شهید «محمد حسین فهمیده» به روایت خواهر
به این بهانه، با خواهر این شهید که خود از جامعه فرهنگیان کشور است، به گفت وگو نشستیم تا گوشه ای از ابعاد شخصیتی و منش معرفتی این شهید معظم را بازگو کرده و نوجوانان و جوانان این مرز و بوم با این بزرگمرد و اسطوره دفاع مقدس بیشتر آشنا شوند.
فرشته فهمیده، خواهر شهید «محمدحسین فهمیده»، با اشاره به شخصیت والای این شهید نوجوان، اظهار داشت: همه ما جمله ارزشمند رهبر معظم انقلاب را میدانیم که به سه مقوله «تحصیل»، «تهذیب» و «ورزش» تأکید کردهاند و میتوانیم از این سه کلمه بسیار زیبا به خوبی استفاده کنیم.
وی افزود: اگر نوجوانی بخواهد شهید فهمیده بوده و برای جامعه و جوانان کشور مدال آفرین و الگو باشد، باید به این سه شاخص توجه کند.
خواهر شهید فهمیده ادامه داد : بسیاری از افراد را داریم که از نظر تحصیلی نخبه بوده و برای کشور افتخارآفرین هستند و در المپیادهای مختلف ارزش و شأن نظام جمهوری اسلامی را بالا میبرند.
فهمیده یادآور شد: در بحث شهادت نیز 36 هزار نوجوان شهید را داریم که امروز الگوی جوانان در کشور و حتی در سایر کشورهای جهان هستند.
وی با اشاره به الگوهای ورزشی موفق تصریح کرد: در این خصوص نوجوانی مانند «کیمیا علیزاده» را داریم که توانست برای کشورمان مدال به دست آورده و افتخارآفرین باشد.
خواهر شهید فهمیده عنوان کرد: در دنیا میتوانیم ثابت کنیم که ایرانی هستیم و یک مسلمان ایرانی میتواند در همه دنیا پرچم ایران را به اهتزاز درآورد و این به ایمان و اعتقاد یک جوان و نوجوان بستگی دارد.
فهمیده با تأکید براینکه ذات فردی درونی خودمان، ایمان، عقیده و اعتقاد است، گفت: در کنار این خصوصیات، یک جوان میتواند خیلی چیزهایی که «شهید فهمیدههای» ما داشتند و توانستند پلاک ایثار و شهادت را از رهبرشان دریافت کنند، دارا باشد.
خواهر شهید فهمیده با بیان اینکه در کشور فهمیدههای زیادی داریم که هنوز نتوانستند استعدادهای خود را شکوفا کرده و به کار گیرند، بر اهمیت نقش اعتقادات دینی در نوجوانان و جوانان تأکید کرد.
وی با اشاره به خاطرهای از شهید محمدحسین فهمیده، تصریح کرد: این شهید با توجه به سن کم، ابهت زیادی در بین اعضای خانواده داشت و ما همواره از او حساب میبردیم و سعی میکردیم همه کارها را با نظر او انجام دهیم.
وی متذکر شد: برای نمونه، اگر قصد خوابیدن داشتیم، باید تقسیم کاری که محمد در منزل کرده بود تا پدر و مادر و به خصوص مادرمان در انجام کارهای خانه اذیت نشود، را انجام میدادیم.
خواهر شهید فهمیده افزود: اگر درسهایمان را نخوانده بودیم، شهید فهمیده ما را بیدار میکرد و میگفت «باید به درسهایتان رسیدگی کنید» و همواره بر درس خواندن تأکید زیادی داشت.
فهمیده تأکید کرد: محمد حسین جسارت و شجاعت خاصی در کنار ایمان و اعتقاد داشت و این زبانزد همگان بود و این ویژگی او را در بین فرزندان دیگر متمایز کرده بود.
فهیمده در پاسخ به این پرسش که در خصوص «حذف درس شهید فهمیده از کتب درسی چه نظری دارید؟»،تصریح کرد: به عنوان یک فرهنگی به این موضوع ورود پیدا نکرده ام؛ چرا که بعد از چاپ مطلب در کتب درسی دیگر نمیتوان به آن ورود پیدا کرد و تغییری در آن ایجاد کرد.
وی اضافه کرد: شاید نگرانی و ناراحتی خیلی از افرادی که ما میگوییم به حواشی پرداختهاند، این بود که اصل مطلبی که در درس پانزدهم کتاب پایه ششم حذف شده بود، مربوط به بیان تاریخی امام خمینی (ره) در خصوص این شهید بود.
خواهر شهید فهمیده متذکر شد: بنده فکر میکنم اسم شهید فهمیده برای دیگران ملاک نبود؛ بلکه یک جمله تاریخی از امام خمینی (ره) بود و یا اینکه رهبر معظم انقلاب که در خصوص این شهید میفرمایند «شهید فهمیده حاصل تربیت صحیح اسلامی است».
فهمیده با تأکید بر اینکه این جملات تاریخی از ذهنها پاک نمیشود، افزود: جملهای که امام خمینی(ره) در وصف شهید فهمیده میگویند، نه تنها برای یک نوجوان 13 ساله مانند شهید فهمیده بود؛ بلکه این نوجوان 13 سالهای بود که «رهبر او، او را رهبر خود نامید» و جمله تاریخی امام (ره) ملاک کسانی بود که دغدغه حذف این موضوع را داشتند.
وی تصریح کرد: بحث همه ما روی بیان تاریخی امام خمینی(ره) بود که قید کرده بودند و آن حذف شده است.
خواهر شهید فهمیده خاطر نشان کرد: با توجه به صحبتهای مسئولان آموزش و پرورش، مقرر شد که سال آینده این درس مجدداً به کتابها بیاید.
منبع:پایگاه اینترنتی بسیج
یک گوشی که ارزشش را ندارد .../ کتابی درباره شهیدی که سرش بر نیزه داعش رفت
گروه فرهنگ مقاومت فرهنگ نیوز، مریم کمالی نژاد: «وقتی آمد توی اتاقم با یک من عسل نمیشد خوردش، از پشت در اتاق سر و صدایش میآمد. میشنیدم که منشی دارد قانعش میکند صبر کند و بعد از هماهنگی بیاید. از جایم بلند شدم که در را باز کنم و دعوتش کنم، خودش در را باز کرد و آمد تو. رگ پیشانی و گردنش بیرون زده بود. صورتش برافروخته بود. دستش را گرفتم و روی صندلی نشاندمش. خودم هم کنارش نشستم. گفتم شما میخواستی ما را ببینی ما هم سعادت داشتیم با شما آشنا بشیم، دیگر عصبانیت برای چی؟
به هر حال حرفهایش را زد و گله و شکایتش را هم کرد. قول دادم تا جایی که اختیار با من باشد رسیدگی کنم. گوشیام که زنگ خورد، خیلی کوتاه با همکارم حرف زدم و گوشی را روی میز جلویمان گذاشتم، برداشتش. یک نگاهی بهش انداخت و گذاشت توی جیبش و گفت من این گوشی شما را برمیدارم. من گفتم بردار برای خودت اگر با این گوشی دلخوری شما برطرف میشود بردار. یک جای هم با هم خوردیم و خداحافظی کرد که برود. تا دم در رفت صدایش کردم که خوب عاقبتبهخیر! گوشی را دادیم سیم کارت را که ندایم، سیم کارت را حداقل بده.
