خط حزبالله ۳۲۵ | خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار
شماره سیصد و بیست و پنجم هفته نامهی خط حزب الله با عنوان «خنجر یمنی در قلب نقشه استکبار» منتشر شد.
گور دسته جمعی برای دفن شهدای مسجد گوهرشاد/ ماجرای زنده به گور کردن زخمیها توسط عمال رضاخان
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، تاریخ ایران در دوره حاکمیت پهلوی جنایتهای بسیاری را دیده است که یکی از این جنایتها فاجعه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد است. روایتهای شاهدان عینی حکایت از قساوت قلب عمال رضاخان در این واقعه دارد. ماجرایی که امروز بعد از گذشت چندین دهه هنوز بسیاری از ابعاد ضدانسانی آن ناپیدا مانده است.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی از حادثه مسجد گوهرشاد که روز ۲۱ تیر ۱۳۱۴ توسط دژخیمان پهلوی رخ داد به نقل از شاهدان عینی منتشر کرد.
شرح واقعه
روز شنبه (۲۱ تیر ۱۳۱۴) مسجد دیگر جای سوزن انداختن نیست. شعارهای ضدسلطنت سر داده میشوند. مردم مسجد یکپارچه سرود مقاومت سر میدهند. دولتیان وحشت خویش را به مرکز خبر میدهند. مرکز تلگرافخانه مشهد شاهد رفت و آمد شتابزده نمایندگان حکومت است. رضاخان دستور میدهد که «مسجدیان» را تار و مار کنند و همه را بگیرند و مجازاتشان کنند.
سران قشون، شهربانی و آگاهی نیروهای خویش را هماهنگ میکنند و قرار میشود بعد از نیمههای شب کشتار آغاز شود. قبل از ظهر قزاقان در شهر و نقاط حساس و استراتژیک حوالی مسجد گوهرشاد مستقر میشوند و مسلسلهای سنگین را بر بامهای مشرف به حیاط گوهرشاد مستقر میکنند و حضور خود را در آنجا اینگونه توجیه میکنند که برای حفاظت از بانکها آمدهاند.
«اسدی» نایبالتولیه از نقشه کشتار مطلع است و چون میداند که مجتهدین هم در مسجد هستند، درصدد برمیآید که آنها را از مسجد خارج کند؛ لذا به دروغ پیام میفرستد که تلگراف شما را اعلیحضرت همایونی پاسخ گفتهاند که برای مذاکره تشریف بیاورید.
با این حیله مجتهدین را از کشیکخانه مسجد به دارالتولیه میکشانند. شاید هم این حیله را خود سران و طراحان جنایت خلق کردند برای اینکه اگر مجتهدین و علمای طراز اول در این حمله و یورش کشته میشدند، خراسان یکپارچه آتش میشد و این آتش گسترش مییافت و دیگر به هیچ روی قابل جلوگیری نبود.
توپهای سنگین در خیابان رو به روی مسجد گوهرشاد استقرار یافته و در ذهن مردم مشهد هجوم روسیه را در سال ۱۳۳۰ قمری به سرکردگی ژنرال «ردکو» دوباره زنده کرده است؛ اما اینبار روسها نیستند که میخواهند حمله کنند بلکه قزاقان رضاخان هستند.
پاسی از نیمههای شب ۱۲ ربیعالثانی گذشته بود که صدای غرش مسلسلهای قزاقان آسمان مقدس خراسان را به لرزه انداخت و قشون شرق به فرماندهی سرلشکر «ایرج مطبوعی» و... برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد و صدای شیپور آغاز جنگ از همه طرف بلند شد.
عدهای از مأموران مخفی رژیم قبلاً وارد مسجد شده بودند و قرار بود از داخل وارد عمل شوند و راهها را برای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار سازند و چنین شد. دژخیمان اسلحه به دست پای به درون خانه خدا گذاشتند و همه «مسجدیان» را از دم تیغ گذراندند و به هیچکس رحم نکردند و به قول خودشان «کاری کردند که روسها نکرده بودند.»
