شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

دیدارآقای حیدر العبادی نخست‌وزیر عراق و هیأت همراه، با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی

دیدارآقای حیدر العبادی نخست‌وزیر عراق و هیأت همراه،  با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظّم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنجشنبه) در دیدار آقای حیدر العبادی نخست‌وزیر عراق، وحدت اقوام مختلف و حمایت دولت این کشور از نیروهای مردمی و جوانان مؤمن و شجاع عراقی را رمز پیروزی‌های اخیر در مقابل تروریستها و حامیانشان خواندند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از اقدامات دولت عراق برای دفاع از حاکمیّت یکپارچه و تمامیّت ارضی این کشور حمایت کردند، و عراق را کشوری تعیین‌کننده و مهم در جهان عرب خواندند.

ایشان با حمایت از تلاشهای دولت عراق برای توسعه‌ی روابط با کشورهای همسایه و منطقه، تأکید کردند: درعین‌حال باید مراقب مکر آمریکایی‌ها باشید و هرگز به آنها اعتماد نکنید.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آمریکایی‌ها خودشان داعش را به‌وجود آوردند امّا اکنون که تروریستها از دولت و مردم عراق شکست خورده‌اند، خود را با این تحوّل مهم، همراه و هم‌جهت نشان میدهند البتّه بدون تردید هر وقت فرصت بیابند، دوباره به عراق ضربه خواهند زد.

رهبر انقلاب اسلامی با حمایت از گسترش همه‌جانبه‌ی روابط تهران - بغداد در زمینه‌های مختلف، خطاب به آقای حیدر العبادی افزودند: توجّه ملّتهای منطقه به موفّقیّتهای عراق، نتیجه‌ی زحمات و شجاعتهای مردم عراق، شما و دیگر مسئولان عراقی است.

در این دیدار که آقای جهانگیری معاون اوّل رئیس‌جمهور نیز حضور داشت، نخست‌وزیر عراق با اشاره به تلاشهای مردم و جوانان عراق برای حفظ وحدت و تمامیّت ارضی این کشور، گفت: با دقّت کامل، از وحدت و یکپارچگی عراق محافظت میکنیم و همان‌گونه که قبلاً نیز به برادرانمان در اقلیم گفته بودیم، اجازه نمیدهیم خطر تجزیه، کشورمان را تهدید کند.

آقای حیدر العبادی با تشکّر صمیمانه از حمایتهای ایران در مبارزه‌ی عراق با تروریستها، گفت: با اشتیاق کامل برای گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران، تلاش و فعّالیّت میکنیم.

حضور و سخنرانی فرمانده کل قوا در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش

حضور و سخنرانی فرمانده کل قوا در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش

مراسم مشترک دانش‌آموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران، صبح امروز (چهارشنبه) با حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا، در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام برگزار شد.




بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

 دیدار با شما جوانان عزیز در این مراسم، یک دیدار شیرین و امیدبخش است؛ همیشه همین‌جور است و هر سال احساس میشود که به توفیق الهی، مجموعه‌ی دانشجویان دانشگاه‌های افسری در نیروهای چندگانه‌ی ارتش، پیشرفتهای معنوی و مادّی بیشتری دارند. این برای ما جای خرسندی بسیار و به‌معنای حقیقی کلمه، یک مژده است.

 بارها عرض کرده‌ایم که ثروت واقعی کشور، شما جوانها هستید؛ در هرجا که هستید، ذخیره‌ای هستید برای عزّت کشور و بقا و استقلال کشور و پیشرفت کشور. البتّه برخی از بخشها اهمّیّت بیشتری دارند، ازجمله بخش حفظ امنیّت کشور که این به عهده‌ی شما است. شما جوانهای نیروهای مسلّح، یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مسئولیّتهای کشور را بر دوش میگیرید. آنهایی که امروز سردوشی گرفتند و آنهایی که امروز درجه گرفتند، در واقع گامهای بلندی را آغاز کردند در یک راهی که حقیقتاً یک راه پُرافتخار است؛ راه حفظ امنیّت و عزّت کشور. اینکه میگوییم امنیّت، یکی از مهم‌ترین بخشها است، به‌خاطر این است که هر پیشرفت دیگری متوقّف به امنیّت است. اگر امنیّت نباشد پیشرفت علمی هم نیست، پیشرفت صنعتی و اقتصادی هم نیست؛ اگر امنیّت نباشد، آرامش و اطمینان و سکینه‌ی روحی در مردم وجود ندارد. در فضای ناامن، آرزوهای بزرگ و آرمانهای درخشان، در ذهنها فراموش میشود؛ همه به فکرِ حفظِ امنیّتِ جانِ خود هستند. وقتی در کشور امنیّت هست، آن‌وقت این یک عرصه‌ای است، یک بستری است برای رشدِ همه‌ی عناصرِ رشدِ یک کشور و عناصر پیشرفت یک کشور؛ شما یک‌ چنین مسئولیّتی به ‌عهده دارید.

 در زمینه‌های مختلف، این امنیّت مهم است. من به‌مناسبت اینکه امروز یکی از مسائل اساسی کشور، مسئله‌ی اقتصاد و معیشت مردم است، اشاره کنم که اقتصاد هم نیازمند امنیّت است؛ بنای اقتصادی کشور هم بایستی بر یک بنیاد امنی نهاده بشود. مشکل ما، مشکل تاریخی ما، مشکل بازمانده‌ی ما از دورانهای طاغوتی، وابستگی اقتصاد ما به نفت است؛ این موجب شده است که ما در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، دغدغه‌ی امنیّت را در همه‌ی دورانها، زیاد داشته باشیم؛ قیمت نفت کم شد، زیاد شد، فروش نفت ممنوع شد، رفت‌وآمد نفت مشکل شد، فلان مشتری نفت پول ما را نداد. وقتی همه ‌چیز بر محور نفت در اقتصاد میچرخد، اقتصاد ناامن است؛ اقتصاد هم بایستی امن بشود. این جمله را در اینجا گفتم به‌خاطر اینکه ولو محیط نظامی، محیط اقتصادی نیست، امّا اهمّیّت امنیّت برای همه‌ی بخشها معلوم بشود؛ حتّی برای مسئله‌ی اقتصاد که علی‌الظّاهر به کسوت سربازی و لباس ارتشی و سپاهی ارتباطی ندارد.

 جوانان عزیز! قدر خودتان را هم بدانید، قدر کشورتان را هم بدانید، قدر امنیّتتان را هم بدانید، قدر نظام جمهوری اسلامی را هم بدانید که این عزّت را، این آرامش را، این سربلندی را به این کشور عطا کرده است. همین کشور، همین جغرافیا، همین ایران عزیز -که بحق شما این سرود زیبا را درباره‌ی ایران زمزمه کردید و تکرار کردید- با همین گذشته‌ی تاریخی، با همین عناصر استعداد بی‌پایان، یک روزی زیر پای مستشاران آمریکایی و صهیونیست و انگلیسی و امثال آنها دچار توسری‌خوری بود. این ملّت را، این کشور را، این تاریخ درخشان را، این استعدادهای جوشان و پُرفوران را، حاکمانِ وابسته‌ی پستِ ضعیفِ توسری‌خور، به توسری‌خوری کشانده بودند. اسلام آمد کشور را نجات داد؛ جمهوری اسلامی آمد ایران را عزیز کرد، ایران را مقتدر کرد.

 عزیزان من، جوانهای هوشمند و بااستعداد ما! امروز دعوای استکبار با ما این است که چرا قدرت شما منطقه را فرا گرفته. این اقتدار جمهوری اسلامی است. آنچه از نظر ما عنصر اقتدار ملّی است، از نظر دشمنان ما یک عامل مزاحم است و با آن مبارزه میکنند. با توسعه‌ی اقتدار جمهوری اسلامی در میان ملّتها در منطقه و فراتر از منطقه مخالفت میکنند، چون عامل اقتدار است، چون عمق راهبردی کشور است؛ با قدرت دفاعی کشور و قدرت نظامی کشور مخالفت میکنند؛ با هرآنچه وسیله‌ی قدرت و عنصر اقتدار ملّی باشد، دشمنان ما مخالفت میکنند.

 راه مقابله چیست؟ جوانها! فکر کنید. راه مقابله‌ی با دشمن این است که ما بعکس و برخلاف خواسته‌ی او، روی عناصر اقتدار خودمان تکیه کنیم. اعلام کردیم، باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی و قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره و چک‌وچانه نیست. بیایند چک‌وچانه کنند که چرا شما فلان ابزار دفاعی را دارید؟ چرا فلان‌جورش را دارید؟ چرا تولید میکنید؟ چرا تحقیق میکنید؟ [ما] درباره‌ی آن چیزهایی که اقتدار ملّی را افزایش میدهد یا تأمین میکند یا پشتیبانی میکند با دشمن هیچ چک‌وچانه‌ای، هیچ معامله‌ای نداریم؛ ما راه اقتدار کشور را پیش میرویم؛ و این بر عهده‌ی شما است.

 جوانهای عزیز! فردای این کشور مال شما است. جوانهای دیروز وظیفه‌ی خودشان را انجام دادند. [حدود] ۳۰ یا ۳۵ سال پیش، در همین دانشگاه -تعبیر کردند(۲) «فیضیّه‌ی ارتش»؛ درست هم هست؛ اینجا مثل فیضیّه‌ی ارتش است؛ اینجا جایگاهی است که شهیدان زیادی را از استاد و دانشجو و فرمانده و مدیر به خود دید- در دوران دفاع مقدّس، دانشجویان این دانشگاه به‌طور داوطلبانه و در اثنای دانشجویی، اصرار کردند که بیایند در میدان دفاع مقدّس بجنگند؛ ارتش اینها را نمی‌آورد، [چون] برخلاف مقرّرات ارتش بود، [امّا] تعدادی از بچّه‌های این دانشگاه داوطلبانه می‌آمدند، در آن بخشی که به‌عنوان جنگهای نامنظّم شناخته شده بود، مبارزه میکردند. سالهای متمادی است -ده‌ها سال است- که این مراسم هر سال اینجا تشکیل میشود؛ کسانی مثل شما، اینجا یک روز سردوشی گرفتند یا درجه گرفتند و بحمدالله به مقامات عالی ارتش رسیدند؛ این جزو افتخارات این دانشگاه است. خودتان را آماده کنید؛ کشور مال شما است؛ باید کشور را به اوجِ عزّت برسانید، در زیر سایه‌ی اسلام و با الهام از انقلاب عظیم اسلامی؛ جمهوری اسلامی متصدّی و متکفّل یک چنین وظیفه‌ی مهمّی است و شما در نظام جمهوری اسلامی بحمدالله مشغولید. از خدای متعال توفیقاتِ روزافزون شما را مسئلت میکنم؛ از فرماندهانتان، اساتیدتان و کسانی که تلاش میکنند و کار میکنند تشکّر میکنم. از کسانی که آرایش زیبا و پُرمغز میدان را تهیّه کردند هم تشکّر میکنم.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

۱) در ابتدای این مراسم -که به مناسبت فارغ‌التّحصیلی جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران و دریافت سردوشی دانشجویان جدید این دانشگاه‌ها در محلّ دانشگاه افسری امام علی (ع) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد- امیر سرلشکر سیّدعبدالرّحیم موسوی (فرمانده کلّ ارتش) و امیر سرتیپ دوّم محمّدرضا فولادی (فرمانده دانشگاه) گزارشهایی ارائه کردند.
۲) فرمانده دانشگاه

اقتصاد را از نفت خلاص کنیم

اقتصاد را از نفت خلاص کنیم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«باید اقتصاد را از نفت خلاص کنیم و این هدف مهم با توجه به امکانات، ظرفیت‌ها و نیروی انسانی کشور تحقق‌پذیر است، همان‌گونه که برخی کشورهای بدون نفت، این کار را کرده‌اند.» ۱۳۹۶/۶/۴
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب پوستر «اقتصاد را از نفت خلاص کنیم» را منتشر می‌کند.


