بیانات رهبری انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
در پایان پنجمین اجلاسیهی دورهی پنجم مجلس خبرگان رهبری (۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین (ارواحنا فداه و عجّل الله فرجه و صلوات الله علیه).
خیلی خوشآمدید آقایان محترم؛ بنده تشکّر میکنم از اینکه زحمت کشیدید و بعد از این اجلاس پُرکاری که در این دو روز داشتید، امروز را لطف کردید و اینجا تشریف آوردید.
ایّام، ایّام مهمّی است؛ این دههی آخر ذیحجّه بلکه نیمهی دوّم ذیحجّه؛ روزهای مهمّی از لحاظ تاریخ اسلام و حوادث تاریخی اسلام است. دیروز -روز بیستوچهارم- بنا بر مشهور، روز مباهله بود و همچنین روز نزول آیهی ولایت در حقّ امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه)؛ اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَ الَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَ یُؤتونَ الزَّکاةَ وَ هُم راکِعون؛(۲) امروز هم روز نزول سورهی هلاَتی(۳) است و به قولی امروز روز «مباهله» است؛ ایّام مهمّی است. خب، در همین نیمهی دوّم ذیحجّه، روز غدیر را هم که داریم که عید اکبر و حادثهی مهمّ تاریخ اسلام است. مباهله -که یاد آن را باید گرامی داشت و بسیار مهم است- در واقع مظهر اطمینان و اقتدار ایمانی و تکیهی بر حقّانیّت است و این، آن چیزی است که ما همیشه به آن احتیاج داریم. امروز هم ما احتیاج داریم به همین اقتدار ایمانی و همین تکیهی بر حقّانیّت خودمان؛ چون در راه حق داریم حرکت میکنیم، به این باید در مقابل دشمنی دشمنان و دشمنی استکبار تکیه کنیم و الحمدلله تکیه هم میکنیم؛ از این جهت، ملّت ایران، افکار عمومی، سرجمع گرایشهای مردمی کشور ما همین است که چون حقند، چون در راه درست دارند حرکت میکنند، یک اطمینان عمومیای بحمدالله وجود دارد. سورهی هلاَتی هم مظهر برکت یک کار مخلصانه است؛ یک ایثار مخلصانه که خدای متعال بهخاطر این ایثاری که اهلبیت (علیهمالسّلام) انجام دادند، یک سوره نازل کرد در حقّ اینها -سورهی هلاَتی- که این هم ضمن اینکه حالا یک حادثهی تاریخی بسیار مهم و عزیز و افتخارآفرین است، درس است؛ ایثار در نظر پروردگار وقتی با اخلاص همراه باشد پاداش دنیوی و اخروی دارد.
خب، الحمدلله در جلسهی اجلاس اینبارِ شما آقایان -آنطور که حالا در گزارشات جناب آقای جنّتی و جناب آقای موحّدی بود و بنده هم قبلاً گزارشی از اظهارات آقایان در نطقهایی که میکردند داشتم- مطالب مهمّی را مطرح کردید، مطالب مهمّی را متعرّض(۴) شدید، دستهبندی خوبی هم که جناب آقای موحّدی کردند و گزارشی هم که جناب آقای جنّتی از هیئتهای اندیشهورز کردند، این هم بسیار خوب است که این کار را شما شروع کردید؛ این کار هرچه پیش برود و به آن اهتمام بشود و برایش سرمایهگذاری فکری و انسانی بشود، برکاتش بیشتر ظاهر خواهد شد. این اندیشهورزیِ اهل علم و اهل فکر و خِبرگان ملّت، بسیار مهم است، البتّه با شرایطی که دارد و انشاءالله مورد توجّه قرار میگیرد.
بنده فراموش نکنم و یاد کنم از این دو برادر بزرگواری که از دنیا رفتند، جناب آقای ایمانی(۵) و جناب آقای مهماننواز،(۶) دو امامجمعهی موفّق و محترم؛ خداوند انشاءالله آنها را غریق رحمت کند و خدا انشاءالله برادر عزیزمان جناب آقای شاهرودی(۷) را شفای عاجل و کامل عنایت کند.
آنچه من امروز میخواهم عرض بکنم یک نکته است که حالا در اطراف آن نکته، یک مقداری بحث داریم و صحبت داریم و عرایضی عرض خواهم کرد، و آن عبارت است از مسئلهی وحدت و انسجام ملّی و آرایش عمومی افکار عمومی -افکار ملّت- در جهت این وحدت؛ این بحثِ امروز بنده است و مطالبی در ذهنم هست که عرض میکنم به آقایان.
ما در دورهی حسّاسی قرار داریم؛ الان -آن دورهای که ما داریم میگذرانیم- دورهی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قویتری داریم؛ نه، این دشمنهای امروز، همه از روز اوّل انقلاب بودهاند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قویتر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی اینجوری است، هم در رژیم آمریکا اینجوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلیهایشان از امروزیهایشان قویتر و کارکشتهتر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالیکه] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازهای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجرهی طیّبهای که امروز وجود دارد و گسترده [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۸) بنابراین «حسّاس» که میگوییم، از این جهت نیست. و آنها آن روز کارهای تندی هم کردند؛ هواپیمای مسافری ما را زدند، به طبس حمله کردند، یک جنگ هشتساله را بهوسیلهی یک دیوانهی منطقه بر ما تحمیل کردند، محاصرهی اقتصادی کردند، کارهای زیادی کردند؛ همهی این کارها آنوقت انجام گرفته و الان خیلی از آن کارهایی که آنوقت کردند قابل انجام نیست یعنی قادر نیستند آن کارها را انجام بدهند. پس، از این جهت نمیخواهیم بگوییم [این] دوران خطیرتر از آنوقت است؛ بلکه از این جهت که یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم میگذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح میکند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بینالمللی میشود، با این خصوصیّات طبعاً در دورههای مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا میکند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همینجور بوده است، امروز هم همینجور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بینالمللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت میکنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطهگرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه میروند، سلطهپذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت میکنیم؛ در این چهل سال اینجوری پیش رفتهایم، اینجوری حرکت کردهایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش میآید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.
عرض کردم، در صدر اسلام هم قضیّه همینجور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود میآورده. یک روز خدای متعال میفرماید که «اِن یَکُن مِنکُم عِشرونَ صابِرونَ یَغلِبوا مِائَتَین»،(۹) یک روز میفرماید: فَاِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین.(۱۰) یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال میگوید بایستی یکیتان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش میآید که وضع جوری است که خدای متعال میفرماید یکیتان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش میآورد. یک روز، بدر است و حرکت آنچنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍـ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئئًا؛(۱۱) اینجوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر میکنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیّت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد.
خب حالا من با این مقدّمه، این را عرض میکنم: امروز جنگ ما کجا است؟ خب گفته میشود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همهجانبهای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی میکنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینهساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانهای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده.
در این جنگ دوّم، در این عرصهِی دّوم، شدّت فعّالیّت دشمن و تحرّک دشمن زیاد شده، چند برابر شده؛ ما نباید از این جنگ غفلت کنیم. خبرهای ما، اطّلاعات ما نشان میدهد که -یعنی اینها اطّلاع است، تحلیل نیست- تشکیلاتی به وجود آمده است بهوسیلهی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کردهاند، از سوی قارونهای منطقه هم دارند پشتیبانی مالی میشوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، اصلاً نشستهاند برنامهریزی میکنند و بهطور جدّی دارند کار میکنند. بعضیهایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد میگیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول میدهند این کار را میکنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند. و این مسئله، مسئلهی مهمّی است؛ بسیار مسئلهی حسّاسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاهها- یا احساس بُنبست به مردم بدهد، یا حتّی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد. حالا شما اشاره کردید به مسئلهی سکّه و ارز و کاهش ارزش پول ملّی و بالا رفتن قیمت ارزهای بیگانه؛ بله، این درست است؛ بخش مهمّی از این بهوسیلهی همین تبلیغات دارد اتّفاق میافتد؛ یعنی همین تبلیغات است، همین رسانههایند که دارند زمینهسازی میکنند، شما ناگهان میبینید که یک قیمت، دو برابر شد؛ [یعنی] به فاصلهی کمی ارزش پول ملّی نصف شد، مثلاً توان و قدرت خرید پول ملّی در مدّت کوتاهی نصف شد؛ این رسانهها این کار را دارند انجام میدهند.
البتّه از دشمن توقّعی نیست؛ یعنی جز رذالت از دشمن توقّعی نیست؛ دشمن، دشمن است دیگر. آنچه مهم است این است که ما به این جَو کمک نکنیم؛ من این را میخواهم عرض بکنم؛ آن نقطهی اصلی عرض من همین است. ما به این جو کمک نکنیم؛ ما در آلوده کردن فضای عمومی ذهن مردم تأثیر نگذاریم؛ یعنی ما باید در جهت عکس عمل کنیم. گاهی اوقات توجّه نمیکنیم و این اتّفاق میافتد؛ گاهی اوقات در بیان برخی از مشکلات مبالغه میکنیم، گاهی اوقات در بیان آن انتقادی که نسبت به یک دستگاهی یا به یک شخصی داریم، مبالغه میکنیم. این مبالغه مضر است؛ این مبالغه در آلوده کردن و هرچه بیشتر مضطرب کردنِ افکار عمومی به کار خواهد رفت؛ این کاری است که باید به آن توجّه کرد. و ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. ببینید! بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همهی این دولتهایی که از اوّلِ این مسئولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ کار آمدهاند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشتهام و انتقادها گاهی هم انتقادهای تندی بوده، سختی بوده؛ انجام دادهایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحهی در برخورد با مشکلات دستگاههای مسئول نیستم، لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن، نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمیشود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمهی دروغ از طرف دشمن تا گفته میشود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است؛ نباید اجازه داد که اینجوری بشود؛ ما میتوانیم در این زمینه تأثیر بگذاریم. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به قوّهی قضائیّه، بدبینی به نهادهای انقلابی و بنیادهای انقلابی، بدبینی به اینها.
