شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

دیدار سران سه قوه و مسئولان نظام با رهبر انقلاب

دیدار سران سه قوه و مسئولان نظام با رهبر انقلاب

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (سه‌شنبه) در جلسه‌ای با حضور رؤسای قوای سه‌گانه و تنی چند از مسئولان کشور با ابراز تأسف عمیق از حادثه بسیار تلخ زلزله کرمانشاه و با تقدیر از حضور مسئولان در مناطق زلزله‌زده و همدردی با مردم تأکید کردند: این همدردی‌ها باید در عرصه عمل و کمک به مردم با قوت ادامه پیدا کند تا از مشکلات و رنج مردم بکاهد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به داغدار شدن مردم کرمانشاه در این حادثه گفتند: ما در این غم با مردم دلاور و مرزبانان دلیر استان کرمانشاه شریک هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مصیبت و فقدان عزیزان تلخ و سخت است اما امیدواریم خداوند متعال سکینه و آرامش خود را بر دلهای خانواده‌های داغدار نازل، و چشمان آنان را به لطف و رحمت خود روشن کند.
ایشان، جاری‌شدن خون محبت و همیاری در رگهای جامعه اسلامی را از تأثیرات اینگونه حوادث دانستند و گفتند: این حوادث همه را به حضور در صحنه‌های همیاری وارد می‌کند و امیدواریم در اثر این محبت و برادری، برکات الهی شامل حال مردم دلاورِ سرزمین پهلوان‌پرور کرمانشاه و همه ملت ایران شود.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، حادثه تلخ اخیر را آزمایشی الهی و میدانی برای ادای وظیفه مسئولان برشمردند و افزودند: در این دو روز مسئولان از جمله رئیس‌جمهور محترم با حضور در میان مردم مصیبت‌زده با آنان همدردی کردند و امیدواریم این همدردی‌ها در عرصه عمل و کمک به مردم نیز با قوت ادامه یابد و از مشکلات و درد و رنج مردم با توجه به هوای سرد و در پیش‌بودن فصل دشوار سرما بکاهد.
در این جلسه، آقای روحانی رئیس‌جمهور نیز با اشاره به تلاش همه دستگاهها در عملیات امداد و نجات و رسیدگی به حال مجروحان و بازماندگان حادثه، گفت: این حادثه برای ما یک امتحان و آزمایش است و از همه دستگاههایی که تلاش کرده و می‌کنند از جمله نیروهای مسلح که بسیار خوب وارد عمل شدند، تشکر می‌کنم.

پیام تسلیت رهبری انقلاب درپی حادثه تلخ و مصیبت‌بار زمین‌لرزه در غرب کشور

پیام تسلیت رهبری انقلاب درپی حادثه تلخ و مصیبت‌بار زمین‌لرزه در غرب کشور

در پی وقوع حادثه‌ی تلخ و مصیبت‌بار زمین‌لرزه در غرب کشور که به جان‌باختن و زخمی شدن جمعی از هم‌میهنان عزیز انجامید، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با صدور پیامی، ضمن تسلیت به ملّت ایران بخصوص مردم عزیز استان کرمانشاه، تأکید کردند: همه‌ی دستگاه‌های لشکری و کشوری با همه‌ی همت و امکانات به یاری آسیب‌دیدگان بشتابند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر زمین‌لرزه در غرب کشور را که به جان‌باختن جمعی از هم‌میهنان عزیز و زخمی شدن جمعی بیشتر انجامیده و خسارات بسیاری پدید آورده است، دریافت کردم.
وظیفه‌ی مسئولان آن است که در همین اولین ساعات با همه‌ی همّت و توان به یاری آسیب‌دیدگان بویژه در زیرآوارماندگان بشتابند و با بهره‌گیری سریع از همه‌ی امکانات موجود، از افزایش تلفات جلوگیری کنند.
ارتش و سپاه و بسیج، با نظم و سرعت به آواربرداری و انتقال مجروحان کمک کنند و دستگاههای دولتی چه نظامی و چه غیر نظامی همه‌ی توان خود را برای یاری آسیب‌دیده‌ها و خانواده‌های آنان به صحنه آورند.
اینجانب از اعماق دل، این حادثه‌ی تلخ و مصیبت‌بار را به ملّت ایران بخصوص به مردم عزیز استان کرمانشاه و بویژه به خانواده‌های مصیبت‌زده تسلیت عرض میکنم و متضرعانه از خداوند متعال میخواهم که این محنت و رنج را مایه‌ی جلب رحمت و فضل خود قرار دهد و بر صبر و پایداری و مقاومت ملّت عزیزمان بیفزاید.
از همه‌ی کسانی‌که میتوانند به نحوی در سبک کردن بار مصیبت و جبران خسارت مؤثر باشند درخواست میکنم که به یاری آسیب‌دیدگان بشتابند.
والسلام علیکم و رحمة الله
سیّد علی خامنه‌ای   
۲۲ آبان ۱۳۹۶ 

