شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

پیام حضرت آیت الله خامنه ای به ‌مناسبت هفته دفاع مقدس و روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران

پیام حضرت آیت الله خامنه ای به ‌مناسبت هفته دفاع مقدس و روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز (پنج‌شنبه) به ‌مناسبت هفته‌ی دفاع مقدس و روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران، پیامی صادر کردند.
متن این پیام که هم‌زمان با مراسم غبارروبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور از سوی حجت‌الاسلام والمسلمین شهیدی محلاتی نماینده‌ی ولیّ فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است:
 
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
خداوند عزیز و رحیم را سپاس که در دوران ما، معنی و مضمون والای شهادت را، تجسّم بخشید و دلهای پاک و روشنی را مشتاق آن ساخت. این نورافکنهای فروزان، اکنون فضای زندگی را با معنویت خود روشن ساخته‌اند. چشمهای بینا و دلهای بیدار از آن بهره می‌برند و ذخیره‌ی معنوی که جان‌مایه‌ی حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است، روز به روز افزایش می‌یابد و زندگی را روح و طراوت می‌بخشد. سلام خدا و اولیاء او بر این جانهای تابناک که هم زندگی و هم مرگشان مایه‌ی اعتلای جامعه اسلامی است، و همواره چنین باد ان‌شاء‌الله.
سیّدعلی خامنه‌ای
یکم مهرماه ۱۳۹۵

خط حزب‌الله۵۱ | حزب‌الله پیروز است

خط حزب‌الله۵۱ | حزب‌الله پیروز است

«جوانهایی که امروز در این کشور برای احیاء اسلام، برای اقامه‌ی دین با جد مشغول کارند، بحمدالله روزبه‌روز دارند زیاد میشوند. اینها همانهایی هستند که به فضل الهی، به حول‌وقوّه‌ی الهی، هر دشمنی از جمله آمریکا و صهیونیست را به زانو خواهند فکند.» ۹۵/۶/۳۰
پنجاهمین شماره هفته‌نامه‌ی خبری - تبیینی خط‌ حزب‌الله در سرمقاله این هفته به سه شرط تحقق وعده بسیار نزدیک الهی با عنوان «حزب الله پیروز است» پرداخته است.
گزارش این شماره هفته نامه خط حزب الله نیز به روایت رهبر انقلاب از دوران دفاع مقدس و ایستادگی ملت ایران در کنار امام امت در آن روزهای اولیه‌ی پیروزی انقلاب اختصاص دارد.
عکس ویژه این هفته، هفته نامه خط حزب الله به تصویر کمتر دیده شده رهبر انقلاب به مناسبت بازگشایی مدارس در یکی از مدارس تهران اختصاص یافته است.
پنجاه و یکمین شماره هفته نامه خط حزب الله به روح پرفتوح عالم مجاهد شهید میثم تمار از صحابی خاصه امیرالمونین علی (ع) تقدیم می شود.
نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته است و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.


برای دسترسی به آرشیو نشریه هم می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.
نسخه تابلو اعلانات | دریافت "خط حزب‌الله" نسخه‌ی مطالعه (A۴)  دریافت نسخه‌ی چاپ (A۳)


تلکیفی که امام برای آیت الله خامنه‌ای تعیین کرد/ رجزخوانی رهبر انقلاب برای صدام

تلکیفی که امام برای آیت الله خامنه‌ای تعیین کرد/ رجزخوانی رهبر انقلاب برای صدام

به گزارش عمارنامه،  ایرانی‌ها هنوز هم 31 شهریور 1359، بمباران فرودگاه‌های کشور را روز آغاز رسمی جنگ می‌دانند. در عراق 19 شهریور 1359 روزی که میمک ایران را اشغال کردند روز آغاز جنگ است؛ اما در حقیقت جنگ به طور رسمی از 16 شهریور 1359 با حمله‌ی عراق به منطقه خان لیلی در استان کرمانشاه آغاز شد. روزی که فردایش بنا بود آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم سالگرد 17 شهریور در بهشت زهرا سخن بگوید و بنی صدر (رئیس جمهور وقت) در میدان شهدا.

 
* سخنرانی 17 شهریور
 
پس از کشمکش‌های فراوان میان حزب جمهوری و رئیس جمهور بنی صدر، علی رغم میلش محمدعلی رجایی را به نخست وزیری برگزید. کشمکش‌ها تا آغاز جنگ و پس از آن بر سر انتخاب وزرا ادامه داشت. اطرافیان رئیس جمهور وعده افشاگری در سخنرانی17 شهریور می‌دادند. صبح 17 شهریور آقای خامنه‌ای در بهشت زهرا سخن گفت.
 
 جنگ
 
محمدعلی رجایی پس از کشمکش‌های فراوان نخست وزیر شد 

«در مراسم صبح، قرائت پیام امام و پیام نخست وزیر و سخنان آقای خامنه‌ای، نور امید و روشنایی برای مردم بود، اما متاسفانه خواست مردم تهران که عمدتا از اقشار محروم جامعه بودند و با شور و هیجان زیادی در اجتماع بعدازظهر شرکت داشتند، برای شنیدن حرف‌های امیدوار کننده، تحقق نیافت و بنی صدر در مراسم گرامیداشت این روز تاریخی و اثرگذار با سخنانی تند و بی‌پروا، آتش التهاب و تشنج را بار دیگر در کشور شعله‌ور ساخت و دامنه‌ی اختلافات بین مسئولان را با شعاع گسترده‌ای در سطح جامعه پخش کرد. بنی صدر با ادعای اینکه مردم از من خواسته‌اند در مورد مسائلی نظیر عدم تفاهم با نخست وزیر و کابینه، حزب جمهوری اسلامی، آزادی‌های سیاسی، انحصارگری گروه‌ها و وضع آینده مملکت و... سخن بگویم، به طرح دیدگاه‌هایش پرداخت و در سخنرانی طولانی خود به تمام نیروها و نهادهای انقلابی توهین کرد. وی با اشاره به یک گروه اقلیت انحصارگر و قدرت طلب، مجلس و دولت را وابسته به این گروه دانست و وزرای معرفی شده را مورد اهانت قرار داد و با ترسیم جامعه مورد نظر خود تا توانست فضای عمومی بین مسئولان انقلاب را توام با اختلاف و تخاصم نشان داد و تقریبا هیچ راهی برای تفاهم نگذاشت. کم نبودند آنهایی که این سخنان رئیس جمهور را چرخشی علنی در مواضع وی پنداشتند و پیامدهای آن را برای آینده، نگران کننده می‌دیدند.» (1)
 
 
 
جنگ 
 
سخنرانی آیت الله خامنه‌ای در سالگرد 17 شهریور، بهشت زهرا. 
مراسم صبح بی حاشیه بود اما اطرافین بنی صدر وعده‌ی افشاگری در سخنرانی بعداز ظهر داده بودند.
 