برگشت گوشی را گذاشت روی میز و گفت همینجوری گفتم، نمیخوام. ولی اصرار کردم که برداردش. یک گوشی که ارزشی نداشت. سیم کارتم را گذاشت روی گوشی قدیمی خودش و آن را برداشت برد...»
آنچه خواندید، خاطرهایست از سردار شهید عبدالله اسکندری، در دوره مسئولیتشان در بنیاد شهید استان فارس در ارتباط با یک جانباز اعصاب و روان.
مرد خدا
سردار شهید عبدالله اسکندری از آن بزرگ مردانی است که تواضع و اخلاصاش زبانزد خاص و عام بوده و است. در تمام سالهای جنگ، جبهه بودند و بعد از آن هم بخاطر مأموریتهای متفاوت، زندگی و کار در شهرهای مختلفی چون اهواز، بندرعباس، اراک، سبزوار و ... را تجربه کردند. با این حال تمام این فعالیتها و مسئولیتشان در بنیاد شهید نبود که ایشان را بر سر زبانها انداخت. بلکه شهادت و نحوهی شهادتشان بود که با تمام غربت و مظلومیتی که به همراه داشت، باعث شد زندگی سراسر ایثار و اخلاص ایشان مرور شود.
سردار شهید عبدالله اسکندری، چندی پس از بازنشستگی، در سال 1393 با اصرار خودشان به سوریه رفتند. به خاطر مسائل امنیتی به خانواده سپرده بودند که کسی از رفتنشان باخبر نشود. اما قول داده بودند که یک روز در میان به همسرشان تماس بگیرند. خانم اعظم سالاری همسر ایشان میگوید: ظهر سهشنبه قبل از اذان مشغول تلاوت قرآن بودم که تلفن آقا عبدالله از انتظار درآوردم، احوال بچهها را پرسید. صدایشان کردم، آمدند و یکی یکی با پدرشان حرف زدند و دوباره گوشی را به من دادند. آقا عبدالله گفت: حاج خانم، یادته یک بار داشتم برات کتاب امام رو میخوندم، میخواستن تبعید بشن، به خانمشون نامه نوشته بودن که تصدقت بشم، برام دعا کن؟ الان من به شما میگم تصدقت بشم، برام دعا کن!»
این شرح آخرین تماس شهید اسکندری از سوریه با همسرشان است. بعد از آن تماسهای یک روز در میان قطع میشود و بعد از چندی هم خبر شهادتشان میرسد. شهادتی حسینگونه! عکسهایی که از نحوهی شهادت و سر بر روی نیزهی ایشان در فضای مجازی به سرعت منتشر شد، دل همهی مردم را به درد آورده بود. خانوادهشان که جای خود دارد. همان وقت، همه میگفتند خدا به دل همسر و فرزندانشان آرامش و صبر بدهد.
همسر شهید، شب رسیدن خبر شهادت ایشان و تماشای تصاویر سر پدر توسط دخترشان را اینگونه شرح میدهند:
«به جز عدهای، بقیهی مهمانها بعد از شام رفتند و خانه کمی خلوت شد. از زهرا اما خبری نبود. ترسیدم چیزی شنیده باشد و سراغ اینترنت برود. توی اتاقش پیدایش کردم. دیر رسیدم. سیم نت را پیدا کرده بود. به هق هق افتاده بود. تا من را دید صفحه را یکی یکی بست. جلوتر رفتم و بغلش کردم. چشمم به صفحه مانیتور افتاد. سردار عبدالله اسکندری مسئول سابق بنیاد شهید استان فارس در سوریه به شهادت رسید. اشک های زهرا رد شورههای صورتش را گرفت و دوباره جاری شد. تمام تنش میلرزید. حالش داشت به هم میخورد. نفسش بند آمده بود میگفت: «چرا دیگه اینقدر زجرش دادند، چرا شکنجهاش کردند!»
آنچه در راه خدا دادهایم را پس نمیگیریم ...
پیکر شهید اسکندری هرگز به خانوادهاش بازنگشت. همسر ایشان در دیدار با آیت الله خامنهای گفتند: «دو هفته بعد از شهادت حاج آقا اسکندری رایزنیهایی با سفارت ترکیه شد که پیکر شهید رو در ازای مبلغی یا آزاد کردن اسرای تکفیری پس بگیریم. آقا علیرضا (پسر شهید اسکندری) و دخترخانمها قبول نکردند. با اینکه دلتنگ پدرشون هستند، اما گفتند این کار خلاف راهی است که پدرمون درش قدم گذاشته» آقا هم فرمودند: «آفرین به این استقامت و به این روحیه، به این تربیت بزرگمنشانه. احسنت به شما، اجر شما با حضرت زینب و خود شهدا»
سرِّ سر
آنچه خواندید، گزیدههایی بود از کتاب «سرِّ سر» که نجمه طرماح آنرا برای انتشارات روایت فتح نوشته است. این کتاب به زندگی سردار شهید اسکندری از زبان همسر ایشان، اعظم سالاری میپردازد. کتاب 142 صفحه دارد و به تازگی در 1100 شمارگان به چاپ رسیده است. کتاب، به روال مجموعهی «نیمه پنهان ماه» که به روایت زندگی سرداران شهید هشت سال دفاع مقدس از زبان همسران ایشان میپرداخت، شهید اسکندری را از زاویه نگاه همسرشان به تصویر میکشد.
روایت از نوجوانی اعظم سالاری، همسر و دخترخالهی شهید اسکندری و زندگی سادهی آنها در محلهی قصرالدشت شیراز، شروع میشود و با ازدواج بدون تشریفاتشان ادامه پیدا میکند. روایت روزهای سخت جنگ و نبود حاج عبدالله در کنار خانوادهاش حتی زمان به دنیا آمدن دخترانش و مهاجرتهای خانواده با ایشان به مناطق جنگی، فقط برای اینکه چند ساعتی بتوانند در کنار همسر و پدرشان باشند، ما را دوباره به یاد زندگیهای سخت و ساده و پر از ادب و سلامت و عشق رزمندهها میاندازد.
