شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR توصیه‌ای از ایشان به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر می‌کند.
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیه‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
«مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همه‌ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»
 

روایتی از متن و حاشیه‌ی بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب

روایتی از متن و حاشیه‌ی بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب



برروی تصویرکلیک کنید

هشیارانه باید با جاهلیت مدرن مقابله کرد

هشیارانه باید با جاهلیت مدرن مقابله کرد


در خجسته سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در دیدار جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام، سفرای کشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم، با تأکید بر لزوم بهره‌گیری از درس‌های بعثت برای مقابله‌ی هوشیارانه با جاهلیت مدرن امروز که بسیار خطرناک‌تر و مجهزتر از جاهلیت قبل از اسلام است، استکبار و در رأس آن آمریکا را عامل اصلی شکل‌گیری «جاهلیت مدرن» دانستند و گفتند: تجربه‌ی ۳۵ سال گذشته‌ی جمهوری اسلامی ایران، نشان داده است که امت بزرگ اسلامی با حفظ دو اصل «بصیرت» و «عزم و همت» می‌تواند در مقابل این جاهلیت بایستد و آن را شکست دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید بزرگ و تاریخی مبعث به ملت ایران و مسلمانان جهان و همه‌ی انسان‌های آزاده، بشریت را نیازمند درس‌های بعثت و بازخوانی این درس‌ها دانستند و افزودند: بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای مقابله با جاهلیتی بود که نه فقط مخصوص جزیرة‌العرب، بلکه بر امپراطوری‌های آن روز دنیا نیز حاکم بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دو عنصر اصلی این جاهلیت را «شهوت» و «غضب» برشمردند و خاطرنشان کردند: اسلام در آن زمان به مقابله با عرصه‌ی وسیعی از گمراهی در زندگی انسان‌ها پرداخت که از یک طرف ناشی از شهوات نفسانی و جنسی مهارگسیخته و از طرف دیگر ناشی از حاکمیت غضب و قساوت ویران‌گر بود.
ایشان با اشاره به بازتولید جاهلیت دوران قبل از اسلام در عصر کنونی، بر همان دو پایه‌ی «شهوت» و «غضب»، افزودند: امروز نیز شاهد شهوت‌رانی بی‌منطق و بی‌مهار و قساوت و کشتار بی‌حدومرز هستیم با این تفاوت که جاهلیت کنونی متأسفانه مجهز به سلاح علم و دانش شده و بسیار خطرناک‌تر است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: البته در مقابل، اسلام نیز مجهزتر و نیروی عظیم اسلامی با استفاده از ابزارهای گوناگون در دنیا گسترده شده و امید به موفقیت نیز بالا است اما شرط آن «بصیرت» و «عزم و همت» است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه شرایط کنونی کشورهای اسلامی و ناامنی، برادرکشی و تسلط گروه‌های تروریستی در کشورهای منطقه، نمونه‌هایی از جاهلیت مدرن امروز است که نتیجه‌ی طراحی قدرت‌های استکباری و در رأس آنها آمریکا است، گفتند: آنها برای اجرای اهداف شوم و حفظ منافع خود، از تبلیغات گسترده مبتنی بر دروغ نیز استفاده می‌کنند که نمونه‌ی آن ادعای آمریکایی‌ها در مبارزه با تروریسم است.
