شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

خدمت تا آخرین نفس

خدمت تا آخرین نفس

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«مسئولین تا نفس دارند باید به این مردم خدمت کنند. بایستی در بین مسئولین مسابقه خدمتگزاری و خدمت‌رسانی به مردم برقرار باشد.۸۲/۱/۱»«بیشترین کسانى که خدمت باید متوجه آن‌ها شود، طبقه‌ى محروم و مظلوم و مستضعف جامعه‌ اند که محتاج خدمتند.۸۴/۶/۱۷»
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بیانات از رهبر انقلاب طرح«خدمت تا آخرین نفس» را منتشر می‌کند.


آیت‌الله خامنه‌ای چگونه از شهادت رجایی باخبر شدند؟

آیت‌الله خامنه‌ای چگونه از شهادت رجایی باخبر شدند؟

فوق‌العاده نگران شدم، با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم خودم را رساندم پای تلفن، نشستم، بنا کردم این‌جا آن‌جا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگران کننده بود. یکی می‌گفت که حالشان خوب است، یکی می‌گفت زنده بیرون آمدند، یکی می‌گفت جسدشان پیدا نشده، یکی می‌گفت توی بیمارستانند و من تا اوائل شب که خبر درستی به من نرسیده بود در حالت فوق‌العاده بد و نگرانی به سر می‌بردم، تا بالأخره
من بیمار بودم، تازه از بیمارستان خارج شده بودم، در منزلی ... استراحت می‌کردم و در جریان اوضاع و احوال هم قرار می‌گرفتم؛ مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر و برادران دیگر (می‌آمدند و) مسائل را با من در میان می‌گذاشتند. لیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمی‌توانستم داشته باشم


. 




در این اواخر تدریجاً حالم بهتر شده بود، گاهی در جلسات شرکت می‌کردم، کمااین‌که در شب قبل از حادثه؛ در جلسه‌ای در اتاق خود مرحوم رجایی شرکت کردم و راجع به مسائل مهم مملکتی صحبت می‌کردیم. بنابراین دور بودم از محل حادثه (انفجار) و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم، از خواب که بیدار شدم از بچه‌های پاسدار، برادرهایی که پهلوی من بودند یک زمزمه‌هایی شنیدم. گفتم چیه؟ گفتند که یک بمب در نخست‌وزیری منفجر شده است. گفتم که کی آن‌جا بوده؟ گفتند که رجایی و باهنر هم بودند، من فوق‌العاده نگران شدم، با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم خودم را رساندم پای تلفن، نشستم، بنا کردم این‌جا آن‌جا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگران کننده بود. یکی می‌گفت که حالشان خوب است، یکی می‌گفت زنده بیرون آمدند، یکی می‌گفت جسدشان پیدا نشده، یکی می‌گفت توی بیمارستانند و من تا اوائل شب که خبر درستی به من نرسیده بود در حالت فوق‌العاده بد و نگرانی به سر می‌بردم، تا بالأخره مطلب برایم روشن شد





احساسات من در آن موقع طبیعی است که چه احساساتی بود. دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس خسارت می‌کردم، احساس ضایعه می‌کردم، احساس غم می‌کردم و از طرفی احساس خشم نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند می‌کردم و همین بود که فردا صبح زود با این‌که خیلی بی‌حال بودم پا شدم، سوار ماشین شدم، آمدم برای تشییع جنازه به مجلس، و با این‌که اطبا همه من را منع می‌کردند که من شرکت نکنم و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمی‌آورم که شرکت در مراسم نکنم، آمدم آن‌جا روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی‌ای هم با کمال هیجان کردم که دور و ور من را دوستان گرفته بودند که نبادا من بیفتم، از بس هیجان داشتم. به‌هرحال برای من بسیار حادثه‌ی تلخی بود، یعنی شاید بتوانم بگویم تلخ‌ترین حادثه‌ای بود که تا آنروز من دیده بودم، زیرا حادثه‌ی هفت‌تیر که می‌توانست برای من تلخ‌تر باشد هنگامی اتفاق افتاده بود که من آن روز بیهوش بودم و نمی‌فهمیدم، بعد تدریجاً با این حادثه ذره ذره آشنا شدم و اطلاع پیدا کردم، اما این حادثه‌ی ناگهانی به خصوص بعد از حادثه‌ی هفت تیر برای من شاید تلخ‌ترین حادثه‌ای بود که تا آن روز برای من پیش آمده بود.

