شاگردی که در «کربلای ۵» از معلم خود پیشی گرفت
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، «حمید داوودآبادی» رزمنده، جانباز و پژوهشگر دوران دفاع مقدس است که تاکنون چندین کتاب از خاطرات خود را منتشر کرده است. وی در صفحه اجتماعی به بیان خاطرهای از دوران حماسه و ایثار پرداخت که در ادامه آن را میخوانید:
دی سال ۱۳۶۵ - ارتفاعات قلاویزان - مهران
فقط شنیده بودم «برادر غلامی» صدایش میکنند. از همه هم با حالتر و مؤدبتر، «سیدمحمد» بود. خیلی با احترام نسبت به او برخورد میکرد. بعداً که ازش پرسیدم، فهمیدم «سیدمحمد» چند سالی در مدرسهای در خیابان شهید آیت الله سعیدی (غیاثی) تهران، در کلاسی درس خوانده که «برادر غلامی» آنجا معلم بوده است.
حالا در خط مقدم جبهه، زیر بارش خمپاره و توپ، «برادر غلامی» برای «سیدمحمد» و بقیه بچهها که دانشآموز بودند، کلاس درس دایر کرده بود تا از کسب علم حتی در میدان جنگ غافل نمانند!
بهمن سال ۱۳۶۵ - شلمچه - عملیات کربلای ۵
شلمچه بود و سه راه مرگ. آتش بود و آتش، خون بود و جنگ. ۱۵ نفر نیرو از گروهان یک گرفتیم برای تحکیم مواضع جلو. اسم «محمد غلامی چیمه» و «سیدمحمد هاتف» در لیست نگهبانی آن شب بود.
صبح فردا غلامی را دیدم که خاکی و گرفته، گوشه سنگر نشسته بود. نزدیکتر که شدم، گفتم: «برادر غلامی... بگو کی شهید شده...».
دیگر عادی شده بود. هر ساعت خبر شهادت یکی از دوستان و همرزمان را به همدیگر میدادیم. آن هم با لبخندی که غم و اشکی سخت، ولی پنهان پشت آن خوابیده بود! خیلی عادی گفت: «کی؟»
سعی کردم لبخند بزنم. شاید میخواستم از شدت و تلخی خبر بکاهم! گفتم: «شاگردت»، گفت: «کدومشون؟»، گفتم: «هاتف... سیدمحمد هاتف».
جا خورد، ولی سعی کرد جلوی ما خودش را کنترل کند. آهی از ته دل کشید، اشک در کنج نگاهش حلقه زد و با حسرت گفت: «عجب دوره و زمونهای شده ... مثلاً من معلم بودم و سیدمحمد شاگرد... حالا اون از من جلو زد...».
دو روز بعد، داخل سنگر که نشسته بودم، یکی از بچهها آمد و گفت: «بگو کی شهید شده». هر کدام از بچههای گردان را میتوانستیم حدس بزنم؛ اما ترجیح دادم خودش بگوید. با بغض گفت: «آقا معلم هم شهید شد»، گفتم «کی؟»، گفت: «برادر غلامی ... غلامی چیمه. همون که دلش میسوخت سیدمحمد هاتف ازش جلو زده».
۱۰ یا ۱۲ سال بعد، شهیدان «محمد غلامی چیمه» و «سیدمحمد هاتف» (آقا معلم و شاگرد) هر دو باهم بازگشتند. تکه استخوانهایی در تابوتهای چوبی سبک.
یادداشت اختصاصی سردار قربانی از آخرین دیدار با «حاج قاسم» در رمضان۹۸ +عکس
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیمــ سردار مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس در یادداشتی به یکی از آخرین دیدارهای خود با سپهبد شهید قاسم سلیمانی در ماه رمضان سال گذشته پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
رمضان امسال متفاوت از رمضانهای قبلی است. این زمزمه وجود دارد که حتی مراسم احیای شب قدر را هرکس در منزل خود و محدود به اعضای خانواده برگزار کند. امسال افطارهای ساده و صمیمی که بهانه دید و بازدید اقوام یا دوستان قدیمی و خبر گرفتن از بستگان و همسایگان و صله رحم بود هم برگزار نمیشود.