 
 *کشمکش‌هایی تا آغاز جنگ

هاشمی رفسنجانی: «هنگام سخنرانی بنی صدر در مراسم 17 شهریور، ما در منزل شهید بهشتی مهمان بودیم و این سخنان را از طریق رادیو شنیدیم و البته سخت متاثر شدیم. همان جا به پیشنهاد جمع، تلفنی از حاج احمد آقا خواستم امام درباره‌ی جواب گفتن ما به آن اظهارات، نظر بدهند و جواب رسید که امام فرمودند با توجه به تخلف بنی صدر از دستور حفظ حرمت دیگران، در جواب گفتن آزادیم. بعد از این اجازه، ما کوشیدیم نظرات خود را با مردم در میان بگذاریم و من مشخصا در مصاحبه‌ای که یک روز بعد انجام شد، به ابعاد مختلف سخنان بنی صدر پرداختم و اشکالات آن را بازگو کردم.»

بهشتی، باهنر و هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها به حرف‌های بنی صدر پاسخ دادند اما آقای خامنه‌ای مصاحبه و سخنرانی نکرد. (2)
 
جنگ
 
سخنرانی رئیس جمهور وقت، ینی صدر در سالگرد 17 شهریور، تهران، میدان شهدا.
آنچه بنی صدر گفت کشور را در التهاب سنگین فرو برد.

 

 
* برکناری صیادشیرازی

یکی دیگر از اتفاقات این ایام برکناری صیادشیرازی از فرماندهی قرارگاه مشترک سپاه و ارتش در غرب کشور بود. بنی صدر که پیشتر می‌گفت نبوغ صیاد شیرازی را خودش کشف کرده است، پس از یک حادثه پرتلفات در غرب کشور بر صیاد شیرازی خشم گرفت و او را برکنار کرد. آقای خامنه‌ای نگران برکناری صیاد شیرازی بود که ناگهان جنگ آغاز شد.(3)
 
اما در اصل سرآغاز این تقابل را می‌توان از آنجایی دانست که شهید «صیاد شیرازی» برای برخورد با ضد انقلاب مسلح در کردستان « قرارگاه شمال غرب » را راه انداخته بود ولی این اقدام همواره خار چشم بنی صدر و یارانش بود. سرگرد صیاد شیرازی پس از روزها مقاومت و جنگ بی امان با ضدانقلاب در سایه‌ی این قرارگاه در حالی که مجروح شده بود نامه‌ای از فرماندهی دریافت کرد که خواستار انحلال قرارگاه شمال غرب شده بود!
 
 جنگ

صیاد کاری را کرد که خیلی از حزب اللهی‌ها در مواجهه با مانع تراشی‌های به ظاهر قانونی می‌کنند و به فرماندهی نوشت که سرکارم می‌مانم و نمی‌روم تا از تهران و شورای عالی دفاع دستور برسد. بنی صدر نامه شهید صیاد را که از مافوق خود سر پیچی کرده بود خدمت حضرت امام برد و گفت: «صیاد شیرازی تمرد کرده.» حضرت امام به بنی صدر فرموده بودند: «با ایشان طبق مقررات رفتار کنید». «مقررات یعنی چه؟ نه تنها برکناری با قاطعیت، بلکه گرفتن درجه و حتّی دادگاهی کردن»
شرایط را در نظر بگیرید؛ شهید صیاد با ابتکار خودش قرارگاهی راه انداخته و نیروهای مستعد را برای عقب زدن ضد انقلاب به کار گرفته و مناطق وشهرهای زیادی را آزاد کرده، ولی با پاپوش جریان نفاق برای تعطیلی آن،‌ حال نه تنها تشویق نمی‌شود بلکه با دستور امام به توبیخ و برکناری و تمرد متهم می شود. همان کسانی که مانع برخورد با ضد انقلاب بودند حالا برخورد تحقیر آمیز با صیاد را با دست آویز قرار دادن تصمیم حضرت امام دنبال می کردند.
  
* حمله‌ی هوایی در 31 شهریور

تا روز 31 شهریور که هواپیماهای عراقی فرودگاه مهرآباد و پایگاه‌های هوایی کشور را بمباران کرد، مهمترین مسئله کشور کشمکش‌های سخنرانی‌ 17 شهریور بود. حمله‌ی هوایی هواپیماهای عراق در 31 شهریور موقتا بحث‌های اختلافی را کنار زد. آقای خامنه‌ای در زمان حمله‌ی هوایی در کارخانه‌ای در نزدیکی فرودگاه مهرآباد سخنرانی داشت؛ «منتظر آغاز سخنرانی بودم که ناگهان صدا[یی آمد] و محافظان آمدند گفتند که چند هواپیمای شکاری در آسمان دیدند. سخنرانی را برای تقویت روحیه‌ی کارگران انجام دادم و بعد به اتاق جنگ ستاد مشترک رفتم تا در جلسه تصمیم بگیریم چگونه به مردم اطلاع بدهیم. تصمیم جمعی بر این شد که من به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و کسی که هر هفته در نماز جمعه با مردم سخن می‌گفتم و مردم با صدای و مطالبم آشنا بودند مطلب را با آنها در میان بگذارم. اطلاعیه را خودم نوشتم و با صدای خودم خواندم که بارها از رادیو پخش شد و مردم کشور اطلاع پیدا کردند که ما در حال جنگیم.»(4)