این کتاب دومین جلد از مجموعهی «مدافعان حرم» است که روی آن هم نام شهید عبدالله اسکندری نوشته شده است. با اینحال کتاب اطلاعات دقیقی از شهید به شما نمیدهد. در واقع آنچه شما با خواندن این کتاب بیشتر متوجه میشوید نوع زندگی خانوادگی آنهاست. با خواندن این کتاب مسئولیتهای متفاوت ایشان در جبهه و پس از آن هم عنوان نشده و مخاطب یک روایت ویژه از نوع شخصیت و منش و رفتار شهید به دست نخواهد آورد. در واقع در این کتاب ما کمتر از همه با شهید آشنا میشویم. البته این را نمیتوان به عنوان ضعف کتاب عنوان کرد. بلکه ممکن است که هدف از نوشتن این کتاب و نوع سوالاتی که در مصاحبه عنوان شده، یک روایت داستانگونه و ساده از زندگی ایشان است، اما باز هم به نظر میرسد که جای بیشتری برای پرداخت به شخصیت ویژهی ایشان داشت.
شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت
گروه سیاسی فرهنگ نیوز، تاریخ انقلاب اسلامی از بدو وقوع تا به امروز شاهد فراز و فرودهای متعدد تاریخی بوده است. چه بسیار شخصیت های برجسته و والایی که سابقه ها ده ها سال مبارزه و مجاهدت در راه اسلام را در کارنامه خود داشته اما گذشت زمان منجر به تغییر رویه آنها شده و موجب سقوط تاریخی آنها را فراهم آورده است. از آیت الله منتظری به عنوان یکی از شخصیت هایی نام برده می شود که از ابتدای آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی دوشادوش امام راحل به مبارزه بر علیه رژیم ستمشاهی پرداخته و در این مسیر بارها بازداشت، شکنجه، مجروح و تبعید شده است.
جایگاه شایسته و سوابق گران بهای آیت الله منتظری منجر شد که او در ابتدای مسیر انقلاب و پس رحلت شخصیت هایی چون آیت الله طالقانی در جایگاه جانشینی امام از سوی خبرگان ملت قرار گیرد، اگرچه آنچنان که بعدها و پس از عزل ایشان از سخنان امام امت بر می آید، ایشان با انتخاب آقای منتظری برای این سمت موافق نبوده اند. مواضع مشکل دار و حضور اطرافیان غیر صالح و نفوذ گروه های معاند در پیکره بیت آیت الله منتظری موجب شد تا در فرایندی چند ساله بر دامنه شکاف میان این شخصیت و نیروهای انقلابی افزوده شود. فرآیندی که نهایتا با نامه تاریخی امام و عزل ایشان از قائم مقامی رهبری خاتمه یافت. امام خمینی در این نامه می فرماید: «...و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ول شخص بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم....»
انتشار فایل صوتی دیدار آیت الله منتظری با شماری از عاملین اجرای حکم امام در برخورد قاطع با وابستگان به منافقین در روزهای اخیر موجب تمرکز مجدد گروهی از رسانه های ضد انقلابی بر آن واقعه تاریخی و تخطئه فرمان امام و عاملین اجرای این امر شده است. تابستان 1367 و در آستانه اتمام جنگ میان ایران و رژیم بعثی عراق، عناصر مزدور مسعود رجوی در عراق در حمله ای سهمگین به کشورمان در صدد تصرف ایران برآمده و اگر نمی بود مجاهدت های گسترده در مناطق غربی کشور، چه بسا لطمات جبران ناپذیری بر پیکر انقلاب وارد آمده بود. هم زمان با آغاز حملات طوفانی منافقین، شماری از عناصر داخلی و اعضایی که پیشتر در زندان ها قرار داشته همسو با مهاجمین خارجی خود را برای حمله کلیدی و تصرف مناطق حیاتی و من جمله یورش به زندان ها جهت آزاد سازی و تسلیح عناصر وابسته اعزام نموده و همین امر منجر به حکم تاریخی امام خمینی در این باره شد. مسعود رجوی سه روز قبل از آغاز عملیات و یک هفته قبل از آغاز اعدامها در تالار اجتماعات قرارگاه اشرف صراحتا گفته بود: « براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... از طرفی درب زندانها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.»
نیروهای انقلابی به مناطق غربی کشور گسیل یافته و امام خمینی در حکمی خواستار برخورد قاطع با نیروهای منافقین می شوند. ایشان در نامه ای می فرمایند: « از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجتالاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نمایندهای از وزارت اطلاعات میباشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همینطور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع میباشد، رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظاماسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا میباشد. والسلام»
اظهارات امام راحل و واکنش آیت الله منتظری به آن بخش اعظمی از سخنان فایل تازه منتشر شده را در بر می گیرد که در آن حسینعلی منتظری اتهام های متعددی را به امام، احمد آقای خمینی و بسیاری دیگر از افراد ووارد می نمااید. یکی از شخصیت های اسم برده شده در این سخنرانی سید اسدالله لاجوردی مرد قاطع و مبارزی است که در خط اول برخورد با گروه های معاند قرار گرفته بود. منتظری در این فایل از لاجوردی به عنوان گردن "شکسته یاد" می نماید. امروز و در ابتدای شهریور ماه، هجدهمین سالروز شهادت اسدالله لاجوردی می باشد، فردی که پس از دهه ها مجاهدت به دست ناپاک منافقین به شهادت رسید اما پیش و پس از آن نیز علاوه بر منافقین از سوی بسیاری از به ظاهر دوست داران انقلاب نیز مورد هجوم قرار گرفته بود. در ادامه به شکلی گذرا به زندگی این شهید والامقام خواهیم پرداخت.