بیانات رهبری انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت آیت‌اللّه سیّد مصطفی خمینی

بیانات  رهبری انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره بزرگداشت آیت‌اللّه سیّد مصطفی خمینی

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم (۱)
و الحمدلله ربّ  العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 خیلی تشکّر میکنم از برادران عزیزی که به این فکر افتادند که یاد این عزیز را زنده کنند و گرامی بدارند و خصوصیّات شخصیّت این مرد باارزش و بزرگوار را توصیف کنند؛ [این،] هم احترام به امام است، هم احترام به خود آن شخصیّت .


 مرحوم آقای حاج آقا مصطفیٰ (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) دو جا حقیقتاً درخشید. یکی در اوّل نهضت -در پانزدهم خرداد- یکی هم در آغاز حرکت عمومی مردم؛ در آنجا با بلند شدن و رفتن به داخل صحن مطهّر حضرت معصومه که [آن] حرکت عظیم را ایشان در واقع با این کار هدایت کرد؛ در اینجا [سال ۵۶] هم با درگذشت خود و با حادثه‌ی فقدان خود، عواطف و احساسات این اقیانوس را به حرکت در آورد. در آن قضیّه [اوّل]، البتّه من آن‌وقت قم نبودم، در آن روزها زندان بودم؛ لکن آنجا حاج آقا مصطفیٰ (رضوان‌الله‌علیه) نشان داد که از لحاظ جنس و فلزّ شخصیّتی، نسخه‌ی دوّم خود امام است؛ این را ایشان واقعاً نشان داد. در آن حادثه‌ی عجیب و در آن حمله‌ی مأموران و حوادث تهران و قم، ایشان بلند شد رفت در صحن قم و نشست آنجا. بعضی از مبارزین و شَجعان(۲) جوانهای قم مثل مرحوم حاج میرزا ابوالقاسم وکیلی و مانند اینها هم آمدند دُوروبَر ایشان -آن‌طور که خبرش بعدها برای ما رسید- و مردم را هدایت کردند؛ آن روزی که شبش، امام (رضوان‌الله‌علیه) را دستگیر کرده بودند؛ بعد از عاشورا. خب، خیلی کار بزرگی بود، خیلی کار مهمّی بود. بعد هم ایشان را گرفتند و بردند و مدّتی در قزل‌قلعه، زندان بود. خب در این حادثه‌ی  اخیر هم واقعاً فقدان مرموز آقای حاج آقا مصطفیٰ، دوستان او را بهت‌‌‌زده کرد؛ یعنی علاقه‌مندان -[امثال] ماها در مشهد- وقتی شنیدیم، واقعاً مثل آدمهایی که صاعقه‌زده هستند، یک چنین حالی دست داد؛ هم برای فقدان خود او که واقعاً  شخصیّت عزیز و مغتنمی بود، هم برای اینکه برای امام چه پیش خواهد  آمد که این جوان را و این مرد را از دست داد. لکن تصوّر نمیشد که این حادثه که برای دوستان این‌قدر سنگین است، بتواند یک چنین تلاطمی و موجی به وجود بیاورد؛ و به وجود آورد. همین‌که فرمودند امام که از الطاف خفیّه‌ی الهی بود،(۳) واقعاً همین بود؛ و چه عظمتی میخواهد که یک پدر در مقابل یک چنین فقدانی، با این نگاه و از این منظر مسئله را ببیند، نه از منظر یک مصیبت، نه از منظر یک مسئله‌ی شخصی.

 مرحوم حاج آقا مصطفیٰ انسان برجسته‌ای بود. البتّه من این سالهای آخری که ایشان رفتند اوّل به ترکیه و بعد نجف، خب ایشان را دیگر ندیده بودیم؛ از دور از بعضی از احوال ایشان مطّلع بودیم؛ لکن وقتی ایشان قم بود و ما هم قم بودیم، کاملاً از نزدیک من ایشان را می‌شناختم. اوّلاً ایشان از لحاظ ذهن و استعداد علمی، جزو افراد کم‌نظیر بود؛ یعنی ایشان واقعاً [دارای] یک استعداد برتر و یک ذهن وقّاد(۴) که آقای رشاد تعبیر کردند و کاملاً درست است، بود. ایشان درس هم خوب خوانده بود؛ با اینکه حالا ایشان اهل گعده و مانند اینها هم بود -حالا ما که نمیدیدیم، [ولی] میگفتند ایشان در صحن، گاهی‌اوقات تا دو ساعت از شب آنجا گعده [داشت]- لکن بعد که میرفت منزل و مشغول مطالعه میشد، از همه‌ی آن‌کسانی‌که اَقرانش(۵) بودند، ایشان جلوتر بود؛ از همه‌شان، هم فاضل‌تر بود، هم فهیم‌تر بود. بنابراین از لحاظ علمی و از لحاظ ذهنی، یک‌چنین آدم برجسته‌ای بود.

 از لحاظ جرئت علمی هم همین‌جور بود؛ یعنی آدم با جرئتی بود. من یادم نمیرود اشکالات ایشان را سرِ درس امام؛ ایشان سرِ درس اصول امام اشکال میکرد؛ عقب هم می‌نشست و فریاد میکشید؛ تماشایی بود برخورد این پدر با پسر! اشکال میکرد به امام؛ وقتی هم میخواست اشکال کند، یک‌خُرده بلندتر می‌نشست -یک‌جوری می‌نشست که خیلی چهره [معلوم باشد]، بلند بود، شاخص بود- داد میکشید. امام سرِ درس داد میکشیدند، خیلی از اوقات فریاد میزدند؛ بخصوص کسانی که در اشکال، پیگیری میکردند، امام همین‌طور گاهی سرشان داد میکشیدند؛ امام هم همین‌طور متقابلاً با این پسر [بلند حرف میزد] و بحث میشد. خیلی واقعاً مناظر زیبایی است اینها؛ انسان در حوزه‌های علمیّه وقتی نگاه کند، این سنّت‌های حوزه‌ای وقتی دست انسانهای لایق و برجسته می‌افتد، این‌جوری از آب درمی‌آید. حالا خود امام در اصول یک آدم مبنابرانداز و مبنا‌ساز بود؛ یعنی دُوروبَر حرفهای دیگران نمیگشت؛ خود امام، مبنا درست میکرد؛ از جمله‌ی فقها و اصولیّینی که صاحب مبانیِ جمعی و جامع هستند، یکی امام بزرگوار است؛ مثل بعضی از بزرگان دیگر، مثل مرحوم آخوند،(۶) مثل مرحوم نائینی و امثال اینها؛ یعنی یک‌چنین شخصیّتی بود؛ [یعنی] این‌جور نبود که حالا یک ملّایی است و درس اصول دارد میگوید که هرکسی بتواند اشکال کند؛ امّا این جوان اشکال میکرد. آن وقتی که من عرض میکنم، شاید حاج آقا مصطفیٰ در سالهای ۳۸، ۳۹، ۴۰، مثلاً ۳۰ ‌سال، ۳۱ یا ۳۲‌ سال بیشتر هم نداشت، ولی خب این‌جوری بود. جرئت علمی‌اش زیاد بود؛ در کتابهایی هم که ایشان نوشته است -کتابهایی که آقای سجّادی(۷) زحمت کشیده‌اند و خیلی از کارهای ایشان را جمع کرده‌اند- این معلوم است؛ کاملاً پیدا است.

 امام یک مبنای مهمّ اصولی دارند [به نام] «خطابات قانونی»؛ ایشان خطابات شرعی را از قبیل خطابات قانونی میدانند؛ مبنای خیلی مهمّی است که در چندین مسئله‌ی اساسیِ اصولی، این مبنا اثرمیگذارد؛ امام هم روی این مبنا فکر کردند و کار کردند و با مقدّمات فراوانی آن را در اصول، بیان کردند. چندجا هم بیان کردند؛ از جمله در آن جای اصلی، با مقدّمات فراوان -شاید شش هفت‌ مقدّمه- ایشان بیان میکنند؛ حاج‌آقا مصطفیٰ میپردازد به این مبنا. اوّل که خب تعریف میکند، جا هم دارد؛ واقعاً این مبنا، مبنای تعریف‌داری است؛ تعریف مفصّلی از این مبنا میکند که این چه‌جور است، یک‌چیز فوق‌ا‌لعاده‌ای است -راست هم میگوید واقعاً؛ یک فکر فوق‌العاده‌ای است که امام [کردند]- بعد شروع میکند مناقشه کردن؛ دانه دانه این مقدّماتی را که امام ذکر کردند، ذکر میکند و بعد میگوید، نه این مقدّمه هیچ لزومی نداشت، اصلاً ربطی ندارد و مانند اینها، رد میکند؛ [همین‌طور] مقدّمه‌‌ی بعدی، مقدّمه‌ی بعدی! البتّه بعد خود ایشان مبنا را تحکیم میکند، نه اینکه رد بکند -یعنی واقعاً هم قابل رد نیست این مبنایی که امام دارند؛ این مبنای اصولی، واقعاً قابل رد هم نیست اگرچه مخالف هم زیاد دارد- غرض، مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ این‌جوری است؛ از لحاظ علمی، هم بااستعداد است، هم کارکرده است، هم با‌جرئت علمی است. من یک نوشته‌ای دیدم از ایشان -حالا یادم نیست کجا بود و چند سال پیش از این- که ایشان [وقتی به] درسهای علما و مدرّسین معروف نجف میرفته، اشکالاتی بر هرکدام از اینها در یک مسئله‌ی قابل توجّهی ذکر میکند؛ همه‌ی اینها را آقایان زحمت کشیده‌اند، جمع کرده‌اند؛ انسان این‌جوری‌ای بود. این از لحاظ علمی و فکر و مانند اینها.

