچیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تأسیس یگان رزمی استان همدان ـ انصارالحسن (علیهالسلام) ـ به نوکری گردان حضرت ابالفضل (علیهالسلام) منصوب شدم و تشنه آب، آب حیاتی که هنوز از مشک ابالفضل (علیهالسلام) میریخت و به تاریخ آبرو میداد.» این کتاب در سال ۱۳۹۴ جایزه نخست جشنواره جلال آل احمد را کسب کرد و تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز زینتبخش آن شد.
متن تقریظ معظمله بر کتاب «آب هرگز نمیمیرد» به شرح زیر است:
«بسماللهالرّحمنالرّحیم
سلام بر یاران حسین (علیهالسّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانههایی، چون سُلگی و خوشلفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم
لبیتر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران
که ره، چون میتوانم یافتن سوی درون من هم
از جنگ یک تصویر باشکوه، لیکن دوری در جلو چشم همه بود. باشکوه بود. باعظمت بود. اما مثل تابلویی که در بالا گذاشته باشند و آدم از دور بخواهد به آن نگاه بکند، این کتابها آمدهاند ریزهکاری این تابلو را کشاندهاند جلو و حالا انسان میتواند آن را از نزدیک ببیند.»
سردار سلگی به یاران شهیدش پیوست تا با فراموشی تلخیهای جنگ تحمیلی با همان عشقی پیوند بخورد که آن را عامل پیروزی رزمندگان اسلام میدانست: «جنگ برای من یادآور آوارگی بود و نگاههای نگران پدر و مادر و زندگی در روستاهای اطراف. جنگ برایم به معنی صدای آژیر خطر بود و پناه گرفتن در سنگرهای تاریک و سرد…
جنگ از دست دادن بهترین یاران و دوستانم بود برای حفظ ارزشهای والای انقلاب و اسلام، جنگ ما را لایق خود کرده بود و همه چیز ما بوی صفا میداد و عشق و ایثار. جنگ نقطه اوج خدایی بودن بود، نهایت فداکاری و عشق و ایثار. حکایت جنگ، حکایت دلدادگی و عاشقی است.
آنچه در جنگ دیدم و حاصل شد، کار عشق است و بس، جنگ جاودانه میماند، چون برگرفته از مکتب علوی و قیام سرخ حسینی و احیاکننده قرآن و اسلام و مردانگی و انسانیت بود.»
اولین گلولهای که به سمت ایران شلیک شد عذابم میدهد
به گفته آن شهید خاطرهای تلخ که عذابش میدهد، خاطره شلیک اولین گلولهای است که به سمت ایران شلیک شد و اولین انفجاری است که خانه و خانوادهای را متلاشی کرد.
جنگ را دوست نداشت، ولی وقتی پای ارزشها و انقلاب و اسلام و ناموس در وسط باشد، نگاهش تغییر میکند. در همان روزهای سخت کسانی بودند که از جان گذشتند تا من و تو و همه بچههای سرزمینمان به آرامش برسیم، کسانی که جان را خالصانه تقدیم پیشگاه حق کردند تا فردای من و تو را بسازند.
از انگیزه و علت حضورش در جبهه که جویا شده بودند، گفته بود: «مثل دیگر رزمندگان، جبهه رفتن را برای خودم یک وظیفه میدانستم، دفاع از انقلاب و کشور و جهاد به فرمان امام برای حفظ انقلاب اسلامی وظیفه ما بود، ۲۲ ساله بودم که به جبهه رفتم و در جبهه غرب و جنوب حضور داشتم».
شهادت واقعا هنر مردان خداست و لیاقت میخواهد
وقتی از حضور در عملیاتهای مختلف و چگونگی جانبازی اش پرسیدند، آهی کشید و گفت: «شهادت واقعا هنر مردان خداست و لیاقت میخواهد، در عملیاتهای مختلفی شرکت داشتم و پنج بار مجروح شدم که در آخرین مجروحیتم هر دو پای خود را از دست دادم، البته از ناحیه پهلو و دست چپ هم مجروح شدم».
باورش سخت است دوپا نداشته باشی از چند ناحیه دیگر مجروح شده باشی، بعد از این اتفاقات باز هم به جبهه بروی؛ اما سردار شهید در اینباره اینطور گفته بود که: «جبهه همه چیز ما بود، در عملیات مرصاد، به عنوان رئیس ستاد لشکر انصارالحسین (ع)، حضور داشتم و با وجود مجروحیت ۷۰ درصد و نقص عضو، در فعالیتهای اجتماعی، به یاری خداوند، نه اینکه هیچ مشکلی نداشتهام، بلکه بهتر از گذشته در مسئولیتهای مختلفی، انجام وظیفه کرده و در خدمت به مردم عزیز، از هیچ تلاشی فروگذار نکردهام».
مگر یادمان رفته در کربلا چه گذشت ما سرباز همان امامیم
میگفت: «عاملی که باعث شد از جانم بگذرم، خدمت به انقلاب اسلامی و دفاع از کشور و مردم قدرشناس و دوستداشتنی کشورم بود، همین مردم از همه چیزشان برای اسلام و امام و انقلاب گذشتند. یادمان نرفته امام و سالار ما امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) است و مگر یادمان رفته در کربلا چه گذشت ما سرباز همان امام و همان عصر عاشورای ۶۱ هجری هستیم».
