فجیعترین فجایع صهیونیستها
رژیم صهیونیستی از تاسیس و شکلگیری در سال ۱۹۴۸ تاکنون مرتکب جنایات بیشماری شده است که ۲۷ جنایت از این جنایتها فجیعتر و وحشتناکتر از مابقی است و در تاریخ ثبت شده است.
اگر بخواهیم از معروفترین جنایتها رژیم صهیونیستی از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ تاکنون نام ببریم ۲۷ جنایت در فهرست مشهورترین جنایات این رژیم قرار میگیرد که عبارتند از:
۱- تخریب هتل ملک داوود: هتل «ملک داوود» در قدس در سال ۱۳۳۰ ساخته شد و در دوره جنگ جهانی دوم مرکز فرماندهی ارتش انگلیس و آرشیو بسیاری از اقدامات آژانس یهود جهت اشغال فلسطین محسوب میشد. این هتل در ژوئیه ۱۹۴۶ بدست گروههای تروریستی صهیونیستی هاگانا، ایرگون و اشترن با ۳۵۰ کیلوگرم مواد منفجره بطور کلی ویران شد.
۲- دیریاسین: دیریاسین نام روستایی کوچک نزدیک قدس است، جمعیت این روستا در سال ۱۹۴۸ حدود ۷۰۰ نفر بود. در سال ۱۹۴۸ دیریاسین شاهد هجوم ۳ گروه مسلح به نام ارگون به سرکردگی مناخیم بگین، گروه اشترن به سرکردگی اسحاق شامیر و گروه هاگانا به سرکردگی دیوید بن گوریون بود. در این یورش که با مقاومت ساکنان روستا همراه بود، ۲۵۰ نفر کشته شدند که بیشتر آنها را زنان، کودکان و سالمندان تشکیل میدادند. همچنین در این حمله فجایع دیگری از جمله تجاوز جنسی، مثله کردن، پاره کردن شکم زنان باردار و منفجر کردن منازل نیز رخ داد.
۳- لد و رمله ژوئن ۱۳۴۸، شبهنظامیان صهیونیست با حمله به این دو روستا جز ۲۵ خانواده فلسطینی دیگر هیچ فلسطینی را زنده نگذاشتند. ۱۷۶ فلسطینی در این جنایت به شهادت رسیدند.
۴- طنطوره: این روستا در جنوب شهر اشغالی حیفا واقع است و در ۲۳ مه ۱۹۴۸ شاهد بزرگترین جنایت صهیونیستها علیه اهالی روستا بود. وقایع فاجعهبار این روستا از سال ۱۹۴۸ تا سال ۲۰۰۰ مکتوم باقی ماند تا اینکه یک اسرائیلی به نام «تدکاتس» در پایاننامه دوره کارشناسی ارشد خود با استفاده از آرشیو ارتش صهیونیستی فاش کرد، در این روستا ۲۰۰ فلسطینی قتل عام شدند.
۵- الدوایمه: این روستا در استان الخلیل واقع است. در اکتبر سال ۱۹۴۸ شاهد هجوم وحشیانهشبه نظامیان صهیونیست بود که در پی آن ۵۰۰ نفر به شهادت رسیدند که ۲۰۰ نفر آنها از ساکنان روستاهای دیگر بودند که به این روستا پناه آورده بودند.
۶- قبیه: روستای قبیه در ۲۲ کیلومتری شمال شرقی قدس و ۴۴ کیلومتری غرب رام الله واقع است و ساعت ۷ بعدازظهر ۱۴ اکتبر ۱۹۵۳ مورد حمله نظامیان صهیونیست قرار گرفت. این هجوم که طی آن نظامیان صهیونیست از لباس مبدل استفاده کرده بودند، به رهبری آریل شارون صورت گرفت و طی آن ۶۹ زن و مرد و کودک فلسطینی به شهادت رسیدند.
۷- کشتار حولا: بامداد ۳۱ اکتبر ۱۹۴۸ نظامیان اسرائیلی به سرکردگی مناخیم بگین به حولا شهر کوچکی در لبنان حمله بردند. در این حمله نیروهای اسرائیلی مردان شهر را اعدام و منازل مسکونی را منهدم کردند. همچنین دهها نفر از کشته شدهها را در گورهای دستهجمعی دفن کردند. این فاجعه باعث مهاجرت اکثر اهالی این منطقه به بیروت شد. در این کشتار ۹۰ لبنانی کشته شدند.
۸- کفرقاسم: ۲۹ اکتبر ۱۹۵۶ کفر قاسم روستایی نزدیکی شهر قلقیلیه در فلسطین هدف حمله نیروهای صهیونیستی قرار گرفت. در این حمله که در ساعت ۵ عصر و هنگام بازگشت اهالی روستا از مزارع صورت گرفت، ۴۹ نفر کشته شدند. این کشتار با شعار «بدون عاطفه باش تا خدا رحمتت کند» بوقوع پیوست.
۹- کشتار حانین: نظامیان اسرائیلی در ۲۶ نوامبر ۱۹۶۷ بعد از حدود ۳ ماه از محاصره روستای حانین در لبنان وارد این روستا شدند و اقدام به کشتار ساکنان آن با تبر و منازل را آتش زده و آنها را با خاک یکسان کردند.
۱۰- کشتار عیترون: شهری کوچک در جنوب لبنان است. این شهر در سال ۱۹۷۵ شاهد انفجار بمبی توسط نظامیان اسرائیلی بود که در اثر آن ۹ کودک کشته شدند.