 از لحاظ عملی، آقای حاج‌آقا مصطفیٰ یک انسان انصافاً ممتازی بود؛ این مهم است. پسر کسی مثل امام خمینی [بود] -خب ایشان در قم معروف بودند؛ چه قبل از مرجعیّت، چه زمان مرجعیّت- [امّا] یک‌ذرّه نشانه‌های آقازادگی در حاج‌آقا مصطفیٰ نبود. امام در ایّام فاطمیّه چند روز یک روضه‌ای داشتند؛ حتّی در منزل امام و روضه‌ی امام [هم] انسان، حاج‌آقا مصطفیٰ را نمیدید که بیاید خودش را بچسباند به امام؛ بااینکه عاشق امام بود -که بعد خواهم گفت؛ واقعاً از آن پسرهایی بود که عاشق پدرش بود یعنی واقعاً عشق می‌ورزید به امام- امّا دُوروبَر امام به‌صورت آقازادگی و مانند اینها، مطلقاً ایشان حرکتی نمیکرد. بعد که در سال ۴۱ مبارزات شروع شد، عصرها و سرشب، منزل امام رفت‌وآمد فراوانی میشد و ما همیشه و هر روز میدیدیم حاج‌آقا مصطفیٰ دَم در نشسته؛ این آدمی که کمتر آنجاها دیده میشد، از وقتی مبارزه شروع شد از سال ۴۱ در قضیّه‌ی انجمنها، مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ هر روز آنجا حضور پیدا میکرد و می‌نشست؛ یعنی مَنِش، مَنِش مبارزاتی بود.

 از لحاظ سادگی وضع زندگی، به‌معنای واقعی کلمه مرحوم حاج‌آقا مصطفیٰ، زاهد بود؛ از لحاظ لباس، از لحاظ رفتار، از لحاظ خوراک، از لحاظ رسیدگی به خانواده؛ واقعاً آدمِ مُعرِض(۸) از دنیا و زاهدی بود؛ این اواخری که ما دیده بودیم؛ آن دوره‌ی نجف را من خیلی اطّلاع زیادی ندارم. تا دوره‌ی قبل از مبارزات، ایشان گرایش سلوکی خوبی هم پیدا کرده بود؛ یک توجّهاتی داشت، اهل ذکر و حضور و این حرفها بود. این هم این جنبه‌ی دیگر ایشان.

 و جنبه‌ی دیگر حاج‌آقا مصطفیٰ، شجاعت او بود؛ یعنی واقعاً اینکه امام فرمودند که امید آینده‌ی اسلام بود، این به‌خاطر جامعیّت این آدم بود؛ هم از لحاظ علمی، هم از لحاظ تهذیب نفْس و مراقبت از نفْس، و هم از لحاظ شجاعت -یک مرجعی که بخواهد مرجع امور مردم قرار بگیرد، باید شجاعت داشته باشد؛ باید بتواند مسائل جامعه را بفهمد؛ و آنجایی که لازم است اقدام کند، اقدام کند- انصافاً آقای حاج‌آقا مصطفیٰ (رضوان اﷲ تعالی علیه) این‌جور بود؛ به‌هرحال، شخصیّت برجسته‌ای بود.

 شما بسیار کار خوبی کردید که روی کارهای ایشان و افکار ایشان کار کردید. البتّه خیلی از کارهایی که ایشان کرده نصفه‌کاره مانده؛ همین تفسیر و مانند آن، همه تکّه‌تکّه و نصفه‌کاره است. شاید مفصّل‌ترینش، آن اصول(۹) ایشان باشد؛ وَالّا بحثهای فقهی و تفسیری و حتّی علوم غریبه [هم دارند] -در آن تفسیرشان،(۱۰) ایشان حتّی علوم غریبه و مانند اینها هم دارد- در همه‌ی اینها ایشان یک مطلبی دارند. کارکردن روی جامعیّت علمی ایشان، به نظر من خیلی خوب است. من آن فهرستی را که تهیّه کردید برای کارهایی که مقالات متوجّه به آنها است، نگاه کردم، مرور کردم؛ فهرست مفصّلی است. و اگر بتوانید برای همه‌ی اینها یک یا چند مقاله‌ی مستند و خوب در اختیار  داشته باشید، واقعاً خوب است؛ یعنی جا دارد و ارزش این را دارد. و البتّه خدای متعال این مرد را وسیله‌ای قرار داد برای نشان دادن بخشی از شخصیّت امام (رضوان‌الله‌علیه)؛ امام، هم در تربیت این جوان که توانست این فرزند را پرورش بدهد به این شکل، و هم در تحمّل و صبری که در مصیبت او کرد، حقیقتاً از خود یک هویّتی نشان داد که قبل از آن شناخته‌شده نبود و دانسته نبود از امام و عظمت امام را نشان داد. امیدواریم ان‌شاءالله خداوند، درجات ایشان را عالی کند.

ایشان -مرحوم حاج‌آقا مصطفی- بشدّت علاقه‌مند به امام بود؛ بشدّت! این را در قم خود من دیده بودم؛ نجف هم اتّفاق افتاده بود که آمدند برای من نقل کردند؛ آن‌چنان روی حفظ حیثیّت امام حسّاس بود که اگر چنانچه کسی اندک تعرّضی یا خدشه‌ای به شخصیّت امام وارد میکرد، حاج‌آقا مصطفیٰ در مقابله و مواجهه‌ی با او بی‌تاب میشد و عکس‌العمل‌های تند و شدید نشان میداد که عرض کردم یک نمونه‌اش را من قم خودم مواجه شدم و از نزدیک مطّلع شدم، یک نمونه هم نقل کردند برای ما که در نجف اتّفاق افتاده بود.

 به‌هرحال خداوند ان‌شاءالله درجات ایشان را عالی کند، درجات امام بزرگوار را خداوند عالی کند و به ما توفیق بدهد تا ان‌شاءالله بیشتر بتوانیم بشناسیم این شخصیّت‌های باعظمت را و به شما هم توفیق بدهد که بتوانید این کار را ان‌شاءالله با بهترین وجهی دنبال کنید.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

 
۱) کنگره‌ی بزرگداشت منزلت و خدمات علمی و انقلابی آیت‌الله شهید سیّد مصطفی خمینی به همّت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، روزهای اوّل و دوّم آبان ماه سال جاری در تهران و قم برگزار میشود. در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر رشاد (رئیس پژوهشگاه  فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی) گزارشی ارائه کرد.
۲) شجاعان، دلیران
۳) صحیفه‌ی امام، ج۳ ، ص ۲۳۴
۴) فهیم، دریابنده 
۵) همپایگان، همتایان
۶) ملّا محمّدکاظم خراسانی (معروف به آخوند خراسانی)
۷) حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدمحمّد سجّادی (مدیر موسّسه‌ی تحقیقاتی شهید مصطفیٰ خمینی)
۸) پشت‌کننده، روی برگرداننده از چیزی
۹) تحریرات فی الاصول
۱۰) تفسیر القرآن الکریم

بیانات رهبری انقلاب در دیدار نخبگان جوان علمی

بیانات رهبری انقلاب در دیدار نخبگان جوان علمی

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم (۱)
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید. خیلی جلسه‌ی شیرین و مطلوبی بود و همیشه برای من همین‌جور است. از نظر من هم این جلسه الان تمام شد، به این معنا که من حظّ خودم و بهره‌ی خودم را از این جلسه بردم؛ اوّلاً شماها را دیدم، حرفهایتان را شنفتم، آن همّت و انگیزه و روحیّه‌ای که خوشبختانه انسان در بین جوانها میبیند، این را در شما حس کردم؛ و از حرفهایی که زدید بهره بردم یعنی واقعاً استفاده کردم؛ بنابراین من بهره‌ی خودم را از جلسه بردم. حالا یک چند جمله‌ای هم ما عرض میکنیم. یادم نرود کسانی را که در این جلسه، امسال نیستند، عدّه‌ی زیادی از برادران و خواهران، عزیزان، نخبگان، قاعدتاً باید در این جلسه میبودند، [ولی] به‌خاطر وضعیّت و شرایط، نشد؛ من به آنها هم سلام عرض میکنم.

من همیشه وقتی در بین جوانها هستم -بخصوص جوانهای نخبه- در درجه‌ی اوّل، احساس شکر میکنم؛ شکر خدای متعال؛ ما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ الله؛(۲) شما نعمت خدا هستید برای ما؛ عطیّه‌ی الهی برای دلسوزان نظام محسوب میشوید. برای ما -کسانی که عمر طولانی گذرانده‌اند- شما جوانها حقیقتاً یک لطف الهی و نعمت الهی هستید؛ شکر. دوّم امید؛ به آینده‌ی کشور اهمّیّت میدهیم؛ به افقی که در مقابل چشممان هست اهمّیّت میدهیم؛ شما را که انسان میبیند، امیدوار میشود به اینکه این آینده، آن‌چنان که امید و آرزو داشتیم ان‌شاءالله تحقّق پیدا خواهد کرد.

نیروی انسانی کشورمان -همان‌طور که آقای ستّاری گفتند- در دنیا یک نیروی انسانی کم‌نظیر است؛ لبّ و لبابش و برترین و برجسته‌ترین بخشَش، نخبگان کشور هستند؛ اینها میتوانند در هر انسانی احساس تعهّد را زنده کنند. وقتی‌ که آنها در صراط مستقیم حرکت میکنند و جهت‌گیری‌شان جهت‌گیری خوبی است، احساس تعهّد در همه‌ی کسانی که آنها را می‌شناسند و می‌بینند زنده میشود؛ لذا بنده عمیقاً و قویّاً نخبه‌باور هستم یعنی قبول دارم شما نخبه‌ها را. من امیدم و خواهشم این است که بنیاد نخبگان و خود آقای ستّاری که در دولت هستند و معاون رئیس‌جمهورند، کوشش کنند تا مسئولین کشور همه به معنای واقعی کلمه نخبه‌باور بشوند؛ یکی از انتظارات ما این است که نخبه‌ها را باور کنند؛ اوّلاً باور کنند که ما نخبه داریم؛ ثانیاً باور کنند که این نخبه، قادر است سرنوشت کشور را آن‌چنان‌ که مورد قبول و رضایت و روشنی چشم همه باشد، تغییر بدهد. بعضی از مسئولین ما در این زمینه دچار غفلتند؛ باید اینها را از این غفلت بیرون آورد. خب، من چند نکته در مورد مسئله‌ی بنیاد نخبگان و مسئله‌ی نخبگان و مانند اینها عرض میکنم و یک جمله‌ی سیاسی هم در پایان عرض میکنم.

