شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

هشدار به سعودی‌ها

هشدار به سعودی‌ها



سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این صوت می‌شنوید

مسئله‌ی یمن. سعودی‌ها بدعت بدی گذاشتند در این منطقه و البتّه خطا کردند، اشتباه کردند. کاری که امروز دولت سعودی در یمن دارد انجام میدهد، عیناً همان کاری است که صهیونیست‌ها در غزّه انجام دادند. دو جنبه دارد: یکی اینکه جنایت است، نسل‌کشی است، قابل تعقیبِ بین‌المللی است، بچّه‌ها را میکشند، خانه‌ها را خراب میکنند، زیربناها را نابود میکنند، ثروتهای ملّی را در یک کشور از بین میبرند؛ خب، این یک جنایت بزرگ است؛ این یک طرف قضیّه است؛ طرف دیگر قضیّه این است که سعودی‌ها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و به‌هیچ‌وجه پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که توانایی‌های نظامی صهیونیست‌ها چندین برابر توانایی نظامی این سعودی‌های کذا و کذا [است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل آنها هم غزّه‌ی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور ده‌ها میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم پیروز میشدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر است. اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودی‌ها به خاک مالیده خواهد شد. ما با سعودی‌ها اختلافات متعدّدی در مسائل گوناگون سیاسی داریم؛ امّا این را همیشه میگفتیم که سعودی‌ها در کار سیاست خارجی‌شان یک وقار و متانتی نشان میدهند؛ این وقار و متانت را هم از دست دادند.
چند جوان بی‌تجربه، امور آن کشور را در دست گرفتند و دارند آن جنبه‌ی توحّش را غلبه میدهند بر جنبه‌ی متانت و ظاهرسازی؛ این به ضررشان تمام خواهد شد. من هشدار میدهم به سعودی‌ها، از این حرکت جنایت‌آمیزی که در یمن میکنند باید دست بردارند؛ این در این منطقه قابل قبول نیست. آمریکا هم البتّه از آنها دفاع میکند، حمایت میکند؛ طبیعت آمریکا این است، در همه‌ی قضایا طرف ظالم را میگیرد؛ طرف آن چهره‌ی بد را میگیرد، به جای اینکه طرف مظلوم را بگیرد؛ این طبیعت آنها است، اینجا هم همان‌جور دارند عمل میکنند؛ ولیکن ضربه خواهند خورد، شکست خواهند خورد. حالا جنجال درست خواهند کرد که «ایران در کار یمن دخالت کرد»؛ بله، این دخالت است؛ اینکه ما نشسته‌ایم اینجا دو کلمه حرف میزنیم، این میشود دخالت؛ [امّا اینکه] هواپیماهای جنایتکارشان آسمان یمن را ناامن کرده‌اند، آن دخالت نیست! آنها برای یک چنین دخالتی، بهانه‌های ابلهانه برای خودشان جور میکنند؛ این بهانه‌ها، نه از لحاظ منطق بین‌المللی قابل قبول است، نه ملّتها میپذیرند، و نه خدا میپذیرد. ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

شیرین کام شدم

شیرین کام شدم



همزمان با دهمین سالگرد سفر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به استان کرمان از تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «آن بیست و سه نفر» رونمایی شد.
متن این تقریظ که عصر امروز (پنج‌شنبه) طی مراسمی با حضور جمعی از پیشکسوتان عرصه‌ی ایثار و شهادت، نویسندگان و فعالان حوزه‌ی ادبیات مقاومت و مسئولان و شخصیت‌های استانی و کشوری و لشکری در حسینیه‌ی ثارالله شهر کرمان از آن رونمایی شد، به شرح زیر است:

در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته‌ی شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین‌کام شدم و لحظه‌ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده‌ی خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه‌ی این زیبائیها، پرداخته‌ی سرپنجه‌ی معجزه‌گر اوست درود میفرستم و جبهه‌ی سپاس بر خاک میسایم.
یک بار دیگر کرمان را از دریچه‌ی این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.
۹۴/۱/۵

کتاب «آن بیست‌ و‌ سه نفر» خاطرات خودنوشت آقای احمد یوسف‌زاده از دوران اسارت ۱۹ نوجوان کرمانی و ۴ نوجوان دیگر است که در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درمی‌آیند. نویسنده در این کتاب شرح هشت ماه ابتدایی اسارت و اتفاقاتی که برای این گروه بیست‌ و‌ سه نفره افتاده از جمله ملاقات با صدام در کاخ ریاست جمهوری عراق را روایت کرده است.

بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم‌ در سالروز ولادت امیرالمومنین علیه‌السلام

بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم‌ در سالروز ولادت امیرالمومنین علیه‌السلام

به همه‌ی برادران و خواهران عزیز که از شهرهای دور و نزدیک زحمت کشیدید و تشریف آوردید، مخصوصاً به خانواده‌های معظم شهیدان بزرگوار و جانبازان عزیز و به همه‌ی برادران و خواهران خوش‌آمد عرض میکنیم و امیدوارم خداوند متعال این عید سعید و این روز بزرگ را بر همه‌ی آحاد امت اسلامی و شیفتگان امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) و بخصوص به ملت ایران مبارک بفرماید و از برکات این روز شریف، همه‌ی آحاد امت اسلامی را برخوردار کند.

امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) متعلق به همه‌ی انسانیت است؛ نه فقط متعلق به شیعیان و نه حتّی متعلق به مسلمانان. همه‌ی انسانیت در برابر عظمتها و زیبائیهای علی بن ‌ابی طالب (علیه‌السّلام) خاضع و خاشعند؛ مگر آنهائی که نشناسند و ندیده باشند. لذا شما میبینید مداحان امیرالمؤمنین فقط مسلمانها نیستند؛ مسیحی هم ستایش امیرالمؤمنین را میکند. فقط شیعیان نیستند؛ جامعه‌ی اهل‌سنت هم در همه‌ی اقطار دنیای اسلام از امیرالمؤمنین به زبان دیگری و با شیفتگی بیشتری نسبت به سایر بزرگان صدر اسلام یاد میکند. چرا؟ علت چیست؟ علت، عظمت این شخصیت است؛ عظمتی که در طول عمر آن بزرگوار و تا چند قرن بعد از شهادت آن بزرگوار، کسانی سعی کرده‌اند آن را بپوشانند؛ و نشد. درخشش خورشید را نمیشود پوشاند؛ خورشید است، میتابد، گرما و نور میدهد. مگر میشود انکارش کرد؟!

