گلچین مراسم شب دهم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
مراسم مناجات شب دهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حسینی قمی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه 183 نهج البلاغه پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج حسین سازور به پایان رسید.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی در شب دهم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
در جلسات قبل حجت الاسلام حسینی قمی بحث تاثیر آداب مناجات در استجابت دعا را عنوان نمودند و بااین مقدمه شروع کردند؛
- امیرالمومنین علیه السلام در کنار مکانها و زمانهای مختلفی که برای استجابت دعا توصیه میشوند یک مکان دیگر را هم نام میبرند و این از جهت صله ارحام و احترام به والدین است:
"لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا" (الکافی، جلد۳، صفحه 230)
طلب حاجات در کنار قبر والدین حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و استجابت آن به شرط دعا در حق آن دو بزرگوار!
باز شدن باب احترام به والدین بااین حدیث باعث شد برای تبیین تاثیر احترام به والدین روایات مختلفی از بزرگان و نخبگان شیعی نظیر آیه الله بهجت، مقدس اردبیلی وسید طاووس بیان نمودند.
- در ادامه آداب مناجات به "اشک چشم" هنگام مناجات اشاره نمودند. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
"لیس من قطرة قطرت من عین رجل من خشیة اللَّه الاّ اطفأت بحاراً من النیران" (سفینة البحار، جلد 1، صفحه 354)
هر قطره اشکی که از خشیت الهی افتد بی شک دریاهای از آتش افروخته را خاموش میسازد.
- ذکر یونسیه و سجده طولانی "لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ" (سوره انبیاء آیه 87)
- استمرار در فرایض و استقبال از مستحبات از آداب مناجات است.
- اجتماع و عمومیت دعا، جمعی بودن دعا و دوری از شخصی دعا کردن.
"إِذَا دعا احدکم فلیعم فَإِنَّهُ اوجب للدعاء" (کافی، جلد 1، صفحه 255)
زمانی که یکی از شما خواست دعا کند براو واجب است همه را دعا کند.
- قبل از مناجات صدقه و خیرات بدهید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید "ارحم ترحم"
"ارْحَمُوا مَنْ فِی الأَرْضِ یَرْحَمْکُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ" (عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور الأحسائی، جلد 1، صفحه 361)
در زمین به همدیگر رحم کنید نا رحمت از طرف خداوند وارد شود.
بیانات حاج منصور ارضی در شب دهم ماه مبارک رمضان مسجد ارک تهران
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها
تقوا نوری است در ظلمت، در دل تاریکیها خداوند این نور را عطا میکند.
شب گذشته عرض کردیم در معنای تقوا آقا امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: نوری است در ظلمت، در دل تاریکیها خداوند این نور را به شخص عطا میکند و خداوند او را در آنچه دوست دارد و علاقمندست شاید بهشت باشد شاید همجواری با اهل بیت علیهم السلام باشد برای همیشه مخلد میسازد. تقوا ثمر میدهد چه در دنیا و چه در آخرت و نتیجه اش اینگونه است. "وَ یُنَزِّلُهُ مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ عِنْدَهُ؛ فِی دَارٍ اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ" در جایگاهی والا نزد خود در سرایی که آن را برای بندگان خاص خویش ساخته قرار میدهد. برای همین است که هم در قرآن و هم در ادعیه بر روی تقوا تاکید شده است. یکی از اسماء خدا یا صفات خدا یا اهل التقوی است، در دعای ابوحمزه هم میخوانی "لِأَنَّکَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ" در نماز روز عید فطر هم که ان شاءالله به آن برسیم در آنجا هم این دعا "وَاَهْلَ التَّقْوَی وَالمَغْفِرَةِ" در قنوت نماز است. پس معلوم میشود خدا این بندهی باتقوا را در جایی از بهشت قرارش میدهد که برای بندگان خاص خود ساخته و حتما کنار اولیاء خدا و اهل بیت علیهم السلام است. حالا ببین کی دلش میخواهد این راه را برود، البته سخت است، هر کاری سختی خودش را دارد.
ما همین تقوایی که امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند را رعایت کنیم عاقبت بخیر میشویم.
کسی که دنبال تقواست مخصوصا در ماه رمضان، سعی میکند یک مقدار جلوگیری کند از حرام و این سخت است ولی خوب نتیجه میدهد و نتیجه اولش در دنیاست و موفق است. از ماه رمضان که خارج میشود، اولین کسی که میبیند امام زمانش علیه السلام است. حضرت خیلی دوستان و شیعیانش را دوست دارد و فرموده اند خیال نکنید ما شما را فراموش کرده ایم و از حال شما بی خبریم، این یعنی چه؟ یعنی ما هوای شما را داریم اما شما هوای ما را ندارید و هر کاری را انجام میدهید بعد هم میگویید ما شیعهی حضرت هستیم. جالب است در مورد همین ماه رمضان، یک وقت بااین افرادی که بی حجاب هستند و قیافه هایشان نشان نمیدهد که دیندارند مصاحبه میکردند میگفتند روزه را میگیرم ولی حجاب ندارم، یک عده ای حجاب را از دین جدا میکنند، یک وقتی هم یک عده ای میآیند سیاست را از دین جدا میکنند، فرقی نمیکند. نتیجه اش این میشود که دیگر شبهه ناک برایم مهم نیست. اطمینان نداری این مال حلال است یا نه ولی استفاده میکنی. خیلی کم پیدا میشود کسی که در برابر شبهه ناک ایستادگی میکند، ما همین تقوایی که امیرالمومنین علیه السلام در این خطبه میفرمایند را رعایت کنیم عاقبت بخیر میشویم.
هرکسی کربلا میرود خداوند چندین ملک قرار میدهد تا روزی که میخواهد بمیرد برای او استغفار میکنند.
این جایگاه به این قشنگی که حضرت میفرمایند خدا برای اهل تقوا میسازد را خود حضرت وصف میکنند. "ظِلُّهَا عَرْشُهُ" جایی است که سایه اش از عرش خداست. "وَ نُورُهَا بَهْجَتُهُ" در آن مکان مقدس که برای اهل تقواست حضرت میفرماید نورش مانند آفتابی نیست که اذیت کند، نورش بهجت دارد، نورش یک حالت زیبایی دارد، البته بهجت را خیلی چیزها بیان میکنند و میشود گفت نورش از جمال خود امیرالمومنین علیه السلام است. "وَ زُوَّارُهَا مَلَآئِکَتُهُ" زائرانش ملائکه اند. چقدر ما روایت داریم در کتب مختلف مخصوصا در کامل الزیارات که هرکسی کربلا میرود دو ملک به استقبالش میآیند، چندین ملک به دنبالش میروند تا در خانه او را میرسانند، چندین ملک خدا قرار میدهد تا روزی که میخواهد بمیرد برای او استغفار میکنند. حتی خود ما که اعتقاد داریم سخت باورمان میشود، منتها برای زائر واقعی است. "وَ رُفَقَآؤُهَا رُسُلُهُ" رفیقانش هم پیامبران هستند، این واقعا چه جایگاهی است؟ فقط هم مخصوص آنهایی است که تقوا دارند. یعنی از حرام خودشان را میپوشانند و دوری میکنند. تمرینش هم در ماه رمضان است. ولی گویی بعضیها عاشق این نیستتند که آنجا بروند و بهشت را همین جا میخواهند بسازند، یعنی یک جوری زندگی میکند که اصلا میگوید من بهشت میخواهم چه کار، الان در بهشت هستم اما کسی که اهل تقواست در دنیا کار میکند، مواظبت میکند تا به آن مکانی که خدا به متقین وعده داده برسد.
هرکسی هرکار خیری اعم از واجب و مستحب انجام میدهد به پای بی بی هم نوشته میشود.
ده شب گذشت، شب رحلت جانسوز حضرت خدیجه سلام الله علیها است، البته اگر شما رسانهها را نگاه کنید، چیزی مرتبط با رحلت بی بی نمیبینید، باز سالهای قبل یک اعلامی میکردند. اگر آن واعظانی که به برنامههای رسانه دعوت میشوند اعلام نکنند، شاید خیلیها اصلا متوجه نشوند. از این بی تفاوتیها یقینا همه متضرر میشوند، خوب و بد، عالم و جاهل. ما توقع کار خاصی نداشتیم، اما حداقل همین اندازه بگوییم حضرت زهرا سلام الله علیها یک مادر داشتند که ام المومنین بوده و برای اسلام خیلی زحمت کشیده. بدانید هرکسی هرکار خیری اعم از واجب و مستحب انجام میدهد به پای بی بی هم نوشته میشود چون همهی زحمات اولیه را ایشان کشیده اند. البته رسانهها چه اعلام بکنند و چه نکنند، ما هیئت داریم، روضه داریم و احتیاجی نداریم. ولی واقعا میخواهم به شما بگویم این بی توجهیها شرم دارد، اگر بفهمند.
