اینکه در سخنرانی ۱۰ بار بگویند «مقام معظم رهبری» اما معتقد نباشند، کشور درست نمیشود/یکی از مسئولین صراحتا گفت باید مانند لبنان باشیم تا هر کس هرگونه خواست زندگی کند!/آیا مسئولین ما ساده زیستند یا با همه تبار خود با هواپیمای اختصاصی به کیش وسوئیس میروند؟!
به گزارش عمارنامه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با جمعی از سرداران و برخی فرمانده سپاه، با اشاره به وجود مشکلات و اختلافات بین افراد در زمینههای مختلف، از جمله مسائل سیاسی، اظهار داشت: این امور اختصاصی به کشور ما ندارد و در همه کشورها چنین اختلافاتی وجود دارد و هر فرد و گروه خود را متخصص و رقیب را نامناسب میداند. به عنوان نمونه همین امروز در کشوری که خود را پیشرفتهترین کشور دنیا میداند، نامزد یک حزب، علنا به نامزد حزب دیگر دشنام داده، هتاکی میکند و حاضران نیز دست زده و تشویقش میکنند! راهکار عمومی رقیبان در کشورها هم این است که هر فرد یا گروه علیه رقیب سخن گفته و مشکلات را به گردن وی بیاندازد.
آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه اگر قرار باشد ما هم مانند سایر کشورهای دنیا رفتار کنیم، با آنها فرقی نخواهیم داشت، ادامه داد: در این صورت هر کس زور و قدرت و پول بیشتری پیدا کند، میتواند از راههای مختلف رأی مردم را بخرد و به مقام برسد؛ اما باید توجه داشته باشیم که کشور ما با سایر کشورها، و نظام ما با دیگر نظامها متفاوت است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به وجه امتیاز ایران نسبت به سایر کشورها، اظهار داشت: در این کشور یک انقلاب نه با انگیزههای مادی بلکه با انگیزه دفاع از دین صورت گرفت، که در هیچ کشوری سابقه نداشت. در کشور ما یک روحانی از شهری نسبتا فقیر بهپاخاست و ندای دین سر داد و گفت من برای اسلام احساس خطر میکنم، و انقلاب هم در همین مسیر شروع شد و به پیروزی رسید. این در حالی است که در همه انقلابهای دنیا، سخن از عقب افتادگی و مشکلات اقتصادی، سیاسی، صنعتی یا سایر امور دنیوی بود و نه دین.
وی ادامه داد: البته باید اعتراف کرد که قبل از انقلاب اسلامی در ایران، در برخی از کشورها و برخی حرکت ها، نامی از دین برده میشد، اما هیچ کجا در عمل مانند حرکتی که امام (ره) ایجاد کرد، واقع نشده بود و نشد.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم ادامه داد: نباید فراموش کرد که ظرفیت فوق العاده اسلام و تشیع و فرهنگ غنی عاشورا نیز زمینه را کاملا فراهم کرد و سبب شد تا مردم هم با امام (ره) همراه شده، اتفاق بزرگی را در عالم رقم بزنند که هنوز شناخت آن و ابعاد آن، میسر نیست و سالها بعد مشخص خواهد شد.
آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه قبل از قیام امام (ره)، احزاب و گروههای دیگری نیز بر علیه شاه فعالیت میکردند، اما هیچ کدام قدرت ساقط کردن شاه را نداشتند، ادامه داد: اما یک روحانی بهپاخاست و حرکتی اسلامی را آغاز کرد، و با عنایت خداوند متعال پدیده نوینی را در عالم رقم زد؛ به گونهای که کم کم زمینه سرایت آن به کشورهای دیگر نیز فراهم شد و اتفاقا همین امر نیز عامل ترس ابرقدرتها و آمریکا شد.
وی افزود: اگر انقلاب اسلامی محدود به کشور ایران بود، چه بسا آمریکا میتوانست به گونه ای با آن کنار بیاید و آن را تحمل کند، اما اینکه زمینه سرایت فکر انقلاب به دیگر کشورها نیز ایجاد شد، آمریکا احساس خطر کرد و سبب شد که دشمن از همان ابتدا، کمر به نابودی نظام اسلامی ببندد.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم عامل پیروزی امام (ره) و به ثمر رسیدن انقلاب را اخلاص بی نظیر امام (ره) دانست و ادامه داد: این در حالی است که بسیاری از افراد که بعضاً سابقه تحصیل علوم دینی هم دارند، تفکرشان کاملا با امام (ره) متفاوت است. به عنوان نمونه یکی از افرادی که اتفاقا امروز در یکی از مناصب بالای کشور است گفته بود: از آن جا که امام (ره) در مردم نفوذ دارد، ما به نفوذ ایشان نیاز داریم تا شاه را بیرون کنیم؛ وگرنه او نمیتواند کشور را اداره کند! یا یکی دیگر از مسئولینی که هم اکنون یکی از منصاب عالی کشور را در اختیار دارد، صراحتا گفت که میخواهیم کشوری مانند لبنان داشته باشیم تا هر کس هرگونه خواست زندگی و رفتار کند؛ کسی که میخواهد با چادر بیرون آید و کسی که میخواهد برهنه باشد، آزاد باشد!
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: کسانی که ته دلشان با امام یکی باشد، خیلی کم هستند. در آن زمان هم بسیاری از کسانی که کارهای شدند، و قدرت یا پول داشتند، به یکی از احزاب وابسته بودند و ته دلشان با امام (ره) نبود. اینها هنوز هم هستند و فکرشان هم عوض نشده است؛ آنها اصلا به دنبال کشوری اسلامی نیستند، بلکه به دنبال کشوری هستند که زیر سایه آمریکا و حمایتهای آن، علم و تکنولوژیاش پیشرفت کند و به جایی برسند.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم با طرح این سئوال که آیا ما به دنبال دین هستیم و یا دنبال قدرت و مقام، ادامه داد: اگر واقعا آن را که امام (ره) میخواست میخواهیم، باید ببینیم لوازمش چیست؟ اگر واقعا انقلاب ما، انقلاب اسلامی است، پس باید هدف ما نیز اسلام باشد و لا غیر.
وی با طرح سئوالی دیگر مبنی بر اینکه چرا چنین نسلی فقط در ایران یافت شد که جوانان آن چنین قیام کنند، ادامه داد: در طول 14 قرن، مکتب تشیع در این کشور ترویج شده بود و امام حسین (ع) الگوی مردم شده بود؛ لذا حتی آب خوردن مردم نیز با نام امام حسین (ع) گره خورده بود. در طول سال چندین ماه برای امام حسین (ع) عزاداری صورت میگرفت و عشق اهل بیت (ع) در آن موج میزد. لذا مردم ایران، مردمی تربیت شده با نام حسین (ع) و اسلام هستند که به آن باور داشتند. البته مردم در میزان معرفت و باور درجاتی دارند و معرفتها و باورها در یک سطح نیستند، اما این عشق به امام حسین (ع) و باور به اسلام، در یک قشر مؤثری که بتواند انقلاب کند، وجود داشت.
وی افزود: مردمی که انقلاب کردند، سالها امام (ره) را دیدند و گوششان با فرمایشات امام (ره) انس داشت، و در دفاع مقدس، هشت سال دائما با نمونه هایی از کربلا مواجه بودند و هر روز بمباران و از دست دادن جوانانشان را تجربه میکردند؛ لذا مردم با روحیه شهادت و فداکاری تربیت شدند.
وی با بیان اینکه بعد از رحلت امام خمینی (ره) و با گذشت زمان، کم کم کسانی که تربیت شده امام (ره) بودند یا از دنیا رفتند یا کنار رفتند، ادامه داد: امروز نسلی در جامعه حضور دارد که از امام (ره) و دفاع مقدس تنها چیزهایی شنیده است، و از طرف دیگر به خاطر عوامل متعددی، توقعاتی هم در آنها به وجود آمده است؛ لذا با کوچکترین مشکلی صدایشان به اعتراض بلند میشود؛ این نسل توقع دارد وقتی اسم کشور اسلامی است، دیگر هیچ مشکلی در جامعه نباشد و همه مسائل حل شده باشد، و رفاه و آسایشش نیز تأمین باشد.