هنگامی که سپیده سر زد، دیگر نه صدای گلولهای بود و نه صدای «یاعلی (ع)، یاعلی (ع)» و قزاقان فاتح در پناه مسلسل کور و نابینای خویش پای بر روی کشتهشدگان بر زمین فتاده میگذاشتند و به دنبال زندگانی بودند که در پناهگاهی از دسترس گلوله به دور ماندهاند. سپس کامیونها را آوردند برای بردن جنازه مدافعانی که جز اسلحه ایمان و شهادت سلاح دیگری نداشتند. به گفته یک شاهد عینی ۵۶ کامیون جنازه بردند و زخمیها را هم همراه کشتهشدهها در گودالی در محلهی خشتمالها و باغ خونی مشهد دفن کردند.
یک شاهد عینی: کشتهها را درون خندق دفن کردند!
«حسینعلی ذوالفقاری گلمکانی» از جمله پاسبانانی است که خود شاهد جرایانات مسجد گوهرشاد بوده است. وی در خاطرات خود درباره آن روز میگوید: «شب پنجشنبه چند نفر نظامی و پلیس رفتند و چند تیر انداختند که ۲۸ نفر کشته شدند. از شهربانی برای «شاهحسین قلیزاده بیات» سرهنگ دو رئیس شهربانی تلگراف کردند که پهلوی دستور داده است که مردم را هر طور که هست بیرون کنند و مسجد را خراب کنند. من مسجدی میسازم که از اولی بهتر باشد. به رئیس نظمیه اینجا گفت اینها را.»
این پاسبان ادامه میدهد: «برای روز پنجشنبه و جمعه ۲۰ نفر از ما را (هشت پلیس و دوازده نظامی، یک سرهنگ و یک سرپاسبان یکم و یک ستوان یکم و یک گروهبان یکم) مأمور کردند و به مسجد رفتیم و وقتی که رسیدیم، دیدیم همه نشستهاند و شیخ بهلول هم بالای منبر موعظه میکند.
ساعت ۱۲ شب وارد مسجد شدیم. بهلول داشت صحبت میکرد. سه _ چهار نفر هم مثل نواب احتشام و بحرالعلوم و حسن اردکانی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی پای منبر نشسته بودند. یک دفعه تیراندازی شروع شد و تمام مردم حرکت کردند.
ایرج مطبوعی به ما گفت فرار کنید. من به صحن نو آمدم و از صحن نو به دم بست پایین خیابان جلوی گاراژ سعادت رفتم. صدای تیر در مسجد بلند شد و تک تک بود و بعد پرزور شد و ما جلوی دارالسیاده رفتیم. درب را از داخل شکستند، آن وقت از آن درب شکسته من همراه با دو نفر افسر وظیفه به آن طرف رفتیم و دیدیم هزار نفر هزار نفر دارند فرار میکنند. تیر هم بیشمار شلیک میشدند، همه به این طرف و آن طرف میافتادند. تا ساعت پنج صبح مردم را پراکنده کردند. نواب، حسن اردکانی و بحرالعلوم را از منبر صاحبالزمان بیرون آوردند و کتف آنها را بستند و بردند.»
وی درباره تعداد شهدای آن روز میگوید: «رضا کوهسرخی» پشت مسلسل بود. آن شب حدود دو سه هزار نفر را کشتند و بردند بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان بالا خیابان که الان درخت کاشتهاند، خندق کندند. هر کسی که کشته میشد را در ماشینها میریختند و در آن خندق میانداختند و خاک روی آنها میریختند. روز جمعه کسی را به بارگاه راه نمیدادند. هر جای مسجد را که گلوله خورده بود درست میکردند. بعد از درست کردن اجازه دادند که رفت و آمد بشود.»
وقتی عمال رضاخان، زخمیها را زنده زنده دفن کردند!