۱۱- کشتار بنت جبیل: در سال ۱۹۷۶ نظامیان اسرائیلی پنجشنبه بازار شهر کوچک بنت جبیل در لبنان را بمباران کردند. این بمباران به کشته شدن ۲۳ و زخمی شدن ۳۰ نفر منجر شد.
۱۲- کشتار اوزاعی: در سال ۱۹۷۸ نیروهای هوایی اسرائیل واحدهای مسکونی و مؤسسات تجاری منطقه اوزاعی در نزدیکی بیروت را هدف قرار دادند. در این حادثه ۲۶ نفر به قتل رسیدند و ۳۰ واحد مسکونی کاملا ویران شد.
۱۳- کشتار راشیا: در سال ۱۹۷۸ توپخانه اسرائیل ۱۵ لبنانی را به قتل رساند که به سمت کلیسای شهر کوچک راشیا روانه بودند.
۱۴- کشتار کونین: نظامیان اسرائیلی در سال ۱۹۷۸ روستای «کونین» در لبنان را مورد هدف قرار دادند. در این حمله ۲۹ نفر کشته شدند که اکثراً کودک بودند.
۱۵- کشتار عدلون: در سال ۱۹۷۸ کماندوهای اسرائیلی مستقر در ساحل عدلون در لبنان ۲۰ نفر از افرادی را که در ۲ ماشین در حال حرکت بودند هدف قرار داده و به قتل رساندند.
۱۶- کشتار عباسیه: در سال ۱۹۷۸ نیروی هوایی اسرائیل مسجدی در شهر کوچک عباسیه در لبنان را هدف قرار داد که تعدادی از خانوادهها در آنجا پناه گرفته بودند. در این بمباران هوایی ۱۱۲ نفر کشته شدند که بیشتر آنها زن و کودک بودند.
۱۷- خان یونس: خان یونس در نوار غزه واقع است. این روستا در دو نوبت به فاصله ۹ روز هدف حملات اشغالگران صهیونیست قرار گرفت. یکی در ۳ نوامبر ۱۹۵۶ که ۵۰۰ فلسطینی و دیگری ۱۲ نوامبر که ۲۷۰ فلسطینی به شهادت رسیدند.
۱۸- صبرا و شتیلا: در سال ۱۹۸۲ نیروهای اسرائیلی با همکاری برخی از نیروهای نظامی لبنانی دستنشانده با نقشه وزیر جنگ آن زمان آریل شارون به اردوگاههای صبرا و شتیلا در نزدیکی بیروت حمله کردند که برخی از پناهندگان فلسطینی را در خود جای داده بودند و حدود ۸۰۰ نفر فلسطینی به اضافه تعدادی لبنانی را به قتل رساندند.
۱۹- اردوگاه البرج الشمالی: این اردوگاه در لبنان واقع است. هواپیماهای صهیونیستی در هفتم ژوئن ۱۹۸۲ با حمله به این اردوگاه با استفاده از بمبهای فسفری ۹۴ فلسطینی را به خاک و خون کشیدند. این حمله در واکنش به مقابله جوانان اردوگاه به حمله نظامیان صهیونیست به اردوگاه صورت گرفت.
۲۰- عیون قاره: صبح بیستم مه ۱۹۹۰ یک نظامی صهیونیست به روی کاروان کارگران فلسطینی در منطقه صهیونیست نشین لیتسیون (عیون قاره) آتش گشود که در نتیجه آن هشت کارگر فلسطینی شهید و ۱۶ نفر دیگر زخمی شدند.
۲۱- کشتار نمازگزاران الاقصی: براثر درگیری نمازگزاران فلسطینی با گروه یهودی متعصب امنای کوه هیکل در هشتم اکتبر ۱۹۹۰، نظامیان اسرائیلی وارد ماجرا شدند و نمازگزاران را به گلوله بستند. در نتیجه این گلوله باران ۲۱ نفر کشته، ۱۵۰ نفر مجروح و ۲۷۰ نفر بازداشت شدند. همچنین از حرکت آمبولانسها جلوگیری شد و برخی از پزشکان و پرستارها نیز در هنگام امدادرسانی مورد هدف قرار گرفتند. کشته شدگان و مجروحان تا ۶ ساعت پس از پایان درگیری روی زمین بودند.
۲۲- کشتار قانا: در ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۶ در جریان جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه لبنان روستای قانا مورد حمله و بمباران نظامیان رژیم اشغالگر قدس قرار گرفت.
برخورد دو بمب به یک ساختمان مسکونی چهارطبقه در مرکز روستای قانا به کشته شدن ۵۴ شهروند از جمله ۳۷ کودک و زخمی شدن بسیاری انجامید. بسیاری از فقیران و کودکان معلول که قادر به فرار از منطقه نبودند، در این ساختمان میخوابیدند. خاخامهای صهیونیست گفتند براساس حکم تورات، کشتار مردم در قانا در جنوب لبنان مباح است.
در زمان وقوع جنگ ۳۳ روزه، خاخامها ضمن اعتراض به انتقادها و محکومیتهای جهانی علیه جنایت قانا مدعی شدند، بنابر قوانین کتاب مقدس یهودیان، در زمان جنگ هیچ بیگناهی در صف دشمن وجود ندارد.