ایشان خاطرنشان کردند: آمریکایی‌ها در حالی این ادعاها را مطرح می‌کنند که خودشان به دست داشتن در ایجاد خطرناک‌ترین گروه‌های تروریستی همچون داعش اذعان کردند. آمریکایی‌ها رسماً از گروه‌های تروریستی در سوریه و پشتیبانان آنها حمایت می‌کنند، ‌آمریکایی‌ها از رژیم جعلی صهیونیستی که فلسطینی‌ها را در غزه و ساحل غربی مورد فشار قرار داده است، حمایت می‌کنند اما در شعارهایشان، به دروغ مدعی مبارزه با تروریسم هستند و این، همان «جاهلیت مدرن» است.
رهبر انقلاب اسلامی همه‌ی کشورهای اسلامی را خطاب قرار دادند و گفتند: ملت ایران، امت بزرگ اسلامی و زمامداران کشورهای اسلامی، بدانید، ما می‌توانیم در مقابل این جاهلیت بایستیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، محور اصلی سیاست‌های خباثت‌آلود استکبار را در منطقه، در شرایط کنونی، ایجاد جنگ‌های نیابتی خواندند و تأکید کردند: آنها به دنبال منافع خود و پر کردن جیب کمپانی‌های اسلحه‌سازی هستند، بنابراین کشورهای منطقه باید هوشیار باشند تا اسیر این سیاست‌ها نشوند.
ایشان یکی دیگر از ادعاهای دروغین آمریکا را، ادعا درخصوص امنیت منطقه‌ی خلیج فارس دانستند و افزودند: امنیت خلیج فارس مربوط به کشورهای این منطقه است که دارای منافع مشترک هستند و نه آمریکا. بنابراین امنیت منطقه‌ی خلیج فارس باید به‌وسیله‌ی کشورهای همین منطقه تأمین شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه آمریکا به‌دنبال تأمین امنیت منطقه‌ی خلیج فارس نیست و صلاحیت اظهار نظر در این خصوص را هم ندارد، گفتند: اگر منطقه‌ی خلیج فارس امن باشد، همه‌ی کشورهای منطقه از این امنیت بهره‌مند خواهند شد اما اگر خلیج فارس ناامن شود، برای همه‌ی کشورهای منطقه ناامن خواهد بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نمونه‌ی دیگر از دروغ بودن ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر تلاش برای حفظ امنیت منطقه را، اوضاع تأسف‌بار یمن خواندند و افزودند: امروز یمن به صحنه‌ی کشتار کودکان و زنان بی‌گناه تبدیل شده است که عامل آن کشورهای به ظاهر مسلمان هستند اما طراح و عامل اصلی آن، آمریکا است.
ایشان با اشاره به ادعای دروغین دیگر آمریکایی‌ها مبنی بر حمایت ایران از تروریسم، خاطرنشان کردند: ملت ایران با تروریسمی که با پول و حمایت آمریکا، در داخل کشور، سربلند کرده بود، قاطعانه مقابله کرد، آن وقت ایران متهم به حمایت از تروریسم می‌شود! در حالی‌که آن کسی که آشکارا از تروریسم حمایت می‌کند، آمریکا است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ملت ایران همواره در مقابل تروریسم و حامیان آنها بوده و خواهد بود گفتند: ملت ایران با همه‌ی کسانی که در عراق، سوریه، لبنان و سرزمین‌های اشغالی در مقابل خطرناک‌ترین تروریست‌ها و صهیونیست‌های تروریست ایستاده‌اند، همکاری خواهد کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری مجدد اقدامات تروریستی آمریکا، خطاب به دولت‌مردان آمریکایی گفتند: تروریست شما هستید، اقدامات تروریستی، کار شما است، ما با تروریسم مخالف هستیم و با آن مبارزه و از هر مظلومی نیز حمایت خواهیم کرد.