روزی که رهبری انقلاب و حاج قاسم به دیدار ام البنین کرمان رفتند + تصویر

روزی که رهبری انقلاب  و حاج قاسم به دیدار ام البنین کرمان رفتند + تصویر

به گزارش عمارنامه، تازه نیم ساعت قبل خبر دادند «آقا» قرار است برای دیدن شان برود. اما «بی بی» که سال هاست از سنگینی گوش و کهولت سن رنج می برد انگار متوجه نشده بود قرار است میزبان چه کسی باشد. فقط گفته بود: «هر کس می آید قدم روی چشم»... مادر بی آن که بداند تا دقایقی دیگر رهبر معظم انقلاب را بر قاب در پذیرا خواهد شد، به رسم همه دیدارهای دیگر مسئولان قاب عکس شهدایش را از روی دیوار برمی دارد و روی تخت می چیند، قل قل سماورش را رو به راه می کند، در تنهایی و در انتظار آمدن مهمان، تسبیح به دست روی صندلی می نشیند و چشم به در می دوزد ...

آقا قرار است مهمان «جمیله سادات قوامی» معروف به ام البنین کرمان و مادر شهیدان «محمدحسن»، «محمدحسین» و «محمدعباس سیف الدینی» باشد. بی‌بی مادر بزرگ شهید محسن برهانی هم هست... . این انتظار خیلی طولانی نمی شود. زنگ در به صدا در می آید. بی بی به زحمت و عصا زنان بلند می شود و دکمه آیفون زنگ را می زند و آرام آرام حرکت می کند و خود را به در ورودی اتاق می رساند. قبل از این که در را باز کند، یکی از محافظان آقا در را باز می کند و یا ا... گویان داخل می‌شود. سلام می کند و جواب می گیرد. محافظ بعدی هم وارد می شود. حالا بی بی با سختی به آستانه در رسیده تا ببیند مهمانش چه کسی است...
نگاهش که به آستانه در می افتد، می بیند رهبر انقلاب با لبخند وارد حیاط شده اند. آقا سلام می دهند:

*سلام علیکم
- سلام علیکم.
*حال شما چطور است؟
- خدا رو شکر
*شما مادر این شهیدان هستید:
- بله
*ان شاءا... موفق باشید...

تا حواس بی بی سرجایش می آید و متوجه می شود چه کسی به خانه اش آمده، لحظاتی طول می کشد. بی بی به خاطر پا درد و کسالت، نه روز استقبال از آقا توانسته بود به دیدار رهبر برود و نه صبح روز دوم سفرشان به کرمان توانسته بود در دیدار عمومی خانواده شهدا با ایشان حاضر شود. هر چه دیده بود در تلویزیون بود؛ آن هم با کلی حسرت از ندیدن آقا...

بی بی چند لحظه ای به آقا زُل می زند... تازه متوجه می‌شود میزبان چه مهمان عزیزی است. دست و پایش را گم کرده. با همان لهجه شیرین کرمانی می گوید:
بفرمایید داخل حاج آقا، بفرمایید، بفرمایید...

حاج قاسم سلیمانی و آقای استاندار هم به دنبال بقیه حاضران وارد می شوند. خانه بی بی که در میان اهالی شهر کرمان بسیار عزیز و گرامی است، بسیار ساده تر از آن است که حتی فکرش را هم بکنیم. بیشتر لوازم قدیمی و کهنه است، چند کتاب دعا، قرآن و جانماز داخل کتابخانه رنگ و رو رفته است، گلدان هایی که روی دیوار گلخانه قرار گرفته و از شادابی شان معلوم است پیرزن هر روز با علاقه زیادی به آن ها آب می دهد و تلویزیونی که به گفته بی بی هر روز فقط برای شنیدن اخبار روشن می شود.

«آقا» روی مبل قدیمی می نشینند و بی بی هم رو به روی ایشان روی صندلی آرام می گیرد.
لحظاتی به احوال پرسی می گذرد و بی بی که در میان مهمانان احساس آرامش و انس می کند، می گوید: حاج آقا 10 تا فرزند داشتم که سه تای آن ها در راه وطن شهید شدند. آن ها که مانده اند سه تا دختر و دو تا پسر هستند. پسر اولم محمدعلی است، کسالتی دارد و قرار است قلبش را عمل کند. بعد از محمدعلی سه پسرم «محمدحسن»، «محمدحسین» و «محمدعباس» شهید شده اند. محمدجعفرم هم داماد خواهر شهید باهنر است و در دیدار سه روز قبل خانواده شهدا، شما را زیارت کرد. راستی دست شما درد نکند، قرآن و هدیه ای که به پسرم دادید به دستم رسید. خیلی خرسند شدم.
آقا برای لحظاتی به عکس های شهدای خانه که به ردیف روی تخت چیده شده اند اشاره می کنند و می گویند: این جا که چهار تا عکس است...
بی بی می گوید: عکس آخر عکس محسن است، نوه شهیدم، محسن برهانی...
درست همین زمان که صحبت از محسن برهانی می‌شود، مادر این شهید بزرگوار وارد خانه می شود. ظاهرا دقایق اولیه حضور رهبر معظم انقلاب، آقای استاندار که دیده بی بی تنهاست و از سویی با خواهر شهیدان سیف الدینی و مادر شهید برهانی نیز آشنایی داشت، با خواهر شهیدان تماس گرفته و او هم سریع خودش را به ما رسانده بود.
بعد از احوال پرسی مادر شهید برهانی با آقا، بی بی رو به آقا می گوید: بتول دخترم بزرگم است، مادر شهید محسن برهانی...

رفت و 9 روز بعد شهید شد
حالا نوبت آبجی بتول است که در مجلس میانداری کند. او به قاب عکس محمدحسن اشاره می کند و می گوید: این برادرم سال 60 شهید شد. با این که در دوران دانش آموزی درسش بسیار خوب بود و می توانست به بهترین دانشگاه ها برود اما ترجیح داد به دانشسرا برود و درس معلمی بخواند. یک سال بیشتر از معلم شدنش نگذشته بود که جنگ آغاز شد. محمدحسن هم درس را رها کرد و به جبهه رفت. البته قبل از آن، دو سال در کردستان به دفاع پرداخته بود، بعد هم ماجرای جنگ پیش آمد...

آبجی بتول نگاهی به عکس برادر بزرگ می اندازد، لبخندی محزون می زند و ادامه می دهد: ماجرای حصر آبادان که پیش آمد، سریع خودش را به آن جا رساند. آن قدر بخت شهادت با او یار بود که 9 روز بعد به شهادت رسید. آن موقع پدر و مادرم مکه بودند. در غیاب آن ها پیکر  محمدحسن را به خاک سپردیم. وقتی برگشتند نزدیک چهلم محمدحسن بود...

بگذارید بروم...
آقا لبخندی آرام بر لب دارند و با دقت گوش می دهند. انگار شنیدن خاطره شهدایی که برای رسیدن به معشوق از همه چیز به راحتی می گذرند برایشان جذاب است...

می گویند: خب این شهید اول تان...
و آبجی بتول ادامه می دهد شهید دوممان محمدعباس بود...
آقا دوباره به عکس نگاه می کنند و می گویند: که طلبه هم بودند...

آبجی بتول از حدس دقیق آقا درباره طلبه بودن محمدعباس، کمی تعجب می کند و می گوید: بله طلبه بود. بعد از محمدحسن رفت. هر چه از برادرم بگویم کم است. هم کم حرف بود و هم مظلوم و در عین حال خیلی حدیث و علوم دینی می دانست. داداشم چهار سال بیشتر درس طلبگی نخوانده بود که به جبهه رفت.
نگاه آبجی بتول و مادر در هم گره خورده. نگاه محزون مادر که انگار یادآوری آن چه درباره لحظه شهادت محمدعباس شنیده، کمی حالش را منقلب کرده و نگاه آرام خواهر بزرگ شهید...

آبجی بتول می گوید: شب عملیات به او گفته بودند چون برادرت شهید شده، بمان پشت خط اما برادرم قرآن را از جیبش درآورده و گفته بود «به این قرآن قسم تان می دهم با من کاری نداشته باشید، بگذارید بروم خط» و رفته بود و در جزیره مجنون، جاده طلائیه شهید شده بود. سال 63 بود تاریخ شهادتش...

برادرم دو سال شیمیایی بود
آقا از آبجی بتول می خواهند از سومین شهید خانه بگوید و او هم می گوید: محمدحسین بین دو برادر دیگرم به دنیا آمد، یعنی از محمدحسن کوچک تر و از محمدعباس بزرگ تر بود. محمدحسین 19 سالش بود که ازدواج کرد بعد هم به جبهه رفت و شهید شد.
داداشم در عملیات والفجر 8 شیمیایی شد. دو سال شیمیایی بود. برادرم دو دختر دارد؛ یکی زمانی که جبهه می رفت و دختر دومش هم زمانی که شیمیایی شد به دنیا آمد.در همین بین آقای برهانی داماد خانواده و همسر آبجی بتول که پدر شهید محسن برهانی است هم از راه می رسد و با آقا دیده بوسی می کند.

الان مزارشان کنار هم است
این بار آقا رو به آبجی بتول کرده و می گویند: فرزند شما کی شهید شد.  آبجی بتول می گوید: کربلای چهار حاج آقا، جزو غواص ها بود. دی ماه سال 65 بود. تا 15 سالگی پشت جبهه ها فعالیت کرد. بعد در همان 15 سالگی، تاریخ تولدش را از 48 به 45 تغییر داد و چون قد بلند و رشیدی داشت راحت توانست به جبهه برود.
در جبهه هم که بود در کنار دفاع، از درسش هم غافل نبود و می خواند. وقت امتحانات هم که می شد مرخصی می گرفت، می آمد کرمان، امتحان می داد و بر می گشت. می گفتیم چرا همان جا امتحان نمی دهی، می گفت دوست دارم در کرمان امتحان بدهم. اتفاقا در همه نمره ها هم نمره اول کلاس را می آورد. فکر می کنم می خواست به همکلاسی هایش بفهماند هم می شود درس خواند و هم می شود برای دفاع از وطن جنگید.
مامان بتول این بار می گوید: محسن به جز درس، شعر هم می گفت، داستان هم می نوشت، سخنرانی هم می کرد، در عملیات کربلای 4 غواص بود و مفقود شد؛ بعد از 10 سال پیکرش را آوردند. پسرم دوستی داشت به نام «سعید حسنی پور» که با هم رفتند جبهه، با هم مفقود شدند، بعد از 10 سال جنازه شان باهم برگشت، الان هم مزارشان کنار هم است...
لحظاتی به پذیرایی می گذرد و در ادامه آقا رو به داماد خانواده و پدر شهید محسن می کند و می گوید: خب شما هم از فرزند شهیدتان بفرمایید برای ما...

و حاج آقا برهانی می گوید: در همین دیدار عمومی تان با خانواده شهدا از دلم گذشت که ای کاش شما را از نزدیک می دیدم. حالا خدا را شکر قدم رنجه فرمودید. این افتخار بزرگی است برای ما.

آقا لبخند می زنند و می گویند: می فرمایید افتخار! قضیه بر عکس است. یعنی ما جزو افتخاراتمان یکی این است که می آییم به زیارت این خانم و امثال ایشان و شما که خانواده شهید هستید.آقا ادامه می دهند: واقعا این شهادت ها به زبان آسان می آید، این تحمل های بزرگ به زبان ساده است، اما کارهای بسیار بزرگی است. دیدار با شماها که خانواده شهید هستید برای ما یک افتخار است.
...بعد از این دیدار به خانه آبجی بتول می رویم.

مادر محسن (آبجی بتول) هم شروع به بیان خاطراتش از پسر شهیدش می کند: وقتی محسن را باردار بودم چند باری خواب ماه شب چهارده را دیدم. وقتی تعبیرش را پرسیدم گفتند فرزندی که در راه داری خصوصیات منحصر به فردی دارد و در آینده مرد بزرگی خواهد شد. به دنیا که آمد، بدون وضو شیرش ندادم و هر وقت روی پایم بود قرآن می خواندم.

او ادامه می دهد: محسن همیشه کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد. از مدرسه که برمی گشت، اول در حیاط پاها و جوراب هایش را می شست و بعد وارد خانه می شد. حتی راضی نمی شد من لباس هایش را بشویم.

مامان بتول ادامه می دهد: تمام اوقات فراغتش را در خانه یا با قرائت قرآن پر می کرد یا با مطالعه روز را سر می کرد. همیشه کم می خورد، کم می خوابید. نماز شبش وصف شدنی نبود؛ سجده های طولانی و قنوت های با حالی داشت و خضوع و خشوعی بی مثال در کارهایش بود. خودم سحرها یواشکی بیدار می شدم و به جای نماز شب خواندن، نماز شب خواندن محسن را یواشکی از پشت ستون ها تماشا می کردم و لذت می بردم.

مادر شهید برهانی می گوید: یک شب خواب دیده بود صحرای محشر است و همه به جز عده کمی در هول و هراسند. سوال کرده بود این ها که هول و هراس ندارند چه کسانی هستند و جواب شنیده بود این ها نماز شب می خوانندو بعد از دیدن آن خواب بود که عشقش به نماز شب 10 برابر شد.

حالا پدر شهید هم نطقش باز شده و می گوید: زمستان سال 57 محسن 9 ساله بود که برای دیدار با امام خمینی(ره) راهی قم شدیم و به مدرسه فیضیه رفتیم. محسن دوست داشت تنها به دیدار امام برود اما امکانش نبود. وقتی وارد مدرسه شدیم، محسن از ما جدا شد تا از لابه لای جمعیت خود را به نزدیکی امام برساند، بعد از دیدار که همدیگر را پیدا کردیم، گفت جایتان خالی رفتم نزدیک نزدیک، تا چهره امام را دیدم، از فشار جمعیت بیهوش شدم. زمانی هم که به هوش آمدم متوجه شدم روی دستان مردم به عقب برگشته ام.


منبع: فرهیختگان

نگاهی به کلیدواژه قرآنی «استقامت» از منظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

نگاهی به کلیدواژه قرآنی «استقامت» از منظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان مراسم عزاداری اربعین سال ۱۳۹۶ در حسینیه امام خمینی، با اشاره به لزوم استقامت در راه خدا فرمودند: «در دو جای قرآن "اِستَقِم" دارد؛ استقامت کردن یعنی ثبات ورزیدن در این راه و تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار نگرفتن.»۹۶/۸/۱۸ به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر نگاهی دارد به مفهوم «استقامت» در اندیشه‌ی قرآنی رهبر انقلاب و اثرات و نتایج استقامت در مسیر حق از منظر ایشان.

استقامت در قرآن
استقامت در قرآن در جاهای متعددی بکار رفته است اما تنها در دو جا به صورت مفرد و خطاب به حضرت محمدرسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) استفاده شده است، یکبار در آیه ۱۵ سوره شوری و دیگری در آیه ۱۱۲ سوره هود است که رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود به همین آیات اشاره داشتند.

سوره‌ی شوری، آیه ۱۵: «فَلِذٰلِکَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم کَما أُمِرتَ...»
ترجمه: «پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شده‌ای استقامت نما.»
سوره‌ی هود، آیه ۱۱۲: «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ»
ترجمه: «پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمده‌اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام می‌دهید می‌بیند!»

استقامت در قرآن به معنای «ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن و متوقف نشدن»۹۰/۱۱/۱۰ است. معنای مقابل این استقامت «طغیان» است، «طغیان، یعنی سرکشی، منحرف شدن.»۸۹/۳/۱۴
هنگامی که ملتی راهی را آغاز میکنند «رسیدن به نتائج، احتیاج دارد به استقامت در آن راه، به پیشرفت در آن راه، به متوقف نشدن میان راه»۹۰/۷/۲۷ همچنین امور معنوی و فردی هم استقامت لازم دارد، بنابراین «تداوم، یک عنصر جدیدی است غیر از خودِ اصلِ شروعِ عمل».۹۱/۳/۲۶
این آیات، ابتدا شخص پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و سپس مؤمنان به او را به استقامت امر میکند. اولاً نباید در راه رسیدن به هدف متوقف شد، ثانیاً در مسیر رسیدن به هدف، مراقب انحراف و زاویه پیداکردن باید بود. عوامل این انحراف دو امر است:
۱. عامل درونی ۲. عامل بیرونی. عامل درونی همان «تهاجم هواهای نفسانی... و محبت طلا و نقره، پول و شهوات جنسی»۸۵/۱/۶ است. عامل بیرونی «دشمنان، توطئه‌گران، بدخواهان و قدرتهای مسلط»۸۵/۱/۶ هستند.

* یادآوری به مخاطبین
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این آیات استقامت در قرآن را به چند دسته افراد یادآوری کرده‌اند:
گروه اول مسئولین: «استقامت، یعنی در همین خطّ مستقیم پایداری کردن و پافشاری کردن و زاویه‌ای ایجاد نکردن؛ علاج مشکلات کشور ایران است.»۸۲/۵/۱۵
گروه دوم مردم: «راهی را که شناختید، با دقت پیش بروید، قدمها را محکم و استوار بردارید و استقامت به‌خرج بدهید. اگر استقامت به‌خرج دادیم، آن وقت به اهداف عالی اسلامی خواهیم رسید.»۹۰/۷/۲۷
گروه سوم امت اسلامی: «بعضی نگاه میکنند به صحنه، قدرت آمریکا را نگاه میکنند... به نظرشان می‌آید که برگرداندن فلسطین به فلسطینی‌ها یک امر ناممکنی است. من میگویم نه، این امر ناممکن، ممکن خواهد شد؛ به شرط ایستادگی و استقامت.»۸۸/۱۲/۸

* دریافت کمکِ الهی
البته استقامت در اهداف مدنظر است: «ما در زمینه‌ی اهداف، می‌گوییم استقامت؛ باید جای "هدف" را با "روش" اشتباه نکنیم. استقامت در روش‌ها لازم نیست، استقامت در اهداف لازم است. در کار روش‌ها آزمون و خطا جاری است. البته باید از تجربه‌ها استفاده کنیم که آزمون ما آزمون موفقی باشد و نخواهیم که دائم تجربه کنیم و پشت‌سر هم اشتباه؛ اما در زمینه‌ی اهداف، بایستی قرص و محکم بایستیم و یک قدم پایین نیاییم.»۸۳/۰۶/۳۱ و نتیجه‌ی استقامت «هدایت و کمک الهی» است: «میفرماید: "ثمّ استقاموا"؛ پایداری و استقامت کنند و در این راه باقی بمانند. این است که موجب میشود "تتنزّل علیهم الملائکة"، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمیشوند، نور هدایت و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمیشود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمیرسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند.»۸۱/۰۷/۱۷ و اینگونه است که «پیروزی‌ها» پی‌در‌پی خواهند آمد: «باید ایستاد، باید ثبات به‌خرج داد، باید راه را گم نکرد، هدف را همواره در مقابل چشم داشت و به‌طور مستمر باید پیش رفت. اگر این شد، پیروزی‌ها پی‌درپی پیش خواهد آمد.»۹۰/۱۰/۱۹
بنابراین باید در راه خدا استقامت داشت: «هر روز اقلاً ده بار، خدمت پروردگار عرض می‌کنید: "اهدناالصّراط المستقیم". این‌که دایم صراط مستقیم را از خدا می‌خواهیم، همان استجابت "استقم کما امرت" است.»۶۹/۹/۱۴

نماهنگ | در راه کربلا

نماهنگ | در راه کربلا

هم‌زمان با اربعین شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام( و یاران باوفای ایشان، مراسم عزاداری هیئت‌های دانشجویی از سراسر کشور در حضور رهبر انقلاب اسلامی، پیش از ظهر پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۸/۱۸ در حسینیه‌ی امام خمینی )رحمه‌الله( برگزار شد.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گوشه‌هایی از این دیدار را در نماهنگ «در راه کربلا» به قاب تصویر کشیده است.



مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور هیئت‌های دانشجویی در حسینیه امام خمینی

مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور هیئت‌های دانشجویی در حسینیه امام خمینی

در اربعین شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و اصحاب باوفای ایشان، حسینیه امام خمینی(ره) میزبان هیئت‌های دانشجویی از سراسر کشور بود و دانشجویان و دانشگاهیان در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی به عزاداری پرداختند.

در این مراسم رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان کوتاهی در جمع دانشجویان، ضمن تجلیل از مراسم پرشور عزاداری اربعین حسینی گفتند: این اجتماعات باید عزم همگان را ثابت و استوار کند و مهم است که در این مسیر همواره ثبات قدم داشته باشیم و تحت تاثیر ناهمواری‌ها و دشواری‌ها قرار نگیریم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: راه تلاش در راه خدا، اقامه حق و عدل و راه رسیدن به تمدن و جامعه اسلامی مسیر دشوار و پرفراز و نشیبی است اما مشاهده مسیر طی شده در انقلاب اسلامی و همچنین افق پیش‌رو، نشانه‌هایی کاملاً امید بخش، موفقیت‌آمیز و خوش عاقبت را نشان می‌دهد.

همچنین در ابتدای این مراسم حجت‌الاسلام والمسلمین پناهیان با تبیین مفهوم «نصرت ولی خدا» آنرا عبارتی عمیق و برجسته خواند و گفت: در پناه نصرت ولی خداست که ایمان و تقوای الهی ظهور و بروز می‌یابد.

وی زیارت اربعین را اوج محبت مردم به ولی خدا دانست و افزود: پیاده‌روی اربعین تمدن‌ساز و تجلی محبت و ایمان مردم و موجب اقتدار حق است.

حجت‌الاسلام پناهیان با اشاره به پیاده‌روی بزرگ اربعین خاطرنشان کرد: فرهنگ پیاده‌روی اربعین باید در همه شئون زندگی و تولیدات فرهنگی جامعه ما تجلی یابد.

در این مراسم، آقای میثم مطیعی نیز به مرثیه خوانی  و نوحه‌سرایی پرداخت.

در پایان این مراسم دانشجویان نماز ظهر و عصر را به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه کردند.

ایام اربعین است و خوشا به حال آن کسانی که در حال پیاده‌روی هستند

ایام اربعین است و خوشا به حال آن کسانی که در حال پیاده‌روی هستند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جلسه درس خارج فقه در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۹۶ درباره پیاده‌روی اربعین حسینی مطالبی بیان کردند که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن این بخش از بیانات را منتشر میکند.

ایام اربعین است و خوشا به حال آن کسانی که در حال پیاده‌روی هستند یا پیاده‌روی خواهند کرد و به زیارت اربعین خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را إن‌شاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند.
ما هم اینجا با شوق و با حسرت نگاه میکنیم به این گامهایی که:

هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران
که چون ره میتوانم یافتن سوی درون من هم

 الحمدلله جوانهای ما راه را پیدا کردند و میلیونها نفر از مردم ما و مردم غیر ما، مردم عراق و دیگران، در این راه حرکت میکنند، این هم یکی از حوادث بسیار برجسته‌ای است که خدای متعال منّت گذاشته بر ما و این حادثه را برای ما خلق کرده است؛ این شد یک نماد.
همیشه اربعین پیاده‌روی بود امّا این حرکت عظیم که یک نماد بسیار زیبا و پرشکوهی از حضور پیروان اهل‌بیت و علاقمندان به اهل‌بیت هست؛ این نبود، ما این را نداشتیم، این را خدای متعال در اختیار ما گذاشت، خدا را بایستی شاکر باشیم.