۲ روایت از کشتار ۱۷ شهریور میدان ژاله؛ تاریخ درباره «جمعه سیاه» چه میگوید؟
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حماسه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که نقطه عطفی در مبارزات انقلاب اسلامی محسوب میشود صحنه ریخته شدن خون تعداد زیادی از مردم در مبارزات پیش از انقلاب اسلامی شد تا از آن روز به عنوان «جمعه سیاه» در تاریخ ایران زمین یاد شود، حرکتی خودجوش برگرفته از عمق ایمان و اعتقاد مردم ایران که زمینهساز سرعت گرفتن قطار انقلاب در ماههای منتهی به پیروزی شد.
سال پر التهاب ۱۳۵۷ بستر وقایع بسیاری در تاریخ ایران است، از آتشسوزی «سینما رکس» آبادان در مرداد ماه تا برکناری «جمشید آموزگار» از نخست وزیری و روی کار آمدن «شریف امامی». در پی همین اتفاقات، اعتراضی مردمی در روز ۱۳ شهریور در تپههای قیطریه شکل گرفت، روز ۱۶ شهریور نیز تهران شاهد حضور مردم در خیابانها در اعتراض به سیاستهای شاه شد. در روز جمعه ۱۷ شهریور نیز روحانیای به نام علامه «یحیی نوری» مردم را به راهپیمایی علیه حکومت پهلوی دعوت کرد. صبح روز ۱۷ شهریور مردم برای شرکت در نماز جمعه راهی میدان ژاله شدند در شرایطی که از روز قبل رژیم پهلوی حکومت نظامی را در شهر اعلام کرده بود. چند ساعت بعد میدان ژاله و خیابانهای اطراف صحنه جنگ تمامعیار نظامیان علیه مردم بیدفاع بود، تانکها مردم را محاصره کردند و بالگردهای نظامی تلی از اجساد را روی زمین باقی گذاشتند. آتش از هر طرف جان مردم بیگناه را به مخاطره انداخته بود. در این میان زن و مرد و کودک و پیر زیر آتش نظامیان پهلوی قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
جان باختن مردم در جوی آب
«ولیالله چهپور» از مبارزین قبل از انقلاب و از شاهدین واقعه ۱۷ شهریور میدان ژاله، مشاهدات خود در آن روز را اینگونه روایت کرده است: «کمی بعد یک سرهنگ جلو آمد و برخلاف گفته نظامی قبلی گفت همین جا و در جای خود بنشینید و تکان نخورید، چون هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و خطری شما را تهدید نمیکند. بدین ترتیب مردم را به سکوت و ایستادن در میدان تشویق نمود؛ اما به زودی شلیک گلوله به سمت جمعیت آغاز شد و مردم بیدفاع هنگامی که جان خود را در خطر دیدند به ناگاه از جای خود برخاسته و شروع به دویدن و فرار کردند و چون همه جا جمعیت و راه فرار مسدود بود تعدادی روی هم افتادند و عدهای خود را پرت میکردند و نقش زمین میشدند.
کانالهای آب، حاشیه میدان و خیابان هم پناهگاه خوبی بود. تعدادی خود را به داخل کانال و جوی آب انداختند. دیگران هم یا خود را داخل کانال و روی آنان پرتاب میکردند یا تیر میخوردند و بر زمین میافتادند.
سالم و مجروح و شهید در کنار هم دیده میشدند. جیغ و فریاد زنها و ناله و استمداد آنها فضا را پر کرده بود. داخل کانالها مملو از زن و مرد شده و چون خانمها چادر مشکی داشتند، جوی آبها از چادر سیاه خانمها پر شده بود.
مشاهده منظره کفشهای بر جای مانده، چادرها و روسری خانمها، زنان غش کرده و شهید شده و سالم بر روی هم افتاده و صدای ناله و ضجه از گوشه و کنار میدان، صحنه دلخراشی را به وجود آورده بود و هر انسان با احساسی را منقلب و دگرگون میکرد.»
ساواکیها با لباس مبدل مردم را میکشتند
«فضلالله فرخ» دیگر شاهد عینی واقعه ۱۷ شهریور تعریف کرد: «مردم در روز ۱۷ شهریور مجروحین و شهدا را به وسیله موتور، وانت و با هر وسیلهای که داشتند به بیمارستانها میرساندند. از فردای آن روز تجمع مردم جلوی بیمارستانها شروع شد، برای اینکه بیمارستانها مملو از مجروح بود و حتی عده زیادی شهید شدند.
