شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

دیدار رئیس جمهوری ونزوئلا با رهبر انقلاب

دیدار رئیس جمهوری ونزوئلا با رهبر انقلاب

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در دیدار آقای نیکلاس مادورا رئیس‌جمهوری ونزوئلا، با تجلیل از مواضع و اقدامات ونزوئلا بخصوص در مقابله با رژیم صهیونیستی، علت دشمنی جبهه استکبار با ونزوئلا را پافشاری بر همین مواضع شجاعانه و اثرگذاری راهبردی در منطقه امریکای لاتین خواندند و خاطرنشان کردند: تصمیم قطعی جمهوری اسلامی ایران، ادامه و افزایش همکاری‌های همه جانبه با ونزوئلاست.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار از آقای هوگو چاوز رئیس‌جمهور فقید ونزوئلا بعنوان دوست خوب ایران یاد کردند و با اشاره به روابط نزدیک دو کشور خطاب به آقای مادورا گفتند: شما نیز در دوره مسئولیت خود این همکاری‌ها را ادامه داده و با شجاعت بر مشکلات و توطئه‌های تحمیلی دشمنانتان فائق آمدید.
رهبر انقلاب همچنین کاهش عجیب قیمت نفت در یک مدت کوتاه را حرکتی سیاسی و غیر اقتصادی خواندند و افزودند: دشمنان مشترک ما از نفت بعنوان یک حربه سیاسی استفاده می‌کنند و قطعاً در این کاهش شدید قیمت نفت نقش دارند.
ایشان با تأیید توافقات صورت گرفته میان رؤسای جمهور ایران و ونزوئلا برای مقابله هماهنگ با کاهش قیمت نفت خاطرنشان کردند: البته همکاری‌های دو کشور منحصر به مسائل نفتی نیست و باید سطح مبادلات و سرمایه‌گذاریهای میان دو کشور را که اکنون کمتر از حد انتظار است، افزایش داد.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در ادامه با تجلیل از مقاومت، مواضع و اقدامات ونزوئلا در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی گفتند: کشورهای امریکای لاتین در واقع عمق استراتژیک ونزوئلا هستند و آرمانهای ونزوئلا موجب بیداری بسیاری از ملت‌های آن منطقه شد، که علت دشمنی امریکا با دولت و ملت ونزوئلا نیز همین مسئله است.
رهبر انقلاب در همین زمینه به مواضع بسیار خوب دولت ونزوئلا در جنگ 51 روزه غزه و همچنین سخنان رئیس‌جمهور ونزوئلا در این دیدار اشاره کردند و افزودند: رژیم صهیونیستی در دنیا و بخصوص در میان ملت‌های منطقه ما، کاملاً منفور است و مواضع شجاعانه شما علیه این رژیم، دوستان زیادی برای شما در بین ملت‌ها پدید خواهد آورد.
ایشان همچنین با آرزوی موفقیت برای دولت ونزوئلا، خطاب به آقای مادورا تأکید کردند: شما جوان و برخوردار از عزم و اراده هستید و تصمیم قطعی جمهوری اسلامی نیز ادامه و افزایش همکاریهایی است که سالهاست بین دو کشور آغاز شده و استمرار و تقویت آنها به نفع هر دو کشور است.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای نیکلاس مادورا رییس جمهور ونزوئلا با تشکر از کمک‌ها و حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران، گفت: آقای چاوز همواره در سخنان خود، رهنمودهای جنابعالی را یادآوری می‌کرد و احترام ویژه‌ای برای ملت، جایگاه و تاریخ ایران قائل بود و ما نیز همچون او، ایران را خانه خود می‌دانیم.
وی اعتماد بین دو کشور را سرمایه‌ای ارزشمند برای توسعه روابط دانست و افزود: باید با استفاده از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های دو کشور، در مسیر توسعه جهشی روابط گام برداریم.
رییس جمهور ونزوئلا در ادامه با اشاره به افت جهانی قیمت نفت گفت: در تلاش هستیم که اجماعی را برای کنترل قیمت نفت میان کشورهای عضو اوپک و همچنین دیگر کشورهای صادرکننده نفت از جمله روسیه ایجاد کنیم تا با همکاری و بهره‌گیری از مکانیسم‌های نوین، قیمت نفت را به حد قابل قبولی بازگردانیم.
آقای مادورا در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله فلسطین اشاره و تأکید کرد: فلسطین یکی از آرمان‌های اصلی بشریت است و ملت و دولت ونزوئلا، خود را مدیون آرمان فلسطین می داند و اطمینان داریم که روزی، فلسطین آزاد خواهد شد.
رئیس‌جمهور ونزوئلا همچنین گفت: فلسطین قربانی سیاست‌های استکباری و ویرانگر دولت امریکا شده و دولت امریکا تلاش می‌کند چهره ضد بشری و سلطه‌گر خود را پشت هزار چهره موجه پنهان کند.

بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللى وحدت اسلامى‌

بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بین‌المللى وحدت اسلامى‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم(۱)
میلاد مسعود حضرت نبیّ مکرّم اسلام و میلاد امام صادق (علیهماالصّلاةوالسّلام) را به همه‌ی حضّار محترم تبریک عرض میکنم. مسئولان کشور تشریف دارند؛ میهمانان عزیز هفته‌ی وحدت حضور دارند؛ سفرای محترم کشورهای اسلامی در جلسه تشریف دارند؛ بر همه‌ی شما این عید سعید و بزرگ مبارک باد. همچنین تبریک عرض میکنم به عموم ملّت ایران و ملّتهای مسلمان، امّت اسلامی، و نیز به همه‌ی آزادگان عالم؛ انسانهایی که برای آنها مسئله‌ی آزادگی و انسانیّت دارای ارزش است؛ چون امروز میلاد پیامبر علم است؛ پیامبر علم، پیامبر عقل، پیامبر اخلاق، پیامبر رحمت، پیامبر وحدت و پیامبر همه‌ی خصال بزرگ انسانی. هرکسی به این خصال انسانی دلبستگی دارد، به پیامبر اسلام عشق می‌ورزد، احساس دلبستگی میکند.
من و شما مسلمانانی که مدّعی پیروی از این بزرگوار هستیم و به این افتخار میکنیم و در راه آن حاضریم ایستادگی کنیم و جان و مال در راه آن مصرف کنیم، احتیاج داریم به اینکه خود را دنباله‌رو این تعالیم - که پیام اسلام متضمّن آن است، یعنی همین علم و عقل و حکمت و رحمت و وحدت و اخلاق و خصال انسانی که پیام پیامبر اسلام متضمّن اینها بود و حضرت ابی‌عبدالله جعفربن‌محمّدالصّادق (علیه‌الصّلاةوالسّلام) گسترده‌ترین تلاشها را برای توسعه‌ی این مفاهیم و تحقّق این تعالیم متحمّل شد - بدانیم و برای آنها تلاش کنیم؛ این وظیفه‌ی امروز همه‌ی مسلمانها است. البتّه توده‌های مردم دنباله‌رو مسئولان کشورها هستند. دولتها، نخبگان، روشنفکران، علما، سیاستمداران و مانند اینها هستند که وظیفه‌ی اصلی را در این میدان وسیع به عهده دارند. و من امروز وقتی نگاه میکنم به مسائل جامعه‌ی خودمان و مسائل دنیای اسلام، میبینم اگرچه همه‌ی این محتواهای بزرگ مهم است - برای دنیای اسلام، هم علم مهم است، هم خردورزی مهم است، هم اخلاق مهم است - لکن آنچه امروز در درجه‌ی اوّلِ اولویّت برای دنیای اسلام قرار دارد، وحدت است. ما مسلمانها خیلی از هم دور شدیم؛ سیاستها در این زمینه، تلاش متأسّفانه موفّقی انجام دادند که مسلمانها را، دلهای گروه‌های مُسلم را از یکدیگر جدا کنند. امروز به وحدت احتیاج داریم.
 اگر ملّتهای کشورهای اسلامی در همه‌ی این منطقه‌ی وسیع - که یک کسر بسیار بزرگی از جمعیّت دنیا را تشکیل میدهند - نه در جزئیّات، [بلکه‌] در جهت‌گیری‌های کلّی با یکدیگر همراه باشند، دنیای اسلام به اوج ترقّی و تعالی خواهد رسید؛ [اینکه‌] در مسائل کلّی کنار هم دیده بشوند؛ همین دیده شدن در کنار هم تأثیر دارد. اینکه رؤسای کشورهای اسلامی یا روشنفکران کشورهای اسلامی علیه یکدیگر حرف بزنند - ولو فقط حرف باشد - دشمن را جَری میکند؛ به دشمن امید میدهد؛ همچنان‌که واقعیّت امروز، همین است. همین‌قدر که ما ولو در اظهاراتمان کنار یکدیگر قرار بگیریم، عظمت میبخشد به دنیای اسلام؛ عظمت میبخشد به شخصیّت امّت اسلامی. هرجا نمونه‌هایی از این اجتماع را ما مشاهده کردیم، ولو تن‌ها، جسمها در کنار هم قرار گرفتند، دیدیم انعکاس آن در دنیا مایه‌ی شرف و آبروی اسلام و مسلمین شد؛ مایه‌ی آبروی پیغمبر شد. نماز عید را که میخوانیم، کنار هم قرار میگیریم، میگوییم:اَلَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صلّی‌الله‌علیه‌وآله ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَتاً وَ مَزیداً؛(۲) صِرف کنار هم قرار گرفتن جسمها در نماز، برای پیغمبر مایه‌ی شرف است؛ برای امّت اسلامی مایه‌ی اعزاز و احترام است. اجتماع حج همین‌جور است. امسال شما ملاحظه کردید در اربعین حسینی میلیون‌ها انسان در کنار هم قرار گرفتند؛ خود این حرکت عظیم یک جمعی از مسلمانها - البتّه مخصوص شیعه نبود، سنّی‌ها هم بودند - که در دنیا انعکاس پیدا کرد، تعظیم کردند؛ تجلیل کردند؛ آن را بزرگ‌ترین گردهمایی عالم به حساب آوردند؛ چه کسانی؟ آنهایی که دارند مسائل اسلامی را رصد میکنند.
 من همین‌جا مناسب میدانم و لازم میدانم به‌مناسبت یاد از آن اجتماع عظیم، از دولت عراق، ملّت عراق، عشایر عراق که در این آزمون بسیار مهم فداکاری کردند، خدمت کردند، کَرم و بزرگواری نشان دادند، تشکّر کنم. حادثه‌ی عجیبی بود حادثه‌ی امسالِ اربعین کربلا. این راه را دشمنان اسلام و دشمنان اهل‌بیت به خیال خود مسدود کرده بودند. ببینید چه حرکت عظیمی اتّفاق افتاد! وقتی حتّی جسمها در کنار هم قرار میگیرد، این‌جور انعکاس پیدا میکند. اگر ما با هم باشیم، کشورهای اسلامی، ملّتهای مسلمان - سنّی و شیعه و فِرَق مختلف تسنّن و تشیّع - با یکدیگر دلهایشان صاف باشد، نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشند، سوءنیّت نداشته باشند، به یکدیگر اهانت نکنند، ببینید در دنیا چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ چه عزّتی برای اسلام درست خواهد شد! وحدت؛ وحدت.
 امروز، هم در بین اهل سنّت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همه‌ی این دستها هم اگر جستجو کردید، میرسد به مراکز جاسوسی و اطّلاعاتی دشمنان اسلام؛ نه دشمنان ایران، نه دشمنان شیعه فقط؛ دشمنان اسلام. آن تشیّعی که ارتباط به ام‌آی‌شش انگلیس داشته باشد، آن تسنّنی که مزدور سی‌آی‌ای آمریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنّی است؛ هر دو ضدّ اسلامند. ما ۳۵ سال است در جمهوری اسلامی این فریاد را داریم میزنیم؛ فقط هم نمیگوییم، عمل میکنیم. کمکی که جمهوری اسلامی به برادران خود در دنیای اسلام تا امروز کرده است، اغلب کمکی بوده است که به برادران اهل سنّت کرده است. ما در کنار فلسطینی‌ها ایستادیم، در کنار مردم مؤمن کشورهای منطقه ایستادیم، چون میدانستیم مسئله‌ی وحدت، امروز در رأس مسائل اسلامی است. من توصیه میکنم، اصرار میکنم به علمای اعلام، به روشنفکران دنیای اسلام، به سیاستمداران دنیای اسلام، این‌قدر دم از تفرقه نزنند. یک عدّه‌ای در دنیا دارند پول خرج میکنند برای اسلام‌هراسی، برای اینکه چهره‌ی اسلام را در دنیا خراب کنند، [آن‌وقت‌] ما هم در درون خودمان سعی کنیم چهره‌ی یکدیگر را خراب کنیم، تخریب کنیم، مردم را از یکدیگر بترسانیم! این خلاف حکمت است، خلاف سیاست است.
 من شنیدم بعضی از دولتهای منطقه، سیاست خارجی خودشان را بر مبنای معارضه‌ی با ایران قرار داده‌اند! چرا؟ این خلاف عقل است، خلاف حکمت است، این کار کار ابلهانه‌ای است. چرا انسان یک‌چنین اشتباه بزرگی را مرتکب بشود؟ ما بعکس؛ ما سیاست خارجی خودمان را مبتنی کردیم بر دوستی و برادری و ارتباط با همه‌ی کشورهای مسلمان و کشورهای منطقه از همسایه و غیر همسایه؛ این سیاست ما است؛ ما همین‌جور هم عمل کردیم، همین‌جور هم در آینده عمل خواهیم کرد. امروز بحمدالله ملّت ایران این بصیرت، این آگاهی، این معرفت والا را یافته است که بداند مصلحت آینده‌ی کشورش بستگی دارد به اتّحاد اسلامی، با ملّتهای مسلمان و با کشورهای دیگر. البتّه تلاش میکنند کسانی، کوشش میکنند، سعی میکنند، اختلال ایجاد کنند، بدبینی ایجاد کنند، وسوسه بکنند لکن ملّت بحمدالله این را ملّت ما امروز فهمیده است. این فریاد امام بزرگوار ما - از قبل از پیروزی انقلاب، بعد هم از آغاز تشکیل نظام اسلامی به مسئله‌ی وحدت - کار خود را کرد، مردم ما آگاه شدند؛ این وظیفه‌ی همه است. امروز باید همه‌ی مسلمانان در اقصی‌نقاط عالم، به امّت اسلامی بیندیشند، به وحدت اسلامی بیندیشند؛ اگر ما به امّت اسلامی فکر کردیم، منافع کشورهایمان هم تأمین خواهد شد. مصلحت دشمن این است که ما را از هم جدا کند، به یک کشور حمله کند، از کشور دیگری یارگیری کند؛ مصلحت دشمن در این است، ما نباید بگذاریم. دشمن کیست؟ دشمن، سرمایه‌داری آمریکا و استکبار جهانی است که امروز در رأس آن، آمریکا و صهیونیست‌هایند - عناصر صهیونیست - که دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی هم یک بخشی از آن مجموعه‌ی خطرناک و آن سرطان مهلکی است که صهیونیست‌ها در دنیا به‌وجود آوردند. در مقابل اینها بایستی ایستاد، درمقابل اینها بایستی به اسلام مراجعه کرد، به متون قرآن مراجعه کرد.
 انسان میبیند و نوشته‌هایی را مشاهده میکند گاهی چیزهایی بعضی میگویند و مینویسند که با توجّه به آیات قرآن نوشته نشده است. قرآن میفرماید که «قولوا ءامَنّا بِاللهِ وَ مآ اُنزِلَ اِلَینا وَ ما اُنزِلَ اِلی‌ اِبرهیمَ وَ اِسمعیلَ وَ ... و ما اوتِیَ موسی و [عیسی‌ و ما اوتِیَ‌] النَّبیّون»،(۳) بعد از آنکه همه‌ی آن شرایع قبلی را ذکر میکند که وظیفه‌ی مسلمان این است که به آنها اعتقاد داشته باشد، بعد میفرماید: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم  به‌ فَقَدِ اهتَدَوا.(۴) اسلام پلورالیسم را قبول ندارد؛ آنهایی که ترویج میکنند که «اسلام چون از حضرت موسی‌ و حضرت عیسی‌ تجلیل کرده است، قائل به پلورالیسم است» به قرآن مراجعه کنند، متون اسلامی را ملاحظه کنند؛ از روی بی‌اطّلاعی و از روی غفلت، یک مطلبی را ذکر میکنند؛ اسلام این است: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به‌ فَقَدِ اهتَدَوا وَ اِن تَوَلَّوا فَاِنَّما هُم فی شِقاقٍ فَسَیَکفیکَهُمُ الله؛(۵) این معنای قرآن [است‌]. آن‌وقت در بین مسلمانان «حَریصٌ عَلَیکم»؛(۶) درباره‌ی پیغمبر میفرماید که«حَریصٌ عَلَیکم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم».(۷) نسبت به مؤمن دارای رأفت [امّا] اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم؛(۸) در مقابل کسانی‌که با شما دشمنی میکنند و دشمن شما هستند «اَشِدّاء» باشید؛ یعنی سخت باشید؛ مثل خاکریزِ نرم نباشید که دشمن از هرجا خواست بتواند در شما نفوذ کند؛ مستحکم باشید، ایستاده باشید امّا «رُحَمآءُ بَینَهُم»، بین خودتان، دلهایتان با هم صاف باشد، با هم مهربان باشید؛ اسمها نتواند شما را از هم جدا کند، مرزهای جغرافیایی نتواند شما را با هم دشمن کند، مرزهای جغرافیایی نتواند ملّتها را در مقابل هم قرار بدهد؛ این از آن درسهای پیغمبر است. ما امروز - روز ولادت نبیّ اکرم - خوب است درس بگیریم؛ فقط تجلیل کردن و تعریف کردن از پیغمبر، کاری نیست که امروز از ما انتظار میرود؛ باید درس بگیریم، باید بخواهیم که آنچه را پیغمبر برای آن مبعوث شده است، تحقّق ببخشیم که عرض کردم اولویّت، امروز در دنیای اسلام اتّحاد است. امیدواریم خداوند متعال موفّق بدارد همه‌ی ما را که به آنچه میگوییم عمل کنیم؛ پروردگارا! دنیای اسلام و امّت اسلامی را روز به روز قوی‌تر و سربلندتر بفرما.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته

۱) قبل از شروع بیانات معظّمٌ‌له، حجّت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی (رئیس جمهور) مطالبی بیان کرد.
۲) الاقبال، ص ۲۸۹، ذکر قنوت نماز عید فطر
۳) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی‌۱۳۶؛ «بگویید: ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و... داده شده، و به آنچه به همه‌ی پیامبران، ایمان آورده‌ایم...»
۴) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۳۷؛ «پس اگر آنان [هم‌] به آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید، ایمان آوردند، قطعاً هدایت شده‌اند...»
۵) همان؛ «... ولی اگر روی برتافتند، جز این نیست که سرِ ستیز [و جدایی‌] دارند؛ و بزودی خداوند [شرّ] آنان را از تو کفایت خواهد کرد...»
۶) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۲۸؛ «...به [هدایت‌] شما حریص...»
۷) همان؛ «... و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.»
۸) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹؛ «... برکافران، سخت‌گیر [و] با همدیگر مهربانند...»