آیت الله مصباح یزدی افزود: از طرفی سایتها و رسانه ها با تبلیغاتشان، فکر جوانان را بمباران میکنند تا زندگی به سبک آمریکایی را یک زندگی الگو و ایدهآل تصور کنند؛ حتی نقاط ضعف مشهود آن را هم توجیه میکنند. این گونه القاء میکنند که امروز سخنان امام (ره) در دنیا خریدار ندارد، و برای پیشرفت راهی جز راهی که سایر کشورها رفته اند، نیست؛ و برای تحقق زندگی آمریکایی، وجود سرمایهدارانی مانند سرمایه داران آمریکا لازم است؛ ولو اینکه لازمه آن، فقیر شدن و از بین رفتن عدهای باشد، زیرا برای رسیدن به رفاهی که اکثریت جامعه را شامل شود، چاره ای جز این نیست!
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه نباید تسلیم این ناهنجاری شد و باید به فکر اصلاح امور بود، ادامه داد: باید دید مردمی که آن گونه صابر و فداکار بودند، چگونه تربیت شده بودند و مسئولین آن چگونه بودند؛ به عنوان نمونه، مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری شان به بنده فرمودند: من تا کنون گوشت گرم نخریدهام؛ گوشت خانه ما همان گوشت یخزده کوپنی است که سایر مردم میخرند! آیا سیاستمداران امروز ما همین راه را میروند، یا با همه تبار خود با هواپیمای اختصاصی به کیش و سوئیس و لوکزامبورگ میروند؟!
وی با اشاره به اینکه ریشه مشکلات، ضعف اعتقاد به دین است، ادامه داد: امروز اگر به مسئولان بگویید ربا حرام است، برخی خواهند گفت در شرایط امروز کدام کشور حتی اسلامی، میتواند بدون ربا اداره شود؟! چگونه میتوان مردم را از رباخواری نهی کرد، در حالی که سیستم بانکداری ما بر اساس رباست، و حتی برخی نهادهای مقدس در کشور نیز به آن آلوده شدهاند؟ نهایت کاری که در کشور ما در سیستم بانکداری ربوی انجام شده، این است که به ربا خواری عنوان عقود شرعیه داده شده است. بگذریم از اینکه فرد وام گیرنده از بانک، اصلا معنای کلمه عقود شرعیه را نمیداند و صرفا برای گرفتن وام، طبق دستوربانک برگه هایی را امضاء میکند؛ و نتیجه طبیعی این عملکرد چیزی نیست جز آنچه دارد واقع میشود.
علامه مصباح با اشاره به اینکه باید ریشه را اصلاح و اعتقادات مردم را نسبت به دین تقویت کنیم، افزود: قدم اول این است که شخص بنده و جنابعالی خودمان را اصلاح کنیم و همواره در این فکر باشیم که خداوند از ما چه میخواهد؛ خدایی که نعمت هایش را بر ما ارزانی داشته است، طبق فرمایش قرآن میتواند یک جا آن را از ما بگیرد؛ پس با خدا صادق باشیم.
وی افزود: اگر چنین تصوری داشته باشیم که ما در دفاع مقدس، چندین سال جنگیده ایم و حالا نوبت ماست که در آسایش و آرامش باشیم، یا قبل از انقلاب چند سال به زندان رفته و شکنجه شدهایم، و حال که انقلاب پیروز شده، ما باید جای شاه بنشینیم و بچههایمان هم به جای والاحضرتها بنشینند، این بازی با دین خداست؛ نتیجه آن نیز ذلت دنیا و آخرت است. این سنت خداوند است و قرار نیست تغییر کند، مگر آن که ما تغییر کنیم.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با اشاره به وجود نعمت رهبری عظیم الشأن خاطر نشان کرد: بزرگترین وظیفه ای که همه ما داریم، شکر نعمت رهبر عزیزی است که داریم و هنوز قدرش را نمی دانیم؛ باید اطاعت از رهبری از جان و دل، بدون چون و چرا، و بدون تفسیر دلخواه از سخنان ایشان را در دستور کار خود قرار دهیم. اینکه فردی در سخنرانی ده بار بگوید «مقام معظم رهبری»، اما اعتقادی به ولایتفقیه نداشته باشد، نمیتواند کشور را درست کند.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه دلها باید عوض شود و ما نیز باید ابتدا از خودمان آغاز کنیم، افزود: اگر هر کسی با خدای خودش عهد ببندد و در راه خدا از احدی نترسد، اوضاع عوض خواهد شد؛ به یاد داشته باشیم، خدای ما همان خدای جبهههاست، همان خدای جنگ 33 روزه لبنان و همان خدای یاری دهنده مؤمنان در جنگ بدر است و تغییری نکرده است. اگر اوضاع تغییر کرده، علتش این است که ما تغییر کردهایم؛ تا دنبال هوس، مقام، پول، شهرت، و ریاست هستیم، وضع همین است و هر وقت برگشتیم، کارهای دیگر نیز درست میشود.
گفتنی است دیدار تعدادی از سرداران سپاه با علامه مصباح یزدی، پنجشنبه نهم اردیبهشت ماه سال جاری در سالن تشریفات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد.
اجازه عبور کشتیهای تهدید کننده ایران را از تنگه هرمز نخواهیم داد/آمریکااشتباهات گذشته را تکرار نکند
به گزارش عمارنامه، سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه با حضور در بخش خبری 21 سیما به بررسی موضوع پیشنویس قطعنامه جدید کنگره آمریکا علیه اقدامات و برنامههای دفاعی ایران و نیز محدودسازی رزمایشهای جمهوری اسلامی در خلیج فارس پرداخت.
سردار سلامی گفت: پیام ما به ملت ایران، آرامش، اطمینان خاطر و امنیت کامل و حرکت به سمت قلههای بزرگتر و اتکا به ملت اسلامی است.
وی افزود: به دشمنان و به خصوص آمریکاییها هشدار میدهیم خطاهای گذشته را با اشتباهات جدید تکرار نکنند و از عبرتهای نزدیک تاریخ درس بگیرند و از اعمال فشارهای بیحد و غیرضرور به ملت انقلابی ایران پرهیز کنند.
سلامی در خصوص برگزاری رزمایشهای سپاه، اظهارداشت: ما هم مثل ارتش دارای تقویم مشخصی برای رزمایشهای سالانه هستیم و به تناسب مناسبتهای نظامی و سیاسی، آنها را برگزار میکنیم و شاید رزمایشهایی را نیز بدون اطلاع قبلی برای اعمال قدرت ایران، انجام دهیم.
جانشین فرمانده کل سپاه تأکید کرد: هیچ گونه اراده سیاسی و یا نظامی بر انجام رزمایشهای هیچ کشوری خصوصا ایران در محدوده آبهای سرزمینی و آزاد وجود ندارد و این حق قانونی ماست و اجازه نمیدهیم هیچ قدرت و کشوری در حوزه اقدامات دفاعی، تمرینات و رزمایشهای ما تصمیمی را اعمال کند.
سلامی افزود: ما تا امروز این حق خود را اعمال کردهایم و در آینده نیز رزمایشهای خود را با اقتدار جدیتر برگزار میکنیم.
وی ادامه داد: آمریکاییها نمیتوانند هیچ نقطهای از جهان را امن کنند و البته نیت این کار را هم ندارند و هرجا که وارد شدند، ناامنیهای گستردهای را به ملتها وارد و ملتهای وسیعی را آواره کردند. آمریکاییها همواره برای توجیه حضورشان در مناطقی مثل خلیج فارس از یک تهدید ساختگی استفاده میکنند تا حضور مستقیمشان را در منطقه اعمال کنند و یک فضای روانی برای دولتهای متحد آمریکا ایجاد میکنند و با برگزاری رزمایش مشترک با آنها سعی میکنند همیشه دامنه اقتدار آن کشورها را در حدی نگه دارند که تسلط سیاسی خودشان بر آنها برقرار باشد.
سلامی تأکید کرد: اگر اراده سیاسی، تسلط نظامی و قدرت دفاعی دریایی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز نبود، مطمئنا یک قطره نفت به خارج آن صادر نمیشد. این قدرت ماست که خلیج فارس را یک منطقه امن استراتژیک کرده است.
وی با بیان اینکه آمریکاییها به ما اتهام میزنند که ما یک قدرت تنشزا هستیم، گفت: آنها هواپیمای ایرباس مسافربری ما را با موشک هدف قرار دادند و تمام سرنشینان آن را به شهادت رساندند، این یک رفتار غیرحرفهای است و اگر ما غیرحرفهای عمل میکردیم، یکی از تفنگداران دریایی آمریکا که در 12 ژانویه 2016 دستگیر شدند، زنده نمیماند.