*جلسه ناامیدکننده در ستاد مشترک

آقای خامنه‌ای: «در روزهای سوم چهارم جنگ بود، توی اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنی‌صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائی- چند نفری از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می‌کردیم، مشورت می‌کردیم. نظامی‌ها هم بودند. بعد یکی از نظامی‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توی اتاق دیگر، یک کار خصوصی با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکوری بود، مرحوم فلاحی بود - اینهائی که یادم است - دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذی در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توی یادداشت‌ها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیماهای ما اینهاست؛ مثلاً اف ۵، اف ۴، نمی‌دانم سی ۱۳۰، چی، چی، انواع هواپیماهای نظامىِ ترابری و جنگی؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آماده‌ی به کار داریم که تا فلان روز آمادگی‌اش تمام می‌شود. اینها قطعه‌های زود تعویض دارند - در هواپیماها قطعه‌هائی هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود-  می‌گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم. بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان می‌پذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام می‌شود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام می‌شود. بیشترینش سی ۱۳۰ بود. همین سی ۱۳۰ هائی که حالا هم هست که حدود سی روز یا سی و یک روز گفتند که برای اینها امکان پرواز وجود دارد. یعنی جمهوری اسلامی بعد از سی و یک روز، مطلقاً وسیله‌ی پرنده‌ی هوائی نظامی - چه نظامی جنگی، چه نظامی پشتیبانی و ترابری - دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توی دلم یک قدری حقیقتاً خالی شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیماهای روسی مرتباً می‌آید. حالا خلبانهایش عرضه‌ی خلبانهای ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم می‌آمدند؛ انواع کلاسهای گوناگون میگ داشتند.
 
جنگ 
 
 تیمسار فلاحی از فرماندهان ارتش.
گزارش فرماندهان ارتش به آقای خامنه ای بسیار ناامید کننده بود  

گفتم: خیلی خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامی‌مان دست اینهاست. اینها اینجوری می‌گویند؛ می‌گویند ما هواپیماهای جنگیمان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیمای سی ۱۳۰ است و ترابری است، تا سی روز و سی و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم. امام نگاهی کردند، گفتند - حالا نقل به مضمون می‌کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائی عین عبارات ایشان را نوشته باشم - این حرفها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا می‌رساند، درست می‌کند، هیچ طور نمی‌شود. منطقاً حرف امام برای من قانع کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائی دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، می‌دانستم که خدای متعال این مرد را برای یک کار بزرگ برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم. لذا دلم قرص شد، آمدم به اینها - حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست - گفتم امام فرمودند که بروید همین‌ها را هرچی می‌توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.
همان هواپیماهای اف ۵ و اف ۴ و اف ۱۴ و اینهائی که قرار بود بعد از پنج شش روز به کلی از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائی ما کار میکند! بیست و نُه سال از سال ۵۹ میگذرد، هنوز دارند کار میکنند! »  (5)

*آتش جنگ

هواپیماهای ارتش صدام 31 شهریور فرودگاه مهرآباد و تعدادی دیگری از فرودگاه‌های کشور را زدند و بعد نیروهای زمینی‌اش از مرزها گذشتند و خاک ایران را اشغال کردند. مردم ایران پس از پشت سر گذاشتن 587 روز پرالتهاب درگیر جنگی شدند که پنج استان کشور را فراگرفت. خوزستان اصلی‌ترین محور حمله‌ی عراقی‌ها بود و رسیدن به اهواز، مرکز استان ثروتمند و نفتی خوزستان، ایده‌آل ترین وضع برای ارتش صدام و بدترین اتفاق برای ایرانی‌ها بود. در سایر جبهه‌ها هم اوضاع بسیار نابسامان بود. عراقی‌ها در شمال خوزستان تا پای پل کرخه پیش آمده بودند و دزفول، شوش و اندیمشک را تهدید می‌کردند و با خمپاره انداز و توپ می‌زدند. در جنوب خوزستان، عراقی‌ها به دروازه خرمشهر رسیده بودند، اما مقاومت مدافعان هنوز به شهر راه نیافته بودند. در استان ایلام، مهران، دهلران و نفت شهر اشغال شده بودند و در استان کرمانشاه، قصرشیرین و سومار، ضدانقلاب پاوه و نوسود (در شمال کرمانشاه) هم با آندن عراقی‌ها جان گرفته و عملیات‌هایشان را بیشتر کرده بودند. ضدانقلاب در شهرهای استان‌های کردستان و آذربایجان غربی هم فعال‌تر شده بود. اما هر چه بود اهواز مرکز استان نفتی خوزستان بود و اهمیتی فوق العاده داشت و دشمن تا نزدیکی دروازه‌های شهر پیش آمده بود.
 
جنگ 
 
 بمباران فرودگاه مهرآباد، 31 شهریور 1359.
جنگی که 15 روز پیش آغاز شده بود با بمباران فرودگاه‌های کشور سراسری شد و رسمیت یافت. 
 
*پرواز به سوی اهواز

روزهای آخر هفته اول جنگ، در تهران، حجت الاسلام خامنه‌ای و دکتر چمران پیش امام تصمیمی گرفتند که در روزهای بعد سرنوشت جنگ در اهواز را تغییر داد. 
آقای خامنه‌ای: « از امام اجازه گرفتم که به جنوب بروم و مردم را برای مقابله بسیج کنم. راز رفتن ما این بود. در آن جلسه‌ای که من رفته بودم مساله را در میان بگذارم و از ایشان اجازه بگیرم، امام هم به جای اجازه، به من تکلیف کردند، یعنی گفتند برو. –که من امیدوار نبودم که آنطور به این صراحت و خوبی به من تکلیف کنند- در همان جلسه مرحوم شهید چمران هم آمده بود و او ظاهرا برای اجازه گرفتن به این معنی نیامده بود. اما وقتی من اجازه گرفتم او رو به امام کرد و گفت پس اجازه بدهید من هم بروم. امام فرمودند که مانعی ندارد.

