شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس
شهدای نیاک

شهدای نیاک

مرجع خبری و طراح نرم افزارهای مذهبی وزندگینامه شهدا وبیانات رهبری و دفاع مقدس

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه می‌شوند

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

 راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه می‌شوند

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، می‌گویند «زمانی که پیشانی حر بن یزید ریاحی مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت، حضرت سیدالشهدا (ع) با دستمال خود سر حر را بستند و حر با همان دستمال دفن شد. شاه اسماعیل در دورانی تصمیم به بازسازی قبر حر گرفت، زمانی که قبر وی را شکافتند دستمالی را بر سرش دیدند، شاه اسماعیل تصمیم گرفت دستمال را بردارد، اما چون دستمال را باز کرد خون از سر حر جاری شد به طوریکه قبر پر از خون شد، تا دستمال را بستند خون بند آمد و چون باز کردند باز خون جاری شد. اینطور دریافتند که دستمال مبارک حضرت اباعبدالله (ع) موهبتی از جانب خداوند که نصیب حر شده است.»

سربند سربلند

شاید ماجرای سربند رزمنده‌ها در دوران دفاع مقدس به جایی در تاریخ و عاشورای سال ۱۳۶۱ برمی‏‌گردد، روزی که سر حر با دستمال حضرت سیدالشهدا (ع) بسته شده و از آن لحظه که امام سر او را بر دامن گرفت، توبه او نیز پذیرفته شد، شاید هم وام گرفته از جنگاوران و پیشینیان ماست که در نبرد با دشمن دستمالی به سر می‎بستند و یا به عنوان عرق چین از آن استفاده می‎کردند. هرچه بوده سربند در دفاع مقدس به نمادی خاص تبدیل شد که مفهومی ارزشمندتر از یک پیشانی‌بند ساده گرفت.

حتما شما هم فیلم‌ها و انیمیشن‌های زیادی سراغ دارید که قهرمان اصلی داستان با یک سربند از دیگران متمایز می‌شود. کسی که محور فیلم است و پیشانی بند که نمادی از قدرت و جنگ‌آوری است را هنگام مبارزه بر پیشانی می‎بندد. شاید بتوان نمونه آن را در فیلم و سریال‌های تاریخی کره جنوبی مثال زد که شخصیت‌های نظامی و جنگاور فیلم، دستمالی به سر می‎بندند و نشان حک شده روی دستمال‌ها معنا و مفهوم متفاوتی دارد.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

پیشانی‌بند مردان سربلند تاریخ

پیشانی بند در آثار تاریخی و داستان‌های اساطیری نیز وجود دارد و روی حکاکی‌های به جای مانده نشان می‌‎دهد بسیاری از پادشاهان ایرانی و قهرمانان نظامی سربند به پیشانی داشتندف همچنین که در نقاشی‌های زیادی از نظامیان دوره‌های مختلف تاریخی، سربند جزوی از نشانه‌های مردان جنگی بوده است.

حال فارغ از تاریخ سربند و پیشانی‌بند، نکته‌ای که سربند‌های دوران دفاع مقدس را از دیگر سربند‌های تاریخی که بر پیشانی زنان و مردان نشسته متمایز می‌کند مفهوم و فرهنگ خوابیده در پشت آن است.

صف سربند بستن در شب عملیات

نشان سربند رزمنده‌های دفاع مقدس را باید در مستند‌های آن دوران جست‌جو کنیم، بین قاب دوربین جمعیت رزمنده‌هایی که یک‌شکل و هماهنگ پیشانی‌بند سرخ «یا حسین (ع)» بسته‌اند یا ردیف بسیجی‌ها در شب عملیات که پشت هم ایستاده، سربند‌های مشکی «یا زهرا (س)» به پیشانی یکدیگر می‎بندند. نوار‌های بسته شده روی پیشانی مطابق اعتقاد هر رزمنده بود، بستگی داشت هر نفر به کدام یک از اهل بیت (ع) علاقه دارد تا از بین سربند‌ها نام امام محبوب خود را پیدا کند، در واقع این سربند‌ها نشانی از اعتقادات افراد داشتند، چه زمانی که با قلم روی آن می‌نوشتند و چه بعدا که سربند‌های چاپی راهش را به جبهه باز کرد. هر کدام از این سربند‌ها رسانه‌ای بودند برای بیان یک حقیقت، اعتقادی که قبل از به زبان آمدن روی پیشانی نقش می‎بست و عشق و ارادت رزمنده‌ها را به حقیقتی مهم نشان می‌داد.

سربند یا زهرا (س) روی پیشانی مردان بزرگ

پیام این سربند‌ها باعث شده تا امروزه نیز افراد مختلف با اتکا به معنا و مفهوم شکل‌گرفته در دفاع مقدس، گاه با بستن سربند، حامل و انتشاردهنده پیامی باشند. مثل اقدامی که علی دایی در زمان حضورش در تیم ملی انجام داد و سربند مشکی «یا زهرا (س)» را در یکی از بازی‌های خود که مقارن با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) بود، به پیشانی بست.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

سربند‌ها تنها در ایران محصور نشد، بعد‌ها در جنگ صرب‌ها و کروات‎ها علیه مسلمانان بوسنی و یا تشکیل حزب‌الله با هدف مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی، روی پیشانی مبارزان و رزمندگان دیگر کشور‌ها نشست. در هر کشور این سربند‌ها حامل پیام خاص و یا نشان‌دهنده یک شعار خاص بود، اما چیزی که در همه آن‌ها مشترک ماند مفهوم مذهبی نهفته در آن است. شاید جهانی‌ترین مفهوم بین مسلمانان همان شعار معروف «الله اکبر» است که نشان برتری قدرت الهی در مقابل ظلم و ستم را دارد.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

سربند الله اکبر روی پیشانی جوان بوسنیایی در زمان جنگ بوسنی

تکه پازل شناسایی پیکر شهدا

یکی از مواردی که در تفحص پیکر‌های شهدا در مناطق عملیاتی باعث تشخیص پیکر شهدای ایرانی از پیکر کشته‌های عراقی می‌شود لوازم همراه این پیکر‌ها از جمله سربند‌های معروف رزمندگان ایرانی است.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