۲۳- حرم ابراهیمی در الخلیل: باروخ گلدشتاین و گروهی از شهرکنشینان شهرک صهیونیستنشین کریات اربع در ۲۵ فوریه ۱۹۹۴ هنگام نماز صبح وارد مسجد الاقصی میشوند. گلدشتاین پشت یکی از ستونهای مسجد میایستد و منتظر میشود تا نمازگزاران سجده کنند. پس از آن به سوی ایشان تیراندازی میکند. گلولهها و ترکشهای نارنجک باعث زخمی شدن بیش از ۳۵۰ نفر میشود. نظامیان ارتش اسرائیل هنگام این کشتار درهای مسجد را میبندند و از فرار نمازگزاران جلوگیری میکنند. همچنین به هیچ کس اجازه نمیدهند، برای نجات مجروحان به داخل حرم برود. در همین زمان، گروهی نیز در خارج از مسجد کشته میشوند. عدهای نیز در حین تشییع جنازه شهدا به خیل شهدا میپیوندند و در این کشتار ۵۰ نفر به شهادت میرسند که ۲۹ نفر از آنها از نمازگزاران حرم بودند.
۲۴- انتفاضه الاقصی: در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ آریل شارون از مسجدالاقصی بازدید کرد. این بازدید به علت اعتراض جوانان فلسطینی به اتمام نرسید. روز بعد از این حادثه که مصادف با روز جمعه بود، نظامیان اسرائیلی اقدام به گشودن آتش روی نمازگزاران کردند که بر اثر آن ۷ نفر کشته و ۲۵ نفر زخمی شدند. این درگیری به انتفاضه دوم مردم فلسطین منجر شد.
۲۵- ارودگاه جنین: نظامیان اسرائیلی در ۲۹ مارس ۲۰۰۲ حمله گستردهای را به اردوگاه جنین واقع در کرانه باختری آغاز کرد. پس از دو هفته محاصره اردوگاه جنین و شروع جنگ شدید بین نیروهای مقاومت فلسطین و اسرائیل، نیروهای اشغالگر به ریاست شائول موفاز با تانکهای خود وارد آنجا میشوند. آنان با تهاجم گسترده به این اردوگاه پس از اتمام مهمات نیروهای مقاومت آنجا را تسخیر میکنند. سپس آنها وارد اردوگاه میشوند و بسیاری از جوانان اردوگاه را اعدام میکنند. سپس تانکهای اسرائیلی وارد شده، برخی خانهها را تخریب میکنند. تعداد شهدای این واقعه حدود ۲۰۰ نفر است. هنوز تعداد شهدای دفن شده در گورهای جمعی مشخص نیست.
۲۶- غزه: رژیم صهیونیستی پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در ژانویه ۲۰۰۶ در اقدامی نژادپرستانه با هدف تنبیه مردم فلسطین بویژه مردم نوارغزه که بیشترین آرای حماس از این منطقه بود، اقدام به محاصره کامل زمینی و هوایی این منطقه کرد. درپی این محاصره کشنده اسرائیلیها حتی از خروج بیماران فلسطینی برای مداوا به خارج جلوگیری کردند که طی آن تا اواسط سال ۲۰۱۰ نزدیک به ۳۸۰ فلسطینی جان خود را از دست دادند. ظرف این سالها بویژه اواخر سال ۲۰۰۸ تا اواسط ژانویه ۲۰۱۰ اسراییل جنگی خانمانسوز را علیه غزه راه انداخت که به تجاوز ۲۲ روزه شهرت یافت. در این جنگ ۱۴۵۰ شهروند فلسطینی به شهادت رسیدند و ساختار زیربنایی نوارغزه آسیب جدی دید. قاضی گلدستون که بعدها از سوی سازمان ملل مامور شد، این جنایات را بررسی کند ثابت کرد، اسراییل مرتکب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت شده است.
۲۷- حمله به ناوگان آزادی: بامداد دوشنبه ۳۱ مه ۲۰۱۰ در برابر چشمان افکار عمومی جهان نیروی دریایی ارتش صهیونیستی در اقدامی که دزدی دریایی لقب گرفت، در آبهای بین المللی به کشتی بین المللی حامل کمکهای انسان دوستانه به نوارغزه حمله کرد و ۹ شهروند ترک را به قتل رساند و دهها نفر دیگر را زخمی کرد. تمامی ۷۵۰ سرنشین این کشتیها بازداشت و به بندر اشدود منتقل شدند
منبع: خبرگزاری تسنیم
در لیالی قدر از خدا چه بخواهیم؟/ مأیوس نشو، بخشیده میشوی!
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است:
(برای مشاهده فیلم این جلسه می توانید به بخش صوت و تصویر «خبرگزاری دانشجو» مراجعه، یا اینجا را کلیک کنید)
مروری بر مباحث گذشته
در
جلسات گذشته عرض کردم ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است، چه
برای خود و دیگران و چه دنیوی و چه معنوی و اخروی که به آن ترغیب شده است.
به خصوص نسبت به لیالی قدر که جلسه گذشته عرض کردم در روایات داریم. جلسة
گذشته عرض کردم که ما به عنوان دعا از خداوند در لیالی قدر چه بخواهیم؟ عرض
کردم دو چیز: یک؛ ترمیم نسبت به گذشتة خودمان. اینکه گذشتة خوبی نداشتیم و
دستمان به خطاها آلوده شده است و خداوند با دعا آن را عفو کند، بیامرزد،
ترمیم کند و ندیده بگیرد. دوم؛ مسئلة بهترین ترسیم نسبت به امور آیندهمان،
یعنی سال آینده؛ چون در شب قدر امور آیندة تمام موجودات ترسیم میشود.
