جلسه دو ساعت و نیمه سران قوا با رهبر انقلاب دربارهی مسائل اقتصادی کشور
جلسهی سران قوای سهگانه با موضوع مسائل اقتصادی، شب گذشته (چهارشنبه) به مدت دو ساعت و نیم در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد.
حضرت آیتالله خامنهی در این جلسه با تقدیر از اهتمام رؤسای قوا و اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی برای مشارکت فعال در جلسات و مباحث، وظیفهی اصلی این شورا را تصمیمگیریهای کلان و راهگشا در عرصهی اقتصاد خواندند و تأکید کردند: حل مشکلات جاری اقتصاد کشور و تأمین نیازهای عمومی مردم، نیازمند کار جهادی و تلاش فوقالعاده است زیرا این مشکلات بهویژه مشکل گرانی و کاهش قدرت خرید، معیشت بخش زیادی از مردم بهویژه طبقات ضعیف را دچار تنگنا کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی، اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی را به اتخاذ تصمیمهای قاطع و راهگشا درخصوص مسائل اصلی و چالشهای مهم اقتصاد کشور توصیهی مؤکد کردند و گفتند: برای حل برخی مسائل کلیدیِ اقتصاد مانند مشکلات نظام بانکی، نقدینگی، اشتغال، تورم و فرایند بودجهریزی باید تصمیمهای جدی و عملیاتی بگیرید.
ایشان قوای سهگانه بهویژه دولت را به استفاده از نظرات و راهحلهای اقتصاددانان دلسوز و فعالان بخش خصوصی فراخواندند و گفتند: شرایط کنونی کشور موجب شده است نخبگان و فعالان دلسوز، احساس مسئولیت مضاعف کنند و ظرفیتها و داشتههای علمی و تجربی خود را به مسئولان عرضه کنند، بنابراین قدر این فرصت را بدانید و از پیشنهادهای فعالان دانشگاهی و اقتصادی استفادهی کامل کنید.
حضرت آیتالله خامنهای با تقسیم مشکلات اقتصادی به «چالشهای درونی و ساختاری اقتصاد کشور» و «مسائل ناشی از تحریمهای ظالمانهی آمریکا» افزودند: در مواجهه با هر یک از این دو بخش، راهحلهای خردمندانهای را به کار ببندید که نتیجهی آن، گرهگشایی پایدار از زندگی مردم و ناامید شدن دشمن از اثرگذاریِ حربهی تحریم باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم همافزایی هر سه قوه و دستگاههای مختلف کشور، خاطرنشان کردند: هیچ بنبست و مشکل غیر قابل حلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و ارادهی مردم و مسئولان، و با استفاده از ظرفیت بیبدیل جوانان و نخبگان توانمند ایرانِ عزیز و با فعال کردن ظرفیتها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.
در این جلسه که معاون اول رئیسجمهور و معاون اول رئیس قوهی قضائیه نیز حضور داشتند، رئیسجمهور ضمن تشکر از همکاری و همراهی رؤسای مجلس و قوهی قضائیه، گزارشی از جلسات شورای عالی هماهنگی اقتصادی و مصوبات آن برای حل مشکلات مردم بیان کرد. همچنین برخی از حاضران در جلسه نیز دیدگاهها و نظرات خود را بیان کردند.
خط حزبالله ۱۵۳ | مأموریت جدید بسیجیها
صدوپنجاهوسومین شماره از نشریه خط حزبالله منتشر شد.
* به گزارش خط حزبالله، در آستانهی دیدار بیسابقهی رهبر انقلاب با دهها هزار نفر از بسیجیان در ورزشگاه آزادی، خط حزبالله در سخن هفتهی خود با عنوان «مأموریت جدید بسیجیها» به این موضوع پرداخته است. در بخشی از متن چنین میخوانیم: بسیج و نیروهای بسیجی، آن عنصر «امیدآفرین» اند که تجربهی انقلاب و دفاع مقدس نشان داده است، هرجا که ورود کردهاند، کار انقلاب پیش رفته است. عدهای از جریانهای سیاسی اما دوست دارند که بسیج را صرفا محدود به فعالیتهای نظامی کنند، درحالیکه کار بسیج، محدود به حوزهی صرفا نظامی و سخت نیست. بسیج در حقیقت، آن نیروی کنشگر فعال است که هرجا انقلاب به آن احتیاج داشته است، وارد میدان شده است. مثلا «آن روزى که درها را به روى ملّت ایران خواستند ببندند... که محصول این رادیوداروها به دست مردم نرسد و جمهورى اسلامى دچار مشکل بشود و گفتند «نمیفروشیم» که این مرکز تهران تعطیل بشود، اینها - مرحوم شهید شهریارى - هم مشغول کار شدند، تلاش کردند، که بعد آمدند به ما گفتند که توانستیم بیست درصد را تولید کنیم، بعد هم آمدند به ما اطّلاع دادند که ما لولهى سوخت و صفحهى سوخت را هم ساختیم؛ دشمن [متحیر] ماند. این کار کار بسیجى بود.»(۱۳۹۳/۰۹/۰۶)
* خبر ویژه این شماره از نشریه خط حزبالله نیز به دیدار شش نفر از مجریان و گزارشگران زن رسانهی ملی با رهبر انقلاب در حاشیه دیدار راوی و نویسندهی کتاب "فرنگیس" اختصاص دارد که رهبر انقلاب در بخشی از بیانات خود خطاب به این افراد اینگونه فرموند: «من حقیقتاً شماها را که چادری هستید، تحسین میکنم. راهنمایی [من به شما] این است که این [چادر] را نگه دارید و به آن افخار کنید. در مقابل سختیها بایستید. بایستید! ایستادند که امروز نظام جمهوری اسلامی پدید آمده. حق با شما است. انشاءالله پیش میروید.»
* همچنین بهمناسبت این دیدار، اطلاعنگاشت این شماره از نشریه با عنوان «بسیج مظهر مردمسالاری دینی است» به مهمترین توصیههای رهبر انقلاب خطاب به نیروهای بسیجی در چند سال گذشته پرداخته است.
* اگر امام به من میگفت با افتخار میرفتم، از این دو مورد یک لحظه هم نباید غفلت کرد، زنهایی که شوهرهایشان را بهشتی کردند، نیروهای بسیجی در چه میدانهایی باید حضور داشته باشد؟ این موضوع را در بسیج جابیندازید، همه ما به این تحول نیاز داریم، باید این ویژگیها را رعایت کنید، آنچه که راه را مشخص میکند بصیرت است و... عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
* صدوپنجاهوسومین شمارهی خط حزبالله به روح مطهر طاها اقدامی، شهید چهار ساله حادثهی تروریستی اهواز تقدیم شده است.
* نسخهی PDF نشریه در سه نسخهی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید
نسخهی تابلو اعلانات | دریافت "خط حزبالله" نسخهی مطالعه (A۴) | دریافت نسخهی چاپ (A۳)
حضور و سخنرانی رهبر انقلاب در همایش دهها هزارنفری «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم و پُرشکوه بسیجیان در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی با تأکید بر اینکه جوانان، راهحل مشکلات کشور هستند، به ارائهی تحلیلی از شرایط حساس کنونی پرداختند و افزودند: آمریکاییها با عربدهکشی، بیان سخنان سخیف و تصوراتی واهی درصدد تصویرسازی کاملاً وارونه از قدرت خود و از اوضاع ایران هستند اما مجموعهی عظیم جوانان میهن و ملت بزرگ ایران میدانند که باید با ناکام گذاشتن آخرین حربهی باقیماندهی دشمن یعنی تحریم، سیلی دیگری به آمریکا بزنند که انشاءالله خواهند زد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حماسهی نورانی و پُرشکوه حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) و حضرت امام سجاد (علیهالسلام) در جاودانه کردن واقعهی عاشورا، به در پیش بودن ایام اربعین حسینی اشاره و خاطرنشان کردند: حماسهی بزرگ اربعین که با حضور ملت ایران، ملت عراق و مسلمانان دیگر کشورها هر سال تکرار میشود پدیدهی فوقالعاده مهمی است که به فضل الهی و در هنگام نیاز شدید دنیای اسلام شکل گرفته است.
ایشان، عربدهکشیهای سران آمریکای جهانخوار و استکبار، قدرتنمایی جوانان مؤمن و پیروزیهای پیدرپی آنان در میدانهای مختلف، و درعینحال مشکلات اقتصادی و تنگی معیشت بخش بزرگی از مردم و نیز حساس شدن و تلاش و تکاپوی نخبگان برای ارائهی راهحلهای مشکلات را جهات مختلف شرایط حساس کشور خواندند.