دعوا سر سربند یا فاطمه بود

مداحان زیادی در نوحه‌های خود به سربند به عنوان نماد توسل رزمنده‌ها به اهل بیت (ع) اشاره کرده‌اند. مثل نوحه معروف «یاد امام و شهدا» از حاج سعید حدادیان که به خوبی ارادت رزمنده‌ها به حضرت زهرا (س) را بیان می‌کند.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

از کرونا تا اردوی جهادی فقط با یک «یازهرا (س)»

در ایام شیوع کرونا در کشور و جهان، این کادر درمان و سلامت بودند که در خط مقدم مبارزه علیه این ویروس و دفاع از جان مردم در بیمارستان‌ها ایستادند. زمانی که ایثار و گذشت این عزیزان در چشم مردم جامعه پررنگ شد پوستر‌هایی به چاپ رسید که اقدام امروز کادر درمان و مردم را در مبارزه با این بیماری با روز‌های همدلی مردم در دوران دفاع مقدس مقایسه می‌کرد. یکی از این پوستر‌ها بستن سربند توسط رزمنده‌ها را به بستن ماسک در روز‌های کرونایی تشبیه کرده بود.

بچه‌های جهادی که در طول سال در قالب گروه‌هایی عازم مناطق محروم کشور برای خدمت رسانی می‎شوند و به تاسی از اقدام رزمندگان دفاع مقدس و با نیت خدایی پا به عرصه جهاد سازندگی می‌گذارند، رفتاری مشابه رزمنده‌ها را در پیش می‎گیرند. همین سربند یکی از نشانه‌های ظاهری آنان است که اغلب در اردو‌های جهادی به پیشانی می‎بندند.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

نشان همراهی

تصویر معروفی از دوران دفاع مقدس مربوط به بستن سربند توسط زنی بر پیشانی مردی وجود دارد که دربردارنده پیام مهمی است. تصویر فارغ از زیبایی بصری و کادربندی مناسب شاید از این جهت اهمیت دارد که نشانی از همراهی زن (که گویا همسر مرد است) در رهسپار کردن مرد خود به جبهه را منتقل می‌کند. زنان در دفاع مقدس همراه و همگام با مردان در جبهه و پشت جبهه فعالیت کردند و اگر همراهی و همدلی آنان نبود شاید نه مردی به جبهه می‎رفت و نه دفاع مقدسی شکل می‌گرفت.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

وصال پدر و فرزند گمشده‌اش در شب عملیات

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

وصال پدر و فرزند گمشده‌اش در شب عملیات

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، محسن مطلق اولین بار در سال ۱۳۶۲ به جبهه رفت. او کار نوشتن درباره جنگ را با کتاب «زنده باد کمیل» آغاز کرد و چندین کتاب بعد از آن نوشت و پس از دفاع مقدس وارد دانشگاه و در رشته طراحی صنعتی در دانشگاه علم و صنعت مشغول به تحصیل شد.

وی در خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس روایت کرد:

تازه به گردان تخریب آمده بود. با آن سن و سال بالا و محاسن سفید، شور و حال جوان‌تر‌ها را داشت. می‌گفت نمی‌خواهم از بر و بچه‌ها جا بمانم! هر کاری که بگویید می‌کنم. باید مین‌ها را بشناسم! باید آن‌ها را خنثی کنم! باید بر ترسم غلبه کنم. اگر شب عملیات با شما جوان تر‌ها بیایم تا پشت میدان مین، بقیه راه را بلد هستم.

اوایل توی تدارکات بود. پیرمرد به هیچ نه نمی‌گفت. اگر چیزی لازم داشتی از زیر سنگ هم شده، پیدا می‌‎کرد و به دستت می‌رساند. همه‌ی آرزویش این بود که شب عملیات از گردان تخریب جا نماند. خیلی طول کشید تا با او رفیق شدم و راز زندگی‌اش را به من گفت؛ قصه مربوط می‌شد به سال‌ها قبل از انقلاب.

شاگرد کامیون بود. یکی دو شب بعد از ازدواج با یک کامیون ترانزیت راهی آلمان شدند. راننده با خود بار قاچاق داشت و به خاطر همین هر دو را دستگیر کردند. ۲۰ سال دوران حبس او طول کشید و وقتی برگشت دیگر نه خانه و کاشانه‌ای داشت، نه شهر و محله‌ای! به همان شغل شاگردی ادامه داد. این بار در جاده‌های دورافتاده و بیابان‌های گرم و سوزان. از ترس آبرویی که بر باد رفته بود و او مقصر نبود. اما چه کسی باور می‌کرد.

زمان جنگ، اینجا برای بچه‌های گردان وسایل آورده بودند. از قضا همان شب بچه‌ها راهی عملیات بودند. پیرمرد شد جزء تیم مشایعت کننده، او هم قرآن گرفت تا بچه‌ها از زیرش رد شوند.

همان طور که روبوسی می‌کردند و التماس دعا می‌گفتند، جوانی رعنا پیر مرد را در آغوش کشید و برای لحظه‌ای او را به سینه‌اش چسباند. چه حس آشنایی! چه رؤیای زیبایی! انگار سال‌های سال است که این جوان زیبارو را می‌شناسد. چقدر بوی خودش را می‌داد. چقدر شبیه خودش بود. بعد از آن وداع کوتاه دیگر پیرمرد آدم سابق نشد. گردان به گردان لشکر به لشکر را برای یافتن جوان گشت و فهمید که آن شب، همان شب رویایی همان شب که پیرمرد گمشده‌اش را در آغوش کشید، جوان روی مین رفته و دیگر برنگشته. حال تنها راه برای رسیدن به او تنها راه برای پیدا کردن فرزندش همان بود که او هم راهی میدان مین شود. جنازه اش را پیدا کرد. انگار که به آرزویش رسیده بود. از همانجا که فرزندش رفت، در همان میدان مین خودش هم رفت.