دستم پر از گناه، چشمم پر از امید
حالا
این دو مطلب را در چه قالبی بریزیم و به خدا عرض کنیم؟ در بین دعاها و
روایات که میدیدم، روایتی توجّه من را جلب کرد و چه بسا قبلاً هم در بحثها
تنبّه داده باشم. راوی میگوید در مسجد الحرام بودم، به حجرالاسود رسیدم.
شخصی را دیدم که مشغول نماز است، دقّت کردم که ببینم کیست؛ خوب که دقّت
کردم دیدم زینالعابدین(صلواتاللهعلیه) امام چهارم است. حضرت را زیر نظر
گرفتم تا اینکه از نماز فارغ شد. راوی تعبیر میکند که: «وَ رَفَعَ بَاطِنَ
کَفَّیْهِ إِلَى السَّمَاءِ»؛ کف دستانش را دوتایی به آسمان بلند کرد، «وَ
جَعَلَ یَقُولُ»؛ شروع کرد و این جملات را فرمود: «سَیِّدِی سَیِّدِی»؛
آقای من! آقای من! «هَذِهِ یَدَایَ»؛ اینها دو دست من است، «قَدْ
مَدَدْتُهُمَا إِلَیْکَ»؛ این دستها را به سوی تو دراز کردم، اما یک چیز
هست، «بِالذُّنُوبِ مَمْلُوءَةً»؛ دستهایم را که به سوی تو دراز کردم، پر
از گناه است، «وَ عَیْنَایَ»؛ با چشمهایم هم به سوی تو نگاه میکنم، امّا،
«بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَةً»؛ چشمهایم پر از امید به توست.
این شبها به خدا چه بگویم؟
امشب
به خدا چه بگوییم؟ زین العابدین(صلواتاللهعلیه) به ما یاد داده است.
دستهایمان را بلند کنیم و بگوییم: خدا! آقای من! دستهایم را به سوی تو دراز
کردم امّا پر از گناه است، چشمهایم هم به سوی تو دوخته ام امّا آن هم پر
از رجا و امید من به توست.
بقیه درادامه مطلب
ادامه مطلب ...کاسه های شیر یتیمان +تصویرسازی و پوستر
توصیههای اخلاقی آیت الله حق شناس برای شبهای قدر
ثواب فراگیری علم در شبهای احیا
در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب (نوزدهم و بیستویکم) احیا را به مذاکره علم بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بردارد. مذاکره علم همین است، همین «قالالصادق» و «قالالباقر» است.
برترین عمل در ماه رمضان
رفقای عزیز من! اگر بخواهید از امیرمومنان(علیه السلام) تبعیت بکنید؛ باید به این نکات توجه بفرمایید.
امیرمومنان(علیه السلام) عرضه داشت: یا رسولالله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارمالله».
توبه نصوح
مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی، فسق و عمل بد به عمل صالح است. اگر این مرحله ورع را به کار بستی؛ از علی(علیه السلام) پیروی کردهای و به مقام توبه نصوح دستیافتهای.
فرمود: «حب علیٍ حسنة لاتضر معهاالسیئة» محبت علی(علیه السلام) حسنهای است که با بودن آن، گناه ضرر نمیرساند. یک کسی عبای امیرمومنان(علیه السلام) را بوسید.
حضرت(علیه السلام) فرمودند: «این معنای محبت نیست». معنای محبت پیروی از امیرمومنان و مقام عترت(علیهم السلام) است.
مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحله سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمیزند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یککسی بگوید: اینطور نیست (و غیبت پیش بیاید).
خطاب آمد که ای خاتمالرسل! باید به توبهکنندگان سلام کنی! بهبه! بهبه! شخص اول امکان - اول ما خلقالله نوری- باید به استقبال توبهکنندگان برود و به آنها سلام بکند! (انعام/54)
تو استغفارکننده نیستی!
حضرت ثامنالحجج(علیه السلام) وقتی از درون مسجد میگذشتند، یک نفرگفت: «استغفرالله».
حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی، زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری!
سخن گفتن دو ملک الهی درباره انسانها
دو ملک الهی با هم سخن میگویند که ایکاش مردم خلق نمیشدند! حال که خلق شدهاند، بدانند برای چه خلق شدهاند. - شما را برای چه به دنیا آوردهاند؟- و حال که نمیدانند برای چه خلق شدهاند، به دانستههای خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنیهایشان نمیکنند، از بدیهایی که کردهاند، توبه کنند. اول قدم، توبه است.
ذکر دائمی علامه طباطبایی(ره)
«لاخیر فی نسک لاورع معه؛ عبادتی که پرهیز از گناه با آن نباشد، سودی ندارد.» (کافی/1/36) ورع یعنی اینکه دهان و زبانم را نگه دارم.
مرحوم علامه طباطبایی(ره) - که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند- زبانشان همیشه مشغول به ذکر بود؛ مگر اینکه مورد سؤال واقع شده و جواب میدادند. آنوقت ما چرا باید اینقدر حرف بزنیم؟!
وقتی بنده میآمدم، یکی از رفقا گفت: آقا! راجع به غیبت و اهانت و تهمت یکقدری صحبت بکنید. من انتظار نداشتم امشب - که شب بیستویکم ماه رمضان است- این آقا به من بگوید: درباره غیبت و اهانت صحبت بکن.
عمل ائمه(علیهم السلام) باید نصبالعین ما باشد.
تنها گریهکردن برای حضرت علی(علیه السلام) فایده ندارد، عمل علی(علیه السلام) را باید نصبالعین خودتان قرار دهید. در عیون اخبارالرضا(علیه السلام) میفرماید که عمل علی(علیه السلام) را باید سرلوحه زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاریهایی کرد.