ایشان ملت‌های یمن، بحرین و فلسطین را از جمله ملت‌های مظلوم دانستند و خاطرنشان کردند: در حالی‌که در صدر اسلام، مشرکین مکه در ماه حرام، جنگ را متوقف می‌کردند، امروز در یمن، در ماه رجب که ماه حرام است، بر سر مردم بی‌گناه این کشور بمب و موشک ریخته می‌شود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حمایت از مظلوم دستور صریح اسلام است، افزودند: ما هر اندازه که بتوانیم از مظلوم دفاع و با ظالم مقابله خواهیم کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای کشورهای منطقه را به هوشیاری در قبال سیاست استکبار برای ایجاد دشمن موهوم و ترساندن این کشورها از یکدیگر، فراخواندند و گفتند: آنها تلاش دارند تا دشمن اصلی را که استکبار و وابستگان آنها و صهیونیست‌ها هستند، در حاشیه نگه دارند و کشورهای اسلامی را در مقابل یکدیگر قرار دهند، بنابراین باید با این سیاست که همان جاهلیت مدرن است، مقابله کرد.
ایشان با تأکید بر اینکه ملت‌های منطقه بیدار شده‌اند، خاطرنشان کردند: شاید بتوان بیداری اسلامی را برای دوره‌ای موقت سرکوب کرد اما بیداری و بصیرت، سرکوب‌شدنی نیستند و امروز ملت ایران و بیشتر ملت‌های منطقه، آگاه و هوشیار هستند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند، قدرت‌های استکباری سال‌ها است که در تلاش برای سرکوب بیداری و مقاومت در منطقه هستند و در ۳۵ سال گذشته نیز از هیچ تلاشی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور این بیداری فروگذار نکرده‌اند، اما همواره شکست خورده‌اند و بعد از این هم شکست خواهند خورد.
 پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی رئیس‌جمهور، با تبریک عید مبعث، بعثت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را به معنای برانگیخته شدن انسانیت و آغاز دوران جدیدی برای جامعه‌ی ایمانی خواند و افزود: طبق آموزه‌های بعثت، آنچه می‌تواند تاریخ آینده و جامعه توأم با قسط و عدل را بسازد، نه شمشیر و گلوله و کاخ‌های مرتفع، بلکه حق و وحی است.
وی با بیان اینکه شریعتی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای مردم آورد، حکمت، عدالت، فضیلت و کمالات اخلاقی است، گفت: شریعت اسلامی نسبتی با خشونت ندارد و آنها که می‌خواهند شریعت را در کنار خشونت قرار دهند، چیزی از شریعت نفهمیده‌اند.
رئیس‌جمهور با اشاره به ترویج تفرقه و توهم ایران‌هراسی در میان مسلمانان و با بیان اینکه ایران از آغاز به‌دنبال صلح، عدالت، کمک به دیگران و ایستادگی در برابر ظلم و زورمداران بوده و زیر بار ظلم و زیاده‌خواهی نخواهد رفت، خاطرنشان کرد: ایران به هیچ کشوری تجاوز نکرده و نمی‌کند اما اگر مورد تجاوز قرار بگیرد، پاسخش همانند دفاع هشت ساله پشیمان‌کننده خواهد بود.
آقای روحانی با بیان اینکه ایران چیزی بالاتر از حقوق قانونی خود را نمی‌خواهد، خطاب به کشورهای مسلمان منطقه و همسایگان، تأکید کرد: به کمپ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و قرآن پناه ببرید، و به سوی کمپ دیوید نروید، چرا که تنها اردوگاه اسلام و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌تواند منجی شما باشد.