ویژه نامه صوتی شهدا(گلچین مداحی هایی که برای شهدا خونده شده)
شهدا شهید حجت رحیمی 1 مگابایت 1472
شهادت شهید حجت رحیمی 2 مگابایت 1508
کاش من هم طاهری 2 مگابایت 1344
جای پای آسمون طاهری 1 مگابایت 1430
با ولایت زنده هستیم طهماسب پور 1 مگابایت 1775
شهدا عکستون رو قلبم محمد حدادیان 1 مگابایت 1481
از شما شرمنده ایم میرزایی 1 مگابایت 1391
دلدادگان جواد مقدم 1 مگابایت 1839
شهادت مختاری 1 مگابایت 1048
میگم عاشقم مختاری 1 مگابایت 1368
شهدای گمنام مومنی 1 مگابایت 2745
وقتی یاد شهدا... مومنی 2 مگابایت 2080
فدائیان رهبر سیب سرخی 1 مگابایت 3206
ما همان نسل جوانیم سیب سرخی 2 مگابایت 2008
شهدا شرمنده ایم بهمنی 1 مگابایت 5970
شهدا بخشی 1 مگابایت 2964
بوی کربلا داره روضه های ما ابوذر بیوکافی 2 مگابایت 3607
یاد امام و شهدا-شور حدادیان 3 مگابایت 2985
یاد امام و شهدا حدادیان 3 مگابایت 2953
یاد جبهه ها حدادیان 2 مگابایت 2957
کهف الشهدا حدادیان 2 مگابایت 2130
شهدا میرداماد 1 مگابایت 2366
فدایی ولایتیم علی خرقه پوش 1 مگابایت 2417
شاه دل بسیجیان علی خرقه پوش 1 مگابایت 1856
شهدا (شور ترکی) چاقویی 1 مگابایت 1794
شهیدان زنده اند چاقویی 2 مگابایت 1902
بسیجی ام کاظم اکبری 1 مگابایت 2260
شهدا کاظم اکبری 4 مگابایت 1470
چشمای فتنه کور بهنام زارع 2 مگابایت 1549
گرفته دل هوای بهنام زارع 2 مگابایت 1477
اگه دل غرقه در آهه آقاجانی 1مگابایت 1290
گلهای لاله مجید احمدی 1 مگابایت 1368
یا سید الشهدا ... مهدی رسولی 1 مگابایت 1441
شهد شهادت (ترکی) سید یوسف شبیری 1 مگابایت 1386
غواصان شهید (ترکی) سید حسین موسوی 4 مگابایت 1318
شهدا رحمانی 1 مگابایت 1348
تو دلم غصه ست رحمانی 1 مگابایت 1240
گرفتیم فاصله عادل رضایی 1 مگابایت 1573
فکه و مجنون علی علیپور 1 مگابایت 2007
شهادت صحرایی 1 مگابایت 1372
باز یه شهید سجاد جعفری 1 مگابایت 1713
ای امام عاشقان سازور 3 مگابایت 1104
اگه دل غرقه در آهه حسین شکریان 1 مگابایت 970
سنگ قبر شهید خزعلی 1 مگابایت 2034
هوای جبهه دارم مصطفی شکوری 1 مگابایت 1788
دانلود یکجای این بخش از مداحی ها (با حجم 51 مگابایت) ←
*****************************************************
عبدالرضا هلالی
اگه یه روز فرشته ها هلالی 1 مگابایت 1474
گل باغ شهادت هلالی 2 مگابایت 1063
گوش کنید ای اهل عالم هلالی 3 مگابایت 964
نور جبهه ها هلالی 1 مگابایت 1816
هوای جبهه هلالی 1 مگابایت 1943
کربلا شد هلالی 1 مگابایت 847
خاطرات فاو و مهران هلالی 1 مگابایت 876
اون روزا ریا نداشتیم هلالی 1 مگابایت 1206
شهادت... هلالی 1 مگابایت 859
شهیدان سلام هلالی 1 مگابایت 865
شهر شهدا هلالی 1 مگابایت 764
زیر دین شهدا هلالی 1 مگابایت 812
شبهای جمعه که میشه هلالی 2 مگابایت 1494
دانلود یکجای مداحی های حاج عبد الرضا هلالی (با حجم 14 مگابایت) ←
*********************************************************************
محمود کریمی
عشق یعنی یه پلاک 1 کریمی 1 مگابایت 3176
عشق یعنی یه پلاک 2 کریمی 2 مگابایت 2009
اونا که دنیا رو بازی میگیرین کریمی 2 مگابایت 2052
کجایید ای شهیدان خدایی کریمی 2 مگابایت 2508
*******************************************************
السلام ای فکه و طلائیه موسوی 1 مگابایت 1206
آی شهدا دلای ما تنگ براتون موسوی 1 مگابایت 1284
بعد پروازتون موسوی 1 مگابایت 697
باز این دله من موسوی 2 مگابایت 753
دله من غرق نور خداست موسوی 1 مگابایت 641
غروب فکه موسوی 1 مگابایت 986
جا موندیم موسوی 1 مگابایت 860
لک لبیک موسوی 2 مگابایت 741
مادرت غریب موند موسوی 1 مگابایت 999
عمریه قلب خستم موسوی 1 مگابایت 701
شهدا... موسوی 1 مگابایت 752
شهدای گمنام موسوی 1 مگابایت 965
یاد شلمچه میکنم موسوی 1 مگابایت 1321
دانلود یکجای مداحی های حاج سید حسین موسوی (با حجم 18 مگابایت) ←
***************************************************************
مجتبی رمضانی
آشنای غریب رمضانی 2 مگابایت 1698
اول قصه رمضانی 2 مگابایت 1479
با بسم رب الشهدا رمضانی 2 مگابایت 1605
باز تو سینه دل نمیشه بند رمضانی 2 مگابایت 1069
دست رو دلم نزارید رمضانی 1 مگابایت 1279
دلم گرفته ای یاران رمضانی 1 مگابایت 1185
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه 1 رمضانی 3 مگابایت 1485
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه 2 رمضانی 2 مگابایت 1449
دلم پره از یه جماعت عدو نواز رمضانی 2 مگابایت 989
دوباره قلب عاشقم رمضانی 2 مگابایت 907
غصه رو دلم سنگینی داره رمضانی 2 مگابایت 832
فرمانده من رمضانی 1 مگابایت 1162
فرزند کربلا رمضانی 1 مگابایت 988
غرب ایران 1 رمضانی 1 مگابایت 998
غرب ایران 2 رمضانی 2 مگابایت 826
قصه پرپری گل رمضانی 2 مگابایت 828
هرکی دلش گرفته و هنوز نرفته کربلا رمضانی 2 مگابایت 1645
جانباز رمضانی 2 مگابایت 1006
جانباز شیمیایی رمضانی 3 مگابایت 1168
جبهه غرب رمضانی 2 مگابایت 764
خدا شهیدم کن رمضانی 2 مگابایت 1617
ما حسینی هستیم رمضانی 2 مگابایت 857
کنار حسینیه ی دل رمضانی 4 مگابایت 735
خاک پای همتونم اگه امشب بتونم... رمضانی 3 مگابایت 1294
مزار شهدا رمضانی 1 مگابایت 875
معراج الشهدا - سال91 رمضانی 2 مگابایت 1399
میریم مزار شهدا رمضانی 1 مگابایت 1067
رهبر ... رمضانی 2 مگابایت 1256
روز عاشورا رمضانی 1 مگابایت 995
سلم لمن سالمکم رمضانی 1 مگابایت 970
شهادت همه آرزومه رمضانی 1 مگابایت 1100
شلمچه رمضانی 1 مگابایت 1057
شلمچه آی شلمچه رمضانی 1 مگابایت 1278
شهدا شرمنده ایم رمضانی 1 مگابایت 1344
شهدای غرب رمضانی 1 مگابایت 780
تو همه خوبا سری رمضانی 1 مگابایت 1067
وقتی شبها میخوابم... رمضانی 1 مگابایت 1394
وصال شهدا رمضانی 1 مگابایت 1115
دانلود یکجای مداحی های حاج مجتبی رمضانی (با حجم 63 مگابایت) ←
*********************************************************
محسن یوسفی
بازو از سینه دلم یوسفی 1 مگابایت 627
سوی دیار عاشقان(شور) یوسفی 2 مگابایت 873
کجایید ای شهیدان خدایی(شور) یوسفی 1 مگابایت 729
یاران چه غریبانه(شور) یوسفی 1 مگابایت 795
تو این دیار بی رنگی یوسفی 2 مگابایت 553