بعد بلافاصله از منزل امام بیرون آمدیم. پیش از ظهر بود با هم قرار گذاشتیم که بعد از ظهر همان روز به اهواز برویم. البته من زودتر می خواستم بروم. او (شهیدچمران) گفت من دوسه ساعت کار دارم، چندتا دوست و آشنا و بچه‌ها را می‌خواهم با خودم بیاورم و تجهیزاتی هم که می‌خواهیم آماده کنیم و بعد از ظهر می‌رویم. من هم قبول کردم. به نظرم ساعت ۴-۳ بود که ما از فرودگاه مهرآباد به اتفاق مرحوم چمران و عده‌ای از دوستان و همراهان ایشان و چند نفری با بنده به طرف اهواز حرکت کردیم. من اهواز نرفتم که برگردم و واقعاً فکر می‌کردم که دیگر به تهران برنخواهم گشت. و به این برادران پاسدار و محافظی هم که با من بودند گفتم که برادرها من دیگر با شما خداحافظی می‌کنم و با شما کاری ندارم و شما به دنبال کار خود بروید و من هم در حال رفتن به اهواز هستم. آنها ناراحت شدند و گفتند ما هم اصلاً می خواهیم به جبهه بیاییم، با شما کاری نداریم. چون من آنان را نمی‌بردم گفتند ما می خواهیم بجنگیم و حالا که تو هم می‌روی ما هم می آییم به آنجا، منتهی به جبهه می‌رویم. گفتم خیلی خب اگر اینطور است اشکال ندارد و آنها را با این عنوان که بروند جبهه بجنگند با خود بردم، چون دیگر من محافظتی لازم نداشتم چون برای میدان جنگ می رفتم.» (6)
 
 
 
جنگ 
 
حمیدیه خوزستان، پاییز 1359. تانک به گل نشسته،‌ عراقی است.
ابتکار آب اندختن در دشت‌های خوزستان در توقف پیشروی دشمن موثر بود.
 
هر کس به اهواز می‌رسید از وضع آشفته‌ی مرکز استان خوزستان تعجب می‌کرد؛« روزی که به جنوب رفتم، وضعیت بسیار بد بود. نمی‌شود گفت بد. اصلا غم انگیز بود. همین عامل رفتن ما به جبهه بود. چون دیدیم یگان‌های زمینی یارای ایستادگی ندارند و سپاه پاسداران هم آمادگی کامل ندارد و ممکن است شهرهای بزرگ اهواز و دزفول از دست برود.» (7)
 
*انفجار فولی آباد

هشتم مهر با انفجار انبار مهمات لشکر 92 زرهی در پادگان اهواز، خاک و ترکش اهواز را فراگرفت و شهر آشفته‌تر شد. اهوازی‌ها می‌گویند ما یاد قیامت افتادیم که قرآن می‌گوید در آن زمین‌ها شخم زده می‌شوند. حسن آذری موفق خبرنگاری که تلویزیون به اهواز فرستاده بود، می‌گوید:‌«مشغول مصاحبه با آیت الله خامنه ای بودیم که کسی داخل اتاق شد و سراسیمه خبر داد ستون پنجم انبارهای مهمات را آتش زده است. وسایل‌مان را جمع کردیم و به منطقه انفجار رفتیم. منظره‌ی عجیبی بود. انبارهای بزرگ در آتش می‌سوختند و ما فقط از دور می‌توانستیم نگاه کنیم. گلوله‌ها و جبهه‌های مهمات یکی پس از دیگری منفجر می‌شوند. هیچ کس نمی‌توانست جلو برود. در روزهایی که بیش از هر وقتی به سلاح و مهمات نیاز داشتیم، همه با حسرت می‌دیدند که ان همه مهمات یک جا از بین می‌رود.» (8)
 
جنگ 
 
11 مهر 1359. اطراف سوسنگرد.
عملیات غافلگیرانه‌ای نیروهای غیور اصلی اولین عقب نشینی ده‌ها کیلومتری ارتش بعث را رقم زد.
 
*عملیات غیوراصلی

همزمان با انفجار انبار مهمات خبر رسید نیروهای دشمن در حمیدیه تجمع کرده‌اند و آماده حمله به اهواز هستند. حجت الاسلام خامنه‌ای:«دشمن به نزدیکی حمیدیه رسیده بود. سرهنگی بود که با نظامی‌ها اوقات تلخی کرده بود. گفته بود معطل چه هستید؟ چرا ایستاده‌اید؟ ایستاده‌اید که بیایند شما را سر ببرند؟ به جای اینکه اینها را تشویق کند بمانند و مقاومت کنند، یک جوری حرف زده بود که بروند. بیابان نزدیک حمیدیه پر از تانک بود.» (9) تعدادی از نیروهای سپاه خوزستان وقتی شنیدند امام گفته است مگر جوانان اهواز مرده‌اند که اهواز سقوط کند دست به کار شدند و در حمله‌ای شبانه تانک‌های دشمن را به آتش کشیدند و ارتش بعث که انتظار حمله نداشت سراسیمه عقب نشینی کردند و نیروهای ایران با کمک بالگردهای هوانیروز آنها را تعقیب کردند. عراقی‌ها از سوسنگرد و دهلاویه هم عقب‌تر رفتند و نیروهای ایران از آنها جا ماندند. وقتی به بستان رسیدند متوجه شدند عراقی‌ها حتی بستان را هم رها کرده‌اند و سمت مرز رفته بودند. جز چزابه باقی زمین‌های اشغالی آزاد شد. مردم جشن گرفتند. در سوسنگرد غوغا بود. مردم آمده بودند توی خیابان و شعار می‌دادند. شادی می‌کردند و تیر هوایی می‌زدند.
 
جنگ 

آقای خامنه‌ای:«یکی دو بار بعد از آن به سوسنگرد رفتم. عرب‌های منطقه دور ما جمع شده بودند و شعارهای حماسی می‌دادند. از حالت آنها بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم.» (10) علی غیور اصلی فرمانده این عملیات بود که در پایان عملیات به شهادت رسید و عملیات به نام او «عملیات غیوراصلی» نام گرفت. 
 