جانشین فرمانده کل سپاه، تأکید کرد: ما برای آمریکاییها اگر بخواهند تهدید باشند، بسیار خطرناک هستیم و آنها این را میدانند. ما توسعه قدرت دریایی خود را برای غلبه بر قدر بزرگی چون آمریکا، آرایش و توسعه دادهایم، زیرا قدرت بزرگ و دشمن دیگری غیر از آمریکا نداریم، زیرا مابقی ظرفیت آن را ندارند.
سلامی افزود: آمریکاییها از واقعیتهای تاریخی نزدیک عبرت بگیرند، ما آنها را ارجاع میدهیم به ماجرای بریجتون، ساموئل بی.رابرتز و... آنها از ماجرای دستگیری تفنگدارانشان عبرت بگیرند و این برای آنها اثباتکننده یک واقعیت است که ما یک نیروی دریایی قدرتمند در سپاه و ارتش ساختهایم که قادر است از منافع حیاتی و استقلال کشور دفاع کند.
وی خاطرنشان کرد: تصور آمریکاییها از قدرت ما بسیار کمتر از واقعیت است، ما قاطعانه و قدرتمندانه به گسترش قدرت بازدارنده دریایی و موشکی خود، ادامه میدهیم و رزمایشهایمان را طبق برنامه به مصالح سیاسی و نظامی برگزار میکنیم و هیچگونه محدودیتی را از هیچ قدرتی در دنیا نمیپذیریم.
جانشین فرمانده کل سپاه، در پایان تأکید کرد: براساس کنوانسیون 1982 دریاها، مجبوریم اگر از تنگه هرمز عبور ضررداری اتفاق بیفتد، قاطعانه با آن مقابله کنیم. به آمریکا، شرکا و متحدان منطقهایاش هشدار می دهیم اگر بخواهند از ادبیات تهدید استفاده کنند و ما را تهدید کنند، از قانون عبور بی ضرر استفاده کرده و اجازه عبور و تردد هیچ کشتی و شناوری که بخواهد ما را تهدید کند، نمیدهیم.
منبع: فارس
دیدار رئیس جمهوری کره جنوبی با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (دوشنبه) در دیدار خانم «پارک گئون هی» رئیس جمهوری کرهی جنوبی، با اشاره به نگاه مثبت جمهوری اسلامی ایران به افزایش همکاری با کشورهای آسیایی، «ارتباطات مستمر و پایدار میان ایران و کرهی جنوبی» را برای هر دو کشور مفید خواندند و تأکید کردند: تفاهمها و قراردادها بین دو کشور باید بهگونهای منعقد شوند که عوارض خارجی و تحریمها بر روی آنها اثر منفی نگذارد، زیرا شایسته نیست که روابط کشورهایی همچون ایران و کرهی جنوبی، تحت تأثیر و ارادهی آمریکا باشد.
حضرت آیتالله خامنهای همکاری و تبادل تجربیات در بخشهای گوناگون علمی، فناوری، سیاسی، اجتماعی و امنیتی را به نفع هر دو کشور خواندند و گفتند: ما در سیاست خارجی تمایل بیشتری در نگاه به آسیا بهدلیل برخورداری از مشترکات فرهنگی و تاریخی داریم و بر همین اساس معتقدیم امکان تفاهم، توافق و همکاری با این کشورها از جمله کرهی جنوبی که جزء کشورهای پیشرفتهی آسیا است، بیشتر است.
رهبر انقلاب با اشاره به مشکلات مهم امنیتی موجود در منطقه و جهان، خاطرنشان کردند: اگر با خطر تروریسم و ناامنی، برخورد حقیقی و صحیح نشود، علاج آن در آینده دشوارتر خواهد شد و هیچ کشوری در برابر این خطر، مصونیت نخواهد داشت.
ایشان با اشاره به تقسیمبندی تروریسم به دو نوع «خوب» و «بد» از سوی آمریکاییها گفتند: آمریکا، شعار مبارزه با تروریسم میدهد اما در عمل، صادقانه برخورد نمیکند؛ درحالیکه تروریسم در هر شکلی بد، و برای ملتها و امنیت کشورها خطرناک است؛ زیرا بدون وجود امنیت، پیشرفت مطلوب رخ نخواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای درخصوص همکاریها و توافقهای دو کشور، به مسئلهی اولویتها در همکاریهای دوجانبه اشاره کردند و افزودند: امکان شکلگیری همکاریهای سودمند بین ایران و کرهی جنوبی وجود دارد اما اولویتهای ما در همکاری، فقط موضوع تجارت و دادوستد نیست بلکه باید قراردادهایی بسته شود که مورد نیاز ایران در بخشهای زیرساختی و اقتصاد عمومی باشد.
رهبر انقلاب، تأثیر نپذیرفتن تفاهمها و توافقهای دو کشور از عوارض خارجی را یکی از الزامات اساسی در همکاریهای دو کشور برشمردند و تأکید کردند: نباید روابط ایران و کرهی جنوبی وابسته به تحریمها و تحت نفوذ و غرضورزی آمریکا قرار بگیرد، بلکه باید ارتباطات دو کشور، «مستمر، پایدار، قوی و صمیمی» باشد.
ایشان با اشاره به سابقهی نسبتاً طولانی اما همراه با فراز و نشیب روابط دو کشور، خاطرنشان کردند: خوشبختانه اکنون دولت کرهی جنوبی، دولت مساعد و همراهی است و ایران نیز از ظرفیتهای فراوانی همچون برخورداری از نیروی انسانی جوان، با استعداد و تحصیلکرده برای افزایش همکاریهای پایدار برخوردار است.
در این دیدار که آقای روحانی رئیسجمهور نیز حضور داشت، خانم «پارک گئون هی» رئیس جمهوری کرهی جنوبی، سفر به تهران را فرصتی ارزشمند برای توسعهی روابط دوجانبه و افزایش اعتماد متقابل خواند و گفت: ما در دوران تحریم نیز سعی کردیم تا آنجا که میتوانیم به حضور خود در ایران ادامه دهیم.
رئیس جمهوری کرهی جنوبی، ایران را برخوردار از ظرفیت نیروی انسانی کارآمد و مؤثر، و موقعیت جغرافیایی استثنایی دانست و افزود: امیدواریم در آینده روابط دو کشور بهویژه در بخش اقتصادی توسعه پیدا کند.
خانم «پارک گئون هی» با اشاره به نظرات رهبر انقلاب اسلامی درخصوص توسعهی اقتصادی ایران و نیز تأکیدات ایشان بر توسعهی علمی، اقتصادی و صنعتی مبتنی بر خودکفایی، گفت: اطمینان دارم که تأکیدات شما بر توسعه و رشد اقتصادی ایران، آیندهی بسیار خوبی را برای کشورتان رقم خواهد زد و ما نیز آمادهی افزایش همکاری در بخشهای مختلف نظیر محیط زیست، علوم و فناوری، و اقتصاد هستیم.
دیدار معلمان و فرهنگیان با رهبر انقلاب
بسماللهالرّحمنالرّحیم (۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فى الارضین.
خیلى خوشآمدید عزیزان من؛ امیدوارم که انشاءالله روز معلّم و یادبودهاى گرامى این روز براى همهى شما فرزندان عزیزم، برادران و خواهران عزیزم مایهى شادکامى و سعادت و افتخار ابدى باشد.
اوّلاً بعد از تبریک این روز، یاد شهداى شما را باید گرامى بداریم؛ چه شهداى معلّم که حدود چهارهزار معلّم شهید شدند و رقم کوچکى نیست، و چه شهداى دانشآموز که بیش از ۳۶ هزار دانشآموز ما در طول دفاع مقدّس به شهادت رسیدند. اگر نَفَس گرم معلّم نبود، معلوم نبود که دانشآموز در همهى شرایط، راهى جبهه بشود؛ این افتخار هم برمیگردد به معلّمین.