بیمارستانها از مردم استمداد میکردند که پنبه، ملحفه، یخ و... برای کمک بیاورند. الان که میگویم واقعا گریهام میگیرد، هر کسی هر چقدر ملحفه در خانه داشت آورده بود. وانت وانت یخ میآوردند جلوی درب بیمارستان. مردم این کار را به حدی پیش بردند که بیمارستانها اعلام کردند که دیگر چیزی نیاورید و حتی عدهای از مردم پول میگرفتند و آنها هم برای کمک به آن بیمارستانهایی که مجروحین بستری بودند پول میدادند، ولی مأمورین هم آنجا پراکنده بودند.
البته مأمورین اینجا دیگر، چون احساسات مردم خیلی جریحهدار بود با لباس شخصی آمده بودند. یکی از مسائل ناراحتکننده این بود که گاهی پرستارها میآمدند بیرون و گریه میکردند و میگفتند: عدهای میآیند سرم را از دست بیمارها میکشند و حتی اگر ما مراقبت نکنیم آمپول هوا تزریق میکنند و مجروحین را شهید میکنند.»
خاطرۀ رهبر انقلاب از روز ۱۷ شهریور سال ۵۷/ طرفداران امام(ره) را افراطی میخواندند
رهبر معظّم انقلاب فرمودند: به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامهای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم "اینها با این تدبیرِ خباثتآمیز میخواهند بهانهای برای سختگیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند."
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظّم انقلاب اسلامی خاطرهای از آیتالله خامنهای از روز 17 شهریور سال 57 منتشر کرده است که متن کامل آن بهشرح زیر است:
«از روز هفدهم شهریور سال 1357 خاطرهای در ذهن دارم، قبل از آنکه این حادثه خونبار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی بهدنبال این بود که مبارزان و بهتبع آن ملّت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند، این، نکته خیلی قابلتوجّهی است که امروز مثل آیینهای، همهی عبرتها را به ما درس میدهد.
کسی که روزنامههای آنوقت و اظهارات مسئولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند، عدّهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، بهعنوان تندرو و افراطی و متعصّب معرفی میکردند، در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند، اما خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، اما دستگاه آنطور خیال میکرد اینها جدّیّتی ندارند، بهعنوان افرادی که معتدلاند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرّفی میکردند.
من در آن روز این احساس خطر را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم، شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامهای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم "اینها با این تدبیرِ خباثتآمیز میخواهند بهانهای برای سختگیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند."
این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامهها، خبر کشتار هفدهم شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیّه مطّلع شدیم، من برداشتم در حاشیه آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است»
آن نامه را بهوسیله مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیّون حقیقی راه انداختن که نمونهاش کشتار هفدهم شهریور بود.» (بیانات در دیدار جمعی از پرستاران 76/06/19)
ابلاغ سلام و قدردانی رهبر معظم انقلاب به فرمانده و مجموعه نیروی انتظامی
رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا ضمن ابلاغ سلام و قدردانی رهبر معظم انقلاب به فرمانده و مجموعه نیروی انتظامی گفت: پیشبینیها و اقدام پیشدستانه پلیس باید به نحوی باشد که کسی جرأت نکند به امنیت، آرامش و آسایش مردم خدشه وارد کند.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا ؛ سردار محمد شیرازی در جمع فرماندهان، معاونان و رؤسای پلیسهای تخصصی نیروی انتظامی در ستاد این نیرو ضمن ابلاغ سلام و قدردانی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) به فرمانده نیروی انتظامی و فرماندهان، کارکنان و خانوادههای این نیروی تلاشگر اظهار کرد: امنیت کشور مرهون آمادگی و بیداری کارکنان خدوم نیروی انتظامی است.
رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا با اشاره به فرمایش حضرت آقا درباره اینکه اگر بتوانید به سلامت تا آخر کارتان را انجام دهید اجرش بیشتر از شهادت است، گفت: مانند شهید صیادشیرازی که خداوند او را زنده نگه داشت و زمانی به شهادت رسید که اثربخشی آن دوچندان شد.
وی افزود: این لطف خداوند است که شهادت مجاهدان راه خدا در مقطعی روی میدهد که اثرگذاری جاودانهای دارند و ما باید از این شرایط بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری(مدظله العالی) راه خودمان را ادامه دهیم تا انشاءالله به سلامت به سرمنزل مقصود برسیم و این راه، نزدیک است.
شیرازی با اشاره به شرایط کنونی امریکا، گفت: خداوند وضعیتی را در این کشور پیش آورد که امروز خود مردم امریکا به صحنه آمدهاند و این نتیجه حمایت الهی است.