در آستانه سالگرد قیام ۱۹دی برگزار شد:دیدار مردم قم با رهبر انقلاب

در آستانه سالگرد قیام ۱۹دی برگزار شد:دیدار مردم قم با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم قم، با اشاره به ضرورت مقابله با تلاش بیگانگان برای تحریف واقعیت‌های انقلاب و به فراموشی سپرده شدن رویدادهایی مانند ۱۹ دی ۱۳۵۶ و نهم دی ۱۳۸۸ افزودند: دشمنی استکبار با ملت ایران، پایانی ندارد و مسئولان باید با تکیه بر نیروهای داخلی، حربه تحریم را از دست دشمن غیرقابل اعتماد خارج کنند و با دلبستن به نقطه‌های روشن حقیقی، وظایف خود را در تحقق آرمان‌های درخشان انقلاب و ملت انجام دهند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبریک ایام میلاد پیامبر عظیم الشأن اسلام صلوات‌الله‌علیه‌وآله و حضرت امام صادق علیه‌السلام، قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶ را رویدادی تاریخی، بزرگ و تعیین کننده خواندند و گفتند: انگیزه‌هایی وجود دارد تا روزها و حوادث بزرگ و تعیین‌کننده‌ی انقلاب اسلامی و سه دهه‌ی اخیر به فراموشی سپرده شود اما تا وقتی ملت زنده است و دل‌های مؤمن و دارای انگیزه و زبان‌های حق‌گو حضور دارند، چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
رهبر انقلاب اسلامی زنده نگه داشته‌شدن ۱۹ دی ۱۳۵۶، ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، ۹ دی ۱۳۸۸ و دیگر مقاطع سرنوشت‌ساز ملت ایران را حرکتی مجاهدت آمیز خواندند و گفتند: جبهه مقابل نظام اسلامی به نسل دوم و سوم انقلاب امید بسته بود تا آنها را از انقلاب اسلامی رویگردان کند اما همین نسل سوم و جوانهای کشور بودند که حادثه عظیم ۹ دی را بوجود آوردند و آن سیلی محکم را به صورت کسانی که سعی داشتند مسیر انقلاب را با فتنه منحرف کنند، نواختند.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری مجدد اهمیت تاریخی حادثه ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ در قم، گفتند: نوزدهم دی مبدأ یک حرکت عمومی در کشور شد و ملت ایران را وارد میدان مبارزه با رژیم طاغوت کرد که در نهایت بساط رژیم ستم شاهی از این کشور برچیده شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سپس با اشاره به انگیزه‌هایی که برای تحریف حقایق و واقعیات رژیم پهلوی وجود دارد، به چند خصوصیت آن رژیم اشاره کردند و افزودند: دیکتاتوری سیاه و استفاده از قساوت آمیزترین روش‌ها و وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها در زندانهای مخوف، یکی از خصوصیات رژیم پهلوی بود و همه‌ی مدعیان امروز حقوق بشر نیز با تمام وجود از چنین رژیمی حمایت می‌کردند.
ایشان با اشاره به نقش صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در ایجاد دستگاه جهنمی ساواک در رژیم گذشته و ایجاد خفقان شدید در کشور افزودند: افشاگری‌های اخیر درخصوص زندان‌های مخفی و شکنجه‌های سازمان سیا در آمریکا نیز نشان می‌هد ادعاهای آمریکایی‌ها در حمایت از آزادی بیان به هیچ وجه با واقعیات همخوانی ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی وابستگی ذلت‌آمیز به قدرت‌های خارجی را یکی دیگر از خصوصیات رژیم پهلوی برشمردند و خاطرنشان کردند: در آن دوران آنچه که منافع قدرت‌های بیگانه و به‌ویژه آمریکا، اقتضا می‌کرد، در سیاست‌ها و رفتارهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دنبال و ملت ایران بشدت تحقیر می‌شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: علت بغض و کینه و دشمنی تمام نشدنی آمریکایی‌ها با ملت ایران و انقلاب اسلامی، این است که کشوری با ویژگی‌ها و موقعیت راهبردی ایران به واسطه پیروزی انقلاب از دست آنها خارج شده است.
ایشان سومین خصوصیت رژیم پهلوی را مبتلابودن به انواع فسادهای جنسی، مالی و اخلاقی، در عالی‌ترین سطوح حکومتی دانستند و گفتند: در آن رژیم خبیث و فاسد مردم به هیچ وجه به حساب نمی‌آمدند و رأی و نظر مردم هیچ اهمیتی نداشت و رابطه‌ی مردم و حکومت بطور کلی قطع بود.
رهبر انقلاب اسلامی، بی‌اعتنایی به پیشرفت علمی، ترویج خودکم‌بینی، بزرگ‌نمایی فرهنگ غربی، عادت‌دادن ذائقه‌ی مردم به واردات بجای احیای تولید داخلی، و نابودی کشاورزی و صنایع ملی را از دیگر بخش‌های کارنامه‌ی سیاه رژیم پهلوی دانستند و خاطرنشان کردند: ملت با هوش ایران که این تحقیرها و ظلم و فسادها را مشاهده می‌کرد، بواسطه‌ی یک مرد الهی که همان امام بزرگوار رحمه‌الله بود، پا به میدان گذاشت و در نهایت پیروز شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: پیشرفت‌ها و موفقیت‌های کنونی و بیداری و جایگاه برتر ملت ایران در منطقه همه به دلیل برداشته‌شدن مانع بزرگ رژیم فاسد و ظالم و وابسته پهلوی بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آغاز دشمنی جبهه استکبار با ملت ایران پس از پیروزی انقلاب تأکید کردند: هیچکس تصور نکند دشمن از خباثت و خصومت دست برمیدارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه افزودند: وقتی در مقابل دشمن دچار غفلت شدید و به او اعتماد کردید دشمن فرصت می‌کند مقاصد خود را در کشور پیگیری کند اما اگر قوی، آماده و دشمن شناس بودید استکبار، به ناچار از خصومت‌ورزی دست می‌کشد.
ایشان فشارهای امروز جبهه‌ی زورگویان جهانی به ملت ایران را ناشی از یک دشمنی تمام نشدنی برشمردند و افزودند: اگرچه هنوز تا تحقق کامل آرمان‌هایی همچون عدالت اجتماعی و اخلاق اسلامی راه زیادی مانده است اما برخلاف حرف‌های نسنجیده و غلطی که بعضی‌ها درباره‌ی بی‌توفیقی ملت ایران می‌گویند این ملت با حرکت در مسیر آرمان‌ها توانسته است توفیقات بسیار بزرگی به دست آورد.
رهبر انقلاب با انتقاد از کسانی که توفیقات ملت از جمله پیشرفت‌های علمی را نادیده می‌گیرند افزودند: چرا نابخردانه، دستاوردهایی را که پایگاه‌های علمی جهانی نیز به آنها اذعان دارند، انکار می‌کنید و با سخنان غلط و غیرمنصفانه در راه پرافتخاری که مردم طی کرده‌اند و حتی دشمنان را مجبور به تحسین کرده است، ایجاد تردید می‌کنید؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اشاره‌ای به صدر اسلام افزودند: در آن زمان نیز همه آرمان‌ها محقق نشد اما مهم این بود که حرکت در مسیر تحقق اهداف ادامه داشت که امروز نیز ملت، همان مسیر را، با افتخار و اقتدار و ایستادگی ادامه می‌دهد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان‌شان به تبیین اولویت‌های کشور و جامعه پرداختند و اتحاد و اتفاق ملی را مهمترین نیاز امروز خواندند.
ایشان تأکید کردند ایجاد تفرقه و دودستگی در میان مردم، به هر عنوان و با هر توجیه، ضد منافع ملی و ضد آرمان‌هاست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای کمک به مسئولان و دولت را وظیفه‌ای همگانی برشمردند و با تأکید مجدد بر ضرورت نگاه به درون افزودند: دولتی‌ها هم بدانند که تنها چیزی که می‌تواند آنها را به انجام وظایفشان قادر کند، تکیه بر مردم و نیروهای داخلی است.
رهبر انقلاب با اشاره به تحریم‌های ظالمانه افزودند: تحریم‌ها برای کشور مشکل ایجاد کرده اما اگر دشمن شرط برداشته‌شدن آنها را، فلان مسئله‌ی اساسی و آرمانی از جمله دست برداشتن از اسلام و استقلال و پیشرفت علمی قرار دهد قطعاً غیرت هیچ مسئولی، قبول نمی‌کند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته دشمن فعلاً به صراحت با آرمان‌ها کاری ندارد اما اگر عقب‌نشینی بشود بعداً سراغ آرمانها هم می‌آید بنابراین باید با هوشیاری، هدف «پیشنهادها، حرفها و اقدامات دشمن» را درک کرد.
ایشان مصون‌کردن ایران در مقابل تحریم‌ها را، تنها راه محدودکردن قدرت مانور دشمن خواندند و تأکید کردند: معنای واقعی اقتصاد مقاومتی همین است و تحقق این مهم، وظیفه‌ی اصلی مسئولان کشور است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکید مکرر بر ضرورت قطع وابستگی به درآمدهای نفتی افزودند: مسئولان کشور و دولت نباید به دست بیگانه چشم بدوزند و بدانند حتی یک قدم عقب‌نشینی، پیش روی دشمن را به دنبال می‌آورد بنابراین باید فکری اساسی کرد و با تکیه بر ملت و نیروهای داخلی بگونه‌ای عمل کرد که اگر دشمن تحریم‌ها را هم برنداشت، ضربه‌ای به پیشرفت و رونق و رفاه مردم وارد نشود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه افزودند: باید حربه تحریم را از دست دشمن بگیرید چرا که اگر چشم به دست دشمن بدوزید تحریم‌ها همچنان باقی خواهد ماند همانگونه که آمریکایی‌ها، امروز با کمال وقاحت می‌گویند اگر در قضیه‌ی هسته‌ای، ایران کوتاه هم بیاید تحریم‌ها، یک‌جا و همه برداشته نمی‌شود.
ایشان پرسیدند با این واقعیات آیا می‌شود به چنین دشمنی اعتماد کرد؟
رهبر انقلاب افزودند: من با مذاکره مخالف نیستم، اما معتقدم باید دل را به نقطه‌های امید بخش حقیقی سپرد نه به نقطه های خیالی.
ایشان در پایان سخنانشان خاطرنشان کردند: مسئولان، به لطف خدا مشغول کار هستند و همه باید به دولت کمک کنند اما دولتی‌ها هم مراقب باشند حاشیه‌سازی نکنند و ضمن خودداری از بیان حرف‌های غیرلازم، دو دستگی بوجود نیاورند و تلاش کنند وحدت و ایمان و همت ملت را مورد استفاده صحیح قرار دهند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آینده ایران عزیز را کاملاً درخشان خواندند و افزودند: به فضل الهی راه پرافتخار تحقق آرمانها ادامه می‌یابد و جوانان کشور روزی را خواهند دید که دشمنان گردنکش و ظالم در مقابل آنها مجبور به خضوع شوند.

از خدا برای خدا

از خدا برای خدا

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «از خدا برای خدا» را با موضوع وظیفه سنگین نخبگان در قبال نعمت‌های خدادادی و همین طور  لزوم انفاق نخبگی‌شان در راه خدا منتشر می‌کند. همچنین در این کلیپ به بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب درباره شهیدان ستاری، چمران و شهریاری به عنوان مصادیقی از نخبگانی که به این وظیفه سنگین عمل کردند، اشاره می‌شود.



از بیانات آقاى ستّارى هم حقیقتاً من لذّت بردم. خود ایشان هم نخبه است، پدر شهید ایشان هم - شهید منصور ستّارى - حقیقتاً یک نخبه بود؛ هم از لحاظ فکرى، ذهنى، علمى و عملیّاتى، هم از لحاظ انگیزه و ایمان و حضور در عرصه‌هاى دشوار. خداوند ان‌شاءالله شهید ستّارى عزیزمان را با اولیائش محشور کند؛ به ایشان هم توفیق بدهد.

* خداى متعال معیّن فرموده است: هُدًى لِلمُتَّقین. اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون؛ باید انفاق کنید؛ این رزق الهى است به شما، این رزق را باید انفاق کنید. انفاق رزق فقط این نیست که انسان پولى از جیبش در بیاورد و به یک مستمندى بدهد. این رزق بالاترى است، رزق باارزش‌ترى است، انفاق آن هم باارزش‌تر است، باید این را انفاق کنید. انفاق رزقِ دانش این است که آن را در خدمت جامعه قرار بدهید؛ در خدمت تاریختان، در خدمت آینده‌تان، در خدمت ملّتتان قرار بدهید. اینها تکلیف نخبگى را روشن میکند. انفاق این رزق به این است که آن را در راه خدا خرج کنید؛ براى خیر بندگان خدا مصرف کنید. منّتى هم نباید داشت - این را هم به شما عرض بکنیم - درست است که شما این رزقى را که خداى متعال به شما داده، صرف کسانى میکنید که عامّه‌ى مردمند امّا خود شما هم از محصول کار و خدمت عامّه‌ى مردم به‌طور دائم برخوردارید دیگر؛ این بده‌بستان است. همین نانى که شما میخورید، این لباسى که شما میپوشید، این وسیله‌اى که از آن استفاده میکنید و با آن رفت‌وآمد میکنید، اینها محصول دست کیست؟ محصول دست همین کسانى است که اسم نخبه روى آنها نیست؛ آنها دارند به شما خدمت میکنند به نوعى؛ شما هم باید به آنها خدمت کنید به نوعى؛ نخبه این است. اگر چنانچه این انفاق انجام گرفت، آن‌وقت هدایت الهى و کمک الهى هم دنبال آن است. ببینید، در همین آیه‌ى شریفه: هُدًى لِلمُتَّقین؛ این کتاب، به متّقین هدایت اهدا میکند. متّقین چه کسانى هستند؟ همان الَّذینَ یُؤمِنونَ بِالغَیبِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزَقنهُم یُنفِقون. وقتى شما این انفاق را انجام دادید، جزو کسانى هستید که مشمول هدایت الهى خواهید شد؛ این هدایت، هم در زمینه‌ى افزایش نخبگى است، هم در زمینه‌ى توفیق در نوع هزینه کردن این نخبگى است؛ هدایت میکند خداى متعال. هدایت موجب میشود در هرجایى که خلأیى وجود دارد که شما میتوانید آن خلأ را پر کنید، آنجا حضور پیدا خواهید کرد؛ میدان فرق نمیکند. ببینید، شهید چمران یک نخبه‌ى علمى بود؛ چمران را همه به‌عنوان یک سرباز و سردار و جنگ‌آور مى‌شناسند امّا چمران یک نخبه‌ى علمى درجه‌ى یک بود - من، هم از خود او شنیدم و هم از دیگران شنیدم - در مراکزى که در آمریکا تحصیل میکرد، جزو بالاترین درجات دانشجویانى بود که آنجا تحصیل میکردند؛ یک نخبه‌ى علمى به تمام معنا بود امّا احساس کرد نیاز است که بیاید در این میدان کار کند؛ از همان استعداد، از همان توانایى، از همان همّت استفاده کرد وارد این میدان شد و کارهاى کارستانى انجام داد؛ این یک نخبه است. مثلاً شهید مجید شهریارى هم یک نخبه است. در مورد کار شهریارى، دیگر بحث بحث جنگ نبود؛ یک جایى خالى بود، یک نقطه‌اى مورد نیاز بود، این نخبه رفت آنجا مشغول کار شد؛ و همین‌طور دیگر شهداى نخبه‌ى ما که حقیقتاً کار کردند.
دیدار شرکت‌کنندگان در هشتمین همایش ملی نخبگان جوان ۱۳۹۳/۰۷/۳۰