بعد از این، نوبت این است که من از شما -جامعهى معلّمى کشور- سپاسگزارى کنم؛ چون جامعهى معلّمین یک جامعهاى است که یک کار دشوار را با بازده مادّى اندک بر عهده گرفته. معلّم رنج مواجههى تربیتى با جوان و نوجوان را بر دوش دارد؛ این کار کوچکى نیست؛ سخت است. مسئولیّت سنگینى هم دارد؛ همه هم از معلّم توقّع دارند و دلشان میخواهد که این نونهالشان، جوانشان، کودکشان وقتى رفت مدرسه، با تربیت معلّم، مثل دستهى گل در داخل خانواده بدرخشد؛ انسان اینجور دلش میخواهد؛ همه توقّع دارند از معلّم. درعینحال شما درآمد یک معلّم را مقایسه کنید با درآمد فلان سرمایهدار، فلان پولدار، فلان بچّهتاجر؛ خب این را معلّم میبیند، میداند؛ اینهایى که وارد وادى معلّمى میشوند شاید خیلىشان -حالا نگوییم همهشان؛ بسیارى از اینها- میتوانستند یک جادّهى دیگرى را در پیش بگیرند و یک منبع درآمد بالاتر و بیشترى براى خودشان فراهم کنند؛ [امّا] نکردند. بخشى از انگیزههاى معلّمى عشق است؛ محبّت است، احساس مسئولیّت است. آیندهسازى میکنند با قناعت، رنج تربیت جوان و نوجوان را بر عهده میگیرند با نجابت، با صبر و سکون. نمیخواهم یک حکم کلّى بکنم؛ بالاخره در هر جامعهاى، در هر لباسى ممکن است تعدادى هم باشند که مطلوب نباشند، لکن سیاق کلّى جامعهى معلّمین این است که عرض میکنم. ما خودمان زیر دست این معلّمها درس خواندیم، حرف شنفتیم، یاد گرفتیم؛ میدانیم معلّم چهجورى است.
خب، یک خصوصیّت معلّمى که [اگر] شما معلّمان عزیز و نومعلّمان و جامعهى معلّمین به آن توجّه کنند خوب است، این است که در این کارى که با این خصوصیّات عرض کردیم -رنج زیاد و بازده مادّى کم- امکان اخلاص هست؛ [این] خیلى مهم است. نجات انسان در زندگى ابدى بهوسیلهى اخلاص است؛ براى خدا، براى حقیقت کار کردن، مخلصانه کار کردن مایهى نجات است؛ این در خیلى از جاها پیدا نمیشود. خیلى از کارها را انسان خیال میکند براى خدا انجام داده، بعد یک خرده که خودش با انصاف دقّت میکند، میبیند داخلش قاطى دارد. وَ اَستَغفِرُکَ مِمّا اَرَدتُ بِه وَجهَکَ فَخالَطَنى ما لَیسَ لَک؛(۲) این دعا یکى از دعاهاى بین نافلهى صبح و فریضهى صبح است که میگوید خدایا من استغفار میکنم از آن عملى که خواستم براى تو آن را انجام بدهم امّا در بین آن «فَخالَطَنى ما لَیسَ لَک»، یک انگیزه و نیّت غیرخدایى وارد شد؛ خیلى از کارهاى ما اینجورى است. بنده خودم را عرض میکنم. آنجایى که انسان امکان دارد اخلاص بورزد غنیمت است؛ یکى از آنجاها معلّمى است. میتوانید بااخلاص کار کنید؛ و اگر بااخلاص کار کردید، کارتان برکت پیدا خواهد کرد.
نمونهى روشن و حىّوحاضر آن شهید مطهّرى است. آیتالله مطهّرى بااخلاص حرکت میکرد، کارش براى خدا بود؛ ما از نزدیک با ایشان معاشر بودیم، کارش را میدیدیم؛ نیّتش را میفهمیدیم. آدمى بود زمانشناس، نیازشناس؛ نیازها را میدانست، میفهمید و مىنشست براى خدا، براى پُر کردن خلأ این نیازها، بااخلاص کار میکرد و فکر میکرد و میگفت و مینوشت و تلاش میکرد و برخورد میکرد. نتیجهى اخلاص او این شده است که کارهاى او ماندگار است؛ دهها سال است شهید شده امّا کتابهاى او را به قول سعدى «چون کاغذ زر میبرند»؛(۳) کسانى که اهل فکرند، اهل فهمیدنند، دنبال فهمیدنند، دنبال کتابهاى شهید مطهّرى میدوند. این اخلاص است.
وقتى شما بااخلاص کار میکنید، هرکدام از این نوجوانها و جوانهایى که زیرِ دست شما هستند، میتوانند آیندهاى براى این کشور بسازند که این آینده مایهى سعادت جاودانهى شما بشود که معلّم او هستید؛ ولو کسى شما را نشناسد. معلّمهاى امام بزرگوار را -آنهایى که در بچّگى او را درس دادند- کسى نمىشناسد امّا آثار امام در نامهى عمل آنها هم نوشته میشود که این مرد را اینجورى تربیت کردند، اینجورى بار آوردند.
خب، گفتیم اخلاص؛ این خطاب به شما بود؛ [امّا] معنایش این نیست که حالا چون جامعهى معلّمى اخلاص دارد و قناعت دارد، پس مسئولان کشور از مسائل مادّى معلّمان غافل بمانند؛ نه، بارها گفتیم، بارهاى دیگر هم خواهیم گفت؛ مسئولان باید بدانند هر هزینهاى که در آموزشوپرورش میکنند هزینهى سرمایهاى است، هزینهى محض نیست؛ پولى که آنجا خرج میشود، در واقع، سرمایهگذارى دارد میشود؛ به این چشم به آموزشوپرورش نگاه کنند، به این چشم بودجهگذارى کنند، به این چشم امکانات معیشتى فراهم کنند. بعضى از بدخواهان هم هستند که از مشکلاتِ معیشتىِ جامعهى معلّمین، سوءاستفاده میکنند؛ بنده شنیدهام بعضى حتّى در داخل خود آموزشوپرورش این سوءاستفادهها را میکنند؛ وضعِ معیشتىِ داراى کمبودِ جامعهى معلّمى، موجب میشود کسانى سوءاستفاده کنند. تا امروز، به توفیق الهى، جامعهى معلّم خودش را سالم و پاکیزه نگه داشته، لکن بعضىها دارند کار میکنند و تلاش میکنند که از این حرکتهاى ناسالم به وجود بیاورند.
خب، حالا موضوع اصلى را مطرح کنیم. عزیزان من! شما یک نسلى را میخواهید تربیت کنید؛ کشور شما و آیندهى شما به چگونه نسلى نیاز دارد؟ این مهم است. اینجور هم نیست که ما در یک میدان خالى بخواهیم کار کنیم؛ نخیر. فرض کنید که یکوقت یک نفر جودوکار یا کونگفوکار در میدان خالى مدام بنا میکند حرکات جودوکارى انجام دادن، کسى هم در مقابلش نیست، خب راحت است؛ یا [کسى] در میدان خالى شمشیربازى میکند و ضربه میزند، کسى هم در مقابلش نیست؛ امّا گاهى در مقابل شما یک حریفى وجود دارد، ضربهى شما را خنثى میکند، مانع وارد آمدن ضربه به خودش میشود و متقابلاً ضربه میزند؛ ما امروز با یکچنین حریفى مواجهیم. حریف کیست؟ نظام سلطهى بینالمللى. حالا بعضىها ممکن است تعجّب کنند که [مگر] آموزشوپرورش ما با نظام سلطهى بینالمللى مواجه است؛ بله. نظام سلطهى بینالمللى که امروز مظهرش حکومت آمریکا است، سرمایهدارهاى بزرگ صهیونیستاند و بعضى از دولتهاى مستکبر دیگر؛ اینها نمایندگان و نمادهاى نظام سلطهى بینالمللى هستند. من مفصّل این نظام سلطه را در صحبتهاى عمومى مطرح کردهام و معنا کردهام که نظام سلطهى بینالمللى یعنى چه. این نظام سلطهى بینالمللى براى ملّتها -نه فقط ملّت ما، [بلکه] براى هر ملّتى که بتواند- برنامه دارد؛ او هم میخواهد نسلى که آیندهى این کشور را و این کشورها را میسازد، با یک قوارهاى و با یک شاکلهاى تربیت بشود که براى او مفید باشد؛ نسلى در کشورها تربیت بشود که فکر او را داشته باشد، فرهنگ او را داشته باشد، نگاه و سلیقهى او را به مسائل جهانى داشته باشد. این نسل تربیت میشود، البتّه باسواد هم میشود، محقّق هم میشود، سیاستمدار هم میشود و در کشورهاى مختلف [جزو] مسئولان کشور هم میشوند. خب براى یک مجموعهى استعمارگر چهچیزى بهتر از اینکه مسئولان یک کشور، صاحبنظران یک کشور و صاحبان رأى در یک کشور، مثل آنها فکر کنند و مثل آنها عمل بکنند؟ کار را براى آنها آسان میکند دیگر. این برنامهى استعمارىِ فرهنگى است. البتّه مال امروز هم نیست؛ شاید دهها سال است که این برنامه دارد انجام میگیرد.