این مقام مسئول تأکید کرد: در انجام وظایف و امور چون درگیر کار اجرا هستیم باید همواره به خود تذکر دهیم تکلیفمان چیست و رضایت حضرت آقا و دلشاد شدن ایشان در چیست.
رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا با بیان اینکه نگاه تحولی به عملکردها و اطلاع از وضعیت تهدیدهای دشمن به عنوان کلیدهای اصلی میتواند در به ثمر رسیدن مأموریتها و رشد تصاعدی حرکتهای رو به جلو نقش اساسی داشته باشد، گفت: نیروی انتظامی بحمدالله پیشاپیش همه نیروها در ایجاد و توسعه امنیت پایدار اهتمامی جدی داشته و همواره آرامش مردم را نصبالعین خود قرار داده است.
وی با تأکید بر اینکه مردم متدین ما قدردان تلاشهای بیوقفه نیروی انتظامی هستند، بیان کرد: این موضوع ظرفیت بزرگی است که باید از آن استفاده بهینهای در جلب مشارکت عمومی برای امنیتآفرینی بیشتر شود.
شیرازی با بیان اینکه هر جا نیروی انتظامی وارد صحنه شده توانسته کار را به خوبی پیش برد، افزود: اقتدار نیروی انتظامی به لطف الهی منجر به مهار مجرمان و پیشگیری از وقوع جرم در بسیاری از موارد شده است.
این مقام مسئول با اشاره به اینکه وجود یک افسر پلیس در منظر عمومی باعث میشود که جزئیترین رفتار وی تحت رصد و قضاوت باشد، گفت: بحمدالله نیروهای انتظامی خدمتگزار به نحوی شایسته، آموزش دیدهاند که رفتارشان باعث افتخار و سربلندی نظام و سازمانی است که در آن خدمت میکنند.
وی ادامه داد: هرچه امور توسط افراد متخصص و دارای دانش بروز انجام شود قطعاً نتیجه حاصله مطلوبتر و به اهداف تعیین شده نزدیکتر خواهد بود.
رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا با اشاره به بخشی از فرمایشات حضرت آقا گفت: ایشان نیروی انتظامی را بهعنوان یک نهاد خدمتگزار مطرح کردند که اصلیترین وظیفه و رسالتش تأمین امنیت و مقابله با ناامنی است. این تعبیر حضرت آقا بسیار زیبا است که نیروی انتظامی را هم "نهاد" و هم "خدمتگزار" مطرح کردند.
شیرازی با بیان اینکه هوشمندسازی پلیس از جمله اقدامات در خور توجه است، گفت: تمام تلاش نیروی انتظامی معطوف به این است که نحوه ارائه خدمات به مردم در سریعترین زمان ممکن و با حضور حداقلی به مراکز انتظامی صورت گیرد تا حدی که با یک تلفن هوشمند امور خود را به سرانجام برسانند.
این مقام مسئول تصریح کرد: پیشبینیها و اقدام پیشدستانه پلیس باید به نحوی باشد که کسی جرأت نکند به امنیت، آرامش و آسایش مردم خدشه وارد کند.
وی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب میفرمایند نیروی انتظامی "یکی از مصادیق نصرت اسلام و نصرت دین" است، اظهار کرد: کارکنان نیروی انتظامی به لباسی که میپوشند و در سنگری که جز خدمت به مردم نیست، افتخار میکنند که این توفیقی الهی است.
رئیس دفتر نظامی فرمانده معظم کل قوا ، داشتن ویژگی صبر و تأمل را در حضرت آقا به عنوان الگویی قابل استفاده در هر شرایط عنوان کرد و گفت: با صبر و بردباری در تصمیمگیریها میتوان بهترین گزینه را انتخاب و بهترین تصمیم را اتخاذ کرد.
شیرازی با بیان اینکه سرباز جایگاه ویژهای در نیروهای مسلح دارد، افزود: حضرت آقا معتقدند سرباز ظرفیت ویژه است که در اختیارمان است و باید از تمام توانمندیهای این جوانان عزیز به نحو شایسته استفاده شود.
وی از تمام تلاشهای شبانهروزی فرمانده نیروی انتظامی و کارکنان این نیرو در راستای حفظ و تأمین امنیت و نظم در جامعه تقدیر و تشکر کرد و آرزوی موفقیت دو چندان را برای کارکنان این مجموعه در اجرای مأموریتها و وظایف محوله داشت.