فتح سوسنگرد

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فتح سوسنگرد

پس از وخامت اوضاع سوسنگرد و اشغال این شهر، در جلسه‌ای در اهواز با حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای -نماینده‌ی امام خمینی در شورای عالی دفاع-، سرلشکر فلاحی -جانشین وقت ریاست ستاد مشترک-، سرلشکر ظهیرنژاد -فرمانده‌ وقت نیروی زمینی ارتش-، آقای غرضی -استاندار وقت خوزستان- و افراد دیگری، تصمیم به اجرای عملیات آزادسازی سوسنگرد گرفته شد و واحدهای نظامی شرکت‌کننده در عملیات نیز مشخص گردید.

همان شب، آقای اشراقی داماد حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، در مکالمه‌ی تلفنی با آیت‌الله خامنه‌ای، پیام امام را ابلاغ کرد: «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود.»

اما چند ساعت مانده به شروع عملیات، به دستور بنی‌صدر، تیپ ۲ لشکر زرهی اهواز از شرکت در این عملیات منع گردید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از اطلاع از دستور بنی‌صدر، در نامه‌ای خطاب به فرمانده آن لشگر (سرهنگ قاسمی) دستور دادند که طبق تصمیم قبلی، تیپ ۲ در عملیاتی که منجر به آزادسازی سوسنگرد شد، به موقع وارد شود. دکتر چمران دیگر نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع نیز در ذیل همین نامه بر ضرورت اقدام سریع و جلوگیری از اتلاف وقت بیشتر تاکید کرد.

به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخشی از مستند «در لباس سربازی» را که به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  از آزاد سازی سوسنگرد پرداخته است، بازخوانی می‌کند.
 

نماهنگ: فتح سوسنگرد

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 370.7 MB

کیفیت متوسط و فرمت Mp4 و با حجم 52.8 MB


    چهل‌سالگی سرو/ پس از عملیات «کمان ۹۹» رخ داد؛ کابوس هشت ساله نیروی هوایی ارتش ایران برای بعثی‌ها

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    چهل‌سالگی سرو/ پس از عملیات «کمان ۹۹» رخ داد؛ کابوس هشت ساله نیروی هوایی ارتش ایران برای بعثی‌ها

    عملیات «کمان ۹۹» تصویری از رشادت‌ها و جان‌فشانی‌های تیرپروازان ایرانی بود که از نیروی هوایی ارتش ایران کابوسی برای هشت سال حماقت ارتش بعثی ساخت و باعث شد بعثی‌ها در این مدت در خواب و بیداری منتظر باران بمب‌های پرندگان ایرانی باشند.
    کد خبر: ۴۲۳۱۲۵
    تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۳ - 24October 2020

    به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انقلاب اسلامی، نخستین انقلاب پیروز و به ثمر رسیده تاریخ شیعیان گذشته است و این فراز مهم تاریخ اسلام در پنجمین دهه خود قرار گرفته. انقلابی که در عمر خود فراز و نشیب‌هایی داشته و از گردنه‌های بس خوفناک گذشته و توفان‌ها و سیلاب‌هایی را پشت سر نهاده و به کوری چشم بدخواهان، جوانی را گذرانده و در آستانه میانسالی است.

    سرگذشت انقلاب اسلامی ایران که هر روز آن به اندازه عمر یک ملت گذشته، دستخوش جریان‌ها، اتفاقات و رویداد‌هایی بوده که هرکدام به اندازه مثنوی هفتاد من کاغد سخن در کنه ذات خود دارند. داستان‌هایی که هر کدام جای بسی تحلیل دارند و تبیین‌شان به کرسی‌های اختصاصی در کالج‌ها نیازمند است. آنچه که در ادامه پیشکش می‌شود، خلاصه نقل داستان‌های این انقلاب است. داستان‌هایی خواندنی که تجدید خاطره‌ای است برای گذشتگان، بازخوانی است برای نسل حاضر و میراثی است برای آیندگان.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    فرماندهان نیروی هوایی پیش از شروع جنگ طرحی را موسوم به «طرح البرز» برای مقابله با تجاوز‌های ارتش بعث تدوین کرده بودند. ۲۷ تیر ۱۳۵۹ یعنی تنها ۹ روز پس از شکست «کودتای نقاب»، «طرح نبرد هوایی البرز» بر اساس طرح‌های عملیاتی سهند و سبلان که از زمان اختلافات مرزی با عراق در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب در نیروی هوایی موجود بودند به وسیله سرهنگ خلبان «محمود قیدیان» معاون عملیاتی نیروی هوایی و سایت افسران عملیات آن معاونت تهیه شد و به تصویب مقامات مسئول رسید.

    در طرح آمده بود «از آنجا که جو سیاسی حاکم بر کشور اجازه پیش‌دستی را به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نمی‌دهد، لذا هنگام بروز مخاصمات میان دو کشور ایران و عراق، نیروی هوایی عملیات خود را بر مبنای عملکرد انتقامی در برابر دشمن طرح ریزی می‌نماید.» به دلیل ویژگی‌های خاص فرمانده وقت کل قوا، ابوالحسن بنی‌صدر و اختلافاتش با نیرو‌های انقلاب و نیز جدی گرفته نشدن تهدید‌های صدام از سوی وی، «طرح البرز» آن قدر روی زمین ماند تا این که صدام با لغو یک‌جانبه قرارداد حُسن همجواری در سال ۱۹۷۵ میلادی، الجزایر بین ایران و عراق، ساعت ۱۴ و ۲۰ دقیقه روز ۳۱ شهریور سال ۵۹، تعداد ۱۵ فرودگاه و پایگاه شکاری کشور را بمباران کرد.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    گرچه در پاسخ به حملات میگ‌ها و توپولوف‌های بعثی، خلبانان نیروی هوایی به فاصله دو ساعت با دو دسته پروازی البرز» و «رد آلفا» از پایگاه هوایی بوشهر و پایگاه هوایی شهید نوژه همدان به پرواز درآمدند و دو خلبان به نام‌های سروان محمد صالحی ستوان یکم خالد حیدری به شهادت رسیدند، اما این طرح برای برگرداندن ورق جنگ، کند کردن ماشین جنگی دشمن و نیز جاری و ساری کردن امید میان مردم مسلمان ایران کافی نبود. از این رو به دستور فرمانده نیروی هوایی سرتیپ «جواد فکوری» طرح البرز مجددا روی میز گذاشته شد تا به عنوان یک شاهکار نظامی به اجرا درآید. برای نامگذاری این طرح از دو مولفه استفاده کردند که یکی تعداد صفحات طرح البرز یعنی ۹۹ بود و دیگری کمان آرش، قهرمان اسطوره‌ای ایران.

