فردا؛ ورود پیکر مطهر ۱۳۵ شهید دفاع مقدس به کشور
اینجا را خدا آزاد کرد ولی کسی آبادش نکرد
به گزارش فرهنگ نیوز ، دو قطره درشت عرق از روی سرِ تاسش سُر میخورد و از لابهلای ابروهای کم پشتش، روی پوست آفتاب سوخته و صاف صورتش شره میکند؛ گرمای هوا کلافهاش کرده؛ با کفِ دست، قطرههای عرق را از روی صورتش جمع میکند و به دشداشه بلندش میمالد؛ یک باره صدایش شبیه فریاد میشود و عصبی وار میگوید: سهم ما از این کشور فقط یک شناسنامه است؛ همین.
این بار دستش را روی سر تاسش میکشد و قطرات عرق را جمع میکند؛ عرق، قطره قطره از انگشتانش چکه میکند؛ کمی آرامتر میشود و با لحنی ملایم میگوید: به خدا ما برای این آب و خاک جنگیدیم؛ جان دادیم؛ ما روی این خاک و این بیابان، غیرت داریم ولی آدم به اینجاش میرسه و همزمان دستش را تا دو وجب بالاتر از سرش بالا میآورد؛ ما هم آدمیم به ولله؛ بچههای ما هم آدمند؛ به خدا شما یکی از این مسئولان را پیدا کن که حاضر باشه یک ساعت جای ما بنشینه؛ کدام مسئولی حاضره یک ساعت بچهاش رو جایی بیاره که بچههای ما هستن؛ وسط فاضلاب؛به ولله مردم خرمشهر خونگرمند و مظلوم...
دختر یا پسرش را نمیدانم ولی نهایتاً 5 – 6 ساله است و از کنج دیوار نیمه مخروبه خانه، نعره زدنهای عصبی پدر و مردهای عرب محلشان را نگاه میکند؛ دستش را میگیرم تا از زیر آوار فریادهایی که نزدیک است زهرهاش را بترکاند دورش کنم؛ دستش را میگیرم و دنبال خودم میکشانمش؛ گامهای کوتاهش با قدمهای بلند من هماهنگ نمیشود و چند باری سکندری میخورد؛ نگاهش به پشت سر است و چشم از مرد دشداشه پوشی که پوست تیره صورتش از شدت عصبانیت کبود شده و زمین و زمان را به باد فحش گرفته، برنمیدارد؛ دستش را محکم میگیرم و دنبال خودم میکشانمش؛ انگشتانم را دور مچ باریکش قفل میکنم و میکشانمش؛ نبضش توی مشتم تند میزند؛ چشم از دهان پدر و مردهای محل بر نمیدارد و با هر فریاد مردانه شان، ضرب آهنگ نبض ضعیفش تندتر میشود؛ نه چیزی میگوید و نه گریه میکند، فقط نگاه میکند و تکه استخوانی که انگشتهایش را دورش مشت کرده، بین دندانهایش میگذارد و عصبی وار فشار میدهد.
فتوحات ما با «تقوا» امکانپذیر شد
حضرت آیتالله خامنهای: «علایم ایمان، گناه نکردن، از خدا ترسیدن، با بندگان خدا خوب بودن، با دشمنان خدا خصم و سرسخت بودن، از اختلافهای کوچک برادران راحت صرفنظر کردن، و با دشمنان ذرهذره را به حساب آوردن است. در مقابل مؤمنین، فروتن باشید و خودتان را ذلیل بگیرید؛ «اذلّة علی المؤمنین» این، با شاخوشانهکشیدن با همدیگر، نمیسازد. این، با محبت و گذشت و مدارا ایجاد میشود. تقوا، اینهاست. تقوا در مسایل مالی، تقوا در مسایل ناموسی، تقوا در مسایل شخصی، تقوا در مسایل سیاسی، بخصوص تقوا در مسایل کاری را مهم بینگارید. بدانید که در حرکت تقوایىِ این کشور و این ملت، آنچنان اوج و رونقی به حرکت این ملت داده خواهد شد که چشم دنیا را خیره خواهد کرد. هرجایی که ما نمایشی از تقوا دیدیم، همین اثر را هم دیدیم. فتوحات میدان جنگ، همینطور بود. خرمشهر، با تقوا به دست آمد. به وسیلهی تقوا و اتکال به خدا بود که دشمن در جنگ هشتساله شکست خورد.» ۱۳۶۹/۳/۲
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانهی سوم خرداد سالروز آزادسازی شکوهمند خرمشهر از دست رژیم متجاوز بعثی، پوستر «فتوحات ما با تقوا امکانپذیر شد» را بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب منتشر میکند.