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله انصاری شیرازی

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله انصاری شیرازی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت عالم ربانی آیت‌الله انصاری شیرازی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
رحلت عالم ربانی مرحوم آیة‌الله آقای حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی رحمة‌الله‌علیه را به بازماندگان محترم و شاگردان و ارادتمندان این حکیم و عارف الهی تسلیت عرض می‌کنم.
عمر با برکت آن مرحوم یکسره با پارسائی و پرهیزگاری سپری شد و در خدمت علم و ترویج معارف الهی به کار رفت. طهارت قلب و سلامت نفس او مشهود همه‌ی کسانی بود که وی را از نزدیک می‌شناختند. از خداوند متعال رحمت و مغفرتش را برای روح آن مرحوم مسألت میکنم.
سیّد علی خامنه‌ای
۱۵/ دی/ ۱۳۹۳

فرماندهی که برای نیروی هوایی پدری کرد

فرماندهی که برای نیروی هوایی پدری کرد


۱۵ دی‌ماه مصادف است با سالروز شهادت سرلشکر منصور ستاری، فرمانده توانمند نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تنی چند از مسئولان این نیرو در یک سانحه‌ی هوایی در سال ۱۳۷۳. رهبر انقلاب که خود در مراسم تشییع این شهیدان شرکت کردند، در مناسبت‌های مختلفی از ایشان و به‌ویژه شهید ستاری تجلیل کرده‌اند. ایشان فرموده‌اند: «شهید منصور ستارى - حقیقتاً یک نخبه بود؛ هم از لحاظ فکرى، ذهنى، علمى و عملیاتى، هم از لحاظ انگیزه و ایمان و حضور در عرصه‌هاى دشوار. خداوند ان‌شاءالله شهید ستارى عزیزمان را با اولیائش محشور کند»؛ «شهید ستاری در میدانهای‌ جنگ‌، بارها تا مرز شهادت‌ پیش‌ رفت‌ و پیوسته‌ در طلب‌ شهادت‌ بود. او شب‌ و روز نمی‌شناخت‌ و تمامی‌ لحظات‌ زندگی‌ خود را وقف‌ خدمت‌ به‌ اسلام‌ و نظام‌ اسلامی‌ کرده‌ بود.» پایگاه KHAMENEI.IR همزمان با بیستمین سالروز شهادت ایشان در گفتاری از امیر سرتیپ خلبان حبیب بقائی، فرمانده پیشین نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به بیان ویژگی‌های شخصیتی سرلشکر ستاری پرداخته است.

* نخستین آشنایی
من در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده‌ی افسری شدم. آن زمان، شهید ستاری سال سوم دانشکده بودند. ایشان سال ۴۶ وارد دانشکده‌ی افسری شدند و سال ۴۹ فارغ‌التحصیل شدند. شهید بزرگوار ستاری به عنوان افسر پدافند به نیروی هوایی منتقل شدند؛ به دلیل اینکه سواد علمی ایشان بالا بود، افسر رادار شدند. بچه‌های رادار معمولاً مثل خلبان‌ها از سرعت عمل بسیار بالایی برخوردارند. شهید ستاری و دوستانشان از این جمع بودند.

اولین باری که بعد از دانشکده‌ی افسری ایشان را دیدم، سال ۶۱ یا ۶۲ بود؛ در یک کانکس آبی رنگ در ایستگاه حسینیه‌ی خوزستان اهواز. یکی از عملیات‌ها (بدر یا خیبر) می‌خواست انجام بشود. گروهی به نام «بیت‌الزهرا» اوایل انقلاب در نیروی هوایی تشکیل شده بود که در منطقه از نیروها حمایت و پشتیبانی می‌کرد. آنها کانکس را در آنجا قرار داده بودند. شهید ستاری با شهید بابایی وضو می‌گرفتند. به نظر من وضوی آنها خیلی با معنویت بود. یعنی نشان می‌داد اینها با هم محشور می‌شوند. در بعضی مسائل، حالت‌هایی به انسان دست می‌دهد که شاید تشریح آن سخت باشد، ولی من آن صحنه‌ای که آنها با هم و در کنار هم قرار می‌گیرند و با هم محشور می‌شوند را، آن روز احساس کردم.

* فرماندهی که برای نیروی هوایی پدری کرد
اخلاق و رفتار و منش شهید ستاری به گونه‌ای بود که حکم پدر برای بقیه داشت. اختلاف سنی زیادی با هم نداشتیم، ولی همه احساس می‌کردند که ایشان مثل پدر همه‌ی ما هستند. بسیار خوش‌اخلاق، خوش برخورد و مهربان بودند. ضمن اینکه موهایشان هم یک مقداری سفید بود، ولی جوان بودند. آدم احساس می‌کرد یک فرزند با پدرش صحبت می‌کند. این بود که ما ایشان را دوست داشتیم و همیشه عزت و احترامی در حد تکریم بی‌نهایت برای ایشان قائل بودیم. خدا رحمت کند شهید عباس بابایی هم این تأکید را داشتند. ایشان یک چنین شخصیتی برای همه‌ی ما بودند.

شهید بابایی و شهید ستاری تقریباً در کنار هم بودند. بیشتر ارتباط این دو بزرگوار از سال ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ در قرارگاه رعد برقرار شد. از همان‌جا اینها با هم می‌رفتند و می‌آمدند. تقریباً قرارگاه رعد به معنای واقعی در پایگاه جنوب تشکیل شد و شروع عملیات آن هم پشتیبانی عملیات والفجر ۸ بود که یکی از شاهکارهای عملیاتی بود و نیروی هوایی نقش بسزایی چه در بخش آفند و چه در بخش پدافند در این مأموریت انجام داد. این دو بزرگوار در کنار هم بودند و شهید بابایی همیشه با تمام وجود به ایشان تکیه می‌کرد. یعنی به عنوان بزرگتر خودشان هم احترام خاصی برای ایشان قائل بودند. همین جمله‌ای که گفتم که ایشان جایگاه پدری داشت، خیلی معنی دارد. یعنی انسان برای کسی که چنین احساسی نسبت به او داشته باشد، عزت و احترام خاصی قائل است.

قرارگاه رعد به صورت عملیاتی از سال ۶۳ شروع به کار کرد. شهید بابایی و شهید اردستانی در کنار شهید ستاری، سامانه‌ی پدافندی را هدایت می‌کردند. سامانه‌های موشکی، سامانه‌های راداری، توپخانه‌ها و... . شهید بابایی هم کارهای عملیات هوایی را انجام می‌داد؛ پرواز خلبان‌ها و پوشش هوایی منطقه. اولین خاطره‌ای که از صدای شهید ستاری در گوش من مانده بود، در عملیات والفجر ۸ بود. من باید می‌رفتم یک مأموریتی را به همراه شهید اردستانی انجام دهم. ساعت ۴ یا ۵ صبح بود که می‌رفتم برای عملیات پروازی آماده شوم. دخترم در خواب من را صدا زد. فریاد زد بابا. من رفتم دستی به سر و رویش کشیدم. خیس عرق شده بود. بعد از آن رفتم. بنا بود ساعت  ۸ صبح پرواز کنم که نشد. ساعت ۱۰صبح با شهید اردستانی عملیات را شروع کردیم. من از خسروآباد که منطقه‌ای است بین آبادان تا فاو و جاده‌ی مارپیچی هم دارد عبور می‌کردم. این صحنه یادم نمی‌رود. روی اروند که رد می‌شدیم یک لحظه دوباره دخترم آمد جلوی چشمم. من با سرعت حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ کیلومتر پرواز می‌کردم که ناگهان با درختی برخورد کردم. حدود ۲۰ ثانیه‌ بین زمین و هوا معلق بودم. هواپیما را معمولاً طوری تنظیم می‌کنیم که اگر اتفاقی افتاد، خیلی بالا و پایین نیاید. به هوش که آمدم، دیدم سرعت هواپیما تا حدود ۲۰۰، ۳۰۰ کیلومتر کم شده و شهید اردستانی با شهید ستاری صحبت می‌‌کرد. من صدای اینها را می‌شنیدم. بعد شهید اردستانی به شهید ستاری گفت که فکر کنم حبیب بقایی خورد به درخت و خورد به زمین. خدا رحمت کند این عزیز را روحش شاد باشد. در همان حال مدام می‌گفت حبیب جونم حالت خوب است؟ اصلاً هیچ وقت این کلمات یادم نمی‌رود. صدایش مثل یک نوار ضبط شده در مغزم هست. اصلاً طور دیگری بود. ما را مثل بچه‌های خودش دوست داشت.

نحوه‌ی ارتباط شهید ستاری با دیگران از سرباز وظیفه گرفته تا مقامات بالا نمونه بود. مثلاً یک جایی می‌رفت دستش را روی گردن سرباز می‌انداخت و سرش را نوازش می‌کرد. با سربازان روبوسی می‌کرد و آنان را در آغوش می‌گرفت. این صحنه‌ها خیلی زیبا بود. شهید ستاری یک انسان معنوی همه بُعدی بود. متعالی بود. پدر خانواده‌ی نیروی هوایی بود. پیامبر عظیم‌الشأن اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای مکارم اخلاقی مبعوث شدند. ایشان الگو را از همانجا گرفتند. کار که وظیفه‌مان است. ما می‌دیدیم شهید ستاری می‌رود در کلاس دانشگاه و دانشجویان را با عنوان پسرم یا عزیزم خطاب می‌کند. آن خطاب حبیب جونم ایشان به من، تا آخر عمرم از یادم نمی‌رود.

* با کارهای کوچک اقناع نمی‌شد
شهید ستاری یک انسان پرتلاش، فعال و اهل مطالعه بود. تمام ایام که مجلات خارجی مرتبط با نیروی هوایی چه در بخش آفند چه در پدافند ترجمه‌ می‌شد و در اختیار پایگاه‌ها و واحدها قرار می‌گرفت، ایشان همه‌ی آنها را مطالعه می‌کردند. بالطبع خود ایشان اطلاعات کامل و جامعی از همه‌ی سامانه‌ها داشتند. شخصیتی بود که با کارهای کوچک اقناع نمی‌شد. بعضی انسانها مثل نور می‌تابند. یعنی تفضل خدا هم شامل حالشان می‌شود. بعضی از کارهای ایشان را بعد از شهادت ایشان شنیدم. نقاشی هم می‌کردند. در خانه کارهای هنری با چوب هم انجام می‌دادند. یعنی لحظه‌ای از زندگی‌ را اجازه نمی‌داد که به بطالت بگذرد. شهید ستاری این جور شخصیتی بودند.