حضرت آیتالله خامنهای «عظمت ایران، اقتدار جمهوری اسلامی و شکستناپذیری ملت ایران» را سه واقعیت انکارناپذیر برشمردند و افزودند: اینها رجزخوانی نیست، واقعیاتی است که دشمنان آرزو میکنند ملت ایران آنها را نداند یا مورد غفلت قرار دهد تا دربارهی اوضاع کشور و تواناییهای خود، دچار گمان غلط شود.
حضرت آیتالله خامنهای در تشریح بیشتر این واقعیات سهگانه، عظمت ایران را امری تاریخی دانستند و افزودند: به استثنای ۲۰۰ سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی (یعنی از اواسط دوران قاجار تا پایان پهلوی) ایرانِ عزیز ما در عرصههای مختلف، سرآمد ملتهای مسلمان و در برهههایی حتی سرآمد همهی ملتها بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی، نجات ایران از سلطهی ظالمانهی انگلیس و آمریکا را برای اثبات اقتدار جمهوری اسلامی کافی دانستند و افزودند: نجات کشور از شر حکومت استبدادی و سلطنتی موروثی، ایستادگی در مقابل همهی توطئههای ۴۰ سال اخیر و افزایش اعتبار و احترام ایران در منطقه و جهان، از دیگر نمودهای اقتدار جمهوری اسلامی است.
ایشان همچنین یادآور شدند: نظام اسلامی در هشت سال جنگ تحمیلی در مقابل جبههی وسیع دشمنان، پیروز شد و با حفظ تمامیت ارضی کشور، اولینبار در قرنهای اخیر اجازه نداد مهاجمان، بخشی از میهن عزیزمان را تجزیه کنند یا با تداوم حضور نظامی در ایران، ملت را تحقیر کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، شکستناپذیری ملت ایران را ناشی از برکت اسلام عزیز دانستند و افزودند: این شکستناپذیری را میتوان در پیروزی این ملت بزرگ در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و نیز ایستادگی در مقابل همهی توطئههای چهل سال اخیر مشاهده کرد چرا که ملت در مواجهه با توطئهها و اقدامات مختلف دشمن، هیچگاه احساس ضعف و خستگی نداشته و عقبنشینی نکرده است.
حضرت آیتالله خامنهای با تشبیه عرصهی نبرد سیاسی و اقتصادی با جنگ نظامی، «غرور» را آفت پیروزی در همهی این عرصهها خواندند و خاطرنشان کردند: مغرور شدن، ما را به بیعملی، بیابتکاری و نداشتن طرح و نقشه میکشاند و موجب پیروزی دشمن میشود.
رهبر انقلاب افزودند: هنوز در اوایل راه هستیم و باید با تلاش و مجاهدت و راهبلدی، شجاعت و تدبیر و استفادهی صحیح از امکانات، مسیر پیشرفت را ادامه دهیم و به قلهی مورد نظر ملت و انقلاب برسیم.
ایشان بخش مهمی از سخنانشان را به تبیین نقش جوانان در تحولات چهل سال اخیر اختصاص دادند و تأکید کردند: جوانان عزیز، بدانید که شما نوک پیکان حرکت عظیم ملی هستید، شما باید راه را باز کنید. پیران مجرب هم اگر خسته و بیحال و ازکارافتاده نباشند، میتوانند شما را راهنمایی کنند اما موتور پیشبرندهی این قطار، شما جوانان هستید.
رهبر انقلاب با اشاره به پیشتازی و نقش تعیینکنندهی جوانان در جهاد با طاغوت، پیش از پیروزی انقلاب، مقطع پیروزی، جهاد با تجزیهطلبان در سالهای اول انقلاب، ارائهی خدمات فراوان به ملت در جهاد سازندگی، جهاد با تروریسم منافق و خائن در اوایل دههی 60، هشت سال جنگ تحمیلی، تلاش برای ترمیم خرابیها بعد از جنگ، جهاد فرهنگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن در دههی 70، و جهاد علمی و جهشوار در آغاز دههی ۸۰، افزودند: در سالهای اخیر نیز جوانان در جهاد با تروریسم تکفیری، پیشتاز بودهاند و امروز هم با احساس انگیزه و تکلیف و در جهادی فکری و عملی و با هدف گشودن گرههای اقتصادی، پیشنهادهای پخته و کارگشا میدهند.
رهبر انقلاب اسلامی وجود دهها هزار گروه جهادی جوان در سراسر کشور و خدمات بیپایان آنها بهویژه به طبقات ضعیف را سرمایهای عظیم دانستند که آیندهای بهتر را مژده میدهد.
حضرت آیتالله خامنهای جوانان را صاحب کشور خواندند و در نکتهای خاص، افزودند: عدهای تصور میکنند که من از انحرافات برخی جوانان مطلع نیستم اما اینگونه جوانان جزو ریزشها هستند که رویشها بر آنان غلبه دارد و تمجید و تحسین من از جوانان، با اطلاع کافی از اینگونه مسائل صورت میگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای با انتقاد از کسانی که نقش کاملاً تعیینکنندهی جوانان را در حال و آیندهی کشور مورد توجه قرار نمیدهند، افزودند: اینگونه افراد میخواهند جوانان را مشکل کشور وانمود کنند و یا آنها را به مشکل کشور تبدیل کنند اما اینجانب با اعتقاد تأکید میکنم که جوانان راهحل کشورند نه مشکل کشور.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه راه پیشرفت کشور باز است اما این راه، همراه با موانع و فرازونشیبهایی است که باید آنها را پشتسر گذاشت، گفتند: پیمودن مسیر پیشرفت و برداشتن موانع این مسیر شرایطی دارد که گام اول آن، «درک و احساس وجود و حضور دشمن» است زیرا تا انسان حضور دشمن را حس نکند، سنگر و حفاظ و سلاحِ لازم تهیه نمیکند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته آن روشنفکرنمای راحتطلب و منافق و ریاکار که اساساً دشمنیِ آمریکا را انکار میکند و برای دولت و ملت ایران، نسخهی تسلیم در مقابل آمریکا مینویسد، اگر عامل آمریکا نباشد، مرد میدان پیشرفت کشور نیست.
ایشان شرط دوم برای پیمودن مسیر پُرفرازونشیب پیشرفت را، «اعتمادبهنفس و عزم بر ایستادگی» دانستند و خاطرنشان کردند: انسانهای بیروحیه، ترسو، مأیوس، تنبل، فرصتطلب و خودکمبین، در این میدان اگر خود مانعی برای دیگران نشوند، نمیتوانند هیچ هنری از خود نشان دهند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته جوانان کشور چه در دوران نهضت اسلامی و چه در مقاطع مختلف چهل سال گذشته، به این بلیّه مبتلا نبوده، و همواره بدون تردید و ترس و بُزدلی، اعتمادبهنفس و شجاعت داشتهاند.
حضرت آیتالله خامنهای شرط سوم برای حرکت در مسیر پیشرفت و فائق آمدن بر موانع را، «فهم درست از تهدید دشمن و شناخت صحیح از عرصهی نبرد» برشمردند و تأکید کردند: اولین عرصهی نبرد، «اسلام و ایمان اسلامی» است زیرا آمریکا از اسلام و انقلاب اسلامی سیلی خورده است و انقلاب، دست آنها را که همهکارهی کشور بودند، از ایران کوتاه کرد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: برخی افراد نِقزن میگویند، از آمریکا بدگویی نشود تا با ایران دشمنی نکند، درحالیکه کینهی آنها فقط از شعار مرگ بر آمریکای ملت ایران نیست، بلکه آنها با اصل اسلام و انقلاب اسلامی مخالفند زیرا از سر بلند کردنِ یک قدرت اسلامی بزرگ و انقلابی در منطقه بهشدت هراس دارند و بر همین اساس تلاش میکنند تا عناصر قدرت کشور را از بین ببرند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه هدف استکبار، ضربه زدن به عناصر اقتدار ایران اسلامی است، گفتند: استقرار و ثبات اجتماعی، امنیت و وحدت ملی، پایبندی به اصول و مبانی انقلاب، ادامهی حرکت پیشرفت رو به توسعهی علمی، گسترش و تعمیق فرهنگ انقلابی و اسلامی، پیشرفت دفاعی و موشکی، و حضور در منطقه، عناصر اقتدار جمهوری اسلامی است و دشمنان بهدنبال ضربه زدن به این عناصر قدرت هستند.
ایشان «فهم صحیح واقعیتهای ایران و جهان و گرفتار نشدن در تصویرسازیهای غلط» را یکی دیگر از شروط غلبه بر موانع پیشرفت برشمردند و افزودند: بدخواهان و کینهتوزان ملت ایران، تلاش دارند با استفاده از ابزارهای رسانهای بهویژه رسانههای نوپدید، تصویرسازی غلطی از ایران، منطقه و همچنین از خودشان، انجام دهند و افکار عمومی ایران را از واقعیات منحرف کنند.