مراسم شب خاطره دفاع مقدس با حضور رهبر انقلاب
در سالروز آزادسازی خرمشهر، مراسم شب خاطره با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی و همچنین جمعی از خاطرهگویان، رزمندگان، پیشکسوتان، نویسندگان و هنرمندان دفاع مقدس، از دقایقی پیش در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) آغاز شد.
ناگفتههایی از آزادسازی خرمشهر
به گزارش فرهنگ نیوز، امیر سرتیپ احمد رضا پوردستان که در همایش شکوه حماسه ( گرامیداشت سالروز آزاد سازی خرمشهر) سخن میگفت، با بیان این مطلب که پیروزی ما در خرمشهر ریشه در اسلام دین و ولایت مداری بود،گفت: در روزهای آغازین دفاع مقدس، رژیم بعث عراق با 12 لشکر، 45 تیپ مستقل و 366 هواپیما مرزهای ما را مورد حمله قرار داد اما ملت بزرگ و متدین ایران اسلامی به فرمان امام ره لبیک گفتند و برای دفاع از نظام نوپای جمهوری اسلامی پیشتاز دفاع شدند.
جانشین فرمانده کل ارتش یادآور شد: در روزهای آغازین جنگ شرایط پیچیدهای در کشور حاکم بود چرا که غرب و شرق و کشورهای عرب مرتجع از صدام حمایت میکردند و هچمین ارتش و سپاه بنا به شرایطی که داشتند در داخل و در غرب کشور با دشمنان داخلی و خرابکاران مقابله میکردند.در چنین شرایطی رژیم بعث عراق در نظر داشت سه روزه خوزستان را از ایران جدا کند و 5 روزه به تهران برسد اما آنها 34 روز پشت دروازههای خرمشهر ماندند و در حقیقت همان هفته اول ابهت صدام شکسته شد و بر ای بازیابی حیثیت از دست رفتهاش فلش حرکاتش را به سمت خرمشهر متمرکز کرد.
این فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به چگونگی اجرا عملیات الی بیتالمقدس گفت: رزمندگان ما برای اینکه بتوانند خرمشهر را پس بگیرند جبهه خوزستان را به سه بخش شمالی میانی و جنوبی تقسیم کردند. این عملیات دارای دستاوردهای ویژهای بود که از جلمه آنها میتوان به اجرای عملیات عبور از رودخانه و یا احداث 5 پل در دیدرس دشمن اشاره کرد.
جانشین فرمانده کل ارتش خاطرنشان کرد: ما 23 یا 24 روز از عملیات الی بیت المقدس سپری شده بود به این نتیجه رسیدم نمیتوان آن را ادامه داد برای همین در دفتر فرماندهی شهید صیاد شیرازی و آقای محسن رضایی جلسهای تشکیل دادند و در آن آقایان منفرد نیاکی و و سایر فرماندهان صحبت کردند. جالب است بدانید آنها معتقد بودند که عملیات را انجام میدهند اما اسم فقط اسم لشکرشان،لشکر است ولی به دلیل شهادت و جراحت رزمندگانش به تیپ و حتی گردان تبدیل شده است. بنابراین توان انسانی ما معتقد بود نمیتوان عملیات را انجام داد اما اراده خداوند پیروزی را در عملیات الیبیتالمقدس برایمان رقم زد. این یکی از ناگفتههای عملیات الی بیتالمقدس بود.
امیر سرتیپ پوردستان گفت: ولایت مداری، نهراسیدن از دشمن، ایمان به خداوند، اعتماد به توان نیروها، ایستادگی کردن و مقاومت از جمله مولفههای پیروزی ما در عملیات الی بیتالمقدس هستند حماسه آزاد سازی خرمشهر ریشه در فرهنگ عاشورا داشت.
در بخش دیگر این مراسم از سه عنوان کتاب با عنوانی «غریبانه»، «آسمان ایران در دو روز»، و «شکست حصر» و تمبر یادبود آزاد سازی خرمشهر رونمایی شد.
سربند یا زهرا (سلاماللهعلیها)
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار شاعران و ذاکرین اهل بیت علیهمالسلام مطرح شدن مکررِ مضاعف نام مبارک حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و نام مبارک حضرت بقیةالله مهدی صاحبزمان (صلواتاللهعلیه) در دوران انقلاب اسلامی را یکی از خصوصیات انقلاب اسلامی و یک پدیدهی الهی برشمردند و فرمودند: «هیچ کس در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» برای حملاتتان بگذارید یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما در دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها و حضرت بقیةالله عجلاللهتعالیفرجهالشریف از همه نامهای مطهر دیگر بیشتر مطرح است... این نشانهی توجه آن بانوی دو عالم است.»