شهید ستاری یک انسانی بود که می‌خواست کارهای بزرگی انجام بدهد و بسترهایش را هم مهیا می‌کرد و این فرهنگ و این استعداد و این دانش و علم را ترویج می‌داد که تبدیل به یادگاری از آن دوران شد. دانشگاه هوایی شهید ستاری را بنیان کردند، اینجا آموزشگاه هوایی بود که تبدیلش کردند به دانشگاه و انواع و اقسام تخصص‌های پیچیده‌ای که در نیروی هوایی وجود دارد مثل برق، ‌مخابرات، ارتباطات، الکترونیک، ‌ مکانیک، متالوژی و هر رشته‌ای که در نیروی هوایی کاربرد دارد، در آنجا ایجاد کردند. الان دانشگاه هوایی شهید ستاری به عنوان یکی از دانشگاه‌های خوب و علمی است.

ما برای شادی روح ایشان و برای راهکارهایی که ایشان داشتند، در این دانشجوها ایجاد انگیزه کردیم. گفتیم که هر کسی در دانشگاه‌های معتبری مثل صنعتی شریف، امیرکبیر یا علم و صنعت، شاگرد اول تا سوم شد، می‌تواند برود آنجا درس بخواند و بعد بیاید اینجا استاد دانشگاه شود. همین بچه‌ها بعداً آمدند کارهای شهید ستاری را تکمیل کردند. بحث شهدا شرایط خاصی دارد. از خدا چیزهایی می‌خواستند و دنبال چیزهایی بودند که به لطف الهی بستر آن مهیا می‌شد. خود به خود این تلاشهای بعدی هم به وجود آمد. الان بالای ۷۰، ۸۰ نفر دکترا که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدند، در همان دانشگاه دارند تدریس می‌کنند.

* ماجرای طراحی و ساخت هواپیمای آذرخش
شهید ستاری یک انسان به تمام معنا چند بُعدی بود. با اینکه فرمانده نیروی هوایی بود، ولی اقناع نمی‌شد. انسان وقتی در این سطح از معرفت، اخلاق، بینش دینی و آگاهی قرار می‌گیرد، باید در محضر خدا جوابگو باشد. روش ایشان اینگونه بود. مقداری را برای شما گفتم. ایشان ایستاد، آستین‌ خود را بالا زد و هواپیمای آذرخش را ساختند. این هواپیما بعد از شهادت ایشان در محضر حضرت آقا پرواز کرد. فرزند ایشان هم آنجا شاهد پرواز این هواپیما بود که حضرت آقا آن نشان و مدال را به فرزندشان تقدیم کردند.

قبلاً نیروی هوایی تقریباً ۱۰۰ درصد وابسته بود. هر قطعه‌ای را که شما در نظر بگیرید خارجی بود؛ ما قطعاتی در هواپیما داریم که بالای ۶۰ هزار دور می‌زند. از سانتریفیوژها هم بالاتر است. ایشان ایستاد و آنها را ساخت. ایشان در ساخت هواپیما دنبال کار موتور بود. مثلاً دستگاه‌های پره‌های توربین هواپیما را به قیمت بسیار گزاف و چهار تا پنج برابر دست دوم از خارج به ما می‌فروختند. ایشان رنج می‌برد. چون اطلاعات کامل و جامعی از همه‌ی این موارد داشت؛ ناراحت بود که چرا برای خرید یک جنس مثلاً‌ ۱۰۰ دلاری باید ۵۰۰ دلار پول بدهند. از نظر روحی همین شرایط برای من هم بود که ما توفیق پیدا کردیم هر چه ایشان می‌خواستند انجام بدهند، با تمام میل و رغبت پیگیری کنیم. ایشان به علم و دانش علاقه‌ی بسیار زیادی داشتند.

* ابتکار جالب شهید ستاری در عملیات والفجر ۸
ساعت ۳ بعد از ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ عراق به ما حمله کرد و خلبانان نیروی هوایی دو سه ساعت بعد از همدان پرواز کردند و ضربه‌ی اول را به عراق زدند و فردای آن روز داستان ۱۴۰ فروندی رخ داد. نیروی هوایی نقش عظیمی در جنگ داشته است. هم در آفند و هم در پدافند. در پدافند، شهید ستاری نقش بسزایی داشتند. من در پایگاه هوایی دزفول بودم و تجربه کردم. هم رادار ما را زدند هم تکن ما. تکن یک دستگاهی هست که برای هواپیما امواجی ارسال می‌کند که فاصله و زاویه را به دست می‌دهد که مثلاً پایگاه اینجاست. اینها را زدند. شهید ستاری اینها را می‌دید و غصه می‌خورد. اینها مربوط به قبل از عملیات والفجر ۸ بود. کارهای مختلفی انجام شد؛ مثلاً اینکه موتور اصلی هاگ یک جا باشد و موشک‌ آن جای دیگر و از جای دیگری کنترل شود. در عملیات والفجر ۸ کار بزرگی که ایشان انجام دادند، این بود که به بندر امام رفتند و از آنجا تا فضای ۳۰۰ مایلی را در عراق کنترل می‌کردند و هر هواپیمایی که به طرف منطقه پرواز می‌کرد را ایشان می‌دید.

این سیستم‌ها از شب عملیات ۱۹ بهمن ۶۴ در ساعات ۱۱، ۱۲ شب مستقر شدند. ولی روشن نبودند. در حالت استندبای و آماده بودند. شهید ستاری به محض اینکه هر هواپیمایی می‌آمد و در رنج هاگ که ۴۰ هزار پا بود قرار می‌گرفت، ‌برای چند ثانیه رادار را روشن می‌کردند، موتور اصلی هاگ را روشن می‌کردند، روی هواپیما قفل می‌کردند و موشک را شلیک می‌کردند و مجدداً رادار را خاموش می‌کردند. شهید ستاری این کار بزرگ را انجام داده بود. مثلاً‌ محاسبه می‌کرد که هواپیما در فاصله‌ی ۱۰‌ ثانیه یا ۲۰ ثانیه‌ای نزدیک فاو است و می‌خواهد بمب‌های خود را رها کند؛ ایشان دستور آتش را می‌داد تا برود روشن کند قفل کند و بزند. همه‌ی اطلاعات زاویه را هم در گوش همدیگر داشتند و با هم صحبت می‌کردند. تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی مورد هدف قرار گرفتند.

عراقی‌ها وقتی می‌دیدند که مثلاً یک موشک شلیک شده و هواپیما هم سقوط کرده و آثاری هم از تکرار و تداوم تشعشع رادار دیده نمی‌شود، برایشان سنگین بود. به نظر من حداقل ۳۰ فروند به وسیله‌ی این سامانه منهدم شدند. در آن عملیات توپ‌های ۳۵ میلیمتری و ۲۰ میلیمتری و موشک‌هایی که روی دوش قرار می‌گرفت، شلیک می‌کردند. ولی عامل اصلی سقوط هواپیماهای عراقی، هاگ بود. اسکای‌گارد و اورلیکن هم می‌زد. ولی آن کارهایی که به وسیله‌ی همکاری بین هاگ و رادار بندر امام انجام می‌شد، به وسیله‌ی شهید بزرگوار ستاری انجام شد. در عملیات کربلای پنج هم یک مقداری اینگونه عمل شد.

* تغییر جریان جنگ
در سال ۱۳۶۳ من در پایگاه دزفول بودم. خدا رحمت کند شهید بابایی تشریف آوردند و به من فرمودند که وسایل‌ خودت را جمع کن، باید برویم امیدیه. آمدیم امیدیه و قرارگاه رعد تشکیل شد که مجموعه‌ی آفند و پدافند بود. شروع‌ آن از همین جا بود. از همین حرکت شروع شد. آنجا رفتیم و شهید ستاری و شهید بابایی در کنار همدیگر این قرارگاه را هدایت می‌کردند. از اینجا به بعد جریان جنگ عوض شد. این دو بزرگوار در کنار هم بودند و به حسب نیاز از وسایل و تجهیزات استفاده می‌کردند. همه‌ی سیستم‌های ذخیره را آوردند آنجا و در شیلترها ذخیره کرده بودند و به حسب نیاز بهره‌برداری می‌شد. شاید صنعت نفت در جنوب بخاطر این تدبیر حفظ شد. این بزرگوارها این‌طور بودند. منابع حیاتی اقتصاد ما باید حفظ می‌شد و این مأموریت برای خود پایگاه طراحی شد.

هر پایگاه، سه سایت داشت. محل رادار، امکانات و نفرات ساخته شده بود. همه‌ی اینها را این دو بزرگوار می‌بردند در سامانه‌ی دفاع از فضای کشور و باعث شد که عراق دیگر به مناطق نفت‌خیز کمتر حمله کند. شهید ستاری با این کارها اقناع نمی‌شد. اصلاً حد و حدود نداشت. یعنی هر چه کار می‌کرد، باز هم اقناع نمی‌شد. چون احساس می‌کرد، کم است.

همان موقع که نیروهای سپاه در منطقه بودند، بحث‌شان این بود که ما دنبال موشکیم. آمدند در داخل یک کانکس تا مواد منفجره‌ای درست کنند. من آن موقع با شهید تهرانی مقدم، شهید ستاری و شهید بابایی به منطقه رفته بودم. می‌خواستیم عملیات انجام بدهیم، تصویر منطقه را داشتیم، من از زمین می‌رفتم صحنه‌ها را می‌دیدم که می‌خواهم برویم تا یک موقع نیروهای خودی را اشتباهی نزنیم. در این قضیه همان موقع شهید ستاری با بچه‌های بیت‌الزهرا دنبال کار بودند و با دست خالی تولیداتی را انجام می‌دادند. چون عراق دزفول را با موشک می‌زد. در بحث ساخت قطعات، هواپیمای پرستو را کپی‌سازی کردند و ساختند. پرستو هواپیمایی است که ما تعدادی داشتیم، ولی گفتند که تعداد آن بیشتر شود. تعداد زیادی هواپیمای پرستو ساختند. بعد انواع و اقسام قطعات، ترمز هواپیما، لنت هواپیما، کارخانه‌ی لاستیک‌سازی و ... ساختند.

* تأسیس دانشگاه هوایی
نیروی هوایی احتیاج به انواع و اقسام انسان‌های تحصیل‌کرده داشت و این کمبود کاملاً در کشور مشهود بود. ایشان تصمیم گرفتند دانشگاه هوایی را با تخصص‌های مختلف و متعدد بسازند و الان هم سالیانه برحسب نیاز دانشجویان دانش‌آموخته می‌شوند. در پایگاه‌ها نیروهای بسیار بااستعداد، هم خلبان و هم فنی‌ با سطح علمی بالا تربیت می‌شوند. مثلاً خلبان‌ها به دلیل اینکه خلبان‌های جنگی اینها را تربیت کرده‌اند، جسارت دیگری دارند. دانشجویان به دلیل اینکه مدارج بالاتری طی کرده‌اند، نسبت به قدیمی‌ها به علم روز دانشگاه مجهز هستند و توانمندی بسیار بالایی دارند.