    در نهایت، بامداد اول مهر سال ۱۳۵۹ تعداد ۲۰۰ فروند جنگنده بمب‌افکن از پایگاه‌های هوایی سراسر کشور برخاستند که ۱۴۰ فروند آن‌ها وارد آسمان عراق شدند. آن‌ها بنا بود صدها بمب «ام.کا۸۲»، «ام.کا۸۳» و «ام.کا ۸۴» بمب‌های خوشه‌ای و نیز موشک‌های ماوریک، حرارتی و راداری را بر منطقه‌ای حد فاصل مدار ۳۰ درجه شمالی یعنی جنوبی‌ترین مدار در خاک عراق تا شمالی‌ترین مدار آن در ۳۷ درجه شمالی ریخته و تاسیسات نظامی و اقتصادی، ستون‌های نظامی و همچنین محور‌های مواصلاتی نیرو‌های پیاده دشمن بعثی را هدف قرار دهند.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    همچنین قرار شد ۶۰ فروند باقی‌مانده نیز بخشی از نیرو‌های عراقی را که وارد خاک ما شده بودند بمباران کنند. سحرگاه، هواپیما‌های اف ۱۴ ایران فضای مرز هوایی ایران را از ارومیه تا جزیره خارک پوشش می‌دادند تا دقایقی بعد هواپیما‌های شکاری اف ۴ و اف ۵ پرواز کنند. آن‌ها به پرواز درآمدند و اهدافشان را در خاک عراق به آتش کشیدند. دل‌حامد، زنجانی و بربری خلبانانی بودند که تاسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک را بمباران کردند. چند خلبان دیگر نیز روانه ناوچه‌ها و تاسیسات دشمن بعثی در خلیج فارس شدند. بسیاری از خلبانان نیز آسمان بغداد و بصره را ناامن کردند. آن‌ها آن قدر روی باند فرودگاه بغداد و بخش نظامی‌اش بمب ریختند که تا چند روز هر مسافر خارجی که می‌خواست به بغداد بیاید به ناچار باید در فرودگاه امان پایتخت اردن فرود می‌آمد و از آن جا با خودرو روانه بغداد می‌شد. یک روز پیش از آن، رادیو و تلویزیون بغداد برای مردم عراق با آب و تاب نقل می‌کرد که جوانان شما تمام هواپیما‌های دشمن مجوس را منهدم کرده‌اند و حالا دیگر ایرانیان پرنده‌ای برای پرواز ندارند، اما روز اول مهر ایرانیان ثابت کردند که «دزدی آمده و سنگی انداخته و فرار کرده.»*

    ساعت ۶:۳۰ به وقت بغداد، مردم با صدای پدافند‌ها سراسیمه از خواب بیدار شدند. آن روز صبح، پدافندها قبل از آن که آژیر خطری مردم را متوجه حمله هوایی کند، خبر دادند که جنگ برای مردم بغداد نیز آغاز شده است. خلبانان ایرانی در بامداد دومین روز جنگ، بغداد را به لرزه درآوردند و خواب را از چشم دشمن ربودند. آن‌ها مثل باران روی فرودگاه‌های نظامی و مراکز نفتی و اقتصادی بمب ریختند و همین کافی بود تا سرعت دشمن گرفته شود. با این که ایرانیان هیچگاه مناطق مسکونی مردم عراق را بمباران نکردند، اما حمله هوایی از سوی کشوری که صدام در تبلیغاتش آن را از پیش شکست‌خورده اعلام کرده بود، زندگی بغدادی‌ها را از حالت عادی خارج کرد.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    آن روز و آن شب و همه شب و روز‌های جنگ، بغدادی‌ها همیشه گوش به رادیو بودند؛ گوش به مارش نظامی و به بیانیه‌های ارتش، شب هنگام هم تمرین آژیر سه بار متوالی در شهر بغداد انجام شد تا مردم با این آژیر‌ها آشنا شوند. در جریان عملیات «کمان ۹۹» بیش از ۶۰۰ هزار پوند بمب بر سر دشمن متجاوز ریخته شد و صدام از آن روز به بعد دیگر خیال فتح سه روزه خوزستان و رویای رژه ششم مهر در میدان آزادی تهران را در سر نمی‌پروراند.

    در این عملیات، تعداد شش فروند از هواپیما‌های اف ۵ و چهار فروند از هواپیما‌های اف ۴ نیروی هوایی خودی سقوط کردند و ۹ نفر از خلبانان شجاع نیروی هوایی به نام‌های سرلشکر خلبان منصور ناظریان، همایون شوقی (جاویدالاثر)، غفار رامین‌فر (جاویدالاثر)، ذبیح‌الله دین‌محمدی (جاویدالاثر)، غلامحسین عروجی (جاویدالاثر)، بهرام عشقی‌پور، عباس اسلامی‌نیا، تورج یوسف و علی‌مراد جهانشاه‌لو به شهادت رسیدند و دو نفر از خلبانان نیز اسیر شدند.‌

    * پیام امام خمینی در روز اول جنگ.

    پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

    به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات محدود «عاشورا» در منطقه میمک در  ۲۵ مهر سال ۱۳۶۳ با رمز «یا اباعبدالله‌ الحسین (ع)» با همکاری نیرو‌های ارتش و سپاه راس ساعت ۲۳ آغاز شد. می‌توان حضور شخص صدام حسین در منطقه عملیاتی را هم نشانه اهمیت درگیری‌ها و حساسیت منطقه مورد نزاع برای عراق برشمرد که با برتری رزمندگان ایرانی پایان یافت. اما در حین این عملیات در یکی از محور‌های عملیاتی اتفاقی افتاد که تعدادی از نیرو‌های خودی به مدت پنج روز محاصره شدند. سرنوشت این افراد موضوع جالبی است که در کتاب سی و سوم از روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان «تجدید رابطه آمریکا با عراق» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده، به طور کامل به آن پرداخته شده است.


    روزشمار جلد سی و سوم


    روز اول (۱۳۶۳/۰۷/۲۶)؛ محاصره نیرو‌های خودی


    عملیات در ارتفاعات میمک موسوم به «عاشورا» که از شب گذشته آغاز شد. در شیار نی‌خزر (شیار میمک) ابتدا خبرهایی که به قرارگاه فرماندهی می‌رسید، نسبتاً امیدوارکننده بود. اما با روشن شدن هوا و سپری شدن ساعاتی بیشتر از شروع عملیات، رسیدن خبرهای نومیدانه از این محور بیشتر و بیشتر شد و مشخص گردید که تیپ نبی اکرم (ص)، اهداف خود را هنوز تأمین نکرده است و تعدادی از نیروهایش در محاصره دشمن ماندند؛ به علاوه، اجساد شهدا و تعدادی از مجروحان نیز در منطقه جا ماندند.


    روز دوم؛ حمله به دشمن جهت نجات محاصره شدگان


    تنها مسئله مهمی که در شب دوم، در این محور اتفاق افتاد، بازگشت طالبی فرمانده گردان خیبر به اتفاق چهار نفر دیگر، از درون محاصره نیروهای دشمن بود که از صبح روز عملیات تا تاریکی شب، پشت نیروهای دشمن به همراه ۱۳ تن دیگر، داخل نیزار‌ها مخفی مانده بودند. به گزارش راوی قرارگاه سلمان، سه نفر از این ۱۳ نفر باقی‌مانده، جراحت سختی در بدن و پای خود دارند و امکان انتقال آن‌ها به عقب مشکل است ولی ۱۰ نفر بقیه که سالم بودند، داوطلبانه و با اراده شخصی خود کنار مجروحان باقی مانده‌اند و از آن‌ها محافظت می‌کنند. قرار بر این شده است که نیرو‌هایی که باز می‌گردند، چنانچه موفق شدند به خط خودی بازگردند، برای یافتن راهکار و تهیه طرح حمله‌ای به دشمن جهت نجات محاصره شدگان، اقدام کنند.


    روز سوم؛ تلاش بی حاصل


    در این محور، نجات محاصره شدگان در نیزار و بازگرداندن مجروحان و شهیدان مانده در منطقه، از نظر فرماندهان تیپ نبی‌اکرم هدف اصلی عملیات محسوب می‌شد. وقتی مشخص شد که در شیار نی‌خزر عملیاتی در کار نخواهد بود و معلوم شد که اصولاً این کار اگر صرفاً با هدف نجات محاصره‌شدگان باشد، باعث شهادت و حتی بر جای ماندن تعداد بیشتری نیز خواهد شد و از این رو مقدور و معقول نیست، با تلاش فرمانده گردان نیروهای محاصره شده در نیزار، یک گروه داوطلب نجات تشکیل شد. این گروه، از خود او و برادرانی از مخابرات، اطلاعات عملیات، امداد (تخلیه مجروح) و نیز چند نفر از نیروهای باتجربه و قدیمی تشکیل شد تا راهی منطقه شوند و برای نجات محاصره‌شدگان اقدامی کنند. علی‌رغم کوشش آنان، این بار نیز به برادران محاصره شده کمکی نشد و با مراقبت و حساسیتی که دشمن نشان داد، این گروه داوطلب نتوانستند در عمق دشمن نفوذ کنند و به نیزار راهی پیدا نمایند. آنان تا نزدیکی نیزار نیز رفتند؛ اما خود در خطر محاصره قرار گرفتند و پیشروی و تلاش بیشتر را بی‌حاصل یافتند و مراجعت کردند.


    روز چهارم؛ گلوله‌هایی با طعم کشمش و پسته‌


    چهارمین روز از اقامت نیرو‌های محاصره شده در دل دشمن سپری می‌شود. آن‌ها در حاشیه یک رودخانه، حدود ۵۰۰ متر آن طرف‌تر از یک مقر گروهان دشمن، داخل یک شیار فرعی به طول حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ و عرض ۳۰ تا ۴۰ متر، در یک نیزار به طول ۴۰ تا ۵۰ و عرض ۳۰ متر، پناه گرفته و مانده‌اند.


    موضوع محاصره‌شدگان از دغدغه‌های فرماندهان است؛ ولی راه حلی برای آن پیدا نمی‌شود. برادر قالی‌باف معاون قرارگاه سلمان در این باره می‌گوید: «می‌خواهند به وسیله توپ ۱۰۵ میلی‌متری برای آن‌ها غذا بریزند.» برادر ناصح می‌گوید: «بنا داریم کشمش و پسته توسط ۱۰ گلوله توپ، قاطی گلوله‌های جنگی، برای برادران محاصره شده بفرستیم. خود آن‌ها اصرار دارند نفرستید. یکی برایشان فرستادند؛ ولی صدایی از بی‌سیم نمی‌آید.»