این خصوصیاتی که در امیرالمؤمنین شناخته شد، این عظمتی که در علی بن ‌ابی طالب دیده شد، این عظمت چیست؟ کجاست؟ ابعاد آن چگونه است؟ این دیگر از آن بحثهائی است که هیچ بشر غیر معصومی نمیتواند ادعا کند که آن را شناخته است؛ چون ابعاد عمیق و ناشناخته‌ای دارد و مثل یک اقیانوس است. انسان در اقیانوس، طوفان، موج، آب و موجودات شگفت‌آور را میبیند؛ اما اعماق اقیانوس را فقط آن کسی میتواند درک کند که خود توانسته باشد به آن اعماق برسد. اعماق شخصیت اقیانوس‌گونه‌ی امیرالمؤمنین را جز کسانی که خودشان مثل او مرتبط با منبع غیب بودند و مستفیض از افاضه‌ی الهی بودند، کسی نتوانسته است درک کند و نمیتواند درک کند. آنچه ما میبینیم ظواهر امر است؛ نشانه‌هاست. این را هم همه‌ی ما نمیتوانیم ببینیم؛ این حکمتهای عمیقی که در نهج‌البلاغه است، در کلمات قصار امیرالمؤمنین هست، همه‌ی ما نمیتوانیم درک کنیم؛ فرزانگان بزرگ و صاحبان عقل و علم ژرف هستند که اینها را درک میکنند. ما که نگاه میکنیم، آنچه از امیرالمؤمنین میبینیم، اینهاست: شجاعت او، عبادت او، جوانمردی او، پایبندی او به امر و نهی الهی، جهاد او، ایثار و از خودگذشتگی او، زمان‌شناسی او، انسان‌شناسی او، رحم و مروت و رقت قلب او نسبت به ضعفا، بیباکی او در مقابل گردن‌کشان و سرکشان و مستبدان، اصرار و پافشاری او بر عدالت بین مردم، دشمنی او با ظلم و جور. اینها ظواهر این اقیانوس ژرف و عمیق است. حالا ببینید همین ظواهر چقدر پیچیده و شگفت‌آور و زیباست! انسان چه کسی را میتواند پیدا کند که این همه صفات ممتاز در او جمع باشد؟! امیرالمؤمنین اینجوری است. این هم حرفی نیست که شیعیان این را بگویند.

اینها چیزهایی است که جزو مسلّمات تاریخ است و دشمن امیرالمؤمنین هم به آنها اقرار کرده است. در مجلس معاویه، کسی مطلبی را به عنوان تملق راجع به امیرالمؤمنین گفت، معاویه بر آن شخص برآشفت و جمله‌ای در مدح امیرالمؤمنین بیان کرد! از یاران امیرالمؤمنین، کسانی که بعد از شهادت آن بزرگوار سر و کارشان با دستگاه معاویه میافتاد، معاویه به آنها میگفت از علی برای من بگوئید. آنها هم میگفتند. در روایت دارد که گاهی معاویه اشک میریخت! این شگفتیها اینجوری است! در حالی که دشمنی معاویه با علی چیز پنهانی که نیست؛ این را همه میدانند.

یکی از اولاد عبداللَّه زبیر یا از نوه‌های او - خانواده‌ی زبیر با امیرالمؤمنین بد بودند - از پدر خود پرسید علت عظمت خاندان امیرالمؤمنین که روزبه‌روز بیشتر میشود، چیست؟ او گفت: بله، همینجور است. دشمنان او هرچه کردند که فضائل او را بپوشانند، او مثل یک طلای ناب، بالاخره خود را از لابلای این خس و خاشاک نشان داد. و دشمنان او هر چه کردند برای خود فضیلت درست کنند، مثل مرداری که تعفن او بیش از پیش و لحظه به لحظه بیشتر میشود، بینیها را آزرد. دشمنان امیرالمؤمنین درباره‌ی او، اینجور حرف زده‌اند. الان هم کتابهای مسلمانها - چه شیعه و چه سنی - پُر است از فضائل امیرالمؤمنین.

در همه‌ی دورانهای زندگی، او اسوه است. نوجوانهای ده ساله و دوازده ساله و سیزده چهارده ساله میتوانند به علی اقتدا کنند؛ او را الگوی خودشان قرار بدهند. چرا؟ چون او در ده یازده سالگی، اول کسی بود که اسلام را شناخت و پذیرفت و به دنبال پیغمبر راه افتاد. این، خیلی مهم است. یک کودک ده یازده ساله حقیقت را در میان آن همه دشمنی و انکار بشناسد و پای آن بایستد و برای آن سر از پا نشناسد. جوانهای بیست ساله و بیست‌ودو ساله و بیست‌وپنج ساله میتوانند امیرالمؤمنین را الگوی خودشان قرار بدهند؛ چرا؟ چون او کسی بود که در بیست‌وسه سالگی - که پیغمبر اکرم در آن زمان از مکه به مدینه هجرت فرمود - مهمترین بار این هجرت بزرگ را بر دوش گرفت و پیامبر عزیزترین شخصیتهای خاندانش یعنی «فواطم»(1) را به او سپرد تا با خودش از مکه به مدینه بیاورد؛ وکالت خودش را در مکه به او داد که امانتهای مردم را بدهد، قرضهای پیغمبر را ادا کند، طلبهای او را جمع‌آوری کند و در مدینه به پیامبر ملحق شود. شب هم که بنا بود بریزند در آن خانه و پیغمبر را با شمشیرهاشان قطعه قطعه کنند، او بود که حاضر شد جای پیغمبر بخوابد؛ خود را در معرض این خطر قرار بدهد. این شخصیت را ببینید! عظمت را ببینید! این میشود الگو.

وقتی پیغمبر در مدینه حکومت تشکیل داد، امیرالمؤمنین شد سرباز درجه‌ی یک پیغمبر در تمام این ده ساله؛ از بیست‌وسه سالگی تا سیوسه سالگی. هر جا پیغمبر مسئله یا مشکلی داشت، علی بن ‌ابی طالب (علیه‌السّلام) اول کسی بود که آنجا در کنار پیغمبر و برای دفاع از حقیقت پیغمبر حاضر بود. در جنگها پیشروِ جنگ، او بود؛ در گرههای مشکل و باز نشدنىِ جنگهای پیغمبر، شمشیر او گره‌گشا بود. هرجا همه عقب مینشستند، او جان خود را کف دست میگرفت و میرفت جلو. هیچ چیز هم برای خود نخواست؛ یکسره در راه خدا و برای خدا و در خدمت پیغمبر.