دلم براتون پر میزنه یوسفی 2 مگابایت 596
این خاکا شمییم سیب حرم داره یوسفی 2 مگابایت 577
جا موندم از غافله یوسفی 2 مگابایت 562
مسافر یوسفی 2 مگابایت 570
شهدای شهر ما یوسفی 2 مگابایت 899
شکر لله رسید کاروان عشق یوسفی 5 مگابایت 550
دانلود یکجای مداحی های حاج محسن یوسفی (با حجم 20 مگابایت) ←
**************************************************************************************
امیر ما حسین است مطیعی 1 مگابایت 1761
السلام علیک مطیعی 1 مگابایت 1430
چشم منو امر ولی مطیعی 1 مگابایت 1398
دل نوای نینوا دارد مطیعی 1 مگابایت 1357
ای شهادت مطیعی 1 مگابایت 1604
فاطمیون مطیعی 2 مگابایت 1316
رهبر من مطیعی 1 مگابایت 1524
شهیدم کن مطیعی 1 مگابایت 1735
شهدا شرمنده ایم مطیعی 2 مگابایت 1755
تو این شبا مطیعی 2 مگابایت 1247
شهید بی نشان مطیعی 1 مگابایت 2050
دانلود یکجای مداحی های حاج میثم مطیعی (با حجم 16 مگابایت) ←
********************************************************************************
مهدی سلحشور
آواره تر از باد سلحشور 1 مگابایت 1134
آی شهیدا یه عمره سلحشور 1 مگابایت 2087
چون شعله و شور عشق سلحشور 2 مگابایت 823
در شعله و شور سلحشور 1 مگابایت 761
دل خستم جا مونده سلحشور 2 مگابایت 1065
دوباره نسیم جبهه میاد - 1 سلحشور 1 مگابایت 858
دوباره نسیم جبهه میاد - 2 سلحشور 1 مگابایت 1579
این خاکا شمیم سیب حرم داره سلحشور 1 مگابایت 1965
عطر شهید ... سلحشور 1 مگابایت 1003
حضرت ثارالله امید حزب الله سلحشور 1 مگابایت 1008
هنگام طواف عشق سلحشور 2 مگابایت 799
کجائید ای شهیدان خدایی سلحشور 1 مگابایت 1168
ما بسیجیها سلحشور 1 مگابایت 1165
نه شکیب و صبری نه قراری مونده سلحشور 1 مگابایت 854
پر از احساس سلحشور 1 مگابایت 756
پر از عطر شهید سلحشور 1 مگابایت 1594
رهبر ما سلحشور 1 مگابایت 1052
شبای روضه که ماتم میگیرم سلحشور 2 مگابایت 934
تو این دیار بی رنگی سلحشور 2 مگابایت 821
یاران چه غریبانه -1 سلحشور 1 مگابایت 12
یاران چه غریبانه -2 سلحشور 1 مگابایت 1889
دانلود یکجای مداحی های حاج مهدی سلحشور (با حجم 27 مگابایت) ←
****************************************************************************************************
ما بسیجیها... سید رضا نریمانی 2 مگابایت 5 مگابایت
یا شهدا سید رضا نریمانی 1 مگابایت 2 مگابایت
ما عاشق جنگ با صهیونیستیم ابوذر بیوکافی 1 مگابایت 2 مگابایت
بسم رب الشهید بسم رب الزهرا رحمانی 2 مگابایت 3 مگابایت
مردان بی ادعا سجاد جعفری 3 مگابایت 2 مگابایت
ای رهبر آزاده محسن آقاجانی 2 مگابایت 3 مگابایت
با وفا همسنگران یادش بخیر - 1 مگابایت
به یاد اون جوونایی - 1 مگابایت
دور افتاده از نیزارها - 1 مگابایت
مارو فراموش نکنید - 3 مگابایت
پرچم ایران سرفرازه تا که دسته رهبره - 3 مگابایت
یکی بیاد تیکه های پیکرمو برداره - 2 مگابایت
ذاکر حسینم و رهرو خون شهدا - 3 مگابایت
********************************************************************************************
منم باید برم سید رضا نریمانی 4 مگابایت 7 مگابایت
همسر شهدای مدافع حرم سید رضا نریمانی 4 مگابایت 9 مگابایت
اولین مدافع حرم فاطمه ست مهدی رسولی 3 مگابایت 6 مگابایت
مدافعان حرم مهدی رسولی 3 مگابایت 6 مگابایت
دلواپسیم برا دمشق و کربلا مهدی رسولی 3 مگابایت 7 مگابایت
یا اسرائیل خیبر خیبر(فارسی-عربی) میثم مطیعی 3 مگابایت 6 مگابایت
بر روی شانه ما میثم مطیعی 2 مگابایت 5 مگابایت
شهید آوردند میثم مطیعی 3 مگابایت 5 مگابایت
پاسبانان دمشقیم به زینب سوگند محسن یوسفی 3 مگابایت 6 مگابایت
منبع:طلائیه (وارثان شهدا)
شاهرخ، حرِ انقلاب اسلامی
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، صبح یکی از روز ها با هم به کاباره پل کارون رفتیم. به محض ورود، نگاه شاهرخ به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود.با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا این جا ندیده بودمش؟!
درظاهر زن بسیار با حیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: همشیره، تا حالا ندیده بودمت، تازه اومدی اینجا؟! زن، خیلی آروم گفت: بله، من از امروز اومدم.
شاهرخ دوباره با تعجب پرسید: تو اصلا قیافت به اینجور کارها و اینجور جا ها نمیخوره، اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن درحالی که سرش را بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه وخرجی خودم وپسرم بیام اینجا!
شاهرخ، حسابی به رگ غیرتش برخورده بود،دستش را محکم به روی میز کوبید و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی!! بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، شاهرخ همینطور که از در بیرون می رفت رو به ناصر جهود کرد و گفت: زود برمی گردم!
مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. من هم شاهرخ را ندیدم. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم. بعد از سلام بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟!
اول درست جواب نمی داد اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه به خاطر اجاره اثاث ها رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیروی هوائی براشون اجاره کردم.گبه مهین خانم هم گفتم: توخونه بمون و بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!!
-قسمتی که خواندید بخشی از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام بود که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی به رشته تحریردرآمده است. شاهرخ از لات ها و اوباش معروف قبل از انقلاب بود که در اواخر دوران رژیم منحوس پهلوی، متحول می شود و به خیل انقلابیون می پیوندد.
داستان شاهرخ شباهت زیادی به داستان اشخاصی مثل علی گندابی، طیب حاج رضایی و حتی امثال مجید سوزوکی ها در فیلم اخراجی های مسعود ده نمکی دارد. کسانی که در مقطعی از زندگی خود، اعمال ناپسندی داشتند اما بواسطه جرقه ی مذهبی که در زندگی آنها زده شده است، منقلب ومتحول گشته و راه زندگی خود را در مسیر خدا وائمه اطهار (علیهم السلام) قرار دادند.