مصاحبه‌ی مطبوعاتی پیرامون حادثه‌ی هشتم شهریور؛ ‌ ۱۳۶۱/۵/۲۶

دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) ارتش با فرمانده کل قوا

دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) ارتش با فرمانده کل قوا



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا ظهر امروز (یکشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ارتش جمهوری اسلامی ایران، با تأکید بر اهمیت پدافند به‌عنوان «خط مقدم مقابله با هر گونه تهاجم»، جبهه‌ی مقابل جمهوری اسلامی را جبهه‌ای «خبیث، خدعه‌گر و مخالف استقلال ملت» خواندند و خاطرنشان کردند: در مقابل این دشمن که به‌دنبال تضعیف توان دفاعی کشور است، باید آمادگی‌های نیروهای مسلح آن‌چنان افزایش یابد که دشمن حتی به خود اجازه‌ی فکر کردن درباره‌ی تجاوز را ندهد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «عزم، اراده و توانایی نیروی انسانی» را عاملی مهم در برطرف کردن موانع و ضعف‌ها برشمردند و افزودند: قرارگاه پدافند جزء خطوط مقدم و اصلی است و باید با قدر دانستنِ این موقعیت مهم، و با نشان دادن عزم، اراده و قاطعیت، عزم دشمن را در تهاجم تضعیف کنید.
رهبر انقلاب اسلامی مسئله‌ی دشمنی با ملت ایران و نظام اسلامی را فراتر از برخی دشمنی‌های رایج در دنیا دانستند و خاطرنشان کردند: جبهه‌ی مقابل ما که از آن با تعابیری همچون «نظام سلطه» یا «صهیونیسم جهانی» یاد می‌کنیم، جبهه‌ای خبیث و خدعه‌گر و با اندیشه‌های ظالمانه است که با اصل اعتقادات دینی، استقلال و زیر بار حرف زور نرفتن ملت ایران، دشمنی دارد.
ایشان با اشاره به بروز دشمنی این جبهه‌ی مستکبر در چهره‌های گوناگون، افزودند: این دشمنی یک روز در چهره‌ی رژیم ایالات متحده‌ی آمریکا و روز دیگر در چهره‌ی رژیم ظالمی همچون صدام بروز می‌کند، اما مهم آن است که ما با استفاده از امکانات و ظرفیتهای فراوان کشور و با شناخت موقعیت و برنامه دشمن، موضع و تصمیم درست را اتخاذ، و به آن عمل کنیم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مخالفت و جنجال گسترده در خصوص سامانه موشکی اس۳۰۰ و یا تأسیسات حفاظت‌شده فردو را نمونه‌هایی از خباثت دشمن ملت ایران خواندند و افزودند: سامانه اس۳۰۰ ابزاری دفاعی است نه تهاجمی، اما آمریکایی‌ها تمام تلاش خود را کردند که جمهوری اسلامی از این امکان برخوردار نشود.
ایشان افزودند: ما با چنین دشمنی مواجه هستیم که حق دفاع را نیز برای ملت ما قائل نیست و در واقع می‌گوید بدون دفاع بمانید تا هر زمان که خواستیم، بتوانیم کشورتان را مورد تهاجم قرار دهیم.
فرمانده کل قوا همچنین بر هوشیاری، اقدام بهنگام و به‌کارگیری روشهای متنوع و ابزارهای پیشرفته در پدافند هوایی تأکید و خاطرنشان کردند: دشمن باید بفهمد که اگر تهاجم کند، ضربه محکمی خواهد خورد و دفاع ما شامل پاسخگویی نیز خواهد بود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر سرتیپ فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) با گرامی‌داشت هشتمین سالروز تشکیل این قرارگاه گزارشی از مهمترین اقدامات قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص) بیان کرد.