    سرانجام در هنگام غروب، گلوله‌های توپ ۱۰۵ که درون پوکه‌های آن مقادیری کشمش و پسته جاسازی شده بود، به طرف نیزار پرتاب می‌شود. این ابتکار اگر چه راه حلی امیدوار کننده نبود، لیکن به منظور تقویت بنیه برادران برای امکان تهاجم به خط دشمن و استخلاص نهایی، تنها راه چاره به نظر می‌رسید. منتهی از آن جهت که دشمن حساسیتی پیدا نکند، گلوله‌هایی جنگی نیز همراه این پوکه‌ها در اطراف این نیزار روانه شد. نیروهای در محاصره نیز با شلیک هر گلوله، به وسیله بی‌سیم، گرای گلوله‌ها را تنظیم و گزارش می‌کردند. این طرح نیز جواب مثبت نداد و بر اثر آن، آتش‌سوزی در میان نیزار ایجاد شد که می‌رفت به دیگر نقاط سرایت کند؛ ولی با توسل به دعا و ذکر، به نحوی، حریق در هفت الی هشت متری برادران خاموش شد. به این ترتیب با محدود شدن منطقه استتار، مشکلی بر مشکلات محاصره‌شدگان افزوده شد.


    روز پنجم (۱۳۶۳/۰۷/۳۰)؛ رهایی از کمین؛ پرواز به ملکوت، حصر در غربت


    امروز پنجمین روز اقامت اجباری محاصره‌شدگان شیار نی‌خزر در میان دشمن و در پناه یک نیزار است. دشمن هنوز هم به مخفی‌گاه آن‌ها پی نبرده است؛ اما آنان با هدف بازگشت به خط خودی، تصمیم به ترک مخفی‌گاه خود گرفتند؛ به این ترتیب که امروز صبح خیلی زود، از بی‌سیم صدای ضعیفی به گوش رسید و برادران به‌آهستگی اعلام کردند: «ما می‌خواهیم از لانه‌مان بیرون بیاییم.» قبل از این، پیرو مکالمه کوتاهی که فرمانده تیپ نبی اکرم (ص) بابرادران داخل نیزار داشت، به آن‌ها اعلام شده بود: «اگر می‌خواهید، تسلیم بشوید. ما دیگر برای شما کاری نمی‌توانیم بکنیم. خودتان هرطور صلاح می‌دانید عمل کنید.» برادران پس از این اتمام حجت بود که راجع به بازگشت، با یکدیگر به گفتگو و مشورت پرداختند.


    آن‌ها ۱۴ تن بودند که به جز سه زخمی، ۱۱ تن عازم شدند. از این عده، تنها چهار نفر از معرکه رهایی یافتند. نجات یافتگان، در گفتگو با واحد اطلاعات عملیات تیپ نبی اکرم (ص)، حوادث بعدی را به شرح زیر نقل کردند:


    «قبل از روشن شدن هوا، از نیزار بیرون زدیم و به راه افتادیم. در اولین شیار، از دو طرف به کمین دشمن برخورد کردیم و تعدادی از عراقی‌ها ما را صدا زدند که: «بیایید بالا! شما را نخواهیم کشت. شما را سالم می‌خواهیم.  ما همگی زمین‌گیر شدیم. بعد قرار شد یکی یکی فرار کنیم و هرکس که از محاصره عبور کرد، سنگی بیندازد (و عبور خود را به این شکل اعلام کند) چهار نفر عبور کردیم و با این‌که سنگ انداختیم، برادران دیگر نیامدند. ما حدود ساعت ۶:۳۰ صبح به خط پدافندی خودمان رسیدیم».


    براساس آخرین تماسی که نفرات باقی‌مانده (هفت تن) به وسیله بی‌سیم با خط خودی برقرار کردند، معلوم شد که این نیرو‌ها پس از عبور از چند شیار، به زیر تپه‌ای رسیده‌اند. آن‌ها اعلام کردند: «ما حرکت خود را ادامه می‌دهیم.» در ساعت ۱۱:۳۰ صبح در حالی که به نظر می‌رسید کار‌ها بر وفق مراد پیش می‌رود، درگیری شدیدی در خط دفاعی عراق در شیار نی‌خزر صورت گرفت. چگونگی رخداد این واقعه غیر مترقبه، از خط خودی با دوربین بخوبی مشاهده می‌شد. در این درگیری، ابتدا با پرتاب نارنجک به‌وسیله برادران، دو نفر از نیروهای عراقی بر زمین می‌افتد و بقیه با تحمل جراحت، خود را از معرکه دور می‌کنند؛ ولی در ادامه، آتش شدیدی به طرف برادران متمرکز می‌گردد و تا وقتی مهمات‌شان تمام می‌شود، ادامه می‌یابد. در آخر، تنها یکی از برادران، با وخامت حال زنده می‌ماند که با یک وسیله عراقی غول‌پیکر کشان کشان بر روی زمین، با وضعی دردناک، به عقب حمل می‌شود.

    اولین همکاری عملیاتی کُردهای عراق با سپاه/ تجارب کدام قرارگاه موجب شکل‌گیری نیروی قدس شد؟

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    اولین همکاری عملیاتی کُردهای عراق با سپاه/ تجارب کدام قرارگاه موجب شکل‌گیری نیروی قدس شد؟

    ۱۹ مهر ۱۳۶۵ اولین عملیات برون‌مرزی و نامنظم قرارگاه رمضان سپاه با مشارکت ۲ هزار کُرد عراقی در عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق اجرا شد. تجارب سلسله عملیات‌های فتح و ظفر موجب شکل‌گیری نیروی قدس سپاه در دهه ۷۰ شد.

    گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – 19 مهر ماه سال 1365 اولین عملیاتِ نامنظمِ برون مرزی سپاه تحت امر قرارگاه رمضان و با همکاری معارضانِ کردِ عراقی اجرا شد. ایران در آن سال به دنبال اجرای یک عملیات سرنوشت‌ساز در جبهه‌های جنوب بود. از این رو عملیات‌های منظم و نامنظم محدود و کوچکی را در جبهه‌های جنوب و غرب طراحی و اجرا کرد تا عراق پس از شکست دفاع متحرک، همچنان تحت فشار و در موضع پدافندی باشد.


    ضمن اینکه از گذشته نیم نگاهی نسبت به جبهه غربی کشور وجود داشت و به اعتقاد برخی قرار بود پس از اجرای عملیات بزرگ در جبهه جنوب، عملیات بزرگی در جبهه غرب اجرا شود تا رژیم بعث عراق تحت فشار جدی قرار بگیرد.