خدایا به حضرت خدیجه سلام الله علیها ما را کمک کن تا بااین زمینه هایی که دشمنان دین میسازند گمراه نشویم.
پس مقام کسی که مواظبت میکند از خودش که حرام انجام ندهد را از کلام امیرالمومنین علیه السلام فهمیدیم. ما فقط داریم حلال و حرام خدا را فهرستش را بگوییم در این سی شب، تا بنده مواظبت کند و حرام انجام ندهد و عادت کند برای ماههای دیگر چون میخواهد به این مراقبت ادامه دهد. اگر بتواند همین عادت را تا ده روز بعد از ماه رمضان ادامه دهد، دیگر ملکه و یک عادت حسنه میشود و بعد از عادت تبدیل به عبادت میشود و سپس اطاعت. اگر کسی دلش بخواهد وگرنه ده شب ماه رمضان گذشت، بقیه اش هم میآید و میرود و در ما اتفاقی نمیافتد. خدایا به حضرت خدیجه سلام الله علیها در باقی عمری که داریم ما را کمک کن تا بااین زمینه هایی که دشمنان دین میسازند گمراه نشویم.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب دهم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
سالها فکر من این است که تو الزاماً
از دعای چه کسی این همه خوبی با من
لحظه به لحظه دقیقه به دقیقه هر آن
لطف بی حد توشد شامل من اما من
جرم کردم عوضش فضل تو را میطلبم
نرخ تعیین کنم اینجا وسط دعوا من
کاش آنگونه که رود از وسط دشت گذشت
بگذری ازمن وآلودگی این دامن
گر بناهست نبخشی ومعطل بکنی
این همه عبد گنهکار چرا تنها من
همنشینان گنه کار من از اول ماه
همگی دوست خوب توشدن الا من
مهر العفو خودت را بزن امشب بلکه
صبح محشرنشوم معطل یک امضا من
سفر قبر چه نزدیک شده پس باید
کوله و بار مهیا کنم از اینجا من
در همه عمر فقط دغدغه ام این بوده
خوبتر جلوه کنم در نظر زهرا من
اگر امروز مرا خرج حسینش نکنی
چه جوابی بدهم پیش علی فردا من
هر حسینی که به لبهای من آمد دیدم
خیلی از فاصلهها کم شده از تو بامن
روضه کرببلا خوانده شد و از این فیض
دل به امید تو بستن همه حتی من
خواهری گوشهی گودال صدا کرد حسین
چه کنم بی تو عزیزم وسط صحرا من
.........................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
بارخود را بسته ام پس پرکشیدن راحت است
بال وپر درپیش پیغمبر کشیدن راحت است
یک لباست را کفن کن باز هم تب کرده ام
داغ را در جامهی دلبر کشیدن راحت است
تاسحر پیشم بمان قرآن بخوان بالا سرم
باتو دست از زندگی دیگر کشیدن راحت است
هرچه وسعم بود را دادم که بااین انقطاع
روح را از قالب پیکر کشیدن راحت است
دخترم را بیشتر در بین آغوشت بگیر
پیش بابا ناز یک دختر کشیدن راحت است
هی سفارش کن به مردم حرمتش را نشکنند
خط غم بر سورهی کوثر کشیدن راحت است
هی سفارش کن که باهیزم نیاید هیچکس
بارداری را به پشت درکشیدن راحت است
ترس آن دارم که دستش باغلافی بشکند
زن نباشد گردن شوهر کشیدن راحت است
غصهی بعدی من روز دهم در کربلاست
در ته گودال غم خنجر کشیدن راحت است
قافله بی قافله سالار و زنها در فرار
سرکه روی نیزه شد معجر کشیدن راحت است
در شلوغی سر بازار فکرش را بکن
واقعاً با آستین پوشاندن سر مشکل است
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir
زنی که دوستی با وی نجات بخش مسلمانان است
به گزارش گروه آئین و اندیشه فرهنگ نیوز، حضرت خدیجه کبری(س) بانوی بزرگ تاریخ اسلام، همدم شبهای تاریک رسولالله(ص) که بیشک تأثیری عظیم بر رشد نهال مقدس اسلام داشت، مظلومانه زیست و مظلومانه درگذشت و هنوز پس از گذشت قرنها آنچنان که بایدوشاید شناختهنشده است.
خدیجه(س) در سختترین شرایط پیامبر گرامی اسلام پا به پای ایشان در برابر تمام دنیای کفر ایستاد و از نثار مال و جان خویش باکی نداشت. برای ایشان همین افتخار بس که نخستین بانوی مسلمان است و فرزندان و نوادگانش ستارههای درخشان آسمان ولایتاند.
بهترین همسر برای پیامبر اکرم (ص)
خدیجه (س) پس از ازدواج با پیامبر اکرم (ص) همواره سعی میکرد در راه رضای ایشان گام بردارد و همواره پناهگاه آلام رسول خدا (ص) بود. پیامبر نیز به حضرت خدیجه (س) علاقه بسیار داشت و همواره از او به نیکی یاد میکرد. در بیان علاقه پیامبر (ص) به حضرت خدیجه (س)، عایشه - همسر پیامبر - نقل کرده است:
من همواره از اینکه روزگار خدیجه را درک نکرده بودم، تأسف میخوردم و از علاقه پیامبر به او در شگفت بودم؛ چراکه پیامبر، او را بسیار یاد میکرد و اگر گوسفندی میکشت، به سراغ دوستان خدیجه میرفت و سهمی برای آنها میفرستاد. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله درحالیکه خانه را ترک میکرد، خدیجه علیهاالسلام را یاد کرد و از او تعریف کرد. کار بهجایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و باکمال جرئت گفتم: «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است!» گفتار من چنان رسول خدا صلی الله علیه و آله را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره او ظاهر شد. رو به من کرد و فرمود: «ابداً چنین نیست... هرگز همسری بهتر از آن نصیب من نشده است. او هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر میبردند؛ او ثروت خود را در سختترین لحظات در اختیار من گذاشت؛ خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد!»[1]
ثروت خدیجه (س)، پشتوانهای سودمند برای گسترش اسلام
خدیجه علیهاالسلام پس از ازدواج با پیامبر، داراییاش را به ایشان بخشید تا آنگونه که میخواهد به مصرف برساند. رسول گرامی اسلام(ص) در این زمینه میفرماید: «ما نَفَعَنِی مالٌ قَطُّ ما نَفَعَنِی مالُ خَدِیجةُ؛ هیچ ثروتی بهاندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود.» [2]
پس از طلوع وحی
خدیجه علیهاالسلام هیچگاه در آسایش نبود؛ کافران همواره درصدد آزار رساندن به رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند. ابولهب، حکم بن عاص بن امیه، عَقَبَة ابن اَبی مُعیط، عدی بن حمد اثقفی و اِبْنُ الْأَصداءِ هُذَلی و وَلید بْنِ مُغَیْرة از کافرانی بودند که همواره خانه خدیجه علیهاالسلام را آشفته میساختند. بااینحال، بانوی پارسای پیامبر، با درایت و صبر، محیط خانه را آرام میساخت و از تجاوز کینهتوزان به حریم امن پیامبر جلوگیری میکرد.[3]
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ایام حج بر بالای کوه صفا و مروه دعوت خویش را علنی به گوش مردم میرساند که مورد حمله کافران واقع شد. ابوجهل سنگی پرتاب که به پیشانی رسول خدا اصابت کرد و خون از پیشانی آن حضرت جاری شد. علی علیهالسلام به سرعت خود را به خدیجه علیهاالسلام رساند و موضوع را بازگو کرد. اشک از گونههای حضرت جاری شد و همراه علی علیهالسلام برای یافتن همسرش راهی گردید. در این هنگام، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «فرشتگان از گریه خدیجه علیهاالسلام به گریه آمدند. او را فراخوان، به او سلام برسان و بگو خدا به تو سلام میرساند و او را به خانهای بهشتی که از نور زینت دادهشده است، بشارت ده.»
سرانجام ایشان پیامبر را یافتند و به خانه آوردند. مردم به خانه خدیجه علیهاالسلام حملهور شدند و خانه او را سنگباران کردند. خدیجه علیهاالسلام بیرون آمد و خطاب به آنان فرمود: «آیا از سنگباران خانه زنی که نجیبترین قوم شماست، شرم ندارید؟» مردم با شنیدن سخنان خدیجه پراکنده شدند و او برای مداوای همسرش به خانه بازگشت. آنگاه پیامبر، پیغام جبرئیل را به او رساند. خدیجه در پاسخ فرمود:
اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّلامُ و مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلی جَبْرِئیل السَّلامُ وَ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ اَلسَّلامُ وَ بَرَکاتُهُ.