اسماعیل هنیه: مقاومت موشکهایی در اختیار دارد که میتواند تلآویو و فراتر از آن را درهم کوبد
اسماعیل هنیه در جریان بازدید از اردوگاه عین الحلوه تأکید کرد: مقاومت در نوار غزه موشکهایی در اختیار دارد که میتواند تلآویو و مناطق دورتر از آن را درهم کوبد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در جریان بازدید از اردوگاه عین الحلوه حضور در اردوگاههای آوارگان فلسطینی را مایه افتخار دانست و از این اردوگاه بهعنوان سمبل و نماد پایداری و مقاومت یاد کرد.
هنیه حق بازگشت آوارگان به سرزمین اصلی را حقی مقدس و غیرقابل چشمپوشی دانست و افزود: اردوگاههای آوارگان فلسطینی سنگر مقاومت است و رخدادهای بزرگ در آنها رقم میخورد و قهرمانان بزرگی در این اردوگاهها به وجود میآیند.
وی تصریح کرد: به دشمن صهیونیستی میگوییم که ما هرگز ظلم تاریخی این رژیم و حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خود را فراموش نمیکنیم.
هنیه تأکید کرد: ملتهای منطقه حتی با وجود سرگرم بودن به امور و مسائل داخلی خود بر سر فلسطین و قدس با هم اجماع نظر دارند.
وی به عادیسازی روابط برخی از رژیمهای عربی با رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: مسئله عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی هیچ ارتباطی به امت اسلامی و عربی ندارد و مطمئن باشید که مسئله فلسطین همچنان در دل امت جای دارد.
این مقام بلندپایه حماس با اشاره به توانمندی مقاومت برای مقابل با تجاوزات رژیم صهیونیستی اعلام کرد: مقاومت در نوار غزه موشکهایی در اختیار دارد که میتواند تلآویو و مناطق دورتر از آن را هم به لرزه دربیاورد.
موافقت رهبر انقلاب با تمدید برگزاری دادگاههای ویژه اقتصادی
قرار است دادگاههای ویژه اقتصادی براساس موافقت رهبر معظم انقلاب و البته با اِعمال برخی اصلاحات به کار خود ادامه دهند.
به گزارش خبرنگار قضائی خبرگزاری تسنیم، با توجه به اینکه مهلت فعالیت دادگاههای ویژه اقتصادی براساس استجازه رهبر معظم انقلاب 20 مرداد امسال به پایان رسیده بود، ایشان با تمدید این استجازه موافقت کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به درخواست رئیس قوه قضائیه مبنی بر تداوم فعالیت شعب ویژه دادگاه انقلاب اسلامی جهت رسیدگی به پروندههای اخلالگران و مفسدان اقتصادی با لحاظ برخی اصلاحات، با این درخواست موافقت کردند.
رئیس قوه قضائیه در نامهای با اشاره به استمرار شرایط و ضرورتهای اعلامشده در نامه دو سال قبل قوه قضائیه برای تشکیل این دادگاهها، درخواست مزبور را مطرح و خاطرنشان کرده است بهزودی پیشنهادات و نیازمندیهای قانونی قوه قضائیه در جهت مبارزه قاطع، سریع، قانونی و توأم با عدالت به مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد.
به گزارش تسنیم، این استجازه مدت زمان دوساله داشت و مدت آن 20 مرداد به پایان رسید، پیشتر نیز موضوع پایان مدت استجازه مورد بحث و پرسش رسانهها بود. حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای در نشست خبری خود در 27 خردادماه امسال در این باره گفته بود: "پیشبینی ما این بود که ممکن بود در مجلس تصویب نشود و بنای ما این بود که بهدنبال اصلاح قانون باشیم، به همین دلیل اعتبار دوساله مطرح شد و الآن هم دنبال این موضوع هستیم. اگر چنانچه در مجلس فعلی تا قبل از پایان این دو سال یعنی تا 20 مرداد توانستیم قانون مجلس را بگیریم، نیازی به تمدید استجازه نیست اما اگر شرایط طور دیگری بود درخواست تمدید خواهیم کرد."
هشدار آیتالله جوادی آملی به فرانسه و دیگر کشورها/ جلوی هتاکی به قرآن و پیامبر اسلام گرفته شود
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی اهانت به قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را محکوم کردند.