حاج «غلامعلی نخلعی» کفشدار مسجد گوهرشاد که فردای حادثه در مسجد حاضر شد و از نزدیک شاهد جنایت عمال رضاخان بود اظهار داشت: «نصف شب بود که صدای تیر و تفنگ بلند شد. صبح که آمدم دیدم دور تا دور فلکه قشون ایستاده است و کسی نمیتواند رفت و آمد کند. من آمدم که به داخل مسجد بروم اما سربازها جلوی مرا گرفتند. یک صاحبمنصب به آنها گفت: میخواهد برود تا کثافتکاریهای شما را پاک کند بگذارید برود.
باز آمدم جلوی مسجد رسیدم، سربازها جلویم را گرفتند. افسری برگشت به آنها گفت این از مستخدمین مسجد است بگذارید برود کثافتکاریهای شما را پاک کند. وقتی داخل مسجد رفتم، دیدم که همه جا خون ریخته است. این طرف و آن طرف پر از خون بود. چادر زنها، تکهپاره لباسها و کفش و کلاهها بود که در مسجد ریخته شده بود اما کسی نبود. جلوی کفشکن پر از خون بود.
مردهها را داشتند میبردند. یک درب چوبی بود که از آنجا که روی جنازه روی آن ریخته بودند رویش و برده بودند پر از خون بود. کمپرسی آوردند و مردهها را بردند در یک گودالی که کنده بودند ریختند. کسانی که هنوز جان داشتند، ولی آنها را هم در کمپرسی ریختند. خلاصه ما هم دیگر به تطهیر و تمیز کردن و شستشو پرداختیم.
بعد از اینکه ورود به مسجد و نماز در آن برای دو روز قدغن بود که کسی به مسجد بیاید و نماز بخواند این آقای متولی بزرگ که میرزا طاهر بود، ما را صدا کرد که فلانی بیا اینجا را امضا کن. گفتم چرا امضا کنم؟ بخوان ببینم. گفت نوشته که در حال بیرون کردن مردم از مسجد، دو، سه نفر خفه شدهاند! گفتم آقا چرا امضا کنم؟ این همه آدم کشتهاند و من شاهد بودهام. گفت من میگویم امضا کن. گفتم تو بیخود میگویی، اگر میخواهی آنچه را دیدم بنویس تا امضا کنم. خلاصه امضا نکردم.
حمل جنازه توسط کامیون!
حجتالاسلام و المسلمین میرمحمدحسین حسینی اصفهانی یکی دیگر از شاهدان عینی این واقعه تلخ هم روایتی از این حادثه خونین دارد. او میگوید: «[در روز واقعه]... صحنهای مسجد گوهرشاد پر از جمعیت بود. بعضی دعا میخواندند و بعضی چرت میزدند، بعضی میخوابیدند، بعضی به نماز و دعا و مناجات مشغول بودند و خلاصه ساعت یک ربع به دوازده مانده یا یک ربع بعد از دوازده (تردید دارم) از بالای بامهای مسجد گوهرشاد گنبد و مردم و حرم را بستند به مسلسل و کشتند.
من آن شب در یکی از اطاقهای صحن کهنه بودم. یکی از رفقا برخورد کرد به من گفت بیا برویم اینجا که از همهجا امنتر است. کشتند و آن هم کشتنی که تا به حال هم کسی نتوانسته است حساب کند که در قضیه مسجد گوهرشاد مشهد چقدر خون ریخته شد و چقدر آدم کشته شد و چقدر آدم نمرده زیر خاک رفت.
یکی از رفقایم در مدرسه نواب بود، جلوی مدرسه ایستاده بود. خودش برایم نقل میکرد کامیونها که جنازهها را در آنها ریخته بودند، میآمد برود و یک مرتبه دیدم از یکی از این کامیونها صدا میآید و یک نفر میگوید من زندهام! مرا کجا میبرید؟ خلاصه اینها را کجا بردند و توی کدام گودال ریختند و خاک روی آنها ریختند نمیدانیم...»