پیغمبر که از دنیا رفت، امیرالمؤمنین حق خلافت را متعلق به خودش میدانست؛ برای این کار اقدام هم کرد، حرف هم زد، ابلاغ دعوت هم کرد؛ بعد که دید نمیشود، بعد که دید اگر او وارد میدان شود و کار دعوت به خود را ادامه دهد، اجتماع مسلمانان از هم میپاشد، کنار کشید. «فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا». بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعه‌ی اسلامی و برقراری حکومت اسلامی از حق خود - که آن را برای خود مسلّم میدانست - هیچ نگفت. اینها شوخی است؟! اینها آسان است؟! اینهاست که یک انسان را اینجور بر قله‌ی آفرینش بنیبشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد.

بعد که بیست‌وپنج سال گذشت و امیرالمؤمنین یک مرد پنجاه و هفت هشت ساله - در سنین پیری - بود، مردم آمدند اصرار کردند، التماس کردند، گفتند باید بیائی، باید قبول کنی، دست برنمیداریم؛ امیرالمؤمنین، اول قبول نمیکرد، بعد وقتی دید که از همه جای دنیای اسلام خیلی از مردم آمده‌اند و اصرار میکنند - از مصر، از عراق، از خود مدینه؛ بزرگان، مهاجرین، انصار - و میگویند یا علی! غیر از تو هیچ کس نیست که بتواند این جامعه را اداره کند و این مشکلات را حل کند، گفت خیلی خوب، قبول میکنم؛ و قبول کرد. از لحظه‌ای که این مسئولیت را قبول کرد، تا لحظه‌ای که فرق مبارکش در محراب عبادت شکافته شد، یک روز و یک ساعت از مطالبه‌ی آن حقی و حقیقتی که اسلام به خاطر او بنا شده بود، دست برنداشت؛ نه رودربایستی، نه مجامله، نه ملاحظه، نه ترس، نه ضعف، مانع او نشد.

«لیقوم النّاس بالقسط». انبیاء برای اجرای عدالت آمده‌اند؛ برای نزدیک کردن مردم به خدا آمده‌اند؛ برای اجرای مقررات الهی در بین مردم آمده‌اند. و امیرالمؤمنین رسالتش در وصایت پیغمبر و خلافت اسلامی این است. یک لحظه از این راه عقب‌نشینی نکرد. در حرکت، کوتاهی نکرد. رفقای قدیمی از او بریدند؛ متوقعان بهشان برخورد؛ از او جدا شدند؛ علیه او جنگهای براندازی راه افتاد. کسانی که تا دیروز او را ستایش میکردند، عدالتِ او را که دیدند، تبدیل به دشمن خونىِ او شدند؛ لکن ملامت ملامتگران - «لا تأخذهم فی اللَّه لومة لائم» - ذره‌ای در امیرالمؤمنین اثر نگذاشت؛ راه را محکم ادامه داد؛ بعد هم در همین راه به شهادت رسید؛ «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله». شخصیت امیرالمؤمنین و ظواهری که ما میبینیم، اینهاست. ببینید چقدر شگفت‌آور است! چقدر این تابلو پُر از ظرافت و پُر از زیبائی و شگفتی است!

ما حالا اسممان علوی است؛ شیعیان علی. صرف اینکه بگوئیم علی و راه او را دنبال نکنیم، فایده‌ای ندارد. کسانی بودند در زمان خود آن بزرگوار که اظهار ارادت به او هم میکردند، لکن از آنچه که او میخواست، تخلف میکردند. امیرالمؤمنین با اینها بیرحمانه برخورد کرد. فسق و فجور کردند، حد الهی را بر اینها جاری کرد؛ کفر گفتند، اینها را از دم شمشیر گذراند. بعضیها وقتی آن عظمتها را میدیدند - ماها کوچکیم دیگر - و وقتی ما یک انسانِ با این عظمت را میبینیم، میگوئیم این خداست! باورمان نمی‌آید که خدای عزیز علیم میتواند یک چنین شخصیت باعظمتی را بسازد؛ لذا اشتباه میکنیم. در زمان امیرالمؤمنین هم همین اشتباه را کسانی کردند و گفتند او خداست. امیرالمؤمنین دستور داد همه‌شان را کُشتند؛ رحمشان نکرد؛ در رودربایستی گیر نکرد که اینها طرفدار مایند و دارند درباره‌ی ما مبالغه میکنند؛ نخیر، اینها راه توحید، راه مبارزه‌ی با شرک را رها کردند، مرتد شدند و توبه هم نکردند؛ امیرالمؤمنین هم دستور داد و همه را به حد الهی محکوم کردند و به قتل رساندند. امیرالمؤمنین اینجوری است. اگر ما خیال کنیم به صرف اینکه امیرالمؤمنین را به زبان تعریف و ستایش کنیم یا محبت او را در دل داریم، خدای متعال و خود امیرالمؤمنین از کج‌رویها، از سیاه‌کاریها و از بدیهای ما صرف‌نظر میکنند، بدانیم که این منطق امیرالمؤمنین نیست. منطق امیرالمؤمنین، سلوک راه خداست. شیعه یعنی کسی که دنبال امیرالمؤمنین به راه میافتد. حالا یک وقتی خطائی، اشتباهی، گناهی کسی میکند، او بحث دیگری است؛ استغفار باید بکند؛ اما دلخوش کردن به انتساب به امیرالمؤمنین و کم و کوچک شمردن تخلف از راه خدا، به‌هیچ‌وجه در منطق امیرالمؤمنین پذیرفته نیست. اهمیت کار امیرالمؤمنین این است که از حق، از عدل، از ثبوت راه الهی، به خاطر ملاحظات صرف نظر نکرد.

امروز اگر بخواهیم مصداقی برای این حرکت امیرالمؤمنین پیدا کنیم - که البته مصداق ناقصی است - تشکیل جامعه‌ی اسلامی و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی است. این، یعنی در مقابله‌ی با ظلم و کج‌روی و کفر و حرکت ظالمانه‌ی مفسدانه‌ی طواغیت جهانی، سر بلند کردن و ایستادن. در این راه باید حرکت کرد. نظام جمهوری اسلامی خودِ وجودش و هویتش ضدیت با ظلم و زور است؛ ضدیت با تبعیض است. شما ببینید امروز حاکمیت دنیا دست کیهاست؛ ببینید در دنیا چه فجایعی به وسیله‌ی قدرتمندان دارد انجام میگیرد؛ ببینید با بشریت این قدرتهای دارای زر و زور چه میکنند؛ آن هم با تبلیغات رنگ و لعاب‌دار، همراه زر و زور و تزویر با اسم حقوق بشر! با اسم دمکراسی! با اسم آزادی! چه میکنند با بشر!