خدا، خود، سلام است و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل و بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خداوند بر تو باد. [4]
خدیجه سلام الله علیا؛ مادر امامت
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله همواره از خدیجه علیهاالسلام به نیکی یاد میکرد و در روایتی بهصراحت ایشان را «ظرف امامت» میخواند. روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر فاطمه علیهاالسلام وارد شد و او را آشفته و بی قرار یافت. به فاطمه علیهاالسلام فرمود: «چرا نگرانی؟» فرمود: «عایشه بر مادرم فخر میفروشد و میگوید با مردی پیش از شما آشنا نبوده است، حالآنکه مادر من در میان سالی با شما ازدواج کرده است.» رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به فاطمه علیهاالسلام کرد و فرمود: «بدان که مادر تو «ظرف امامت» و محل پیشوایی امت من است». [5] آن چنان که در زیارت وارث میخوانیم:
اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلیَّةُ بِاَنْجاسِها...
گواهی میدهم که تو نوری بودی در پشتهای فرازنده و ارحام پاک که به پلیدی های دوران جاهلیت نیالودی...
همدم روزهای سخت شعب ابیطالب
سران قریش از پیشرفت اسلام سخت نگران بودند، تصمیم گرفتند با محاصره اقتصادی، شریانهای حیاتی مسلمانان را قطع و از گسترش اسلام بکاهند. محاصره در شعب ابیطالب سه سال به طول انجامید. در این مدت، مسلمانان با خوردن یک دانه خرما در شبانهروز زندگی میکردند و گاهی حتی همان یک دانه خرما را نصف میکردند.
خدیجه علیهاالسلام در این سه سال هیچگاه همسرش را تنها نگذاشت. ایشان تمام ثروت خود را در جریان شعب خرج کرد تا جایی که گفته میشود بعد از محاصره اقتصادی دیگر ثروتی نداشت. علاوه بر این از خویشان خود نیز خواست که در فرصت پیش آمده به مسلمانان کمک کنند. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، همواره از این فداکاری خدیجه علیهاالسلام یاد میکرد و او را به خاطر این ایثار و ازخودگذشتگی میستود. [6]
محمد صلی الله علیه و آله در سوگ خدیجه سلامالله علیها
خدیجه علیهاالسلام پس از تحمل سه سال رنج و مشقت شعب، اندکی بعد بیمار شد و در دهم رمضان درگذشت. پیامبر در وفات حضرت خدیجه بسیار گریست و دستور داد در حَجُون - قبرستانی نزدیک مکه- قبری برای ایشان فراهم کنند. در آن زمان هنوز نماز میّت واجب نشده بود. بنابراین، بر جنازه خدیجه علیهاالسلام نماز نخواندند. پیامبر وارد قبر شد و با دست مبارک خویش، او را داخل قبر گذاشت و برایش دعا کرد.
فاطمه علیهاالسلام در سن خردسالی گرد پدر میگشت و میگفت: «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیْنَ أُمِّی؟» جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و گفت خداوند میفرماید: «به فاطمه سلام برسان و به او بگو که مادرت با آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران، در خانهاى است که در بهشت قرار دارد و دیوارهاى آن از طلا و ستونهاى آن از یاقوت سرخ است.».[7]
سالها بعد گروهی از زنان برای رساندن خبر خواستگاری علی علیهالسلام از فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبرآمدند و گفتند: «ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! جان ما فدای تو باد! برای کاری نزد تو آمدهایم که اگر خدیجه علیهاالسلام زنده بود، خشنود میشد». چون نام خدیجه بر زبان زنان جاری شد، پیامبر سخت گریست. اَمّ سَلَمَه پرسید: «برای چه میگریید؟» پیامبر فرمود: «خدیجه! کجا مثل خدیجه علیهاالسلام پیدا میشود؟ زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، او تصدیقم کرد؛ بر دین خدا یاری ام کرد و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به خانه ای زمردین در بهشت بشارت دهم که هیاهو و اضطراب و سختی و محنت در آن نیست.» [8]
یکی از چهار زن برگزیده اهل بهشت
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله چهار خط بر روی زمین کشید و پرسید: «آیا می دانید این چیست؟» گفتند: «خیر، خدا و رسولش داناترند.» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه علیهاالسلام بنتِ خُوَیْلِدْ؛ فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله؛ مریم بنت عمران و آسیه بنت مُزاحِمْ (همسر فرعون). [9]
خدیجه علیهاالسلام در اعراف
یکی از مواقف قیامت، اعراف است. «وَ عَلَی اْلأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ؛ بر اعراف مردانی هستند که هریک [از آن دو دسته] را به چهره میشناسند». (سوره اعراف- آیه 46)
اعراف جایگاهی است میان بهشت و دوزخ و راهی است که پارهای از گناهکاران از آن به بهشت میروند. در روایات فراوانی آمده است که منظور از رجال در این آیه، پیامبر و خاندان گرامی اوست که در قیامت بر آن جایگاه میایستند و هر یک از شیعیان که به ایشان معرفت داشته باشد، از عذاب دوزخ میرهد و به بهشت برین راه مییابد.
در حدیثی آمده است: «حضرت خدیجه علیهاالسلام نیز همراه پیامبر و علی و فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهمالسلام در اعراف حضور دارد». بنابراین شناخت خدیجه علیهاالسلام و دوستی با وی نیز همچون دوستی با اهلبیت علیهمالسلام، نجاتبخش گناهکاران و مایه رستگاری مؤمنان است. [10]
اظهار محبت پیامبر اکرم (ص) به دوستان خدیجه(س)
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله شدیداً به خدیجه علیهاالسلام محبت و ارادت داشت. نسبت به دوستان و آشنایان او نیز اظهار محبت و دوستی میکرد. به همین جهت هنگام ذبح قربانی میفرمود: از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز ببرید؛ چراکه «إنّی لَأُحِبُّ حبیبها؛ من دوستان خدیجه را نیز دوست میدارم»
و نیز روایتشده روزی پیرزنی بر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وارد شد، پیامبر او را مورد لطف و مهربانی قرارداد، پس از رفتن او عایشه علت آنهمه لطف را جویا شد، حضرت فرمود: این بانو در زمان خدیجه بر من وارد میشد. [11]
[1] بحارالانوار، ج 16، ص 8.
[2] مستدرک الوسائل، ج 3، ص 21 و ج 1، ص 379.
[3] فروغ ابدیت، ج 1، ص 234؛ ماهنامه کوثر، ش 1، ص 27.
[4] برگرفته از ماهنامه کوثر، ش 1، ص 29.
[5] بحارالانوار، ج 43، ص 43.
[6] فروغ ابدیت، ج 1، صص 271 - 286.
[7] بحار الانوار، ج ۱۶ ص 1
[8] مستدرک سفینة البحار، ج 1، ص 381.
[9] بحار الانوار، ج 13، ص 162.
[10] بحار الانوار، ج 44، ص 255.
[11] سفینة البحار، ج 1، ص 379 ـ 381.
نگاهی به آثار و اندیشههای شهید بهشتی
خبرگزاری دفاع مقدس: هفتم تیر، بهانهای برای شناخت شخصیت، سیر زندگی و آثار و اندیشههای شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی به عنوان یکی از نظریهپردازان جمهوری اسلامی ایران است.
هفتم تیر 1360 و شهادت آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی به همران یارانش در دفتر حزب جمهوری اسلامی، در تقویم به نام یکی از تلخ ترین روزهای انقلاب نام گرفته است. روزی که عالمی نواندیش به شهادت رسید.
آثار و سخنرانی های وی در قالب کتب متعددی به چاپ رسیده است. همچنین پس از شهادت وی نویسندگان بی شماری دست به قلم برده و در خصوص زندگی مبارزاتی وی نوشته اند که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
آثار آیت الله سید محمد حسینی بهشتی
سرود یکتا پرستی
"موضوع این کتاب مباحثی درباره فلسفه نماز، چیستی نماز، تغییر قبله، زبان نماز و نماز وسطی است. کتاب پیشرو، مجموعه چهار گفتار و یک نوشتار از شهید «آیتالله دکتر بهشتی» درباره چیستی و فلسفه نماز و مسایل مربوط به آن درباره روح و نقش «سرود یکتاپرستی» است.
حق وباطل از دیدگاه قرآن
کتاب “حق و باطل از دیدگاه قرآن” کوششی است برای یافتن آن خواسته دیرینه و انبوه پرسش ها و چالش هایی که برانگیخته است، و این بار از زبان اندیشمندی که با ذهن کاوشگر خود، فلسفه و عرفان را به مدد خواسته و به غواصی در ژرفای اقیانوس بیکران وحی به جستجوی دُرهای تابناک بستر آن پرداخته است. رابطة “هست” و “باید” در اینجا نیز از محورهای کلام است که تلاش شده با مراجعه به کلام وحی به گونهای دلکش و جذاب پیوند داده شود که به نظر میرسد در نوع خود کمنظیر باشد. حاصل این پیوند راهی است که فراروی انسان گشوده میشود تا به دور از دلنگرانی، سرگردانی در وادی حیرت را فرو گذارد و سامانداری و هدفمندی عالَم کبیر، نشاط و تحرک و جهتگیریِ در خور او را در عالَم صغیر به وجود آورد. به دنبال اینگونه فهمی است که پیروزی حق بر باطل، که ذکر آن در همه ادیان الهی به میان آمده است، معنایی بس فراخ و تجلیی بس روشنگر مییابد؛ پیروزیی که قطعیت آن در زمانهای خاص تحقق خواهد یافت و با اینهمه در هر گامی که برای احقاق حق و ابطال باطل برداشته میشود نیز ظهور مییابد و در پرتو آن هر مصلحی خود را عضوی از سلسله به هم پیوسته اصلاحگران مییابد و با یقین به کامیابی مسلکش ناکامیها را به جان میخرد.