بله، انتقاد اشکالی ندارد، بلکه لازم است؛ انتقاد برای اصلاح لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست؛ وقتی شما انتقاد میکنید یک عمل دوستانه است؛ همین«اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن»،(۱۲) [یعنی] آنچه را در طرف مقابل وجود دارد که عیب در او است و مورد انتقاد شما است، شما آن را درمیآورید، به او میگویید، این بسیار کار خوبی است؛ انتقاد باید انجام بگیرد. گاهی اوقات انتقاد بایستی عمومی هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد بایستی درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم باید عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنوندهی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، اینجوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم در کیفیّت انتقاد کردن و اینجوری کار میکنیم. این دستگاههایی هم که مورد انتقاد قرار میگیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. بنده چند روز پیش از این در یک جلسهای که با آقایان داشتیم،(۱۳) به آقایان دولتیها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ اینجور نباشد که ما همهی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همینجور، قوّهی قضائیّه همینجور، دستگاههای گوناگون همینجور؛ همهمان اینجور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم،(۱۴) این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همهجا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر میکنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب میشود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند «آقا! همه چیز از دست رفت»؛ این[طور] نباید باشد. کارهای خوب هست، کارهای بد هم هست؛ همه را باید انسان ببیند و بگوید. آن آیهی شریفه [میگوید]: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَولًا سَدیدًا * یُصلِح لَکُم اَعمالَکُم وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم،(۱۵) اگر چنانچه بخواهیم قول سدید داشته باشیم -قول سدید یعنی قول با پشتوانه- باید اینجوری حرکت بکنیم، اینجوری باید عمل بکنیم. لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت،(۱۶) این دو نکتهی مهم [در این آیه] این است که قرآن نهیب میزند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند [که از] این دو چیز یکیشان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» -که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها- هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.
خب، اینکه عرض میکنم و میگویم انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده بهعنوان رجزخوانی نمیگویم؛ من این را از روی اطّلاع عرض میکنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله، حرف ضدّ انقلابی از دهان خارج میشود، مطالبی گفته میشود امّا آنچه در واقع قضیّه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت میکند؛ حالا این حرکت ممکن است به آن سرعت و شتابی که مورد نیاز است نباشد، امّا هست، این حرکت وجود دارد. کشور در حال پیشرفت است؛ ما در زمینههای گوناگون پیشرفت داریم: در زمینهی علمی پیشرفت داریم، در زمینهی صنعتی پیشرفت داریم، در زمینهی عزّت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینهی رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینههای معنوی پیشرفت داریم. بنده حالا یک نمونهای را بعداً در آخر صحبتم عرض خواهم کرد. از این نمونهها یکی دو تا نیست؛ ما پیشرفت داریم. اینهمه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتِ الفِتَن»(۱۷) در این فضای مجازی و در ماهوارهها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همهی اینها است، درعینحال شما ببینید راهپیمایی اربعین چهجوری است، اعتکاف چهجوری است، نمازجماعتهای دانشگاهها چهجوری است. اینها خیلی مهم است؛ چرا ما اینها را نباید ببینیم؟ اینها نشاندهندهی این است که حتّی معنویّت که سختترین [بخش] است -آن بخش معنویِ فرهنگ- دارد پیشرفت میکند. جلسات ماه رمضان را شما ملاحظه کنید؛ بنده بخصوص در ماه رمضانها و همچنین محرّم و صفر از این معنا استفسار میکنم(۱۸) و از کسانی سؤال میکنم که بروند تحقیق کنند، کار کنند و ببینند نسبتِ جلساتِ امسالِ ماه رمضان به سال گذشته چیست؛ میروند گزارش میآورند؛ انسان واقعاً حیرت میکند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.
یک نکتهی مهم، انسجام مردم و دستگاههای مدیریّتی کشور است. مردم بایستی با دستگاههای مدیریّتی کشور -چه دستگاه قضائی، چه قوّهی مجریّه، چه بقیّهِی دستگاهها- ارتباط پیدا کنند؛ انسجام. البتّه بخش مهمّی از این اعتمادسازی به عهدهِی خود دستگاهها است؛ یعنی خود دولت، خود قوّهی قضائیّه، خود دستگاههای دیگر بایستی رفتارشان، عملشان جوری باشد که جلب اعتماد بکند؛ این بخش به عهدهی آنها است، امّا بخشی هم به عهدهی من و شما است، بخشی هم به عهدهی کسانی است که مخاطب دارند؛ کسانی که بلندگو دارند که بایستی در این بلندگوهای رسمی و غیررسمی، حرفهایی زده بشود. هیچ دولتی هم بدون کمک و پشتیبانیِ مردم قادر به کار نیست، نه دولتِ ما و نه هیچ دولتی در دنیا. ما نباید کاری کنیم که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به دستگاههای دولتی و دستگاههای اجرائی کشور -چه در بخش قضائی، چه در بخش قوّهی مجریّه و بقیّهی بخشها [مانند] نیروهای مسلّح- سلب بشود. علاجِ مشکلات این نیست که ما پشت دولت را خالی کنیم؛ علاج مشکلات این نیست که ما تبرّی کنیم از آنچه دستگاههای مسئول انجام میدهند؛ نخیر، علاج این است که ما انتقاد کنیم، حرفمان را بزنیم، کمک کنیم، کمک فکری بکنیم و کمک عملی بکنیم؛ علاج این است.
البتّه مسئولین دولتی -که امروز خوشبختانه [از] آقایان رؤسا هم اینجا حضور دارند- باید از نظرات مردم استفاده کنند، از نظرات خبرگان استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا گفته شد، این فهرست طولانیای که خوانده شد، برخی از موادّ این فهرست بسیار مهم است؛ مسئلهی ارزش پول ملّی خیلی مهم است. واقعاً گروههایی را بگذارند که بنشینند درست فکر کنند؛ نه فقط گروههای دولتی، [بلکه] گروههایی خارج از دولت؛ اقتصاددانها هستند، متخصّصینِ مسائلِ پولی در کشور هستند؛ ادّعا میکنند، به ما هم مینویسند، به ما هم میگویند، گاهی در روزنامهها هم مینویسند و میگویند که اینها همه علاج دارد، راه دارد و راهش را بلدیم؛ خیلی خب، اینها را بخواهید، با آنها صحبت بکنید، راهش را پیدا کنید و این مشکل را برطرف [کنید]. یا مثلاً آن مسئلهای که ما به آقایان دولتیها عرض کردیم که نقدینگیِ کشور را هدایت کنند به سمت کارهای سازندگی و به سمت تولید، این کارگروه لازم دارد و کسانی باید بنشینند [فکر کنند]؛ این کار، تحرّک لازم دارد. این کارها را باید بکنند؛ اینها وظیفهی دولتیها است که باید انجام بدهند. ما بایستی دولتیها را به این سمت هدایت کنیم و کمک کنیم، و کاری بکنیم که مردم به آن تلاشی که آنها میکنند خوشبین باشند؛ ببینند بله، دارد تلاش انجام میگیرد. این است که آن مشکلِ گرهِ فکری افکار عمومی را باز میکند؛ بعضیها نگران مشکلاتی در افکار عمومی هستند که نگرانی هم بهجا است، بیجا نیست؛ آن چیزی که این را حل میکند، همین است که ما بتوانیم رابطهی صحیح و سالمی بین افکار عمومی مردم و بین دستگاههای مسئول به وجود بیاوریم؛ نه بهمعنای خوشبینی مطلق.
حالا به بنده گاهی میگویند شما چرا به دولت تشر نمیزنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانهها بعضی جلسات ما منعکس میشود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف -نظامی، غیرنظامی، دولتی، قضائی و غیره- خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان میخواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایدهی این تشر چیست؟ فایدهی این تشر این است که دلِ شما خنک میشود، همین! یعنی بیش از این فایدهای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید. دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنانکه ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راه اصلاح نیست. اینکه آقای جنّتی فرمودند کار جهادی، کاملاً حرف درستی است؛ کار جهادی باید انجام بگیرد، امّا بهوسیلهی چهکسی؟ بهوسیلهی خود مسئولین؛ در مجاری قانونی باید این کار انجام بگیرد. بله، یک موردی ممکن است باشد که [به] مسئول دستگاه دولتی، قانون جواب ندهد، احتیاج باشد یک کار برخلاف قانون انجام بدهد، احتیاج باشد از ما اجازه بگیرد که ما حتماً همراهی و کمک خواهیم کرد؛ این مشکلی ندارد -مثل کاری که رئیس محترم قوّهی قضائیّه کردند-(۱۹) امّا کار را باید خود مسئولین مربوطه انجام بدهند. کار موازی در کنار دستگاه دولتی کار موفّقی نیست؛ این تجربهی قطعی این حقیر است در طول این سالها. بله، بایست کار را جهادی انجام داد، منتها جهادی را چهکسی انجام بدهد؟ مسئولین مربوطه بایستی این را انجام بدهند؛ این هم این مطلب.
عرض کردم که دشمن تحرّکی میکند و ما قطعاً دشمن را در این مرحله و در همهی مراحل بعدی به توفیق الهی شکست میدهیم. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلًا.(۲۰) اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقبنشینی است؛ البتّه وقتی شما میجنگید، وقتیکه شما مبارزه میکنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتیکه داریم حرکت میکنیم، داریم کار میکنیم، حتماً دشمن شکست میخورد. ما بحمدالله در طول زمان هم این را دیدهایم. عرض کردم، حتّی در زمینههای معنوی.
حالا من یک نمونهای را [بگویم]. یک کتابی(۲۱) تازه خواندهام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دههی ۷۰، مینشینند برای اینکه در جشن عروسیشان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسیشان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) میشود؛ گریهی ناخواستهی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریهی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمهی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقتهای درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گرانقدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) است. وضعیّت اینجوری است.