برای نخستین بار مراسم افطاری ساده و صمیمی فرماندهان جنگ که هرساله در منزل سردار محسن رضایی برقرار بود، بهعلت شیوع ویروس کرونا، برگزار نمیشود و امسال از این اجتماع استثنایی و منحصربهفرد رفقای قدیمی در این ماه مهمانی خدا، اقامه نماز جماعت بهامامت آیت الله موحدی کرمانی، شنیدن سخنان و خاطرهگویی فرماندهان و پخش فیلمهای واقعی قدیمی از جنگ و حالوهوای معنوی جبههها و تجدید میثاق با شهدا محرومیم.
افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچههای جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانوادهشان در منزل آقامحسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند، چقدر صفا کردیم، چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم بهیاد یاران سفرکرده.
انگار همین دیروز بود که من و قاسم، برای عملیات کربلای5، در فاصله ششکیلومتری بصره از پنج کیلومتر آبگرفتگی پنجضلعی شرق بصره عبور کردیم و آمدیم روی پل عراقیها. من و قاسم آنجا دست به دست هم دادیم، قاسم سمت راست پل و من سمت چپ رفتیم، ایستادیم تا یک پیروزی بزرگ به دست آمد. دشمن غافلگیر شد. من با قاسم سلیمانی و بعد هم آقای محمد کوثری، فرمانده لشکر 27 دقیقاً 22 روز آب و غذای درست و حسابی نخوردیم، لباسمان پر از خون، پشتسرمان کانال ماهیگیری بود و آنقدر گلوله توپ میآمد که جای راه رفتن هم نبود. دشمن حتی سنگرهای ما را تکه تکه و منهدم کرده بود؛ اما 22 روز آنجا ماندیم و قطعنامه 598 زمانی که ما 6کیلومتری بصره بودیم، بسته شد؛ یعنی زمانی که من و قاسم و کوثری و دیگر بچهها دستان ارتش عراق را بستیم، به همین دلیل هشت بند از یازده بند قطعنامه بهنفع ایران شد.
یاد همه یاران سفرکرده بهخیر که سالهای قبل در این افطاری ساده و صمیمی همدیگر را میدیدیم و در آغوش میگرفتیم و حالا از دیدارشان ــ برای تا نمیدانم کی ــ محرومیم؛ شهید شوشتری، شهید همدانی، شهید کاظمی، شهید قاسم سلیمانی. امیدوارم بهزودی دیدار تازه شود و سرنوشت ما در مسیر ولایت و همراه با شهادت رقم بخورد که سربلند و خندان به دیدار یاران سفرکرده بشتابیم.
آیا "گروهک فرقان" شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق بود؟
۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ آیتالله مطهری از سوی عوامل گروهک فرقان بهشهادت رسید. برخی معتقدند گروه تروریستی "فرقان" شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق(منافقین) پیش از آغاز شورش مسلحانه در خرداد ۱۳۶۰ بود.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – اولین عملیات تروریستی گروه فرقان در روز سوم اردیبهشت ماه سال 58 و با ترور سرلشکر قرنی اولین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت.
چند روز بعد، آیتالله مطهری عضو برجسته شورای انقلاب اسلامی و از رهبران مذهبی انقلاب توسط این گروه ترور شد و به شهادت رسید.
آخرین اقدام تروریستی که با نام این گروهِ التقاطی صورت گرفت، سوءقصد به جان آیتالله سیدعلی خامنهای امام جمعه تهران در روز ششم تیرماه سال 1360 بود. این حمله تروریستی یک روز پیش از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی قضایی کشور انجام گرفت.
عامل و طراح سوءقصد به جان آیتالله خامنهای، جواد قدیری عضو سازمان مجاهدین خلق بود و این عملیات تروریستی در حالی انجام گرفت که اعضای گروه فرقان و رهبر آن یعنی اکبر گودرزی توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دستگیر شده بودند و علیرغم استفاده از روش تیراندازی در ترورهای گذشته این بار از بمبگذاری استفاده شده بود.