ویژه نامه اسوه حسنه

ویژه نامه اسوه حسنه



منبع:سایت راسخون

جزئیاتی از زندگی شخصی آیت الله بهجت

جزئیاتی از زندگی شخصی آیت الله بهجت

فردا نوشت: آیت الله علی اکبر مسعودی خمینی از شخصیت های برجسته حوزوی و انقلابی است که تجربه سالها شاگردی و همراهی با آیت الله بهجت را داشته است. ۱۳ سال در خارج فقه و اصول و رفت و آمد به همراه آیت الله مصباح در محضر آیت الله بهجت جزئیات جالبی از زندگی این فقیه نامدار را به ایشان شناسانده است.به مناسبت سالگرد وفات آیت الله العظمی بهجت به سراغ ایشان رفته و به گفتگو نشستیم:

آیت الله بهجت اسطوره دینی‌ای بودند که در شاخه های مختلف زندگی شان حرف برای گفتن است. ابتدا از جانب شخصی زندگی ایشان می خواهیم از زبان شما بشنویم.
بنده دقیقا در زندگی خانوادگی ایشان نبودیم، ولی سالیان طولانی در محضر ایشان بودیم و مطالبی هم در این خصوص به دست آورده ایم. آیت الله بهجت در مقام علمی و در مقام روحی یک مقامی داشتند که کمتر کسی می توانست متوجه بشود. آنقدر کتوم بودند که افراد به راحتی از کرامات ایشان مطلع نمی شدند مگر اینکه سالیان سال با ایشان مراوده ای داشته باشند. اما از روزی که بنده و آقای مصباح با ایشان آشنا شدیم که درس فقه طهارت را خدمت ایشان شروع کردیم، در اوایل درس را در مدرسه فیضیه نه در اتاق ها، در یکی از این فضاهای باز جلو اتاق تدریس می کردند. ایشان روی خاک ها به سادگی می نشستند و شاگردان ایشان نیز همانند ایشان به سادگی روی خاک می نشستند. زمستان که می شد مشکل می شد. البته تابستان و بهار مشکل آنچنانی نبود. بعد از مدتی ما به ایشان عرض کردیم که اینجا مناسب نیست، متوجه درس نمی توانیم بشویم. ایشان فرمودند منزل ما هم مانعی ندارد. اگر می خواهید بیائید منزل. از آن روز به منزل رفتیم. در منزل اولی ایشان که پشت مسجد فاطمه گذرخان قم است، دو سه اتاق داشت، که ما در یکی از اتاق ها بودیم. یادم است ایشان دو سه تا قالی داشتند در خانه شان که اگر به من کلا می دادند پنجاه تومان نمی خریدم. در اتاق های دیگرشان گلیم بود. قال ی اصلا وجود نداشت. در اتاق اندرونی که من یک مرتبه رفتم آنجا کرسی گذاشته بودند و یک لحاف معمولی هم آنجا بود. حتی من نگاه کردم ببینیم خب کتابهای ایشان احتیاج به قفسه دارد. قفسه این کتابها کجاست. دیدم اصلا این کتابها قفسه ندارد. کتابها روی زمین کنار دیوار چیده شده بود و یک تشکی هم در آن اتاق بود که فکر می کنم برای بیست سال پیش بود. به قدری ساده بود که حد ندارد؛ با اینکه خودمان هم طلبه بودیم و نه خانه ای داشتیم، و نه منزلی، طلبه های آن زمان هم که اصلا توانایی مالی ای نداشتند. وقتی ما در زمستان می رفتیم در سرمای زمستان گرم کردن این اتاق مشکل بود. گفتن این مطالب آسان است ولی در اصل اینگونه نیست. من تصورم این بود که ایشان چون پول ندارند اینگونه زندگی می کنند، ولی بعد می دیدیم که نه در همین مواقع به طلبه ها پول و برنج می داد.

این اتفاقات در چه سالی بود؟

حدود سال 36. در تمام طول این چند سالی که خدمت ایشان بودیم، ایشان یک گونی برنج به بنده دادند که گونی برنج را آورده بودیم خانه، و به خانواه گفتیم برنج را آقای بهجت داده، کم مصرف کنید و اصلا به تبرک مصرف کنید. من فکر می کنم حدود یک سال این گونی برنج را داشتیم. نظر من این است که ایشان واقعا اینگونه نبود که نتوانندچند قالی نو برای خود تهیه کنند، ولی کسی که از خود بگذرد و خودش را نبیند اینها برایش مسئله ای ندارد، ایشان خودش را نمی دید. از نظر خرج روزانه یادم می آید یک بقالی ای بود زیر گذر که از آنجا یک کیلو پیاز و یا سیب زمینی می خریدند. زندگی بسیار زندگی ساده ای بود، نه اینکه خودش را بزند به سادگی. معتقد بودند چه لزومی دارد که انسان زندگی آن چنانی داشته باشد و فرش آن چنانی زیر پای ش بیندازد. زندگی شان ساده بود، ولی از نظر فهم و درک زندگی، زندگی ایشان بالاتر از سطح و درک عموم برخوردار می شد. اما در عین حال اینگونه زندگی می کردند.