این کتاب شامل چهار گفتار است که سه گفتار آن حاصل بحث و گفتگوهایی است که آیةالله شهید دکتر بهشتی در انجمن اسلامی پزشکان داشته، و دیگری بحثی است با عنوان “تسلیم حق بودن” که از میان سلسله بحث های تفسیر قرآن ایشان انتخاب شده است. روش بحث و منش گفتگوی آن عالم عامل نیز جای بسی تأمل و تعمق دارد. حاضران در این جلسات هیچ گاه خود را شنونده صرف نمیدانستند بلکه شرکت فعال در این جستجو را با میل و رغبت پذیرا میشدند و خود را در این تلاش سهیم مییافتند.
شهید آیةالله بهشتی بحث خود را با جستار در مفاهیم رایج گفتاری آغاز میکند و گام به گام جویندگان مشتاق حقیقت را همراهی میکند تا به قرائتی دست یابند که در تفسیر آن مفاهیم موفقتر است. از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان تا جلسات بحث و گفتگویی که در این کتاب آمده بیش از 19 سال میگذشت. در طی این سال ها و به تدریج محفلی علمی و تشکیلاتی برای همکاری و ایجاد ارتباط بین افراد مسلمان جامعه پزشکی به وجود آمده بود و بعضی از جلسات آن بهطور مشترک با اعضای انجمن اسلامی مهندسین که آن نیز قدمتی دیرینه داشته تشکیل میشد. از جمله سخنرانان این جلسات میتوان از چهرههای بارز مبارزات آن زمان مرحوم آیةالله طالقانی، مرحوم مهندس بازرگان، استاد شهید آیت الله مطهری و شهید آیت الله بهشتی نام برد. نکته جالب توجه اینکه در حالی که صمیمیت و دوستی حاکم بر فضای این جلسات بوده، شنوندگان خود را در بحث و گفتگو با سخنرانان آزاد میدیدند و همین بر غنای مباحث مذکور افزوده است. در میان سؤال کنندگان نام چهرههای آشنا مانند شهید دکتر فیاض بخش و شهید دکتر لواسانی نیز دیده میشود که بر جذابیت بحث ها میافزاید.
بحث “تسلیم حق بودن” از میان سلسله بحث های تفسیر قرآن شهید آیت الله دکتر بهشتی برگزیده شد که بین سال های 1349 تا 1354 و در شامگاه یکشنبه هر هفته در جمعی که پوشش مبارزاتی “هیئت مکتب قرآن” را برای خود انتخاب کرده بود و به طور سیار در منزل افراد تشکیل میشد ایراد شده است. در میان گردانندگان و شرکتکنندگان آن جمع، که از اقشار مختلف بودند، نیز نام شهدای گرانقدری چون شهید صادق اسلامی و شهید علی درخشان به چشم میخورد. دست تقدیر، همه این شهیدان والامقام را به گواهیِ مظلومیت و حقانیت حق و ناپایداری باطل در فاجعه اسفانگیز هفتم تیرماه سال شصت فرا خواند.
پیامبری از نگاه دیگر
این کتاب که مباحث شهید بهشتی درباره موضوع وحی و نبوت، راههای شناخت پیامبر، مباحثی درباب توحید، مسئله اعجاز، حقیقت وحی و کیفیت آن و خاتمیت را دربر میگیرد زیر نظر بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید بهشتی منتشر شده است.
نقش آزادی در تربیت کودکان
در انقش آزادى در تربیت کودکان مباحثی چون تکلیف الهى؛ معناى تکلیف؛ تضاد دو نسل؛ تعلیم و تربیت؛ اهمیت تحزّب و سازمان یافتگى؛ آموزش و پرورش فکرى کودکان؛ برخى از علتهاى مشکلات کودکان؛ نحوه رسیدگى به تکالیف درسى کودکان؛ نحوه برخورد با کودکان کنجکاو؛ عبادت کودکان؛ عادت؛ تربیت اسلامى؛ مشکل جوامع ایمانى؛ اهمیت چهره؛مرجع شناسى؛ برخى آثار تاریخى به زبان فارسى؛ تفریح از دیدگاه اسلام؛ وجه نیاز به تفریح؛ رابطه لذت با نشاط؛ ویژگىهاى نسل جوان؛ آزادى و شخصیت؛ شخصیت؛ بررسى این تعریف؛ تعریف شخصیت؛ رابطه آزادى با شخصیت؛ عشق الهى؛ انواع محبت مطرح شده است.
ولایت، رهبری، روحانیت
این کتاب از کتابهای خاص و خواندنی شهید بهشتی است و مخصوصا تحلیل های ایشان در باب اهمیت ولایت در اسلام انصافا ناب و زیباست و در کمتر کتاب و مقاله ای دست یافتنی است.
همچنین در بخشهایی از کتاب ایشان به مسأله روحانیت پرداخته اند و نکات جالبی را درباره این قشر اثرگذار تبیین فرموده اند. اشکالات و آسیبهای احتمالی مربوط به روحانیت از نکاتی است که شاید پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی ایران هنوز بصیرت بخشی و تازگی داشته باشد.
کتاب نسبت به کتابهای دیگر شهید بهشتی مفصل تر است و نزدیک به ۴۰۰ صفحه است، البته تقریبا از نیمه دوم کتاب، سطح مطالب آسان تر و سرعت مطالعه بیشتر خواهد بود.
کتاب “ولایت، رهبری، روحانیت” شامل عناوین زیر است:۱- ولایت ۲- ولایت، تولی و تبری، ۳- ولایت اصیل ۴-بررسی ابعاد گوناگون حادثه غدیر ۵- ساخت جامعه ای ایده آل با رهبری ۶- آسیب پذیری جوامع مسلکی ۷- آسیب پذیری جوامع مسلکی ۸- عدالت مرجع ۹- امامت و رهبری ۱۰- انتخاب رهبری(عدم جواز تقلید در مسایل اعتقادی) ۱۱- نقش ایمان رهبر به ایدئولوژی خویش ۱۲-همبستگی امام و امت ۱۳- امامت و زعامت ۱۴- فقیه و اولی الامر ۱۵- نقش روحانیت در جامعه امروز ما ۱۶- روحانیت و انقلاب اسلامی ۱۷- روحانیت:ویژگی ها و مسولیتها ۱۸- روحانیت در اسلام و در میان مسلمین.
آثار نوشته شده در رابطه با شهبد بهشتی
فرزندان آفتاب؛ روحانی فرهنگی
"فرزندان آفتاب؛ شهدای روحانی فرهنگی" اثری است که به معرفی و زندگینامه مختصر برخی شهیدان این قشر در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میپردازد.
این کتاب به سفارش ستاد همکاریهای آموزش و پرورش و حوزههای علمیه و به کوشش مهدی احمدپور گردآوری و تدوین شده است.
در مقدمه «فرزندان آفتاب؛ شهدای روحانی فرهنگی» میخوانیم: «...معلمان شهید روحانی ترکیبی از معرفت و آگاهی و تعلیم و تربیت را با حضور آگاهانه و مجاهدت عاشقانه خود در حجره، کلاس و سنگر آفریدند و پیشتازی در عرصه حقیقی انتظار یار در زمان غربت حقیقت را بر ساحلهای دنیاپرستی، شهرتطلبی و تنآسایی ترجیح دادند.»
شهید آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، محمدجواد باهنر، سید کاظم موسوی، حاجشیخ علی ایرانمنش، صادق احسانبخش، ماموستا ملّا رحیم فرجی، حسین یحیایی و شهید محمدحسین افتخاری برخی شهیدان روحانی معرفی شده در این کتابند.
مهدی احمدپور در تدوین کتاب «فرزندان آفتاب؛ شهدای روحانی فرهنگی» با آوردن عکس هر شهید فرهنگی روحانی، مشخصات و عملکرد وی را در سه برشِ «که بود؟»، «چه کرد؟» و «چگونه رفت؟» و در قالب فصلهایی با عنوانهایی چون بهشتیان زمین، احسان خدا، ماموستا، شهید اتحاد و بهای بهشت آورده است.