شاهرخ هم توبه خود را با عزای سید اشهدا آغاز نمود و بعد از آن قدم در راه انقلاب گذاشت.
کتاب قسمت های مختلف زندگی شاهرخ را روایت می کند از قبل از انقلاب و قبل از تحول دینی شاهرخ، تا دوران تظاهرات ها وپیروزی انقلاب، تشکیل کمیته ها و شرکت فعالانه شاهرخ در آن ها، اعزام شدن به کردستان وآموزش دیدن زیر نظر شهید چمران، و نهایتأ دوران جنگ و شرکت در آن و نائل شدن به فیض شهادت.
از ویژگی های کتاب روایت خوب وصمیمی آن است که مخاطب را با خود همراه می کند. شاهرخ نمونه خوبی است برای بیان یکی از ثمرات مهم انقلاب اسلامی، یعنی انسان سازی انقلاب. به طوری که شاهرخ لات را تبدیل به یکی از فرماندهان غیور ابتدای جنگ تبدیل می کند که در جلوگیری از سقوط آبادان نقش مهمی داشت.
شاید باورش برای خواننده سخت باشد که شاهرخ به یکی از فرماندهانی تبدیل می شود که خود نیز باعث متحول گردیدن بسیاری از جوانانی می شود که خیلی ها آنها را غیر قابل برگشت می دانستند!
در این کتاب به شهید سید مجتبی هاشمی نیز اشاره می کند که سید نیز همچون امام خمینی(ره) در جذب جوانان به انقلاب اسلامی و استفاده از پتانسیل های آنان تلاش زیادی انجام داد.
کتاب شاهرخ، حر انقلاب اسلامی علاوه بر یادآوری ثمرات انقلاب به ما، درس بزرگ قضاوت نکردن و باز بودن راه توبه و بازگشت را برای تمامی انسان ها نشان می دهد. به شما پیشنهاد می کنم خود را محروم از خواندن این کتاب نکنید!
شهید نیاکی الگوی مدافعان حرم ارتش جمهوری اسلامی ایران/ ملت ایران زخم خورده شیطان اکبر آمریکای جنایتکار است
به گزارش بسیج پرس؛ امیرعبدالرحیم موسوی، جانشین فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادواره سرلشکر شهید سید مسعود منفرد نیاکی که پیش از ظهر امروز در فرهنگسرای اندیشه تهران برگزار شد با نثار سلام بر حضرت مهدی (عج) و درود برامام خمینی (ره) و رهبرمعظم انقلاب، امام خامنه ای و گرامیداشت یاد مدافعان حریم و حرم اهل بیت (ع) و ارزش های دینی، عنوان داشت: بعثت، غدیر، عاشورا و ظهور چهار روز تاثیرگذار در تاریخ بشریت هستند که از خداوند متعال می خواهیم توفیق دیدارظهور حضرت مهدی (عج) را داشته باشیم.
وی در ادامه با اشاره به سالروز حماسه فتح خرمشهر، اظهارداشت: سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر یکی از به یاد ماندنی ترین و زیباترین روزهای ملتی است که 19 ماه با تحمل داغ سوزان اسارت این قطعه از خاک ایران منتظر چنین روزی بودند. این روز دیدنی هرگز از خاطره این نسل فراموش نخواهد شد و هر سال با نزدیک تر شدن به این ایام گویی بهاردیگری برای ملت ایران فرا می رسد.
جانشین فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به جنایت های آمریکا برعلیه ملت ایران تصریح کرد: ظلمی که آمریکای جنایتکر برملت ایران روا داشته است هرگز از ذهن ملت بزرگ ایران خارج نمی شود. ما فریب لبخندهای آمریکا را نمی خوریم واین ظلم ها را فراموش نخواهیم کرد و تهدیدهای آن ها هم چیز جدیدی نیست که از آن بترسیم. ما زخم خورده شیطان اکبرآمریکای جنایتکار هستیم.
موسوی با بیان اینکه سوم خرداد یادآور پیروزی خون برشمشیر است عنوان کرد: حماسه سوم خرداد نماد بازگشت غرور ملی یک ملت انقلابی و مظلوم و نماینگر اراده پولادین ملتی است که پاره تن خود را از چنگال کثیف استکبار در آورد. ملت ایران بر این اعتقاد است که با ایمان و مقاومت حق خود را از حلقوم استکبار بیرون می کشد. ملت ایران با درسی که از سوم خرداد گرفت، حق خود را از حلقوم آمریکا بیرون خواهد کشید.
وی با تاکید براینکه حماسه آزادسازی خرمشهر از نظر کارشناسان نظامی یکی از بزرگترین عملیات های نظامی بود بیان کرد: در این حماسه همه ملت ایران سهیم بودند ولی باید این جمله امام را به خاطر داشته باشیم که فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد.
جانشین فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران، با تاکید براینکه باید به زوایای سبک زندگی و فرماندهی شهید نیاکی را با دقت مورد نظر قراردهیم گفت: ایشان یکی از برجسته ترین فرماندهان دفاع مقدس بودند که به دلیل دانش، تجربه و توانمندی ها و سجایای اخلاقی مدیریتی مورد توجه فرماندهان بوده و مورد رجوع آن ها قرار می گرفتند.
وی با اشاره به نقش تعیین کننده لشکر 92 زره ای خوزستان به فرماندهی شهید منفرد نیاکی در عملیات های منطقه جنوب کشور عنوان کرد: این شهید به عنوان بالاترین مقام ارتش بعد از شهید صیاد شیرازی در منطقه جنوب منصوب شدند و مدتی بعد هم فرماندهی اداره سوم یا همان عملیات ارتش برعهده ایشان گذاشته شد.
موسوی تکلیف مداری را مهم ترین ویژگی شهید نیاکی برشمرد وگفت: از خصوصیات ویژه این شهید تکلیف مداری و ترجیح وظیفه برهمه علایق // و سلایق بود که یکی از آن ها را درماجرای بیماری فرزندشان شاهد بودیم.
وی درادامه به دیگر ویژگی های این شهید اشاره کرد و افزود: ویژگی دیگر شهید نیاکی این بود که صلابت و اقتدار فرماندهی را با تواضع و مهربانی در هم می آمیخت و دیگر ویژگی ایشان این بود که در هنگام کمبود امکانات پیش قدم می شد و به استقبال خطر می رفت.
موسوی با اشاره به حضور شهید نیاکی در ماموریت های شناسایی اظهارداشت: ایشان شخصاً در بسیاری از ماموریت های شناسایی شرکت می کردند و می گفتند که باید بدانم که نیروهایم را به کجا می خواهم ببرم، این حضور در خطرناک ترین موقعیت ها خلعت شهادت را برتن این فرمانده ارتش اسلام پوشاند.