ایشان شبها بیدار بود و صبح ها حتما یکی دو ساعت به اذان بیدار می شدند. من یادم می آید به پسر ایشان شیخ علی بهجت گفتم که علی آقا ایشان که آب گرم ندارد، در این سرمای زمستان بدون آب گرم که نمی شود وضو گرفت، ایشان گفتند که احتیاجی به آب گرم نداریم. در آن سالها همانند الان مرسوم نبود که حمام ها در خانه ها باشند. حمام ها بیرون از خانه بود، اگر آب گرمی می خواستند باید روی چراغ های نفتی و فیتیله ای آن آب را می گذاشتند. ایشان در آن منزل خوب بود حدود ده پانزده پله می رفتند پائین تا بروند از آب انبار آب بیاورند، و بیایند بالا.

اینها زندگی هایی بودند که ما همینطور در خصوصش راحت فکر می کنیم، اما کسی مثل آیت الله بهجت که 3 فرزند داشت، یک دختر داشت وهمسر و رفت و آمدهای فراوانی به منزل ایشان می شد. این زندگی ساده ای است که ما قطعا نمی توانیم مثل آن زندگی کنیم.

می فرمائید که همانند سادگی زندگی آیت الله بهجت نمی توانیم دیگر زندگی کنیم. چرا؟

هم به خاطر رفت و آمدهایی که به منزلمان می شود، حضور اقوام و دوستان و آشنایان در منزل، ممکن است خجالت بکشیم. مثلا فامیل های می آیند منزل ما و ما یک فرش مناسب هم زیر پا نداشته باشیم. ولی ایشان آنقدر روح بزرگ و متعالی داشتند که این مسائل برای شان مسئله نبود. ما فکر می کنیم این مسائل زیبایی و زینت ماست. ایشان اینگونه فکر نمی کردند معتقد بودند زیبایی ای زیبائی است که از درون ایشان تراوش کند.

خوراک ایشان چه بود؟

ما که به دفتر ایشان می رفتیم، در روزهای معمولی و عادی هیچ پذیرائی از دیگران نمی کردند. فقط درروزهای عید بود که ایشان یک چایی به مهمان ها می دادند. شیرینی و میوه که اصلا ایشان نمی دادند. زندگی، زندگی بسیار ساده ای بود. من بعضی اوقات به علی آقا می گفتم که آقا امروز چه خورده اند، علی آقا می‌گفتند نون و پنیر و چای شیرین. می گفتم ظهر که نون و پنیر و چای شیرین نمی شود خورد. می گفتم من غذا می خواهم برای ایشان درست کنم و بیاورم، علی آقا می گفتند غذا هست ولی ایشان نمی خورند. صبح نون و پنیر و چای شیرین، ظهر نون و پنیر و چای شیرین، شب یه مقداری نون ماست و برنج بسیار بسیار بی روغن یا کم روغن و گوشت که بسیار بسیار کم من می دیدم ایشان مصرف کنند. خب این مسائل باعث می شود که روح انسان بزرگ شود. این زندگی شخصی ایشان بود.

چطور با ایشان آشنا شدید؟

در خمین بودم و کلاس پنجم دبستان. من و مرحوم آیت الله رضوانی، به همراه آیت الله جلالی خمینی هم‌درس و هم‌بحث شدیم که خودش کتابی نیاز دارد برای بازگو شدن.

وقتی آمدیم قم روزی با آیت الله مصباح از صحن بزرگ فاطمه معصومه رد می شدیم دیدیم یک آقایی جلوی یکی از این مقبره ها نشسته و بسیار انسان نورانی‌ای ست. در آن لحظه نورانیت ایشان خیلی ما را گرفت. من به آقای مصباح گفتم که این آقا را شما می شناسید؟ گفت: بله. ایشان آقای بهجت اند. من درسشان می روم. من با آقای مصباح اوقاتم تلخ شد و گفتم چطور من و شما همه درس و بحث مان و کلاس های مان به نوعی با هم هست ولی الان که در کلاس ایشان حضور یافتی به من چیزی نگفتی؟ حدود دو سال و خورده ای بود که ایشان می رفت و من نمی دانستم. بعد از اینکه ایشان گفت و من آیت الله بهجت را دیدم با هم به درس ایشان می رفتیم. و لذا آقای مصباح 15 سال حدودا در درس ایشان و من حدود 12 -13 سال در درس ایشان رفتم. ما می رفتیم منزل شان، بعد از اینکه از منزل درس خارج فقه ایشان منتقل شد به جایی دیگر و خواستند منزل را که در طرح شهرداری بود می خواستند خراب کنند خلاصه منزل عوض شد. من به منزل جدید هم رفتم و هم به اتاق درس منزل شان و هم به اندرونی. زندگی ایشان در هر دو منزل هیچ فرقی با یک دیگر نداشت. و ایشان یک اتاق کوچکی بود که بغل آن یک ساختمان و دستشوئی بود که کنار اتاق بود. من فکر می کردم که حالا که رفتند در منزل جدید یک مقداری وضع زندگی و منزل را بهتر کرده اند ولی دیدم نه هیچ فرقی نکرده.

