حجت الاسلام صدیقی: روزه میگیریم تا وجود خود را بیمه کنیم+ گزارش تصویری
وارث: مراسم شب چهارم ماه مبارک رمضان در هیئت عشاق الحسین علیه السلام، با سخنرانی حجت الاسلام صدیقی و مناجات خوانی حاج علی قربانی در مسجد شهید بهشتی برگزار شد.
در ادامه میتوانید متن سخنان حجت الاسلام صدیقی را بخوانید:
آیا سیدحسن خمینی و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام موضع میگیرند؟
پنجه تحریفگران امام(ره) این بار بر چهره سیداحمد خمینی
روزنامه زنجیرهای شرق مصاحبه سیدمحمود دعایی را با هفتهنامه صدا در تیتر اول خود منتشر کرد. این مصاحبه البته ضمن ترور شخصیت سیداحمد خمینی، تحت عنوان «حسن خمینی آیندهای درخشان دارد» منتشر شده است.
در این مصاحبه خبرنگار مدعی میشود «بعد از انقلاب نقش سیداحمد خمینی در بیت امام، به چه صورت و در چه حد بود؟ گفته میشود بعضی تصمیمات را او میگرفته ولی تلقی و تصور این بوده که اینها تصمیمات امام است(!) دعایی در پاسخ میگوید: اینها دروغ است. وقتی شما نامههای امامخمینی را درباره ایشان بخوانید، میبینید که پاسخ همه اینها داده شده است.
خبرنگار دوباره ادعا میکند « مثلا اعضای نهضت آزادی میگویند نامه امام درباره نهضت آزادی را سیداحمد خمینی نوشته است.» که آقای دعایی میگوید من از این موضوع اطلاع ندارم(!) خبرنگار مجددا میپرسد نمونه دیگر این است که گفته میشود او در عزل آقای منتظری نقش داشته است. این موضوع تا چه حد درست است؟ که آقای دعایی میگوید: کاملا عکس است. حاجاحمدآقا در حل مسئله امام و آقای منتظری خیلی تلاش میکرد تا موضوع به یک سامانی برسد که آقای منتظری امام را درک کنند(!) ولی موضوع به نتایج دیگری انجامید.
درباره موضع سیداحمد خمینی(ره) نسبت به منتظری البته رنجنامه علنی و 30 صفحهای یادگار امام به آقای منتظری کاملا صریح است. اما آنچه مهم است القائات بعدی خبرنگار زنجیرهای است که مدعی میشود سیداحمد خمینی از رئیس گروهک نهضت آزادی در زمان حیات امام حلالیت خواسته است! آقای دعایی در پاسخ میگوید: شاید(!) البته حلالیتخواهی را نمیدانم. به هر حال در دلجویی ممکن است تعابیری باشد که مثلا معذرتخواهی هم بشود. من دقیقا مضامینی را که رد و بدل شده نمیدانم(!)
اقدام کلاهبردارانه نشریات صدا و شرق و پاسخ منفعلانه و تاسفآور آقای دعایی در حالی است که مرحوم سیداحمد خمینی در نامه به آیتالله پسندیده، موضع صریحی نسبت به ملیگراها و نهضتآزادی اتخاذ میکند.
پس از رحلت حضرت امام(ره) نهضت آزادی مدعی شد نامه تاریخی امام به محتشمیپور - که در آن به نفاق نهضتیها و اینکه اگر سر کار میماندند به اسلام و ایران سیلی میزدند، تصریح شده بود - سندیت نداشته بلکه توسط حاج سیداحمد آقا جعل و به اسم امام ارسال شده است!!
گروهک نفاق با این تهمت ناجوانمردانه و رذیلانه کوشیده بود هم انتقام امام را از سیداحمد آقا بگیرد و هم اینگونه القاء کند که امام توسط اطرافیانش اداره میشده!
در همان ایام، حاج سیداحمد خمینی نامهای خطاب به عموی خود مرحوم آیتالله پسندیده نوشته و در آن پرده از نفاق گروهک نهضت آزادی برمیدارد.