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR همزمان با ایام ولادت حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها و همچنین برگزاری اردوهای بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس (راهیان نور) پوستر «سربند یا زهرا» را منتشر میکند.
اگر امام (ره) نبود «شاهرخ» اعدام میشد/ «حُر انقلاب» ره صد ساله را یک شبه پیمود
گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: هر کسی در این عالم عمر خود را صرف پرداختن به موضوع خاصی میکند؛ یک نفر به دنبال جمعآوری مال و ثروت، کسب قدرت و ارضای هوای نفس میرود و دیگری نام فدایی اسلام را برای خود برمیگزیند، تا خود را فدای اسلام کند.
دوران انقلاب اسلامی جوانانی را از جهالت به راه سعادت رهنمون ساخت و «شهادت» عاقبت خیری را برایشان رقم زد. تاریخ نهضت اسلامی ما بسیاری از این آزادمردان را به خود دیده است. یکی از این افراد «شاهرخ ضرغام» است. مشعل هدایت سالار شهیدان، راه را به شاهرخ نشان داد و کشتی نجات، وی را از ورطه ظلمات به نور کشاند.
داستان زندگی شهید «شاهرخ ضرغام»، ماجرای حُر در کربلا را تداعی میکند. بسیاری از مورخین برای حُر گذشته زیبایی ترسیم نمیکنند.
شاهرخ پس از توبه دیگر به سمت گناهان گذشته نرفت. برای کسی هم از گذشته سیاهش نمیگفت. هر زمانی هم که یادی از آن ایام میشد، با حسرت و اندوه میگفت: «غافل بودم. معصیت کردم. اما خدا دستم را گرفت.»
ضرغام در 31 سال عمر خود زندگی جالب توجهی داشت. از همان دوران کودکی، با آن جثه درشت و قوی، نشان داد که خُلق و خوی پهلوانان را دارد. در جوانی به سراغ کُشتی رفت و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و مدتی بعد همراه تیم المپیک ایران شد؛ اما قدرت بدنی و نبودِ راهنما وی را وارد مسیری نادرست کرد. زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت، تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او، مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد. بهمن 57 بود که شب و روز میگفت: «فقط امام، فقط خمینی (ره)»
وقتی در تلویزیون صحبتهای حضرت امام (ره) پخش میشد، با احترام مینشست. اشک میریخت و با دل و جان گوش میکرد. همیشه میگفت: «هر چه امام بگوید همان است.» حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینهاش خالکوبی کرده بود «فدایت شوم خمینی».
ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح میداد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمیشناخت. حماسهآفرینیهای وی در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد، لاهیجان، خوزستان و... هنوز در خاطرهها باقی است.
شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در وصفش فرمودند: «اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهایی را می بوسم و از خداوند میخواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند.»
شاهرخ در همان روزهای اول جنگ، وارد عرصه نبرد شد و دلاورانه جنگید، تا آنجایی که دشمن برای سرش جایزه تعیین کرد. شاهرخ پروازی داشت تا بینهایت. در هفدهم آذر 59 دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد.
یاد شاهرخ زنده است. نه فقط در دل دوستان، بلکه در قلوب تمام ایرانیان. او سرباز ولایت و مرید امام (ره) بود.
سردار قاسم صادقی از نیروهای گروه فدائیان درخصوص شهید شاهرخ ضرغام به خبرنگار دفاع پرس میگوید: «شاهرخ گنده لات تهران بود، که زندگی متفاوتی را در دوران انقلاب و پس از آن میگذراند. او را به نام «حر انقلاب» میشناسند. قبل از انقلاب کارهایی انجام میداد که در شأن یک بچه مسلمان نبود؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی، متحول شد و به جرگه انقلابیان پیوست، به گونهای که برای سرکوبی نخستین شورش ضد انقلابیون در کردستان به همراه نوچههایش به آنجا رفت. زمانی که از مادرش در مورد عاقبت شاهرخ پرسیدم، گفت «اگر امام نبود بچهام اعدام میشد». او به قدری ولایت پذیر شده بود که میگفت «اگر رگ دو دستم را بزنند، خونم نام خمینی را مینویسد». کتابی هم به نام «حر انقلاب» از زندگی این شهید به چاپ رسید، که مورد استقبال نیز قرار گرفت. شاهرخ ضرغام سرانجام در 17 آذر ماه 59 در دشت ذوالفقاری شربت شهادت نوشید.»
منبع:خبرگزاری دفاع مقدس