این اتفاق ذهنها را متوجه ارتباط گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق کرد. برخی ارتباط بین این دو گروه را رد میکنند. از جمله اینکه بازجویان اعضای گروه فرقان میگویند که در بازجویی از آنان به اسنادی مبنی بر ارتباط فرقان با سازمان مجاهدین خلق دست پیدا نکردند. برخی هم در مقابل معتقدند فرقان شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق پیش از ورود به فاز نظامی بود و در واقع اکبر گودرزی عامل اجرای دستورات نظامی سازمان مجاهدین خلق بود.
بیشتر بخوانید
شباهتهای دو گروه تروریستی
شباهتهای فرقان و سازمان دلیلی است که این افراد به آن اشاره میکنند. این شباهتها دارای وجوه مختلف است که یکی از آنان شباهت ایدئولوژیک است. آیتالله موسوی اردبیلی گفته است: «همان برداشتهای مادی که از زبان اعضای سازمان شنیده بودیم را در فرقان میبینیم و استراتژی گروه فرقان همان مسیری را طی میکند که سازمان مجاهدین خلق ترسیم کرده بود.»
محمدمهدی جعفری نیز در خصوص شباهتهای ایدئولوژیک این دو گروه التقاطی گفته است: «ما تازه بعد از ترور مطهری فهمیدیم که منظور هشدارهای او گروه فرقان بوده و قبل از این فکر میکردیم جملات وی متوجه مجاهدین است.» همچنین مرحوم سیدهادی خسروشاهی در خاطراتی عنوان کرده است که در راهپیمایی عاشورای 57 گودرزی رهبر فرقان را دیده است که پلاکارد مجاهدین خلق را حمل میکرده است. او همچنین گفته است که خانه گودرزی مملو از کتابها، نشریات و جزوات سازمان مجاهدین خلق بود. اسدالله بادامچیان نیز گفته است وقتی از زندان شاه آزاد شده دیده همان گفتهها و جزوههای مجاهدین زندانی را گودرزی و چند مجاهد دیگر به اسم فرقان توزیع میکنند.
اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان بود که به گفته سیدهادی خسروشاهی، او در راهپیمایی عاشورای 57 پلاکارد سازمان مجاهدین خلق را حمل میکرد.
شباهت دیگر رفتارهای مشترک نظامی و تروریستی است. احمد قدیریان معاون وقت دادستان در این خصوص گفته است: «وقتی انبار اسلحه گروه فرقان در یکی از باغهای کرج کشف شد، ما دیدیم به همان شیوه منافقین، اسلحهها را انبار کردهاند. یعنی اسلحهها را گریس زده، داخل مشمع گذاشته و دفن کرده بودند، همان شیوهای که بعدها در خانههای تیمی منافقین یا باغهایی که به اینها تعلق داشت، مشاهده کردیم.»
شباهت اعلامیههای فرقان و مجاهدین خلق نیز مورد دیگری است که به آن اشاره شده است و آنان معتقدند که اگر تاریخ و کدهای کلیدی از اعلامیه دو گروه حذف شود، بعید است به خصوص پس از سال 60 کسی بتواند، تشخیص بدهد که اعلامیه مربوط به کدام گروه است.
شباهت سوژههای ترور نیز دلیل دیگری بر اشتراکات دو گروه است. در لیست ترور گروه فرقان افرادی مانند آیتالله بهشتی، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر و حسن آیت بودند که این افراد بعدها توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ترور شدند و به شهادت رسیدند. آیتالله موسوی اردبیلی نیز در سخنانی به اشتراکات لیستهای ترور فرقان و سازمان مجاهدین خلق اشاره کرده است.
ضمن اینکه فرقان دلایل ترور سرلشکر قرنی و آیتالله مطهری مواردی را ذکر کرده است که اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز در بیانیهها و مواضع خود به آن اشاره داشتهاند. فرقان یکی از دلایل ترور سرلشکر قرنی را بازسازی ارتش و جلوگیری از انحلال ارتش بیان کرده است. این در حالی است که سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، مهمترین گروههایی بودند که تلاش داشتند ارتش منحل شود.