مرور نامه حاجسیداحمدآقا(ره) به آیتالله پسندیده گویای خیلی از واقعیتها است و نشان میدهد که جریان نفاق پس از جعل و تحریف اول در نسبت دادن نامه امام به حاجسیداحمدآقا، اکنون در تلاش است سید احمدآقا را نیز سمپات نهضت آزادی و پشیمان از مواضع خود نشان دهد!
در نامه حاجسیداحمدآقا به آیتالله پسندیده آمده است: «مسئله ملیگراها مسئلهای خطرناک است. ملیگرایی در مقابل اسلامگرایی است و اسلامگرایی خط محکم و استوار امام است. ملیگراها بهای اول برایشان میهن است و به انقلاب و نظام و اسلام یا اهمیتی نمیدهند و یا اهمیت بسیار ناچیزی برایشان دارد. اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند. اگر بعضی از آنان به اعمال فردی در چارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید، از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند. آنان بعد از انقلاب لحظهای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بیخبران بود. تنها یکی از کارهای آنها را برایتان میفرستم، تا خود قضاوت فرمایید. اینان اعلامیهای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشتهاند، مجعول دانسته و در عین اینکه نسبت جعل را مستقیما به من ندادهاند ولی با قرار دادن خط من بالای نامه امام به آقای محتشمی، جعل را از من دانستهاند.... من معتقدم که حق با امام راحلمان است آن مرد بزرگی که با هوش و استعداد سرشار خود عمق ماهیتهای کثیف ضد انقلاب را بسیار عالی تشخیص میداد. نامهای را نهضت آزادی برای فرار از تنبیه ملت شریف ایران به اینجانب نسبت داده است و فکر میکرده بعد از وفات امام، من دست به چنین خیانتی زدهام، در زمان حیات امام و با دستور ایشان برای آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، موسوی نخستوزیر، ریشهری وزیر اطلاعات وقت فرستاده شد. فقط اجازه ندادند که در همان موقع منتشر کنیم. فرمودند این برای بعد از مرگ من است تا اگر آنها خواستند ایران را به سوی غرب به خصوص آمریکا سوق دهند، منتشر کنید. من این نامه را برایتان فرستادم تا معلومتان گردد اینها از چه قماشی هستند و برای رسیدن به دنیا حاضرند به هرکسی هر تهمتی بزنند و از خدا باکی نداشته باشند ... آنان که این نامه را جعلی میدانند، از همه بهتر میدانند که این خط امام است، ولی آنها چند مطلب را با این کار دنبال میکنند که مهمترین آن این است که فکر میکردند نفوذ امام در بین مردم از بین رفته است و امام محبوبیتی ندارد و با رفتن او نظام میپاشد و آنان روی خون و اجساد مطهر شهدا و اسلام به حکومت میرسند. بعد از ارتحال امام (قدس سره) بیش از ده میلیون نفر امام را بدرقه کردند و مرقد و حرم آن بزرگوار پناه محرومان شد و کسانی که با این امام بد بودند، مسلما مورد نفرت هستند، لذا آنها با دادن نسبت جعل به من، خود را و گروه خود را میخواهند از این مغلطه نجات دهند.... مسئله دیگری که نهضت آزادی دنبال میکند، این است که اعتماد مردم را نسبت به امام کم کنند، بدین معنا که هرچه از امام باشد، مردم احساس کنند که این از امام نیست بلکه از اطرافیان امام و یا کسی دیگر است و این خط و امضا امام نیست، بلکه خط و امضا امام را جعل کردهاند. القای این مطلب بسیار خطرناک است و خداوند کسی را که اینگونه حرکت میکند، هرگز نمیبخشد. میبینید که اگر این مسئله جا بیافتد که عدهای بودهاند و هستند که خط امام را جعل میکردند و یا امروز میکنند، چه ضربه هولناکی به اسلام و انقلاب و آرمانهای اسلامی امام عزیزمان خواهد خورد. دیگر فتواهای تاریخی امام رنگ میبازد، مبارزات امام زیر سوال میرود و حیثیت رهبر انقلاب بزرگ جهان اسلام ضربه میخورد. آیا نهضت آزادی و مصدقیها هنوز آدمهای درستی هستند که بعد از ارتحال ملکوتی برادر عزیزتان امام بزرگ، فرمودید آنها که میگفتند امام محبوب نیست تشییع جنازه امام را دیدند و فهمیدند اشتباه میکنند. ملیگراها با برادر، امام، مرجع تقلید و رهبر شما سرناسازگاری داشتند و دارند دل امام راحلمان را خون کردهاند و آدمهای بیدینی هستند که در قالب دین به اسلام و مسلمین ضربه میزنند. مقصودم از دین، دین امام است نه دین مخالفان امام که یزید و معاویه هم داشتند اما دین مقابل دین امامحسین علیهالسلام ... بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من دادهاند، خائن بدانید.»
اکنون سوال این است آیا سیدحسن خمینی و موسسه حفظ و نشر آثار امامخمینی(ره) در برابر این اتهامات و تحریفها موضع میگیرند؟ سوال دیگر این است که جریان عقدهگشا نسبت به امام و یادگار ایشان، با چه هدفی تظاهر به ارادت و حمایت نسبت به سیدحسن خمینی میکند و از آینده درخشان وی میگوید؟.
منبع:سایت کیهان
تقوای الهی یعنی مجهز بودن در مقابل گناه
جلسهی اول: ایمان (۱) تقوای الهی یعنی مجهز بودن در مقابل گناه | ||||
---|---|---|---|---|
آیات این جلسه | آیات ۱۳۱تا ۱۳۵ سورهی مبارکهی آلعمران | |||
واژگان کلیدی: | تقوا | رحمت الهی | غفران الهی | انفاق |
آیه | نکات کلیدی | |||
وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ(۱۳۱) بپرهیزید و پروا کنید از آن آتشی که آماده شده است برای کافران | یک فرد مسلمان خودش را متقی میکند. دارای تقوا،یعنی آن تجهیز لازم را در مقابل آسیب گناه بر تن میپوشد و وارد منطقهی گناه میشود برای دستگیری گناهکاران؛ خلاصهی تقوا این است. وقتی که این معنای تقوا شد، آیا تقوا مقدمه و وسیلهای برای پیروزی هست یا نه؟ میبینید که خیلی آسان وسیلهای برای پیروزی است. | |||
وَأَطِیعُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ(۱۳۲) اطاعت کنید خدا را و رسول را، تا مورد رحمت خدا قرار بگیرید | ۱. اگر فقط بگوید اطیعوالله، اطاعت کنید از خدا، پیغمبر را بهعنوان مصداق و نمونهای ذکر نکند، آن کسانی هم که در نقطهی مقابل پیغمبر قرار دارند ممکن است ادعا کنند که ما هم داریم اطاعت از خدا میکنیم. ۲. ]عموماً ما[ رحم خدا و رحمت پروردگار را رقیب عمل کردن و جایگزین عمل کردن میدانیم برای آنجا که عمل نکردیم و نافرمانی کردیم و مسئولیت و تعهد الهی نداشتیم. آیهی قرآن به عکس است؛ میگوید عمل کنید، اطاعت کنید، شاید مورد رحمت پروردگار قرار بگیرید. ۳. مؤمنین کسانی هستند که احکام خدا و رسول کمترین غبار کدورتی بر روح و دل آنها بر جای نمیگذارد. | |||
وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ(۱۳۳) سرعت بگیرید بهسوی مغفرتی از پروردگارتان و بهشتی که پهنا و گستردگی آن بهقدر آسمانها و زمین است، که آماده شده است برای باتقوایان | ۱. ای انسان! به تو نمیگویند از دیگران سرعت مگیر و در خانه بخواب، نیروهایت را بهکار مزن. دین میگوید مسابقه بده هر چه زیادتر. اما بهسوی چه؟ بهسوی چیزی که شایستهی توست. نه بهسوی زندگی دنیا. ای انسان بزرگ! سرعت بگیر! مسابقه بده! اما بهسوی چه؟ بهسوی مغفرت الهی و بهشت برین الهی. ۲. مغفرت یعنی چه؟ ما این بخششهای دنیوی را دیدهایم خیال کردهایم که مغفرت خدا هم همین است. ... غفران یعنی خلئی که با گناه و نافرمانی خدا در روح انسان بهوجود آمده برطرف شود. چه جوری برطرف میشود آن نقیصهای که در روح تو با گناه بهوجود آمده؟ با جبران کردن. ... با توبه با کوشش و سرعت گرفتن در مسیر کمال. ۳. باتقوا کیست؟ (در آیهی بعد به این سؤال پاسخ داده میشود) | |||
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّـهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(۱۳۴) آن کسانی که انفاق میکنند در خوشی و ناخوشی؛ و فروبرندگان خشم؛ و گذرندگان از مردم؛ و خدا دوست میدارد مردمان احسانکننده را. | ۱. سه ویژگی مهم باتقوایان: انفاق در خوشی و ناخوشی، فروبردن خشم، گذشتن از خطاهای مردم. ۲. انفاق یعنی چه؟ انفاق خرجکردن هست اما نه هر خرجکردنی. انفاق به آن خرجکردنی میگویند که با آن خلئی پر شود. یک نیاز راستینی برطرف شود. کجایند آن کسانی که میلیونها خرج میکنند به ظاهر هم برای کارهای نیک خرج میکنند تا از زبان قرآن به آنها بگوییم بدبختترین مردمند. ۲. فروبرندگان خشم یعنی چه؟ یعنی بر اساس احساسات عمل نمیکنند؛ همه جا بر اساس عقل. نه فراموشکنندگان خشم. گاهی عقل هم با خشمهای درست همراه است. | |||
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّـهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّـهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ(۱۳۵) آن کسانی که چون گناه بزرگی انجام دهند، یا بر خویشتن ستم کنند فوراً به یاد خدا بیفتند. پس طلب غفران و مغفرت میکنند برای گناهانشان. و چه کسی غفران و مغفرت میبخشد گناهان را بهجز خدا؟ و آن کسانی که بر آنچه که میدانند گناه است، اصراری نورزند. | ۱. دو ویژگی دیگر باتقوایان: باقینماندن در وادی غفلت (یاد خدا پس از ارتکاب گناه) و اسغفار از گناه ۲. یاد خدا حربهای است در دست ما علیه شیطانها؛ یاد خدا ریسمانی است در اختیار ما، برای نجات از ورطهای که دشمنان هوشیاری ما در برابر ما بهوجود آوردهاند. یاد خدا خیلی چیز ارزشمند و قیمتی است. |
گلچین مراسم شب پنجم ماه رمضان94حاج منصور ارضی مسجدارک تهران/فیلم
مراسم مناجات شب پنجم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مومنی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی آغاز گردید و پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح خطبه 188 نهج البلاغه پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج حسین سازور به پایان رسید.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی در شب پنجم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
در ابتدا حجت الاسلام سید حسین مومنی به ذکر مختصری از مطالب شبهای گذشته به همراه یادآوری نتایج آن پرداختند و در ادامه به دو موضوع حربههای شیطان و نشانههای فکر سالم جلسه را به پایان رساندند.
- امام صادق علیه السلام میفرمایند منظور و هدف دامهای افکنده شده توسط ابلیس محبین و نزدیکان ما اهل بیت هستند، چون جز راه اهل بیت راهی منتهی به صراط مستقیم نمیشود.
" لَقَدْ نَصَبَ إِبْلِیسُ حَبَائِلَهُ فِی دَارِ الْغُرُورِ فَمَا یَقْصِدُ فِیهَا إِلَّا أَوْلِیَاءَنَا " (مجمع البیان، جلد 4، صفحه 228)
- سوره اعراف آیات 16 و 17:
"قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ"
گفت پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى، من هم براى[فریفتن] آنان حتماً برسر راه راست تو خواهم نشست آن گاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت.
شیطان خود میگوید قصد او غفلت از یاد خداست تا مخلوقات بندگی نکنند!
و از چهار موضع به این کار میپردازد:
1- پیش رو " مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ " در نظر مومنین امر آخرت و قیامت را سبک و کم ارزش نشان میدهد.
2- پشت سر " وَمِنْ خَلْفِهِمْ " ترغیب به جمع مال دنیا و بخل و دوری از صدقه.
3- از سمت راست " وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ " فاسد کردن امر دین یعنی به نابودی دین میپرداختند.
فاسد کردن دین از راههای نظیر " تزیین ظلال" و " تحصیل شبهه " به القاء شبهه میپردازند و لباس شبهه را برتن شبه میکند.
4- سمت چپ " وَعَن شَمَآئِلِهِمْ " با شیرین جلوه دادن لذات دنیوی حلال و حرام.
در واقع شیطان میخواهد با از بین بردن حصار مومن در زندگی و امور زندگی او دخالت کند و با از میان بردن تقسیمات زندگی به زندگی غافلان دامن زند. کسی که به پرورش اندام میپردازد برای حفظ خود و دست آوردهای خود به خورد وخوراک و زندگی او میپردازد.
- آنچه که از گوش و چشم و زبان وارد فکر شود یعنی شبهه و غفلت باشد درپی باز شدن زبان عقل زیان میزند. در واقع اگر مواظب واردات بدن نباشیم صادرات بدن هم به هم میخورد!
- برای داشتن و رسیدن به فکر صحیح چند موضوع را باید در نظر گرفت:
1- مواد فکر: پاک بودن دریافتها از محیط اطراف
2- شکل فکر هم خود میتواند شبهه ساز باشد نگاهی منطقی به انتاجهای فقهی
3- شرایط فکر هم خود غفلت آفرین است برای مثال در محیط فتنه نمیتوان تصمیم درست را گرفت.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب پنجم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
الهی من بدم استغفرالله
گنه کار آمدم استغفرالله
نگفتم با دلم برگرد ای دل
چه کردم با خودم استغفرالله
ندارد ناله ام تاثیر دیگر
زخود غافل شدم استغفرالله
به جز کوی تو ای رب کریمم
به هر در سر زدم استغفرالله
خجالت میکشم حتی زِیاد
گناه بی حدم استغفرالله
اگرچه من بدم عبد رضایم
اسیر مشهدم الحمدُالله
خدا را شکر آقای رئوفم
نکرد از خود ردم الحمدُالله
من آخر از گِل کرببلایم
شهید مرقدم الحمدُالله
مگر آن بی کفن دستم بگیرد
که من خیلی بدم استغفرالله
.........................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
مُهر فراغ برجگرم خورد بی حسین
زخم خزان به برگ و برم خورد بی حسین
می خواستم نسوزم ازین شعلهها ولی
آتش به روی بال و پرم خورد بی حسین
من که شب سیاه ندیدم تمام عمر
تیر سه شعبه بر قمرم خورد بی حسین
دست تو نیست نیزه مرا راه میبرد
خیلی به دست و بر کمرم خورد بی حسین
پیرم! توان تند دویدن نداشتم
فریادها به روی سرم خورد بی حسین
ما را ندیده بود کسی وقت بودنت
چشم غریبه سمت حرم خورد بی حسین
ماییم و آستین لباسی که معجرست
دستی به دست شعله ورم خورد بی حسین
ما داغدیده ایم ولی ساز میزنند.....
خنده به اشک چشم ترم خورد بی حسین
سنگم که میزدند دو دستم نقاب بود
باران سنگ بر سپرم خورد بی حسین
بی محرمم بلند شو ای محرم حرم
من ماندم و اسیری و اشک و غم حرم
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir
مراسم مناجات شب چهارم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین مومنی و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.
گزارش جلسه
این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی آغاز گردید در ادامه حجت الاسلام و المسلمین ملکی به بیان احکام شرعی پرداختند پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی به بیان سخنانی در شرح دعای ابوحمزه ثمالی پرداخت و در ادامه به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی پرداختند و در آخر نیز این مجلس با مداحی و نوحه خوانی توسط حاج ابوالفضل بختیاری به پایان رسید.
متن بیانات حاج منصور ارضی در قسمت اسلام سیاسی قابل دریافت میباشد.
اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین مومنی در شب چهارم ماه مبارک رمضان 1394 مسجد ارک
در ادامه سلسله سخنرانی های ماه رمضان 94 مسجد ارک خطیب ارجمند حجت الاسلام سید حسین مومنی در 2 موضوع اصلی به بیان سخن پرداختند.
1- دشمن شناسی: شیطان دشمن مبین
2- شیعه: مقام فرهنگ زندگی محبین اهل بیت سلام الله علیهم
- دشمن شناسی: شیطان دشمن مبین
حجت الاسلام سید حسین مومنی بعد از اشاره به احادیث جلسات قبل و در ادامه موضوع هدف شیطان از دام افکنی محبین اهل بیت هستند با یادآوری تفسیر آیات 16-17 سوره اعراف به ذکر دو جهت از چهار جهت حمله شیطان به مومنین پرداختند.
1- حمله شیطان از روبه رو: یعنی سبک شمردن روز قیامت و حسابرسی آن
2- حمله از پشت سر: ایجاد دل بستگی به مادیات و کسب اموال و تعلق خاطر به دنیا
همانطور که در جلسه قبل هم اشاره شد نماز، مناجات و نگهداشتن حرمت والدین از حربههای مومنین در مقابل با شیطان است و این حربه زمانی کارآیی دارد که حب اهل بیت(علیهم السلام) در دل باشد، اینجا به تفاوت مقام حب اهل بیت(علیهم السلام) و مقام شیعه میپردازیم.
- شیعه: مقام فرهنگ زندگی محبین اهل بیت
نمونه ای از حب اهل بیت(علیهم السلام) در نقل روایت عنوان بصری مشاهده میشود که برای محب واقعی درهر لحظه از ساعات زندگی برنامه ای پیشنهاد شده است، یعنی برای رسیدن به مقام شیعه اهل بیت علاوه بر حب در دل اجرای برنامه ای متناسب با خواست محبوب نیاز است.
برای مثال:
- مال دنیا بد نیست، ولی دل بستگی به مال دنیا بد است.
- محبین اهل بیت با دنیا برای ذکر خدا اُنس دارند و با دنیای مادی کاری ندارند.
- حضرت زهرا(سلام الله علیها) میفرمایند: خدایا محیط غفلت را برای من محیط ذکر و محیط ذکر را برای من محیط شکر قرار بده.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب چهارم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
با درد آمدیم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنیم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنیم
در هیاهوی ما به خدا که خدانبود
دیگر بس است که هیجان را طلب کنیم
موسی به یُمن ضعف تکلم کلیم شد
باید که از سکوت بیان را طلب کنیم
جِرمَش کم است و جُرم گناهش بزرگ
آه بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمیخورد
تو یادمان بده که همان را طلب کنیم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل همه جوادیش
هی ازکریم لقمهی نان را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن کنار سینه زنان را طلب کنیم
گمنامی شهید به ما درس میدهد
ما زنده ایم نام ونشان را طلب کنیم
............................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
داغش ز اشک ترش دیده میشود از حال و روز محتضرش دیده میشود
بردار از سرش اگر امامه را هنوز آثار سوختنش به سرش دیده میشود
کوچه به کوچه میرود و روی نیزهها راس مبارک پدرش دیده میشود
می نالد و به ناله او خنده میکنند این لاتها که دور و برش دیده میشوند
سنگی رسید و گونه اش از چند جا شکست داغی ز لحظه گذرش دیده میشود
ساعت به ساعت عمه او را کتک زدند
منبع:سایت قدیم الاحسان پایگاه انتشاربرنامه های حاج منصورارضی
www.ghadimolehsan.ir
شهید چمران به روایت امام خامنه ای
امروز یکشنبه 31 خرداد روز سترگی در تاریخ مقاومت جهان است؛ روزی که شهیدمصطفی چمران یکی از بزرگترین قهرمانان واقعی جامعه بشری و مردی که تجسیم عرفان مبارزاتی اسلام ناب محمدی(ص) و تبلور حقیقی مکتب امام خمینی(ره) بود، به آرزوی خود رسید؛ شهادت در راه معشوق. به همین مناسبت بخشی از روایات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام سیدعلی خامنه ای درباره این الگوی ایثار و ازخودگذشتگی، تقدیم عاشقان می شود.
***
ماجرای آشنایی امام خامنهای با شهید چمران
اولاً این شهید یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوشاستعداد بود. خود ایشان برای من تعریف می کرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحده آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده – آن طور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب می شده - تعریف میکرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمامعیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانه این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آینده دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیت های جهادی شد؛ آن هم در برههای که لبنان یکی از تلخترین و خطرناکترین دورانهای حیات خودش را میگذرانید. ما اینجا در سال 57 می شنیدیم خبرهای لبنان را. خیابانهای بیروت سنگربندی شده بود، تحریک صهیونیستها بود، یک عده هم از داخل لبنان کمک میکردند، یک وضعیت عجیب و گریهآوری در آنجا حاکم بود، و صحنه هم بسیار شلوغ و مخلوط بود.
همان وقت یک نواری از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسید که این اولین رابطه و واسطه آشنائی ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانی در این نوار بود که توضیح داده بود صحنه لبنان را که لبنان چه خبر است. برای ما خیلی جالب بود؛ با بینش روشن، نگاه سیاسىِ کاملاً شفاف و فهم عرصه - که توی آن صحنه شلوغ چه خبر است، کی با کی طرف است، کی ها انگیزه دارند که این کشتار درونی در بیروت ادامه داشته باشد - اینها را در ظرف دو ساعت در یک نواری ایشان پر کرده بود و فرستاده بود، که دست ما هم رسید. رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد که نگاه سیاسی و فهم سیاسی و آن چراغ مهشکنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص می کند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است. آنجا جنگید؛ بعد که انقلاب پیروز شد، خودش را رساند اینجا.
از اول انقلاب هم در عرصههای حساس حضور داشت. رفت کردستان و در جنگهایی که در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیه مناصب دولتی و مقامات را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در 31 خرداد سال 60 به شهادت رسید. یعنی برای او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوههای زندگی ارزش نداشت.
اینجور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوشذوق بود، عکاس درجه یک بود - خودش به من می گفت من هزارها عکس گرفتهام، اما خودم توی این عکسها نیستم؛ چون همیشه من عکاس بودهام - هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.
انسان باانصافی بود. لابد قضیه پاوه را شماها می دانید که در پاوه بر روی بلندیها، بعد از چند روز جنگیدن، مرحوم چمران با چند نفرِ معدودِ همراهش، محاصره شده بودند؛ ضد انقلاب اینها را از اطراف محاصره کرده بود و نزدیک بود به اینها برسند که امام اینجا از قضیه مطلع شدند، و یک پیام رادیوئی از امام پخش شد که همه بروند طرف پاوه؛ دو بعدازظهر این پیام پخش شد؛ ساعت چهار بعدازظهر من توی این خیابانهای تهران شاهد بودم که همین طور کامیون و وانت و اینها بودند که از مردم عادی و نظامی و غیر نظامی از تهران و همین طور از همه شهرستانهای دیگر، راه افتادند بروند طرف پاوه. بعد از قضیه پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسهای که ما بودیم به نخستوزیرِ وقت گزارش می داد که بین اینها هم از قدیم یک رابطه عاطفی ای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه این جوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرد پخش پیام امام و قبل از آنی که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، ما احساس کردیم که کأنه محاصره باز شد. می گفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آن قدر مؤثر بود که به صورت برقآسا و به مجرد اینکه پیام امام رسید، کأنه برای ما همه آن فشارها به پایان رسید؛ ضد انقلاب روحیه خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقه محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخستوزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید که ما این همه کار کردیم، این همه تلاش کردیم، تو چرا همه این را به امام مستند می کنی؟! یعنی هیچ ملاحظه نمی کرد؛ منصف بود. بااینکه می دانست که این حرف گلهمندی ایجاد خواهد کرد، اما گفت.
حضور برای او یک امر دائمی بود. ما از اینجا با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای
سی - 130 رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود 9 و 10 شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا کوت کردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم می شود بیایم؟ چون فکر نمیکردم بتوانم توی عرصه نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم می شود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و - البته کلاشینکف داشتم که برداشتم - و با اینها رفتیم.
یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمی گذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است. یکی از خصوصیات خصلت بسیجی و جریان بسیجی، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایی که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکی از اوّلیترین خصوصیات بسیجی است.
در روز فتح سوسنگرد - چون میدانید سوسنگرد اشغال شده بود؛ بار اول فتح شد، دوباره اشغال شد؛ باز دفعه دوم حرکت شد و فتح شد - تلاش زیادی شد برای اینکه نیروهای ما - نیروهای ارتش، که آن وقت در اختیار بعضی دیگر بودند - بیایند و این حمله را سازماندهی کنند و قبول کنند که وارد این حمله بشوند. شبی که قرار بود فردای آن، این حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگیرد، ساعت حدود یک بعد از نصف شب بود که خبر آوردند یکی از یگانهائی که قرار بوده توی این حمله سهیم باشد را خارج کردهاند. خب، این معنایش این بود که حمله یا انجام نگیرد یا بکلی ناموفق بشود. بنده یک یادداشتی نوشتم به فرمانده لشکری که در اهواز بود و مرحوم چمران هم زیرش نوشت - که اخیراً همان فرمانده محترم آمده بودند و عین آن نوشته ما را قاب کرده بودند و دادند به من؛ یادگار قریب 30 ساله؛ الان آن کاغذ در اختیار ماست - و تا ساعت یک و خردهای بعد از نصف شب ما با هم بودیم و تلاش میشد که این حمله، فردا حتماً انجام بگیرد. بعد من رفتم خوابیدم و از هم جدا شدیم.
صبح زود ما پا شدیم. نیروهای نظامی - نیروهای ارتش - که حرکت کردند، ما هم با چند نفری که همراه من بودند، دنبال اینها حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران کجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی که نیروهای نظامىِ منظم و مدون - که برنامه ریخته شده بود که اینها در کجا قرار بگیرند و آرایش نظامیشان چگونه باشد - حرکت بکنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حرکت کرده بود و با مجموعه خودش چندین کیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدللَّه این کار بزرگ انجام گرفت، و چمران هم مجروح شد. خدا این شهید عزیز را رحمت کند. اینجوری بود چمران. دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بی رودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازکمزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود.
تجمیع عقل و عشق
من خودم می دیدم شلیک آر.پی.جی را که نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم می داد؛ چون آر.پی.جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه عربی آر.بی.جی هم می گفت؛ ماها میگفتیم آر.پی.جی، او میگفت آر.بی.جی. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راههائی گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجوری آر.پی.جی را بایستی شلیک کنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملی به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود. دانشمند بسیجی این است؛ استاد بسیجی یک چنین نمونهای است. این نمونه کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خندهآور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین - که به عنوان نظریه مطرح می شود و عدهای برای اینکه امتداد عملی آن برایشان مهم است دنبال می کنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بی معنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل.
(بیانات در دیدار اعضای بسیجی هیئت علمی دانشگاهها - ۰۲/۰۴/۱۳۸۹)
نکتهای که دکتر چمران
به امام خامنهای گفت
مرحوم دکتر چمران - شهید چمران - یک نخبه علمی بود؛ حالا او مشهور شده به جنگ و شهادت و تفنگ و مانند این چیزها، لکن یک نخبه علمیِ برجسته بود؛ در یکی از دانشگاههای برجسته آمریکا هم درس می خواند که بعد رها کرد و آمد، و در لبنان و بعد هم در کشور خودش مشغول جهاد شد. او به من می گفت که در دانشگاههای آمریکا - و بخصوص و از جمله در همان دانشگاهی که ایشان تحصیل می کرد - برجستههای درجه یک، معدود بودند و ایرانیها در بین آنها بیشتر از همه بودند. ایرانیها از متوسّط استعداد جهانی بالاترند؛ این را ما از افراد دیگر هم مکرّر شنیدهایم؛ عرض کردم حالا هم که تجربهها این را نشان می دهد.
(بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین همایش ملی نخبگان جوان ۱۷/۰۷/۱۳۹۲)
«مثل مصطفی اسماعیل بخوان!»
گزارشی از توجه رهبر انقلاب به تلاوت مصطفی اسماعیل