رهبر انقلاب اسلامی یکی از این تصویرسازیهای غلط را، «القایِ در موضع قدرت بودن آمریکا» دانستند و خاطرنشان کردند: با وجود قدرت سختافزاری آمریکاییها، واقعیت آن است که آنها در موضع قدرت نیستند زیرا عامل اصلی و تعیینکنندهی قدرت در تقابلهای جهانی، «قدرت نرمافزاری» به معنای منطق، استدلال و حرف نو است که آمریکا در این موارد بهشدت ضعیف است و به دلیل فقدان منطق و استدلال، بر مبنای زورگویی سخن میگوید.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مفتضح شدن «لیبرال دموکراسی» آمریکا و رواج انتقاد از آن در دنیا، افزودند: به همین دلیل است که آمریکا با وجود قدرت اتمی و تکنولوژی پیشرفته و تواناییهای مالی فراوان، در بسیاری از مناطق همچون عراق، سوریه، لبنان، پاکستان و افغانستان شکست خورد و شکستهای دیگری هم در انتظار آمریکا است.
رهبر انقلاب اسلامی به تصویرسازی خدعهآمیز و غیرواقعی دشمنان از ایران اشاره کردند و گفتند: آنها تلاش دارند با ارائهی تصویرهای غلط از ایران اسلامی، نظرات باطلشان را به افکار عمومی دنیا و ملت ایران، بباورانند.
ایشان با اشاره به وجود مشکلات اقتصادی در کشور افزودند: آمریکاییها با تکیه بر این مشکلات، خیالاتی را در سرِ کم مغز و بی تدبیرشان می پرورانند. بر همین اساس اخیراً رئیس جمهور آمریکا به برخی سران اروپا گفته است اگر تا دو سه ماه صبر کنید کار جمهوری اسلامی ایران تمام است.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این خیالات، انسان را به یاد سخنان چهل سال قبل آمریکاییها و نوکران آنها در داخل می اندازد که به یکدیگر مژده سرنگونی شش ماهه جمهوری اسلامی را می دادند اما اکنون چهار دهه از عمر نظام اسلامی گذشته است.
رهبر انقلاب اسلامی، دل خوشیهای رئیس جمهور بیچاره آمریکا را نتیجه نشناختن انقلاب اسلامی و ملت ایران و روحیه ایمانی و انقلابی این ملت دانستند و تأکید کردند: این تحلیل غلط، موجب گمراهی آمریکاییها در چهل سال گذشته، شده است که باید خداوند را به دلیل اینکه دشمنان ملت ایران را از نادانان و ابلهها قرار داده است، شکرگزار بود.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: البته ما مشکلات اقتصادی و عیوبی همچون «اقتصاد نفتی»، «ضعیف بودن فرهنگ صرفهجویی» و «اسراف» در جامعه داریم اما این موارد عیب واقعی نیستند، عیب واقعی «بن بست» است که البته در کشور بن بست وجود ندارد.
ایشان با تأکید بر اینکه عده ای در تلاش برای القای این تفکر به جوانان هستند که هیچ راه حلی جز پناه بردن به دشمن وجود ندارد، گفتند: دشمن می خواهد ملت ایران را به این جمع بندی برساند که در کشور بن بست است و هیچ راهی جز زانو زدن و تسلیم شدن در مقابل آمریکا وجود ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من صریحاً اعلام میکنم، کسانی که در داخل، این فکرِ مطلوب و محبوب دشمن را ترویج میکنند، در حال انجام دادن بزرگترین خیانت در حق کشور و ملت هستند.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته این اتفاق نخواهد افتاد و به حولِ قوه الهی و با همراهی مردم و جوانان، تا جان و توان دارم نخواهم گذاشت چنین اتفاقی در کشور بیفتد.
ایشان با تأکید بر لزوم شناخت و ارائه تصویر و جایگاه واقعی کشور و ملت ایران گفتند: سیاستمداران بزرگ و مغزهای سیاسی سنجیده دنیا، ملت ایران را به دلیل چهل سال ایستادگی در مقابل فشارها و در عین حال پیشرفت و تبدیل شدن به یک قدرت تأثیرگذار، تحسین میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی، ظرفیتهای فراوان جغرافیایی، اقلیمی، نیروی انسانی و منابع زیرزمینی و روزمینی در کشور را یکی دیگر از واقعیتهای ایران برشمردند و افزودند: ما از این ظرفیتها به درستی استفاده نکرده ایم و توصیه همیشگی من به مسئولان این است که ظرفیتها را شناسایی و استفاده کنید.
حضرت آیتالله خامنهای، جوانان مؤمن را ظرفیت بالفعل کشور خواندند و گفتند: تصویر واقعی کشور همین جوانان مؤمنی هستند که در صحنههای مختلف، تواناییهای دفاعی، علمی، فرهنگی و اجتماعی خود را بروز داده اند.
ایشان در ادامه به موضوع تحریمهای آمریکا اشاره کردند و افزودند: وضع تحریمها به این معنا است که دشمن هیچ راه دیگری برای مقابله با نظام اسلامی به غیر از تحریم اقتصادی ندارد اما همین تحریمهای اقتصادی نیز شکننده تر از اقتصاد ملی ما است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اقتصاد ملی کشور می تواند تحریم را شکست دهد و به حول و قوه الهی، تحریمها را شکست خواهیم داد و شکست تحریم به معنای شکست آمریکا است و آمریکا باید با این شکست، یک سیلی دیگر از ملت ایران بخورد.
حضرت آیتالله خامنهای مجموعه عظیم و مردمی بسیج در سراسر کشور را که به الگویی برای برخی ملتهای دیگر تبدیل شده، یکی دیگر از واقعیات ایران اسلامی برشمردند و گفتند: بسیج مردمی یکی از نقاط برجسته تصویر واقعی کشور است که در مقابل تهدید دشمن نه تنها عقب نشینی نمی کند بلکه بر ایمانش افزوده میشود و به همین دلیل، دشمن و عوامل او، مخالفت زیادی با بسیج دارند.
ایشان نقاط درخشان و برجسته ای همچون گروههای جهادی، بسیج سازندگی، اردوهای راهیان نور، راهپیمایی ها، مراسم اعتکاف و عزاداریهای حسینی را از دیگر واقعیات ایران برشمردند و تأکید کردند: برای شناخت صحیح ملت ایران باید به این موارد توجه شود.
رهبر انقلاب اسلامی در این بخش از سخنان خود دستگاههای مسئول را موظف به مساعدت و همکاری با فعالیتهای بسیج، اردوهای جهادی و کاروانهای راهیان نور دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای بخش پایانی سخنانشان را در اجتماع عظیم بسیجیان در ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی به بیان چند نکته اختصاص دادند.
ایشان با اشاره به تلاش دشمن برای اثرگذاری بر افکار عمومی با استفاده از ابزار رسانه گفتند: ابزار رسانه مهم است و اگر دست دشمن باشد، ابزار خطرناکی است که می توان آن را به سلاح شیمیایی در جنگهای نظامی تشبیه کرد.
رهبر انقلاب اسلامی استفاده دشمنان از رادیو، تلویزیون، اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را علیه افکار عمومی ملت خاطرنشان کردند و خطاب به کسانی که مسئولیت بخش ارتباطات را بر عهده دارند، تأکید کردند: همچنانکه در جلسات حضوری هم تذکر داده شده است به این مسائل درست توجه کنید و با ایفای جدی وظایف خود، ابزاری نشوید که دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خود را علیه مردم بکار گیرد.
«ضرورت وحدت، عزم راسخ و احساس قدرت» دومین نکته بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب بود.
ایشان تأکید کردند: باید با حضور قدرتمندانه ملت و بویژه جوانان مؤمن در وسط میدان، هم جهتی و هم سخنی مسئولان، و همدلی مردم و مسئولان، به دشمن پیام قدرت داد چرا که اگر دشمن در حرف و رفتار و منش زندگی مردم، خود را با مجموعه ای مقتدر روبرو نبیند، گستاخ و جری میشود.
حضرت آیتالله خامنهای قاطعانه تأکید کردند: واقعیات کشور نشان می دهد ملت و نسل جوانش تصمیم گرفته دیگر تحقیر نشود، دنباله رو قدرتهای بیگانه و دشمن نگردد و ایران عزیز را به اوج عزت و افتخار برساند که به فضل الهی، عزم و توانایی این کار را دارد.
رهبر انقلاب اجتماع امروز در ورزشگاه یکصد هزار نفری را یادآور اجتماع عظیم بسیجیان در اواسط دهه ۶۰ دانستند و افزودند: آن اجتماع عظیم به حرکت و پیروزیهای بزرگ برای کشور تبدیل شد و ان شاءالله شما جوانان عزیز هم در میدانهای علمی، فعالیت و تحرک اقتصادی، کارآفرینی، تلاش فردی و اجتماعی، شبکه سازی اجتماعی و فرهنگی و نیز حرکتهای لازم آتش به اختیار، موفق و پیروز خواهید شد.
تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «فرنگیس»
در مراسم هفتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع بررسی نقش بانوان در دوران دفاع مقدس که صبح امروز (یکشنبه) در مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «فرنگیس» منتشر شد.
متن یادداشت رهبر انقلاب بر این کتاب -که روایتی است از مقاومت شجاعانهی خانم فرنگیس حیدرپور، بانوی روستایی مرزنشین کُرد کرمانشاهی در مقابل حملات رژیم متجاوز بعثی- به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بخش ناگفته و بااهمّیّتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیّهی استوار و پُرقدرت، و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقهی ناشناخته و مهمّی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیّاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگیها و گرسنگیها و خسارتهای مادّی و ویرانیها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم؛ و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اوّلین شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنائی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتّفاق افتاده بود. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسندهی کتاب -خانم فتّاحی- بهخاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبهگیری و خاطرهنویسی، باید بسیار تشکّر کرد.
۹۶/۱۱/۲۱
بیانات رهبری انقلاب در مراسم شب خاطره دفاع مقدس
بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)
ساعت بیست دقیقه به ده است یعنی از وقت مقرّر هم که یک وقت طولانیای بود، مبالغی گذشته و حالا من هیچ، امّا بعضی از شماها احتمالاً خسته شدید و نمیشود خیلی معطّلتان کرد.(۲) بله، حالا خاطرات البتّه هست؛ خاطرات بنده خیلی اهمّیّتی ندارد و عمده خاطرات شما رزمندهها است که واقعاً ارزش دارد و من به همین مناسبت یک چند نکتهای را یادداشت کردهام که به شما بگویم. حالا اگر بعدش حال و حوصلهای بود، یک خاطره هم ممکن است عرض بکنم.
اوّلاً لازم است تشکّر کنم از کسانی که این پرچم را برافراشته نگه داشتهاند. حقیقتاً صمیمانه و از ته دل متشکّرم از کسانی که شب خاطره، ماجرای خاطرهنویسی، ماجرای خاطرهگویی و جریان احیای حوادث دوران دفاع مقدّس را زنده نگه داشتهاند؛ واقعاً متشکّرم؛ کارشان بسیار کار بزرگی است. این مطلبی که آقای سرهنگی(۳) گفت، کاملاً مطلب درستی است؛ این نوعی مرزبانی است با یک اهمّیّت بالا.
خب حالا ما چقدر خاطره داریم؟ چقدر قصّه داریم؟ ما چند صد هزار رزمنده داشتیم و هر کدام از اینها یک مجموعهی خاطرهاند. هر کدام از اینها افرادی دوست و رفیق و خانواده و پدر و مادر و همسر و مانند اینها داشتند که هر کدام از آنها راجع به این رزمنده یک صندوقچهی خاطرهاند. بعضی از این صندوقچهها متأسّفانه در این سی سال، سی و چند سال، ناگشوده زیر خاک رفته، از دسترس ما خارج شده؛ حیف! حیف! این کسانی که به فکر میافتند ــ امروز به فکر میافتند، دیروز به فکر افتادند ــ که خاطرهی خودشان را بنویسند یا کسانی به فکر افتادند بروند از پدرها، مادرها، همسرها خاطره بگیرند، اینها دارند در واقع جلوی یک ضایعات مهم و خسارتبار را میگیرند و نمیگذارند ضایع بشود؛ دارند احیا میکنند این گنجینههای پُرارزش را، گنجینههای بیبدیل را. اینها سرمایهی ملّتند؛ هم آدمهایشان سرمایهی ملّت بودند، همینهایی که ماندهاند -از جانباز و آزاده و رزمندهی سابق و مانند اینها- هم خاطراتشان سرمایههای مردم هستند.
خب، دفاع مقدّس جنبههای مختلفی دارد. یک جنبهی دفاع مقدّس این است که ترسیمکنندهی وضع معادلات قدرت در دنیای حاکمیّت سلطه است -دنیای سلطهگر و سلطهپذیر- دفاع مقدّس این است. شما و دیگر رزمندگان در طول این هشت سال توانستید یک تصویری از دنیای زمان خودتان، دنیای دیوانه، دنیای وحشی، دنیای ظالم، دنیای بیخبر از معنویّات، بیخبر از انصاف به وجود بیاورید و ثبت کنید. چطور چنین تصویری را شما به وجود آوردید با عمل خودتان؟ برای خاطر اینکه با یک طرفی روبهرو شدید که [طرف ما] سیم خاردار نمیتوانست بیاورد- که این اطّلاع بنده است که گفتند و اینجوری بود- سیم خاردار میخواستیم بیاوریم، غیر از اینکه آن فروشنده نمیفروخت، آن کشوری هم که باید این سیم خاردار از داخلش عبور میکرد، با ما همراهی نمیکرد، اجازه نمیداد. یک طرف ما بودیم، یک طرف هم مدرنترین وسایل جنگیِ آن روز را در اختیار داشت با کمّیّت بالا. لشکر ۹۲ اهواز، کمتر از بیست تانک داشت! یعنی در واقع یکهفتم یا یکهشتم استعداد سازمانی تانک، [در جایی که] گردان باید چهل و چند تانک میداشت. آن لشکری که ما دیدیم، یعنی آن تیپی که در اهواز مستقر بود، کمتر از بیست تانک داشت. آن طرف مقابل وقتی تانکش در جادّه میخورد، بولدوزر را میفرستاد و تانک را میانداخت آن طرف جادّه که راه را باز کند؛ اصلاً برایش اهمّیّتی نداشت. هرچه دلش میخواست میتوانست [داشته باشد]؛ از امکانات زمینی، امکانات هوایی، امکانات دریایی، انواع و اقسام مهمّات؛ حتّی اجازه داشت سلاح شیمیایی مصرف کند. ببینید الان برای تهمت سلاح شیمیایی، اروپاییها و آمریکاییها چه جاروجنجالی در دنیا راه میاندازند، چه قرشمالبازیای(۴) درست میکنند! آن روز رژیم صدّام اجازه داشت سلاح شیمیایی مصرف کند؛ نهفقط در جبهه [بلکه] در شهر. سردشت، هنوز هم گرفتار است. اطراف سردشت هنوز گرفتار عوارض شیمیایی است. ببینید این وضع دنیای آن روز بود؛ نشاندهندهی این بود که دنیا چه خبر است، تقسیمبندی دنیا چگونه است، معادلهی قدرت در دنیا چگونه است؛ این را جنگ، دفاع مقدّس، این هشت سال، این فداکاریهای رزمندگان ثبت کرد.
همین کشور فرانسه و همین کشور آلمان و بقیّهی کشورها -حالا دیگران به جای خود- بودند که کمک میکردند، شورویِ آن روز هم از یک طرف. علاوهی بر اینها، ما در محاصرهی اقتصادی که بودیم هیچ، در محاصرهی سیاسی که بودیم هیچ، در محاصرهی سخت تبلیغاتی هم بودیم؛ یعنی صدای ما واقعاً به هیچ جا نمیرسید، رسانههای دنیا در مشت صهیونیستها و در اختیار آنها بود، آنهایی که دشمن بودند؛ نه اینکه طرفدار صدّام باشند، دشمن نظام اسلامی بودند و هرچه میتوانستند علیه ما میگفتند و صدای ما به جایی نمیرسید؛ یک چنین وضعی را ما داشتیم.
خُب سؤال من این است چرا مردم آلمان و فرانسه ندانند که دولتهایشان در دوران آن هشت سال چه کردند با ملّتی به نام ملّت ایران؟ چرا ندانند؟ الان نمیدانند، و این کوتاهی ما است. الان دنیا این تصویر روشنِ شفّافِ رسواکنندهیِ نظام سلطه را که ما به وجود آوردهایم، در مقابل خودش نمیبیند؛ چرا؟ این کوتاهی ما است و ما باید تلاش کنیم در این زمینه.
ما در ادبیاتمان، در سینمایمان، در تئاترمان، در تلویزیونمان، در روزنامهنگاریمان، در فضای مجازیمان بسیاری از کارها را باید انجام بدهیم دربارهی دفاع مقدّس که انجام ندادهایم؛ هر جا هم که انجام دادیم و متعهّدانه انجام دادیم، ولو در حجم کم و نسبت به مجموع کاری که باید انجام بدهیم، اندک [بوده] امّا تأثیرگذار بوده. همین فیلم(۵) اخیر آقای حاتمیکیا در سوریه، در هر جایی که پخش شد، مورد استقبال قرار گرفت؛ چرا در اروپا پخش نشود؟ چرا در کشورهای آسیا پخش نشود؟ چرا مردم اندونزی و مالزی و پاکستان و هندوستان ندانند که چه اتّفاقی در این منطقه افتاده و ما با چه کسی طرف بودیم؟ این تازه مال این قضایای اخیر است؛ اهمّیّت و عمق و گسترش قضایای دوران دفاع مقدّس بمراتب بیشتر از اینها است.