امروز امریکا - منظورم حکومت امریکاست - مظهر ظلم علیه بشریت است و به خود مردم امریکا هم امروز دارد ظلم میشود. نظام طاغوتی و شبکه‌ی مفسد صهیونیستی در دنیا، امروز مظهر فساد اخلاقی و تباه کردن نسلهای بشری است؛ ضلالت و گمراهی. قدرتهائی که امروز تسلط بر عالم دارند، قدرتهای ستمگر و ظالمند و به همین دلیل هم با جمهوری اسلامی سر ناسازگاری و سر ستیزه‌گری دارند. ایستادگی جمهوری اسلامی، مظهر عدالت‌خواهی امیرالمؤمنین است. آنچه ما ملت ایران و مسئولان بالخصوص بر عهده داریم، این است که این الگو را هرچه بیشتر به نمونه‌ی اصلی خود نزدیک و شبیه کنیم. در داخل کشور شعار «عدالت» را جدی باید گرفت؛ شعار «دینداری» را جدی باید گرفت؛ راه امیرالمؤمنین را جدی باید گرفت و همین است که میتواند ما را برای رسیدن به آرمانها و آرزوهای بلند ملت ایران کمک کند؛ کما اینکه خصوصیات امام بزرگوار ما در آن چیزهائی که پیشرفت جامعه و حیات جامعه‌ی اسلامی محتاج آن هست، شبیه خصوصیات امیرالمؤمنین بود؛ البته با فاصله‌ی مشخصی که بین آن قله‌ی عظیم با انسانهای معمولی هست. امام بزرگوار ما در راه حق و عدالت قائل به رودربایستی و ملاحظه‌ی این و آن و ترس و ضعف و عقب‌نشینی نبود؛ او هم همانطور که امیرالمؤمنین توصیه فرموده بود که: «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله»، از تنهائی نمیترسید؛ از اینکه تنها بماند، نمیترسید، واهمه نداشت؛ حق با اوست، پس خدا با اوست. با مجاهدت حرکت کرد، خدای متعال هم ملت ایران و ملتهای مسلمان را با او در دل و در جوارح همراه کرد و دیدید چه حرکت عظیمی به وجود آمد. امام اینجوری بود.

امروز هم مسئولان کشور و آحاد مردم ما اگر میخواهند ملت ایران به آن قله‌ی بلند عظمت و افتخار و عزتی که آرزویش را دارد، دست پیدا کند، باید همین راه را دنبال کنند؛ باید با شجاعت تمام، با آگاهی و بینش کامل، با خطرپذیری در مقابل قدرتمندان و زورگویان و زورمندان عالم این راه را ادامه دهند. موفقیت در «ایستادگی» است.

دشمنان اصلی ملت ایران - شبکه‌ی صهیونیستی و رژیم صهیونیستی و رژیم امریکا، بخصوص این مجموعه‌ای که امروز در امریکا بر سر کار هستند، دشمنان اصلی ملت ایران و راه ملت ایران هستند - روز به روز در دنیا بدنام‌تر و از عواطف ملتهای مسلمان منزویتر شده‌اند؛ بلکه حتّی در بین ملتهای غیرمسلمان هم منزویترند. امروز امریکا یکی از منفورترین کشورها در همه‌ی دنیاست؛ هرجا نظرخواهی میکنند، نتیجه این است. و نظام جمهوری اسلامی به برکت ایستادگی ملت ایران، به برکت شعار عدالت و مردم‌دوستی - که بحمداللَّه امروز در این کشور، این شعار بر زبان دولتمردان به طور دائم وجود دارد - در چشم ملتهای مسلمان عزیز است. ملتهای مسلمان این راه را پسندیدند و کم و بیش تا آنجائی که توانسته‌اند در این راه حرکت کرده‌اند؛ البته شرائط ملتها مختلف است. شما وقتی نگاه کنید به ملتهای مسلمان منطقه‌ی ما و کشورهای اسلامی، میبینید همه‌ی این ملتها به نحوی این راه جمهوری اسلامی و راه ملت ایران را مورد تأیید و حمایت معنوی خودشان قرار داده‌اند؛ از آن تمجید کرده‌اند و قدمی یا قدمهائی در این راه حرکت کرده‌اند و پیش رفته‌اند؛ این، آن چیزی است که استکبار جهانی را خشمگین میکند. راه موفقیت هم ایستادگی در این راه است. این را بدانند همه‌ی آحاد ملت ایران که راه نجات، راه موفقیت، راه دست یافتن به آرمانهای بزرگ یک ملت - که عزت و رفاه و اوج افتخارات ملی و فرهنگی و همه‌جانبه است - فقط وابسته به این است که این ملت از دشمنان خود واهمه نکند، راه خود را بشناسد و این راه را با استقامت و پایداری تمام به پیش برود.

امیدواریم خداوند متعال ملت ایران و همه‌ی ملتهای مسلمان را مشمول لطف و تفضل خود قرار بدهد و روح مطهر امیرالمؤمنین و امام المتقین ان‌شاءاللَّه از فعالیتهای ملت ایران و از جوانان مؤمنی که در این کشور مشغول تلاش هستند، راضی باشد؛ و ان‌شاءاللَّه همه مشمول دعای آن بزرگوار و دعای ولیعصر (ارواحنافداه) قرار بگیرید؛ و ان‌شاءاللَّه روح مطهر امام بزرگوار و شهدا از شما راضی باشند.

 
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

 

1) فاطمه‌ی زهرا (س)، فاطمه‌ی بنت‌اسد، فاطمه‌ی بنت زبیر بن عبدالمطلب‌

بیانات رهبری در دیدار جمعى از کارگران سراسر کشور

بیانات رهبری در دیدار جمعى از کارگران سراسر کشور


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
 اوّلاً خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیز و پیشاپیش تبریک عرض میکنم ولادت امیرمؤمنان، مظهر عدالت و چهره‌ی درخشان همه‌ی تاریخ بشری را. همچنین تبریک عرض میکنم روز ولادت حضرت جوادالائمّه (علیه‌السّلام) را که امروز است. برکات ماه رجب منحصر به این ولادتها نیست؛ توصیه میکنم خودم را و شما را که از برکات ماه رجب استفاده کنیم با تقویت پیوند و ارتباط قلبی با خدای متعال. اگر آحاد ما رابطه‌ی خودمان را با خدا تقویت کنیم، بسیاری از معضلات، مشکلات، نابسامانی‌ها، ناهنجاری‌ها به خودیِ خود مرتفع خواهد شد. تشکّر هم میکنم از بیانات وزیر محترم که نکات دقیق و خوبی در بیانات ایشان بود که مورد تأیید ما است. و من خواهش میکنم که همه‌ی مسئولین - هم در وزارت کار، هم در بقیّه‌ی بخشهای دولت، چون بعضی از این مسائل به وزارت شما ارتباطی ندارد، به بخشهای دیگر مربوط است - درصدد باشند که همین خطوط روشن را تعقیب کنند.