*ستاد جنگ‌های نامنظم

دکتر چمران و حجت الاسلام خامنه‌ای ستاد جنگ‎های نامظم را راه اندازی کردند. فرمانده‌ی نظامی ستاد دکتر چمران بود و آقای خامنه‌ای آنجا بود تا ستاد و دیگر نیروهایی که بنی صدر به آنها توجه نمی‌کرد و از امکانات بهره‌ای نداشتند غریب نمانند.
 
جنگ 

آیت الله خامنه‌ای:‌ « من و چمران ابتدای جنگ به محض ورود به خوزستان رفتیم پادگان لشکر 92 و اتاق جنگ را دیدیم. فرماندار و استاندار و سپاهی‌ها آنجا بودند و ما احساس کردیم که باید از همین الان شروع کنیم. لذا همان شب، ساعت یک بعد از نیمه شب، با چمران و حدود چهل پنجاه نفر دیگر، که آرپی جی داشتند، یک گروه تشکیل دادیم و رفتیم طرف جبهه‌ی دب حردان برای نفوذ در دشمن. البته آن سب هیچ کاری نتوانستیم بکنیم و ساعت 4 یا 5 صبح بود که دست خالی برگشتیم. قبل از ما یک گروه سپاهی رفته بودند داخل جنگل و آنها از وجود ما خبر نداشتند. ما دیدیم اگر ما هم برویم داخل جنگل ممکن است چون همدیگر را نمی‌شناسیم، بین مان درگیری شود و یکدیگر را بزنیم. این بود که برگشتیم. مقصود این است که از همان ساعت اول ورود شروع کردیم. بعد هم رفتیم دانشگاه اهواز(جندی شاپور) را گرفتیم و بالاخره آمدیم کاخ استانداری و آنجا را مقر خودمان قرار دادیم. چمران با افراد زیادی که همراهش بودند با توافق من و خودش فرمانده‌ی ستاد شد. من هم که فرماندهی نمی‎دانستم اگر یک وقتی می‌خواستم در عملیات شرکت کنم، زیر نظر او بودم و با فرماندهی او می‌رفتم. ایشان آنجا را به صورت ستاد کاملی درآورد و اداره می‌کرد. البته بنده هم چند ماهی آنجا بودم و کمک‎هایی هم می‌کردم و یک کارهایی انجام می‌‎دادم. لکن تشکیلات از لحاظ نظامی بر محور شهید چمران بود و بنابراین ستاد جنگ‌های نامنظم تا چندین ماه،‌یعنی تا اواخر عمر شهید چمران، نقش مهمی در جنگ‎های نامنظم داشت.» (11)
 
* رجز خوانی آیت الله خامنه‌ای در برابر دشمنان
 
 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین نماز جمعه پس از آغاز دفاع مقدس با اشاره به ادعای رادیو عراق، پاسخ دشمن بعثی را اینگونه دادند:
 
 
 شنیدم دستگاه تبلیغاتی مزدور عراق پیغام داده است و سخن پراکنده است که چرا آنها که میگویند خودشان به میدان نمی‌آیند و شنیدم اسم مرا آورده است. ما میدان آمدنمان مانند میدان آمدن خائن و کافری چون صدام نیست؛ ما به سوی میدان جنگ پرواز میکنیم. آن روزی که امام اشاره کند و اجازه دهد من اول کسی خواهم بود که به میدان خواهم رفت. ما میدان جنگ را سالهاست آزموده‌ایم. آن هم با کسی از صدام قویتر و شقی تر و بر او پیروز شده‌ایم. در میدان رفتن ما شکست نیست. ما به میدان خواهیم رفت و اگر منِ شخصی، از میدان برنگردد و در آن‌جا شهید بشود یقیناً جمعِ به میدان رفته‌ها از میدان برنمیگردد مگر آن وقت که پیروز شده باشد. خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «قل هل تربصون بنا ایها الکفار، ایها الصدام، قل هل تربصون بنا الا احدی الحُسنِیین» شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است. (12)
 
 
 
 

*پی نوشت:
 
1- اکبر هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ص 201
2- همان. ص 202
3- احمد دهقان، ناگفته های جنگ، خاطرات شهید صیاد، ص 149تا 152.
4- خاطرات آغاز جنگ تحمیلی از زبان رهبر انقلاب، سایت مشرق، 1391/7/2
5- آیت الله سید علی خامنه‌ای، سخنرانی در دیدار با اعضای دفتر رهبری و سپاه ولی امر، 1388/5/5
6- مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با حجت الاسلام خامنه ای، 1360/7/20
7- همان.
8- محسن مطلبق، نگاه شیشه ای، خاطرات حسن آذری موفق خبرنگار تلویزیون، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، تهران، 1382، ص 95.
9-  روز پنجاه و هفتم، ص38
10-  همان، ص 40.
11- خاطرات و حکایت هایی از زندگی مقام معظم رهبری، ج اول، ص 98.
12-  مشروح خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۳۵۹/۰۷/۰۴ 

 
روایتی از زندگی و زمانه حضرت آیت الله سید علی خامنه ای

مشت آهنین

مشت آهنین

همان تحریم‌کنندگان دیروز، امروز از اینکه ملت ایران دارد به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل می‌شود، دست و پا می‌زنند! ۸۷/۲/۱۱ جمهوری اسلامی ثابت کرده در دفاع از خود کاملاً مقتدرانه عمل میکند؛ همه‌ی ملت مثل یک مشت مستحکم گرد هم می‌آیند و در مقابل متجاوز و مهاجم غیرمنطقی می‌ایستند. ۹۴/۱/۳۰


دیدار اقشار مختلف مردم با رهبر انقلاب به مناسبت عید غدیر

دیدار اقشار مختلف مردم با رهبر انقلاب به مناسبت عید غدیر



هم‌زمان با عید سعید غدیر خم، عید امامت و ولایت، و عیدُاللهِ‌الاَکبر، صبح امروز (سه‌شنبه) هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) دیدار کردند.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار ضمن تبریک عید سعید غدیر خم، مهم‌ترین پیام ماجرای غدیر را تعیین «امامت» به‌عنوان ضابطه و قاعده‌ی حکومت در اسلام بیان کردند و با اشاره به ویژگی‌های منحصربه‌فرد حضرت علی (علیه‌السلام) به‌ویژه خصوصیات حکومتی ایشان، لازمه‌ی تمسک به ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را حرکت در مسیر خصوصیات و عمل به توصیه‌های آن شخصیت ممتاز دانستند.