ما داریم پیش میرویم. ما در مادّه و معنا پیش میرویم؛ ما به توفیق الهی در مادّه و معنا استکبار را شکست میدهیم و آنها را به زانو درمیآوریم و نشان میدهیم که اسلام، اگر چنانچه طرفدارانی داشته باشد که آماده باشند برای مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطهی دنیا پیروز خواهد شد و این الگو خواهد شد برای همهی مسلمانها.
پروردگارا! آنچه گفتیم، آنچه میکنیم، آنچه کردیم و آنچه شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده؛ به آنچه گفتیم و میخواهیم بکنیم برکت عنایت بفرما؛ ما را در راه اسلام زنده بدار و در راه اسلام بمیران.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار -که در پایان پنجمین اجلاسیّهی پنجمین دورهی مجلس خبرگان رهبری که در تاریخ سیزدهم و چهاردهم شهریور ماه سال جاری برگزار شده بود- آیتالله احمد جنّتی (رئیس مجلس خبرگان رهبری) و آیتالله محمّدعلی موحّدیکرمانی (نایب رئیس دوّم مجلس خبرگان رهبری) گزارشهایی ارائه کردند.
۲) سورهی مائده، آیه ۵۵؛ «ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانى که ایمان آوردهاند: همان کسانى که نماز بر پا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند.»
۳) سورهی انسان
۴) یادآور شدن، متذّکر شدن
۵) آیتالله اسدالله ایمانی (امامجمعهی سابق شیراز و عضو سابق مجلس خبرگان رهبری)
۶) آیتالله حبیبالله مهماننواز (امامجمعهی سابق بجنورد و عضو سابق مجلس خبرگان رهبری)
۷) آیتالله محمود هاشمیشاهرودی (نایب رئیس اوّل مجلس خبرگان و عضو شورای نگهبان)
۸) سورهی مبارکهی ابراهیم، بخشی از آیه ۲۴؛ «… که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است.»
۹) سورهی انفال، بخشی از آیهی ۶۵؛ «... اگر از [میان] شما بیست تن شکیبا باشند، بر دویست تن چیره مىشوند ...»
۱۰) سورهی انفال، بخشی از آیهی ۶۶؛ «... پس اگر از [میان] شما یکصد تن شکیبا باشند، بر دویست تن پیروز گردند ...»
۱۱) سورهی توبه، بخشی آیهی ۲۵؛ «... و [نیز] در روز حُنَین؛ آن هنگام که شمارِ زیادتان شما را به شگفت آورده بود، ولى بههیچوجه از شما دفع [خطر] نکرد ...»
۱۲) تحفالعقول،ص ۱۷۳
۱۳) بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت (۱۳۹۷/۶/۷)
۱۴) سورهی توبه، بخشی از آیهی ۱۰۲؛ «...کار شایسته را با [کارى] دیگر که بد است درآمیختهاند؛ امید است خدا توبهی آنان را بپذیرد ...»
۱۵) سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۷۰و ۷۱؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشاید ...»
۱۶) سورهی مائده، بخشی از آیهی ۶٣
۱۷) نهجالبلاغه، موعظهی ۹۳؛ «... فتنههای گمراهکننده ...»
۱۸) پرسیدن، جویا شدن
۱۹) اشاره به پاسخ معظّمٌله در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۲۰ به نامهی رئیس قوّهی قضائیّه
۲۰) سورهی فتح، آیات ۲۲ و ۲۳؛ «و اگر کسانى که کافر شدند، به جنگ با شما برخیزند، قطعاً پشت خواهند کرد و دیگر یار و یاورى نخواهند یافت. سنّت الهى از پیش همین بوده و در سنّت الهى هرگز تغییرى نخواهى یافت.»
۲۱) کتاب «یادت باشد»، زندگینامهی داستانی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی
چرا جنگ نخواهد شد؟
حضرت آیتالله خامنهای: «آمریکاییها دو موضوع را مطرح میکنند؛ یکی مسئلهی جنگ، یکی مسئلهی مذاکره. همهی ملّت ایران بدانند؛ جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد، اینها استدلال پشت سرش هست، صِرف ادّعا نیست.» ۱۳۹۷/۰۵/۲۲
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، اطلاعنگاشت «چرا جنگ نخواهد شد؟» را منتشر خواهد کرد.
دیدار فرماندهان قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء(ص) ارتش با فرمانده کل قوا
حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا ظهر امروز (یکشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، این قرارگاه را بخشی بسیار حساس از نیروهای مسلح و در خط مقدم مقابله با دشمنان ایران خواندند و بر افزایش آمادگیها و توانمندیهای پدافند هوایی و کارکنان آن تأکید کردند.
در این دیدار که به مناسبت روز پدافند هوایی برگزار شد، حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه از لحاظ محاسبات سیاسی، احتمال وقوع جنگ نظامی وجود ندارد، افزودند: درعینحال نیروهای مسلح باید با هوشیاری و با مدیریت کارآمد و چابک، تواناییهای انسانی و تجهیزاتی خود را روزبهروز ارتقا دهند و بدانند هر گامی که در جهت تقویت آمادگیهای نیروهای مسلح برداشته شود، یک عبادت و حسنه در نزد پروردگار متعال است.
در این دیدار، امیر سرتیپ علیرضا صباحیفرد فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء(ص) ارتش گزارشی از اقدامات و برنامههای این قرارگاه بیان کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیةالله فی الارضین.
عید شما مبارک؛ انشاءالله که خداوند متعال به برکت این عید بزرگ و به برکت یاد مولا، دلهای شما را همواره با الطاف خود و سکینه و آرامش و لطف خود نورانی کند و توفیق بدهد که از این مناسبت و امثال این مناسبت انشاءالله به نحو مناسبی و به نحو مطلوبی حقیقتاً استفاده کنیم. خب، بحمدالله مجلس امروز ما خیلی خوب شروع شد؛ تلاوت قرآن بسیار خوب، اشعاری که اینجا خواندند، هم از لحاظ قالب، هم از لحاظ محتوا خیلی خوب؛ شماها هم دلهایتان پُر است از عشق و محبّت به مولیالموحّدین -سلام و درود خدا بر او- و همین شوق و همین عشق و همین تولّی و توجّه، انشاءالله باید وسیلهای بشود که ما را بکشاند به آن سمتی که مطلوب مولا است.
یک مطلب دربارهی خود غدیر است؛ اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیداللهالاکبر و از همهی اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئلهی غدیر به مسئلهی دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیهی معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً»(۱) که در اوایل سورهی مائده است، با غیر مسئلهای در وزن و اهمّیّت و اندازهی مسئلهی غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یکچنین مسئلهای است که میتواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» دربارهاش بیاید. آنکسانی که در مضمون این آیات خدشه کردهاند، حرفهایی میزنند، مطالبی گفتهاند، مخالفین و کسانی که قضیّهی غدیر را قبول ندارند این آیه را به نحوی تأویل کردهاند لکن این بخش از آیه قابل تأویل نیست. امروز روزی است که دشمنان -کفّار- از دین شما مأیوس شدند. چه چیزی مگر بر دین اضافه شد که دشمن را مأیوس کرد؟ آن احکامی که در این آیه، در اوّل سورهی مائده، قبل و بعد از این فِقره آمده است، مگر چقدر اهمّیّت دارد؟ این تعبیر دربارهی نماز نیامده است، دربارهی زکات نیامده است، دربارهی جهاد نیامده است؛ دربارهی هیچ یک از احکام فرعی الهی نیامده است که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ پس این یک قضیّهی دیگری است؛ غیر از این احکام فرعی است. آن قضیّه چیست؟ قضیّهی رهبری جامعهی اسلامی؛ قضیّهی نظام حکومت و امامت در جامعهی اسلامی. بله، ممکن است تخلّف کنند -کما اینکه کردند؛ چند قرن بنیامیّه و بنیعبّاس و امثال اینها با نام امامت و خلافت و مانند اینها، پادشاهی کردند؛ سلطنت کردند- [امّا] این لطمهای نمیزند به فلسفهی غدیر. ماجرای تعیین غدیر، ماجرای تعیین ضابطه است، تعیین قاعده است. یک قاعدهای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماههای آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ قاعدهی امامت؛ قاعدهی ولایت. جوامع بشری از دیرباز حکومت داشتند؛ بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها را، این نوع قدرتمندیها و قدرتمداریها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعدهی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. مصداقش هم مشخّص است؛ امیرالمؤمنین کسی است که هیچکس نه در آن زمان و نه در زمانهای بعد نتوانسته است کمترین خدشهای به شخصیّت والای او و به نمایندگی او از مفاهیم و معارف قرآن خدشه کند. خب، بله، دشنام دادند، به خدا هم دشنام میدهند، به پیغمبر هم -العیاذ بالله- دشنام میدهند، دشنام، دلیل نیست. هیچ انسانی وقتی که فکر میکند، وقتی از احساسات و تعصّباتْ خود را رها میکند، هرگز -ولو تا حدودی- نمیتواند در این پیکرهی نورانی، در این هیکل قدسی، کمترین خدشهای بکند. پیغمبر این [شخص] را بهعنوان مصداق امامت، معیّن کرد. این شد قاعده؛ تا آخر دنیا هرجا مسلمانها بخواهند و همّت کنند و هدایت شوند از سوی خدا به اینکه اسلام را تحقّق ببخشند و جامعهی اسلامی را تحقّق ببخشند، ضابطه و قاعدهاش این است: باید امامت را احیا کنند. البتّه هرگز هیچ مصداقی به آن مصادیقی که پیغمبر معیّن کردند نمیرسد؛ به کمتر از آنها هم نمیرسد؛ بزرگترین شخصیّتهای علمی و معنوی و عرفانی و بزرگان سلوکی و معرفتی ما نسبت به امیرالمؤمنین، مثل آن پرتو ضعیفی هستند که ته چاه، انسان یک مختصر روشنایی میبیند؛ آن را مقایسه کنید با خورشید؛ بله، همان است، همان شعاع است امّا فاصله چقدر است؟ تفاوت چقدر است؟ برترین شخصیّتهای ما، مثلاً یک شخصی مثل امام بزرگوار ما را که خب یک شخصیّت انصافاً کامل، بزرگ، باعظمت، جامعالاطراف و از همهجهت یک شخصیّت برجسته و ممتاز بود، اگر بخواهیم با امیرالمؤمنین قیاس کنیم، قیاسش همین است که عرض کردم: [یعنی] نور خورشید را مقایسه کنید با آن پرتویی که ته چاه مثلاً یا در گوشهی فلان پستو مثلاً از خورشید یا از نور دیده میشود؛ فاصلهها اینجوری است.