منبع: قیام گوهرشاد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
روایت تاریخی | «حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده»
ضرورت همکاری کشورهای منطقه برای مقابله با تروریسم/ رژیم صهیونیستی تهدیدکننده امنیت منطقه است
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاعپرس، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بعد از ظهر امروز (سهشنبه) در دیدار سپهبد «ذاکر حسن اف» وزیر دفاع جمهوری آذربایجان که به ایران سفر کرده است، اظهار داشت: امیدوارم سفر شما به ایران فرصت مناسبی برای توسعه و تحکیم روابط میان دو کشور بهخصوص در موضوعات دفاعی، فنی و نظامی باشد.
وی ادامه داد: ما همواره از دیدن برادران آذربایجانی خود خوشحال میشویم؛ زیرا همه ملت ایران احساس نزدیکی با ملت مسلمان جمهوری آذربایجان دارند.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر مخالفت با هرگونه اشغالگری گفت: آزادسازی سرزمینهای اشغالی آذربایجان که بعد از مدت سه دهه اتفاق افتاد، موجب خرسندی رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم عزیز ایران شد.
وی افزود: دو کشور مشترکات و نزدیکیهای فراوانی از جهت تاریخی، دینی، مذهبی، زبانی و سایر موضوعات دارند و سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران هم توسعه روابط با همسایگان است؛ تمام این موارد باعث میشود که تلاش کنیم تا مناسبات بسیار نزدیکتری را با شما داشته باشیم.
سرلشکر باقری با تأکید بر لزوم احترام گذاشتن به تمامیت ارضی تمامی کشورها خاطرنشان کرد: ما همان مقدار که نسبت به کشور خودمان حساسیت داریم، نسبت به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان هم حساس هستیم.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه با بیان اینکه تروریستها در سوریه و عراق شکست خوردهاند، اما نابود نشدهاند، گفت: این تروریستها تلاش دارند در منطقه از جمله افغانستان، قفقاز و آسیای مرکزی گسترش یابند که با توجه به این موضوع، مقابله با آنها نیازمند همکاری کشورهای منطقه است.
وی سپس بر لزوم رایزنیهای بیشتر بین دو کشور بهمنظور جلوگیری از بروز سوءتفاهمات تأکید و عنوان کرد: سیاست اصولی ما حل و فصل مسائل منطقه توسط کشورهای منطقه، بدون دخالت بیگانگان است.
سردار باقری حضور رژیم صهیونیستی در منطقه را عامل ایجاد تفرقه و تهدیدکننده امنیت و ثبات کشورهای منطقه دانست.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح همچنین آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای مشارکت در بازسازی اراضی آزادشده جمهوری آذربایجان را اعلام کرد.
وزیر دفاع جمهوری آذربایجان نیز در این دیدار توضیح مفصلی درباره عملیات آزادسازی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان در جنگ ۴۴ روزه سال گذشته، ارائه کرد.
جامعه ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فاطمی شده است/ هیأتها کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری هستند
به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، در خجسته سالروز ولادت باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مداحان اهلبیت علیهم السلام، با اشاره به برخی ابعاد والای شخصیت حضرت صدیقه کبری از جمله حرکتهای اجتماعی و خدمت بیمنت به مردم، هیأتها را کانون جهادِ عظیمِ تبیین دانستند و تأکید کردند: هیأتها باید محل روشنگری و پاسخ متقن و صحیح به سؤالات روز جامعه بویژه نسل جوان باشد.