در جشنوارههای غربی، فیلمهای ایرانی را بعضاً میبرند نشان میدهند؛ فیلمهایی که از لحاظ کیفیّتِ حرفهای بمراتب پایینتر از بسیاری از فیلمهایی است که برای دفاع مقدّس یا برای انقلاب ساخته میشود. میروند با بهبه و چهچه آنها را نشان میدهند [امّا] یک دانه فیلمِ دفاعِ مقدّس را اینها نشان نمیدهند؛ چرا؟ معلوم میشود که میترسند. میترسند از اینکه این تصویر افشاگر به اطّلاع مردم دنیا برسد و افکار عمومی دنیا را تحت تأثیر قرار بدهد؛ میترسند. پس این سلاحِ کارآمدی است، این امکانِ بزرگی است در اختیار ما؛ چرا از این امکان استفاده نمیکنیم؟
خود ما باید دست به کار بشویم، برای قهرمانهایمان باید فیلم بسازیم. ما قهرمانهایی داریم: همّت قهرمان است، باکری قهرمان است، خرّازی قهرمان است؛ رؤسا و فرماندهان قهرمانند؛ بعضی از این زندهها قهرمانند. اینجور نیست که اخلاص و مجاهدت اینهایی که زنده ماندهاند، کمتر باشد از آن کسانی که رفتهاند؛ نه، خدای متعال اینها را ذخیره کرده، نگه داشته. خدا کار دارد با اینها؛ بسیاریشان اینجوری هستند. این چهرهها باید معرّفی بشوند، باید دنیا این چهرهها را بشناسد، عظمت اینها را بفهمد، بداند.
یک نهضتِ ترجمهی آثارِ مکتوبِ خوب باید راه بیفتد؛ نهضت ترجمهی آثار خوب. خوشبختانه آثار خوبِ مکتوب کم نداریم. بنده تا آنجایی که وقت کنم و دستم برسد، دلم میخواهد بخوانم و میخوانم. آثار بسیار خوبی تولید شده و انصافاً جا دارد که ترجمه بشود؛ اینهایی که تا حالا به وجود آمده. یک نهضتِ ترجمه راه بیندازیم؛ نه ترجمهی از بیرون؛ ترجمهی به بیرون، برای ارائهی آنچه هست. بگذارید بدانند در آبادان چه گذشت، در خرّمشهر چه گذشت، در جنگها چه گذشت، در روستاهای ما چه گذشت. بر این شرح حالی که برای این خانم کرمانشاهی(۶) -فرنگیس- نوشتهاند، من یک حاشیهای آنجا نوشتم؛ در آن حاشیه نوشتم ما واقعاً نمیدانستیم در روستاهای منطقهی جنگی چه حوادثی اتّفاق افتاده.
من بارها این را گفتهام؛ این تابلو، تابلوی زیبایی است امّا از دور دیدهایم این تابلو را؛ هرچه انسان به این تابلو نزدیکتر بشود، ریزهکاریهای این تابلو را ببیند، بیشتر شگفتزده میشود. این حوادث نوشته شده، بگذارید مردم دنیا اینها را بدانند. ترجمهی به عربی، ترجمهی به انگلیسی، ترجمهی به فرانسه، ترجمهی به اردو، ترجمهی به زبانهای زندهی دنیا. بگذارید صدها میلیون انسان بفهمند، بدانند که در این منطقه چه گذشته، ما چه میگوییم، ملّت ایران کیست؛ اینها معرّف ملّت ایران است. نهضت ترجمهی کتاب، نهضت صدور فیلمهای خوب؛ ارشاد مسئولیّت دارد، سازمان فرهنگ و ارتباطات مسئولیّت دارد، صداوسیما مسئولیّت دارد، وزارت خارجه مسئولیّت دارد، و دستگاههای گوناگون.
اگر چنانچه شما امروز به جمعآوری و افزودن بر سرمایهی خاطرات جنگ رو نیاورید، دشمن میدان را از شما خواهد گرفت؛ این یک خطر است؛ من دارم به شما میگویم. جنگ را شما روایت کنید که خودتان در جنگ بودهاید؛ اگر شما جنگ را روایت نکردید، دشمن شما جنگ را روایت خواهد کرد آنطور که دلش میخواهد. از یک ضعفهایی هم استفاده میکنند ــ البتّه هر حرکت نظامی و غیرنظامی ممکن است ضعفهایی داشته باشد که حتماً دارد؛ از اینها استفاده میکنند ــ و طبق میل خودشان میسازند. ما باید در این زمینه خیلی احساس وظیفه کنیم، خیلی کار کنیم.
در روایت دفاع مقدّس باید روح و عظمت پیام این دفاع خودش را نشان بدهد. این دفاع مقدّس در مجموع، یک روح واحد و یک زبان واحد و یک پیام واحدی دارد؛ این باید منعکس بشود؛ آن پیام و روح، روح ایمان است، روح ایثار است، روح دلدادگی است، روح مجاهدت است، پیام شکستناپذیریِ ملّتی است که نوجوانهایش هم مثل جوانها و مثل مردهای میانسال و مثل پیرمردها با شوق و ذوق میروند داخل میدان و میجنگند؛ این خیلی مهم است. در همان وقتیکه جوانهای معمولِ دنیای مادّی، هیجانهای خودشان را به یک شکلهای دیگری فرومینشانند، جوان شانزده هفده سالهی ما میرود در میدان جنگ، این هیجان جوانی را با جهاد در راه خدا اشباع میکند و تأمین میکند؛ اینها خیلی مهم است، اینها خیلی ارزش است.
جنگ البتّه چیز سختی است، چیز تلخی است؛ بعضی از دوستان هم اینجا اشاره کردند که جنگ تلخ است؛ بله، لکن از همین حادثهی تلخ، پیام بهجت و عظمت و نشاط را قرآن بیرون میکشد. شما ببینید، کشته شدن، از دنیا رفتن از نظر همهی مردم دنیا، یعنی اغلب مردم دنیا، یک فقدان است، یک از دست دادن است امّا قرآن چه میگوید؟ قرآن میگوید: وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(۷) از کشته شدن، از مردن، از عبور از این دنیا، از محروم شدن از زندگی، یک پیام نشاط بیرون میکشد، پیام بهجت بیرون میکشد، پیام بشارت بیرون میکشد؛ وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون.
عزیزان من، برادران خوب، خواهران خوب! بدانید، امروز هم پیام شهیدان اگر به گوش ما برسد، از ما خوف را و حزن را برطرف خواهد کرد. آنهایی که دچار خوفند، آنهایی که دچار حزنند، این پیام را نمیگیرند، نمیشنوند، وَالّا اگر صدای شهیدان را بشنویم، خوف و حزن ما هم محو خواهد شد به برکت صدای شهیدان؛ این حزن و خوفِ ما را از بین خواهد برد و بهجت و شجاعت و اِقدام را برای ما به ارمغان خواهد آورد.
این کار را بهطور جدّی دنبال کنید؛ هم حوزهی هنری، هم وزارت ارشاد، هم دستگاههای گوناگون دیگر. بعضی از دستگاهها را دیدم در شهرهای مختلف [وارد میدان شدهاند]؛ همین اواخر کتابی خواندم از قزوین، کتابی خواندم از مشهد، کتابی خواندم از شاهینشهر از آقای بُلوری. همه -آدمها، جوانها، انگیزهدارها، دلدارها- همینطور در زمینههای مختلف، از اطراف این کشور وارد این میدان میتوانند بشوند و شدهاند؛ این را تبدیل کنید به صد برابر. اینکه میگویم صد برابر، بنده معمولاً اهل مبالغهگویی نیستیم؛ بهمعنای واقعی کلمه آنچه امروز دارد انجام میگیرد در زمینهی ادبیّات جنگ، ادبیّات دفاع مقدّس و کارهای هنریای که روی دفاع مقدّس میشود و کارهای ادبیّاتی که روی دفاع مقدّس میشود، باید صد برابر بشود؛ آنوقت میتوانیم در این زمینه احساس توفیق بکنیم.