 کار باید بکنیم. خب، حرفهای خوب را زیاد گفته‌ایم، تکرار کرده‌ایم و تصمیم‌های خوب را گرفته‌ایم [امّا] آنچه اثر میگذارد در زندگی مردم و در واقعیّت کار، تحرّک ما است، کار ما است، تحقّق این مطالب است که ان‌شاءالله خدای متعال توفیق بدهد به شما، به ما، به همه که بتوانیم به‌طور کامل حرکت کنیم.

 امروز دیدار ما با شما مجموعه‌ای از کارگران عزیز سراسر کشور، درواقع نماد اظهار ارادت ما به طبقه‌ی کارگر است. خیلی حرف زدیم و میزنیم، امروز هم مطالبی را عرض خواهیم کرد، لکن عمده این است که میخواهیم با این دیدار تجلیل از کارگر و تجلیل از کار بکنیم؛ میخواهیم اهمّیّت کار را در ذهن خودمان و ذهن آحاد ملّت ایران برجسته‌تر کنیم. توجّه کنیم که همه‌ی دستاوردهای بزرگ در سایه‌ی کار به معنای اعمّ این عنوان تحقّق پیدا میکند. کار ارزش دارد؛ کارگر به برکت ارزش کار، ارزش والایی در جامعه دارد. اینکه معروف است و روایت است که پیغمبر مکرّم اسلام دست کارگر را بوسیدند،(۲) فقط یک تعارف نیست؛ این یک تعلیم است. بنابراین میخواهیم از کار تجلیل بشود، از کارگر تجلیل بشود، مسئولان توجّه داده بشوند به مسائل مربوط به کارگران، رفع مشکلات محیطهای کارگری و جامعه‌ی کارگری. مشکلاتی وجود دارد؛ مسئله‌ی تعویقها، اخراجها، مسئله‌ی معیشت و امثال اینها؛ اینها چیزهایی است که در سطح کشور و در میان جامعه‌ی کارگری وجود دارد و مشکلات کارگران است. مسئولین همّتشان را بیش از پیش به این مسائل متوجّه کنند؛ هدف از این دیدار اینها است.

 آنچه بنده احساس میکنم این است که مجموعه‌ی کارگری از اوّل انقلاب تا امروز حقّاً و انصافاً برای کشور کار باارزشی انجام دادند؛ اوّلاً خود ارزش کار و کارگر، ثانیاً حضور در میدانهای دشوار کشور در این سالهای متمادی، ثالثاً اغوا نشدن از اغواگری کسانی که میخواستند جامعه‌ی کارگری را از اوّل انقلاب در مقابل نظام قرار بدهند. این فداکاری بزرگ را کارگران کردند درحالی‌که مشکلات کارگری، معیشت کارگران هم در دورانهای مختلف وجود داشته است لکن جامعه‌ی کارگری امتحان خوبی پس داده است.

 همان‌طور که عرض کردیم مشکلاتی که وجود دارد اوّلاً با گفتن و حرف زدن حل نمیشود؛ اقدام و ابتکار و عمل لازم است. ثانیاً [حلّ‌] مشکلات مجموعه‌ی اقتصادی کشور را در درون کشور باید پیدا کرد؛ ستون فقرات هم عبارت است از تولید؛ ستون فقرات اقتصاد مقاومتی که ما عرض کردیم، عبارت است از تقویت تولید داخلی؛ اگر این کار تحقّق پیدا کرد و همّتها متوجّه به این مسئله شد، مسائل کار بتدریج حل میشود، کار ارزش پیدا میکند، کارگر ارزش پیدا میکند، اشتغال عمومی میشود، بیکاری که یک معضلی است در جامعه بتدریج کم میشود و از بین میرود. اساس کار، مسئله‌ی تولید است.

ممکن است بعضی بگویند این مسئله‌ی تولید که شما تکرار میکنید - و ما همیشه مرتّباً تکیه میکنیم روی مسئله‌ی تولید، هم در اظهارات عمومی، هم در جلسات با مسئولان - لوازمی دارد؛ با وضع کنونی که تحریم هست و فشارهای بین‌المللی هست، رونق تولید و تقویت تولید تحقّق پیدا نخواهد کرد. بنده انکار نمیکنم که این تحریمهای ظالمانه‌ای که دشمنان ملّت ایران و دشمنان انقلاب بر ملّت ایران تحمیل کرده‌اند تأثیر دارد؛ بلاشک بی‌تأثیر نیست، منتها این را من انکار میکنم که این تحریمها بتواند جلوی یک تلاش عمومی سازمان‌یافته‌ی برنامه‌ریزی‌شده برای رونق تولید را بگیرد؛ این را من قبول ندارم. بنده نگاه میکنم به سطح کشور، میبینم در بخشهای مختلفی که اتّفاقاً در بعضی از این بخشها فشار دشمنان و تحریم و امثال ذلک شدیدتر هم بوده است، به‌خاطر همّت مسئولان و کارگران و جوانان علاقه‌مند، تولید پیش رفته است. این را من دارم مشاهده میکنم و میبینم؛ جلوی چشم همه است. فرض بفرمایید در زمینه‌ی صنایع نظامی؛ شما امروز را مقایسه کنید با پانزده سال قبل یا بیست سال قبل یا حتّی ده سال قبل، می‌بینید ما پیشرفتهای شگرفی داشتیم؛ پیشرفتهای عجیب و غریبی داشتیم در زمینه‌ی تولید نظامی. این در حالی است که تحریمهای دشمنان در خصوص مسائل نظامی شدیدتر است؛ مالِ امسال و پارسال هم نیست؛ از خیلی قبلها چنین تحریمهایی - با فشار زیاد - وجود داشته است امّا ما پیشرفت کردیم. یا در زمینه‌ی علوم زیستی، زیست فنّاوری، ما پیشرفتهای زیادی کردیم؛ درحالی‌که همان محدودیّتها، همان تحریمها وجود داشته است. حتّی در بعضی از دانشگاه‌های معروف دنیا به دانشجوی ایرانی اجازه نمیدادند که در این رشته‌ها درس بخواند، تحقیق کند، پیشرفت کند، درعین‌حال کشور در این علوم پیشرفتهای بسیار برجسته و نمایانی کرده است که این را همه مشاهده میکنند. کسانی که اهل اطّلاعند و مایلند اطّلاع داشته باشند، چیزهای محرمانه‌ای نیست؛ اینها را میتوانند اطّلاع پیدا کنند. یا در بعضی از علوم نو مثل فنّاوری نانو - که اینها جزو فنّاوری‌های جدید دنیا است - هیچ‌کس در دنیا به ما در این زمینه‌ها کمک نمیکند و کمک نکرده است، بعد از این هم کمک نخواهند کرد ما جلو هستیم؛ عناصر ما، جوانهای ما، محقّقین ما، دانشمندان ما در این زمینه‌ها دارند کار میکنند، تلاش میکنند، پیشرفتهای چشمگیری پیدا کرده‌اند. فرض بفرمایید در صنایع دانش‌بنیان؛ که در همین حسینیّه نمایشگاهی برگزار کردند(۳) و بنده با جوانان علاقه‌مند به این کار و بخشهای مختلف شرکتهای دانش‌بنیان از نزدیک آشنا شدم - البتّه گزارش داشتم، اطّلاع داشتم منتها از نزدیک هم با اینها آشنا شدیم - دارند کار میکنند، دارند تلاش میکنند، دارند پیش میروند. امروز ما در زمینه‌ی شرکتهای دانش‌بنیان [نسبت‌] به ده‌سال پیش و پانزده‌سال پیش خیلی پیشرفت کرده‌ایم؛ اینها همه در حال تحریم اتّفاق افتاده است. بله، اگر تحریم ظالمانه‌ی دشمنان وجود نداشت، ممکن بود ما در همین زمینه‌ها بیشتر پیش برویم - این را انکار نمیکنیم - البتّه ممکن هم بود که بی‌توجّهی کنیم، نگاه نکنیم به نیازهای کشور و از پول نفت و واردات و امثال این چیزها به اموری بپردازیم که پیشرفتِ تولید را برای کشور به وجود نیاورد؛ این هم ممکن بود. یک‌مقدار واقعاً باید به این توجّه کنیم که یک مقدار از پیشرفتهای ما بر اثر منع از بیرون بوده است؛ این را باید قدر بدانیم؛ ندادند، مجبور شدیم خودمان اقدام کنیم. وقتی راه واردات بی‌رویّه باز بشود و هرچه خواستید بیاورید، سهل‌گراییِ انسان، انسان را میکشاند به سمت تنبلی، بیکارگی. این هم یک طرف قضیّه است. بنابراین بنده تکیه‌ای که روی مسئله‌ی تولید میکنم، نبایستی پاسخ داده بشود که تولید در شرایط تحریمِ سفت و سخت ممکن نیست؛ نه، ممکن است. هرکاری که شما تصمیم بگیرید انجام بدهید، همّت کنید، نیروهایتان را بیاورید در صحنه، از خدای متعال هم کمک بخواهید، هدایت بخواهید، شدنی است؛ این را ما امتحان کردیم.