    جبهه شمالی کشور عراق اگرچه مانند جبهه جنوبی عراق و بصره با اهمیت نبود، اما اهداف مهمی در آن مناطق وجود داشت که با ضربه زدن به آن، رژیم بعث عراق را می‌توانست تحت فشار قرار بدهد. ضمن اینکه ایران در آن منطقه می‌توانست از ظرفیت معارضان کُرد عراقی استفاده کند.


    گروه‌های کُرد عراق یعنی حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری بارزانی‌ها و اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری جلال طالبانی، از ابتدای روی کار آمدن صدام حسین تحت شدیدترین فشارها و کشتارها قرار داشتند. ضمن اینکه مردم کُرد پس از کودتای عبدالسلام عارف و به قدرت رسیدن حزب بعث مورد حملات هوایی ارتش عراق قرار گرفتند. از این رو برای مقابله با صدام آماده همکاری با ایران شدند. کُردهای ایران نیز دل خوشی از صدام نداشتند، اما گروه‌های کومله و دموکرات ایران به دلیل وابستگی که به سازمان اطلاعاتی آمریکا داشتند و از سوی آنان تامین و مامور به برهم زدن امنیت در شمال‌غرب کشور شده بودند، در همکاری اطلاعاتی و عملیاتی با صدام قرار داشتند.

    قرارگاه رمضان با همکاری گروه‌های کُرد عراقی توانست پایگاه‌هایی را در داخل خاک عراق با هدف برقراری ارتباط با کُردها و شناساییِ عملیات‌ها ایجاد کند.


    سپاه پاسداران از میانه جنگ ایران و عراق اقدام به راه‌اندازی قرارگاه برون‌مرزی رمضان در مناطق شمال‌غرب کشور کرد. این قرارگاه با هدف اجرای عملیات‌های نامنظمِ برون مرزی و با همکاری معارضان کُرد و شیعه عراقی تشکیل شد. قرارگاه رمضان به منظور محقق کردن این هدف دیپلماسی دفاعی را دستور کار قرار داد و از این رو اقدام به استقرار پایگاه‌‌های خود در کردستان عراق کرد.


    ** ضربه به پالایشگاه کرکوک و پایگاه جاسوسی مجاهدین خلق


    نوزدهم مهر ماه 1365 اولین عملیات این قرارگاه با نام «فتح یک» اجرا شد. هدف از اجرای این عملیات نفوذ به عمق 150 کیلومتری خاک عراق و انهدام مراکز اقتصادی، نظامی و... منطقه کرکوک بود. کرکوک به لحاظ برخوردار بودن از منابع عمده اقتصادی، از حیاتی‌ترین مناطق اقتصادی و نفتی عراق بود.


    قرارگاه رمضان با هدف اجرای عملیات‌های نامنظمِ برون مرزی و با همکاری معارضان کُرد و شیعه عراقی تشکیل شد. این قرارگاه به منظور محقق کردن این هدف، دیپلماسی دفاعی را دستور کار قرار داد.

    فرماندهی و هدایت این عملیات برعهده قرارگاه رمضان بود و یگان‌های ویژه پاسداران، تیپ هوابرد و دو گردان از اتحادیه میهنی کردستان عراق تحت امر این قرارگاه به اجرای عملیات پرداختند. نیروهای خودی چند روز قبل از شروع عملیات به سمت اهداف حرکت کردند. آن‌ها پس از عبور از مسیرهای تعیین‌شده به مواضع مورد نظر رسیدند و سپس در بامداد روز 19 مهر عملیات را آغاز کردند. آن‌ها ماموریت داشتند چند هدف مهم نظامی و اقتصادی عراق در این منطقه همچون پالایشگاه کرکوک، پایگاه هوایی، قرارگاه‌های سپاه یکم و لشکر هشتم، پایگاه‌های سایت موشکی به اضافه مرکز استراق سمع و پایگاه‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را هدف قرار دهند.

    محسن رضایی در جمع نیروهای تیپ ویژه هوابرد - این تیپ یکی از یگان‌های تحت امر قرارگاه رمضان در عملیات‌های برون‌مرزی بود


    عملیات کمتر از سه ساعت به طول انجامید و حدود ساعت 4 بامداد به پایان رسید و سپس نیروهای خودی بدون تلفات به سوی نوار مرزی بازگشتند.


    اجرای موفق این عملیات موجب شد تا پس از پیروزی ایران در عملیات کربلای پنج و به بن‌رسیدن راهکاری عملیاتی جبهه جنوب، توجه فرماندهان سپاه بیش از گذشته به راهکارهای عملیاتی قرارگاه رمضان و جبهه شمال‌غرب جلب شود.


    تجربه قرارگاه رمضان در اجرای عملیات‌های نامنظم برون مرزی همراه با اقدامات دیپلماتیک موجب شکل‌گیری نیروی قدس سپاه در دهه 70 شد.

    ** قرارگاه رمضان؛ اولین قرارگاه برون‌مرزی سپاه


    قرارگاه رمضان در میانه جنگ تحمیلی و برای رهایی از بن‌بست جنگ پس از عدم‌الفتح در عملیات بدر با هدف هماهنگ‌سازی فعالیت‌های چریکی و اجرای عملیات‌های نفوذی در داخل خاک عراق و حمایت از نیروهای مسلح معارض با رژیم بعثی فعال شد. فرماندهان این قرارگاه محمدباقر ذوالقدر و مرتضی رضایی بودند. نیروهای یگان‌های تحت امر قرارگاه رمضان برای انجام عملیات‌های چریکی باید کیلومترها با پای پیاده، فراز و نشیب کوه‌ها را طی می‌کردند تا به نقطه هدف برسند و به انجام عملیات بپردازند.