مطلب اوّل یا نکته‌ی اوّل، این است که پیشرفت علمی، کشور را قدرتمند میکند. مجری(۳) عزیزمان امروز حدیثی را خواندند: اَلعِلمُ سُلطان؛ «سلطان» یعنی اقتدار؛ علم، اقتدار است؛ هر کسی که آن را داشته باشد «صالَ»، یعنی دست قدرتمند را خواهد داشت؛ هرکس که آن را نداشته باشد «صیلَ عَلَیه»،(۴) یعنی دست قدرتمندی بر سر او خواهد آمد یعنی زیرِ دست خواهد شد؛ این علم [است]. امروز شما این را مشاهده میکنید؛ آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به‌خاطر علمی که تحصیل کرده‌اند، توانسته‌اند همه‌ی دنیا را تصرّف کنند. شما میدانید آمریکا، انگلیس، فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی -حتّی کشورهای کوچک- سالهای متمادی، بعضی‌شان قرنها، توانستند کشورهایی را تصرّف کنند، هستی‌های آنها را به باد بدهند و نابودشان کنند؛ بر ملّتها اقتدار پیدا کردند و مسلّط شدند، به‌خاطر علم؛ دنبال علم بودند. ما غفلت کردیم، از قافله‌ی علم عقب ماندیم، با آن سابقه‌ی تاریخی، با این استعداد درخشان! [امّا] دیگران جلو افتادند؛ ما باید این را جبران کنیم.

خب، یک عدّه‌ای از غرب‌زده‌ها، از صد سال پیش تبلیغ کردند که اگر میخواهید کشورتان پیشرفته بشود و ایران جلو بیفتد، بایستی بروید در ذیل غرب تعریف بشوید -غرب‌زدگی؛ همان تعبیر غرب‌زدگی که مرحوم آل‌احمد مطرح کرد و نوشت- این فکرِ غلطی بود؛ حالا در مورد بعضی از آن کسانی که این فکر را القا میکردند، خائنانه هم بود، [امّا] بعضی خائنانه نبود، جاهلانه بود. امروز هم هنوز کسانی از دنباله‌های آنها -و باید گفت تفاله‌های آنها- همین فکرها را ترویج میکنند که «ما در ذیل غرب بایستی پیشرفت کنیم»؛ نه، پنجاه سال، کشور در زمان دوران پهلوی در ذیل غرب زندگی کرد؛ پنجاه سال! یک مدّتی در آن اواسطِ رضاخان در ذیل آلمان، بعد یک مدّتی در ذیل آمریکا تا آخر؛ چه پیشرفتی برای کشور حاصل شد؟ جز بدبختی، جز عقب‌افتادگی، جز نابود شدن سرمایه‌های اساسی کشور، چه عاید کشور شد؟ نخیر، در ذیل غرب نمیشود، نمیتوان [پیشرفت کرد]؛ آن‌کسی که این حرف را بزند که کشور در ذیل غرب ممکن است پیشرفت بکند، خائن به کشور است اگر بداند چه میگوید؛ ممکن هم هست جاهل باشد.

خب، پس باید چه‌کار کنیم؟ بایستی وابستگی را از بین ببریم. البتّه وابستگی، وابستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی -همه‌جور- است؛ [امّا] اساسش، وابستگی سیاسی است. در درجه‌ی اوّل، وابستگی‌های سیاسی است که بقیّه‌ی چیزها را فراهم میکند. خب وابستگی سیاسی موجب میشود که طبعاً فرهنگ هم نفوذ کند، اقتصاد هم نفوذ کند و در همه‌ی بخشها وابستگی به‌ وجود بیاید، حتّی در بخش امنیّت؛ کمااینکه در دوران طاغوت این‌جوری بود. در بخش امنیّت هم وابسته بودیم، در بخش اقتصاد که به‌طریق‌‌اولیٰ، در بخش فرهنگ همین‌جور. خب وابستگی سیاسی به برکت انقلاب از بین رفت؛ [امّا رهایی از] وابستگی‌های دیگر دشوار و سخت است؛ تلاش میخواهد. این حرفی نیست که من امروز بزنم، من زمان ریاست جمهوری در خطبه‌ی نمازجمعه این حرف را زدم، که وابستگی سیاسی‌ ما از بین رفت، الحمدلله نجات پیدا کردیم امّا وابسته‌ایم؛ ازلحاظ اقتصادی وابسته‌ایم، از لحاظ فرهنگی وابسته‌ایم؛ باید فکر کنیم روی این زمینه. وابستگی بیچارگی می‌آورد.

من به شما عرض بکنم انسان وقتی به این خاطراتی که از دوستان محمّدرضای پهلوی باقی مانده، نگاه میکند -من در خیلی از این کتابها خوانده‌ام- [میبیند] یک مواردی پیش می‌آید که خود این محمّدرضا شاه طاغوتی، از دست آمریکایی‌ها بشدّت عصبانی است. به آنها فحش هم میدهد، ناسزا هم میگوید؛ البتّه در اتاق خصوصی، با یاران نزدیکش! مثل آن که رفت روی پشت‌بام خانه‌اش، به آن پاسبانِ شهرِ دوردست فحش داد، ایشان هم این‌جوری بود؛ در اتاق خصوصی بد‌‌گویی هم میکند امّا در همان حال، اگر چنانچه سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا یک پیغامی میداد، یک تلفنی میکرد، یک دستوری میداد؛ این دست‌به‌سینه حاضر بود آن دستور را انجام بدهد؛ چاره‌ای نداشت؛ مجبور بود. وابستگی این است؛ این باید از بین برود.

خب خوشبختانه ازلحاظ سیاسی، وابستگی بکلّی در کشور ما ریشه‌کن شده امّا در بخشهای دیگر خیلی بایستی برایش تلاش کرد و یکی از عناصر اصلیِ راه نجات هم همین پیشرفت علمی است که به‌وسیله‌ی شماها دارد انجام میگیرد. بنابراین در مسیر پیشرفت علمی و فنّاوری هیچ مانعی نباید به وجود بیاید. دستگاه‌های دولتی، دستگاه‌های عمومی، فعّالان بخشهای مختلف فرهنگی و امثال اینها، هیچ مانعی نباید در راه پیشرفت علمی به وجود بیاورند و ظرفیّتهای عظیمی بحمدالله وجود دارد که نمونه‌هایش را هم در این جلسه شما مشاهده کردید، و بنده با خیلی از این نمونه‌ها در مراحل مختلف مواجه میشوم؛ یا مطّلع میشوم یا گزارشش را میخوانم یا حضوری احساس میکنم؛ میدانم که ظرفیّت، فوق‌العاده فراوان است و میتوانیم پیش برویم. این نکته‌ی اوّل.

نکته‌ی دوّم درمورد وضع بنیاد نخبگان و معاونت علمی است. بحمدالله خیلی پیشرفت کرده و بهتر شده؛ موارد زیادی پیش آمده در این چند سال که وضعیّتِ معاونت علمی را و هم معاونت بنیاد نخبگان را بهتر کرده. شرکتهای دانش‌بنیان رشد جهشی پیدا کرده. سال ۹۳ بود که بنده در همین جلسه راجع به شرکتهای دانش‌بنیان تأکید کردم. خوشبختانه امروز شرکتهای دانش‌بنیان، خیلی رشد جهشی خوبی پیدا کرده؛ سرمایه‌گذاری‌های خوبی شده. هیئتهای علمی، هسته‌های علمی در دانشگاه‌ها -که باز این هم مورد تأکید ما بود- بحمدالله به وجود آمده. جهت‌گیری‌های فکری نخبه‌پروری تصحیح شده. خیلی از این مطالبی که شما دوستان اینجا بیان کردید، در ذهن مسئولین بنیاد نخبگان و معاونت علمی هست که با من در میان گذاشته‌اند و یک روش و منش و مسیر تصحیح‌شده و تکمیل‌شده‌ای در واقع بنا است پیش بیاید و پیگیری بشود؛ اینها هست، منتها درعین‌حال بنده قانع نیستم؛ نه اینکه من قانع نیستم، [بلکه] اکتفا نمیشود کرد. ما هنوز خیلی راه داریم، خیلی فاصله داریم تا اینکه به نقطه‌ی مطلوب برسیم. این چیزی است که بنده تأکید میکنم؛ هم به خود آقای دکتر ستّاری، هم به مسئولینی که هستند، هم به شما عزیزان نخبه. ما بایستی در زمینه‌ی پیشرفت علمی به تحرّک نقطه‌ای در فلان دانشگاه یا فلان پژوهشکده یا مانند اینها اکتفا نکنیم؛ باید روندسازی بشود، رویّه‌سازی بشود؛ باید در کشور جریان‌سازی بشود در زمینه‌ی علم و پیشرفت علمی؛ به‌صورت جریان در بیاید، به‌صورت رویّه در بیاید که قابل توقّف نباشد. این‌جور نباشد که اگر چنانچه این دولت آمد و سلیقه‌ی خاصّی داشت، بتواند در پیشرفت علمی کشور تأثیری ایجاد کند و مثلاً نُکسی(۵) به وجود بیاورد، یا فلان مسئول دولتی اگر آمد و عقیده‌ی دیگری داشت، همین‌طور. نبایستی سلایق و شیوه‌ها و روشهای مدیریّتی در پیشرفت علمی کشور اثر بگذارد ؛ این وقتی خواهد شد که رویّه‌سازی بشود.

در مورد شرکتهای دانش‌بنیان هم ضوابط شرکتها را نبایستی کاست. مراقبت کنید که ضوابط شرکتهای دانش‌بنیان ضوابط بالایی باشد. این‌جور نباشد که ما فقط عدد را اضافه کنیم. بودجه‌ی علم و فنّاوری نباید کم بشود، باید افزایش پیدا کند؛ البتّه گفتند دوستان به من که این صندوق نوآوری مشکل دارد؛ من ان‌شاءالله سفارش خواهم کرد، تأکید خواهم کرد که این مشکل برطرف بشود. البتّه منابع مالی هم بایست درست مدیریّت بشود .