بله، این فاصلهها هست لکن ضابطه این است؛ ضابطه امامت است. قاعدهی حکومت و اقتدار و قدرتمداری در جامعهی اسلامی، با غدیر معیّن شد و پایهگذاری شد؛ اهمّیّت غدیر این است. اهمّیّت غدیر فقط این نیست که امیرالمؤمنین را معیّن کردند؛ این هم مهم است امّا از این مهمتر این است که ضابطه را معیّن کردند، قاعده را معیّن کردند؛ معلوم شد که در جامعهی اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبّر بر مردم معنا ندارد، حکومت امتیازخواهی و زیادهخواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد، حکومت شهوترانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام اینجوری است. این قاعده در غدیر وضع شد. وقتی این قاعده وضع شد، آنوقت «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ دیگر دشمنها از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر بدهند مأیوس میشوند؛ چون مسیر دین آنوقتی تغییر پیدا میکند که آن نقطهی اصلی، آن هستهی اصلی تغییر پیدا کند؛ یعنی هستهی قدرت، هستهی مدیریّت، هستهی ریاست؛ اگر تغییر پیدا کند، همهچیز تغییر میکند؛ بله، در واقعیّت عملی، تغییراتی به وجود میآید و افرادی از قبیل خلفای بنیامیّه و بنیعباس سرِ کار میآیند بهعنوان اسلام، حجّاجبنیوسف هم [سرِ کار] میآید، امّا اینها دیگر ضابطه را نمیتوانند به هم بزنند. امروز اگر کسانی در دنیای اسلام؛ آنهایی که با معارف اسلامی آشنا هستند مراجعه کنند به قرآن، مراجعه کنند به ضوابطی که در قرآن برای بندگی حق و زندگی و جهتگیری بندگان حق -یعنی ملّتها- در قرآن معیّن شده است، امکان ندارد به نتیجهای برسند جز نتیجهی امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و آنچه دنبالهی او است. این ادّعای ما است و میتوانیم این ادّعا را کاملاً ثابت کنیم. هرکسی در دنیای اسلام، روشنفکران، متفکّرین، صاحبان عقیده، کسانی که از اوّل با یک عقیدهی دیگری بار آمدهاند، اگر قرآن را و ارزشهای قرآنی و ضوابط قرآنی را برای زندگی جوامع بشری ملاک قرار بدهند، به هیچ نتیجهای نمیرسند جز اینکه کسی مثل علیّبنابیطالب (علیهالسّلام) بایستی بر جوامع اسلامی حکومت بکند؛ یعنی راه، این است؛ راه، امامت است. این مربوط به غدیر.
خب، وقتی غدیر اینقدر اهمّیّت دارد، آنوقت آن آیهی شریفهی دیگر که «یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»،(۲) معنایش روشن میشود. [میفرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام ندادهای. پیغمبر ۲۳ سال است دارد مجاهدت میکند -آن مجاهدات مکّه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگها، آن فداکاریها، آن گذشتها، آن سختگیریهای بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدّت انجام گرفته- این چه حادثهای و چه عارضهای است که اگر نباشد، همهی اینها [گویی] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. اوّلامام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق (علیهالسّلام) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّبنِاَبیطالِب» و بعد بقیّهی ائمّه.(۳) خدای متعال بعد از آنکه ابراهیم پیغمبر را آنهمه امتحان کرد، آنهمه مراحل سخت را ابراهیم گذراند -در نوجوانی در آتش افتاد؛ بعد آمد در بابل و در آن مناطقی که بود اینهمه تلاش کرد و زحمت کشید- به سنّ پیری که رسید، آنوقت خدا میفرماید: اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمامًا؛(۴) حالا میخواهم تو را امام قرار بدهم. امامت یعنی این. این، اعتقاد است؛ اعتقاد اسلامیِ مبتنی بر مبانی مستحکم و استدلالات غیرقابل خدشه است. ما دعوت میکنیم از همهی دنیای اسلام و از همهی متفکّرین، این وحدتی که امروز دنیای اسلام نیاز دارد، با تدبّر در آیات قرآن و با تأمّل در همین حقایق براحتی به دست میآید اگر اهل فکر و اهل مبنا، این مسائل را دنبال کنند.
البتّه، از این طرف هم بایستی احساسات آنها را تحریک نکنند. یک عدّهای خیال میکنند اثبات تشیّع به این است که انسان به بزرگان مورد اعتقاد اهل سنّت و دیگران بنا کند مدام بدوبیراه گفتن؛ نه، این خلاف سیرهی ائمّه است. اینکه شما میبینید رادیوها یا تلویزیونهایی در دنیای اسلام به وجود میآید که کار آنها این است که بهعنوان شیعه و به نام شیعه، به بزرگان مورد اعتقاد بقیّهی فِرق اسلامی بدگویی کنند، این معلوم است که بودجهاش بودجهی خزانهداری انگلیس است؛ این بودجهاش بودجهی انگلیس [است]، این شیعهی انگلیسی است. هیچکس خیال نکند که گسترش شیعه و اعتقاد تشیّع و استحکام ایمان شیعی به این بدوبیراه گفتن و به این [طرز] حرف زدن است؛ نخیر؛ اینها عکس عمل میکند. وقتی شما بدوبیراه گفتید، دُور او یک حصاری کشیده میشود از عصبانیّت، از احساسات، و دیگر حرف حق هم برایش قابل تحمّل نیست. ما حرف حسابی خیلی داریم، حرف منطقی خیلی داریم، حرفهایی که هرکسی که صاحب فکر است اگر بشنود، آنها را قبول میکند، خیلی [از این حرفها] داریم؛ بگذارید این حرفها شنیده بشود، بگذارید این حرفها امکان نفوذ در دلهای طرف مقابل را پیدا کند. وقتی شما فحش دادی، وقتی بدوبیراه گفتی، یک سدّی کشیده میشود و این حرف اصلاً شنیده نمیشود، گوش نمیکنند؛ آنوقت گروههای خبیث و وابسته و مزدور و پولبگیر از آمریکا و سیا و اینتلیجنسسرویس -مثل داعش و جبهةالنّصره و امثال اینها- با استفادهی از یک مشت آدمهای عامیِ نادانِ غافل، این اوضاع را به راه میاندازند که ملاحظه کردید در عراق و در سوریه و در جاهای دیگر به راه انداختند؛ این کارِ دشمن است. دشمن، منتظر فرصت است؛ دشمن از هر فرصتی استفاده میکند. ما حرف حق داریم، حرف منطقی داریم، حرف محکم داریم؛ یک نمونهی کوچکش این بود که من امروز به شما عرض کردم. این راجع به غدیر.
[بعد] راجع به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام). تمام ارزشها و صفاتی که انسان -چه بهعنوان انسان مؤمن به اسلام، چه بهعنوان انسان مؤمن به هر دینی، و چه بهعنوان انسان بیاعتقاد به هر دینی؛ هرجور انسانی- به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّبنابیطالب جمع است؛ یعنی علیّبنابیطالب (سلاماللهعلیه) شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید. افرادی از اهل سنّت که دربارهی فضائل امیرالمؤمنین در طول سالهای متمادی نوشتهاند بسیارند؛ جورج جرداق مسیحی،(۵) آن کتاب پنج جلدی را نوشته؛ یک مسیحی دربارهی امیرالمؤمنین سالها قبل عاشقانه کتاب مینویسد. همین شخصیّت آمد اینجا پیش من و راجع به کتابش صحبت شد،(۶) گفت من از دوران نوجوانی با نهجالبلاغه آشنا شدم، نهجالبلاغه مرا به شخصیّت علیّبنابیطالب هدایت کرد؛ این کتاب را نوشت: الامام علی صوت العدالة الانسانیّة. کسی که اصلاً دین هم نداشته باشد -یعنی به هیچ دینی معتقد نباشد- وقتی شخصیّت امیرالمؤمنین را بشناسد، در مقابل او خضوع میکند، تعظیم میکند.
در امیرالمؤمنین سه جور صفات هست: یکی آن صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛ سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام. اخلاص؛ یک سرِ سوزن عاملی غیر از نیّت خدایی در عمل او وجود ندارد؛ ما [این را] اصلاً میفهمیم؟ برای امثال بنده اصلاً این حالت قابل درک است؟ همهی کارها برای خدا، برای رضای الهی، برای اجرای امر الهی؛ [یعنی] اخلاص. اینها اصلاً چیزهایی است که برای ما قابل توزین نیست؛ قابل توضیح هم درست نیست. علم و معرفت بِالله؛ معرفت بِالله. ما از خدا چه میفهمیم؟ ما وقتی میگوییم «سُبحانَ رَبِّی العَظیمِ وَ بِحَمدِه»، از این عظمت چه میفهمیم، امیرالمؤمنین چه میفهمد؟ معرفت بِالله. اینها یک سلسله از صفات امیرالمؤمنین است که اصلاً برای ما واقعاً قابل توصیف نیست، قابل فهم نیست؛ [اگر] بیایند بنشینند برای ما توضیح هم بدهند، ما درست به عمقش پی نمیبریم، از بس عظیم است، از بس عمیق است؛ این یک دسته از صفات امیرالمؤمنین است.