بیشتر بخوانید
عزت مطهری از مبارزان پیش از انقلاب اسلامی گفته است: «به اعتقاد من اینها (فرقان) شاخهای از مجاهدین خلق بودند و کارهایی که آنها میخواستند را انجام میدادند. فرقان در استراتژی چماق و هویج مجاهدین خلق، نقش چماق را بازی میکرد و سران مجاهدین در آنزمان وقتی که میخواستند با مسئولین مذاکره کنند میگفتند: اگر با ما کنار نیایید، اینها همه شما را از بین خواهند برد.»
احمد قدیریان هم با بیان اینکه "کسانی که پیگیر مسائل مبارزاتی در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب بودند، میدانند که سازمان مجاهدین خلق برای پوشش دادن به ترورهایش، ده الی پانزده گروه یا خرده گروه ایجاد کرده بود"، گروه فرقان را یکی از آن گروهها میداند.
پیوستن فرقانیها به سازمان
دلیل دیگری که به آن اشاره میشود، پیوستن باقیماندههای گروه فرقان به سازمان مجاهدین خلق است. ضمن اینکه گروه آرمان مستضعفین به رهبری آشوری انشعابی از گروه فرقان بود. این گروه پس از متلاشی شدن گروه فرقان، اقدام به بیانیه دادن کرد و خود را جانشین گروه فرقان معرفی کرد. اعضای این گروه سپس به سازمان مجاهدین خلق پیوستند.
عباس سلیمینمین میگوید زمانی با آشوری از نزدیک در ارتباط بوده و آشوری که نظریهپرداز فرقان و در واقع مجاهدین بود در مشهد هفتهای یک بار با عطایی از اعضای رده بالای سازمان دیدار میکرده و سایر اعضای فرقان نیز چنین دیدارهایی داشتند.
محمدحسن روزیطلب نیز در کتاب "ترکیب التقاط و ترور" عنوان کرده است که محمد متحدی رهبر نظامی گروه فرقان بعد از اعدام گودرزی با مجاهدین خلق در تماس بوده و به سفارش آنها اقدام به ترور میکرده است.
البته برخی از اعضای گروه فرقان نیز سازمانی بودند که از سازمان به فرقان آمدند. به طور مثال محمد حسینی یکی از اعضای هسته دوم فرقان، عضو سازمان مجاهدین خلق بود. گفته میشود مهدی آیتی دیگر عضو فرقان هم قبل از اتصال به فرقان با مجاهدین خلق ارتباط داشته است.
خط حزبالله ۲۳۴ | نور انقلاب به ثریا رسید
شمارهی دویستوسیوچهارم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «نور انقلاب به ثریا رسید» منتشر شد.
* به گزارش خط حزبالله، در هفتهی گذشته که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران علیرغم تحریمهای بیسابقه موفق به پرتاب ماهوارهی نظامی «نور۱» شد که با موفقیت در مدار قرار گرفت، همچنین این خبر با واکنش سیاستمداران و رسانههای غربی مواجه شد. خط حزبالله در سخن هفتهی این شمارهی خود به این موضوع پرداخته است.
* نشریهی خط حزبالله در ادامه بازخوانی کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» در شمارهی این هفتهی خود دو موضوع «مغفرت» و «انفاق» را مورد بررسی قرار داده است، که در قالب اطلاعنگاشت منتشر میگردد.
* دیگر بخشهای نشریهی خط حزبالله به شرح زیر است:
ابلاغیه رهبر انقلاب اسلامی در موافقت با آزادسازی سهام عدالت/ خبر هفته
ثروت بزرگی که من دارم/ مکتب حاج قاسم
تحریم به نفع ماست به شرطی که.../ روایت پیشرفت
با روزه و تلاوت قرآن مهیا بشوید برای لیله القدر/ کلام امام
با فضیلتترین کارها در ماه رمضان چیست؟/ درس اخلاق
فضائل استثنایی همسر پیامبر(ص) / روایت تاریخی
معلّمین خودشان را برای این مسئولیت بزرگ آماده کنند/ مطالبه رهبری
ماه رمضانهای امام خمینی (ره)/ خاطرات رهبری
شرط شکستناپذیری ملتها/ عکس نوشت
محبت، احترام و اطاعت پدر و مادر / خانواده ایرانی
تحول اخلاقی جامعه بر دوش جوانان است/ حزب الله این است
* طبق رسم هفتگی خط حزبالله و به برکت خون شهدا شمارهی این هفته به روح مطهر شهید علیاکبر شیرودی تقدیم میشود
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ
حضرت آیتالله خامنهای: «کارگری افتخار است.