معظم له در این پیام اظهار داشتند: اینکه میبینید ـ معاذالله ـ برخیها به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله افضل صلوات المصلین) اهانت میکنند یا به قرآن اهانت میکنند، این کشورها باید بدانند که روی شاخه درخت نشستند و دارند ریشه آن را قطع میکنند! آنها آمدند جهان را به عقل نزدیک کنند تا عاقلانه و موحّدانه در کمال سلامت و سِلم زندگی کنند. جهان منهای عقل میشود جنگ جهانی اول و دوم یا جنگهای نیابتی. جهان منهای عقل میشود که شبانهروز سه شیفته اسلحههای آدمکشی است، این جهان است! یا اهانت به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است یا اهانت به قرآن کریم که همه این معارف بلند را از قرآن کریم داریم.
ایشان بیان داشتند:
به فرانسه و امثال فرانسه هشدار میدهیم، موعظه میکنیم، نصیحت میکنیم که اجازه ندهند در آن دیار در آن سرزمین در آن بلاد و در آن کشورشان کسی به مقام مقدّس قرآن کریم، کسی به مقام مقدّس پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) هتکی کند. اگر بیگانهای قصد دارد بین کشورها را به هم بزند موفق نخواهد شد و اگر دوست نادانی دست به این کار زده است امیدواریم نادانی او به دانایی تبدیل شود و مسئولان این کشور هم خردمندانه این مشکلشان را حل کنند و اجازه ندهند که به مقام هیچ پیامبری، هیچ کتابی از کتابهای آسمانی و هیچ وحیای از وحیهای الهی ـ خدای ناکرده ـ مورد هتک قرار بگیرد.
متن کامل پیام معظم له بدین شرح است
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ فَاطِمَةُ الزَّهْراء سَیِّدَة نِسَاءِ الْعَالَمِینَ بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».
تنها چیزی که جهان را حفظ میکند عقل است و عقل. مرحوم کلینی که از علمای بزرگ و بزرگوار جهان اسلام است، در کتاب شریف کافی مقدمهای دارد؛ این مقدمه پنج ـ شش صفحه است. آخرین سطر مقدمه کافی کلینی این است: «إِذْ کَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیْهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یُحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیْهِ الْعِقَابُ»؛[1] فرمود قطب فرهنگی جهان عقل است. این حرف کلینی است؛ از بس در روایات تأمل کرد، تدبّر کرد، فحص کرد، بحث کرد، جدّیت کرد، هر چه بیشتر جدّیت کرد از عقلانیت و وحیانی بیشتر باخبر شد. ایشان میگوید قطب فرهنگی جهان عقل است «إِذْ کَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیْهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یُحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیْهِ الْعِقَابُ»؛ احتجاج خدا و بنده در مدار عقل است، ثواب دادن در مدار عقل است، عقاب کردن در مدار عقل است.
اگر این عقل باشد، دیگر قسمت مهم بودجه این سرزمین صرف آدمکشی نمیشود. شما کارخانههایی که سه شیفته سرگرم ساخت اسلحه آدمکشیاند را بررسی کنید، قسمت مهم بودجه این سرزمین، یعنی کره زمین و قسمت مهم بودجهای که از جای دیگر به این سرزمین آمده، صرف آدمکشی میشود؛ سرّش آن است که این خود را به جای خدا میبیند، از هیچ جا کمک نمیگیرد.
اینکه میبینید ـ معاذالله ـ برخیها به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله افضل صلوات المصلین) اهانت میکنند یا به قرآن اهانت میکنند، این کشورها باید بدانند که روی شاخه درخت نشستند و دارند ریشه آن را قطع میکنند! آنها آمدند جهان را به عقل نزدیک کنند تا عاقلانه و موحّدانه در کمال سلامت و سِلم زندگی کنند. جهان منهای عقل میشود جنگ جهانی اول و دوم یا جنگهای نیابتی. جهان منهای عقل میشود که شبانهروز سه شیفته اسلحههای آدمکشی است، این جهان است! یا اهانت به وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است یا اهانت به قرآن کریم که همه این معارف بلند را از قرآن کریم داریم.
به فرانسه و امثال فرانسه هشدار میدهیم، موعظه میکنیم، نصیحت میکنیم که اجازه ندهند در آن دیار در آن سرزمین در آن بلاد و در آن کشورشان کسی به مقام مقدّس قرآن کریم، کسی به مقام مقدّس پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) هتکی کند. اگر بیگانهای قصد دارد بین کشورها را به هم بزند موفق نخواهد شد و اگر دوست نادانی دست به این کار زده است امیدواریم نادانی او به دانایی تبدیل شود و مسئولان این کشور هم خردمندانه این مشکلشان را حل کنند و اجازه ندهند که به مقام هیچ پیامبری، هیچ کتابی از کتابهای آسمانی و هیچ وحیای از وحیهای الهی ـ خدای ناکرده ـ مورد هتک قرار بگیرد.