انشاءالله بتوانیم از این طریق، نقشهی جامع استکبار را به هم بزنیم. نقشهی استکبار از روز اوّل این بود که در این دنیایی که همهی مادّهپرستان عالَم، همهی غرقشدگان در لجنزار مادّیّت، صهیونیستها و دیگران دستبهدست هم داده بودند و یک دنیای مادّی محض درست کرده بودند که روزبهروز از معنویّات دور میشد، سعی داشتند یک نهالی را که از سرزمین معنوی روییده با میوههای بشارتدهندهی معنویّت بکَنند، این را قلع کنند، ریشهکن کنند؛ همهی استکبار. روزهای اوّل هم خیال میکردند کار آسانی است؛ صدّام را هم که به جان جمهوری اسلامی انداختند، با همین امید بود. و خب توی دهنشان خورد، سیلی خوردند، عقبنشینی کردند؛ [امّا] دارند تلاش میکنند. ما میتوانیم این تلاش را، این نقشه را با همّت خودمان، با توکّل خودمان، با اعتماد خودمان به فضل الهی باطل کنیم؛ تا حالا هم باطل کردهایم، انشاءالله بعد از این هم بکلّی باطل خواهیم کرد این نقشه را. یکی از راههایش همین است که شما این مسائل دفاع مقدّس را زنده کنید.
خب، حالا [ساعت] شد ده و پنج دقیقه. خاطره هم چه بگوییم؟ این خاطرهی اوّل جنگ را بگوییم. اوّلی که جنگ شد، همان ساعت اوّل، بنده نزدیک فرودگاه بودم. در آن کارخانه سخنرانی داشتم. نشسته بودیم داخل اتاق منتظرِ وقتِ سخنرانی، و منظرهی فرودگاه دیده میشد از داخل اتاق ــ پنجره بود ــ که دیدم سروصدا است و یکوقتی دیدیم بله، هواپیماها آمدند. اوّل نفهمیدیم چیست؛ بعد گفتند که حمله است و خب فرودگاه مهرآباد را زدند. بنده رفتم در آن جلسهای که تشکیل شده بود و کارگرها منتظر بودند که من بروم سخنرانی کنم. یک چند دقیقهای بهقدرِ چهار پنج دقیقه صحبت کردم و گفتم من کار دارم و باید بروم؛ به ما حمله شده.
آمدم ستاد مشترک، آنجا همه جمع بودند؛ مرحوم شهید رجایی بود و شهید بهشتی بود، آقای بنیصدر بود، همه بودند دیگر. ما رفتیم آنجا و مشغول گفتگو شدیم که حالا چهکار باید بکنیم، گفتند که ــ شاید خود بنده پیشنهاد کردم ــ اوّل باید با مردم حرف بزنیم، [چون] مردم نمیدانند چه خبر شده. هنوز هم از ابعاد قضیّه درست مطّلع نبودیم که چند شهر را زدهاند؛ [فقط] میدانستیم غیر از تهران، جاهای دیگر را هم زدهاند. بنده پیشنهاد کردم که ما یک اعلامیّه بدهیم؛ این مال ساعت مثلاً دو و سهی بعدازظهر و قبل از پیام امام (رضوان الله علیه) است. به من گفتند خودت برو بنویس. من رفتم آن طرف و یک چیزی نوشتم و از رادیو آمدند [و آن پیام] با صدای من پخش شد -که البتّه قاعدتاً در آرشیو صداوسیما هست- بالاخره چند روز ما اینجا بودیم؛ چهار پنج روز، پنج شش روز -همان حولوحوش- بودیم. بنده غالباً خانه هم نمیرفتم؛ حالا گاهی یک ساعتی، دو ساعتی میرفتم منزل [امّا] غالباً شب و روز آنجا بودیم.
از دزفول و از اهواز و مانند اینها مرتّب تلفن میزدند به همان مرکز و اظهار میکردند که کمبود دارند؛ کمبود نیرو، کمبود مهمّات، کمبود امکانات. بحث نیرو که شد، بنده به ذهنم رسید که من یک کار میتوانم بکنم و آن اینکه بروم دزفول، آنجا بنشینم و اطّلاعیّه بدهم و پخش کنم اینجا و آنجا و درخواست کنم که جوانها بیایند؛ یک چیزِ اینجوری به ذهن من رسید. خب، لازم بود از امام اجازه بگیریم؛ بدون اجازهی ایشان که نمیشد من بروم؛ رفتم جماران. احتمال میدادم که امام مخالفت کنند، [چون] گاهی اوقات با بعضی از اقدامات اینجوریِ ما -مسافرتها و مانند اینها- امام با تردید برخورد میکردند. به مرحوم حاج احمدآقا گفتم من میخواهم بروم به امام این را بگویم و درخواست کنم که اجازه بدهند من بروم جبهه ــ بروم دزفول ــ و شما کمک کن که امام به من اجازه بدهد. حاج احمدآقا هم قبول کرد، گفت باشد. آمدیم داخل اتاق. داخل اتاق دیدم چند نفر هستند، مرحوم چمران هم نشسته بود. من به امام گفتم به نظر من رسیده که اگر بروم منطقهی جنگی، وجودم مؤثّرتر است تا که اینجا بمانم؛ شما اجازه بدهید من بروم. امام بدون تأمّل گفتند: بله، بله، شما بروید! یعنی برخلاف آنچه ما خیال میکردیم امام میگویند نه، بدون هیچ ملاحظه گفتند بله، بله، شما بروید. وقتیکه به من گفتند شما بروید -که من خیلی خوشحال شدم- مرحوم چمران گفت: آقا! پس اجازه بدهید من هم بروم. گفتند: شما هم بروید. بعد من دیگر رو کردم به مرحوم چمران، گفتم پا شو دیگر، معطّل چه هستی؟ بلند شویم برویم. آمدیم بیرون، قبل از ظهر بود. قصد من این بود که همانوقت حرکت کنیم، ایشان گفت که نه، صبر کنیم تا عصر. چون من تنها بودم، [یعنی] من با کسی نمیخواستم بروم، تنها میخواستم بروم، ایشان یک عِدّه و عُدّهای داشت -که بعد که رفتیم، [دیدیم] حدود شصت هفتاد نفر، ایشان افرادی را داشت- که آماده بودند و با ایشان تمرین کرده بودند، کار کرده بودند و ایشان میخواست با خودش بیاورد اینها را و اینها را باید جمع میکرد. به من گفت شما تا عصر صبر کن، و به جای دزفول هم میرویم اهواز، اهواز بهتر از دزفول است؛ گفتم باشد. خب ایشان از ما واردتر بود، بلدتر بود، من قبول کردم. آمدم منزل و با خانواده خداحافظی کردم. شش هفت نفر محافظ هم ما داشتیم؛ به محافظین گفتم که شماها مرخصید، من دارم میروم میدان جنگ، شما دُور من هستید که من کشته نشوم، من دارم میروم طرف میدان جنگ، [آنجا] دیگر محافظ معنی ندارد! این طفلکها گریهشان گرفت که نمیشود و از این حرفها. گفتم نه، من شماها را نمیبرم. گفتند خیلی خب، پس بهعنوان محافظ نه، امّا بهعنوان همراه، ما هم بیاییم؛ ما هم میخواهیم برویم جبهه، ما را اینجوری ببرید؛ گفتیم باشد، که با من به آن منطقهای که رفتیم آمدند؛ تا آخر دیگر با ما بودند.
عصر راه افتادیم با مرحوم چمران، سوار یک سی۱۳۰ شدیم و آمدیم طرف اهواز. اهواز تاریک محض بود! حالا من دیدم بعضیها که دربارهی منطقهی جنگی رمان نوشتهاند و مطلب نوشتهاند ــ بنده خب منطقهی جنگی را، یعنی اهواز را در همان روزهای اوّل جنگ از نزدیک دیدهام و مدّتی هم آنجا بودهایم ــ بکلّی آنچه نوشتهاند، خلاف واقع است. یعنی این رماننویسهای محترم غیرانقلابی که خواستهاند راجع به جنگ مثلاً یک گزارشی تهیّه کنند و یک چیزی بنویسند، آنچه از اهواز نوشتهاند، خلاف واقع است؛ و از بعضی جاهای دیگر هم همینجور؛ یکیشان هم از تهران نوشته، آن هم خلاف واقع است، یعنی نخواستهاند درست منعکس کنند. باید نویسندههای خودمان، رماننویسهای خودمان بیایند به میدان، این چیزها را بنویسند. ما که ننویسیم، دیگران جور دیگر مینویسند.