حضرت آیتالله خامنهای: «کارگری افتخار است. آن بازوها و پنجههای توانا که چرخ کارخانهها را به کارمیاندازند؛ اگر نباشند، آن چرخها به کار نخواهد افتاد.» ۱۳۷۲/۰۲/۱۵
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت روز کارگر، لوح «مدال افتخار» را منتشر میکند.
پیام رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت روز معلم
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با تبریک روز معلم به همه معلمان در مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه، کار بزرگ و جهاد معلمان را آموزش شکوفاسازی استعدادهای کودکان و نوجوانان در مسیر ارزشهای اسلامی و انقلابی با هدف ایجاد یک جامعه دینی عادلانه و آرمانخواه دانستند و خاطرنشان کردند: نسل جوانی که در این مسیر پرورش مییابد ثروتی آنچنان انبوه است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری با آن برابری نمیکند.
متن پیام حضرت آیت الله خامنهای به این شرح است:
بسمه تعالی
روز معلم را به همهی معلمان عزیز که در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه به پرورش اندیشه و دانش کودکان و جوانان کشور میپردازند تبریک میگویم.
این سخن امام خمینی که معلمی را شغل انبیا دانستند، یک شعار تبلیغاتی نبود، سخن قرآن بود که فرموده است: ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحمکة... تزکیه و تعلیم و کتاب و حکمت الهی چهار واژهی کلیدی در دعوت اسلام و همه پیامبران است. واژه کلیدی دیگر قیام به قسط است. در مدرسه نبوّتها، نسلهای بشر با کتاب و حکمت، آموزش وپرورش مییابندو آنگاه زندگی عدالتمحور بنا میکنند و جوامع بشری بدین ترتیب به هدفهای آفرینش انسان نزدیک میشوند.
نظام اسلامی با همین هدف یعنی شکلگیری یک جامعهی دینی عادلانه و آرمانخواه پدید آمد، و طبیعی است که نظام آموزشی کشور نیز نمیتواند هدفی جز هدف کلّی نظام داشته باشد.
کودک و نوجوان و جوان در کشور اسلامی میآموزد که استعداد و توان بالقوهی خود را برای ارزشهای متعالی ملی یعنی ارزشهای اسلامی و انقلابی شکوفا کند و بهکار گیرد.
این آموزش حیاتی و سازوکار تحقق آن، همان کار بزرگ و جهاد مبارکی است که معلمان عهدهدار آن شدهاند.
اسلام ما را به علم نافع فرا میخواند، علم نافع از سوئی جوان ایرانی را به ابزارهای لازم برای پیشرفت و اعتلای کشور و ملتش مجهز میسازد، و از سوئی به او هویت میبخشد و او را از وزانت و اعتبار روحی و معنوی و اعتماد به نفس برخوردار میکند.
نسل جوانی که در این مسیر، صیرورت و پرورش می یابد، ثروتی آنچنان انبوه و ذخیرهئی آنچنان عظیم است که هیچ پدیدهی ارزشمند دیگری برای کشور با آن برابری نمیکند.
این ثروت، محصول کار و انگیزهی معلمان در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه است. رحمت و فضل خدا بر دستهای پرکار و دلهای پر انگیزهی آنان باد.
نسل جوان ما بحمدالله الگوهای درخشان و برجستهئی را هم میشناسد که در دنیای مادی امروز نظائر آنها را کمتر میتوان یافت.
از شهید چمران و شهید آوینی تا شهدای هستهئی و تا شهید سلیمانی و تا شهید بزرگوار مطهری که در دههی سی از عمر خود در حوزهی قم و دانشگاه تهران درخشید و در دههی پنجاه با بال شهادت به ملکوت اعلی پرکشید.
درود خدا بر شهیدان و سپاس ما به معلمان و خوشامد ما نثار نسل جوان خوش عاقبت ملت ایران باد.
سیّدعلی خامنهای
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