ایشان با اشاره به برخی تعابیر که از عید غدیر به‌عنوان «عید بزرگ الهی» یاد کرده‌اند، گفتند: علت این تعابیر، رویداد بسیار مهمی است که در ماجرای غدیر محقق شد و آن، تعیین ضابطه و قاعده‌ی حکومت در اسلام است.

ایشان افزودند: این ضابطه، همان امامت و ولایت در جامعه‌ی اسلامی است که به دستور خداوند و به‌وسیله‌ی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اعلام شد.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: علاوه بر تعیین ضابطه، حضرت علی (علیه‌السلام) به‌عنوان مصداق امامت معرفی شدند که شخصیتی بزرگ، نورانی، قدسی و غیر قابل خدشه بودند.

ایشان افزودند: البته هیچ کس در مقام امامت و رهبری جامعه‌ی اسلامی به قله‌ی بی‌همتای امیرالمؤمنین دسترسی ندارد و بزرگ‌ترین شخصیت‌های علمی و عرفانی تاریخ اسلام همچون امام بزرگوار ما که شخصیتی بزرگ، جامع‌الاطراف و برجسته بود، در مقابل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همچون شعاع و پرتوی از نور خورشید هستند.

ایشان در جمع‌بندی این بخش از سخنان خود تأکید کردند: واقعه‌ی غدیر، پایه‌گذاری قاعده‌ی حکومت در جامعه‌ی اسلامی است و نشان می‌دهد اسلام به غیر از ضابطه‌ی امامت و ولایت، مدل‌های حکومت‌های سلطنتی، شخصی، زر و زور، زیاده‌خواه، متکبر، پیرو شهوات و اشرافی را قبول ندارد.

ایشان در بیان اهمیت موضوع غدیر به دستور خداوند به پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مبنی بر اینکه ابلاغ رسالت در گروی ابلاغ امامت است، اشاره کردند و گفتند: این اعتقاد اسلامی مبتنی بر مبانی مستحکم و استدلال‌های غیر قابل خدشه است اما پایبندی به این اعتقاد و بیان آن، نباید با تحریک احساسات برادران اهل‌سنت همراه باشد زیرا این کار خلاف سیره‌ی ائمه‌ی معصومین (علیهم‌السلام) است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید مکرر بر اهمیت وحدت در دنیای اسلام و با اشاره به اینکه هرگونه ناسزاگویی به بزرگان اهل‌سنت، درواقع مانع از شنیده شدن مبانی منطقی و مستدلِ اعتقاد به امامت می‌شود، خاطرنشان کردند: تحریک احساسات دیگر فِرَق اسلامی به اسم شیعه، درواقع «شیعه‌ی انگلیسی» است و نتیجه‌ی آن، ظهور گروه‌های خبیث و مزدور وابسته به آمریکا و سرویس جاسوسی انگلیس همچون داعش و النصره است که جنایات و ویرانی‌های زیادی را در منطقه به‌راه انداخته‌اند.

ایشان در ادامه با اشاره به صفات و خصوصیات معنوی و انسانی حضرت علی (علیه‌السلام) همچون ایمان عمیق، سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام، اخلاص، علم و معرفت بالله، شجاعت، ترحُم، ایثار و گذشت، افزودند: بخش دیگری از خصوصیات آن حضرت مربوط به شیوه‌ی حکومت‌داری است که ازجمله‌ی آنها عدالت، انصاف، برابر دانستن همه‌ی آحاد مردم، اجتناب از زخارف دنیا، تدبیر، سرعت عمل در انجام وظیفه، تبیین، هدایت جامعه به تقوا و بی‌باک بودن در عمل به حق و در عمل به عدل است.

رهبر انقلاب اسلامی درخصوص اجتناب امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) از امکانات دنیوی و حکومتی برای مصارف شخصی، تأکید کردند: وسوسه شدن برای استفاده از منابع مالیِ در اختیار، یکی از بلاهایی است که حکومت‌ها به آن مبتلا هستند، درحالی که حکومت امامت با این مسائل جداً مخالف، و استفاده‌ی شخصی از امکانات عمومی ممنوع است.

رهبر انقلاب اسلامی درخصوص تدبیر حضرت علی (علیه‌السلام) در جامعه‌ی اسلامی، تأکید کردند: آن حضرت در شناخت دوست و دشمن و در دسته‌بندی دشمنان نیز تدبیر داشتند و رفتار ایشان در سه جنگ خود با دشمنان کاملاً متفاوت بود.

ایشان، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را شخصیتی جامع‌الاطراف، عظیم و غیر قابل توصیف دانستند و افزودند: وظیفه‌ی ما حرکت به سمت این قله و بهره‌مندی از آن صفات به اندازه‌ی توان و ایمان خود است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به لزوم زینت بودن شیعیان برای اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در اثر تبعیت و الگوگیری از آن بزرگواران، گفتند: کسی که رشوه می‌گیرد یا از بیت‌المال زیاده‌خواهی می‌کند، یا بر بدی‌ها چشم می‌بندد و هیچ احساس مسئولیتی در قبال هدایت جامعه نمی‌کند، برای نظام و جامعه‌ی اسلامی، زینت نیست و درواقع مایه‌ی عیب برای شیعه است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم همچون حضرت علی (علیه‌السلام) زاهد باشیم اما می‌توانیم با حرکت در آن مسیر نورانی، از اسراف و زیاده‌روی پرهیز کنیم، گفتند: متأسفانه جامعه‌ی ما گرفتار پدیده‌ی زشت اسراف شده است و این اسراف در ابعاد مختلف ازجمله در زندگی‌های شخصی خود را نشان می‌دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از تبعات سوء اسراف در جامعه را، ضربه خوردن اقتصاد کشور دانستند و خاطرنشان کردند: اگر جامعه‌ای بخواهد از لحاظ استحکام درونی اقتصاد به نقطه‌ی مطلوب برسد، حتماً باید جلوی اسراف را بگیرد.