غرض، اهواز تاریک بود؛ در تاریکی رفتیم به پادگان لشکر ۹۲ و آنجا بودیم و بعد هم رفتیم استانداری و دیگر [آنجا] بودیم. همان شب اوّلی که رسیدیم، مرحوم چمران، آن جماعتِ خودش را جمع کرد و گفت میرویم عملیّات؛ گفتیم چه عملیّاتی؟ گفت میرویم شکار تانک. بنده هم یک کلاشینکف داشتم، مال خودم بود -کلاشینکف شخصی داشتم که همراهم بود- گفتم من هم بیایم؟ گفت بله، چه عیب دارد، شما هم بیایید. من هم عمامه و عبا و قبا را گذاشتم کنار و یک دست لباس سربازی گَلهگشادِ منحوس به ما دادند پوشیدیم و شبانه با اینها رفتیم؛ درحالیکه بنده نه تمرین نظامی دیده بودم و نه سلاح مناسب داشتم، یعنی برای شکار تانک کسی با کلاشینکف نمیرفت. البتّه آنها هم آرپیجی و مانند اینها نداشتند؛ آنها هم همینطور با همین سلاح و مانند اینها [بودند]. رفتیم و شکار تانک هم نکردیم و برگشتیم! (۸)
والسّلامعلیکمورحمةاللهوبرکاته
۱) در ابتدای این دیدار، جمعی از حاضران به بیان خاطرهها و مطالب خود پرداختند.
۲) برخی از حضّار تقاضا کردند که معظّمٌله از خاطرات دفاع مقدّس خود بگویند.
۳) مدیر دفتر ادبیّات و هنر مقاومت حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی
۴) بیحیایی
۵) به وقت شام
۶) «فرنگیس»؛ خاطرات خانم فرنگیس حیدرپور، به قلم مهناز فتاحی
۷) سورهی آلعمران، بخشی از آیهی ۱۷۰؛ «... براى کسانى که از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مىشوند.»
۸) خندهی معظّمٌله و حضّار
بیانات رهبری در دیدار مدالآوران کاروان ورزشی ایران در بازیهای آسیایی اندونزی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
امروز، روز بسیار شیرین و به یادماندنیای است برای من. اوّلاً باید از خداوند متعال تشکّر کنیم؛ ایّام محرّم، دههی عاشورا باعظمت، باشکوه، با حضور گرم و پُرمعنای مردم، امسال بیش از سالهای گذشته سپری شد؛ و این جای شکرگزاری دارد. شماها بچّههای اسلام، بچّههای عاشورا، بچّههای ارزشهای اسلامی هستید؛ به شماها افتخار میکنیم.
یک اشارهای بکنم به این قضیّهی تلخ اهواز در دو روز قبل؛ این [حمله] نشاندهندهی این است که ما در این راهی که داریم حرکت میکنیم -که راه افتخار، راه اعتلاء، راه پیشرفت است- دشمن زیاد داریم؛ این را همهی شما باید در یاد داشته باشید دائماً که ما خیلی دشمن داریم. البتّه این کاری که اینها کردند، کار بزدلانهای بود؛ [وقتی] با مسلسل حمله کنید، به یک عدّهای که نه سلاح دارند، نه توان دفاعی دارند، خب معلوم است که یک عدّهای به شهادت میرسند؛ امّا کار، کار شجاعانهای نیست، کار بزدلانه است. کار شجاعانه را جوانهای ما کردند؛ هرکدام در یک میدانی: شماها در میدان ورزش، یک عدّهای در میدان دفاع مقدّس، یک عدّهای در میدان علم؛ آنها کارهای شجاعانه و باارزش است. ولی خب، به این دشمن هم [که بنابر] آنچه تا امروز به من اطّلاع دادهاند، کار همین کسانی است که هرجا گیر میکنند در سوریه و عراق، آمریکاییها میروند نجاتشان میدهند؛ کار آنها است، آنهایی که دستشان در جیب سعودی و امارات عربی است، البتّه گوشمالی خواهیم داد، گوشمالی سختی به آنها داده خواهد شد انشاءالله.
در مورد کار شماها، من چند مطلب یادداشت کردهام که به شما بگویم: اوّلاً همانطور که گفتم، مدال واقعی، خود شمایید؛ نیروی انسانی کارآمد، مؤمن، باهوش، جدّی، پُرتلاش، این بالاترین ارزش برای یک کشور است، نیروی انسانی اینجور. با چنین نیروهای انسانی، در هر عرصهای وارد بشویم، پیش خواهیم رفت؛ کمااینکه حالا در عرصهی ورزش، الحمدلله پیش رفتیم. ملاحظه کردید، در رشتههایی که ما خیلی هم سابقهای نداریم، بر بنیانگذار آن رشته پیروز میشویم؛ خانمها، دخترها، پسرها، در رشتههای مختلف، مدالآوری دارند، مایهی افتخارند. خب شماها پیروز شدید الحمدلله.
یک نکته این است که بدانید -و میدانید- جبههی استکبار جهانی، از هر پیروزیای که ما به دست بیاوریم، عصبانی و خشمگین میشود -چه پیروزی در میدان ورزش، چه در میدان جنگ، چه در میدان علم- در هر میدانی ما پیروز میشویم، آنها عصبانی میشوند؛ پس پیروزی شما، در واقع پیروزی بر جبههی استکبار هم هست. آنها را شما شکست دادید، خشمگین کردید؛ مجبورند خوندل بخورند. میدانید، اینها حاضرند به داور پول بدهند و همهکار بکنند برای اینکه شماها پیروز نشوید در بخشهای مختلف؛ اینجوری دشمنند. وقتی شما پیروز میشوید، در واقع آنها را از لحاظ روحی، از لحاظ احساسی شکست دادهاید. فقط رقیبِ در میدان نیست که از شما شکست خورده، یک جبههی وسیع پشتصحنه هم از شما شکست خورده؛ برای همین هم هست که به شماها افتخار میکنیم.
من حقیقتاً، یعنی گاهی اوقات که یک پیامی به شماها میدهم بعد از پیروزیهایتان و اظهار تشکّر میکنم، این از دل برآمده است، یعنی به معنای واقعی کلمه من از شماها متشکّر میشوم، چون در واقع یک پیروزی ملّی شما اهدا میکنید به ملّت ایران و آنها را خوشحال میکنید؛ این یک نکته.
یک نکتهی دیگر این است که در بعضی از مسابقات ورزشی ما، پیروزی ما توانسته میلیونها انسان را در کشورهای دیگر خوشحال کند. مسابقهی تاریخی ایران و آمریکا، مسابقهی فوتبال معروف، در مصر، در بیروت، در خیلی از کشورهای دیگر مردم را خوشحال کرد؛ آنها از آن طرف با ما هیچ خویشاوندیای ندارند، امّا از پیروزی ما خوشحال میشوند؛ پس پیروزی شما یک جبههای را غمگین میکند -که چه بهتر که غمگین بشوند، دشمنان بشرند- یک مجموعهی عظیمی از مردم را خرسند میکند، پیروزی آنها هم هست.
یک نکته این است که پیروزیهای ما بهوسیلهی دستگاههای تبلیغاتی دشمنان غالباً کتمان میشود. ما الان در مسائل علمی، پیروزیهای بزرگی داریم، خیلی از مردم خودمان هم واقعاً نمیدانند؛ ما میدانیم. در تعداد قابل توجّهی از رشتههای علمی نویِ دنیا ما جزو ده کشور اوّل دنیاییم، یعنی در دویستوچند کشور ما جزو ده کشور اوّل؛ گاهی جزو شش هفت کشور اوّل دنیا هستیم؛ اینها را معمولاً کتمان میکنند و نمیگویند؛ پیروزیهای گوناگون را در میدانهای مختلف. [لکن] پیروزی در میدان ورزش را کسی نمیتواند کتمان کند؛ این امتیازِ کارِ شما است؛ یعنی شما وقتیکه در میدان ورزش پیروز میشوید، دیگر کسی نمیتواند این را انکار کند؛ این را همهی دنیا، صدها میلیون انسان به چشم خودشان میبینند؛ این ارزش کار شما را بالا میبرد.
یک نکتهی بسیار مهم به نظر من، رفتار شماها است. شماها در میدان مبارزات ورزشی امسال -و در گذشته هم همینجور بوده- هویّت ایرانی و اسلامی خودتان را به معنای واقعی کلمه نشان دادید؛ شخصیّت اسلامی و ایرانی، هم در کارهای شما مردها، هم در کارهای این خانمها نشان داده شد. سجده کردید، دعا کردید، دختر ایرانی ما با رئیسِ جمهوری که میخواست به او دست بدهد چون نامحرم بود دست نداد؛ اینها خیلی ارزش دارد، اینها خیلی مهم است. [تلویزیون] اجتماع همین تیم کبدیِ این خانمها را نشان داد که سجده کردند؛ تلویزیون این را نشان داد؛ اینها خیلی باارزش است؛ اینها از لحاظ ارزشگذاری قابل محاسبه نیست، خیلی برتر از محاسبات مادّی است. خانمهای ما که در میدان ورزش حاضر شدند، با وقار، با متانت حاضر شدند؛ همه با حجاب اسلامی و بعضی با حجاب بخصوص اسلامی ایرانیِ چادر که اصلاً چادر، نماد زن ایرانی است در همهی دنیا، ظاهر شدند؛ اینها خیلی باارزش است؛ اینکه اهدا کردید مدالهایتان را به شهید، یا به مدافع حرم؛ یکی از قهرمانها، مدالآورها، مدالش را به شهید مدافع حرم هدیه کرد؛ یکی به عموی شهیدش هدیه کرد؛ اینها خیلی باارزش است؛ اینها نشاندهندهی هویّت انقلابی و اسلامی و ایرانی شما است؛ اینها است که یک ملّت را بالا میبرد. خاضع شدن، خاشع شدن در مقابل هنجارهای تحمیلی استکبار افتخار نیست، افتخار اینها است؛ این قهرمانِ اصیل است. بعضی از کشورها قهرمان دارند، [امّا] قهرمان اجارهای؛ از این کشور، از آن کشور اجاره میکنند قهرمان را؛ آن قهرمان اجارهای نمیتواند نمایشگر هویّت آن ملّت باشد. قهرمان اصیلی که از دل ملّت برخاسته، میتواند ملّت خودش را نمایندگی کند، و نمایش بدهد هویّت ملّت خودش را؛ این کار را شماها کردید، و این خیلی باارزش بود.