«غَفَرَ اللهُ لَنَا وَ لَکُمْ وَالسَّلامُ عَلِیْکُمْ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَکاتُه»
[1]. الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص9.
اعجاز کلام حضرت زینب (س) در جمع کوفیان
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، در تاریخ کربلا وقایع روز عاشورا همان اندازه واجد اهمیت است که وقایع اسارت اهل بیت امام حسین (ع)، ابدا نمیتوان این دور را از هم تفکیک کرد چرا که هر دو به مثابه ستونهای یک قیام واحد است.
به بیان دیگر قیام امام حسین (ع) با شهادت ایشان به پایان نرسید و امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) ادامه این نهضت را به عهده داشتند.
از آنجایی که امام سجاد (ع) مأمور به جهاد با شمشیر نبودند، بهترین سلاح مبارزه ایراد خطبه بود که این وظیفه مهم را در درجه اول حضرت زینب (س) به عهده داشتند و در کنار ایشان حضرت امکلثوم خواهر آن حضرت و فاطمه بنت الحسین انجام وظیفه کردند.
متن زیر بخشی از کتاب شریف «منتهیالآمال» تالیف «شیخ عباس قمی» است که به ورود اسرای کربلا به شهر کوفه میپردازد.
قیام به خطبه
چون ابن زیاد را خبر رسید که اهل بیت (ع) به کوفه نزدیک شدهاند، امر کرد سرهاى شهدا را که ابن سعد از پیش فرستاده بود باز برند و پیش روى اهل بیت سر نیزهها نصب کنند و از جلو حمل دهند و به اتّفاق اهل بیت به شهر در آورند و در کوچه و بازار بگردانند تا قهر و غلبه و سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد و بر هول و هیبت مردم افزوده شود، و مردم کوفه چون از ورود اهل بیت (ع) آگهى یافتند از کوفه بیرون شتافتند.
از مسلم گچکار روایت کردهاند که گفت: عبیدالله بن زیاد مرا به تعمیر دارالامارة گماشته بود هنگامى که دست به کار بودم که ناگاه صیحه و هیاهویی عظیم از طرف محلات کوفه شنیدم، پس به آن خادمى که نزد من بود گفتم که این فتنه و آشوب در کوفه چیست؟
گفت: همین ساعت سر مردى خارجى که بر یزید خروج کرده بود میآورند و این انقلاب و آشوب به جهت نظاره آن است.
پرسیدم که این خارجى که بوده؟
گفت: حسین بن على (ع)!؟
چون این شنیدم صبر کردم تا آن خادم از نزد من بیرون رفت آنوقت لطمه سختى بر صورت خود زدم که بیم آن داشتم دو چشمم نابینا شود. آنوقت دست و صورت را که آلوده به گچ بود شستم و از پشت قصر الاماره بیرون شدم تا به کناسه رسیدم پس در آن هنگام که ایستاده بودم و مردم نیز ایستاده منتظر آمدن اسیران و سرهاى بریده بودند که ناگاه دیدم قریب به چهل محمل و هودج پیدا شد که بر چهل شتر حمل داده بودند و در میان آنها زنان و حَرَم حضرت سیّدالشهدا (ع) و اولاد فاطمه بودند، و ناگاه دیدم که على بن الحسین (ع) را بر شتر برهنه سوار است و از زحمت زنجیر خون از رگهای گردنش جارى است.
مسلم گفت که مردم کوفه را دیدم که بر اطفال اهل بیت رقت و ترحم میکردند و نان و خرما و گردو براى ایشان میآوردند آن اطفال گرسنه میگرفتند، امّکلثوم آن نان پارهها و گردو و خرما را از دست و دهان کودکان میربود و میافکند، پس بانگ بر اهل کوفه زد و فرمود: صدقه بر ما اهل بیت روا نیست. اى اهل کوفه! مردان شما ما را میکشند و زنان شما بر ما میگریند، خدا در روز قیامت ما بین ما و شما حکم فرماید.
هنوز این سخن در دهان داشت که صداى ضجه و غوغا برخاست و سرهاى شهدا را بر نیزه کرده بودند آوردند، و از پیش روى سرها، سر حسین (ع) را حمل میدادند و آن سرى بود تابنده و درخشنده، شبیهترین مردم به رسول خدا (ص) و طلعتش چون ماه میدرخشید و باد، محاسن شریفش را از راست و چپ جنبش میداد.