وی در پاسخ به این سئوال که چگونه وارد سپاه شدید و در حال حاضر مشغول به چه فعالیتی هستید؟ گفت: در اوایل جنگ که به جبهه رفتم بعد از آموزشهای مقدماتی به استخدام رسمی سپاه درآمدم و توانستم با جدیت و تلاش، بعنوان فرمانده گروهان و بعد گردان و سپس، مسئول محور عملیاتی لشگر انصارالحسین در آیم و آخرین مسئولیتم در جبهه، رئیس لشکر انصار الحسین بودم. مدیر داخلی سپاه قبل از جنگ، فرمانده گردان سپاه انصارالحسین تا سال ۶۵ و بعد از جانبازی مسئول محور لشگر انصارالحسین و مسئول ستاد لشگر انصار الحسین.
وی با بیان اینکه با اتمام جنگ در عرصه سازندگی و آبادانی کشور خدمت کردم و هفت سال فرماندهی سپاه نهاوند را بر عهده داشتم، گفت: همزمان معاون عملیات سپاه نیز بودم و ۱۲ سال مسئولیت بنیاد شهید نهاوند به بنده سپرده شد و دو سال نیز بعنوان رئیس اداره اوقاف به مردم خدمت کردم و در حال حاضر مشاور استاندار همدان و مسئول هماهنگی امور ایثارگران استان همدان هستم.
همه ثانیههای عمرم به یاد شهدا میگذرد
اسم دوستان شهیدش که به میان میآمد، صدایش لرزان میشد. میگفت: «همه ثانیههای عمرم به یاد شهدا میگذرد. شهید عزیز سردار امیدی، سردار ابروزن، سردار حاج حسین کیانی، سردار حاج علی مراد، سردار وحید، سردار محجوب، شهید بابایی، شهید عالیمقام سهرابی و شهید سرفراز و معلم واقعی، حاج محمد طالبیان و خیلی از شهدای عزیز و بزرگواری که اسامی آنها به صدها تن میرسد. در جبهه شاهد شهادت دوستان و همرزمان عزیزم بودهام و شهید حاج حسین کیانی، شهید ابروزن، شهید حاج علیمراد و شهید ایرج ظفری در مقابل چشمانم به خیل شهدا پیوستند. در آن لحظات دلم میخواست من نیز مانند آنها شهید شوم به طوری که در اواخر جنگ دیگر داغ دوری آنها برایم غیر قابل تحمل شده بود و هر لحظه از خدا میخواستم که خدایا، عنایتی کن! دیگر طاقت دوری دوستان عزیز و شهیدم را ندارم که این دعا به لطف خدا در حد جانبازی مستجاب شد و ما ماندیم و درد فراغ و دوری از آن عزیزان.
در دوران حضور در جبهه، بیشتر انتظار شهادت داشتم، ولی امکان اینکه مجروح یا اسیر شوم بیشتر میرفت، اما من اعتقادم این بود که باید تا آخرین نفس جنگید. حتی اگر جانباز شوم و حتی اگر در اسارت باشم. اما به بزرگی خداوند قسم، که هر ثانیه از عمرم را به یاد آن دوران و آن انسانها هستم و هر ثانیه، دلم برای پاکی و صداقت جبهه و جنگ، تنگ میشود».
اما این همه زحمت کشیدن برای کشور و جانبازی کرد برای مردم، مانند آفتابی بود که بی منت بر همه میتابید و انتظاری از کسی نداشت، اما از جفاکاری برخی به انقلاب و میهن دلگیر بود. میگفت: «از مردم انتظاری ندارم، چون ما برای اینکه کسی به ما توجه کند به جبهه نرفتیم بلکه برای رضای خدا رفتیم. اما بعضی از افراد مسئول، برای جانبازان و پاسداران خیلی ارزش قائل نیستند، چون ما را تندرو تلقی میکنند، اما نمیدانند که ما هیچ تغییری نکردهایم و همان آدمهای زمان جنگ و همرزمان شهیدان هستیم. ما بدون رودربایستی و با در نظر گرفتن حق، نقاط ضعف آنها را گوشزد میکنیم و به همین خاطر است بعضی از آنها از ما بدشان میآید!
جانبازان گوشهگیر نیستند، مگر بعضی که مشکل درمانی دارند یا جانباز اعصاب و روان هستند که گوشهگیری آنها بر اثر مجروحیت است.»
جوانان به آرمانهای شهدا و انقلاب وفادارند
میگفت: «مردم آگاه و ولایتمدار، بخصوص جوانان، به آرمانهای شهدا و انقلاب وفادارند و این را در مناسبتهای مختلف ثابت کردهاند و من نیز بعنوان یک جانباز، توقعی از آنها بجز ولایتپذیری ندارم و دلم میخواهد به هویت انقلابی و اسلامی خود توجه کامل داشته و به فرامین رهبر عزیز و دلسوز توجه عملی داشته باشند.