متفکّرین سیاست غربى بارها گفتهاند بهجاى اینکه ما مثل دوران استعمار قرن نوزدهمى برویم کشورگشایى کنیم و حاکم نظامى بگذاریم و پول خرج کنیم و اسلحه بفرستیم و جنگ و جدال راه بیندازیم، بهتر از آن و آسانتر از آن و کمهزینهتر از آن این است که نخبگان و زبدگان آنها را بیاوریم فکر خودمان را به آنها تزریق کنیم، آنها را بفرستیم به کشورشان، آنها میشوند سربازهاى بىجیره و مواجب ما؛ همانى که او میخواهد، این عمل میکند. شما امروز چنین دولتهایى سراغ ندارید؟ در منطقهى ما از این دولتها کمند؟ [که] همان حرفى را میزند که آمریکا میخواهد بزند، همان کارى را میکند که او میخواهد بکند؛ خرجش را هم متحمّل میشود، هزینهاش را هم متحمّل میشود، [امّا] براى او کار میکند. نه فقط از او امتیاز نمیگیرد و پول نمیگیرد، بلکه پول هم خرج میکند؛ امتیازش فقط این است که استکبار مانع سقوط او به دست عوامل مخالف میشود و او را نگه میدارد. یک برنامهى اینجورى دارند براى نسل ما؛ براى همین دانشآموزى که زیر دست شما است همین برنامه را دارند. حالا چقدر بتوانند یا نتوانند بحث دیگرى است، امّا این برنامه هست. فکر خودشان را ترویج میکنند، فرهنگ خودشان را ترویج میکنند، زبان خودشان را ترویج میکنند.
من همینجا این حرفى را که گاهى هم گفتهام به مسئولین آموزشوپرورش [تکرار میکنم]؛ شاید به مسئولین محترم فعلى نگفته باشم امّا قبلها مکرّر گفتهام؛ این اصرار بر ترویج زبان انگلیسى در کشور ما یک کار ناسالم است. بله، زبان خارجى را باید بلد بود امّا زبان خارجى که فقط انگلیسى نیست، زبان علم که فقط انگلیسى نیست. چرا زبانهاى دیگر را در مدارس بهعنوان درس زبان معیّن نمیکنند؟ چه اصرارى است؟ این میراث دوران طاغوت است، این میراث دوران پهلوى است. [مثلاً] زبان اسپانیولى؛ امروز کسانى که به زبان اسپانیولى حرف میزنند کمتر از کسانى نیستند که به زبان انگلیسى حرف میزنند؛ در کشورهاى مختلف، در آمریکاى لاتین یا در آفریقا کسان زیادى هستند. مثلاً میگویم؛ بنده حالا مروّج [زبان] اسپانیا نیستم که بخواهم براى آنها کار بکنم، امّا مثال دارم میزنم. چرا زبان فرانسه یا زبان آلمانى تعلیم داده نمیشود؟ زبانهاى کشورهاى پیشرفتهى شرقى هم زبان بیگانه است، اینها هم زبان علم است. آقا جان! در کشورهاى دیگر به این مسئله توجّه میکنند و جلوى نفوذ و دخالت و توسعهى زبان بیگانه را میگیرند؛ ما حالا از پاپ کاتولیکتر شدهایم! آمدهایم میدان را باز کردهایم و علاوه بر اینکه این زبان را کردهایم زبانِ خارجىِ انحصارىِ مدارسمان، مدام داریم مىآوریمش [در مقاطع] پایین؛ در دبستانها و در مهدِکودکها! چرا؟ ما که میخواهیم زبان فارسى را ترویج کنیم، باید یک عالَم خرج کنیم و زحمت بکشیم. [وقتى] کرسى زبان را در یکجا تعطیل میکنند، باید تماسهاى دیپلماتیک بگیریم که چرا کرسى زبان را تعطیل کردید. نمیگذارند، اجازهى دانشجو گرفتن نمیدهند، امتیاز نمیدهند، براى اینکه زبان فارسى را یکجا میخواهیم ترویج کنیم؛ آنوقت ما بیاییم زبان آنها را خودمان با پول خودمان، با خرج خودمان، با مشکلات خودمان ترویج کنیم. این عقلائى است؟ من نمیفهمم! این را داخل پرانتز گفتم، براى اینکه همه بدانند، توجّه کنند. [البتّه] نمیگویم که فردا برویم زبان انگلیسى را در مدارس تعطیل کنیم؛ نه، حرف من این نیست؛ حرف این است که بدانیم چهکار داریم میکنیم؛ بدانیم طرف میخواهد چگونه نسلى در این کشور پرورش بیابد، و با چه خصوصیّاتى.
خب، این حالا آن نسلى [است] که سلطهى بینالمللى -نظام سلطه- میخواهد. ما چه؟ ما چگونه نسلى میخواهیم؟ این سوگندنامه خیلى خوب بود؛ این سوگندنامه را من، قبل از اینکه بیایم اینجا، آنطرف آوردند و نگاه کردم؛ حالا هم با دقّت گوش کردم. ضمناً بدانید: سوگند که خوردید، بر شما لازم شد؛ سوگندِ با نیّت که انسان میخورد، این دیگر واجبالاجرا است، باید بر طبقش عمل کنید؛ سوگند خوب بود، سوگندنامه خوب بود.
ما اوّلچیزى که لازم است براى دانشآموز خودمان در نظر بگیریم، این است که در او هویّت مستقلّ ملّى و دینى به وجود بیاوریم؛ این اوّلین چیز؛ هویّت مستقل و با عزّت. جوانمان را جورى بار بیاوریم که دنبال سیاست مستقل باشد، دنبال اقتصاد مستقل باشد، دنبال فرهنگ مستقل باشد؛ وابستگى، رُکون(۴) به دیگران، اعتماد به دیگران و تکیهى به دیگران در وجود او بهعنوان یک روحیه رشد نکند. ما از این جهت دچار آسیبیم؛ این را به شما عرض بکنم! شما مىبینید یک کلمهى فرنگى که وارد کشور میشود، فوراً بزرگ و کوچک و عمامهاى و غیرعمامهاى و مانند اینها، همه این کلمه را بهکار میبرند. خب چرا آقا جان؟ چرا ما اینقدر مشتاقیم و تشنهایم که تعبیرات فرنگى بهکار ببریم؟ چرا؟ این همان حالتى است که به ارث براى ما گذاشتهاند. این همان حالت دوران طاغوت است که دوران جوانى خود ما است. بنده یادم است؛ من خودم هم آن وقتىکه جوان بودم، کأنّه مسابقه گذاشته بودیم که از این تعبیرات فرنگى استفاده کنیم. هرکه از این تعبیرات بیشتر استفاده میکرد، نشاندهندهى این بود که روشنفکرتر است و آگاهتر است و مانند اینها. این غلط است. هویّت مستقل، اوّلین چیزى است که ما بایستى در جوان خودمان، در نوجوان خودمان رشد بدهیم و پرورش بدهیم. بعد آنوقت اقتصاد مقاومتى معنا پیدا میکند. اینجور نیست که بعد ما براى اینکه بخواهیم اقتصاد مقاومتى انجام بگیرد، مسئولین بالاى دولتى بیایند بنشینند صد جلسه پشتسرهم تشکیل بدهند و مرتّب آئیننامه، مرتّب بخشنامه، مرتّب فلان؛ آخرش هم حالا به آن صورتى که کامل است انجام نگیرد. الان خب دارند تلاش میکنند که این اقتصاد مقاومتى تحقّق پیدا کند. وقتى روحیه، روحیهى استقلال و مقاومت و ایستادگىِ در مقابل دیگران نیست، خب سخت است دیگر. وقتى عادت میکنیم که یک ذخیرهاى را -که در خانهها معمولاً خانوادههاى عاقل و بافکر ذخیرههایى نگه میدارند براى خودشان؛ ما هم یک ذخیرهى خداداد داریم و آن نفت است- مرتّب دربیاوریم و بفروشیم، مرتّب دربیاوریم و بفروشیم، بدون ارزش افزوده؛ یکوقت این را تبدیلش میکنیم به یک چیزى که داراى ارزش افزوده است، خیلى خب، قابل قبول است، امّا نخیر، بدون هیچ ارزش افزودهاى، همین [فقط] درمىآوریم و میفروشیم. بعضى از این رؤساى کشورها که آمدهاند پیش ما، گله کردهاند که ما تراز تجارىمان با شما همسان نیست، شما به ما بیشتر میفروشید و کمتر میخرید، بنده مکرّر به چندین نفر از اینها گفتهام که آنچه شما میخرید، عمدهاش نفت است؛ نفت یعنى پول، نفت یعنى طلا؛ ما ارزش افزودهاى از نفت بهدست نمىآوریم؛ ثروتمان را از زیر خاک درمىآوریم و میدهیم به شما. این را نمیشود در حساب تراز تجارى قرار داد. اینها مهم است. هویّت مستقل وقتى بود، از اینجور زندگى کردن انسان دور میشود؛ آنوقت اقتصاد مقاومتى معنا پیدا میکند، اقتصاد بدون نفت معنا پیدا میکند، فرهنگ مستقل معنا پیدا میکند.