یک نکته‌ی دیگر در مورد مقالات علمی است. خوشبختانه ما از لحاظ عدد مقالات، سطح بالایی داریم؛ منتها این کافی نیست بلکه باید بگوییم این دارای اهمّیّت زیاد هم نیست؛ آنچه مهم است کیفیّت مقالات است. آن‌طور که من شنیده‌ام و به من گزارش شده، در زمینه‌ی مقالات از لحاظ کیفی وضع ما خیلی خوب نیست؛ بایستی کیفیّت‌ها را بالا ببریم، شاخصهای کیفی بایستی رشد پیدا کند و به جای افزایش عدد مقالات، ارتباط مقالات با مسائل کشور مورد توجّه قرار بگیرد که البتّه این در زبان بعضی از دانشجوهای عزیز ما هم بود؛ خودشان به من گفته‌اند، عقیده‌ی ‌ما هم همین است که بایستی مقالات علمی و پژوهشی در خدمت نیازهای کشور قرار بگیرد و این نیازها هم برای نخبگان تبیین بشود؛ خیلی از نخبگان ممکن است نیازهای کشور را آن‌چنان که هست ندانند.

یک نکته‌ی دیگر در همین زمینه، مطلبی است که من قبلاً هم به آقای ستّاری این را تذکّر داده‌ام که معاونت علمی و بنیاد به کار ستادی اهمّیّت بدهند؛ یعنی در واقع مثل یک ستاد از همه‌ی دستگاه‌های گوناگون کشور که در زمینه‌ی علم و فنّاوری نقشی میتوانند ایفا کنند، استفاده کنند؛ هم از دو وزارت مربوط به آموزش عالی، هم از دانشگاه آزاد، هم از وزارتهای مربوط به صنعت و مربوط به نفت استفاده کنند؛ [چون] اینها امکانات فراوانی دارند که این امکانات میتواند در خدمت پیشرفت علم و فنّاوری قرار بگیرد؛ و معاونت علمی با تکیه‌ی به جایگاه مدیریّتی خودش میتواند این کار را انجام بدهد. ضمناً از نخبه هم باید کار خواست؛ نخبه باید احساس کند که وجودش نافع است؛ یعنی احساس نافع بودن بکند؛ این، آن چیزی است که نخبه را خرسند میکند، خوشحال میکند، ثابت‌قدم میکند، پایدار در کشور میکند؛ بفهمد برای کشورش مفید است، نافع است؛ کار بایست خواست که این با همین کار ستادی به نظر من قابل تحقّق است.

یک نکته‌ی دیگر این است که ما باید یک فکری برای صنعت کشور بکنیم که حالا من در این بحثهایی هم که دوستان کردند، دیدم بخش مهمّی با این مشکل ارتباط پیدا میکند. صنعت کشور دچار آفت مونتاژکاری است که یک آفت قدیمی است؛ وقتی‌که مسئله، مسئله‌ی مونتاژکاری است، نوآوری دیگر خیلی معنی‌ ندارد؛ وقتی نوآوری وجود نداشت، پس تحرّک علمی و کار علمی دیگر وجود ندارد؛ وقتی کار علمی مطرح نبود، ارتباط صنعت و دانشگاه که ما این‌همه داریم داد میزنیم، تحقّق پیدا نمیکند. صنعت و دانشگاه اگر به هم ارتباط پیدا کردند، هم دانشگاه پیشرفت پیدا میکند، هم صنعت؛ این واضح است. بنده البتّه این مسئله‌ی ارتباط صنعت و دانشگاه را از خیلی وقت پیش با دولتها مطرح کردم که همین معاونت علمی بالاخره بر اثر فشارها و اصرارهای ما تشکیل شد، به‌خاطر همین که ارتباط صنعت و دانشگاه تحقّق پیدا کند. منتها ارتباط صنعت و دانشگاه وقتی به‌معنای واقعی کلمه تحقّق پیدا میکند که صنعت احساس نیاز کند به دانشگاه؛ در مونتاژکاری چنین احساسِ نیازی نیست. باید به صنعت سفارش کرد؛ همچنان‌که یکی از دوستان عزیز که صحبت کردند گفتند که از صنایع خواسته بشود؛ خب خواستن از صنایع یک مسئله است، احساسِ نیاز صنعت کشور یک مسئله‌ی دیگر است؛ این احساس نیاز باید به وجود بیاید. این هم وقتی خواهد شد که این مشکل قدیمی برطرف بشود. بایستی در یک مقطع زمانی مثلاً ده‌ساله -خیلی هم ما عجله نمیخواهیم بکنیم- در یک بازه‌ی زمانی ده‌‌ساله، این مسئله‌ی «تبدیل نگاه از مونتاژکاری به نو‌آوری» در صنعت به وجود بیاید و این باید در کشور حاکم بشود.

نکته‌ی بعدی در مورد مسئله‌ی نخبگان و بنیاد نخبگان و مانند اینها این است که به فعّالیّتهای فرهنگی در بنیاد اهمّیّت داده بشود؛ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است. ما این را باید توجّه کنیم که فنّاوری همراه با خودش فرهنگ می‌آورد؛ فنّاوری حامل فرهنگ است؛ این را نمیشود ندیده گرفت. ما وقتی فنّاوری را از دیگران گرفتیم، در واقع فرهنگ آنها را هم آورده‌ایم. درست است که ما در پِی استقلال فنّاوری هستیم -در این تردیدی نیست و این باید تحقّق پیدا کند- امّا بالاخره این مثل ظروف مرتبطه است؛ در همه‌ی زمینه‌ها بده‌بستان است. بنابراین، به مسئله‌ی فرهنگ بایست اهمّیّت داد. ما در بنیاد نخبگان و معاونت علمی نیاز داریم به اینکه به مسئله‌ی فرهنگ اهمّیّت بدهیم و کار فرهنگیِ درست و هوشمند انجام بگیرد.

یک نکته‌ی دیگر هم که نکته‌ی آخر در این زمینه است، این است که نخبگان عزیز خودشان از خودشان مراقبت کنند؛ از خودتان مراقبت کنید. یکی از عزیزان اشاره کردند که جنگ است و در جنگ، هم شهید داریم، هم جانباز داریم. راست میگویند؛ جنگ است. از ترور جسمی خطرناک‌تر، ترور مغزی و فکری است. گاهی دانشمندان ما را ترور کردند، شهیدشان کردند -دیدید دیگر- امّا از آن بدتر و تلخ‌تر این است که دانشمند ما را اسیر کنند؛ دانشمند ما اسیر نباید بشود. این‌هم در درجه‌ی اوّل به عهده‌ی خود نخبه است و خود نخبه باید مراقبت کند از خودش. این عنوانِ تقوا که از اوّل قرآن تا آخر قرآن این‌همه تکرار شده -«هُدًی لِلمُتَّقین»(۶) اوّل قرآن هست و تا آخر قرآن [هم] بارها و بارها عنوان تقوا تکرار شده- به همین معنا است؛ تقوا به‌معنای محافظت از خویشتن است، خودنگهداری است. در همه‌ی زمینه‌ها این‌جور است؛ این‌ را دنبال کنید.

امّا بحث سیاسی که عرض کردیم یک جمله [هم] بحث سیاسی بکنیم. وابستگی سیاسی، همین‌طور که عرض شد، چیز خطرناکی است. وابستگی سیاسی، توسری‌خوری می‌آورد. «صیلَ عَلَیه» که در مورد علم گفته شده، در مورد وابستگی سیاسی سخت‌تر از آن است؛ واقعاً «صیلَ عَلَیه» یعنی انسان، توسری‌خور میشود. یک ملّتی که از لحاظ سیاسی وابسته است، مجبور است توسری‌خوری را برای خودش بپذیرد؛ توسری‌خور خواهد شد. خب، گفتیم که پیشرفت علمی ضدّ این وابستگی است؛ حالا من میخواهم عرض بکنم که دشمن ما از اقتدار ما، از حرکت ما، از همین انگیزه‌ای که شما برای پیشرفت علمی و پیشرفت کشور دارید، بشدّت عصبانی است؛ دشمن عصبانی است. دشمن هرجور که بتواند، از دور و نزدیک، وضع کشور را دقیقاً مورد مراقبت قرار داده و از افزایش اقتدار کشور بشدّت نگران است. خیلی روشن است برای همه‌ی ناظران بین‌المللی که ایرانِ امروز با ایرانِ چهل سال قبل، از زمین تا آسمان فرق کرده است. ما یک کشور و ملّت درجه‌ی چند و عقب‌افتاده و محکومِ اوامرِ این ‌و آن بودیم؛ [امّا] امروز یک کشور اثرگذار، متنفّذ و مشغول حرکت در جادّه‌ی اقتدار [هستیم] -اقتدار علمی، اقتدارسیاسی- و داریم حرکت میکنیم؛ این کاملاً محسوس است. دشمن از این ناراحت و عصبانی است. البتّه دشمن اصلی هم، یعنی آن که در صحنه بیش از همه در مقابل ایران و ایرانی سینه سپر میکند، رژیم آمریکا است؛ بحث مردم آمریکا مطرح نیست. علّت هم همان است که اشاره شد؛ اینها سالهای متمادی صاحب این کشور بودند و همه چیز این کشور زیر دست اینها بوده، [امّا] انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی این را از اینها گرفته؛ لذا از روز اوّل عصبانی بودند و ناراحت بودند و تحریم کردند و توطئه کردند و درشت‌گویی کردند؛ مال امروز [هم] نیست، از روز اوّل این کارها شروع شد. آن روز، نه مسئله‌ی انرژی هسته‌ای مطرح بود، نه مسئله‌ی موشک مطرح بود، نه مسئله‌ی نفوذ در منطقه‌ی غرب آسیا -به قول آنها خاورمیانه- مطرح بود؛ این چیزها هم نبود امّا شروع کردند دعوا کردن؛ به‌خاطر همین [از دست دادن سلطه‌شان]؛ روشن است. خب، ما توانسته‌ایم سلطه‌ی آمریکا را پس بزنیم، یعنی از سر این کشور، سلطه‌ی آمریکا را بکلّی قطع کنیم؛ سلطه‌ی سیاسی، سلطه‌ی امنیّتی، سلطه‌ی اقتصادی؛ دست آمریکا را قطع کردیم.

علاوه‌ی بر این، با وجود خصومت‌‌ورزی آمریکا، قدرتمند شده‌ایم؛ این خیلی مهم است! این در دنیا خیلی چیز مهمّی است که ملّتها ببینند بدون قرار گرفتن زیر سایه‌ی قدرتها هم یک ملّت ممکن است رشد کند و حرکت کند، بلکه با خصومت قدرتها هم میتواند رشد کند و حرکت کند و بِایستد و روی پای خودش جلو برود؛ این را ما عملاً نشان دادیم، این هم اینها را عصبانی میکند. ملّت ایران برای کشورها و برای ملّتها الگو شد که نشان بدهد میتوان در مقابل ابرقدرت‌ها ایستادگی کرد و از آنها نترسید، و درعین‌‌حال پیش رفت. میدانید که این پیشرفتهای نظامی و همین موشک و همین چیزهایی که حالا اینها از آن این‌قدر ناراحتند، همه‌ی اینها در دوران تحریم اتّفاق افتاده، یعنی ما در تحریم بودیم، تحریم کامل! و آنچه اتّفاق افتاده، در این دوران اتّفاق افتاده؛ این است که آنها را متعجّب میکند و ناراحت میکند. یک گزارشی چند سال قبل از این، به من دادند که یک ژنرال اسرائیلی و صهیونیست، مال همین رژیم صهیونیست، در یک مقاله‌ای نوشته بود -یک موشکی را آن‌وقت ما تازه آزمایش کرده بودیم، یکی از موشکهایی که آزمایش شد، چند سال قبل از این؛ این آدم خب وارد بود، میفهمید؛ اینها با ماهواره و مانند اینها می‌بینند، میفهمند، میتوانند درست ارزیابی کنند- من واقعاً تعجّب میکنم، حیرت میکنم که ایران توانسته این کار را انجام بدهد. من با ایران دشمنم امّا ایران را تحسین میکنم که توانسته این کار را انجام بدهد؛ با این تحریم سنگینی که رویَش هست، توانسته یک چنین کاری را انجام بدهد؛ مضمون حرفش این بود. این را خب دشمن دارد میبیند.

من البتّه نمیخواهم وقت را حالا صرف پاسخگویی به اباطیل و یاوه‌گویی‌های این رئیس‌جمهور شارلاتان و بی‌چاک‌دهن آمریکا(۷) بکنم؛(۸) این واقعاً لزومی ندارد. خب گفتند، مسئولین کشور پاسخگویی کردند، خوب هم گفتند، درست هم گفتند. من نمیخواهم [پاسخ بدهم]، یعنی درواقع ضایع کردن وقت است که انسان بخواهد به حرفهای او بپردازد! ولیکن میخواهم به شما و به هر کسی که این حرف را خواهد شنفت بگویم: دشمن را بشناسید، دشمن را بشناسید. یکی از خطراتی که هر ملّتی را تهدید میکند این است که دشمنِ خودش را نشناسد، دشمنِ خودش را دشمن نداند؛ یا دوست بداند یا بی‌طرف بداند؛ این خطر خیلی بزرگی‌ است. این خواب‌رفتگی است. هم دشمن را بشناسید، هم روشهای‌ دشمنی‌اش را بشناسید؛ ببینید چه‌جوری دشمنی میکند. دچار غفلت نشویم؛ اگر غفلت کردیم، غارت خواهیم شد؛ اگر غفلت کردیم، شبیخون به ما زده خواهد شد؛ غفلت نکنیم. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود -در نهج‌البلاغه است- وَ اللَهِ لَا اَکونُ کَالضَّبُعِ تَنامُ عَلَى طولِ اللَدم‌؛(۹) من مثل آن حیوانی نخواهم بود که معمولاً برای اینکه به خواب برود، یک آهنگی میخوانند و او به خواب میرود؛ من خواب نخواهم رفت، بیدارم و میفهمم دُوروبَرم چه میگذرد. از ما هم همین را خواسته‌اند. نباید به خواب برویم، نباید غفلت کنیم.

البتّه این را به شما عرض بکنم؛ دشمن ما دچار عقب‌افتادگی ذهنی است؛ حالا [این را] یک‌خرده بیشتر عرض خواهم کرد. نه‌فقط خود این رئیسشان، [بلکه] دستگاه حاکمه‌شان واقعاً دچار یک عقب‌افتادگی ذهنی هستند. اینها میخواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمیشود دیگر؛ معلوم است که نمیشود! یعنی میخواهند همان وضعیّتی را که اینها در پنجاه سال قبل با این ملّت داشتند، برای این کشور به خیال خودشان پیش بیاورند؛ خب این عقب‌ماندگی ذهنی نیست؟ مثل پنجاه سال پیش فکر میکنند؛ نمیتوانند درک کنند که چه اتّفاقی اینجا افتاده. اتّفاقات مهمّی در این منطقه افتاده؛ البتّه مهم‌ترینش انقلاب اسلامی و پیدایش نظام جمهوری اسلامی است امّا خب اتّفاقات مهمّ دیگری هم افتاده در اطراف ما؛ اینها را نمیتوانند درست درک کنند. چون نمیتوانند درک بکنند، پس محکومند به اینکه شکست بخورند؛ مطمئنّاً محاسبات غلط موجب میشود که آنها شکست بخورند؛ در عراق محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در سوریه محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ در منطقه‌ی شرق ما هم همین‌جور -حالا نمیخواهم جزئیّات را وارد بشوم- محاسباتشان غلط بود، شکست خوردند؛ تا امروز. در مورد کشور خود ما هم همین‌جور [است]؛ چهل سال است اینها دارند دشمنی میکنند با ما، توی دهنشان میخورَد، شکست میخورند؛ چرا؟ چون محاسبه‌شان غلط است، چون درکشان از واقعیّت غلط است؛ درک درست ندارند.

خب آمریکا -یعنی نظام آمریکا، رژیم سیاسی آمریکا- البتّه یک چیز بسیار شرّ و بدی است؛ همان که امام فرمودند، شیطان اکبر است، واقعاً شیطان بزرگ است. ریشه‌ی ناامنی منطقه، آمریکا است؛ این نا‌امنی‌هایی که مشاهده میکنید، ریشه‌اش آمریکا است. آمریکا کارگزار صهیونیسم جهانی است. یک شبکه‌ی خطرناک خبیثی در دنیا وجود دارد به نام صهیونیسم بین‌الملل؛ آمریکا کارگزار آنها است. آمریکا دشمن ملّتهای مستقل است؛ آمریکا پشت بیشتر شرارتها و جنگ‌افروزی‌ها و قتل‌عام‌ها است، در منطقه‌ی ما و در خیلی از نقاط دیگر عالم. آمریکا مثل زالو، درصدد مکیدن داروندار ملّتها و موجودی ملّتها است؛ آمریکا این است؛ نظام سیاسی آمریکا امروز این است. حالا آیا آن کسانی که این نظام سیاسی را به وجود آوردند، میدانستند که به اینجاها منتهی خواهد شد یا نه، آن بحث دیگری است، امّا امروز آمریکا این است؛ در این سالهای اخیر یک چنین وضعیّتی دولت و نظام آمریکا دارد. شریک جرم اصلی صهیونیست‌ها در جنایاتی که کردند آمریکا است؛ چه در فلسطین، چه در لبنان، چه در سوریه، چه در نقاط دیگر عالم. به‌وجود آورنده‌ی داعش و این جریان تکفیریِ فعّالِ اسلحه‌به‌دست، آمریکا است؛ این را خود همین شخص در زمان مبارزات انتخاباتی‌اش بِصراحت گفت؛ یکی از اشکالاتی که بر دموکرات‌ها وارد میکرد این بود که داعش را شما به وجود آوردید! خودش اعتراف کرده! خب حالا شما توقّع دارید آن نیرویی که جلوی داعش را توانسته بگیرد مبغوض اینها نباشد. اینها داعش را برای یک هدفی به وجود آوردند. شما حالا می‌بینید سخنرانی میکند، نعره میکشد علیه سپاه پاسداران که جلوی داعش را توانسته سد کند؛ خب این چیز طبیعی‌ای است دیگر. وقتی شما شناختید طرف مقابل را، [این] خیلی به نظرتان طبیعی می‌آید.
خب بنابراین از ما عصبانی‌اند؛ علّت عصبانی بودن اینها هم همین‌طور که عرض کردم، یکی کوتاه شدن دستشان است؛ و امروز [هم] به‌خاطر این است که جمهوری اسلامی توانسته نقشه‌های آمریکا را در خاورمیانه به‌هم بزند؛ یعنی در این منطقه‌ی غرب آسیا که اینها خیلی با این منطقه کار داشتند و نقشه‌هایی داشتند. نقشه‌هایشان در لبنان، نقشه‌هایشان در سوریه، نقشه‌هایشان در عراق را جمهوری اسلامی توانسته به‌هم بزند. در شکست صهیونیست‌ها از حزب‌الله لبنان، اینها خب پشت قضیّه بودند، همان‌وقت بود که وزیر خارجه‌ی آمریکا گفت که خاورمیانه در حال یک زایمان است؛(۱۰) خیال میکردند که حالا دارد یک کار بزرگی انجام میگیرد.

خب حالا من چند توصیّه بکنم به فعّالان سیاسی و مطبوعاتی و فرهنگی و مسئولان کشور به‌مناسبت همین قضایای اخیر و این کارهایی که کردند. اوّلاً؛ همه یقین داشته باشند که این بار هم آمریکا تودهنی خواهد خورد و از ملّت انقلابی ایران شکست خواهد خورد؛ مسلّم بدانید این‌جور خواهد شد. کمااینکه در قضایای این چند ده سال اخیر همیشه همین‌جور بوده که با جمهوری اسلامی مواجه شده‌اند و شکست خورده‌اند؛ این یک مطلب.

 ثانیاً؛ رئیس‌جمهور آمریکا از خودش بلاهت(۱۱) نشان میدهد لکن این موجب نشود که ما از مکر و حیله و توطئه‌ی دشمن غافل بشویم. دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد؛(۱۲) اینکه ما حالا بگوییم یکی مثلاً اَبله است، احمق است -میگویند؛ از این حرفهایی که زده میشود و ممکن هم هست درست باشد- لکن درعین‌حال این نباید ما را از کِید دشمن غافل کند؛ باید با تدبیر، همه در صحنه باشند؛ همه بایستی با هشیاری، با بیداری، با آمادگی کامل در صحنه باشند. جنگ نظامی اتفّاق نمی‌افتد، لکن چیزهایی وجود دارد که از جنگ نظامی اهمّیّتش کمتر نیست. باید مراقب باشیم، ببینیم دشمن چه‌کار دارد میکند و چه‌کار میخواهد بکند؛ پیش‌بینی کنیم.

نکته‌ی سوّم؛ دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایه‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علی‌رغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. یکی همان علم است که شما در جریانش هستید؛ واقعاً میدان مبارزه است، مایه‌ی قدرت کشور است. یکی قدرت دفاعی است؛ همین مسئله‌ی موشکها و این حرفهایی که سروصدا میکنند. باید روزبه‌روز این قدرت دفاعی افزایش پیدا کند، و البتّه میکند؛ به کوری چشمشان، روزبه‌روز هم افزایش پیدا خواهد کرد. سوّم قدرت اقتصادی است؛ به قدرت اقتصادی اهتمام بکنید. قدرت اقتصادی هم با وابستگی به این و آن حاصل نمیشود. بنده از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفته‌ام، من با سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌ها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی نیست؛ منتها تکیه‌ی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعره‌ی مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این]طور[ نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما درون‌زا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید دنبال بشود. بنابراین، این‌هم یک نکته است که همه‌ی عوامل و عناصر قدرت باید در داخل تقویت بشود؛ قدرت دفاعی، قدرتِ بحث منطقه‌ای و مانند اینها.

رابعاً؛ به القائات دشمن نباید اعتنا کرد. یک چیزهایی را القا میکنند؛ در قضیّه‌ی برجام این‌جور القا میشد که اگر توافق بکنیم دشمنی‌ها برطرف میشود، اگر توافق نکنیم با ما دشمنی میکنند؛ خب توافق هم کردیم، [امّا] دشمنی‌ها برطرف که نشده، زیادتر هم شده. این القای دشمن بود که اگرچنانچه توافق نکنیم یا دیر بجنبیم، چنین و چنان خواهد شد. امروز باز مطلب دیگری را مطرح نکنند که اگر در فلان قضیّه توافق نکردیم -مثلاً اگر در قضیّه‌ی حضور کشور در فلان منطقه توافق نکردیم- ممکن است چنین و چنان بشود؛ نه، اینها القائات دشمن است. ما بایستی مصلحت خودمان را خودمان بسنجیم، خودمان پیدا کنیم، خودمان بفهمیم که مصلحت چیست؛ از دشمن نشنویم.

خامساً؛ اینکه ما روی قدرت دفاعی تکیه میکنیم ناشی از تجربه‌ی ما است؛ ما تجربه کرده‌ایم. یک روزی بود که این کشور -همین تهران که شما حالا بحمدالله با خیال راحت و با امنیّت [در آن] رفت‌وآمد میکنید- زیر موشکهای صدّام بود؛ خیلی از شماها شاید آن‌وقت در دنیا نبودید. ما هیچ وسیله‌ی دفاع نداشتیم، [درحالی‌که] همه به صدّام کمک میکردند؛ آمریکا برای همین موشکها و برای ابزارهای دفاعی و حتّی برای نقشه‌ی میدان جنگ به صدّام کمک میکرد؛ ماهواره‌هایش و دیگران کمک میکردند. فرانسه کمک میکرد؛ فرانسه، هم موشک میداد، هم هواپیما میداد. آلمان کمک میکرد؛ موادّ شیمیایی میداد. میدانید در موارد زیادی لشکر صدّام کار شیمیایی کردند. ما چقدر جانباز شیمیایی داریم، چقدر از آنها از دنیا رفتند! موادّش را آلمان به اینها میداد. آلمان موادّ شیمیایی در اختیار اینها میگذاشت که اینها بمب شیمیایی درست کنند. حتّی گاهی شاید بمب شیمیایی هم بهشان میداد؛ همه کمک کردند؛ ما دست‌خالی بودیم، وسیله‌ای نداشتیم؛ [لذا] به فکر افتادیم که باید خب وسیله‌ی دفاعی درست کنیم. شروع کردیم؛ از صفر در واقع شروع کردیم. من اگر بگویم به شما و تصویر کنم -که حالا متأسّفانه وقت نیست- که اوّلین چیزی که ما توانستیم پرتاب کنیم که بُردش هم حدود بیست کیلومتر بود چه بود، ممکن است خنده‌تان بگیرد! [وسیله‌ای] مثل یک ناو‌دان درست کرده بودند که ما مثلاً فرض کنید بتوانیم موشک آرپی‌جی را با یک شکلی از روی این ناو‌دان پرتاب کنیم، که مثلاً حدود پانزده کیلومتر یا بیست کیلومتر هم برود؛ این‌جوری شروع شد. بعد توانستیم توانایی‌ها را بیشتر کنیم. وقتی توانایی‌هایمان زیاد شد و دشمن دید که ما میتوانیم مقابله‌به‌مثل کنیم، متوقّف شد؛ این تجربه‌ی ما است. ما اگر چنانچه قدرت دفاعیِ خودمان را افزایش ندهیم، دشمنان ما جَری خواهند شد، گستاخ خواهند شد، تشویق خواهند شد به اینکه به ما حمله کنند. باید قدرت دفاعی‌ ما جوری باشد که دشمن تشویق نشود به یک اقدام و به دست از پا خطا کردن.

سادساً؛ خب دولتهای اروپایی، مسئله‌ی برجام را تأکید کرده‌اند؛ او گفته بود که من پاره میکنم، چنین میکنم -یک غلطی کرده بود- اینها محکوم کردند، گفتند نه، نباید پاره کنید و اینها. خیلی خب، خوب است، یعنی این مقدارش را ما استقبال میکنیم و خوب [است]، لکن این کافی نیست که [فقط] به او بگویند شما برجام را پاره نکن! خب برجام به نفع آنها است؛ هم به نفع اروپایی‌ها است، هم به نفع آمریکا است؛ طبیعی است که بخواهند پاره نشود؛ ما هم البتّه گفته‌ایم مادامی‌که طرف پاره نکند، ما هم پاره نمیکنیم، امّا اگر پاره کرد، ما ریزریزش میکنیم!(۱۳) حالا قبلاً(۱۴) چیز دیگر گفته بودم. خب، بنابراین این مقدار خوب است؛ منتها کافی نیست.

اوّلاً اروپایی‌ها باید در برابر اقدامهای عملیِ آمریکا بِایستند. اگر چنانچه او پاره نکرد امّا نقض کرد -مثلاً با همین تحریمها یا همین کارهایی که حالا اینها انتظار دارند که از کنگره‌شان بیرون بیاید- باید اروپایی‌ها بِایستند در مقابل او؛ فرانسه، آلمان. حالا از انگلیس که خیلی انتظاری هم نیست!(۱۵) باید بِایستند؛ اینکه بگویند ما مخالفیم، کافی نیست.

ثانیاً از ورود در مسائل اساسیِ ما -مثل قدرت دفاعی و مانند اینها- پرهیز کنند؛ هم‌صدایی با آمریکا نکنند. اینکه دولتهای اروپایی بیایند همان حرفی را بزنند که او دارد میزند که ایران چرا در منطقه حضور دارد -خب تا چشمتان کور! چرا حضور نداشته باشد؟- یا [وقتی] او ایراد کند که چرا شما موشک دو هزار کیلومتری یا مثلاً فرض کنید سه هزار کیلومتری دارید، اینها هم بیایند همان حرف را بزنند، اینکه خب معنی ندارد! به شما چه ربطی دارد؟ [خود] شما چرا موشک دارید؟ شما چرا موشک اتمی دارید؟ چرا سلاح اتمی دارید؟ اینکه در قدرت دفاعی جمهوری اسلامی بخواهند دخالت بکنند و حرف بزنند، نه؛ این را هم مطلقاً از اروپایی‌ها ما قبول نمیکنیم؛ و هم‌آواز نشوند با آمریکا در حرف زوری که میزند و حرف غلطی که از او سر میزند؛ این هم سادساً بود.

 سابعاً مسئولان اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرند. تولید داخلی، منع واردات، جلوگیری از قاچاق؛ اینها آن اوّلی‌هایش است. امسال سال اشتغال است. الان هم ما درواقع در نیمه‌ی دوّم مهرماه هستیم؛ یعنی بیش از نیمی از سال گذشته. در زمینه‌ی اشتغال و در زمینه‌ی تولید داخلی و تولید ملّی، فعّالیّتها باید افزایش پیدا کند؛ باید مضاعف بشود، عقب‌ماندگی‌ها باید جبران بشود. یک مدّتی گرفتار انتخابات و حرفهای انتخاباتی و این حرفها بودیم، وقت گذشت؛ باید جبران کنند تا بتوانیم به یک جایی برسیم در این زمینه. من گفتم، به سرمایه‌گذار خارجی ما خوشامد میگوییم امّا دل نمیبندیم به کار سرمایه‌گذار خارجی؛ چون اعتباری به او نیست. سرمایه‌گذار خارجی امروز می‌آید، فردا به‌خاطر یک حادثه‌ای، مشکل درست میکند برای ما. سرمایه‌گذارهای خارجی بیایند، سرمایه‌گذاری هم بکنند منتها تکیه‌ی اقتصاد کشور باید به مسائل داخلی باشد. ظرفیّتهای داخلی کم نیست، زیاد است و کارهای اوّلی هم که باید انجام بگیرد، کارهای روشن و خوبی است و آقای دکتر ستّاری هم اشاره کردند. این منطق هم منطق درستی است که ما اقتصادمان اقتصاد نفتی است، اقتصادِ منبع‌محور است -یعنی همین‌طور سرمایه را بفروش و بخور؛ سرمایه است دیگر- این باید تغییر پیدا بکند؛ باید مبتنی بشود بر ارزش افزوده. ما حتّی سنگهای قیمتی‌ای را هم که داریم -سنگهای ساختمانی قیمتی‌ای که در کشور وجود دارد- خیلی‌هایش همین‌طور آماده‌نشده به خارج صادر میشود که این چیز خیلی عجیبی است و بعضی از این وزرای ما در این زمینه‌ها واقعاً کوتاهی کرده‌اند. خب، این چند نکته در مورد مسائل سیاسی.

آخرین مطلب خطاب به شما جوانهای عزیز است که من اینجا یادداشت کرده‌ام. جوانها از فرصت استفاده کنید. امروز فرصت برای شما هست که بتوانید آینده‌ی کشورتان را بسازید. زمان شما با زمان جوانی ما فرق دارد. جوانی ما دوران ناامنی بود، دوران سختی بود. در سنین شما، ما یا در زندان بودیم، یا زیر فشار بودیم، یا زیر شکنجه بودیم، یا در تبعید بودیم. بعد هم که انقلاب پیروز شد -آن سالهای اوّل انقلاب- شب و روز کار و تلاش بود؛ استراحت وجود نداشت؛ دائم [کار بود]. حالا بنده بعد از یکی دو سال رئیس‌جمهور شدم؛ کسانی که با هم بودیم، بعضی‌شان رئیس‌جمهور هم نشدند، مشغول تلاش و کار [بودند]، ما هم که رئیس‌جمهور شدیم، یک‌جور دیگر تلاش و کار [میکردیم]. یعنی واقعاً سختی کشیدیم در دورانی که در سنین شما و اندکی بعد از سنین شما بودیم. شماها نه، شماها در امنیّتید، در آرامشید، در فرصت علمی هستید، توانایی دارید، تشویق میشوید، گرامی داشته میشوید! این را قدر بدانید، از این فرصت استفاده کنید. گوهر گران‌بهای جوانی در اختیار شما است و این همان گوهر گران‌بهایی است که خدای متعال در قیامت از ما سؤال میکند که جوانی‌تان را چه‌جوری گذراندید؟ یکی از چیزهایی که از ما سؤال میشود این است که جوانی را چه‌جوری گذراندید؟ باید جواب بدهیم. شما وظیفه‌ی الهی و وظیفه‌ی وجدانی را فراموش نکنید؛ هرچه میتوانید تلاش کنید. و تلاشتان نافع خواهد بود؛ یعنی شما میتوانید مسیر کشور را اگر چنانچه غلط است، برگردانید به مسیر درست؛ آنجاهایی که اشکال دارد، آنجاها را میتوانید برگردانید. خوشبختانه جهت‌گیری در کشور جهت‌گیری درستی است؛ البتّه اشکالات در گوشه‌وکنار فراوان وجود دارد امّا جهت‌گیری درست است؛ [لذا] میتوانید اشکالات را برطرف کنید؛ میتوانید کمک کنید که جهت‌گیری‌ها خراب نشود، عوض نشود، دچار انحراف نشود. این کاری است که شما جوانها -جوانهای دانشمند و عالم- میتوانید بکنید. از این فرصت استفاده کنید، بدانید که ان‌شاءالله خدای متعال به شما کمک خواهد کرد؛ وَ الَّذینَ جٰهَدوا فینا لَنَهدِیَّنَهُم سُبُلَنا؛(۱۶) در راه خدا وقتی مجاهدت میکنید، خدای متعال خودش شما را هدایت میکند. وَ مَن یُؤمِن بِاللهِ یَهدِ قَلبَه؛(۱۷) خدا دلهای شما را هدایت میکند به آن کاری که باید انجام بدهید. نیّتهایتان را نیّتهای احساس وظیفه و انجام وظیفه و نیّتهای خدایی کنید؛ ان‌شاءالله خدا هم کمک خواهد کرد. و من مطمئنّم شماها در ده‌ها سال آینده که ان‌شاءالله دیگر همه‌کاره‌ی کشور شماها هستید، در آن روز یک ایرانِ بمراتب بهتر، پیشرفته‌تر، منظّم‌تر و مرتّب‌تر از امروز را در مقابلِ خودتان خواهید داشت و ان‌شاءالله آن را اداره خواهید کرد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار -که به مناسبت برگزاری یازدهمین همایش ملّی «نخبگان فردا» برگزار شد- دکتر سورنا ستّاری (معاون علمی و فنّاوری رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد ملّی نخبگان) گزارشی ارائه کرد و پنج نفر از حاضران هم به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند.
۲) سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۵۳؛ «... هر نعمتی که دارید از خدا است ...»
۳) آقای عیسی زارع‌پور
۴) ابن ابی‌الحدید. شرح نهج‌البلاغه، ج ۲۰، ص ۳۱۹
۵) ضعف، سستی
۶) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲
۷) اشاره به سخنان دونالد ترامپ (رئیس‌جمهور آمریکا) در تاریخ ۹۶/۷/۲۱
۸) خنده‌ی حضّار
۹) نهج البلاغه، خطبه‌ی ۶
۱۰) کاندولیزا رایس (وزیر خارجه‌ی اسبق آمریکا)
۱۱) حماقت، نادانی
۱۲) سعدی. گلستان، باب اوّل؛ «دانی که چه گفت زال با رستم گرد / دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد»
۱۳) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۱۴) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۵/۳/۲۵)
۱۵) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۱۶) سوره‌ی عنکبوت، بخشی از آیه‌ی ۶۹؛ «و کسانى که در راه ما کوشیده‌اند، به یقین راه‌هاى خود را بر آنان مینماییم ...»
۱۷) سوره‌ی تغابن، بخشی از آیه‌ی ۱۱؛ «... و کسى که به خدا بگرود، دلش را به راه آورَد ...»

مجموعه‌ی صوتی «قرآن صاعد» شهادت حضرت امام سجاد علیه‌السلام

مجموعه‌ی صوتی «قرآن صاعد» شهادت حضرت امام سجاد علیه‌السلام

اولین برنامه از این مجموعه شامل نوشتاری از حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه درباره‌ی صحیفه‌ی سجادیه و بیانات رهبر انقلاب اسلامی پیرامون انس با این کتاب گران‌بهاست.
* نوشتاری از حضرت امام خمینی
این متن در صحیفه‌ای که ایشان به نوه‌شان اهدا کرده‌اند نوشته شده است.

بسمه تعالی
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی / از خم دوست جوانم به خم موی علی‌
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست / یاد آرم به خرابات چو ابروی علی‌
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیْل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می‌آموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان می‌کند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هرکس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده می‌کند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِّ معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل می‌شود در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود می‌چشاند و آنان را محو و نابود می‌کند:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم انا الیه راجعون‌.
پس توای نویسنده محروم از همه معارف و بیخبر از کون و مکان، قلم را بشکن و صحیفه را ببند و از حدّ خود که هواهای نفسانی چون تار عنکبوت بر سراسر وجودت پیچیده و هر روز و شب افزون می‌گردد به فضل لایزال الهی پناه ببر «انّه ذو رحمة واسعة».
و من این کتاب بزرگ را به فرزند عزیزم که در جبهه او نور و نورٌ عَلی‌ نُور می‌بینم و آن عزیز که یادگار احمد و از سلاله پاک ائمه اطهار - علیهم سلام الله - و پرورده دامن پاک مادر عزیزش که سلاله پاک ائمه اطهار و از طباطبایی‌ها که افتخار فرزندی حسنین را دارند اهدا کردم و امیدوارم او از علمای برجسته و فقهای متعهد و از عرفای مجاهد فی سبیل الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از این کتاب مقدس به‌طور شایسته بهره مند گردد و پدر پیر خود، خمینی را که عمری با هوای نفس و عصیان و ناسپاسی گذرانده و اکنون با روی سیاه و کوله باری از معصیت بدون هیچ امید - مگر به فضل خدای رحمان - از این‌دار و دیار به‌دار و دیار دیگر می‌رود از طلب رحمت و دعایی و بخشش گناهان بر او منت نهد.
خداوندا، این عائله را به تو سپردم و از هیچ کس امیدی ندارم؛ تو خود با عنایات خویش آنان را تحت تربیت خویش قرار ده.
به تاریخ شب سه شنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۶۷ / سوم جمادی الاولی ۱۴۰۹
بنده عاصی خدا
روح الله الموسوی الخمینی
 
* سخنان رهبر انقلاب
من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آن‌جا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفته‌اند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمه‌های معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم‌النّفس است، هم درس امور اجتماعی است...
شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز میکنید، از جمله چیزهایی که میخواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعه‌ای که حداقل مجموعه بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعه‌ای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد.
۱۳۷۶/۰۹/۱۳
در این برنامه حجت‌الاسلام و المسلمین احمد غلامعلی به شرح فرازهایی از صحیفه‌سجادیه می‌پردازند.
 

خط حزب‌الله ۱۰۲ | پیروز جنگ روایت‌ها

خط حزب‌الله ۱۰۲ | پیروز جنگ روایت‌ها

در دوازدهمین روز از مهرماه ۹۶، خط حزب‌الله به صدودومین شماره از خود رسید.
 
* سخن هفته‌ی این شماره از نشریه با عنوان «پیروز جنگ روایت‌ها»، به اظهارات اشتباه جان کری در یک سال گذشته درباره‌ی جوان ایرانی و صحت صحبت‌های رهبر انقلاب درباره‌ی تصویر واقعی از جوانان نسل سوم می‌پردازد.
 
* گزارش هفته‌ی این شماره هم به پیام دیدار رئیس‌جمهور ترکیه با رهبر انقلاب پرداخته که در بخشی از آن این‌گونه آمده است: بعد از گذشت هفت سال، به نظر می‌رسد موضع ایران و ترکیه در قبال تحولات منطقه، بیش از گذشته نزدیک و مشابه هم شده است تا جایی‌که اردوغان نیز به‌صراحت به سمت الگوی مدنظر ایران که بر یکپارچگی سرزمینی و اولویت اراده‌ی مردمی تأکید دارد نزدیک شده است. بی‌شک این موضوع را می‌توان نقطه‌ی عطفی در شناخت بهتر از تحولات منطقه دانست.
 
* خط حزب‌الله در این شماره با خبر ویژه‌ای از حاشیه‌نگاری میلاد عرفان‌پور، شاعر جوان و خوش‌ذوق کشور است از حضور خود در مراسم عزاداری حسینیه‌ی امام خمینی(ره) نیز همراه بوده است. عرفان‌پوردر بخشی از مطلب خود چنین نوشته است: توفیق یار شد و یک مثنوی گفتم و همچنین روزی‌ام شد در مراسم به همراه آقای حدادیان خدمت حضرت آقا برسم. همان ابتدا که احتمال دیدار به وجود آمد فکرم مشغول این شد که چه مطلبی را خدمت ایشان عرض کنم یا چه سؤالی را مطرح کنم. البته دوستانم آقایان مطیعی، سیار و یزدانی، شب گذشته توفیق مشابهی یافته بودند و رهبر معظم انقلاب مطالب محبت‌آمیز فراوانی فرموده بودند که به گوش بنده هم رسیده بود. بالاخره فرصت دیدار فراهم شد. ابتدا از الطاف همیشگی و حمایت‌های محبت آمیز ایشان تشکر کردم و خواستم دعا کنند لیاقت این عنایات را داشته باشیم. ایشان فرمودند امید من به شما جوان‌ها است. جوان‌های نسل شما امثال حجحی‌ها امید من هستند برای آینده.
 
* همانطور که در شماره‌ی گذشته‌ی نشریه خط حزب‌الله به «پروژه جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه» پرداخته شد، این هفته نیز روایت سیدحسن نصرالله درباره‌ی تحولات اخیر منطقه و پروژه‌ی تجزیه‌ی کشور عراق مورد بررسی قرار گرفته است.
 
* کار نیک را نباید به زبان آورد، مجالس روضه از صدا و سیما هم مؤثرتر است، عاملی که موجب پیروزی حادثه عاشورا شد، پرچمداران فرهنگ عاشورایی برپاکنندگان عزاداری‌ها هستند و... اینها عناوین دیگر بخش‌های نشریه خط حزب‌الله هستند که مخاطبین گرامی می‌‌توانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
 
* صدودومین شماره‌ی خط حزب‌الله به روح پرفتوح شهید مسعود آشوری تقدیم شده‌است.
 
* نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.


برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.
نسخه تابلو اعلانات | دریافت "خط حزب‌الله" نسخه‌ی مطالعه (A۴) | دریافت نسخه‌ی چاپ (A۳)