در صفحه 12 کتاب و در معرفی شهید دکتر محمد حسینی بهشتی میخوانیم: «...[شهید بهشتی] در سال 1344 برای انجام رسالت تبلیغی به آلمان سفر کرد تا امامت و کار تکمیل ساختمان مسجد و اداره امور مسلمانان فارسی زبان و رسیدگی به دانشجویان مقیم آنجا را بر عهده گیرد. در مسجدی که مرحوم آیتالله بروجردی برای مسلمانان ساخته بود، مشغول فعالیتهای مذهبی و فرهنگی شد. در مدت چهار سالی که در آلمان بود، مسافرتهایی به عربستان، سوریه، ترکیه، لبنان و برخی از کشورهای اروپایی داشت. در سال 1348 به ایران بازگشت و پس از مدتی که خواست دوباره به آن کشور برود از رفتنش جلوگیری کردند زیرا رژیم از وجود ایشان میترسید که مبادا در آن کشور پرده از روی خیانتها و جنایتهایش بردارد...»
اداره کل امور شاهد و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش، ناشر کتاب «فرزندان آفتاب؛ شهدای روحانی فرهنگی» با شمارگان یکهزار نسخه، در 70 صفحه و قطع رقعی است.
او یک ملت بود
"او یک ملت بود" عنوان کتابی است که به خاطراتی از شهید آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، میپردازد. این کتاب به کوشش محمدعلی صمدی تدوین شده است.
وی در مقدمه به برخی از مهمترین سوابق سیاسی و فعالیتهای مبارزاتی شهید آیتالله بهشتی، با توجه به نظریات جامعهشناسان غربی درباره نحوه بروز انقلاب ایران و اسنادی در این باره اشاره دارد.
این کتاب مصور رنگی، با تصویری از صفحه نخست شناسنامه که آیتالله بهشتی را متولد دوم آبان 1307 در شهر اصفهان معرفی کرده است، آغاز میشود و در ادامه به نقل از ماهنامه «شاهد» در اردیبهشت سال 1360، «شهید بهشتی» به زندگینامه و شرح نحوه تحصیلات، مبارزات خود در داخل و خارج از کشور و کتابهایی که تا آن زمان تالیف کرده بود میپردازد.
علی دوانی، هادی مروی، غلامعلی حداد عادل، محمدرضا مهدوی کنی، رحیم کمالیان، روحالله حسینیان، فرشاد مومنی، سیدعلیرضا بهشتی، سیدمحمدرضا بهشتی، سید هادی خسروشاهی، معصومه بیگم خاتونآبادی، حسین صفار هرندی، عزتالشریعه مدرس مطلق، ملوکالسادات بهشتی، علی قائمی، حسین مهدیان، مسیح مهاجری، علی صیاد شیرازی، محمدعلی موحدی کرمانی، محمد محمدی ریشهری، حمید داوود آبادی، صمد دوجایی، مهدی اصفهانیان و علیرضا نادعلی، افرادیاند که خاطراتی از آنان درباره شهید آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی در این کتاب آمده است.
صمدی، تدوینگر کتاب کوشیده است در خلال آوردن خاطرات دوستان، همرزمان، فرزندان و خانواده این دانشمند شهید، تصاویری ارایه کند و خاطراتی را به زبان خود او نیز بیاورد و این شیوه، بر جذابیت مرور خاطرات دکتر بهشتی میافزاید.
در بخشی از خاطرات سید علیرضا بهشتی و در صفحه 95 «او یک ملت بود» میخوانیم: «یکبار لامپ اتاق منزلمان که محل مطالعه و تحقیق پدر بود، سوخت و از تعاونی دادگستری برای آنجا لامپ خریداری شد. ایشان لامپ را پس فرستادند و گفتند: «اینجا اتاق کارهای شخصی خودم هست و لذا لامپ را باید از مغازهای معمولی و با قیمت عادی بخریم.» شاید خیلیها ندانند که ایشان حقوق از دادگستری نمیگرفتند و تا آخر، از همان حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش استفاده میکردند.»
«یازهرا» ناشر کتاب «او یک ملت بود» با شمارگان پنجهزار نسخه، در 224 صفحه، قطع رقعی است. علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند با شماره تلفن 66962116-021 تماس بگیرند.
پشت شیشه های مات
"پشت شیشههای مات" نوشته عزتالله الوندی است که وی در این اثر زندگی داستانی شهید بهشتی را برای نوجوانان راویت کرده است. این اثر به زودی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ پنجم میرسد. عزت الله الوندی در این اثر، نیاز نوجوانان امروز را به درستی تشخیص داده،سعی کرده در اثرش مقتضیات این گروه سنی را لحاظ کند.
بیان روایت زندگی شهید بهشتی از زبان شخصیت های مختلف داستان، انتخاب یک زمینه داستان تازه، حجم کم کتاب و بیان کردن اصل مطلب در حدود صد صفحه، تقسیم بندی همین حجم کم در دوازه فصل مختلف، روایت خطی ساده با بازگشت به عقب های کوتاه و توانایی خلق چند نیمه شخصیت دیگر بجز شخصیت اصلی داستان نکاتی است که مخاطب نوجوان کتاب را علاقه مند به خواندن آن می نماید.
بنابراین گزارش، به دلیل حضور شهید بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ آلمان بیشترین قسمت کتاب به این موضوع اختصاص پیدا کرده است. در واقع بخش زیادی از داستان در آلمان و آمریکا اتفاق میافتد. الوندی در نوشتن این داستان از بسیاری منابع و اسناد موجود درباره شهید بهشتی استفاده کرده است.
علاقه مندان جهت تهیه کتاب می توانند با شماره تلفن 61942-021 انتشارات سوره مهر تماس بگیرند.
داستانی درباره زندگی شهید بهشتی
این کتاب نوشته یعقوب توکلی که از سوی دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها) در 120 صفحه منتشر شده است.
داستانهای شیرین (42 داستان از آثار متفکر شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی)
مرتضی نظری این اثر را گرداوری و در 128 صفحه از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.
انتهای پیام/
گلچین مراسم شب نهم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
مراسم مناجات شب نهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حسینی قمی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه 183 نهج البلاغه پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج حسین سازور به پایان رسید.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی در شب نهم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
حجت الاسلام حسینی قمی در شب نهم ماه مبارک رمضان به ادامه آداب دعا برای اهل مناجات و دعا پرداختند.
در آداب دعا:
- دل کندن از غیر خدا "أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ" ( نمل 62 ) آیا کسی به غیر خداوند دعای شما را مستجاب میکند و گرفتاریهای شما را برطرف میکند؟پس باید گفت "اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلَالِکَ عَنْ حَرَامِکَ" (بحارالأنوار، جلد 92، صفحه 301؛ مستدرکالوسائل، جلد 13، صفحه 287)
- توسل به اهل بیت علیهم السلام واسطه برای قرب الهی است "وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ" (سوره مائده آیه 35) همانگونه که در داستان حضرت یوسف آمده است "یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا" (سوره یوسف آیه 97 ) ای پدر( شما که پیامبر خدا هستی) از خدا بخواه ما را بیامرزد. و تاکید بهتر این است "وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا" (سوره نسا آیه 64) اگر به هنگامی که مرتکب گناهی شدند نزد تو آمده بودند و از خدا آمرزش خواسته بودند و پیامبر برایشان آمرزش خواسته بود، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند.
- انتخاب زمان و مکان مناجات در ارتباط با مناجات و دعا مؤثر هستند "قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی" (سوره نمل آیه 98)
- باور تکیه و اتکال به خداوند برای بر آورده شدن حاجات "وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا" (سوره طلاق آیه 2) هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند.
توصیه به حمد الهی توسط پیامبر: (مفاتیح الجنان دعای صبحگاهی)
- "اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ" ستایش خدایى را سزاست که خود را به من شناساند و مرا کوردل وامگذارد.
- "اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ" ستایش خدایى را سزاست که مرا از امت محمد صلى الله علیه و آله قرار داد.
- "اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ رِزْقى فى یَدَیْهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ رِزْقى فى اَیْدى النّاسِ" ستایش خدایى را سزاست که روزى مرا در
اختیار خود قرار داد و قرار نداد روزی ام را در اختیار مردم
- "اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى سَتَرَ ذُ نُوبى وَعُیُوبى فَلَمْ یَفْضَحْنى بَیْنَ الْخَلایِقِ" خدایى را سزاست که گناهان و عیب هایم را پوشاند و در میان خلایق رسوایم نکرد.
- "اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً کَثیراً طَیِّباً مُبارکاً" ستایش براى خدا ستایش بسیار و پاک و مبارک است.
بیانات حاج منصور ارضی در شب نهم ماه مبارک رمضان مسجد ارک تهران
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها
دشمن از هیچ حربه ای دریغ نمیکند و شبانه روز نقشه میکشد تا جوانان ما را منحرف کند.