امام خامنهای در این دیدار ضمن تبریک سالروز میلاد حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها و سالروز ولادت امام خمینی (ره) و روز گرامیداشت مقام مادر و زن، به برخی ابعاد شخصیت فوقالعاده حضرت زهرا سلاماللهعلیها براساس آیات قرآن کریم و احادیث اشاره کردند و گفتند: جایگاه طهارت، کار برای خدا و خدمت بیمنت، و موقعیت ممتاز در مواجهه با جبهه باطل در قضیه مباهله از جمله ویژگیهای بینظیر آن حضرت هستند که در قرآن کریم صراحتاً به آنها اشاره شده است.
ایشان با اشاره به آیات سوره «دهر»، خدمت بیمنت و کمک خالصانه به نیازمندان را از نشانههای مهم جامعه فاطمی خواندند و افزودند: به لطف الهی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه ایران، فاطمی شده است و در طول ۴۳ سال گذشته حرکت فاطمی را در دوران دفاع مقدس، در دوران حرکت علمی و خدمات بیمنت شهیدانی همچون فخریزاده، شهدای هستهای و دانشمند بزرگ مرحوم کاظمی آشتیانی، و در حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله بارها دیدهایم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی دوران شیوع بیماری کرونا و خدماتی را که بدون مزد و منت ارائه شد و همچنان ادامه دارد، نمونه دیگری از حرکت برگرفته از الگوی فاطمی برشمردند و تأکید کردند: حضرت فاطمه زهرا باید در همه جهات بویژه حرکتهای اجتماعی و انقلابی، اسوه و الگو باشند.
حضرت امام خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان به موضوع هیأتها اشاره کردند و گفتند: محور شکلگیری هیأتها به عنوان یک واحد اجتماعی، مودت اهلبیت و زنده نگهداشتن راه و مکتب ائمه بوده که از زمان خود آن بزرگواران شکل گرفته است.
ایشان، نقش و کارآیی هیأتها را در مقاطع مختلف بهویژه دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بزرگ و بسیار تأثیرگذار خواندند و افزودند: براساس فرمایشات ائمه اطهار، هیأت کانون جهاد عظیمِ تبیین و روشنگری است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، ساختار هیئت را مرکب از «مغز و معنا» و «تحرک و پویایی» دانستند و گفتند: مغز و معنای هیئت همان تبیین مکتب است و هیئت، مرکز مهم تبیین مفاهیم و معارف اسلامی و پاسخ به سؤالهای گوناگون جوانان درباره مسائل اصولی و سبک زندگی است. پویایی و تحرک هیئت نیز به معنی فرصت مواجهه مستقیم با مخاطب و انتقال احساسات است.
ایشان قوام و اساس هیئت را مقوله جهاد خواندند و افزودند: هر تلاش خوب و بجایی، جهاد نیست. جهاد یعنی تلاش برای هدفگیری دشمن، و در هر زمان باید عرصه جهاد را به درستی تشخیص داد.
حضرت امام خامنهای با اشاره به عرصههای گوناگون جهاد در دورههای مختلف همچون جهاد نظامی، علمی و فعالیت و خدمت اجتماعی خاطرنشان کردند: به عنوان نمونه خدمت اجتماعی به مردم در شرایطی که دشمن با ایجاد فشار اقتصادی سعی در قرار دادن آنها در مقابل نظام اسلامی دارد، جهادی ارزشمند است.
ایشان با اشاره به تحرک وسیع دشمنان ملت ایران برای وارونهسازی افکار و تخریب ایمان و باورهای مردم بوسیله انبوه رسانهها و با استفاده از هزاران متخصص هنر و رسانه و پشتیبانیهای هنگفت مالی و امنیتی، مهمترین عرصه جهاد را عرصه «تبیین و روشنگری» دانستند و تأکید کردند: در مقابل این حرکت شیطانی، هیئتها باید از خود سؤال کنند که در جنگ بیامان جبهه حق و باطل، و تقابل روایت دروغ و حقیقت در کجا قرار دارند و چگونه آرمانها و مبانی اصلی انقلاب را گسترش میدهند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، «واعظ» و «مداح» را دو ستون مهم و پایدار هیئت برشمردند و با تأکید بر منحصر بهفرد بودن هنر مداحی، گفتند: مداحی با جلا دادن دل مخاطب و بردن او به عمق تاریخ، به او معرفت دینی، اخلاقی و سیاسی میبخشد.