حضرت میفرمایند: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنهً یوم الخوفالاکبر، نهجالبلاغه/ نامه 45»؛ من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم.
اخلاص باطن
یکی از شرایط توبه، اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط. از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم. توبه نصوح یعنی اینکه من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرفنظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم.
حضرت فرمودند: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد.
وقتی توبهکننده تصمیم قاطع گرفت؛ پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار میفرماید و گناهان توبهکننده را از یاد ملکین میبرد.
به اعضا و جوارح هم خطاب تکوینی میشود که حق ندارید علیه این بنده شهادت بدهید. به زمین هم خطاب میرسد که باید از شهادت علیه این بنده توبهکننده خودداری بکنی. خدای ما چنین خدایی است!
منبع: روزنامه افق حوزه
فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) به مناسبت لیالى شریف قدر
موسى ع گفت: الهى، من قرب تو را مىخواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مىخواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مىخواهم. فرمود...
فرازهایی از فرمایشات امام خمینی(ره) بهمناسبت فرارسیدن لیالى شریف قدر بهشرح ذیل است:
حضرت امام خمینی(ره):
اگر اکرام قرآن و اهلبیت(ع) فقط بوسیدن جلد و ضریح مطهر بدون عمل به دستورات آنها باشد، مقبول نبوده و شبیه استهزا و بازیچه است.(1)لیلة القدر و روایتى در فضیلت آن
(لیلة القدر) شبى است که احیاى آن، سنت الهى است و قدر و منزلت آن از هزار ماه والاتر است، شبى است که مقدرات خلق در آنشب پایهریزى مىشود.(2)
از جمله روایاتى (که) در فضل «لیلة القدر» وارد شده است، (روایتى است) که عارف باللّه، سیدبن طاووس - رضى اللّه عنه - در کتاب شریف اقبال نقل (کردند؛) از پیغمبر(ص) نقل است که فرمود: «موسى گفت: الهى، من قرب تو را مىخواهم. فرمود: قرب من از براى کسى است که بیدار باشد در شب قدر. گفت: الهى، رحمت تو را مىخواهم. فرمود: رحمت من براى کسى است که رحم کند فقرا را در شب قدر. گفت: خدایا، من گذشتن از صراط را مىخواهم. فرمود: این براى کسى است که تصدّق کند به صدقهاى در شب قدر. گفت: خدایا، از درختهاى بهشت و میوههاى آن مىخواهم. فرمود: این براى کسى است که تسبیح کند به تسبیحهاى در شب قدر. گفت: خدایا، نجات مىخواهم. فرمود: نجات از آتش؟ گفت: آرى. فرمود: این براى کسى است که استغفار کند در شب قدر. گفت: خدایا، رضاى تو را مىخواهم. فرمود: خشنودى من از براى کسى است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر».(3)«لیلة القدر» کدام شب است؟
براى «لیلة القدر» چنانچه حقیقت و باطنى است، صورت و مظهرى (نیز) است، بلکه مظاهرى است در عالم طبع و چون مظاهر ممکن است در نقص و کمال فرقها کند، از این جهت ممکن است بین اقوال و اخبارى که در باب تعیین «لیلة القدر» وارد شده است، جمع نمود به اینکه تمام آن لیالى شریفه که در روایات است، از مظاهر «لیلة القدر» است؛ الّا آنکه بعضى با بعضى در شرافت و کمال مظهریت فرق دارد و آن شب شریفى که تمام ظهور «لیلة القدر» و شب وصل تامّ ختمى و وصول کامل خاتمى است، در تمام سال یا در شهر مبارک رمضان یا در عشر آخر آن یا در لیالى ثلاثه مختفى است.
در روایات عامّه و خاصّه نیز اختلافاتى است و در روایات خاصه نیز بهطریق تردید، در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، مذکور شده و گاهى تردید بین شب بیست و یکم و بیست (و) سوم شده است.
عبدالواحدبن المختار الانصارى گوید: از حضرت باقر(ع) سؤال کردم از «لیلة القدر»، فرمود: «در دو شب است؛ شب بیست و سوم و شب بیست و یکم.» گفتم: «یکى از آن دو را بهتنهایى ذکر کن». فرمود: «چه مىشود که عمل کنى در دو شب که یکى از آنها لیلة القدر است».