ما باید شاخصهاى ممتاز و برجسته را در دانشآموزمان زنده کنیم؛ بله، در همین سوگندنامه هم بود که فطرت خداداد او را فعّال کنیم؛ بله، درست است؛ در همهى من و شما، خداى متعال یک مایهاى قرار داده که این مایه قابل رشد پیدا کردن است و میشود از آن استفاده کرد. این را در این بچّه فعّال کنید، رشد بدهید.
این شاخصها اینها است؛ حالا عمدهاش مفاهیم جریانساز، در او مفاهیم جریانساز و عملساز را تولید کنیم و به راه بیندازیم و زنده کنیم؛ ایمان؛ اندیشهورزى، یاد بگیرد فکر کند؛ مشارکت اجتماعى، دورى از انزواهاى اجتماعى نامطلوب؛ تکافل(۵) اجتماعى که یک معناى خیلى والاى اسلامى دارد.
اصلاح الگوى مصرف؛ این حقیر، بارها راجع به اصلاح الگوى مصرف صحبت کردهام -در سخنرانىهاى اوّل سال، با مسئولین، در جلسات خصوصى، در جلسات عمومى- امّا الگوى مصرف ما هنوز اصلاح نشده؛ ما بد مصرف میکنیم. همین مسئلهى جنس خارجى که من چند روز قبل(۶) اینجا در حسینیّه، با جمعى در میان گذاشتم، از همین قبیل است. این قاچاقهاى دهها و صدها میلیاردىِ وسایل لوکس، از همین قبیل است. این بچّهبازىهاى داخل خیابانها -که بچّهپولدارهاى نوکیسه، با آن خودروهاى کذائى مىآیند دائم راه میروند، دائماً رژه میروند، دائماً پُز میدهند- بهخاطر همین چیزها است؛ اصلاح الگوى مصرف. این را باید از کودکى به این جوان و نوجوان یاد داد.
تحمّل مخالف؛ بله، تا یک کسى یک مختصر تنهاى زد به ما، ما برگردیم با مشت به سینهاش بکوبیم؛ این عدم تحمّل است. اسلام این را از ما نمیخواهد؛ اسلام عکس این را از ما میخواهد؛ رُحَمآءُ بَینَهُم.(۷)
ادب؛ مؤدّب بودن. حالا خیلى از شما قاعدتاً با فضاى مجازى آشنایید؛ واقعاً در فضاى مجازى ادب رعایت میشود؟ حیا رعایت میشود؟ خب نمیشود دیگر؛ یا در بخش مهمّى [رعایت] نمیشود. اینها را باید رشد داد در نوجوان و جوان.
تدیّن؛ اشرافى بار نیامدن؛ زندگى اشرافى را بر اینها تزریق نکردن. البتّه حالا اگر بخواهم من اینجا فهرست کنم و بنویسم و بخوانم، یک چند صفحه میشود؛ یکمقدارىاش اینها است.
اینها را شما باید انجام بدهید؛ این کار شما است، این کار مقدّس شما است. شما هستید که این نسل را اینجورى پرورش میدهید و فرهنگسازى میکنید. اگرچنانچه توانستید این مفاهیم جریانساز را در ذهن دانشآموزتان رسوخ بدهید، خدمت بزرگى به آیندهى کشورتان کردهاید. معلّم خوشبختانه اینجورى است؛ چون تعلیم میدهد، چون یاد میدهد، یک تسلّط روحى و فرهنگى بهطور طبیعى بر دانشآموز دارد -حالا آن دانشآموزهاى بداخلاق را که در بعضى از کلاسها هستند کار نداریم امّا بهطور عموم اینجورى است؛ در حوزههاى علمیّه که متعلّم و طلبه در مقابل استاد مثل عبد خاضع است؛ حالا در فرهنگ جدید اینجورى نیست لکن بالاخره یک تسلّطى معلّم دارد بر شاگرد- میتوانید از آن استفاده کنید.
خب، دستگاههاى مختلف نقش دارند؛ میتوانند در این زمینه این فضا را در آموزشوپرورش بهوجود بیاورند که معلّم بتواند کارش را آسان انجام بدهد و وفادار بماند به همین مضمون این سوگندنامه و این مطالبى که ما عرض کردیم.
یکى، معاونت پرورشى است که سفارش شد و خوشبختانه راهاندازى کردند و معاونت پرورشى را فعّال کردند، لکن کافى نیست؛ معاونت پرورشى وظیفهى سنگینترى بر عهده دارد. فعّالیّت پرتلاش، هدفمند، هوشمند و سالم؛ هم سالم از لحاظ اعتقادى، هم سالم از لحاظ سیاسى، هم سالم از لحاظ اخلاقى؛ اینها جزو مسئولیّتهاى معاونت پرورشى است؛ باید اینها را رعایت کنید. اگرچنانچه نسبت به هرکدام از اینها -چه استقامت در درست حرکتکردنِ دینى، چه اخلاقى و چه سیاسى- خطایى در آنجا سربزند، این ضربهزدن به آموزشوپرورش و ضربهزدن به این نسل است.
یکى از مسئولین در این زمینه صداوسیما است؛ صداوسیما خیلى نقش میتواند ایفا کند. من سال گذشته هم گفتم،(۸) عمل نشده، آنچنانکه باید عمل نشده؛ صداوسیما باید یک سرفصل کارى مخصوص آموزشوپرورش داشته باشد؛ آدمهاى با فکر، بنشینند برنامهریزى کنند. چند روز پیش -شاید هفتهى پیش- جمعى از نوجوانها و جوانهاى دانشآموز اینجا در حسینیّه بودند و برایشان بنده صحبت کردم.(۹) یکىشان یک نامهاى به من داد، دیدم حرف حسابى میزند؛ نوشته بود که در صداوسیما براى کودکان برنامه هست، براى بزرگها برنامه هست، براى ما جوانهاى دبیرستانى برنامه نیست. دیدم راست میگوید، حرف درستى است. کدام برنامه را براى این جوان فراهم کردید که بتواند از آن استفادهى روحى، استفادهى فکرى، استفادهى دینى، استفادهى علمى کند. البتّه برنامههاى علمى در بعضى از شبکهها هست، اینها برنامه نیست؛ برنامهسازى باید بشود؛ هنرمندانه کار باید بشود. این هم یک دستگاه که دستگاه موظّفى است.
یکى وزارت ارتباطات [است]. این فضاى مجازى امروز از فضاى حقیقىِ زندگى ما چند برابر بزرگتر شده؛ بعضىها اصلاً در فضاى مجازى تنفّس میکنند؛ اصلاً آنجا تنفّس میکنند، زندگىشان در فضاى مجازى است. جوانان هم سروکار دارند با فضاى مجازى، با انواعواقسام چیزها و کارها، با برنامههاى علمىاش، با اینترنتش، با شبکههاى اجتماعىاش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است. هیچکس نمیگوید آقا جادّه نکش. اگر شما در یک منطقهاى جادّهاى لازم دارید، خیلى خب، جادّه بکش، جادّهى اتوبان هم بکش امّا مواظب باش! آنجایى که ریزش کوه محتمل است، آنجا محاسبهى لازم را بکنید. ما به دستگاههاى ارتباطى خودمان، به مجموعهى وزارت ارتباطات و شوراى عالى مجازى -که بنده از آن هم گله دارم- سفارشمان این است. ما نمیگوییم این راه را ببندید؛ نه، اینکه بىعقلى است. یک کسانى نشستهاند، فکر کردهاند، یک راهى باز کردهاند بهعنوان این فضاى مجازى و به قول خودشان سایبرى؛ خیلى خب، از این استفاده کنید منتها استفادهى درست بکنید؛ دیگران دارند استفادهى درست میکنند؛ بعضى از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاهها را قبضه کردهاند. ما چرا نمیکنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها میکنیم این فضاى غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکى از مسئولین هم همینها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است.
باید همهى اینها کمک کنند به آموزشوپرورش؛ آموزشوپرورش بهتنهایى نمیتواند همهى کارها را انجام بدهد؛ اینها باید کمک کنند. اینکه من بارها گفتهام دستگاهها بایستى کمک کنند به آموزشوپرورش، خب، کمکها اینها است؛ همهاش ذهنشان به کمکهاى مالى و مادّى و پولى نرود؛ کمکها اینها است؛ باید همه همکارى بکنند تا آموزش پرورش بتواند واقعاً سرپا بِایستد و کار خودش را انجام بدهد.
یکى از کارهایى که باید در آموزشوپرورش انجام بگیرد، تزریق روحیهى شادابى و جوانى در معلّم است؛ نگذاریم معلّم پیر بشود. پیرِ سنّى مرادم نیست؛ بعضىها سنّشان جوان است امّا روحیهشان پیر است؛ بعضى روحیهشان جوان است بااینکه سنّشان زیاد است. معلّمى را سراغ داریم که به نظرم حدود هفتاد سال است معلّمى میکند، [امّا] دست برنداشته؛ اینها قیمت دارد. این روحیهها را باید در آموزش پرورش احیا کرد.
نظام آموزشى ما نظام فرسوده و قدیمى و کهنهاى است. نظام آموزشى کهنه است؛ این را ما از اروپایىها گرفتیم، همینجور نگهش داشتیم، مثل یک چیز موزهاى مقدّس که دست به آن نخورَد! هرگاهیکبارى گوشهکنارش را یک کمى کم و زیاد کردیم؛ نظام، نظام کهنهاى است؛ باید نوسازى بشود. خب، حالا البتّه همین طرح تحوّل که آقاى وزیر اشاره کردند، این یک گامى است در این راه؛ خوب است لکن این را من میخواهم بگویم، براى نوسازى نظام آموزشوپرورش، ما باز نگاه نکنیم به دست دیگران، ببینیم حالا در فلان کشور اروپایى چه اتّفاقى افتاده، ما هم همان را رونویسى کنیم. نه آقا، صاحبان فکر بنشینند -البتّه از تجربهها خوب است استفاده کنند- خودشان طرّاحى کنند، نظام نوین را طرّاحى کنند. حالا همین طرح تحوّل که علىالظّاهر خوب تهیّه شده، یک گامى است؛ همین را با دقّت و با نگاه انتقادى اجرا کنند؛ نگاه کنند و ببینند کجاهایش اشکال دارد. بالاخره در هر نوشتهى غیرالهى و هر کار بشرى یک اشکالى هست؛ بگردیم آن اشکال را پیدا کنیم. اشکالات را شناسایى کنیم، عیوب را شناسایى کنیم، یک نظام پاکیزهى منظّم خوبى طرّاحى کنیم.
یکى از چیزهایى که در آموزشوپرورش خیلى مهم است، همین دانشگاه فرهنگیان است؛ همین که این جوانهاى عزیزمان، [یعنى] دانشجومعلّمها، آنجا هستند. این بسیار مهم است. هرچه میتوان باید براى این مجموعه سرمایهگذارى در توسعهى کمّى و کیفى کرد؛ با همان معیارهاى متعالى که براى معلّم لازم است. عرض کردم، این سوگندنامهاى که خواندید خوب بود، به شرطى که عمل کنید به این سوگندنامه؛ واقعاً متعهّد باشیم به آنچه به آن سوگند میخوریم. دورههاى آموزش کوتاهمدّت هم میگذارند که البتّه اینها خیلى کارساز نیست.
یکى از چیزهایى که در آموزشوپرورش مهم است، مسئلهى فنّىوحرفهاىها است که بنده مکرّر روى آن تکیه کردهام. کودک ما دوازده سال، تا جوان میشود، درس میخواند براى اینکه برود دانشگاه؛ آیا براى همهى مشاغلى که در جامعه وجود دارد، سِیر این مسیر و رفتن به دانشگاه لازم است؟ آنطور که به من گزارش دادهاند، میگویند دوازده هزار نوع شغل وجود دارد؛ آیا براى همهى این دوازده هزار نوع شغل، همین درسها و همین مسیر و رفتن به دانشگاه لازم است؟ یا نه، باید آنچه هدف است، مهارتافزایى باشد، کارآمدى باشد براى کارهاى مختلف، براى استعدادهاى گوناگون؛ بعضىها نخبه هستند در کار هنر، که [اگر] یک چیز صنعتى دستش بدهى درمیمانَد؛ بعضىها بعکس، نخبه هستند در کار صنعت؛ یکى نخبه است در کار فکر و فلسفه، یکى نخبه است در کار مسائل اجتماعى، یکى نخبه است در کارهاى خدماتى. ببینیم، پیدا کنیم استعدادها را، شناسایى کنیم و ورز بدهیم این استعدادها را تا اینکه ورزیده بشوند، تا اینکه بتوانند کار کنند، تا بتوانند ابتکار کنند. این همه ما روى ابتکار تکیه میکنیم، خب ابتکار را چه کسى میتواند انجام بدهد؟ هر آدم معمولىاى که نمیتواند ابتکار انجام بدهد، بایستى ورزیده بشود تا بتواند در یک زمینهاى ابتکار انجام بدهد.
یک مطلبى هم دربارهى [استفاده از] این نام و نشانههاى دوران طاغوت که من میبینم بعضىها اصرار دارند؛ این را هم من نمیفهمم معنایش را که حتماً باید بگوییم «پیشآهنگى»! خب پیشآهنگى یک اصطلاحِ مال دوران طاغوت است؛ چه لزومى دارد؟ این تعبیرات و این الفاظ، هرکدام پشتسر خودشان یک بار معنایى دارند. جزو بزرگترین کارهاى جمهورى اسلامى، جعل اصطلاحاتى بود با بارهاى معنایى، مثلاً فرض کنید استکبار، مستضعفین، نظام سلطه؛ اینجور تعابیر چیزهایى است که ملّتهاى دیگر، نخبگان سیاسى و فعّال و مبارزاتى ملّتهاى دیگر از ما قاپیدند آنها را. [تعابیر طاغوتى] چه لزومى دارد؟ ما بسیج دانشآموزى داریم فرض بفرمایید، گروههاى پیشتاز دانشآموزى مثلاً داریم یا جامعهى اسلامى دانشآموزى، انجمنهاى اسلامى دانشآموزى؛ این تعبیرات، تعبیراتى است مال جمهورى اسلامى. چه لزومى دارد ما حتماً دنبال تعبیرات قدیمى برویم؟
یک مطلب هم راجع به این مسائل مدارس موجود خودمان عرض بکنم. خب حالا [اینکه] مسئلهى آموزشوپرورش طبق قانون اساسى و آنچنانکه انسان درست فکر میکند میفهمد، یک مسئلهى حاکمیّتى است، معنایش این نیست که حتماً همهى بارَش باید بر دوش دولت باشد؛ لکن دولت باید در مسئلهى آموزشوپرورش نقشآفرینى کند. اینکه ما مدارس دولتى را مدام تبدیل کنیم به غیرانتفاعى، معلوم نیست خیلى این یک کار پختهى درستى باشد؛ حالا اسمش مدارس غیرانتفاعى است امّا بعضى از اینها مدارس انتفاعى است، نه غیرانتفاعى؛ با آن شهریههاى کذایى که شنیدهام از بعضىها میگیرند. سطح مدارس دولتى را بالا ببریم تا رغبت خانوادهها به این مدارس بیشتر بشود.
وقت زیاد گذشت، صحبت ما خیلى طول کشید، آخرین عرض من این است که کشور را باید بسازید عزیزان من؛ شماها باید بسازید. از جملهى عناصرى که میتوانند کشور را بسازند شما معلّمها هستید؛ از این فرصت هم استفاده کنید؛ از فرصت توانایىهایتان. خوشبختانه آنچه در مورد وزیر محترم شنیدهایم و دیدهایم، ایشان الحمدلله از لحاظ سلامت فکرى و سلامت عملى مورد قبول هستند؛ از این فرصت استفاده کنید. البتّه ایشان هم باید سعى کنند که همکارانشان هم همینجور از لحاظ سلامت فکرى و سلامت عملى واقعاً کسانى باشند که بشود به آنها در این کار بزرگ اعتماد کرد. کشور را شما باید بسازید؛ کشور را باید قدرتمند کنید. قدرت فقط به سلاح نیست؛ مهمترین ابزار قدرت و مهمترین عنصر قدرتساز، علم و شخصیّت ملّى است. شخصیّت افراد، ایستادگى، هویّت، هویّت انقلابى؛ اینها است که قدرت میسازد. ایمان، به ملّت ما قدرت داد، انقلاب، به ملّت ما قدرت داد. وقتى قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را، ناچار عقبنشینى خواهد کرد؛ وقتى ما در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانى و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، پرهیز کنیم، بترسیم، ملاحظه کنیم، دشمن پُررو میشود.