آنچه از مقاتل معتبره معلوم میشود حمل ایشان بر شتران بوده که جهاز ایشان پلاس و رو پوش نداشته بلکه در ورود ایشان به کوفه حالتى بوده که محصور میان لشکریان بودهاند چون خوف فتنه و شورش مردم کوفه بوده؛ چه در کوفه شیعه بسیار بوده و زنهایی که خارج شهر آمده بودند گریبان چاک زده و موها پریشان کرده بودند و گریه و زارى مینمودند.
چون اهل بیت را بر آن شتران بى روپوش و برهنه وارد کردند، زنان کوفه به حال ایشان رقّت کرده گریه و ندبه آغاز نمودند. در آن حال على بن الحسین (ع) را دیدم که از کثرت علّت مرض رنجور و ضعیف گشته و (غل جامعه) بر گردنش نهادهاند و دستهایش را به گردن مغلول کردهاند و آن حضرت به صداى ضعیفى میفرمود که این زنها بر ما گریه میکنند پس ما را که کشته است؟!
در آنوقت حضرت زینب (س) آغاز خطبه کرد، و به خدا قسم که من زنى با حیا و شرم، اَفْصَح و اَنْطَق از جناب زینب دختر على (ع) ندیدم که گویا از زبان پدر سخن میگوید، و کلمات امیرالمؤمنین (ع) از زبان او فرومیریزد، در میان آن ازدحام و اجتماع که از هر سو صدایی بلند بود بهجانب مردم اشارتى کرد که خاموش باشید، در زمان نفسها به سینه برگشت و صداى جرسها ساکت شد آنگاه شروع در خطبه کرد و بعد از سپاس یزدان پاک و درود بر خواجه لَوْلاک فرمود:
اى اهل کوفه، اهل خدیعه و خذلان! آیا بر ما میگریید و ناله سر میدهید هرگز بازنایستد اشک چشم شما، و ساکن نگردد ناله شما، جز این نیست که مثل شما مثل آن زنى است که رشته خود را محکم میتابید و بازمیگشود چه شما نیز رشته ایمان را ببستید و باز گسستید و به کفر برگشتید، نیست در میان شما خصلتى و شیمتى جز لاف زدن و خودپسندی کردن و دشمنداری و دروغ گفتن و به شیوه کنیزان تملّق کردن و مانند اَعدا غمّازى کردن، مَثَل شما مَثَل گیاهی است که در مَزْبَله روییده باشد پس بد توشهای بود که نفسهای شما از براى شما در آخرت ذخیره نهاده و خشم خدا را بر شما لازم کرد و شما را جاودانه در دوزخ جاى داد پس آنکه ما را کشتید بر ما میگریید.
سوگند به خدا که شما به گریستن سزاوارید، پس بسیار بگریید و کم بخندید؛ چه آنکه ساحت خود را به عیب و عار ابدى آلایش دادید که لوث آن به هیچ آبى هرگز شسته نگردد و چگونه توانید شست و با چه تلافى خواهید کرد کشتن جگرگوشه خاتم پیغمبران و سیّد جوانان اهل بهشت و پناه نیکویان شما و مَفْزَع بلیّات شما و علامت مناهج شما و روشن کننده محجّه شما و زعیم و متکلّم حُجَج شما که در هر حادثه به او پناه میبردید و دین و شریعت را از او میآموختید.
آگاه باشید که بزرگ وِزرى براى حشر خود ذخیره نهادید، پس هلاکت از براى شما باد و در عذاب به روى درافتید و از سعى و کوشش خود نومید شوید و دستهای شما بریده باد و پیمان شما مورث خسران و زیان باد، همانا به غضب خدا بازگشت نمودید و ذلّت و مسکنت بر شما احاطه کرد، واى بر شما آیا میدانید که چه جگرى از رسول خدا (ص) شکافتید و چه خونى از او ریختید و چه پردگیان عصمت او را از پرده بیرون افکندید، امرى فظیع و داهیه عجیب به جا آوردید که نزدیک است آسمانها از آن بشکافد و زمین پاره شود و کوهها پاره گردد و این کار قبیح و ناستوده شما زمین و آسمان را گرفت، آیا تعجب کردید که از آثار این کارها از آسمان خون بارید؟
آنچه در آخرت بر شما ظاهر خواهد گردید از آثار آن عظیمتر و رسواتر خواهد بود؛ پس بدین مهلت که یافتید خوشدل و مغرور نباشید؛ چه خداوند به مکافات عجلت نکند و بیم ندارد که هنگام انتقام بگذرد و خداوند در کمینگاه گناهکاران است.