سید عابد زاهد - رضى اللَّه عنه - در اقبال فرماید: «بدان که این شب بیست و سوم از شهر رمضان، وارد شده است اخبار صریحه به اینکه لیله قدر است به مکاشفه و بیان. از آن جمله آن است که روایت کنیم بهاسناد خود تا سفیانبن السیط گفت: «گفتم به حضرت صادق(ع) تعیین فرما لیله قدر را براى من مفرداً». فرمود: «شب بیست و سوم».(4)مقدمه ورود به لیلة القدر
قلب انسان مانند آینه، صاف و روشن است و بر اثر توجه فوقالعاده به دنیا و کثرت معاصى کدر مىشود، ولى اگر انسان لااقل صوم را براى حق تعالى، خالص و بىریا انجام دهد، این عبادت را که اعراض از شهوات، اجتناب از لذات و انقطاع از غیرخدا است، در این یک ماه بهخوبى انجام دهد، شاید تفضل الهى شامل حال او شده، آینه قلبش از سیاهى و کدورت زدوده گردد و امید است که او را از عالم طبیعت و لذات دنیوى منحرف و منصرف سازد و آنگاه که مىخواهد وارد «شب قدر» شود، نورانیتهایى که در آن شب براى اولیا و مؤمنین حاصل مىشود، به دست آورد و جزاى چنین روزهاى، خدا است، چنانکه فرموده است: «الصّوم لى و انا اجزى به».(5)
مراتب کمالات انسان براى ورود به ضیافت خدا زیاد است و باید از مقدمات شروع شود و مقدمات، همان توجه به غیر نداشتن و جز خدا ندیدن و هیچچیز غیر از او نداشتن است. در اینجا باید عرض کنم که از همه مردم این معنا مطلوب است و اگر مردم بخواهند در ضیافت خدا وارد شوند، باید بهاندازه وسعشان از دنیا اعراض کنند و قلبشان را از دنیا برگردانند.(6)«انا انزلناه فى لیلة القدر»
در ماه مبارک رمضان، قضیهاى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن، براى ما الى الابد در ابهام مانده است و آن نزول قرآن است. کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول الله(ص) در لیلة القدر را غیر از رسول اکرم(ص) و آنهایى که در دامن رسول اکرم(ص) بزرگ شدند، (کسى نمىداند).
قرآن نعمتى است که (پیغمبر(ص)) در ضیافتى که از (ایشان) شده، از آن برخوردار (گشته است) و مقدمات آن، این (بود) که سالهاى طولانى ریاضت معنوى کشیده، تا به آنجایى که لایق این ضیافت شده، رسیده است. مهم، قضیه اعراض از دنیا است. آن چیزى که انسان را به ضیافتگاه خدا راه مىدهد، این است که غیرخدا را کنار بگذارد.
قرآن سرّى است بین حق و ولىالله اعظم که رسول خدا است، بهتبع او نازل مىشود تا مىرسد به اینجایى که بهصورت حروف و کتاب درمىآید که ما هم از آن استفاده ناقص مىکنیم.
اگر سرّ لیلة القدر و سرّ نزول ملائکه را در شبهاى قدر - که الآن این معنا براى ولىالله اعظم حضرت صاحب - عجل الله تعالى فرجه الشریف - هم امتداد دارد - بدانیم، همه مشکلات آسان مىشود. تمام مشکلاتى که داریم براى این است که ما محجوبیم از اینکه واقعیت را آنطور که هست و نظام هستى را به آنطورى که تنظیم شده، مشاهده کنیم.(7)«لایمسّه الا المطهرون»
قرآن در یک کتاب مکنونى است که مسّ آن کتاب مکنون براى انسان امکان ندارد، مگر کسانىکه مطهّر هستند. البته مسلّم است که آن کتاب مکنون، یک کتاب بوده که در کمال عزّت و ارتقا است، بهطورىکه این موجودات دنیّه طبیعى به آن نمىرسند و اگر کسى بخواهد خودش را به آن کتاب برساند و سرتاسرش را مسّ کند، باید سرتاسر و همه هستى وجودش مطهّر باشد. البته مراد از تطهیر همان طهارت از حجابات طبیعت و تجرد از غشاوات طبیعى و جسمانى مىباشد.(8)
«انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»
از پیغمبر اکرم(ص) منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مىخواهم مظلومیت اسلام را امروز براى شما آقایان عرض کنم. در قرآن شریف هم مىبینیم که پیغمبر اکرم(ص) شکایت کرده است به خداى تبارک و تعالى که «انَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هذَا القُرْآنَ مَهْجُورا»؛ از مهجوربودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است.
قرآن و اسلام مهجور و مظلومند، براى اینکه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى یا بهکلى مهجور است و یا برخلاف آنها بسیارى از دولتهاى اسلامى قیام کردند.(9)قرائت قرآن؛ لازم، نه کافى
اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احکام قرآن مهجور است به اینکه در مأذنهها اذان مىگویید و نماز مىخوانید و اکثر احکام سیاسى اسلام را اعتنا به آن ندارید، قرآن از مهجوریت بیرون نمىرود. البته قرائت قرآن و حاضربودن قرآن در تمام شؤون زندگى انسان از امور لازم است، لکن کافى نیست، قرآن باید در تمام شؤون زندگى ما حاضر باشد. باید قرآن در همه شؤون وارد بشود، قرائت قرآن باید بشود. قرآن، ذکر، همه باید در همهجا باشد.(10)
باید به محتواى قرآن توجه و عمل کنیم
قرآن را که کتاب ما است و کتاب شما است، کوشش کنید که بهحقیقت، کتاب باشد، کتاب ما بهحقیقت باشد، نهفقط لفظاً بگوییم که «کتاب ما، قرآن است، نبى ما، رسول اکرم(ص) است. امام ما، علىبن ابىطالب(ع) است». لفظ، آسان است. اگر ما ادعامان این باشد که قرآن، کتاب ما است، لکن هیچ صفحهاى از قرآن را عمل نکرده باشیم، بهحسب واقع کتاب ما نیست.(11)
ما باید کتابمان قرآن باشد. معنایش نه این است که فقط بگوییم کتاب ما قرآن است، بلکه باید با او حرکتهاى معنوى بکنیم، به تربیت انسانى برسیم، با او اجتماع خودمان را اصلاح کنیم، با او همه جهات مادى و معنوىاش را طى کند. او قرآن است که کتاب ما است، این کتابى است که باید بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم. فقط بگوییم: «کتاب است» این، کتاب نمىشود. وقتى کتاب، کتاب ما است که به محتواى این کتاب عمل بکنیم. کوشش کنید که کتاب شما، کتاب خدا و قرآن باشد، توجه شما به محتواى کتاب خدا باشد.(12)
در حدیث است که جبّار عزّ و جلّ به قرآن مىفرماید: «به عزت و جلال و بلندى مقامم قسم که البته اکرام کنم کسى را که اکرام کرده است تو را و اهانت کنم کسى را که اهانت کرده تو را».