یکی از کارهای بزرگ نیروی هوایی که بعداً برنامه‌ شد و توسعه دادند، بازسازی هواپیما بود که اوج آن ساخت هواپیمای آذرخش بود. اما فقط هواپیمای آذرخش نبود. انواع و اقسام وسایل و تجهیزات که در نیروی هوایی و پدافند کاربرد داشت، در آنجا ساخته می‌شد.

* اولین حرکت برای انجام دستور خودکفایی رهبر انقلاب
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، جهاد خودکفایی زیر نظر حضرت آقا در خصوص موشک هاگ کار می‌کردند. دستورات آن را حضرت آقا فرمودند. در همین جهاد خودکفایی هنوز هم مشغول هستند و دارند وسایل و قطعات موردنیاز را می‌سازند. بخش اعظم این فرهنگ علمی، مرهون شهید ستاری است.

اولین جایی که جهاد خودکفایی در نیروهای مسلح آغاز به کار کرد، نیروی هوایی بود. ارتباط نیروهای جهاد با حضرت آقا بود. قبل از جنگ، حضرت آقا دستور آن را داده بودند. جهادهای خودکفایی فعلی در نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی، به سال‌های ۵۷، ۵۸ برمی‌گردد. برخی از افراد نیروی هوایی با حضرت آقا قبل از انقلاب در مشهد ارتباط داشتند. مثلاً آقای عطاا... بازرگان از اول انقلاب با حضرت آقا ارتباط داشتند. ارتباط دوجانبه بود. همه‌ی بچه‌ها هر موقع می‌خواستند خدمت حضرت آقا می‌آمدند و پیشنهاد می‌دادند. بنیان‌گذار جهاد خودکفایی در نیروی هوایی حضرت آقا بودند. یعنی جهاد خودکفایی مرهون و مدیون تدبیر حضرت آقا بود. هر فرمانده‌ای به حسب نیاز و درخواست‌ موشک و رادار می‌ساختند. مثلاً بهینه‌سازی رادارها را بعد از شهادت شهید ستاری انجام دادند. یعنی نیروها اینگونه تربیت شدند و الان دارند کارهای خیلی خوبی انجام می‌دهند.

شهید ستاری از صنایع وزارت دفاع بازدید می‌کردند که با یک نخبه‌ به نام مهندس سنایی آشنا می‌شوند. شهید ستاری ایشان را به نیروی هوایی برد که بنیانگذار کارخانه‌ی عظیمی می‌شود. الان آنجا این قدر وسایل و دستگاه سخت‌افزار، نرم‌افزار زیاد است که در شبانه‌روز کارخانه‌ی آنجا ظرفیت دارد. یعنی سه شیفت هم بخواهند آنجا کار کنند، باز جای کار وجود دارد. همه‌ی اینها مرهون شهید ستاری بود. من یک جمله می‌گویم خیلی زیباست. ایشان ۹ سال فرمانده نیروی هوایی بودند. فکر کنم سه سال از آن را در این کارخانه بودند. یعنی حداقل هفته‌ای دو روز ایشان تشریف می‌آوردند آنجا. من هم این راه را بعداً ادامه دادم.

* علاقه رهبر انقلاب به شهید ستاری
حضرت آقا، شهید ستاری را خیلی زیاد دوست می‌داشتند. من تصویری از حضرت آقا دارم که شهید ستاری بغل پای حضرت آقا می‌آیند و باز این به همان حرف من برمیگردد حکم پدری و فرزندی. مرید و مراد. من نمی‌دانم چه ادبیاتی به کار ببرم. این نشان‌دهنده‌ی انس و الفت حضرت آقا با ایشان بود. حضرت آقا هم جملات زیبا و بیانات بسیار نفیسی در رابطه با ایشان مطرح فرمودند که در خور شأن ایشان است.


شهید ستاری همیشه می‌گفتند که حضرت آقا این را از ما خواسته و ما باید انجام بدهیم. ارتباط حضرت آقا و شهید ستاری در  حکم پدر و پسری بود. مثلاً‌ پدرشان از ایشان چیزی خواسته، فرمانی صادر کردند و ایشان حتماً‌ باید اجرا کنند. مرتباً خدمت حضرت آقا شرف‌یاب می‌شد و دل آقا را خوشحال می‌کردند. استنباط من این است که حضرت آقا به نیروی هوایی علاقه‌ی خاصی دارند. دلیلش هم این است که اعضای این نیرو ۱۹ بهمن ۵۷ در محضر حضرت امام بیعت کردند و در جنگ هم خوب عمل کردند. اگر ما شب و روز هم بدویم دنبال پویایی، دنبال استقلال، دنبال خودکفایی باشیم، ‌باز هم کم است. ما بالاخره صاحب دیگری داریم که این ایام متعلق به حضرت صاحب‌الزمان است دیگر، ما خیلی کار داریم. باید الگو باشیم و این اتفاق به همین سادگی به دست نمی‌آید.

* آخرین روزها
من ۱۵ روز قبل از شهادت شهید ستاری خوابی دیدم و به ایشان گفتم که منصور جان یک مقدار مواظب باش. به هر حال این هواپیما زمین خورد و عین همان اتفاق در خواب من رخ داده بود. من هم رفتم دیدم، صحنه‌ی خیلی غم‌انگیزی بود. اصلاً روح و روانم به هم ریخت. یک حالتی بود که من وقتی خواب می‌دیدم، تقریباً اتفاق می‌افتاد. نه یک مورد، دو مورد، زیاد بود. بعد مرتب به من زنگ می‌زد. من تصمیم گرفتم از نیروی هوایی بیرون بروم. این قدر توی فشار روحی بودم. نمی‌دانستم حالا کی چنین اتفاقی می‌خواهد بیفتد. به مصطفی اردستانی گفتم مصطفی نرو این‌ور آن‌ور. می‌گفت الخیر فی ماوقع. هر چی خیر است پیش می‌آید. بعد من رفتم شیراز؛ ایشان تشریف آوردند شیراز، فکر کنم بخاطر من هم تشریف آوردند شیراز. گفتم بیا با شما صحبت کنم. رفتیم آنجا؛ معمولاً ایشان هر جا تشریف می‌بردند توی انبارها را می‌گشتند. ببینید چقدر دلسوز بودند. می‌رفت تمام انبارهای قطعه را می‌گشت که اگر یک قطعه سرشماری نشده، از قلم نیفتد. چرا که شاید این قطعه یک جایی به کار بیاید. ایشان قدم می‌زد توی این انبارها و وسایل و تجهیزات را بازدید می‌کردند. یا مثلاً هواپیما در یک جایی خورده بود زمین، توی اینها را می‌گشتند. توی شیراز بود می‌گفتم منصور جان ولش کن اینها را بیا برویم. می‌رویم انشاءالله نو‌اش را می‌خریم. می‌گفت حبیب از دست تو. ما خدمت ایشان بودیم تا عصر، مراسم تشریفات و خداحافظی بود، و ایشان تشریف بردند.

چند روز بعد تلفن زنگ زد. یک نفر پشت تلفن بود به نام آقای قشقایی. دیدم دارد گریه می‌کند. گوشی را قطع کردم. بعد دوباره زنگ زد دیدم دارد با آه و ناله همین‌طور دارد گریه می‌کند و بعد می‌گوید منصور و مصطفی همه‌شان خوردند زمین. اصلاً من وقتی این را شنیدم، گوشی تلفن را به حدی محکم زدم به زمین که شکست. اصلاً این‌قدر ناراحت شدم که فکر کردم روانی شدم یا یکی دارد مزاحم‌ام می‌شود یا یک چنین حالتی. بعداً یک مقدار که حالم جا آمد همه‌اش داشتم می‌زدم توی سر خودم، گفتم خدایا این چی گفت؟ این کی بود؟ آمدم با خط اف‌ایکس تهران تماس گرفتم و تأیید کردند که هواپیمای شهید ستاری سقوط کرده است.

* شهید ستاری‌های آینده
یک روز بچه‌ی هفت هشت ساله‌ای سر خاک شهید ستاری بود. من با لباس پرواز بودم. سال‌های ۷۴، ۷۵، او به من گفت که آقا شما خلبان هستید؟ گفتم بله. بعد به من گفت که من هم می‌توانم خلبان بشوم؟ من گفتم بچه را یک آزمایش بکنم ببینم چه می‌گوید؟ بعد گفتم بله می‌توانی ولی یک امتحان‌هایی دارد. مثلاً اگر به تو گفتند از یک ساختمان ۲۰ طبقه باید بپری پایین، می‌پری؟ بچه به من گفت اگر برای خدا باشد، می‌پرم. واقعیت این است که مملکت ما مملکت آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است و بچه‌های خوب هم در آن زیاد است. اینها شهید ستاری‌اند. اینها شهید بابایی‌اند. اینها شهید اردستانی‌اند. اینها همان‌ها هستند.


به هر حال ایشان در سال ۷۳ به ملکوت اعلی پیوستند و روحشان شاد باشد. با شهدای کربلا محشور شوند. خیلی چیزها ممکن است از زبان قاصر من بیفتد ولی یک انسان کامل، یک مجاهد فی‌سبیل الله، یک انسان هنرمند، یک آدم جسور، یک انسانی که آرامش نداشت، همه‌ی زندگی‌اش در تلاطم و همه‌اش سعی و کوشش و تلاش برای به انجام رسیدن و بقای نیروی هوایی و به قدرت رساندن نیروی هوایی، علم، ‌دانش و تربیت انسان‌ها بود.

نظر آیت‌الله‌ شیرازی درباره رهبری

نظر آیت‌الله‌ شیرازی درباره رهبری

به گزارش فرهنگ نیوز، آنچه در ذیل از نظر خوانندگان می گذرد مصاحبه مجله پاسدار اسلام با عارف فرهیخته و یار دیرین امام خمینی و رهبر معظم انقلاب مرحوم آیت الله انصاری شیرازی می باشد که در زمان آن بزرگوار انجام شده است.

اشاره :

بارها و بارها آرزو داشتیم خدمت چهره برجسته و البته ناشناخته عرفان و اخلاق و مبارزه حوزه ، حضرت آیت الله حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی از شاگردان بزرگ امام خمینی و علامه طباطبایی برسیم ، اما این توفیق به دلیل ویژگی های خاص این بزرگان دست نمی داد تا اینکه در سفر اخیر رهبر عزیز انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای به قم ، پس از اینکه استاد معظم خدمت « آقا» رسیدند ، به مدد ترفندهای حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان توفیق یار شد تا دقایقی نه چندان کوتاه ما نیز به محضر پیر روشن ضمیری برسیم که عمر 83 ساله اش را در زندان و تبعید و مبارزه و درس و بحث و تحقیق و دین و مکتب و تربیت شاگرد گذرانده است . خدمت رسیدیم و از خاطراتش بخصوص با امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله خامنه ای پرسیدیم ؛ هر چند هر گاه که سخن ایشان به استادشان حضرت امام می رسید ، گریه امان نمی داد تا جمله شان را تمام کنند.