رهبر انقلاب اسلامی ممانعت از اسراف را در درجه‌ی اول وظیفه‌ی آحاد مردم برشمردند و با تأکید بر اینکه تمسک به ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) باید در عمل خود را نشان دهد، گفتند: یکی از راه‌هایی که دشمن از آن طریق ضربه می‌زند، استفاده از نقاط ضعف جامعه است که باید این نقاط ضعف اصلاح شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، هدف اصلی دشمن در شرایط کنونی را اخلال در اقتصاد کشور دانستند و با اشاره به تأکید‌های مکرر خود برای تحقق اقتصاد مقاومتی، افزودند: دشمن به‌دنبال بد شدن شرایط اقتصادی مردم و درنهایت ایجاد نارضایتی از اسلام و نظام اسلامی است.

ایشان تأکید کردند: در چنین شرایطی، وظیفه‌ی دولت، مجلس و مسئولان بخش‌های مختلف و همچنین آحاد مردم، برنامه‌ریزی و اقدام در نقطه‌ی مقابلِ هدف‌گیری دشمن است.

رهبر انقلاب اسلامی درعین‌حال حرکت عمومی کشور را به برکت جوان‌های بی‌شماری که برای احیای اسلام و اقامه‌ی دین تلاش بی‌وقفه می‌کنند، خوب توصیف کردند و افزودند: این جوان‌ها به فضل الهی، هر دشمنی ازجمله آمریکا و رژیم صهیونیستی را به زانو درخواهند آورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: علت اینکه مکرر در صحبت‌های خود، نسبت به آینده اظهار خوش‌بینی می‌کنم، وجود همین واقعیت‌های خوب است که می‌تواند کشور را به پیش براند.

ایشان، جوانان مؤمن، با انگیزه‌ی بالا و آماده‌ی حضور در میدان‌های مجاهدت و دفاع از کشور را فراوان خواندند و تأکید کردند: این، همان انگیزه‌ای است که کشور را نجات خواهد داد و باید آن را تقویت کرد.

عید سعید غدیر خم «عیدالله‌الاکبر» است

عید سعید غدیر خم «عیدالله‌الاکبر» است

زنده نگه‌داشتن غدیر، زنده نگه‌داشتن اسلام است
مسئله‌ی امامت و مسئله‌ی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئله‌ی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئله‌ی غدیر میتواند وحدت‌آفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحله‌ی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالی‌ترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئله‌ی غدیر متجلی کرده است. ۱۳۹۱/۰۸/۱۰

* غدیر فقط مسأله جانشینی نیست توجه دادن به مسأله امامت است
ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبه‌ی نصب جانشین است. جنبه‌ی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئله‌ی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همه‌ی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئله‌ی امامت، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعه‌ای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ی همگانی است برای همه‌ی جوامع بشری. ۱۳۸۹/۰۹/۰۴
 
* عیدالله‌الاکبر
غدیر در آثار اسلامی ما به «عیدالله‌الاکبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهنده‌ی تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله‌ی ولایت است. آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت -چه در مرحله‌ی قانونگذاری و چه در مرحله‌ی اجرا - در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بیانصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا میکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بوده‌اید و هستید - ما هم در ایران مسلمان عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده میکردیم - اما چنانچه حکام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره‌ی خانه‌ی خودشان - یا حداکثر ارتباطات محله‌ای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود! ۱۳۷۸/۰۱/۱۶
 
* اگر تخلف نمیشد...
امروز ما و جامعه‌ی بشری، همچنان در دوران نیازهای ابتدایی بشری قرار داریم. در دنیا گرسنگی هست، تبعیض هست - کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یک جا هم تعلق ندارد؛ بلکه همه جا هست - زورگویی هست، ولایت نابحق انسان‌ها بر انسان‌ها هست؛ همان چیزهایی که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکل‌های دیگری وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگ‌ها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندی بود که میتوانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحله‌ی دیگری وارد کند. آن وقت نیازهای لطیف‌تر و برتری، و خواهش‌ها و عشق‌های به مراتب بالاتری، چالش اصلی بشر را تشکیل میداد. راه پیشرفت بشر که بسته نیست! ممکن است هزارها سال یا میلیون‌ها سال دیگر بشریت عمر کند؛ هر چه عمر کند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایه‌های اصلی خراب است؛ این پایه‌ها را پیغمبر اسلام بنیانگزاری کرد و برای حفاظت از آن، مسأله‌ی وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نمیشد، چیز دیگری پیش میآمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویست‌وپنجاه ساله‌ی زندگی ائمه (علیهم‌السلام) - که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکری، دویست‌وپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانسته‌اند و خودشان را آماده کرده‌اند تا این‌که به همان مسیری که پیغمبر پیش‌بینی کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برهه‌ی از زمان، به میدان آمده‌ایم و همتی هست به فضل و توفیق الهی و ان‌شاءالله که به بهترین وجهی ادامه پیدا کند.۱۳۸۴/۱۰/۲۹
 
* نباید طرح مسأله غدیر به جدایی مسلمان‌ها بینجامد
مرحوم آقای مطهری (رضوان‌الله‌علیه) مقاله‌ای به نام «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین میکند که، طرح مسأله‌ی غدیر، چطور میتواند وسیله‌ای باشد برای نزدیک کردن دل‌های مسلمان‌ها به همدیگر. مرحوم علامه‌ی امینی هم عقیده‌ی شیعه را در «الغدیر» اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوه‌ی برخورد او با مسأله، طوری است که همه‌ی مسلمین را جذب میکند.
شما تقریظهایی را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشته‌اند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسأله، طوری نباشد که به جدایی مسلمان‌ها بینجامد؛ این خیلی مهم است. الان جمعیت انبوهی از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهوری اسلامی در ایران و هم شیعیان در هر نقطه‌ای که هستند، مردم آبرومندی هستند و در عراق، لبنان و جاهای دیگر، مسلمان‌ها به وجود اینها افتخار میکنند. بنابراین باید مراقب باشیم که مسأله را طوری طرح کنیم که هم‌عقیده‌های خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیده‌ی خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم. ۱۳۸۴/۰۹/۱۴
 