ایشان با تحسین همکاری شاعران آیینی و مداحان برای پر بار کردن مجالس اهلبیت و اعتلای شعر آیینی، گفتند: صدا، آهنگ و هندسه خوانندگی صورت هنر مداحی را تشکیل میدهد، اما این صورت که در واقع وسیله و ابزار است نباید بر محتوا غلبه کند و آن هدایت و محبت جهتدهنده به حرکت جامعه در درون آن گم شود.
حضرت امام خامنهای، ابتکار و نوآوری در امر مداحی را خوب و مفید برشمردند و افزودند: نوآوری نباید به هنجارشکنی و تغییر هویت مداحی منجر شود و اجرای مداح را به سمت اموری که مداحی نیست بلغزاند؛ چرا که مداحی، موسیقیِ پاپ نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقشآفرینی و امتحانهای خوب مداحان در دوران دفاع مقدس و همچنین در فتنه ۸۸ گفتند: مداحان به معنی واقعی کلمه مجاهدپروری و شهیدپروری کردند و در جنگ رسانهای و فرهنگی میان جمهوری اسلامی و دشمن، صدای رسای مداحان انقلابی کارساز بود و امروز نیز این صدای رسا همچنان باید در مقابله با جبهه گسترده دشمن کارساز باشد.
حضرت امام خامنهای تلاش و نوآوری مداحان برای جذب جوانان را اقدامی خوب و تعالیبخش خواندند و در عین حال تأکید کردند: مراقب باشید، جذب جوانان به هر قیمتی نباشد و اینگونه نشود که برای جذب جوان، از برخی آهنگها و نواهای نامناسب استفاده شود.
ایشان با تأکید بر اینکه جذب جوانان باید با حفظ ساختار صحیح هیأت باشد، گفتند: باید مراقبت شود تا ترکیب مداحی و حقیقت و هویت آن از بین نرود.
رهبر انقلاب اسلامی، مداحان را به استفاده از مطالب و اشعار متقن و معتبر توصیه و خاطرنشان کردند: برخی مواقع یک حرف سست و یا یک بیان نارسا و غلط، دستاویز زیر سؤال بردن اسلام و تشیع و حمله به علمای بزرگ و معارف دینی میشود، بنابراین استفاده از مطالب مستند و مقتن حتماً در برنامه کاری مداحان باشد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، یازده تن از مداحان و شاعران به قرائت اشعار و مدایحی در فضائل حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها پرداختند.
مروری بر زندگی، آثار و مبارزات شهید نواب صفوی/ تشکیل جمعیت فدائیان اسلام
به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، شهید سید مجتبى نواب صفوى در سال ۱۳۰۳ در خانى آباد تهران به دنیا آمد و پس از اتمام دروس ابتدایى، به آبادان سفر کرد.
سید مجتبى سپس براى ادامه تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آن جا از محضر مدرسین حوزه علمیه نجف اشرف بهرهمند شد.
وى پس از چهار سال اقامت در نجف به دستور آیتاللّه سیدابوالحسن اصفهانى برای مبارزه با کجروىهاى کسروى به ایران آمد و با تشکیل جمعیت فداییان اسلام به مبارزه با بدخواهان و بداندیشان پرداخت.
مقابله با وابستگان استعمارى مانند احمد کسروى، عبدالحسین هژیر، على رزم آرا و حسین علاء از جمله فعالیتهاى سیاسى این جمعیت بود.
شهید نواب صفوى همچنین با حکومت دکتر مصدق به خاطر عدم عمل به احکام اسلامى به مخالفت برخاست و به همین جهت در ایام نخست وزیرى مصدّق، دستگیر و به زندان افتاد و تا سقوط حکومت مصدق در زندان بود.