در بحث خطبه 183 نهج البلاغه با اجازه امیرالمومنین علیه السلام وارد میشویم، شاید توشه ای بگیریم، حضرت میفرمایند: "وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یَتَّقِ اَللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ اَلْفِتَنِ" . بزرگی میفرمود که اصل تقوا بریدن و چشم پوشی از حرام است. در روایتهای مختلف داریم که تقوا پیشه کنید، قرآن میفرماید "وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا" (سوره الطلاق آیه 2) و خیلی آیات دیگر، خلاصه کسی که تقوا نداشته باشد یعنی چه؟ یعنی از حرام چشم پوشی نکرد. مرحلهی بعد از تقوا ورع است، ورع چیزی نیست که ما بفهمیم، من هرچه فکر کردم دیدم ما به این مرحله نرسیده ایم. ما اگر به همان تقوا بتوانیم برسیم بس است. حضرت میفرمایند بدانید که آن کسی که تقوا پیشه کند، خداوند یک راهی را برایش قرار میدهد که از فتنهها دور میشود. الان اگر دقت کرده باشید هرچی فتنه است، به سمت ایران هدایت میشود. تمام منطقه را درگیر جنگ و خونریزی کرده اند که بتوانند به هرشکلی شده به ایران یک ضربه ای بزنند. دشمن از هیچ حربه ای دریغ نمیکند و شبانه روز نقشه میکشد تا جوانان ما را منحرف کند.
اگر این دستگاه امام حسین علیه السلام نبود همهی ما دنبال گناه رفته بودیم.
اگر این دستگاه امام حسین علیه السلام نبود همهی ما دنبال گناه رفته بودیم. اصلا نگویید چرا چهارده معصوم علیهم السلام داریم ولی فقط امام حسین علیه السلام را میگویی، خود اهل بیت علیهم السلام هم حسین علیه السلام میگویند. بارها شنیدی مردی گریه کرد و میگفت من همهی شما را قبول دارم بی ادبی است ولی امام حسین علیه السلام را بیشتر از بقیهی ائمه علیهم السلام دوست دارم. حضرت گریه کردند و فرمودند به خدا ما هم همین طور هستیم. اصلا راه نجات است، نمیخواهد در دریا سفینه النجاه باشد در خشکی هم سفینه النجاه است. امام حسین علیه السلام خیلی باعظمت است. اما برای اینکه شامل این نجات شوی باید یک ذره مواظب حرام باشی که نخوری نبینی و سمتش نروی. شما جوانان تابه حال کاری نکرده اید که و از ما پاکتر هستید، یک ذره مواظب باشید، ما پیرها خیلی گرفتارتر از شماها هستیم. ما نمیتوانیم دل بکنیم چون هرچه آدم پیر میشود دلبستگی اش بیشتر میشود، مگر اینکه خیلی قدرت داشته باشد. حواستان به پوششتان باشد، از الگوی غربی پیروی نکنید، یک مقدار مراقب حرام باش، سمت حلال برو، یک ذره باپدر و مادرت مهربان باش، پدر و مادر که دعایت میکنند مثل این است که یک حصار غیبی میآید دورت را میگیرد. والدین یک دعا که میکنند میگویند ان شاءالله خیر ببینی، تو فکر میکنی فقط یک دعاست، اما هرجا میروی که شر است از تو دور میشود.
در دستگاه امام حسین علیه السلام هرکسی باید سرجای خودش بشیند.
"وَ نُوراً مِنَ اَلظُّلَمِ" این تقوا یک نوری است در دل تاریکیها که به این شخص عطا میشود. این همان "یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ" است، این فقط برای قبر نیست که ما فقط برای قبر استفاده میکنیم. ما این همه ظلمت در مقابلمان داریم، تمام دشمنان با هم یکی شده اند، حرفهایشان هم یکی است، ولی نمیتوانند سینه زن امام حسین علیه السلام را عوض کنند. مگر سینه زن نباشد اهل بازی باشد، هم اینجا سینه بزند، هم در جایی غیر از زیر پرچم اهل بیت علیهم السلام. یک سری به من گفتند موقع سینه زنی یک سری از قدیمیها دیگر نمیآیند و اینها گروهشان باید با هم باشند، گفتم بعضیها یا متوقع هستند یا متکبر، این مسخره بازیها برای بندگی نیست، برای بدبختی هایشان است. در دستگاه امام حسین علیه السلام هرکسی باید سرجای خودش بنشیند و هرکسی باید در هرجایگاهی که هست کار خودش را درست و کامل انجام دهد، تا وقتی نیامدی در دستگاه امام حسین علیه السلام هیچ مسئله ای نیست، اما وقتی مسئولیت قبول کردی و فهمیدی که باید مجلس خدا را گرم کنی، باید بندگی کنی، باید روزه بگیری، باید خمس بدهی، در هر کدام کوتاهی کنی ضربه اش را میخوری. اگر مستطیع شدی باید حج بروی، باید کربلا بروی اما اندازه دارد. بعضیها میگویند حاج آقا جات خالی ما هرهفته میرویم کربلا "خر عیسی گر به مکه رود // چون که باز آید همان خر باشد" . من اعمالش را میبینم، میبینم که با زن و بچه خوب نیست، باپدر مادر خوب نیست، دست رفیق را نمیگیرد، یک کمک نمیدهد، یک جهیزیه درست نمیکند، یک جوان را به راه نمیآورد، اما خوشحال است که هرهفته شب جمعه کربلا میرود، خیلی بد است. آخر باچه روریی آدم برود؟ بله به کسی که مجاور کربلا بود حضرت صادق علیه السلام فرمود که باید زیاد به زیارت بروی. یکی به من گفت حاج آقا چه کار خیری انجام بدهم؟ گفتم تو که توان مالی داری دو نفر را بفرست کربلا، کاری که امام صادق علیه السلام کرد، حضرت پول میداد میفرمود: فلانی تو به جای من برو نیابتا به جد ما سلام بده و برایش گریه کن.
ما آمده ایم که مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا باشیم.
"یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ" امشب در کمیل میگویی. حسین جان علیه السلام ما ظلمتهای عجیبی داریم تا برسیم به قبر، حالا از دو روز تا صد سال دیگر که زنده ایم، اما ما در ظلمتهای هر روزمان هستیم. چرا میگوید هر روز با مولایت بیعت کن و دعای "اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صَاحِبَ الزَّمَانِ" را هر روز صبح بعد از نماز بخوانید؟ مدام بیعت کن ولی بگو آقا من بیعت کردم ولی آلوده ام، تو گفتی دست بده دست دادم، بیعت کردم دیگر به گردنم است، آقا کمک کن فقط تا شب بتوانم این بیعت را نگهدارم. قبول میکنم خیلی سخت است و بعضی جوانان هم نامه میزنند اما مسیر خیلی قشنگ است، یعنی به سوی همان دنیایی که در ابوحمزه اشاره میکند حرکت میکنی. بله در این مسیر انسان مورد ظلم قرار میگیرد حتی از داخل خانواده. یک وقتی مرد به زن ظلم میکند، یک وقتی زن به مرد ظلم میکند. بعضی ظلمها شدیدتر است، بعضی مسیرها تنگتر است. یک نامه هایی به دست ما میرسد که واقعا خیلی عجیب است، زنی نوشته بود حاج آقا شوهر من گناهی را انجام میدهد هیئت هم میآید، من که میگویم ان شاءالله اینگونه نیست ولی خیلی خطرناک است آدم این طوری آلوده باشد، یعنی حرب باخداست، ما آمده ایم که "مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا" (سوره الفرقان آیه 27) باشیم اما "مع الشیطان سبیلا" میشود. یک وقتی میبینی دیگر وجودش کاملا شیطان است، هر که را بتواند منحرف میکند، به هر صورتی.
به امام حسین علیه السلام که سلام میدادیم همهی وجودش را روی خاک میانداخت و گریه میکرد.