از آن روز که آقای بهجت را در حرم حضرت معصومه دیدیم دیگر به درس شان رفتیم و بعد آیت الله مصباح تعریف می کردند که ایشان از شاگردان آقای قاضی بودند. و آقای قاضی از شاگردان ملا حسین قلی بودند و ایشان از نظر عرفانی خیلی سطح بالائی دارند. روزها می رفتیم خدمت آیت الله بهجت و بعضی اوقات مسائلی را ایشان می گفتند که کأنه داشتند وضعیت ما را بازگو می کردند..


یک روز یادم هست بعد از نهضت 42 و ما برای ملاقات با ایشان از قبل می رفتیم تا به موقع برسیم. ایشان خیلی منظم بودند و همه کارها را سر وقت انجام می دادند. حتی چند دقیقه دیر و زود نمی شد. با آقای مصباح داشتیم صبحت می کردیم که شاه رفتنی ست و آیا می توان بیرونش کرد؟ مشکل است؟ یا نه؟ آن وقت می گفتیم آقای خمینی و امام هنوز نمی گفتند. می گفتیم آقا روح الله می توانستند این کار را بکنند یا نه؟ تا رسیدیم به دفتر و تا ایشان آمدند و نشستند،‌ فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم. بله آقا شاه هم رفتنی ست. او هم می تواند برود. و آقای حاج آقا روح الله خوب مقابل شاه ایستاده. هر که می خواهد باشد. اگر کار برای خدا باشد به نتیجه می رسد. همان چیزهایی که ما می گفتیم ایشان هم تاکید کردند.

بعد از انقلاب من خدمت ایشان می رفتم تا وقتی که رفتیم به تولیت حرم حضرت معصومه و گنبد حرم و ماجرای طلا شدن گنبد حرم که جریان مفصل خود را دارد.


 وضع مالی شما در دوره طلبگی چطور بود بعد از طلبگی چطور بود؟

پدرم با همه مشکلات می گفت هر جور شده تو باید درس بخوانی و بروی قم. و وضع زندگی بسیار محقر بود. و رفتیم قم. در قم هم زندگی مان بسیار ساده بود. من اگر این را بگویم ولو اینکه ما در روز سه قران می توانستیم پیدا کنیم و می دادیم یک نان سنگک و ثلثش را صبح می خوردم و ثلث دیگر را ظهر و ثلث دیگر را شب. اینها زندگی ما بود. اینها افسانه نیست. واقعیت است. منتهی در عین حال خیلی سر حال و با ذوق و شوق و هیچ نگرانی ای هم نداشتیم. بعضی اوقات هیچی نداشتیم. بعضی اوقات من پول داشتم و می رفتم با دیگران تقسیم می کردم و بعضی اوقات دیگران. اینجوری زندگی می کردیم و زندگی ما خیلی ساده بود. وقتی رفتیم منزل آقای بهجت،‌ زندگی ایشان با آن همه وضعیت بد ما زندگی ایشان ساده تر بود.

آنچه که برای ما الگو بود رفتار آقایان و فضلا و طلبه ها بود که بر روی ما اثر گذاشت. اینها خیلی برای ما آموزنده بود.