من میخواهم به شما بگویم نبادا شما را بترسانند؛ نبادا به شما بگویند که اگر فلان مسابقه را ندهید، اگر فلان کار را نکنید، اگر فلانجور ظاهر نشوید، فلان فدراسیون بینالمللی، فلان تشکیلات بینالمللی از شما ناراضی میشود؛ به دَرَک که ناراضی میشود، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. این آقای علیرضای(۱) ما را تهدیدش کردند، الحمدلله امسال رفت قهرمان شد و برگشت. پارسال در آن مسابقه حاضر نشد، یعنی در واقع شکست را به یک معنا قبول کرد برای یک ارزشی؛ هم او را تهدید کردند، هم فدراسیون کُشتی را تهدید کردند. تسلیم این تهدیدها نشوید، کار خودتان را بکنید، راه خودتان را بروید، هدف خودتان را دنبال کنید. میدان ورزش، میدان ترس و بیم و ملاحظه نیست، میدان شجاعت و اقدام و پیش رفتن است. ارزشها را و اصالتها را نمیشود زیر پا گذاشت برای اینکه حالا ما یک جا مثلاً یک مدالی به دست بیاوریم. اینکه روی سینهتان شما مینویسید «یا علی»، «یا زینب» خیلی ارزش دارد؛ این واقعاً بینهایت ارزش دارد. اینکه سجده میکنید بعد از پیروزی، بینهایت ارزش دارد. گفتم، اینها واقعاً به حساب نمیآید، و در محاسبات مادّی نمیگنجد؛ اینها را توجّه داشته باشید. بههرحال این هویّت باارزش را نگذارید مغلوب انفعال در مقابل خواستها و هنجارهای دروغین و غلط و باطل تحمیلی بعضیها بشود.
یک نکتهای که میخواهم به شماها بخصوص سفارش کنم [اینکه] قهرمانها زیر چشمند دیگر، همهی شما زیر نظرید، زیر نظر مردمید، مردم شماها را میشناسند؛ امّا فقط در میدان ورزش شما را نمیشناسند، در خیابان و در محلّ کار و امثال اینها هم شما را میشناسند. شما میتوانید الگوی صلاح و نجابت و شرافت و طهارت باشید؛ رفتارتان را در بیرون میدانِ قهرمانی و میدان ورزش هم جوری تنظیم کنید که با آن رفتار خوبی که در میدان ورزش دارید تطبیق کند. گاهی داشتیم بعضیها را که در میدان ورزش خوب درخشیدند امّا بعد، بیرون جوری عمل کردند که آن عمل مناسب نبوده.
میتوان قهرمان بود و متواضع بود، میتوان قهرمان بود و متدیّن بود، میتوان قهرمان بود و یک مادر خوب بود -یکی از این خانمها نشان داد که مادر خوبی است- و میتوان قهرمان بود و یک انقلابیِ پیشرو بود؛ اینها چیزهایی است که شما باید انشاءالله آویزهی گوش کنید و به آن توجّه داشته باشید.
این را هم من بگویم اینجا، گاهی قهرمانی با نرفتن به میدان است. ببینید، اینکه جنجال میکنند که چرا شما با رژیم صهیونیستی مسابقه نمیدهید، چرا با او کشتی نمیگیرید، چرا چه نمیکنید، اینها بهخاطر این است که [میخواهند] جمهوری اسلامی را و ملّت ایران را از راه محکم و مستقیمی که از اوّل انقلاب حرکت کرده منحرف کنند.
ما از اوّل انقلاب گفتیم دو رژیم را قبول نداریم؛ نه اینکه رابطه نداریم، اصلاً قبول نداریم؛ یکی رژیم صهیونیستی بود، یکی هم رژیم نژادپرستِ آفریقای جنوبی بود؛ همینهایی که امروز در دنیا دم از حقوق بشر و این حرفها میزنند، هم با این رژیم -که تا حالا هم دنبالش هستند- هم با رژیم آفریقای جنوبی تا آن لحظهی آخر ارتباط داشتند؛ یعنی رژیمی که یک گروه کوچک سفیدپوست بر یک جمعیّت میلیونیِ سیاهپوستِ صاحبِ سرزمین، مسلّط بودند؛ این سفیدپوستها از انگلیس رفته بودند، انگلیسی بودند در اصل؛ سالهای متمادی، شاید قریبِ صد سال -الان درست یادم نیست- بر این کشور مسلّط بودند؛ ما گفتیم ما این را قبول نداریم. آفریقای جنوبی مال مردم آفریقای جنوبی است، نه مال اشغالگران انگلیسی.
این آقای نلسون ماندلا(۲) که از زندان آزاد شده بود، آمد نشست داخل همین اتاق، همینجا که شماها نشستهاید -قبل از اینکه رئیسجمهور بشود- نشستیم، من برایش ماجرای امام را شرح دادم، مبارزهی امام را؛ گفتم مبارزهی امام اینجوری بود، از تیر و تفنگ و کودتا و مانند اینها استفاده نکرد، به مردم عَرضه کرد، دل مردم را قانع کرد، مردم با تن خودشان آمدند در خیابان. هیچ رژیمی نمیتواند با مردمی که با تن خودشان شجاعانه میآیند در خیابان، مقابله کند و پیروز [شود]؛ فهمیدم که در دلش تأثیر کرد؛ ماندلا از اینجا که رفت، تظاهرات خیابانیِ آفریقای جنوبی راه افتاد، ادامه پیدا کرد تا وقتیکه رژیم آپارتاید(۳) را ساقط کردند. این یکی هم ساقط میشود، این یکی رژیم هم واقعاً رژیم نژادپرست و آپارتاید غاصبِ کذّابِ خبیثِ صهیونیستی است، این هم ساقط خواهد شد؛ ما با این مسابقه نمیدهیم؛ این قهرمانی است؛ اینکه قهرمان ما و پهلوان ما حاضر نشود برود با این کشتی بگیرد یا مسابقه بدهد یا هر مسابقهی دیگری، این «قهرمانی» است. اینکه قهرمان ما حاضر بشود زمین بخورد برای اینکه مجبور نشود برود با او طبق پروتکلهای(۴) بینالمللی مسابقه بدهد، این قهرمانی است. من به این آقای علیرضای کریمی پارسال که آمد اینجا گفتم، گفتم تو قهرمانی؛ اینکه نرفتی -یعنی کاری کردی که مجبور نشوی با او مسابقه بدهی ولو شکست را قبول کردی، برای یک کشتیگیر سخت است دیگر، میتواند بزند امّا نزند و بخورد، این خیلی سخت است- این سختی را که شما قبول کردید، این قهرمانی است، قهرمانی واقعی این است. بههرحال همهی شماها جوانهای باارزشی هستید، دخترها، پسرها؛ در هر رشتهای که کار میکنید، باارزشید. کار ورزش قهرمانی را ادامه بدهید؛ تا وقتیکه میتوانید و مایل هستید، ادامه بدهید؛ و ورزش قهرمانی یک قلّه است؛ این ورزش قهرمانی بایستی موجب بشود که مردم به سمت این قلّه حرکت کنند؛ نه اینکه همه ورزش قهرمانی کنند بلکه همه ورزش کنند، یعنی ورزش باید در چشم مردم شیرین بشود؛ از جوانها گرفته تا پیرها مثل ما؛ همه باید ورزش کنند، که ما هم حالا به تناسب پیری خودمان ورزش میکنیم، البتّه ورزش پیرانه.
انشاءالله که موفّق باشید، انشاءالله که همهی شما خوب باشید، خوشبخت باشید. و این انگشتری را که من به اینها وعده دادم، بهشان بدهید -بله، هم به خانمها، هم به آقایان- انشاءالله که موفّق باشند، من هم دعایتان میکنم.
والسّلام علیکم