 ما الان در برخی از صنایع در کشور در دنیا حرف اوّل را میزنیم؛ فرض کنید در سدسازی. چه کسی در دنیا به ما کمک کرد که ما بتوانیم در سدسازی به این نقطه برسیم؟ امروز کشور ایران جزو کشورهای پیشرو در امر سدسازی است. سدهایی که در بعضی از کشورهای دیگر با خرجهای خیلی زیاد بعضی از شرکتهای غربی و امثال اینها می‌آیند درست میکنند، اگر در اختیار جوانهای ایرانی باشد، همان را شاید خیلی بهتر، با قیمتهای ارزان‌تر درمی‌آورند؛ این کاری است که ما پیشرفت کردیم. چه کسی به ما کمک کرد در این سالهای متمادی؟ در همین زمینه‌ی مسائل هسته‌ای همین‌جور است؛ در مسائل گوناگون دیگر همین‌جور است.

 بنده معتقدم مشکلات اقتصادی کشور که از جمله‌ی مهم‌ترین آنها مسائل کارگری است، مسئله‌ی معیشت است، مسئله‌ی بیکار شدن کارگران [ است‌] - که گزارشهایی میرسد و انسان میبیند این گزارشها را - اگر به مسئله‌ی تولید توجّه بشود، حل خواهد شد. اشتغال ایجاد میکند، احساس عزّت ایجاد میکند، احساس بی‌نیازی ایجاد میکند. وقتی یک کشوری متّکی به نیروی داخلی خودش شد، احساس استغنا خواهد کرد. ممکن است انسان ده مسئله را هم با دنیا بخواهد حل کند، امّا فرق میکند حل کردن مسئله، رفتن پشت میز مذاکره، وقتی شما احساس قدرت میکنید یا احساس ضعف میکنید. آدم وقتی احساس قدرت میکند، یک‌جور مذاکره میکند، وقتی احساس ضعف و احتیاج میکند، یک‌جور مذاکره میکند. اگر ساخت داخلیِ قدرت در کشور در همه‌ی زمینه‌ها از جمله و بخصوص در زمینه‌ی اقتصادی، ساخت مستحکمی باشد، همه‌ی مسائل را با طرفهای گوناگون میشود مذاکره کرد؛ انسان منتها از موضع قدرت مذاکره میکند، نه از موضع نیاز، نه از موضع احتیاج که زبان دشمن را دراز کند، دائم شرط و شروط بگذارد، دائم حرف بی‌ربط و مفت بزند؛ بنده علاج را در این میبینم. من میگویم - روز اوّل سال هم این را گفتم - همه بایستی همه‌ی همّتشان را در بخشهای مختلف و گوناگون برای مسئله‌ی تولید صرف کنند.

 این البتّه لوازمی دارد؛ هم سرمایه‌گذار، هم کارگر، هم مصرف‌کننده، هم دستگاه‌های متولّی دولتی، همه وظایفی دارند؛ این کار، یک‌بُعدی نیست؛ همه بایست با هم‌[ همکاری کنند]. اینکه میگوییم همدلی و هم‌زبانی مردم با دولت، معنایش این است؛ یعنی همه با هم همکاری کنند تا این سنگ بزرگ را بردارند، این صخره‌ی بزرگ را از سر راه حرکت کشور بردارند.

 سرمایه‌گذار و کسانی که امکان دارند، بایستی سرمایه‌گذاری کنند. بنده می‌شناختم افرادی را که میتوانستند پولشان را ببرند در بخشهای پردرآمدی که غیر تولیدی است صرف کنند، نکردند؛ گفتند نمیکنیم؛ میخواهیم به کشور خدمت کنیم؛ آمدند در تولید سرمایه‌گذاری کردند، با سود کمتر، درآمد کمتر؛ برای خاطر اینکه فهمیدند کشور احتیاج دارد؛ خب، این عبادت است. سرمایه‌گذاری که فکر نیاز کشور را میکند و پول را نمیبرد در راه دلّالی و کارهای پردرآمد و مضرّ برای کشور صرف کند و می‌آید صرف میکند در سرمایه‌گذاری، این کارش حسنه است، بنابراین سرمایه‌گذار نقش دارد.