    در سال 65 چند عملیات مهم توسط قرارگاه رمضان در خاک عراق انجام شد. همانطور که گفته شد در مهر ماه سال 65، 300 رزمنده ایرانی و 2 هزار مبارز کُرد عراقی در عملیات فتح یک به پایگاه و تاسیسات نفتی کرکوک حمله کردند. عملیات فتح یک که با هدف حمله به پالایشگاه نفتی کرکوک انجام شد، نخستین و مهمترین عملیات از سلسله عملیات‌های فتح است. این عملیات با همکاری نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق انجام شد و رزمندگان توانستند در عمق 180 کیلومتری دشمن قسمتی از پالایشگاه کرکوک و پایگاه‌های نظامی عراق و منافقین را منهدم کنند.

    هاشمی رفسنجانی فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء و رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در خصوص عملیات فتح یک گفت: قله‌های پولادین [کرکوک] به سرعت سقوط کرد، بدون اینکه از نیروهای ما حتی یک نفر شهید بشوند.


    این عملیات به فرماندهان و مسئولان جنگ، ثابت کرد که با کمک مردم و مساعدت گروه‌های معارض عراقی، عبور از خطوط مقدم و حرکت در پشت خطوط دشمن و مناطق عمقی عراق می‌تواند خسارات شدیدی را بر رژیم بعث وارد آورد.


    هاشمی رفسنجانی در این رابطه گفت: «حتماً آقایانی که مایل بوده‌اند با منطقه کرکوک آشنا شوند، آنجا را مورد مطالعه قرار داده‌اند، جایی که از مدت‌ها پیش قله‌های پولادین نامگذاری شده بود و واقعاً هم اگر دست نیروهای کارآمد بود، باید قله‌های پولادین نامیده می‌شد. عراقی‌ها در آنجا حدود 20 پایگاه نظامی ایجاد کرده و علاوه بر آن نیروهای احتیاط قابل توجهی هم در آنجا گذاشته بودند. حالا، قله‌های پولادین به سرعت سقوط کرد، بدون اینکه از نیروهای ما حتی یک نفر شهید بشوند و تنها چند نفر محدود از افراد طالبانی شهید شدند.»


    عملیات‌های نامنظم ظفر نیز در ادامه عملیات‌های فتح توسط قرارگاه رمضان و با همکاری نیروهای کُرد عراقی انجام شد. از این سلسله عملیات‌ها، 7 عملیات تا اسفند 66 در خاک عراق انجام شد. سلسله عملیات‌های نامنظم فتح، ظفر و نصر توسط قرارگاه رمضان اجرا شد.

    علاوه بر مجاهدان عراقیِ لشکر بدر، مجاهدان افغانستانیِ تیپ ابوذر نیز تحت امر قرارگاه رمضان در عملیات‌های برون مرزی سپاه حضور داشتند.


    نیروهای تحت امر قرارگاه رمضان نیز یگان‌های ثابت و متغیری بودند که علاوه بر رزمندگان ایرانی، مجاهدان عراقی لشکر بدر و مجاهدان افغانستانی تیپ ابوذر در عملیات‌های این قرارگاه مشارکت داشتند.


    پس از پایان جنگ ایران و عراق، بخشی از نیروهای قرارگاه رمضان در دیگر ماموریت‌های برون مرزی سپاه حضور پیدا کردند و سپس به نیروی قدس سپاه پیوستند. تجربه قرارگاه رمضان در اجرای عملیات‌های نامنظم برون مرزی همراه با اقدامات دیپلماتیک موجب شکل‌گیری نیروی قدس سپاه در دهه 70 شد. نیرویی که چند سال بعد سردار سلیمانی فرماندهی آن را برعهده گرفت و در نبرد با گروه تروریستی داعش و حمایت از گروه‌های مقاومت پیروزی‌های بزرگی را کسب کرد.

    گرامیداشت هفته دفاع مقدس /گزارش تصویری ازغبار روبی مزار شهدا به همراه زیارت پرفیض عاشورا درآستانه مولاناسیدحسن ولی ع نیاک

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    گرامیداشت هفته دفاع مقدس /گزارش تصویری ازغبار روبی مزار شهدا به همراه تلاوت زیارت پرفیض عاشورا توسط اعضای بسیج پایگاه امام سجادع نیاک وحضور پرشوراهالی شهید پرور روستای نیاک درآستانه مولاناسیدحسن ولی ع نیاک




















    برنامه های پایگاه مقاومت بسیج امام سجاد ع روستای نیاک  با محوریت گرامیداشت هفته دفاع مقدس 

    پایگاه مقاومت بسیج امام سجاد ع روستای نیاک با تأکید بر ضرورت ترویج فرهنگ و ارزش‌های دفاع مقدس خصوصا در بین نسل جوان برنامه‌های فرهنگی و هنری را در راستای توسعه فرهنگ ایثار و شهادت پیش‌بینی کرده است.

    1- ایستگاه سلامت شهدای نیاک با حضورتیمی حاذق و پرتجربه بسیج جامعه پزشکی بیمارستان امام خمینی (ره) آمل  مکان آستانه مطهر سید حسن ولی

    2- غبار روبی مزار شهدای روستای نیاک به همرا مراسم پرفیض زیارت عاشورا 

    3- غبار روبی مزار شهدا –  گلزار شهدای آمل

    4- دیدار با خانواده های معزز شهدا و ایثارگران 

    5- مسابقه هفته دفاع مقدس (جدول) زمان ارسال تا پایان هفته دفاع مقدس

    6- تفسیر نقاشی کودکان توسط دکترای روانشناسی بالینی مهلت ارسال تا 20 مهر 1399

    لازم به ذکر است گرامیداشت ایام دفاع مقدس با توجه به شرایط خاص کشور در خصوص بیماری کرونا ویروس در بستر فضای مجازی بیش از پیش تدارک دیده شده است.  

    جهت دریافت اطلاعات تکمیلی به لینک های ذیل مراجعه فرمایید.

    پایگاه مقاومت بسیج امام سجادع نیاک

    لینک کانال در ایتا 

        https://eitaa.com/InsightCulturalNiak

    لینک کانال در واتساپ

       https://chat.whatsapp.com/Hl3ciYoYKGf7OCZnOfHZpT

    پایگاه مقاومت بسیج امام سجاد ع روستای نیاک