جانشین فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به الگوگیری شهدای مدافع حرم ارتش از شهید نیاکی عنوان کرد: وجود این قبیل الگوها است که امروز ملت ما به وجود مدافعان حرم، مفتخر است و این مدافعان هر کجا که حریم و حرم اهل بیت (ع) به خطر می افتد ایستادند.
جزئیات منتشرنشده از زندگی شهید بدرالدین، «ذوالفقار حزبالله» + تصاویر جدید
به گزارش عمارنامه، ابراهیم امین سردبیر روزنامه لبنانی الاخبار در مقالهای در شماره امروز این روزنامه با اشاره به خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی مصطفی بدرالدین فرمانده نظامی حزبالله لبنان نوشت: ذوالفقار شخصی عادی نبود، روایتهایی که خانواده و دوستان بعد از شهادت در مورد او نقل میکنند، ویژگیهای ممتاز او را مخفی نمیکند. در این رابطه برای بالا بردن شأن و ارزش قهرمانان نیاز به مبالغه یا افراط وجود ندارد. هیچچیز نمیتواند مثل شهادت جایگاه انسان را تا بالاترین درجه بالا ببرد. بدرالدینِ زیبا و خوشرو و هوشیار و خنده رو، یک فرد عادی نبود، این موضوع از این جهت نیست که وی به مراتب فرماندهی حزبالله رسیده بود، بلکه حتی در میان دوستان و رفقای خود نیز فردی عادی به شمار نمیرفت.
شجاعت و جسارت باعث میشد که او همواره در کنار خطوط قرمز قرار بگیرد، وی مردی بود که میدانست چگونه در سختترین مکانها حضور داشته باشد، از چالشها فرار نمیکرد و جرأتش باعث میشد گاهی به اندازهای به دشمن نزدیک شود که صدای نفسهای دشمن را میشنید.
بسیاری نمیتوانند به اندازه او حرفهای باشند، در اقداماتی که انجام میداد سعی داشت با حرفهایگری بسیار بالایی فعالیت کند. لوازم و مقدمات کار را به صورت غیر عادی فراهم میکند، اما تمام این مسائل باعث نمیشد زندگی عادی خود را ادامه ندهد. هیچ چیز باعث نمیشد که زندگی را دوست نداشته باشد. چیزی باعث نمی شد در مسائلی فکر نکند که برخی از عناصر مقاومت آن را عجیب می دانند. چیزی مانع نشد که تحصیلات دانشگاهی خود را تا زمانی که فرصت آن را داشت، ادامه ندهد یا نتواند با اقشار مختلف مردم در ابعاد اجتماعی یا حزبی آشنایی داشته باشد. او در میان مردم رفتوآمد داشت و در مناطق مختلف برای کار یا زندگی نقل مکان میکرد.
اغواء از بهترین بازیهای او بود. بسیاری از مردم نمیتوانستند از دست او فرار کند. کسی که تحت تأثیر او قرار میگرفت، برنده بود. اراده و جدیت و پشتکار و سختکوشی یا هر چیزی که نامشان را بگذاریم ، هیبتی از او در دل دشمنانش ایجاد کرده بود، هیبتی که حتی در چهره عناصر نزدیک به وی نیز دیده میشد. هنگامی که احساس میکرد که در حق کسی اشتباه کرده و باعث آزار و اذیت او شده است، خودش را ملامت میکرد و گریه می کرد و به دنبال او می گشت تا از او طلب بخشش کند. یک بار کار به جایی رسید که از یکی از عناصر مقاومت خواست که اجازه دهد دست و پاهایش را برای عذرخواهی و بخشش ببوسد.
در نیمههای دهه 90 قرن گذشته میلادی ، "سید" مسئولیت عملیات نظامی مقاومت را عهده دار شد. وی تنها به برنامهریزی و آماده سازی و اجرا و پیگیری عملیاتها اصرار نداشت، بلکه تمرکز ویژهای بر روی وجهه مقاومت و عناصر آن داشت. وی سعی میکرد رویکردی خاص با رسانهها در پیش بگیرد. پیام او روشن بود. چرا وقتی من میتوانم در کنار در به استقبال تو بیایم، از پنجره وارد اتاق من میشوی؟ این اولین پیامی بود که یکی از عناصری که نگران باقی گذاشتن ردپای خود نبود، به من رساند. به من پیشنهاد شد که نقش خود به عنوان یک خبرنگار که به دنبال شناخت جزئیات ویژه است را کنار بگذارم و از روابط شخصی خودم برای رسیدن به این کار استفاده کنم.
بعد از این قضیه این امکان فراهم شد که من بتوانم اندکی پس از انجام عملیاتهای مختلف، از آن اطلاع حاصل کنم. البته او در این رابطه قواعد خاص خود را داشت، به گونهای که حریم شخصی را حفظ میکرد و از اطلاعاتی که برای انتشار نبود، استفاده نمی کرد. ذوالفقار خوب میدانست که اطلاعات زیاد روزنامه نگار را اغوا می کند. هنگامی که عملیات مشهور انصاریه انجام شد، سید ناراحت شده بود. ناراحتی او تنها از این رو نبود که برخی سعی داشتند روش اجرایی این عملیات را زیر سؤال می بردند، بلکه ناراحتی او از اینجا بود که لبنانیها و حتی دشمنان سالها در مورد نحوه اجرای این عملیات حیرت کرده بودند تا جایی که سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان پشت پرده این عملیات را فاش کرد. در آن روز ذوالفقار توجه ویژهای به انتشار اخبار عملیات و جزئیات آن داشت، بدون این که گرفتار لغزشگاه های امنیتی شده و باعث تعطیلی عملیاتهای آینده شود. حتی برخی از دوستانش در آن زمان به او خرده میگرفتند که در این کار افراط میکند، اما عده بسیار کمی در آن روزگار از اهمیت رسانهها و ماهیت آن در این درگیریها اطلاع داشتند. این همان روابطی بود که عماد مغنیه با رسانهها و فعالیتهای آن داشت.
سالها گذشت تا اینکه ذوالفقار مأموریتهای نظامی مستقیم را کنار گذاشت و شهید رضوان مسئولیت کامل در این زمینه را عهدهدار شد. مدتی چند ساله سپری شد و در آن زمان شهید بزرگوار مأموریتهایی که با دقت گزینش شده بود را انجام میداد. این مسائل باعث میشد وی در دایره نزدیک به مراکز تصمیمگیری حزبالله قرار بگیرد. در همین مرحله بود که فرصت شناخت بیشتر اوضاع و شرایط دنیا و آشنایی بیشتر با دشمنان را پیدا کرد و بیش از پیش شرایط و چالشهای دنیای معاصر را درک کرد. وی فردی قوی بود که بلافاصله بعد از شهادت حاج رضوان بار دیگر مسئولیتهای بزرگی را پذیرفت و یکی از معدود افرادی شد که به دبیرکل حزبالله لبنان در مدیریت شورای جهادی و یگانهای آن کمک میکرد، این در حالی بود که حجم شورای مذکور دهها برابر زمانی بود که شهید بدرالدین چند سال پیش آن را به حاج رضوان واگذار کرده بود. از آن روز به بعد مصطفی بدرالدین بار دیگر به بخش عملیاتهای اجرایی بازگشت و روابط خود را با رسانهها مجدداً احیا کرد. شاید پرونده اتهامزنی دادگاه بینالمللی به دست داشتن بدرالدین در ترور رفیق حریری عامل دیگری شد تا او در رابطه با این موضوع واکنش نشان دهند. وی به خوبی قادر بود بین پیگیری تحولات دادگاه حریری و مسائل مطرح شده قبل از آن در کمیتههای تحقیق تفاوت قایل شود و از این خلأ برای مبارزه آزادانهتر با دشمن استفاده کند.