در این دیدار، همچنین حضرت استاد، از قطعی بودن نابودی آمریکا و اسرائیل درست مانند آنچه برای ابرقدرت قبلی شوروی سابق رخ داد و نیز قدرتمندتر شدن جمهوری اسلامی در آینده به مدد رهبری هوشمندانه آقا سخن گفتند. ضمن اینکه پس از ذکر خاطراتی از توان بالای علمی رهبر معظم انقلاب در سالهای پیش از پیروزی انقلاب،  نقش ممتاز ایشان را در ناکام کردن فتنه بزرگ سال گذشته به مدد الهی مهم و تعیین کننده دانستند  و نصایحی نیز بدرقه راهمان کردند تا علاوه بر نورانیت محضرشان ، توشه بیشتری هم برداشته باشیم .

گفت و گوی این شماره پاسدار اسلام ، مدیون خبرنگاری ِ حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان در سفر اخیر آقا به قم است که در این دیدار ، نقش مصاحبه گر را هم بخوبی ایفا کرده است ! ضمن اینکه ماجرای وجه نقد و تلویزیون فرستادن امام برای آیت الله انصاری شیرازی را ، آقای رحیمیان در صفحه 244 کتاب « در سایه آفتاب» به طور کامل نقل کرده اند که علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند.

یک نکته دیگر : راستش دلمان نیامد این مصاحبه متفاوت را خیلی ویرایش کنیم و در الفاظ و عبارات از دل بر آمده استاد دستی ببریم! پس شما هم این مصاحبه را همین گونه که در دسترستان هست بخوانید و بهره ببرید...                                            

* ان‌شاءالله حالتان بهتراست؟

- از بام تا شام الحمدلله، از شام تا بام الحمدلله، از «آ» ی آغاز هستی، تا «میم»ِ انجام الحمدلله. خداوند را شاکر هستیم.

مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ..... خوبی‌ها همه از طرف خداوند است. اگر بدی باشد همه از طرف خود ماست. خداوند، رحمان و رحیم است. مرحوم آمیرزا مهدی آشتیانی، یکی از فلاسفه بزرگ ، یک وقتی رفت آلمان برای معالجه. یکی از فلاسفه مادی به او گفت: «من ده دلیل برای انکار خداوند تبارک و تعالی دارم». میرزا مهدی آشتیانی هم به او گفت: «من هم دو دلیل برای انکار خدا دارم»! شد 12 دلیل و ایشان یک جواب برای آن 12 دلیل داد. میرزا فرمود: «یا ارحم الراحمین!» این بزرگوار در لحظه احتضار این یک کلمه را گفت و رحلت کرد: «یا ارحم الراحمین...» [گریه مجالش نمی‌دهد].

* مایلیم خاطرات شما از حضرت امام را بشنویم و اینکه رابطه شما با ایشان از چه زمانی برقرار شد؟ از کی به درس ایشان رفتید؟ و کدامیک از درس‌ها را در محضر ایشان بودید؟

- رابطه بنده با مرحوم امام خمینی«قدس سره» رابطه عاشق و معشوق بوده، از این چیزها دیگر گذشته بود.

ای نفس صبا زِ من
 رو ! سوی مرجع زَمَن
گو به خمینی این سخن
روح و روان من تویی

رابطه مرادی و مریدی نبود ؛ رابطه عاشقی و معشوقی بود.

* یادم [حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان] هست پس از دستگیری دوم حضرت امام، جلسات دعای توسل از مسجد ِ بالاسرحضرت معصومه«سلام الله علیها» ، به منازل طلبه‌ها منتقل شد. حضرتعالی در آنجا صحبت می‌فرمودید و صحبت شما آنچنان از جان برمی‌خاست که به جان می‌نشست و یادم هست که بعضی از دوستان طلبه از شدت گریه بیهوش می‌شدند...

- بله، وقتی امام از زندان برگشت و در مسجد اعظم درس شروع فرمود، بنده بالبداهه این شعر را گفتم:

بنگر نشسته چون ماه  با یک جهان نباهت
مرد رشید عرفان بر مسند فقاهت

 وقتی او را به ترکیه تبعید کردند، با خودم زمزمه کردم:

رفتی و بردی جان ما، ای دلبر جانان ما
 باز آ که باز آید روان در پیکر بی‌جان ما

آن دم که یک دم از تو فرد، بر جانم آمد رنج و درد
 باز آ و درمانی نما این درد بی‌درمان ما

رابطه عاشقی و معشوقی بود.

و اما اولی که با آیت‌الله العظمی آقای خمینی «قدس سره» آشنا شدم، زمانی بود که در ساختمان قدیم مسجد محمدیه درس می‌فرمود. تقریباً در حدود 8-7 نفر هم در درس حضور داشتند.

* چه درسی می‌فرمودند؟

- درس خارج فقه. بنده از همان روز اولی که به اینجا آمدم، به آقای خمینی ارادت پیدا کردم.

* چه چیزی در امام یافتید که رابطه، رابطه عاشق و معشوقی شد؟

- دین و تقوای حقیقی [گریه مجالش نمی‌دهد] تا آخرین لحظه نیز بر این باقی ماند. وقتی درسش تمام می‌شد، تنها به منزل برمی‌گشت. بنده دنبالشان می‌رفتم. ایشان می‌فرمود کلام و فلسفه در دو مرحله هستند و فلسفه در مرتبه بالاتری است. وقتی که آقا از پاریس برگشت، در این کوچه ماشین نمی‌آمد. آقا فرموده بودند می‌خواهم بروم به دیدن انصاری. عرض کردم: «همین که فرموده من قبول دارم؛ خودشان را به زحمت نیندازند.» با این همه  آمد و شب اول ماشین در کوچه گیر کرد. بعداً یک ماشین ژیانی تهیه کردند. خودشان و حاج شیخ حسن صانعی و احمدآقا و آقای اشراقی به اینجا تشریف آوردند. همسایه ما دختر کوچکی داشت. آمد و دسته گلی را به آقا داد. آقا هم نوازشش کرد. آمد در حیاط و اول به طرف زن‌ها رفت و احوالپرسی کرد. آقا اگر جای دیگر 5 دقیقه می‌نشست، اینجا 9 دقیقه نشست. آقای احمدی تهرانی که همسایه ما بود، به آقا عرض کرد: مردم ایران خیلی به شما علاقه مند هستند. آقا یک کلمه فرمود: «مردم به خدمتگزار خودشان علاقه مندند»[گریه مجالش نمی‌دهد].

* چند هفته قبل از رحلت امام بود که ایشان ابتدا به ساکن سراغ شما را گرفتند. بعد هم دستوری دادند که انجامش به تأخیر افتاد و بعد از رحلت امام برای انجام دستورامام خدمت شما رسیدم. یادتان هست؟

- بله کاملاً. این تلویزیون را به همراه مبلغی لطف فرمودند. من کار مهمی برای ایشان نکرده بودم. راجع به بنده، امام به دو نفر از آقایان نکته‌ای را فرموده بودند. یکی از آنها مرحوم آقای طاهر شمس گلپایگانی بود. بنده شایسته این سخن نبودم و از آن آقا شنیدم. از لطف ایشان شرمنده شدم.

* آن نکته چه بود؟

- پناه می‌برم به خدا. آن آقا گفته بود: «من می‌ترسم این انقلاب لطمه بخورد». امام فرموده بودند: «نترسید. تا امثال آقای بهجت و آقای انصاری دعاگوی انقلاب هستند، لطمه نمی‌خورد».

* الحمدلله. امام در ماه‌های آخر عمرشان چیزهایی را گفتند و کارهایی را کردند که ما آن موقع معنایش را نمی‌فهمیدیم. بعد که امام رحلت کردند و آن مطالب به هم پیوند خورد. یعنی مثلاً امام حرفی به آقای رسولی زده بودند، من اطلاع نداشتم؛ حرفی به من زده بودند، آقای رسولی اطلاع نداشت؛ در منزلشان مطلبی را گفته بودند که بیرون منزل خبر نداشتند؛ خلاصه مجموعاً امام کارهایی را انجام دادند که بعد از رحلت ایشان و جمع شدن این نکات، تازه فهمیدیم که امام انگار می‌دانستند که دارند از دنیا می‌روند و داشتند حساب‌هایشان را کاملاً تسویه می‌کردند.

- بله، اینکه در وصیتنامه‌اش می‌نویسد: من با دلی آرام و قلبی مطمئن، به سوی جایگاه...[گریه مانع از سخن گفتن می‌شود] همه کس نمی‌تواند این حرف را بزند.  این علی«ع» بود که  فرمود: «فزت و رب الکعبه». من با اطمینان خاطر و به امید فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص می‌شوم. خیلی حرف بزرگی است. و در اول وصیتنامه‌اش، حدیث ثقلین را فرمود. روزهایی بود که راجع به نام جمهوری اسلامی بحث بود. فرمود جمهوری اسلامی، اسلامی ِاثنا‌عشری مِن خصوص.

* اشاره فرمودید که امام نوید دادند که این انقلاب آسیب نمی‌بیند و تا حالا هم تجربه، این مسئله را ثابت کرده است. در این سی و چند سال گذشته، اگر هر نظام و دولت و حکومتی بود، با این همه توطئه ها، باید ده‌ها بار نابود شده باشد؛ ولی الحمدلله تا به حال شاهد بوده‌ایم که هر روز قوی‌تر از گذشته شده است. حضرتعالی با آن نگاه بصیری که دارید آینده را چطور می‌بینید؟

- آینده را هم مثل گذشته ! چون قدرت خداوند متعال، قدرت قاهره است، قدرت لایزال است.یک قوه قاهره‌ای بر سراسر جهان حکومت می‌کند که هیچ قدرتی نمی‌تواند با او مقابله کند. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی که یکی از دو ابر قدرت جهان محسوب می‌شد، مثل ببر کاغذی از میان برداشته شد و این نشان می‌دهد که ایالات متحده امریکا هم می‌تواند به سرنوشت شوروی دچار شود. علائمی هم از زوال قدرت‌ها ظاهر شده است، مثل این ناآرامی‌هایی که در فرانسه و انگلیس و باقی جاها هست.

در مورد این انرژی هسته‌ای همه دنیا، غیر از امریکا و اقمارش، معتقدند که این نیرو، حق مطلق ایران است. امریکا هم که در جنگ عراق و افغانستان درگیر شده و ان‌شاءالله کاری نمی‌تواند بکند. برای بنده که روشن است که آینده هم مثل گذشته خواهد بود ان‌شاءالله، مخصوصاً با درایت آیت‌الله خامنه‌ای. انصافاً خیلی درایت به خرج داد؛ مخصوصاً در این فتنه آخر، فوق‌العاده درایت به خرج داد و بر اثر آن محبوبیت بسیار زیادی هم پیدا کرد.

* شما از چه زمانی از آیت‌الله خامنه‌ای شناخت پیدا کردید؟

- از وقتی که درس آیت‌الله خمینی می‌رفتیم و از وقتی که با ایشان به زندان افتادیم.

*با هم زندان بودید؟

- بله

* چه مدت زندان بودید؟

- بنده سه بار دستگیر شدم. مدت‌هایش خیلی طولانی نبود. با آقای ربانی و آقای هاشمی ، در زندان قزل‌قلعه با آقای خامنه‌ای بودیم.  آقای خلخالی هم بود. هر دو کتاب «جواهر» برده بودیم و مباحثه می‌کردیم تا اینکه بعداً مرام ما و مرام آقای خلخالی خیلی جور در نیامد. یک وقتی که علامه طباطبایی مخالفت آشکار با کتاب «شهید جاوید» کرد، خلخالی در مجلسی با لحن توهین‌آمیزی در باره ایشان حرف زده بود و از آن موقع بود که رابطه‌مان قطع شد.