یک دسته دیگر، صفات برجستهی انسانی او است؛ اینها همان چیزهایی است که انسان مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیر مسیحی و بیدین و با دین و همه را مجذوب میکند: «شجاعت»، «رحم»؛ آن انسانی که در میدان جنگ آنجور میجنگد، وقتی سروکارش با یک خانوادهی یتیمدار میافتد، آنجور با یتیمان همراهی میکند، خم میشود، بچّه یتیمها را بازی میدهد، روی دوش خودش سوار میکند؛ اینها اصلاً همان چیزهایی است که ربطی به این ندارد که ما متدیّن باشیم و به چه دینی متدیّن باشیم تا اینها را احترام کنیم؛ هر انسانی در مقابل این عظمت وقتی قرار میگیرد احساس خضوع و تعظیم میکند. «ایثار»؛ ایثار یعنی دیگری را بر خودت ترجیح بدهی؛ یعنی گذشت؛ یعنی آنجایی که حق با شما است بهخاطر خدا، بهخاطر یک مصلحتی از این حق -البتّه حقّ شخصی- صرفنظر کنی؛ چه حقّ مالی، چه حقّ آبرویی، چه هر حقّ دیگری از حقوق خود؛ معنای ایثار این است. اینها هم یک دسته از صفات امیرالمؤمنین است که اگر انسان بخواهد بشمرد این خصوصیّات را یک کتاب میشود، یک طومار طولانیای خواهد شد.
دستهی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است که نتیجهی همان مسئلهی امامت است؛ امامت یعنی اینجور حکومتکردن. البتّه شدّت و ضعف دارد که آن حدّ اعلایش در شخصیّتی مثل امیرالمؤمنین هست. خصوصیّات حکومتی مثل چه؟ مثل «عدالت»، مثل «انصاف»، مثل «برابر قراردادن همهی آحاد مردم»، حتّی آنکسانی که در جامعهی شما زندگی میکنند، امّا در دین شما نیستند. امیرالمؤمنین وقتی شنید بسربنارطاة(۷) رفت وارد شهر شد و وارد [حریم] خانوادهها شد، یک خطبهی دردناکی دارد: بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم لِیَدخُلُ المَرأَةَ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَی المُعاهَدَةِ فَیَنتَزِعُ حِجلَها؛(۸) شنیدم که این نیروهای ظالم و ستمگر و گستاخ وارد خانهی زنهای مسلمان و زنهای غیر مسلمان -مُعاهَد یعنی همان یهود و نصارایی که در جامعهی اسلامی زندگی میکردند- میشدند و لباسهای اینها را، حِجِل(۹) اینها را، دستبندهای اینها را، پابندهای اینها را میکشیدند و میبردند و غارت میکردند؛ بعد میفرماید که اگر انسان از غصّهی یکچنین چیزی بمیرد و جان بدهد، او را ملامت نباید کرد. ببینید شخصیّت این است، ترحّمش به مردم، دلسوزیاش نسبت به مردم، آن هم همهی مردم؛ خب در جامعهی اسلامی، یهودی و نصرانی و غیر اینها زندگی میکنند که اینها مُعاهَدند. خب از خصوصیّات حکومتی او این است: «عدل»، «انصاف»، «برابری».
«اجتناب از زخارف(۱۰) دنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود»؛ از بلاهای حکومتهای دنیا یکی همین است؛ چون رئیس کشور که شدیم، منابع مالی کشور در اختیار ما است؛ وسوسه بشویم؛ [بگویم] اینجا زمینِ خوب هست، اینجا امکاناتِ خوب هست، اینجا پولِ خوب هست؛ از اینها یک سهمی حالا [برداریم]. آنهایی که خیلی شقی و بدبخت و روسیاهند، همهاش را برای خودشان برمیدارند، مثل رضاخان؛ آنهایی که یک خردهای انصافشان بیشتر است، یک کمیاش را به دیگران میدهند، غالباً هم به اطرافیان خودشان؛ یک مقدار هم خودشان برمیدارند. این جزو بلایای حکومتها است؛ همین حکومتهای دموکراسی دنیا هم همه همینجور هستند. میشنوید؛ زن فلان رئیس جمهور در تعطیلی مثلاً زمستانی یا تابستانی به فلان جزیرهی خوش آب و هوا مسافرت کرده، اینقدر میلیون دلار خرج کرده! از کجا؟ فلان خانوادهی اشرافی سلطنتی برای مسافرت وارد فلان شهر شدند، این تعداد هتل، این تعداد امکانات در اختیارشان بود، در ظرف ده روز، بیست روز که ماندند، این مقدار میلیارد -مبالغ میلیاردی- خرجشان شد! حکومت امامت با این چیزها مخالف است. استفادهی شخصی از امکانات عمومی ممنوع؛ اجتناب از دنیا برای شخص خود.
«تدبیر»؛ برای جامعهی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن. امیرالمؤمنین سه جنگ داشت؛ این سه جنگ با سه دسته دشمن بود امّا با اینها مثل هم نجنگید. جنگ با معاویه و با شام یکجور بود، جنگ با بصره جور دیگری بود. آنوقتی که حضرت با طلحه و زبیر میجنگید، جور دیگری میجنگید. آنجا زبیر را میخواست،(۱۱) وسط میدان جنگ با او حرف میزد، نصیحت میکرد که «برادر سوابق ما یادت باشد؛ این همه ما با هم شمشیر زدیم، این همه با هم کار کردیم»؛ اثر هم کرد، البتّه زبیر کاری که باید میکرد نکرد، باید میپیوست به امیرالمؤمنین، این کار را نکرد امّا میدان جنگ را رها کرد و رفت؛ رفتار او در جنگ با طلحه و زبیر اینجوری است. امّا رفتار او با شام اینجوری نیست؛ به معاویه حضرت چه بگوید؟ بگوید ما و تو با همدیگر بودیم؟ کِی با هم بودند؟ در جنگ بدر مقابل هم ایستادند؛ امیرالمؤمنین جدّ او و دایی او و قوم و خویش و فکوفامیل او را از دم تیغ گذرانده؛ سابقهای با هم ندارند. او هم از همان دشمنیها دارد استفاده میکند و با امیرالمؤمنین میجنگد. امیرالمؤمنین دشمنها را تقسیمبندی میکرد؛ در قضیّهی نهروان که [دشمنان] ده هزار نفر بودند، حضرت گفت از این ده هزار نفر هرکسی که بیاید این طرفِ این پرچمی که من نصب کردهام، ما با او جنگ نداریم؛ آمدند، اکثر [آنها] آمدند این طرف. حضرت فرمود بروید، رهایشان کردند. بله، آنهایی که ماندند و لجاج کردند و تعصّب کردند، با آنها جنگید؛ بر آنها هم غلبه پیدا کرد. یعنی تدبیر در ادارهی کشور؛ شناختن دشمن، شناختن دوست؛ همهی دشمنان یکجور نیستند؛ از بعضیها صرفنظر کرد. بعضیها با امیرالمؤمنین همان اوّل کار بیعت نکردند؛ مالک اشتر بالاسر حضرت ایستاده بود، شمشیر هم دستش بود، گفت یا امیرالمؤمنین! اجازه بده این آدمی که با تو بیعت نمیکند گردنش را بزنم؛ حضرت خندیدند، گفتند نه، این جوان هم که بود، آدم بد اخلاقی بود، آدم تندی بود؛ حالا هم پیر شده، تندتر شده، بگذار برود؛ ولش کردند و رفت. این تدبیر است؛ بالاترین تدبیر این است که یک کسی که در رأس قدرت است، بداند با چه کسی طرف است و با هر کسی چهجور باید رفتار بکند؛ از خصوصیّات حکومتی امیرالمؤمنین یکی این بود.
«سرعت عمل»؛ معطّل نمیکرد، بمجرّد اینکه تشخیص میداد که باید این اقدام را کرد، حرکت میکرد.
«تبیین»؛ حقایق را برای مردم بیان میکرد؛ شما خطبههای نهجالبلاغه را نگاه کنید، بسیاری از آنها تبیین واقعیّاتی است که در جامعهی آن روز وجود داشته -چه خطبههای حضرت، چه نامههای حضرت- بخشی از نهجالبلاغه خطبهها است، بخشی نامهها است؛ آن نامهها غالباً نامهی به کسانی است که حضرت به آنها اعتراضی دارد؛ یا دشمنانند مثل معاویه و امثال اینها، یا عمّال خود آن حضرتند که حضرت به آنها ایراد دارد؛ غالباً اینجوری است؛ بعضیها هم توصیه و دستورالعمل و فرمان است، مثل عهد مالک اشتر؛ در همهی اینها تبیین میکند، حقایق را بیان میکند برای مردم. یکی از رشتههای کار امیرالمؤمنین این است.
مسئلهی «هدایت جامعه به تقوا»؛ در این خطبههای امیرالمؤمنین، کمتر خطبهای است که امر به تقوا در آن نباشد: اتَّقواالله؛ چون تقوا همهچیز است؛ وقتی تقوا در یک جامعهای بود، همهی مشکلات مادّی و معنوی جامعه حل خواهد شد؛ تقوا اینجوری است. [البتّه] تقوا با آن معنای صحیحی که دارد؛ تقوا فقط این نیست که انسان چشم از نامحرم بدوزد یا مثلاً فرض کنید فلان عمل حرام را انجام ندهد؛ این هست، این جزو تقوا است، امّا تقوا خیلی وسیعتر از اینها است. آن معنای واقعی تقوا که عبارت است از مراقب خود بودن، مراقب حرکات خود بودن، و سعی در حفظ خود در جادّهی مستقیم و صراط مستقیم؛ این معنای تقوا است؛ اگر این باشد در جامعه، همهی مشکلات حل میشود. امیرالمؤمنین دائماً مردم را به تقوا دعوت میکرد.
در عمل به حق بیباک بود، ملاحظه نمیکرد؛ در عمل به عدل بیباک بود، ملاحظه نمیکرد؛ رودربایستی در زندگی امیرالمؤمنین نبود. همان آدمی که به مالک اشتر میگوید بگذار این امتناعکننده از بیعت برود، در موارد دیگری سختگیری میکند، دقّت میکند، اصرار میکند.