"وَ یُخَلِّدْهُ فِیمَا اشْتَهَتْ نَفْسُهُ" خداوند او را در آنچه دوست دارد و علاقمند است، حالا بهشت است، کنار امام حسین علیه السلام است، برای همیشه مخلد میکند. بحث دنیاست ولی برای آخرت هم معنا میدهد. شما همین شب و روز که با اباعبدالله علیه السلام هستی اخلاقت خوب میشود. اگر من میگویم با حسینم ولی اخلاقی خوبی ندارم دروغ میگویم. خلاصه جوانان خیلی زود شما میتوانید سیر کنید به آن مقامات عالی برسید، اینهایی که شهید شدند شاید داخل آنها در حدود چند هزار نفر بودند که پیرمرد بودند، بقیه جوان بودند و پرواز کردند، اصلا لازم نداشتند دنیا را، رسیده بودند به محبوبشان. من هنوز یادم نمیرود شب هایی که در جبهه توفیقی پیدا میکردیم و برای رزمندهها روضه میخواندیم، به امام حسین علیه السلام که سلام میدادیم همهی وجودش را روی خاک میانداخت و گریه میکرد. اینها کی بودند؟ آیا ما نمیتوانیم به آنها برسیم؟ چرا میتوانیم ولی همت بلند میخواهد.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب نهم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
حتى اگر نبخشد, این چشمتر میارزد
این دور هم نشینى وقت سحر میارزد
جاى گدا نشستن در خانه ى کرم نیست
هروقت مینشیند در پشت در میارزد
گریه ام گرفت و دیدم دست مرا گرفتند
پیش کریم خیلى خون جگر میارزد
منکه توقع قرب از هیچکس ندارم
اصلا همین که هستم این دورو بر میارزد
چون طفل خانه برگشت او را بغل بگیرند
پس گم شدن براى مهر پدر میارزد
هرطور میپسندى بشکن دل گدا را
هرچه شکستهتر شد دل بیشتر میارزد
فرموده اند روزه یعنى على, یقینا
کار علیست مردم روزه اگر میارزد
چون سنگ ریزه ما را بین نجف بینداز
ریگ نجف به قدر صد کوه زر میارزد
یک یاعلى به جاى العفو پاکمان کرد
این یاعلى براى ما آنقدر میارزد
هر چه خراب کردم دیدم درست کردى
ویرانه بودن من از این نظر میارزد
گر تو نمیپسندى تغییر ده قضا را
از کوى نیکنامان یک آن گذر میارزد
حداقل به کار حسین که میآییم
اینبار را ضرر کن, ما را بخر...می ارزد
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir
حالات بزرگان در ایام ماه مبارک رمضان چگونه بود؟
بررسی حالات و احوال بزرگان در ایام ماه مبارک رمضان و استناد به سنت های آنها در برنامه های خودسازی می تواند چراغ راهی برای همگان باشد.
در ادامه به بررسی حالات چند عالم بزرگ جهان اسلام در ماه رمضان می پردازیم:
میرزا محمد جعفر انصاری
از مراجع نامدار خوزستان و از بستگان مرحوم شیخ مرتضی انصاری است. در باره وی نوشته اند:
او با آن همه مشاغل درسی، عبادات موظفه خود را که از سن بلوغ مشغول به آنها بود، ترک ننمود. او گذشته از نوافل شبانه، روزی قرائت یک جزء کلام الله و نماز حضرت جعفر طیار، زیارت جامعه و عاشورا را در یک جلسه، ایستاده به جا می آورد و هنگام عبادت توجه خاصی داشت. حافظه اش بسیار عجیب بود؛ قرآن مجید و تعقیبات نمازها و دعاهای هر ماه و هر روز و شب ماه مبارک رمضان و.. را از حفظ داشت.(۱)
علامه طباطبایی
علامه، مراتبی از عرفان و سیر و سلوک معنوی را پیموده بود. او اهل ذکر و دعا و مناجات بود. در بین راه که او را می دیدم ، غالباً ذکر خدا را بر لب داشت. در جلساتی که در محضرشان بودیم، وقتی جلسه به سکوت می کشید، دیده می شد که لب های استاد، به ذکر خدا حرکت می کرد. به نوافل مقید بود و حتی گاهی دیده می شد که در بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است. شب های ماه رمضان تا صبح بیدا بود، مقداری مطالعه می کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود.(۲)
علامه شهید مطهّری، هرگاه نام مرحوم علامه طباطبایی را به زبان می آورد، می گفت: روحم به فدای او باد. یکی از دانشمندان از استاد مطهّری پرسید: دلیل این همه تجلیل و احترام شما از علاّمه طباطبایی چیست؟ استاد مطهّری در پاسخ گفت: من فیلسوف و عارف بسیار دیده ام و احترام من به علاّمه طباطبائی به خاطر فیلسوف بودن ایشان نیست، بلکه از این جهت است که او عاشق و دلباخته ی اهل بیت علیهم السلام است. چرا که علاّمه طباطبایی در ماه رمضان روزه ی خود را با بوسه بر ضریح مقدّس حضرت معصومه(س) افطار می کرد. ابتدا پیاده از منزل تا حرم مطهّر (با توجّه به آن سنین پیری و دوری راه) مشرف می شد. ضریح مقدّس را می بوسید، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد.»
امام خمینی
یکی از همراهان امام در نجف اشرف، نقل کرده است: ایشان در ماه مبارک رمضان هر روز ده جزء قرآن در ماه مبارک رمضان می خواندند؛ یعنی در هر سه روز یک دوره قرآن می خواندند. برادران خوشحال بودند که دو دوره قرآن را خوانده اند، ولی بعداً می فهمیدند که امام ده یا یازده بار قرآن را ختم کرده است.
یکی از فرزندان امام می گفت: شبی در ماه رمضان، من در پشت بام خوابیده بودم. خانه ایشان یک خانه کوچک ۴۵ متری بود. بلند شدم دیدم که صدا می آید. و بعد متوجه شدم که آقاست، که در تاریکی در حال نماز خواندن است. دست هایش را طرف آسمان دراز کرده و گریه می کند. برنامه عبادی ایشان این بود که در ماه رمضان، شب تا صبح نماز و دعا می خواندند و بعد از نماز صبح و مقداری استراحت، صبح زود برای کارهایشان آماده بودند.(۳)
ماه رمضان برای ایشان، ارزش خاصی داشت، بدین جهت در این ماه، ملاقاتهای خود را تعطیل می کرد تا بهره بیشتری از برکات آن ببرد. ایشان می فرمود: « خود ماه رمضان، کاری است. » لذا کارهای دیگر را کم می کرد. و بیشتر به تلاوت دعا و قرآن می پرداخت. در این ماه، شعر نمی خواند و نمی سرود و به شعر گوش هم نمی داد و دگرگونی خاصی متناسب به این ماه، در زندگی خود ایجاد می کرد؛ به گونه ای که سراسر این ماه را به تلاوت قرآن مجید، دعا و به جا آوردن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپری می کرد. غذا بسیار کم می خورد. حتی در روزهای بلند و طولانی ، روزه می گرفت، اما وقت افطار و سحر، آن قدر کم می خورد که خادمش فکر می کرد آقا چیزی از غذا نخورده است.(۴)
حاج محمد ابراهیم کلباسی
آورده اند که حاج محمد ابراهیم کلباسی، از شاگردان بحرالعلوم، شب قدر را با عبادت درک کرد؛ زیرا مدت یک سال، شب تا صبح عبادت کرد و معلوم است که شب قدر از شب های سال، بیرون نیست.(۵)
حاج میرزا حسین خلیلی (از رهبران جنبش مشروطه)
وی مردی با متانت و وقار، و در عین حال متواضع بود و در به جا آوردن وظایف عبادی خود کوتاهی نمی ورزید. ایشان در همه سال ها، دهه آخر ماه رمضان را در مسجد کوفه، معتکف بود و در بین الطلوعین زیارت عاشورا، از او ترک نمی شد.(۶)
آیت الله گلپایگانی
سید محمد باقر گلپایگانی، فرزند آیت الله گلپایگانی، از مراجع تقلید می فرمود:
قرآن هایی که به پدر هدیه می شد، [پدر] مقید بودند آنها را بخوانند. پس از یک دور تلاوت، قرآن ها را به دارالقرآن هدیه می کردند و می فرمودند: زکات قرآن به این است که خوانده شود؛ زیرا در قیامت، قرآن از ما باز خواست می کند. ایشان در ماه رمضان هفت الی هشت دور، قرآن را ختم می کردند.(۷)
سید صدر الدین عاملی اصفهانی
مرحوم شیخ عباس قمی در شرح حال آقا سید صدرالدین عاملی اصفهانی می نویسد:
و این سید جلیل، کثیر البکاء و کثیر المناجات بود. نقل شده که شبی از شب های ماه رمضان، داخل حرم امیرالمؤمنین شد. بعد از زیارت، نشست کنار ضریح و شروع کرد به خواندن دعای ابوحمزه، همین که شروع کرد و به جمله «الهی لا تودبنی بعقوبتک» رسید گریه او را گرفت و پیوسته این جمله را تکرار کرد و گریه کرد تا بیهوش شد و او را از حرم مطهر بیرون آوردند.(۸)
پی نوشتها:
۱٫ مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۳۸۲٫
۲٫ مقالات وپیام ها ورساله هایی از علی احمدی میانجی ودیگران یادنامه علامه طباطبایی، ص ۱۳۱ (با تلخیص)
۳٫ فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی وعرفانی امام خمینی(ره) تهیه وتدوین ،با مقدمه انصاری کرمانی، ص۷۰٫
۴٫ سایت حوزه، کانون قاصدک دانشگاه علامه طباطبایی.