دیدار خانواده جانباز شهید رجب محمدزاده با رهبری انقلاب اسلامی ( حضرت آیت‌الله خامنه‌ای)

دیدار خانواده جانباز شهید رجب محمدزاده با رهبری انقلاب اسلامی ( حضرت آیت‌الله خامنه‌ای)


خانواده‌ی جانباز شهید حاج رجب محمدزاده، پیش از ظهر امروز (یکشنبه) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند و مورد تفقّد ایشان قرار گرفتند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تجلیل از مقام رفیع و رشک‌برانگیز شهید محمدزاده خاطرنشان کردند: در طول این سال‌ها هر لحظه و ساعتی که این شهید عزیز درد و رنج ناشی از جانبازی را تحمل کرد، نزد خداوند متعال محفوظ و برخوردار از اجر و حسنه است و در نهایت نیز با فوز شهادت، تفضلات بی‌حدوحصر الهی شامل حال آن شهید بزرگوار شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با تجلیل از روحیه‌ی بالا و فداکاری و صبر خانواده‌ی شهید محمدزاده به‌خصوص همسر شهید، افزودند: شما خانواده‌های شهدا مظهر انقلاب اسلامی هستید و ما با دیدن شما عزیزان، روحیه‌ی مضاعف می‌گیریم.
ایشان همچنین بر لزوم بیان و ترویج شرح حال و زندگی دشوار اما مقاوم مردان بزرگی همچون جانباز شهید محمدزاده تأکید کردند.
حاج رجب محمدزاده از جانبازان سرافراز (۷۰ درصد) دفاع مقدس بود که در سال ۱۳۶۶ در منطقه‌ی هور عراق بر اثر اصابت خمپاره از ناحیه‌ی سر و صورت به درجه‌ی جانبازی نائل شد و در فروردین سال ۹۴ در جریان تشرف رهبر انقلاب اسلامی به حرم مطهر رضوی (علیه‌السلام) نیز با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کرده و مورد تفقد ایشان قرار گرفته بود.

سه نکته درباره حکم رهبر انقلاب برای کالای قاچاق

سه نکته درباره حکم رهبر انقلاب برای کالای قاچاق

مبارزه‌ی جدّی با قاچاق ــ همین مسئله‌ی انهدام [کالای قاچاق] ــ بسیار مهم است؛ البتّه بعضی از مرتبطین با این مسائل، به ما گفتند که بعضی از این اقلام را می‌شود بازصادر کرد، [یعنی] برگرداند و صادر کرد؛ خیلی خب، این را حرفی ندارم، یعنی من این را الان اعلام می‌کنم. اینکه ما گفتیم حتماً منهدم کنند جنس را، جنس قاچاق را، این شامل آن قاچاق‌های جزئی و شامل این کوله‌برها و مانند اینها نیست؛ ما باندهای قاچاق و کارهای بزرگ [را می‌گوییم]، اینهایی که بازار کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. (۱۳۹۵/۰۶/۰۳)

رهبرانقلاب در هفته‌ی گذشته با انتقاد شدید از عدم جدیت و قاطعیت در حمایت از تولید و مصرف کالای وطنی، یک دستور و راهکار کاملاً عملیاتی و اجرایی با عنوان «آتش ‌زدن کالای قاچاق جلوی چشم همگان» ارائه دادند.