شهید نواب صفوی پس از چند جلسه بحث و گفتوگو با کسروی، وی را عنصری بیدین یافت.
در مرحله بعد به کمک حاج سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی، شیخ مهدی شریعتمداری و جمع دیگری از فضلا و نویسندگان تهران «جمعیت مبارزه با بیدینی» را تشکیل داد اما این جمعیت علیرغم تماسها و مذاکرات متعدد نتوانست کسروی را از دینستیزی و اغفال جوانان بازدارد به همین دلیل نواب صفوی پس از آنکه در آخرین ملاقات خود با کسروی، توسط او و گروه مسلح همراهش تهدید شد، مصمم شد وی را از میان بردارد. بدین منظور با تهیه پول از دو نفر از روحانیون ـ سید اسدالله مدنی و آقا شیخ محمدحسن طالقانی ـ کسروی را در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۲۴ در میدان حشمتیه تهران ترور کرد، اما کسروی جان سالم به در برد و نواب دستگیر و زندانی شد.
وی چندی بعد به درخواست علمای ایران و نجف پس از دو ماه، با قید کفالت آزاد شد.
تشکیل جمعیت فدائیان اسلام
شهید نواب صفوی، پس از آزادی از زندان، در اعلامیهای جمعیت فدائیان اسلام را تشکیل داد. وی در این اعلامیه برادری، استقامت و اتحاد را خط کلی جنبش فدائیان اسلام؛ رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف اصلی جنبش؛ و شهادت و انتقام و قصاص را روش اصلی مبارزه معرفی کرد.
نخستین اقدام این جمعیت، ترور مجدد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ بود که به قتل وی در جلسه دادگستری انجامید. متعاقب آن، نواب مخفیانه تهران را به قصد نجف ترک کرد. در آنجا از مراجع و علما خواست تا برای آزادی قاتلان کسروی بکوشند که بر اثر تلاشهای وی، آنان نیز پس از مدتی از زندان آزاد شدند.
نواب چندی بعد به تهران بازگشت و روابط نزدیکی با آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، که به تازگی از تبعید بازگشته بود، برقرار ساخت.
پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، همه دستاوردهای نهضت ملی برباد رفت و زنجیرهای اسارت اقتصادی و سیاسی یکی پس از دیگری با انعقاد پیمانهای گوناگون، توسط رژیم کودتا به دست و پای ملت ایران بسته شد. از جمله آنها، پیمان نظامی بغداد بود که در ۱۳۳۴ میان عراق و ترکیه منعقد شد و سپس ایران، انگلستان و پاکستان بدان پیوستند؛ این پیمان، کشورهای منطقه را به عنوان سپر امنیتی و نظامی امریکا و انگلستان در برابر شوروی در میآورد.
فداییان اسلام به عنوان مخالفت با این قرارداد، حسین علاء نخست وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد برای شرکت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ ترور کردند، اما وی جان سالم به در برد و ضارب دستگیر شد و به دنبال آن نواب صفوی و دیگر اعضای مؤثر فدائیان در اول آذر آن سال بازداشت شدند.
آنان تحت شکنجههای شدید قرار گرفتند و در دی همان سال در دادگاهی نظامی محاکمه شدند.
سرانجام این مجاهد خستگى ناپذیر به همراه سه تن از همرزمانش به نامهاى خلیل طهماسبى، مظفر على ذوالقدر و سیدمحمد واحدى در بیدادگاه رژیم پهلوى محکوم و در صبحگاه ۲۷ دى ۱۳۳۴ شمسى تیرباران شده و به خیل شهدا پیوستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص شخصیت شهید نواب صفوی فرمودهاند: «مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کّلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوی میشد؛ از بس این آدم، پُرشور و با اخلاص، پر از صدق، صفا و ضمناً شجاع، صریح و گویا بود.»
خط حزبالله ۳۲۳ | تحریف برای تطهیر پهلوی