ببینید، این هم بخش سوّم از صفات امیرالمؤمنین که صفات حکومتی است؛ غیر از صفات شخصی، غیر از آن جنبههای معنوی و الهی غیرقابل فهم برای ما، غیرقابل توصیف برای زبانهای قاصر و ناقص ما. این شخصیّت امیرالمؤمنین است؛ یعنی شخصیّت جامعی که واقعاً «تو بزرگی و در آئینهی کوچک ننمایی».(۱۲) ما نمیتوانیم با این چشمهای ضعیف و ناتوان، با این دید ناقص، با این دلهای پوشیدهی از اوهام، آن شخصیّت عظیم را ببینیم؛ امّا خب، یک چیزی از آن بزرگوار، یک توصیفی از آن بزرگوار میدانیم و میگوییم؛ این انسان در غدیر معیّن شد.
خب، ما حالا چه کار کنیم؟ ما که معلوم است مثل امیرالمؤمنین نمیتوانیم زندگی کنیم، نمیتوانیم عمل کنیم، نمیتوانیم باشیم؛ خود آن بزرگوار هم فرمود: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک؛(۱۳) حضرت به حکّام و وُلات(۱۴) و استاندارهای خودش فرمود اینجور که من دارم عمل میکنم، شماها قادر نیستید اینجوری عمل کنید. ما بایستی این قلّه را نگاه کنیم. بارها ما عرض کردهایم: این قلّه است. به شما میگویند آقا! آن قلّه هدف است، به سمت آن قلّه حرکت کنید. وظیفهی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم. همین صفات امیرالمؤمنین را [در نظر] بگیرید، بهقدر وسعمان، بهقدر توانمان در این جهت حرکت کنیم؛ در جهت عکس حرکت نکنیم. جامعهی ما در جهت زهد امیرالمؤمنین حرکت کند؛ نه اینکه مثل امیرالمؤمنین زهد بوَرزد -که نه میتوانیم و نه از ما آن را میخواهند- امّا در آن جهت حرکت کنیم؛ یعنی از اسراف، زیادهروی، چشموهمچشمی دور بشویم؛ اینجوری میشویم شیعهی امیرالمؤمنین.
عمل ما کسانی را مؤمن به ما میکند. فرمود: کونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکونوا عَلَینا شَیناً؛(۱۵) فرمود زینت ما باشید. زینت ما بودن یعنی چه؟ یعنی جوری عمل کنید که وقتی کسی نگاه کرد بگوید: بهبه! شیعیان امیرالمؤمنین چقدر خوبند! آن که رشوه میطلبد، این زینت نیست، عیب است؛ آن که از بیتالمال زیادی میخواهد و زیادی میگیرد، این عیب برای شیعه است؛ آن که بر بدیها چشم میبندد و برای هدایت جامعه به سوی تقوا هیچ احساس مسئولیّتی نمیکند، این عیب است برای نظام اسلامی و جامعهی اسلامی؛ آن کسی که در زندگی شخصی خود اهل اسراف است، این عیب است.
ما متأسّفانه گرفتار شدهایم؛ گرفتار اسراف شدهایم، گرفتار زیادهروی شدهایم. ما سالها است دراینباره مدام نصیحت میکنیم خودمان را، مردم را، دیگران را؛ مدام میگوییم، تکرار میکنیم؛ خب باید جلو برویم، اسراف را در جامعه کم کنیم. مردهای ما، زنهای ما، جوانهای ما، پیرهای ما، اسراف را -اسراف در لباس، اسراف در خوراک، اسراف در تجمّلات زندگی، اسراف در زینتها و آویزههای گوناگون- [کنار بگذارند]. یا چشموهمچشمی که در این عروسی، در این مهمانی، این خانم اینجوری پوشیده، اینجوری زینت آویخته به خودش، از این نشانهی آرایش و مانند اینها استفاده کرده، من نباید عقب بمانم، اینها همان خطاها و خطرهای بسیار بزرگ است. همینها است که زندگی را خراب میکند، همینها است که در جامعه بیعدالتی به وجود میآورد، و در نهایت همینها است که اقتصاد را نابود میکند. بخش مهمی از نابودیِ اقتصاد به این چیزها برمیگردد. اگر یک جامعهای بخواهد از لحاظ استحکام درونیِ اقتصاد خود به نقطهای برسد که آسیبپذیر نباشد، یکی از کارهای واجبی که باید انجام بدهد، این است که اسراف و زیادهروی و زیاد مصرف کردن و مانند اینها را کنار بگذارد. البتّه مصادیق زیادی دارد، بنده هم زیاد در این زمینهها صحبت کردهام و دیگر نمیخواهم همان حرفها را تکرار کنم. در زمینهی آب، در زمینهی نان، در زمینهی غذا، در زمینهی انواع و اقسام مصارفِ ما، اسراف و زیادهروی و بیمورد مصرف کردن و بد مصرف کردن و مانند اینها زیاد داریم؛ اینها را باید مراقبت کنیم.
خیلی از این کارها کار دولت نیست، کار شخص ماها است؛ خودمان، در داخل خانوادهی خودمان، در داخل زندگی خودمان. این پیروی از امیرالمؤمنین است.
[وقتی میگوییم] «اَلحَمدُ للهِِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِوِلایَةِ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَ اَولادِهِ المَعصومین»،(۱۶) این تمسّک به ولایت چهجوری است؟ بله، یک بخشی از این تمسّک به ولایت، قلبی است یعنی شما قبول دارید ولایت را؛ خیلی هم خوب است، خیلی هم لازم است، بلاشک مؤثّر هم هست امّا همهی تمسّک، این نیست؛ تمسّک این است که ما نگاه کنیم و این صفاتی که برای ما قابل دنبالگیری است -آن ایثار و آن معنویّت و آن معرفت و آن خداشناسی و آن عبادت و آن نالهها و آن توجّه به خدا و مانند اینها که از ماها برنمیآید و در این زمینهها که ما خیلی خیلی خیلی عقبیم- در زمینهی صفات بشری، در زمینهی صفات مربوط به ادارهی جامعه و حکومت و غیره، و اینها از ما برمیآید، [البتّه] در حدّ آن بزرگوار و کمتر از او نمیرسیم امّا میتوانیم در این جهت حرکت بکنیم؛ این کارها را باید بکنیم؛ آنوقت این شد تمسّک به ولایت امیرالمؤمنین.
بالاخره حرف زیاد است. برادران عزیز، خواهران عزیز، توجّه بکنید! ببینید راجع به دشمن و دشمنشناسی و ایستادگی در مقابل دشمن و مانند اینها ما خیلی حرف میزنیم، خیلی هم میگوییم، راست هم میگوییم؛ یعنی همین شعارهایی که شماها و دوستان میدهید و بزرگان، مسئولین میگویند ما در مقابل دشمن [میایستیم]، راست است، درست است؛ ما هم میدانیم دشمن هست امّا توجّه بکنید دشمن گاهی استفاده میکند از ضعفهای ما بدون اینکه او زحمتی کشیده باشد. ما خودمان را بایستی درست کنیم، اصلاح کنیم که از ضعفهای ما دشمن استفاده نکند. امروز چشم دوختهاند دشمنان ما به نیازها و کمبودها و اختلالهای اقتصادی داخل کشور. اینکه ما مرتّب راجع به مسئلهی اقتصاد، اقتصاد مقاومتی و مانند اینها در این چند سال مرتّب اوّل سال، وسط سال، آخر سال میگوییم، تکرار میکنیم، بهخاطر این است که دشمن به این نقطهی خاص توجّه کرده است. [میخواهند] اقتصاد کشور را خراب کنند، وضع مردم بد باشد، جیب مردم خالی بشود، امکانات مردم کم بشود، پول مردم بیارزش بشود، قدرت خریدشان کم بشود تا ناراضی بشوند؛ هدف، این است. مردم را از اسلام و از نظام اسلامی ناراضی کنند؛ این، هدف دشمن است. لذا روی اقتصاد تکیه میکنند برای اینکه وضع مردم خراب بشود تا بهخاطر خرابی وضع، از اسلام و از نظام اسلامی منصرف بشوند. خب این وظیفهی کیست که در مقابل این وضعیّت ایستادگی کند؟ وظیفهی همه؛ وظیفهی دولت هست، وظیفهی مجلس هست، وظیفهی مسئولین گوناگون هست، وظیفهی آحاد مردم هم هست. همه وظیفه داریم، باید انجام بدهیم.
البتّه حرکت عمومی کشور خوشبختانه حرکت خوبی است. بنده زیاد میشناسم، به من خیلی مراجعه میشود؛ نامه مینویسند، مراجعه میکنند، پیغام میدهند، کارها را ارائه میدهند و بنده هم حوصله میکنم و خیلی از اینها را میبینم. جوانهایی که امروز در این کشور برای احیاء اسلام، برای اقامهی دین با جد مشغول کارند، بحمدالله روزبهروز دارند زیاد میشوند. اینها همانهایی هستند که به فضل الهی، به حولوقوّهی الهی، هر دشمنی از جمله آمریکا و صهیونیست را به زانو خواهند فکند. اینکه بنده مکرّر در صحبتهای مختلف میگویم و مدام تکرار میکنم که من به آینده خوشبینم، بهخاطر مشاهدهی این واقعیّتها است. ما خیلی از واقعیّتهای خوب داریم که اینها میتواند ما را جلو ببرد؛ پیشران حرکت عمومی جامعه باشد؛ جوانهای خوب، جوانهای مؤمن، جوانهای آماده، آنهایی که برای حضور در میدانهای مجاهدت و دفاع از کشور و دفاع از دین، اشک میریزند که اجازه بدهند اینها بروند دفاع کنند؛ بحث دو نفر و ده نفر و صد نفر نیست؛ بسیارند. این همان انگیزهای است که کشور را نجات خواهد داد؛ این را باید تقویت کرد.(۱۷) خب، شما که میخواهید فدا کنید، چرا فدای اسلام نکنید؟ [چرا] فدای رهبر، رهبر مگر کیست؟ فدای اسلام، فدای این راه، فدای اهداف [بکنید].(۱۸)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سورهی مائده، بخشی از آیهی ۳؛ «... امروز کسانی که کافر شدهاند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت خود را به شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [بهعنوان] آیینی برگزیدم...»
۲) سورهی مائده، بخشی از آیهی ۶۷؛ «ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت بهسوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرساندهای...»