 کارگر درستکار نقش دارد. کارگری که سختی‌های کار را تحمّل میکند - کار سخت است دیگر؛ کار جسمانی یکی از امور سخت در زندگی است - کارگری که عمر خود را، وقت خود را، نیروی خود را صرف میکند تا کار را تمیز از آب دربیاورد، دارد عبادت میکند؛ این حسنه است. من مکرّر در این دیدارهای با شما عزیزان، این روایت را از قول پیغمبر اکرم نقل کرده‌ام که: رَحِمَ اللهُ اِمرَأً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه؛(۴) رحمت خدا بر آن آدمی که کاری را که انجام میدهد، محکم‌کاری میکند؛ چه در کار صنعتی، چه در کار کشاورزی، چه در مسائل گوناگون کارگری؛ وقتی کار متقن و محکم‌کاری شد، محصولْ تمیز از آب درمی‌آید، محکم از آب درمی‌آید. این هم نقش کارگر. این هم میشود عبادت.

 مصرف‌کننده‌ی باانصاف، مصرف‌کننده‌ی باوجدان هم میتواند همین‌جور به تولید کشور کمک کند؛ دنبال اسم و رسم نروند، دنبال بِرَند نروند - این حرفی که حالا مرتّب تکرار میکنند: بِرَند، بِرَند - دنبال مارک نروند؛ دنبال مصلحت بروند. مصلحت کشور، مصرف تولید داخلی است، کمک به کارگر ایرانی است. بعضی‌ها هستند حتّی حاضرند به نفع کارگر هم شعار بدهند، رگ گردن را هم درشت کنند و شعار بدهند، امّا در عمل به کارگر ایرانی لگد بزنند. لگد زدن به کارگر ایرانی این است که انسان جنس مصنوع این کارگر را مورد استفاده قرار ندهد و برود مشابه این را از خارج بگیرد؛ گاهی هم به قیمتهای گران‌تر! ما در برخی از صنایع در کشورمان جزو پیشروان دنیاییم، [امّا] در همان چیزها، میروند از بیرون چیزهایی را برمیدارند و به داخل می‌آورند. و این وظیفه‌ی همه است؛ از جمله وظیفه‌ی دولت. وزیر محترم کار اینجا حضور دارند؛ من خواهش میکنم در دولت مطرح کنید، اصرار کنید، پافشاری کنید که اشیائی که جزو مصارف دولتی است، مطلقاً از خارج نیاید. این یک قلم عمده است، یک قلم بزرگ است؛ چون دولت با دامنه‌ی وسیعی که دارد، مصرف‌کننده‌ی درجه یک است. نگویند که ما فلان چیز را میخواهیم، الان لازم داریم، تولید داخلی‌اش نیست، ناچاریم از بیرون بیاوریم. خب، شما مگر برنامه‌ریزی ندارید؟ شما که امروز احتیاج دارید، چرا امروز میگویید؟ میخواستید دو سال پیش بگویید تا تولیدکننده‌ی داخلی فرصت داشته باشد برنامه‌ریزی کند، بسازد، امتحان کند، تجربه کند تا امروز دست شما برسد. اینها مسائل مهمّی است؛ اینها مسائل کوچکی نیست. دولت تصمیم بگیرد در هیچ‌یک از چیزهایی که مصرف میکند، از قلم و کاغذ روی میز گرفته تا ساختمان‌سازی تا بقیّه‌ی چیزها، هرآنچه در داخل قابل تولید است، خودش را از خارج ممنوع کند، بر خودش حرام کند. آسان‌گرایی و سهل‌گرایی - سهل‌گرایی آن روی خوبِ قضیّه است - و خدای نکرده سوءاستفاده؛ جلوی اینها را بایستی مسئولین دولتی بگیرند. و ما این را هم تجربه کردیم، امتحان کردیم و یک جاهایی دیدیم. یک وقتی یک کاری انجام میگرفت - مال سالها پیش است - یک چیزی داشتند میساختند، بنده مسئولین آنجا را خواستم و به آنها گفتم که در این کاری که دارید میکنید، سعی کنید هیچ قلم خارجی به‌کار نبرید؛ آنها هم قول دادند، مردانه هم عمل کردند. در آخر که ما گزارش گرفتیم و تحقیق کردیم، معلوم شد حدود ۹۸ درصد از مصالح اینجا را توانسته‌اند از داخل تهیّه کنند؛ یکی دو درصد چیزهایی بوده که در داخل وجود نداشته است و از خارج آورده‌اند. خب، میشود این کارها را کرد. پس مصرف‌کننده هم یکی از ارکان تقویت و ترویج تولید داخلی است.

 یکی دیگر از ارکان، دستگاه مبارزه‌ی با قاچاق است. مسئله‌ی مبارزه‌ی با قاچاق را این‌همه ما تأکید کردیم؛ دولتهای مختلف از سالها پیش همین‌طور مرتّب آمده‌اند رفته‌اند؛ خب، این کار یک کاری است که باید تحقّق پیدا کند و این هم ممکن است؛ نگویند نمیشود، کاملاً میشود؛ جلوی قاچاق را به‌طور قاطع بگیرند. بنده یک وقتی گفتم فقط سرِ مرز دنبال قاچاق نروید؛ میلیاردها دلار امروز در داخل کشور - که حالا من چون رقم دقیقش را مختلف میگویند، نمیتوانم معیّن بکنم که چقدر؛ امّا رقمهای گزافی گفته میشود - دارد صرف جنس قاچاق میشود. قاچاق را از لب مرز و از پیش از مرز تا داخل مغازه دنبال کنید. این، یک قلم بسیار مهم است؛ یک کار بسیار مهم است. و آن کسانی که این کار را بکنند، آنها هم دارند مجاهدت میکنند، آنها هم دارند عبادت میکنند؛ این هم حسنه است.

 یک رکن دیگر، دستگاه‌های متولّی وارداتند. این دستگاه‌ها هم بایستی نگاه کنند. بعضی از چیزها هست که در اختیار دولت نیست؛ بخش خصوصی فعّالیّت میکند و چاره‌ای هم نیست، لکن دستگاه‌های دولتی میتوانند با نظارت هدایت کنند؛ کاری بکنند که مسئله‌ی واردات به تولید داخلی لطمه نزند.

 یکی هم مسئله‌ی مسئولیّت دستگاه‌های تبلیغی و رسانه‌ها است. رسانه‌ها هم همین‌جور؛ صداوسیما، دیگران، بایستی روی مسئله‌ی مصرف داخلی و تولید داخلی به معنای واقعی کلمه کار کنند؛ اینها تأثیر میگذارد.