یکی از اولین مأموریتهایی که بر دوش وی گذاشته شد، پیگیری تحقیقات در مورد جنایت ترور شهید عماد مغنیه بود. وی جزییات را با دقت کامل دنبال کرد و شخصاً دقت نظر در موارد زیادی که مرتبط با این ترور بود را برعهده گرفت. به این ترتیب پرونده اتهاماتی تشکیل شد که نشان میداد اسرائیل در پس پرده این عملیات قرار دارد. این پرونده شامل مقادیر بسیار زیادی از اطلاعات دقیق و فراگیر در زمینه نحوه برنامهریزی عملیات و کیفیت ایجاد خلل امنیتی برای شناسایی حاج عماد تا زمان اجرای عملیات بود. این پرونده نشان میداد که عاملان اجرایی صهیونیست ها چگونه وارد قلب سوریه شده و چطور از آن خارج شدهاند، چه کسانی در این زمینه با آنها همکاری کرده و چه کسانی اطلاعات و کمکهای لجستیکی به آنها ارائه کردهاند. این تحقیقات بود که باعث شد ذوالفقار نظارت بر بزرگترین عملیات توسعه فعالیتهای ضد جاسوسی مقاومت را در دستور کار قرار دهد. عملیاتی که نه تنها منجر به انهدام دهها شبکه جاسوسی دشمن اسرائیلی شد، بلکه بسیاری از برنامههای کاری اسرائیلیها و آمریکاییها را با شکست مواجه کرد.
در طول این مدت حتی بعد از پذیرش مسئولیت اصلی مبارزات سوریه، ذوالفقار از پروندههای حساس حزبالله غافل نبود. او همیشه هوشیار و مراقب بود، چرا که میدانست دشمن تنها منحصر به اسرائیل و عناصر آن نمیشود. وی نسبت به نقش سرویسهای جاسوسی غربی و عربی و حتی لبنانی در روند تعقیب عناصر و شخصیتهای مقاومت آگاه بود. او میتوانست اقدامات زیادی را برای ایجاد تزلزل در فعالیتهای این مزدوران انجام دهد، کسانی که برای اربابان آمریکایی و سعودی و صهیونیستی خود خوشخدمتی میکردند تا آنها بتوانند به بدرالدین دست پیدا کرده و او را به قتل برسانند یا حتی بربایند.
ذوالفقار آن فرمانده قاطع نظامی، قلبی شبیه یک کودک مهربان داشت، مانند فرزندان وی که با روشی متفاوت نسبت به فرزندان فرماندهان مقاومت بزرگ شدند. آنها از امتیازاتی که عناصر مقاومت برخوردار بودند، استفاده نمیکردند. مانند فرزندش علی که دیروز گریهکنان بین اتاقهای منزل این طرف و آن طرف میرفت و عجله میکرد تا پیکر پدرش به منزل بازگردد. او از دوستانش در مورد زمان ورود پیکر پدر سؤال میکرد. او میخواست حتی پیکر پدر شهیدش را در آغوش بگیرد. دخترانش کسانی بودند که به مصیبتهای زندگی با پدری نظیر مصطفی در طول این سالها راضی شده بودند. آنها در کنار حاجیه خانم سعدی همسر شهید عماد و مادر شهید جهاد و خواهر شهید مصطفی نشسته بودند. همان زنی که امروز برای ما بار دیگر حکایت زینب کبری حافظ ارثیه شهدا را روایتگری می کند. یا برادر بزرگترش عدنان که می گفت: ای مصطفی چطور اجازه دادی آنها به تو دست پیدا کنند. او نیز در گوشه و کنار منزل حرکت می کرد تا هر نوع آثاری از شهید نظیر عطر و بوی او و انعکاس سخنانش را جمع آوری کند.
بدر الدین چند ماه پیش در منزل خانوادگیاش در الغبیری از همسایگان عذرخواهی کرده بود که نمیتواند از احوالات آنها جویا شود. او به شوخی میگفت : مرا ببخشید نمیتوانم زیاد تردد داشته باشند، پاسگاه برج الغبیری نامه بازداشت مرا دریافت کرده ، چرا که من بدون کلاه کاسکت سوار موتورسیکلت شده ام. او میخندید و دشمنانش را که از هیچ طریقی برای دستیابی به وی یا در مسیر تخریب وجهه اش در میان هوادارانش فروگذار نمیکردند، به تمسخر میگرفت. عناصر مقاومت از مدتها قبل با این هجمه مواجه بودند. در آن زمان سید حسن نصرالله از رهبران قهرمان و مقاوم در برابر دشمنان دفاع میکرد. ذوالفقار در این مورد میگفت آنها گمان میکنند با این حملات میتوانند ما را به صورت فراری به خانههایمان بازگردانند. وظیفه و مسئولیت من مقابله با تمامی این پروژهها است، من از فعالیت در لبنان یا سوریه یا هر عرصه دیگری دست برنمیدارم، مگر این که شهید شوم یا اینکه پرچم پیروزی را در دست گیرم.
این شهید بزرگوار سیره جهادی بسیار طولانی دارد که روزی با جزییات کامل آن گفته خواهد شد. بدر الدین درست مانند رفیقش حاج رضوان وصف دستاوردهایش بنا به صلاحدید نیروهای مقاومت ممکن است تا چند سال پوشیده بماند. علت این موضوع این نیست که مقاومت میخواهد تاریخ شهدای فرماندهان خود را ثبت نکند، بلکه علت این است که دستاوردهایی که آنها داشتند برنامههایی است که همچنان به اجرا گذاشته میشوند و جانشینان آنها در فرماندهی جنگ فراگیر با دشمن اسرائیلی و تکفیری و از پس آنها آمریکا و عربستان و ترکیه و همراهان آنها، از این راهکارها استفاده میکنند.
دشمنان این شهید بزرگوار دو گروه هستند، گروه اول کسانی هستند که همچنان بعد از شهادت از او خواهند ترسید و منتظر خواهند ماند تا ذوالفقار خودش انتقام خودش را بگیرند و گروه دوم افرادی هستند که او را نشناختند، اما روزی فراخواهد رسید که ماهیت واقعی قهرمان امت را خواهند شناخت.