اینکه امروز شما مىبینید دشمنان حرفهاى بزرگتر از دهان خودشان میزنند، همهاش قابل پاسخگویى است از سوى ملّت ایران. مىنشینند طرّاحى میکنند که ایران باید در خلیجفارس رزمایش نظامى نداشته باشد؛ چه غلطهاى عجیبغریبى! او از آن طرف دنیا مىآید اینجا رزمایش راه مىاندازد؛ شما اینجا چهکار میکنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا میخواهید رزمایش [کنید]. در خلیجفارس شما چهکار میکنید؟ خلیجفارس خانهى ما است. خلیجفارس جاى حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیجفارس بهاضافهى سواحل زیادى از دریاى عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتى هستیم با تاریخ، قدرتمند؛ حالا پادشاهان ضعیفِ روسیاهى آمدند و یک چندصباحى ماها را عقب زدند و خاک مُرده پاشیدند روى این کشور؛ آنها رفتند و گورشان را گم کردند. ملّت، ملّت بیدارى است، ملّت بزرگى است، مگر اجازه میدهد؟ اینجورى بایستى با این قدرتهاى زیادهخواه، افزونطلب و انحصارطلب مواجه شد. گفتم من، مسلّماً اینها در مقابل ما شکست خوردند؛ دلیل شکستشان خیلى واضح است، چون اینها میخواستند جمهورى اسلامى نباشد؛ جمهورى اسلامى علاوه بر اینکه هست، دَهها برابر قدرتمندتر از اوّل هم شده؛ خب این شکست است. قرآن این را به ما یاد داده: تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛(۱۱) خودتان را آنجور آماده کنید که دشمن خدا و دشمن شما، واهمه داشته باشند و هراس داشته باشند از شما. دشمن؛ مراد همسایه نیست، مراد رقیب نیست، مراد آن کشورى که با ما دشمنى نمیکند نیست؛ دشمن، [یعنى] آنکه دشمنى میکند که او را هم همه مىشناسند.
از خداوند متعال میخواهیم که شما را، ما را توفیق بدهد تا بتوانیم آن راهى را که مایهى رضاى خدا و مرضىّ الهى است انشاءالله ادامه بدهیم. انشاءالله فرداى این کشور به برکت وجود نورانى فعّالِ با عزّت شما جوانها، فردایى خواهد بود که مایهى سعادت همهى ملّت خواهد شد.
والسّلام علیکم و رحمةالله وبرکاته
۱) در ابتداى این دیدار، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان سوگندنامهى معلّمى را در محضر معظّمٌله قرائت کردند و پس از آن آقاى علىاصغر فانى (وزیر آموزشوپرورش) گزارشى ارائه کرد.
۲) اقبالالاعمال، ج ۱، ص ۱۲۳ (با اندکى تفاوت)
۳) گلستان، مقدّمه
۴) تمایل، گرایش
۵) کفیل یکدیگر شدن
۶) بیانات در دیدار کارگران (۱۳۹۵/۲/۸)
۷) سورهى فتح، بخشى از آیهى ۲۹؛ « ...با همدیگر مهربانند...»
۸) بیانات در دیدار رئیس و جمعى از مدیران و مسئولان سازمان صداوسیما (۱۳۹۴/۷/۲۰)
۹) بیانات در دیدار اعضاى انجمنهاى اسلامى دانشآموزان سراسر کشور (۱۳۹۵/۲/۱)
۱۰) خندهى حضّار
۱۱) سورهى انفال، بخشى از آیهى ۶۰
تلاش بی بی سی برای تخریب مدافعان حرم
شرایط نامساعد یک جانباز
سرویس فرهنگ و مقاومت فرهنگ نیوز: حسن شمشادی - خبرنگار- در صفحه شخصی اینستاگرام خود به پرونده ای اشاره کرد که مدتی است پیگیر آن بوده و اتفاق خاصی در این باره نیافتاده بود. وی با انتشار فیلمی کوتاه از یک جانباز شیمیایی که اخیراً مشکلات جدی برای سلامتی اش رخ داده است نوشته است:
"نبینید !!! لطفا اگر ناراحتی روحی و ضعف اعصاب یا ناراحتی قلبی دارید، این ویدئو را نبینید ! .
یک هفته پیش، برای چندمین بار در چند ماه اخیر، اخرین وضعیت جانباز اعصاب و روان، کریم نورمحمدی را، که در قالب نامه همسر محترمشان بود، با چند عکس که برای رعایت حال شما همراهان، بشدت روتوش کرده بودم، تقدیم نمودم .
چند ساعتی پس از انتشار، از دفتر وزیر بهداشت و درمان، تماس گرفتند و گفتند ایشان از وضعیت این جانباز مطلع شدند و به معاونشان دستور پیگیری موضوع را داده اند.
ارتباطشان را با این خانواده برقراری و خدا را شکر کردم که گامی کوچک در جهت بهبود وضعیت اقا کریم برداشته ام.
القصه پزشکی از وزارت خانه به منزلشان رفت و وضعیت جانباز و زخم های بسترش را دید و قول پیگیری سریع داد و رفت تا هماهنگ کند و تماس بگیرد و همان است که تماس بگیرد که هیچ، تماس های خانواده اقا کریم را هم پاسخ نمی دهد !
با دفتر وزیر که پیگیر موضوع بودند هم تماس گرفتم و اطلاع دادم شرح ماوقع را، تشکر کردند و قول پیگیری و اطلاع دادند که همان است که اطلاع دهند .
مدیر کل محترم روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران هم لطف کردند و تماس گرفتند و توضیحاتی دادند و فرمودند که خدمتشان برسیم تا توضیحات مبسوط تری بفرمایند.
در این إثنا تصاویری بدستم رسید که آه از نهادم بر اورد ! زخم های بستر این جانباز سرافراز که در ابتدا دو زخم بود و هم اینک به شش زخم تبدیل شده، "شروع به سیاه شدن" کرده و اثار سیاهی در زخم پای ایشان کاملا مشهود است ! .
اااای مسئولان ، اااای مدیران، اااای انسانها ! نه به خاطر جانبازی ایشان، نه به خاطر مسلمان و ایرانی بودنش، نه به خاطر هیچ چیز دیگر، شما را قسم فقط و فقط به نام و به خاطر "انسانیت" به داد کریم نورمحمدی و خانواده اش برسید . .
شما را به خدا، کدامتان یا کداممان تحمل داریم این شرایط را ماهها، که هیچ، یک روز یا حتی یک ساعت، تحمل کنیم !
چرا باید خانواده این جانباز والامقام، از سر استیصال به جایی برسند که بگویند اگر وضعیت اقا کریم بهتر نشود و کسی به دادمان نرسد، با این جانباز در این وضعیتش، جلوی سفارت یک کشور غربی می رویم، و درخواست پناهندگی می کنیم ؟!!! .
شما را به خدا به دادشان برسید و یاری شان کنید .
پی نوشت : هر چقدر که می توانید لطفا، اطلاع رسانی کنید و مسئولان وزارت بهداشت و درمان و بنیاد شهید را تگ و منشن کنید و دست بدست کنید، تا برسد بدست تصمیم گیران، باشد که فرجی شود، و همه مان از شرمندگی مان، کاسته شود . ان شالله ."
لازم به ذکر است گه جانبازان عزیز و سرافراز با مشکلات جدی دست و پنجه نرم می کنند که گاه برخی از مسئولین از شنیدن و بیان آنها نیز ابا می کنند. اما مشکل دیگر و شاید نوین تر شنیدن مشکلات و عدم اقدام برای رفع آنها می باشد که به نظر می رسد از حالت قبلی بدتر باشد.
فرهنگ نیوز با آرزوی سلامتی برای کلیه بیماران خصوصاً جانبازان گرانقدر و سرافراز جمهوری اسلامی ایران آمادگی انعکاس مراحل درمانی این بیمار و توضیحات مسئولین و چگونگی رسیدگی به وضعیت سلامتی ایشان را ادارد.