 یک مسئله مسئله‌ی ثبات در قوانین است که این به عهده‌ی مجلس است. مراقب باشند مدام قوانین مربوط به مسائل اقتصادی از جمله مسائل مربوط به کار را هرروز عوض و بدل نکنند که بشود آن کسانی که میخواهند برنامه‌ریزی کنند، برنامه‌ریزی کنند.

 به‌هرحال متولّیان فرهنگی کشور در نکوهش بیکاری و کم‌کاری و فرار از کار سخت، برای کار فرهنگی برنامه‌ریزی کنند. آقاجان! کار سخت را باید قبول کرد. اگر کار سخت را ما به خودمان تحمیل نکنیم، قبول نکنیم، به جایی نمیرسیم؛ فقط دنبال کار آسان که نمیشود رفت؛ باید انسان کار سخت را قبول کند؛ در هر جایی که هست. آن کسانی که توانستند در صنعت، در فنّاوری، در مسائل علمی به اوج برسند، کارهای سخت را بر خودشان تحمیل کردند. این، فرهنگ‌سازی لازم دارد. اینکه فقط دنبال کارهای آسان باشیم، کار پیش نمیرود.

 متولّیان مبارزه‌ی با فساد هم در این زمینه نقش دارند. حالا اسم فساد زیاد آورده میشود. حرف زدن راجع به فساد که فایده‌ای ندارد؛ با «دزد دزد» گفتن، دزد از دزدی دست برنمیدارد؛ باید رفت، وارد شد. مسئولان کشور، روزنامه که نیستند که راجع به فساد حرف میزنند. بله، روزنامه راجع به فساد ممکن است حرف بزند، من و شما که مسئول هستیم باید اقدام کنیم؛ حرف دیگر چیست؟ وارد بشوید؛ [ اگر] بلدیم اقدام کنیم، جلوی فساد را به‌معنای واقعی کلمه بگیریم.

 اینها وظایف ما است؛ اینها وظایف بخشهای مختلف ما است. این علاج مشکل اقتصادی کشور است که مشکل اقتصادی کشور اگر بخواهد حل بشود، باید روی تولید متمرکز شد. همه به همین شکلی که عرض کردیم، مسئولیّت دارند؛ البتّه بعضی مسئولیّتها سنگین‌تر است، بعضی سبک‌تر است امّا همه این‌جوری مسئولند. کلید حلّ مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست؛ در داخل کشور است. همه تلاش کنند، همه همّت کنند، ان‌شاءالله حل خواهد شد. ملّت ایران و مسئولین کشور کارهای بزرگ‌تری را در طول این سالها انجام داده‌اند و شده است؛ مسئله‌ی تولید را هم میتوانند حل کنند. دولت کنونی هم بحمدالله مشغول کار و علاقه‌مند [ است‌] و افراد مطّلع در داخل دولت حضور دارند؛ تلاش کنند، کار کنند، دنبال کنند، ان‌شاءالله مشکلات را حل کنند.

 البتّه جامعه‌ی کارگری ما حقّاً و انصافاً جامعه‌ی نجیبی است. جامعه‌ی کارگری ما جامعه‌ی نجیبی است. بنده در جریان تلاشهایی که میشد و تحریکاتی که میخواست جامعه‌ی کارگری را از روز اوّل انقلاب، حتّی از پیش از پیروزی قاطع انقلاب - در آن اوقات تظاهرات و هیاهوی عجیب کشور در سال ۵۷ - در مقابل انقلاب قرار بدهد بودم، می‌شناختم، میدیدم؛ از نزدیک بعضی‌ها را بنده مشاهده کردم و دیدم. در طول سالهای متمادی هم همین‌جور بوده؛ در دوران ریاست‌جمهوری خودم و بعد از آن همیشه کسانی بودند که خواستند جامعه‌ی کارگری را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند [ امّا ]جامعه‌ی کارگری کشور با استحکام تمام، با ثبات قدم، با نجابت، مشکلات را تحمّل کرده است و ایستاده است؛ این خیلی ارزش دارد. مسئولین باید قدر این جامعه‌ی عظیم کارگری را بدانند که مشکلات را تحمّل میکنند و کار میکنند. پاداش این نجابت این است که همه تلاش کنند ان‌شاءالله این مشکلات را برطرف کنند؛ خدای متعال هم یقیناً به کسانی که نیّت خوب دارند و کار خوب میخواهند انجام بدهند و به‌سمت هدفهای خوب دارند حرکت میکنند کمک خواهد کرد.

 امیدواریم خداوند متعال همه‌ی شما عزیزان را و کارگران عزیز را و مسئولان مختلف این بخش را مشمول لطف و رحمت خود قرار بدهد؛ شهدای جامعه‌ی کارگری را با پیغمبر محشور کند؛ و امام بزرگوار را که این راه را جلوی پای ما باز کردند، با پیغمبر محشور کند.
 والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته‌

انسان ۲۵۰ ساله | امام جواد علیه‌السلام؛ دشمن نفاق

انسان ۲۵۰ ساله | امام جواد علیه‌السلام؛ دشمن نفاق

درس بزرگ امام جواد به ما این است که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار، باید همت کنیم که هوشیاری ‌مردم را برای مقابله‌ی با این قدرتها برانگیزیم. امام جواد صلواةالله‌علیه همت بر این کار گماشتند که ماسک تزویر و ریا را از چهره‌ی مأمون کنار بزنند و موفق شدند. ۱۳۵۹/۷/۱۸


احکام اعتکاف

احکام اعتکاف

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: خوشا به حالتان معتکفین عزیز! توصیه‌ی من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید؛ حرف که می‌زنید، غذا که می‌خورید، معاشرت که می‌کنید، کتاب که می‌خوانید، فکر که می‌کنید، نقشه که برای آینده می‌کشید، در همه‌ی این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز می‌تواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که این‌جا نشسته‌ایم و با غبطه نگاه می‌کنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عمل خودتان به ما هم یاد بدهید. بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ ۱۳۸۴/۰۵/۲۸

* در آستانه سیزدهم رجب و آغاز ایام‌البیض و شروع مراسم اعتکاف، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR احکام مربوط به معتکفین را منتشر میکند. کاربران گرامی می‌توانند برای مشاهده‌ی متن استفتائات مربوط به اعتکاف به این صفحه (http://khl.ink/etekaf) مراجعه کنند.
همچنین برای دریافت این احکام در قالب جزوه PDF، بر روی تصویر زیر کلیک نمایید.