پس آن مخدّره ساکت گردید و من نگریستم که مردم کوفه از استماع این کلمات در حیرت شده بودند و میگریستند و دستها به دندان میگزیدند.
در این وقت حضرت على بن الحسین (ع) فرمود: اى عمّه! خاموشى اختیار فرما و باقى را از ماضى اعتبار گیر و حمد خداى را که تو عالمى میباشی که معلم ندیدى، و دانایى باشى که رنج دبستان نکشیدى، و میدانی که بعد از مصیبت جزع کردن سودى نمیکند و به گریه و ناله آنکه از دنیا رفته بازنخواهد گشت.
مردم صداها به صیحه و نوحه بلند کردند و زنان گیسوها پریشان نمودند و خاک بر سر میریختند و چهرهها بخراشیدند و طپانچهها بر صورت زدند و ندبه به ویل و ثبور آغاز کردند و مردان چندان بگریستند که هیچگاه دیده نشد که زنان و مردان چنین گریه کرده باشند.
پس حضرت سید سجاد (ع) اشارت فرمود مردم را که خاموش شوید و شروع فرمود به خطبه خواندن پس ستایش کرد خداوند یکتا را و درود فرستاد محمد مصطفى (ص) را پس از آن فرمود که:
ایّها النّاس! هرکه مرا شناسد شناسد و هر کس نشناسد بداند که منم على بن الحسین بن على بن ابىطالب (ع) منم پسر آن کس که او را در کنار فرات ذبح کردند بیآنکه از او خونى طلب داشته باشند، منم پسر آنکه هتک حرمت او نمودند و مالش را به غارت بردند و عیالش را اسیر کردند، منم فرزند آنکه او را به قتل صبر کشتند و همین فخر مرا کافى است.
اى مردم! سوگند میدهم شما را به خدا آیا فراموش کردید شما که نامهها به پدر من نوشتید چون مسئلت شما را اجابت کرد از در خدیعت بیرون شدید، آیا یاد نمیآورید که با پدرم عهد و پیمان بستید و دست بیعت فرا دادید آنگاه او را کشتید و مخذول داشتید، پس هلاکت باد شما را براى آنچه براى خود به آخرت فرستادید، چه زشت است رأیی که براى خود پسندیدید، با کدام چشم بهسوی رسول خدا (ص) نظر خواهید کرد هنگامى که بفرماید شماها را که کشتید عترت مرا و هتک کردید حرمت مرا و نیستید شما از امّت من.
چون سیّد سجاد (ع) سخن بدین جا آورد صداى گریه از هر ناحیه و جانبى بلند شد، بعضى بعضى را میگفتند هلاک شوید و ندانستید. دیگرباره حضرت آغاز سخن کرد و فرمود:
خدا رحمت کند مردى را که قبول کند نصحیت مرا و حفظ کند وصیّت مرا در راه خدا و رسول خدا و اهل بیت او؛ چه ما را با رسول خدا (ص) متابعتى شایسته و اقتدائى نیکو است.
مردمان همگى عرض کردند که یا بن رسول اللّه! ما همگى پذیراى فرمان توییم و نگاهبان عهد و پیمان و مطیع امر توییم و هرگز از تو روى نتابیم و به هر چه امر فرمایی تقدیم خدمت نمائیم و حرب کنیم با هر که ساخته حرب تو است و از در صلح بیرون شویم با هر که با تو در طریق صلح و سازش است تا هنگامى که یزید را ماءخوذ داریم و خونخواهى کنیم از آنانکه با تو ظلم کردند و بر ما ستم نمودند حضرت فرمود:
هیهات! اى غدّاران حیلت اندوز که جز خدعه و مکر خصلتى به دست نکردید مگر باز اراده کردهاید که با من روا دارید آنچه با پدران من به جا آوردید، حاشا و کلاّ به خدا قسم هنوز جراحاتى که از شهادت پدرم در جگر و دل ما ظاهر گشته بهبودى پیدا نکرده؛ چه آنکه دیروز بود که پدرم با اهل بیت شهید گشتند.
هنوز مصائب رسول خدا (ص) و پدرم و برادرانم مرا فراموش نگشته و حزن و اندوه بر ایشان در حلق من کاوش مىکند و تلخى آن در دهانم و سینهام فرسایش مىنماید و غصه آن در راه سینه من جریان مىکند، من از شما مىخواهم که نه با ما باشید و نه برما.