۳) کافی، ج ۴، ص ۴۶۶ (با اندکی تفاوت)
۴) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۲۴
۵) نویسندهی لبنانی کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیّه
۶) ۱۳۷۵/۲/۳۱
۷) یکی از فرماندهان لشکر معاویه که مدّتی حاکم بصره بود.
۸) نهجالبلاغه، خطبهی ۲۷
۹) خلخال، از زینتهای زنان که به پا میبستند
۱۰) مال دنیا، چیزهای آراسته و زیبا
۱۱) فرا میخواند
۱۲) سعدی. دیوان اشعار؛ «پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند / تو بزرگی و در آیینهی کوچک ننمایی»
۱۳) نهجالبلاغه، نامهی۴۵
۱۴) والیها
۱۵) امالی صدوق، ص ۴۰۰
۱۶) اقبالالاعمال، ج ۱، باب پنجم، ص ۴۶۴ (با کمی تفاوت)
۱۷) شعار حضّار: «رهبر اگر فرمان دهد/ جان را فدایش میکنم»
۱۸) سر دادن شعارهای مختلف از سوی حضّار
ستارههای خدمت | شهید محمدعلی رجائی
به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد شهادت شهیدان رجائی و باهنر و هفتهی دولت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر اساس بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب دربارهی شهدای دولت، مجموعه نماهنگ «ستارههای خدمت» را منتشر میکند.
چهارمین نماهنگ از این مجموعه به معرفی شهید محمدعلی رجائی دومین رئیس جمهوری اسلامی ایران میپردازد:
«یکوقت مرحوم رجائی به من گفت که به محلّ کار یکی از وزرای خود در دورهی نخستوزیریاش رفته و در آنجا دیده که وزیر پشت میز پنهان است؛ از بس روی میز او کارتابل چیده بودند! ایشان میگفت رفتم وزیر را از آنجا بیرون کشیدم و به او گفتم کارت را بکن.» ۱۳۸۰/۰۶/۰۵
دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، شاخصهای حکومت علوی یعنی «عدالت، پاکدامنی، پارسایی و بامردم بودن» را معیار ارزیابی و سنجش اقدامات مسئولان برشمردند و با بیان نکات مهمی دربارهی مسائل اقتصادی، سیاست خارجی و اتحاد و انسجام داخلی، تأکید کردند: در زمینهی اقتصاد باید قوی، پرحجم و باکیفیت کار کرد و مسئولان اقتصادی در حل مشکلات مردم شب و روز نشناسند.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنانشان با تبریک عید سعید غدیر خم، انتخاب حضرت علی (علیهالسلام) را بهعنوان ولیّ امر امت اسلامی و جانشین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، نعمت بزرگ الهی دانستند و گفتند: مهمترین وظیفهی ما بهعنوان حکومت اسلامی، معیار و شاخص قرار دادن حکومت علوی است.
ایشان همچنین با تبریک هفتهی دولت، این هفته را تداعیکنندهی نام ماندگارِ شهیدان رجائی و باهنر دانستند و خاطرنشان کردند: هفتهی دولت فرصتی برای ارزیابی مسئولان دولتی از عملکرد خود است؛ ضمن آنکه در این هفته باید به دولتمردان و برادران و خواهران حاضر در این جلسه «خداقوت» گفت، زیرا ادارهی کشوری با جمعیتی بیش از هشتاد میلیون با مسائل گوناگون، وظیفهای بسیار سنگین و دشوار است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه هفتهی دولت همچنین فرصتی برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف دستگاهها و مسئولان دولتی است، افزودند: در این ارزیابی باید نقاط قوت و ضعف، با یکدیگر دیده شود تا بر نقاط قوت افزوده و نقاط ضعف برطرف شوند.
حضرت آیتالله خامنهای در ارزیابی عملکرد یکسالهی دولت دوازدهم، خاطرنشان کردند: در این یکسال کارهای خوبی در زمینهی رشد اقتصادی، انرژی، افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش واردات انجام شده است که باید روند افزایش صادرات و کاهش واردات با شتاب بیشتر ادامه یابد و در ضمن اینگونه خدمات با بیان هنرمندانه به مردم گفته شود.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه به مسائل اقتصادی کشور پرداختند و با اشاره به تشکیل جلسهی هماهنگی رؤسای سه قوه، افزودند: هدف از تشکیل این جلسه، تمرکز بر مسائل اصلی اقتصادی و هماهنگی جهت حل سریعتر آنها است و بر همین اساس باید در این جلسات، از طریق گفتگو و رایزنی، نقاط اشتراک را افزایش داد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه دشمن بهدلیل برخی ضعفها و خلأهای اقتصادی، بر موضوع اقتصاد کشور متمرکز شده است، خاطرنشان کردند: در زمینهی اقتصادی باید قوی و پرحجم کار کرد و تمام خلأها را پر کرد که همهی این موارد امکانپذیر و شدنی است و ما در ادارهی اقتصاد کشور بنبست نداریم.
ایشان افزودند: حجم و کیفیت فعالیت و عملکرد مسئولان اقتصادی کشور باید بهگونهای باشد که شب و روز نشناسند و محور فعالیتها هم سیاستهای اقتصاد مقاومتی باشد که اساس آن تکیه بر تولید داخلی است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: سیاستهای اقتصاد مقاومتی، هم سنگرسازی دفاعی و توانمندسازی در مقابل دشمن است و هم، توانمندسازی برای حرکت رو به جلو. بنابراین اقتصاد مقاومتی با محوریت تولید داخلی دارای جنبههای پدافندی و آفندی است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه موضوع تولید داخل و برطرف کردن مشکلات آن یکی از مسائل مهمی است که باید در جلسهی هماهنگی رؤسای سه قوه بر آن تمرکز شود، گفتند: مشکلات تولید، راهحل دارد و اقتصاددانها نیز برای آن راهکار ارائه دادهاند که اگر به آنها عمل شود، معیشت مردم که اکنون بخش مهمی از جامعه دچار مشکل هستند، بهبود خواهد یافت.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه باید تلاش همهجانبهای برای جلوگیری از تعطیلی کارخانهها و یا زیر ظرفیت کار کردن آنها انجام گیرد، به موضوع مدیریت اقتصادی اشاره کردند و گفتند: وظیفهی دولت، مدیریت اقتصادی است البته این مدیریت به معنای تصدیگری نیست و هدف از سیاستهای کلی اصل ۴۴ نیز این است که تصدیگری انجام نشود.
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین مدیریت اقتصادی افزودند: «باز کردن میدان برای فعالان سالمِ اقتصادی و جوانان مبتکر و پرتلاش و برطرف کردن موانع و بهبود فضای کسبوکار» و همچنین «بستن منافذ فساد و برخورد با مفسد» دو رکن مهم مدیریت اقتصادی کشور است.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از راههای بهبود فضای کسبوکار را جلوگیری از بخشنامههای پیدرپی و احیاناً متناقض برشمردند و تأکید کردند: باید ثبات و آرامش برای فعال اقتصادی تأمین شود تا بتواند برای آیندهی خود برنامهریزی کند.
حضرت آیتالله خامنهای مبارزه با مفسد و بستن منافذ فساد را نیازمند چشمان باز و هوشمندی مدیران دستگاههای دولتی دانستند و با اشاره به قضایای ماههای اخیر بازار سکه و ارز، خاطرنشان کردند: اگرچه درخصوص این قضایا توجیهاتی بیان شد اما بههرحال بیتوجهی و غفلت مدیریتی نیز رخ داده است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه روشهای پیشرفتهای برای نظارت بر نحوهی تخصیص ارز وجود دارد، گفتند: وقتی قرار است ارز تخصیص داده و یا وارد بازار شود، این کار باید با چشم باز انجام شود و اینگونه نباشد که در این شرایط سخت کشور، چند میلیارد دلار به دست عدهای بیفتد که آن را یا قاچاق کنند و یا به اسم واردات کالا به مصارف دیگر برسانند یا اینکه برای مسافرتهای تفریحی خارجی اختصاص یابد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه دولت توانایی مدیریت اقتصادی کشور را دارد، خاطرنشان کردند: لازمهی چنین مدیریت اقتصادی، اهتمام جدی، ورود مجاهدانه در وسط میدان و نظارت کامل و مستمر بهمنظور بستن منافذ فساد است تا دیگر نیازی به برخورد قوهی قضائیه نباشد.
رهبر انقلاب اسلامی کمبود برخی اقلام و کالاها در مقاطعی خاص را تصنعی و نوعی خرابکاری خواندند و افزودند: باید با چشمان باز اینگونه کارها را تحتنظر داشته باشید و با آنها مقابله کنید.
ایشان در ادامهی بحث ضروریات مدیریت اقتصادی، «استفاده از ظرفیتهای اقتصادی فراوان و برجستهی کشور» را مورد تأکید قرار دادند و با استناد به گزارشی از مراکز بینالمللی افزودند: ایران از لحاظ ظرفیتهای استفادهنشده در ردهی اول جهان قرار دارد.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: بر اساس آمار مؤسسات بینالمللی در حال حاضر ایران با شاخص تولید ناخالص داخلی در میان دویست و چند کشور در ردهی هجدهم قرار دارد که اگر از ظرفیتهای داخلی استفادهی بیشتر و بهتری شود، میتوانیم به ردههای بالاتر جهانی برسیم.
ایشان «بد استفاده کردن از ظرفیتها و منابع داخلی» را از دیگر مشکلات موجود در بحث مدیریت اقتصادی خواندند و پرسیدند: ایران که جزو بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان است، چرا باید بنزین وارد کند؟ درحالیکه میتوان با ساخت پالایشگاه و تولید و حتی صدور فراوردههای نفتی از نعمت بزرگ ذخائر نفتی، استفادهی صحیح کرد.