 لطفا یک مقایسه ای از وضعیت مالی و معیشتی زندگی امام و آیت الله بهجت کنید و بفرمائید چه تفاوت هایی در این دو زندگی دیده می شد؟


اینها دو جهت داشتند. دو نوع زندگی داشتند. آقای بهجت از اول طلبگی و بچگی در زندگی خیلی ساده ای زندگی کردند. ولی امام خمینی در یک زندگی سطح بالاتری زندگی کرده بودند. پدر امام خمینی در خمین مورد ارادت همه بودند و آقائی می کردند در خمین. این آقایان از کسانی بودند که در خمین آقا بودند. امام در چنین خانواده ای رشد کرد. و امام هم از آن اموال پدری حدود ماهی 400 – 500 تومان در سال به ایشان تعلق می گرفت و با همان زندگی می کرد. و توقعی نبود که امام مثل آیت الله بهجت زندگی کند. اما نکته بسیار مهم و جالب این است که امام با این وضع خوبی که داشتند چرا این قدر ساده زندگی می کردند؟ مثلا اگر می فرمودند نیم کیلو گوجه چیز را بگیر و وقتی خادم ایشان به جای نیم کیلو، یک کیلو می خرید می گفت برو پس بده. چرا وقتی گفتم نیم کیلو رفتی یک کیلو خریدی؟

توقع این نبود که امام مثل آیت الله بهجت زندگی کند؛ اما در عین حال بسیار ساده زندگی می کردند. ساده در حیطه شخصیت خودشان و با توجه به دارائی شان. و هر کدام در نوع خودش منحصر به فرد است.

 وضعیت مالی خودتان در این ایام چگونه بود؟

در همان ایام که من زندگی خوبی نداشتم و سنگک را به سه قسم تقسیم می کردم و بعد ازدواج کردم. بعد رفتم پیش ایشان و گفتم که آقا ما یک وضع بد مالی ای داریم و دعا بفرمائید. ایشان فرمودند هر روز یک دعائی را می گویم و به هیچ کس هم نباید بگوئی به هیچ وجه و هر وقت توانستی بخوان. من از روزی که این را گرفتم و خواندم تا الان بی پولی نکشیده ام.

 از جمله مهم ترین توصیه های اخلاقی آیت الله بهجت چه بود؟

ایشان همیشه توصیه شان این بود که در تمام امور و در تمام جهات و در تمام زندگی فقط خدا را حاکم بدانید و بس. هیچ کس دیگر کاره ای نیست. این نصیحت کلی دائمی و شبانه روزی ایشان بود. فقط او و بعد اوست که همه چیز را درست می کند. اگر کسی بتواند اینگونه باشد زندگی الهی ای دارد.

دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبرانقلاب درعیدمبعث

دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبرانقلاب درعیدمبعث



در خجسته سالروز عید مبعث پیامبر نور و رحمت خاتم‌النبیین حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله، مسئولان نظام، سفیران کشورهای اسلامی و قشرهای مختلف مردم با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

نامه سرلشکر قاسم سلیمانی به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»

نامه سرلشکر قاسم سلیمانی به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»

به گزارش عمارنامه؛ سرلشکر قاسم سلیمانی پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر» نامه‌ای برای احمد یوسف‌زاده نویسنده کتاب نوشته است.
متن نامه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَمابَدَّلوا تَبدیلاً
احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامه‌ام یک شب از آن شبها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای‌کاش در همان بالا بمانید. چه افتخار آمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال‌یافته در قفس دشمن را ببینند.
ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.
احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به‌یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت.
بانوی معظمه خسته‌ای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و ده‌ها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتک‌خورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی می‌کرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله "مارأیت الّا جمیلاً" عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.

به کرمانی بودنم افتخار می‌کنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد "مرگ بر صدام، ضد اسلام" را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد به‌خوبی درس خود را از مکتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امیر شاه‌پسندی» که بر گوشت‌هایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسف‌زاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و ... که از اسارت عظمت آفریدند.
در پایان درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما.
قاسم سلیمانی
هفدهم اردیبهشت 94