*تبعید هم بودید؟

- بله، سه سال.

* کجا؟

- سه ماه در کوهدشت لرستان و 33 ماه هم در نائین.

 * مستحضر هستید که الان شرایط بسیار پیچیده‌تر و سخت‌تر از دوران حضرت امام است، چون الان دشمن، خودش را باز یافته و سازمان‌یافته‌تر و حسابشده‌تر علیه نظام توطئه می‌کند که نمونه‌اش فتنه سال گذشته بود. حضرتعالی نقش رهبر معظم انقلاب را در هدایت انقلاب و نظام چگونه ارزیابی می‌کنید؟

- فتنه عجیبی بود. یدالله فوق ایدیهم و هو القاهر فوق عباده. خداوند متعال، قاهر است و نقش آیت‌الله خامنه‌ای، بدون تعصب، انصافاً نقش بسیار خوبی بود. من – من گفتم، غلط کردم – بنده خیلی در این روزها در تشویش هستم که چرا آقای وحید به دیدن آقای خامنه‌ای نیامده؟ و این واقعاً یک نقیصه‌ای شده است برای بیت ایشان.

* به نظر شما این نقشی که رهبر معظم انقلاب ایفا کردند، می‌تواند مرتبط با تقوا و معنویت ایشان باشد؟

- چند شب قبل که خدمت ایشان رسیدم عرض کردم شما مؤید به تأییدات الهی هستید و واقعاً این طور است. حرف‌هایی که برخی روشنفکرها مانند دکتر شریعتی می‌زدند، مثل دین منهای سیاست، دین منهای روحانیت، اینها را آیت‌الله خامنه‌ای ‌بخوبی جواب فرمودند. صحبت‌های ایشان در حرم مطهر، خیلی صحبت جامع و محققانه‌ای بود. دین منهای روحانیت را دکتر شریعتی می‌گفت. ما در این انقلاب از جانب دو گروه خیلی اذیت شدیم که یکی از آنها از طرفِ طرفداران «شهید جاوید» و دیگری طرفداران «دکتر شریعتی» بودند. هر چه توانستند اذیتمان کردند. استادمان مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمود سخنان او مخالف با شرع است. علامه طباطبایی در همین جایی می‌نشست که شما نشسته‌اید و این اتاق معروف به «اتاق علامه» است. 6-5 نفر بیشتر نبودیم: آیت‌الله جوادی، آیت‌الله حسن‌زاده، آیت‌الله امینی، آیت‌الله سیدحسن لنگرودی، آیت‌الله ابوترابی قزوینی و آیت‌الله صائنی زنجانی. ایشان هم بر ضد دکتر شریعتی مطلبی را نوشت.

* جلسه درس علامه طباطبایی همیشه در اینجا برقرار می‌شد؟

- نه، سیار بود، ولی چون تعداد کم بود، زود به زود منزل ما می‌آمدند.

* اشاره کردید که در درس امام با رهبر معظم انقلاب همراه بودید. توان علمی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را چگونه یافتید؟

- بنده خدمت آیت‌الله خامنه‌ای نه درس خوانده‌ام و نه هم‌مباحثه بودیم، فقط همشاگردی و رفیق بودیم، اما پسر آقای مروارید نقل می‌کرد و می‌گفت که رسائل را پیش آقای خامنه‌ای می‌خواندم و خیلی رسائل را عالی می‌گویند.

*  قبل از انقلاب؟

- بله، خیلی قبل از انقلاب.

 * تقریباً حدود 40 سال قبل؟

- بله، در مشهد از رسائل بالاتررا هم درس می‌گفت.ایشان خیلی در کارها بصیر است. از ایشان خواسته‌اند رساله چاپ کند و نمی‌کند.

* چندین سال است از داخل و خارج، خیلی برای چاپ رساله به ایشان اصرار می‌شود، ولی هنوز خبری از اجازه ایشان نداریم. من می‌دانم که بخش زیادی از شیعیان، مخصوصاً در لبنان، کویت، بحرین، منطقه شرقیه عربستان سعودی و حتی در عراق مقلد رهبر معظم انقلاب هستند. در ایران هم همین طور است. پدر ما که در اصفهان از زمان آیت‌الله بروجردی تا زمان امام، از تمام مراجع، نمایندگی دارند بیشترین مراجعات را در اصفهان مربوط به حضرت آیت الله خامنه ای دارند؛ یعنی در داخل کشور هم مقلدان ایشان در رتبه اول هستند.

- شهریه شان هم الحمدلله در حد خوبی است.

* حاج آقا! راجع به آینده ابرقدرت‌ها این آیه را محضرتان تلاوت کنم؛ ببینید برداشت ما صحیح است یا نه؟ آیات قرآن که قضیه فی واقعه نیست، بلکه قواعد و قوانین کلی است: «فَاَمّا عادٌ فَاسْتَکْبَروا فِی الْاَرض بِغَیْرِ الحَقِِ و قالوا مَن اَشَدَّ مِنّا قُوَّة» که «اشد منا قوه» ، تشابه دارد با سخن ابرقدرت‌ها که می‌گویند چه کسی از ما قوی‌تر است؟

- همین طور است.

* خداوند متعال می‌فرماید: «اَوَلَم یَرَوْا اَنَ الله الَّذی خَلَقَهُم هُوَ اَشَدُّ مِنْهُم قُوَّهَ وَ کانُوا بِایاتِنا یَجْحَدون؟  فَاَرْسَلْنا عَلَیهِمْ ریحاً صَرصَراً فی ایّام نَحِساتٍ لِنُذیقَهُم عَذابَ الخِزْی فی الحَیاهِ الدّنیا وَ لَعَذابُ الاخِرَه اَخْزی وَ هُمْ لایُنْصَرون» ما آنچه را که راجع به صدام با آن تجبّر و تکبّرش دیدیم که رو در روی امام قرار گرفت و خداوند عذاب خِزْی به معنای واقعی را برای او مقرر فرمود. شاید برای آدمی که کارتن‌خواب یا فقیر بیابان‌نشین باشد، این وضعیت برایش خِزْی نباشد، اما برای آن کسی که آن تکبر و تجبّر فوق‌‌العاده ای داشت، اینکه او را از یک سوراخ بیرون بیاورند و در یک قفس بگذارند و مثل یک حیوان با او رفتار کنند، عذاب خِزْی برایشان بدترین عذاب است.

- آیات بسیار عالی‌ای را تلاوت فرمودید. این یک جواب دقیق برای سؤال شماست که آینده انقلاب و آینده ابرقدرت‌ها چه می‌شود.

*آینده اسرائیل را هم که امام آن نوید را دادند، مشاهده می کنیم که همان گونه پیش می‌رود. اسرائیل که روزی می‌خواست نیل تا فرات را بگیرد، الان از ترس فلسطینی‌ها دارد دور خودش دیوار بتونی می‌سازد و روند دارد به صورت معکوس به ضرر اسرائیل پیش می‌رود.

- همین طور است.

* حاج آقا! دوست داریم از زبان شما نصیحتی هم بشنویم.

- امیر مؤمنان علی «ع» فرمود: « برای جان‌های شما بهایی جز بهشت نیست، پس آن را به بهایی کمتر از بهشت نفروشید.» دنیا و ریاست بر دنیا – البته نه ریاستی که مثل آیت‌الله خمینی برای خدا باشد – مثل غذایی است که پای دندان انسان مانده و با خلال کردن بیرون می‌اندازد. خداوند ان‌شاءالله به همه ما توفیق عنایت کند و بر توفیقات شما هم بیفزاید. جنابعالی[ حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان ] بدون تعارف، از اول انقلاب تا به حال هیچ نقطه ضعفی نداشته‌اید. ما اینجا که هستیم از اوضاع و افراد اطلاع داریم. ان‌‌شاءالله بر همین حال  باقی باشید.

*وظیفه مردم در قبال این نظام، انقلاب و راه امام و ولایت چیست؟

- خدا می‌داند بنده با کسی تعارف ندارم. هنوز در منزلشان در تهران خدمت رهبر معظم انقلاب نرسیده‌ام، لکن حقیقتاً و از صمیم قلب عرض می‌کنم وظیفه مردم این است که دور پرچم آیت‌الله خامنه‌ای جمع شوند و به فرامین ایشان عمل کنند.

* حاج آقا! ما باز هم تشنه نصیحت شما هستیم. دلمان سیاه است، دچار غفلت هستیم. نیاز به تذکر، توجه به آخرت، به مسائل معنوی، بندگی خدا، اخلاص داریم...

- « وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَه إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ» این آخر عمر، انسان خیلی حسرت می‌خورد. وقتی است که کار از کار گذشت  .ففروا الی الله ؛ باید همه به سوی خداوند متعال فرار کنیم. جنابعالی الحمدلله در این انقلاب همیشه یاورآیت‌الله خمینی بودید و یاور آیت‌الله خامنه‌ای هستید و هیچ نقطه ضعفی از شما شنیده نشده. خوشا به حالتان.

* اللهم اجعلنی خیراً مما یظنون و اغفرلی ما لا یعلمون. حاج آقا! برای تذکر و تنبّه بیشتر چه ذکری را توصیه می‌فرمایید؟

- الهی یا حیّ و یا قیّوم

*حاج آقا! پارسال که از طرف رهبر معظم انقلاب مأموریت پیدا کرده بودم به 6 شهر و از جمله داراب سرکشی کنم، در مسیری که می‌رفتیم، روستایی را در سمت چپ به ما نشان دادند و گفتند که اینجا  محل تولد حضرتعالی است...

- روستای نوایگان

*بعد داستانی را گفتند که پدر یا جد حضرتعالی در زمانی که فسا یا نی ریز تحت اشغال بهایی‌ها قرار گرفت، ایشان از توی کوه‌ها لشکرکشی کرد و رفت و نی ریز را از دست بهایی‌ها پس گرفت و آزاد کرد...

- 28 نفر از آنها را هم کشت.

*پس اصل قضیه واقعیت دارد.

- مرحوم زکریا انصاری، پدر پدرم از مبارزان زمان نهضت مشروطه بود. از طرف آخوند شیخ محمد کاظم خراسانی صاحب کفایه، حاج میرزاحسینِ حاج میرزا خلیل تهرانی و آشیخ عبدالله مازندرانی مأمور بود که نهضت را ادامه بدهد. مدتی داراب و نی ریز و فسا و اصطهبانات در اختیار ایشان بوده. در این مدت که از رئیسعلی دلواری نام برده می‌شد، یا از میرزا کوچک‌خان جنگلی نام برده می‌شد، از  مرحوم زکریا انصاری نامی برده نشد.

*تاریخچه ایشان را چه کسی می‌داند؟ جایی نوشته شده؟

- بله، پسر برادرم در پایان‌نامه‌اش نوشته .

*حاج آقا! متولد چه سالی هستید؟

 1306، یعنی 83 سال .

* از فضای معنوی محضر جنابعالی بسیار درس گرفتیم و هیچ وقت این را فراموش نمی‌کنیم. امشب به دلیل طولانی بودن مجالست با شما برای ما مغتنم بود و خیلی فیض بردیم. ما دعاگوی شما و در عین حال محتاج دعای شما هستیم.