۵٫ میرزا محمد خان تنکابنی، قصص العلما، ص ۷۳٫
۶٫ رضا مختاری، سیمای فرزانگان ، ص۱۶۲٫
۷٫ محمد رحمتی شهرضا، گنجینه معارف، ج۱، ص۴۸۰
گلچین مراسم شب هشتم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
مراسم مناجات شب هشتم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حسینی قمی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه 188 نهج البلاغه پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج ابوالفضل بختیاری به پایان رسید.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی در شب هشتم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
در دو جلسه گذشته خطیب ارجمند حجت الاسلام حسینی قمی در باب انذار و تبشیر توبه ایراد سخن نمودند که منتج به نفی یأس عاصی از رحمت خداوند و امید مومنین به هدایت او شد، همین مطلب مقدمه ای برای شروع بحث جدیدشان در موضوع آداب دعا و مناجات شد.
تبین و ارزش دعا و مناجات در منظر قرآن:
"ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ" (سوره غافر آیه 60)
مرا بخوانید تا استجابت کنم شما را در حقیقت کسانی که کبر ورزند از این عبادت وارد جهنم خواهند شد. این دستور دعا و مناجات با خداوند است و جدیتر از آن "قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ" (سوره فرقان آیه 77) بگو اگر دعاى شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمىکند. یعنی نظر عنایت به کسی که اهل دعا و مناجات نباشد در کار نیست! پس ما موظف به طلب حاجات از پروردگاریم و البته رعایت آداب آن هم از بدیهیات امر است.
از آداب دعا و مناجات:
- امید به درگاه احدیت و دوری از یأس! مطلب مهم اینجاست، طلب حاجات از خداوند باتعیین تکلیف برای اَوامر الهی متفاوت است. یکی فریضه و دیگری شرک است.
- خدا را با طلب حاجت امتحان نکنیم.
- دعاهایی که استجابت نمیشود طلب نکنیم "وَ قَالَ [امیرالمومنین علیه السلام] لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ" (نهج البلاغه حکمت 93) امیرالمومنین علیه السلام فرمودند هیچ کس نگوید خدایا من را در فتنه آزمایش نکن چون هرکس در زندگی خود باید آزمایش شود.
- راضی به رضای خدا باشیم در تمام حوائج زندگی!
- دعا باید موجب آرامش باشد آن دعایی که آرامش نمیآورد خود مشکل آفرین است.
- خداوند میداند، میتواند، بی نیاز است و رحمتش را شامل بندگان میکند. دعا و مناجات بهانه نمایان نمودن حکمت خداوند بر انسان است. "وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ" (سوره شوری آیه 27) و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند مسلما در زمین سر به عصیان برمىدارند لیکن آنچه را بخواهد به اندازهاى(که مصلحت است) فرو مى فرستد.
دستور دعا از طرف امام صادق علیه السلام (دُر المنثور، جلد 6، صفحه 113) :
1- آخرشب به مناجات بپردازیم حیا و توبه ما ستری باشد بین ما و خداوند
2- برای مناجات و دعا وضویی با همه مستحبات داشته باشیم.
3- نماز شب با حضور قلب
4- حمد و ثنای خداوند
5- صلوات بر محمد و آل محمد صل الله علیه و آله
بیانات حاج منصور ارضی در شب هشتم ماه مبارک رمضان مسجد ارک تهران
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمیعِ مَحامِدِهِ کُلِّهَا عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ کُلِّها
بعضی برانجام معصیت صبر و استقامت دارند.
در ادامهی بحث در مورد خطبه 188 از نهج البلاغه، آنهایی که از دنیا به نحو احسن استفاده میکنند، نعمتهای خدا را باصبر و استقامت و دوری از معصیت برخویش کامل میکنند "وَ اِسْتَتِمُّوا نِعَمَ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى طَاعَتِهِ وَ اَلْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِیَتِهِ" . یک عده ای میگویند راهکار ما چیست که بندهی خدا شویم و دست از گناه برداریم و در این ماه رمضان پاک شویم. در ماه رمضان یک سری معصیت است که به چشم نمیآید کسی هم نمیبیند که بنده باید دوری کند. دوری کردند با ترک خیلی فرق میکند، ترک برای وقتی است که خدایی ناکرده دچار گناه شده ایم و حالا باید ترک کنیم، اما دوری کردن یعنی خودت را در معرض گناه قرار ندهی، "اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ" شاید شبیه همین جمله ای است که از کلام امام زمان علیه السلام است. واقعا اگر میخواهی نعمتهای خدا را کامل کنی، لازمهی آن صبر و استقامتتان است، البته بعضی برانجام معصیت صبر و استقامت دارند، یعنی در دو حالت این صبر و استقامت معنا دارد. کسی بتواند دوری از معصیت کند نعمت خدا را کامل کرده است.
اگر میخواهی نعمتهای خدا را کامل کنی همین الان این کار را بکن چون عمر به سرعت میگذرد.
"فَإِنَّ غَداً مِنَ اَلْیَوْمِ قَرِیبٌ" زیرا فردا به امروز نزدیک است، یعنی چی؟ یعنی عمر زود میگذرد، الان شب هشتم ماه مبارک رمضان است، باور میکنید؟ زیرا فردا به امروز نزدیک است، چقدر؟ به اندازهی یک چشم به هم زدن. "مَا أَسْرَعَ اَلسَّاعَاتِ فِی اَلْیَوْمِ" چقدر ساعات در روز با سرعت و باشتاب میگذرد. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند اگر میخواهی نعمتهای خدا را کامل کنی همین الان این کار را بکن چون عمر به سرعت میگذرد. تا الان چند سال عمرت گذشته است؟ "وَ أَسْرَعَ اَلْأَیَّامَ فِی اَلشَّهْر" چقدر روزها در ماه به سرعت میگذرد. تا حالا چند ماه رمضان گذراندی و روزه میگیری؟ چند ماه رمضان از عمرت گذشته است؟ حواستان باشد همیشه وقت برای خوردن از عبادت بیشتر است و این زمان که روزه داری به سرعت میگذرد. حضرت میفرمایند: "وَ أَسْرَعَ اَلشُّهُورَ فِی اَلسَّنَةِ" چقدر ماهها در سال دارد زود میگذرد. انگار تازه اول سال بود برای حضرت زهرا سلام الله علیها گریه کردیم. الان ماه چهارم است، فهمیدید چطور گذشت؟ حضرت در آخرین جمله میفرمایند: "وَ أَسْرَعَ اَلسِّنِینَ فِی اَلْعُمُرِ" چقدر سالهای عمر زود میگذرد. چشم باز میکنی میبینی هفتاد ساله شدی و گرفتار درد و بیماری شده ای.
آرزو دارم زنده شوم و برای حسین علیه السلام گریه کنم.
خدا رحمت کند شیخ رضا سراج را شبهای ماه رمضان از قیامت صحبت میکرد، میگفت بچههای ریش دار، هنوز بالغ نشده اید، حالا همه پیرمرد بودند و گریه کن، جوان جمع سه چهار نفر بودیم، میگفت بچهی هفتاد ساله گوش میکنی؟ قیامت پدر درمی آورند یک کاری برای خودتان بکنید. حداقل برای امام حسین علیه السلام درست گریه کنید، تازه ما وقتی میخواهیم روضه بخوانیم طرف گرسنه اش میشود و بلند میشود میرود، بشین روضه را گوش بده دیگر گیرتان نمیآید. آنهایی که الان از دنیا رفته اند اگر صدایشان را میشنیدی با اینکه درست عمل کردند و رفتند آن طرف خدمت اهل بیت علیهم السلام متنعم هستند اما گریه برای امام حسین علیه السلام دیگر گیرشان نمیآید. یکی از بزرگان نقل کرد در عالم رویا از حبیب پرسیدند تو چه آرزویی داری؟ گفت من تازه فهمیدم مقام گریه کنندگان بر حسین علیه السلام چیست، آرزو دارم زنده شوم و برای حسین علیه السلام گریه کنم.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب هشتم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
بازی دنیا زعمرم زود فرصت را گرفت
قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت
گریه و حال نماز صبحهای من چه شد؟
خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت
از صغیره شد شروع و به کبیره ختم شد
جرأت عاصی شدن از من خجالت را گرفت
یارفیق لا رفیق له حلالم کن اگر
بین ما بار گناهانم رفاقت را گرفت
نور مولا نیست دیگر درمیان سفره ام
بی خیالی در ادای خمس برکت را گرفت
نیم دین را به حیا دادند کارم سخت شد
مستی از انجام معصیت نجابت را گرفت
ذکر و استغفار و توبه دست جمعی بهتر است
باخت این شبها کسی که کنج عزلت را گرفت
مادری میگفت فرزند شهیدش عاقبت
درهمین ماه خدا اذن شهادت را گرفت
لذت افطار با خرمای نخل کربلاست
خوش بحال هرکه از زهرا زیارت را گرفت
یا غیاث المستغیثین گفت و پاسخ داده شد
نیزه ای روی لب خشکش اجابت را گرفت
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir