توصیف امیرالمومنین (ع) در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی
به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، شناخت حضرت امیرالمومنین به معنای درک شب قدر است و این شناخت جز با مطالعه آثار و اندیشههای بزرگان و عالمان اسلامی محقق نخواهد شد، کتاب «جاودانه تاریخ» که شامل سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص ویژگیهای حضرت علی (ع) است میتواند درک تازهای از این شخصیت بزرگ عالم به ما بدهد.
سخنرانیهایی که رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون شخصیت امیرالمومنین (ع) از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز داشتهاند، مجموعه با ارزشی است که به ابعاد مختلف شخصیت آن حضرت پرداخته و نکات دقیق و در عین حال مفید و جالبی را مطرح کردهاند که برای مشتاقان امیرالمومنین (ع) فرصتی را فراهم میآورد تا معرفت خویش را نسبت به آن امام بزرگ بیشتر کنند و با تأثیرپذیری از سیره علوی برای زندگی خویش برنامهریزی کنند.
در چهارده قرنی که از تولد حضرت علی (ع) میگذرد، همه نسلها احساس کردهاند که حضرت علی (ع) با آنها میزیسته و سخنانش برای زمان آنها بوده است و بلکه همه نسلها حضرت علی (ع) را متعلق به خود دانسته و تولد او را زودهنگام تصور کردهاند، و امروز که نوبت به نسل ما رسیده است، ما نیز چنین احساسی داریم و بلکه یقین داریم نسلهای بعدی حضرت علی (ع) را بهتر خواهند شناخت و تعلق خاطر بیشتری نسبت به وی احساس خواهند کرد.
امیرالمومنین (ع) یکی از معدود شخصیتهایی است که جهانی را به حیرت واداشته است، چهارده قرن است که متفکرین و نوابغ بشری در ابعاد شخصیت مولی حیرانند و هرچه در اقیانوس بیکران علوی فرو میروند و عمیقتر میشوند بر حیرتشان افزوده میشود.
برای آشنایی بیشتر و بهتر شخصیت امیرالمومنین (ع) به سراغ یکی از شاگردان مکتب وی رفتیم که عمری را در کنار بوستان علوی خوشه چینی کرده است و مطالعات وسیع و پردامنهای را در این زمینه داشته و در عین حال علم را با عمل توأم نموده و امروزه بحق پرچم عزت و عدالتطلبی آن شخصیت ممتاز را در دست گرفته است و پیشاپیش ملتی که عشق به علیبنابیطالب در وجود آنها ریشه دوانده است حرکت میکند تا به آرمانهای آن امام عزیز عمل بپوشانند و بعد از ۱۴۰۰ سال به ندای ایشان پاسخ مثبت بدهند.
سخنرانیهایی که رهبر انقلاب پیرامون شخصیت امیرالمومنین (ع) از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز داشتهاند، مجموعه با ارزشی است که به ابعاد مختلف شخصیت آن حضرت پرداخته و نکات دقیق و در عین حال مفید و جالبی را مطرح کردهاند که برای مشتاقان امیرالمومنین (ع) فرصتی را فراهم میآورد تا معرفت خویش را نسبت به آن امام بزرگ بیشتر کنند و با تأثیرپذیری از سیرهی علوی برای زندگی خویش برنامهریزی کنند.
بدون هیچ اغراقی مطالعات رهبر انقلاب پیرامون سیره و شخصیت امیرالمومنین (ع) اعجاببرانگیز بوده و تحلیلهای عالمانه و جامع ایشان از زندگی پرفراز و نشیب حضرت نشانگر دقتنظر و تأمل فراوان ایشان است.
«جاودانه تاریخ» عنوان کتابی است از مجموعه سخنرانیهای رهبر انقلاب از دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که در خطبههای نماز جمعه و یا در دیدارهایی که ایشان با مردم در ایام ولادت و شهادت امیرالمومنین (ع) داشتند، ایراد شده است که به همت حجتالاسلام محمدیان با عنوان «جاودانه تاریخ» جمعآوری شده است.
از نکات بسیار جالب این کتاب، این است که تکرار در مطالب رهبر انقلاب بسیار کم است. چرا که ایشان برای هر سخنرانی که پیرامون شخصیت امیرالمومنین (ع) داشتند، به مطالب قبلی خویش مراجعه نموده و از تکرار آنها خودداری کردهاند و فراز جدیدی از زندگی و یا شخصیت آن حضرت مطرح نمودهاند. همین امر موجب شده است که امروز با گذشت ۲۷ سال مجموعهی نسبتا کاملی از بیانات رهبر انقلاب پیرامون امیرالمومنین (ع) در دست داشته باشیم.
کتاب «جاودانه تاریخ» به همت انتشارات موسسه انقلاب اسلامی وابسته به موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی در بیست و شش فصل با توجه به تبیین ابعاد متعدد شخصیت حضرت علی (ع) در بیانات رهبر انقلاب تنظیم شده است.
فصل اول و دوم کتاب به نامتناهی بودن شخصیت حضرت و آوازهی عالمگیر ایشان اختصاص یافته است. در فصول سوم، چهارم و پنجم شرح احادیثی که از زبان پیامبراکرم، امام مجتبی و امام صادق (ع) در توصیف امام علی (ع) وارد شده، مورد استفاده قرار گرفته است.
در فصل ششم و هفتم با جامعیت و توازن شخصیتی حضرت آشنا میشویم و هر کدام از فصول هشتم تا بیستوسوم به شرح یکی از ویژگیهای بارز ایشان اختصاص دارد. ویژگیهایی همچون:
ایمان، اخلاص و تقوا، صبر و بصیرت، عبادت، فارغ بودن از خودخواهی، ایثار و انفاق، زهد، تسلیم بودن در برابر پیامبر (ص)، انتخاب سختترینها، جهاد و تلاشگری، عدالت، شجاعت، اصولگرایی و صلابت، قاطعیت در جنگهای داخلی، مراقبت از بیتالمال، یتیمنوازی و توجه به فقیران.
عنوان فصل بیستوچهارم کتاب، «امیرالمؤمنین (ع)؛ قدرتمندی مظلوم» است و در آن به مظلومیتهای ایشان با وجود قدرتمندی و جنگآوری حضرت، اشاره میشود.
«رابطه عاشقانهی ما با امیرالمؤمنین (ع)» موضوع فصل بیستوپنجم کتاب است که در آن، به دلدادگی ما به ایشان و لوازم این محبت پرداخته شده، و فصل آخر کتاب به بحث نیاز ما به الگویی همچون امام علی (ع) اختصاص یافته است.
علاقهمندان برای اطلاع از نحوهی تهیه کتاب فوق میتوانند با شماره تلفنهای ۶۶۴۹۳۵۴۸-۰۲۱ و ۶۶۴۸۳۶۹۵-۰۲۱ تماس بگیرند یا به پایگاه اطلاعرسانی www.book-khamenei.ir مراجعه کنند.
اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان/ثواب زیارت امام حسین(ع) در شب قدر
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دهۀ دوم ماه مبارک رمضان نیز رو به پایان است و در آستانۀ ورود به نخستین شب از شبهای قدر هستیم. سهشنبه 23 اردیبهشت مصادف با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و اولین شب قدر؛ شب ارزشگذاری انسانهاست. هر قدر در این شب به خواستههای خدا توجه کنیم و آنها را عرضه بداریم، قدر و ارزش بیشتری پیدا خواهیم کرد. در روایت داریم که خودِ امام زمان(عج) برای تعجیل در ظهورشان دعا میکنند، این خواسته ایشان یعنی همان خواسته خدا، پس بدانیم درخواست برپایی امر ظهور ایشان از مهمترین موضوعاتی است که انسانها را در شب قدر ارزشیتر میکند، اما این بدین معنا نیست که غیر از ظهور امام زمان، چیز دیگری نباید بخواهیم، بلکه باید برای موضوعات دیگر نیز دعا کرد اما درخواست اصلی و تأکید ما دعای برای تعجیل در فرج مولایمان باشد.
در کتاب مفاتیح الجنان درباره اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:
این شب باعظمت آغاز شبهای قدر است و شب قدر آن شبی است که در طول سال، شبی به خوبی و فضلیت آن یافت نمیشود و عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است و تقدیر امور سال در این شب صورت میگیرد و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهی است، در این شب بهاذن پروردگار به زمین فرود میآیند و به محضر امام زمان(عج) میرسند و آنچه را که برای هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه میدارند.
* اعمال شب نوزدهم:
اوّل:
غسل کردن.
علاّمه مجلسی فرموده: بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.
دوم:
دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز «هفتاد مرتبه» بگوید:
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»
سوم:
قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَأَسْماؤُکَ الْحُسْنىٰ وَمَا یُخافُ وَیُرْجىٰ أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛
خدایا؛ از تو درخواست میکنم به حق کتاب نازلشدهات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت و نامهای نیکوترت و آنچه بیمانگیز است و امیدبخش، این که مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی.
سپس هر حاجت که دارد بخواهد.
چهارم:
قرآن مجید را روی سر بگذارد و بگوید:
اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛
خدایا؛ به حق این قرآن و به حق کسی که آن را بر او فرستادی و به حق هر مؤمنی که او را در قرآن ستودی و به حق خود بر آنان، پس احدی شناساتر از تو به حق تو نیست.
سپس 10 مرتبه بگو: «بِکَ یَا اللّٰهُ» و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» و 10 مرتبه «بِعَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِفَاطِمَةَ» و 10 مرتبه «بِالْحَسَنِ» و 10 مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» و 10 مرتبه «بِعَلِیِّبْنِ الْحُسَیْنِ» و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِجَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ» و 10 مرتبه «بِمُوسَىبْنِ جَعْفَرٍ» و 10 مرتبه «بِعَلِیِّبْنِ مُوسَى» و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِعَلِیِّبْنِ مُحَمَّدٍ» و 10 مرتبه «بِالْحَسَنِبْنِ عَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِالْحُجَّةِ»؛
به ذاتت ای خدا؛ به حق محمّد؛ به حق على؛ به حق فاطمه؛ به حق حسن؛ به حق حسین؛ به حق علىبن الحسین؛ به حق محمّدبن على؛ به حق جعفربن محمّد؛ به حق موسىبن جعفر؛ به حق علىبن موسى؛ به حق محمدبن على؛ به حق علىبن محمّد؛ به حق حسنبن على؛ به حق حجّت.
پس هر حاجتى که دارى از خدا بخواه.
پنجم:
زیارت امام حسین علیه السلام. در روایت آمده: هنگامی که شب قدر میشود، منادی از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر میدهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین علیه السلام آمده آمرزید.
ششم:
این شبها را احیا بدارد؛ روایت شده: هرکه شب قدر را اِحیا بدارد، گناهانش آمرزیده میشود، هرچند بهشماره ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و پیمانه دریاها باشد.
هفتم:
صد رکعت نماز بهجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، 10 مرتبه «توحید» بخواند.
هشتم:
این دعا را بخواند:
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لَاأَمْلِکُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَلاضَرّاً وَلاأَصْرِفُ عَنْها سُوءً، أَشْهَدُ بِذٰلِکَ عَلَىٰ نَفْسِى، وَأَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِى، وَقِلَّةِ حِیلَتِى، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِمُحَمَّدٍ وَأَنْجِزْ لِى مَا وَعَدْتَنِى وَجَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِى هٰذِهِ اللَّیْلَةِ، وَأَتْمِمْ عَلَىَّ مَا آتَیْتَنِى فَإِنِّى عَبْدُکَ الْمِسکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ. اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْنِى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِى، وَلاغافِلاً لِإِحْسانِکَ فِیما أَعْطَیْتَنِى، وَلَاآیِساً مِنْ إِجابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّى فِى سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخاءٍ أَوْ عافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْماءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ.
خدایا، شام کردم درحالیکه برای تو تنها بنده کوچک و خواری هستم که برای خویش سود و زیانی را بهدست ندارم و نمیتوانم از خود پیشآمد بدی را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهی میدهم و در پیشگاهت به ناتوانی و کمی چارهام اعتراف میکنم، خدایا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادی وفا کن و آنچه را به من عنایت فرمودهای کامل ساز که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست و خوار توأم. خدایا، مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودی و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم نمودی و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانی طولانی شود، چه در خوشی یا ناخوشی، یا سختی، یا آسانی، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستی، یا در نعمت، همانا تو شنونده دعایی.
کفعمی از امام زینالعابدین علیه السلام روایت کرده که حضرت در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود این دعا را میخواند.
علاّمه مجلسی فرموده: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوایج دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زندهاند و چه آنان که از دنیا رفتهاند و خواندن اذکار و صلوات بر محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) به هر اندازه که بتواند.
در بعضی از روایات وارد شده: دعای «جوشنکبیر» را در این سه شب بخواند. روایت شده که خدمت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) عرض شد: اگر شب قدر را یافتم، از خدا خود چه بخواهم؟ فرمود: عافیت.
نهم:
گفتن «صد مرتبه»: أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ رَبِّی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ.
دهم:
گفتن «صد مرتبه»: اللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ؛ خدایا؛ قاتلان امیرالمؤمنین را لعنت کن.
خط حزبالله ۲۳۳ | باید به قرآن مراجعه کنیم
شمارهی دویستوسیوسوم هفتهنامهی خط حزبالله با عنوان «باید به قرآن مراجعه کنیم» منتشر شد.
* به گزارش خط حزبالله، در آستانهی ماه بهار قرآن و با توجه به اهتمام رهبر انقلاب به مؤانست با قرآن کریم، خط حزبالله در سخن هفتهی این شمارهی خود به بخشی از زندگی رهبرانقلاب و دغدغههای ایشان در رابطه با قرآن کریم پرداخته است که خواندن این مطلب به مخاطبین گرامی توصیه میگردد.
* همچنین یکی از آثار ماندگار رهبر انقلاب در ساحت معرفت و اندیشه، مجموعهی سخنرانیهای روزانهی ایشان، در مسجد امام حسن(ع) مشهد در سال ۱۳۵۳ است که با نام «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» منبعی استثنایی برای جویندگان معارف قرآنی است. نشریهی خط حزبالله در ماه مبارک رمضان مرور مختصر و کوتاهی دارد بر برخی واژگان و مفاهیم مهم مطرح شده در این جلسات. در این شماره از نشریه، دو موضوع «تقوا» و «ایمان» مرور شده است.
* دیگر بخشهای نشریهی خط حزبالله به شرح زیر است:
یک افطاری خوشمزه در زندان!/ خاطرات رهبری
خدایا به ما لیاقت ورود شایسته به مهمانیات را بده!/ کلام امام
این آدم پیش خدای متعال سعادتمند نیست/ درس اخلاق
از دعا و تضرع در تنهایی غفلت نکنید/ مطالبه رهبری
جلسات قرآنی خانگی را ترویج کنید/ عکس نوشت
خانوادهها سعی کنند که اسراف نکنند/ خانواده ایرانی
همسایهها را فراموش نکنید/ حزبالله این است
رونق اقتصادی بدون عدالت اجتماعی ارزشی ندارد/ اصول عدالتخواهی
انقلابی که دینداری را گسترش داد/ روایت پیشرفت
* طبق رسم هفتگی خط حزبالله و به برکت خون شهدا شمارهی این هفته به روح مطهر شهید شیخ مهدی شاهآبادی تقدیم میشود.
برای دسترسی به آرشیو نشریه میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دریافت «خط حزبالله» نسخهی مطالعه | دریافت نسخهی چاپ
افول همه ابرقدرتها؛ نتیجه نهایی بعثت
شرح نهجالبلاغه عنوان کتابی است که از سوی انتشارات انقلاب اسلامی در سه جلد منتشر شده و شامل متن درسهای نهجالبلاغه حضرت آیتالله خامنهای است، «نبوتها در نهجالبلاغه» عنوان یکی از جلدهای این مجموعه است که مربوط به درسهای شرح نهجالبلاغه حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۹ میشود.
حضرت آیتالله خامنهای در این جلسات موضوع نبوت را براساس نهجالبلاغه شرح و تفسیر کردهاند. از خصوصیات این جلسات بحثهای عمیق اسلامی دربارهی تاریخ پیامبران و فلسفهی نبوتها است. ویژگی مهم دیگر آن، تطبیق مباحث با شرایط روز جامعهی ایران و جهان و تحلیل تفکرات اندیشمندان و پاسخگویی به شبهات است.
بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن عید مبعث، گزیدهای از مباحث جلد نبوتها در نهجالبلاغه از سلسله کتابهای شرح نهجالبلاغه حضرت آیتالله خامنهای را مرور میکند. در انتخاب گزیدهها سعی شده است اولاً مخاطب از رهگذر مطالعهی آن به مهمترین اصول اندیشهای حضرت آیتالله خامنهای درباره موضوع «نبوت و بعثت» دست پیدا کند و ثانیاً بخشی از درسهای نبوت ذکر شود که برای جامعه و حکومت اسلامی بیان کردهاند.
علاقمندان برای تهیهی کتاب به سایت انتشارات انقلاب اسلامی مراجعه نمایند.
زمینه ظهور نبوتها در تاریخ
۱) زمانی که انسانها فرمانهای الهی را دگرگونه کرده بودند
سؤال این است که زمینهى اجتماعى و فکرى و اقتصادىِ ظهور نبوّتها چیست. در خطبهى اوّل به دو مناسبت در این زمینه بحث شده... لَمّا بَدَّلَ اَکثَرُ خَلقِهِ عَهدَ اللّهِ اِلَیهم فَجَهِلوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذوا الاَندادَ مَعَهُ وَ اجتالَتهُمُ الشَّیاطینُ عَن مَعرِفَتِهِ وَ اقتَطَعَتهُم عَن عِبادَتِهِ فَبَعَثَ فیهِم رُسُلَه،(۱) «زمانى که انبیا در آن زمان ظهور میکردند آن زمانى بود که بیشترین آفریدگان خدا فرمانى را که وى به انسانها سپرده است دگرگونه کردند، پس حقّ خدا را ندانستند و رقیبانى را با او پذیرفتند و شیطانها آنان را از شناخت او بازداشته و از عبودیّت او برگردانده بودند، در چنین دورانى بود که خدا پیامبرانش را در میان آنان برانگیخت». این زمینهى ظهور پیامبران است در یک بیان از بیانهاى مولا.
اوّلاً بیشترین آفریدگان خدا در این زمان فرمانى را که خدا به انسان سپرده دگرگونه کردند... انسانها فرمانى را که خدا به آنها سپرده و آنها را موظّف به انجام آن فرمان کرده، دگرگونه کردند؛ خدا فرمان داده بود که از شیطانها، از بتها، از رقباى پندارى خدا، یعنى خداوندان زر و زور و خدای گوناگون در جامعه، به هر نحو و با هر عنوان اطاعت نشود امّا انسانها این فرمان را دگرگونه کرده بودند؛ بعضى بتها را عبادت میکردند و بعضى هم خود را بت کرده و بر انسانهاى دیگر تحمیل کرده بودند. پس خصوصیّت بارز آن دوران ــ روزگارى که نبوّتها در آن ظهور میکنند ــ این است که بیشترین انسانها فرمان الهى را، یعنى لزوم عبودیّت انحصارىِ اللّه را دگرگونه میکنند و این نتایج بر این دگرگونه کردن بار میشود: پس حقّ خدا را ندانستند و رقیبانى را با او پذیرفتند و شیطانها آنها را از شناخت او بازداشته و از عبودیّت او برگردانده بودند. در این دوران، خدا نبوّتها را و بعثتها را در جامعه به وجود میآورَد.(۲)
۲) زمانی که مردم فرقههای جداجدا و دارای هوسهای پراکنده بودند
در خطبهى اوّل در جاى دیگر منتها به مناسبت ظهور پیغمبر اسلام و نه به طور مطلق ظهور همهى پیامبران، این کلمات ذکر شده... وَ اَهلُ الاَرضِ یَومَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ اَهواءٌ مُنتَشِرَةٌ وَ طَرائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلّهِ بِخَلقِهِ اَو مُلحِدٍ فى اِسمِهِ اَو مُشیرٍ اِلىٰ غَیرِه؛(۳) ترجمه: مردمِ روى زمین در آن هنگام فرقههاى جداجدا، داراى هوسهاى پراکنده و شیوههاى گوناگون بودند؛ کسانى خدا را به آفریدگانش همانند میکردند و کسانى در نام او فرومانده و به او نرسیده بودند و کسان دیگرى به حقیقتى جز او اشاره میکردند.
مردمِ روى زمین در آن هنگام که پیامبر ظهور میکند فرقههاى جداجدا بودند، یعنى یک اندیشهى همهگیرِ همهگستر بر ذهنها حاکم نبود و این نشانهى عدم وجود یک فرهنگ راقى و قابل پذیرش است، و یا نشانهى جداییها و اختلافهاى فراوان میان انسانها است که خود این از نشانههاى جهالت است.
داراى هوسهاى پراکنده [بودند]؛ هوسهاى پراکنده به دو معنا میتواند باشد: معناى سادهتر اینکه انسانها در هر بخشى از بخشهاى جامعه یا در هر بخشى از بخشهاى روى زمین داراى خواستها و جهتگیریهاى ویژهى خودشان بودند؛ کسانى در این گوشه یا در این طبقه یا در این قشر یا در این صنف به چیزى شوق میورزیدند و کسانى در قشر و طبقه و صنف و شغل دیگر به چیز دیگر؛ آرمانهاى مشترکى در جامعه وجود نداشت، که این هم نشانهى انحطاط یک جامعه است.
معناى دوّمى که براى این جمله ــ هوسهاى پراکنده ــ میشود فرض کرد، این است که هوسها در سطح زندگى مردم پراکنده شده بود؛ یعنى وقتى شما نگاه میکردید، در سراسر عالَم چند قطب و چند قدرت بیشتر وجود نداشت... هر جا هر طاغوتى در رأس یک جامعهاى قرار داشت... بنابراین هوس یک انسان در بخش عظیمى از جامعهى بشریّت و خانوادهى بشریّت مشاهده میشد و محسوس و ملموس بود؛ دنیا در یک چنین وضعى بود.(۴)
درس امروز: در دنیای امروز بعثتهایی دیگر امکانپذیر است
اگر شما میبینید در دنیا این نشانهها [نشانههای بعثت] وجود دارد، کشف کنید که بعثتهایى در سراسر دنیا امکانپذیر است و معناى آن حرفى که ما بارها و بارها فریاد زدیم که در آستانهى افول قدرتهاى بزرگ جهانى قرار داریم این است. و این چرا ممکن نیست؟ بله، ممکن است و این را باور کنید و من با همهى دل و با همهى وجود باورم است که دنیا ــ نه ایران ــ وارد مرحلهى جدیدى شده با انقلاب شما؛ مسئله [فقط] مسئلهى تغییر حکومت ایران نیست، مسئله این است که دنیا با این انقلاب اصلاً وارد شد در یک دوران جدید، دوران پوزخند زدن به قدرتهاى بزرگ، زُلزُل به چشم قدرتمداران جهانى نگاه کردن و آنها را به بازى نگرفتن؛ و ملّتهاى ضعیف و دولتهاى علیالظّاهر کوچک مانند حیوان ضعیفى [شدهاند] که میرود روى پشت فیل و گوش فیل را میجود و آن حیوان عظیمالجثّه با آن هیکلش نه گردن دارد که برگردد، نه میتواند با آن کارى بکند، مجبور است خودش را بغلتاند شاید این حیوان هم که به گوشش مثل کنه چسبیده، زیر بدن آن له بشود، امّا احتمال خُرد و خمیر شدن خودش در این بازى بیشتر است.(۵)
پنج وظیفه پیامبران نسبت به انسانها
در اینجا اگر صحبت از مأموریّتها و مسئولیّتهاى پیغمبر در رابطه با انسان را [به میان] میآوریم، یعنى آن تحوّلى که نبی باید در انسان به وجود بیاورد؛ چون ایجاد یک جامعهى قسط و عدل و جامعهى توحیدى، بى ابزار انسانى ممکن نیست و یک انقلاب اجتماعى هرگز نمیتواند جدا از یک انقلاب انسانى و درونى باشد.(۶)
۱) از مردم بخواهند در برابر غیرخدا تسلیم نباشند
«لِیَستَأدوهُم مِیثاقَ فِطرَتِه»؛ گویا این جور فرض میشود در کلّ معارف اسلامى و قرآنى که میان انسان و خدا یک معاهدهاى، یک قراردادى وجود دارد و انسان بایستى این قرارداد را مورد عمل قرار بدهد؛ همچنان که خدا هم بر خود فرض و حتم کرده که بر طبق این قرارداد عمل کند. کلمهى عهد خدا یا میثاق، در قرآن و در نهجالبلاغه و در حدیث، بارها تکرار شده؛ این معاهدهى میان خدا و انسان چیست و به چه معنا است؟ یعنى چطور؟ آیا خدا و انسان سر یک میز نشستهاند با هم قرارداد بستهاند؟ من در دو جملهى کوتاه اشاره میکنم؛ اوّل خود اصل این قرارداد چیست؟ اصل قرارداد این است که انسانها در مقابل پروردگار متعهّدند که غیر خدا را عبودیّت نکنند؛ این تعهّد انسان در مقابل خدا است. عبودیّت غیر خدا یعنى تسلیم در مقابل غیر خدا؛ چه تسلیم ذهنى و چه تسلیم جوارحى، چه تسلیم از لحاظ اعتقاد و فکر و ذهن و دل و چه تسلیم از لحاظ عمل و از لحاظ جسم؛ و انسانها موظّفند که این تسلیم را در مقابل غیر خدا نداشته باشند.(۷)
درس امروز: مقررات جامعه باید براساس فطرت انسان باشد
وقتى یک جامعهاى بر خلاف مقرّرات اسلامى طرحریزى میشود و پایهریزى میشود، این جامعه بر خلاف فطرت انسان و بر خلاف فطرت جهان حرکت کرده و ساخته شده. پیغمبرها میآیند تا به انسانها بگویند که بایستى شما این میثاق فطرت را، یعنى این پیمانى را که با خدا بستید و این پیمان از درون فطرت شما میجوشد و به معناى برابر کردن و هماهنگ و همسان کردن عملکرد و حرکت اختیارى شما با ساخت جهان و ساخت انسان است، عمل کنید و بر طبق این پیمان، این پیمان را اداء کنید، بر طبق این پیمان عمل کنید.(۸)
۲) نعمت فراموش شده خدا را به یاد مردم بیاورند
«وَ یُذَکِّروهُم مَنسىّ نِعمَتِه»؛ و به یاد بیاورند فراموششدهى نعمت خدا را؛ یعنى نعمتهاى فراموششدهى خدا را به یاد انسان بیاورد. انسان خیلى از نعمتهاى خدا را فراموش میکند؛ از جملهى نعمتهایى که انسان فراموش میکند و مهمترین آنها، نعمت خود انسان و آن مَن انسانى او است؛ و این پایه و محور همهى نعمتهاى خدا است، که در قرآن میخوانیم: « نَسُوا اللّٰهَ فَأَنْسٰاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؛(۹) دربارهى کفّار صحبت شده، گفته میشود که « نَسُوا اللّٰهَ»؛ آنها فراموش کردند خدا را؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که «فَأَنْسٰاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؛ خدا هم آنها را به خودفراموشى دچار کرد؛ خود آنها و مَن آنها را از یاد آنها برد؛ این محور همهی [نعمتها] است. این «من» که از یاد میرود چیست؟ چه چیزى در انسان هست که در جامعهى جاهلى از یاد انسان میرود و پیغمبرها میآیند انسان را به یاد آن من بیندازند؟ منِ انسانى، آن نعمت فراموششدهى بزرگ، اگرچه یک چیز بیشتر نیست امّا فراموش شدن آن، آثار و نمودارهاى گوناگونى دارد.(۱۰)
درس امروز: هر چیزی در جامعه غفلتآور باشد مخالف مبانی بعثت است
یقیناً شما در همهى نمودارهاى جامعهى اسلامى، از تعلیم و تربیتش، از اقتصادش، از حکومتش، از شکل رابطههاى انسانى و غیره، نمیتوانید هیچ چیز پیدا کنید و نباید چیزى وجود داشته باشد که با اینها منافات داشته باشد و زمینهساز اینها نباشد. اگر در جامعهى اسلامى چیزى مثلاً پیدا کردید که به جاى یُذَکِّروهُم ــ یعنى به یاد آوردن ــ به جاى یادآور بودن، غفلتآور باشد، این بر خلاف حکمت بعثت پیغمبران است. پس هیچ پدیده و نمودار غفلتآور، در کلّ جامعهى اسلامى نباید وجود داشته باشد چون بر خلاف مبنا، بر خلاف خطّ اصلى بعثت پیغمبران است.(۱۱)
۳) پیام خدا را به مردم برسانند
«وَ یَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغ»؛ با رسانیدن پیام، حجّت را بر آنها تمام بکند. ببینید، رساندن پیام، وسیله و کلید اصلى همهى فعّالیّتهاى پیغمبر است. اگر فرض کنید که پیغمبر با همهى این خصوصیّات، خودش را ملزم به تبلیغ نداند، هیچ یک از وظایف او گزارده نمیشود؛ لذا گفتیم که دو محور اصلى نبوّت، اوّل این است که بر مبناى وحى کار کند، دوّم اینکه تبلیغ کند؛ یعنى وحى را احتکار نکند پیش خودش، نگه ندارد، حرف را بگوید.(۱۲)
درس امروز: اگر رساندن حکم خدا در جامعه انجام نشود، هدف بعثت تأمین نشده است
اگر چنانچه پیغمبر این یک وظیفه را انجام ندهد، یعنى تبلیغ نکند، همهى کارها لَنگ است و آن وقت جامعهى اسلامى هم [لنگ میماند]؛ این را هم فراموش نکنید؛ مدام من مثل ترجیعبند این را تکرار میکنم براى اینکه چیز مهمّى است؛ در جامعهى اسلامى همهى این چند کارى که اینجا نوشته شده بایستى در مقرّرات، در قوانین، در کلّ نظام تأمین بشود؛ یعنى بایستى کلّ نظام و مقرّرات جامعهى اسلامى جورى باشد که هدفِ تبلیغ، لنگ نماند. پس ما اگر حکومتى، جامعهاى، نظامى داشتیم که در آن تبلیغ، یعنى رساندن پیام خدا، لنگ و متوقّف ماند، باید کشف کنیم که این نظام و جامعه اسلامى نیست؛ و آن جامعه و نظامى اسلامى است که در او هدف تبلیغ ــ یا بگوییم وسیلهى تبلیغ که دقیقتر است ــ تأمین شده باشد.(۱۳)
۴) گنجینههاى پنهان اندیشهها را در انسانها بشورانند
«وَ یَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغ وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول»؛ و بشورانند براى آنان، دفائن و گنجینههاى اندیشهها را؛ یا به این عبارت که نوشتهایم: و گنجینههاى پنهان اندیشهها را در آنان بشورانند؛ این هم یکى دیگر از هدفهاى پیغمبر است که گنجینههاى پنهان اندیشه را در انسانها برمىشوراند؛ این گنجینهها اوّلاً چیست؟ همین قدرت تعقّل و اندیشمندى و تجزیهتحلیلى که در انسان هست؛ که گفتیم یکى از خصوصیّات انسان چیست؟ آن حالت اندیشمندى او است؛ این خصلت انسان است، در همهى انسانها هم هست؛ هیچ انسانى را شما پیدا نمیکنید که در طبیعت و در سرشت ذاتیاش قدرت اندیشمندى نباشد؛ انسان یعنى این.(۱۴)
درس امروز: جامعه اسلامی باید به اندیشیدن انسانها کمک کند
ساخت جامعهی اسلامی باید آن چنان باشد که همهى پدیدهها و نمودارها انسان را به شکفتن اندیشه کمک کند، انسان را از رکود بیرون بیاورد، کمک کند که انسان بیندیشد و کار کند.(۱۵)
۵) نشانههای قدرت خداوند را به مردم ارائه دهند
بالاخره آخرین جمله، وَ یُروهُم آیاتِ المَقدِرَة؛ و به آنها بنمایاند نشانههاى قدرت خدا را که البتّه مضمون این جمله بخشى از مضمون جملهى قبل است که شرح دادم؛ یعنى پیغمبرها به انسانها آثار قدرت خدا را ارائه میدادند و نشان میدادند و به آنها میفهماندند که قدرت الهى در کجاها متجلّى است... پیغمبران میخواهند آیات قدرت خدا را نشان بدهند؛ چرا؟ براى اینکه انسانها را به اندیشیدن وادار کنند دیگر؛ یک نمونههایى را انبیا انتخاب میکنند که این نمونهها براى همهى انسانها به طور برابر وجود دارد، مخصوص جمعى دون جمعى نیست و مردمى دون مردمى نیست؛ وقتى میخواهند مردم را به اندیشیدن وادار کنند، نشانههاى قدرت خدا را که انتخاب میکنند، آن نشانههایى را انتخاب میکنند که انسان بیابانگَرد و روستایى و بدوى و دور از تمدّن و فرهنگ هم دقیقاً بتواند این نمونهها را که وسیلهى اندیشیدن و فکر کردن است داشته باشد؛ مردم را به این گونه موضوعات متوجّه میکنند؛ نه حالا دقیقاً صددرصد فقط به اینها و نه غیر [بلکه] به این گونه موضوعات طبیعى؛ مِن سَقفٍ فَوقَهُم مَرفوع؛ از سقفى که بر فراز آنها برافراشته شده است، وَ مِهادٍ تَحتَهُم مَوضوع؛ و بسترى که در زیر پاى آنان افکنده شده است؛ وَ مَعایِشَ تُحییهِم؛ و وسیلههاى زندگى که آنان را زنده میدارد؛ مثلاً خوراک و معیشتها که یک وسیلهى زندگى است که انسان را زنده میدارد؛ وَ آجالٍ تُفنیهِم؛ و اجلهایى که آنان را از بین میبرد؛ وَ اَوصابٍ تُهرِمُهُم؛ و دردهایى که آنان را پیر میکند؛ وَ اَحداثٍ تَتابَعُ علیهِم؛(۱۶) و حوادثى که پیدرپى بر آنان وارد میآید.(۱۷)
هدف بعثت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
اِلى اَن بَعَثَ اللّهُ سُبحانَهُ مُحَمَّداً رَسولَ اللّه (صلّىاللّهعلیهوآله). این جریان پیامبرى و سلسلهى نبوّتها راه خودش را طى کرد و یکى پس از دیگرى بار را به همدیگر دادند تا نوبت به پیغمبر خاتم رسید و خدا مبعوث کرد محمّد رسولاللّه (صلّى اللّه علیه و آله) را «لِاِنجازِ عِدَتِهِ وَ اِتمامِ نُبُوَّتِه»؛ دو جمله به عنوان فلسفهى بعثتِ پیغمبر خاتم ذکر شده: اوّل «لِاِنجازِ عِدَتِه»، براى اینکه خدا وعدهى خودش را محقّق کند؛ این یکى؛ و دوّم «اِتمامِ نُبُوَّتِه»؛ نبوّت را کامل کند، تمام کند؛ و هر دوى اینها قابل بحث و فهمیدن است.(۱۸)
تحقق بخشیدن به وعده الهی مبنی بر غلبه دین اسلام
اوّل «لِاِنجازِ عِدَتِهِ»؛ گویا خدا یک وعدهاى داده که این وعده با آمدن پیغمبر محقّق میشود، به این وعده عمل میشود، وعده منجّز و حتمى میشود. آیه این چنین است: یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ، هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ.(۱۹) وعدهى الهى این است که جریان نبوّت بر همهى جریانهاى فکرى و تجربههاى اجتماعىِ بشر، فائق و غالب میشود؛ البتّه نه به این معنا که در زمان خود پیغمبر حتماً لازم بود که همهى جریانهاى فکرى، تحت تأثیر نبوّت اسلام و رسالت اسلام قرار بگیرند؛ ممکن بود قرار بگیرند، ممکن بود نگیرند؛ کما اینکه در واقعیّت تاریخى نگرفتند؛ یعنى پیغمبر آن قدر فرصت پیدا نکرد. و باز نه به این معنا که در درازمدّت، دین پیغمبر بایستى بر همهى ادیان، بر همهى ملّیّتها، ملّتها و مکتبها پیروز بشود، به معنای پیروزی ظاهری و غلبه؛ این هم نیست؛ البتّه این کار میشود و شده و در طول تاریخ از تاریخ اسلام بارها شده که حکومت اسلامى عالمگیر شده امّا آیه این را نمیخواهد بگوید و ظهور حق به این معنا نیست. براى ظهور حق یک معناى ظریفترى هست.(۲۰)
بنابراین پیغمبر اسلام با پُر کردن پیمانهى فرهنگ نبوّتها و با ارائه دادن همهى آنچه در آگاهى و اندیشهى الهى براى بشر وجود دارد ــ که همه چیز را پیغمبر گفته ــ و با ارائه دادن آخرین حقیقتهاى موجود در فرهنگ نبوّتها، بر همهى اندیشهها و راههایى که از مغز بشر ممکن بود تراوش کند، فائق آمد و پیروز شد؛ پس «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»؛ معناى ظهور و غلبهى پیامبر بر همهى دینها این است... خب این وعدهى الهى است؛ این وعده کِى عملى میشد؟ وقتى آن آخرین پیغمبر بیاید. مادامى که آن آخرین پیغمبر نیامده، این وعده عملى نمیشود. پس خدا آخرین پیامبر را فرستاد «لِاِنجازِ عِدَتِه»؛ «عِدَة» یعنى وعده؛ تا وعدهاش را منجّز کند، یعنى حتمى کند.(۲۱)
به پایان رساندن نبوت و توانا شدن انسانها در شناخت راههای نو
وَ اِتمامِ نُبُوَّتِه؛ و نبوّت را تمام کند، یعنى کامل کند. البتّه کامل کردن نبوّت، تفسیرى بر همان جملهى قبلى میتواند باشد که هست، امّا در حقیقت گویا آن خطّى که طبق آن خط، انسان مستقیماً با خدا ارتباط پیدا میکند ــ یعنى به وسیلهى وحى ــ یک دورانى دارد؛ از آنجا به بعد، انسان ارتباط مستقیم با خدا [به شکل وحی] لازم ندارد، لازم نیست وحى بیاید، لازم نیست آیهى الهى نازل بشود و جبرئیل بیاید؛ از همهى آنچه گذشته، انسان میتواند راههاى نو را بشناسد؛ یعنى به شناختهاى جدیدى پى ببرد و راه زندگى را خودش از آنچه آنها گفتهاند استنباط و استخراج کند و درک کند. و آخرین نقطهى پایانىِ نبوّت که البتّه نقطهى اوج نبوّتها نیز هست، عبارت است از آخرین پیغمبر که پیغمبر خاتم است. بنابراین خدا پیغمبر را مبعوث کرد «لِاِنجازِ عِدَتِهِ وَ اِتمامِ نُبُوَّتِه»؛ تا وعدهاش را محقّق کند و نبوّت را به پایان برساند، یعنى به کمال برساند؛ تمام، یعنى کامل شدن. تا اینکه خداى سبحان محمّد پیامبر خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) را مبعوث کرد.(۲۲)
پینوشت:
۱) نهجالبلاغه، خطبهی ۱
۲) شرح نهجالبلاغه: شرح خطبه اول (۱۳۵۹) آیتالله العظمی خامنهای، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، ص۶۷
۳) نهجالبلاغه، خطبهی ۱
۴) شرح نهجالبلاغه: شرح خطبه اول (۱۳۵۹)، ص۷۰و۷۱
۵) همان، ص۸۲
۶) همان، ص۱۵۰
۷) همان، ص۱۵۵
۸) همان، ص۱۵۸
۹) سورهی حشر، بخشی از آیهی ۱۹
۱۰) شرح نهجالبلاغه: شرح خطبه اول (۱۳۵۹)، ص۱۵۸و۱۵۹
۱۱) همان، ص۱۵۲
۱۲) همان، ص۱۶۱
۱۳) همان، ص۱۶۲
۱۴) همان، ص۱۶۳
۱۵) همان، ص۱۶۶
۱۶) نهجالبلاغه، خطبهى ۱
۱۷) شرح نهجالبلاغه: شرح خطبه اول (۱۳۵۹)، ص۱۶۶و۱۶۷
۱۸) همان، ص۲۰۳
۱۹) سورهی صف، آیهی ۸ و بخشی از آیهی ۹؛ «مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش اُفتد- نور خود را کامل خواهد گردانید. او است کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند ...»
۲۰) شرح نهجالبلاغه: شرح خطبه اول (۱۳۵۹)، ص۲۰۳و۲۰۴
۲۱) همان، ص۲۰۶
۲۲) همان، ص۲۰۶و۲۰۷
توصیه معنوی رهبر انقلاب پیرامون تعطیلی اعتکاف امسال
حضرت آیتالله خامنهای همواره با اشاره به برگزاری مراسم معنوی اعتکاف در ایام البیض (۱۳-۱۵) ماه رجب آن را یک فرصت با ارزش برای صفا دادن به دل، توبه و خودسازی دانستهاند. مؤمنین و بهویژه جوانان نیز در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی با گرایش به این پدیدهی معنوی آن را مغتنم شمرده و برای استفاده از این پدیدهی معنوی در مساجد شهرها سه روز معتکف شدهاند.
اما امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا و توصیهها و دستورالعملهای مجموعههای مسئول برای پرهیز از اجتماع به منظور جلوگیری از ابتلا به این بیماری، قرار شد مراسم معنوی اعتکاف در سراسر کشور برگزار نشود.
با توجه به شرایط پیش آمده، رئیس ستاد مرکزی اعتکاف با ارسال نامهای از رهبر انقلاب درخواست کرد برای کسانی که قصد شرکت در مراسم معنوی اعتکاف را داشتند و اکنون از این فیض محروم ماندهاند توصیهای داشته باشند.
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به این نامه و برای استفاده از فرصت ایامالبیض ماه رجب به تمام مشتاقان مراسم معنوی اعتکاف امسال توصیهای مرقوم داشتند که متن آن را پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR منتشر میکند:
بسمه تعالی
کسانی که از عمل با فضیلت اعتکاف محروم ماندهاند، بهتر است در هر یک از این سه روز نماز حضرت جعفر طیار علیه السلام بخوانند.
بهترین دعا در لیلةالرغائب پُر فیض چیست؟
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، امشب، نخستین شب جمعهی ماه رجب است. شبی که در فضیلتش روایتها آمده است. شبی که معروف به شب آرزوها (لیلةالرغائب) است.
شبی که درهای آسمان از هر شب گشودهتر است و دعاها و آمال و آرزوهای مومنین به استجابت نزدیکتر است. شبی که به روایتی شب آمال و آرزوها و دعاهای مومنین به درگاه حق تعالی است و از سویی دیگر شب استجابت دعا از جانب خداوند یکتا و نیز شب عفو و بخشش و رحمت اللهی است.
در روایتی از حضرت نبی صلوات الله علیه و آله آمده است که در روز پنج شنبهی اول ماه رجب المرجب روزه گرفتن مستحب است. خواندن نماز دوازده رکعت بین نماز مغرب و عشاء در این شب پر فیض از دیگر اعمال این شب است.
درفرهنگ اسلامی دعا و عبادت در این شب نورانی که درهای آسمان بر روی زمین و زمینیان باز است، بسیار سفارش شده است. اما به راستی در شرایط فعلی جامعه، بهترین دعایی که یک مومن راستین میتواند از درگاه باری تعالی داشته باشد چیست؟
در روزگاری که انواع بیماریها به ویژه ویروس کرونا به جان مردم افتاده و بسیاری را نیز به کام مرگ کشانده بهترین آرزو، دعا برای شفای عاجل بیماران در سراسر جهان است. همهی انسانها فارغ ازاینکه از چه نژاد و تیره ودستهای باشند، مخلوق دست ذات اقدس احدیت هستند و سزاوار است انسان مومن پیش از این که برای خودش چیزی از خداوند بخواهد، طلب عافیت و سلامت و تندرستی برای دیگر همنوعانش بکند که بهترین دعا به درگاه خداوند در این روزهای سخت و بحرانی است.
باری در این روزهای سخت بیماری و مریضی بهترین دعا «اللهم اشف کل مریض» است. بهترین وردی که در این روزهای پر خیر و برکت میتوان بر لب داشت دعای شفای عاجل بیماران است.
مومنین راستین کسانی هستند که در این شب پر برکت دعای «یا من اسمه دوا و ذکره شفا» ورد زبانشان است و از درگاه خداوند بزرگ درمان بیماران دردمند را استعانت دارند. دیگر از کسانی که باید در این شب پر فیض دعا کرد، سپید جامگانی هستند که شبانه روزی در خدمت مردم درد کشیده اند و خدمت رسانی میکنند. قشری که این روزها چه در داروخانهها و چه در مراکز بهداشتی و درمانی به خدمت میپردازند: پرستاران، پزشکان، خدمه و کارمندان بیمارستانها،مراکز درمانی، داروخانهها و.... بهترین دعا در این شب، دعای خیر برای این عزیزان است که از سلامت خود برای سلامتی دیگران درمی گذرند.