باید دانست که اگر احیاء احکام و معارف قرآن را به عمل به آن و تحقّق به حقیقت آن نکنیم، در آن روز جواب رسول خدا(ص) را نتوانیم داد. کدام اهانت بالاتر از آن است که پشت پا به مقاصد و دعوتهاى آن زده شود؟ اکرام قرآن و اهل آن که اهلبیت عصمت(ع) است، فقط به بوسیدن جلد آن و ضریح مطهّر اینها نیست؛ این یک مرتبه ضعیفه از احترام و اکرام است که اگر به دستورات آن و فرمایشات اینان عمل کردیم، مقبول است و الّا شبیه به استهزا و بازیچه است.(13)
1) و 2) صحیفه امام، ج 15، ص 59
3) آداب الصلوة، ص 333
4) آداب الصلوة، صص 331 - 332
5) جهاد اکبر، صص 43 - 44
6) صحیفه امام، ج 17، صص 491 - 490
7) صحیفه امام، ج 19، ص 285
8) تقریرات فلسفه، ج 3، ص 57
9) صحیفه امام، ج 16، صص 33 - 34
10) صحیفه امام، ج 16، صص 38 - 39
11) صحیفه امام، ج 10، صص 532 - 533
12) صحیفه امام، ج 10، ص 531
13) آداب الصلوة، ص 210
درشب قدرنشاط خیلی مهم است (استادفاطمی نیا)
من قبلا در جاهای دیگر عرض کرده ام تاکید روایات بر این است که ما به نشاط نگاه کنیم، نشاط نشاط! فردا ان شاء الله شب های قدر می آید حالا این حدیث را هیچ کس عمل نمیکند، جلسه های احیاء خواهیم داشت پنج ساعت الی شش ساعت! مردم را مینشانیم کاملا که دیگر رمقشان گرفته شد هیچ حالی که دیگر نماند تازه قرآن ها توضیع میشود بگذارند روی سرشان بگویند بک یا الله!
دعای کمیلمان که باید بیست دقیقه طول بکشد معمولا دو ساعت و نیم، سه ساعت، ببینید اینها روز قیامت جواب دارد، اگر صاحب شریعت بگوید چرا لطائف و ظرائف شریعت ما را در ذهن مردم ثقیل جلوه دادید، چه جواب خواهیم داد؟! یک جوان میخواهد برود دعای کمیل میداند که رفتنش با خودش است برگشتنش با کرام الکاتبین است! میخواهد برود احیاء رفتنش با خودش است برگشتن با کرام الکاتبین، بابا شش ساعت هم آخر احیاء می شود؟! آخر چه کسی گفته است؟ اگه تو خودت حال داری خوب برو یک گوشه، برادر من عزیز من حالت را که نمیتوانی به کسی منتقل کنی.
خلاصه نشاط خیلی مهم است، روایت داریم که آقا خطرناک است، تو همین قم یک طلبه ای بعضی ریاضت ها را برخودش تحمیل کرده بود، حتما باید نماز شب بخواند، روزی سه جزء قرآن بخواند، چه بکند، چه بکند، چون پشتوانه علمی هم نداشت یکدفعه بریده بود، آمده بود میگفت بله ما یکوقت بیکار بودیم نماز شب میخواندیم!، چرا؟ برای اینکه پشتوانه علمی نداشت، نشاط هم نداشت، یک وقت حاج آقا حسین فاطمی است رضوان الله علیه قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، یک وقت مرحوم آیت الله العظمی اراکی بود قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، امام همینطور بزرگان همینطور، یک وقت هم یک آدمی که پشتوانه علمی ندارد روی احساس آمده، فقط احساس.
احساس یک اندازه ای دارد عزیز من، اگر کسی علوم اولین و آخرین را داشت باشد حال نداشته باشد یک عباسی نمی ارزد و اگر کسی حال داشته باشد پشوانه علمی نباشد، بالاخره نمیخواهم بگویم همه علامه بشوند ولی حال هم که پیدا میکنی باید یک پشتوانه ای داشته باشد، یک حدیثی، آیه ای، مبنایی، اما دیگر همه اش بشود احساس. خدا شاهد است الان در حتی تهران هم یک مجالسی روی احساس برگزار میشود، خیلی ببخشید نواری را آورده بودند یک جایی در آن نوار آن بنده خدایی که میخواند می گفت که بله امام حسین به قمر بنی هاشم گفت که شب عاشورا اگر تو هم میخواهی بروی، برو! خیلی ببخشید، اینها درد دل من است،اینها چیزهایی است که در پایتخت شیعه خوانده میشود، نوار میشود، پخش میشود،مشتری هم دارد.
بعد میگوید: عباس خوشگله! آمد زینب کبری را پیدا کرد گفت به داداش حسین یک چیزی بگو! مثل اینکه میدان مولوی بوده مثلا، دروازه غار بوده نعوذبالله، این شد حرف؟! همش احساس؟! آدم قمر بنی هاشم را اینطور یاد میکند؟! قمر بنی هاشمی که ائمه وقتی اسمش می آمد تعظیمش میکردند، میگفتند عموی ما نافذالبصیره بود عموی ما پرده ای برابر چشمش نبود، آنوقت اینطور میگویند؟! که دو نفر عوام میخواهند گریه کنند؟! میخواهم صد سال گریه نکنند، اگر میخواهیم به یک آدم عوامی هم حالی بدهیم به او بفهمانیم روی این روایت داریم این را به تو میگوییم، روی این مبنا داریم میگوییم، مبنایش این است.