* مسأله‌ی غدیر ورود نبی مکرم اسلام در امر مدیریت جامعه است
 مسأله‌ی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاةوالسلام) به عنوان ولیامر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلیالله‌علیه‌واله‌وسلم) یک حادثه‌ی بسیار بزرگ و پرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. معنای این حرکت که در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله‌ی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه میکند.
این‌طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، رها و بیاعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - که مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداکاری و عدل در میان صحابه‌ی پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن میکند. معلوم میشود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست. کسانی که امیرالمؤمنین را به جانشینی بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداکاری او برای حق و عدل، تردید ندارند؛ این مورد اتفاق همه‌ی مسلمین و همه‌ی کسانی است که امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاةوالسلام) را میشناسند. این نشان میدهد که جامعه‌ی اسلامی از نظر اسلام و پیغمبر، چه نوع مدیریت و زمامداری و حکومتی را باید به عنوان هدف مطلوب دنبال کند. ۱۳۸۳/۱۱/۱۰
 
* عید غدیر، سنت ملی ماست
عید غدیر هم سنت ملی ماست؛ چون ملت ما دارای این عقیده و این محتوا و این هویت در ذهن خودش هست. یکی از کارهای دشمنان این است که ملتها را از هویت خالی کنند. البته این قضیه، داستان مفصلی است و با دو کلمه، نه میشود ابعادش را نشان داد و نه میشود خطرش را آن‌چنان که هست، گوشزد کرد. شما در محیط دانشجویی با این سیاست کلی که شناخته و ناشناخته و پیدا و پنهان وجود دارد، باید مبارزه کنید و مبانی ارزشی را - مبانیای که حقیقتا تشکیل‌دهنده‌ی هویت ملت ایران است و میتواند آنها را پیش ببرد و صاحب همه چیز کند - حفظ کنید. ۱۳۸۲/۰۲/۰۸

کلیک کنید

* او عادل‌ترین شما در بین مردم است!
نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادل‌ترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بوده‌اند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و این‌که کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانه‌ای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!

لذا مسأله‌ی غدیر با این مضمون والا متعلق به همه‌ی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایت‌اللَه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگ‌ترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنه‌ی عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد. ۱۳۸۱/۱۲/۰۱

* غدیر و انقلاب اسلامی ایران
شاید اکثر آن کسانی هم که در ماجرای بیعت امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت کردند و پای فشردند و فداکاری نمودند، واقعه‌ی غدیر و به طریق اولی ظهور اسلام و جنگهای امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط برای کسانی نیست که در آن وقت حضور داشتند، بلکه برای همه و برای همیشه است: «و اخرین منهم لما یلحقوا بهم». انقلاب اسلامی شروع یک راه پرافتخار و سعادت‌بخش بود. همه‌ی کسانی که از بیعدالتی رنج برده‌اند و تشنه‌ی عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و برای آن تلاش میکنند. همه‌ی کسانی که سنگینی و فشار نظام دیکتاتوری و اختناق و زورگویی و قدرت فردی را احساس کرده یا درباره‌ی آن فکر کرده‌اند، از انقلاب اسلامی، از حرکت ملت مسلمان و از مبارزه‌ی فراگیر این ملت استقبال کرده‌اند و میکنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همین‌طور خواهد بود. ۱۳۸۱/۱۰/۱۹

* اوج مطلوب همه‌ی رسالت‌ها
امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام در مقابله با خطرها آن‌چنان شجاعانه عمل میکند که میگوید کسی نمیتوانست با فتنه‌ای که من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنه‌ی خوارج است - یا فتنه‌ی ناکثین درافتد. آن معنویت و دین و اخلاق و فضیلت از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکاری و عواطف رقیق انسانی در کنار صلابت و استحکام معنوی و روحی از طرف دیگر؛ همه‌ی اینها ناشی از عصمت است؛ چون خدای متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسی در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه‌ی رسالتهاست. این معنای غدیر است. در غدیر، چنین کاری اتفاق افتاد. ۱۳۸۰/۱۲/۱۲

* بشریت، حکومت پنج‌ساله‌ی امیرالمومنین را هرگز فراموش نخواهد کرد
امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب اداره‌ی جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزون‌طلبی انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخه‌ی امامت را به بشریت ارائه میکند؛ یعنی این‌که یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوة» - هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدت کوتاه کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجه‌ی درس و معنا و تفسیر واقعه‌ی غدیر است. ۱۳۸۰/۱۲/۱۲

* توصیه رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر
همین کتاب الغدیر هم به‌نظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است - یعنی ایشان درباره‌ی موضوعات مختلف، مطالبی دارد. گاهی صد صفحه، هشتاد صفحه درباره‌ی یک شخص، یک مطلب، یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید اینها را از اولِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند. حالا کو آن آدمی که حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و این‌گونه مطالب را بیرون بکشد؟! - مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب، یا یک جزوه است. الغدیر هم - آن کاخ عظیمی که مرحوم امینی ساخته - به جای خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند. یعنی الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد. ۱۳۷۸/۱۲/۱۰

پیام تشکرحضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی از کاروان پارالمپیکی شهدای منا

پیام تشکرحضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی از کاروان پارالمپیکی شهدای منا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی از افتخارآفرینی کاروان پارالمپیکی جمهوری اسلامی ایران در رقابت‌های پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو تشکر و قدردانی کردند.



متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
کاروان پارالمپیکی شهدای منا!
افتخار آفریدید و ملت عزیز را خرسند کردید. آوازه‌ی شهیدان مظلوم منا را در فضای جهان پخش کردید. لباس مبارک احرام را به رخ دشمنان شعائر اسلامی کشیدید. صمیمانه قدردانی و تشکر میکنم. امیدوارم در تقیّد به ضوابط شرعی مانند همیشه با اعتماد به نفسی که شایسته‌ی شما است ظاهر شوید. سانحه‌ی دردناک برای جانباز و رزمنده‌ی ورزشکار، بهمن گلبارنژاد عزیز مرا متأسف و متأثر کرد.
سیدعلی خامنه‌ای
۲۹ شهریور ۹۵