* ریشه و خاستگاه حکم
اینکه ایشان چرا در مقام رهبری انقلاب، این راهکار اجرایی را به مسئولان امر گوشزد کردند، شاید قدری به شعار سال برگردد که باید در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی، یک اقدام و عمل جدی صورت گیرد تا مردم آثار و برکات آن را به‌صورت ملموس درک نمایند. قضیه این است که رهبر انقلاب سال‌هاست در مورد کالای قاچاق به مسئولان هشدارها و تذکرات لازم را داده‌اند و از فرمان ویژه‌ی ایشان در مورد ضرورت مبارزه‌ی قاطع و جدی با قاچاق و تشکیل یک کانون مرکزی نزدیک به ریاست‌جمهوری و دستگاه‌های مربوطه، بیش از چهارده سال می‌گذرد. اما در بازه‌ی کنونی که نظام جمهوری اسلامی با جنگ اقتصادی تمام‌عیار مواجه است، ضرورت این امر به‌مراتب بیش از گذشته است؛ چراکه مسئله‌ی قاچاق اکنون برای جمهوری اسلامی ایران تنها یک معضل اقتصادی صرف نیست و حاوی ابعاد امنیتی، سیاسی و فرهنگی است، به‌طوری‌که حجم اقتصاد غیررسمی (اقتصاد پنهان) که یکی از ابعاد آن قاچاق کالا و ارز است، نسبت به تولید ناخالص داخلی، به بالاترین میزان خود از سال ۱۳۵۵ تاکنون (یعنی ۲۱.۲ درصد در سال ۱۳۸۹) رسیده‌ است. این مسئله می‌تواند با توجه به خصلت پنهانی‌ بودن، زمینه‌ی بسیاری از فعالیت‌های مخل نظام، همچون گسترش اعتیاد، فساد اخلاقی، طلاق، فعالیت‌های تروریستی و خرابکارانه و مانند آن را فراهم سازد.

با توجه به آمارهای ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، اگرچه حجم تقریبی ۲۵ میلیارد دلار قاچاق در کشور، در سنوات اخیر، کاهش یافته است، اما نمی‌توان تمام یا عمده‌ی این کاهش را معلول سیاست‌های درست و کنترل‌شده‌ دانست و حداقل بخش عمده‌ی آن ناشی از رکود حاکم بر اقتصاد ملی و کاهش تقاضای داخلی و قدرت خرید مردم است. ضمن اینکه تعداد پرونده‌های کلان قاچاق با رشد نزدیک به پنجاه‌درصدی در سال ۹۲ مواجه بوده ‌است.۱ همچنین اختصاص ۸۲ درصد از پرونده‌های قاچاق به پرونده‌های با ارزش بالای یک میلیارد ریال، حکایت از حجم بالای قاچاق عمده و سازمان‌یافته توسط افرادی دارد که از منابع مالی، امکانات و نفوذ اجتماعی بالایی برخوردارند و احتمالاً با بهره‌گیری از رانت، از طریق مبادی رسمی اقدام به قاچاق می‌‌کنند.۲ همچنین طبق ادعای سازمان بین‌المللی کار، در ازای هر یک میلیارد دلار کالای قاچاق، صد هزار فرصت شغلی از میان می‌رود و بنابراین تلاش در جهت کاهش انگیزه‌های قاچاق، می‌تواند از بیکاری مردم جلوگیری نماید.
 
* شبهات و اشکالات حکم
اما پرسشی که مطرح می‌شود آن است که آیا راهکار امحاء و آتش زدن کالای قاچاق، راهکاری معقول و منطقی و است؟ مثلاً آیا نمی‌توان به‌جای سوزاندن این کالاها، که در واقع از بین بردن نعمت‌های الهی است، آن‌ها را به نیازمندان و مؤسسات خیریه واگذار کرد تا مشکل ورود آن به عرصه‌ی بازار داخلی هم پیش نیاید؟ در پاسخ به شبهاتی از این دست، موارد زیر را می‌توان به اختصار بیان کرد:

۱. هدف اصلی از اجرای حکم امحاء
فلسفه‌ی امحاء و سوزاندن، در درجه‌ی اول، جلوگیری از توزیع مجدد کالای قاچاق در بازار داخلی است. لذا در آیین‌نامه‌ی اجرایی جدید ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، دو راهکار برای این امر پیش‌بینی شده‌ است: صادرات این اجناس و در غیر این‌صورت، امحای آن‌ها. در نتیجه، تازمانی‌که امکان صدور این کالا و منتفع ‌شدن از محل آن باشد، اولویت با صادرات است. بنابراین بازتوزیع آن، چه توسط دولت و چه توسط سایر افراد، به‌هیچ‌عنوان نمی‌تواند غایت مدنظر را محقق سازد.



عکس پوستری: جنس قاچاق را آتش بزنید!
از سویی دیگر، اگر به‌صورت خرد، فردی و حتی بخشی، به سوزاندن کالای قاچاق نگاه کنیم، به نظر می‌رسد این امر مصداق اتلاف مال و در نتیجه، اسراف و حرام شرعی است. حداقلش این است که این کالا می‌توانست نیازهای افراد و خانواده‌های نیازمند را برطرف سازد. اما در یک نگاه کلان، که معطوف به همه‌ی ابعاد زندگی (اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) مردم می‌شود، منافع این کالاها به‌مراتب از مضرات آن کمتر است؛ چراکه موجبات ورشکستگی صنایع و تولیدات داخلی و در نتیجه، بیکاری کارگران و کاهش درآمدها و سطح رفاه مردم را در پی خواهد داشت و ضررهای آن بیشتر از منافع اندک و محدود آن است. ضمن اینکه منافع حاصل از فعالیت‌های قاچاق عمدتاً به جیب مرزنشینان و کوله‌بران و مردمان ضعیف مناطق مرزی نمی‌رود، بلکه افراد صاحب‌نفوذ را به آلاف‌والوف می‌رساند. بنابراین عقل هم حکم می‌کند در چنین شرایطی، امحای چنین کالایی را بر لقایش ببخشیم.

۲. ابعاد تربیتی و انگیزشی اجرای حکم
در نظر رهبر انقلاب، تاکنون برخورد مناسب و قاطعی با این پدیده انجام نشده و عمدتاً به برخورد با کوله‌برها و موارد جزئی اکتفا شده است. در واقع یکی از دلایلی که باعث تداوم و حتی در برخی موارد افزایش قاچاق، آن‌هم به‌شکل گسترده و کانتینری شده، هزینه‌های پایین ناشی از این فعالیت غیرقانونی است. متأسفانه هم‌اکنون شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد به‌خاطر رکود حاکم بر بازار اجناس داخلی، انگیزه‌ی افراد برای ورود به فعالیت‌های قاچاق، بسیار تقویت شده است. بنابراین اگر با ابزارهای درست سیاستی سعی کنیم هزینه‌‌ی چنین جرائم و مشاغلی را بیشتر کنیم، قطعاً انگیزه‌های قاچاق کاهش می‌یابد و افراد را از فعالیت در این عرصه بازداشته‌ایم. بحث سوزاندن کالا در انظار عمومی می‌تواند با ایجاد یک جو روانی و اثرگذار تربیتی، قوه‌ی بازدارندگی و عبرت‌آموزی قوی‌ای داشته باشد؛ هم برای افراد درگیر در این فعالیت ناسالم و هم برای افرادی که در پی آنان، قصد داشته‌اند به این فعالیت‌ها بپیوندند (درست مانند آنچه در واقعه‌ی «اعدام در ملأ عام» متصور است). در نتیجه، این اقدام، آنان را از ورود به این فعالیت بسیار سودآور و البته پرریسک بازخواهد داشت. به عبارت دیگر، سوزاندن کالای قاچاق، انگیزه‌های قاچاق را نیز می‌سوزاند و انگیزه‌های تولید و مصرف کالای داخلی را احیا می‌کند.

۳. تجربیات سایر کشورها در مبارزه با قاچاق
این حکم در کشورهای دیگر که با معضل قاچاق گسترده و فزاینده مواجه بوده‌اند نیز تاکنون به اجرا درآمده‌ است. نمونه‌ی آن کشور روسیه است. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در ژوئن ۲۰۱۵ درخواست وزیر کشاورزی را در رابطه با صدور مجوز امحای محصولات قاچاق پذیرفت و حکم مربوطه را به امضا رساند. همچنین به نقل از برخی مسئولین این کشور، تجربه‌ی جهانی نشان می‌دهد تنها راه مؤثر برای مبارزه با قاچاق، جعل و تقلب، نابودی محصولات قاچاق و تقلبی است.۳ همچنین مدیرکل حقوقی و بین‌الملل ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز معتقد است در کشوری مانند روسیه، مجوز مصرف یک پیچ قاچاق هم داده نمی‌شود، حتی اگر به آن نیاز داشته باشند و در ۹۹ درصد کشورهای پیشرفته جهان، اجناس قاچاق بلافاصله بعد از کشف، معدوم می‌شوند.۴ همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر که همچون کشور ما با حجم عظیم اجناس قاچاق مواجه هستند، قانون امحا اجرایی شده ‌است. به‌عنوان مثال، سوزاندن عاج فیل قاچاق در هنگ‌کنگ (که به طلای سفید معروف است)، غرق کردن محموله‌های قاچاق شکر و برنج در کنیا و نیز معدوم ‌کردن دستگاه‌های فتوکپی، مبلمان اداری و تجهیزات الکترونیکی در این کشور، له ‌کردن کالاهای تقلبی و خودروهای قاچاق در کشور تایلند و فیلیپین توسط بولدوزرها و سوزاندن محموله‌های حاوی اسباب‌بازی و عینک‌‌آفتابی و پوشاک در ویتنام،۵ تنها بخشی از تجربیات موفق دنیا در مبارزه‌ی جدی با پدیده‌ی قاچاق است.

* نکته‌ی پایانی
نباید فراموش کرد که همیشه اقدامات جهادی و انقلابی نظیر امحای کالای قاچاق، با مقاومت‌های شدید و موانع سرسختی از سوی برخی ذی‌نفعان مواجه می‌شود، اما نتیجه‌ی کار قطعاً به نفع مجموعه‌ی مردم و کشور تمام خواهد شد.۶

پی‌نوشت‌ها:
۱. آمار پرونده‌های کلان (با ارزش بالای یک میلیارد ریال) شامل قاچاق در سال‌های ۹۱ و ۹۲، گمرک جمهوری اسلامی ایران، اداره‌ی کل آمار و اطلاعات ستاد.
۲. کتاب الکترونیکی مسئله‌شناسی قاچاق کالا و ارز، ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، ص۲۴-۲۵.
۳. http://www.taadolnewspaper.ir/print/۳۹۱۰۲ (۴ اسفند ۱۳۹۴)
۴. http://www.yjc.ir/fa/news/۵۷۰۷۷۳۹ (۵ مرداد ۱۳۹۵)
۵. http://www.epe.ir/Home/Single/۱۰۷۱۶ (۲۵ مرداد ۱۳۹۵)
۶. «کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کرْهٌ لَکمْ وَ عَسی أَنْ تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکمْ» (بقره: ۲۱۶): جهاد بر شما واجب شد، درحالی‌که از آن خوشنود نیستید. چه‌بسا از امری اکراه داشته باشید و آن برای شما بهتر باشد.

پیام تشکررهبری از کاروان ورزشی ایران در المپیک ۲۰۱۶ ریو

پیام تشکررهبری  از کاروان ورزشی ایران در المپیک ۲۰۱۶ ریو

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی از قهرمانان مدال‌آور و همه‌ی ورزشکاران و مربیان پرتلاش کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران در رقابت‌های المپیک ۲۰۱۶ ریو تشکر و قدردانی کردند.

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است.
بسمه‌تعالی
به کاروان ورزشی بازگشته از المپیک: قهرمانانی که با مدال‌آوری دل ملت را شاد کردند؛ به پهلوانانی که از حق خود بر اثر ناداوریها محروم شدند؛ به ورزشکارانی که عدم موفقیت آنان از ارزش تلاش و کوشش آنها نمی‌کاهد؛ به بانوان ورزشکاری که نشانه‌ی افتخارآمیز پوشش زن ایرانی را به رخ همگان کشیدند، به بانوی شجاعی که با حجاب کامل در پیشانی کاروان درخشید، و به مربیان و پیش‌کسوتان ورزش کشور، خوشامد میگویم و از همه‌ی شما سپاسگزاری میکنم. قدر شما را میدانیم.
سیّد علی خامنه‌ای
۲ شهریور ماه ۱۳۹۵


کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران با کسب ۳ مدال طلا، ۱ نقره، ۴ برنز و با مجموع ۸ مدال، در رتبه‌ی بیست‌وپنجم کشورهای شرکت‌کننده در المپیک ۲۰۱۶ ریو قرار گرفت.

زنبیلی پر از مهمات!

زنبیلی پر از مهمات!

دوم شهریور ماه سالروز شهادت مبارز نستوه شهید سید علی اندرزگو است. حجت‌الاسلام سید مهدی اندرزگو، فرزند این شهید بزرگوار خاطراتی را به نقل از رهبر انقلاب درباره‌ی آن شهید بازگو کرده است:


من در زمان مبارزات پدرم خیلی کوچک بودم و نکات چندانی در یادم نمانده است. هرچه می‌دانم، از مادرم یا از یاران پدر شنیده‌ام. بیشترین چیزی که در خاطرم مانده، مسافرت‌ها و سختی‌هایی است که در راه مبارزه تحمل می‌کردیم. دستگیری پدر ما برای ساواک بسیار اهمیت داشت و برای دستگیری او جایزه‌های سنگینی تعیین کرده بودند. برداشت آنها این بود که اگر او را شهید یا دستگیر کنند، روند مبارزه‌ی مردم بسیار کندتر خواهد شد. به همین منظور در ساواک بخش ویژه‌ای را اختصاص داده بودند برای دستگیری این شهید بزرگوار. همه‌ی این‌ها نشان از اهمیت بسیار بالای حضور شهید اندرزگو در بهبود روند مبارزه‌ها دارد.


عمده‌ی فعالیت شهید اندرزگو در مبارزه با رژیم غاصب پهلوی عبارت بود از واردات اسلحه و تأمین اسلحه‌ی مورد نیاز مبارزان و نیز وارد کردن اعلامیه‌های امام رحمه‌الله به داخل کشور. حاج احمد قدیریان هم که اخیراً به رحمت خدا رفت، برای من نقل ‌کرد سلاح‌هایی که شهید اندرزگو از افغانستان وارد می‌کرد، در اوایل انقلاب بسیار به‌ درد خورد و همه‌ی آنها در کمیته و جاهای دیگر مورد استفاده قرار گرفت.

منزل ما در مشهد با منزل حضرت آقا چند کوچه بیشتر فاصله نداشت. در خاطر دارم که شهید اندرزگو برای این عزیزان کلاس آموزش اسلحه گذاشته بود؛ برای حضرت آقا، شهید هاشمی‌نژاد و آیت‌الله واعظ طبسی. البته من خاطر‌اتی را در این مورد از زبان رهبر معظم انقلاب شنیده‌ام. حضرت آقا می‌فرمودند: شهید اندرزگو شب‌ها دیروقت به منزل ما می‌آمدند و با هم جلسه داشتیم و در مورد مسائل مختلف با هم صحبت می‌کردیم.

* این خروس‌ها تخم‌گذارند!
یکی از خاطراتی که رهبر معظم انقلاب برایم تعریف کردند، این بود که بارها پدرم را در کوچه و خیابان دیده بودند و بعد از سلام و احوال‌پرسی متوجه شده بودند که در دست او زنبیلی پر از مهمات و اسلحه است و او با خونسردی کامل آنها را با خود جابه‌جا می‌کرد. پدرم بارها ما را هم هنگام جابه‌جایی مهمات با خود می‌برد تا این عملیات شکلی عادی‌تر به خود بگیرد. البته ما این‌ها را بعدها از زبان حضرت آقا شنیدیم و آن زمان متوجه نمی‌شدیم.

از حضرت آقا شنیدم که: یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی می‌آمد. موتور را که نگهداشت، دیدم چند خروس در عقب موتور خود دارد. از او درباره‌ی خروس‌ها پرسیدم، جواب داد که این خروس‌ها استثنایی‌اند و تخم می‌گذارند! حضرت آقا فرمودند زنبیل را که کنار زدم، دیدم زیر پای خروس‌ها پر از نارنجک و اسلحه است.

شهید اندرزگو در شهریور ماه ۱۳۵۷ و در ماه مبارک رمضان به شهادت رسید، ولی ما تا زمان پیروزی انقلاب و ورود امام به ایران که بهمن ماه بود، از این حادثه خبر نداشتیم. روزی که امام وارد کشور می‌شدند، ما تلویزیون را نگاه می‌کردیم و منتظر بودیم که ایشان هم همراه امام باشند و با ایشان وارد کشور شوند. حضرت امام به کشور آمدند و در مدرسه‌ی رفاه مستقر شدند، فرمودند خانواده‌ی آقای اندرزگو را پیدا کنید، من دوست دارم آنها را ببینم. ما به دلیل مبارزات پدر و تحت تعقیب بودنش همواره در حال نقل مکان از شهری به شهر دیگر بودیم. به همین دلیل هیچ‌کدام از اطرافیان امام نشانی ما را نداشتند، اما خود امام در آخرین دیدار پدر ما با ایشان، شنیده بودند که ما در مشهد ساکن هستیم. این شد که آیت‌الله طبسی و دیگر دوستان ما را پیدا کردند و خدمت امام بردند.


* خبر شهادت پدر را امام رحمه‌الله دادند
یاد دارم زمانی که در تهران و مدرسه‌ی رفاه خدمت امام رسیدیم، ایشان دو برادر کوچک‌تر من را -یکی هفت‌ماهه و دیگری دوساله- روی پاهای خودشان نشاندند و ما را مورد تفقد و مهربانی قرار دادند. ایشان پس از کمی مقدمه‌چینی خبر شهادت پدر را به ما دادند. بعد از شنیدن خبر شهادت پدر، مادرم طبیعتاً بسیار دگرگون و ناراحت شدند. حضرت امام هم برای مادر ما از حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و صبر ایشان مثال زدند و او را به صبر و بردباری نصیحت فرمودند. سپس برای ما دعا کردند و من هنوز هم که هنوز است، تأثیرات دعای امام را در زندگی خودم می‌بینم.

امام به مادرم فرمودند برای این که راحت‌تر باشید، به تهران بیایید. ما همگی در تهران متولد شده بودیم و بعدها در دوران مبارزات پدر به شهرهای مختلف رفته بودیم. به هر ترتیب ما به تهران آمدیم و بعد از آن در مناسبت‌های مختلف خدمت امام می‌رسیدیم و از رهنمودهای ایشان استفاده می‌کردیم. امام می‌فرمودند: همان شبی که این روحانی مبارز به شهادت رسید، خبر شهادتش را برای من تلگراف کردند و من به‌شدت از این موضوع ناراحت شدم و غصه خوردم که ما محروم ماندیم از نعمت بزرگی مانند شهید اندرزگو که تجربه‌های گرانبهایی در مبارزات داشت.

در دوران ریاست‌جمهوری و رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم بارها با ایشان دیدار کردیم. عکسی که حضرت آقا در آن حضور دارند، مربوط به سالگرد شهادت شهید اندرزگو در سال ۱۳۶۱ یا ۱۳۶۲ است که خدمت ایشان رسیدیم. در عکس، آن پیرمرد پدربزرگ پدری من است که همراه ما آمده بود.