چرا شیعه شبهای 19، 21و 23 ماه مبارک رمضان را شب قدر می داند؟
پرسش :
چرا شب قدر، شب نزول قرآن کریم بین مسلمین مورد اختلاف است؟ چرا شیعه شبهای 19، 21 و 23 و اهل سنت شبهای 23 و 27 را شب قدر می دانند؟
پاسخ :
سنت در نزد اهل تسنن به قول، فعل و تقریر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطلاق شده و در نظر شیعه علاوه بر آن، شامل امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ نیز می شود. سؤال مذکور از سه بخش تشکیل یافته که هر کدام به صورت جداگانه مورد بحث واقع می شود.
الف) علت اختلاف در مورد شب قدر بین مسلمین:
بعد از رحلت نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل و کتابت احادیث و روایات از طرف خلیفة اول ممنوع گردید. و این منع حدیث تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز (99 هجری) ادامه داشت. این مسئله باعث ضربة جبران ناپذیری به احادیث خصوصاً احادیث اهل تسنن گردید. به موجب این امر سلسلة اسناد روایات اهل تسنن از بین رفت و از ارزش حدیث کاسته شد و از طرفی احادیث ساختگی زیادی نیز به همین خاطر وارد جوامع حدیثی اهل تسنن گردید. ولی خوشبختانه جوامع حدیثی شیعه به خاطر عدم پیروی از این منع، و وجود جانشینان به حق که علوم خود را از ایشان می گرفتند از این ضایعات مصون ماند. این امر موجب اختلافات زیادی در جزئیات و بسیاری از مسائل گردید. ولی از آنجا که شیعه احادیث خود را از اهل بیت می گیرند و همواره در مشکلات، سخنان این بزرگواران چاره ساز بوده فلذا مشکل چندانی ندارند.
اما در قرآن در تعیین شب قدر چیزی نیامده. و آنچه از قرآن در این رابطه به طور قطع می توان فهمید این است که شب قدر فطعاً در ماه مبارک رمضان واقع شده و اما اینکه کدام یک از شبهای آن است، قرآن دلالتی بر آن ندارد.[1]
ب) شبهای 19 و 21 آیا به خاطر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به عنوان شب قدر معروف هستند؟
احادیث زیادی در مورد تعیین شب قدر وارد شده و در بعضی از این احادیث، شبهای 19 و 21 و 23 به عنوان شب قدر معرفی و بیان شده که یکی از اینها شب قدر است.[2] در برخی دیگر، 21 و 23 به عنوان شب قدر معرفی شده است.[3] بعضی از روایات به صراحت شب 23 را به عنوان شب قدر معرفی و آن را افضل از همة شبهای 19 و 21 دانسته اند.[4] در بعضی از احادیث، از امام پرسیده اند کدامین از 2 شب 21 و 23 قدر است؟ امام تعیین نکرده اند و فرموده اند: چه می شود بر تو اگر در هر دو شب خیر انجام دهی؟[5] و...
بنابراین روشن شد که شبهای 19 و 21 به عنوان احتمال شب قدر بودن در لسان روایات ذکر شده، نه به خاطر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ هر چند فضل این دو شب به خاطر قرار گرفتن شهادت حضرت در آن دو قطعاً بیشتر شده است.
ج) 23 افضل است یا 27
طبق گفتار بند الف، شبهایی که احتمال قدر در آنها داده می شد و یکی از آنها قطعاً شب قدر است، به ترتیب افضلیت عبارتند از: شب 19، 21 و 23 که شب 23 افضل از دو شب دیگر بوده و بلکه طبق تصریح بعضی از احادیث، شب قدر همین شب است و می دانیم که در تمام طول سال شبی به فضلیت شب قدر نمی رسد. بنابراین 23 از شب 27 و از تمام شبها افضل خواهد بود.
نتیجه
1. نظر شیعه در مورد شب قدر و تعیین آن مشخص بوده و چون از ائمه ـ علیهم السّلام ـ یعنی وارثان علم پیامبر به ما رسیده قطعاً صحیح می باشد.
2. شبهای 19 و 21 نیز طبق بعضی روایات احتمال شب قدر بودن داده می شود.
3. شب 23 از تمام شبها افضل است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 7، باب تعیین لیلة القدر.
2. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج20، ص 561.
3. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج27، ذیل سوره قدر.
4. دعائم الاسلام، نعمان بن محمد تمیمی مغربی، ج1.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامی، ج 20، ص 561.
[2] . ر. ک: کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، هـ . ش، چاپ چهارم، ج 4،ص 158، ح 8. وسائل الشیعه ، حر عاملی، مؤسسة آل البیت، چاپ اول،ج 10.
[3] . ر. ک: کافی، ج 3، ص 40 و ج 4، ص 154، مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 هـ ق، ج 94، ص 2 و 8.
[4] . ر. ک: بحارالانوار، ج 94، سید بن طاووس، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 هـ ش، چاپ دوم، ص 190.
[5] . ر. ک: طوسی، التهذیب، دارالکتب الاسلامیه، 1365 هـ ش، چاپ چهارم، ج 3،ص 58.
منبع:راسخون