رهبر انقلاب مصرف بیش از صد میلیون لیتر بنزین در روز را نمونهی دیگری از استفادهی بد از ظرفیتها و منابع داخلی خواندند و افزودند: وزارت نفت و دیگر مسئولان دولتی راههای کاهش مصرف بنزین را پیگیری کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با انتقاد از بیرغبتی دولت به استفادهی گسترده از ظرفیت وسیع بخش خصوصی گفتند: اجرای صحیح و کامل سیاستهای اصل ۴۴ و استفاده از تجار، تولیدگران، صنعتگران، قطعهسازان و دیگر اجزای بخش خصوصی در مدیریت اقتصادی و پیشرفت کشور قطعاً مؤثر خواهد بود.
رهبر انقلاب ایجاد جاذبه برای ورود بخش خصوصی به تکمیل طرحهای نیمهتمام را از جمله راههای استفاده از ظرفیت فعالان اقتصادی و مهار نقدینگی دانستند.
«لزوم مهار و مدیریت نقدینگی» نکتهی دیگری بود که رهبر انقلاب به مسئولان دولت خاطرنشان کردند.
ایشان با تأکید بر امکان مهار نقدینگی، افزودند: نقدینگی سرگردان به هر سو که برود (سکه، ارز، مسکن یا هر زمینهی دیگر) ویرانگر خواهد بود و باید مجموعهای تماموقت، فعال و جهادی مسئول کنترل و مدیریت آن شود.
«مدیریت و کنترل قوی بانک مرکزی بر دیگر بانکها»، توصیهی دیگر حضرت آیتالله خامنهای برای مدیریت اقتصادی کشور بود.
ایشان با انتقاد از ادامهی بنگاهداری بانکها و کارهای هزینهآور دیگر نظیر افزایش شعبههای بانکی، گفتند: بانک مرکزی باید با نظارت کامل و دقیق، مانع بروز مشکلاتی نظیر مسائل سپردهگذاران برخی بانکها و مؤسسات مالی شود.
رهبر انقلاب افزودند: البته باید از اول جلوی مشکلات گرفته شود اما میتوان با روشهای مؤثر، با آن دسته از مراکز مالی که برای مردم مشکل به وجود میآورند، برخورد کرد.
بخش دوم سخنان حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت به بیان نکاتی در زمینهی سیاست خارجی اختصاص داشت که تأکید بر ارتباط خوب و روزافزون با همسایگان از جملهی این نکات بود.
رهبر انقلاب دربارهی کشورهای اروپایی نیز گفتند: ارتباط و ادامهی مذاکره با اروپا ایراد ندارد اما باید ضمن ادامهی این کار، از آنها دربارهی مسائلی نظیر برجام و یا اقتصاد، قطع امید کنید.
ایشان با انتقاد از رفتار نامناسب اروپا در مسائلی نظیر برجام و تحریمها خاطرنشان کردند: باید با نگاه شکآلود به وعدههای آنها، از روند مسائل مراقبت جدی کرد.
حضرت آیتالله خامنهای برجام را وسیلهای برای حفظ منافع ملی خواندند و افزودند: برجام هدف نیست بلکه وسیله است و طبعاً اگر به نتیجه برسیم که با این وسیله، حفظ منافع ملی امکانپذیر نیست آن را کنار میگذاریم.
ایشان گفتند: اروپاییها باید از بیان و عمل مسئولان دولتی ایران بفهمند که اقدامات آنها تدابیر و واکنش متناسب جمهوری اسلامی ایران را بهدنبال خواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر منتفی بودن هرگونه مذاکره با آمریکاییها افزودند: نتیجهی مذاکره با مسئولان قبلی آمریکا که حداقل ظاهرساز بودند اینگونه شد، حالا با مسئولان وقیح و هتاک فعلی که شمشیر را برای ایرانیها از رو بستهاند چه مذاکرهای داریم؟ بنابراین مذاکرهای در هیچ سطحی با آمریکاییها صورت نخواهد گرفت.
رهبر انقلاب مذاکره با ایران را نیاز همهی دولتهای آمریکایی خواندند و خاطرنشان کردند: آنها میخواهند مانور دهند که ما حتی جمهوری اسلامی ایران را به پای میز مذاکره آوردیم، پس همانگونه که قبلاً بهطور مشروح و مستدل بیان کردهام، هیچ مذاکرهای با آنها انجام نخواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان، «اتحاد و انسجام مسئولان کشور» را بیش از هر زمان دیگر لازم خواندند و افزودند: رؤسای قوا و مسئولان بخشهای مختلف باید پشتیبان و کمککار یکدیگر باشند و بهویژه همه باید به دولت کمک کنند زیرا دولت در وسط میدان است.
حضرت آیتالله خامنهای، اختلافنظر میان مسئولان را طبیعی دانستند و درعینحال افزودند: این اختلافنظرها نباید رسانهای شوند زیرا مردم را نگران و مضطرب میکند.
رهبر انقلاب اسلامی به جلسهی روز گذشته مجلس شورای اسلامی و سؤال نمایندگان از رئیسجمهور اشاره و تأکید کردند: جلسهی دیروز مجلس، نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی ایران بود و خداوند به آقای رئیسجمهور و قوهی مقننه خیر بدهد که مشترکاً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: نمایندگان مجلس از رئیس جمهوری که با بیش از ۲۳ میلیون رأی انتخاب شده است، سؤال میکنند و رئیسجمهور نیز با خونسردی و متانت به سؤالها پاسخ میدهد و این معنای مردمسالاری دینی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه میان انتظارات نمایندگان و واقعیات موجود، شکافی وجود دارد که باید پر شود، خاطرنشان کردند: مهم آن است که آنچه اتفاق افتاد، یک نمایش باشکوه از قدرت جمهوری اسلامی و اعتمادبهنفس مسئولان بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه دشمن از جلسهی دیروز بهدنبال اهداف دیگری بود، افزودند: جلسهی بسیار خوب دیروز، هم رئیسجمهور و هم مجلس را تقویت میکند و زمینهساز همکاریهای بیشتر و نزدیکتر شدن دیدگاهها خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان، تأکید کردند: یک جمع فعال، کمربسته و بانشاط باید مأمور حل یکبهیک معضلات اقتصادی شوند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، رئیسجمهور گزارشی از اقدامات و برنامههای دولت بیان کرد.
آقای روحانی با بیان اینکه همهی تلاش دولت این بوده که کشور را به نقطهی مطلوب برساند، گفت: در پنج سال گذشته توفیقات خوبی همچون کاهش تورم، رشد اقتصادی و افزایش درآمد ناخالص ملی حاصل شده است.
رئیسجمهور با اشاره به خدمات دولت به روستائیان، خاطرنشان کرد: همهی روستاهای بالای ۱۰ خانوار دارای برق هستند و بسیاری از روستاها به شبکهی گاز و نیز به شبکهی ارتباطی کشور متصل شدهاند.
آقای روحانی به اقدامات قوهی مجریه در حوزهی کشاورزی از جمله خودکفایی در تولید گندم و شکر اشاره کرد و افزود: درآمد کشاورزان، هم از لحاظ میزان تولید محصول و هم از لحاظ قیمت، بهتر از گذشته شده و در تولید بسیاری از محصولات کشاورزی هم شاهد افزایش بودهایم.
رئیسجمهور افزایش ۹۰ درصدی تولید گاز در پارس جنوبی و افزایش تولید نفت از مخازن مشترک را از جمله دستاوردهای دولت در حوزهی انرژی دانست و گفت: کشور در زمینهی تولید گاز و گازوئیل خودکفا شده و تا پایان سال میتوانیم در تولید بنزین نیز به خودکفایی برسیم.
آقای روحانی نوسازی ناوگان حملونقل، افزایش ۲ برابری صادرات غیرنفتی و اتکای بیشتر به صادرات غیرنفتی را از دیگر خدمات دولت خواند و افزود: اگرچه در ماههای اخیر با مشکلاتی بهویژه در حوزهی ارز مواجه بودهایم اما همانگونه که در گذشته مشکلات سختتری را پشتسر گذاشتهایم، با تدبیر میتوانیم از این مشکلات هم عبور کنیم.
رئیس جمهور با اشاره به تحریمهای آمریکا، گفت: در شرایط امروز، راهحل سیاسی پیشروی ما نیست چراکه دولتی که تحریمها را برخلاف همهی مقررات بینالمللی به ایران تحمیل کرده، به هیچ چیزی پایبند نیست.
آقای روحانی با بیان اینکه هدف آمریکاییها بالاتر از فشار اقتصادی است و میخواهند یک بار دیگر به ایران برگردند و بر کشور مسلط شوند، خاطرنشان کرد: آنها میخواهند مجدداً استقلال ایران را زیر پا بگذارند و بر مردم ایران آقایی کنند اما ملت ما هرگز چنین چیزی را نمیپذیرد و این را با ایستادگی و مقاومت خود به جهان نشان خواهد داد.
رئیسجمهور تأکید کرد: همهی ملت ایران پشتسر رهبر معظم انقلاب و با هدایت ایشان نخواهند گذاشت که توطئههای دشمنان تحقق پیدا کند.
از فرصت عرفه استفاده کنیم...
عرفه روزی است که طبق روایت معصوم علیهالسلام در آن «موقعیّتی برای اعتراف به گناه در نزد پروردگار پیش میآید». این روایت را حضرت آیتالله خامنهای در یکی از سخنرانیهایشان در باب فضیلت روز عرفه نقل کردهاند. ایشان همواره در توصیههای خود به مردم و علیالخصوص جوانان به بهرهگیری معنوی از این روز بزرگ سفارش کردهاند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن روز عرفه گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای راجع به روز عرفه و دعای عرفهی حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را منتشر میکند.
* انس با دعای عرفه از اوایل نوجوانی...
آنچه که آن وقت برای من مطرح بود و عملاً وجود داشت، این بود که اهل دعا و ذکر و دعاهای مأثور و اعمالی که وارد شده بود، بودم. مثلاً یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست - لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند - چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب - روزهای نه چندان بلند - به طول میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم - چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود - میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود - منزل ما حیاط کوچکی داشت - آنجا فرش پهن میکردیم - چون مستحب است که زیر آسمان باشد - هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